سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ

پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی حاشیه‌نگاری دیدار اعضای حزب ندا با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را اینگونه منتشر کرده است: «هشتم شهریور94 است. قرار است اعضای حزب ندا به دیدار آقای هاشمی‌بیایند. به اتفاق دبیرکل خود آقا صادق خرازی. خیلی‌ها از انجام این دیدار متعجب شده‌اند. آن هم زمانی که میان اصلاح‌‌طلبان [بر سر حضور اعضای ندا در جمعشان] اختلاف افتاده. معمولا دیدار با یک طرف دعوا، هزینه دارد. اما رسم دیرین آیت‌ا... هنوز هم برقرار است.

 

به قول فرنگی‌ها، «هاشمی، اکولایزر سیاسی ایران» است. بالانس‌کننده‌ای تمام‌عیار که هیچ جایگزینی ندارد. این دیدار ورق دیگری از همین کتاب قطور است؛ کتابی با عنوان تعادل‌بخشی به سبک آیت‌ا.... میهمانان یک به یک از راه می‌رسند. نکته ناگفته‌ای از سفر مشهد آیت‌ا... دارم که حیفم می‌آید ننویسم. در آن سفر اتفاقات جالب و کم نظیری افتاد که بیانش، کتابی جداگانه می‌طلبد ولی از نظر رسانه‌ای، قله‌اش، افشاگری‌های رئیس پلیس سابق بود در تایید همان پیش‌بینی معروف هاشمی‌در نامه88؛ جالب است بعد از شش سال. بیان امروزش در مجله‌ای شد که آمدنش تنها به خاطر تخریب هاشمی‌ بوده؛ مجله‌ای که رمز عبورش از هاشمی‌است! با آسید محمد خامنه‌ای، مصاحبه می‌کنند.

 

نتیجه عکس می‌دهد. با احمدی مقدم، در پی افشاگری می‌روند یکی دیگر را رسوا می‌کنند! من در این ماجرا، فقط لطف خدا را می‌بینم و اثر درددل‌های هاشمی‌را. بالاخص با امام رضا(ع). صدای صلوات حضار می‌گوید آقای هاشمی‌آمد. احوالپرسی‌ها که انجام می‌شود. نوبت سخنرانی میهمان می‌شود. به رسم معمول همیشه. آقای هاشمی‌تا نشنود، سخنی نمی‌گویند. پس آقا صادق خرازی شروع به سخن می‌کند. از هاشمی‌می‌گوید و نام ماندگار وی در تاریخ انقلاب. از دوم خرداد می‌گوید و نقش دولت سازندگی در تحقق آن. از احمدی‌نژاد می‌گوید و بی‌اخلاقی‌هایش و از انتخابات92 می‌گوید و مرهم وحدت‌بخش هاشمی‌را در آن. درددلی کوتاه هم دارد از اصلاح‌طلبان؛ که استقلال «ندا» را برنمی‌تابند. آخرش هم می‌گوید ان‌شاءا... با راهبری جنابعالی همه این مسائل حل خواهد شد.

 

روحانیت گذشته‌ها را از یاد نبرد


نوبت سخن که به آقای هاشمی‌می‌رسد. اول از همه از سفر اخیر خود به مشهد می‌گوید. از حالاتی که از مردم دید. چه در زیارت حرم و چه در دیدارها. حالاتی که تفسیرش جز عشق مردم نمی‌شود. عشق به اهل بیت و امام رضا(ع). البته هاشمی‌خودش هم از شعاع چنین عشقی بی بهره نماند. یک قلمش را هم خودم از نزدیک دیدم. آن هم در کوچه پسکوچه‌های تنگ محله طبرسی. پس از دیدار با آیت‌‌ا... شبیری زنجانی، زائرین زیادی گرد کوچه‌ای جمع شدند تا هاشمی‌را ببینند. با شمع و اسپند و قرآن. دالانی از محبت ساختند تا دعاگوی سلامتش باشند.زیبایی‌های آن شب دیدنی مرا به کوچه پسکوچه‌های 60سال قبل برد؛ اوایل دهه40.


تا سر ارادت مردم به روحانیت را برایم تداعی کند. رمز و راز‌های روحانیت مردمی‌را. حرف بعدی آقای هاشمی‌حرف تاریخ است. حرف روزگاری که روحانیت پیروزی را دور می‌دید. تازه این احوال مبارزینش بود. عده‌ای که اصلا دنبال مبارزه نبودند تا دنبال پیروزی باشند. هاشمی‌ از تاثیر منبر می‌گوید. از منبرهای واقعی و حق‌گو. از همان منبرهایی که خودش می‌رفت؛ در دوران مبارزه. منبرهایی که پاسخگوی مردم بودند. هاشمی‌به یاد همه می‌آورد، تاریخ روحانیت را.


همان تاریخی که هم تلخی سرکوب رضاخانی داشت وهم دشواری تحقیر دوران محمدرضا را. هاشمی‌از تاریخ می‌گوید تا روحانیت گذشته‌ها را از یاد نبرد. آقای هاشمی‌قبلا هم گفته؛ «روحانیت دوبار فریب خوردند» یکبار اوایل انقلاب. یکبار هم درباره احمدی‌نژاد. البته خسارت بار اولش هم کمتر بود و هم کوتاهتر.


اختلاف‌افکنی گناهی نابخشودنی است


حرف بعدی آقای هاشمی‌ بازتعریف دو جریان اصلی کشور است؛ اصولگرایی و اصلاح‌طلبی. هاشمی‌ می‌گوید اصولگرایی و اصلاح‌طلبی هر دو باید باشند. چون جدا از هم نیستند. درست مثل زمان مبارزه که دو روی سکه انقلاب بودند. هاشمی‌خودش مصداق توصیه‌اش شده. چون هم موسس جامعه روحانیت بوده و هم حامی‌خط اعتدال و اصلاح تابع اصول. هاشمی‌خط اصلی توفیق این دو جریان را اعتدال می‌داند. چه در جامعه روحانیت، چه در اصلاح‌طلبی. جامعه روحانیت با اعتدال اوج گرفت. هاشمی‌ البته این بار هشداری ویژه به اصلاح‌طلبان می‌دهد. هاشمی‌می‌گوید اختلاف‌افکنی هم گناهی نابخشودنی است هم عقوبتی اجتناب‌ناپذیر دارد. این تذکر برای آن است که اصلاح‌طلبان از یاد نبرند. درِسیاست همیشه روی پاشنه پیروزی نمی‌چرخد.


روایت همچنان باقی است


حرف آخر آقای هاشمی‌حرف انتخابات 94 است. حرف اول و آخر هاشمی‌از انتخابات 58 تا 94 همین است. تا فتنه دو قطبی ملت- دولت ایجاد نشود؛ تا میزان رأی ملت باقی بماند، روایت مصلحت همچنان باقی است...


[ چهارشنبه 94/10/30 ] [ 6:30 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
می توان گفت لغو تحریم های هسته ای ضربه خوبی بر ساختار تحریم هاست و اجماع قبلی درباره تحریم ایران را در سطح بین المللی از بین می برد، اما لغو تحریم های هسته ای نباید به مثابه خداحافظی غرب و امریکا با ابزار تحریم علیه ایران تلقی شود، چرا که آمریکائی ها قصد ندارند کلیت تحریم ایران را از بین ببرند.

فرا رسیدن زمان راستی آزمایی غرب
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسین یاری
سرانجام بیانیه مشترک ایران و اعضای 1+5 با موضوع اجرای برجام از سوی وزیر امور خارجه کشورمان  و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا قرائت گردید. این در حالیست که جمهوری اسلامی ایران تعهدات خود را مطابق برجام انجام داده و هم اکنون زمان اجرایی شدن وعده اصلی طرف مقابل مبنی بر برداشته شدن تمامی تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر، هم اکنون زمان راستی آزمایی غرب فرا رسیده است. 
در این خصوص نکاتی وجود دارد که باید آن ها را به صورتی جدی مد نظر قرار داد. نکته اول این که مطابق برجام، صرفا تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای ایران از امروز لغو می شوند. از این رو کلیت تحریم ها در حوزه های دیگر از جمله فعالیت های موشکی، موضوعات مربوط به ادعاهای واهی غرب در خصوص حمایت ایران از تروریسم و مقوله حقوق بشر به قوت خود باقی مانده و در آینده نیز امکان تشدید آن ها وجود دارد و از هم اکنون کنگره آمریکا و اعضای هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه بر سر تحریم ایران در این حوزه ها خیز برداشته اند. 
جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید اخیرا  در این خصوص مدعی شده است:
"ایران در بسیاری از زمینه‌های دیگر، هنوز هم بازیگر بدی است! اسرائیل را تهدید می‌کند، از تروریسم حمایت می‌کند و ساخت موشک‌های بالستیک را ادامه می‌دهد .ایران به خاطر موشک‌های بالستیک خود، تحت تحریم قرار دارد و ما هم کماکان به آن ها فشار وارد خواهیم کرد. ما هیچ وقت توانایی ایالات‌متحده برای اعمال تحریم‌های غیرهسته‌ای علیه ایران را از روی میز برنداشته‌ایم. هر زمان احتمال دارد که به خاطر تست موشک‌های بالستیک، ایران را تحریم کنیم."
واقعیت امر این است که علی رغم ارزش تحریم های لغو شده مطابق برجام، و اقداماتی که از امروز طرف مقابل به صورت رسمی آن ها را اعلام کرده است، دستگاه سیاست خارجی کشورمان باید مراقب تلاش دشمنان قسم خورده این مرز و بوم در خصوص "استمرار سیاست تحریم" باشد.
 می توان گفت لغو تحریم های هسته ای ضربه خوبی بر ساختار تحریم هاست و اجماع قبلی درباره تحریم ایران را در سطح بین المللی از بین می برد، اما چنان که گفته شد، اعضای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه کنگره آمریکا ( اعم از مجلس نمایندگان و سنا) جهت وضع تحریم های جدید موشکی علیه کشورمان خیز برداشته اند. استمرار تحریم ایران در حوزه های مختلف، فرمول و مبنای رفتاری مشترک دو حزب اصلی ایالات متحده را تشکیل می دهد.در چنین شرایطی نمی توان مدعی شد غرب تحریم ایران را رها کرده یا رها خواهد کرد. از این رو لغو تحریم های هسته ای نباید به مثابه خداحافظی غرب  و امریکا با ابزار تحریم علیه ایران تلقی شود. هر چند حدود و ثغور تحریم های غیر هسته ای وضع شده در حال و آینده با تحریم های هسته ای تفاوت دارد، اما آمریکائی ها قصد ندارند کلیت تحریم ایران را از بین ببرند. اساسا یکی از اصلی ترین دغدغه سران ایالات متحده آمریکا در جریان مذاکرات هسته ای سال های گذشته و اخیر، حفظ هندسه و ساختار تحریم ها و زیرساخت های اقتصادی و روبناهای سیاسی آن، علیه ایران بوده است، بنابراین یکی از اصلی ترین خطاهای راهبردی ما در برهه فعلی می تواند تلقی نادرست از لغو تحریم های هسته ای و همسان سازی آن با لغو کلیه تحریم ها علیه ایران و خداحافظی آمریکا با مقوله تحریم علیه ایران باشد. 
هم اکنون دستور العمل لغو تحریم های هسته ای ایران به وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا ابلاغ گردیده و اتحادیه اروپا نیز رسما تحریم های خود علیه ایران را در این خصوص لغو کرده است. با این حال نباید فراموش کرد که از اکنون زمان رصد هوشمندانه بازی طرف مقابل فرا رسیده است. 
در راستی آزمایی رفتار غرب باید به نکات و مقولات ویژه ای توجه داشت. این راستی آزمایی حالت و ماهیتی دو طرفه ندارد، زیرا از ابتدا ادعاهای غرب مبنی بر فعالیت های هسته ای غیر صلح آمیز از سوی ایران که منجر به اعمال تحریم از سوی واشنگتن و متحدانش علیه ایران شد، جملگی نادرست و دروغین بوده است. از این رو اکنون صرفا نوبت غرب است که شفافیت و تعهد لازم را داشته باشد و در این میان دیگر اعضای 1+5  نیز در بوته آزمون ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.
 نکته دیگر در این خصوص مربوط به واقع بینی جمهوری اسلامی ایران و حفظ رویکرد بسته ما در مقابل اعضای 1+5 و در راس آن ها آمریکاست. اگر این واقع بینی وجود نداشته باشد، غرب جسارت و جرات وضع تحریم های جدیدتر در حوزه های غیر هسته ای را علیه کشورمان پیدا خواهد کرد. همچنین لازم است در آینده پژوهی مربوط به برجام تمامی احتمالات از جمله احتمال بر هم خوردن توافق هسته ای (متاثر از کارشکنی غرب) را در نظر گرفت . در این خصوص هر گونه نگاه احساسی نسبت به برجام و قطعی دانستن این پدیده به مثابه پاشنه آشیل ما در دوران اجرایی شدن آن خواهد بود. حفظ و تشدید رویکرد بسته ما در مقابل طرف مقابل و در رأس آن ها ایالات متحده آمریکا، تنها راه ممکن برای استفاده از فرصت های برجام خواهد بود. 
تجربه نشان داده است هر گاه این رویکرد بسته، باز شود، دشمن از موقعیت به دست آمده به بدترین نحو ممکن سوء استفاده خواهد کرد؛ موضوعی که مسئولین سیاست خارجی کشورمان باید آن را به صورتی جدی مدنظر قرار دهند./ 


[ یکشنبه 94/10/27 ] [ 6:53 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست اندرکاران همایش ملّی «فقه هنر» که در تاریخ 21 دی 1394 برگزار شده بود، صبح امروز در مرکز همایشهای غدیر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، منتشر شد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار با اشاره به اهمیت موضوع هنر و اظهار خرسندی از ورود حوزه علمیه به مقوله فقه هنر، گفتند: هنر، امری مبارک و انسانی، زاییده‌ی تخیل قوی و ذوق وافی و جزء زندگی انسان است و در میان فقها و در حوزه‌های علمیه نیز همواره هنرمندان برجسته‌ای در شاخه شعر و ادب وجود داشته‌اند.

رهبر انقلاب، «تحقیق، عمق‌یابی و تبیین فقه هنر برای جامعه» را کاری مبارک و لازم خواندند و خاطرنشان کردند: فقه، متکفّل همه امور زندگی بشر است و هنر نیز یکی از همین امور است که باید فقه به آن بپردازد.

ایشان لازمه استنباط احکام و اظهارنظر فقهی در خصوص مقولات هنری را آشنایی فقیه با هنر و حد و مرزهای آن دانستند و افزودند: اسلام نه تنها هنر را قبول دارد بلکه به آن تشویق نیز می‌کند و نمونه‌های تاریخی آن، نشاندهنده همین توجه و تشویق است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به آمیخته بودن هنر با جوامع بشری امروز و آثار مستقیم آن در فکر، روح و سبک زندگی انسان، گفتند: در خصوص برخی فتاوای معروف در مسائل هنری با دقت و عمق‌یابی می‌توان به حرفهای تازه و نویی رسید.

رهبر انقلاب در خصوص الزامات نوآوری در فقه هنر تأکید کردند: باید مسأله «انضباط فقهی» به‌طور جدی مورد توجه باشد و بدون تأثیر گرفتن از جوّ عمومی، و با استفاده از اصول و روش استنباط فقهای شیعه در مراجعه به کتاب و سنّت، در خصوص فقه هنر نیز به نتایجی رسید.

ایشان همچنین با تقدیر از پایه‌گذاری سنت حسنه تفقه در هنر و برگزاری همایش فقه هنر، خطاب به دست اندرکاران این همایش تأکید کردند: این کار باید خیلی زودتر از اینها انجام می‌گرفت و اکنون که آغاز شده است، باید آن را بدون توقف دنبال کنید.

منبع: جماران


[ چهارشنبه 94/10/23 ] [ 5:5 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

روز گذشته برای چندمین بار تفنگداران متجاوز آمریکایی به آب‌های کشورمان، توسط نیروی دریایی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی بازداشت شدند.

روز گذشته نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 2 شناور نظامی آمریکایی را که بصورت غیرقانونی وارد آبهای سرزمینی ایران شده بودند توقیف کرد.


در این عملیات که در اطراف جزیره فارسی صورت گرفته، 10 تفنگدار نیروی دریایی ارتش آمریکا که مجهز به سلاح‌های سبک و نیمه سنگین بودند بازداشت شدند.



به گفته دریادار فدوی، در هنگام توقیف این شناورها، ناو هواپیمابر ترومن امریکا در جنوب شرقی جزیره فارسی و در آب های بین المللی نزدیک محل توقیف شناور حضور داشته است و تحرکاتی در حدود 40 دقیقه برای آزادی این ملوانان داشته که با اقدام به موقع نیروی دریایی سپاه خنثی شده است.


تاریخچه درگیری مستقیم سپاه با نیروی دریایی آمریکا به سالها قبل یعنی در دوران دفاع مقدس برمی گردد که مهمترین آنها درگیری ناوگروه نیروی دریایی سپاه به فرماندهی شهید نادر مهدوی با آمریکایی‌ها بود که طی آن یک فروند بالگرد آمریکایی سرنگون و اکثر نیروهای رزمنده ایرانی نیز به شهادت رسیدند.


علاوه بر آن، سپاه پاسداران با استفاده از دیگر تجهیزات خود ازجمله انواع مین های دریایی چند کشتی جنگی و غیرجنگی متعلق به کشورهای خارجی ازجمله آمریکا را مورد اصابت قرار داد.


اما در سالهای بعد از جنگ هم این تقابل به نوعی دیگر ادامه داشت و سپاه -که حالا مسئول مستقیم تامین امنیت خلیج فارس است- تاکید می کند که هیچ کس حق ورود به آبهای ایران را ندارد و این را در عمل هم نشان داد که 2 مورد مهم آن در سالهای 82 و 86 اتفاق افتاد.


** دستگیری تفنگداران آمریکایی با یک کلاش


در سال 82 چهار نظامی آمریکایی و 2 کویتی با کلی تجهیزات نظامی و 2 فروند قایق قصد داشتند به اروند بیایند که نیروی دریایی سپاه آنها را بازداشت کرد. هرچند فیلم و تصویر آن هیچگاه بنا بر دلایل امنیتی پخش نشد.


دریادار تنگسیری جانشین فرمانده نیروی دریایی سپاه در گفتگو با فارس در این باره گفت: «آنها با دو قایق آمده بودند و نیروهای سپاه نیز با دو قایق به طرف آنها رفتند ولی تجهیزات آمریکایی‌ها خیلی بیشتر بود با این حال یکی از نیروهای سپاه با لباس پاسداری و یک اسلحه کلاش به داخل قایق آنها می‌رود و فقط می‌گوید الله اکبر و فرد کویتی به آمریکایی‌ها می‌گوید اینها پاسدار هستند و تسلیم می‌شوند.»


وی افزود: «به هر حال در سال 82 بنا بر وضع موجود سیاسی کشور، سپاه آن 4 آمریکایی را رها کرد. البته این افراد 4 روز در اختیار سپاه بودند و بعد آنها را رها کرد. همچنین شناورهای گروه آمریکایی به آنها داده‌ شد.»


به گزارش فارس این درحالی بود که در مقطع فوق دولت اصلاحات در ایران بر سر کار قرار داشت.


** انگلیسی‌ها هم در تور سپاه افتادند


اما اتفاق دوم که بازتاب بسیار زیادی در سطح بین الملل پیدا کرد، بازداشت تفنگداران نیروی دریایی ارتش انگلیس در خلیج فارس بود.


روز جمعه سوم فروردین ‏1386‏ (‏23‏ مارس ‏2007‏)، ‏15‏ تفنگدار و ملوان ناو جنگی اچ ‏.‏ام ‏.‏اس ‏.‏کورنوال متعلق به نیروی دریایی انگلیس توسط نیروهای مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آبهای ساحلی ایران در شمال خلیج فارس دستگیر می شوند.؛ آن هم درحالی که گفته می شد متجاوزان به میزان زیادی هم وارد آبهای ایران نشده بودند.



این چندمین بار بود که انگلیسی ها از زمان اشغال عراق به صورت غیرقانونی وارد حریم آبی جمهوری اسلامی می‌شدند و هر بار هم مقامات لندن با فرافکنی و ارائه تفسیرهای بی‌ربط از جمله ادعای دستگیری متجاوزان در حال بازرسی از یک کشتی تجاری در آب‌های منطقه‌ای عراق در پی توجیه اقدام خویش برآمدند.


در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران بر اساس نقشه ها و اسناد و همچنین اعترافات دستگیرشدگان، ورود غیرقانونی این افراد به آبهای متعلق به ایران را نشان داده بود، دولت انگلیسی تاکید داشت که این عده در آبهای عراق بازداشت شده اند‏.‏


اما پس از گذشت مدتی، مقامات لندن رسما از ورود غیرقانونی ملوانان خود به حریم دریایی ایران عذرخواهی کردند و محمود احمدی‌‌نژاد رئیس جمهور وقت کشورمان هم در واکنش به این اقدام اعلام کرد: «ملت کریم ایران و نظام جمهوری اسلامی در عین اقتدار برای محاکمه نظامیان انگلیسی، این 15 نفر را مورد بخشش قرار می دهد. در همین راستا این نظامیان 16 فروردین ماه آزاد و به کشورشان بازگشتند.»


متجاوزان انگلیسی که هنگام خروج از تهران در گفت‎وگوهای تلویزیونی در مقابل دیدگان 70 میلیون ایرانی و افکار عمومی جهان به ورود غیرقانونی خود به آب‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی اعتراف کردند، در بدو ورود به کشورشان تحت‌تاثیر جوسازی‌ رسانه‌های غربی مدعی شدند آنچه در ایران گفته اند تحت فشار بوده و بعد از مدتی هم وزارت دفاع انگلیس با وضع قوانینی جدید، آنها را از انتشار خاطرات‌شان منع کرد.


نیروی دریایی سپاه تنها نظامیان انگلیسی را آزاد کرد و تجهیزات و شناور آنها در کشور باقی ماند.


بعدها سپاه پاسداران در نمایشگاه‌های خود برخی تجهیزات به غنیمت گرفته شده از متجاوزان، ازجمله قایق تفنگداران دریایی انگلیس را به نمایش گذاشت.

منبع: فارس


[ چهارشنبه 94/10/23 ] [ 5:2 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: نقش عوامل وابسته به طرفداران صادق شیرازی در قالب شیعه انگلیسی در حمله به سفارت عربستان مشهود و معلوم است و ما هم انتظار داریم که این عوامل خودسر به سزای عملشان برسند.

پایگاه بصیرت: منصور حقیقت‌پور صبح امروز در جمع تعدادی از خبرنگاران در اردبیل با اشاره به حمله به سفارت عربستان سعودی اظهار کرد:‌ به جای آنکه عده‌ای نیروهای مخلص سپاهی و بسیجی را در این حمله‌ها متهم کنند و دچار بی‌انصافی شوند بهتر است با درک واقعیت‌ها عوامل خودسر شیعه انگلیسی را که در حمله به سفارت عربستان دخالت مستقیم داشتند متهم کرده و ابعاد این حادثه مورد پیگیری قرار گیرد.


وی افزود: همواره نیروهای سپاهی و بسیجی در مسیر ارزش‌های انقلاب و اسلام حرکت کرده‌اند و به هیچ‌وجه درصدد تخریب و یا ضربه زدن به ارکان حاکمیت اسلامی با برخی تندروی‌ها و خودسری‌های احتمالی نبوده‌اند و آنهایی که امروز سعی می‌کنند تا در ماجرای حمله به سفارت عربستان این نیروهای مخلص را متهم کنند قطعا راه را به انحراف رفته و چهره واقعی ارزش‌های انقلابی و اسلامی و روحیه بسیجیان دلاور ما را نشناخته‌اند.


نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: تمام دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورمان نیز به خوبی در جریان حمله عوامل شیعه انگلیسی به سفارت عربستان هستند و قطعا با معرفی این چهره‌ها به مردم بیش از گذشته واقعیت‌ها را نمایان خواهند کرد.


نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در ادامه اظهار داشت: نقش عوامل وابسته به طرفداران صادق شیرازی در قالب شیعه انگلیسی در حمله به سفارت عربستان مشهود و معلوم است و ما هم انتظار داریم که این عوامل خودسر به سزای عملشان برسند.


حقیقت‌پور بیان کرد: ما این حرکت‌های خودسر را تایید نمی‌کنیم اما بر این باوریم که عربستان ازاین ماجرا برای سرپوش گذاشتن به جنایت‌ها و خیانت‌های خود استفاده می‌کند در حالی که خود عربستانی‌ها نیز می‌دانند که آن کسی که در این بین از قطع روابط متضرر خواهد شد خود آل‌سعود است.

منبع: فارس


[ چهارشنبه 94/10/16 ] [ 1:42 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

شهادت مظلومانه شیخ‌نمر باقرالنمر نشان داد، آنچه آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی جرئت انجام آن را ندارند، عربستان به دلیل نداشتن شعور حکمرانی دارد.

شهادت مظلومانه شیخ‌نمر باقرالنمر نشان داد، آنچه آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی جرئت انجام آن را ندارند، عربستان به دلیل نداشتن شعور حکمرانی دارد. در حالی که مجامع حقوق بشری در برابر کشتار زنان، کودکان و سالخوردگان در کشورهای مسلمان سوریه، یمن، عراق و نیجریه به دلیل دخالت‌ها و برنامه‌های عربستان سعودی سکوت کرده‌اند، حاکمان آل‌سعود برنامه شهادت عالمان دینی را نیز در دستور کار خود قرار داده‌اند تا ثابت کنند از هیچ اقدامی به منظور اثبات کارآمدی خود برای آمریکا کوتاهی نمی‌کنند. این حرکت پلید عربستان نشان می‌دهد، عربستان می‌خواهد پایه‌های لرزان خود را با اعدام عالمان دینی، آتش زدن مساجد و قرآن‌ها و کشتن کودکان حفظ کند. 

حکام سعودی با اعدام این عالم شیعی همچنین نشان دادند که آخرین تیر خود را برای فرار از شکست در یمن، سوریه و عراق شلیک کرده‌اند و چاره‌ای جز تن دادن به حرکت‌های انفعالی ندارند. 

اکنون که شهادت مظلومانه برجسته‌ترین عالم شیعی عربستان در میان بهت افکارعمومی اعلام شده است، اتکا به ظرفیت‌های مردم مسلمان در کشورهای مورد حمله عربستان، تنها اقدامی است که می‌تواند جلوی خوی وحشیگری عربستان را بگیرد. 

تجربه یمن نشان داد، مقاومت مردمی در برابر ماشین جنگی عربستان که به همراهی بسیاری از متحدان آل‌سعود به راه افتاده، خیلی هم دشوار نیست و می‌تواند ضربات سنگینی را بر پیکر فرتوت این رژیم وارد کند. در این زمینه، باید مبارزات مدنی و هدایت‌شده‌ای را در سراسر جهان و حتی عربستان علیه حکام سعودی با ابزارها و روش‌های نوین روز تدارک دید تا شعله‌های آن به کاخ‌های سعودی کشیده شود. هر چند برخی هنوز به فعالیت‌های دیپلماتیک با عربستان می‌اندیشند؛ اما تصویب قطعنامه‌های متعدد در سازمان ملل با لابی‌گری عربستان سعودی علیه ایران، سوریه و یمن نشان داده است، این سازمان‌های عریض و طویل عملاً در خدمت اهداف تروریستی عربستان هستند و زبان دیپلماسی با این کشور جواب نمی‌دهد. ان‌شاءالله این ظلم‌های فرعونی با خروش جوانان و ملت‌های مسلمان علیه حکام سعودی پایان می‌یابد.


[ دوشنبه 94/10/14 ] [ 12:42 صبح ] [ باران ] [ نظرات () ]
امروز راهبرد "وحدت جهان اسلام"، همچنان به مثابه ستاره درخشانی، راه اسلام ناب محمدی(ص) را از اسلام آمریکایی و انگلیسی جدا می‌سازد و همه آنان که مشتاقان و شیعیان حقیقی پیامبر اعظم(ص) وامیرالمومنین علی (ع) هستند، برتداوم این راه اصرار دارند و باچشمانی باز دست‌های پشت پرده تفرقه افکنان در جهان اسلام را می‌بینند که تلاش دارند تا با رودر رو قرار دادن مسلمانان، همچنان سلطه خود بر خاورمیانه راتداوم بخشند
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / محمد گنجی

شاید آن روز که حضرت امام خمینی(ره) ایام مبارک میلاد نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) را هفته وحدت نامگذاری کرد، کسی بر اهمیت این نامگذاری و ضرورت آن تا به این اندازه که امروز شاهد آن هستیم واقف نبود. گذر زمان و تحولات سی و چندساله اخیر نشان داد که استراتژی "ایجاد تفرقه" همواره مهمترین راهبرد تهاجم دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بوده که در سطوح مختلف تلاش دارند تا ملت ایران و جهان اسلام را پاره پاره و در حال تنش و درگیری ببینند.

این سیاست اتفاقا آن زمانی اوج می‌گیرد که شاهد تحولات رو به رشد و هم افزا در جهان اسلام و برعلیه منافع بیگانگان هستیم. آخرین نمونه آن شکل‌گیری خیزش و بیداری اسلامی در مصر و تونس و لیبی و بحرین و یمن است که می‌رفت این سونامی تا دیگر کشورهای ارتجاع‌طلب منطقه را نیز در بر گیرد. در این حین بود که بار دیگر استراتژی قدیمی "تفرقه بینداز و حکومت کن" در خدمت بیگانگان قرار گرفت و جریان تکفیری با محوریت ایجاد درگیری و جنایت ورزی در منطقه زاده شد.

نکته قابل یادآوری آنکه جریان‌های واگرا و تفرقه‌افکن در جهان اسلام‌ همواره با حمایت بیگانگان و استکبار جهانی شکل گرفته و ریشه دوانده است که آخرین آن جریان سلفی نوظهوری است که از دهه 70 در قالب طالبان شناخته شد و سپس با عنوان القاعده ادامه حیات یافت و در تخریب چهره اسلام کوشید و امروزه تحت لوای داعش و النصره و ... به کشتار مردم مسلمان سوریه و عراق مشغول است و تخم تفرقه و نفاق را  در منطقه می‌پاشد.

امروز جهان اسلام درگیر فتنه‌ای بزرگ است که پرچم دارآن جریانی تکفیری - سلفی است که در پشت پرده آن مثلث استکبار - صهیونیسم - ارتجاع قرار دارد. این جریان که در ادبیات حضرت امام(ره) باید از آن با عنوان "اسلام آمریکایی" یاد کرد، مهمترین خط عملیاتی خود را ایجاد تفرقه و اختلاف بین مسلمین و دوقطبی کردن جهان اسلام و نابود کردن استراتژی وحدت قرار داده است.

مصائب ایجاد شده در چند سال اخیر در منطقه خاورمیانه به خوبی اهمیت راهبرد اساسی آن حکیم بزرگ انقلاب اسلامی را مبنی بر ضرورت وحدت شیعه و سنی برای مقابله با استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل - که دشمنان خونی اسلام و قرآن و پیامبر اعظم(ص) هستند و در این دشمنی و عداوت تفاوتی بین شیعه و سنی قائل نیستند - آشکار می‌کند. به واقع وضعیت بغرنجی که در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه امروز با آن مواجه هستیم، کاملا محصول بی‌توجهی به استراتژی است که در قالب هفته وحدت توسط بزرگانی چون حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری و بسیاری از بزرگان اهل سنت مورد تاکید قرار گرفته است که اگر همین راهبرد با فهمی عمومی همراه می‌شد، بدون شک امروز اوضاع جهان اسلام از افغانستان و پاکستان، تا عراق و سوریه و شمال آفریقا اینچنین نبود!

مصائب ایجاد شده در چند سال اخیر در منطقه خاورمیانه به خوبی اهمیت راهبرد اساسی آن حکیم بزرگ انقلاب اسلامی را مبنی بر ضرورت وحدت شیعه و سنی برای مقابله با استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل - که دشمنان خونی اسلام و قرآن و پیامبر اعظم(ص) هستند و در این دشمنی و عداوت تفاوتی بین شیعه و سنی قائل نیستند - آشکار می‌کند. به واقع وضعیت بغرنجی که در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه امروز با آن مواجه هستیم، کاملا محصول بی‌توجهی به استراتژی است که در قالب هفته وحدت توسط بزرگانی چون حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری و بسیاری از بزرگان اهل سنت مورد تاکید قرار گرفته است که اگر همین راهبرد با فهمی عمومی همراه می‌شد، بدون شک امروز اوضاع جهان اسلام از افغانستان و پاکستان، تا عراق و سوریه و شمال آفریقا اینچنین نبود!

در چنین شرایطی است که برنامه‌های انحرافی همچون مراسم گرفتن به بهانه نهم ربیع و تحت عنوان عیدالزهرا و ... بی‌ارزش بودن خود را بطور کامل آشکار می‌سازد و نشان می‌دهد که رشد اینچنین برنامه‌هایی آن هم در آستانه هفته وحدت نمی‌تواند بودن برنامه‌ریزی دشمن و فتنه افکنان صورت گرفته باشد. و باز هم متاسفانه در بررسی ریشه این داستان به بیوت و خانه‌هایی می‌رسیم که باید آنها را بیوت آخوندهای انگلیسی بنامیم. این جریان که امروز مستقیم یا غیرمستقیم بر ضدیت با وحدت و پرچمدار آن جمهوری اسلامی و امام خامنه‌ای اصراردارد، میراث‌دار همان‌هایی هستند که در طول دهه‌های اخیر در برابر روحانیت اصیل و انقلابی و مرجعیت زلال اسلام ناب محمدی(ص) قرار داشته‌اند. همان‌هایی که حضرت امام خمینی(ره) در منشور روحانیت از آنان چنین یاد می‌کند:

«واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‌گریست که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوی می‌خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده‌ای روحانی مقدس‌نمای ناآگاه یا بازی‌خورده و عده‌ای وابسته که چهره‌شان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می‌نمودند. آن‌قدر که اسلام از این مقدسین روحانی‌نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین - علیه السلام - که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم.»

 

امروز راهبرد "وحدت جهان اسلام"، همچنان به مثابه ستاره درخشانی، راه اسلام ناب محمدی(ص) را از اسلام آمریکایی و انگلیسی جدا می‌سازد و همه آنان که مشتاقان و شیعیان حقیقی پیامبر اعظم(ص) و امیرالمومنین علی (ع)  هستند، بر تداوم این راه اصرار دارند و با چشمانی باز دست‌های پشت پرده تفرقه افکنان در جهان اسلام را می‌بینند که تلاش دارند تا با رودر رو قرار دادن مسلمانان، همچنان سلطه خود بر خاورمیانه را تداوم بخشند.


[ دوشنبه 94/10/7 ] [ 3:52 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
حماسه نهم دی نیز همچون ایام الله‌های یاد شده روز تجلی وحدت ملت ایران است. روزی است که ملت ایران یکپارچه بر علیه جمع محدودی از وابستگان به بیگانه و آشوب آفرین ایستاد تا اعلام نماید که از اختلاف افکنان و آشوب گرایان و توطئه گران بیزار است. لذا بزرگداشت این روز نیز باید وحدت آفرین باشد و به تقویت وحدت ملی بینجامد نه اختلاف برانگیز! و بطور کلی باید گفت که بزرگداشت چنین روزی نباید به عاملی برای اختلاف و تحریک عواطف و احساسات بدل گردد.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / مرتضی دخیلی

نهم دی ماه سرفصلی نو در روند انقلاب اسلامی است که در آن ملت انقلابی و مسلمان ایران بار دیگر و بعد از سالها به میدان آمدند تا فتنه‌ای عیان و خیابانی شده را مهار و سرکوب نمایند. این حماسه بعد از آن صورت گرفت که فتنه گران، فتنه گری را تا مرزهای توهین به والاترین مقدسات شیعه و حضرت اباعبدالله الحسین(ع) آن هم در روز عاشورا حسینی ادامه دادند و با کف و سوت در این روز به خیمه عزاداری امام حسین(ع) حمله کرده و عزاداران حسینی را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

در این شرایط بود که دیگر کاسه صبر ملت غیور ایران پس از قریب به هفت ماه تحمل فتنه‌گران به سر آمد و با حضور دهها میلیونی خود در تهران و دیگر شهرهای کشور نفرت و انزجار خود را از فتنه و فتنه گران اعلام کرده و با آنان اتمام حجت کردند. از آن پس بود که بازار فتنه گران برچیده شد و دیگر جرات عرض اندام نکردند و از آن روز به بعد بود که این حماسه بزرگ به عنوان روز بصیرت ملت ایران ثبت گردید و هر ساله بزرگداشت این روز در سراسر کشور برگزار می‌شود.

با گذشت شش سال از حماسه بزرگ نهم دی ماه 88، مساله چگونگی برگزاری بزرگداشت این روز از مباحثی است که باید به آن توجه نمود. اینکه در این روز چه مسایلی باید به عنوان اولویت رسانه ای مورد توجه قرار گیرد و با چه رویکرد و قالبی و برای کدام مخاطب پرداخته شود، خود از موضوعات مهمی است که باید بر روی آن تامل کرد و برنامه‌ریزی نمود.

1- یکی از رمز و رازهای ماندگاری ایام الهی چون 29 اسفند 29، پانزدهم خرداد 42، 22 بهمن 57، 12 فروردین 58، و مناسبت‌هایی از این قبیل آن است که این روزها، روزی ملی، فراگیر و عامی برای اتحاد و وحدت ملت ایران با هر نظر و عقیده‌ای بوده است و اگر چنین نبود می‌توان با جرات گفت که این روزها نیز خیلی زود از یادها به فراموشی سپرده می‌شد و فراگیری و ملی بودن خود را از دست می‌داد.

حماسه نهم دی نیز همچون ایام الله‌های یاد شده روز تجلی وحدت ملت ایران است. روزی است که ملت ایران یکپارچه بر علیه جمع محدودی از وابستگان به بیگانه و آشوب آفرین ایستاد تا اعلام نماید که از اختلاف افکنان و آشوب گرایان و توطئه گران بیزار است.  لذا بزرگداشت این روز نیز باید وحدت آفرین باشد و به تقویت وحدت ملی بینجامد نه اختلاف برانگیز! و بطور کلی باید گفت که بزرگداشت چنین روزی نباید به عاملی برای اختلاف و تحریک عواطف و احساسات بدل گردد. لذا باید توجه نمود تا جنبه‌های ایجابی آن بیشتر مورد توجه قرار گیرد نه جنبه‌های سلبی آن! به واقع این حماسه نباید به پتکی برای کوفتن بر سر آنانی که در انتخابات 88  به کسی غیر از احمدی نژاد رای دادند بدل گردد! یا آنانی که به هر دلیلی به اشتباه در فتنه مواضع روشنی نگرفتند و یا آنکه سردرگم بودند! لبه تند انتقادات باید به سمت فتنه‌گران داخلی و ایادی خارجی آنان باشد.

2- حماسه نهم دی فارغ از آنکه در واکنش به اقدامات چه کسانی شکل گرفت، دارای درس‌ها و پیام‌هایی است که این درس‌ها و پیام ها باید مورد توجه و تاکید قرار گیرد. مواردی چون: نقش آگاهی و بصیرت ملت در مقابله با انحرافات و فتنه‌ها، نقش حضور به موقع و به هنگام در صحنه در دفع تهدیدات و خطرات علیه انقلاب و نظام اسلامی، حساسیت‌ها و پایبندی‌های ملت به مظاهر و شعائر اسلامی، نقش و تاثیرات مراسمات مذهبی چون مراسم عزاداری حسینی، جایگاه هیئات مذهبی در آگاهی‌بخشی و انسجام مردم برای دفاع از ارزش‌ها و نمونه‌هایی از این قبیل، که توجه به آنها امروز نیز می‌تواند مورد استفاده مردم بوده و راهگشای برخی مشکلات باشد.

3- باید پذیرفت که بخشی از توده های مردم به واسطه فتنه گری فتنه گران در سال 88 دچار اغوا و خطا شدند که به مرور زمان و افتادن پرده ها و آشکار شدن حقایق و خلق حماسه‌های بزرگی چون 9 دی ماه، به تدریج بر اشتباه خود پی برده‌اند. سخنرانی‌ها و نوشتارها نباید با تحریک عواطف و احساسات و سرزنش این افراد همراه باشد. چرا که طبیعی است که در این صورت این افراد در موضع انفعال قرار گرفته و به طور ناخواسته با واکنش نشان دادن بر همان مسیر گمراهی و ضلالت گذشته خود اصرار خواهند ورزید.

4- البته تکلیف سران و مجرمان فتنه از توده‌های اغوا شده جداست. و نباید با برخورد تسامح‌گرایانه بدون آنکه این افراد از اقدامات خائنانه خود اظهار ندامت کنند، زمینه عفو و بازگشت آنان را به صحنه سیاسی کشور گشود. چرا که چنین برخوردی فضا را به نفع فتنه گران تغییر داده و آنان را در جایگاه مدعی و طلبکاری از نظام اسلامی قرار خواهد داد.

لذا باید ضمن تفکیک سران و مجرمان فتنه از هواداران سابق آنان، در برابر اقدامات جدیدی که برای آزادسازی سران فتنه طرحریزی شده ایستاد و با دلائل متقن از چرایی تداوم حصر آنان مبتنی بر تصمیمات نهادهای قانونی از جمله دستور العمل شورای عالی امنیت ملی دفاع نمود.

5- حماسه نهم دی ماه فرصتی است برای پاسخ به شبهات و ابهاماتی که متاسفانه توسط فتنه گران و رسانه‌های وابسته و حامی آنان در طول این سال‌ها در سطح افکار عمومی پراکنده کرده‌اند. بخشی از این شبهات هرچند در طول این سالها تناقضات خود را آشکار ساخته‌اند، اما برخی دیگر همچنبن نیازمند پاسخند تا اذهانی که هنوز درگیر آنند قانع شوند. ضمن آنکه گذر زمان نیز حقایق جدیدی را پیش روی ما گذاشته است که در تحلیل انتخابات سال 88 و فتنه پس از آن می‌تواند مفید باشد. 


[ دوشنبه 94/10/7 ] [ 3:49 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
و اللَّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می‏دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‏های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‏دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‏کنم. و اللَّه قسم، من با نخست‏وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‏دانستم. و اللَّه قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

پایگاه بصیرت / گروه سیاسی - وحید شفیعی

حسینعلی منتظری در سال 1301 خورشیدی در شهر نجف آباد غرب اصفهان به دنیا آمد. از هفت سالگی آموختن را با ادبیات فارسی و‏ ‏سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد، و در سن 12 سالگی با ورود به‏ ‏حوزه علمیه اصفهان مسیر خویش را به سوی پیشرفت علمی انتخاب‏ ‏کرد. ‏در سن 19 سالگی اصفهان را به قصد ادامه تحصیل در قم‏ ‏ترک نمود.

‏سال 1320 خورشیدی منتظری به قم آمد و با‏ ‏عالم اندیشمند علامه مرتضی مطهری آشنا شد. وی در قم از درس اساتیدی همچون امام خمینی، آیت‌الله حاج شیخ‏ ‏عبدالرزاق قائینی، آیت‌الله حاج‏ ‏سیدمحمد محقق داماد، آیت‌الله بهاءالدینی، آیت‌الله حاج‏ ‏سید صدرالدین صدر، ‏آیت‌الله العظمی آقای حاج آقا حسین بروجردی و آیت‌الله علامه طباطبایی استفاده کرد.

‏در سال 1341 بود که حضرت امام(ره) در اعتراض به تصمیمات و اقدامات رژیم پهلوی وارد عرصه رویارویی با رژیم خودکامه و وابسته شد. این حرکت حضرت(ره) سرانجام به قیام 15 خرداد 42 و تبعید ایشان در 13 آبان 1343 انجامید. با آغاز نهضت مبارزاتی حضرت امام خمینی(ره) شاگردان ایشان نیز وارد عرصه مبارزه با رژیم پهلوی شدند و آقای منتظری نیز از جمله آنان بود.

آقای منتظری از سال 42 چندین نوبت بازداشت و در نهایت در سال 54 به 10 سال زندان محکوم شد و سرانجام در هشتم آبان 57 به همراه آیت‌الله طالقانی آزاد شد. همچنین در طول مبارزات به چندین شهر از جمله مسجد سلیمان، طبس، خلخال و سقز تبعید شد و ایام زیادی را در تبعید گذراند.

با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 57، آقای منتظری در سمت های مختلفی مشغول به خدمات شد که از آنجمله می‌توان به امامت جمعه تهران بعد از مرحوم طالقانی و ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی اشاره کرد. و به این ترتیب ایشان به یکی از شخصیتهای مطرح در نظام اسلامی مبدل گردیدند. فردی که درباره برخی از مولفه ها و وی‍ژگیهای شخصیتی وی انتقادات جدی وارد بود.

از جمله این وی‍ژگیهای قابل انتقاد که توسط بسیاری از نزدیک و همراهان ایشان نیز مورد توجه قرار گرفت، سادگی ایشان بود و همین سادگی بود که در موارد متعددی دردسر ساز شده و تبعاتی و هزینه هایی را هم برای ایشان و هم برای نظام اسلامی به همراه داشت.[1]

از همان سالهای ابتدای انقلاب اسلامی بیت آقای منتظری به تدریج در وضعیتی زاویه‌دار با نیروهای انقلابی و خط امامی شکل گرفت که نتیجه آن ابراز اظهاراتی بود که نشان از فاصله گرفتن مواضع منتظری از مواضع حضرت امام(ره) داشت. این فاصله حتی با برخی از نزدیکترین افراد وی نیز ایجاد شد که نمونه آن اختلافات جدی آقای منتظری با شهید محمد منتظری بود که وی را متهم به بیمار بودن نمود![2]

در سال 1364 بررسی موضوع رهبری پس از امام در دستور کار مجلس خبرگان رهبری قرار گرفت و در همان ایام بود که نام آقای منتظری برای قرار گرفتن در این سمت بر سر زبانها افتاد. با مطرح شدن نام آقای منتظری حضرت امام بطور غیرعلنی مخالفت خود را با این مطلب اعلام کرده و این مطلب را به اطلاع آقای هاشمی رفسنجانی - نائب رئیس مجلس خبرگان - هم رسانده بودند ولیکن روند به نحوی پیش رفت که آقای منتظری انتخاب گردید.

آیت الله محمدی گیلانی در تاریخ 6 آذر 79 به مناسبت شهادت حضرت امام کاظم(ع) در منزل آقای علی رازینی، ضمن یک سخنرانی، خاطره‌ای راجع به همین ماجرا نقل کرده‌اند که شنیدنی است. ایشان می‌فرمایند:

«یک روز قبل از مطرح شدن قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (25 تیر 1364)، من ضمن تماس با دفتر امام(ره) کتباً (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی) از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است, احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمتشان رسیدم. گفتم: "فردا قرار است موضوع قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود‏, خواستم به عرض‌تان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم؛ خدمتشان درس خوانده‌ام؛ ایشان را عابد و زاهد مى‌دانم؛ ولی این خصوصیات, کافی نیست. او از عهده این کار بر نمی‌آید..."

امام، گله‌های سوزانی از آقای منتظری آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه! و اضافه فرمود: "احمد هم از او دفاع می‌کند! از منزل سیدمهدی هاشمی، دست‌نویس‌های او را آورده‌اند؛ من دیدم نامه‌های آقای منتظری از نوشته‌های مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم". سخن امام که به این جا رسید، من گفتم: آقای منتظری عین نامه شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: "امام خیال کرده که آنچه من برایش می‌نویسم، الهام از سیدمهدی می‌گیرم". امام فرمود: "نامة مرا آورد در جلسه خواند؟!" گفتم: بله! آقای سیدعباس خاتم و سیدجعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند. امام فرمود: "او این‌ طور است"!

عرض کردم: "بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم مقام رهبری مطرح نشود". امام قدری فکر کرد و فرمود: "احمد نیست, می‌شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم؟" عرض کردم: "بله؛ اما به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم . به هیچ کس نگویید. می‌ترسم مرا هم شمس‌آبادی کنند یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند"! این را که گفتم, امام - اعلی الله مقامه - سه بار خندید و فرمود: "خاطرت جمع باشد". از دفتر امام حرکت کردم و آمدم شورای نگهبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح, خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم... . شب، بعد از نماز مغرب و عشاء خانم حاج احمد آقا زنگ زد که حاج آقا! امام فرمودند: آن‌چه امروز ما صحبت کردیم, مبادا از شما تجاوز کند”. گفتم: "همین طور است”. فردای آن روز، آقای هاشمی موضوع قائم مقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد!

شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‏شوید که آخرتتان را خرابتر می‏کند-    با دلی شکسته و سینه‏ای    گداخته از   آتش بی‏مهریها با اتکا به خداوند  متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‏کنم دیگر خود دانید: 1- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد. 2- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک  می‏شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3- دیگر نه برای من نامه  بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4- نامه‏ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانه‏های گروهی به مردم می‏رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحی له الفداء- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه   کنید، شاید خدا کمکتان کند.  

آقای محمدی گیلانی اضافه کرد که: پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعد از ظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: "موضوع قائم مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن”. گفتم: چرا؟ ما در اجلاسیة قبل, به آقایان گفته‌ایم که ایشان را به عنوان قائم مقام، مطرح کنیم”. امام فرمود: نه! یکی از دوستان آمده و چنین گفته! گفتم: ما اعلام کرده‌ایم. نمی‌شود.» [3]

در نهایت آقای منتظری از سوی مجلس خبرگان رهبری (بدون اطلاع اکثریت اعضا از رای و نظر     حضرت امام در مخالفت با وی) به عنوان قائم‌مقام رهبری انتخاب شد و این در حالی بود که   چنین جایگاه قانونی در قانون اساسی دیده نشده بود.

با گذر زمان روز به روز بر اختیارات و حوزه نفوذ آقای منتظری افزوده می‌شد و علاوه بر این،   ایشان در امور متعددی دخالت و اعمال نظر داشتند که می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: انتخاب     اعضای شورای عالی قضائی و نصب قضات، برخورد با متهمین به احتکار با توجه به اوسع   بودن نظر ایشان نسبت به نظر ایشان نسبت به نظر امام در مسئله احتکار و ارجاع این مسئله   به فتاوی ایشان، مسئله تعزیرات، تعیین صلاحیت اعضای شورای عالی قضایی،‌ تعیین   صلاحیت ائمه جمعه، تعیین ائمه جمعه و قضات خارج از کشور،‌ تعیین نماینده ولی فقیه در   دانشگاهها، تعیین شورای مدیریت حوزه علمیه قم

باقرار گرفتن ایشان درجایگاه خطیر قائم مقامی بودکه اختلاف بین آقای منتظری وبانهادهای  انقلابی از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات شدت یافت. و این در حالی   بود که بیت ایشان بطور کامل توسط افرادی هدایت و مدیریت می‌شد که با نیروهای خط امام   عداوت و کینه دیرینه داشتند. نفوذ اعضای باند "مهدی هاشمی" در این بیت یکی از دلائل   اصلی این اختلافات بود و همین دخالتها موجب شد تا آقای منتظری روز به روز از انقلاب و امام     فاصله بگیرد.

قضیه‌ی برخورد نظام با جریان مهدی هاشمی را باید حادترین بحران سیاسی سالهای 66 ـ   64 ارزیابی کرد. سنگر گرفتن جریان مذکور در بیت رهبری آینده‌ی نظام، با هدف توطئه علیه   حاکمیت نظام در مقطعی که جمهوری اسلامی درگیر جنگی نابرابر علیه رژیم بعثی عراق بود و حمایت صریح و روشن آقای منتظری بی‌خبر از عمق فاجعه!! و نیز برخی دیگر از افراد مسئول و ذی نفوذ از آنان، شرایطی را فراهم کرد که در آن مقطع، عملاً نیروهای اطلاعاتی کشور در برخورد با این جریان فاسد در موقعیتی حساس قرار گرفتند و اگر نبود حمایتهای صریح و قاطع حضرت امام از وزارت اطلاعات معلوم نبود که در آن برهه حساس کسی برای برخورد با جریان منحرف مذکور را داشته باشد. [4]

پس از دستگیری مهدی هاشمی، آیت الله منتظری در اعتراض به این دستگیری ملاقاتهای خود را تعطیل کرد. وی اطرافیان امام را در این وقایع مقصر قلمداد می‌کرد و این در حالی بود که تلاش اطرافیان امام برای بهبود روابط آغاز شده بود.

هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات سال 1365خود ضمن اشاره به این مسائل می‌نویسد: «احمدآقا آمد. قرار شد از امام تقاضا کنیم که ایشان را به تهران بخواهند و به ایشان محبت نمایند. سپس تلاش شود که خاطر ایشان راضی شود. عصر احمد آقا اطلاع دادند که امام دستور داده‌اند که ایشان به تهران بیایند و قرار شد شب در جلسه سران قوا هم باشند.«

وی ادامه می‌دهد: «شب آیت الله منتظری از قم آمدند. با آقایان خامنه‌ای و اردبیلی مهمان احمدآقا بودیم. امام هم شرکت کردند. به آقای منتظری خیلی محبت کردند و گفتند وجود شما برای انقلاب ضرورت دارد و حفظ اعتبار شما وظیفه همه است و دستور تعقیب سید مهدی هاشمی هم به همین منظور بود که بیت شما مطهر شود. به ایشان دستور دادند که وضع خودشان را عادی کنند. آقای منتظری نمی‌پذیرفتند ولی امام اصرار کردند. نزدیک بود امام عصبانی شوند که با دخالت ماها وضع بهتر شد. امام خیلی کوتاه آمدند و متاسفانه آقای منتظری نرم نمی‌شوند.»[5]

اصرار آیت الله منتظری بر حمایت از مهدی هاشمی معدوم حتی پس از برگزاری دادگاه و پخش اعترافات تلویزیونی وی به انجام جنایات‌ متعدد قبل و بعد از انقلاب[6]، دلخوری‌ها را نسبت به قائم‌مقام رهبری افزایش داد و بسیاری از فعالان سیاسی نگران آینده انقلاب اسلامی شده بودند.

در تابستان 1367 و بعد از علنی شدن خیانت منافقین در عملیات "فروغ جاویدان" و حمله نظامی به خاک جمهوری اسلامی با حمایت علنی رژیم بعثی، دیگر حجت در برخورد قاطع با منافقین تمام شده بود. در این عملیات بخش قابل توجهی از افراد شرکت کننده کسانی بودند که پیش از این به عنوان تواب از زندانهای جمهوری اسلامی آزاد شده بودند. این افراد از این برخورد انسان دوستانه نظام اسلامی سوء استفاده کرده و با پیوستن مجدد به گروهک منافقین بار دیگر در عملیات "فروغ جاویدان" به جنگ با ملت ایران آمدند.

اظهارات توهین آمیز وی طی سخنرانی در روز 23 آبان 76 که در آن رهبر معظم انقلاب اسلامی را نشانه گرفته بود، باعث شد که مردم در سراسر کشور به خشم آمده و به راهپیمایی علیه وی بپردازند و خواستار برخورد مسئولین با بیت ایشان گردند. در این دوران بیت ایشان محل رفت و آمد جریانهای ضدانقلاب و اپوزیسیون شده بود و از جمله اعضای جریانهای ملی‌گرا و نهضت آزادی مهمان هر روز آقای منتظری بودند. این رفت و آمدهای مشکوک و اظهار نظرات غیرقانونی علیه نظام اسلامی باعث شد تا شورای عالی امنیت ملی حکم به تعطیلی دفتر ایشان را صادر نماید.

این اقدام نظامی که با عملیات ظفرمندانه "مرصاد" در 5 مردادماه 1367 سرکوب گردید و بخش قابل توجهی از این خائنین به وطن به هلاکت رسیدند، این فرضیه را مورد تائید قرار داد که "توبه گرگ مرگ است"! و بخش دیگری از همپیمانان منافقین که در دادگاههای انقلاب محکوم به اعدام شده‌اند ولیکن به خاطر رافت اسلامی اجرای حکم آنها به تاخیر افتاده است، در صورت آزادی همان راه همپیمانان خود را ادامه خواهند داد!

همچنین همزمان با آغاز تجاوز منافقین به کشور از مرزهای غربی، منافقین در بند نیز اقدام به شورش در داخل زندان کردند که این امر از ارتباط این افراد در داخل زندان با گروهک مربوطه داشت و خبر از همسویی آنها با سرکردگان خود در خارج کشور می‌داد.

این مسایل و شرایط ایجاد شده موجب شد تا مسئولین قضایی وقت تصمیم به بررسی مجدد پرونده این افراد کرده و در برخی موارد احکام معلق مانده را به اجرا بگذارند. [7]

در این میان آقای منتظری که خود نظرات فقهی شدیدی در مواجه و برخورد با ضدانقلاب محارب داشت[8] به واسطه همان بیت منحرف و آلوده و در مخالفت با خط امام و در جهت تضعیف نظام به موضعگیری پرداخت و به این اعدامها اعتراض نمود.

در نهایت امام راحل طی نامه تاریخی 6/1/68 مخالفت خود را با قائم‌مقامی آیت‌الله منتظری از همان روز اول بیان کرده و وی را از این جایگاه عزل کردند.[9] 

با ارتحال حضرت امام(ره) در روز 14 خردادماه 1368 و انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان ولی امر مسلمین، آیت الله منتظری نه تنها به مسیر خط امام نزدیکتر نشد، بلکه بر زاویه خود با نیروهای اصیل انقلاب و شاگردان برجسته حضرت امام افزود به نحوی که در دهه دوم و سوم انقلاب وی دیگر به نماد جریان اپوزیسیون نظام اسلامی مبدل گرد.

اظهارات توهین آمیز وی طی سخنرانی در روز 23 آبان 76 که در آن رهبر معظم انقلاب اسلامی را نشانه گرفته بود، باعث شد که مردم در سراسر کشور به خشم آمده و به راهپیمایی علیه وی بپردازند و خواستار برخورد مسئولین با بیت ایشان گردند. در این دوران بیت ایشان محل رفت و آمد جریانهای ضدانقلاب و اپوزیسیون شده بود و از جمله اعضای جریانهای ملی‌گرا و نهضت آزادی مهمان هر روز آقای منتظری بودند. این رفت و آمدهای مشکوک و اظهار نظرات غیرقانونی علیه نظام اسلامی باعث شد تا شورای عالی امنیت ملی حکم به تعطیلی دفتر ایشان را صادر نماید.



ادامه دارد ...


[ چهارشنبه 94/10/2 ] [ 5:56 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 69
کل بازدیدها: 1040292
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون