سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
جبهه مقابل پیامبر(ص) از گروه‌های مختلفی تشکیل شده بود مانند همان چیزی که امروزه درباره جمهوری اسلامی ایران مشاهده می‌کنیم در داخل منافقین و کسانی که به دشمن چراغ سبز نشان می‌دهند و از بیرون هم همه دشمنان جمهوری اسلامی ایران اتحادیه اروپا و آمریکایی ها با هم علیه ایران متحد شدند در واقع همان خصوصیتی که سران کفر در جنگ احزاب داشتند امروز نیز نماد عینی دارد.
پایگاه بصیرت / آیت الله دکتر روح الله قرهی*
جنگ احزاب یا جنگ خندق در دوران صدر اسلام رخ داده است، درسوره‌ای از قرآن که به نام سوره احزاب قرار داد خداوند متعال در قرآن به موضوع احزاب اشاره می‌کند که این خود نشان از اهمیت این موضوع دارد، در این جنگ جمع‌آوری همه سران قریش و همه کفار به خصوص یهودیها صورت گرفت، همان کسانی که بیرون از مدینه یا یثرب آن زمان بودند و یا افرادی که در داخل مدینه بودند، یهودیهایی که با پیامبر اکرم(ص) پیمان بسته بودند اما نقض پیمان کردند و به دشمنان پیامبر قول همکاری دادند. سران قریش که در جنگ احزاب فرماندهی لشکر را بر عهده داشتند 10 هزار نفر نیرو برای جنگ با پیامبر(ص) جمع کرده بودند در حالی که مسلمانان 3 هزار نفر بودند. دومین خصوصیت جنگ احزاب این بود که جبهه مقابل پیامبر(ص) از گروه‌های مختلفی تشکیل شده بود مانند همان چیزی که امروزه درباره جمهوری اسلامی ایران مشاهده می‌کنیم در داخل منافقین و کسانی که به دشمن چراغ سبز نشان می‌دهند و از بیرون هم همه دشمنان جمهوری اسلامی ایران اتحادیه اروپا و آمریکایی ها با هم علیه ایران متحد شدند در واقع همان خصوصیتی که سران کفر در جنگ احزاب داشتند امروز نیز نماد عینی دارد.
امروز نیز سپاه عظیم شرک و کفر با همکاری یهود همانند دوران رسول اکرم(ص) مسلمانان را محاصره کردند تشبیهی که رهبر معظم انقلاب کردند و شرایط امروز را به مانند شرایط جنگ احزاب را در دوران پیامبر(ص) دانسته اند تشبیه بسیار جالب و بجایی است شرایط امروز به گونه‌ای است که باید در آن تامل کرد.
خصوصیت جنگ احزاب امروز همان محاصره است در جنگ احزاب پیامبر(ص) شورای نظامی تشکیل داد در این شورا سلمان محمدی(ره) پیشنهاد داد برای جلوگیری از نفوذ دشمن در اطراف مدینه خندقی حفر کنیم بعد از این که این پیشنهاد تصویب شد و مسلمانان خندقی عظیم کندند طوری که دشمنان نمی‌توانستند از آن بپرند و اگر در آن سقوط می‌کردند به آسانی نمی‌توانستند از آن خارج شد، بلکه مسلمانان در محاصره قرار گرفتند مطابق روایات این محاصره به مدت یک ماه به طول انجامید سربازان و محافظان خندق از آن محافظت می‌کردند و به وسیله منجنیقهایی که ساخته بودند از خندق محافظت می‌کردند که در حقیقت ابزار موشکی آن زمان بود ما هم در این مدتی که در محاصره اقتصادی بودیم ساخت موشک را آغاز کردیم.
قرآن کریم ماجرای احزاب را بیان می‌کند. آیات قرآن برای امروز ما آمده است خداوند در آیه " یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا " می‌فرماید ای کسانی که ایمان آوردید نعمتهای خدا را یاد کنید در آن زمانی که لشکرهای عظیم به سراغ شما آمد ما باد و طوفان سخت بر آنها فرستادیم و آنها را در هم شکستیم، نمود این آیه را امروز به وضوح می‌توان دید.
در آیه دیگری آمده است " وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا " آنهایی که منافق بودند و در قلوبشان مرض بود می‌گفتند وعده پیامبر دروغ است یا این که می‌گفتند وعده‌های پیامبر به کجا رسید، وقتی که محاصره یک ماه طول کشید مسلمانان باور نمی‌کردند و می‌گفتند شاید دشمن برگردد در محاصره مسلمانان دچار کمبود آذوقه شدند در این شرایط منافقین دست به کار شدند و تبلیغات منفی به راه انداختند که ما در محاصره اقتصادی هستیم نتیجه چه بوده است ما به کجا رسیدیم امروزه مردم در گرفتاریهای فراوانی به سر می‌برند و در نهایت گفتند که ما باید مذاکره کنیم، قرآن در این باره می‌فرماید " هُنالِکَ ابْتُلِیَ الْمُوْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِیداً " این یک ابتلاء برای مومنین بود ابتلاء مومنین مانند یک زلزله می‌ماند ابتلاءات برای مومنین گوارا بود مومنین صبر می‌کردند اما برای منافقین به خصوص نفوذیهای دشمن خوشایند نبود.
مطابق فرمایش رهبر معظم انقلاب شرایط امروز ما هم همانند شرایط جنگ احزاب در زمان پیامبر(ص) است امروز در جامعه ما نیز عده‌ای در داخل کشور می‌گویند که با مذاکره با دشمن بسیاری از مشکلات حل خواهد شد کمااینکه که دیدیدم و ثابت شد که دروغ گفتند و چنین اتفاقی هم نیفتاد. در جنگ احزاب مقاومت لشکر احزاب در نهایت منجر به پیروزی شد اگر مقاومت لشکر اسلام نبود این پیروزی به وجود نمی‌آمد در این زمان نیز وظیفه ما مقاومت در برابر دشمن است.
یکی از عوامل پیروزی مسلمانان در محاصره نظامی اقتصادی جنگ احزاب تبعیت از پیامبر(ص) بود اکثر مسلمانان در جنگ احزاب چشم به دهان پیامبر عظیم الشان اسلام دوخته بودند و وقتی که مسلمانان از پیامبر(ص) تبعیت کامل داشتند منافقین و یهودیهای بین قریظه نتوانستند کاری از پیش ببرند.
هر جا و هر زمان که وسوسه‌های منافقین در دل مسلمانان اثر بگذارد طبیعی است که اسلام رو به ضعف خواهد رفت، در این زمان و در جنگ احزاب فعلی ما نیز اگر مطیع امر ولایت فقیه باشیم قطعا پیروز خواهیم بود آیه " لقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ " بعد از ماجرای جنگ احزاب آمده است خداوند در آیه 20 سوره احزاب می‌فرماید " یحْسبُونَ الاَحْزَاب لَمْ یَذْهَبُوا وَ إِن یَأْتِ الاَحْزَاب یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فی الاَعْرَابِ یَسئَلُونَ عَنْ أَنبَائکُمْ وَ لَوْ کانُوا فِیکُم مَّا قَتَلُوا إِلا قَلِیلاً " در ادامه آیات می‌فرماید " لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا " خداوند بعد از بیان ماجرای احزاب می‌فرماید برای شما پیامبر نیکوترین اسوه است به این معنا که روش و رفتار پیامبر بهترین روش و رفتار و بهترین الگو برای شما است در آیه 22 نیز ماجرای احزاب ذکر می‌شود " وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا ه?ذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ? وَما زادَهُم إِلّا إیمانًا " وقتی مومنین احزاب را دیدند گفتند این وعده خدا و رسول خدا به ما بود و وعده خدا را تصدیق کردند مومنین وقتی دیدند وعده خدا و رسول خدا به تحقق پیوست همان وعده که فرمودند یک روز همه دشمنانی که با هم نیز دشمن بودند متحد خواهند شد و شما را محاصره خواهند کرد و مقابل شما می‌ایستند، ایمانشان افزایش پیدا کرد و تسلیم شدند.
در عصر ما نیز امام راحل از همان روزهای اول گفتند که تمام دشمنان در برابر شما خواهند ایستاد رهبر معظم انقلاب نیز بارها فرمودند که به دشمن اعتماد نکنید آنها دروغ می‌گویند و فریب می‌دهند به وقتش با هم متحد خواهند شد و علیه اسلام مبارزه خواهند کرد به فرموده قرآن در چنین شرایطی به ایمان مومنین اضافه می‌شود و مومنین تسلیم می‌شوند دلیل پیروزی مسلمانان در جنگ احزاب نیز همین مسئله بود همین که به ایمان مومنین اضافه شد و تسلیم پیامبر(ص) شدند ما نیز اگر بخواهیم در جنگ احزاب کنونی پیروز شویم راهی جز پیروی از ولایت فقیه نداریم قرآن برای همه زمانهاست کان این آیات احزاب را برای امروز ما آورده‌اند.
* ریاست محترم حوزه در مدرسه علمیه امام مهدی(عج)/

[ یکشنبه 95/4/27 ] [ 12:2 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
ترکی فیصل دیپلماسی خط دوی عربستان را دنبال می کند و از جانب آل سعود و دولت ریاض سخن می گوید و حمایت او از منافقین که سبب روحیه گرفتن آن ها می شود، وی و حکومتش پادشاهی عربستان را در قبال امنیت ملی ایران مسئول می سازد و هرگونه ناامنی برآمده از اقدامات احتمالی تروریستی در ایران، انگشت اتهام را به سوی ریاض می برد
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/یوسف شفیعی

عربستان در سال های اخیر به عنوان پدر جدّ تروریست ها در منطقه شناخته شده است. این کشور در جهت تقابل با ایران و کشورهای مستقل منطقه، به هر ابزاری متوسل شده است. در این میان گروه های تروریستی بهترین ابزار این کشور در جهت ضربه زدن به منافع ایران بوده است. در واقع عربستان آشکارا خود را نماینده سیاست تروریستی  و تروریسم سیاسی معرفی کرده است. از این رو عربستان از چندین گروه و گروهک تروریستی برای رسیدن به نیت شوم خود استفاده کرده است. گروهک منافقین یکی از این گروه ها است که عربستان در 15 سال اخیر به صورت غیر علنی از این گروهک حمایت مالی و سیاسی کرده است.
عربستان با توجه به تنگنای سیاسی-اقتصادی که به شکل بی سابقه ای گرفتار آن شده است، برای اولین بار نقاب تزویر و نفاق را از چهره برداشت و بدون هیچ گونه اغماضی به صورت صریح و خیلی تند از برنامه های تروریستی گروهک منافقین علیه ایران حمایت کرد. این اقدام عربستان هزینه های زیادی برای ریاض داشته باشد. در واقع عربستان از یک عمر جنایت و ترور منافقین علیه مردم بی گناه ایران حمایت کرده است.
گروهک منافقین در راستای فعال و پویا نشان دادن خود شنبه این هفته، در پاریس نشستی را برگزار کرد.  تعدادی از حامیان عرب و غربی گروهک منافقین نیز در این نشست حضور داشتند. منافقین کوشیده بودند مخالفان ایران را از سراسر جهان در پاریس گرد هم آورند. سید احمد غزالی نخست وزیر پیشین الجزایر، صالح الغالب وزیر اسبق اطلاعات اردن، محمد العرابی وزیر خارجه پیشین مصر و اعظم الاحمد یکی از اعضای جنبش فتح فلسطین در این نشست حضور داشتند. نکته جالب اما تکراری این نشست، حضور مقامات غربی در گردهم‌آیی منافقین و حمایت آشکار آن‌ها از تروریست‌هایی بود که دست‌هایشان به خون ملت ایران آلوده است. برنارد کوشنر وزیر خارجه اسبق فرانسه، خوزه لوئیز ساپاترو نخست وزیر پیشین اسپانیا، نوت گینگریچ سخنگوی اسبق مجلس نمایندگان آمریکا و یکی از نامزدهای احتمالی معاونت دونالد ترامپ، جان بولتون نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل و رودی جولیانی شهردار اسبق نیویورک از میهمانان سرشناس نشست گروهک منافقین بودند.

عربستان سعودی نیز که برای نشان دادن خصومت با نظام جمهوری اسلامی ایران از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند، در این نشست یک نماینده داشت. شاهزاده ترکی فیصل، یکی از مقامات اسبق دربار عربستان در این نشست به تمجید از سران سرسپرده گروهک منافقین، مسعود و مریم رجوی، پرداخت و در بخشی از سخنان مداخله‌جویانه خود گفت: «من هم سقوط این رژیم را می‌خواهم.» وی مدعی شد ایران مسئول ایجاد بسیاری از تنش‌ها در منطقه است و تلاش کرد با فرافکنی، توپِ اختلافات ایران- عربستان را به زمین تهران بیندازد. او همچنین در اظهاراتی از واژه «فقید» برای اشاره به «مسعود رجوی» استفاده کرد که به باور بسیاری از مرگ احتمالی او – علی‌رغم تکذیب گروهک منافقین – خبر می‌دهد. فیصل در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: اجازه نمی‌دهیم ایران در امور داخلی اعراب دخالت کند. وی همچنین ایران را متهم به حمایت از گروه‌های افراطی جهت جنگ‌های فرقه‌ای در منطقه کرد و مدعی شد اصل صدور انقلاب ایران موجب درگیری‌های گسترده در منطقه شده است. ترکی فیصل ادعا کرد که با گذشت بیش از سی سال، واقعیت وجودی ایران متفاوت از آنچه است که قرار بوده باشد.
این سخنان مداخله جویانه و مزورانه یک مقام سابق سعودی – که به نوعی دیپلماسی خط دوی ریاض را نمایندگی می کند- با چه هدفی دنبال می شود و عربستان از علنی کردن حمایت خود از منافقین به دنبال چیست؟

حمایت از گروهکی پُر سابقه در ترور و جنایت
گروهک منافقین، یک فرقه شناخته شده تروریستی و بدنام است. این گروهک سال‌ها در لیست گروه‌های تروریستی اروپا و آمریکا قرار داشت و به دلایل سیاسی و با هزینه دلارهای نفتی کلان عربستان چند سال قبل از این لیست خارج و سند تازه‌ای شد مبنی بر استانداردهای دوگانه غرب در برخورد با تروریسم. علنی کردن حمایت عربستان از این گروهک ورشکسته، یادآور حمایت صدام از این گروهک و نشان دهنده استیصال روزافزونی است که عربستان را وادار کرده سیاست مزورانه گذشته را کنار گذاشته و حمایتش را علنی کند. این حمایت در طول سال‌های گذشته دنبال شده است و مطابق اسناد موجود، دولت عربستان از تنفر قاطبه مردم ایران از این گروهک و وضعیت به‌شدت منفی این گروهک نزد افکار عمومی ایران آگاه بوده است. 

پشت پرده علنی شدن حمایت عربستان از گروهک منافقین

با وجودی که حضور علنی ترکی الفیصل در همایش سالانه این گروهک، اقدامی جدید است، ولی حمایت عربستان از این گروهک شاید از سال‌های دهه 80 ادامه داشته است، به‌ویژه تلاش ریاض برای خروج نام مجاهدین خلق از لیست گروه‌های تروریستی اروپا و آمریکا در سال‌های اخیر -که هزینه بسیاری نیز برای آن پرداخت- در کارنامه پشتیبانی ریاش از تروریسم درج است. دلارهای نفتی اهدایی عربستان به این گروهک، همان‌طور که در رسانه‌های آمریکایی نیز برخی جزئیات آن منتشر شد، صرف جلب‌نظر سخنرانان اجاره‌ای شامل مقامات سابق آمریکایی و اروپایی و همین‌طور تظاهرکنندگان اجاره‌ای غیرایرانی و بعضا سیاهپوست یا بی‌خانمان‌های اروپایی و آمریکایی شد. شاخص‌ترین گزارش در این رابطه مقاله روزنامه نیویورک‌تایمز در 27 نوامبر 2011 بود که در این گزارش اسامی این مقامات و مبالغ کلانی که به هر یک برای هر سخنرانی پرداخت شده بود، فاش گردید.

 وزارت خزانه‌داری آمریکا نیز تحقیقاتی را درباره این پرداخت‌ها آغاز کرد، ولی بعدا در اثر فشارها و لابی‌هایی که باز هم با دلارهای نفتی عربستان انجام شد، به‌صورت جدی پیگیری نشد. اقدام اخیر ترکی الفیصل در واقع آشکار شدن سیاست‌های حمایتی عربستان از منافقین است.

دلایل حمایت عربستان از منافقین
عربستان به دلیل چالش‌های درونی و منطقه‌ای خود، به جای تمرکز بر این چالش‌ها، تصور می‌کند با برون‌فکنی و ناآرام کردن کل منطقه می‌تواند این مشکلات را پشت سر بگذارد. این در حالی است که این سیاست طی سال‌های گذشته نتیجه عکس داده است. انفجارهای تروریستی اخیر در عربستان نشان‌دهنده این اصل بدیهی است که نمی‌توان از تروریسم به‌عنوان یک ابزار علیه دیگران برای مدت طولانی استفاده کرد و پس از مدتی همان ابزار علیه کشور حامی عمل خواهد کرد.

پشت پرده علنی شدن حمایت عربستان از گروهک منافقین


عربستان به دنبال افزایش اقدامات ایذایی علیه جمهوری اسلامی ایران است و اقدام اخیرش در حمایت ار منافقین هم یکی از آن ها است. البته عربستان در استفاده ابزاری از تروریست‌ها با آتش بازی می‌کند و متاسفانه از تجربه‌های قبلی‌اش نیز درس نگرفته است. اعتقاد بر این است که وهابیت حاکم بر عربستان به دنبال ایجاد منازعات فرقه ای در منطقه و ضربه زدن به ایران به عنوان محور اصلی مقاومت ضد تروریستی و ضد صهیونیستی است و در همین چارچوب در پی بهره گیری از جریان ها و احزاب ضد انقلاب و تحریکات قوم گرایانه در ایران است. ترکی فیصل در کنفرانس گروهک منافقین به صراحت به حمایت عربستان سعودی از این گروهک در براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران سخن گفت. کارشناسان معتقدند که عربستان با حمایت و تحریک عوامل تخریبگر و تروریستی در داخل ایران اکتفا نخواهد کرد، بلکه خواهند کوشید که مهمترین مناطق حضور ایران در منطقه را نیز درگیر خشونت و ناآرامی کند که در این میان عراق، سوریه، لبنان، یمن و افغانستان مهمترین مناطق قابل پیش بینی هستند.
حسادت سعودی ها نسبت به رشد فزاینده جایگاه منطقه ای ایران باعث شده است که عربستان از هیچ اقدامی برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران کوتاهی نکند و دشمنی با جمهوری اسلامی را به صورت یک وضعیت ایدئولوژیکی و دشمنی خانوادگی در بیاورد، به طوری که حتی حاضر است از یکی از منفورترین گروه‌های ترورریستی (منافقین) حمایت کند.
تبلیغ گسترد? یک گروهک ورشکست? تروریستی که حامیان غربی اش نیز به تدریج از آن دست شسته و به تروریست بودنش اعتراف کرده اند، نشان? آشکاری از عمق ناکامی عربستان در سیاست های ضد ایرانی خود است، زیرا اگر این کشور راه کارآمدتری برای پی گرفتن تلاش های ضد ایرانی خود داشت، هرگز دست به دامان یک گروهک تاریخ مصرف گذشته نمی شد. عربستان در شرایط کنونی اوضاع بسیار نامناسبی دارد. این کشور در سیاست های منطقه ای خود و به ویژه تلاش برای برکناری دولت سوریه شکست خورد و 20 ماه حمله به مردم بی گناه یمن نیز نه تنها نتوانست ریاض را به اهداف خود برساند، بلکه یمن اکنون به باتلاقی برای آل سعود تبدیل شده است.
در کنار این مشکلات و شکست های منطقه ای، عربستان از لحاظ اقتصادی و به دلیل توطئه نفتی این کشور وضعیت بسیار وخیمی دارد و کارشناسان ورشکستگی کامل اقتصاد عربستان را تا سال 2020 پیش بینی کرده اند. از این رو این کشور برای تقابل با ایران اوضاع بسیار نامناسبی دارد و زمانی که ابزارهای بهتر و مشروع تری برای این تقابل ندارد دست به دامان یکی از ورشکسته ترین گروهک های تروریستی شده است.
ضرورت پاسخ گویی صریح دولت ریاض
حمایت ترکی فیصل از گروهک منفقین، در واقع حمایت از یک عمر جنایات علیه مردم ایران است و چهره تروریستی عربستان را بیش از پیش برای مردم ایران و منطقه آشکارتر کرد. علنی کردن حمایت عربستان از منافقین در شرایط کنونی نه از روی قوت و قدرت بلکه از روی ضعف و بیچارگی است. «مریم رجوی» در این نشست تاکید کرد که عربستان هرگاه از منافقین درخواست کمک کند، آن ها بدون ذره‌ای تردید آماده اجرای درخواست‌های ریاض هستند. در واقع این اظهار نظر نشان دهنده پیوند علنی تروریست ها با یکدیگر است و این مسئله آل سعود را مسئول ناامنی های احتمالی گروهک ها در اطراف مرزهای ایران می کند. ترکی فیصل شاهزاده ای است که از جانب آل سعود و دولت ریاض سخن می گوید و حمایت او از منافقین که سبب روحیه گرفتن آن ها می شود، وی و حکومتش پادشاهی عربستان را در قبال امنیت ملی ایران مسئول می سازد و هرگونه ناامنی برآمده از اقدامات احتمالی تروریستی در ایران، انگشت اتهام را به سوی ریاض می برد./


[ پنج شنبه 95/4/24 ] [ 4:54 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

بسیاری از تحلیلگران پیش بینی کرده بودند که در صورت رأی مثبت شهروندان بریتانیایی به خروج از اروپا، سریال خروج دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا از این مجموعه آغاز خواهد شد. وقوع انواع بحران های امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فکری سبب شده است تا میل کلی شهروندان کشورهای عضو اتحادیه اروپا مبنی بر ماندن و بقا در این مجموعه کاهش یابد.

پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/فخرالدین اسدی

در میان گزارش ها و تحلیل هایی که در قبال برگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) منتشر شده، تحلیل روزنامه واشنگتن پست از ابعاد مختلفی قابل تامل است. واشنگتن پست به بررسی کشورهایی پرداخته است که پس از انگلیس گزینه های بعدی خروج از اتحادیه اروپا هستند. واقعیت امر این است که این تحلیل یادآور تحلیل معروف و مبنایی "آغاز دومینوی خروج کشورهای عضو اتحادیه اروپا" است که تاکنون بارها شاهد ارائه آن از سوی صاحب نظران مسائل اروپا بوده ایم.

 بسیاری از تحلیلگران پیش بینی کرده بودند که در صورت رأی مثبت شهروندان بریتانیایی به خروج از اروپا، سریال خروج دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا از این مجموعه آغاز خواهد شد. وقوع انواع بحران های امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فکری سبب شده است تا میل کلی شهروندان کشورهای عضو اتحادیه اروپا مبنی بر ماندن و بقا در این مجموعه کاهش یابد. 

 

 

 

موضوعی که در جریان همه پرسی انگلیس شاهد آن بودیم، صرفا رای مردم یک کشور نسبت به خروج انگلیس نبود، بلکه نقطه آشکارساز و آغازین دومینویی بود که از اکنون تا مدتی نامعلوم شاهد آن خواهیم بود. با توجه به این موارد، به بررسی کلی کشورهایی می پردازیم که استعداد بیشتری در خصوص خروج از اروپا دارند:

سوئد؛ کشوری که یورو را نمی پذیرد

بر اساس آنچه روزنامه واشنگتن پست می نویسد، سوئد یکی از گزینه های خروج از اتحادیه اروپا محسوب می شود، زیرا وقوع بحران های مهاجرتی در این کشور منجر به افزایش نارضایتی عمومی نسبت به اروپای واحد شده است. سوئد طی دو سال اخیر یعنی سالهای 2015 و 2016 میلادی پذیرای ده ها هزار مهاجر بوده است. رشد آرای حزب دموکراتیک سوئد که حزبی راستگرا و افراطی و ضد اروپا محسوب می شود، نشان دهنده اقبال دوباره تعداد زیادی از شهروندان سوئدی مبنی بر ملی گرایی و بازگشت به آن است. از همه مهم تر اینکه شهروندان سوئدی در دو همه پرسی مهم که در طول دهه های اخیر برگزار شده است، حاضر نشده اند به واحد پول یورو بپیوندند. از این رو آنان سابقه حرکت برخلاف جهت اراده سیاستمداران اروپایی را دارند. بدیهی است که خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نیز می تواند بر روی تصمیم شهروندان سوئدی در خصوص خروج از اروپا تاثیرگذار باشد.

 

یونان؛ نماد بحران اقتصادی در اروپا

بدون شک کشور دیگری که استعداد زیادی برای خروج از اروپای واحد دارد، یونان است. یونان همچنان نماد و نشان اصلی بحران اقتصادی در اروپای واحد محسوب می شود. شهروندان یونانی از سال 2007 میلادی یعنی از زمان وقوع بحران اقتصادی تا کنون شاهد وضعیت نابسامان سیاسی و اقتصادی در کشور خود هستند. سران اروپایی نیز در موارد و گلوگاههای مختلف زمانی با زبانی تهدید آمیز یونان را نسبت به خروج از اتحادیه اروپا تهدید کرده اند. با این حال در انتخابات سراسری سال 2015 میلادی و برای دو دفعه متوالی، حزب ضد ریاضتی سیریزا توانست بر رقبای انتخاباتی خود غلبه کند و در راس معادلات سیاسی آتن قرار گیرد. انتخاب سیریزا ( به عنوان حزبی که نماد مخالفت با منطقه یورو است) معنا و مفهوم زیادی دارد. این مسئله نشان می دهد که شهروندان یونانی حاضر به پذیرش هزینه های تحمیل شده از سوی اتحادیه اروپا و سران یورو به این کشور نیستند. همین مسئله زمینه ساز خروج یونان از اتحادیه اروپاست.

خروج انگلیس از اتحادیه اروپا منجر به افزایش تمایل یونانی ها مبنی بر خروج از اروپای واحد خواهد شد. این تمایل ذاتی و بالقوه در حال تبدیل شده به تمایلی بالفعل در میان شهروندان یونانی است. بحران بدهی های اقتصادی در یونان نه تنها حل و فصل نشده، بلکه به عنوان یک بحران اقتصادی مهم به قوت خود باقی مانده است. همین بحران می تواند بهانه ای برای خروج یونان از اروپای واحد باشد. 

 

دانمارک؛ کشوری تاثیرپذیر از انگلیس

یکی دیگر از کشورهای شمال اروپا که امکان خروج آن از اتحادیه اروپا و تاثیر پذدیری آن از برگزیت منتفی نیست، کشور دانمارک است. دانمارک کشوری است که در سال گذشته میلادی و در جریان همه پرسی پیوستن این کشور به ساختار قضایی اروپا، شاهد رای منفی شهروندان بود. این رای منفی از سوی بسیاری از منابع خبری و تحلیلی در اروپا غیر منتظره اعلام شد، اما واقعیت امر این است که شهروندان دانمارکی نیز به مانند سوئدی ها رویکرد مثبتی نسبت به نهادگرایی موجود در اروپای واحد ندارند. عدم همراهی دانمارک با ساختار و سیستم قضایی و حقوقی اروپا نشان دهنده استقبال شهروندان این کشور از اروپای واحد است. دانمارک دسامبر سال گذشته همه پرسی را برگزار کرد، البته با تاثیری بسیار محدود و طی آن مردم دانمارک با اعطای قدرت و اختیارات بیشتر به اتحادیه اروپا مخالفت کردند.

در نظرسنجی موسسه "پیو" آمده است که شهروندان دانمارکی با قدرت گرفتن بیش از حد اتحادیه اروپا در معادلات سیاسی و حقوقی اروپا مخالف هستند. این نگاه مخالف می تواند مبنایی برای اتخاذ تصمیمی کلان تر و تاثیرگذار تر در خصوص خروج از اروپای واحد باشد. نباید فراموش کرد که دانمارک نیز به مانند سوئد از انگلیس و معادلات سیاسی جاری در این کشور تا حدود زیادی متاثر است. فراتر از آن، معضلات مربوط به وجود و حضور پناهجویان در اروپا، نگاه منفی شهروندان دانمارکی نسبت به اتحادیه اروپا را تشدید کرده است. 

 

 

 

هلند؛ تلاش راستگرایان افراطی برای برگزاری همه پرسی

یکی دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا که در آن گروه های راست افراطی در تلاش برای خروج از قاره سبز هستند، هلند است. گیرت ویلدرس رئیس حزب راستگرای افراطی هلند، یکی از اصلی ترین سکانداران حرکت جمعی مردم هلند در مخالفت با اروپای واحد است. این سیاستمدار وابسته به جریان راست افراطی که دیدگاهی منفی در قبال مهاجرین و مسلمانان دارد، خواستار برگزاری همه پرسی مشابهی در کشور خود است. 

چنانچه روزنامه واشنگتن پست نیز تاکید کرده است، در این مسیر بسیاری از شهروندان هلندی از گیرت ویلدرس حمایت می کنند. جریان راست افراطی هلند از اکنون سعی دارد با برگزرای کمپین های مختلف سیاسی و اجتماعی، پروسه خروج این کشور از اروپای واحد را کلید بزند. 

 

مجارستان؛ تافته ای جدا بافته در اروپا!

کشورهای عضو اتحادیه اروپا به طور کلی، مجارستان را تافته ای جدا بافته در اروپا می دانند! بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا همچنان مجارستان را به عنوان کشوری که عضو اروپای واحد باشد، قبول ندارند. ویکتور اوربان رئیس جمهور مجارستان در بین اکثر روسا و مقامات اروپای واحد محبوبیت ندارد. حتی ژان کلود یونکر رئیس کمیسیون اروپا از اوربان ، رئیس جمهور مجارستان به عنوان یک دیکتاتور یاد می کند و این البته سلطه گری فرهنگی کشورهای غرب اروپا را بر دیگر اعضا می رساند؛ موضوعی که سیاستمداران مجار نسبت به آن ابراز ناخرسندی کرده اند. در هر حال، اوربان که کشورش از اصلی ترین شرکای انگلیس در اروپا محسوب می شد، در جریان برگزاری همه پرسی خواستار بقای انگلیس در اروپای واحد شد، اما رای منفی شهروندان انگلیسی شوک سختی را به اوربان و دیگر مقامات مجارستانی وارد کرده است. 

منابع خبری اعلام کرده اند که رئیس جمهور مجارستان هم اکنون در صدد برنامه ریزی یک همه پرسی در این کشور است که دقیقا به مانند همه پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، همبستگی در اروپای واحد را هدف قرار می دهد. 

 

فرانسه؛ نماد بحران امنیت در اروپا

فرانسه طی سال های اخیر به نماد بحران امنیت در اروپا تبدیل شده است. بی دلیل نیست که 61 درصداز شهروندان فرانسوی دید گاه مثبت و امیدوار کننده ای نسبت به اروپای واحد ندارند! آنان این نگاه منفی خود را در نظرسنجی ها و تحقیقات صورت گرفته در فرانسه نشان می دهند. طی ماه های اخیر و در پی وقوع معضلات ناشی از اصلاح قانون کار، بحران اقتصادی نیز به بحران امنیت در این کشور افزوده شده است. همین مسئله، دید منفی شهروندان فرانسوی نسبت به دولت این کشور و سیاست های اروپاگرایانه آن را افزایش داده است. به عبارت بهتر، بخشی از شهروندان فرانسه ریشه معضلات جاری امنیتی و اقتصادی در این کشور را عضویت در اتحادیه اروپا می دانند. از این رو فرانسه نیز استعداد خروج از اتحادیه اروپا دارد. 

علاوه بر کشورهایی که روزنامه واشنگتن پست به آنها اشاره کرده است، کشورهایی مانند ایتالیا، اسپانیا، پرتقال و قبرس نیز در معرض خروج از اتحادیه اروپا قرار دارند. همان گونه که اشاره شد، وقوع انواع بحران های اقتصادی و امنیتی در کشورهای مختلف اروپایی، روند مخالفت با اروپای واحد را در نزد شهروندان کشورهای مختلف اروپایی پررنگ کرده است.

 

سخن پایانی

رشد تمایلات خروج از اروپای واحد، علاوه بر این که نشانه ای از گسست سیاسی در اتحادیه اروپاست، وجود مشکلات و معضلات اقتصادی و فرهنگی اروپا را نیز بازگو می کند. دست کم این نشانه بارز است که شهروندان کنونی اتحادیه اروپا دغدغه های اقتصادی خود را بر آرزوهای مرکل و اولاند، مقامات آلمان و فرانسه، ترجیح می دهند و نمی خواهند با جیب خالی در عرصه بین الملل ابراز قدرت کنند./

 

منبع: سایت بصیرت


[ پنج شنبه 95/4/17 ] [ 3:56 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

راهبرد مطرح کردن ادعاهای بی بی سی در سایت ها و نشریات گوناگون با زبان ملت های مختلف – به ویژه با هدف گیری ملل مسلمان- تشکیل دهنده قسمتی دیگر از «گام دومِ» تخریب چهره امام خمینی است. به عنوان مثال «به تازگی در سایت بی‌بی‌سی قرقیزستان یک مقاله با توضیحات فراوان به زبان قرقیزی با تیتر توافق مخفیانه امام خمینی (ره) با واشنگتن منتشر شد.»

پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/بهرام زاهدی

1- مقدمه

«نه عجب اگر در شهر کوران خورشید را دشنام دهند و تاریکی را پرستش کنند...» [1] 

هنوز چند هفته ای از شروع جنجال رسانه ای شبکه بی بی سی علیه امام خمینی نگذشته بود که ولع پایان ناپذیر صاحبان زر و زور به تخریب چهره امام، آنان را واداشت که روایت دست ساز بی بی سی از سیره سیاسی ایشان را به انحاء مختلف و به زبان های مختلف حتی قرقیزی بازنشر دهند. مجموعه چنین تلاش هایی را می توان گام دوم پروژه کلیدخورده در 11 آبان 93 نامید. در این تاریخ، کامبیز فتاحی خبرنگار سابق بی بی سی در تل آویو و خبرنگار فعلی این شبکه در واشنگتن، اولین مقاله از مجموعه مقالاتِ انقلاب اسلامی پژوهی خود را با عنوان «مقامات آمریکایی از دیدارهای محرمانه با [شهید] بهشتی می گویند»؛ در سایت بی بی سی فارسی منتشر کرد و تا 12 خرداد 95 حداقل یازده مقاله به همین سبک و سیاق به رشته تحریر در آورد که البته بایستی همه مقالات پیشینی را مقدمه ای برای حرکت نهایی در خرداد 95 دانست. اما با به اوج رسیدن گام اول، که به اصطلاح «رو کردن» اسناد مذاکرات امام خمینی با دو رئیس جمهور آمریکا بود، ما شاهد ورود دستگاه های تبلیغاتی به مرحله جدیدی هستیم.

در این مرحله، ضمن اینکه نگارش مقالات در بی بی سی به همان شیوه قبل ادامه می یابد، دو راهبرد جدید نیز پیگیری می شود:

اول: تهیه برنامه های میزگردگونه درخصوص پاسخ های داده شده به ادعاهای بی بی سی؛

دوم: بازنشر این ادعاها در سایت ها و جراید مختلف جهان به زبانهای انگلیسی، عربی و  ...

به نظر می رسد هدف از سیاست دنبال شده در این گام، تثبیت مسائل مطرح شده در گام اولِ پروژه باشد. در واقع از طریق تکرار این مسائل در دو سطح یاد شده، ترویج و تحکیم بیشترِ شبهات درباره امام در اذهان مخاطبین پی گرفته می شود. در ادامه اشاره ای به موارد محقق شده این دو راهبرد می کنیم.

 

2- برنامه «صحفه 2» بی بی سی فارسی: واکنش ها به اسناد تماس پیش از انقلاب «آیت الله خمینی» با آمریکا. 9 ژوئن 2016 (20 خرداد 1395)

2-الف:  سوالات انحرافی

«آیا هزاران برگه سند وزارت خارجه آمریکا، سازمان سیا و برخی سازمان‌های اطلاعاتی دیگر آمریکا که حاکی از تماس‌های آیت‌الله خمینی و اطرافیانش با مقام‌های آمریکایی است، جعل شده‌اند؟»

این سوالی است که برنامه «صفحه 2،آخر هفته» بیستم خردادماه تا انتها حول آن می چرخد و به قول عبدالله شهبازی خود یک پروپاگاندای تمام عیار است. [2] در لحظات اولیه این برنامه [3] آنچه بیشتر واجد اهمیت است، چند پرسش و پاسخ مطرح شده بین فتاحی و گری سیک در مصاحبه ای تصویری است. سوال دوم و سوم فتاحی که در واقع یک سوال هستند و به جهت تلقین یک مطلب خاص به ذهن مخاطب در دو پرسش مطرح می شوند، چنین است: سوال دوم: «از آقای گری سیک در مورد نفس مذاکره پرسیدم که در ایران، البته رهبران ایران در هفته های اخیر می گویند اصلا مذاکره ای نبوده است...؟» سوال سوم: «از او پرسیدم آیت الله خامنه ای و رهبران ایران می گویند اسناد امریکا جعلی است...؟» و بعد پاسخ های گری سیک که البته پاسخ هایی مهم و قابل توجه است و ناظر به این پرسش ها مطرح می شود. اما نکته اصلی اینجاست که مگر کسانی که سخن از اسناد جعلی گفته اند اسناد مربوط به مذاکرات در نوفل لوشاتو را مطرح کرده اند؟ آیا این کار، مخدوش کردن پاسخ های داده شده به ادعای بی بی سی نیست؟ باید گفت اتخاذ این حربه یعنی  خلط کردن دو موضوع سال 1342 و سال 1357 یا به تعبیری خلط مسأله سند ادعایی در مورد مرحوم میرزا خلیل کمره ای با موضوع مذاکرات یزدی-زیمرمن، اساسِ تلاش بی بی سی فارسی در این برنامه را تشکیل می دهد. ظاهرا در دوره مدیریت جدید بی بی سی فارسی یعنی دوره مدیریت خانم «رزیتا لطفی» ریسک پذیری این شبکه بیشتر شده و به سادگی شعور مخاطبان را به هیچ می گیرند و اگر غیر از این است پس چرا طوری جلوه می دهند که گویی اصلا پاسخ چهره های مختلف سیاسی و علمی ایران به دعوی خود را مورد مطالعه قرار نداده اند؟ وقتی که رهبر معظم انقلاب مساله عدم ابای امریکایی ها از سندسازی را مطرح کردند، آیا هیچ کس آن را سخنی درباره مذاکره یزدی-زیمرمن برداشت کرد که بارها در خاطرات آقای یزدی و کتابهای کثیرالانتشار در خود ایران انعکاس یافته است. (در مقاله قبلی با نام «منابعی که بی بی سی نخواست ببیند» به تفصیل این موارد ذکر شد و بی پایه بودن دعاوی بی بی سی توضیح داده شد.) یا به راحتی قابل فهم بود که صحبت از سند ادعایی و «هنوز ارائه نشده» مربوط به سال 1342 است؟

اما متاسفانه گردانندگان بی بی سی این میزان از انصاف را نداشتند که این دو موضوع را از هم تمیز دهند و نتیجتا از گری سیک با ادبیاتی که گفته شد، پرسش به عمل آمد و وی نیز تصریح کرد که اصل گفتگوی یزدی–زیمرمن غیرقابل انکار است و من هم هفت صفحه در کتابم به آن پرداخته ام. البته وی به نکته جالب توجهی هم در همین مصاحبه اشاره می کند: 

«آنان در مذاکرات، پیشنهاد ادامه نوعی رابطه را می دادند در صورتی که امریکا، سیاست و نگرشش نسبت به ایران تغییر کند که البته این طور نشد.» [4]

پیشتر نیز سیک گفته بود که هیچ کس از آن مذاکرات، معنای ادامه رابطه نزدیک با امریکا را برداشت نکرده بود.[5]

در ادامه این برنامه آقایان دکتر عباس میلانی [6] و دکتر مهرزاد بروجردی [7] به صورت ویدئویی در برنامه حاضر شدند و البته متاسفانه اینان نیز هر آنچه در مورد عدم وثاقت سند سال 1963 (1342) گفته شده بود را با مسائله نوفل لوشاتو - که چنانچه در مطلب قبلی گفتیم خود بی پایه است- خلط کردند. (هرچند به دست دوم بودن مرجع کامبیز فتاحی در مورد مساله مرحوم کمره ای و به نوعی ضرورت احتیاط بیشتر در بیان آن نیز اذعان کردند.)

همچنین در خلال برنامه، مجری یعنی مهدی پرپنچی با بی انصافی تمام می گوید: «برخلاف تصویر ترسیم شده از آیت الله خمینی به عنوان یک رهبر معنوی و مذهبی و بری از دروغ و سیاست بازی شاهد هستیم که در مصاحبه با رابرت مک نیل مجری شبکه PBS، آیت الله خمینی هرگونه ارتباط با مقامات آمریکایی را رد می کند و این در حالیست که مترجم ایشان یعنی آقای یزدی مدتهاست که از طرف ایشان با امریکایی ها در ارتباط است.» چنانچه در مقاله قبلی نیز ذکر شد تاریخ مصاحبه با رابرت مک نیل 10 آذر 57 است [8] و تاریخ شروع مذاکرات یزدی-زیمرمن 16 ژانویه 1979یعنی 26 دی ماه. [9] [10] و زمینه سازی آن توسط دو نماینده ژیسکار دستن نیز در تاریخ 18 دی انجام شده است. [11] پس بین «خیر» گفتن امام در جواب رابرت مک نیل و شروع مذاکرات، بیش از یک ماه فاصله است. لذا در خوشبینانه ترین برداشت، تحلیل پرپنچی از این دو ماجرا یک اشتباه فاحش تاریخی است.

 

 

 

2-ب: آمریکا به مثابه هموارکننده راه انقلاب!

یک خط کلی گمراه کننده نیز در برنامه دنبال می شود که در سوالات مجری برنامه–مهدی پرپنچی- خود را به خوبی نشان می دهد: «به نظر می رسد امریکا جلوی سرکوب انقلاب را می گیرد»، «امریکا می خواست که اگر بختیار توانست جلوی انقلاب را یا جلوی ورود آیت الله خمینی به ایران را بگیرد، ارتش علیه بختیار کودتا کند!»

برای پاسخ به این مسأله از دلایل و شواهد زیادی می توان بهره جست؛ از جمله برخی مطالب مطرح شده در همین برنامه را می توان در کنار سایر قرائن و شواهد گذاشت و نتیجه گرفت. مثلا در این برنامه مهرزاد بروجردی می گوید شاه به دلیل دو دیدگاهِ مختلف در میان سیاستمداران امریکا دچار استیصال و سردگمی در نحوه مبارزه با انقلاب شده بود. از یک طرف سیاست های پیشنهادی برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر که ناظر به برخورد قهر آمیز با انقلابیون بود و از طرف دیگر سولیوان سفیر آمریکا در تهران که معتقد به ناکارآمد بودن برخوردهای خشن بود.

بروجردی همچنین به هفت دغدغه اساسی امریکا در مورد ایران اشاره می کند:

«1- فروپاشی ارتش یا به تعبیر ایشان"ارتش شقه نشود." 2- نگرانی از رشد کمونیست ها به ویژه حزب توده 3- چگونگی انتقال به دولت موقت و جلوگیری از سقوط زودرس دولت بختیار 4- مساله سلامتی شهروندان امریکایی در ایران 5- سرمایه گذاری های امریکا در ایران 6- فروش نفت 7- ادامه روابط سیاسی و نظامی با امریکا»

همچنین توجه کنید که امریکایی ها به دلیل عدم شناخت عمیق از جامعه ایران، در برابر انقلاب اسلامی با نوعی غافلگیری نیز مواجه بودند. گزارش 1978 CIA یعنی گزارش تهیه شده این نهاد، تنها چندماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را نه در وضع انقلابی و نه حتی در وضع پیشا انقلابی می دانست. 

(Iran is not in a revolutionary or even prerevolutionary situation) [12] 

با در نظر گرفتن چند مساله فوق به راحتی می توان به این نکته پی برد که اگر عده ای از امریکایی ها (مانند سولیوان) در دو سه ماه آخر عمر رژیم پهلوی، راغب به برقراری مذاکره با رهبران انقلاب بودند نه به خاطر حمایت آنها از انقلاب، بلکه به خاطر تشخیص آنان از ناکارآمدی ارتش و روش های قهرآمیز در مواجهه با انقلاب بود. آنان می دانستند که این مسیر به نتیجه دلخواه امریکا نخواهد رسید، ولی شاید از طریق دیپلماسی و استفاده از ایده کودتای احتمالی به عنوان ابزار چانه زنی [13] بتوانند جای پایی برای خود حفظ کنند. در مذاکرات صورت گرفته نیز حرف انقلابیون همواره این بود که در صورت تغییر رویه خصمانه و چپاولگرانه امریکا، روابط معمول در عرف بین الملل بین دو کشور وجود خواهد داشت که البته به قول گری سیک هرگز چنین نشد. دیدگاه جناح سخت گیر تر امریکا هم به رهبری برژینسکی که اتفاقا در سیاستگذاری های امریکا دست بالا را نسبت به امثال سولیوان داشت، تا انتها بر سیاست «مشت آهنین» و «دولت نظامی»باقی ماند. [14] 

در آخرین روزها هم سران ارتش دستورات خطرناکی را مانند دستور حرکت لشکر 16 قزوین (در روز 21 بهمن) به سمت تهران برای سرکوب خونین تظاهرکنندگان صادر کردند و این مردم نظرآباد بودند که با تجمع در جاده قزوین-کرج مانع از عبور تانک ها به سمت تهران شدند و چنین مسائلی بود که برخلاف پیش بینی های هایزر مانع از هرگونه تحرک جدی نظامی در سرکوب انقلاب می شد. دیدگاه خوش بینانه هایزر به قدرت ارتش را می توان در عبارات زیر به وضوح دید:

«آدمیرال ترنر (Stansfield M. Turner) رئیس سیا، گفت:"نظریه های هایزر با عقاید برخی دیگر از ناظران در ایران، در زمینه پشتیبانی مردم از [امام] خمینی متفاوت است. به گفته این ناظران وسعت این پشتیبانی مردمی به حدی است که حتی در صورتی که ارتش تأسیسات مهم کشور را کنترل کند، در مقابله با مردم شکست خواهد خورد." هایزر در پاسخ اظهار داشت که هنگام اقامتش در تهران، نشانه هایی از استقرار نظم و قانون مشاهده کرده است. وی افزود در برآورد تعداد تظاهرکنندگان، به خصوص پس از رفتن شاه مبالغه می شود. هایزر تأکید کرد که "همواره نسبت به اوضاع ایران خوشبین بوده است و حتی نشانه هایی از شکست رهبری [امام] خمینی مشاهده می شود."» [15]

برای نشان دادن عمق تلاش های نظامی، امنیتی و سیاسی امریکا در جهت به شکست انجامیدن حرکت انقلاب اسلامی-حرکتی که به قول کاتم (Richard Cottam) منجر به نابودی کامل هرگونه نفوذ سیاسی امریکا در ایران شد. [16] - می توان به موارد زیاد دیگری اشاره کرد، اما در اینجا به همین چند نکته اکتفا می کنم و یک ضرب المثل انگلیسی را به یاد سیاستگذاران بی بی سی می آورم که میگویند: Elephant in the room . انگار همه چیز را در اتاق می بینند؛ به جز فیل با ابعاد به آن بزرگی را.

ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که برخلاف دیدگاه کسانی مانند آقای عباس میلانی، ارتش در سطوح میانی و پایین خود در سال های وقوع انقلاب، آنچنان ارتباط وثیقی با مردم و علایق مذهبی آنان داشت که به هیچ وجه، امکان استفاده از ارتش برای سرکوب گسترده مردم وجود نداشت. ارتشی که صدها و هزارن صیاد شیرازی، یوسف کلاهدوز، حسن آبشناسان، عباس بابایی،حسین شهرامفر، موسی نامجو، حسن اقارب پرست، علی اکبر شیرودی، احمد کشوری، گروهبان سلامتبخش، سرباز وظیفه ناصرالدین امیدی عابد و ... در میان پرسنل و سربازان آن حضور داشتند؛ ارتشی نبود که بتوان آن را ابزاری برای سد راه انقلاب اسلامی قرار داد.

 

 

 

3- بازنشر ادعاها؛ مخاطبین بیشتر

اما چنانچه در ابتدای مقاله گفته شد راهبرد مطرح کردن ادعاهای بی بی سی در سایت ها و نشریات گوناگون با زبان ملت های مختلف – به ویژه با هدف گیری ملل مسلمان- تشکیل دهنده قسمتی دیگر از «گام دومِ» تخریب چهره امام خمینی است. به عنوان مثال «به تازگی در سایت بی‌بی‌سی قرقیزستان یک مقاله با توضیحات فراوان به زبان قرقیزی با تیتر توافق مخفیانه امام خمینی (ره) با واشنگتن منتشر شد.»[17] 

برخی سایت های عرب زبان هم که در سیاستگذاری هایشان، پیرو رویه همتایان غربی خود هستند؛ به بازنشر همین مطالب مبادرت ورزیده اند. سایت الشرق الاوسط که متعلق به شاهزاده ترکی بن سلمان آل سعود است، در هر دو نسخه عربی و انگلیسی خود، عین ادعاهای بی بی سی فارسی را تکرار کرده و به عربی تیتر زده اند که «وثائق امیرکیة: الخمینی تبادل رسائل سریة مع کیندی و کارتر للمطالبة لدعمه»[18](اسناد آمریکایی: [امام] خمینی نامه هایی سری باکندی و کارتر به خاطر جلب حمایت، مبادله می کرد.) و یا تیتر دیگرشان «وثائق امیرکیة: الخمینی کان مستعدا لبیع النفط لإسرائیل» [19] (اسناد آمریکایی: [امام] خمینی مستعد فروش نفت به اسرائیل بود.)

چندین سایت زرد لبنانی هم با آب و تاب مساله را مطرح کرده اند که بی ارزش تر از آنند که مورد اشاره قرار گیرند. العربیة هم تیتر زده است که «وثائق أمیرکیة مسربة: الخمینی استرضى کیندی وکارتر» [20] (اسناد آمریکاییِ به بیرون درز کرده: [امام] خمینی به دنبال توافق با کندی و کارتر بود). البوابة نوشته است «سرّی:الخمینی قال لکینیدی انه یدعم المصالح الأمریکیة فی إیران» [21] (سرّی: [امام] خمینی به کندی گفت که او از منافع آمریکا در ایران حمایت می کند.) و نهایتا سایت سابقا معتبر القدس العربی که در سالهای اخیر به تملک قطری ها در آمده و روزنامه نگار شهیر عرب، عبدالباری عطوان را نیز از سال 2013 مجبور به استعفا از آن کرده اند، چنین نوشت: «مستند سری لـ «سی ای ایه»: الخمینی قال لکنیدی إنه یدعم المصالح الأمریکیة فی إیران» [22] (سند سرّی سیا: [امام] خمینی به کندی گفت که او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند.)

در دنیای انگلیسی زبان هم علاوه بر سایت خود بی بی سی، سایت گاردین مقاله ای قابل توجه نوشت با نام:

US had extensive contact with Ayatollah Khomeini before Iran revolution.[23]

(امریکا تماس گسترده ای با آیت الله خمینی در پیش از انقلاب ایران داشت.)

در خلال این مقاله به این نکته اشاره می شود که گاردین به اسناد دسترسی ندارد و قادر به تأیید صحت مطالب مورد ادعای بی بی سی نیست، اما نحوه تیتری که انتخاب کرده اند و توضیحی که در کنار آن بدین شرح نوشته اند؛ به نحو موثری ادعاهای بی بی سی را موجه جلوه می دهد.

Documents seen by BBC suggest Carter administration paved way for Khomeini to return to Iran by holding the army back from launching a military coup

(اسناد دیده شده توسط بی بی سی اشاره می کند که دولت کارتر راه را برای بازگشت [امام] خمینی به ایران با عقب راندن ارتش از اجرای یک کودتای نظامی، هموار کرد.)

باری، هدف از مطرح کردن نام چندین و چند سایت عرب زبان و انگلیسی زبان، توجه دادن به این نکته است که شبهات مطرح شده در هفته های اخیر پیرامون حضرت امام تنها در فضای مخاطبان فارسی زبان باقی نمانده است و سعی وافری در ترویج بیش از پیش این مسائل در جهان به ویژه جهان اسلام وجود دارد. پس در ایام پیش رو، انتشار پاسخ های مدلّل در سطحی وسیع و به چندین زبان رسالتی است که بر دوش علاقه مندان به انقلاب اسلامی و امام خمینی سنگینی می کند و البته به مصداق عدو شود سبب خیر تمام اینها بهانه ای خواهد بود تا بیشتر و بیشتر از آن مرد خدا سخن گفته شود. از میزان امکانات مادی دشمن هم نباید هراسی به دل راه داد که امیرالمونین علی (ع) فرموده اند «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلة اهله.» [24] ([در گام برداشتنِ] در طریق هدایت، از کمی اهلش نهراسید.) و حافظ نیز به زبان شعر گفته است: «از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی/ از ازل تا به ابد فرصت درویشان است.» [25]

شایان ذکر است در برخی از همین گزارش ها نکاتی ناب که خود تا حدی پاسخی است بر اصل ادعاهای بی بی سی دیده می شود. مثلا در گزارش گاردین آمده است:

«گری سیک، عضو شورای امنیت ملی امریکا در زمان انقلاب ایران [درباره اسناد مذاکرات یزدی-زیمرمن] می گوید: اسناد معتبرند، ولی وی هرگز این مطالعات سیا و تماس های سال 1963 را ندیده است و هیچ اطلاعی هم از ارتباطات عنوان شده ندارد.

وی به روزنامه گاردین گفت تا آنجا که من می توانم بگویم، بر فرض صحت این گزارش، پیام [امام] خمینی به دولت امریکا هیچ تاثیری بر سیاست های إعمال شده امریکا نداشته است – چه در زمان دولت کندی و چه بعد از آن- بنابراین این موضوعاتِ عنوان شده به نظر من نامعقول می آید. سیک گفت که امریکا می خواست ارتش ایران به عنوان یک نهاد، نگه داشته شود و اطمینان خاطر داشته باشد که انتقال قدرت با نظم و قاعده باشد و نه با هرج ومرج و خونریزی و جنگ داخلی، ولی او گفت که صحبت های انجام گرفته با یک فرستاده امریکا در سال 1979 اهمیت کمی داشت. سیک گفت: نیروهای [امام] خمینی نگران کودتای ارتش ایران بودند، و به هر قیمتی می خواستند از بروز آن جلوگیری کنند. طرف امریکایی سعی می کرد که از این تهدید کودتا به عنوان اهرمی برای چانه زنی استفاده کند.» [26]

گاردین با استوارت ایزنشتات (Stuart Eizenstat) مشاور اسبق کاخ سفید در امور داخلی در زمان کارتر هم در همین رابطه گفتگو کرده است. او می گوید:«این حرف که امریکا شاه را رها کرد، "از نظر تاریخی، حرف دقیقی نیست ". وی گفت : "ما هر کاری که از دستمان بر می آمد کردیم تا شاه را در قدرت حفظ کنیم. چنین صحبتی هرگز نبوده است که ما سعی داشتیم به قدرت رساندن آیت الله را تسهیل نمائیم."[27]

در یکی از آخرین نوشته های کامبیز فتاحی به تاریخ 11 ژوئن 2016 هم مطلب بسیار قابل توجهی منعکس شده است: «روز یکشنبه 15 بهمن 1357 سالیوان پیام می‌دهد: "تیسمار طوفانیان می‌گوید که اگر مصالحه شکست بخورد و [امام] خمینی اعلان جهاد کند، تمام افسران ارشدِ ارتش، سوار یک هواپیما خواهند شد و فرار خواهند کرد. بقیه افسران زمام را در دست خواهند گرفت و با [امام] خمینی کنار خواهند آمد."» [28]

 

4- کار پاکان را قیاس از خود مگیر

در ذی القعده سال ششم هجری، رسول خدا (ص) به قصد زیارت بیت الله الحرام به سمت مکه رهسپار شد. در نزدیکی مکه، خالد بن ولید و عکرمة بن ابی جهل از سوی مشرکان راه را بر رسول الله (ص) بستند. سرانجام در این نقطه عهد نامه ای بین پیامبر و مشرکان مکه منعقد شد که به موجب این عهدنامه «برای ده سال، جنگی بین دو طرف نخواهد بود. در این سال یعنی سال ششم هجری، مسلمانان نباید به مکه داخل شوند. اما در سال آینده همین موقع مردم شهر، سه روز از مکه بیرون می روند و شهر را برای مسلمانان خواهند گذاشت تا زیارت کنند. یکی دیگر از مواد این پیمان نامه این بود که هر کس از مردم مکه نزد محمد (ص) آید باید به مکه برگردانده شود، اما اگر کسی از مدینه به مکه رفت قریش الزامی ندارد او را بازگرداند. دیگر ماده پیمان نامه این بود که هر قبیله آزاد است که در پیمان قریش باشد یا در پیمان محمد (ص).» [29]

این عهدنامه که به «صلح حدیبیه» یا «فتح مبین» معروف شد، به قوت خود باقی بود تا اینکه قریش پیمان شکنی کردند. لذا حدود سه سال پس از انعقاد این قرارداد در بیستم رمضان سال هشت هجری، پیامبر (ص) ظفرمندانه وارد مکه شد و با دست علی (ع) تمام مظاهر شرک در خانه توحید در هم شکسته شد.

از فتح مبین حدیبیه و وقایع پس از آن که منجر به لشکرکشی پیامبر (ص) و نهایتا فتح مکه شد، می توان درس های بسیاری آموخت. ما بدون اینکه قصد تشبیه در میزان فضائل رسول الله (ص) با هر انسان دیگری داشته باشیم – چه اینکه از مکتب امام خمینی آموخته ایم تمام فخر و شرف همه اولیاء بزرگ از خاکساری در بارگاه حضرات معصومین (ع) حاصل می شود.- می توانیم به قضاوت در مورد هر نهضت و شخصیتی که قصد حرکت در مسیر انبیاء داشته باشد، بنشینیم. همان طور که از گفته های طرفین ماجرای مذاکرات نوفل لوشاتو به صراحت بر می آید خلاصه پیام امام خمینی در این مذاکرات این بود که در صورت تغییر رویه استکباری امریکا نسبت به ایران، حکومت پس از انقلاب اسلامی رابطه ای همچون رابطه با سایر دولت ها با این کشور نیز برقرار خواهد کرد و پرواضح است که چنین تغییر رویه ای رخ نداد و نمونه ای از اقوال رجال سیاسی امریکا درباره این عدم چرخش سیاست امریکا در همین مقاله مورد اشاره قرار گرفت. [30] هزار و چهارصد سال پیشتر از این نیز، رسول خدا (ص) در شریطی با مشرکان، معاهده ای امضا کرد و بعدها با زیرپا گذاشتن آن از سوی قریش، معاهده خود به خود کنار گذاشته شد و پیامبر (ص) نیز از پذیرش پیشنهاد تجدید آن اجتناب کرد. 31]

 در جریان سازی رسانه ای اخیر علیه امام خمینی طوری وانمود می شود که ایشان به دلیل شعارهای تند ضد امریکایی از یک سو و پذیرش مساله مذاکرات محدود در دی ماه 57 از سوی دیگر، چهره ای سیاست زده به مفهوم مصطلح و دنیوی آن هستند؛ در حالی که برای هر فرد محققِ در این مساله، به روشنی پیداست که این نتیجه گیری با واقعیات، هیچ گونه سنخیتی ندارد. متاسفانه آقای فتاحی در چند گزارش خود بدون توجه به قواعد و هنجارهای اخلاقی، مدام نسبتِ ترس و هراس به امام خمینی می دهد و در برنامه صفحه 2 می گوید: «ترس شخص آیت الله خمینی خیلی مشخص است.» حتی در پاسخ ایمیلی، به خبرنگاران گاردین می نویسد: «این اسناد به روشنی نشان میدهد که [امام] خمینی بیش از آنکه مثل یک قهرمان بوده باشد، در پشت صحنه، بسیار اهل حیله بوده است، او در خفا به امریکا اظهار علاقه می کرده است (He quietly courted the US government)، همه نوع قولی درباره منافع اصلی امریکا در آینده می دهد...» [32]

سخنان سخیفانه گزارشگر بی بی سی، نوعی حدیث نفس اوست. وی چندین هفته سعی کرد با ادعاهای واهی و بی پایه حرکت اسلامی و مردمی امام خمینی (ره) را زیر سوال ببرد و مخاطب را فریب دهد، در حالی که حتی گری سیک نسبت این ادعاها را بی پایه دانست و با توصیف گزارشات بی بی سی به «طوفان در فنجان چای»، بی ارزش بودن آن ها را توصیف کرد. مطلب شماره قبل، استدلالات تاریخی و علمی روشنی را در ردّ ای ادعاها شرح می دهد.  

مولوی در دفتر اول مثنوی ضمن بیان حکایتی مفصل، تنبّه مهمی در خصوص یکی انگاشتن اغراض افراد معمولی با اهداف بزرگان می دهد و می گوید: «کار پاکان را قیاس از خود مگیر/ گر چه باشد در نبشتن شیر شیر ...»[33] شعری کوتاه از خود امام خمینی هم به زیبایی، این نحو قیاس های باطل را به تصویر کشیده است:

«گر اهل نه ای ز اهل حق خرده مگیر/ ای مرده چو خود زنده دلان مرده مگیر

برخیز از این خواب گران ای مهجور/  بیدار دلان خواب گران برده مگیر.» [34]

اما افسوس که در بیشتر مواقع این خواب، سنگین تر از آن است که با چنین تنبّهاتی بیداری ای حاصل شود و صاحبان زر و زور، صاحبان «همان مظاهر بی محتوای دنیای مادی که در برابر خلود و جاودانگی دنیای ارزش های معنوی قابل ذکر نمی باشند» [35]؛ به عداوت خود با رهروان راه انبیاء ادامه میدهند.

اما خداوند راه مواجهه با اینان را در قرآن کریم، طی دستوری به رسول خود، نشان داده است:

« قُلِ ?للَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِى خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ»

بگو الله؛ آنگاه بگذار در ژرفای [باطل] خود به بازی [سرگرم] شوند. [36]

 

بهرام زاهدی


[ پنج شنبه 95/4/3 ] [ 4:6 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 62
بازدید دیروز: 151
کل بازدیدها: 1041727
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون