سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
هر پنجره شکسته ای به معنای گشودن یک پنجره فرصت برای دشمن جهت رصد کردن و سرمایه گذاری روی شکاف ها و انشعابات سیاسی درون تشکیلات دانشجویی است. تمام اندیشکده ها و بنیادهای تحقیقاتی سرویس های اطلاعاتی با رصد کردن تفکرات دانشجویان به عنوان میزان الحراره تضاد های سیاسی در جامعه، سعی در مهندسی ذائقه سیاسی آنان دارند.

رمز گشایی از عواقب شکسته شدن پنجره تشکلهای دانشجویی به سوی دشمن
پایگاه بصیرت،وحدت صفری / عدم درک درست از پنجره فرصت ها و رصد نکردن معادلات سیاسی و تحرکات دشمن باید منتظر پنجره شکسته جدیدی شد و از طرف دیگر هر پنجره شکسته در این تشکیلات به معنای باز شدن پنجره فرصت دیگری جهت سرمایه گذاری و تعمیق آن از طرف دشمن به حساب می آید و این فرایند بی پایان باز تولید این دو پارامتر مسائل حاد امنیتی را در پی دارد.
وقتی از جریان شناسی صحبت به میان می آید، معمولا رویکردهای تاریخی یک جریان، موضوع بحث و بررسی قرار می گیرد. چگونگی شکل گیری یک جریان، بانیان و سرچشمه های فکری آن و انتسابشان به کدام متفکر و ایدئولوژی و نسبت آن با کلان جریان های سیاسی صد سال اخیر و حوادث سیاسی، تبارشناسی می شود. گویی غبار قدمت بر چهره جریانی نشسته و به صرف «گردگیری»، از آن جریان شناسی کردیم.
حال آنچه مغفول می ماند «روند شناسی» و «فرایند پژوهی» است. چهره نگاری تاریخی از جریان ها و تقطیع تاریخی حوادث آن و همچنین عدم درک پیوسته جریانات سیاسی، یکی از آفات جدی متدولوژیک در فهم جریان شناسی است. از سوی دیگر نسبت جریان های سیاسی با مکاتب سیاسی و کاویدن در زمینه و زمانه جریان ها با رویکرد فلسفی- سیاسی و جامعه شناختی خود موضوعی است که در مجال دیگری نیاز به شرح و بسط دارد. اما موضوع نوشتار حاضر به بررسی پرسشواره چرائی و چگونگی زایش و زوال جریانی خاص در درون تشکلات دانشجوئی از منظر "پنجره احتمالات سیاسی اورتون" و "پنجره شکسته جیمز ویلسون" می پردازد..
 قبل از ورود به بحث لازم است نکاتی به اختصار در باب پنجره فرصت اورتون توضیح دهیم. اورتون در نظریه پنجره احتمالات سیاسی چگونگی تغیر احتمالات یک راه حل یا ایده سیاسی غیر ممکن به یک راه حل سیاسی اجتناب ناپذیر را مورد بررسی قرار می دهد. به ظاهر نظریه اورتون از قدرت توصیفی خوبی برای بسیاری از روند های سیاسی در جریان شناسی کاربرد فراوانی دارد. از نظر اورتون یک طرح و یا ایده سیاسی شاید زمانی طرح غیر قابل تصور به نظر آید، ولی با گذشت زمان و تغییر در معادلات سیاسی این طرح به یک سیاست غیر قابل اجتناب تبدیل شود.
 توضیح اینکه طرح غیر قابل تصور(unthinkable)  پس از گذشت زمانی به یک طرح مترقی و در مرحله بعد به یک طرح قابل پذیرش و در مرحله بعد به یک طرح معقول و در گام بعدی به یک طرح محبوب و آخر امر به یک سیاست غیر قابل اجتناب تبدیل می شود. از فواید نظریه فوق در رویکردهای امنیتی، می توان از سنجش و رصد تحرکات و درک درست از معادلات سیاسی از یک طرف و از طرف دیگر موضوعیت یافتن اهمیت تفکرات استراتژیک در مواجهه با دشمن در بازه زمانی مشخص است. با استفاده از نظریه فوق به درستی می توان اوج و حضیض و فراز و فرود تحرکات سیاسی رگه های فکری چون: پان ترکیسم، پان کردیسم، ملی- مذهبی و سلطنت طلب و گسترش تفکرات احزاب منحله ای چون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حلقه های عرفان کیهانی و گرایشات فمینیستی، فرقه های ضاله ای چون بهائیت و وهابیت را در دانشگاه رصد کرد و نسبت آن را با معادلات سیاسی و نحوه تقویت و تضعیف گروهی به گروهی دیگر را و همچنین پیشرفت آنان طبق جدول اهداف دشمن، رصد و مورد ارزیابی مستمر قرار داد؛ و از رسیدن این جریانات به نقطه بی بازگشت و اجتناب ناپذیر جلوگیری به عمل آورد و با آسیب شناسی دقیق در هر مرحله رویکردهای امنیتی متناسب با آن مرحله اتخاذ کرد.
به طور مثال در اوایل شکل گیری دفتر تحکیم وحدت شاید به فکر کسی خطور نمی کرد که جریانی خاص در درون این دفتر از پارادایم استکبار ستیزی به پاردایم استکبار پذیری و از گفتمان عدالت خواهی به گفتمان آزادی خواهی منطبق با مفاهیم لیبرال دموکراسی غرب تغییر ماهیت دهند. گرچه دلایل جامعه شناختی سیاسی این تطورات خود شرح مفصلی می طلبد که از حوصله این نوشتار خارج است.
مثال آشکار آن تابو تلقی شدن رابطه و مذاکره با آمریکا از درون این جریان با گذشت زمان چنان تغییر ماهیت داد که بخشی از این جریان به عنوان ستون پنجم آمریکا تبدیل شد و همسو و همنوا با اپوزیسیون خارج نشین در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران قد علم کردند و کار به جایی رسید که بر طبق پنجره فرصت اورتون از یک سیاست غیر قابل تصور به یک سیاست غیر قابل اجتناب تبدیل شد و این مسئله را نمی توان امری پایان یافته تلقی کرد و تاریخی به بحث و بررسی آن نشست که این امر منافات جدی با مدعای ما در بحث جریان شناسی دارد. در مقابل "پنجره فرصت "جوزف اورتون نظریه امنیتی دیگری که از جرم شناسی اخذ شده است به نام "پنجره شکسته "جیمز ویلسون می باشد. این دو نظریه به نوعی لازم و ملزوم یکدیگر به حساب می آیند. به این معنی که هر پنجره شکسته ای به معنای گشودن یک پنجره فرصت برای دشمن جهت رصد کردن و سرمایه گذاری روی شکاف ها و انشعابات سیاسی درون تشکیلات دانشجویی است. جیمز ویلسون در شرح و بسط نظریه خود می گوید: اگر پنجره ای شکسته شود و مرمت و تعمیر نگردد، کسی که تمایل به شکستن قانون و هنجارهای اجتماعی را دارد با دیدن بی تفاوتی جامعه به این امر دست به شکستن شیشه دیگری می زند و دیری نمی پاید که شیشه های زیادی شکسته می شوند و این احساس هرج و مرج از زمینه ای به زمینه دیگر و از موردی به موردی دیگر و از بخشی به بخشی دیگر سرایت می کند و این تز را به عنوان یک علامت با خود به یدک می کشد که "هرکار مخرب دیگری می تواند به انجام برسد بدون آنکه کسی مزاحم باشد." تئوری فوق به زیبایی " اپیدمی زوال" و همه گیر شدن فروپاشی و انشقا ق و انشعابات را نشان می دهد.
به زبان دیگر هر گونه انشعاب و انشقاقی در درون تشکیلات دانشجویی درست به مثابه پنجره شکسته ای است که اگرچه فضای پلورالیستی و کثرت گرایانه را ترسیم می کند ولی نتایج آن اختلافات درون تشکیلاتی و گمراه شدن از مسیر اصلی و دور شدن از جدول اهداف و تعمیق شدن اختلافات و بی تفاوتی جامعه نخبگان در عدم شناخت این اختلافات درست به مثابه آحاد بی تفاوت جامعه در قبال آسیب های اجتماعی است و همه گیر شدن آن نتیجه محتوم آن می باشد.
از این رو عدم درک درست از پنجره فرصت ها و رصد نکردن معادلات سیاسی و تحرکات دشمن باید منتظر پنجره شکسته جدیدی شد و از طرف دیگر هر پنجره شکسته در این تشکیلات به معنای باز شدن پنجره فرصت دیگری جهت سرمایه گذاری و تعمیق آن از طرف دشمن به حساب می آید و این فرایند بی پایان بازتولید این دو پارامتر مسائل حاد امنیتی را در پی دارد. نقل قولی از "فریدمن" در کتاب "کاپیتالیسم و آزادی" تکمیل کننده بحث فوق می باشد. فریدمن می گوید: به اعتقاد من وظیفه اساسی ما این است  که برای تغییر فکر یک جامعه دست به تولید آلترناتیو بزنیم سپس این آلترناتیو که در ابتدا ابداً مورد قبول جامعه نیست آنقدر در زندگی مردم  نگه داریم که یک راه حل سیاسی غیر ممکن به یک راه حل سیاسی اجتناب ناپذیر تبدیل شود و این درست به معنی مهندسی ذائقه سیاسی یک ملت است.
نتایج حاصل از نوشتار فوق نشان می دهد که دشمن هنوز رویکرد استراتژیک خود را در قبال مردم ایران علی الخصوص دانشجویان حفظ کرده است و تمام اندیشکده ها و بنیادهای تحقیقاتی سرویس های اطلاعاتی با رصد کردن تفکرات دانشجویان به عنوان میزان الحراره تضاد های سیاسی در جامعه، سعی در مهندسی ذائقه سیاسی آنان دارد و آنان را به سمتی سوق می دهند که مصرف گر تفکرات آنان باشند و این با تولید آلترناتیو سازی مستمر به زبان فریدمن انجام می گیرد؛ تا جایی که یک جریان را به نقطه بی بازگشت سوق دهد و در آن لحظه آن جریان آنچه را که روزی غیر قابل تصور می انگاشت را به یک سیاست اجتناب ناپذیر بدل می سازد.
مثال های روشن آن بررسی تحولات و تطورات جریانی خاص در دفتر تحکیم وحدت، خاصه در هشت سال دولت به اصطلاح اصلاحات و فراز و فرودها و جار و جنجال های سیاسی، جنگ نیابتی بر علیه نظام اسلامی و شکل گیری انشعاباتی چون: مدرن، روشنگر، دموکراسی خواه ملی و انواع و اقسام طیف و دسته و جناح و مجمع، هرکدام پنجره شکسته ای است که برای دشمن به منزله یک پنجره فرصت به حساب می آید.
*دانشجوی دکترای علوم سیاسی


[ پنج شنبه 94/7/30 ] [ 5:4 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 55
بازدید دیروز: 40
کل بازدیدها: 1042218
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون