سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
دو قرائت غلط در رابطه با انقلابی گری وجود دارد؛ یکی قرائت تاریخی از انقلاب است که برخی سیاست مداران شاخص معتقدند فقط کسانی انقلابی هستند که در انقلاب سال 57 به بلوغ سنی رسیده بودند... و قرائت دیگر از مفهوم انقلابی گری، ناظر بر تلقی خشونت است و تصور می شود کسی انقلابی است، که فردی خشن است.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / حسن خدادی

انقلابی‌گری و انقلابی بودن، انقلابی ماندن و انقلابی عمل کردن به عنوان یک نقشه راه با اینکه مفهوم جدیدی نیست، لیکن دومین موضوعی است که پس از تبیین پروژه نفوذ از جانب رهبر معظم انقلاب، توسط معظم له در ماه‌های اخیر و مشخصاً در بیاناتی که ایشان در 14 خرداد 1395 به مناسب سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (ره) ایراد فرمودند و همچون بیانات دیگر ایشان از ژرفای عمیقی برخوردار است، مورد توجه قرار گرفته است. به بیان دیگر انقلابی‌‌گری و انقلابی‌بودن، مسئله‌ای است که پس از گذشت سال‌ها از وقوع پدیده انقلاب اسلامی در بهمن 57، همچنان زنده و محل بحث است. هرچند تبیین این مسئله در طول سال‌های گذشته همواره در بیانات و مواضع رهبر معظم انقلاب ظهور و بروز داشته است، اما به نظر می‌رسد در دیدارها و بیانات اخیر ایشان تمرکز محسوسی بر روی آن وجود دارد.

در همین راستا باید تأکید داشت، در سال‌های گذشته بعضی مفاهیم و گفتمان سازی ها از جانب ولی امر مسلمین جهان مطرح شده که هر کدام مبتنی بر مبانی خاصی بوده و اهداف ویژه‌ای را نیز دنبال می کند. به عنوان مثال در بحبوحه فتنه 88 که یک کودتای تمام عیار ضد جمهوری اسلامی، ضد دموکراسی و اسلامیت نظام بود، رهبر فرزانه انقلاب «بصیرت» را که مبحثی پرظرفیت و دارای ریشه‌های عمیق در ادبیات اسلامی و سیاسی است مطرح نمودند، کما اینکه هنوز هم می‌طلبد که این بحث مورد واکاوی قرارگیرد. پس از آن، رهبر معظم انقلاب بحث «نفوذ» را مطرح کردند که آن هم یک بحث کلیدی مرتبط با شرایط امروز کشور است. پس از نفوذ نیز، بحث «انقلابی‌گری» و «انقلابی بودن» از سوی معظم له مطرح شد که به نظر می رسد انتخاب این واژه هم از جهت ظرفیت و هم از جهت تناسب با شرایط و راهگشا بودن در میدان عمل     (praxis)     و قابل طرح بودن در عرصه بین‌المللی بسیار داهیانه است.

لذا طرح مجدد مفهوم انقلابی گری و معرفی شاخص های پنجگانه آن از سوی رهبر معظم انقلاب و درخواست ایشان از مردم و مسئولان جهت بسط و توسعه روحیه انقلابی گری در ابعاد مختلف وجودی در حالی صورت گرفته است که اقدامات دشمن نیز به خصوص در طول یک سال اخیر و مشخصاً در پسابرجام جهت تشدید تقابل نرم با جمهوری اسلامی ایران از طریق طراحی و پیشبرد سناریوی نفوذ، هجمه به نهادهای انقلابی، تلاش برای دور نمودن مردم و مسئولان از اهداف و مبانی و ارزش های انقلاب و همچنین ایجاد دو قطبی های کاذب اعم از تندرو و میانه رو و ... نیز افزایش یافته است.

 

ضرورت‌های انقلابی‌گری 

انقلاب اسلامی، حاصل عزم و ایمان و نیروی انقلابی مردم ایران است که حول ولایت امام راحل (رض) بسیج شد و طومار رژیم  2500 ساله ستمشاهی را در هم پیچید و نظام مقدس جمهوری اسلامی را تشکیل داد.طبیعی است که جمهوری اسلامی برای دوام و بقای خود و دستیابی به اهداف والای انقلاب به همین نیروی انقلابی نیازمند است. مبتنی بر این واقعیت است که رهبر معظم انقلاب با اطمینان می‌فرمایند:

«بعد از رحلت امام، ما هرجا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم و هرجا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم؛ این یک واقعیتی است. بنده در این سالها خودم مسئول بودم؛ اگر تقصیری در این مطلب باشد، متوجّه این حقیر هم هست؛ هرجا انقلابی بودیم، جهادی حرکت کردیم، بر روی آن ریل حرکت کردیم، پیش رفتیم؛ هرجا کوتاهی کردیم و غفلت کردیم، عقب ماندیم. میتوانیم برسیم به شرط اینکه انقلابی حرکت کنیم و انقلابی پیش برویم»(14/3/95)

دشمنان نیز به‎خاطر شناختی که از این حقیقت به‎دست آورده‎اند، دائما در تلاشند تا این نظام مقدس را از محتوای اسلامی و انقلابی خود تهی کنند. به همین خاطر، برنامه‌ریزی همه جانبه‌ای برای تغییر محتوا، رفتار و افکار انقلابی مسئولان و مردم، ولو با حفظ صورت جمهوری اسلامی، انجام داده اند.

بنابراین احیاء و حفظ تفکر و جهت‌گیری انقلابی، شرط دستیابی به شعارها و آرمان‌هایی است که امام(ره) و امت در طول نهضت برای تحقق آن‌ها مبارزه کردند و با حفظ این روحیه است که می‌توان از مشکلات و موانع موجود کشور عبور کرد و به پیشرفت روزافزون ایران اسلامی سرعت بخشید. دستاوردهای بزرگ ایران اسلامی و نفوذ چشمگیر آن در منطقه نیز، ناشی از روحیه و عملکرد انقلابی است و نباید فراموش کرد که کنار گذاشتن آن، فرجامی جز بلعیده شدن در هاضمه استکبار جهانی نخواهد داشت. در واقع حفظ هویت انقلابی مردم و مسئولان، عامل اصلی قدرت و اقتدار ملّی و ضامن ایستادگی ملت ایران در برابر دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب و مصونیت بخش کشور از تطاول و تعرّض قدرت‌های استکباری است.

اصول و مبانی انقلابیگری

اصلی‎ترین مبنای انقلابی‎گری، به ماندگاری دائمی حقیقت انقلاب باز می‌گردد. این اصل، پاسخ دهنده ادعای برخی مبنی بر تبدیل انقلاب به جمهوری اسلامی است؛ در صورتی که جمهوری اسلامی چیزی جز صورت و مظهر انقلاب نیست و در نتیجه این دو حقیقت، از هم جداشدنی نیستند.

بر این اساس انقلاب بر پایه ارزش‌ها و معارف اسلامی، حرکتی دائمی به سمت آرمان‌های عالی و تغییرناپذیر خود دارد. مبتنی بر مایه‌های معرفتی اسلام، مبانی انقلاب در همه شئون زندگی و حکومت از جمله مسائل سیاسی حضور پیدا می‌کند. از این رو مبتنی بر اصل اسلامی «ایمان بالله و کفر به طاغوت»، مبارزه با استکبار جزو مبانی اصیل انقلابی‎گری به حساب می آید و دو قطبی انقلاب – استکبار، محوری‌ترین دوگانه مشروع در جمهوری اسلامی به شمار می‌رود.

عصبانیت قدرت‌های مادی عالم از امام (ره) و امت ایران اسلامی هم به همین اصل بر می‌گردد و فشارها و تحریم‌های دشمنان، ناشی از هراسی است که انقلاب به واسطه ظلم‌ستیزی و نفی همیشگی استکبار در دل آن‌ها ایجاد کرده است.

انقلابی گری و راهبرد نظام سلطه

یکی از مهم‌ترین راهبردهای نظام سلطه طی 37 سال گذشته جهت مواجهه با ایران را باید تلاش برای «تغییر هویت انقلاب اسلامی» دانست که بخشی از آن در بعد «تخاصم با استکبار، یاری رساندن به مظلوم و ایستادگی در مقابل ظالم» معنا پیدا می‌کند و یقیناً حذف گام به گام چنین مولفه‌ای از گفتمان انقلاب اسلامی به‌معنای تن دادن به نظامی اسلامی است که خاصیت و مولفه‌های اساسی خود را از دست داده و چیزی جز پوسته آن باقی نمانده است. چنین هدفی در دو سال اخیر شکل جدی‌تری به خود گرفته و طی 20 ماه مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 مصادیق فراوانی را می‌توان برای آن پیدا کرد.

نظریه‌پردازان غربی، این طرح را حاوی تأثیرات چشمگیر و خیره‌کننده‌ای بر آینده نظام جمهوری اسلامی ایران می‌دانند که می‌تواند کارکرد انقلاب ایران را طی سال‌های آتی، به پایین‌ترین درجه ممکن برساند به‌گونه‌ای‌که میزان اثرگذاری ایران روی بسیاری از تحولات و رویدادهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در حد یک کشور دسته سوم قاره آفریقا تنزل پیدا کند؛ کشوری که نمی‌خواهد و بهتر بگوییم نخواهد توانست در مواجهه با کشورهای قدرتمند غرب و شرق تقابلی را صورت دهد و منافع و خواسته‌های بین‌المللی خود را تنها در صورت موافقت مثبت ایالات متحده می‌تواند پیگیری نماید.

برشمردن برخی از اتفاقات و رویکردهای بحث‌برانگیز دو سال اخیر در فضای سیاسی - که در ادامه به آن اشاره خواهیم داشت - در ظاهر موضوعاتی ساده و پیش پا افتاده بوده که با تبیین برخی از وجوه پنهانی آن می‌توان دریافت که جریانی تغییر «هویت انقلاب اسلامی» را همچنان یک اولویت برای خود می‌داند.

انقلابی گری و تطهیر چهره استکبار

با مرور رفتارها و موضع‌گیری برخی از چهره‌ها و رسانه‌های جماعت تجدیدنظرطلب می‌توان این نکته کمتر دیده شده را به‌خوبی مشاهده کرد که تلاش‌های جدی صورت می‌گیرد تا جامعه ایرانی به باورهای خاصی برسد؛ باورهایی نظیر «می‌شود با کارگزاران غربی هم کنار آمد»، «اگر امتیازی به آمریکایی‌ها داده شود آن‌ها هم منطقی و اصولی‌ امتیاز هم‌وزنی را به طرف مقابل می‌دهند»، «اهل مذاکره و تعامل دوسویه و منطقی هستند» یا این‌که «مقامات ایالات‌ متحده‌آمریکا و همپیمانان‌شان آنچنان که تصور می‌کردیم، خونریز و جنگ‌طلب و چپاولگر نیستند».

البته تلاش برای تغییر باور و ذائقه مردم درباره غرب تنها به لفظ و سخنرانی‌های جهت‌دار خلاصه نشده بلکه رفتارهای‌ موازی و منطبق بر چنین هدفی هم صورت گرفت. به بیان بهتر «تقلیل روحیه استکبارستیزی» و جایگزین کردن «تفکر سازشکارانه» به‌جای آن‌را باید یکی از خطوط مهم حرکت طیف مورد نظر برای تحریف اصول انقلاب اسلامی دانست، به‌طوری‌که طی سال‌های‌ اخیر چهره‌های اصلی این جریان به شکلی هدفمند و فراگیر درتریبون‌های مختلف تأکید کرده‌اند که اساساً مبارزه و رویارویی با استکبار جزو مبانی انقلاب اسلامی نبوده و پس از شکل‌گیری انقلاب و بر اساس مقتضیات زمانی‌ و مکانی در دستور کار حضرت امام قرار گرفته است.

در سوی دیگر، روزنامه‌های متعدد و پرشمار این طیف هم در مجموعه گزارش‌ها و گفت‌وگوها از لزوم تعامل با آمریکا و متحدانش و اتخاذ رویکرد واپسگرایانه در مقابله با غرب برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم سخن به‌میان می‌آورند.

تقبیح انقلابی‌گری‌

این جریان هم‌چنین در ادامه به کمک رسانه‌های وابسته به خود تلاش کرده با به‌کارگیری ابزارهای عملیات روانی‌، روحیه «انقلابی‌گری» را مساوی با تندروی و افراطی‌گری القا کند و نگرش‌های مبتنی بر ایستادگی در مقابل نظام سلطه را تقبیح و ضد ارزش جا بیندازد. نکته دیگری که مورد توجه این جریان قرار دارد، این نکته است که آن‌ها تلاش می‌کنند افکار عمومی داخلی به این نتیجه برسد که غرب به ‌سردمداری آمریکایی‌ها آنقدر هم‌ ترسناک و خطرناک نیست که طی 36 سال اخیر برای مردم جا انداخته‌ایم!

توافقنامه هسته‌ای و تعطیلی روحیه استکبارستیزی

همین تلاش بی‌وقفه و پرحجم نظام سلطه و جریانی خاص در داخل با هدف «تغییر هویت انقلاب اسلامی» باعث شد که رهبر معظم انقلاب با اشاره به لزوم حفظ مبانی انقلاب اسلامی بیان فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه، براساس مبانی قرآنی، هیچ‌گاه تعطیل‌پذیر نیست و امروز آمریکا کامل‌ترین مصداق استکبار است... مبارزه با استکبار جزء مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین، خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید»(20/4/94)

هشدار داهیانه امام خامنه ای نسبت به اتخاذ چنین رویکردی از سوی جماعت خاص در داخل تنها به این مورد خلاصه نمی‌شود آن‌چنان‌که ایشان در خرداد امسال و در مرقد مطهر حضرت امام به «لزوم استمرار مبارزه و ایستادگی در مقابله با استکبار» و «خوشبین نبودن به وعده‌های آن‌ها» پرداختند و تأکید نمودند:

«یکی از اصول امام اتکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی و نقطه مقابل، بی‌اعتمادی به قدرت‌های مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزای مکتب امام است...امام (ره) در چارچوب این اصل فکری خود، همواره در مقابل آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیتی آن موضع گرفت و متقابلاً از ملت‌های مظلوم به‌ویژه مردم فلسطین با کمال صمیمیت و قاطعیت حمایت کرد»(14/3/95)

تأکید مکرر رهبر فرزانه انقلاب در این‌باره آن‌هم در قالب هوشمندی جامعه در مقابل سناریوی تحریف اصول انقلاب اسلامی‌ و تلاش برای تغییر ماهیت انقلاب، نشان می‌دهد که مبارزه با نظام سلطه و توجه ویژه به استکبارستیزی، ‌تاریخ انقضا ندارد و تمرکز جماعت نشانه‌دار برای حرکت در این مسیر نمی‌تواند حاوی دستاوردی‌ باشد.

جمع بندی

در جمع بندی این قسمت از مبحث حاضر باید تأکید کرد، دو قرائت غلط در رابطه با انقلابی گری وجود دارد؛ یکی قرائت تاریخی از انقلاب است که برخی سیاست مداران شاخص معتقدند فقط کسانی انقلابی هستند که در انقلاب سال 57 به بلوغ سنی رسیده بودند... و قرائت دیگر از مفهوم انقلابی گری، ناظر بر تلقی خشونت است و تصور می شود کسی انقلابی است، که فردی خشن است. این در حالی است که برخلاف دو تصور و قرائت باطل مذکور انقلابی گری نه تنها مختص به زمان خاصی نیست بلکه در اصل یکی از آرمان های اصیل انقلاب است که باید در تمام دوره ها جاری بوده و باشد؛ ولی در یکسال اخیر این مسئله موضوعیت یافته است. ضمن اینکه برنامه دشمن نیز برای مقابله با انقلابی گری در یکی دو سال گذشته شکلی خاص [گرفته] که اهمیت انقلابی گری را افزون می کند. لذا انقلابی گری، به نوعی دشمن شناسی است و در برابر دشمن معنا می‌یابد. بنابراین اینجاست که می توان به اهمیت مضاعف طرح این مفهوم در بیانات رهبر فرزانه انقلاب پی برد.



[ یکشنبه 95/6/14 ] [ 3:8 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 85
بازدید دیروز: 93
کل بازدیدها: 1041599
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون