سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
امروز اولین چیزی که دنبال می‌کنند خاموش کردن شعار مرگ بر آمریکاست، این مطالبه آنها در ادبیات سیاسی مسئولین آمریکا به وفور شنیده می‌شود. رئیس جمهور آمریکا این کلام را در سازمان ملل تکرار می‌کند. آنها بر این باورند که می‌توانند در تعاملات رسمی این شعارها را کاهش دهند و احساس می‌کنند این زمینه‌ها در حاکمیت ما و در بخشی از حوزه‌ها همنوایی با آنها وجود دارد
اولین مطالبه دشمن خاموش کردن شعار مرگ بر آمریکاست

گروه سیاسی/بعد از هشدارهای جدی حکیم فرزانه انقلاب اسلامی، "مساله نفوذ" به دغدغه‌ای میان کارشناسان و صاحبنظران سیاسی تبدیل شده است. اینک که در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نیز قرار داریم، بررسی ابعاد مساله نفوذ و پیوند آن با دکترین استکبارستیزی موضوعی است که در گفت و گویی با دکتر عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان بدان پرداخته شده است که متن آن جهت مطالعه تقدیم می‌گردد.

 

* چه نسبتی بین خط نفوذ و طرح برجام وجود دارد؟ 

مسئله نفوذ بعد از برجام به صورت جدی در ادبیات رهبر معظم انقلاب در کشور طرح شده است.آمریکایی‌های بعد از آن که از طریق تست راهبردهای مختلفی در مواجهه با ایران از جمله براندازی ساختاری، تغییر رفتار، اصلاح از درون به هیچ نتیجه قابل قبولی دست نیافتند، مدل برجام را به عنوان مدلی که قابل تعمیم به حوزه‌های دیگر باشد انتخاب کردند. آمریکایی‌ها سعی دارند با برجام راهبرد تقابل را به تعامل تبدیل کنند، علت هم این است که آمریکایی‌ها بر این باورند که در تعامل می‌توانند نتایج بهتری به دست آورند چرا که در تقابل نمی‌توانند به مسائل درونی و راهبردی، معادلات درونی نظام خصوصا عرصه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی ورود کنند. بنابراین نفوذ مد نظر آنها قبل از اینکه نفوذ امنیتی اطلاعاتی باشد نفوذ از طریق یک رابطه رسمی است به همین خاطر اصرار بر عادی سازی روابط دارند. 

آمریکایی‌ها بر این باورند که برجام می‌تواند انسجام درونی و مدیریت کلان نظام ما را دچار دوگانگی کند. آنها این دوگانگی‌ها را به عنوان منفذ و شکافی برای ورود می‌دانند. 

آمریکایی‌ها به خاطر استقلال سیاسی که نظام جمهوری اسلامی ایران دارد نسبت به تصمیمات نظام در منطقه و دیگر نقاط جهان اشراف ندارند و این تعامل آنها دقیقا با هدف دستیابی به تصمیمات و اراده‌های نظام است تا بتوانند با دستیابی به این اطلاعات جهت مواجهه اقدام کنند. 

بیشترین اصرار آمریکایی‌ها بر عادی سازی و قبح شکنی از روابط است و امروز احساس می‌کنند زمینه این گونه اقدامات در کشور ما وجود دارد. 

 

 * راهکار آمریکایی‌ها در این مسیر چیست؟

راهکاری که آنها انتخاب کردند به دو صورت است؛ راهکار اول روش "شرطی سازی" است، بخشی از مدیریت کشور را شرطی کرده اند و آنها هم بخشی از باورهای مردم را به این سمت سوق دادند که ما در این مسیر به یک بهشت گمشده‌ای می‌رسیم و دروازه‌های کشور به روی نعمت‌های بزرگ باز می‌شود. شرطی سازی به شکل منتظر گذاشتن مردم اتفاق می‌افتد مردم را بین خوف و رجا نگاه می‌دارند.

روش دوم هم "عادی سازی" از طریق سناریوی "راه بنداز جا بنداز" است. تعاملات رسمی را کلید می‌زنند، بعد این تعاملات را به حالت عادی درمی‌آورند. نمونه این روش همان تلفنی بود که در نیویورک انجام شد، یا دست دادنی که اخیرا اتفاق افتاد. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که این روش "راه بنداز جابنداز" و نظام را در عمل انجام شده قرار دادن، بخشی از روش آنهاست.

تصمیمات نظام جمهوری اسلامی تا امروز مستقل بوده، حتی در زمان جنگ تحمیلی نظام جمهوری اسلامی به تنهایی تمام تصمیماتی را گرفت. اما دشمن قصد دارد در این تصمیمات دخالت کند و از این طریق بتواند بخشی از اراده منطقه‌ای ما را در تعاملات رسمی کاهش دهد.

این مسئله دو جنبه سیاسی و اجتماعی دارد؛ از جهت اجتماعی از آنجایی که نظام ما یک نظام مردم‌سالار است برای آنها ذائقه اجتماعی مردم هم مهم است. زمانی که رئیس جمهور آمریکا می‌گوید بعد از برجام موافقان ما حاکمیت را تحت فشار قرار می‌دهند، نشان می‌دهد که زمینه‌هایی مساعدی را در داخل برای خود احساس کرده اند. کار به جایی می‌رسد که بعضی از اساتید نامه‌ای به رئیس جمهور می‌دهند و در آن نامه با صراحت می‌خواهند که مرگ بر آمریکا در مراسمات مذهبی گفته نشود.

نفوذ یک بحث کاملا فکری، اجتماعی و فرهنگی است، این نفوذ جدید علاوه بر آن نفوذ امنیتی اطلاعاتی است که دشمن همواره به دنبال آن بوده، "نفوذ در اراده" بیشتر مبتنی بر تعاملات رسمی است. فرض کنید ما تصمیم گرفتیم در سوریه یا یمن به سبک خاصی عمل کنیم. آنها نمی‌دانند این سبک چیست و قصد دارند در تعاملات از این تصمیمات باخبر شوند و بر اساس این اطلاعات برای تغییر اراده ما برنامه‌ریزی ‌کنند.

* در فهرست مهمترین اهداف نفوذ، چه مباحثی وجود دارد؟

تمام اقدامات دشمن در دو مسئله خلاصه می‌شود؛

اول "تحریک اجتماعی" است که پروژه ده ساله‌ای است آنها در این ده سال اصراری بر براندازی صریح ندارند. سیر حرکات خود را ملایم کرده و به دنبال یک "اعتمادسازی اجتماعی" در ایران هستند.

دوم "امنیت صهیونیست‌ها" است. مطالبه آنها مدیریت منطقه‌ای ایران است. آنها بیشتر به دنبال حفظ امنیت صهیونیست‌ها هستند و قصد دارند به تصمیمات نظام در این مسئله دسترسی پیدا کنند.

آمریکایی‌ها این دو باور را در مهندسی ده ساله برجام دنبال می‌کنند و معتقدند بعد از برجام اتفاقات مهمی در ایران رخ خواهد داد.

آمریکایی‌ها مثل بقیه کشورهای دنیا نیستند که در تعامل با ما متوازن باشند، معاملات و روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه یا بعضی از کشورهای اروپایی در یک سطح متوازنی رخ می‌دهد، اما آمریکایی‌ها مانند دیگر کشورها از این موضع وارد تعامل نمی‌شوند. آنها از آن جهت که نظام جمهوری اسلامی را یک ماهیت ناهمگون برای خود می‌شناسند و مشکلات خود در خاورمیانه را از این ماهیت می‌دانند به دنبال تغییر ماهیت نظام هستند.

* سناریوی نفوذ ، چگونه دکترین استکبارستیزی را هدف قرار داده است؟

رهبر معظم انقلاب هم در بیاناتشان به این مطلب اشاره کردند که آمریکایی ها به دنبال این هستند که روحیه استکبار ستیزی نظام را از بین ببرند. امروز اولین چیزی که دنبال می‌کنند خاموش کردن شعار مرگ بر آمریکاست، این مطالبه آنها در ادبیات سیاسی مسئولین آمریکا به وفور شنیده می‌شود. رئیس جمهور آمریکا این کلام را در سازمان ملل تکرار می‌کند. آنها بر این باورند که می‌توانند در تعاملات رسمی این شعارها را کاهش دهند و احساس می‌کنند این زمینه‌ها در حاکمیت ما و در بخشی از حوزه‌ها همنوایی با آنها وجود دارد. تصور آن ها این است که می‌توانند در فضای رسمی شعارهای انقلابی را کاهش بدهند و در تعاملات رسمی با ما رئیس جمهور سوریه را بردارند. آنها از این تعاملات رسمی مطالباتی دارند و سعی می‌کنند در اراده ما نفوذ کرده و ما را از مسیر انقلاب منحرف کنند.

* تغییر سناریو تقابل به تعامل مبتنی بر کدام بسترهای داخلی شکل گرفته است؟؟

دشمن زمینه‌هایی را در ما دیده است که به این نتیجه رسیده با تعامل بهتر از تقابل به نتیجه می‌رسد. در حال حاضر مسئولین آمریکا در کنگره یا سنا طوری صحبت می‌کنند که گویی با بخشی از حاکمیت ایران توافق کرده اند، مرتب می‌گویند که اگر توافق نمی‌شد معلوم نبود چه بر سر روحانی می‌آمد یا این که می‌گویند اگر توافق نمی‌شد همان طور که در ایران مرگ بر آمریکا می‌گویند مرگ بر روحانی هم می‌گفتند! یا این که سپاه مخالف توافق است. دشمن سعی می‌کند با این روش فضای دوقطبی را در ایران ایجاد کند که در این فضای دو قطبی یک طرف با آمریکا تناسب دارد و یک طرف هم مخالف پیشرفت و توسعه مردم ایران هستند. آمریکا سعی می‌کند با ایجاد این فضا روحیه انقلابی مردم را نابود کند.

کری در کنگره می‌گوید که در این ده، پانزده سال اتفاقات جدی در ایران خواهد افتاد و مدیریت کلان نظام هم به جهت سنی دچار تغییر خواهد شد. رهبر معظم انقلاب هم با کنایه گفتند که اینها به دنبال مرگ کسی هستند، لذا پروژه آمریکایی‌ها تا پایان برجام یک پروژه‌ای است که به دنبال این هستند که جریان بی‌حسی نسبت به انقلاب ایجاد شود، شعارهای انقلاب افول کرده و ماهیت حقیقی نظام اسلامی استحاله شود و در نهایت یک نظام جمهوری اسلامی اسمی و بی‌محتوا را بتوانند سامان بدهند.

تهیه و تنظیم: سید محمد مشکوة الممالک



[ سه شنبه 94/8/12 ] [ 3:51 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
انقلاب اسلامی نمایش اراده‌ی مردم بود و آمریکا اراده‌ی مردم ایران را نادیده گرفت. این یک اشکال بسیار بزرگی است. آمریکایی که مدعی دموکراسی است در تقابل کامل با مردم ما در انقلاب اسلامی قرار گرفت و نه تنها این انقلاب را قبول نکرده و به رسمیت نشناخت، بلکه در جهت سرنگونی انقلاب و نظام اسلامی حرکت کرد.
حسین رویوران: آمریکا اراده‌ی مردم ایران را نادیده گرفت

گروه سیاسی/داستان استکبار ستیزی ملت ایران داستانی تاریخی است که یکی از نقاط برجسته آن تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان ماه 1358 است. حادثه ای بزرگ که حضرت امام(ره) آن را "انقلاب دوم" نامید و سرفصلی جدید در روابط بین جمهوری اسلامی و آمریکا را آغاز شد و این تقابل تا به امروز ادامه دارد و نشانه ‌های آن را در همه عرصه‌های بین المللی از جمله مسایل منطقه به خوبی مشاهده می‌کنیم. بالاخص آنکه در منطقه خاورمیانه فرزند نامشروع استکبار جهانی - رژیم صهیونیستی - نیز حاضر بوده و بر شدت تقابل جمهوری سلامی و آمریکا افزوده ست.

دکتر حسین رویوران کارشناس مسایل منطقه در مورد نقش این فرزند نامشروع آمریکا در منطقه می‌گوید:

«امام(ره) بحث غده‌ی سرطانی را مطرح کردند و فرمودند که این غده سرطانی باید از بین برود. در ارتباط با بحث اسرائیل شاید خیلی‌ها نفهمیدند که امام چه فرمود، چرا اسرائیل غده‌ی سرطانی است؟ معمولاً غده‌ی سرطانی را از بدن جدا می‌کنند. ما الان می‌دانیم بخش وسیعی از آنچه که در منطقه در حال وقوع است؛ در سوریه، عراق و حتی در یمن توسط رژیم صهیونیستی اداره می‌شود و این موضوع در نهایت امنیت منطقه را تهدید می‌کند. الان شاید یک درک دقیق‌تری در مورد اسرائیل به عنوان یک مزدور استکباری وجود دارد آن هم به دلیل نقش شیطانی که این رژیم در ظلم به فلسطینیان در حمایت از گروه های تکفیری و گروه‌های خرابکار دارد.»

این کارشناس سیاسی در ادامه با اشاره به نفرت ملت‌های منطقه نسبت به آمریکا در باب سناریوی غرب برای عبور از این وضعیت گفت: «اصلی ترین نماد استکبار آمریکا است و بیداری اسلامی منطقه و قیام‌های مردمی علیه نظام‌های وابسته به آمریکا، موجب یک تقویت تضاد ملت‌های مسلمان با غرب شده است. غرب برای این که از این تضاد خارج شود عملاً منطقه را وارد یک بحران جدید کرده است. به همین سبب پروژه‌ی براندازی سوریه را مطرح کرد و در این پروژه نیروهای تکفیری را وارد صحنه کرده و این نیروها عملاً اولویت تضادشان، تضاد با شیعه است. آمریکا جنگ شیعه و سنی را به وجود آورد تا تضاد بین ملت های منطقه با آمریکا را به تضاد شیعه و سنی تبدیل کند. آنچه که اکنون در منطقه تحت عنوان جنگ‌های مذهبی به وجود آمده قطعاً تولید غرب است. همه می‌دانند بحث براندازی در سوریه را چه کسی کلید زد! چه کسی نیروها را سلاح و آموزش داد! از طریق ترکیه و اردن وارد شدند و آمریکا مجموعه‌ی زیادی از کشورها را بسیج کرده و وارد این صحنه کرد. بنابراین آمریکا برای خارج کردن خودش از تضاد جوامع منطقه، امنیت منطقه را برهم زد و اکنون نیروهای تکفیری در عراق، سوریه و در مناطق دیگر خاورمیانه، نتیجه و محصول برنامه‌ریزی آمریکا برای خارج کردن خود از تضاد، حتی به قیمت این همه کشته و این همه کینه‌های مذهبی که غرب به وجود آورده است.

این موضوع یک نتیجه‌گیری می‌خواهد و آن این است که با استکباری که این گونه برخورد می‌کند و برای حفظ منافع خودش حاضر است در سوریه چند صد هزار نفر کشته شود، حاضر است در عراق بیش از نیم‌میلیون کشته شود، چگونه باید برخورد کرد!؟ قطعاً باید با این استکبار که انسان برایش هیچ ارزشی ندارد باید مقابله کرد. باید قدرت مانور او را محدود کرد. کم شدن قدرت استکبار هم با بصیرت و آگاهی و در صحنه بودن در منطقه امکان پذیر است. امروز استکبار پروژه‌های شیطانی خود مانند "جنگ نیابتی" را توسط همین مردم بدون اینکه خود بدانند در چه جایی بازی می‌کنند پیاده می‌کند و این مسئله وظیفه مردم ایران اسلامی را به عنوان پرچمدار مبارزه با استکبار سنگین تر می‌کند، چرا که باید با حضور پررنگ خود باعث بیداری سایر ملت ها شوند و یکی از مصادیق همین حضور آگاهانه، راهپیمایی 13 آبان است.»

رویوران ضمن اشاره به ماجرای 13 آبان سال 1358 می‌گوید: «در خصوص این که چرا لانه جاسوسی تسخیر شد و انقلاب دوم رقم خورد باید به پیروزی انقلاب اشاره کنیم. انقلاب اسلامی نمایش اراده‌ی مردم بود و آمریکا اراده‌ی مردم ایران را نادیده گرفت. این یک اشکال بسیار بزرگی است. آمریکایی که مدعی دموکراسی است در تقابل کامل با مردم ما در انقلاب اسلامی قرار گرفت و نه تنها این انقلاب را قبول نکرده و به رسمیت نشناخت، بلکه در جهت سرنگونی انقلاب و نظام اسلامی حرکت کرد. یعنی به عبارتی آمریکا سفارتخانه‌ی خودش را به مرکزی برای توطئه علیه نظام تبدیل کرد و این شد که جوانان انقلابی وارد این سفارت شده و مانع از ضربه زدن به انقلاب از این مرکز شدند. 13 آبان را باید در بستر انقلاب دید و حرکت انقلابی دانشجویان پیرو خط امام که اجازه ندادند که این مرکز استکباری بیش از این در کشور فتنه‌گری کند و بنابراین اساسا لانه جاسوسی سفارتخانه نبود بلکه یک مرکز استکباری بود و به همین دلیل باید این لانه جاسوسی رسوا می شد.»

 

گفتگو از: وحید قاسمی



[ سه شنبه 94/8/12 ] [ 3:50 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
همه‌ی تاکتیک‌های دیپلماسی در دولت‌های مختلف باید در خدمت پیشبرد اصول سیاست خارجی در قانون اساسی باشد و نمایندگان سیاسی ایران در خارج، خود را نماینده و مدافع جدی و منطقی سیاست‌های نظام بدانند.

سیاست خارجی نظام  با رفت و آمد دولت ها تغییر نمی کند
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار وزیر امور خارجه و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی، با تبیین «اصول و راهبردهای ثابت و پایدار سیاست خارجی در قانون اساسی و الزامات ناشی از این اصول و سیاست‌ها»، راه‌حل‌های منطقی و مستحکم ایران درباره‌ی مسائل مهم منطقه از جمله سوریه، یمن و بحرین را تشریح و تأکید کردند: اهداف آمریکا در منطقه، 180 درجه با اهداف ایران، متفاوت است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، سیاست خارجی کشور را همان سیاست خارجی نظام در قانون اساسی خواندند و خاطرنشان کردند: این سیاست خارجی متخذ از اسلام و منبعث از اهداف و آرمان‌های انقلاب است و مسئولان وزارت خارجه و سفرا و کارداران در حقیقت «نمایندگان، سربازان و خدمتگزاران این اصول و آرمان‌ها» هستند.
ایشان در همین زمینه افزودند: سیاست خارجی کشور مانند همه‌ی کشورهای جهان بر منافع بلندمدت و اصول و ارزش‌ها استوار است و با رفت‌وآمد دولت‌ها با سلایق سیاسی گوناگون، تغییر نمی‌کند؛ دولت‌ها فقط در تاکتیک‌ها و ابتکارات اجراییِ راهبردهای سیاست خارجی تأثیرگذار و دخیلند.
رهبر انقلاب افزودند: همه‌ی تاکتیک‌های دیپلماسی در دولت‌های مختلف باید در خدمت پیشبرد اصول سیاست خارجی در قانون اساسی باشد و نمایندگان سیاسی ایران در خارج، خود را نماینده و مدافع جدی و منطقی سیاست‌های نظام بدانند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تبلیغات پُرحجم بیگانگان درباره‌ی «تغییر اجباری یا خودخواسته» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی افزودند: این تحلیل خوش‌خیالانه‌ی غربی‌ها، در حقیقت ناشی از فشار این واقعیت است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی، لااقل در سطح منطقه همچون سدّی مستحکم و صخره‌ای استوار، مانع از یکه‌تازی‌های قدرت‌های سلطه‌گر به‌ویژه آمریکا شده است و آنها، همیشه در آرزوی تغییر این سیاست‌ها هستند.
رهبر انقلاب سیاست‌های آمریکایی‌ها در منطقه‌ی بسیار حساس غرب آسیا را، علت اصلی اوضاع نابسامان منطقه برشمردند و افزودند: برخلاف نظر برخی افراد، آمریکا بخش عمده‌ی مشکلات منطقه است نه بخشی از راه‌حل مشکلات.
ایشان با تأکید مجدد بر اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ساخته‌ی این و آن نیست بلکه مبتنی بر اصول مستحکم قانون اساسی است افزودند: در قانون اساسی، اسلام معیار سیاست خارجی است بنابراین موضع‌گیری در مقابل کشورها و مسائل مختلف، باید مختصات دینی داشته باشد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به دیگر اصول سیاست خارجی در قانون اساسی از جمله تعهدات برادرانه به همه‌ی مسلمانان جهان، حمایت بی‌دریغ از مستضعفان جهان، طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب در همه‌ی زمینه‌ها، حفظ استقلال همه‌جانبه، دفاع از حقوق همه‌ی مسلمانان، عدم تعهد به قدرت‌های سلطه‌گر، روابط صلح‌آمیز متقابل با دولت‌های غیرمحارب، خودداری از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‌ها و حمایت از مبارزات حق‌طلبانه‌ی مستضعفان در مقابل مستکبران در هر نقطه از جهان افزودند: این اصول جذاب، نو و والا، ذهن ملت‌ها به‌خصوص نخبگان را به خود جلب کرده است.
ایشان افزودند: سیاست خارجی جمهوری اسلامی با این راهبردها و مختصات، سیاست خارجی انقلابی است و اگر در اجرا با راهکارهای هوشمندانه همراه شود، آثار شگفت‌انگیزی به همراه می‌آورد و ظرفیت حل بخش مهمی از مشکلات جهان اسلام را داراست.
رهبر انقلاب با اشاره به برخی آثار مثبت اجرای راهبردهای سیاست خارجی افزودند: اجرای سیاست‌های انقلابی در هر زمینه، از جمله عرصه‌ی دیپلماسی باعث افزایش اقتدار و تأثیرگذاری، ارتقای جایگاه کشور و عزت و اعتبار ایرانیان در میان ملت‌ها می‌شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر تداوم بی‌وقفه‌ی راهبردهای ثابت سیاست خارجی افزودند: ادعا نمی‌کنیم به همه‌ی اهداف خود رسیده‌ایم یا حتی نزدیک شده‌ایم چون اجرای «سیاست خارجی انقلابی» در عمل با برخی غفلت‌ها، کم‌کاری‌ها، ناهوشمندی‌ها و موانع خارجی همراه بوده است اما جایگاه عزتمند فعلی کشور، مدیون همین سیاست‌های حکیمانه است و اگر به این اصول عمل نکرده بودیم، خدا می‌داند در داخل مرزها، با چه مشکلات و ضربات عجیبی، دست به گریبان می‌شدیم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع‌بندی این بخش از سخنانشان، خطاب به مسئولین وزارت خارجه و سفرا و کارداران تأکید کردند: با «استحکام و اقتدار و افتخار»، ادامه‌ی اصول انقلابی و راهبردهای ثابت سیاست خارجی را تکرار کنید تا بیگانگان و دنباله‌های داخلی آنان، به تغییر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی دل خوش نکنند.
رهبر انقلاب در ادامه‌ی سخنانشان به الزامات ناشی از پایبندی به اصول و راهبردهای سیاست خارجی پرداختند.
ایشان خاطرنشان کردند: توجه داشته باشید که تاکتیک‌های سیاست خارجی باید در خدمت مبانی راهبردی باشد نه اینکه به اسم تاکتیک، بر ضد اصول عمل شود.
رهبر انقلاب «اعتماد به نفس، صراحت و استحکام در مواجهه با عوامل مخالف و موانع» را از دیگر الزامات سیاست خارجی خواندند و در عین حال افزودند: البته هنر دیپلماسی این است که ایده‌ها و موانع را طوری بیان کند که تأثیرگذار باشد.
ایشان منطق جمهوری اسلامی در مسائل منطقه را دنیاپسند و محکم برشمردند و در تشریح راه‌حل‌های ایران برای این مسائل افزودند: در مسئله‌ی فلسطین ما ضمن نفی رژیم غاصب و جعلی و محکومیت شدید فجایع و جنایات روزانه‌ی این رژیم، برگزاری انتخابات با حضور همه‌ی فلسطینی‌ها را پیشنهاد کرده‌ایم که با موازین جاری دنیا نیز کاملاً منطبق است.
ایشان افزودند: هر دولتی از دل آرای ملت فلسطین بیرون بیاید تکلیف صهیونیست‌ها و ساکنان سرزمین‌های اشغالی را مشخص خواهد کرد البته در مخالفت با پیشنهاد منطقی ما گفته‌اند این به معنای فروپاشی رژیم غاصب است که طبیعی است این رژیم جعلی باید دچار فروپاشی شود.
رهبر انقلاب درباره‌ی سوریه نیز تأکید کردند: حرف ما در این زمینه، مستحکم‌ترین حرف‌ها است؛ ما معتقدیم معنی ندارد کشورهای دیگر دور هم جمع شوند و راجع به یک نظام حکومتی و رئیس آن حکومت تصمیم بگیرند؛ این بدعتی خطرناک است که هیچ حکومتی در جهان اجرای آن را درباره‌ی خود نمی‌پذیرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: راه‌حل مسئله‌ی سوریه، انتخابات است و برای این کار باید با قطع کمک‌های نظامی و مالی به معارضین، ابتدا جنگ و ناآرامی پایان پذیرد تا مردم سوریه در محیطی امن و آرام، هر کس را می‌خواهند انتخاب کنند.
ایشان در همین زمینه با رد تجزیه‌ی کشورها و تبدیل آنها به واحدهای کوچک قومی افزودند: مرجع قرار دادن یکی از گروه‌های مسلح برای تصمیم‌گیری و تشکیل دولت، منطقی و مورد قبول نیست و این‌گونه فرمول‌ها عملاً باعث ادامه یافتن جنگ می‌شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی عراق نیز گفتند: تقسیم این کشور به مناطق عرب شیعه، عرب سنی و کُرد، کاملاً مخالف منافع مردم، عملی نشدنی، بی‌معنا و غیرقابل قبول است.
ایشان خاطرنشان کردند: وحدت سرزمینی، تمامیت ارضی عراق و مرجع بودن آرای مردم، اصول راه‌حل ایران درباره‌ی عراق است.
رهبر انقلاب درباره‌ی یمن نیز افزودند: قطع فوری جنایات سعودی و آغاز گفت‌وگوهای یمنی – یمنی، می‌تواند پایان‌بخش درگیری‌های این کشور باشد.
ایشان خاطرنشان کردند: رفتار سعودی‌ها در یمن و سوریه، یک بام و دو هوا است؛ آنها درباره‌ی یمن می‌گویند به درخواست رئیس‌جمهور مستعفی و فراری یمن در این کشور دخالت نظامی کرده‌اند اما درباره‌ی سوریه حاضر نیستند به درخواست رئیس‌جمهور قانونی این کشور، از حمایت از معارضین مسلح دست بکشند.
رهبر انقلاب درباره‌ی بحرین نیز افزودند: مردم بحرین هیچ چیزی جز حق رأی و حق انتخاب نمی‌خواهند و ما این درخواست آنها را منطقی می‌دانیم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از بیان راه‌حل‌های جمهوری اسلامی برای حل مشکلات منطقه افزودند: عامل اصلی این ناامنی‌ها، حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی و گروه‌های تروریستی است و این سیاست‌ها با سیاست‌های جمهوری اسلامی صد و هشتاد درجه متفاوت است.
رهبر انقلاب با رد مذاکره با آمریکا درباره‌ی مسائل منطقه‌ای خاطرنشان کردند: آمریکایی‌ها دنبال تحمیل منافع خود هستند نه حل مسائل، آنها می‌خواهند 60، 70 درصد خواسته‌هایشان را در مذاکره تحمیل کنند و بقیه‌ی اهدافشان را هم به‌طور غیرقانونی، عملاً اجرا و تحمیل کنند؛ پس مذاکره چه معنایی دارد؟
ایشان در ادامه‌ی سخنانشان توسعه‌ی مستمر روابط با همسایگان، کشورهای اسلامی و کشورهای آفریقایی را از دیگر الزامات سیاست خارجی برشمردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین تعبیر رزمندگان و جنگ‌آوران خطوط مقدم در عرصه‌ی بین‌الملل را شایسته‌ی شغل و شأن مسئولان و کارکنان وزارت خارجه خواندند و افزودند: وزارت خارجه با توجه به اهداف و وظایف خود به‌خوبی فعال است و به‌خصوص در تجربه‌ی اخیر مذاکرات هسته‌ای، آقای دکتر ظریف و همکارانشان آزمون خوبی از سر گذراندند.
رهبر انقلاب با تحسین تلاش و جدیت تیم مذاکره‌کننده گفتند: احساس قدرت و نشستن در مقابل 6 قدرت جهانی، دفاع از اهداف و تثبیت حضور و وجود خود به طرف‌های مقابل، از جمله نقاط قوت مذاکره‌کنندگان کشورمان در مذاکرات هسته‌ای بود.
ایشان، تدین را مهمترین نقطه‌ی قوت آقای ظریف خواندند و افزودند: بنده مکرر برای شما عزیزان دعا می‌کنم.
رهبر انقلاب افزودند: در اجرای برجام نیز باید نکات مهم و مورد نظر را دنبال کنید که تحقق این موارد هم امکان‌پذیر است، همچنان‌که آقای رئیس‌جمهور نیز به بنده گفتند دستیابی به برخی از نتایج ابتدا باورپذیر نبود اما شما ایستادید و ما هم ایستادیم و ممکن شد.
بخش سوم و پایانی بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، توصیه‌ها و تذکراتی خطاب به سفیران و نمایندگان جمهوری اسلامی در خارج از کشور بود.
«تثبیت و تکیه بر مؤلفه‌های قدرت و اقتدار ملی» از جمله «نقش پُررنگ و تعیین‌کننده‌ی مردم در کشور»، «نیروی انسانی کارآمد، زبده، جوان و پُرشمار» و «پیشرفت‌های شگفت‌انگیز علمی و فناوری»، «پایبندی عمیق سفیران و نمایندگان خارجی به موازین دینی و روحیه‌ی انقلابی»، «استفاده از ظرفیت کشورهای عدم تعهد» و «نقش‌آفرینی در تحقق اقتصاد مقاومتی» از جمله‌ی این توصیه‌ها بود.

[ دوشنبه 94/8/11 ] [ 8:18 صبح ] [ باران ] [ نظرات () ]


پس از حمله مردم و مجاهدین عراقی به پادگان اشرف و کشته‌شدن تعدادی از اعضای گروهک تروریستی منافقین از جمله ده نفر از اعضای کادر رهبری، منافقین را در کمپ موقت پایگاه آمریکایی (حریه) لیبرتی اسکان دادند تا در یک پروسه زمانی به خارج از کشور منتقل شوند

در لیبرتی چه خبر بود؟

پایگاه بصیرت،علی قاسمی/ پس از حمله مردم و مجاهدین عراقی به پادگان اشرف و کشته‌شدن تعدادی از اعضای گروهک تروریستی منافقین از جمله ده نفر از اعضای کادر رهبری، منافقین را در کمپ موقت پایگاه آمریکایی (حریه) لیبرتی اسکان دادند تا در یک پروسه زمانی به خارج از کشور منتقل شوند؛ اما از سال 2011 تاکنون در آن مستقر بوده و حاضر به خارج‌شدن از آن نیستند. جیش‌المختار که متشکل از خانواده‌های قربانیان انتفاضه شعبانیه است، بارها به سران گروهک منافقین اعلام کرده بود که باید هرچه سریع‌تر خاک عراق را ترک کنند؛ اما آنها با وجود تسهیلات درنظر گرفته‌شده از سوی کشورهای اروپایی و آمریکایی بر اشغال بخشی از خاک عراق اصرار داشتند که این موضوع با واکنش‌های مردمی مواجه شده است. پیش از این رهبر جیش‌المختار به سران گروهک تروریستی منافقین هشدار داده بود که اگر هرچه سریع‌تر خاک عراق را ترک نکنند، عملیات‌ها ضد آنها صورت خواهد گرفت. عدم خروج منافقین در طول چند سال سبب شد نیروهای مردمی خشم عمیق و چندین ساله خود را نشان داده و با یک عملیات خمپاره‌ای بیش از 25 عضو گروهک تروریستی منافقین را کشته و 200 نفر از آنها زخمی کنند که حال برخی از آنها وخیم است. «حسین ابریشمچی» برادر مهدی ابریشمچی یکی از کشته‌شدگان این عملیات است. سران گروهک تروریستی منافقین با وجود آمادگی برخی کشورهای غربی و آلبانی برای پذیرش اعضا همچنان بر ماندن در خاک عراق اصرار دارند؛ زیرا ادامه حیات خود را منوط به این حضور می‌دانند. منافقین افزون بر ترور و جنایات بی‌شمار علیه شهروندان ایرانی در انتفاضه شعبانیه به کشتار وسیعی از مردم عراق دست زده و 25 هزار نفر را به قتل رساندند. صدام به این گروهک ایمان آورده بود، به‌طوری که در اواخر حکومت بعث، منافقین به ارتش خصوصی صدام تبدیل شده بودند. اعضای گروهک تروریستی منافقین در زمان رژیم صدام جنایات فجیعی در استان بصره انجام دادند و در سرکوب تظاهرات‌کنندگان در انتفاضه شعبانیه در سال 1991 حضور داشتند. یک منبع سیاسی بلندپایه عراقی گفته است: آن‌طور که از شواهد پیداست گور دسته‌جمعی پیدا شده در اردوگاه اشرف متعلق به اجساد شهروندان شیعه و مسئولان، افسران، شیوخ و عالمان دینی عراقی است. اینها اجساد کسانی است که در فاصله سال‌های 2006 تا 2009 ربوده شده و به‌دست عوامل منافقین به قتل رسیده‌اند. این گروهک در این مدت پا را فراتر گذاشته و بنا به نقل «محمدمهدی البیاتی» وزیر حقوق بشر عراق با تبلیغات رسانه‌ای منفی در امور داخلی کشور دخالت می‌کنند. بقای این گروهک به هر نحوی در عراق به ضرر منافع ملی و تمامیت ارضی آن کشور است و هرچه سریع‌تر باید تعیین تکلیف شود؛ زیرا همه به تروریست‌بودن آنها اذعان دارند، حتی مؤسسه آمریکایی REND که بودجه آن از ایالات متحده آمریکا تأمین می‌شود در تحقیقاتی اعلام کرده است کسانی که در پادگان اشرف هستند، تروریست با گرایش‌های فرقه‌ای هستند که بیش از 70 درصد آنها خلاف میل خود در اشرف نگهداری می‌شوند. وزارت خارجه آمریکا پس از حمله به کمپ لیبرتی، دولت عراق را تحت فشار قرار داده و خواستار مجازات عاملان این حمله شده است. آنچه در حال حاضر اهمیت دارد، اینکه مرگ اعضای منافقین به سرکردگان گروهک فرصت می‌دهد مظلوم‌نمایی کرده و در رسانه‌ها به هوچی‌گری و عوام‌فریبی بپردازند. هرچند این فرقه در مجامع بین‌المللی هیچ وجهه‌ای ندارد و تنها راه نجات خود را برای برون‌رفت از بحران‌های عدیده، ایجاد تنش و اختلاف و دامن‌زدن به آن و درگیری و پرونده‌سازی علیه ایران می‌داند.


[ یکشنبه 94/8/10 ] [ 4:18 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
منافقین به شکل گسترده‌ای در تلاش اند تا با همکاری با گروهک‌هایی مانند داعش، یک جنگ مذهبی و طائفه‌ای در عراق به راه اندازد و در این جهت به‌طور مستقیم با سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و رژیم اسرائیل و برخی سازمان‌های بین‌المللی در ارتباط اند

پیامدهای همکاری منافقین با داعش
پایگاه بصیرت/گروه بین الملل/یوسف شفیعی/ سرانجام صبر مردم عراق علیه فعالیت های مخرب گروهک منافقین لبریز شد و شیعیان عراق با عملیاتی قاطع، تعداد زیادی از آن ها را کشتند. ساعت 19 روز پنجشنبه گذشته به وقت محلی، اردوگاه لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بغداد که محل نگهداری عناصر گروهک تروریستی منافقین است، مورد حمله خمپاره‌ای قرار گرفت. سران منافقین ادعا کردند که در این حمله بیش از 80 موشک از انواع مختلف به لیبرتی اصابت و خسارات جانی و مالی بسیاری را به این گروهک تحمیل کرده است. منابع امنیتی عراق تعداد موشک‌های شلیک شده را 20 قبضه و منافقین نوع موشک‌ها را کاتیوشا و فلق اعلام کردند. مریم قجر عضدانلو رجوی، سرکرده منافقین، که در پاریس به سر می‌برد، به سرعت این عملیات را محکوم و از آمریکایی‌ها خواست تا حمایت خود را از اردوگاه لیبرتی به عنوان یک «کمپ موقت اسکان» بر عهده بگیرند و جان کری که خود را متعهد به حمایت از منافقین می داند، بلافاصله حمله به مقرّ این گروهک تروریستی را محکوم کرد، در حالی که وی در همین روزها با حضور در نشست وین ،ادعای حل بحران تروریسم در سوریه را دارد. این موضع وزیر خارجه آمریکا سند روشنی بر تقسیم بندی تروریسم به خوب و بد توسط آمریکاست، چرا که وزیر خارجه این کشور در شرایطی حمله به لیبرتی را محکوم می کند که تاریخ جنایات منافقین را نادیده می انگارد و همزمان در نشست وین به دنبال حل بحران سوریه است، اما در همین حال، کشورش با حمایت از تروریست های النصره، آتش جنگ سوریه را بیشتر شعله ور می کند.
نکته جالب این که مریم رجوی، سرکرده منافقین اذعان دارد که لیبرتی یک کمپ موقت است، اما منافقین از سال 2011 تاکنون در آن مستقر بوده و حاضر به خارج شدن از آن نیستند. نام حسین ابریشمچی برادر مهدی ابریشمچی از سران گروهک نفاق و مسئول عملیات مهندسی که در آن چند تن از اعضای سپاه پاسداران و نیز مردم عادی و مؤمن به بدترین شکل ممکن شکنجه و بعد به شهادت رسیدند، نیز در بین کشته‌شدگان این عملیات دیده می‌شود.
در خصوص عملیات لیبرتی، سازمان منافقین اسامی 25 نفر از کشته شدگان خود را اعلام کرده است . وزیر خارجه آمریکا و برخی نمایندگان پارلمان اروپا ضمن حمایت از گروهک تروریستی منافقین این حمله را محکوم و خواستار التزام دولت عراق به وظایف خود شدند. گفتنی است پیش از این نیز حمله‌ای به محل حضور منافقین در کمپ اشرف در استان دیالی در شهریور ماه 92 صورت گرفته بود که منجر به کشته شدن بیش از 57 عضو این سازمان شد.
این دو عملیات را جیش المختار و رهبر آن «وثیق البطاط» بر عهده گرفته است. جیش‌ المختار یا حزب الله عراق در سال 2013 شکل گرفت. این گروه متشکل از شیعیان جنوب عراق است که تعداد زیادی از بستگان خود را در انتفاضه شعبانیه در سال 1991 میلادی از دست دادند. این قیام که شیعیان جنوب عراق به راه انداختند توسط ارتش بعث و با کمک سازمان تروریستی منافقین به شدت سرکوب شده و تعداد زیادی از انقلابیون به شهادت رسیدند. وثیق البطاط ضمن بر عهده گرفتن مسئولیت عملیات روز پنجشنبه لیبرتی عنوان داشت: جیش المختار که متشکل از خانواده‌های قربانیان انتفاضه شعبانیه است، بارها به سران گروهک منافقین اعلام کرده بود که باید هر چه سریع تر خاک عراق را ترک کنند، اما آنها علیرغم تسهیلات در نظر گرفته شده از سوی کشورهای اروپایی و آمریکایی اصرار بر اشغال بخشی از خاک عراق را دارند که این موضوع ما را ناچار به واکنش کرده است. رهبر جیش المختار به سران گروهک تروریستی منافقین هشدار داد که اگر هر چه سریع تر خاک عراق را ترک نکنند، احتمال تکرار این گونه عملیات‌ها وجود دارد. اردوگاه لیبرتی در سال 2011 از محل اسکان ارتش آمریکا به محل حضور منافقین تبدیل شد، اما روند انتقال آن ها به خارج از عراق طی 4 سال گذشته به کندی انجام می‌گیرد.
یکی از دلایلی که خشم و نفرت مردم عراق را نسبت به منافقین تشدید کرده است، همکاری این گروه با تروریست های داعش است. منافقین معتقدند که نظام سیاسی جدید در عراق پشتیبان خط مقاومت و پایگاهی برای مبارزه با رژیم صهیونیستی است؛ لذا به شکل گسترده‌ای در تلاش  اند تا با همکاری با گروهک‌هایی مانند داعش، یک جنگ مذهبی و طائفه‌ای به راه اندازند. دولت عراق، اقدامات مهم و مؤثری در تضعیف این گروهک داشته است، اما این گروه به‌طور مستقیم با سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و برخی سازمان‌های بین‌المللی در ارتباط است؛ به‌همین‌خاطر امکان اخراج نهایی آن ها تاکنون میسّر نشده است.
این گروه در سوریه نیز با تروریست ها همکاری دارد. اسناد انتشار یافته توسط پایگاه خبری ویکی لیکس تاکید می کند که گروهک تروریستی منافقین در قتل عام ها و کشتارهای انجام شده علیه مردم مناطق مختلف سوریه طی بحران حاکم بر این کشور دست داشته است. با توجه به این فعالیت ها باید تکرار این گونه عملیات ها را علیه منافقین منتظر بود. منافقین، تاریخی از جنایت و کشتار مردم بی گناه را در پرونده دارند و اکنون ماهیت آن ها با ترور و همکاری با تروریست ها گره خورده است، اما این آتش افروزی آن ها را در آستانه نابودی قرار داده است و ملت عراق نمی تواند وجود عاملان کشتار پدران و مادران خود را در خاک کشورشان تحمل کند./

[ یکشنبه 94/8/10 ] [ 4:16 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
نظام سلطه، چاره‌ای جز تغییر استراتژی نداشت. تغییری که از «اقدام سخت» به سمت «اقدام نرم» باید انجام می‌شد. «پروژه نفوذ»، همان اقدام نرم آمریکا برای شرایط جدید منطقه است. «نفوذ» در کنار ایجاد «اختلاف» در میان دولت‌ها و ملت‌ها، راهکار جدید آمریکا برای بازگشت و حضور در منطقه است.

از طرح خاورمیانه بزرگ تا پروژه نفوذ

پایگاه بصیرت؛ در میانه قرن بیستم، ریچارد نیکسون، سی وهفتمین رئیس‌جمهور آمریکا، یعنی همان کسی که روابط حسنه‌ای با رژیم پهلوی داشت و ارتش محمّدرضا، در آستانه ورود او به ایران، در تاریخ 16 آذر 1332، دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران را به رگبار بست، در بیان اهمیت جهان اسلام و به‌طور خاص منطقه غرب آسیا چنین گفته بود: «جهان اسلام در قرن بیست‌ویکم، مهم­ترین میدان‌های زورآزمایی سیاست آمریکا است».

فروپاشی شوروی، به‌عنوان مهم‌ترین رقیب استراتژیک آمریکا، موجب شد تا به باور استراتژیست‌های آمریکایی، از آن پس، «تهدید سبز» (جهان اسلام) جایگزین «تهدید سرخ» (شوروی) شود. به‌همین علت بود که در ابتدای دهه 90 میلادی، آمریکا به بهانه جنگ عراق و کویت، وارد منطقه خلیج فارس شد. بوش پدر، چنین اقدامی را در راستای ایجاد «نظم نوین جهانی» نامید.

شش سال بعد از حمله آمریکا به عراق برای کمک به کویت، شیمون پرز، نخست‌وزیر رژیم کودک­کش صهیونیستی، صحبت از «خاورمیانه‌ی جدید» کرد. شش سال بعد از پرز، حالا نوبت بوش پسر بود که وارد معرکه شده و فاز دیگری از نقشه شان، شب همان حادثه یازده سپتامبر، در ساعت هشت و سی دقیقه، جورج بوش، از دفتر خود در کاخ سفید، مقابل دوربین رفت و در سخنرانی خود پرده از استراتژی آمریکا در سال‌های آتی برداشت: «امروز هزاران نفر توسط شیطان کشته شدند... .

مقامات آمریکایی در حقیقت ابایی نداشتند از این­که صراحتاً بگویند هدف­شان از حضور در منطقه، دخالت در امور داخلی کشورهاست. اما هنوز، «فیلمنامه» آن‌ها کامل نشده بود. این فیلمنامه نیازمند یک «گره داستانی» تمام عیار و یک «سکانس» جذاب برای همذات پنداری بیش­تر با «قهرمان داستان» داشت. حادثه یازده سپتامبر 2001، همان سکانس جذاب برای حضور قهرمان داستان بود.

 

یازده سپتامبر یک فرصت بزرگ برای شیطان 

شب همان حادثه یازده سپتامبر، در ساعت هشت و سی دقیقه، جورج بوش، از دفتر خود در کاخ سفید، مقابل دوربین رفت و در سخنرانی خود پرده از استراتژی آمریکا در سال‌های آتی برداشت: «امروز هزاران نفر توسط شیطان کشته شدند... تروریست‌ها توانستند بزرگ‌ترین ساختمان ما را نابود کنند ولی آن‌ها هیچ آسیبی به اصول ما نمی‌توانند بزنند، ارتش ما قوی و آماده است، آمریکا به این دلیل مورد حمله قرار گرفت که ما فانوس دریایی درخشانی برای آزادی و فرصت در جهان هستیم... برای ما تفاوتی بین تروریست‌ها که این اعمال را انجام دادند و کسانی که به آن‌ها پناه دادند وجود ندارد.» نیم ساعت پس از آن، جلسه شورای امنیت ملّی آمریکا با حضور بوش برگزار شد. او صراحتاً اعلام کرد که این حادثه یک «فرصت بزرگ» برای آمریکا است. فرصتی که کشورهای دیگر باید انتخاب کنند، که آیا «با ما هستند یا علیه ما؟» جورج بوش در کنفرانس مطبوعاتی خود در فوریه 2002 صراحتاً اعلام کرد: «تاریخ یک فرصت استثنایی را به ما داده است تا از آزادی دفاع کنیم. ما این فرصت و لحظه را به چنگ آورده‌ایم و عمل خواهیم کرد. من از منافع خودمان دفاع خواهم کرد. من از مردم آمریکا دفاع می‌کنم. «کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده آشکارا بیان کرد » که سیاست ‌خارجی ما به‌طور قطع یک سیاست‌خارجی مداخله‌گرا است. و این سیاست برخاسته از منافع ملّی ماست و نه برخاسته از منافع جامعه موهوم بین‌المللی.» این چنین بود که ارتش آمریکا در سال 2001 به افغانستان، و سپس در سال 2003 به عراق به بهانه جنگ با تروریسم حمله کرد تا هم­چنان خود را «بازیگر نقش اوّل» این داستان نمایش دهد.

 

طرح خاورمیانه بزرگ

یک سال بعد از حادثه یازده سپتامبر، کالین پاول، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، پرده از برنامه جدید این کشور به بهانه مبارزه با تروریسم در منطقه غرب آسیا برداشت: «طرح خاورمیانه بزرگ».

امام خامنه­ای(حفظه­الله) در همان ایام درباره آن فرمودند: «مسئله خاورمیانه بزرگ، یک آرزوی آمریکایی است. خاورمیانه بزرگی که آن‌ها می‌گویند، یعنی کشوری بزرگ در خاورمیانه به مرکزیت اسرائیل. البته منظور آن‌ها این نیست که یک دولت واحد تشکیل شود؛ نه، همین دولت‌هایی که در مرزهای جغرافیایىِ کنونی قرار دارند، باشند؛ منتها دولت‌هایی که توی مشت آمریکایی‌ها باشند؛ مردم به‌ظاهر آن‌ها را انتخاب کرده باشند، امّا آمریکایی‌ها خواسته باشند.» (27/12/1383)   امّا هنوز چند سال از اجرای این طرح نگذشته بود، که این طرح با شکست مواجه شد. آمریکایی‌ها که تا پیش از این تصور می‌کردند روند دموکراسی‌سازی در منطقه، منجر به تقویت «شبکه حامیان غرب» خواهد شد، حالا به ‌وضوح مشاهده کردند که به «پاشنه آشیل» شان (25/06/1394) تبدیل شده است. در عراق که آمریکا امیدوار به روی کار آمدن احزاب و اشخاص لائیک و سکولار بود، قدرت به دست اسلام­گراها و مخالفان سیاست‌های آمریکا افتاد. بیداری اسلامی در تونس و مصر نیز موجب سرنگونی دو متحد قدیمی آمریکا یعنی بن علی و مبارک شد. شکست‌های پی در پی غرب در سوریه، فلسطین، لبنان و یمن، در کنار نهضت بیداری اسلامی‌ای که در چند سال اخیر به راه افتاد، عملاً عرصه را برای مقامات آمریکایی و شکست طرح خاورمیانه بزرگ مهیا کرد.

 

تغییر استراتژی

نظام سلطه، چاره‌ای جز تغییر استراتژی نداشت. تغییری که از «اقدام سخت» به سمت «اقدام نرم» باید انجام می‌شد. «پروژه نفوذ»، همان اقدام نرم آمریکا برای شرایط جدید منطقه است. «نفوذ» در کنار ایجاد «اختلاف» در میان دولت‌ها و ملت‌ها، راهکار جدید آمریکا برای بازگشت و حضور در منطقه است. واضح است که پروژه نفوذ، بیش از هر چیزی توسط «بازیگران داخلی» متمایل به غرب انجام خواهد شد. آن­چنان که چندین سال پیش، دیک چنی، معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده به صراحت اعلام کرد که «دولت آمریکا خود را متعهد به حمایت از کسانی می‌نماید که در راه اصلاحات در خاورمیانه بزرگ فعالیت می­نمایند».

 

گام‌های راهبردی آمریکا برای نفوذ در ایران

گفتمان جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک الگوی هویتی و ارزشی متفاوت، همواره در مقابل گفتمان نظام سلطه قرار داشته است. پس سیاست مهار و مدیریت ایران، با چشم­انداز حداکثری تغییر نظام، همواره در دستور کار آمریکا قرار داشته است. این موضوع البته در مقاطعی با رویکرد سخت نظامی و در مقاطعی مانند فتنه 88 با استفاده از الگوی براندازی نرم، پیگیری شده است. بر همین اساس، نباید انتظار داشت که حتی پس از توافق هسته‌ای نیز ایالات‌متحده به روند دشمنی و سیاست‌های مبتنی بر مهار، نفوذ، تغییر رفتار و براندازی نظام جمهوری اسلامی خاتمه دهد، بلکه برعکس، شواهد نشان می‌دهد که نظام سلطه مترصد فرصتی است تا از فضای سیاسی و اقتصادی ناشی از برجام حداکثر استفاده را ببرد و طراحی­های خود را علیه جمهوری اسلامی ایران تعمیق بخشد. درست به همین دلیل فرمانده معظم کل قوا حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله)، در دیدارشان با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (25 شهریورماه) سال جاری با اشاره به نیت شوم دشمنان سلطه‌گر برای بازگشت و نفوذ در ایران اسلامی فرمودند: «در زمینه سیاسی نیز بیگانگان به‌دنبال نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری، و اگر نشد، نفوذ در مراکز تصمیم‌سازی هستند که در صورت تحقق این توطئه، جهت‌گیری‌ها، تصمیمات و حرکت عمومی کشور، بر اساس خواست و اراده بیگانگان، تنظیم و اجرایی خواهد شد.»

پیتر هارل، از پژوهشگران اندیشکده «مرکز امنیت آمریکای جدید»، به مقامات کاخ سفید چنین تجویز می‌کند: «آمریکا باید یک استراتژی تهاجمی ترویج اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران را دنبال کند تا تعامل بیش­تر مؤسسات غیردولتی آمریکایی و بین‌المللی و نهادهای جامعه مدنی در ایران تسهیل شود. واشنگتن باید به باقی ماندن در کنار فعالانی در ایران، که به‌دنبال اصلاحات سیاسی در کشور هستند، ادامه دهد.»

همه گام‌های این مبارزه راهبردی نفوذ برای این صورت می‌گیرد که آمریکا بتواند از فضای به‌ وجود آمده، به تغییر در معادله قدرت و سیاست داخلی ایران برسد؛ امری که هر چند در اظهارات علنی مقامات آمریکایی به آن اشارتی می‌شود، امّا در واقع بیش از هر چیزی روی آن حساب و تمرکز کرده‌اند. که این فضا، مقدمه نفوذ و سپس براندازی جمهوری اسلامی باشد، نه مقدمه پذیرش این کشور به‌مثابه یک قدرت هسته‌ای. پیتر هارل، از پژوهشگران اندیشکده «مرکز امنیت آمریکای جدید»، به مقامات کاخ سفید چنین تجویز می‌کند: «آمریکا باید یک استراتژی تهاجمی ترویج اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران را دنبال کند تا تعامل بیش­تر مؤسسات غیردولتی آمریکایی و بین‌المللی و نهادهای جامعه مدنی در ایران تسهیل شود. واشنگتن باید به باقی ماندن در کنار فعالانی در ایران، که به‌دنبال اصلاحات سیاسی در کشور هستند، ادامه دهد.»[1] در واقع برجام و افزایش تعامل با ایران از دید آن‌ها بیش از آن­که به‌معنای راه یافتن ایران به جامعه بین‌المللی باشد، به‌معنای راه یافتن آمریکا به درون ایران است.[2] با توجه به این توضیحات می‌توان فرایند و هدف‌گذاری این نفوذ را در این موارد تشریح نمود:

 

1. تغییر در دستگاه محاسباتی نظام

تلاش برای تغییر در ادراک، و اخلال در دستگاههای تصمیم‌گیر و یا تصمیم‌ساز نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله رویکردهایی بوده است که همواره در کوران حوادث سیاسی، توسط نظام سلطه علیه ایران مورد استفاده قرار گرفته است. این رویکرد در نگرش راهبردی نظام سلطه به‌ ویژه معطوف به مقاطعی است که آن‌ها احساس می‌کنند در برخی از قسمت‌های ساختار سیاسی کشور اشتیاقی جهت تعامل با غرب وجود دارد. لذا عمده تمرکز این رویکرد بر دولتمردان سیاسی است و اساساً با استفاده از مجموعه­ای از رویکردهای سخت و نرم، تلاش می‌کند نخبگان سیاسی کشور را در مسیر اهداف غرب هدایت کنند و استحاله نظام را رقم بزنند. نظام سلطه برای پیشبرد این روند، از طرح فروپاشی شوروی برای جمهوری اسلامی ایران بهره می‌گیرد که سابقه به‌ کارگیری آن ­را می‌توان در اواسط دهه هفتاد شمسی نیز ملاحظه کرد. بر این مبنا، تلاش کرده­اند رویکرد نخبگان سیاسی کشور را با اعمال فشارها و تهدیدات فزاینده به ‌سویی تغییر دهند که آنان احساس کنند «هزینه» تقابل با غرب و ایستادگی بر آرمان‌های انقلاب اسلامی، بسیار بیش­تر از «فایده‌های» آن است. همین ایده و وجود گروه‌های سیاسی برانداز داخلی با سابقه انقلابی، زیربنای پروژه انقلاب رنگی نیز به ‌شمار می‌آید؛ امری که حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) با شناخت روند برنامه‌ریزی‌های نظام سلطه، بیان داشتند: «تنها امید دشمنان این است که انقلاب به دست کسانی به شکست برسد که خود در انقلاب نقش داشتند.»[3]

نظام سلطه برای پیشبرد این روند، از طرح فروپاشی شوروی برای جمهوری اسلامی ایران بهره می‌گیرد که سابقه به‌کارگیری آن­ را می‌توان در اواسط دهه هفتاد شمسی نیز ملاحظه کرد. بر این مبنا، تلاش کرده‌اند رویکرد نخبگان سیاسی کشور را با اعمال فشارها و تهدیدات فزاینده به‌ سویی تغییر دهند که آنان احساس کنند «هزینه» تقابل با غرب و ایستادگی بر آرمان‌های انقلاب اسلامی، بسیار بیش­تر از «فایده‌های» آن است.

بنابراین همان‌طور که در دوران مقاومت برای افزایش دارایی‌های چانه‌زنی در پرونده هسته‌ای، تحریم‌های اقتصادی و فتنه‌های داخلی سیاسی برای تغییر ادراک سیاسی و سرگشتگی ساختار تصمیم‌گیری کشور طراحی شد، در دوران پس از برجام (در صورت تصویب) نیز گزینه‌های افزایش فشارهای منطقه‌ای، تغییر ذائقه فرهنگی و چماق تحریم‌ها، همان کارکرد تغییر ادراک را پیگیری می‌کند. هدف آن است که جمع‌بندی مسئولان جمهوری اسلامی به این‌ سو معطوف گردد که در صورت ارزش مداری در سیاست داخلی و خارجی، با فشارهای خارجی زیاد و احتمال گسترش اعتراضات داخلی مواجه خواهند شد.

 

 2. تقویت شبکه حامیان غرب در داخل

این مشروط‌سازی و محدودسازی سیاست داخلی کشور، به‌طور مستقیم منجر به تقویت جناح‌های سیاسی غرب‌گرا خواهد شد و گام بعدی طرح بازسازی ‌شده فروپاشی شوروی، در ایران است. در واقع همه این اقدامات با هدف تُهی کردن ساختار نظام از محتوای ارزشی آن صورت می‌گیرد. همان‌گونه که این تصور باطل در دوران اصلاحات نیز به وجود آمد و در همان زمان نیز حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله)  با اشاره به وجود یک طرح همه‌جانبه‌ی آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی، چنین بیان داشتند: «این طرح، طرح بازسازی‌شده‌ای است از آن­ چه که در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. به نظر خودشان می‌خواهند همان طرح را در ایران اجراء کنند. دشمن این ­را می‌خواهد.»[4]

امّا به ‌هر صورت آمریکا در قالب الگوی نفوذ، تلاش می‌کند تا طرح بازسازی‌شده فروپاشی شوروی را در جمهوری اسلامی نیز پیگیری نماید. بر همین اساس، اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسی» در گزارشی صراحتاً به این موضوع اشاره می‌کند که «در توافق هسته‌ای، این جنبه مثبت وجود دارد که شاید این توافق برایمان تنها ده­ سال زمان به ‌منظور نابود ساختن حکومت ایران خریده باشد. با در نظر داشتن این مسئله، این مدت‌زمان باید به‌طور کارآمد مورد استفاده قرار گیرد. تکرار موضع ایالات‌ متحده درباره تضمین فروپاشی پرده آهنین، یک نقطه آغاز محسوب می‌شود. آن­چه در فاصله سال‌های80-1979در لهستان اتفاق افتاد، یک نمونه برجسته قلمداد می‌شود. اعتصاب سال 1980 در کارخانه کشتی‌سازی لنین در گدانسک، در نهایت به فروپاشی امپراتوری شوروی منجر شد. ایالات‌متحده می‌بایست از فضای به وجود آمده از مذاکرات هسته­ای با ایران استفاده کرده و شبکه حامیان غرب در ایران را فعال کند تا از این طریق، تغییرات سیاسی در ایران به وجود آورد. در واقع توافق هسته‌ای کنونی، فرصت منحصر به ‌فردی را برای تمرکز بر تغییر ایران به دست می‌دهد.»[5]

این همان موضوعی است که می­توان در گفتار دولتمردان آمریکایی از جمله باراک اوباما و جان­کری نیز مشاهده کرد. جان­کری در دوم مرداد ماه گذشته در شورای روابط خارجی آمریکا، با اظهار این­که آمریکا بر روی آینده ایران حساب باز کرده است، بیان داشت: «من نمی‌دانم تا 15 سال دیگر چه اتفاقی می‌افتد، جز این­که می‌دانم اتفاقات زیادی در کشورها رخ خواهد داد.»[6]

همه این اقدامات با هدف تهی کردن ساختار نظام از محتوای ارزشی آن صورت می‌گیرد. همان­گونه که این تصور باطل در دوران اصلاحات نیز به وجود آمد و در همان زمان نیز حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) با اشاره به وجود یک طرح همه ‌جانبه آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی، چنین بیان داشتند: «این طرح، طرح بازسازی‌شده‌ای است از آن­چه که در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. به نظر خودشان می‌خواهند همان طرح را در ایران اجرا کنند. دشمن این را می‌خواهد.»

 

3. تغییر ذائقه فرهنگی

شاید بتوان یکی از مهم‌ترین راه‌های نفوذ را، نفوذ در حوزه «فرهنگ» جامعه و به‌ موازات آن، زمینه‌سازی برای تغییر ذائقه فرهنگی جامعه دانست. همان‌گونه که «جوزف نای» با خوشحالی از شلوارهای جین آبی جوانان شوروی یا پخش سریال‌های آمریکایی در تلویزیون نیکاراگوئه در حین تضاد با حکومت آمریکا و آهنگ و شوهای تلویزیونی، به‌عنوان اثرات و منابع قدرت نرم آمریکا یاد می‌کرد،[7] اینک نیز همان الگوی فرهنگی برای تغییر ارزش‌های فردی و سبک زندگی جامعه ایرانی به کار می‌رود. این تهدیدات نرم‌افزاری که حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) از آن‌ها تحت عنوان « ناتوی فرهنگی» نام برده‌اند، برای کسب قدرت سیاسی با ابزار تخریب اخلاق، مصرف‌گرایی، بی‌اعتنایی به هویت ملّی، دلبستگی به ارزش‌های آمریکایی و... اعمال می‌شوند. این شکل از تهدیدات در کوتاه‌مدت در قالب مسائلی چون مهاجرت نخبگان و تنش‌های سیاسی به ‌شکل اغتشاش در مشروعیت، بروز می‌کند، ولیکن در بلند مدت با تغییر در ذائقه عمومی جامعه، به تزلزل اساسی در آن مؤلفه‌های نرم امنیتی و تغییر در جهت‌گیری‌های کلان یک جامعه می‌انجامد. به نظر می‌رسد یکی از اوّلین گام‌ها در فرایند تغییر ذائقه فرهنگی، اخبار حضور و فعالیت مک‌دونالد در کشور است. نمادسازی مبتنی بر مک‌دونالد، تعبیری جز پذیرش سبک زندگی آمریکایی ندارد.

نتیجه این سه رویکرد آن است که فضای افکار عمومی و سیاست داخلی کشور به‌شدت مشروط می‌گردد؛ چرا که در واقع مشروط­ سازی فضای سیاسی داخل کشور و جهت‌دهی به انتخاب مردمی، دو نتیجه طبیعی در پی خواهد داشت: اولاً تغییر در ادراک سیاسی تصمیم‌گیران نظام و ثانیاً هموار سازی برای قدرت یافتن نخبگان غرب‌گرا.

 



[1]. هارل، پیتر، باید به‌دنبال ترویج اصلاحات سیاسی در ایران پسا توافق باشیم/ ارتباط با نهادهای غیردولتی و مدنی ایران باید تقویت شود، به نقل از مؤسسه مطالعات آمریکا، قابل رؤیت در:   http://asipress.ir/vdci5wa3.t1aqw2bcct.html

[2]. محمّدی، مهدی، هشدارهای امنیت ملّی در فضای پسا توافق، روزنامه وطن امروز،26 مرداد1394.

[3]. بیانات حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) در دانشگاه علم و صنعت، 24 آذر 1387.

[4]. بیانات حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 19 تیر 1379.

[5]. Weinthal, Benjamin, Analysis Iran Nuclear agreement wont improve Human Rights, Foundation for Defense of Democracies, 23 jul 2015, available in:http://www.defenddemocracy.org/media-hit/benjamin-weinthal-analysis-iran-nuclear-agreement-wont-improve-human-rights

 

[6]. http://www.state.gov/secretary/remarks/2015/07/245253.htm

Obama Barak, we are prepared to use all elements of our power to secure our interests in the middle east, Al Shargh Awsat, available in:  http://english.aawsat.com/2015/05/article55343422/obama-we-are-prepared-to-use-all-elements-of-our-power-to-secure-our-interests-in-the-middle-east

[7]. جوزف نای، قدرت نرم، ترجمه محمّد حسینی‌مقدم، فصلنامه راهبرد، شماره 29، پاییز1382.


گروه سیاسی / محمّد باقر عباسی /


[ یکشنبه 94/8/10 ] [ 4:16 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
پیش از انقلاب شش‌ونیم میلیون بشکه نفت در ایران استخراج می‌شد، نیم میلیون بشکه مصرف داخلی و شش میلیون بشکه را آمریکایی‌ها می‌بردند و حداقل پولی را که در ازای این حجم وسیع صادرات نفت درنظر می‌گرفتند 12 تا حداکثر 16 درصد بود و آن پول را هم به صورت سلاح و امکانات جنگی به ما می‌دادند تا از ایران یک ژاندارم منطقه‌ای بسازند.

چرا نمی‌توانیم به آمریکا اعتماد کنیم؟
پایگاه بصیرت، اسماعیل کوثری*/آمریکایی‌ها پیش و پس از انقلاب به روش‌های متفاوت به دنبال سلطه بر ایران بوده‌اند.
الف‌ـ پیش از انقلاب شش‌ونیم میلیون بشکه نفت در ایران استخراج می‌شد، نیم میلیون بشکه مصرف داخلی و شش میلیون بشکه را آمریکایی‌ها می‌بردند و حداقل پولی را که در ازای این حجم وسیع صادرات نفت درنظر می‌گرفتند 12 تا حداکثر 16 درصد بود و آن پول را هم به صورت سلاح و امکانات جنگی به ما می‌دادند تا از ایران یک ژاندارم منطقه‌ای بسازند.
ب‌ـ پس از انقلاب، با ترور شخصیت‌ها، فتنه‌های مختلف، کودتای نوژه و جنگ تحمیلی هشت‌ساله بیش از 200 هزار نفر از مردم ایران را به شهادت رساند. در سال‌های اخیر نیز طراحی و حمایت از فتنه 88 را ، ترور دانشمندان هسته‌ای، بلوکه کردن پول‌های بسیار زیادی از ایران و ... سبب می‌شود ما نتوانیم هیچ‌گاه به آمریکا اعتماد کنیم.
اکنون دشمن درصدد نفوذ به داخل کشور است و تنها به نفوذ سیاسی بسنده نمی‌کند، بلکه هم به دنبال نفوذ در داخل ایران است، هم نفوذ در منطقه. نفوذ در داخل ابعاد مختلفی از جمله سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارد؛ هشداری که رهبر معظم انقلاب دادند به این دلیل بود که تیم مذاکره‌کننده ما هنوز باور نکرده است دشمن دست از دشمنی خود برنخواهد داشت. دولت و دستگاه دیپلماسی اگر فرمان حضرت آقا را عملی نکنند، قطعاً به مشکل برخواهند خورد.
استکبار جهانی به ویژه آمریکا سعی دارند نفوذ ایران در منطقه را کم کنند، خیال می‌کنند با سلاح و مبارزه می‌توانند جلوی نفوذ ایران را بگیرند، در حالی که قلب مردم با تفکر اسلام ناب و ولایت است. رهبر معظم انقلاب در این باره نیز تذکرات به موقع و به جایی دادند که لازم است مجریان به دقت به آن عمل کنند تا راه نفوذ دشمن را بگیرند. مسئله استکبارستیزی به دلیل جنایت‌ها، توطئه‌ها و زیاده‌خواهی‌هایی که آمریکا در عمل علیه نظام جمهوری اسلامی انجام می‌دهد همیشه باقی است. نظام جمهوری اسلامی ایران همیشه این روحیه استکبارستیزی را اعلام می‌کند و در عمل بر حرف خود ایستادگی کرده تا دشمن بداند که نظام جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گاه سر سازش با استکبار نخواهد داشت. با توجه به سابقه دیرینه آمریکا در شرارت و توطئه علیه ایران هرگز نمی‌توان به آمریکا اعتماد کرد و چهره کریه او را در کشور اصلاح نمود.
* عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس

[ یکشنبه 94/8/10 ] [ 4:14 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
اسلام تحول آفرین در دیدگاه رهبری با توجه به سه شاخص معنویت، عقلانیت و عدالت ارزیابی می‌شود و نیز با توجه به اصول و مبانی خود با اسلام متحجر و اسلام لیبرال تفاوت‌های اساسی پیدا می‌کند

پایگاه بصیرت؛ گروه سیاسی / حسن خدادی / امروزه در پنداشت همگانی، رمز پیروزی ملتها وحکومتها در سبک رهبری آنها است. بر این اساس، در چنین شرایطی هدایت نیروها در جهت اهداف وآرمان ملت و امت، همسو کردن هدف های فردی آنان با هدف های  دینی و ملی، تفهیم و تفهم متقابل، ایجاد انگیزه جز از طریق رهبری در اعمال مدیریت امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر، در یک جمله می توان گفت که شرایط و ملاحظات مزبور سبک رهبری را در راهبری انقلاب به کلیه ارکان نظام دیکته می نماید . به زعم ما، میان رهبری و مدیریت تمایز مهمی وجود دارد; رهبری ماهیتا مفهومی وسیع تر و متفات تر از مدیریت است. رهبری یک امر معنوی، الهی و تعهدی است; رهبری یک نقش الهی و انسانی است. به عبارت روشن تر، رهبری نیازهای معنوی و انسانی یک امت و ملت را برمی‌آورد، ولی مدیریت ابزارهای مادی و تکنیکی افزایش تولید و رفع نیازهای مصرفی انسان ها را در کشور شامل می شود.

رهبری، آن توان و برجستگی ویژه ای که هماهنگی لازم را ایجاد می کند، مشکلات پیش آمده را از سر راه بر می دارد، ضعف ها را تقلیل و قوت ها را افزایش می دهد . به طور خلاصه می توان چنین برداشت کرد که رهبری بسیار متفاوت از مدیریت است; زیرا رهبری علاوه بر اینکه میتواند نظام تمایلات عمومی، نظام اندیشه و بالاخره نظام رفتار عینی مجموعه انسانی تحت رهبری خود را به صورت منسجم و هماهنگ به منظور تحقق اهداف ملی هدایت نماید، می‌توان گفت که مهمتر از آن؛ منصبی الهی است. در یک جمله باید گفت که رهبری، ایمان و تخصص را در خارج از ذهن با یکدیگر در آمیخته، به آن نمود عینی می بخشد.

رهبری فکری تحول برانگیز، در ایجاد رویکرد عملی قیام و خیزش علیه نظام سلطه، یکی از کلیدی‌ترین نقش‌ها را ایفا کرده است. در زمانی که نظام سلطه جهانی، سیطره فکری – فرهنگی و سیاسی - اقتصادی خود رابر جهان گسترده و تحمیل کرده و تمامی مکاتب جهانی در مقابل نظام سلطه استکباری به زانو درآمده اند، امام خامنه ای توانست با راهبردهای عملی و با راهبری اسلام اصیل، و تغییر نگرش نسبت به اسلام، انسان و جامعه، هم در بعد نظری و هم در بعد عملی، نظام سلطه را با چالش های اساسی روبرو کند.

یکی از موارد مهم اندیشه سیاسی امام خامنه ای اصول بینشی ایشان می‌باشد که از عناصر تحول‌برانگیز و انقلاب‌ساز محسوب می‌شوند. آیا مبانی بینشی اسلام در برانگیختن فرد یا جامعه مسلمان برای «اصلاح» و یا رویارویی با کاستی‌ها، ستم‌ها، تبعیض‌ها و ایجاد روحیه انقلابی و تحول‌گرا تأثیرگذار بوده است؟ بررسی دیدگاه‌های مقام معظم رهبری نشان دهنده تأثیرگذاری اصول و مبانی بینشی در شکل‌گیری تمامی تحولات می‌باشد. نگرش به اسلام، انسان و جامعه، تعیین کننده راهبردهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، نظام اسلامی می‌باشد. عوامل بینشی از متغیرهای خیلی مهم و تعیین کننده در خیزش مسلمین علیه نظام سلطه محسوب می‌شوند.

 

انواع الگوهای رهبری

رهبری یکی از مفاهیم بنیادین اداره جامعه بوده و با تحولات اجتماعی همراه  است زیرا بیان نظم و اداره هر جامعه و تحقق وپیگیری اهداف وآرمانهای یک ملت و امت بر مبنای آن بنا نهاده شده است. بدون رهبری پیش بردن اهداف اجتماعی و رسیدن به نتیجه مطلوب یا ممکن نبوده و یا بسیار دشوار خواهد بود.. لذا شناسایی و بررسی انواع سبک های رهبری از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است. در علم مدرن انواع سبکهای رهبری عبارتند از: رهبری کاریزماتیک، رهبری تحول آفرین، رهبری استراتژیک، رهبری فرهمند،رهبری اثر بخش، رهبری خدمتگزار می باشد . در مقاله پیش رو با توجه به محدودیت حجم نوشتارات الکترونی، سعی در بررسی فقط یکی از این انواع سبک های رهبری داریم تا رهبری فوق العاده هوشمندانه امام خامنه ای در راهبری انقلاب اسلامی مشخص گردد.

 

رهبری تحول آفرین

رهبری تحول آفرین فرایند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروه ها برای ایجاد تغییر و تحول ناپیوسته در وضع موجود و یا کارکرد های سازمان به عنوان یک کل است.رهبران تحول آفرین از طریق گفتار و کردارشان کل جامعه را متحول می کنند و نفوذ زیادی روی پیروانشان دارند.

رویکرد تغییرات بنیادی و تحول بر خلاف رویکرد تغییرات تدریجی که در آن حوزه و قلمرو هر تغییر در هر مقطع زمانی تنها محدود به بهبود وضعیت بخشی از بخش های مختلف و یا اصلاح رویه ای از رویه های گوناگون سازمانی می باشد، آنچنان فراگیر و دامنه دار است که موجب می شود کل شاکله و شالوده سازمان در برهه کوتاهی از زمان به صورت فشرده و توامان با یکدیگربر اساس نوعی  تفکر و منطق جدید که نشات گرفته از  چشم انداز و راهبرد نوین  سازمان می باشد، دسنخوش تغییرات بنیادی قرار گیرد. دستاورد اینگونه تغییرات به گونه ای است که سرانجام مزیت های راهبردی جدیدی به مراتب فراتر از توانمندی های متعارف سازمان برای رویارویی با چالش آینده و غلبه بر مشکلات فزاینده کنونی به منصه ظهور خواهد رسید و چهره جدیدی از سازمان که بیانگر شخصیت و فرهنگ جدید آن می باشد، پا به عرصه وجود خواهد گذاشت. با عنایت به مفهوم سبک رهبری تحول آفرین، یکی از ویژگی های اصلی رهبران تحول آفرین نفوذ مطلوب )کاریزما) است.

 

الف) اسلام تحول آفرین

از دیدگاه امام خامنه ای اسلام فقط منحصر در بخش‌های اعتقادی نیست بلکه در همه عرصه های مورد نیاز انسان معاصر مدعی پاسخگویی می‌باشد. علم، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، جامعیت اسلام شامل بعد فردی و اجتماعی می‌باشد.معظم له به عنوان فقیه و اسلام‌شناس متأخری که با توجه به شناخت و تسلطش بر مبانی عقلی و نقلی دین اسلام، قرائت جدیدی از اسلام ارائه نمود و اسلام را دین و آیینی معرفی کرد که به تمام ابعاد وجودی انسان توجه داشته و آنچه که بشر برای نیل به سعادت محتاج آن بوده است را ارائه کرده است. از دیدگاه ایشان، اسلام قادر به ایجاد تغییر و تحول همه جانبه فردی و اجتماعی در بخش های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می‌باشد. عنصر اسلام به عنوان مهمترین عامل تحول و تغییر و نیز خیزش علیه نظام سلطه جهانی محسوب می‌شود. این تغییر و تحول علاوه بر اینکه روحی است بلکه در تمامی ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی زندگی مادی انسان ها تأثیرگذار می‌باشد.

نگرش به اسلام اصیل، افق‌های تازه‌ای به روی بیداری اسلامی باز کرده است. گفتمان اسلام یکی از کلیدی‌ترین نقش‌ها را در بیداری اسلامی ایفا می‌کند:«خوشبختانه امروز در سطح منطقه، گفتمان اسلام، گفتمان پیروی از معارف اسلامی و احکام اسلامی و شریعت اسلامی، شده گفتمان غالب.» [بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولین استان کرمانشاه در تاریخ 28 /7/1390]

 اسلام تحول آفرین در دیدگاه رهبری با توجه به سه شاخص معنویت، عقلانیت و عدالت ارزیابی می‌شود و نیز با توجه به اصول و مبانی خود با اسلام متحجر و اسلام لیبرال تفاوت‌های اساسی پیدا می‌کند: «ما از اسلام دفاع می‌کنیم. اما منظور ما از اسلام چیست؟ اسلامِ ما با اسلام متحجر از یک‌سو و اسلام لیبرال از سوی دیگر، در اصول و مبانی کاملًا متفاوت است. ما هم این را رد می‌کنیم و هم آن را. اسلام ما اسلامی است متکی به معنویت، عقلانیت و عدالت‌؛ این سه شاخص عمده در آن هست. ما از معنویت به هیچ عنوان صرف‌نظر نمی‌کنیم؛ روح و اساس کار ما معنویت است. عقلانیت مهم‌ترین ابزار کار ماست؛ عقل را به کار می‌گیریم ...» [حدیث ولایت، بیانات، سال‌1383،ص: 111]

نوع نگرش به اسلام، در ایجاد رویکرد تحولی نسبت به انسان و جامعه، به شناخت و معرفت نوینی می‌انجامد که از نظر زیر بنایی با آنچه به عنوان معرفت در غرب اتفاق افتاده است در تضاد است. «نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان می‌گذارد. این نگاه، زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده. تحقیقات علمی در غرب، در ستیز با آنچه آن را دین‌ می‌پنداشتند، آغاز شده ...» [حدیث ولایت،بیانات سال‌1383، ص : 220]

 از دیدگاه مقام معظم رهبری اسلام تحول آفرین، به عنوان یکی از عامل‌های کلیدی تغییر و تحولات آینده و از جمله بیداری و خیزش علیه نظام سلطه خواهد بود.

 

ب) انسان تحول آفرین

یک بخش تحول، از خود انسان شروع می شود که مقدمه‌ای برای رشد، تعالی و تکامل جامعه اسلامی است. از دیدگاه امام خامنه ای، در طی چندین قرن، تفکر و اندیشه غربی توانسته بود انسان مسلمان را از خود اسلامی‌اش دور کند و انسانی با تفکرات و آرمان‌های غربی بسازد. مقامعظمای ولایت اعتقاد دارند که باید تلاش کرد تا انسانی که با آموزه‌های غربی رشد کرده را به «انسان اسلامی» متحول کنیم. راه رهایی انسان‌ها از بی عدالتی‌ها و تبعیض‌های نظام سلطه این است که خود و حقیقت را دریابند و به سوی خود حقیقی گام بردارند، این مرحله، مقدمه‌ای برای تکامل و انقلاب و خیزش علیه ستمکاری ستمگران، استبداد و دیکتاتوری و علیه استکبار‌ورزی  است. اساس دیدگاه تحول‌گرانه رهبری را، باور انسان تشکیل می‌دهد. در این نگرش باور انسان بنیان تمام امور، در زمینه های فردی و اجتماعی می‌باشد و از جمله بیداری محسوب می شود.

انسان‌شناسی اسلامی یکی از مبانی و ارکان فلسفه نظام سیاسی اسلام می‌باشد. از دیدگاه رهبری برجستگی‌های فکری و علمی یک جامعه، باید در خدمت تعالی انسان باشد: «برجستگی‌های یک جامعه در زمینه‌های ذهنی و فکری و علمی باید در خدمت تعالی انسان قرار بگیرد.» [ بیانات مقام معظم رهبری دردیدار نخبگان کرمانشاه: 26/7/ 1390]

ایشان با تبیین نگاه فلسفی ـ  اسلامی نسبت به انسان به بیان تفاوت‌های اساسی نگرش اسلامی و غربی در نگاه به انسان می‌پردازند: «... انسان در الگو و نگاه اسلامی موجودی است هم طبیعی و هم الهی؛ دو بُعدی است؛ اما در نگاه غربی، انسان یک موجود مادی محض است و هدف او لذت‌جویی، کام‌جویی، بهره‌مندی از لذائذ زندگی دنیاست، که محور پیشرفت و توسعه در غرب است؛ انسان سودمحور. اما در جهان‌بینی اسلام، ثروت و قدرت و علم، وسیله‌اند برای تعالی انسان...» (حدیث ولایت، بیانات، سال 1386،ص:30-31)

از دیدگاه رهبری، نگرش اسلام به انسان از دو زاویه قابل بررسی می‌باشد: 1. نگاه به انسان به عنوان فرد 2. نگاه به انسان به عنوان یک کل و مجموعه‌ای از انسان‌ها. (حدیث ولایت، بیانات، سال 1386،ص:30-31)

ایشان در توضیح نگرش اولیه اسلام به انسان می‌فرمایند: «... در یک جمله‌ی کوتاه می‌شود گفت این راه، عبارت است از مسیر خودپرستی تا خداپرستی. انسان از خودپرستی به سمت خداپرستی حرکت کند ... مسئولیت فرد انسان در این نگاه، این است که این مسیر را طی کند. یکایک ما مخاطب به این خطاب هستیم ... وظیفه‌ی هر فردی به عنوان یک فرد این است که در این راه حرکت کند ...» ( حدیث ولایت، بیانات، سال‌1386، ص: 31-30)

نگرش ثانویه اسلام به انسان عبارتست از: «در زاویه‌ای دیگر در نگاه کلان، همین انسانی که مخاطب به خطابِ فردی است، خلیفه‌ی خدا در زمین معرفی شده؛ یک وظیفه‌ی دیگری به او واگذار شده و آن عبارت است از وظیفه‌ی مدیریت دنیا. دنیا را باید آباد کند ... یعنی انسان در این نگاه دوم، وظیفه دارد استعدادهای درونی انسان را استخراج کند؛ خرد انسانی، حکمت انسانی، دانش انسانی و توانائی‌های عجیبی که در وجود روان انسان گذاشته شده، که انسان را به یک موجود مقتدر تبدیل می‌کند. این هم نگاه کلان است. ...»[ حدیث ولایت، بیانات، سال‌1386، ص: 31-30]

نگرش اسلام به انسان(نگاه خرد و نگاه کلان) در زمینه سازی ایجاد تحول و تغییر و تکامل، دارای نقش اساسی  و تأثیرگذار می‌باشد.(همان) بیداری و تحول فردی - اسلامی، مقدمه‌ای برای تحول اجتماعی به حساب می‌آید. که بیداری اسلامی نمود بارز آن است. خیزش‌ها و انقلاب‌ها علیه نظام سلطه یکی از نتایج تحول انسانی - اسلامی محسوب می‌شود که برای بشر «سنت لایتغیر الهی» است. که عزم انسان رقم زننده تمامی تحولات و خیزش علیه نظام سلطه خواهد بود. ( دیدار با دانشجویان 18/08/1385)

 

ج) جامعه تحول آفرین

یکی از ویژگی‌های نگرش اجتماعی امام خامنه ای، برقراری تلازم بین نگرش اجتماعی ایشان با نگرش اسلامی می‌باشد. از اینرو، مذهب اسلام از زمان به وجود آمدن توجه خاصی به اجتماع داشته است. اسلام به وجود آورنده سیستم و نظام خاص اجتماعی بوده است. سیستم اجتماعی اسلام متعرض نظام‌های اجتماعی موجود بوده و آنها را فاقد مبنا و کارآیی لازم می‌دانسته است بحث دیگری که در نوع خود مهم است و در راستای اندیشه تحول‌گرای اجتماعی معظم له محسوب می‌شود،رابطه اصل اعتقادی توحید در مبارزات اجتماعی علیه قدرت‌های استبدادی و استعماری می‌باشد.

از اینرو امام خامنه ای کوشیده است تا روند تحول اجتماعی و تأثیرگذاری اسلام اصیل بر روند زندگی مسلمین را گوشزد کند تا بتواند گوشه‌هایی از اسلام تحول آفرین را به امت اسلامی نشان دهد، تحول آفرینی اسلام، موجب پیشرفت توامان مادی و معنوی اجتماع بشری و موجب تکامل اجتماعی می‌شود که از بین برنده موانع و مشکلات اجتماعی خواهد بود. بنابراین تحول و تکامل نظام اجتماعی مسلمین با تغییر رویکرد نگرش به اسلام و تحول انسانی همراه می‌باشد که باعث به وجود آمدن حرکت، انقلاب و خیزش علیه نظام سلطه استکباری شیطانی، خواهد شد که جنبه‌های زندگی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه جهانی و امت اسلامی را تغییر خواهد داد.

در اندیشه مقام معظم رهبری بعد از اینکه فرد خود را متحول کرد قدمی اساسی به سوی بیداری اجتماعی برخواهد داشت. تحول اجتماعی از دیدگاه مقام معظم رهبری دارای شرایط و ویژگی‌های خاصی است. اگر بخواهیم بیداری اسلامی را تشریح و تبیین کنیم باید به تحلیل واژگانی ایشان از تحول، رکود، ثبات و آنارشیسم(هرج و مرج)، دقت کرد. ویژگی‌های و شاخص‌های جامعه متحول از دیدگاه مقام معظم رهبری عبارتند از:

1. ضرورت تحول اجتماعی و عدم مقابله با آن

2. تحول در مقابل رکود اجتماعی قرار می گیرد. «... نقطه‌ی مقابل تحول، رکود است.»)دیدار با دانشجویان 18/08/1385)

3. فرق رکود اجتماعی با ثبات اجتماعی بعضی‌ها این دو را باهم اشتباه می‌گیرند.(یعنی رکود را همان ثبات اجتماعی لحاظ می‌کنند.) «بعضی این‌ها را غلط می‌فهمند و اشتباه معنا می‌کنند. بعضی رکود را با ثبات اجتماعی اشتباه می‌کنند. رکود، بد است؛ ثبات اجتماعی خوب است. بعضی خیال می‌کنند که رکود یعنی ثبات اجتماعی.») دیدار با دانشجویان 18/08/1385)

4. فرق تحول اجتماعی با آنارشیسم( بعضی‌ها تحول را با آنارشیسم و هرج و مرج طلبی اشتباه می‌گیرند. «تحول را هم بعضی با آنارشیسم و هرج و مرج و هر چی به هر چی بودن، اشتباه می‌کنند. این اشتباهات موجب شده است که یک عده‌ای که طرفدار ثبات اجتماعی‌اند، با هر تحولی مخالفت کنند؛ به خیال اینکه این تحول، ثبات را به هم می‌زند. از طرف دیگر، کسانی که خیال می‌کنند هر تحولی به معنای ساختار شکنی و شالوده‌شکنی و زیر سؤال بردن همه‌ی اصالت‌هاست.»( دیدار با دانشجویان 18/08/1385)

5. تحول‌طلبی اجتماعی با حفظ ریشه‌ها و اصالت‌ها(هویت ملی - اسلامی) اساس تحول و پیشرفت در جوامع اسلامی به واسطه تعالیم اسلامی صورت می پذیرد.( دیدار با دانشجویان 18/08/1385)

 

نتیجه گیری:

بنابراین تحولی که از دیدگاه مقام معظم رهبری مورد نیاز کشورهای اسلامی است، نتیجه تحولی اساسی در زمینه نگرش به تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می باشدکه با نگاه نو به اسلام اصیل صورت می‌پذیرد. که در آن معنویت، معرفت الهی، انسان دوستی و عواطف بشری با نگاه اسلامی پایه و اساس پیشرفت در جوامع اسلامی را تشکیل خواهد داد.

ابعاد تحول آفرینی از منظر امام خامنه ای




[ پنج شنبه 94/8/7 ] [ 8:15 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
واقعیت‌های اجتماعی و مساله ساز بودن فساد اقتصادی و ویژه خواری از یکسو و استفاده ابزاری و سیاسی برخی جناح‌ها و گروههای سیاسی و جنجال آفرینان در عرصه افکار عمومی از سوی دیگر ایجاب می‌نماید که قانون رسیدگی به اموال مسئولین زمینه ساز شفاف سازی و طرح سوال از کجا آورده‌ای؟ به نفع مسئولان متعهد به ادای حق مسئولیت و علیه رانت خواران باشد.

کاپیتولاسیون برای رانت خواران چرا؟!

سایت بصیرت - رسول سنائی راد/ یکی از رویدادهای مهم کشور که انتظار می‌رفت در رسانه‌ها و نخبگان فکری جامعه بازتاب داشته و با مقاومت مواجه شود، مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مبنی بر محرمانه بودن دارایی مسئولان نظام و تعیین مجازات یا به عبارت صریح تر، تهدید افشاء کنندگان آن بود که با ذوق زدگی و حمایت برخی مسئولان دولتی هم مواجه شد.

این در حالی است که قانون «از کجا آورده‌ای؟» یک ساز و کار منطقی برای واپایش مسئولین در برابر هر گونه وسوسه و انحراف مالی و سوء استفاده از موقعیت و منصب واگذار شده و بازدارنده از رانت خواری است که بدون شفافیت در میزان دارایی، قبل و بعد از مسئولیت ممکن نخواهد شد. حال جای این سوال و تردید در افکار عمومی پدید می‌آید که چرا رای دهندگان به این مصوبه، از شفافیت در عرصة مالی مسئولان و اعلام عمومی میزان دارایی آنان نگران بوده و برای مانع تراشی حتی افشاء کننده را به خوردن 74 ضربه شلاق ، محرومیت از شغل و فعالیت اجتماعی و دو سال حبس تهدید می‌کنند؟

بدیهی است چنین مصوبه ای با اصل قانون رسیدگی به اموال مسئولان یا همان طرح صیانت جامعه در برابر مفاسد اقتصادی، مغایرت داشته و نقض غرض به حساب می‌آید. بنا بر این، توقع می‌رفت که رسانه‌های مدعی مبارزه با فسادو رانت خواری به میدان آمده و با فشار افکار عمومی به تصحیح این روند انحرافی که نوعی کاپیتولاسیون برای رانت خواران و فرصت طلبان به حساب می‌آید، کمک می‌کردند. حتی از مسئولین دولتی و نمایندگان مجلس هم انتظار می‌رفت برای رفع بسیاری از تردیدها و دفاع از خویش به انتقاد از این مصوبه پرداخته و برای ارائه لایحه یا طرح اصلاحی یا جایگزین اقدام می‌کردند. چرا که واقعیت این است اکثر مسئولان در نظام متعهد به امانت داری و صیانت از مسئولیت محوله بوده و از سلامت لازم برخوردارند و تنها معدودی از افراد فرصت طلب و بی تعهد در لباس مسئولیت دچار انحراف و فساد شده و با عملکرد زشت و رانت خواری، اسباب بدنامی مسئولان خدوم و رقم خوردن ذهنیت و تردید نسبت به دیگران را هم می‌آورند. بالاتر از این بیشتر اوقات مفسدان و فرصت طلبانی که مسئولیت ندارند هم در پوشش ارتباط با مسئولان و یا نسبت دادن کذب خود به مسئولان، به سوء استفاده پرداخته و البته هزینه آن متوجه مسئولین می‌شود. از این رو قانون رسیدگی به اموال می‌تواند پاسخگوی بسیاری از ذهنیت‌های نابجا و اتهامات نامربوط و دفاع از سلامت و پاکدستی مسئولان باشد. همین طور این قانون رسوایی آندسته از افراد فرصت طلب و رانت خوار احتمالی را موجب و چنانچه برخی افراد فاقد صلاحیت به منصبی دست یافتند، یک عامل بازدارنده در برابر فرصت طلبی آنان به حساب خواهد آمد.

واقعیت‌های اجتماعی و مساله ساز بودن فساد اقتصادی و ویژه خواری از یکسو و استفاده ابزاری و سیاسی برخی جناح‌ها و گروههای سیاسی و جنجال آفرینان در عرصه افکار عمومی از سوی دیگر ایجاب می‌نماید که قانون رسیدگی به اموال مسئولین زمینه ساز شفاف سازی و طرح سوال از کجا آورده‌ای؟ به نفع مسئولان متعهد به ادای حق مسئولیت و علیه رانت خواران باشد. البته در این قانون باید مجاری سوء استفادة جنجال آفرینان برای تهمت زنی و تخریب، سد شده و این قانون به ابزاری برای تسویه حساب‌های شخصی، حزبی و قبیله‌ای با مسئولین و سلب امنیت روانی و کاری آنان تبدیل نشود.

بدیهی است داشتن ثروت و دارایی چنانچه از راه مشروع و قانونی بوده کسب شده باشد، از سوی جامعه هم پذیرفتنی است و لذا نفس اطلاع از میزان دارایی فلان وزیری که از طریق حرفة تخصصی و قبل از وزارت به میلیاردها تومان ثروت دستیافته ، نسبت به صلاحیت او تردیدی ایجاد نمی‌کند، اما آنچه امروز جامعه را رنج می‌دهد، رانت خواری و فرصت طلبی از مسئولیت و کسب ثروت‌های افسانه‌ای و یا پادویی برای باندهای سیاسی، اطرافیان و بستگان و واگذاری رانت و فرصت به آنان ، به قیمت تضییع حق بیت المال و بی عدالتی از سوی معدود مسئولین غافل و یا خائنی است که هزینه آن متوجه اصل نظام است. یعنی مسئولی که باید مسئولیت را امانت دانسته و از لحظه، لحظه آن برای خدمت استفاده کند، آن را طعمه‌ای برای خود و اطرافیان قرار داده و با این خیانت به آبرو و حیثیت سایر مسئولان و حتی اعتبار نظام لطمه زده و با ایجاد بدبینی در مردم سرمایه اجتماعی نظام را به آتش می‌کشد.

نگاه به عواقب خسارتبار این پدیده ایجاد می‌نماید که نمایندگان محترم مجلس و مسئولان دلسوز، نسبت به کور کردن چشمه‌های منجلاب فساد و رانت خواری در ادارات و بین مسئولین، اهتمام ویژه داشته و برای اجتناب برخی حواشی احتمالی ، اصل بازدارندگی از راه قانون را به کنار نگذارند. یک راه بازدارندگی موثر ، اطلاع رسانی موثق از میزان دارائی‌ها به عموم مردم است که چنانچه کسب آن مشروع و قانونی باشد ، هیچ نگرانی هم متوجه مسئول مربوط نخواهد کرد و بر عکس راه را بر هر گونه تردید نابجا خواهد بست. در نظام اسلامی، کاپیتولاسیون برای رانت خواران و فرصت طلبان معنا نمی‌دهد. 


منبع:  بصیرت

[ چهارشنبه 94/8/6 ] [ 3:57 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
تحولات سوریه پس از دخالت مستقیم نظامی روسیه در صحنه جنگ و نیز افزایش کمک های جمهوری اسلامی ایران، وارد مرحله تازه ای شده است. همزمان با تحولات میدانی که حاکی از ناکامی گروه های تروریستی و پیروزی های نظام سوریه خصوصا در محور شمال است، تحرکات سیاسی و دیپلماسی گسترده ای نیز آغاز شد و روسیه تلاش دارد از حضور نظامی و دستاوردهای میدانی خود در سوریه، به عنوان برگه برنده ای برای چانه زنی در باره حل سیاسی بحران سوریه استفاده کند
پایگاه بصیرت/گروه بین الملل/فرزان شهیدی/ با گذشت نزدیک به پنج سال از بحران سوریه، تحولات میدانی و سیاسی این کشور همچنان مورد توجه ویژه محافل مختلف داخلی و خارجی قرار دارد. روند تحولات سوریه با رخدادهای اخیر همچون دخالت مستقیم نظامی روسیه در نبرد این کشور و نیز تحرکات تازه سیاسی برای حل بحران آن، وارد مرحله جدیدی شده است. واکاوی این تحولات، دورنمای تازه ای از بحران سوریه را به نمایش می گذارد و ما را در دستیابی به پاسخ این پرسش یاری خواهد کرد که آیا بحران سوریه به پایان نزدیک می شود؟

وضعیت میدانی
پس از ورود مستقیم روسیه به عرصه جنگ سوریه و به کارگیری جنگ افزارهای پیشرفته، تغییرات قابل توجهی در معادلات میدانی صورت گرفته است. طبق اعلام وزارت دفاع روسیه، جنگنده‌های این کشور تا کنون 934 پرواز در سوریه انجام داده‌اند و 819 هدف نظامی تروریست ها در داخل خاک سوریه در عملیات روسیه نابود شده است.

از دخالت مستقیم روسیه تا راهکارهای سیاسی حل بحران سوریه

به دنبال حملات هوایی روسیه و تضعیف مواضع تروریست ها، عملیات نظامی توسط ارتش سوریه و نیروهای مردمی و با کمک حزب الله و حمایت های مستشاری سپاه پاسداران در منطقه شمال سوریه آغاز شد.
طی مرحله نخست عملیات در جنوب حلب، رزمندگان جبهه خودی از مبدا تل عزان و حدادین به سمت حاشیه جنوبی (تل الشهید، عبطین و الملیحه) و جنوب غربی (روستاها و تپه های راهبردی همچون الوضیحی، بحیره و کدار) پیشروی کرده و مناطق مهمی را از اشغال گروه های تکفیری جبهه النصره، احرار الشام و ارتش آزاد بازپس گرفته و پاکسازی کرده اند. علی رغم حملات متعدد نیروهای ارتش سوریه برای بازپس گیری روستای خان طومان در جنوب غربی، این کار به نتیجه مطلوب نرسیده است.
نیروهای جبهه مقاومت موفق به بازپس گیری مناطقی همچون دیرصلیبه، الحویز، بلاس، جور جحاش، رسم الشیخ، رسم عکیرش، الصفیره، جبل سیمان و کفرعبید شده و موقعیت نظامی رزمندگان در آن تثبیت شده و پیشروی ها و درگیری های شدید برای اخراج کردن تروریست ها از مزارع ایوب و قیقان در محور جنوبی و شقیدله، جمیمه و مریمین در محور جنوب غربی با هدف رسیدن به روستای الحاضر همچنان ادامه دارد.
گروهک «جیش الخلافه» وابسته با تکفیری‌های داعش، به طور گسترده از حومه استان حماه به سمت الرقه و دیرالزور عقب‌نشینی کردند. گروه‌های تروریستی «جبهه النصره» و «داعش» پس از اتحاد با یکدیگر حملاتی را علیه ارتش سوریه آغاز کردند. این حملات در منطقه «اثریا» واقع در راه حلب-السلمیه رخ داده است.
نیروهای مقاومت حملاتی را از منطقه المختاریه در حومه شمالی حمص علیه مواضع تروریست ها انجام دادند و بخش هایی از منطقه از جمله چند ساختمان و همچنین تعدادی از مزارع اطراف منطقه را از وجود عناصر تروریستی پاکسازی کردند.
در نبردهای اخیر در حاشیه جنوبی شهر حلب بیش از 300 تروریست تکفیری در نبرد با ارتش سوریه و گروه های حامی آن به هلاکت رسیده و حداقل 700 تن دیگر زخمی شده اند. در همین جهت منابع رسانه ای سوری از هلاکت فرمانده ارشد یکی از گروه های تروریستی تکفیری در درگیری های جنوب شهر حلب خبر دادند. «ابوعبدالرحمن» فرمانده گروه «تجمع ثوار شام» وابسته به گروه الجیش الحر در اثر اصابت گلوله تک تیرانداز از ناحیه سر به هلاکت رسید.
در محور جنوب نیز نیروهای ارتش سوریه درگیری‌های شدیدی با تروریست‌ها در ریف قنیطره داشته ‌اند. در این عملیات، ارتش سوریه موفق شد کنترل منطقه «السریه الرابعه» در ریف قنیطره را به دست بگیرد.

تحرکات سیاسی

الف- سفر اسد به روسیه
همزمان با تحولات میدانی در سوریه، شاهد تحرکات سیاسی و دیپلماسی گسترده ای از اطراف مختلف بوده ایم. سفر بشار اسد به روسیه مهم ترین اتفاق دیپلماتیک بود که پیام های متعددی برای دوست و دشمن در بر داشت. اولا این سفر نخستین سفر خارجی رئیس جمهور سوریه پس از پنج سال گذشته بود. بشاراسد با خروج از کشور نشان داد دارای اعتماد به نفس بالایی بوده و اوضاع کشورش همچنان تحت کنترل نظام است.

از دخالت مستقیم روسیه تا راهکارهای سیاسی حل بحران سوریه

ثانیا این سفر به دعوت مسکو صورت گرفت و نشان داد روسیه علاوه بر کمک میدانی و نظامی، در عرصه سیاسی نیز هم پیمان خود را تنها نگذاشته است. این در حالی است که هنوز برخی از کشورها در جبهه ضد سوری قائل به عدم مشروعیت بشار اسد بوده و همچنان اصرار دارند از قدرت کناره گیری کند.

ب- نشست چهارجانبه آمریکا، روسیه، عربستان و ترکیه
نشست چهارجانبه وزرای خارجه آمریکا، روسیه، عربستان و ترکیه در وین برای بررسی بحران سوریه برگزار شد. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا بعد از نشست روز جمعه در اتریش با خوش بینی گفت که ایده‌هایی مطرح شده که می‌تواند باعث تغییر روند بحران سوریه شود، اما وزیر خارجه عربستان با بد بینی گفت که حاضران درباره سرنوشت بشار اسد به نتیجه نرسیده‌اند. لاوروف هم در پایان این مذاکرات گفت که او خواسته است تا ایران و مصر هم در هر گونه مذاکره ای که در آینده درباره سوریه انجام می شود، حضور داشته باشند.
مواضع نشست چهارجانبه حاکی از اختلاف جدی این چهار کشور در باره سوریه است. آمریکا، ترکیه و عربستان با ادامه حکومت بشار اسد، در سوریه مخالف هستند و از حملات هوایی اخیر روسیه در سوریه به شدت انتقاد کرده‌اند. روسیه اما همچنان قائل به حفظ نظام سوریه به ریاست بشار اسد بوده و برای اثبات این حمایت، دست به حملات مستقیم هوایی علیه گروه های تروریستی در سوریه زده است.

ج- سفر جان کری به عربستان
سفر منطقه ای وزیر خارجه آمریکا با ورود به عربستان آغاز شد و یکی از موضوعات مهم دیدار او با مقامات ریاض، بحران سوریه بود. مقامات آمریکایی و سعودی اعلام کردند که کری و ملک سلمان در دیدار با یکدیگر بر حمایت از معارضان سوری که با تکفیری‌های داعش مقابله می‌کنند، تأکید کردند و در عین حال اعلام کردند که از تلاش‌های دیپلماتیک بین‌المللی برای آغاز یک گذار سیاسی در دمشق پشتیبانی می‌کنند.
عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی پس از دیدار با همتای آمریکایی خود در باره محتوای مذاکراتش با کری گفت: مذاکراتمان حول شکل‌ گیری یک دولت انتقالی و پیاده کردن مبانی بیانیه ژنو 1 بود. جبیر افزود: می‌خواهیم نهادها و موسسات سوریه را حفظ کنیم،‌ اما نقشی برای بشار اسد در آینده سوریه قائل نیستیم.
نکته قابل توجه آن است که جبیر در ادامه موضع‌گیری‌های خصمانه‌اش علیه تهران، بار دیگر ایران را در سوریه، اشغالگر خواند.

د- نشست شورای همکاری خلیج فارس
شورای همکاری خلیج فارس که از مخالفان دولت سوریه حمایت می‌کند، در نشست اخیر خود اعلام کرد بشار اسد، رئیس‌ جمهوری سوریه نمی‌تواند در دوران انتقالی نقشی ایفا کند.عبدالعزیز ابوحامد العویشق، دستیار دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس همچنین هشدار داده است که دخالت نظامی روسیه در سوریه نه تنها به نابودی تروریسم منجر نمی شود، بلکه موجب تقویت آن می شود. وی تاکید کرد دخالت نظامی روسیه در سوریه می‌تواند به افزایش تنش‌ میان آمریکا و روسیه منجر شود. شورای همکاری خلیج فارس در واقع ابزاری است در دست سعودی ها که از آن برای تحقق اهداف خاص سیاسی خود بهره برداری می کنند.

ه- نقش سیاسی ایران
حضور ایران در مذاکرات مربوط به حل سیاسی بحران سوریه محل اختلاف است. روسیه اصرار دارد ایران به دلیل نقش مهمی که در سوریه ایفا می‌کند باید در مذاکرات حضور داشته باشد، اما غربی‌ها مایل به مشارکت ایران نیستند. عربستان سعودی هم بارها مخالفت خود را با این موضوع اعلام کرده است.
با آن که تلاش جبهه ضد سوری آن است که ایران را در عرصه دیپلماسی رسمی همچنان در انزوا نگاه دارد؛ اما همگان به نقش موثر ایران در تحولات منطقه ای و به ویژه بحران سوریه به خوبی واقف هستند. به همین دلیل جان کری وزیر خارجه آمریکا پس از نشست چهارجانیه در وین گفت انتظار دارد دور تازه مذاکرات سوریه با مشارکت احتمالی ایران برگزار شود.
جیمی کارتر، رئیس جمهور سابق آمریکا نیز در مقاله‌ای در روزنامه نیویورک ‌تایمز با عنوان «طرحی با حضور پنج کشور برای پایان دادن به بحران سوریه»، بر لزوم حضور ایران در مذاکرات سوریه تاکید کرده است. کشورهای دیگر در طرح کارتر، روسیه، آمریکا، عربستان و ترکیه هستند. او به طرح چهار ماده‌ای ایران برای سوریه - شامل آتش‌بس، تشکیل دولت وحدت ملی، اصلاحات قانون اساسی و برگزاری انتخابات- اشاره کرده و گفته است که با طرح پنج کشور و از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌توان ساز و کارهایی برای رسیدن به بعضی از این اهداف پیدا کرد.
در هر حال ایران به عنوان یکی از حامیان نظام بشار اسد،  یکی از بازیگران اساسی در عرصه سوریه محسوب می شود. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران بارها از حل مسالمت آمیز بحران در سوریه حمایت کرده و در گذشته طرح ها و راهکارهایی نیز ارائه کرده است.

واکنش های جبهه ضدسوری
تغییر معادلات در سوریه به دنبال دخالت مستقیم نظامی روسیه و افزایش حمایت های ایران، نگرانی جبهه ضدسوری را برانگیخته است. علاوه بر موضع گیری های رسمی و مخالفت آشکار با تحرکات روسیه، علمیات روانی سنگینی علیه حضور روسیه و نیز جمهوری اسلامی ایران در سوریه توسط رسانه های معاند شکل گرفته است.
سرفصل های مهم این نبرد تبلیغاتی عبارت است از:
- القای ادعای تجاوز هوایی روسیه و اشغالگری زمینی ایران در سوریه و کشتار شهروندان بی گناه سوریه؛
- تکیه بر این موضوع که روسیه به دنبال منافع خود در سوریه است و جنگ با تروریسم بهانه است؛
- ادعای این که بر خلاف تاکید مسکو، این حضور موجب نابودی تروریسم نمی شود، بلکه به آن دامن می زند؛
- تمرکز روی شخص بشاراسد و معرفی او به عنوان عامل اصلی تداوم بحران و جنگ در سوریه (برای نمونه یکی از رسانه های منطقه ای پس از سفر اسد به مسکو چنین گفت: چگونه بشار در دیدار با پوتین لبخند می زند، در حالی که سوریه تاکنون 250 هزار کشته، یک میلیون مجروح و 11 میلیون آواره داشته است؟)؛
- ادعای طرح تجزیه توسط روسیه (حفظ حیات خلوت در منطقه ساحل)؛
- تکیه بر عواقب سوء دخالت روسیه در سوریه با طرح مقولاتی همچون «افغانستان دوم»، توسعه تروریسم به اراضی روسیه و....؛
- ادعای معامله پنهانی میان روسیه و عربستان (از جمله پیشنهاد رشوه مالی عربستان به روسیه جهت خروج از سوریه)؛
- ادعای استفاده روسیه از خط اعتباری ایران در سوریه جهت پوشش هزینه های جنگی؛
- مانور خبری روی شهدای اخیر ایرانی در سوریه (شهدای سپاه و نیز تیپ فاطمیون) و القای این موضوع که بر خلاف ادعای ایران، حضور ایران در سوریه مستشاری نیست، بلکه حضور مستقیم نیروی نظامی است.
همه این ادعاها در حالی است که مقابله همگانی با تروریسم و این که تفاوتی میان گروه های تروریستی همچون داعش، جبهه النصره، جیش الفتح، احرارالشالم و.. وجود ندارد، یک ضرورت مهم برای کل منطقه محسوب می شود و از در کنار آن باید بر دفاع از راه حل سیاسی برای حل بحران سوریه با تاکید بر اراده و آرای عمومی مردم سوریه تأکید کرد. از طرف دیگر کمک و حضور متحدانی مانند روسیه و ایران از سوریه کاملا مشروع و به درخواست رسمی نظام دمشق صورت گرفته است و واقعیات بسیار آشکار منطقه و به ویژه سوریه نشان می دهد که جبهه ضدسوری بر خلاف ادعای مبارزه با تروریسم، از حامیان اصلی جریان تکفیر و تروریسم در سوریه و منطقه است.

جمع بندی
همان گونه که گفته شد تحولات سوریه پس از دخالت مستقیم نظامی روسیه در صحنه جنگ و نیز افزایش کمک های جمهوری اسلامی ایران، وارد مرحله تازه ای شده است. همزمان با تحولات میدانی که حاکی از ناکامی گروه های تروریستی و پیروزی های نظام سوریه خصوصا در محور شمال است، تحرکات سیاسی و دیپلماسی گسترده ای نیز آغاز شده است.
علاوه بر این روسیه تلاش دارد از حضور نظامی و دستاوردهای میدانی خود در سوریه، به عنوان برگه برنده ای برای چانه زنی در باره حل سیاسی بحران سوریه استفاده کند. لذا در نخستین گام از بشار اسد دعوت کرد به مسکو سفر کند. دیدار رسمی اسد و پوتین، به مثابه یک مانور دیپلماسی در حمایت کرملین از هم پیمان خود در دمشق بود.
پس از آن روسیه تلاش کرد محوریت راهکار سیاسی را برعهده گیرد و علاوه بر تماس های یک جانبه با کشورهای جبهه ضدسوری، در نشست چهارجانبه (روسیه، آمریکا، عربستان و ترکیه) در وین شرکت کرد. تاکید بر نقش مهم سیاسی ایران توسط روسیه نیز از جمله اقدامات دیپلماتیک مسکو بود که علاوه بر همکاری های میدانی، ائتلاف سیاسی دو کشور را در حمایت از نظام سوریه به نمایش می گذارد.
پیش بینی این که آیا تحولات اخیر سوریه منجر به حل بحران و یا تحقق راهکار سیاسی خواهد شد، دشوار است. اختلاف نظر جبهه ضدسوری با جبهه متحد سوریه همچنان عمیق است و موضوع رفتن یا ماندن بشار اسد در صحنه قدرت، کما کان جوهر اصلی تعارض میان دو طرف را تشکیل می دهد.
بنابراین تنها مقوله ای که قادر به ایجاد تغییر اساسی در روند بحران سوریه است، روند میدانی است. ادامه عملیات های زمینی با حمایت هوایی روسیه و آزادسازی مناطق راهبردی در نقاط مختلف سوریه، موجب تغییر اساسی در معادلات جنگ شده و به همان نسبت که موقعیت نظام و متحدانش را تقویت می کند، موقعیت تروریست ها و حامیانشان را تضعیف خواهد کرد.
با این حال، اقدامات میدانی دشواری ها و موانع خاص خود را دارد. از یک سو حضور نظامی بلند مدت روسیه در سوریه با توجه به هزینه ها و پیامدهای آن، در هاله ای از ابهام قرار دارد و از سوی دیگر جبهه ضد سوری (به ویژه عربستان و ترکیه) که به شدت مخالفت حضور روسیه و ایران در سوریه هستند، همچنان و با قوت بیشتری به حمایت های مالی و تسلیحاتی خود از گروه های تروریستی ادامه خواهند داد.
مشکلاتی همچون فرسودگی ارتش سوریه و محدودیت های حمایت مستقیم نظامی متحدان دمشق از سوریه را نیزاگر به موارد فوق بیفزاییم، می توان نتیجه گرفت دورنمای روشنی از پایان بحران، حداقل در کوتاه مدت، به چشم نمی خورد، از این رو ضمن آن که شاهد دستاوردهای تازه ای برای نظام و ارتش سوریه خواهیم بود، اما بعید است تحول سرنوشت سازی در میدان رخ دهد و در نتیجه وضعیت فرسایشی فعلی (لا غالب ولا مغلوب) تا مدت ها استمرار خواهد یافت./

[ دوشنبه 94/8/4 ] [ 7:25 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 77
بازدید دیروز: 144
کل بازدیدها: 1043241
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون