سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ

 

پایگاه بصیرت‏؛ یادداشت وارده؛ بعد از مدت ها جنجال بر سر محاکمه مهدی هاشمی یکی از فرزندان پسر آیت ا... هاشمی رفسنجانی ، سرانجام عصر روز یکشنبه 18 مردادماه آقا مهدی به همراه تعدادی از اعضای خانواده و وکلا ، خودش را به زندان اوین برای تحمل حکم صادره معرفی کرد.نامبرده پس از خداحافظی با خانواده اش (محسن ،یاسر و فاطمه هاشمی و عفت مرعشی بترتیب برادران ، خواهر ومادرش ) جهت گذرانده دوره 10 ساله حکم حبس وارد اوین شد.مهدی هاشمی پیش از ورود به زندان با حضور در جمع خبرنگاران درخواست اجازه پخش کامل و بدون حاشیه کلیه جلسات محاکمه اش از صداوسیما را داشت و علت آنرا پیشگیری از سوء استفاده افراد افراطی و مغرض در ضربه زدن به یکی از ارکان جمهوری اسلامی ایران دانست.

 نوشته حاضر بدون هیچ گونه حب و بغض معمول سیاسی ، برخی از رفتارهای خانواده آقای هاشمی را در جریان اجرای حکم زندان نامبرده به جامعه مخاطبین اطلاع رسانی می کند تا خود قضاوت کنند که از بین ظهور و بروز این رفتارها در سطح عمومی جامعه و اجرای حکم توسط دستگاه قضایی کشور کدامیک بیشتر باعث آبروریزی و ضربه زدن به ارکان نظام می گردد:

 1-محمود علیزاده طباطبایی وکیل آقا مهدی در جمع خبرنگاران اظهار می دارد : « حکم قطعاً و یقیناً خلاف بیّن شرع است و ما این موضوع را به زودی ثابت می کنیم و رئیس قوه قضائیه هم خواهد پذیرفت !! ایشان در پایان تاکید کرد : آیت ا... (علی اکبر هاشمی رفسنجانی ) هم حکم صادره را غیرشرعی و غیرقانونی می داند .

این در حالی است که از اوایل فروردین امسال که حکم اولیه آقا مهدی صادر شد هیچگونه اعتراضی به حکم از سوی ایشان یا موکلینش تقدیم دستگاه قضایی کشور نگردیده است و دستگاه قضایی با بررسی تمام موارد اتهامی در بیش از 28 جلسه در دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی «مقیسه » براساس موارد قانونی اعلام شده، حکم صادر نمود که در نهایت با رعایت ماده 134 قانون مجازات اسلامی در مقام اجرا این احکام که همان 10 سال حبس است ، اجرا گردید.

2-وکیل خانوادگی هاشمی (علیزاده طباطبایی ) روز 17 فروردین امسال به نقل از موکل خود (آقای مهدی هاشمی ) به خبرگزاری تسنیم می گوید :« وقتی قرار است رسیدگی دستوری باشد چرا باید اعتراض کنیم »؟!! البته نامبرده در مدت زمان کوتاهی به اشتباه و تبعات اتهام زنی به دستگاه قضا پی برده و نقل به مضمون ابراز می دارد : ما حکم صادره را ناعادلانه می دانیم به همین خاطر زیر بار تجدیدنظر نرفتیم اما مهدی رسیدگی را «دستوری » ندانسته و این خبر را تکذیب می کنم.

3- حکم صادره در حالی است که اتهامات آقا مهدی مطابق اظهارات محسنی اژه ای قائم مقام و سخنگوی                         قوه قضائیه در کیفرخواست؛ 12 اتهام بوده که بعضی از آن اتهامات را دادگاه بدوی با هم ادغام و از بعضی اتهامات از جمله «اتهام جاسوسی بر علیه نظام » تبرئه شده و در نهایت مهدی به دلیل ارتکاب 3 جرم «اختلاس » ، «ارتشاء »و «مباحث امنیتی »روانه زندان گردید.

حکم صادره ی« 10 سال حبس» براساس قانون دوم مجازات اسلامی که از اردیبهشت سال 92 اجرایی شده برای آقای هاشمی منظور گردیده که نوعی تخفیف در مجازات تلقی می شود چرا که : ما دو قانون مجازات اسلامی داریم که قانون اول مربوط به قبل از سال 92 بود و قانون دوم نیز بایستی از اردیبهشت ماه سال 92 اجرایی شده است ؛ قانون اول اینگونه بود که برای هر جرم یک مجازات مجزا در نظر گرفته می شد و فرد محکوم نیز بایستی مجازات هر جرم را جداگانه تحمل می کرد اما در قانون جدید که از اردیبهشت ماه سال 92 اجرایی شده ، اگر کسی تعدد جرم داشته باشد ،مجازات متعدد به ازای هر جرم صادر می شود ولی در مقام اجرا ، فقط اشد مجازات اجرا می گردد.

همه این موارد در حالی است که بعد از اعلام حکم نهایی ، آقا مهدی اولین فردی است که به حکم صادره واکنش نشان می دهد و پس از انتشار خبر تایید حکمش در صفحه شخصی اش شعری کنایه آمیز که مورد سوء استفاده دشمنان نظام قرار گرفت را منتشر می کند :ارباب حاجتیم و زبان سئوال نیست /در حضرت کریم تمنا چه حاجت است.

محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست/چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است.

وی برابر معانی اشعار فوق ؛ حکم صادره را عمدی ، سیاسی و ناعادلانه و یا همان «دستوری » که قبل از این توضیح داده شد تلقی می کند.

4-اظهارات تند و خارج از عرف خانم «عفت مرعشی » مادر آقا مهدی «شاه بیت »واکنش ها به حکم صادره بود آنجایی که در پاسخ خبرنگاری که از ایشان در مورد حکم مهدی سئوال می کند می گوید : « حکم آقای هاشمی  یعنی  تقلب ، تقلب ، پدر سوخته بازی ، بروید و همین را بزنید ، بنویسید که خانم هاشمی گفت :« پدرسوخته بازی بوده ، حکمش پدرسوخته بازی بود و حکم نیست .»

آیا بکار بردن ادبیاتی توهین آمیز برعلیه صلاحیت قوه قضائیه عالی ترین نهاد قضایی کشور آن هم از سوی خانواده ایی که خود را از ذخایر انقلاب می دانند باعث ایجاد خدشه و خسارت بر بدنه انقلاب و ارکان آن می شود؟ و یا اجرای حکم اسلامی برای یک «آقازاده ».

5- اتهام بر علیه دستگاه قضا از سوی شخص هاشمی رفسنجانی؛ایشان در اواخر سال گذشته و حتی پیش از آنکه حکمی از سوی دستگاه قضا اعلام شود در گفتگویی با روزنامه شرق اظهار می دارد:« به من اطلاع داده اند ... اینها بدون هیچ دلیلی تعداد زیادی اتهام درست !! کرده اند .... ما نمی خواهیم در کار قوه قضائیه دخالت کنیم . حرف من با همه اینها این است که از بالا دستور ندهند !!! و اگر از بالا دستور دادید ، خلاف موازین قضایی و شرع است.»

اگرچه این اظهارات تند آقای هاشمی رفسنجانی از سوی دستگاه قضا و شخص آیت ا... آملی لاریجانی رئیس این قوه بی پاسخ نماند اما سخنان آیت ا... به اندازه کافی مورد سوء استفاده دشمنان انقلاب و نظام و ایجاد شک و دودلی و شبهه در اجرای عدالت از سوی قوه قضائیه قرار گرفته است و به نوعی « آب به آسیاب دشمن » ریختن بود.

آملی لاریجانی در بخشی از سخنانش ابراز داشتند : « توقع این است ، افرادی که از شخصیت های نظام هستند براساس موازین و در جهت احقاق حق سخن بگویند و اینگونه نباشد که اگر پرونده ایی علیه ما یا بستگان ما است ، دستگاه قضایی را متهم کنیم . »

آرزویی که متأسفانه تاکنون حداقل از سوی خانواده آقای هاشمی رفسنجانی مستجاب نشده است.

6-آقای مهدی هاشمی در ادامه اظهارات سوء سیاسی خود در صفحه شخصی فیس بوکش مدعی شده که اعلام کاندیداتوری پدرش برای انتخابات اسفندماه مجلس خبرگان قبل از اعلام حکم قطعی او ، در رفتن او به زندان ربط داشته است ؛ آنجا که می نویسد :«... به حاج آقا (آیت ا... هاشمی رفسنجای ) گفتم : « اعلام آمادگی شما برای انتخابات خبرگان دو نتیجه دارد : اول ایجاد فضای انتخاباتی دوم فرستادن من به زندان !!»

وی اظهارات بر علیه قوه قضائیه و سیاسی خواندن حکمش را نه تنها پایان نمی دهد بلکه در یک مقایسه  مع الفارق و کاملاً نابجا ؛ زندانی شدن سیاسی پدرش در قبل از انقلاب در زندان اوین را با زندانی شدن قضایی خودش در همین زندان مقایسه می کند و می نویسد:

« این درگاه ارتباطی (صفحه فیس بوکش ) با شما باز خواهد ماند .... تا بدانید زندان اوین چگونه روزی میزبان پدر است و روزی پسر. غافل از اینکه زندانی شدن پدر در اوین قبل از انقلاب ،جزء اتفاقاتی است که می توان همواره از آن با افتخار یاد کرد و جزء سوابق انقلابی به حساب آورد اما زندانی شدن پسر در اوین در دهه چهارم انقلاب جرمی است نابخشودنی و ننگی است ابدی.

 
شناسه مطلب : 278215|

[ شنبه 94/5/24 ] [ 2:6 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

آنچه امنیت فرهنگی را پررنگ تر جلوه می‌دهد مرز نامحسوس و جبهه نامرئی این نبرد خانمان برانداز است که در اثبات این جنگ فرهنگی برای جوانانی که مخاطب اصلی این هجمه هستند

 سایت بصیرت، گروه فرهنگی/«نعمتان مجهولتان الصّحة و الامان» (شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 34)

درجهان کنونی با وجود پیشرفت‌های صنعتی و فناورانه، بدون اغراق باید اعتراف کرد که «امنیت» مهم‌ترین گمشده انسان امروزی است که برای یافتن آن چشم امید به هر سو می‌دواند! پناه بردن به تولید انواع سلاح‌ها، ساخت انواع حصارهای امنیتی از گذشته تا به حال، تشکیل و تجهیز نیروهای نظامی و وقوع جنگ‌ها در سطوح جهانی و منطقه ای در طول تاریخ بشر، نشانه هایی هستند که اهمیت امنیت را نشان می دهد.

در مغرب زمین و نگاه و رویکرد رفاه طلبانه و لیبرالی با وجود پیشرفت‌های صنعتی و تکنولوژیکی، انسان غربی بیش از گذشته در معرض ناامنی قراردارد؛  گسترش زندگی صنعتی و ماشینی اگرچه توانسته است جسم او را اندکی به راحتی رساند و زحمت جسمی او را کم نماید، ولی بر امنیت او افزوده نشده است.

بشر سرگردان غربی در پی این است که با تمسک به فرقه‌های نو ظهور که همچون قارچ بدون منطق و پشتوانه عقلی و فلسفی در حال روییدن است خود را به کرانه آرامش برساند که البته بدان نرسیده است.

امنیت در ابعاد مختلف قابل بررسی است که شامل امنیت نظامی (تمامیت ارضی)، سیاسی (حاکمیت مستقل سیاسی)، اقتصادی (نفی وابستگی البته نه به معنای نفی رابطه) و امنیت فرهنگی می‌شود این یادداشت قصد توضیح و تفسیر اقسام امنیت را ندارد و تنها به امنیت فرهنگی اشاره کوتاهی می‌نماید.

آنچه امنیت فرهنگی را پررنگ تر جلوه می‌دهد مرز نامحسوس و جبهه نامرئی این نبرد خانمان برانداز است که در اثبات این جنگ فرهنگی برای جوانانی که مخاطب اصلی این هجمه هستند اشاره به این نکته کافی است که دشمنان این مرز بوم که در عرصه نظامی (با تهدید و ترور)، ودر عرصه اقتصادی (با تحریم و فشار) ودر عرصه سیاسی (با دیپلماسی چماق و هویج و در پی آن نهادینه کردن تفرقه و اختلاف) با تمام قوا قصد برانداختن نظام جمهوری اسلامی را دارند چگونه است که در عرصه فرهنگی خود را رفیق و دوست من و شما قرار می‌دهند و با سم مسموم شهوت و غفلت در پی جدا کردن جوانان ما از بوستان ایمان و ولایت هستند؟!

شعار سال 94 که توسط رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای مدظله العالی به عنوان «دولت و ملت، همدلی و هم زبانی» اعلام شد بر مبنای همین مؤلفه امنیتی قابل تفسیر و تبیین است و از آنجا که ایشان در سخنان خود در حرم رضوی به نعمت بی نظیر امنیت در کشور ما نسبت به وضعیت جغرافیای ترور، وحشت و جنایتی که در اطراف ما به دلیل خوی استکباری غرب به رهبری آمریکا به وقوع پیوسته اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: «[دشمنان] می‌خواهند این امنیّتی که امروز در کشور ما هست را به‌دست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت؛ و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند؛ دارند تحریک می‌کنند، دارند کار می‌کنند، دارند برنامه‌‌ریزی می‌کنند».

نقشه راه اصلی دشمن «القاء دوگانه مخالف و موافق در ایران و گسست اجتماعی و نخبگانی» است و اینکه نظام در مسیر حفظ خود دست از مسیر مقاومت و عزت برخواهد داشت و می‌خواهند با تکیه بر عینی بودن و ملموس بودن شرایط سخت معیشتی، جامعه را دچار غفلت موضعی کنند و با ورود به محیط امن و عزت جامعه ما بساط تفرقه و جنگ و جنایت را مثل سایر کشورهای اطراف با ایجاد و تقویت گروه‌های افراطی (که زمینه آن در مرزهای غربی و شرقی کشور وجود دارد) برپا کنند.

 امام علی(ع) می فرماید: «من نام عن عدوه انبهته المکاید.» (غررالحکم ج 5 ص 344) «کسی که در برابر دشمنش به خواب رود (از او غافل بماند) حیله‌های (غافلگیرانه دشمن) او را از خواب بیدار می‌کند.»

در همین رابطه حضرت امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «نباید غافل باشیم، ما باید بیدار باشیم و توطئه‌های آن‌ها را قبل از اینکه با هم جمع بشوند، خنثی کنیم» (صحیفه نور ج 7 ص 48)

و رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای مدظله العالی در این باره می‌فرمایند: «یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند.»(1/1/86)

امروزه با نگاه به تحولات اخیر و تحلیل و تدقیق در چرایی ثبات ایران در جغرافیای وحشت در منطقه، جز این نتوان گفت که ملت ما با داشتن سرمایه ایمان و توکل و بر اساس عقلانیت اسلامی با خلق حماسه انقلاب، و ایستادگی هشت ساله در برابر جهان با نثار خون شهدای عزیز و مقاومت 36 ساله در برابر انواع هجمه‌ها و فشارها در ابعاد مختلف با هدایت حکیمانه حضرت امام و آقا توانسته عزت و امنیت کشور را تضمین نموده و از هجوم گرگان درنده استکباری در امان بماند.

این وعده الهی است در سوره مبارکه الأنعام آیه 82: «الَّذینَ آمَنوا وَلَم یَلبِسوا إیمانَهُم بِظُلمٍ أُول?ئِکَ لَهُمُ الأَمنُ وَهُم مُهتَدونَ. آن‌ها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آن‌هاست؛ و آن‌ها هدایت‌یافتگانند».

مادامی که ملت عزیز ایران و دولت محترم با تکیه بر ایمان و محوریت اسلام ناب در تحقق اهداف انقلاب همدل و همزبان شوند؛ البته نه بر مبنای تعارف و رودربایستی بلکه بر مبنای حمایت و پشتیبانی، نقد و نظر و همراهی و همدلی با محوریت ارزش‌های اسلامی و در مسیر این ارزش‌ها (ایمان و عدالت، زیر بار ظلم نرفتن و ستیز با ظالم و ایمان به وعده نصرت حق) با رعایت قید خیرخواهی از سوی دولت و ملت در مقابل دشمنان و با تدبیر و امید و عزم و ارداه خواهند توانست عزت و امنیت شایسته این ملت را رقم بزنند

جواد خسروی

شناسه مطلب : 278194|

 


[ شنبه 94/5/24 ] [ 1:54 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

فتنه سال 1388 سناریویی به هم پیچیده و دارای لایه‌های پنهان فراوانی است که در گذر زمان بخش‌های مختلفی از آن آشکار شده و دست‌های پنهان سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی دشمنان ملت ایران در پیوند با ایادی داخلی آنان عیان خواهد شد

پایگاه بصیرت؛ گروه سیاسی/ برای شناخت حوادث و  تحولات تاریخی شاید باید سال‌های متمادی بگذرد تا ابعاد مختلف آن آشکار گردد و اسناد و مدارک ارائه شود که در فهم حقیقت پدیده‌های سیاسی موثر افتد. به عنوان نمونه می‌توان به ماجرای کودتای سیاه 28 مرداد 1332 اشاره کرد که بعد ازگذشت نین قرن، در سال‌های اخیر اسناد و مدارکی افشا گردیده که ابعاد جدیدی از ماجرا را از ابهام خارج می‌سازد.

فتنه سال 1388 نیز، سناریویی به هم پیچیده و دارای لایه‌های پنهان فراوانی است که در گذر زمان بخش‌های مختلفی از آن آشکار شده و دست‌های پنهان سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی دشمنان ملت ایران در پیوند با ایادی داخلی آنان عیان خواهد شد.

در این زمین به تازگی "مایکل لدین" مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا اظهاراتی داشته است که پرده از بخشی از تاریکخانه فتنه 88 برمی‌دارد. «لدین» از چهره‌های برجسته محافظه‌کار روز یکشنبه با انتشار مطلبی در نشریه «فوربس» متن کامل نامه‌ای که گفته می‌شود از سوی سران فتنه و در پاسخ به پیام دولت آمریکا نوشته شده را منتشر کرده است.

وی در این مطلب که به بهانه مخالفت «چاک شامر» سناتور دموکرات آمریکایی با توافق هسته‌ای نگاشته شده، نوشته است که شامر رابط این نامه‌نگاری بود و به همین دلیل هم حالا مخالف توافق با ایران است.

لدین که از حامیان ایجاد انقلاب رنگی در ایران است و بارها ب?? مقامات آمریکایی توصیه کرده برای تحقق این هدف تلاش کنند، با اشاره به انتخابات سال 1388 و اتفاقات پس از آن، نوشته است: «دولت (آمریکا) تصمیم گرفت پیامی برای گروه (میر حسین) موسوی، جنبش سبز، بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد.»

وی که در سال 2012 نیز به وجود چنین نامه‌ای اشاره کرده بود، افزود: «از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام را به رهبران سبزها منتقل کند: "سبزها باید بدانند که این سوالات از جانب وزیر خارجه (آمریکا) ارسال شده است. سوالات این‌هاست: ما باید چه کاری انجام دهیم؟ چه کاری نباید انجام دهیم؟»

لدین در ادامه نوشته است: «پاسخ در قالب یک یادداشت تایپ‌شده 8 صفحه‌ای، به تاریخ 30 نوامبر 2009 (9 آذر 1388)، بود. نویسندگان (نامه) بسیار دقت کرده‌اند. این (نامه) امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کرده‌اند.» (متن نامه)

در این نامه نظام ایران با «شدیدالحن‌ترین» الفاظ نظیر «خشن» و «دیکاتوری» توصیف و در آن نوشته است که رفتار نظام ایران تغییر نمی‌کند. لدین نوشته شده است: «اما این یادداشت تاکید دارد که نیروهای حامی تغییر داخل ایران، قدرتمند هستند و به خوبی رهبری می‌شوند.»

نویسندگان آن نامه به واشنگتن هشدار داده‌اند که اگر با تهران به توافق هسته‌ای دست یابد، باید در برابر رویکردهای خارجی و داخلی تهران سکوت کند.

در بخشی از آن نامه آمده است: «در این لحظه سرنوشت‌ساز، این به کشورهای جهان آزاد بستگی دارد که تصمیمشان را بگیرند. آیا آن‌ها به مسیر خوش‌خیالی ادامه داده و تصمیمات را به آینده، زمانی که دیگر دیر شده موکول می‌کنند یا اینکه به مردم شجاع ایران پاداش داده و در عین حال منافع غرب و صلح جهانی را پیش می‌برند؟»

لدین در ادامه نوشته است: «به گفته دوست او (شامر) در وال‌استریت که من با او صحبت کرده‌ام، این یادداشت به شامر تحویل داده شده است. وزارت خارجه می‌گوید چیزی در مورد آن نمی‌داند و دفتر شامر هم از بحث در این رابطه خودداری می‌کند، اما نمی‌توانم تصور کنم که او آن را به هیلاری کلینتون، دوست و همکاری سابقش نداده است. مهمتر اینکه، قطعا زمانی که او (شامر) در حال تفکر بود که باید چه تصمیمی در مورد توافق بگیرد،  آن برهه تأثیرگذار بوده است. سبزها به دولت اوباما دقیقا گزینه‌های واقعی را گفتند: یا از رژیم حمایت کنید یا از به حمایت از آزادی و نتیجه تشویق تغییر دموکراتیک در ایران بپردازید.» دولت آمریکا هنوز در مورد گزارش لدین اظهار نظر نکرده است.

با انتشار چنین اظهاراتی باید منتظر واکنش سران و اصحاب فتنه بود که این روزها در مقام تطهیر عملکرد خود برآمده‌اند و در تلاشند تا عملکرد سیاه خود را از اذهان عمومی پاک نمایند. حتی سودای بازگشت به قدرت و حضور در انتخابات آتی را دارند و طلبکارانه از ضرورت تایید صلاحیت سخن می‌گویند! اما سوالات اساسی در مورد اصحاب فتنه همچنان پابرجاست و این افراد که اینچنین اسناد متعددی در پیوند با بیگانگان از آنان آشکار گردیده آیا از حداقل صلاحیت برای سپردن امور برخوردارند؟ چه تضمیمنی وجود دارد که این ارتباطات قطع شده است؟ چه تضمینی وجود دارد که این ارتباطات مجددا در بزنگاه‌ها برقرار نخواهد گردید؟! چرا نسبت به چنین اظهاراتی سکوت کرده‌اند؟ چرا در مقام رد چنین اظهاراتی بر نمی‌آیند؟ چرا این جریان در معرض اتهام وابستگی و همکاری با بیگانگان است؟!

سوالاتی از این قبیل همچنان توسط فتنه گران بدون پاسخ باقی مانده و این افراد نه تنها از اقدامات گذشته خود اظهار ندامت و برائت نکرده‌اند، بلکه همچنان طلبکارانه خود را صاحب حق دانسته و نظم را به ظلم و بی‌عدالتی متهم می‌کنند. اما باید به این نکته توجه داشته باشند که افکار عمومی همچنان به این افراد به چشم تردید می‌نگرد و چون امین بودن آنان زیر سوال است امکان سپردن مسئولیت در نظام اسلامی به ایشان وجود نخواهد داشت.

 
شناسه مطلب : 278155|

 


[ شنبه 94/5/24 ] [ 1:52 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
توافق هسته‌ای نه‌تنها از مبارزه ملت ایران با دشمنان نمی‌کاهد، بلکه پس از فارغ آمدن مسئولان از موضوع هسته‌ای، مجال بیشتری به دست می‌آید تا به موضوعات دیگر، از جمله پیگیری آرمان‌های انقلاب و به‌ویژه کمک به ملت‌های در حال مبارزه با...

پایگاه بصیرت،برخلاف تصورات کودکانه دشمنان و جریان ضدانقلاب مبنی بر تسلیم شدن ملت ایران در جریان مذاکرات هسته‌ای برای رسیدن به توافق و قرار گرفتن جمهوری اسلامی در مسیر عقب‌نشینی از اصول، آرمان و اهداف انقلابی، واقعیات صحنه از فراهم شدن زمینه‌ها و بسترها برای انقلابی‌تر عمل کردن در دوره پساتوافق حکایت می‌کند. این تصورات، آرزوهای 36 ساله و بر ذهن رسوب‌کرده دشمنان است که در دوره پساتوافق، قصد دارند آن را به یک گفتمان تبدیل کرده و در چارچوب عملیات روانی، با ایجاد یأس و ناامیدی در میان پیروان جبهه انقلاب اسلامی در سراسر جهان از یک طرف و ایجاد امید در میان سردمداران حکومت‌های فاسد، مستبد و وابسته و در حال فرو ریختن در کشورهای اسلامی و همچنین، ایجاد روحیه و امید در میان جریان ضدانقلاب از طرف دیگر، بهره ببرند. به‌طور قطع دشمنان در شکل‌دهی به چنین گفتمانی، با شکست قطعی روبه‌رو خواهند شد. گفتمان پایدار بر اساس واقعیات شکل می‌گیرد و هرگز نمی‌توان بر اساس تصورات ذهنی و آرزوهای غیرواقعی گفتمان‌سازی کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‌های عید سعید فطر با اشاره به رجزخوانی‌ها در جبهه استکبار مبنی بر تسلیم شدن ملت ایران فرمودند: «مقامات فعلی آمریکا از تسلیم ملت ایران حرف می‌زنند، البته، پنج رئیس‌جمهور قبلی آنها نیز پس از انقلاب از این آرزوها داشتند، اما یا مردند، یا در تاریخ گم شدند و شما هم مثل آنها، تسلیم ایر??ن را مگر به خواب ببینید.»
واقعیت آن است که طی 36 سال گذشته، آمریکایی‌ها بر مبنای سیاست ‌براندازی جمهوری اسلامی و به‌تاریخ سپردن انقلاب اسلامی، طرح‌ها و برنامه‌های گوناگونی را با کمک متحدان منطقه‌ای خود و عوامل وابسته در ایران و با صرف هزینه‌های میلیاردی پیاده‌سازی کردند؛ طرح‌هایی با هدف تغییر ساختار و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران؛ ولی هر یک از این طرح‌ها نتیجه عکس داد و اکنون جمهوری اسلامی به یک قدرت بلامنازع منطقه‌ای تبدیل شده است.
مهار جمهوری اسلامی ایران، یکی از اهداف راهبردی آمریکا از لشکرکشی به منطقه پس از 11 سپتامبر به بهانه مبارزه با تروریسم و اشغال افغانستان و عراق بود. آمریکا با این هدف و اهداف راهبردی دیگر، عراق را اشغال کرد و هزینه‌های سنگینی بابت این طرح پرداخت، نتیجه چه شد؟ اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده در این روزها که به ناچار برای همراه کردن کنگره با کاخ سفید برای توافق هسته‌ای با ایران به بیان برخی از واقعیت‌های آمریکا در حوزه سیاست خارجی روی آورده، در این باره با صراحت می‌گوید: «تریلیون‌ها دلار در جنگ عراق خرج شد، اما نفع اصلی این جنگ را ایران برد!»
واقعیت همین است که اوباما می‌گوید. در حالی که جنگ با عراق و اشغال این کشور، هدفی چون مهار ایران را دنبال می‌کرد، نتیجه‌اش به‌طور کامل برعکس به نفع جمهوری اسلامی رقم خورد. از این نمونه‌ها طی 36 سال گذشته فراوان است که آمریکایی‌ها با هدف تغییر ساختار، تغییر رفتار، یا مهار جمهوری اسلامی هزینه کرده‌اند، ولی نتیجه عملی کار آنها به پیشرفت ایران، استحکام داخلی ایران و توسعه قدرت منطقه‌ای ایران منجر شده است. جنگ هشت ساله، نمونه قابل بررسی در این بحث است. جنگ با چه اهدافی علیه ایران طرح‌ریزی و آغاز شد و با چه نتایج و پیامدهایی به‌نفع ملت ایران پایان یافت. هر چند نمی‌توان مذاکرات و توافق احتمالی هسته‌ای میان ایران و کشورهای گروه 5+1 را با پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی در سال 1367 مقایسه کرد؛ ولی از حیث پیامدها با توجه به رجزخوانی دشمنان، می‌توان به آن اشاره کرد. حضرت امام(ره) از پذیرش قطعنامه به نوشیدن جام زهر یاد فرمودند و همین مطلب، دشمنان را متوهم کرد که انقلاب اسلامی از تاب افتاده و رهبر انقلابی انقلاب ایران تسلیم واقعیات شده است. پس از صدور پیام پذیرش قطعنامه، عده‌ای در داخل و کسانی در خارج و به‌ویژه جبهه استکبار، همگی تصور کردند امام خمینی روحیات انقلابی را کنار گذاشته و دست از مبارزه خواهد کشید و انقلاب اسلامی به‌تاریخ سپرده خواهد شد و جمهوری اسلامی هم با گذر زمان برای بقا، به یک حکومت عرفی تبدیل می‌شود.
در حالی که دشمنان و جریان ضدانقلاب از تصورات خود سرخوش بودند و برمبنای همین تصورات، آینده و بازگشت به دوران ماقبل انقلاب را در ذهن مرور می‌کردند، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، انقلابی‌تر از پیش ظاهر شده و نقشه مبارزه برای دوران پساقطعنامه و پساجنگ را ترسیم کردند. ادبیات حضرت امام در برخی از پیام‌های پس از جنگ، به‌گونه‌ای است که گویا حضرت روح‌الله این پیام‌ها را در اوج جوانی و در آغاز انقلاب صادر کرده و هنوز با سختی‌های مبارزه مواجه نشده است. اما واقعیت آن است که حضرت امام در راه خدا قیام کرد و در مکتب او جهاد در راه خدا، خستگی و بن‌بست ندارد و پایانی بر آن متصور نیست، مگر زمانی که پرچم «لااله‌الا‌الله، محمد رسول‌الله» در سراسر جهان به اهتزاز درآید و حکومت بزرگ جهانی اسلام تحقق یابد. صدور پیام امام به مهاجران جنگ تحمیلی پس از چند ماه از پذیرش قطعنامه در سال 1367، نشان می‌دهد که نوشیدن جام زهر با پذیرش قطعنامه، نه پایان مبارزه و انقلاب، بلکه ورود به عرصه جدید مبارزات است.
در بخش‌هایی از این پیام آمده است: «من بار دیگر از مسئولان بالای نظام جمهوری اسلامی می‌خواهم که از هیچ‌کس و از هیچ‌چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه‌داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیسم شرق نکشند که ما هنوز در قدم‌های اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم.»
حضرت امام خمینی پس از سه دهه مبارزه و پشت سرگذاشتن یک دهه مملکت‌داری که هشت سال آن با جنگ همراه بود، با یک روحیه و نشاط کامل انقلابی، می‌فرمایند ما هنوز در قدم‌های اول مبارزه جهانی علیه شرق و غرب هستیم و مسئولان باید در این مسیر کمربندها را محکم ببندند. حضرت روح‌الله در این پیام، بر حفظ روحیه انقلابی تأکید کرده و می‌نویسند: «امروز خداوند ما را مسئول کرده است، نباید غفلت نمود. امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پابرجا داشت.» حضرت روح‌الله با تدوین راهبرد مبارزه علیه جهانخواران شرق و غرب و حرکت بر اساس این راهبرد به‌منزله یک تکلیف الهی، از هزینه‌های سنگین چنین مبارزه‌ای هم آگاه بودند و درباره چنین هزینه‌هایی در پیام خود می‌آورند: «مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب‌محمدی در سراسر جهان بر چوبه‌های دار می‌‌روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب‌الله در جهان به اسارت گرفته می‌شوند؟ بگذار دنیای پست‌ مادیت با ما چنین کند، ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم.»
در پایان این پیام سراسر انقلابی، آخرین جمله حضرت امام چنین است: «با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه‌ای آرام‌تان نمی‌گذارند.»
گرچه تقدیر آن بود که حضرت امام پس از چند ماه از صدور این پیام انقلابی به ملکوت اعلی پرواز کند، ولی پرچم مبارزه را خلف صالح ایشان حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) بر دوش گرفت و طی 26 سال گذشته راه امام را که راه جهاد در راه خدا با دشمنان بشریت است، با قوت ادامه داده و امت خمینی در این مسیر، خامنه‌ای عزیز را لحظه‌ای تنها نگذاشته است. اینک و پس از 12 سال مقاومت ملت ایران بر سرحقوق هسته‌ای خود، مذاکرات ایران و گروه 5+1، ممکن است به توافق هسته‌ای بینجامد. دشمنان بر اساس کدامین دلایل از پایان مبارزه و تسلیم ایران سخن می‌گویند. جبهه استکبار با استناد به کدام واقعیات، از تغییر رفتار منطقه‌ای ایران سخن به میان می‌آورد؟ دشمنان هیچ استدلالی ندارند و آنچه بیان می‌دارند، فقط آرزوهای آنان است. واقعیت آن است که امروز این جبهه استکبار است که طی 12 سال مذاکره، سرانجام تسلیم اراده ملت ایران شده و حاضر است ایران هسته‌ای و دارای چرخه سوخت را بپذیرد. اساساً اوضاع امروز ایران با شرایط پایان جنگ و پذیرش قطعنامه به‌طور کلی متفاوت است. امروز ایران یک قدرت بلامنازع در منطقه غرب آسیا بوده و ملت‌های به‌پا خاسته در این منطقه، در جبهه انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی هم‌افزا شده‌اند. اکنون جمهوری اسلامی دارای سرپنجه‌های قدرتمند در شرق مدیترانه از یک‌سو و سرپنجه‌های توانمند در خلیج عدن از سوی دیگر است. اینک شرایط مبارزه با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جهانخوار و رژیم صهیونیستی کودک‌کش، از هر زمان دیگر بیشتر فراهم است. بنابراین توافق هسته‌ای بین ایران و شش قدرت جهان، نه‌تنها از مبارزه ملت ایران با دشمنان نمی‌کاهد، بلکه پس از فارغ آمدن مسئولان از موضوع هسته‌ای، مجال بیشتری به دست می‌آید تا به موضوعات دیگر، از جمله پیگیری آرمان‌های انقلاب و به‌ویژه کمک به ملت‌های در حال مبارزه با استکبار و متحدانش بیشتر توجه شود. اکنون جمهوری اسلامی قرارگاه اصلی و محور مقاومت در منطقه و کانون الهام‌بخش برای مسلمانان جهان و برای پدیده بیداری اسلامی است. امروز مسلمانان مبارز در سرزمین‌های اشغالی، در سوریه، در عراق، در لبنان، در بحرین، در یمن و دیگر کشورهای اسلامی، چشم امیدشان به جمهوری اسلامی و ملت انقلابی ایران است. وحشت جبهه استکبار ریشه در همین به‌پا خاستن مسلمانان و همراه شدن آنان با جمهوری اسلامی ایران دارد. بر همین اساس در چارچوب یک عملیات روانی، سردمداران جبهه استکبار و رسانه‌های آنان، می‌خواهند اینگونه القا کنند که جمهوری اسلامی در دوره پساتوافق با تغییر رفتار در منطقه، بر سر ملت‌ها و جریان‌های انقلابی و مبارز معامله خواهد کرد. در چنین فضایی است که رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی، در خطبه‌های انقلابی خود در روز عید سعید فطر، همانند حضرت روح‌الله راهبرد انقلاب در دوره پساتوافق نسبت به موضوع مبارزه با جبهه استکبار را ترسیم کرده و ضمن تأکید بر اینکه در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد، فرمودند: «چه این متن تصویب بشود، چه نشود، ما از حمایت دوستان‌مان در منطقه دست نخواهیم کشید؛ از ملت مظلوم فلسطین، از ملت مظلوم یمن، از ملت و دولت سوریه، از ملت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین. [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود.»
آری دشمنان و دوستان بدانند که ما مردم ایران در دوره پساتوافق، انقلابی‌تر می‌شویم و راه خمینی را با راهبری خامنه‌ای عزیز با قوت دنبال خواهیم کرد.

یدالله جوانی

 
شناسه مطلب : 278048|

[ دوشنبه 94/5/19 ] [ 12:16 صبح ] [ باران ] [ نظرات () ]
برجام همچون دیگر برنامه‌های کشور با نگاه‌های مختلفی مواجه گردیده و احزاب و جریان‌های سیاسی در قبال آن مواضع متفاوتی اتخاذ کرده‌اند

پایگاه بصیرت؛ گروه سیاسی/ "برنامه جام اقدام مشترک" را می‌توان حاصل 12 سال رویارویی هسته‌ای ایران و غرب دانست. این برنامه همچون دیگر برنامه‌های کشور با نگاه‌های مختلفی مواجه گردیده و احزاب و جریان‌های سیاسی در قبال آن مواضع متفاوتی اتخاذ کرده‌اند. موضع‌گیری جریانات سیاسی در قبال برجام را نیز می‌توان در چهار گروه مورد بررسی قرار داد:

1- بخش وسیعی از جریان اصولگرایی با توجه به منویات رهبر معظم انقلاب و مصالح نظام سعی می‌کند با تکیه بر سه اصل رصد هوشمندانه، نقد منصفانه و حمایت حکیمانه، مواضع محتاطانه ای در قبال برجام گرفته و فرآیند قانونی آن را پیگیری نماید. رسانه ملی نیز به نوعی چنین دیدگاهی را دنبال می‌کند. این طیف با پرهیز از نگاه انتخاباتی به برجام مبتنی بر مصالح نظام به موضوع نگریسته و مذاکرات را منحصرا نتیجه تلاش دوساله دولت یازدهم ندانسته و ایستادگی 12 ساله ملت ایران و تلاشهای دولتهای نهم، دهم و یازدهم  را در یک راستا بررسی کرده و به آینده امیدواراست. خط قرمز این جریان دوقطبی سازی جامعه و دامن زدن به اختلافات  است.

2- بخش دیگری از جریان اصولگرایی، "برجام" را با معاهده ترکمن‌چای مقایسه کرده و به شدت از آن انتقاد می‌کنند. این طیف سعی می‌کنند با تکیه بر نقاط ضعف برجام تنها راه مذاکره خوب را ادامه روند مذاکرات دولت قبل معرفی کنند و بر این باورند که اگر روند گذشته ادامه پیدا می‌کرد، نتایج بهتری حاصل می‌شد. از عوارض این نگاه کمک به فرآیند دوقطبی شدن جامعه و دوگانه موافقین و مخالفین برجام است که در نگاهی بدبینانه شاید دستاوردهای انتخاباتی نیز برای این جریان داشته باشد!

3- جریان اصلاح طلبی و کارگزاران در این موقعیت همسو با یکدیگر قاطعانه از برجام حمایت کرده و هیچ گونه انتقادی را در این زمینه نمی‌پذیرد. آنها ضمن یاد کردن از برجام به عنوان پیروزی تاریخی در عرصه سیاسی، روند مذاکرات در دولت یازدهم را تنها روندی می‌داند که منجر به این پیروزی شد. انتقاد شدید از دولت قبل و عزم راسخ برای حضور در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، برنامه فعلی و اعلام شده این طیف در شرایط فعلی است. این جریان در راستای رسیدن به اهداف جریانی خود نه تنها ابایی از دوقطبی سازی جامعه ندارد، بلکه به صورت غیررسمی آن را دنبال نیز می‌کند، شاید به همین دلیل باشد که هنوز محور اصلی سخنرانی شخصیتهای سیاسی این طیف انتقاد از دولت دهم است.

4- خطرناک‌ترین جریان که البته بدون تابلو فعالیت خود را دنبال می‌کند، جریانی است که سعی می‌کند برجام را نقطه عطفی در تغییر رویکرد نظام معرفی کرده و دشمنی با آمریکا را تجربه ناموفق ایران می‌داند. آنها سعی می‌کنند ضمن انتقاد از شعارهای آرمانی انقلاب - مانند استکبارستیزی - تعامل با غرب در سایر زمینه‌ها از جمله مسائل منطقه‌ای و جهانی را به عنوان برنامه‌های بعدی دولت معرفی کنند. دوقطبی‌سازی جامعه در دستور کار این جریان قرار دارد ولیکن این دوقطبی معطوف به موافقین رویارویی با آمریکا و مخالفین آن است. تغییر رفتار نظام ایران در قبال مسائل غیرهسته‌ای مانند حقوق بشر، حمایت از مظلومان و جبهه مقاومت از دیگر اهداف این جریان می‌باشد. تخریب حماس در شبکه مجازی به عنوان حامی داعش و ترکیه و دشمن ایران در راهپیمایی روز قدس امسال را می‌توان یکی از اقدامات این جریان برشمرد. شبکه‌های ماهواره‌ای بازوی تبلیغاتی این طیف در راستای جریان سازی و ایجاد دوقطبی می باشند. این جریان در یک کلام استحاله نظام را دنبال می‌کند.

***

سخن آخر آنکه یادآوری نماییم ضروری است احزاب و جریان‌های سیاسی، دفاع از منافع ملی و آرمانهای انقلاب را محور فعالیت خود قرار داده و راه خود را به صورت شفاف از جریانی که استحاله نظام و ارزشها را دنبال می‌نماید جدا کنند. هرچند استفاده حزبی و جریانی از مذاکرات موضوعی پذیرفته شده نیست، اما نمی‌توان انتظار داشت موافقین و مخالفین برجام مانند یکدیگر فکر کنند، ولیکن با رعایت انصاف، اخلاق و خطوط قرمز می‌توانند الگویی از یک رقابت سالم سیاسی را به نمایش گذاشت.

  علی کارگر

 
شناسه مطلب : 277889|
منبع:بصیرت

[ چهارشنبه 94/5/14 ] [ 4:57 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
به‌نظر می‌رسد، تقدیر به‌گونه‌ای رقم خورد که با تأییدنشدن آقای هاشمی وی برای همیشه مدیون «شورای نگهبان» شود که امروز آن را متهم می‌کند؛ زیرا اگر وی تأیید می‌شد

پایگاه بصیرت:هاشمی رفسنجانی در نشست مدیران و رؤسای آموزش‌وپرورش با گریز به انتخابات سال 92 ادعا کرد: مردم ما وقتی همه‌چیز از طرف دولت، شورای نگهبان و نیروهای امنیتی فشار می‌آورد که از یک انتخاب درست از سوی آنها جلوگیری شود، متحول شدند. در آن زمان مردمی که فکر می‌شد، مأیوس و ناامید هستند، ناگهان در یک لحظه در سراسر کشور یک زلزله‌ای بر پا شد و جوانان خواست خود را بدون هزینه‌ نشان دادند و این آنها را ترساند و حداقل تصمیم‌ گرفتند که آن دروغی را که می‌خواستند انجام دهند، نکنند.

این بار اول نیست که آقای هاشمی این‌گونه سخن می‌گوید و مسئولان و برخی نهادهای نظام را زیر سؤال می‌برد و شاید بار آخر هم نباشد. نکته جالب و مشترک این‌گونه سخنانی که وی اظهار می‌کند، بی‌دلیل و بی‌مدرک بودن و حتی نداشتن یک تحلیل منطقی و استدلال قابل‌پذیرش است و ای کاش ایراد این سخنان همین نکات بود، اما متأسفانه ایراد بزرگ‌تر و اصلی این است که نشانه‌های خیال‌پردازی در این سخنان بسیار برجسته است و شاید نبود اسناد و مدارکی که دیدگاه آقای هاشمی را تأیید یا دست‌کم تقویت کند، وی را واداشته تا چنین سخن بگوید: «فشار دولت، شورای نگهبان و نیروهای امنیتی»، «جلوگیری از انتخاب درست»، «یأس و ناامیدی مردم»، «برپاشدن زلزله در سراسر کشور»، «ترس» و «دروغ». شاید اگر در آن انتخابات، شورای نگهبان آقای هاشمی را تأیید می‌کرد؛ وی امروزه کمتر چنین خیالی‌پردازانه سخن می‌گفت. به‌نظر می‌رسد، تقدیر به‌گونه‌ای رقم خورد که با تأییدنشدن آقای هاشمی وی برای همیشه مدیون «شورای نگهبان» شود که ??مروز آن را متهم می‌کند؛ زیرا اگر وی تأیید می‌شد، شکست سخت‌تری از انتخابات سال 84 می‌خورد و معلوم هم نبود، آقای روحانی رأی آورد؛ زیرا آقای روحانی تنها با حدود دویست و شصت هزار رأی توانست در دور اول پیروز شود. قطعاً تکرار شکست سال  84  برای آقای هاشمی که با اختلاف حدود هفت میلیون رأی منصب ریاست‌جمهوری را به رقیب واگذاشت، بسیار تلخ‌تر از حضور نیافتن در انتخابات سال 92 است؛ آقای هاشمی از این بابت باید سپاسگذار باشد، نه با خیال‌پردازی‌های بی‌اساس که واقعاً برای هیچ مخاطبی جذابیت و شیرینی ندارد و تنها وجهه او را مخدوش‌تر می‌سازد، چهره‌ای نامقبول از یک سیاستمدار کهنه‌کار ترسیم کند.

 
شناسه مطلب : 277905|
منبع :بصیرت

[ چهارشنبه 94/5/14 ] [ 4:56 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
رفتار سیاستمداران غربی نه تنها در طول دوران مذاکرات هسته ای و قبل از آن، بلکه در زمان حال حاضر و در آینده نیز توسط افکار عمومی کشورمان رصد می شود و بر این اساس دستگاه سیاست خارجی فرانسه در قبال ایران ناچار است گام های عقلانی و محتاطانه ای را بر دارد.

پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: وزیر امور خارجه فرانسه این روزها سعی دارد در تک تک کلمات، اظهار نظرها و مواضع خود، وسواس  ملموسی را به خرج دهد تا بلکه بتواند چهره آسیب دیده کاخ الیزه را در نزد افکار عمومی ایران ترمیم کند. تاکتیک " ترمیم چهره فرانسه" به صورتی عینی در دستور کار مسئولان سیاست خارجی فرانسه قرار گرفته و سفر لوران فابیوس به کشورمان و دیدار وی با مقامات ایرانی نیز با همین هدف صورت گرفته است.

در آستانه سفر وزیر امور خارجه فرانسه  به ایران، مخالفت های رسانه ها و شخصیت های ایرانی بر سر سوابق مخدوش فابیوس در پرونده ارسال محصولات خونی آلوده  و کارشکنی های مستمر وی در جریان مذاکرات هسته ای دو سال اخیر با ایران شدت گرفت. فابیوس در قبال موضوع نخست ترجیح داد سکوت کند و موضوع دوم یعنی کارشکنی های علنی پاریس  در قبال مذاکرات هسته ای با ایران را نیز در کنفرانس خبری منکر شد! این ادعا در حالی صورت می گیرد که شواهد و مستندات محکمی در خصوص این کارشکنی ها وجود دارد. بر هم زدن مذاکرات آبان ماه سال 1392 در ژنو، اصرار بر تعطیلی کامل نیروگاه اراک در توافق نهایی هسته ای، اصرار بر بازرسی های نامحدود زمانی و مکانی در توافق نهایی، اصرار بر عدم لحاظ نیازهای اساسی ایران در تامین سوخت نیروگاه بوشهر و ...جملگی موارد و مصاد??قی است که نشان از رویکرد سلبی فرانسه در مذاکرات هسته ای با ایران دارد.

با این حال در این برهه قصد داریم به موضوع مهم دیگری در خصوص سفر فابیوس به ایران بپردازیم. این مسئله، همان پیام محکم و قاطعانه ای است که ملت ایران و معترضین به رفتارهای فابیوس به کاخ الیزه و نظام بین الملل مخابره کردند.

فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه و لوران فابیوس، وزیر امور خارجه این کشور هر دو تصور می کردند پس از امضای توافق هسته ای با ایران، سوابق منفی پاریس در نزد افکار عمومی ایران از بین رفته و ملت ایران با آغوش باز پذیرای آن ها خواهند بود. این در حالیست که مطالبات صورت گرفته از دستگاه دیپلماسی کشور، آن هم در آستانه سفر فابیوس به ایران معادله را به طور کامل در ذهن مقامات فرانسوی تغییر داد. مقامات فرانسوی به صورتی صریح و روشن دریافتند که رفتارهای بازدارنده و منفی آن ها در طول مذاکرات هسته ای همچنان در ذهن شهروندان ایرانی باقی مانده است.

"رصد رفتار سیاستمداران غربی"  توسط ملت ایران، موضوعی است که امروز نه تنها فابیوس و اولاند، بلکه دیگر مقامات آمریکایی و اروپایی آن را به طور کامل درک کرده اند. به عبارتی بهتر، افکار عمومی کشور ایران، رفتار،گفتار و رویکرد طرف های مقابل خود در نظام بین الملل را به صورتی عمیق و جدی رصد می کند و موضوعی نیست که از دید رسانه ها، مردم و افکار عمومی کشور در این معادله پنهان بماند. در این میان، ابراز هرگونه تهدید، رفتار غیر عقلانی و گفتار توهین آمیز علیه ملت غیور کشورمان عواقب و تبعات سختی برای کشور صادرکننده این رفتار خواهد داشت. در این معادله، یک کشور و مقامات آن نمی توانند انتظار داشته باشند در عرض یک روز از "افراد نامطلوب" به " سیاستمداران مطلوب" تبدیل شوند. این درسی بود که حداقل لوران فابیوس در جریان سفر به ایران به خوبی آن را درک کرد.

آنچه مسلم است این که رفتار سیاستمداران غربی نه تنها در طول دوران مذاکرات هسته ای و قبل از آن، بلکه در زمان حال حاضر و در آینده نیز توسط افکار عمومی کشورمان رصد خواهد شد. این رصد هوشمندانه به اندازه ای مستمر و دقیق است که تحت هیچ گونه عملیات روانی و تاکتیکی نمی توان آن را متوقف کرد. مقامات فرانسوی نیز از این قاعده مستثنی نخواهند بود. هم اکنون دستگاه سیاست خارجی فرانسه در قبال ایران ناچار است گام های عقلانی و محتاطانه ای را بر دارد. سوابق غیر قابل قبول کاخ الیزه در جریان مذاکرات هسته ای این روند را تشدید کرده است. بدیهی است که اگر پاریس در سیاست خارجی خود در قبال ایران اصلاحات بنیادین و صحیحی صورت ندهد، رویکرد سلبی ایجاد شده به قوت خود باقی مانده یا حتی تقویت خواهد شد. آنچه این روند را تغییر می دهد رفتار واقعی فرانسوی هاست نه اظهارات و ادعاهای بر گرفته از تاکتیک تغییر چهره آن ها!

در روند اصلاح سیاست خارجی مخدوش فرانسه، سیاستمداران کهنه کار فرانسوی مانند ژاک شیراک و دومنیک دوویلپن که از ابتدا منتقد مشی تند لوران فابیوس و فرانسوا اولاند در جریان مذاکرات هسته ای با ایران بودند، می توانند در کسوت  یک مشاور دستگاه سیاست خارجی کشورشان را یاری دهند. در هر حال تغییر جوّ به وجود آمده علیه وزارت امور خارجه فرانسه نیاز مند تصمیم و اراده ای جدی از سوی پاریس است. فابیوس و دیگر مقامات غربی باید درک کنند که جامعه ایران همانند، جوامع برخی کشورهای عربی نیست که دور از چشم افکار عمومی آن جوامع، قراردادهای چند میلیاردی تسلیحاتی با برخی سران عرب منعقد کنند تا مردم یمن را قتل عام کرده و آن گاه شعار حقوق بشر نیز سر دهند. در کشور ایران، افکار عمومی به شکل تاریخی سیاست های فریبکارانه غرب را درک کرده و در قبال رفتارهای دوگانه غربی ها حساس هستند. مقامات اروپا اگر خواهان روابط مطلوب با ایران هستند باید به افکار عمومی ملت ایران و ارزش ها و آرمان های آن احترام بگذارند و در عمل رفتار خود را تغییر دهند./

 

حسین یاری

شناسه مطلب : 277692|

منبع:بصیرت

[ پنج شنبه 94/5/8 ] [ 10:33 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 138
بازدید دیروز: 93
کل بازدیدها: 1041652
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون