یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
رویترز در گزارشی اعلام کرد "ویکتوریا نولاند" سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به اظهارات روز دوشنبه علی اکبر صالحی وزیر خارجه ایران درباره ضرورت پایان بخشیدن به بن بست هستهای میان ایران و غرب پاسخ داد.
به گزارش گروه بین الملل«تیتر یک» به نقل از خبرگزاری رویترز، نولاند مدعی شد که آمریکا پیشنهاد مشخصی درباره تاریخ و محل گفتگوهای آینده به ایران ارایه شده اما هنوز ایران پاسخی نداده است.
وی در کنفرانسی خبری گفت: "ما به حفظ تماسها با ایرانیها ادامه میدهیم. ما پیشنهادی درباره محل و زمان بندی دور دیگری از گفتگوها ارایه دادهایم اما هنوز ایران پاسخ نداده است." وی همچنین گفت: "ما آماده مذاکرهایم اگر ایران بخواهد." منبع: باشگاه خبرنگاران [ سه شنبه 91/9/28 ] [ 12:14 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
وفیق ابراهیم پژوهشگر لبنانی مسایل خاورمیانه با اشاره به افشای سند محرمانه وزارت کشور سعودی تاکید کرد که عربستان در بحران سوریه دست دارد و درگیری در این کشور ارتباط مستقیم با خاندان آل سعود و امنیت رژیم سعودی در منطقه خلیج فارس دارد.
![]() به گزارش گروه بین الملل«تیتر یک» به تازگی با درز یک سند محرمانه متعلق به وزارت کشور عربستان سعودی فاش شد که یک مسوول نظامی سعودی سلاح و پول در اختیار گروه های مسلح سوریه قرار می دهد. در این سند محرمانه وزارت کشور عربستان آمده است که شخصی به نام سرهنگ خالد عبدالعزیز المطیری که در داخل خاک سوریه فعالیت می کند و با گروههای مسلح آنجا ارتباط مستقیم دارد، به دور تازه ای از کمکهای نظامی و مالی نیاز دارد.
بر اساس این سند، علت این امر کمبود مهمات و شدت درگیری ها با ارتش سوریه و نیز آمادگی افراد مسلح برای آنچه "عملیات بزرگ" نامید، است.وفیق ابراهیم روز دوشنبه در گفت وگو با شبکه خبری العالم اظهار داشت: نقش عربستان در منطقه عربی و اسلامی از دهه هفتاد قرن گذشته برای همه شناخته شده است؛ سازمان اطلاعات عربستان مجری سیاست خارجی آمریکا در منطقه است و ریاض از طریق آنکارا کمکهای مالی و تسلیحاتی به تروریستهای مسلح در خاک ترکیه می رساند.
وی افزود: مقاومت و ایستادگی نظام سوریه در مقابل تروریست های تحت حمایت کشورهای بیگانه، این کشورها را بهت زده کرد از این رو در برهه اخیر اقدام به برگزاری نشستهای متعدد در فرانسه و ترکیه و کشورهای دیگر کردند و تصمیم گرفتند که سلاحهای پیشرفته در اختیار تروریستها گذاشته و آنها را آموزش دهند.ابراهیم افزود: قطر، عربستان، ترکیه، آمریکا و برخی کشورهای دیگر به طور مستقیم در مسایل داخلی سوریه دست دارند آنها از هزاران تروریست در خاک ترکیه حمایت مالی و تسلیحاتی می کنند و آنها را آموزش می دهند.
این پژوهشگر لبنانی خاطرنشان کرد: امیدوار بودیم که عربستان از فلسطینیها برای آزاد سازی خاکشان از چنگال صهیونیستها حمایت تسلیحاتی کند، نه این که در قتل افراد بی گناه سوری شریک شود.وی گفت: نظام سوریه به رغم آن که بیش از 100 کشور و سازمان شب و روز برای سرنگونی آن فعالیت می کنند، نظامی مقاوم است و این در حالی است که جرم این نظام حمایت از محور مقاومت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی است.
منبع: العالم [ سه شنبه 91/9/28 ] [ 12:13 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
پایگاه بصیرت:روز نامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت :روزنامه زنجیره ای اعتماد در صفحه اول شماره روز شنبه خود- 25/9/91- تصویری بزرگ از حضرت آیت الله جنتی را با قدی خمیده چاپ کرد و از میان اظهارات اخیر ایشان در مصاحبه با مجله «آدینه» این تیتر را برگزیده و با حروف درشت روی تصویر آیت الله جنتی نشاند «جنتی: بیمار نیستم، کهولت سن دارم». انتخاب این عکس و تیتر اگرچه به تنهایی از بی ادبی روزنامه اعتماد نسبت به یک عالم روحانی وارسته و بزرگوار خبر می دهد و درخور ملامت است ولی ماجرا به همین جا ختم نمی شود بلکه انتخاب تیتر و عکس مورد اشاره، پشت صحنه دیگری نیز دارد و از کینه متراکم و خشم عمیق مدعیان اصلاحات نسبت به حضرت آیت الله جنتی خبر می دهد. [ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:52 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
http://basirat.ir/news.aspx?newsid=252315 [ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:47 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
یک کارشناس مسائل سیاسی ضمن انتقاد به نامه اخیر آقای علی مطهری خطاب به آیتالله جنتی، میگوید که بر اساس تزی که آقای مطهری در نامه خود ارائه کرده، مسعود رجوی تروریست هم میتواند کاندیدا شود.
به گزارش گروه سیاسی«تیتر یک» علی خضریان، نویسنده کتاب موج سوم در یادداشتی درباره نامه اخیر علی مطهری به آیت الله جنتی و ادعاهایی که در نامه منتشر شده بود، در یادداشتی می نویسد: چندی پیش آیت الله «احمد جنتی» دبیر شورای نگهبان در مصاحبه ای با مجله «آدینه» ضمن تبیین قانون نویسی بر مبنای فقه اسلامی به برخی سئوالات روز این مجله نیز پاسخ دادند که در یکی از این سئوالات از ایشان پرسیده شده است که "آیا برای فتنه گرانی که در سال 1388 رأی مردم را برنتابیدند و قواعد یک بازی دموکراتیک را به هم زدند امکان حقوقی به منظور حضور مجدد در انتخابات آینده وجود دارد؟" و آقای جنتی نیز پاسخ دادند: "خیر! امکانی برای حضور مجدد فتنه گران در صحنه انتخابات وجود ندارد و آنها حتی نباید توهم این حضور مجدد را داشته باشند. فتنه گران بزرگترین خیانت را به نظام اسلامی و مردم انجام دادند و لطمه سنگینی به کشور زدند. اینها نشان دادند نه به قانون اساسی، نه به فقه اسلامی و نه اخلاق اسلامی اعتقاد و التزامی ندارند. امروز ارتباط فتنه گران با خارج و دشمنان انقلاب کاملا محرز شده است و این مسئله در پرونده های این افراد که در دادگاه ها تشکیل شده و در اعترافات آنها کاملاً روشن است. آیا این افراد حائز شرایط سنگین اصل 115 هستند که مجدداً بخواهند در عرصه انتخابات حاضر شوند. اینها به نظام و مردم خیانت کردند و دشمنان انقلاب را شاد کردند. مساجد و پایگاه های بسیج را آتش زدند، به دستگاه عزاداری اباعبدالله(علیه السلام) در عاشورا جسارت کردند به ساحت مقدس امام خمینی(ره) اهانت کردند و... مطمئناً امکان حضور مجدد اینها در صحنه انتخابات وجود ندارد. مردم این افراد را به عنوان مجرم می شناسند و هیچ وقت حاضر نمی شوند حضور دوباره آنها را بپذیرند". این پاسخ قاطع آیت الله جنتی باعث شد تا آقای علی مطهری در نامه ای خطاب به ایشان با طرح منطقی مبتنی بر اینکه: "اگر مقصود شما افرادی است که جرم آنها در دادگاه صالح اثبات شده و حکم دادگاه موجب محرومیت آنها از حقوق اجتماعی است، سخن جناب عالی درست است، در غیر این صورت وجاهت قانونی ندارد. فرضاً آقایان موسوی و کروبی هم کاندیدای ریاست جمهوری شوند، قطع نظر از اعتقاد شخصی ما درباره میزان قصور یا تقصیر آنها در بحران مذکور، چون در هیچ دادگاهی به طور علنی محاکمه نشده و از خود دفاع نکرده اند، مجوز قانونی برای رد صلاحیت آنها وجود ندارد. پس بهتر است به جای صدور این گونه احکام مِن عندی راه قانون را طی کنیم". مطالعه نامه آقای مطهری باعث گردید تا ضمن اینکه نگارنده به ایشان گلایه ای داشته باشد مبنی بر اینکه ای کاش در نامه تان پاسخ کامل آقای جنتی را درج می کردید و ان شاء الله با انتشار بخش ناقصی از پاسخ ایشان (امکانی برای حضور مجدد فتنه گران در صحنه انتخابات وجود ندارد و آنها حتی نباید توهم این حضور مجدد را داشته باشند.) قصد تحریف و یا سانسور عدله و منطق آقای جنتی برای رد صلاحیت فتنه گران و زمینه مظلوم نمایی آنها و یا دیکتاتور و بی منطق جلوه دادن دبیر محترم شورای نگهبان را نداشته اید که البته با توجه به حضور شما در هیئت منصفه مطبوعات و آشنایی با قواعد و فوانین، نگارنده خیلی نمی تواند به این داستان خوشبین باشد. اما جدای از مقدمه بیان شده، آنچه باعث شد، تا چند خطی در خصوص نامه آقای علی مطهری خطاب به دبیر شورای نگهبان نگاشته شود، منطقی است که بر اساس آن «علی مطهری» متن نامه خود را بر مبنای آن استوار کرده است. ایشان در این نامه قطع نظر از اعتقاد شخصی خود و آقای جنتی- که با کلمه (ما) بیان گردیده- و مشخص نیست ایشان کجای اعتقادشان در این داستان با دبیر شورای نگهبان همخوان است، برگزار نشدن جلسه دادگاهی برای محاکمه علنی! و عدم دفاع «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» از خود را به معنای عدم وجود مجوز قانونی برای رد صلاحیت این افراد در انتخابات ریاست جمهوری آینده دانسته اند. این منطق آقای «علی مطهری» از چند زاویه قابل بحث است: اولین سئوال اینکه آقای «علی مطهری» محترم براساس کدام صلاحیت علمی برای شورای نگهبان تعیین تکلیف می کند؟ آیا آقای مطهری صرف اینکه تریبونی در اختیارشان هست، اجازه اظهار نظر در هر زمینه ای را دارا می باشند؟! و تا به حال به این فکر نکرده اند که طرح مسائلی از این دست و بدون دارا بودن سواد لازم، تأکید می شود سواد لازم، صحیح نمی باشد. چرا که اگر برای اظهار نظر در خصوص این مسائل نیاز به سواد و تخصص مشخصی همانند نمایندگی مجلس در حوزه فقه و حقوق نبود، عضویت در شورای نگهبان را نیز بدون قید شرط حقوقدان و فقیه در قانون ذکر می کردند. اما نکته دوم اینکه با قرار دادن منطق جناب آقای مطهری، می توان نتیجه گرفت که به دلیل اینکه سرکرده گروهک تروریستی منافقین نیز بابت رفتارهای خصمانه و ارتباط با بیگانگان که بر علیه ملت شریف ایران اقدامات متعددی را مرتکب شده است می تواند در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شود! و «مسعود رجوی» باید امیدوار باشد تا روزی با تغییر قانون اساسی در کشور امثال آقای مطهری بتوانند در جایگاه شورای نگهبان قرار گرفته و تئوری های خود را به منصه ظهور برسانند. البته نگارنده خیلی خوشحال است که برخی رخدادها و موضع گیری های آقای مطهری باعث شد تا نگارنده پاسخ یکی از سئوالات و ابهاماتش در خصوص اینکه چرا تلویزیون «صدای آمریکا» بر خلاف رویه ثابتش در ادوار گذشته انتخابات مبنی بر دعوت به تحریم انتخابات، رسماً خواستار دادن تک رأی به یک کاندیدای انتخابات مجلس شد را دریافت کند! منبع: باشگاه خبرنگاران [ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:46 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
توصیه مهدی هاشمی به انجام مصاحبه با یکی از مهرههای دروغ پرداز مستند سیاه بیبیسی با چه اهدافی صورت میگیرد؟ پاسخ به این سوال میتواند رمز گشایی جدیدی از عملکرد مخفیانه وی در خارج از کشور باشد.
به گزارش گروه سیاسی«تیتر یک» پس از افشای دو فایل صوتی از مکالمات محرمانه منسوب به مهدی هاشمی با یک روزنامه نگار ضد انقلاب مقیم امریکا در پنجشنبه هفته گذشته که در یک سرویس انتشار فایلهای صوتی منتشر شده بود، روز گذشته و پس از گذشت 8 روز فایل صوتی دیگری بر روی همان سرویس قرار گرفت تا بنابر ادعای منتشر کننده ناشناس سومین فایل از 20 فایل مکالمات محرمانه در اختیار وی انتشار پیدا کند.
مهدی هاشمی که به اتهامات متعدد در حوادث فتنه 88 هم اکنون در بازداشت و در حال طی مراحل قانونی پرونده خود است، در فایل جدید منسوب به او همانند دو فایل پیشین به سیاه نمایی، نشر اکاذیب و شایعات علیه نظام و سران ارشد آن بدون ارائه هیچ سند و مدرکی میپردازد. متهم پروندههای مختلف امنیتی_قضایی در حالی ساعتها با کارتونیست ضد انقلاب سایت خودنویس صمیمانه به همفکری و ارائه راهکارهای ضد امنیتی و طرح نقشههای فتنه انگیز علیه نظام مشغول است که بنا بر اعتراف خود نیک آهنگ، به دلیل دروغهای مکرر مهدی هاشمی، وی مکالمات بین خودش و مهدی را ضبط میکرده و این فایلها را به عنوان مستند نگه میداشته تا اگر او حرفش را تغییر داد، بعدا بتواند مقایسه کرده و به رویش بیاورد. نیک آهنگ در یک مصاحبه تصویری گفته است: " مهدی هاشمی منبع خبری بسیاری از رسانههای (ضد انقلاب) خارج از کشور بود که گاهی وقتها با تماس میگرفت و خبری به ما میرساند، اما وقتی با منبع دوم خبر، خبر او را چک میکردیم میدیدیم خبر درست نیست و به نظر میرسید وی (مهدی هاشمی) نقش بزرگی در خبر سازی دارد و بسیاری از خبرهایی که به رسانههای سبز (فتنه) داده میشد و حتی رسانههای بزرگتر توسط وی هدایت شده بود". اما در مصاحبه یا مکالمه محرمانه فایل سوم که 2 سال پیش ضبط شده است، مهدی هاشمی همانند گفتگوهای پیشین از دوست ضد انقلابش میخواهد به روال همیشگی رسانههای فتنه با نشر انواع اکاذیب و شایعات به شک و تردید در بین مردم نسبت به مسئولان کمک کند. این تاکتیکهای خبیثانه در حالی به نیک آهنگ دیکته میشود که هنگامی که از او مستنداتی در خصوص این ادعاهای فتنه انگیز خواسته میشود مهدی هاشمی که سندی در دستش نیست آن را به زمانی دیگر و پیگیری از شخص دیگری موکول میکند. اسنادی که هیچ وقت به دست مدیر سایت مقیم امریکا نمیرسد. در بخشی دیگر از این مکالمه مهدی هاشمی با حمله به برخی از اصلاح طلبان احتمالا در حال چاره اندیشی و رفع ابهامات و شبهات ایجاد شده در انتخابات بودهاند با توهین به محمد خاتمی با عصبانیت از نیک آهنگ میخواهد تا با ایجاد شایعه در خصوص خبر جلسهای که در منزل صادق خرازی تشکیل میشده باعث شکاف و عدم شکل گیری دوباره این جلسات مصلحت اندیشانه شود. مهدی هاشمی اما از نیک آهنگ میخواهد در خبرهایش اسمی از صادق خرازی نبرد. اما در بخش جالبی از این مکالمه محرمانه مهدی هاشمی از روزنامه نگار روزنامههای زنجیرهای، پیگیر مصاحبه یک ساعت و نیمه سایت خودنویس با شخصی به نام محمود مراد خانی (تهرانی) میشود و نیک آهنگ کوثر مدیر این سایت ضد انقلابی هم بله گویان اظهار میکند در حال تدوین و تنظیم فایل صوتی این مصاحبه است. محمود مراد خانی (تهرانی) فرزند شیخ علی تهرانی است که سالهاست در قامت یک ضد انقلاب در خارج از کشور اقامت دارد. اما توصیه مهدی هاشمی به انجام مصاحبه با یکی از مهرههای دروغ پرداز و کذاب این مستند سیاه بیبیسی با چه اهدافی صورت میگیرد؟ برخی از ارتباطاتی که مهدی هاشمی به صورت پنهانی و گاه آشکار با این رسانه شایعه پراکن تحت مدیریت ملکه انگلیس داشته میتواند رمز گشایی جدیدی از عملکرد وی در خارج از کشور باشد. آیا مهدی هاشمی در ساخت آن مستند سراسر کذب و دروغ و همچنین دیگر اخبار نیز نقشی راهبردی داشته است؟ پیش تر در فایلهای اولیه مهدی هاشمی در پاسخ با اعتراف به رفتارهای دوگانه و ظاهر سازیهایش در مقابل افکار عمومی به دوست ضد انقلابش میگوید : "ما داریم رو بازی میکنیم، من با بیبیسی و اینها نمی توانم مصاحبه کنم چون در ایران این کار جرم تعریف شده است. حرفهایی که ماها میزنیم حرفهایی که بابای من زد، از همه حرفهای اقایون(اصلاح طلب) تند تر بوده است! ما تقسیم کار کردهایم هر کسی کار خودش رو میکند. بابا کار خودش را میکند". وی در جای دیگری که فایل صوتیاش نیز موجود است با اشاره به مصاحبههایش با رسانههای بیگانه ادعا میکند: "من با بیبیسی مصاحبه کنم خیلی کارهای دیگر را نمیتوانم بکنم و الان از ایران از بالا و پایین کشور با من ارتباط دارند و من اگر فردا با بیبیسی مصاحبه کنم اینها دیگر نمیتوانند با من ارتباط داشته باشند. بازی من آنطوری نیست که شما بتوانید بفهمید. اینکه من الان بخواهم رو بازی کنم خیلی زود است. البته من حرفهای شما را قبول دارم که اقای هاشمی باید فتیله را بکشد بالا. ماها هیچ امتیاز عملی الان نمیتوانیم از رهبری بگیریم و خیالت راحت باشد نظام هیچ امتیازی الان به ما نمیدهد". مهدی هاشمی در حالی از پیامدهای مصاحبه با بیبیسی سخن به میان آورده که منبع خبر بودن بیبیسی از خانواده هاشمی در بسیاری موارد برای افکار عمومی عملا اثبات شده است. از جمله ماجرایی کاملاً هماهنگ شده با بیبیسی در خصوص انتشار اختصاصی تصویر عبور وی از ورودی فرودگاه دبی به همراه یک مصاحبه اختصاصی کوتاه در هنگام بازگشتش به ایران و یا انتشار اولین خبر حضور آقای هاشمی در زندان اوین و ملاقات با فرزندانش از تلویزیون شایعه پراکن بیبیسی بود. در جدیدترین این موارد نیز هفته گذشته بیبیسی فارسی با اشاره به ماجرای انتشار فایل صوتی محرمانه خبر از افشای مورد مشابهی از همین گفتگوهای خصوصی مابین مهدی هاشمی و نیک آهنگ با محتوای نظیر آنچه که اتفاق افتاده است در گذشته داد بدون آنکه اعتراضی از سوی خاندان هاشمی در اصالت آن صورت گرفته باشد. بیبیسی دلیل این حساسیت و تشکیک در فایل جدید را که حتی از لحاظ محتوای گفتگوی بسیار شبیه فایل قبلی بوده است سفرش به ایران و در بازداشت بودنش عنوان کرده است. منبع: باشگاه خبرنگاران [ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:45 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
امروز باید همه به آقای سازندگی احترام بگذارند! شما نیز به جای جمع آوری اسناد و مدارک و گرفتن فتنه گر و دشمنان داخلی نظام که اصل ولایت فقیه را هدف گرفته اند، بهتر است رأفت اسلامی داشته باشید !
![]() به گزارش گروه دانشگاه«تیتر یک» دانشجویان مستقل البرزی با صدور نامه سرگشاده خطاب به وزیر اطلاعات، ضمن انتقاد شدید از مصامحه های پیش آمده در امور قضایی تاکید کردند: آقای مصلحی !خود شما گفتید موسویان جاسوس است!اما چه طور شد که یک روز فردی جاسوس خوانده می شود و فردا روز مصلحت آن شد که آزاد باشد .
متن کامل این نامه سرگشاده به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم جناب وزیر اطلاعات! راستش را بخواهید نمی دانیم شما و این مجموعه عریض و طویل دقیقا در کجای این نظام جای دارید!
درحالی خبردستگیری ریگی روی آسمان را می شنویم و شناسایی بمب گذارها و دستگیری دشمنان این نظام را که این اقدامات از نظر جنبش مرده امیدسبز و طایفه باغ پسته جرم است و آبروی نظام را برده اید اما در همان حال نیز خبر تحویل جاسوس را به نهاد دولتی برای خدمت به نظام می شنویم!
آقای مصحلی!
هنوز حافظه تاریخی ملت از خبر جاسوس خواندن "موسویان" از جانب شما پاک نشده است! اما خوب به یاد داریم رفتار کادو پیچ شده قوه محترم با این جاسوس را! که با سلام و صلوات و چه بسا دود اسفند و حلالیت طلبیدن تحویل رئیس محترم! مجمع تشخیص مصلحت شد تا شاید مصحلت نظام به دستان مبارک این جاسوسان بهتر رقم بخورد !
آقای مصحلی! خود شما گفتید موسویان جاسوس است!
اما چه طور شد که یک روز فردی جاسوس خوانده می شود و فردا روز مصلحت آن شد که آزاد باشد و نه جاسوس و نه خان!
چرا آن روزی که از قوانین تبرئه قوه محترمه در خصوص این جاسوس صحبت به میان آوردید، کسی در این باره از این علیه السلام ها سوالی نپرسید؟
چه قانون اسلامی می تواند در این نهاد وجود داشته باشد که یک جاسوس را تبرئه و سپس راهی مصلحت خانه نظام کند؟
روزی که در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از قوه قضاییه خواستید تا آقازاده فراری را احضار کند گفتید: «این آقا هنوز بعد از 3 ماه به کشور بازنگشته و به بهانه سرکشی به دانشگاههای آزاد در لندن و دبی و بیروت رفتو آمد میکند».
ریاست دانشگاه آزاد اسلامی عوض شد، و تازه فهمیدیم که نه آکسفوردی در کار است و نه مرکزیت دانشگاه آزادی! اماچه شد که این اقازاده مدت ها فی سبیل الله در لندن ماندن و به ملت و دولت خدمت کردند!
در مورد فتنه 88 گفتنی ها زیاد است و شنیده ها زیاد، اما موضوع اصلی این نامه خبر نامیمون آزادی آقازاده ای است که به تازگی تنها یک درصد از خیانت های وی آشکار شده است.
آری مهدی آزاد شد! تبریک می گوییم جناب وزیر اطلاعات!
تیتر روزنامه های امروز همین است. بدخواهان اقامهدی و آقازادگی چون همیشه، چون استات اویل، چون پترو پارس و پرونده جاسوس هسته ای شرمنده و سرخورده شدند.
امروز باید همه به آقای سازندگی احترام بگذارند! شما نیز به جای جمع آوری اسناد و مدارک و گرفتن فتنه گر و دشمنان داخلی نظام که اصل ولایت فقیه را هدف گرفته اند، بهتر است رأفت اسلامی داشته باشید.!
ما پیشنهاد می کنیم تمام اسناد و مدارک خود را اتش زده تا در این زمستانی اجاقی گرم شود و خانواده ای چون هاشمی از گرمای آن لذت ببرند.
ساختمان های خود را در راه پیشرفت مملکت بدهید دانشگاه ازاد تا در انها کلاس دائر کند.
اموالتان رو بفروشید تا خدای ناکرده مهدی در سفرهای علمی خود دچار مشکل نشود و فردا به جای اینکه دوباره به صدا و سیما بروید و کنفرانس مطبوعاتی بگذارید و مهدی هاشمی را جاسوس بخوانید ! بروید دنبال کار دیگری که خدای ناکرده موی دماغ آقازاده ای نشوید ...
تشکل دانشجویان مستقل البرز - صریر
منبع: تیتریک [ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:45 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در حالی که توجه ویژه رسانه ها به جریان انحرافی معطوف شده است بهتر است جریان های مختلف پیرامون احمدی نژاد را در دولت های نهم و دهم بشناسیم تا بتوان به وزن کشی و معیارسنجی جهت گیری این جریانات بپردازیم.
به گزارش گروه سیاسی«تیتر یک» دولت دهم و گفتمان سوم تیر به سال آخر عمر خود نزدیک می شود و آخرین صفحه های دولت دهم هم ورق خورده و نگاشته می شود. اگر چه در جریان شناسی سیاسی روز تحلیل گران سیاسی دولت احمدی نژاد را در زمره ی دولت های اصول گرا به شمار می آورند اما این ثمره اصول گرایی چندان مایل نیست خود را ذیل اردوگاه اصول گرایی تعریف کند. ![]() جریان فکری ـ سیاسی برخواسته از دولت تلاش دارد تا گفتمان خود را منتسب به سوم تیر دانسته و این نکته را بیان کند که هر چند مشترکاتی با جریان اصول گرایی دارد اما تفاوت های عمیق نیز با این جریان داشته و خود را ذیل این گروه تعریف ننموده و خود را یک جریان مستقل با بایدها و نبایدهای مشخص محسوب می کند. اگر به این تلقی دولت از خود؛ حلقه ها و تیم هایی که متشکل از اشخاص و افراد مختلف، از طیف ها و جریان های متعدد سیاسی هستند را اضافه کنیم؛ این نتیجه بیشتر برای ما روشن می شود. توجه در اطراف و حلقه های اطراف رئیس جمهور در دو دولت نهم و دهم، نکته ای را مشخص می کند و آن اینکه در اطراف رئیس جمهور افرادی وجود دارند که می توان با داشتن مشخصه ها و ویژگی هایی آنها را از یکدیگر تفکیک نموده و در دسته های مشخصی طبقه بندی نمود. مشخصه هایی نظیر دسته های فکری، اجرایی، و همچنین دسته های با عناوینی مانند دانشگاهی و رسانه ای و ... . نکته ی مهم دیگر در تحلیل حلقه های اطراف رئیس جمهور آن است که برخی از این تیم ها تلاش داشته اند تا دولت را در اختیار خود گرفته و زمینه را برای حضور خود در صحنه ی سیاسی کشور در دوره های بعدی تدوام بخشند. هر چند مدیریت تمامی این تیم ها و حلقه ها به خاطر هوشمندی و قدرت شخص رئیس جمهور از سوی خود او رقم می خورد اما تبعات رقایت این تیم ها باعث التهاب فضای کشور در بسیاری از موارد شده است. تیم هایی که می توان در دولت احمدی نژاد آنان را برشمرد؛ موارد ذیل می باشند.
![]() باید یادآوری نمود که در این بین برخی از خواص یاران احمدی نژاد، از دولت قطع رابطه نموده و برخی نیز هنوز در دولت حضور داشته و فعال هستند. برخی دیگر نیز هر چند در داخل دولت تعریف نمی شوند اما رابطه گفتمانی خود را با دولت را حفظ نموده و معتقد به حمایت از دولت هستند. افرادی نظیر مهرداد بذرپاش، از دولت گسسته و به جمع منتقدین دولت پیوسته اند. تیم مشایی، رحیمی، نیکزاد، جوانفکر، هاشمی ثمره، کفایتی، سعید لو در دولت حضور داشته و با شدت و ضعف در تصیم سازی و تصمیم گیری دولت نقش دارند. همچنین افرادی نظیر باقری لنکرانی، محصولی، الهام، فتاح، سقای بی ریا و ... هر چند از دولت بیرون هستند اما معتقد به حمایت و دفاع از جنبه های مثبت دولت می باشند. در این مطلب با اشاره به هریک از خواص اطراف رئیس جمهور به بررسی نقش، ویژگی ها، فرد شاخص و تأثیرگذار هریک از تیم ها می پردازیم. 1.تیم نیروهای سابق اطلاعات
![]() منظور از این تیم در دولت احمدی نژاد، افرادی می باشند که سابقه کاری در وزارت اطلاعات داشته و از بدنه ی وزارت اطلاعات بوده اند که بعدها به دلایلی از این وزارت اطلاعات کناره گیری نموده و به سمت فعالیت های فرهنگی و اجتماعی روی آوردند. افرادی نظیر اسفندیار رحیم مشایی، بقایی، امیدی، میر حسن موسوی، احمد موسوی از جمله ی این تیم می باشند. سابقه ی آشنایی و مراودت احمدی نژاد و مشایی به شهرداری و اعطای مسئولیت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به مشایی از سوی احمدی نژاد باز می گردد. مهمترین ویژگی این گروه آن است که با داشتن سابقه ی کار اطلاعاتی وارد دولت شده اند و به غیر از مشایی و بقایی، سایر افراد این تیم تبدیل به چهره ای رسانه ای و پرحاشیه ای نشده اند. مهمترین مشخصه و ویژگی این گروه مواضع فکری آنان در بسیاری از امور فرهنگی و هنری می باشد که برخاسته از مبانی فکری آنان بوده و به جریان تسامح و تساهل نزدیکترند. البته فارغ از تمامی اخبار رسانه ها این تیم بیشترین اثرگذاری را در عزل و نصب ها در درون دولت های نهم و دهم را داشته و تاکنون به عنوان حلقه ی شماره ی یک یاران احمدی نژاد محسوب می شود. این نکته علاوه بر مطالبی که در رسانه ها منتشر شده، در سخنان رئیس جمهور نیز مشهود است. همچنین جهت گیری و سمت سوی فرهنگی دولت نیز تاکنون در دست این تیم بوده و تا جایی که ریاست کمیسیون فرهنگی دولت نیز بر عهده مشایی بود؛ هرچند که چندی پیش وزیر ارشاد جایگزین او در این سمت شد. از جمله فعالیت های این تیم تلاش برای به دست گرفتن قدرت و منصب ریاست جمهوری در دوره ی بعد از احمدی نژاد بوده که در این راه با موانع جدی برخورد کردند.
2.تیم همکاران سابق در شهرداری
![]() تیم بعدی گروه شهرداری تهران می باشد که بعد از رسیدن احمدی نژاد به شهرداری تهران با وی همراه شده و این همکاری در دولت های نهم و دهم ادامه داشته است. زریبافان، سعیدلو و علی آبادی مهمترین افراد این تیم می باشند. افراد این دسته هیچگاه به منصب وزارت نائل نشدند بلکه بیشتر در جایگاه معاونت های رئیس جمهور و با حکم مستقیم ریاست جمهور، مشغول به فعالیت شدند. کما اینکه احمدی نژاد تلاش داشت تا علی آبادی را بارها برای تصدی مسئولیت وزرات خانه های نیرو و نفت به مجلس معرفی کند که به دلیل عملکرد ضعیف در سازمان تربیت بدنی مجلس به وزارت وی تمایل نشان نداده و او از این منصب بازماند. مهمترین ویژگی این تیم هماهنگی کامل با رئیس جمهور و تبعیت از تمام دستورهای رئیس جمهور می باشد. این تیم مشی فکری نداشته و بیشتر در اموری که از سوی رئیس جمهور به آنها محول می کند فعال می شوند. این تیم چندان اهل چالش با سایر تیم ها نبوده و بیشتر اهل تعامل با سایر حلقات اطراف رئیس جمهور می باشد.
3. تیم اردبیل
![]() یکی دیگر از حلقه های اطراف احمدی نژاد شامل افرادی می شود که از دوران مسئولیت احمدی نژاد در استانداری اردبیل با او همراه شده و این همکاری در دولت های نهم و دهم همچنان ادامه داشته است. محرابیان و نیکزاد و تا حدودی صادق محصولی از جمله ی این خواص می باشند. بیشتر افراد این جرگه عملیاتی بوده و توان اجرایی بالایی دارند. عملکرد نسبتا قوی نیکزاد در وزارت مسکن نمونه ی مثال زدنی و قابل تقدیر است. هر چند تیم اردبیل به دنبال کسب منصب سیاسی برای بعد از دولت دهم نبوده است اما عملکرد نیکزاد باعث شده تا برخی از رسانه ها از وی به عنوان گزینه ی جایگزین و نماینده ی احمدی نژاد برای ریاست جمهوری دوره ی یازدهم نام می برند. جالب اینکه این گمانه زنی توسط سایر تیم های اطراف احمدی نژاد رد شده است به طوری که در روزنامه ی دولت فعالیت های نیکزاد به حاشیه رفته و بایکوت خبری شده است. یادآوری این نکته نیز مهم است که نیکزاد در سخت کوشی و قاطعیت در تصمیم گیری و اجرا بیشترین شباهت را با مشی احمدی نژاد دارد.
4.تیم نیروهای سابق سپاه
![]() سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی و نیروهای آن همواره سعی در کمک و پشتیبانی دولت های مختلف داشته اند به نحوی که حتی در دولت های قبل دولت هاشمی رفسنجانی وزارتی به نام وزارت سپاه پاسدارن نیز در ساختار هیئت وزیران وجود داشته که بعدها حذف شد. تعداد شخصیت هایی که در پرونده کاری خود همکاری با سپاه پاسداران را داشته اند در دولت نهم به مراتب بیشتر از دولت دهم بود. اشخاصی نظیر هاشمی ثمره، لنکرانی، فتاح از بدنه ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد بدنه ی دولت شدند و تلا ش داشتند تا با دولت همکاری و به آن کمک کنند.
مهمترین ویژگی این دسته از افراد تخصص، تعهد و سلامت عقیده است. در دولت نهم دو وزارتخانه ی بهداشت و نیرو از سوی این تیم بر عهده گرفته شد. اشخاص تأثیرگذار این تیم بیشتر به گفتمان سوم تیر معتقد بوده و تلاش دارند دولت را متناسب با این گفتمان نقد کنند. از فعالیت های سیاسی این تیم نیز می توان به تحرکات هاشمی ثمره برای اتخابات 92 و فعالیت های باقری لنکرانی در انتخابات مجلس نهم و سخنگویی جبهه ی پایداری اشاره کرد. همچنین گمانه زنی هایی در مورد حضور باقری لنکرانی در انتخابت ریاست جمهوری آتی از سوی جبهه ی پایداری وجود دارد.
5.تیم رسانه ای
![]() هر دولت برای خود تیم رسانه ای تشکیل می دهد و تلاش دارد تا این تیم به عنوان رابط بین دولت و بدنه ی جامعه عمل نموده و افکار عمومی را نسبت به دولت متمایل نماید. در میان تیم رسانه ای احمدی نژاد نام برخی آشنا و نام برخی دیگر کمتر شنیده شده است. علی اکبر جوانفکر سر تیم و شخص اصلی این جریان می باشد. جوانفکر به عنوان مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور تلاش داشت تا در رسانه ها مواضع فکری احمدی نژاد را تشریح و از آنان دفاع نماید. این تلاش بعد از به ریاست رسیدن جوانفکر در مؤسسه ی ایران شتاب بیشتری گرفت. افرای دیگری نظیر بهداد و پاریاب بیشتر نقش تعاملی و رابط بین دولت و رسانه ها را بازی نموده و تلاش دارند تا با بر طرف کردن مشکلات مالی رسانه ها؛ آنها را به مواضع دولت نزدیک کنند.
هر چند تا حال فعالیتی از سوی این تیم برای تصدی منصب ریاست جمهوری یازدهم انجام نشده است اما ارتباط عمیقی بین این گروه و تیم اول در مواضع فکری و اندیشه ای وجود دارد به طوری که بسیاری از مواضع تیم مشایی در رسانه های دولتی که تیم جوانفکر مسئولیت آن را داراست، اننتشار داده شده و تشریح می شود.
6.تیم دانشگاهیان
![]() از دیگر جریان های حول دولت و شخص احمدی نژاد جریانی می باشد که از دانشگاه ها و از هر دو حوزه ی علوم فنی و علوم انسانی وارد بدنه ی دولت شده و و در زمینه های مربوط به خود فعال شده اند. برخی از افراد این جریان از دولت گسسته و برخی هنوز رابطه ی خود را با دولت حفظ نموده اند. اشخاصی نظیر خاوه ای، بذرپاش، الهام، بهبهانی، آشتیانی، از جمله ی این افراد می باشند. بذرپاش فردی شاخص در این تیم بوده که بر سر اختلافاتی که با دولت داشته از آن بریده و به جبهه ی منتقدین دولت نزدیک شده است. سایر افراد این تیم نیز با شدت و ضعف ارتباط خود را با دولت حفظ نموده اند. 7.گروه شاگردان آیت الله مصباح
![]() از جمله تیم های فکری در حلقه ی یاران و خواص احمدی نژاد تیم فکری شاگردان آیت الله مصباح یزدی بوده اند که تلاش داشتند تا مبانی فکری این دولت را بنیان نهند. شخص آیت الله مصباح یزدی به عنوان شاخص ترین فرد در بین جریان های فکری کشور و حوزه ی علمیه در ابتدای دولت نهم و تحت نظر مقام معظم رهبری به حمایت از احمدی نژاد پرداخته و به صورت فزاینده ای سعی در این ارتباط و رهنمود داشتند اما رفته رفته با غلبه ی جریان فکری تیم اول یعنی تیم مشایی، به تدریج شاگردان آیت الله از حلقه ی خواص احمدی نژاد دور شده و جای خود را به دیگر افراد تیم مشایی دادند. شاگردان آیت الله هر چند تلاش داشتند تا پشتوانه ی فکری دولت را تقویت کنند اما این تلاش به جایی نرسید و ترجیح دادند با خروج از دولت و گرفتن مشی منتقدین ناصح رابطه ی خود با دولت را بین خوف و رجاء نگه دارند. در این تیم نام افرادی نظیر ناصر سقا بی ریا مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت، مرتضی آقاطهرانی معلم اخلاق کابینه، قاسم روانبخش تحلیل گر سیاسی و مدافع سیاست های دولت مشاهده می شود. حمید رسایی نیز هر چند سابقه شاگردی آیت الله مصباح در سوابق وی دیده نمی شود اما از نظر فکری به شدت به ایشان گرایش دارد. وی در دولت نهم مسئولیت سازمان ارشاد استان قم را بر عهده داشته است. این جریان در دولت نهم حضور پر رنگ تری داشت اما رفته رفته کمرنگ شد و استعفای سقای بی ریا آخرین جای پای رسمی شاگردان آیت الله در دولت بود که از دست رفت و جالب اینکه تا مدت ها بعد از استعفای سقای بی ریا از منصب خود؛ دولت رابطی با حوزه های علمیه به ویژه مراجع نداشت و همان رابطه ی صوری نیز به طوری کلی قطع شد. بین این تیم و برخی از افراد در تیم های دیگر نظیر باقری لنکرانی، محصولی، الهام و ... قرابت فکری و گرایش وجود دارد تا جایی که توانستند در ذیل جبهه ی پایداری با یکدیگر به توافق برسند.
8.تیم مدیران میانی
![]() بخشی از یاران و خواص نزدیک به احمدی نژاد، شخصیت هایی هستند که سابقه ی حضور در سایر ارگان ها تحت عنوان مدیران میانی نظام را داشته و در دولت نهم و دهم نیز به کار گرفته شده اند. محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور را می توان رأس این تیم نام برد. محمدرضا رحیمی رئیس سابق دیوان محاسبات کشور در مجلس هفتم و سپس معاون پارلمانی دولت نهم بود که در دولت دهم بعد از حکم حکومتی مقام معظم رهبری مبنی بر عزل مشایی از سمت معاون اولی به جای او معاون اول رئیس جمهور با اختیارات محدود شد. همچنین می توان از مرحوم کردان معاون اداری مالی سازمان صدا و سیما در زمان ریاست لاریجانی بر سازمان صداو سیما نام برد که پس از رسیدن به منصب وزارت کشور بلافاصله از طرف مجلس استیضاح و بر کنار شد. از دیگر افراد این تیم می توان از ملک زاده نام برد که از بدنه ی قوه ی قضائیه وارد دولت شد و پس از رسیدن به منصب معاونت اداری و مالی وزارت امورخارجه و عکس العمل شدید مجلس مبنی بر استیضاح وزیر امورخارجه از این منصب برکنار شد.
9.تیم نیروهای جوان
![]() از جمله جریان های جوان و فعال در حلقه های اطراف رئیس جمهور می توان از تیمی نام برد که اعتقاد راسخ به دولت داشته و تلاش دارند دولت را همچنان معتقد به مبانی و گفتمان سوم تیر نشان دهند. این جریان کارویژه ی رسانه ای داشته و سعی می کنند با ایجاد و راه اندازی سایت ها و وبلاگ های مختلف و همچنین تشکیل شبکه های رسانه ای در استان ها و شهرستان های کوچک زمینه را برای پیروزی فردی که معتقد به گفتمان سوم تیر باشد در دوره های بعدی ریاست جمهوری فراهم سازند. این گروه لیست موسوم به توحید و عدالت را در انتخابات مجلس نهم انتشار داد. افرادی نظیر کلانتر، عطایی، کفایتی، بهمن شریف زاده از جمله ی خواص این جریان می باشند. همچنین می توان از سایت های خبری نظیر سایت صریح نیوز نام برد که به این تیم نزدیک می باشد.
جمع بندی:
در دولت نهم و دهم افراد زیادی با احمدی نژاد همکاری نموده اند. برخی با اختیار خود از دولت جدا شدند و برخی نیز عزل شدند. آنچه مهم است این است که اولا اوضاع کسانی که از دولت جدا شده اند را بررسی کرده و ببینیم آیا مقبولیت این افراد در بین نیروهای انقلابی و حزب اللهی بیشتر شده است یا کمتر؟ به عبارت بهتر آیا این افراد به دامن حزب الله برگشته اند یا از آن جدا شده اند؟ جواب به این سوال می تواند به احمدی نژاد و اطرافیانش کمک کند تا ببینند چه جایگاهی در میان امت حزب الله دارند. آنچه اهمیت دارد این است که دریابیم دسته ها و گروه های بسیاری برای یاری دولتی که شعار اصولگرایی می داد کنار هم جمع شده بودند اما کم کم برخی از این گروه ها و دسته ها به عللی خاص که مجال پرداختن به آن در این مطلب نیست از دیگران پیشی گرفت و حتی دیگران را به حاشیه راند. لازم است نخبگان و تأثیرگذاران اجتماعی و سیاسی با بالابردن آگاهی و شناخت خود از این دسته ها و همچنین عبرت گیری از این تجربه ها بتوانند در ادامه راه این دولت، نقش موثری ایفا کنند./گروه دیدبان [ شنبه 91/9/25 ] [ 7:5 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
کودک دبستانی در شهر نیوتاون آمریکا قربانی تیراندازی جوانی 20 ساله شدند. به گزارش گروه بین الملل«تیتر یک» صبح روز گذشته (24) آذر، پلیس ایالت کانتیکات اعلام کرد که در مدرسه ساندی هوک در شهر نیوتاون تیراندازی صورت گرفته و گزارش ها حاکی از کشته شدن 27 نفر از جمله 20 کودک است. در این حادثه فرد تیرانداز نیز کشته شده و سلاح های او در اختیار پلیس قرار گرفته است.
![]() بنابر گزارش ها، 18 کودک پس از تیراندازی در دم جان داده اند و دو کودک دیگر هم بر شدت جراحات ناشی از گلوله در بیمارستان جان باخته اند؛ مدیر مدرسه، روانشناس کودک مدرسه و چهار بزرگسال دیگر هم بر اثر این تیراندازی کشته شدند. گزارش ها می گویند که ضارب سپس جان خود را هم گرفته است اگر چه هنوز پلیس رسما گزارش ها در این رابطه را تایید نکرده است. ضارب جوانی 20 ساله به نام آدام لانزا معرفی شده است در حالی که ابتدا پلیس برادر بزرگتر او رایان را که 24 سال سن دارد به عنوان تیرانداز معرفی کرده بود. ![]()
![]()
![]()
![]()
این گفته اوباما در حالی است که وی چندی پیش اذعان کرده بود که تیراندازی کردن در آمریکا یک میراث ملی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است ![]() مقام های محلی می گویند که به عنوان یک اقدام احتیاطی، مدرسه ها در سراسر منطقه تعطیل شده است و فرماندار ایالت کانتیکات راهی منطقه شده و در حال ملاقات با خانواده قربانیان است. نیروهای پلیس مدت کوتاهی پس از ساعت 9 و 40 دقیقه صبح به وقت محلی (14 و 40 به وقت گرینویچ) سر رسیدند. پلیس صبح جمعه گزارشی دریافت کرد از یک فرد مسلح که به دفتر اصلی مدرسه وارد شده بود. بر اساس گزارش روزنامه کورانت، اعلام شده بود که یک نفر "گلوله های زیادی" خورده است. یک شاهد عینی به سی ان ان گفته بود که از راهروی مدرسه صدای تیراندازی شنیده است. او گفته بود "باید صدبار تیر شلیک شده باشد." رسانه های محلی گزارش کرده اند که آتش نشان ها به کودکان گفته اند که چشم هایشان را ببندند و از کنار دفتر مدرسه بدوند و از مدرسه خارج شوند. این مدرسه دولتی بیش از 600 دانش آموز دارد و یکی از مدارس سطح بالای منطقه محسوب می شود. در این دبستان دانش آموزان 5 تا 10 ساله که از دوره آمادگی تا کلاس چهارم دبستان تحصیل می کردند. بیمارستان دنبری در منطقه، در وبسایت خود نوشته است که از "وضعیت" مدرسه آگاهی دارد. بیمارستان در بیانیه ای نوشته است: "لطفا مطلع باشید که ما در حال حاضر در حال جمع آوری اطلاعات هستیم و در اسرع وقت، اطلاعات دقیق را در اختیار شما قرار خواهیم داد." منبع: خبرنامه دانشجویان [ شنبه 91/9/25 ] [ 7:2 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
یا تاکنون به این موضوع توجه داشتهاید که چرا سایت ویکیلیکس طی این چند سال فعالیت خود سندی علیه رژیم صهیونیستی افشا نکرده است. ![]() النشره میافزاید: در نبود بسیاری از اسناد مرتبط با رژیم صهیونیستی سؤالات دیگری نیز لاجرم مطرح میشود که گریزی از آنها نیست، به ویژه دوره زمانی که اسناد ویکی لیکس آن را تحت پوشش قرار دادهاند، مرحلهای مهم به شمار میآید که طی آن عرصه بین الملل حوادث بسیاری را به خود دیده است. آنچه ما را به این اعتقاد میکشاند، وجود آسودگی خاطر عجیب میان سران رژیم صهیونیستی از انتشار اسناد ویکیلیکس و عدم نگرانی آنها از انتشار اسنادی در رابطه با آنها و رژیم آنهاست. در اینجا میتوان آنچه که در فاصله زمانی بین اعلام وجود اسنادی در دست ویکیلیکس و انتشار این اسناد رخ میدهد، را حدس زد؛ یعنی این احتمال که صهیونیستها فشارهای گستردهای را بر صاحبان سایت وارد کردهاند تا جایی که منجر به مخفی شدن یا از بین رفتن برخی اسناد شده است. این درحالی است که در ابتدای انتشار این اسناد مطبوعات صهیونیستی به شدت به تکاپو افتاده و از سران رژیم صهیونیستی خواستار دخالت فوری برای جلوگیری از انتشار اسناد علیه یا به زیان این رژیم شدند و البته در اینجا دیگر نیاز به سخن گفتن از نفوذ لابیهای صهیونیستی در تأثیرگذاری بر محافل رسانهای، سیاسی و اقتصادی غرب نیست. اگرچه «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در ابتدای اقدام سایت ویکیلیکس به انتشار اسناد افشاگرانه خود اظهار کرد که «یک مطلب محرمانه واقعی در این اسناد مشاهده نشده است»، اما واقعیت امر این است که این همه ماجرا نبود؛ بنابر اظهار صاحبنظران انتشار این اسناد تا حدود زیادی در عرصه بین الملل تاثیرگذار بودهاند، چون اگر غیر از این بود، خود نتانیاهو در جای دیگر نمیگفت که «این اسناد دو واقعیت را برملا کردند، نخست آنکه ایران خطری بزرگ برای منطقه است! و دیگر اینکه علت آنکه اگر پیشرفتی در روند سازش مشاهده نمیشود، دلیل آن خود فلسطینیان هستند». از سوی دیگر «شیمون پرز»، رئیس رژیم صهیونیستی نیز گفت: «چیزی در این اسناد وجود ندارد که بر رابطه این رژیم با مهمترین متحدش یعنی آمریکا تأثیر بگذارد» و «یووال اشتاینتز»، وزیر سابق دارایی این رژیم نیز اعلام کرد: «ما از این درز اخبار سربلند خارج شدیم». تحلیلگران صهیونیستی بر این باورند، این اسناد صرف نظر از اثبات نظریه خطرناکتر بودن ایران از رژیم صهیونیستی در منطقه! ثابت کردند که رهبران عرب هیچ توجهی به قضیه فلسطینی ندارند و دلیل این مدعا عدم اقدام هیچ یک از آنها ولو برداشتن حتی یک گام به جلو برای حل قضیه فلسطینی است. چون به عنوان مثال هیچ یک از اسناد منتشره تاکنون اظهار نکردهاند که رهبران عرب دستکم خواستار بهبود مواضع واشنگتن در قبال قضیه فلسطینی شده باشند. در مسائل و قضایای مربوط به ایران نیز به نظر میرسد، این اسناد به دنبال برخورد هرچه سریعتر با برنامه هستهای ایران از جمله از طریق گزینههای نظامی باشند. کارشناسان مسائل سیاست خارجی آمریکا میگویند، رژیم صهیونیستی بیش از هر زمانی نسبت به گذشته در اندیشه حمله نظامی به ایران است و این به معنای مجبور شدن واشنگتن تشدید و افزایش تحریمها علیه ایران است تا به این طریق رژیم صهیونیستی را از حمله نظامی به ایران منصرف کند، اگرچه همه میدانند که این تهدیدات تنها جنبه ادعایی و روانی دارند. با این حال هستند کسانیکه بر این باورند، درباره رژیم صهیونیستی نیز مطالبی توسط ویکیلیکس منتشر شده، اما این مطالب نه تنها گزندی به این رژیم وارد نکردهاند، بلکه چه بسا فواید بسیاری نیز برای آن به همراه داشتهاند. برای درک این موضوع مثالهایی را ذکر میکنیم. اطلاعاتی که در رابطه با روابط مخفی برخی مقامات عرب با رژیم صهیونیستی توسط ویکیلیکس منتشره شده، چه رویکردی را دنبال میکنند، آیا این اطلاعات راست یا دروغ منجر نمیشوند که اعتبار برخی شخصیتهای عربی از بین برود، اگرچه ما بر این باوریم، چنین شخصیتهایی اصلا اعتبار ندارند، اما آیا به نظر شما انتشار چنین اسنادی بیش از آنکه به زیان رژیم صهیونیستی باشد، به زیان اعراب نیست. این درحالی است که باید یادآور شد، دورهای که توسط این اسناد تحت پوشش قرار گرفتهاند، شامل اطلاعات بسیار دیگری است که اصلا خبری از آنها نیست، آیا نباید گفت که این اسناد به این جهت انتشار نیافتند، چون ممکن بود، انتشار و درز آنها به ضرر رژیم صهیونیستی تمام میشد. در این ارتباط کافی است به قضیه ترور «یاسر عرفات»، رئیس سابق تشکیلات خود گردان فلسطین اشاره کرد که چندی پیش نبش قبر شد تا به همه اثبات شود که دلیل مرگ وی چه بود، در حالیکه همگان میدانند، وی با سم به قتل رسید و فرانسه با سرپوش پزشکی گذاشتن بر ماجرا در این عملیات سهیم شد. پس از عرفات مسائل مر تبط به جانشینی وی و انتقال حکومت به افرادی مطرح شد که در برابر وی ایستاده و تلاش داشتند، علیه او کودتا کنند، پس از قضیه انتخاباتی مجلس قانونگذاری فلسطین پیش آمد که حماس در آن شرکت داشت و جار و جنجالی که پس این جنبش در این انتخابات به راه انداخت. در همین دوره شاهد جنگ 33 روزه، تجاوز سال 2006 رژیم صهیونیستی علیه حزب الله در جنوب لبنان و قضایای نگرش اعراب و جامعه بینالمللی به این تجاوزات بودیم. پس از آن تجاوز دیگر رژیم صهیونیستی تحت عنوان «سرب مذاب» علیه نوار غزه روی داد و در عرصه بین المللی قضایایی در رابطه با موضعگیری این رژیم در قبال تشکیلات خود گردان فلسطینی و تشکیل کشور مستقل فلسطینی و مصر منتشر شد و برای تمامی ناظران واضح و مبرهن بود که هیچ چیزی به زیان اسرائیل نه تنها منتشر نشد، بلکه اگر سندی هم منتشر شده به سود این رژیم بوده است. به خاطر داریم، «آویگدور لیبرمن»، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی زمانی که تهدید به کشف مکالمات و مکاتبات آن دوره کرد، به طور ضمنی به این افشاگریهایی اشاره کرد که از قلم ویکیلیکس افتادهاند، اینها همه مسایلی است که جای آنها در افشاگریهای ویکیلیکس به صورت مشکوکی خالی است. واقعیت امر این است، اگرچه پشتوانه اسناد ویکیلیکس بسیار قوی است، اما موضوعاتی که توسط این اسناد منعکس میشود، تا حد زیادی بدیهی و روشن است و اگر مسئلهای در خصوص دیپلماسی عمومی باشد و تحلیلگر بتواند به دور از تعارفات خارجی آنها را ارائه دهد، دیگر اسرار پشت پرده چندانی باقی نمیماند که ویکیلیکس بخواهد آنها را افشا کند. درست است که در این اسناد برای آنان که پیگیر ماجرا هستند، جزئیات بسیاری وجود دارد، اما به ندرت پیش میآید نتیجهای که از طریق بررسی اطلاعات موجود به دست آمده تغییر کند، به گونهای که با مطالعه اکثر اسناد منتشر شده به چیز جدیدی دست نمییابیم و اینها همه مطالب پیشپا افتادهای هستند که برای هر فرد مبتدی در عرصه سیاست واضح و روشن است. با این حال جامعه بین المللی با اسنادی رو به رو است که حجم و گستره استبداد و استعمار غرب به سرکردگی آمریکا در تعامل با جامعه بین المللی را نشان میدهد. درز این حجم از اسناد تأکیدی است بر این مطلب که دوره یکتازی این کشور به پایان رسیده و دیری نخواهد پایید که جهان علیه آمریکا خواهد شورید و این کشور تبدیل به قدرتی بسان دیگر قدرتهای جهان خواهد بود، نه یگانه قدرتی که پیش از این بر جهان حکومت میکرد. «آوی شیلون»، نویسنده صهیونیست در اینباره میگوید: «ماجرای اسناد ویکیلیکس، مثلث ضربات وارده بر آمریکا در دهه اخیر را کامل میکند. ضربه نخست، ضربه نظامی حادثه 11 سپتامبر بود که جنگهایی را به راه انداخت و خون نظامیان آمریکایی بیشماری را بر زمین ریخت. ضربه دوم، ضربه اقتصادی یا همان بحران اقتصادی بود که آمریکا را به شدت درگیر خود کرده است و ضربه سوم، درز اسناد ویکیلیکس به بیرون بود. منبع: ندای انقلاب [ شنبه 91/9/25 ] [ 6:47 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |