سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ

منظور از سیرت همان اهداف، مبانی، هویت و اصولی می باشد که انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر آن ها شکل گرفته و جریان یافته که به قول رهبر معظم انقلاب می توان از آن ها تحت عنوان "ساخت حقیقی و روح انقلاب" نیز یاد نمود و منظور از صورت همان ابزارها و راهبردها و ملزوماتی اعم از نهادی و غیرنهادی می باشد که در خدمت و در جهت تحقق سیرت بوده و به آن ها حیات و معنا بخشیده است که از منظر رهبر انقلاب، می توان بر آن ها "ساخت حقوقی و رسمی"، قالب و جسم انقلاب نام نهاد.

شاخص‌سازی صورت‌های انقلاب اسلامی


گروه سیاسی/ همانطور که در مقاله شماره پیشین ذکر شد وجود سیرت و صورتی متمایز از مقام مقایسه با سایر انقلاب های جهان یکی از شاخصه های اصلی و وجوه بارز انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل (رض) می باشد که آن را متفاوت از دیگر انقلاب های بزرگ جهان نموده است. در اینجا منظور از سیرت همان اهداف، مبانی، هویت و اصولی می باشد که انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر آن ها شکل گرفته و جریان یافته که به قول رهبر معظم انقلاب می توان از آن ها تحت عنوان "ساخت حقیقی و روح انقلاب" نیز یاد نمود و منظور از صورت همان ابزارها و راهبردها و ملزوماتی اعم از نهادی و غیرنهادی می باشد که در خدمت و در جهت تحقق سیرت بوده و به آن ها حیات و معنا بخشیده است که از منظر رهبر انقلاب، می توان بر آن ها "ساخت حقوقی و رسمی"، قالب و جسم انقلاب نام نهاد.

در کنار سیرت ها انقلاب اسلامی که نرم افزار و هویت و اصول و مبانی و همچنین آرمان های بنیادین انقلاب را تشکیل می دهند و در مقاله قبلی به بررسی انها پرداختیم، باید از صورت های انقلاب نیز نام برد که به منزله جسم و کالبد انقلاب به شمار رفته و در چارچوب های مختلف نهادی و غیر نهادی و یا به عبارت دقیق به عنوان ستون و استوانه هایی به شمار می روند که سیرت های انقلاب اسلامی بر روی آن ها قرار گرفته است که در ادامه به بررسی آن ها می پردازیم.

 

1.            رهبری

بدون شک نمی توان انقلاب اسلامی را چه قبل از پیروزی و چه پس از آن بدون توجه به یکی از بنیادهای اساسی اش یعنی موضوع "رهبری" فهمید. واقعیت این است که مفهوم و قدرت رهبری در انقلاب اسلامی بسیار وسیع تر، ژرف تر و معنوی تر از انقلاب های دیگر است به همین دلیل رهبری یکی از اصول و بنیادهای انقلاب است و در نهضت های دیگر چنین نیست. در سایر نهضت ها رهبران نقش دارند ولی در این مورد، رهبر که خود سمبل مفهوم رهبری به عنوان یک اصل اعتقادی است یکی از ارکان نهضت به شمار می رود.

در انقلاب های دیگر رهبر یک فرد صادق، با اراده و یک اداره کننده زبردست است و در انقلاب اسلامی به جز این، یک رهبر دینی و معنوی هم هست. مفهوم رهبر چه به معنای دینی و معنوی اش و چه معنای اجتماعی و سیاسی اش، از بطن اسلام نشأت می گیرد. این مفهوم خود بخشی از اسلام و شیعه بخش مرکزی آن است. این امر باعث شده که رهبر به عنوان رهبر و کسی که زمام امور دین و دنیای مردم به دست اوست، واقعیتی جز نیاز مردم به چنین فردی نداشته باشد. به عبارت دیگر این اعتقادات و از آن مهمتر، ساختار روحی و روانی شکل گرفته بر مبنای این اعتقادات است که نیاز به رهبری را موجب می شود و فردی را می طلبد که مردم در امور دینی، دنیای، معنوی و مادی خود به او رجوع کنند. موقعیت و قدرت بی همتای رهبران دینی لااقل در جامعه اسلامی ناشی از همین است. آنان موقعیتی به جز موقعیتی که مردم بر آن ها قائل اند، که این خود نتیجه پذیرش و اقبال عمومی است، ندارند و قدرتشان به معنی دقیق کلمه از مردم نشأت می گیرد. آن هم از عمق وجدان و شعور دینی مردم و نه از احساسات سطحی، زودگذر و غیرثابت شان.

با نگرشی عمیق تر باید گفت این قدرت اصولاً معنوی و نه مادی است. چرا که ریشه و انگیزه اش یکسره دینی و معنوی است. توجه به این نکته، کلید فهم قدرت و موقعیت امام خمینی در جریان انقلاب اسلامی است و بیانگر اینکه موقعیت ایشان چگونه از توطئه ها و نشیب ها و فراز مصون ماند و رهبری شان فراتر از کلیه گیر و دارهای سیاسی جریان یافت. در واقع خصوصیات جسمانی، روانی و شخصیت استثنایی شان چنان بود که گویی خداوند اصولاً ایشان را برای رهبری آفریده بود. ایمان، توکل، صلابت، قدرت اراده، فراست، موقعیت شناسی و کاردانی شان آن چنان بود که رهبری سیاسی و اجتمعی ایشان، از نفوذ معنوی شان نکاسته است. قیافه جذاب و نورانی، رفتار و کردار مشحون از معنویت و صلابت، سخنان سرشار از ایمان و قاطعیت، زندگی ساده و بی پیرایه، صداقت و بسیاری صفات دیگر که در فرزند خلف ایشان نیز حضور دارد، همگی تداعی کننده سمبل ها و چهره های محبوب و مقدسی است که مردم این سرزمین قرن هاست به آن ها عشق ورزیده و با آن زیسته اند. امام عاشورا را زنده کرد و امام حسین (ع) را از آن زوایای تاریک تاریخ که گرد و غبار رفتار ناهنجاریان در طول قرون چهره تابناکش را پشت ابرهای تیره مخفی ساخته بود وارد صحنه کرد. (باهنر، 1371: 67)

زنده شدن مضامینی همچون ایثار و گذشت، شهادت طلبی، عدم منفعت خواهی و . . . نشان دهنده پیروی از یک خط مستقیم و الهی بود که رهبران انقلابی ایران و رأس آن ها امام خمینی (ره) و روحانیون مبارز قرار داشتند و پس از آن مقام معظم رهبری سکان دار آن شد، به تأسی از این رویداد تاریخی بوجود آمد. در واقع انقلاب اسلامی ایران با ایدئولوژی، رهبری، شعارها، اهداف صد در صد مذهبی، بارور شد و اعجاب همگان را برانگیخت و در ادامه حرکت مستمر و بی وقفه خود، حاکمیت الهی را در قالب مقدس "جمهوری اسلامی" تحت نظارت و سرپرستی "ولایت مطلقه فقیه" به عنوان یک اصل مسلم مذهبی تثبیت کرد و به جنبه سیاسی، مبارزاتی دین که بدست فراموشی سپرده شده بود، حیات مجدد بخشید و با ارائه این حرکت بدیع و نظام سیاسی نوظهور، جوامع دینی و اسلامی را، بیدار نمود و به حرکت و تکاپو واداشت. (طاهری، 1378، 256)

 

2.            دولت و حکومت اسلامی

دولت به عنوان مجری سیاست داخلی و خارجی با کاویژه های خاص خود، شاخصه بعدی صورت انقلاب اسلامی است که مفهومی متفاوت از رهبری که در رأس نظام اسلامی قرار گرفته و مشروعیت الهی دارد، داشته و از ابعاد گوناگون وجودی دارای تفاوت های بارزی با مسأله رهبری می باشد.

در این باره باید اذعان داشت نفوذ استعماری استعمارگران و رخنه عوامل مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و حتی مذهبی آنها در درون تشکیلات جامعه ایران در رژیم گذشته منزلت مسلمان را متزلزل ساخته بود. رضایت به این دریوزگی و سرسپردگی و خفت و زبونی که جامعه بین المللی و در رأس آنها آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی برای ایران و دیگر کشورهای اسلامی منطقه به وجود آورده بودند، عالمان آگاه، آزاداندیش و دلسوز به حال ملت اسلام همچون حضرت امام را متقاعد کرد کهتشکیل حکومتی اسلامی که به این خفتها و زبونیها در عرصه بین المللی خاتمه دهد، بایسته و جزء تکلیف آحاد مسلمین باشد و چنین اقدامی یعنی تشکیل دولت و حکومت اسلامی اولین هدف و آرمان امام (ره) به شمار می رود.

در حقیقت تئوری دولت و حکومت اسلامی که از همان روزهای آغازین مبارزات حضرت امام در نوشته ها و سخنرانیهایی ایشان مطرح شد، هم نشان از آگاهی و اشراف سیاسی ـ اجتماعی ایشان نسبت به اوضاع و شرایط زمانه خودشان داشت و هم نوعی رویکرد به اسوه های حکومتی اصیل در فرهنگ سیاسی ـ حکومتی اسلام و عقاید و باورهای مکتب راستین تشیع بود. مزایا و ویژگی هایی هم که حضرت امام در افکار و اندیشه های خودشان در تئوری حکومتی اسلام مطرح می ساختند، نوعی تلاشهای فکری در مسیر احیای اندیشه های اصیل حکومتی و بازگشت به حکومت راستین اسلام و در رأس آنها حکومت کوتاه پیامبر(ص) در دوران 11 ساله مدینه و دوران خلافت پنج ساله حضرت علی(ع) و خلافت موقت و چند روزه امام حسن(ع) بود.

برنامه های حضرت امام در اندیشه دولت اسلامی هم، برخاسته از نوعی تفکرات پیشبرنده و مبارزه بی امان با هر نوع دیکتاتوری و استبداد بوده که مانع از رسیدن جامعه به خواسته های اصیل خویش در راه تحقق حکومت اسلامی می شد. مسئولیتهای افراد، گروهها و در یک کلام قاطبه مردم در جامعه مسلمانان نسبت به حکومت اسلامی و وظیفه متقابل حکومت کاملاً نسبت به مردم مشخص شده بود. این نوع اندیشه، افراد جامعه را از کسالت و رخوت در راه حرکت به تعالی اسلامی در سایه حکومتی اصیل و راستین بدر می آورد. گزینه جمهوری اسلامی نیز در واقع همان فراخوانی همگانی مردم به تلاش در راه تحقق این هدف و احساس مسئولیت همگانی است. و همین اندیشه باعث موضع گیری صریح استعمار خارجی و کج اندیشان داخلی گردید.

اما عدالت مهمترین مشخصه در اندیشه حکومت و دولت اسلامی از دیدگاه حضرت امام محسوب می گشت. زور، تبعیض، بی عدالتی، حق کشی و...، عوامل اصلی نارضایتی مردم از حکومتها می باشد. در واقع برپایی و تداوم حکومت اسلامی در افکار و اندیشه های حکومتی حضرت امام زمینه گرایش مردمی و پشتیبانی همگانی از آن را فراهم می ساخت.

 

3.  قانون اساسی

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از صورت های انقلاب در حقیقت بازتاب طبیعی و میثاق بزرگ انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود که در شرایط خاص اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تحت‌تأثیر عقاید و افکار و آرمان‌های انقلابی تدوین شد و به تصویب نهایی رسید. این قانون که بنیان‌گذار جمهوری اسلامی بهحق آن را بزرگترین ثمره‌ جمهوری اسلامی نامید، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با اکثریت آراء نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی در 24 آبان 1358 به تصویب رسید و ملت ایران نیز در همه‌پرسی دوازدهم آذرماه همان سال با 5/99 درصد آراء به آن قاطعانه رأی مثبت داد.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به دلایل گوناگون از ویژگی‌های منحصربهفرد و برجسته‌ای برخوردار است: نخستین و مهمترین آنها این است که این قانون تجسم آرمان‌ها، عقاید و ارزش‌هایی است که مردم مسلمان ایران در پی تحقق آن بوده‌اند. کلیه‌ محتوا و اصول این قانون که مبین نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه‌ ایران براساس اصول و ضوابط اسلامی است، در فضایی برخاسته از شرایط خاص انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت و تدوین یافت و به همین دلیل هرگز نمی‌توان رابطه‌ علمی و منطقی بین درک صحیح و توجیه اصول آن را با تاریخ سیاسی ـ مذهبی انقلاب اسلامی نادیده انگاشت. مردم ایران ابتدا در همهپرسی دهم و یازدهم فروردین 1358 پس از سال‌ها مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی و کوتاه‌نمودن دست اجانب از ایران، به اسلامیبودن نظام و حکومت جدید در این کشور رأی مثبت دادند و سپس در همهپرسی بیست و چهارم آبان همان سال از محتوای اصول قانون اساسی این نظام که بر لزوم تطبیق کلیه‌ قوانین و مقررات مدنی، جزایی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها با موازین اسلامی تأکید داشت، به‌عنوان اصل حاکم بر سایر اصول و مقررات نظام استقبال شایان توجهی نمودند. (ملک زاده، 1390: 23)

ویژگی دیگر آنکه محتوای قانون اساسی جمهوری اسلامی ضمن برخورداری و به‌کارگیری صحیح عبارات و کلمات حقوقی جدید و به چالش کشاندن تازهترین و پیشرفتهترین قوانین اساسی جهان مدرن، به تشخیص برجستهترین عالمان و فقیهان اسلام از احکام الهی ریشه گرفته است. بدین‌ترتیب ادعای گزافی نیست اگر بگوییم قانون اساسی که برگرفته از اصول و مبانی انقلاب اسلامی می باشد یکی از بزرگترین نعمت‌های الهی است که خداوند به ملت مسلمان ایران ارزانی داشته است. هماکنون این قانون پس از گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب و پشت سر نهادن فراز و نشیب‌ها و تجارب ارزنده در اداره‌ نظام و اجرای موفق سیاست‌های قضایی، اقتصادی و سیاسی، ارزش و توان علمی و دقت خود را اثبات نموده است که باید آن را به عنوان یکی از صور انقلاب اسلامی پاسداشت. با این حال جایگاه واقعی آن همچنان برای بسیاری ناشناخته باقی مانده است.

 

4.            انتخابات

انتخابات و نظام انتخاباتی خصوصیت بعدی و یکی از وجوه بارز در ارتباط با صور انقلاب اسلامی می باشد. انتخابات، گزینش‌ افراد به‌ منظور سپردن‌ مسئولیت ها توسط‌ آحاد مردم‌ به‌ آنهاست‌ تا به‌ نمایندگی‌ از اقشار مختلف‌ جامعه‌ در تصمیم‌گیری ها شرکت‌ نموده‌ و حافظ‌ نظام‌ و منافع‌ ملی‌ باشند. انقلاب‌ اسلامی‌ با حضور همه‌ جانبه‌ مردم‌ در صحنه‌ به‌ پیروزی‌ رسید و بدیهی‌ است‌ که‌ تداوم‌ آن‌ نیز به‌ حضور مستمر مردم‌ بستگی‌ دارد.

یکی‌ از راه های‌ مشارکت‌ مردم‌ در صحنه ‌های‌ مختلف‌ نظام‌ و پاسداری‌ از انقلاب‌ و نظام‌ جمهوری‌ اسلامی، "انتخابات" می ‌باشد. نظام‌ جمهوری‌ اسلامی، نظامی‌ مردمی‌ است‌ که‌ در آن‌ مردم‌ در تعیین‌ سرنوشت‌ خویش‌ سهیم‌ هستند. بنابراین، انتخابات‌ نه‌ تنها وظیفه‌ بلکه‌ برای‌ آنها یک تکلیف‌ شرعی است. جمهوری‌ اسلامی‌، نظامی‌ اسلامی‌ و مردمی‌ است‌ که‌ در آن‌ بر خلاف‌ غرب، انتخابات‌ و تبلیغات‌ با هر روش‌ و معیاری‌ صورت‌ نمی ‌گیرد بلکه‌ ملاحظات‌ اسلامی‌ و اخلاقی‌ در آن‌ رعایت‌ می‌ شود. در چنین‌ شرایطی، یادگیری‌ فرهنگ‌ انتخابات‌، مهم‌ و ضروری‌ است‌ که‌ با استعانت‌ از رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره) می توان چهره ای سالم و صادق از انتخابات‌ را ترسیم‌ نمود و از آن‌ به‌ عنوان‌ الگو بهره‌ گرفت، چرا که‌ امام‌ بزرگوارمان‌ بهترین‌ دستور العمل‌ را جهت‌ برگزاری‌ انتخابات‌ سالم‌ ارائه‌ داده‌اند. نظام‌ جمهوری‌ اسلامی، نظامی‌ مردمی‌ است‌ که‌ در آن‌ مردم‌ در تعیین‌ سرنوشت‌ خود نقش‌ آفرینی‌ می ‌کنند. مردم‌ با شرکت‌ در انتخابات، نقش‌ و توان‌ خود را در جامعه‌ ابراز می ‌دارند و به‌ گونه ‌ای‌ غیر مستقیم‌ در اداره‌ کشور دخالت‌ دارند. البته‌ این‌ نقش‌ آفرینی‌ می ‌تواند در جوامع‌ مختلف‌ به‌ صور گوناگون‌ باشد.

در دموکراسی‌های‌ غربی‌ نقش‌ احزاب‌ سیاسی‌ و گروه های‌ متنفذ در انتخابات‌، چشمگیر و موثر است‌ و در واقع‌ این‌ احزاب، گروه ها و حتی‌ مو‌سسات‌ مالی‌ هستند که‌ چگونگی‌ انجام‌ انتخابات‌ و تبلیغات‌ انتخاباتی‌ را شکل‌ می‌دهند و به‌ گونه ‌ای‌ بر رأی‌ مردم‌ تأثیر می‌ گذارند. مردم‌ بر اساس‌ اسامیای‌ که‌ از سوی‌ احزاب، گروه ها و دسته جات‌ سیاسی‌ ارائه‌ می ‌گردد به‌ گزینش‌ می ‌پردازند، لذا نامزدها‌ نماینده‌ احزاب‌ و گروه ها هستند نه‌ نماینده‌ واقعی‌ مردم. پس‌ از پایان‌ انتخابات، مردم‌ نیز به‌ دنبال‌ کار خودشان‌ می‌ روند و تا انتخابات‌ بعدی، عملاً از صحنه‌ سیاسی‌ خارج‌ می ‌شوند. به‌ همین‌ خاطر انتخابات‌ برای‌ آنها چندان‌ مهم‌ نیست. اما در جمهوری‌ اسلامی ایران، این‌ مردمند که‌ نمایندگان‌ واقعی‌ خویش‌ را انتخاب‌ می‌کنند و در طول‌ مدت‌ مسئولیت‌ با آنها در تماس‌ هستند. چرا که‌ عقیده‌ دارند انتخابات‌ برای‌ آنها مهم‌ و سرنوشت‌ ساز است. چنانکه حضرت‌ امام‌ (ره) در این‌ زمینه‌ می ‌فرمایند: «روز سرنوشت‌ سازی‌ است. می‌ خواهید زمام‌ کشور را به‌ یک کسی‌ بدهید که‌ مؤثر در مقدرات‌ کشور شما باشد. سهل‌ انگاری‌ نکنید و به‌ پای‌ صندوق ها بروید و با هم‌ اجتماع‌ کنید و کسی‌ که‌ لایق‌ برای‌ این‌ مقام‌ و دارای‌ صفاتی‌ است‌ که‌ سوء ‌سابقه‌ نداشتن، وابستگی‌ به‌ رژیم‌ سابق‌ نداشتن، اینها از اموری‌ است‌ که‌ باید ملاحظه‌ بشود و آقایان‌ نباید سستی‌ کنند در رفتن. به‌ پای‌ صندوق‌ بروند لکن‌ به‌ کسی‌ که‌ این‌ صفات‌ را دارد رای‌ بدهند».

 

5.            نهادهای انقلابی 

از شاخصه های دیگر صور انقلاب اسلامی نهادهای انقلابی می باشد که در طول بیش از سه دهه گذشته همواره بخش عمده ای از مدیریت امور جامعه اسلامی را در کنار دولت بر عهده داشته اند. شایان ذکر است نهاد در لغت به معنی "بنیاد" است، ولی در علوم اجتماعی به مجموعه‌ تشکیلات منسجم و مقررات و سنت‌هایی اطلاق می‌شود که یک اجتماع یا گروه متشکل را مشخص می‌سازد. به عبارت دیگر، نهاد عبارت است از یک بنیاد یا سازمان عمومی تأثیرگذار که اهداف خاصی را دنبال می‌کند و دارای تأثیرات ملموسی در جامعه است. هر جامعه و اجتماع انسانی با توجه به موقعیت‌های خاص و ویژگی‌های زمان به تأسیس نهادهایی مبادرت می‌ورزد که دارای کارکردهایی مختص همان عصر و زمان است و چه بسا نهادهایی که در جوامع مختلف بر حسب ضرورت تشکیل و پس از انجام مأموریت محوله منحل شده‌اند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اواخر قرن بیستم، یکی از مهمترین تحولات معاصر جهان بود که تغییرات وسیعی را در کشور و حتی جهان در پی داشت. این انقلاب با توجه به صبغه‌ مذهبی و ایدئولوژیکی خود دگرگونی‌هایی را در جامعه ایجاد کرد که یکی از آن دگرگونی‌ها تأسیس نهادهای متعدد مذهبی، سیاسی، عمرانی، قضایی، نظامی و... بود. علاوه براین، انقلاب اسلامی موجب از بین رفتن نهادهایی شد که با توجه به نظام سلطنتی حاکم بر جامعه‌ قبل از انقلاب در ایران تأسیس شده بودند.

این نهادها که از آن با عنوان "نهادهای انقلابی" یاد می‌شود، عبارت‌اند از بنیادها و مؤسساتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای صیانت و پاسداری از آن و ترمیم بی‌توجهی به برخی از مسائل جامعه تشکیل گردیدند. ضرورت‌های تشکیل چنین نهادهایی عبارت بودند از: 1) تحول کیفی در نهادهای رژیم طاغوت و سوق دادن آنها به سوی نهادهای انقلابی و اسلامی، دگرگونی و تحول کیفی درسیستماداری و حکومتی و تغییر ماهیت همه‌ نهادهای رژیم پهلوی؛ 2) جبران زوال و یا متلاشی شدن برخی نهادها که به علت ماهیت‌شان پس از پیروزی انقلاب اسلامی از بین رفتند؛ 3) رفع نقص موجود در تشکیلات رژیم سابق برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی و... این نهادها به منظور تحقق آن ضرورت‌ها، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شدند و دارای ویژگی‌های مشترکی بودند که می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد: 1) فقدان تشریفات اداری و بوروکراسی شدید معمول در ارگان‌های دولتی وجود داشت؛ 2) سرعت عمل و ارائه‌ خدمات سریع به مردم و به عبارت دیگر عملکرد انقلابی و آنی؛ 3) حضور جوانان و کارمندان دلسوز و متعهد و نیز پرتلاش و فعال؛ 4) پرورش نیروهای متعهد و دفاع از روحیه‌ی ابداع و نوآوری. البته همه‌ نهادها در یک زمان مشخص تأسیس نشدند، بلکه هر کدام بنا بر ضرورتی تأسیس شدند و شروع به فعالیت کردند. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388: 56)

اما اغلب این نهادها پس از تأسیس زیرنظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام یا مقام ولایت فقیه قرار گرفتند و توسط آن مقام خط‌مشی‌های فعالیت آن مشخص می‌شد، ولی به مرور و با مشخص‌تر شدن وظایف و مسئولیت‌ها، بعضی از این نهادها درهم یا در ارگان‌های دولتی ادغام ‌گردیدند. در طول حیات جمهوری اسلامی و بنا به اقتضای زمان، برخی نهادهای دیگر بسته به ضرورت تشکیل شده است. این نهادها به مرور تکمیل، ترمیم، حذف یا زیرنظر یکی از ارگان‌های دولتی قرار گرفتند و به فعالیت پرداختند. برخی از این نهادها از مراکز حساس و تأثیرگذار انقلاب اسلامی می‌باشند که مجلس خبرگان رهبری، مجلس خبرگان قانون اساسی، سپاه و... از آن جمله‌اند. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، کمیته امداد، بنیاد علوی، بنیاد پانزده خرداد، جهاد سازندگی، جهاد دانشگاهی، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی جوانان، بنیاد شهید انقلاب اسلامی، برخی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و نیز کاربردی، نهضت سوادآموزی و... از دیگر نهادهای انقلابی هستند که برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی تشکیل شده‌اند. در کنار این نهادها برخی نهادهای دیگر منحل یا درهم ادغام شده‌اند که از آن جمله می‌توان به انحلال شورای انقلاب اسلامی پس از تشکیل مجلس شورای اسلامی، ادغام کمیته‌های انقلاب اسلامی در نیروی انتظامی، تبدیل جهاد سازندگی به یک وزارتخانه‌ی دولتی و... اشاره کرد.

 در اهمیت نهادهای انقلابی اسلامی توجه به این نکته ضروری است که این نهادها در تثبیت وترمیم نابسامانی‌های جامعه و نیز جلوگیری از اغتشاش‌ها و ناآرامی‌ها و البته سازندگی کشور نقش ویژه‌ای داشتند. چه بسا در نبود آن نهادها، نظام مقدس جمهوری اسلامی به این مرحله از رشد و بالندگی نمی‌رسید و بحران‌های عدیده‌ای چون خرابی‌های ناشی از انقلاب، جنگ‌های خیابانی سال‌های 1358 و 1359، جنگ تحمیلی، محاصره‌های اقتصادی و... در اثر تلاش‌های چنین نهادهایی پشت سر گذاشته شد. 


[ چهارشنبه 94/8/13 ] [ 4:1 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 1041352
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون