سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
اصلاحات برونزا و الهام گرفته از غرب یک آفت است چنین اصلاحاتی با فرهنگ اسلامی ایران سازگار نیست چرا که به ارزش دست های بومی توجه نمی کند. شایسته است الگوی اسلامی ـ ایرانی مبتنی بر استقلال در عمل، بدور از دخالت بیگانگان و تشویق و خط دهی غرب ارائه گردد.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / حسن خدادی

خبرگزاری‌ها و شبکه زنجیره‌ای روزنامه‌های جریان افراطی اصلاح‌طلبان بعد از رد صلاحیت شدن کاندیدای خود در انتخابات اسفند ماه وارد فاز جدیدی از عملیات روانی پوپولیستی برای تحریک افکار عمومی شدند و عدم حضورشان در انتخابات پیش رو را یک فاجعه برای مردم به تصویر کشیدند و دوران اصلاحات ( 76 تا 84) را دوران طلایی عصر انقلاب محسوب میکنند.!!!

اصلاح‌طلبان سندروم توهم منحصربه‌فردی دارند که برخی وقت‌ها سر از حماقت‌های منحصربه‌فردی در سیاست درمی‌آورد. این سندروم عبارت از مقابله با واقعیت‌ها یا جایگزین کردن آرزوها به‌جای واقعیت‌هاست    . این‌که بعد از شکست سنگین در انتخابات شوراهای شهر دوم و بعد از شکست دوقبضه در انتخابات مجلس هفتم (هم شکست تحصن و هم شکست انتخابات)، فکر کنی با کاراکتری مثل معین و با شعارهای تندتر از خاتمی به صحنه بیایی و پیروز انتخابات خواهی شد، یعنی مقابله با واقعیت‌ها و تحلیل توهمی داشتن از واقعیت‌هاست. نتیجه این توهم این شد که مهدی کروبی با شعار هر نفر 50 هزار تومان فارغ از همه جریانات و گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب آراء بیشتری را به دست آورد. یا توهمی که از حوادث بعد از انتخابات 88 داشتند و بر اساس آن وارد معارضه با جمهوری اسلامی شدند و امروز ازآنچه کرده‌اند سخت پشیمان‌اند. یا توهمی که از انتخابات مجلس نهم داشتند که مشارکت سیاسی پایین و مثلاً حدود     30 درصد خواهد بود و آن‌ها با تحریم انتخابات می‌توانند یک جمعیت 70 درصدی را نمایندگی کنند. بعد دیدند که در انتخابات مجلس نهم 65 درصد حضور پیدا کردند. دوم خردادی‌ها بر اساس همین توهمات به وضعیت امروز رسیدند. آن‌ها از موضع مابعد از جمهوری اسلامی( مجلس ششم و فتنه 88) به موضع ماقبل از دوم خرداد (هاشمی-روحانی) ارتجاع کردند    .

آن‌ها بعد از خرداد 92 دچار یک توهم جدید شدند که می‌توانند از دولت روحانی به‌عنوان پلی( رحم اجاره ای) برای حاکمیت مجدد اصلاح‌طلبان استفاده کنند اما رویکرد کلی حاکم بر فضای سیاسی کشور به گونه ای نیست که جریان موسوم به اصلاحات در آن پایگاهی داشته باشد، این در صورتی است که جریان موسوم به اصلاح طلب تلاش می کند خود را به برخی از شخصیت ها و مقامات سیاسی منتسب کند تا بتواند از پایگاه اجتماعی آنها استفاده کند و در جامعه بتواند فعالیت های این جریان را دوباره مطرح کند و در جامعه آن را شاخص کند    .     بنابراین در مقاله پیش رو برآنیم به بررسی و یادآوری آسیب های وارده به مردم در «عصر یخبندان» اصلاحات(76) بپردازیم تا به درمان سندروم توهم این جریان کمکی کرده باشیم.

مقدمه

اصلاحات وجهی از تحولات سیاسی است که در فرآیند آن به تغییرات آرام و مسالمت آمیز در جامعه آنهم به منظور دستیابی به تعادل و رفع مصایب، تصحیح خطاها و متوقف سازی سوء استفاده های اجتماعی، جلوگیری از وقوع بحران های سیاسی و حرکت های رو به پیش در مهندسی اجتماعی مبادرت می شود. نظام سیاسی و اجتماعی ایران در دهه 1370 برخی از نشانگان گذار به این فرآیند را به نمایش گذاشت. محققان جامعه شناسی سیاسی از این نشانگان، به سر آغاز اصلاحات ایران در دوران معاصر یاد می کنند. این اصلاحات در شکل گیری خود زمینه های ساختاری، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فکری و برخی از امواج جهانی شدن را به همراه داشت. به هر صورت این زمینه ها ، منجر به شکل گیری و ظهور جریان اصلاحات وگفتمان اصلاح طلبی در ایران در طی سال های1384-1376 شد.

با این همه گرچه نشاگان اصلاحات در دوران پسا انقلابی از دهه 70 به بعد خود را نشان داد اما اصلاحات در ایران ریشه در گرایش های روشنفکرانه از آغاز دوره مشروطه دارد.(زرین کوب،1375: 66) در دوران مشروطه جریانهای منورالفکر، روشنفکر و شبه روشنفکری که در جامعه ما وجود دارند براساس یک تحلیل غلط براین تصور می شوند که جامعه ما از سنتهای دیرینه خودش خسته و ملول است و نسبت به غرب، فرهنگ و دین خود را یکی از عوامل عقب ماندگی خود می داند و نسبت به گذشته و حال خود شرمگین است و به دنبال تغییر می گردد.(ادمیت،1354: 95) به دنبال این است که جامه سنتی خود را از تن به در کند و جامه مدرن غربی را به تن کند تا با همان علم، همان معرفت و همان پیشرفت هایی که غربی ها نایل شدند، نایل شوند.

براساس این تحلیل غلط، منورالفکران ما بر این فرض می شوند که چنانچه پژواک صدای انسان غربی در جامعه خود شوند انسان ایرانی فوج، فوج و دسته، دسته به آنها می پیوندند و استقبال می کنند، به راحتی جامه سنتی و دینی خود را از تن به در می کنند و به جامه غربی در می آیند، ملبس به لباس غربی می شوند، با ولع کالاهای فرهنگی و معرفتی غرب را می بلعند و تلاش می کنند خود را شبیه انسان غربی کنند.

اصلاحات برونزا و الهام گرفته از غرب یک آفت است چنین اصلاحاتی با فرهنگ اسلامی ایران سازگار نیست چرا که به ارزش دست های بومی توجه نمی کند. شایسته است الگوی اسلامی ـ ایرانی مبتنی بر استقلال در عمل، بدور از دخالت بیگانگان و تشویق و خط دهی غرب ارائه گردد. الگویی که متناسب با فرهنگ مردم منطبق با شرایط و مقتضیات زمان و مکان، سازگار با تحولات جامعه ایران مبتنی بر دیانت، شریعت، قانون، ارزش ها، هنجارهای اجتماعی و هدف فرهنگی سازگار، با تمدن، تاریخ، جغرافیای انسانی و طبیعی ایران دقیق باشد و بر نقش اسلام به عنوان منبع و نشان قوانین، ساختارها، نگرش و گرایش ها تکیه کند.

در ادامه ضمن بررسی دلایل گرایش به اصلاحات در اواسط دهه هفتاد به آسیب شناسی آفات و چالش های معرفتی این جریان مهم سیاسی-اجتماعی بر باورهای مردم خواهیم پرداخت.

روی کار آمدن هر جریان سیاسی نیازمند بسترهای اجتماعی خاصی است. در نگاهی کلان زمینه های روی کار امدن اصلاحات را در موارد زیر می توان خلاصه نمود.مولفه ها ومتغیر های زیر زمینه های اجتماعی اصلاحات در سال 1376 را فراهم کرد:

1) تغییر در ترکیب جمعیتی کشور و افزایش بی سابقه نسل جوان

2) گسترش شهر نشینی و شهر گرایی و متعاقب آن افزایش توقعات رفاه طلبانه

3) گسترش و ارتقای کمی وکیفی فرهنگ و توسعه نهاد های آموزشی ودانشگاه ها

4) افزایش بی سابقه جمعیت دانشجویی کشور

5) دگرگونی بیشتر در ارزش ها و هنجار های اجتماعی و طرح نظام های ارزشی جدید

6) ظهور طبقه متوسط جدید و تشکیل انجمن های روشنفکری

7) شکل گیری آرمان های جنبش دانشجویی

8) ظهور نسل جدیدی از نخبگان سیاسی وافزایش آگاهی های سیاسی.(دهشیری،1383: 5)

آفات و چالش های معرفتی شعار توسعه سیاسی لیبرالیستی بر جامعه و باورهای مردم

1- اشاعة اندیشة لیبرالیستی

اولین‌ چالش‌ نظری، اشاعة‌ اندیشة‌ لیبرالیستی‌ و رسوخ‌ آن‌ در حوزة‌ معرفت‌شناسی‌ اسلامی‌ است. این‌ امر همزمان‌ موجب‌ گسترش‌ تفکرات‌ سکولار و اندیشة‌ جدایی‌ دین‌ از سیاست‌ می‌گردد و خطر واتیکانیزاسیون‌ ولایت‌ فقیه‌ یعنی‌ تبدیل‌ آن‌ به‌ نهادی‌ تشریفاتی‌ را دربر دارد. البته‌ در این‌ رابطه‌ ایجاد تشکیک‌ مفهومی‌ به‌ اصول‌ و ارکان‌ انقلاب‌ از سوی‌ دگراندیشان‌ و ضعف‌ نخبگان‌ فکری‌ نظام‌ در پاسخ‌ به‌ شبهات‌ و ارائة‌ اندیشة‌ دینی‌ منسجم‌ و روزآمد موجب‌ شده‌ که‌ برخی‌ در دام‌ تحجر گرفتار آیند و برخی‌ دیگر بدون‌ برخورداری‌ از زیرساختهای‌ نظری‌ به‌ التقاط‌ روی‌ آورند. این‌ امر می‌تواند موجبات‌ برونزایی‌ اصلاحات‌ و تحمیل‌ هنجارها و ارزش‌های‌ اصلاح‌طلبانه‌ از بیرون‌ به‌ درون‌ نظام‌ را فراهم‌ آورد.

2- وارونه جلوه دادن اندیشه های ناب اسلام توسط ضدانقلاب

دومین‌ چالش‌ معرفت‌شناختی، وارونه‌ جلوه‌ دادن‌ اندیشه‌های‌ ناب‌ اسلام‌ از سوی‌ عناصر ضد انقلاب‌ است. بیان‌ تباین‌ دین‌ و آزادی‌ یا تضاد اسلام‌ و مردم‌ سالاری، ایجاد تشکیک‌ در آرمانهای‌ انقلاب‌ و یا وارد کردن‌ شبهات‌ دینی‌ در اذهان‌ نسل‌ جوان‌ خطر تحریف‌ دین‌ و تغییر مفاهیم‌ و باورهای‌ دینی‌ را درپی‌ دارد که‌ ممکن‌ است‌ به‌ جابجایی‌ ارزش‌ها و ضدارزش‌ها و یا بحران‌ معنویت‌ ناشی‌ از آرمان‌ زدایی‌ از جامعة‌ انقلابی‌ و کم‌ رنگ‌ شدن‌ ارزشهای‌ دینی‌ اسلامی‌ و انقلابی‌ همزمان‌ با نضج‌ غربگرایی‌ منجر شود. در این‌باره‌ به‌ ضعف‌ نخبگان‌ بومی‌ در اندیشه‌ورزی‌ و ارایة‌ اندیشة‌ دینی‌ نوگرا مبتنی‌ بر مردم‌سالاری‌ دینی‌ مزید بر علت‌ شده‌ است.

3- شکاف عقیدتی بین نسل ها

سومین‌ چالش، شکاف‌ عقیدتی‌ بین‌ نسل‌ها و عدم‌ تفاهم‌ بین‌ آنهاست. تمایز بین‌ گفتمان‌ نسل‌ اول‌ انقلاب‌ و نسل‌ پس‌ از انقلاب‌ منجر به‌ گسست‌ میان‌ نسلی‌ و افزایش‌ شکاف‌ فرهنگی‌ و ارزشی‌ میان‌ آنها، عدم‌ درک‌ نسلها و تقابل‌ میان‌ آنها می‌شود.

چهارمین‌ چالش‌ به‌ نامشخص‌ بودن‌ مرزها و یا خلط‌ اصول‌ و فروع‌ بازمی‌گردد. توهم‌ دانستن‌ توطئه‌ و دشمن، وجود ابهام‌ در حدود و ثغور خودی‌ و غیرخودی، عدم‌ تمایز بین‌ اصول‌ انقلاب‌ و عملکرد انقلابیون، و نامشخص‌ بودن‌ خطوط‌ قرمز، به‌ دلیل‌ ناشناخته‌ ماندن‌ قانون‌ اساسی‌ و ابهام‌ و تعدد برداشتها از این‌ سند و میثاق‌ ملی‌ را می‌توان‌ در زمرة‌ دلایل‌ این‌ چالش‌ نظری‌ ذکر کرد. این‌ امر به‌ عدم‌ رعایت‌ قواعد بازی‌ و ابهام‌ خطوط‌ قرمز در منازعات‌ سیاسی‌ منجر می‌شود.

4- ترویج فرهنگ غرب گرایی

یکی‌ دیگر از مهمترین‌ چالش‌های‌ فرهنگی و آسیب های دوره اصلاحات، حفظ‌ پوستة‌ فرهنگ‌ ملی‌ و خالی‌ شدن‌ آن‌ از محتوا در اثر ترویج‌ فرهنگ‌ غرب‌گرایی‌ در جامعه‌ است. تهاجم‌ فرهنگی‌ غرب‌ در زمینة‌ سینما، تئاتر، کتاب‌ و مطبوعات، سازشگری‌ نخبگان‌ در قبال‌ لیبرالیسم‌ خام، تسلیم‌ و خودباختگی‌ نسل‌ جوان‌ دربرابر جهان‌گرایی‌ فرهنگی، گرایش‌ به‌ مصرف‌گرایی، افزایش‌ اعتیاد به‌ مواد مخدر و الکل، گسترش‌ موسیقی‌های‌ غربی‌ مانند پاپ‌ و راک، شکل‌گیری‌ خرده‌ فرهنگهای‌ قومی‌ و فرقه‌ای، تمایل‌ به‌ فرهنگ‌ تجمل، تفاخر، تظاهر، راحت‌طلبی، مدگرایی‌ و دنیاطلبی‌ از مظاهر استحاله‌ از درون‌ با حفظ‌ ظواهر تلقی‌ می‌گردد که‌ می‌تواند چالش‌ عمده‌ در مسیر اصلاحات‌ محسوب‌ گردد. در صورت‌ استیلای‌ چنین‌ فرهنگ‌ غربگرا و مصرفی‌ است‌ که‌ منابع‌ انسانی‌ و مادی‌ کشور در بخش‌ تولید و توزیع‌ افکار، کالاها و خدمات‌ هرز خواهند رفت.

در جامعه ما آمارهای معتبر می گوید که بالغ بر 90 درصد مردم ما ایمان جدی به خدا دارند، به آماری که در سال 1353 در زمان شاه گرفته شده است و هم در آماری که در سالهای 79 و 82 نگاه بکنید، حتی زمان شاه که جریان سکولار کردن و غربی کردن جامعه به شدت پیش می‌رفت، آمار سال 53 می‌گوید که بالای 80 درصد مردم ما اعلام کرده‌اند که ما گرایش‌های دینی داریم و آمار سالهای 79 و 82 هم باز نشان می‌دهد که بالای 80 درصد مردم ما کاملاً معتقد به دین هستند و دین را موجب نشاط، سلامت و راستی و درستی و مشی زندگی می دانند.(تهرانی،1386)

آمار دیگری در جامعه ما نشان می دهد که اکثر مردم دین را برترین نظام معنایی، هنجاری و ارزشی خودشان می دانند و با تمام روح و روانشان به آن اعتقاد دارند.یعنی دین در اعماق روح و روان مردم رسوب کرده و جزئی از هستی آنهاست.آمار جالب دیگری در جامعه ما نشان می دهد که هر موقع عده ای تلاش کردند که سکولاریزم را تقویت کنند، عصبیت‌های دینی تقویت شده و گرایش به آن بیشتر و عمیق تر شده است و همین آمار نشان می دهد که هر زمان هجمه‌ای حتی خارجی به جامعه صورت گرفته، عصبیت ها و ارزش‌های دینی، بومی و ملی تقویت شده است.بنابراین هر نوع حرکتی در جهت نوعی اسقاط نظم و نظام موجود چه به صورت نرم و چه به صورت سخت، جز تقویت عصبیت های دینی و ملی چیز دیگری اضافه نمی کند.مؤسسه «رند» آمریکا تحقیقی کرده است در همین زمینه در این تحقیق می‌گوید که ما هر موقع هجمه‌ی بیرونی به جامعه ایران کردیم شقاق آنها تبدیل به وفاق شده است.چپ و راست آنها قاطی هم شده‌اند.بنابر این قدرت‌های غربی این مسایل را تجربه کرده و می دانند که در جامعه ما چنین چیزی ممکن نیست و حادث نمی شود.

5- زبان نخبه گرایانة اصلاحات و القای عقاید نادرست به توده ها

چالش های معرفتی اثرگذار بر باورهای مردم می تواند بستر مناسبی را برای القای عقاید نادرست و ناسالم فراهم اورد.به لحاظ نظری و معرفتی، مهمترین آسیب وارده بر گفتمان اصلاحات، زبان و بیان و ادبیات مربوط در گفتمان اصلاحات بود. در این زمینه گفته شده است که جریان اصلاحات زبان و بیان ارتباط با توده ها را نداشت و تنها نخبگان می توانستند با آن ارتباط برقرار کنند. (تاجیک،1385: 12) بنابراین نخبه گرایانه بودن زبان اصلاحات را باید، مهمترین ویژگی اصلاحات دانست. (تاجیک،1385: 12)گفتمان اصلاحات فراموش کرده بود که هفت دهک پایین جامعه به شکل دیگری فکر می کنند وگرایشات و تمایلات آنان چیز دیگری است، مشغله ها و دل مشغولی هایشان چیز دیگری است و این دغدغه ها هم خیلی باهم همخوانی ندارند و بیشتر در یک فضای تجریدی شبه روشنفکری به سر می برند. در همین راستا باید خاطر نشان کرد که بسیاری از رادیکال های اصلاح طلب، هویت نقیضی داشتند و خود را در رد و تخطئه دیگران تعریف می کردند. (تاجیک،1385: 13) این هویت نقیض مانع از آن می شد که آنها مسیر را به سوی آینده هموار کنند تا باز مردم به آنها اقبال نشان دهند. اغلب رادیکال های اصلاح طلب بیشتر منتظر این بودند که ببینند چه کسی کجا سخنرانی می کند و چه کسی در کدام روزنامه مقاله می نویسد. همه دغدغه ها و دلمشغولی ها این بود که چطور جواب بدهند و چگونه مقابله کنند. به لحاظ معرفتی ماکرو فیزیک قدرت بر فضای گفتمان حاکم بود نه میکرو فیزیک آن. (تاجیک،1385: 14)

به لحاظ نظری و معرفتی برخی دیگر از مولفه ها را می توان در آسیب شناسی اصلاحات عرضه کرد که عبارتند از:

1)، فقدان مبانی نظری مشخص، مدون وشفاف،

2) ایجاد فضای بسیار احساسی، و پرالتهاب،

3)شتاب زدگی و بی توجهی به اصل تدریج گرایی،

4) ناپختگی گروه های سیاسی و دامن زدن به تضاد ها در قالب توسعه سیاسی به قیمت از بین رفتن وفاق وانسجام ملی. (تاجیک،1385: 15)

6- مقدم داشتن افراطی توسعة سیاسی بر توسعة اقتصادی

در جریان اصلاحات آسیب دیگری برسر مقدم داشتن توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی اتفاق افتاد. لایه های افراطی و موثر بر گفتمان اصلاحات باورشان بر آن بود که با مقدم داشتن توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی، وبا تاکید بر لیبرال دموکراسی وارکان آن به جای تاکید بر حفظ ارزش های انقلاب و با ایجاد فضای آزاد بر ابعاد اقتصادی، فرهنگی واجتماعی به جای تقابل با فرهنگ مهاجم غرب، خواهند توانست مخاطبان و مشتریان بسیاری را جذب کنند. اما به رغم کسب موفقیت های مقدماتی، این سیاست با شکست مواجه شد و بر جریان توسعه سیاسی پایدار وتحزب سالم و کارآمد وتقویت، استحکام و رشد آنها، آسیب های سختی از این موضع وارد شد.

7- نظریه های ترجمه ای و بی توجهی به مشکلات ملموس جامعه ایرانی

از ابعاد دیگر آسیب های معرفتی و نظری باید به عرضه نظریه های ترجمه ای، توجه نکردن به مشکلات و ملموس جامعه ایرانی و به طور جامع و مدون نظریه پردازی نکردن در باره موضوعات مهمی همچون منافع ملی، مردم سالاری دینی، جامعه مدنی، آزادی، عدالت و تکثر گرایی اشاره کرد، زیرا این جنبش حتی از واژه اصلاح طلبی که ادعای آن را داشت تعریف دقیقی عرضه نکرد.

8- عدم اعتدال

یکی‌ از مشکلات‌ فراروی‌ اصلاحات، عدم‌ اعتدال‌ در آن‌ است، برای‌ رفع‌ این‌ آسیب، باید شتاب‌ اصلاحات‌ به‌گونه‌ای‌ تنظیم‌ گردد که‌ از تندروی‌ و افراطگرایی‌ پرهیز شود و از حرکت‌ بطیء و کند نیز اجتناب‌ به‌ عمل‌ آید. اصلاحات‌ باید شتابی‌ اصولی‌ و منطقی‌ یابد، براساس‌ وسع‌ و امکانات‌ و سازوار با شرایط‌ و مقتضیات‌ جامعه‌ جامه‌ عمل‌ پوشد و بر حرکتی‌ متعادل‌ و سنجیده‌ با محوریت‌ حق، حق‌گرایی، حق‌مداری‌ و حق‌نگاری‌ استوار باشد. البته‌ لازم‌ است‌ دلایل‌ افراط‌ و تفریط‌ بازشناسی‌ شود و زمینه‌های‌ بروز آن‌ زدوده‌ گردد. رانت‌جویی، استفاده‌ ابزاری‌ از اصلاحات‌ برای‌ سرکوب‌ رقبا و به‌ درکردن‌ آنها از صحنه، قوم‌گرایی‌ و تبارگماری، بروز مفاسد اداری‌ و سوء استفاده‌های‌ مالی‌ و نظام‌ دیوانسالاری‌ و ترجیح‌ منافع‌ فردی، حزبی‌ و جناحی‌ بر منافع‌ ملی‌ آفاتی‌ است‌ که‌ اصلاحات‌ را از مسیر اعتدال‌ خارج‌ می‌کند و به‌ ابزاری‌ در دست‌ عده‌ای‌ انحصارطلب‌ و سودجو مبدل‌ می‌سازد. شاید این‌ مهم‌ ناشی‌ از اختلاف‌ رویکرد در معنای‌ اصلاحات‌ باشد که‌ عده‌ای‌ در دیدگاه‌ افراطی‌ آن‌ را معادل‌ تغییرات‌ رادیکال‌ و ریشه‌ای‌ دانسته‌اند و برخی‌ دیگر با دیدگاه‌ تفریطی‌ آنرا تغییرات‌ ظاهری، فرمالیستی‌ و قطره‌چکانی‌ قلمداد نموده‌اند.(ازغندی،59:1379)

9- پیکار بنیادین خشونت آمیز احزاب سیاسی

یکی‌ از آفات‌ فراروی‌ اصلاحات‌ سیاسی‌ آن‌ است‌ که‌ رقابت‌های‌ حزبی‌ و گروهی‌ به‌ پیکارهای‌ بنیادین‌ و خشونت‌آمیز بدل‌ گردد به‌گونه‌ای‌ که‌ اصلاحات‌ سازنده‌ و پویا جای‌ خود را به‌ اصلاحاتی‌ مخرب‌ و ویرانگر براساس‌ برخوردهای‌ حذفی‌ دهد. جامعه‌ بحران‌زا و بحران‌زی‌ که‌ در آن‌ نظام‌ سیاسی‌ از ظرفیت‌ تحمل‌ برخوردار نیست‌ و گروه‌های‌ اجتماعی‌ و احزاب‌ سیاسی‌ را نیز به‌جای‌ رقابت‌ مسالمت‌آمیز وارد تنش‌های‌ جناحی‌ و گروهی‌ می‌کند به‌ جامعه‌ای‌ واگرا بدل‌ می‌گردد که‌ بی‌نظمی‌ و هرج‌ و مرج‌ بر آن‌ مستولی‌ خواهد شد. نگرش‌ ابزارگونه‌ و انحصاری‌ به‌ اصلاحات‌ برای‌ سرکوب‌ رقبأ و یا بدر کردن‌ آنها از صحنه‌ استفاده‌ از ابزارهای‌ خشونت‌آمیز را برای‌ تحقق‌ اهداف‌ مسالمت‌جویانه‌ سبب‌ می‌گردد که‌ این‌ ناموزونی‌ هدف‌ و وسیله‌ بر اصلاحات‌ رادیکال‌ خارج‌ از ساختارهای‌ اجتماعی‌ و قانونی‌ و پشت‌ پا زدن‌ به‌ ساختارهای‌ نظام‌ منجر خواهد شد.

از این‌رو شایسته‌ است‌ اصلاحات‌ در محیطی‌ آرام، مبتنی‌ بر همزیستی، همکاری‌ و رقابت‌ مسالمت‌آمیز و مساعد برای‌ نقدپذیری، گفتگو، مفاهمه‌ و تعاطی‌ آرا، و افکار صورت‌ پذیرد تا قانونگرایی‌ و قانون‌مداری‌ جایگزین‌ احساس‌گرایی‌ شود، ثبات‌ سیاسی‌ و آرامش‌ اجتماعی‌ جایگزین‌ اختلافات، تفرقه‌ها و درگیری‌ها شود و ارتقای‌ آگاهی‌های‌ عمومی‌ به‌ نفی‌ خشونت‌گرایی، هیاهوسالاری‌ و چماق‌زنی‌ منجر گردد. در صورتی‌ که‌ فرآیند اصلاحات‌ از سوی‌ نهادهای‌ کنترل‌ کننده‌ مهار شود، نگرش‌ حاکمان‌ به‌ مقوله‌ امنیت‌ ملی‌ به‌عنوان‌ دیواره‌ای‌ اسفنجی‌ و نه‌ شیشه‌ای‌ باشد، منتقدان‌ از مخالفان‌ معاند تفکیک‌ و متمایز گردد و حدود و ثغور آزادی‌های‌ مشروع‌ و قانونی‌ مشخص‌ شود، در آن‌ صورت‌ امنیت‌ ذهنی‌ و عینی‌ بطور همزمان‌ در جامعه‌ تحقق‌ خواهد یافت، و آرامش‌زایی، روند اصلاحات‌ را به‌سوی‌ سازندگی‌ و بالندگی‌ سوق‌ خواهد داد. تجربه‌ نهضت‌ ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ که‌ به‌ حاکمیت‌ لومپن‌ها و شخصیت‌های‌ هجوی‌ چون‌ شعبان‌ جعفری‌ انجامید شاهدی‌ بر مدعای‌ مزبور است. به‌ عبارت‌ دیگر، برای‌ جایگزین‌ شدن‌ روند تدریجی‌ و مسالمت‌آمیز در فرآیند اصلاحات، باید مقابله‌ با تنش‌ها و التهابات‌ سیاسی‌ به‌ رفع‌ تشنج‌گرایی‌ تبلیغاتی‌ و خشونت‌خواهانه‌ و غیرقانونی‌ و مجموعه‌های‌ فراساختاری‌ در اولویت‌ قرار گیرد تا جامعه‌ به‌جای‌ نظاره‌گری‌ نقش‌ تخریبگر بحران‌های‌ داخلی‌ و گروههای‌ فشار، شاهد نقش‌ تکمیلی‌ اصلاحات‌ باشد. (اخوان کاظمی،1388: 38)


منابع

الف) کتاب ها

1)آدمیت، فریدون،1354، امیر کبیر وایران، ترجمه عبدالله شیبانی ومرتضی وکیلیان، تهران، خوارزمی.

2) ازغندی، علیرضا،1379، نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب، تهران، قومس.

3) ازغندی، علیرضا،1381، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، قومس.

4)زرین کوب، عبدالحسین، 1375، روزگاران ایران، تهران، انتشارات علمی.

5) جمالی، جواد و رضازاده ،مجتبی 1394، آسیب شناسی توسعه سیاسی در ایران، نشر نوتاش


ب) مقالات

1) اخوان کاظمی، بهرام،1383، آسیب شناسی گفتمان اصلاح طلبی.

2) تاجیک، محمد رضا، اصلاحات در دولت خاتمی، روزنامه مردم سالاری,1385

3) تهرانی، محمد مهدی، دستاورد های اقتصادی دولات خاتمی، سایت باز تاب,1386

4) دهشیری، محمد رضا، آسیب شناسی اصلاحات در ایران، روزنامه اعتماد ملی,1383

5) اخوان کاظمی، بهرام، احزاب دولتی و دولت حزبی، ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی معاصر، سال هشتم، شماره85، شهریور و مهر1388.





[ سه شنبه 94/12/4 ] [ 6:20 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 120
بازدید دیروز: 109
کل بازدیدها: 1043140
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون