سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
تنها 4 روز مانده به انتخابات،‌ محمد باقر قالیباف از کاندیداتوری به نفع جریان انقلاب کناره گیری کرد. با توجه به نظر سنجی ها و موج آفرینی قالیباف در این دوره، شاید کمتر کسی پیش بینی این کناره گیری را داشت. اما در بزنگاه حساس این یادگار دفاع مقدس بار دیگر از تمام فرصت های شخصی به نفع جبهه مردمی نیروهای انقلاب چشم پوشی کرد
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ مصطفی برزکار
ایثار سردار در راه تحقق پیروزی جریان انقلابتنها 4 روز مانده به انتخابات ،‌ محمد باقر قالیباف از کاندیداتوری به نفع جریان انقلاب کناره گیری کرد. با توجه به نظر سنجی ها و موج آفرینی قالیباف در این دوره ، شاید کمتر کسی پیش بینی این کناره گیری را داشت. اما در بزنگاه حساس این یادگار دفاع مقدس بار دیگر از تمام فرصت های شخصی به نفع جبهه مردمی نیروهای انقلاب چشم پوشی کرد . در این خصوص چند نکته قابل تامل است :
1-قالیباف از روز اول ورود به صحنه انتخابات بیان نمود که هدفش تغییر وضع موجود به سود مردم است ، مردمی که در چند سال اخیر شاهد عقب گرد در صحنه های مختلف بوده اند. وجود همین روحیه در قالیباف باعث شد که گرچه در نظر سنجی ها دارای آراء قابل ملاحظه ای است اما ضرورت وحدت جریانی را بر منافع فردی ترجیح داده و به نفع جبهه مردمی انقلاب کناره گیری کند. وی احتمال وحدت حداکثری را در کناره گیری خود دید تا کوچکترین ریزشی حتی درجریانان های خاص حامی آقای رئیسی که مخالف حضور وی بودند، جبهه انقلاب را از هم نگسلد و به ضرر جبهه ارزشی تمام نشود. این از خودگذشتگی قالیباف بود که تصمیمی بزرگ را به همراه داشت.
2-  از آثار این ائتلاف و کناره گیری انقلابی، تعمیم اکسیر وحدت به سطح نخبگانی جریان انقلاب است. با توجه به اینکه در دوره های مختلف یکی از دغدغه ها و البته آسیب پذیری جریان انقلابی ،‌ عدم اجماع برخی از نخبگان بود ، اینبار قالیباف درس کار تشکیلاتی و حزبی را به نخبگان جریان اصولگرایی آموخت، ‌از آن جهت که مطابق نظر سنجی ها سبد رای گسترده ای داشته و احتمال دو مرحله ای شدن وی با نامزد جریان رقیب بالا بود. این از خود گذشتگی آغاز روند جدیدی برای وحدت نخبگانی در جریان انقلابی است . ضمن اینکه این کار باعث دلگرم شدن مردمی شد که در انتخابات سال 92 به دلیل عدم ائتلاف رایشان به صندق رقیب ریخته شد.
3-از نگرانی هایی که با کنار رفتن قالیباف وجود دارد ،‌گرایش احتمالی این آراء به سمت جریان رقیب با توجه به معیشتی بودن سبد رای قالیباف است. این در حالی است که با اقدام هوشمندانه قالیباف در همراهی وی با آقای رئیسی در سخنرانی اصفهان و دیگر میتینگ ها و همایش های سیاسی بویژه تهران می تواند ضمن خنثی سازی طرح فتنه و اختلاف افکنی خناسان ، روند ائتلاف در دولت آینده و استفاده از فکر و نظر و کارآمدی قالیباف در کابینه دولت کار و کرامت را به دنبال داشته باشد و این یعنی همه برای انقلاب در یک صف ایستادن. این مسئله به خودی خود می تواند تا حدود زیادی از  ریزش هایی که ممکن بود به سود و سبد جریان رقیب سرازیر شود جلوگیری نماید. 
4-از دیگر نکات قابل توجه در خصوص چرایی اقدام انقلابی قالیباف، روند ‌رشد آراء حجت الاسلام رئیسی در روزهای گذشته بویژه در استانهای مختلف و شهرستان ها و روستاهای کشور است. همه کارشناسان بر این نکته اذعان دارند که روند افزایش آراء وی روندی پر سرعت است و کناره گیری قالیباف  باعث می شود  در روزهای آینده این امر روند پر شتاب تری به خود بگیرد. 
5-نکته ای که ارزش این ائتلاف را بالاتر می برد این است که قالیباف برای موفقیت شخص کنار نرفته بلکه برای پیروزی تفکر انقلابی ائتلاف هم افزایی برای عبور از وضعیت نابسامانی که جریان همسو با لیبرال دموکراسی منشا ایجاد آن بوده تشکیل داده تا بار دیگر مردم احساس کنند که تفکر کارآمد انقلابی ِ برخواسته از اندیشه و مکتب امام رهبری مردم و محرومان را در هیچ سنگری تنها نمی گذارد./


[ سه شنبه 96/2/26 ] [ 1:34 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
عربستان با مشکلات متعددی مواجه است، اما حضور بن سلمان در رأس سیاست های عربستان با توجه به بیماری ملک سلمان باعث شده است تا این کشور سیاست های بسیار افراط گرایانه و مداخله جویانه ای را در پیش گیرد. بن سلمان مرد خطرناکی برای منطقه است و با اتخاذ سیاست هایی که جز شکست برای آل سعود تاکنون هیچ دستاوردی نداشته است، همچنان طرح های ناشیانه خود را دنبال می کند.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/یوسف شفیعی
دشمنی و رقابت پایان ناپذیر عربستان با ایران در ماه های اخیر شدت بیشتری گرفته است. پس از مرگ ملک عبدالله و روی کارآمدن ملک سلمان، آل سعود با فاصله گرفتن از سیاست محافظه کارانه به سیاست تهاجمی روی آورد. نتیجه این سیاست نیز حمایت از تروریست ها در سوریه و راه اندازی جنگ یمن بود. در همین جهت سیاست های عربستان در برابر ایران نیز تغییری محسوس پیدا کرد و دخالت های عربستان چه از طریق عملیات های کور و چه از طریق حملات رسانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران تشدید شده است. 
این سیاست تند که با عصبانیت ریاض از توافق هسته‌ای به اوج رسید، اکنون به جایی رسیده است که سران ریاض «تروریست‌ها» در جنوب شرق ایران را «مقاومت» و گارد مرزی ایران را «ارتش اشغالگر فارسی» می‌نامد. شبکه الاخباریه، شبکه دولتی عربستان سعودی، پس از حادثه عملیات تروریستی اخیر در میرجاوه که به شهادت حداقل 10 نیروی مرزی ایران انجامید، حادثه را کاملا معکوس برای افکار عمومی در عربستان و منطقه روایت می‌کند. الاخباریه عربستان چنین گزارش داده است:  «مقاومت بلوچی [در جنوب شرق ایران] عملیاتی علیه نیروهای اشغالگر فارسی انجام داد که به کشته شدن 10 عنصر و جراحت تعدادی دیگر منجر شد. سازمان بلوچی جیش العدل، مسئولیت این عملیات را که نیروهای گارد مرزی را در منطقه مرزی میرجاوه در بلوچستان "اشغالی" هدف قرار داد، بر عهده گرفت.» این شبکه عربستانی که به بلندگوی تروریست ها تبدیل شد است، در ادامه می گوید: «یک منبع در "مقاومت" گفت که "نیروهای مقاومت" کمینی در منطقه میرجاوه برای نیروهای "اشغالگر" زدند و با نیروهای گارد مرزی وابسته به "اشغالگران" درگیر شدند.» 

عربستان و تحریک گسل های قومی علیه ایران

در کنار الاخباریه، فیصل قاسم، مجری مشهور شبکه الجزیره قطر، در توئیتی ضمن اعلام اینکه عربستان رسما بلوچستان ایران را اشغالی توصیف کرده، نوشت:‌ ایران در انتظار بزرگ‌ترین درگیری‌های داخلی و خارجی قرار گرفت.
این در حالی است که اخیرا، «محمد بن سلمان» جانشین ولی‌عهد عربستان، وزیر دفاع این کشور در گفت‌وگو با شبکه دولتی عربستان، اعلام کرد که ریاض و دیگر کشورهای منطقه باید «نبرد را به داخل ایران» منتقل کنند. اقدامات عربستان علیه ایران طی دو سال گذشته به اینجا ختم نشده است و سال گذشته  برای نخستین بار ترکی الفیصل رئیس پیشین اطلاعات عربستان در نشست سالانه گروهک منافقین (مجاهدین خلق) در پاریس حاضر شد و علیه ایران سخنرانی کرد.
همه این موراد نشان دهنده راهبرد جدید عربستان علیه ایران است. البته عربستان همواره به دنبال تحریک قومیت ها در داخل ایران بوده، اما تشدید این نوع از حملات در ماه های اخیر بسیار معنا دار است. عربستان در سطح منطقه ای بنابر اظهارات مقامات غربی زمین بازی را به ایران واگذار کرده است. در لبنان این کشور نتوانست گزینه مورد نظر خود را به ریاست جمهوری برساند و مجبور شد در برابر میشل عون که مورد حمایت حزب الله بود، عقب نشینی کند. در عراق و سوریه تروریست های مورد حمایت عربستان روز به روز در حال عقب نشینی هستند. در یمن نیز که اوضاع سعودی ها کاملا مشخص است و این کشور در باتلاق یمن گرفتار شده است. در واقع تاثیرگذاری فکری ایران بر منطقه و از جمله بر این چهار کشور باعث شده است تا ملت های منطقه پی به نتایج خطرناک اقدامات عربستان در منطقه ببرند و به نقش آل سعود در توسعه تروریسم در غرب اسیا واقف شوند. 
در این میان عربستان برای جبران این شکست ها برنامه دیگری در سر دارد و آن نیز تحریک قومیت های دینی علیه جمهوری اسلامی است. روشن است که کشور ایران دارای گسل های قومی، زبانی و گاه مذهبی است و دشمن نیز از این زوایه قصد ضربه زدن به ایران را دارد. معمولا یک عامل تشدید کننده ای نیاز است تا در یک مقطع زمانی خاص کمک کند که این گسست‌های غیرفعال، فعال شوند، گسست‌های نهفته به صورت گسست‌های آشکار درآیند و گسست‌هایی که می‌توانند حالت تقاطع داشته باشند، متراکم شوند و به مشکلات فعلی دامن بزنند. در این بین کشورهایی مانند عربستان در سیاست‌های اعلامی‌شان مطرح کرده‌اند که از هر ابزاری برای مهار جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهند کرد و منطقا با توجه به سوابق این کشور می‌توان متصور بود که عربستان از عملیات تروریستی در جنوب شرق کشور حمایت می کند و عاملان این حوادث را تحت پوشش خود قرار خواهد داد.
 البته نباید به بزرگنمایی قدرت عربستان پرداخت، چرا که امروز عربستان با مشکلات متعددی مواجه است، اما حضور بن سلمان در رأس سیاست های عربستان با توجه به بیماری ملک سلمان باعث شده است تا این کشور سیاست های بسیار افراط گرایانه و مداخله جویانه ای را در پیش گیرد. بن سلمان مرد خطرناکی برای منطقه است و با اتخاذ سیاست هایی که جز شکست برای آل سعود تاکنون هیچ دستاوردی نداشته است، همچنان طرح های ناشیانه خود را دنبال می کند. 

عربستان و تحریک گسل های قومی علیه ایران

از سوی دیگر همزمان با سفر ترامپ به عربستان خبرگزاری رویترز از انعقاد قرارداد 100 میلیارد دلاری فروش سلاح به ریاض و حتی برخی رسانه های قراردداد 300 میلیادردی را اعلام کرده اند. همه این موراد نشان دهنده نوع نگاه عربستان به منطقه است. در این میان دامن زدن برخی از نامزدهای انتخابتی به مسائل قویم در ایران می تواند خطرات مهمی را به دنبال داشته باشد و سیاستمدار خامی همچون بن سلمان را در جهت تقویت سیاست های قوم گرایانه علیه ایران راسخ تر کند. از سوی دیگر دولت بعدی ایران باید سیاست هوشمندانه ای در مقابل ریاض اتخاذ کند. همه حاکمیت عربستان با سیاست های جنگ طلبانه پسر پادشاه موافق نیستند و دیپلماسی فعال ایران در قبال عربستان، به عناصر مخالف بن سلمان جهت محدودسازی او در توسعه تروریسم در منطقه، انگیزه و روحیه بیشتری می دهد./ب/گ/


[ سه شنبه 96/2/26 ] [ 1:33 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
با رسیدن به روزهای پایانی، ماموریت جهانگیری نیز به پایان رسیده است، اما در این میان بازنده اصلی این میدان خود اسحاق جهانگیری است. او در میانه ماندن و رفتن مستاصل باقی مانده است. ماندن او تبعات جبران ناپذیری را برای اردوگاه اصلاح طلبان خواهد داشت؛ از دیگر سو کسب آراء بسیار کم او موجب بی‌اعتباری آشکار وی خواهد شد، شاید حضور جهانگیری در این عرصه برای همیشه پایانی بر حیات سیاسی جهانگیری در سطوح بالاتر از معاون اولی ریاست جمهوری باشد.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ مهدی سعیدی
پایان کار یار کمکی!اصلاح طلبان بعد از آنکه سناریوی "عبور از روحانی" را با سناریوی "حمایت از روحانی" جایگزین کردند، به دلایل متعددی تلاش نمودند تا این حمایت را با تکمله‌ای همراه سازند که حاصل آن رسیدن به سناریوی به میدان آوردن "نامزد در سایه" یا "یار کمکی" بود.
اصلاح‌طلبان با توجه به نگرانی‌های احتمالی که در مورد رد صلاحیت  احتمالی روحانی دارند، به نامزدی در سایه می‌اندیشند. در همین راستا "محسن رهامی" عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در پاسخ به سوالی در این رابطه گفت: «اگر بگوییم اصلاح‌طلبان هیچ کسی را در قد و قواره آقای روحانی نداریم این حرف برای جریان اصلاحات خیلی بد است و آسیب پذیری آن را بالا می‌برد. ما شخصیت‌هایی داریم که روی آنها فکر می‌کنیم تا اگر مشکلی پیش آمد در صحنه باشند.» 
غلامحسین کرباسچی نیز در این راستا گفته بود: »به نظر حرف زدن از یک نامزد پوششی چندان هم غیرعاقلانه نیست. روحانی اگر در انتخابات حضور داشته باشد و در رقابت انتخاباتی باشد قطعا هیچ کاندیدای اصلاح طلب یا معتدلی با او رقابت نخواهد کرد. اما بالاخره نمی‌شود در مورد وضعیت انسان‌ها به صورت قطعی سخن گفت. شاید خدای نکرده کسالتی یا اتفاقی برای روحانی پیش آمد، باید نامزد پوششی وجود داشته باشد. این موضوع نه یک بلوف است و نه اینکه بخواهند کسی را بترسانند یا امیدوار کنند. نیروهای متعدد توانمند ومستعد برای اداره کشور وجود دارد اما با حضور روحانی در انتخابات سال آینده هیچ نیروی اصلاح طلبی در مقابل او نخواهد بود.»  
برای محوریت یافتن این سناریو، دلایل زیر مورد تاکید اصلاح طلبان قرار گرفت:
1- نگرانی از رد صلاحیت روحانی: اصلاح‌طلبان با توجه به نگرانی‌های احتمالی که در مورد رد صلاحیت  احتمالی روحانی داشتند، به نامزدی در سایه می‌اندیشیدند. 
2- نگرانی از انصراف و کناره گیری روحانی: احتمال کناره‌گیری آقای روحانی به علت ناامیدی و یا افزایش فشار منتقدین نیز مزید بر علت شده و بر احتیاط اصلاح‌طلبان افزوده بود.
3- اهرمی برای تایید صلاحیت روحانی: این اقدام می‌توانست مصونیتی برای آقای روحانی در انتخابات باشد و به مثابه مانعی برای شورای نگهبان عمل کند. اصلاح طلبان نسبت به احراز صلاحیت مجدد آقای روحانی نگران بودند و این الگو می‌توانست رافعی برای این مساله باشد. حضور گزینه‌هایی دیگر می‌توانست هزینه رد صلاحیت روحانی را بالا ببرد، چرا که از نگاه ایشان رد صلاحیت همزمان چند گزینه برای شورای نگهبان میسر نبود.
4- حفظ اصالت جریان اصلاح طلبی: حمایت بدون چون و چرا از روحانی مشکلاتی را برای اصلاح طلبان به همراه داشته و این جریان با این انتقاداتی مواجه شده که چنین حمایتی اصالت جریان اصلاح طلب را با تردید مواجه ساخته است. 
5- خطای محاسباتی اردوگاه رقیب: از سویی دیگر حضور نامزدهایی دیگر می‌تواند اردوگاه رقیب را در برآورد وضیت اصلاح طلبان دچار خطای محاسباتی کند، چرا که همزمان باید با چند نامزد رقابت کرده و در مقابل هم نقدها و انتقاد به اردوگاه رقیب از تریبون‌های متعدد بیان خواهد شد.
6- تریبون‌های بیشتر برای رقابت: همین حضور متکثر تریبون‌های بیشتری را در اختیار این جریان خواهد گذاشت تا حرف‌های خود را در سطح افکار عمومی انتشار دهند. ضمن آنکه این کار با تقسیم کاری برنامه ریزی شده بسیار موثر خواهد بود.
7- ممانعت از ریزش آراء و جمع آوری آراء خاکستری: وجود گزینه‌های وابسته به جریان اصلاحات می‌تواند آراء بخش‌های دیگری از قشر خاکستری را که ممکن است انتقادات و نارضایتی از عملکرد دولت یازدهم موجب واگرایی از این جریان شده باشد را جمع آورد و مانع از ریزش آراء به سبد نامزدهای رقیب گردد. و در نهایت با انصراف به موقع؛ همه این آرا برای آقای روحانی جمع خواهد شد.
8- سهم خواهی از روحانی: نامزد در سایه کارکردهای متفاوت دیگری نیز دارد. او می‌تواند به عنوان اهرمی برای فشاری بر روحانی به کار اصلاح‌طلبان آید و در سهم خواهی از وی در صورت موفقیت در انتخابات موثر افتد و حاصل آن تعداد بیشتری از کرسی‌های وزارت در دولت آینده برای اصلاح‌طلبان باشد. اصلاح طلبان در انتخابات گذشته نیز بابت انصراف عارف به نفع روحانی از دولت یازدهم طلب سهم کرده و سبد رای خود را عامل اصلی پیروزی روحانی دانستند. این بازی در انتخابات آتی نیز برای این جریان بی‌فایده نخواهد بود.
9- آماده سازی برای انتخابات 1400: با نگاهی به آینده نیز این شیوه برای اصلاح‌طلبان دستاوردهایی خواهد داشت. از جمله آنکه نامزدهای ورود کرده به رقابت انتخایاتی سال 96 از این کارنامه برخوردار خواهند شد که خود را در تراز ریاست جمهوری مطرح ساخته و کار نسبتا سهل‌تری برای آماده سازی در انتخابات سال 1400 خواهند داشت.

ورود جهانگیری به صحنه
در مرحله ثبت نام ها هرچند اصلاح‌طلبانی چون عبدالحسین مقتدایی (استاندارسابق خوزستان)، محمد هاشمی، مصطفی هاشمی‌طبا، محمد زارع فومنی، محسن غرویان، مصطفی کواکبیان، محسن رهامی، نیز برای رقبت نام به وزارت کشور رفتند، اما تنها اسحاق جهانگیری بود که برای نقش آفرینی در این سناریو انتخاب شده بود. وی در آخرین ساعات ثبت نام و همزمان با ورود محمدباقر قالیباف به عرصه انتخابات، اقدام به نامزدی کرد و شورای نگهبان نیز صلاحیت وی را در کنار پنج گزینه دیگری احراز نمود. این حضور هر چند از همان ابتدا با مخالفت جدی روحانی همراه بود اما در آخرین لحظات روحانی مجبور شد تا به بازی اصلاح‌طلبان تن دهد و معاون اول خود را به عنوان رقیب انتخاباتی خود بپذیرد. در حالی که چنین اقدامی در تاریخ رقابت‌های سیاسی در جمهوری اسلامی و همچنین دیگر کشورهای دموکراتیک عرف نمی‌باشد.
ورود یار کمکی هرچند مزایای فراوانی برای آقای روحانی می‌توانست داشته باشد، اما حاوی پیام های منفی برای او نیز بود. این حضور همزمان القاء کننده آن بود که روحانی به تنهایی نمی‌تواند در برنامه‌های تبلیغات انتخاباتی موفق بوده و در برابر رقبای انتخاباتی‌اش توانمند حاضر شود. همچنین در ورای این حضور می‌توان چنین سخنی را برداشت کرد که روحانی ناتوان از دفاع از عملکرد و برنامه‌هایش است و حضور جهانگیری به عنوان معاون اول دولت و با توجه به اشراف به آمار و ارقام می‌تواند یاری بخش وی باشد. 
امروز که مناظرات تلویزیونی و بخش عمده تبلیغات نامزدها به پایان رسیده، به صراحت بیشتری می‌توان بر این حقیقت اشاره کرد که واقعا اگر جهانگیری در مناظرات تلویزیونی نبود، معلوم نبود که چه سرنوشت تلخی برای آقای روحانی عصبانی که اشراف دقیقی بر برنامههایش نیز نداشت متصور بود! جهانگیری نسبت به روحانی بر اطلاعات و آمار و ارقام و عملکرد دولت یازدهم تسلط بیشتری داشت و در برخی مواقع کمی‌ها و کاستی‌های روحانی را به خوبی پوشش می‌داد. در تقسیم کاری که انجام گرفته بود، بخش عمده‌ای از تهاجمات به رقیبان بر عهده جهانگیری گذاشته شده بود و روحانی تلاش می‌کرد چهره آرامتری از خود نشان دهد.
در ادامه تقسیم کار جهانگیری و روحانی، یارگیری مستقیم قالیباف به جهانگیری سپرده شده بود و تهاجم به رئیسی و درگیری با او، به عنوان اولویت اول روحانی تعریف شد.
جهانگیری عملا وقت را برای دولت یازدهم دو برابر کرد و حرفهایی را زد که روحانی فرصت زدن آن را نیافته بود. اقدام انتحاری جهانگیری در مناظره آخر نشان داد که وی هیچ چیز برای از دست دادن ندارد و اصلا برای پیروزی در انتخابات نیامده است. وی پیروزی خود را در این انتخابات، یاری رساندن به روحانی و تخریب رقیب تعریف کرده بود! وی عملا برنامه مشخصی جز دفاع از دولت روحانی ارائه نکرد. در همایش‌های روحانی شرکت کرد و به حمایت از او پرداخت و خود را در سطح بازیگری غیر واقعی تقلیل داد.
این تقسیم کار تا بدانجا آشکار و مبتذل بود که افکار عمومی نیز هیچگاه اسحاق جهانگیری را جدی نگرفت و کاملا آشکار شد که وی برای ریاست جمهوری به میدان انتخابات وارد نشده و این بازی لو رفته‌ای است که هرچند جهانگیری با صراحت اعلام کند که برای ماندن آمده است! اما این سخن لطیفه ای بیش نبوده است.
البته این همه ابعاد این مساله نبود. جهانگیری با بحران هویت مواجه بود و این حضور تبعی برای او که خود را در طول آن سالها در تراز ریاست جمهوری می‌دانسته، به شدت پرهزینه و تضعیف کننده بود. درست مشابه وضعیتی که در سال 1392 برای محمدرضا عارف ایجاد شد و موجب سرخوردگی او گردید.
وی باید برای حل این معضل راهکاری ارائه می‌کرد، تا در مواجهه با سوال رقبای سیاسی اش که چرایی حضور او را به سخره گرفتند و موجب عصبانیتش را فراهم آوردند، بدون پاسخ نباشد. پاسخ او برای این چالش، معرفی خود به عنوان نامزد جریان اصلاح طلب بود. تا به موجب آن مرز خود را تا حدودی با آقای روحانی پررنگ نماید تا این شعبده بازی را واقعی نشان دهد. وی تلاش کرد برای این عنوان مسمایی ارائه کند، لذا در برنامه‌های مختلف خود با صراحت از سران فتنه و رئیس دولت اصلاحات سخن گفت و با اتخاذ ادبیات دوم خردادی در مسیر هویت بخشی برای خود حرکت نمود. وی پیشینه اصلاح‌طلبی و نقش آفرینی‌اش در دولت اصلاحات را بازخوانی کرد و برجسته نمود.
ژست اصلاح طلبی دستاورد دیگری هم برای او داشت و می‌توانست در تحریک آراء خاموش اصلاح‌طلبان موثر بوده و بخشی از آنها را متقاعد به آمدن به صحنه انتخابات نماید. اما حتی این ژست هم چندان حقیقی نبود و خیلی زود باطل و بدلی بودن آن آشکار گردید. بالاخص آنگاه که پیام ویدئویی سیدمحمدخاتمی به عنوان لیدر اصلاح‌طلبان انتشار یافت و وی با صراحت حسن روحانی را نامزد مورد علاقه خود معرفی نمود!

پایان جهانگیری
با رسیدن به روزهای پایانی، ماموریت جهانگیری نیز به پایان رسیده است، اما در این میان بازنده اصلی این میدان خود اسحاق جهانگیری است. او در میانه ماندن و رفتن مستاصل باقی مانده است. 
ماندن او تبعات جبران ناپذیری را برای اردوگاه اصلاح طلبان خواهد داشت و بدون شک انتخابات را به مرحله دوم خواهد برد. از دیگر سو کسب آراء بسیار کم او موجب بی‌اعتباری آشکار وی شده و به مانعی برای فرصت‌های آینده بدل خواهد گردید و شاید برای همیشه پایانی بر حیات سیاسی جهانگیری در سطوح بالاتر از معاون اولی ریاست جمهوری باشد. مواضع رادیکال وی در برنامه‌های انتخاباتی و عبور از برخی خط قرمزها نیز در کارنامه وی ثبت گردیده که شورای نگهبان در اداور بعدی بی‌توجه به آن نخواهد بود!
رفتن وی نیز اثباتی بر ادعاهای رقبای وی خواهد بود. به واقع در این انتخابات سطح او تا حد یار کمکی تنزل یافت به نحوی که این بی‌اعتباری در آراء مردمی نیز عیان گردیده و هیچ نظرسنجی معتبری، حتی همانهایی که اصلاح‌طلبان بدان استناد می‌کنند، رای بیش از 2 درصد را برای او پیش بینی نمی‌کند.
آخرین نقش آفرینی اسحاق جهانگیری شرکت در برنامه زنده گفتگوی ویژه خبری شبکه دو صداوسیما است که حرفهایی نهایی خود را خواهد زد و بعد از آن احتمالا شاهد انصراف وی به نفع آقای حسن روحانی خواهیم بود. اقدامی که ضعیف‌تر و کم‌اثرتر از آن است که اصلاح‌طلبان بتوانند از آن به عنوان یکی از شوک‌های روزهای آخر انتخابات یاد کنند!



[ سه شنبه 96/2/26 ] [ 1:32 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
انتخابات شوراهای شهر وروستا دارای اهمیت ویژه ای است که نباید در هیاهوی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گم شود.
پایگاه بصیرت / خانه طراحان انقلاب اسلامی

برای دانلود باکیفیت این کلیپ بر روی این لینک کلیک کنید


[ سه شنبه 96/2/26 ] [ 1:32 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 58
بازدید دیروز: 151
کل بازدیدها: 1041723
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون