سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
آنچه مسلم است اینکه در ایالات متحده آمریکا ساختار بر افراد غالب است. به عبارت بهتر، این ساختار است که رفتار و گفتار افراد و مخصوصا سیاستمداران را شکل داده و منجر به ظهور و بروز این رفتارها می شود. ترامپ نیز خود تحت تاثیر همین ساختار و سیستم قرار دارد؛ ساختاری که در آن نه تنها نژادپرستان مهار نمی شوند، بلکه تا مرحله حضور در کاخ سفید و شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیش می روند.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/فخرالدین اسدی
اظهارات اخیر دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا علیه مسلمانان، جنجال زیادی در عرصه بین الملل ایجاد کرده است.
 ترامپ در واکنش به کشته شدن 14 نفر در ایالت کالیفرنیا، خواستار ممنوعیت ورود مسلمانان به خاک ایالات متحده شده است! وی در ادامه از این اظهارات دفاع کرده و از آن به عنوان تصمیمی امنیتی یاد کرده است! اظهارات ترامپ به اندازه ای زننده و وقیحانه بوده است که حتی دولت های آمریکا و انگلیس و دیگر دولت های حامی تروریسم در منطقه نیز با آن مخالفت کرده و  نسبت به آن اعتراض نموده اند. حتی رهبران جریان های سیاسی  افراطی و ضد اسلامی در اروپا اظهارات ترامپ را نژادپرستانه و افراطی خوانده اند!

نژادپرستی سیستماتیک در ایالات متحده آمریکا
اظهارات ضد اسلامی دونالد ترامپ نقطه آشکارساز دیگری دالّ بر وجود اسلام ستیزی و نژادپرستی سیستماتیک در ایالات متحده آمریکاست. هم اکنون افکار عمومی جهان به صورت عینی مشاهده می کنند که یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از حزب جمهوریخواه صراحتا نژادپرستی و اسلام ستیزی خود را علنی کرده و تفکرات فاشیستی خود را به منصه ظهور می گذارد و دیگران در مقابل وی تنها ابراز تاسف می کنند.
در اینجا باید به ارتباط میان "فرد" و "ساختار" توجه کرد. آنچه مسلم است اینکه در ایالات متحده آمریکا ساختار بر افراد غالب است. به عبارت بهتر، این ساختار است که رفتار و گفتار افراد و مخصوصا سیاستمداران را شکل داده و منجر به ظهور و بروز این رفتارها می شود. ترامپ نیز خود تحت تاثیر همین ساختار و سیستم قرار دارد؛ ساختاری که در آن نه تنها نژادپرستان مهار نمی شوند، بلکه تا مرحله حضور در کاخ سفید و شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیش می روند. حتی در شرایطی که فردی نژادپرستی خود را در بالاترین سطح ممکن علنی می سازد، ساختار از وی حمایت کرده و به بهانه رعایت  "آزادی بیان" (!) به حمایت تمام قد از وی بر می خیزد. این ساختار نه تنها افرادی مانند ترامپ را از خود نمی راند، بلکه آن ها را در خود هضم و ادغام می کند. حتی این ساختار به افرادی مانند ترامپ اجازه می دهد که تکمیل کننده و تعیین کننده یک خط مشی و راهبرد کلان در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا باشند.

چراغ سبز نتانیاهو به ترامپ
یکی از مواردی که در خصوص اظهارات ترامپ قابل توجه است، رویکرد نخست وزیر رژیم صهیونیستی نسبت به این سخنان سخیف است. طی روزهای اخیر شاهد ایجاد دیالوگی تازه میان ترامپ و نتانیاهو بوده ایم. صورت مسئله است که 40 تن از اعضای مجلس کنست در سرزمین های اشغالی خواستار عدم سفر ترامپ به تل آویو و عدم دیدار وی با نتانیاهو شدند. این درخواست پس از اظهارات ترامپ علیه مسلمانان صورت گرفته است. نمایندگان کنست معتقد بودند حضور ترامپ در سرزمین های اشغالی منجر به تقابل تل آویو با جامعه جهانی و اثبات اسلام ستیزی صهیونیست ها خواهد شد.

نژادپرستی سیستماتیک در آمریکا

با این حال نتانیاهو از دیدار ترامپ با خود دفاع کرد و آن را دیداری عادی دانست! دفتر نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد قصد لغو سفر ترامپ را ندارد.
از سوی دیگر، دونالد ترامپ نامزد جنجالی انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا اعلام کرد قصد هزینه سازی برای نتانیاهو را ندارد و از این رو سفر خود به تل آویو را به تاخیر می اندازد. کارشناسان و تحلیلگران مسائل بین المللی از این دیالوگ به عنوان نماد و نشانه ای دال بر حمایت نتانیاهو از ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 یاد می کنند. اسلام ستیزی ابراز شده از سوی ترامپ ارتباط مستقیمی با تعلق خاطر وی به رژیم اشغالگر قدس دارد. بدون شک از این پس در خصوص مناسبات دوجانبه نتانیاهو و ترامپ بیشتر خواهیم شنید. اگرچه نتانیاهو ادعا کرده است که نسبت به همه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رویکردی یکسان دارد، اما بر همگان مسجل است که میان نتانیاهو و ترامپ مخرج مشترکی به نام اسلام ستیزی وجود دارد.

وقتی تراژدی کارولینای شمالی فراموش می شود
حدود یکسال قبل و در دی ماه سال گذشته، در منطقه چپل هیل واقع در ایالت کارولینای شمالی شاهد کشته شدن سه مسلمان دانشجو توسط یک نژادپرست بودیم؛ اتفاقی که شوک سختی را به جامعه مسلمانان آمریکا وارد ساخت. با این حال نه تنها مقامات قضایی و امنیتی در ایالات متحده، بلکه باراک اوباما، رئیس جمهور این کشور نیز اقدامی عملی در مواجهه با این مسئله صورت نداد. رسانه های وابسته به سیستم و ساختار سیاسی حاکم بر آمریکا، اعم از رسانه های دموکرات و جمهوریخواه نیز با انعکاس حداقلی و سانسور عواقب و تبعات این حادثه، از کنار آن به راحتی عبور کردند.
این قاعده در خصوص سیاهپوستان و رنگین پوستان آمریکایی نیز صادق است. در جریان حوادث فرگوسن، نیویورک و حوادث اخیر شیکاگو شاهد برخورد سلبی نهادهای امنیتی آمریکا  و قتل آشکار سیاهپوستان توسط پلیس فدرال بودیم.
 نکته قابل تامل اینکه دستگاه قضایی ایالات متحده آمریکا نیز در چنین مواردی کاملا به مشی پلیس فدرال پایبند بوده و افسران قاتل را تبرئه و در مقابل، سیاهپوستان را محکوم می کند. آمار و ارقامی که در خصوص وجود سیاهپوستان در زندان های آمریکا و نسبت جمعیت آن ها به زندانیان سفید پوست وجود دارد، این موضوع را به خوبی آشکار می سازد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته در ایالات متحده آمریکا توسط نهادهای مستقل حقوق بشری، یک فرد سفید پوست نسبت به یک فرد سیاهپوست در ایالات متحده آمریکا امکان بسیار بیشتری نسبت به تحصیل مناسب و حتی تبرئه در دادگاههای این کشور دارد. بدیهی است که این شکاف اجتماعی محصول تاریخ ننگین آمریکا و دوران برده داری در این کشور است؛ دورانی تاریک که هم اکنون نیز خود را در مناسبات اجتماعی، سیاسی و امنیتی این کشور منعکس ساخته است. تنها تفاوت دوران فعلی در آمریکا و دوران برده داری، عدم ابراز و اعلام این موضوع است، وگرنه در سیاست های اعمالی صورت گرفته از سوی نهادهای قضایی و امنیتی ایالات متحده آمریکا این تبعیض نژادی و مذهبی به صورتی دقیق قابل مشاهده است.
بیش از نیم قرن پیش، مارتین لوتر کینگ، رهبر سیاهپوستان ایالات متحده آمریکا به کار بردن جمله معروف "من رویایی دارم" از آرزوی خود برای برابری سیاهپوستان و سفید پوستان در ایالات متحده سخن به میان آورد. هم اکنون با گذشت دهه ها هنوز رویای مارتین لوتر کیتگ تعبیر نشده است.

نتیجه گیری
صورتبندی آنچه اخیرا در جریان رقابت های انتخاباتی ایالات متحده آمریکا و در قالب اظهارات دونالد ترامپ گذشت موضوع پیچیده ای نیست! بر این اساس یک نامزد ریاست جمهوری آمریکا صراحتا عقاید فاشیستی خود را در مقابل میلیون ها نفر تبیین و به مسلمانان توهین کرد. در مقابل، دستگاههای نظارتی و امنیتی ایالات متحده آمریکا و غرب اقدامی در محکومیت واقعی ترامپ صورت نداده و بالعکس، زمینه را جهت تقویت وی در آوردگاه های انتخاباتی مهیا ساخته اند. برخی تحلیل ها حاکی از آن است که ترامپ این اظهارات را با هدف جلب آرای نومحافظه کاران، گروه های ضد اسلامی، لابی های صهیونیستی و دیگر مخالفان قسم خورده دین اسلام در ایالات متحده به کار برده است. در این جا ما با سیستمی مواجه هستیم که اجازه این اظهار نظر را به ترامپ می دهد و پس از این اظهار نظر نیز مانعی در مقابل وی ایجاد نمی کند. ترامپ از این پس به مبارزات انتخاباتی خود ادامه می دهد و بر روی سخنان گذشته اش نیز احتمالا پافشاری خواهد کرد! این خود نشان دهنده ماهیت و هویت ساختار حاکم بر ایالات متحده آمریکاست.
نامزد حزب جمهوریخواه آمریکا، در حالی از ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا سخن می گوید که کشورش سال هاست در سرزمین های اسلامی، مسلمانان را استثمار می کند، در جوامع آن ها اختلاف می اندازد، برخی از کشورهای اسلامی را اشغال می کند و از کشتار مردم مسلمانش نیز هیچ باکی ندارد. آیا آمریکا حاضر است دست از سر جوامع اسلامی بردارد؟


[ یکشنبه 94/9/22 ] [ 7:27 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
گزارش اخیر آژانس، از هم اکنون راه را برای ادعاهای بی اساس غربی ها و اعمال فشار روانی بر جمهوری اسلامی ایران باز گذاشته است، این در حالی است که مرور دقیق این گزارش، نشان می دهد تا چه اندازه همان ادعاهای بی اساس سال های قبل در آن تکرار شده است. در این مقاله به خوانش دقیق تر گزارش اخیر آژانس بین المللی اتمی با در نظر گرفتن ادعاهای سابق آژانس می پردازیم:
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسن مولایی
گزارش مدیرکل آژانس 13روز قبل از نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی منتشر و برای مطالعه در اختیار اعضای شورای حکام قرار گرفته است. این گزارش به نشست یک روزه شورای حکام آژانس که 15دسامبر سال جاری (24 آذرماه ) در مقر آژانس در وین برگزار می شود، ارائه خواهد شد و اعضای شورای حکام آن را بررسی و درباره آن تصمیم خواهند گرفت.
رئیس ستاد پیگیری برجام، با بیان این که گزارش آمانو به سفید نزدیکتر است، گفت: گزارش آژانس ادعاهای چند سال گذشته را مبنی بر این که ایران برنامه نظامی هسته ای دارد را ردّ می کند.
سید عباس عراقچی در بخش خبری ساعت 21 شبکه اول سیما در خصوص گزارش آژانس گفت: این گزارش و جمع بندی که آژانس ارائه داده است مویّد صلح آمیز بودن برنامه های هسته ای ایران است و تمام ادعاهایی که در مورد برنامه نظامی هسته ای ایران وجود داشته توسط گزارش آژانس ردّ شده است.
در مقابل رسانه های خارجی برداشت متفاوتی از این گزارش داشتند. از آن جا که گزارش به گونه ای دو پهلو تنظیم شده است و آژانس سعی کرده از اظهار نظرهای قطعی خودداری کند، رسانه های و مقامات غربی سعی دارند، مسائل بدون سند و ادعایی که گزارش کنونی آژانس درباره فعالیت های هسته ای ایران قبل از سال 2009 اشاره دارد، همچنان به عنوان ابهامی در برنامه هسته ای ایران تلقی کنند، در حالی که اساسا این ادعاها، مسائلی بی پایه و اساس است و آژانس هیچ گاه برای آن ها سندی ارائه نداده است. در مقابل جمهوری اسلامی ایران شفاف سازی های مفصلی در این باره داشته است. 
از این رو گزارش کنونی آژانس سبب شده تا مثلا نیویورک‌تایمز می نویسد: «گذشته برنامه هسته‌ای ایران همچنان به صورت یک راز باقی می‌ماند. گزارش آژانس  درباره «ابعاد احتمالی نظامی» برنامه هسته‌ای ایران تصریح کرد که مقامات ایران مایل نیستند خیلی بیشتر از دوره قبل از توافق تاریخی هسته‌ای درباره آزمایشات هسته‌ای خود توضیح دهند». 
مقامات آمریکایی نیز در ادامه بهره برداری از ابهامات بدون سند آژانس در گزارش اخیر، چنین ابراز نظر کردند: ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا در مصاحبه با سی‌ان‌ان تصریح کرد: «گزارش آژانس قبل از همه، چیزی را که ما همواره گفتیم و آژانس بین‌المللی اتمی پیشتر گفته بود، تقویت بخشید و آن این است که ایران تا سال 2003 برنامه سازمان یافته برای دنبال کردن فناوری تسلیحاتی هسته‌ای داشت و برخی از فعالیت‌های پراکنده را تا سال 2009 حفظ کرد.»
مارک تونر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز گفت: گزارش آژانس با ارزیابی اطلاعاتی ما  مبنی بر این که برنامه تسلیحاتی اتمی ایران تا سال 2003 ادامه داشته، همخوانی دارد.
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا نیز در این زمینه گفت: هیچ‌ وقت شک نداشتیم که ایران روی ساخت سلاح هسته‌ای کار کرده است و توافق وین برای ممانعت از روی دادن مسائل گذشته در آینده است!
این ابهام سازی های آژانس در گزارش اخیر تا آن جا تخریب کننده است که نتانیاهو، به عنوان عنصری مخرب در شکل گیری برجام، دفتری وی در بیانیه‌ای ادعا کرد: «تحقیقات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ورای هرگونه تردیدی ثابت می‌کند، که همان طور که اسرائیل قبلا گفته، ایران یک پروژه مخفیانه برای توسعه سلاح اتمی بعد از 2003 را اجرا می‌کرد.»
گزارش که راه ادعاهای بی اساس را باز گذاشته است
بنابراین گزارش اخیر آژانس، از هم اکنون راه را برای ادعاهای بی اساس غربی ها و اعمال فشار روانی بر جمهوری اسلامی ایران باز گذاشته است، این در حالی است که مرور دقیق این گزارش، نشان می دهد تا چه اندازه همان ادعاهای بی اساس سال های قبل در آن تکرار شده است.
در این مقاله به خوانش دقیق گزارش اخیر آژانس بین المللی اتمی با در نظر گرفتن ادعاهای سابق آژانس می پردازیم. بررسی این موضوع نشان می دهد که گزارش آژانس، در حالی که چند نکته مثبت دارد، اما همچنان راه را برای ادعاهای بی اساس درباره برنامه صلح آمیز هسته ای ایران باز گذاشته است.
به طور کلی مسائل باقی مانده و حل نشده که در ضمیمه آخر گزارش 2011 آژانس به آن ها اشاره شده بود، شامل موارد زیر است که آژانس در گزارش نهایی به برسی تک تک این اتهامات پرداخته و در مقام پاسخ، اظهار نظرها و استدلال هایی کرده که مسئله را همچنان باز می گذارد. در زیر به آن ها می پردازیم:
1) ساختار مدیریتی برنامه
آژانس مدعی بودکه قبل از سال 2003 یک برنامه جامع به نام طرح آماد برای تولید سلاح هسته ای در ایران وجود داشته و آژانس احتمال می دهد بعد 2003 نیز ادامه داشته باشد، که پروژه نمک سبز بخشی از این پروژه است، تا منبع اورانیوم مناسبی را برای استفاده در یک برنامه غنی‌سازی آشکار نشده، فراهم کند. محصول این برنامه به فلز تبدیل می‌شود تا در یک کلاهک جدید موشک استفاده شود. 
متاسفانه در گزارش نهایی 2015 آژانس با این که نتوانست این ادعا را ثابت کند، اما باز همانند گذشته عنوان می کند؛ "قبل از پایان 2003، یک ساختار سازمانی در ایران وجود داشته که برای هماهنگ کردن طیفی از فعالیت های مرتبط با تولید وسیله انفجاری هسته ای مناسب بوده است"( و نه صرفا بدین منظور بوده است). 
اگرچه برخی از فعالیت ها بعد از سال 2003 صورت گرفته است، اما این فعالیت ها بخشی از یک تلاش هماهنگ نبوده اند. و در مورد پروژه نمک سبز، ضمن تایید وجود آن در قبل از 2003 عنوان می دارد که این پروژه نیز همزمان با طرح آماد در 2003 متوقف شده است. در ضمن در نهایت این گونه نتیجه گیری می کند که بر اساس همه اطلاعات در دسترس آژانس در رابطه با اکتساب مواد هسته ای، از جمله از فعالیتهای راستی آزمائی خاص، مشخص شده تحت "چارچوب همکاری)" شامل دسترسی مدیریت شده به معدن گچین) و برنامه اقدام مشترک، آژانس نشانه هائی از چرخه سوخت هسته ای اعلام نشده در ایران، فراتر از فعالیت های اعلام شده گذشته از سوی ایران، نیافته است.
بنابراین در نهایت آژانس با وجود پیدا نکردن هیچ گونه مدرکی در این زمینه و صرفا با اتکای به اسناد جعلی مطالعات ادعایی از رد هر گونه فعالیت اعلام نشده استنکاف ورزیده و راه را برای اتهام زنی های دوباره در آینده باز گذاشته است.
2) فعالیت‌های خرید
آژانس در گزارش 2011 عنوان کرده بود که جمهوری اسلامی ایران اقلامی را خریداری کرده است که گرچه استفاده غیر نظامی دارند، ولی برای توسعه وسیله های انفجاری هسته ای نیز مناسب هستند، مثل سوئیچ‌های الکترونیکی پُرسرعت و دهانه‌های جرقه (که برای ماشه‌کشی و چاشنی‌های آتشی قابل استفاده است)، دوربین‌های پُرسرعت (که در شناسایی‌های آزمایشی مفید است)، منابع نوترونی (که برای کالیبره‌کردن تجهیزات اندازه‌گیری نوترون‌ها قابل استفاده است)، آشکارسازهای تشعشعات و تجهیزات اندازه‌گیری (که در یک محیط تولید مواد هسته‌‌ای مفید است).
آژانس در گزارش نهایی خود این گونه اظهار می دارد که ایران در بحث های صورت گرفته با آژانس در تاریخ شانزدهم سپتامبر 2015 طبق نقشه راه، اظهارات اولیه خود را تأیید کرد که هرچند در زمینه خرید دوربین های خاص و با سرعت بالا بررسی هایی انجام داده است، اما این دوربین ها برای یک هدف متعارف بوده، و در نهایت ایران آن را خریداری نکرده است.
 آژانس ادامه می دهد: در طول این بحث ها، ایران همچنان بر تکذیب قبلی خود در مورد این که یک شرکت نام برده شده، تلاش کرده است سوئیچ های سرعت بالا خریداری کند، پافشاری کرد. در این زمینه گرچه پاسخ های جمهوری اسلامی ایران برای آژانس قانع کننده است، ولی گزارش نهایی آیانس به جای رد اتهامات گذشته با استناد به اطلاعات جدید در دسترس آژانس، سعی دارد از لفظ پافشاری جمهوری اسلامی ایران به جایی تایید آژانس استفاده کند و به دروغ بودن اتهامات گذشته، اعتراف نکند.
3) دستیابی به مواد هسته‌ای
آژانس در گزارش 2011 ادعا کرده بود مقادیر در حد کیلوگرم از فلز اورانیوم طبیعی در دسترس طرح  AMAD قرار دارد که هر چند مورد استفاده قرار نگرفته است، اما مورد نگرانی است، در حالی که در گزارش نهایی آژانس عنوان می دارد که بر مبنای تمام اطلاعاتی که در اختیار آژانس قرار داشت، آژانس چنین ارزیابی می نماید که هر میزان مواد هسته ای که ممکن است در قالب برنامه AMAD در اختیار ایران بوده باشد، در حد تقریب متداول در سنجش ها و حسابرسی های مربوط به مواد هسته ای بوده است. آژانس ارزیابی می کند که هر مقدار مواد هسته ای که می توانسته تحت برنامه آماد (AMAD Plan) در اختیار ایران قرار داشته باشد مربوط به شبهات ناشی از حسابداری و اندازه گیری مربوط به مواد هسته ای بوده است و آژانس از طریق فعالیت های ویژه راستی آزمایی که در چارچوب همکاری مشخص شده است (از جمله دسترسی مدیریت شده به معدن گچین) و برنامه اقدام مشترک ژنو، هیچ نشانه ای از یک چرخه سوخت هسته ای اعلام نشده در ایران فراتر از آن فعالیت هایی که پیشتر توسط ایران اعلام شده بود، به دست نیاورد.
4) اجزای هسته‌ای برای یک دستگاه مواد انفجاری
آژانس در گزارش 2011 عنوان کرده بود که « ایران اذعان کرده است، همراه با یک صفحه سند دست‌نویس که ارائه ‌کننده کمک‌هایی با توسعه تکنولوژی سانتریفیوژ برای غنی‌سازی اورانیوم است، سند فلز اورانیوم را دریافت کرده است که از جمله، فرآیند تبدیل اجزای اورانیوم به فلز اورانیوم و تولید اجزای اورانیوم فلزی غنی‌شده نیم‌کره‌ای را تبیین می‌کند.» در این گزارش آمده بود که « در گفت‌وگویی در سال 2007 با یکی از اعضای شبکه مخفی توزیع فرآورده هسته‌‌ای، به آژانس گفته شد که اطلاعات طراحی انفجار هسته‌یی در اختیار ایران قرار داده شده است.» و «علاوه بر آن یک کشور عضو اطلاعاتی را ارائه کرد که نشان می‌داد در جریان طرح آماد، کارهای مقدماتی که با مواد هسته‌یی مرتبط نبوده برای ساخت اجزای فلز اورانیوم طبیعی و غنی‌شده با درصد بالا برای یک دستگاه انفجار هسته‌‌ای انجام گرفته است.»
در حالی که آژانس در گزارش نهایی عنوان می دارد که «بر مبنای تمام اطلاعاتی که در اختیار آژانس بود، آژانس هیچ نشانه ای از این که انجام فعالیت هایی توسط ایران که مستقیما ریشه در «سند فلز اورانیوم» «یا اطلاعات طراحی یک ابزار انفجاری هسته ای از طریق یک شبکه مخفی عرضه هسته ای داشته باشد، نیافته است». بر اساس کلیه اطلاعات در دسترس در رابطه با اجزای هسته ای وسیله انفجاری، آژانس نشانه هائی از انجام فعالیت هائی از سوی ایران که بتواند مستقیما به "سند اورانیوم فلزی” یا به اطلاعات طراحی یک وسیله انفجاری از شبکه مخفی عرضه هسته ای ردیابی شود، نیافته است.
[ چهارشنبه 94/9/18 ] [ 5:26 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
مقامات آمریکایی ادعا می‌کنند، ارزیابی نهایی آمانو به سمت تأیید ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکا مبنی‌بر وجود جنبه‌های تسلیحاتی در این برنامه تا سال 2003 متمایل است.غرب تلاش دارد تا از گزارش آمانو برای تحقق اهداف ضدایرانی خود در عرصه داخلی و خارجی بهره‌برداری کند.

آمانو و گزارشی تأمل‌برانگیز
پایگاه بصیرت / قاسم غفوری
گزارش جدید آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران با محوریت بستن پرونده پی‌ام‌دی (PMD) منتشر شد. براساس آنچه درباره توافقات میان جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+5 عنوان شده است، پس از گزارش آمانو، این گروه در نشست شورای حکام (تا 24 آذر) با تهیه قطعنامه‌ای باید پایان پرونده مطالعات ادعایی (پی‌ام‌دی) را اعلام کند تا برجام به مرحله اجرایی وارد شود.
جمعی از ناظران با اشاره به برخی از بندهای این گزارش، بر این عقیده‌اند که گزارش آمانو ابعاد مثبت بسیاری دارد؛ پیروان این دیدگاه معتقدند، آمانو در جمع‌بندی خود، به صراحت و به طور مطلق در پایان گزارش چنین می‌گوید: آژانس هیچ نشانه‌ای از انحراف مواد هسته‌ای در ارتباط با پی‌ام‌دی در برنامه هسته‌ای ایران نیافته است و....
این موارد مثبت در گزارش آمانو در حالی مشاهده می‌شود که در بندهایی از گزارش وی، نکات تأمل‌برانگیزی به چشم می‌خورد که ابهاماتی را در صداقت رفتاری آژانس ایجاد کرده است، از جمله این عبارت‌ها این است که نشانه‌هایی از فعالیت‌های مشکوک هسته‌ای ایران بعد از سال 2009 وجود ندارد، اما ایران پیش از سال 2003 فعالیت‌هایی در زمینه ساخت سلاح‌ هسته‌ای داشته است.
ابهام در صداقت گزارش آمانو را می‌توان در سرخط رسانه‌ها و گفته‌های مقامات غربی به صورت ملموس‌تری مشاهده کرد. مقامات آمریکایی ادعا می‌کنند، ارزیابی نهایی آمانو به سمت تأیید ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکا مبنی‌بر وجود جنبه‌های تسلیحاتی در این برنامه تا سال 2003 متمایل است. «دیوید آلبرایت» رئیس اندیشکده علوم و امنیت بین‌الملل، گزارش مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به منزله تأیید جنبه‌های نظامی در برنامه هسته‌ای ایران دانست. جان کری، وزیر خارجه آمریکا نیز ادعا کرد، آمریکا از گذشته می‌گفته که ایران فعالیت هسته‌ای پنهان دارد و آمریکا مانع دستیابی ایران به بمب هسته‌ای شده است.
مجموع این مواضع نشان می‌دهد، غرب تلاش دارد تا از گزارش آمانو برای تحقق اهداف ضدایرانی خود در عرصه داخلی و خارجی بهره‌برداری کند. بخشی از این طراحی برای بدبین‌سازی ملت به نظام در حوزه هسته‌ای و القای این تصور به جامعه است که ادعای غرب مبنی‌بر صلح‌آمیز نبودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران صحیح بوده است.
در حوزه جهانی نیز غرب سعی دارد تا از گزارش آمانو برای اثبات ادعای خود مبنی‌بر اینکه ایران به دنبال فعالیت غیرصلح‌آمیز بوده است، بهره بگیرد و با توجیه فشارها و تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران، آن را امری صحیح در امنیت جهانی عنوان کند. گزارش آمانو اثبات‌کننده گزارش سال 2007 آمریکاست که می‌گوید، ایران در مقاطعی فعالیت غیرصلح‌آمیز داشته است.
نکته بسیار مهم آنکه گزارش آمانو دقیقاً سندی برای توجیه حفظ بنیاد تحریم‌های ضدایرانی به بهانه‌های مختلف برای جلوگیری از انحراف دوباره است.
تقویت ادعای غرب مبنی‌بر تهدید موشکی ایران، از پیامدهای گزارش آمانو است. همچنین، تخریب جایگاه ایران میان ملت‌های منطقه از یک ناجی امنیت و ثبات به یک تهدید هسته‌ای بعد دیگر بهره‌گیری غرب از گزارش آمانو است. توجیه زیاده‌خواهی غرب مبنی‌بر نظارت‌های فراپروتکلی و حتی نظارت‌های غرب بر سراسر ایران به بهانه جلوگیری از تکرار انحراف ایران، می‌تواند بعد دیگر این سوءاستفاده را تشکیل دهد.
در جمع‌بندی کلی از آنچه در باب گزارش آمانو نمایان است، آنکه هر چند این گزارش می‌تواند زمینه‌ساز بسته شدن پرونده 12 ساله مطالبات ادعایی (پی‌ام‌دی) و حتی اجرای برجام باشد، اما باید توجه داشت که سیاست غرب همچنان برگرفته از همان نگاه خصمانه علیه نظام اسلامی و ملت بزرگ ایران است و همواره تلاش می‌کند از گزارش آمانو در حال و آینده برای اهداف ضدایرانی خود بهره گیرد؛ لذا از هم‌اکنون با پاسخگویی قاطع به ادعاهای بی‌اساس آمانو، باید راه نفوذ و سوءاستفاده را بر دشمنان این مرز و بوم بست.

[ سه شنبه 94/9/17 ] [ 5:56 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان با پوشیدن جلیقه مخصوص جنگ و مقامات هر یک از کشورهای فرانسه و انگلیس با نطق هایی ظاهرا آتشین مخالفت و تقابل خود با داعش را اعلام می کنند، اما مروری بر آنچه در نظام بین الملل می گذرد نشان می دهد غرب همچنان قصد نابودی داعش را ندارد؛ حقیقتی که برای اثبات آن کافیست راهبردها و اهداف کلان آمریکا و متحدان اروپایی آن در قبال منطقه را در کنار یکدیگر قرار داد .

فرمولی که غرب از آن عبور نخواهد کرد
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسین یاری
متعاقب وقوع حوادث پاریس، کشورهای غربی یک به یک جهت اعلام خبر پیوستن به ائتلاف ضد داعش از یکدیگر سبقت می گیرند.
 آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان با پوشیدن جلیقه مخصوص جنگ و مقامات هر یک از کشورهای فرانسه و انگلیس با نطق هایی ظاهرا آتشین و خط و نشان کشیدن هایی که حداقل تاکنون شاهد آن نبوده ایم، مخالفت و تقابل خود با داعش را اعلام می کنند. با این حال این معادله کماکان نیاز به صورتبندی و واکاوی دارد!
 مروری بر آنچه در نظام بین الملل می گذرد نشان می دهد غرب همچنان قصد نابودی داعش را ندارد؛ حقیقتی که برای اثبات آن کافیست راهبردها و اهداف کلان آمریکا و متحدان اروپایی آن در قبال منطقه را در کنار یکدیگر قرار داد. 
حتی در تازه ترین رخدادها، چهار جنگنده ائتلاف آمریکا شامگاه یکشنبه یکی از پایگاه های ارتش سوریه را در دیرالزور هدف قرار دادند. وزارت امور خارجه سوریه با تأیید خبر کشته شدن 3 سرباز سوری در حمله جنگنده‌های ائتلاف آمریکا، رسیدگی فوری شورای امنیت به این موضوع را خواستار شد، ائتلاف آمریکا تا کنون از پذیرفتن مسؤولیت این جنایت خودداری کرده است. 
"مدیریت داعش" حکم یک فرمول و استراتژی را در سیاست خارجی کشورهای غربی دارد؛ فرمول، استراتژِی و راهبردی که آمریکا و متحدانش طی یک سال اخیر و متعاقب تشکیل ائتلاف ظاهرا ضد داعش از آن عدول نکرده و در آینده نیز نخواهند کرد. در صورتی که داعش به صورت واقعی سرکوب شود و حامیان و صاحبانی که آن را پدید آورده اند به صورت عینی دست به محو این گروه تروریستی بزنند، استراتژی کلان کاخ سفید و متحدان آن مبنی بر ایجاد بحران های امنیتی مزمن در منطقه و جهان اسلام زیر سوال خواهد رفت.
بحران سازی مزمن و دامنه دار در منطقه و جهان اسلام حکم استراتژی کلانی را دارد که استراتژی مدریت داعش در ذیل آن قرار دارد. در تحلیل رفتار غرب نسبت به داعش باید این دو استراتژی را در طول یکدیگر مورد ارزیابی قرار داد. 
چندی پیش سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه صراحتا عنوان کرد که نتیجه یک سال فعالیت ائتلاف ضد داعش تقویت این گروه تکفیری و سقوط مناطقی بیشتر از سوریه و عراق بوده است. همچنین چیزی جز تقویت گروه های تکفیری به همراه نداشته است. در این جا نکته دیگری وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. 
در اینجا اصلی به نام تعمیم استراتژی به تاکتیک وجود دارد که در تحلیل رفتار غرب نسبت به داعش، مخصوصا در رفتار فعلی و متناقض مقامات آمریکایی و  اروپایی در قبال این گروه تکفیری بسیار مفید است. استراتژی کلان ایجاد ناامنی مزمن در منطقه و جهان اسلام (به عنوان استراتژی مبنایی غرب) با استراتژی مدریت رفتار داعش در ذیل آن، گره خورده و خود را در رفتارها و کنش های تاکتیکی غرب در میدان نبرد ظاهری علیه داعش نیز نشان می دهد.
 در میدان نبرد غرب علیه داعش شاهد هستیم که بسیاری از مناطق به صورت بیهوده هدف قرار می گیرد و حتی در مواقع حساس، نیروهای ارتش سوریه و عراق به اشتباه!! از سوی ائتلاف آمریکایی مورد اصابت موشک قرار می گیرند. 
سؤال و نکته مهم تر دیگری که در این خصوص به ذهن خطور می کند، به چرایی رفتار مقامات غربی در برهه حساس فعلی مربوط است. هم اکنون هزاران نفر از اعضای داعش دارای تابعیت غربی و اروپایی هستند. این افراد طی 5 سال اخیر از کشورهای اروپایی خارج شده و راهی عراق و سوریه شده اند. بخشی از این افراد در منطقه به هلاکت رسیده و بخشی دیگر از آن ها همچنان مشغول عملیات و عده ای از آن ها نیز به کشورهایشان بازگشته و به سود داعش یارگیری کرده اند. 
سوال اصلی اینجاست که چرا تا قبل از وقوع حوادثی مانند پاریس، مخصوصا از سال 2011 میلادی به بعد غرب اساسا جلوی این روند و چرخه را نگرفت ؟چرا افراد دارای تفکر تکفیری در خاک اروپا همچنان به یارگیری و تبلیغات خود تحت نظر دستگاه های امنیتی غرب ادامه می دادند؟ چرا زمانی که میلیون ها انسان بی گناه در منطقه بر اثر حملات داعش آواره، کشته و زخمی شدند، دستگاه های نظامی و امنیتی غرب سخنی از مظلومیت ملت های منطقه به میان نیاوردند و بالعکس، با صدور سلاح های بیشتر به عربستان و قطر زمینه را برای رسیدن این سلاح ها به دست گروه های تکفیری فراهم کردند؟ آیا آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان یا دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس پاسخی برای این سوالات مهم و اساسی دارند ؟ .... ./


[ سه شنبه 94/9/17 ] [ 5:55 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
تسامح با ایده حضور رئیس جمهور بشار اسد، مانند داروی بسیار تلخی است که دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس، و دیگر سران غرب ناگزیر از خوردن آن هستند. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، به‌طور تدریجی درحال مهیاکردن زمینه بلعیدن (خوردن) این داروی تلخ و بلکه به خوراندن این دارو به دیگران در غرب و منطقه است.

چرا غرب از گزینه برکناری بشار اسد منصرف شد؟!
پایگاه بصیرت، غرب، به‌طور ملموسی از راهبرد «حذف بشار اسد از معادلات دیپلماتیک سوریه»، عقب‌نشینی کرده و حضور وی در معادلات سیاسی را به‌صورت ضمنی پذیرفته‌است.
برهمین اساس، روزنامه القدس العربی چاپ لندن در مقاله ای به قلم ابراهیم درویش نوشت: کشورهای غربی توانایی ایجاد رژیم‌های جدید در منطقه را ندارند و به‌تدریج از این دیدگاه که پیش از هر راه حلی در سوریه «ابتدا باید اسد برود»، دست برمی‌دارند.
پایگاه اینترنتی این روزنامه ضمن متهم‌کردن غرب به اتخاذ تصمیمات عجولانه در قبال داعش که موجب از هم گسیختگی وحدت مخالفان سوریه شده، به نقل از امیل هاکاییم تحلیلگر سیاسی از موسسه بین‌المللی پژوهش‌های راهبردی نوشت: «اگر به دنبال ایجاد نیرویی برای داعش هستید ابتدا باید با اسد در مسیری موازی حرکت کنید».
این مقاله‌نویس سپس با اشاره به مصادیقی در سخنان سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه که به صراحت گفت: کشتن معمر قذافی در لیبی موجب زندگی بهتر برای ساکنان این کشور نشد و به دار آویختن صدام نیز امنیت را برای عراقی‌ها به ارمغان نیاورد، حذف بشار اسد از قدرت را یک انتخاب بد عنوان‌کرد و این‌گونه نتیجه‌گرفت که هیچ تضمینی نیست که پس از بشار اسد، رژیم بهتری قدرت را در دست بگیرد.
ابراهیم درویش ادامه داد: واقعیت‌ها نشان می‌دهد حتی کاخ سفید نیز لحن خود را درخصوص لزوم کناره گیری اسد نرم‌تر کرده است و مقامات آمریکایی از «آینده‌ای درازمدت» با حضور اسد سخن می‌گویند. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان هم خواستار گفت‌و‌گو با همه بازیگران در بحران سوریه از جمله اسد شده‌است.
روزنامه انگلیسی محافظه‌کار دیلی تلگراف هم در مقاله‌ای نوشت: «با وجود اینکه ایده هولناکی است اما به نظر‌می‌رسد که فعالیت به همراه بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، تنها گزینه موجود برای نابودی داعش است.
در همین باره، عبدالباری عطوان هم در یادداشتی نوشت: تصور نمی‌کنم این ایده، که همزمان با اظهارات بی‌سابقه جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، درباره امکان همکاری با ارتش سوریه، تصادفی مطرح شده باشد.
عطوان افزود: تسامح با ایده حضور رئیس جمهور بشار اسد، مانند داروی بسیار تلخی است که دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس، و دیگر سران غرب ناگزیر از خوردن آن هستند. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، به‌طور تدریجی درحال مهیاکردن زمینه بلعیدن (خوردن) این داروی تلخ و بلکه به خوراندن این دارو به دیگران در غرب و منطقه است.
عطوان نوشت: کری در سخنانش به‌طور صریح و روشن به موضوع کناره‌گیری رئیس جمهور بشار اسد به‌عنوان شرط کمک‌خواهی از ارتش سوریه اشاره نکرد که این، دارای پیام واضحی با این درون مایه است که کناره گیری بشار اسد دست‌کم در شرایط کنونی، ضروری به شمار نمی رود.
روزنامه محلی لاپروگرس چاپ لیون هم به نقل از وزیر امور خارجه فرانسه نوشت: ضرورتی‌ندارد که رئیس جمهور سوریه پیش از یک دوره انتقال سیاسی در این کشور، از قدرت کنار برود. لوران فابیوس همچنین گفته است داشتن یک سوریه متحد برای مبارزه با داعش، مستلزم انتقال سیاسی قدرت است. این بدان معنی نیست که بشار اسد باید قبل از انتقال سیاسی از قدرت کنار برود.
شبکه تلویزیونی بی بی سی عربی هم ضمن گفت‌و‌گو با حسن عبدالعظیم از مسئولان ارشد مخالفان سوری درباره نشست ریاض به نقل از وی گفت: حضور همه گروه‌ها در نشست ریاض به این معناست که این گروه‌ها و کشورهای بین‌المللی با راه حل سیاسی در سوریه موافق هستند. هر گروهی که با راه حل سیاسی همراهی نکند و بر گزینه نظامی اصرارکند از روند سیاسی سوریه کنار گذاشته می‌شود و گروهی تروریستی به شمار می رود.
ای پی تی ان هم گزارش داد: لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه گفت: می‌توان بحث در خصوص انتقال حکومت را درحالی آغاز کرد که بشار اسد در راس قدرت است. فابیوس البته بر این موضع قبلی خود نیز تاکید کرد که برکناری بشار اسد، سرنوشت و هدف انتقال حکومت است.
در ادامه همین خط خبری، شبکه تلویزیونی فرانس بیست و چهار هم گزارش‌داد: فرانسه دیگر مسئله برکناری بشار اسد را به‌عنوان یک پیش شرط برای انتقال حکومت از راه‌های سیاسی مطرح نخواهدکرد. این شبکه ضمن اذعان به تغییر دیپلماسی فرانسه و همسویی این کشور با مواضع جدید آمریکا درقبال بشار اسد تصریح‌کرد: بر اساس دیپلماسی فرانسه، بشار اسد می‌تواند رئیس جمهوری سوریه بماند. این تغییر مواضع فرانسه از سوی واشنگتن حمایت می شود. چون وزیرامور خارجه آمریکا در سفر به یونان در پاسخ به این سوال که بشار اسد چه زمانی باید از قدرت کناره بگیرد، گفت: من فکر می‌کنم که پاسخ سوال شما این است «معلوم نیست که او باید برود».
به نظر‌می‌رسد ناکامی غرب در مواجهه جدی با داعش علیرغم راه‌اندازی به اصطلاح «ائتلافی با مشارکت 65 کشور»، و نیز مواضع جدی ایران و روسیه در حمایت از بشار اسد ، بستر تغییر لحن و تغییر راهبرد غرب از«حذف بشار اسد» به پذیرش «حضور بشار اسد» را _ حتی به بهانه مبارزه با داعش_ فراهم کرده است؛ نکته‌ای که در آستانه نشست ریاض برای حل بحران سوریه، که گفته‌شده سه‌شنبه آینده برگزارخواهد شد، «مهم» ارزیابی می‌شود.

[ دوشنبه 94/9/16 ] [ 3:47 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
سیاست اسکوئیز را غربی ها خوب می دانند و به دقت اجرا می کنند. این نوع سیاست می گوید که دشمنت را در آغوش بگیر و با نوازش و محبت، چنان محکم فشار بده که نَفَسش قطع بشود و بمیرد. آن وقت طرف مقابل تا لحظه مرگ، فکر می کند که شما در حال محبت کردن هستید.

جریان نفوذ و نفوذ جریانی
پایگاه بصیرت / رضا قاسمیان*
پس از دو سال مذاکرات طولانی بین جمهوری اسلامی ایران و 6 کشور مدعی جهان، رهبر معظم انقلاب از تیرماه امسال، بارها و بصورت متواتر پیرامون فتنه ی نفوذ دشمنان در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی هشدارهای جدی برای مسئولین و مردم ارائه داده اند. این هشدارها مبتنی بر واقعیت های میدانی و بر اساس منطق محکم ارائه شده اند که در این راستا به تبیین شرایط روز جهانی و دلایل نگرانی از رخنه و نفوذ دشمنان پرداخته ایم.
شرایط فعلی جهان  
جهان فعلی تمامی اثرات و خاطرات مسیر گذشته را به همراه خود دارد. ما نمی توانیم شرایط فعلی را مجزا از تاریخ، و زمان حال را بصورت رهاشده از گذشته تحلیل کنیم. تحریف مسیحیت و یهودیت، ظهور اسلام، حرکت های سیال یهودیان در متن سایر ادیان، گسترش اسلام به اقصی نقاط جهان، جنگ های صلیبی اروپا علیه مسلمانان، رنسانس، جنگ های بین کاتولیک ها و پروتستان ها، دین ستیزی و دین گریزی در غرب، گسترش اومانیسم و تکیه بر خرد بشری، جنگ اول و دوم جهانی، اجتماع صهیونیزم در قلب جهان اسلام و تشکیل غاصبانه حکومت، تشکیل سازمان ملل و آغاز جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب، و... همه ی این اتفاقات و پدیده های تاریخی بر شرایط امروزی جهان تأثیر غیرقابل انکاری دارند. بیشترین و مهمترین بخش از اثر گذشته بر شرایط حال، مربوط به حذف دین و معنویت از حیات سیاسی اجتماعی بشر و تکیه بر عقل و علم و تمایل بشری می باشد.
ملاک ارزیابی ما از شرایط فعلی زندگی بشر، باید در پنج محور مورد بررسی قرار گیرد: امنیت، عدالت، آزادی، کرامت انسانی و محبت. یعنی اگر انسان به این پنج شاخص بصورت مطمئن و پایدار دست یابد می تواند ادعا کند که بر آرمانشهر خود رسیده است و باید آن روش حکومتی که بشر را بر این پنج نیازش رسانیده به عنوان الگو و مورد توافق همه هفت و نیم میلیارد جمعیت کره زمین قرار گیرد. در یک نگاه کلان به این نتیجه می رسیم که هیچ کدام از این پنج عنصر حتی بصورت نسبی هم توسط عقل و علم و خرد مورد ادعای غربی ها محقق نشده است. کجای جهان را سراغ داریم که امنیت جسمی و روحی و روانی بطور کامل تأمین شده باشد؟ آیا در سایه سازمان مللی که مبتنی بر حق وتو و ویژه خواری است می شود به عدالت فکر کرد؟ آیا در وابستگی ساختارمند همه چیز به همه چیز، می شود به آزادی رسید؟ آیا کرامت انسانی روز به روز به سمت مطلوبیت پیش می رود؟ آیا محبت و همبستگی بین انسان ها روز به روز بیشتر می شود؟ پاسخ همه این سؤالات برای تمامی وجدان های بیدار کاملاً روشن است. این همان جهانی است که توسط غربی ها شکل گرفته است، غربی هایی که با هزاران روش مشهود و غیرمشهود، دین را از ساختارهای فکری و سیاسی بشر حذف کردند. حذف دین به فاجعه ای منجر شد که بهتر است با این بیان آن را توضیح دهیم که: علم، کشور (الف) را به جایگاهی از پیشرفت می رساند که کشور (ب) نتواند به حق کشور (الف) تجاوز کند اما علم این امر را نمی تواند تأمین کند که نگذارد کشور (الف) به حق کشور (ب) تجاوز نماید و این همان قسمت حساس ماجراست. یعنی غرب از طریق علم به تکنولوژی و صنعتی رسید که سرآغاز تجاوز به حقوق سایر ملت ها گشت. سازمان ملل بصورت ناعادلانه شکل گرفت، آمریکا دنیا را از طریق طرح مارشال به یک موجود دزد و خائنی به نام «دلار» گرفتار کرد، شمشیر بزرگی به نام ناتو تولید شد، بمب اتم بر سر انسان ها فرود آمد، فلسطینیان آواره شدند، فریبکاری عنصر اصلی سیاست های بین المللی گشت و... همه این جنایت ها و خیانت ها در سایه ی دانشگاه های بدون دین و ایمان اتفاق افتادند.  
تأثیرات این اتفاقات بر غرب آسیا و جهان اسلام  
غرب در جنگ های صلیبی، علم را از مسلمانان دزدیدند و به نام خود زدند. همه اندیشمندان آگاه، به این امر اذعان دارند که غرب بطور کامل در فقر و فلاکت زندگی می کرد طوری که فقر یک حُسن اخلاقی تلقی می شد اما پس از جنگ های صلیبی که با اندیشه های متعالی اسلام آشنا شدند همه چیز عوض شد. غربی ها با ظرفیت اسلام کاملاً آشنا هستند و می دانند اگر کشورهای اسلامی حیات سیاسی اقتصادی خود را براساس اسلام ناب شکل دهند به چنان پیشرفتی می رسند که اروپا را به انزوا می کشانند. این موضوع را حتی نخست وزیر بریتانیا به نام سِر هنری کمپل بانرمن در 109 سال پیش بر زبان آورده بود. ایشان می گفت که ظرفیت اتحادسازی اسلام به حدی است که اگر مراقب نباشیم اروپا برای همیشه از منابع جهان اسلام محروم خواهد شد. آقای بانرمن می گفت که بین قلب های مسلمانان باید یک جسم خارجی بگذاریم تا مانعی برای نزدیکی قلب های آنان شود و همواره در تفرقه و تنازع باشند. طراحی و عملیاتی کردن سه جسم خارجی – وهابیت، بهائیت و صهیونیسم - بر همین نیّت صورت گرفت که شرح آن مجال دیگری را می طلبد. مأموریت این سه جسم خارجیِ نامحرم و نامأنوس، تضمین تفرقه در جهان اسلام است.
سؤالی که باید همه ما را به فکر وادارد این است که چرا وقتی به غرب می رسیم همه باید به «اتحادیه و متحده» فکر کنند؟ مثل «اتحادیه اروپا» و «ایالات متحده آمریکا»؟! اما وقتی به شرق بخصوص غرب آسیا می رسیم باید همه به «تفرقه و تجزیه» متمرکز شوند؟ طرح های تجزیه عراق، سوریه، سودان، لیبی، عربستان، ایران و ...؟ همین یک نکته، دلیل محکمی بر سلطه گری غرب در شرق و باختر در خاور می باشد. در غرب روی موضوع شرق شناسی یا همان اورینتالیسم با همین هدف سرمایه گذاری شده است که چگونه و با چه روش هایی بر شرق مسلّط شویم؟
تفرقه در جهان اسلام، به عنوان تحقق اولین بخش از شعار غربی ها یعنی «تفرقه بینداز و حکومت کن»( divide and rule) می باشد. کشورهای کوچک، خیلی راحت بلعیده می شوند. هنگام تجزیه نیز، مرزها را از جاهایی عبور می دهند که زمینه های اختلاف بین دو طرف مرز را برای همیشه تأمین کنند، از وسط قومیت ها، رودها و... . اگر جبهه ی مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت بطور مسلّم تا به امروز دهها کشور جدید از طریق تجزیه، تولید می شدند، کشورهایی که همانند لقمه های کوچک در اختیار اشتهای سیری ناپذیر غارتگران بین المللی قرار می گرفتند. درد بزرگ ما این است که غرب آسیا، سالها و قرن هاست که در آتش تفرقه و تنازع می سوزد و در نفوذ و سلطه ی غربی ها تاراج و غارت می شود. ما این درد را کجا ببریم که عربستان سعودی برای ضربه زدن بر یک کشوری اسلامی مثل ایران، قیمت نفت را تا کمترین حد ممکن پایین می آورد و کارتل های نفت غربی ها در این حماقت منطقه ای، نشخوار می کنند و آروغ می زنند و جوی خون راه می اندازند.
 هدف غرب از شعار تعامل
انقلاب اسلامی یعنی یک تقابل هویتی تمام عیار با نظام فکری غرب. خدامحوری و توحید در مقابل انسان محوری و سکولاریسم یک تقابل هستی شناسانه است. سیاست های داخلی و خارجی نظام اسلامی بر اساس معیارهای الهی و انسانی، شکل می گیرد اما سیاست های غرب براساس تمایل حریصانه ی بشری. هدف سیاست های اسلامی، هدایت انسان به سمت سعادت دنیوی و اخروی است اما سیاست های غربی با هدف سلطه بر انسان ها با روش های فریبکارانه شکل می گیرد. این تقابل، با مذاکره و لبخند و تعارفات دیپلماتیک قابل رفع نیست. چگونه می توانیم این تقابل را حل کنیم که ولی فقیه به هیچ وجه راضی به کشته شدن حتی یک مردم عادی در خیابان های اروپا و آمریکا نیست اما کشته شدن هزاران انسان در شرق به ویژه در جهان اسلام از نظر مقامات اروپایی و آمریکایی همانند کشته شدن موجودات بی ارزش و بی اهمیتی می باشد که استحقاق حداکثری آنان، کشته شدن است؟!
ما استدلال می کنیم که این استفاده از زبان نرم توسط غرب، از نظر اهداف هیچ تفاوتی با استفاده از زبان زور و جنگ و تهدیدات نظامی ندارد. اگر با یک نگاه گذرا به اقدامات آمریکا و اروپا حداقل در دو دهه اخیر توجه داشته باشیم بخوبی می توانیم قضاوت کنیم که این غرب، هیچ تفاوتی با غرب صد سال پیش ندارد چراکه تصمیم سازی ها همچنان براساس نظام معرفتی مادیگرایانه و منفعت طلبانه صورت می گیرد.

یکی از مقامات آمریکایی اخیراً گفته بود که از نظر ما، یک ایرانی خوب، ایرانی مرده است. نگاه عمودی و از بالا به پایینِ غرب به شرق براساس نظام معرفتی اومانیستی و کاپیتالیستی کاملاً طبیعی است و هرگز عوض نمی شود. مکتب اسلام نیز هرگز چنین نگاهی را بر نمی تابد.
سؤال مهمی که بر ذهن متبادر می شود این است که چرا غرب هیچ برنامه ای برای ترور یک معتاد، یک ولگرد، یک دزد و یک مجرم اقتصادی در کشور ما ندارد اما همواره برای ترور علما و دانشمندان و مبارزین انقلابی برنامه ریزی می کند؟ حتی در کشور همسایه ما یعنی عراق، صدها دانشمند و استاد دانشگاه توسط پیمانکاران تروریستی آمریکایی مثل بلک واتر ترور شدند. ترور نخبگان و اندیشمندان یا بصورت حذف فیزیکی و یا ترور شخصیتی انجام می گیرد البته برای غرب به ویژه آمریکا، روش مطلوب این است که اندیشمندان را جذب و در نقشه های خود بکار گیرند. بارها و بارها چپاولگران سیاسی غربی براین حرف آقای چرچیل اذعان داشته اند که کشورهایی را ما می توانیم تحت سلطه خود درآوریم که اکثریت مردم آن کشور، نادان باشند و اقلیتشان نیز خائن. بکارگیری اقلیت خائن برای سلطه بر اکثریت نادان مهمترین ابزار استعماری است. در کشور ما سرمایه گذاری روی اقلیت خائن به صورت سازمان یافته پس از انقلاب اسلامی بیشتر شده و سازمان یافته تر تلاش می کنند. سازمان منافقین نمونه بارز این پدیده است که صدها نوع خیانت علیه مردم کشورمان را به نیابت از غرب به اجرا گذاشته اند. انقلاب اسلامی یک انقلاب هویتی و فکری و اعتقادی است لذا همین انقلاب محتوایی، غرب را در تولید اکثریت نادان از طریق تهاجم فکری و فرهنگی و رسانه ای ناکام گذاشته است. امت ولایی ایران، همان اکثریت دانایی هستند که تمامی توطئه های اقلیت خائن را در سه دهه گذشته با شکست متواتر مواجه ساخته اند. مردم با بصیرت کشور ما، تمامی عرصه ها را برای سلطه گری غرب، تنگ کرده است.
مذاکرات هسته ای چیزی شبیه این است که یک جنایتکار تمامی تیرهایش را به طرف مقابل شلیک کرده و با مشاهده ی بی اثر بودن تیرها، تصمیم به استفاده از زبان نرم گرفته است. تیرهایی از قبیل: تحمیل 8 سال جنگ نابرابر، آرایش تسلیحاتی و تهدید جدی به حمله نظامی توسط خود آمریکا، ترور دانشمندان هسته ای، حمله سایبری به نرم افزار تأسیسات هسته ای، صدور انواع قطعنامه های زورگویانه از طریق سازمان ملل، وضع تحریم های ناجوانمردانه اقتصادی و اخلال در سیستم اقتصادی کشور، طراحی و اجرای انواع توطئه ها و فتنه ها از قبیل فتنه 88 و ده ها موارد دیگر که ذکر همه آن ها از حوصله این بحث خارج است.  
ما استدلال می کنیم که این استفاده از زبان نرم توسط غرب، از نظر اهداف هیچ تفاوتی با استفاده از زبان زور و جنگ و تهدیدات نظامی ندارد. اگر با یک نگاه گذرا به اقدامات آمریکا و اروپا حداقل در دو دهه اخیر توجه داشته باشیم بخوبی می توانیم قضاوت کنیم که این غرب، هیچ تفاوتی با غرب صد سال پیش ندارد چراکه تصمیم سازی ها همچنان براساس نظام معرفتی مادیگرایانه و منفعت طلبانه صورت می گیرد. برده داری، تاراج و غارت سرمایه ملت ها، خشونت و کشتار، شخم زدن کشورها زیر ناخن های خشن جنگ افزارهای نظامی پیشرفته، نابود ساختن فرهنگ های بومی، مدیریت تولید و توزیع کلان انواع مواد مخدر که تولید آن با حضور آمریکا در افغانستان به بیش از چهل برابر رسیده است(یک نوع حمله شیمیایی به کشورهای هدف)، ترور یا استخدام نخبگان، بهره کشی از ملت ها از طریق وام های تحمیلی بانک های جهانی و صندوق بین المللی پول و انواع اقدامات استعماری و استکباری دیگر که همچنان ادامه دارد. کدامیک از اقدامات غرب در منطقه غرب آسیا، خیرخواهانه و آبادگرانه بوده است که براساس آن اندکی نگاه خوش بینانه پیدا کنیم؟ چه کسی تضمین می کند که آمریکا به مردم کشور ایران بیش از مردم عراق و افغانستان و سوریه و یمن و... ارزش قائل است؟ همانطور که داعش را در عراق راه می اندازند جاسوسانی مثل جیسون رضائیان و نزار زاکا و ... را  در تهران راه اندازی می کنند که اقدامات و اهداف این جاسوسان با داعش دقیقاً مثل هم است یکی با خشونت عریان و دیگری با خشونت خاموش و زیرجلدی. تحمل این امر برای من خیلی سنگین است که در کودتای 28 مرداد، با تانک های آمریکایی به مردم تهران شلیک می شود همان تانکی که نام یک جنایتکار را روی آن گذاشته بودند یعنی ژنرال شرمن که سنگدل ترین موجود آمریکایی علیه سرخ پوستان بود. این اتفاق ثابت می کند که مردم ایران از نظر آمریکا هیچ تفاوتی با سرخ پوستان بومی آمریکایی ندارند که باید کشته شوند تا املاک و دارایی شان توسط سرمایه داران و فئودال های غربی، غارت شود. مقامات آمریکایی(ژنرال هایزر) قبل از انقلاب، به ارتش(طبق اقرار ارتشبد قره باغی) و ساواک مشورت می دادند که انتظار نداشته باشید  با یک بار شلیک، مردم به خانه هایشان می روند بلکه باید مردم کف خیابان ها را بیشتر بکُشید. آمریکای امروز بدون هیچ شکّی، همان آمریکای دیروز است چرا که مکتب فکری و ساختار تصمیم سازی امروزشان همان مکتب و ساختار دیروزی است بلکه بدتر هم شده است. به چه دلیلی و به چه حقی باید آمریکای امروز به عراق و افغانستان حمله کند و ناوهایش نیز در خلیج فارس و در مقابل چشم مسلمانان، رژه بروند؟ و از این طرف ما نیز، به یک آمریکای منجی و فرشته گونه چشم بدوزیم؟
 پروژه تفرقه و نفوذ
خوش خیالی و سهل انگاری اولین منفذ نفوذ دشمنان است. در ماجرای اسب تروا، دروازه های شهر، زمانی به روی دشمن گشوده شدند که اسب چوبینِ صلح طلبانه از دشمن هدیه گرفته شد. مستر جیکاک انگلیسی به مدت هفت سال در ایل بختیاری به صورت کر و لال به شبانی مشغول شد تا زبان محلی را به دقت یاد گرفت و سپس سالها به اصلی ترین عامل تاراج نفت ایران تبدیل شد. رئیس علی دلواری توسط عامل نفوذی انگلیس از پشت سر مورد هدف گلوله قرار گرفت. شهیدان رجایی و باهنر توسط مسعود کشمیری(مورد اعتمادترین فرد از نظر شهید رجایی) ترور شدند، نفوذ سیدمهدی هاشمی به دفتر منتظری و ده ها موارد دیگر که بسیار گسترده می باشد. نفوذ در عرصه فرهنگی، در عرصه سیاسی، در عرصه امنیتی، در عرصه اقتصادی. دشمن برای همه این عرصه ها برنامه دارد و بیش از سه دهه است که بطور فعال عمل می کند.
براساس فرمایشات رهبر معظم انقلاب، پروژه تفرقه و نفوذ براساس اطلاعات میدانی، کاملاً جدی است. اگر دشمن بتواند در سایه مذاکرات هسته ای به دو هدف عمده دست یابد مذاکرات هسته ای بطور مطلق تبدیل به فتنه ی هسته ای می شود. یکی ایجاد تفرقه در بین مردم و مسئولین نظام و دیگری شرطی سازی جامعه ایران و تأثیرگذاری بر جهت گیری افکار و انتخابات مردم. همین جاست که تفرقه زمینه ای برای نفوذ می شود آن هم نفوذ در دستگاه محاسباتی مردم، مسئولین و مراکز تصمیم سازی نظام.
نفوذ، ممکن است فیزیکی باشد یا متافیزیکی. یعنی نفوذ افراد و نفوذ افکار. همانطور که رهبر عزیزمان فرمودند نفوذ جریانی از نفوذ فردی خطرناک تر است. می دانیم که نفوذ جریانی مبتنی بر یک نوع طرز تفکر و شیوه ای از اندیشیدن صورت می گیرد که افکار خاصی را به جریان می اندازد. نخبگان غربگرایی که یا در غرب تحصیل کرده اند و یا براساس علوم انسانی غربی رشد نموده اند عاملان اصلی این نفوذ جریانی هستند. آنها می گویند که نباید به ایران با تانک نظامی حمله کنیم بلکه بهترین گزینه، حمله با تانک فکری است. پروژه ی بزک چهره ی شیطان بزرگ و فرشته نشان دادن هیولای خونخوار، توسط این عوامل در داخل کشور ما دنبال می شود.
ابعاد خطرناک پروژه نفوذ در این نکته است که نامحسوس و بدون ایجاد حساسیت و در پروسه ی زمانی نسبتاً طولانی انجام پذیرد. جنگ نرم یعنی ایجاد یک بیماری خطرناک در پیکره ی جبهه ی مقابل، به شرطی که بدون درد باشد. درد یکی از نعمت های مهمی است که ما را وادار به چاره اندیشی می نماید. اینکه برخی ها نفوذ دشمن را توهّم تلقی می کنند اگر عامل دشمن هم نباشند قطعاً در دامنه ی مدیریت دشمن قرار گرفته اند، چراکه درد را احساس نمی کنند. دلیل اینکه دکتر مصدق، از دست انگلیس به آمریکا پناه برد این بود که درد بیماریهای زیرجلدی آمریکایی را در پیکره ی ایران، احساس نمی کرد. او حتی رئیس جمهور آمریکا را مثل برخی های امروزی، مؤدب و منطقی می دید و برای پیشرفت ایران، از ایشان استمداد می طلبید. ای کاش اکنون امکانش می شد و فیلم مخروبه ای به نام خاورمیانه را به مصدق نشان می دادیم که در سایه ی خوی استکباری و سلطه گری آمریکا، این خاورمیانه به چه روزی افتاده است.
راهکار دیگرمقابله با نفوذ، جلوگیری از شرطی شدن جامعه ایران به اقدامات و حرکت های دشمنان است. رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا به صراحت اعلام کرده اند که یکی از اهداف امضاء و اجرای برجام، تأثیرگذاری بر انتخاب مردم ایران است.

برخی ها می گویند که ما نباید خود را دست کم بگیریم و از دشمنان بترسیم. ما دیگر محکم شده ایم و دشمن نمی تواند به ما ضربه بزند. در پاسخ باید گفت که بحث نفوذ در جایی مصداق دارد که دشمن نمی تواند به صورت مستقیم ضربه بزند و تصمیم به خنجرزدن از پشت گرفته است. بحث نفوذ در دامنه ی استحکامات معنا می یابد. استحکام ما نباید ما را به سمت خوش خیالی سوق دهد. یک ساختمان هر اندازه هم که محکم باشد وقتی آب با ملایمت و نرمی به زیر ستون هایش نفوذ کرد نتیجه را همه می توانند پیش بینی کنند. آب خیلی نرم است و ساختمان هم محکم. اما این نرمی و این استحکام در تقابل و در تضاد یکدیگرند.
با یک تشبیه بیان می کنم. صدام یک لودر آمریکایی بود که از بیرون به تخریب ساختمان انقلاب اسلامی ایران مشغول شد و موفق نشد. غربی ها به ویژه آمریکا، انواع توطئه ها را اجرا نمودند و هزاران سنگ به پیکره و پنجره های این ساختمان پرتاب کردند. در نهایت همه استراتژی ها و تاکتیک با شکست مواجه شدند. در واقع استحکام این ساختمان، دشمنان را به اتخاذ تاکتیک نفوذ رسانیده تا خود را به فنداسیون ساختمان برسانند.
 راهکارهای مقابله با جریان نفوذ  
اولین راهکار مقابله، باور دشمنیِ دشمن است. برخی ها چنان تحت تأثیر اقدامات مخملینِ جنگ نرم و لبخندهای ملیحانه ی دشمن قرار گرفته اند که توطئه ی نفوذ دشمن را توهّم تلقی می کنند. سیاست اسکوئیز را غربی ها خوب می دانند و به دقت اجرا می کنند. این نوع سیاست می گوید که دشمنت را در آغوش بگیر و با نوازش و محبت، چنان محکم فشار بده که نَفَسش قطع بشود و بمیرد. آن وقت طرف مقابل تا لحظه مرگ، فکر می کند که شما در حال محبت کردن هستید.
دومین راهکار، حفظ وحدت حداکثری در بین مردم و مسئولین نظام است. براساس چنین الزامی بود که رهبر معظم انقلاب در اول سال به همدلی و همزبانی تأکید فرمودند. غربی ها از طول دادن مذاکرات هسته ای به دنبال چندین هدف بودند که یکی از آنها ایجاد شکاف و تفرقه در بین مردم و مسئولین کشورمان بود.  
راهکار دیگر، جلوگیری از شرطی شدن جامعه ایران به اقدامات و حرکت های دشمنان است. رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا به صراحت اعلام کرده اند که یکی از اهداف امضاء و اجرای برجام، تأثیرگذاری بر انتخاب مردم ایران است. تأثیرگذاری خارجی بر انتخابات داخلی، بدترین اتفاق برای نابودی استقلال یک ملت است. تذکر رهبر معظم انقلاب در مورد نفوذ در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی نظام یعنی همین که نمایندگان مجلس، خود را مدیون دشمنان احساس کنند و به ادای دین بپردازند.
یکی دیگر از راهکارها، حفظ روحیه انقلابی، اعتماد به نفس مکتبی و خدمت جهادی به مردم است. تأکید روزافزون رهبری عزیز به اقتصاد مقاومتی، در واقع تأکید به استقلال طلبی، اتکا به توانایی های خودی، قطع امید از کرامات و الطاف دشمنان و اعتماد به توانایی های مردم ایران است. بارها تأکید کرده اند که یکی از بزرگترین و مهلک ترین ضربه ها به دشمنان، خدمت به ملت ایران است. این خدمت به مردم نیز با دیوانسالاریِ معلول و بی حال، قابل تحقق نیست بلکه روحیه ی انقلابی و جهادی لازم است. اینکه رهبر معظم انقلاب در اواخر شهریور امسال روی «صیرورت انقلاب» تأکید داشتند ارجاع مردم و مسئولین به انقلاب لحظه به لحظه و پویایی هرزمانی و هرمکانیِ مکتب اسلام است. انقلاب اسلامی، یک اتفاق مقطعی نیست بلکه هر لحظه در جریان است لذا در تمامی عرصه ها باید روحیه ی انقلابی و جهادی حاکم باشد.
* کارشناس و تحلیل گر مسائل سیاسی


[ دوشنبه 94/9/16 ] [ 3:46 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان کشورهای غربی، دیدارهای مقامات کشورهای خارجی با مسئولان کشورمان، همکاری روسیه و ایران در سوریه و سفر دکتر ولایتی به لبنان، در کنار گزارش مضحکی از یک روزنامه کویتی، به نقل از سی ان ان، با موضوع تقابل عربستان و ایران، از جمله محورهای برجسته روزنامه های عربی درباره ایران در هفته ای که گذشت، بود

ایران در هفته ای که گذشت به روایت روزنامه های عربی
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسن احمدی
گروه بین الملل پایگاه بصیرت، از این هفته قصد دارد، به بررسی نگاه رسانه های عربی به ایران و تحلیل آن ها از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بپردازد. این بررسی از جهت آگاهی بیشتر مخاطبان از جایگاه ایران در منطقه و نوع تحلیل رسانه های عربی از جمهوری اسلامی صورت می پذیرد و مسلم است که انتشار دیدگاه های این رسانه ها به معنای تأیید آن ها نیست.

نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان کشورهای غربی، دیدارهای مقامات کشورهای خارجی با مسئولان کشورمان، همکاری روسیه و ایران در سوریه و سفر دکتر ولایتی به لبنان، در کنار گزارش مضحکی از یک روزنامه کویتی، به نقل از سی ان ان، با موضوع تقابل عربستان و ایران، از جمله محورهای برجسته روزنامه های عربی درباره ایران در هفته ای که گذشت، بود:

القبس کویت در این هفته اخبار و تحلیل های فراوانی را به ایران اختصاص داده است. از جمله به نقل از علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی آورده است: ایران آمادگی دارد بین روسیه و ترکیه میانجی گری نماید. این روزنامه می افزاید: لاریجانی که در کنفرانس خبری به مناسبت روز مجلس سخن می گفت، افزوده است: ایران ضمن این که دو کشور را به خویشتنداری دعوت کرده، رویکرد روسیه در مقابله با داعش را ستوده و از آن حمایت می کند.
این روزنامه همچنین در خبری دیگر با اشاره به دیدار حسن روحانی با رییس جمهور مجارستان، از قول آقای روحانی آورده است: تروریسم تبدیل به میکروب خطرناکی شده که در حال حرکت در منطقه و جهان است. القبس با اشاره به سخنان رییس جمهور مجارستان، افزوده است: در غرب متاسفانه هنوز رویکرد مشترکی برای حل مشکلات منطقه ای ایجاد نشده که با همکاری و همفکری کشورهای بزرگ و مؤثر منطقه ای همچون ایران باید به این هدف نزدیک شویم.
القبس همچنین با درج خبری درباره نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی، آورده است: این نامه که پس از حوادث پاریس نگاشته می شود دومین نامه می باشد و در آن حوادث فرانسه علت نوشتن این نامه عنوان شده و آورده است: من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید.

روزنامه المستقبل لبنان وابسته به جریان سعد حریری نیز با درج مطلبی با عنوان "روابط روسیه و ایران شراکت  استراتژیک یا همکاری تاکتیکی ؟" با اشاره به سفر پوتین به ایران، می نویسد: دلایل علاقه مسکو به گسترش روابط با تهران شامل 5 علت می باشد: نخست روسیه از ایران به عنوان یک اهرم در گفتگوی سیاسی با واشنگتن استفاده می کند، دوم مخالفت با گسترش ناتو به همسایگی خود، سوم مخالفت با ایران هسته ای چرا که باعث تغییر در توازن قدرت منطقه ای خواهد شد، چهارم تلاش برای جلوگیری از نفوذ ایران در آسیای مرکزی و قفقاز و پنجم منافع اقتصادی روسیه.
این روزنامه همچنین در مطلبی دیگر درباره نشست مخالفان سوریه در عربستان سعودی نوشته است: ایران مخالف چنین جلسه ای است که قرار است در دسامبر آینده در ریاض برگزار گردد، چرا که بر خلاف بیانیه وین 2 می باشد و ایران  با هرگونه اقدام خارج از این بیانیه مخالف است.
 المستقبل از قول امیرعبداللهیان افزوده است: «عربستان سعودی نقش مثبت و سازنده در سوریه در پنج سال گذشته بازی نمی کند.»

السفیر لبنان نیز با اشاره به سفر دکتر ولایتی به لبنان و دیدار با سیدحسن نصرالله و نبیه بری، از قول مشاور مقام معظم رهبری، ضمن آرزو برای یافتن راه حلی برای انتخابات رئیس جمهوری لبنان در آینده ای نزدیک، آورده است: «جمهوری اسلامی قطعا  از هیچ تلاشی برای ارائه هر نوع کمک ممکن به دولت و ملت لبنان فروگذار نخواهد کرد.»

القدس العربی اما سخنان بی پایه اردوغان درباره ایران را آورد. این روزنامه در تیتری با عنوان "ایران و روسیه در سوریه با داعش نمی جنگند" از قول اردوغان آورده است: آیا شما با داعش مبارزه می کنید؟ من آشکارا می گویم شما با داعش مبارزه نمی کنید. اردوغان درباره اتهام خرید نفت ترکیه از داعش، مدعی شد این نیاز به ارائه مدرک می باشد.
القدس العربی همچنین به نقل از رهبر معظم انقلاب نوشته است: ایران به هر طریقی از فلسطین حمایت خواهد کرد. این روزنامه با اشاره به این که این سخنان یک روز پس از سفر جان کری به سرزمین های اشغالی بیان می شود، آورده است: با وجود همه تلاش های جبهه استکبار و حتی همراهی دولت های عربی، انتفاضه مردم فلسطین در کرانه باختری آغاز شده است.
القدس العربی افزوده است: آیت الله خامنه ای با اشاره به عملکرد ظالمانه رسانه های استکباری در خصوص موضوع فلسطین، گفتند: این رسانه ها، مردمی را که در اعتراض به اشغال سرزمین خود و نابودی خانه هایشان، سنگ پرتاب می کنند، تروریست می نامند! و در حمایت از گروهی که زندگی و آبروی فلسطینی ها را نابود کرده است، می گویند «از خود دفاع می کند».

رای الیوم نیز در مطلبی عنوان داشته است برای نخستین بار نتانیاهو اذعان کرد که علت شکست دولت اسلامی (!) در سوریه، قوت و برتری نیروهای ایران و حزب الله است.
رای الیوم با اشاره به دیدار پوتین و نتانیاهو می افزاید: در این دیدار نتانیاهو بر اهمیت امنیت اسرائیل تاکید کرده و از هرگونه تلاشی برای قاچاق سلاح به حزب الله لبنان نیز انتقاد کرده است و گفته است هر دو طرف بر حفظ منافع اسرائیل اتفاق نظر دارند.

الوطن کویت در این میان اما به نقل از سی ان ان و در گفتگو با چند کارشناس سعودی در مطلبی مضحک آورده است: تحلیل گران  معتقدند عربستان سعودی ظرف چند ساعت می تواند آسمان ایران را به  کنترل خود درآورد! این روزنامه از قول سلمان انصاری، از تحلیگران وابسته به سعودی ها، افزوده است: اولا عربستان سعودی قادر به بسیج  52 کشور اسلامی علیه ایران می باشد، دوما عربستان سعودی قادر  به فعال کردن اعراب ایران  برای  بی ثبات کردن امنیت دولت ایران می باشد. این تحلیل گر در خیال بافی های خود مدعی شد: فکر نکنم تسخیر آسمان ایران توسط دول ائتلاف بیشتر از 4تا 6 ساعت زمان نیاز داشته باشد!.
این توهمات که چشم بسته بر ناکامی عربستان در یمن و آن هم در مقابل نیروهایی با حداقل امکانات در قالب تحلیل ارائه شده، کم تر از این است که استدلالی در ردّ آن بیاوریم./

[ شنبه 94/9/14 ] [ 7:20 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
باید به هزاران روش در ترویج این نامه رهبری کوشید. این گونه نیست که بگوییم یک شبه پیام منتشر و ترویج شود؛ لازمه ترویج پیام، تکرار و تنوع آن است و با تکنیک های گوناگون باید دامنه، بُرد، عمق، اثربخشی و بهره وری آن را بالا برد. به ویژه در بین زنان، روشنفکران، دانشمندان و اساتید دانشگاه های غرب زمینه برای پذیرش این پیام ها بیشتر فراهم است.

حکمت و رحمت دو رکن اصلی نامه رهبری است
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/وحید قاسمی
در حالی که سایه تهدید گروه تروریستی داعش بر سر اروپا سنگینی می کند و از آنجا که این گروه خود را مدعی اسلام می داند، رهبر معظم انقلاب در هفته قبل، بار دیگر نامه ای را خطاب به جوانان غربی ارسال کردند و تروریسم را درد مشترک ما و آن ها دانستند. معظم له سال قبل نیز بعد از حادثه حمله به دفتر مجله شارلی ابدو در پاریس به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نامه نوشتند و از آنان خواستند تا اسلام را از منابع اصیل آن بشناسند.
درباره تأثیر این نامه نگاری ها و فضای افکار عمومی غرب نسبت به اسلام، بعد از اقدامات تروریستی داعش در پاریس، گفتگویی را با دکتر علیرضا صدرا، استاد دانشگاه تهران، انجام داده ایم که در ادامه می آید:

بصیرت: نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان کشورهای غربی از منظر دیپلماسی عمومی چه اهمیتی دارد و چه نتایجی خواهد داشت؟
دکتر صدرا: نامه رهبر معظم انقلاب از منظر دیپلماسی یک پیام و خطاب به مخاطبانی که جهانی هستند، می باشد و مستقیما جوانان را خطاب قرار داده و کسانی که خطاب کرده دارای شخصیتی شاخص هستند. قطعا جوانان اروپایی در دیپلماسی عمومی نقش تاثیرگذار و تعیین کننده ای را در حال و به ویژه در آینده به صورت فزاینده ای تدریجا خواهد داشت.
این پیام دارای دو رکن اساسی است. 1- حکمت؛ 2-رحمت 
این دو رکن چیزی است که بیشتر جوانان به آن نیاز دارند. بشر به خاطر دانش بشری و توسعه های غریزی و مادی پیشرفت زیادی کرده، اما چون بر اساس حکمت نبوده برای خود غرب و کل دنیا تهدید شده است. حتی به اندازه ای که رونق ایجاد کرده به مراتب بیشتر از آن بحران ایجاد کرده است. از آن طرف می توان به تفکر داروینیستی و تنازع بقایی که بن مایه امپریالیسم، استکبار جهانی و سلطه گری است که نمونه هایش را در آشوب های منطقه ای می بینیم، مانند ترور، به وجود آمدن تکفیری ها، ارتجاع منطقه ای، دولت هایی که رژیم صهیونیستی را حمایت کردند. این عوامل می تواند ناشی از آن روحیه درون زایی هژمونیک، تنازع بقا و داروینیستی در این تفکر و تمدن مدرنیستی باشد.
 جوانان خلاء معنویت و رحمت و دوستی را بیشتر درک می کنند. متاسفانه انسانیت ابزار ثروت و سلطه در جهان شده است. وضعیت خشم و خشونتی که در جهان صادر می شود همین استکبار جهانی است و بازخورد آن را هم مشاهده می کنیم که به خودشان بر می گردد. این موضوع را جوانان خوب درک می کنند. در این پیام، رهبر معظم انقلاب هم اشاره ای به درد کرده هم درمان را گفته است. حکمت و رحمت دو پیامی است که جهانی می باشد. پیام اصلی این نامه حکمت و رحمت است. قطعا اثرگذار بوده و مخاطبین خودش را بین آزادگان پیدا می کند. به ویژه جوانان که هنوز فطرتشان آلوده و آغشته به داروینیسم و فرویدیسم نشده اند.

بصیرت: رهبر معظم انقلاب سال قبل هم بعد از ماجرای حمله به دفتر مجله شارلی ابدو، نامه ای را به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی نوشتند. آن نامه در کنار نامه اخیر ایشان، چه تاثیری بر تغییر نگاه جوانان اروپایی نسبت به اسلام خواهد داشت؟
دکتر صدرا: این سنت و دیدگاه از زمان رسول گرامی اسلام بود. پیامبر نامه هایی را در دوران خود به سران دنیا ارسال کرد. در این خصوص زمینه های فراوانی را در حرکت های بعدی برای گرایش به اسلام فراهم کرد. حتی نسبت به دولت ایران هم این نگاه وجود داشت. نامه هایی بابت این موضوع از طریق پیامبر به خسرو پرویز ارسال می شد که خسرو پرویز نسبت به آن مقاومت می کرد و حتی نامه های ارسالی را پاره می کرد. با این حال ایرانیان در پذیرش اسلام و پیشبرد اهداف آن پرچم دار شدند.
در زمان معاصر این موضوع را می توان در پیام امام(ره) به گورباچف دید. در این زمینه گورباچف در مصاحبه ای اعلام کرد که این پیام نشان دهنده جهان شناسی و خیرخواهی امام(ره) بود، اما در آن زمان غرور و قدرت مانع از این شد که این پیام آن طوری که هست، شنیده شود. در سفر وزیر امور خارجه روسیه به ایران در جلسه ای خصوصی که خود بنده هم حضور داشتم، وزیر خارجه روسیه گفت:" همان گونه که امام هم پیش بینی کرده بود این ها (غربی ها) قاشق خالی دهان ما گذاشتند. نه تنها ما را ضعیف کردند، بلکه ما را خار و ذلیل جلوه دادند. در این زمینه هیچ کمکی به ما نکردند." 
رهبر معظم انقلاب هم در تداوم این سنت، مخاطب را جوانان قرار داده اند. کسی که پیام را فرستاده یک رهبر حکیم دینی و رهبر سیاسی است که یک جریان عظیمی را تحت عنوان انقلاب اسلامی و یک نظام سیاسی و بی بدیلی را تحت نام جمهوری اسلامی ایران رهبری و مدیریت می کند. حتی در منطقه که این همه آشوب و بحران وجود دارد، ایشان باعث ثبات در ایران هستند، بر این اساس هر کجا که بی ثباتی وجود دارد، ایران ثبات برقرار می کند. نمونه آن را در منطقه شاهد هستیم که دشمنان به اقتدار منطقه ای و فرا منطقه ای ایران تاکید می کنند. 
این موضوع ناشی از درایت و اقتدار مقام معظم رهبری است که جوانان غربی و روشنفکران را خطاب قرار داده است. در مورد جوانان غربی، فرض بر این است که هنوز در قالب های استعماری، استکباری، امپریالیستی و سرمایه سالارانه که در غرب حاکم و غالب است گرفتار نشده و هنوز یک مقدار آزاد هستند و روحیه آزادگی بیشتری دارند و بیشتر به حرف حق توجه می کنند و قطعا در آینده جریان غرب و مدرنیسم تاثیرگذار هستند.

بصیرت: آیا می توان در کشورهای غربی از وجود جریانات فکری طرفدار جمهوری اسلامی ایران سخن گفت؟ 
دکتر صدرا: در غرب به سبب این که تجربه توسعه و رونق را کسب کرده اند. صفای زندگی به همان میزان که رونق گرفته ارتقاء پیدا نکرده و بالعکس به شدت کاهش پیدا کرده است. 
نیاز انسان به دوستی، بیشتر از آزادی است. غرب به ظاهر پیشرفت کرده، اما دچار خلاء معنوی می باشد که ناشی از ضعف پایه های حکمت متعالی است. به نظر بنده افراد آزاد اندیش در غرب می توانند بیش از ما این موضوع را درک کنند. کسانی که از دور، عظمت انقلاب، اسلام، رهبری و جمهوری اسلامی ایران را نگاه می کنند موضوع را بهتر درک می کنند. این نامه می تواند کمک کند که آن ها نسبت به مواضعی که به ایران دارند برگشته و دو پیام معنویت و حکمت که از طرف رهبرمعظم انقلاب بیان شده را عملی سازند. اگر مشکلاتی که وجود دارد را فکری بابت آن انجام ندهند، دردش درمان ندارد و به نهیلیسم دچار شده و پست مدرنیسم را به حیرت می کشاند. 
 اما این طور نیست که بن بست، راه حل نداشته باشد؛ راه حل آن اسلام و انقلاب است. انقلاب اسلامی، انقلاب حکمت و رحمت، انقلاب متعالی است که توسعه اقتصادی، عمرانی، ابزاری، تکنولوژی را پذیرفته و آسایش را دنبال کرده است. مدرنیسم ادعا می کند که برای بشر توسعه مادی، ابزاری، تامین آسایش مادی، انسانی و بدنی لازم و کافی است. رو در روی این ادعا، هندوئیسم و بودائیسم و غیره است که مدعی اند توسعه مادی و آسایش بدنی نه تنها کافی نیست، لازم هم نیست. اما پیام اسلام، انقلاب و جمهوری اسلامی این نیست. دنیا دو ساحت دارد؛ توسعه و پیشرفت مادی و تعالی معنوی، فرهنگی و اخلاقی.

بصیرت: جوانان کشورهای غربی امروزه تا چه اندازه نسبت به سلطه گری آمریکا و دولت های غربی آگاهی دارند؟
دکتر صدرا: این موضوع را باید به صورت میدانی و پرسشنامه ای بررسی کرد. به طور طبیعی سلطه استکباری و صهیونیستی رسانه ها بسیار گسترده و ریشه دار است. ما نباید غفلت کنیم. صهیونیسم جهانی این مراکز را کنترل و تسخیر کرده است.سلطه بر مرکز رسانه ای تولید فکر و اطلاعات و مراکز پولی. 
آن ها با بسته های پولی و بانکی خود رسانه های دنیا و افکارعمومی را کنترل می کنند و حتی فضایی را فراهم کردند که افکار عمومی خیلی از مسایل را نمی پذیرند. در عین حال روزنه ها و رخنه هایی ایجاد شده که افکار عمومی یک مقدار عمومی تر شده و رسانه ها و شبکه رسانه ای نمی تواند کامل بر این موضوع سیطره داشته باشد. به نظر می رسد این مسایل در دنیا به ویژه در خود غرب رو به گسترش است. این فضایی را فراهم می کندکه اقداماتی مثل نامه نگاری های رهبری، مشروط به این که بسته بندی آن ها را هم به تناسب وضع موجود، گسترش دهیم، تأثیرگذار باشد. 
باید به هزاران روش در ترویج این نامه رهبری کوشید. این گونه نیست که بگوییم یک شبه پیام منتشر و ترویج شود؛ لازمه ترویج پیام، تکرار و تنوع آن است و با تکنیک های گوناگون باید دامنه، بُرد، عمق، اثربخشی و بهره وری آن را بالا برد. به ویژه در بین زنان، روشنفکران، دانشمندان و اساتید دانشگاه های غرب زمینه برای پذیرش این پیام ها بیشتر فراهم است. 
قطعا به صورت خودجوش چه مسلمان ها و غیره در تعیین سرنوشت آینده غرب می توانند بسیار تعیین کننده و تاثیرگذار باشند. 

بصیرت: تا چه اندازه در اروپا بین اسلام مد نظر جمهوری اسلامی ایران و اسلام تکفیری تمایز قایل می شوند؟
دکتر صدرا: صهیونیسم، استکبار و ارتجاع منطقه سعی می کنند که اسلام تکفیری را به عنوان اصل اسلام معرفی کنند، اما الان مقدار زیادی افشا گری شده است که اسلام آمریکایی و اسراییلی ارتجاعی است که از وهابیت تکفیری هم دفاع می کنند. 
در این زمینه هانتینگتون کتاب زنده باد دموکراسی را نوشت و در آن جا مطرح کرد که اسلام با دموکراسی سازگار است، اما نمی دانم چطور؟ در ادامه کتاب برخورد تمدن ها را نوشت و در آخر قبل از فوت در مقاله ای نوشت: مشکل آمریکایی ها موج سوم دموکراسی است نه برخورد تمدن ها. مشکل آمریکا بحران هویت و دین است. مشکل ابزار سلطه و توسعه هستند که خود این ها مشکل آفرین شده است که این ها ناشی از خلاء هویت و معنویت است، از همین رو افراد بسیاری به اسلام  و شیعه می گروند.
در این جا ما باید به عنوان پرچمداران اسلام ناب محمدی تجارب خود را تدوین کنیم. سعی کنیم چشم انداز 20ساله مان را پیاده کنیم و به توسعه اقتصادی، تعادل سیاسی و فرهنگی برسیم. به بحث های سیاسی چارچوب دهیم. تا جایی که به منافع ملی و دینی ضربه نزند؛ مشکلاتی مثل رکود، تورم، اخلاق، مشکلات فرهنگی را حل کنیم؛ غرب زدایی و تمدن سازی کنیم. ما در زمانه ای هستیم که غرب به بن بست رسیده است و راه حل نجات آن چیزی جز معنویت نیست. ما می توانیم اسلام راستین را به جهانیان ارائه کنیم. اسلام بهترین گزینه ممکن برای نجات بشریت است. مکاتب فلسفی حاکم بر دنیا نمی توانند مشکلات را حل کنند، بلکه تکفیر، ترور و تبعیض را ایجاد می کنند  و مکاتب دیگری غیر از اسلام نمی توانند خلاء معنوی را درمان کنند. مکاتب فلسفی مادی سعی می کنند راه خوشبختی را به بشر بشناسند. ولی آن ها مسیری رو به نیستی دارند و تنها اسلام است که به فکر انسان و تعالی همه جانبه است.  به نظر من این ها می توانند آینده اروپا را تغییر دهند. 
بر همین اساس غربی ها پیش بینی کرده اند که در سال 2050 ، دین اکثریت اروپا اسلام خواهد شد. در حال حاضر از جمعیت 250 میلیونی 50 میلیون نفر مسلمان هستند. در حال حاضر بسیاری از مسلمانان احساس هویت پیدا کرده اند. این در حالی است که مسیحیت در حال افول است. امید است با این هدایت ها و رحمت ها این جریان ترویج پیدا کند. در آن صورت برای جهان اسلام، غرب و کل بشریت نفع دارد./
با تشکر از جناب دکتر صدرا که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.


[ شنبه 94/9/14 ] [ 7:20 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
امروز نقطه آغاز دوران پسا تحریم می باشد؛ دورانی که ایران باید تمام تلاش خود را به کار بندد تا با استفاده از ظرفیت های موجود راه را برای پیشرفت و حضوری مقتدرانه در عرصه جهانی باز کند
پایگاه بصیرت / گروه اقتصاد/ محمد نوری
با حاصل شدن یک تفاهم بین المللی میان ایران و شش قدرت جهانی، فصل جدیدی در روابط ایران و دیگر کشورها باز شد. که منجر به این شد که این روزها، به روزهای پر رفت و آمد ایران تبدیل شود و کشورهای اروپایی و آسیایی زیادی که در صدر آنها دولت‌های اروپایی به چشم می خورد، به منظور گسترش روابط تجاری، هیات‌های تجاری خود را راهی ایران کنند.

در این سالها که هر روز قطعنامه‌ی تحریمی جدید علیه کشور صادر می شد، تنها ایران نبود که از وجود آنها متضرر می شد، بلکه کشورهای اروپایی نیز یک موقعیت ویژه برای سرمایه گذاری و استفاده از پتانسیل‌هایی که در ایران وجود دارد را از دست داده بودند. پس از 23 تیر ماه (14 جولای) سال جاری و فراهم شدن زمینه حضور سرمایه گذاران خارجی در کشور، شمار زیادی از آنها در قالب هیأت های اقتصادی و تجاری به ایران سفر کرده‌اند. در زیر به اهم این موارد اشاره می شود:


‌روز شمار سفر هیأت‌ها

1- اولین گروهی که پس از توافق به ایران آمد، هیات تجاری آلمان بود. "زیگمار گابریل"، قائم‌مقام صدراعظم آلمان روز یکشنبه بیست و هشتم تیرماه 1394 به عنوان نخستین سیاستمدار برجسته‌ی اروپایی، در صدر یک هیات سیاسی- تجاری60 نفره وارد تهران شد. در این سفر، 10 شرکت از بزرگ‌ترین شرکت‌های آلمانی به همراه تعداد زیادی از شرکت‌های کوچک حضور دارند. این سفر مقدمه‌ای شد تا دو هیأت تجاری دیگر آلمانی پس از آن به ایران سفر کنند.

    2- "ایو رسیه" جانشین وزیر امور خارجه‌ سوییس سی‌ام تیرماه 1394 به ایران سفر کرد و با وزیر امور خارجه و دیگر مقام های کشورمان در زمینه‌ی مسایل منطقه‌ایی، بین المللی و اقتصادی دیدار و گفت وگو کرد.

3- "فدریکا موگرینی" هماهنگ کننده‌ی سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا روز سه شنبه ششم مردادماه با حضور در تهران با مقام های عالی رتبه کشورمان به رایزنی نشستند. موگرینی نخستین مذاکره کننده‌ی هسته‌ای با ایران بود که نزدیک به 2 هفته پس از توافق وین راهی تهران شد.

4- هیات تجاری فرانسه، پس از هیات سیاسی (فابیوس روز چهارشنبه هفتم مردادماه به همراه یک گروه اقتصادی بزرگ) این کشور، به ایران آمد. هیاتی متشکل از نزدیک به یکصد تن از رییسان شرکت‌ها و کارخانه‌های فرانسه به همراه وزیر کشاورزی و وزیر مشاور در امور تجارت خارجی این کشور در ماه سپتامبر (شهریور) وارد کشور شدند و با مسئولان و دستندرکاران اقتصادی دیدار کردند.

5- "ایویتسا داچیچ" معاون اول نخست وزیر و وزیر امور خارجه‌ی جمهوری صربستان روز یکشنبه دوازدهم مرداد به تهران آمد. ارزیابی مناسبات سیاسی و بررسی وضعیت کمیسیون همکاری های مشترک اقتصادی از جمله موضوع های مطرح در دیدارهای این مقام صربستانی با مسؤولان کشورمان بود.

6- "پائولو جنتیلونی" وزیر امور خارجه و «فدریکا گوئیدی» وزیر توسعه اقتصادی ایتالیا سیزدهم مردادماه با همراهی جمعی از صاحبان صنایع و مدیران ارشد مهمترین موسسه ها و شرکت های اقتصادی دولتی و خصوصی این کشور وارد تهران شدند.

7- معاون وزیر تجارت کره جنوبی روز یکم و دوم شهریور با مقامات ایرانی دیدار کردند. در کنار معاون وزیر تجارت کره مقاماتی از همین وزارتخانه و همچنین شرکتهای گازی و نفتی نیز حضور داشتند.

8- "فیلیپ هاموند" وزیر امور خارجه انگلیس به همراه هیات اقتصادی و سیاسی در نخستین روز شهریور،‌ راهی تهران شد. وی در این سفر ضمن بازگشایی سفارت انگلیس در تهران، در زمینه مسایل سیاسی و اقتصادی با مقام‌های ایران دیدار و گفت وگو کرد. نمایندگانی از شرکت‌های انگلیسی از جمله معاون اجرایی مدیرعامل شرکت "شل" نیز در این سفر حضور داشت. لازم بذکر است شرکت شل تا پیش از افزایش تحریم‌های بین‌المللی، سابقه مشارکت در توسعه میادین نفتی ایران همچون طرح توسعه میادین نفتی سروش و نوروز را دارا بود. شرکت شل بدهی 2,3 میلیارد یورویی به ایران دارد که به دلیل تحریم‌ها، امکان پرداخت آن وجود ندارد.

9- "نیلز اشمید" وزیر اقتصاد و دارایی ایالت "بادن وورتمبرگ" آلمان به رهبری یک هیات اقتصادی 68 نفری یازدهم شهریورماه به ایران آمد. مدیران چند اتحادیه‌ی صنعتی جنوب غرب آلمان نیز در این هیات حضور داشتند. ایالت بادن وورتنبرگ با داشتن بیش از 25 ابرشرکت از جمله "دایملر بنز" و صدها شرکت مهم ثروتمندترین منطقه‌ی آلمان به شمار می‌رود و به همین خاطر در اقتصاد این کشور جایگاهی ویژه دارد.

10- "لویومیر زائورالک" وزیر امور خارجه‌ی جمهوری چک به همراه یک هیات بلندپایه‌ی اقتصادی سیزدهم شهریور ماه به کشورمان سفر کرد. هیات همراه وی جمعی 70 نفری از بازرگانان و فعالان اقتصادی این کشور بودند.

11- "خوزه مانوئل گارسیا مارگویا" وزیر امور خارجه اسپانیا پانزدهم شهریورماه در صدر یک هیات بزرگ سیاسی- اقتصادی وارد تهران شد. وزیر عمران، وزیر صنعت، انرژی و گردشگری اسپانیا و مدیران بیش از 40 شرکت و صنایع بزرگ اسپانیایی وزیر امور خارجه این کشور را در تهران همراهی کردند.

12- "هاینس فیشر" رییس جمهور اتریش در شهریور ماه به تهران آمد. وی همراه با هیات اقتصادی این کشور به دعوت رسمی حسن روحانی، رییس‌جمهور ایران وارد کشور شد. فیشر با هیاتی افرون بر 200 نفر از شخصیت های سیاسی، اقتصادی، تجاری، علمی و دانشگاهی و فرهنگی این کشور وارد تهران شد.

13- "برت کوندرس" وزیر خارجه هلند، روز یکشنبه 29 شهریور به ایران آمد؛ سفری که این وزیر اروپایی می‌گوید فرصتی تازه برای گفت‌وگوهای سازنده میان دو کشور فراهم خواهد کرد. اجرای توافق هسته‌ای، پیوندهای تجاری، حقوق بشر و نقش ایران در تحولات خاورمیانه از جمله موضوعات مطرح در گفت‌وگو میان وزیر خارجه هلند با مقامات بلندپایه ایران است.

14- در هفته ابتدایی مهرماه لهستانی‌ها با هیات تجاری متشکل از 100 نفر به همراه وزیر اقتصاد و معاون اتاق بازرگانی این کشور به ایران آمدند و خواستار توسعه همکاری دو کشور شدند. محسن جلال‌پور، رییس اتاق بازرگانی ایران درباره دیدار خود با هیات لهستانی می‌گوید: نایب رییس اتاق بازرگانی لهستان خبر داده که بیش از هزار و 500 شرکت لهستانی در نوبت اعزام به ایران هستند.

15- هیات تجاری انگلستان در روز دهم مهرماه به ریاست رییس اتاق بازرگانی انگلستان به ایران آمد و با فعالان بخش خصوصی ایران، در باره افزایش روابط تجاری بخش خصوصی طرفین مذاکره کردند.

16- چهارم آبان ماه وزرای ارشد اقتصادی برزیل در رأس هیاتی تجاری از این کشور با حضور در تهران به بررسی راه های گسترش روابط تجاری، تنوع بخشی به این مناسبات و شناسایی فرصت های سرمایه گذاری میان دو کشور پرداختند. این هیات برزیلی شامل مقامات اتاق بازرگانی، بانک مرکزی، مسؤولان اقتصادی وزارت خارجه و 35 نفر از تجار و فعالان اقتصادی بخش خصوصی بود که با مسؤولان اقتصادی کشور دیدار و تبادل نظر کردند. برزیل مهم ترین شریک اقتصادی ایران در منطقه آمریکای لاتین است.

17- سفر هیات 25 نفره تجاری و بازرگانی بوسنی و هرزگوین در 18 آبان ماه سال جاری به استان خبر داد.

18- در سفر معاون رییس جمهوری افریقای جنوبی به تهران، مدیران بیش از 160 شرکت صنعتی و تجاری او را همراهی کردند.

19- کنفدراسیون صنایع ایتالیا رهبری 12گروه بانکی را به همراه نمایندگان 300 بنگاه اقتصادی ایتالیایی هشتم و نهم آذرماه در تهران تا با طرف های ایرانی خود دیدار و گفتگو کنند. در این هیأت حدود 400 نفر از صاحبان صنایع و بنگاه های اقتصادی ایتالیا حضور دارند. این چهارمین سفر هیأت‌های اقتصادی ایتالیا به ایران بود.

20- ژاپن نیز پس توافق هسته‌ای و در زمانی که راه را برای برداشته شدن تحریم‌های بین المللی هموار دید، برای بازسازی روابط اقتصادی، یک مقام بلندپایه بازرگانی و صنعتی را به همراه مدیرانی از بخش‌های نفت، گاز و صنایع دیگر به تهران اعزام کرد. گفته می‌شود نمایندگان بیش از 30 شرکت، بانک و گروه اقتصادی و تجاری در سفر به ایران حضور داشتند.

21- "ماتی آنتونن" معاون اقتصاد خارجی وزارت امور خارجه فنلاند در راس یک هیات اقتصادی- تجاری به ایران سفر کرد.

22- مقامات وزارت اقتصاد تایلند و نمایندگان 53 شرکت خصوصی تایلندی در راستای گسترش مبادلات تجاری و اقتصادی از ایران دیدار کردند.

23- "ویکتور اوربان" نخست وزیر مجارستان با یکصد نفر از فعالان اقتصادی کشورش به منظور آشنایی با سرمایه گذاری در حوزه های مختلف کسب و کار و بازار سرمایه در ایران بوز دوشنبه با مقامات ایران دیدار و گفتگو کرد وی بر علاقه‌مندی کشورش به توسعه روابط با مجارستان در زمینه های سیاسی و اقتصادی تاکید کرد.

24- مسکو همزمان با اعزام یکی از بزرگترین هیات های تجاری خود به تهران در ماه آینده، امیدوار است روابط تجاری خود با ایران را از طریق نهایی ساختن مذاکرات صدور کالاهای صنعتی به ارزش بیش از 21 میلیارد دلار، تقویت کند.


دستاورد های این سفرها

سفر هیأت های تجاری و اقتصادی کشورهای اروپایی و آسیاسی می تواند نتایج زیر را به دنبال داشته باشد:

1- نمایش عرصه‌های اقتصادی و تجاری ایران؛ تا پیش از این و در زمان اعمال تحریم‌ها، فرصت معرفی اقتصاد ایران در جهان با محدودیت مواجه بود و حضوری کمرنگ در عرصه‌های بین‌المللی داشت. با انجام این سفرها و آشنایی کشورهای دیگر با عرصه‌های اقتصادی ایران و متقابلاً‌ ایران با آنها، موقعیت‌‌‌های اقتصادی و تجاری بیشتری برای کشور فراهم خواهد شد.

2- شکستن فضای تبلیغی ضد ایرانی در افکار عمومی جهان؛ تبلیغاتی که به وسیله رسانه‌های امپریالیستی، تا پیش از انجام این سفرها، ایران اسلامی را به عنوان کشوری که مورد اعتماد جهانیان نبوده و حقوق بشر در آن رعایت نمی شود، معرفی می کرد. با این سفرها غربی‌ها به صورت عملی اعتراف کردند که ایران یک شریک تجاری مطرح و کشوری مورد اعتماد در سطح جهان است.

3- سهولت تصمیم گیری در انتخاب شرکای تجاری؛ بنا به دلایل پیش گفته انجام پروژه ها در کشور با محدودیت زمانی مواجه بود و نهایت استثمار و سوء استفاده از وضعیت موجود از سوی معدود کشورهای طرف تجارت برای کشور فراهم می شد؛ اما با این سفرها زمینه ایجاد رقابت برای انتخاب کشورهای طرف معامله و مراوده با ایران را فراهم شده و کاهش انحصار و استثمار بین المللی را در پی خواهد داشت.

هنوز تحریم‌ها ضد ایران لغو نشده، مشکل مبادلات بانکی از بین نرفته، دارایی‌های بلوکه‌شده ایران به طور کامل در اختیار دولت قرار نگرفته و فروش نفت به میزانی که لازم باشد، رشد نداشته است. با این حال ایران به عنوان یکی از معدود کشورهای باثبات در خاورمیانه، عرصه رقابت برای تولیدکننده‌هایی است که به دنبال بازار فروش محصولات و خرید مواد اولیه هستند.

نکته قابل توجه اینکه موضوع سرمایه گذاری و ورود کشورهای غربی به بازارهای ایران، تبدیل به یک میدان رقابت برای کشورهای اروپایی شده است و مسلم است که هیچ کدام نمی خواهند در این عرصه از دیگری عقب بمانند. همچنین عمده کشورهایی که برای مذاکره به ایران می آیند، کشورهایی هستند که از اقتصاد لیبرالیستی پیروی می کنند و درصدد کسب سود و در اختیار گرفتن بازار مصرف داخلی ایران هستند.

با این حال مسئولین امر تجارت نباید دچار شتابزدگی در واردات کالاها و خدمات شوند، چرا که کشور از سالها پیش رویکرد اقتصاد مقاومتی را در پیش گرفته است که قطعا تداوم چنین رویکردی به نفع کشور و اقتصاد آن است و واردات کالا و خدمات بی رویه برخلاف این رویکرد می باشد. و تنها در صورتی که واردات به نفع افزایش تولید، اشتغال و صادرات کالا های تولید در داخل باشد و یا کالاهای ضروری و سرمایه ای که نقش مهمی در اصلاح و نوسازی خطوط تولید دارند، صورت گیرد. مسلم است که امروز نقطه آغاز دوران پسا تحریم می باشد؛ دورانی که ایران باید تمام تلاش خود را به کار بندد تا با استفاده از ظرفیت های موجود راه را برای پیشرفت و حضوری مقتدرانه در عرصه جهانی باز کند تا دیگر امکان باز گشت به دوران تحریم وجود نداشته باشد.


[ سه شنبه 94/9/10 ] [ 5:6 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
دیدم و شنیدم که تعداد زیادی از زائران، زیر قبه‌الحسین(ع) شما رو به نام یاد کردند... دیدم و شنیدم که افرادی به نیابت از شما قدم برمی‌داشتند در طریق عشق ...

پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/ مهدی سلطانی

/ پس از انتشار سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب در درس خارج فقه خود که فرمودند از دور به حال زائران اربعین غبطه می‌خورم، مجید یراقبافان از مجریان سیما که زائر کربلای معلا شده است در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «شنیدم امروز فرمودین: از دور به حال زائران اربعین غبطه می‌خورید و آرزو می‌کنید کاش همراه ما بودید... آقاجان! بگذارید برای‌تان گزارش بدهم: دیدم و شنیدم که تعداد زیادی از زائران، زیر قبه‌الحسین(ع) شما رو به نام یاد کردند... دیدم و شنیدم که افرادی به نیابت از شما قدم برمی‌داشتند در طریق عشق ... در مسیر نجف به کربلا... آقاجان! خیلی‌ها را سراغ دارم که در حرم سیدالشهداء(ع) گفتند: به نیابت از سیدعلی حسینی خامنه‌ای «صلی‌الله علیک یا ابا عبدالله»... اصلاً آقا سیدعلی جان! شما با ما بودید از ابتدای سفر... چون جای شما در وجود و قلب ماست...! زیارت قبول رهبرم

پی‌نوشت: تشرف‌یافتگان به دیار عشق! یادتان نرود یاد کنید رهبر حسینی‌مان را ... آقا دلتنگ زیارت هستند...»


[ سه شنبه 94/9/10 ] [ 5:3 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 1041358
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون