سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
آنها برای تحقق خواسته‌های خود گفتمان دوقطبی سازی را در جامعه طراحی کرده‌اند. دوقطبی به این معنا که در جامعه القاء کنند چیزی چز سیاهی و سفیدی، دیو و دلبر وجود ندارد. اگر مردم به طرف افرادی که آنها دوست ندارند بروند یعنی به طرف سیاهی رفته‌اند و اگر به طرف کسانی که آنها دوست دارند بروند یعنی به طرف سفیدی رفته‌اند.

جریان نفوذ و انتخابات اسفندماه
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / گفتگو با حسین فدایی

با آغاز ثبت نام نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، روند انتخابات اسفندماه سال جاری وارد مرحله حساسی شده است. در این بین جریانی که از آن تحت عنوان جریان نفوذ می‌توان یاد کرد در تلاش است تا به نحوی انتخابات را مدیریت کرده و در مسیر واگرایانه و براندازانه خود سوق دهد. لذاست که شناخت برنامه‌ها و سناریوهای این جریان اهمیت می‌یابد.

در همین راستا خبرنگار پایگاه بصیرت گفت و گویی را با آقای حسین فدایی نماینده سابق مجلس و دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی ترتیب داده که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم. 

 

جریان نفوذ و نظام سلطه چه سناریویی را برای انتخابات آتی طرحریزی کرده است؟

از مجموعه اظهارات و موضع گیری‌های نظام سلطه و جریان فتنه این برداشت می‌شود که با یک هدف‌گذاری جدی وارد صحنه شده اند و به دنبال راهبرد تغییر و استحاله، تصرف مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی هستند. تحلیل آنها این است که برای این که بتوانیم مسیر انقلاب اسلامی را از ریل گزاری و مسیری که امام و رهبری طراحی کردند خارج کنیم و برای تحقق اهداف نظام سلطه بتوانیم تغییر به وجود بیاوریم راهی جز ایجاد نفوذ و تصرف در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی نیست این موضع مشترک آنهاست.

برای تحقق این هدف در رابطه با خبرگان دو مسیر را طی می‌کنند یک مسیر این است که تا جایی که می‌توانند افرادی را که صلاحیت ندارند نفوذ بدهند تا بتوانند رای بیاورند که در این مسیر قطعا ناکام خواهند شد. اما در کنار این یک هدف فرعی را هم دنبال می‌کنند و آن این است که می‌خواهند به واسطه افرادی که می‌دانند صلاحیت ندارند و قطعا رد صلاحیت خواهند شد تجمعی را هم عرض مجلس خبرگان تشکیل بدهند، یعنی قصد دارند یک خبرگان غیر رسمی به عنوان یک آلترناتیو در دست خود داشته باشند و این کار یک کار خبیثانه و شیطانی است. 

تحلیل نظام سلطه و جریان فتنه در مورد مجلس این است که ما باید مجلسی را داشته باشیم که در امتداد خواسته‌های ما عمل کند و همسو با تحقق اهداف و گرایشات ما حرکت کند، لذا به دنبال این هستند که گفتمان زندگی خوب و راحت همراه با آرامش و رفاه را به گفتمان عمومی القاء کنند. این اهداف زمانی تحقق پیدا می‌کند که مجلسی داشته باشیم که در مقابل آمریکا و نظام سلطه هیچ مقاومتی وایستادگی نکنند و استکبار ستیز نباشد.

این هدف را با این حرف در جامعه القاء می‌کنند که ما اگر می‌خواهیم به جامعه مورد نظر و مطلوب برسیم باید بتوانیم در مرحله اول همراهی و همسویی با نظام جهانی داشته باشیم و در هنجارهای جهانی هضم شویم. این بحث که گفته می‌شود ما زمانی در حل مشکلات معیشتی مردم به توفیق می‌رسیم که بتوانیم با آمریکایی‌ها به تفاهم برسیم و در مذاکرات به یک راه‌حل مورد نظر برسیم بیانگر همین موضوع است. در واقع با این بیان القاء می‌کنند که حل مشکلات داخلی در گرو مذاکره با آمریکاست. این روش همان دوقطبی کردن صحنه جامعه است، به عبارت دیگر می‌گویند که شما در مقابل خواسته‌های آمریکا سر فرود بیاورید ذلت و خواری را بپذیرید و عزت واهی که آنها دنبال می‌کنند را در تعامل تحمیلی خواسته‌های آمریکایی‌ها بپذیرید سعی می‌کنند این تفکر را برای جامعه تئوریزه و منطق کنند.
 

البته این اهداف برنامه ریزی و نقشه‌های آنهاست، این که این اهداف تا چه حد تحقق پیدا می‌کند به طور حتم با بصیرت، هوشیاری و وحدت ملت ایران به اهداف خود نخواهند رسید. 

 

برای تحقق خواسته‌های خود، از چه شیوه‌هایی استفاده خواهند کرد؟

آنها برای تحقق خواسته‌های خود گفتمان دوقطبی سازی را در جامعه طراحی کرده‌اند. دوقطبی به این معنا که در جامعه القاء کنند چیزی چز سیاهی و سفیدی، دیو و دلبر وجود ندارد. اگر مردم به طرف افرادی که آنها دوست ندارند بروند یعنی به طرف سیاهی رفته‌اند و اگر به طرف کسانی که آنها دوست دارند بروند یعنی به طرف سفیدی رفته‌اند.

این هدف را با این حرف در جامعه القاء می‌کنند که ما اگر می‌خواهیم به جامعه مورد نظر و مطلوب برسیم باید بتوانیم در مرحله اول همراهی و همسویی با نظام جهانی داشته باشیم و در هنجارهای جهانی هضم شویم. این بحث که گفته می‌شود ما زمانی در حل مشکلات معیشتی مردم به توفیق می‌رسیم که بتوانیم با آمریکایی‌ها به تفاهم برسیم و در مذاکرات به یک راه‌حل مورد نظر برسیم بیانگر همین موضوع است. در واقع با این بیان القاء می‌کنند که حل مشکلات داخلی در گرو مذاکره با آمریکاست. این روش همان دوقطبی کردن صحنه جامعه است، به عبارت دیگر می‌گویند که شما در مقابل خواسته‌های آمریکا سر فرود بیاورید ذلت و خواری را بپذیرید و عزت واهی که آنها دنبال می‌کنند را در تعامل تحمیلی خواسته‌های آمریکایی‌ها بپذیرید سعی می‌کنند این تفکر را برای جامعه تئوریزه و منطق کنند. 

یکی از ابزارهای بسیار مهمی که به واسطه آن می‌خواهند این باور را در مردم به وجود بیاورند ایجاد شبکه نفوذی است که بیش از سی سال نظام سلطه بر آن سرمایه‌گذاری کرده است امروز شبکه نفوذ از ظرفیت بالایی نسبت به گذشته برخوردار شده و شگردهایش تغییر پیدا کرده است. امروز مسئولان و تصمیم سازها تصور می‌کنند با ادراک سازی و تغییر محاسبات می‌توانند به اهداف شوم خود برسند، لذا کانون‌ها و اتاق‌های فکری را تحت مدیریت شبکه نفوذ به جهت شناسایی افراد به وجود آوردند افرادی که نفوذپذیر هستند و واسطه‌هایی که می‌توانند از ظرفیت آنها برای انتقال نفوذ استفاده کنند.

یکی از ظرفیت‌هایی که از مدتها قبل روی آن سرمایه گذاری کرده‌اند؛ بستگان و فرزندان مسئولان هستند. این افراد را شناسایی می‌کنند هر جا که زمینه‌ای دیدند سعی می‌کنند آن فرزند یا بستگان مسئول را به انواع آلودگی‌ها از جمله آلودگی اخلاقی، جنسی و مالی آلوده کنند. وقتی که فرد را آلوده کردند از این ظرفیت برای انتقال مفاهیم به مسئولان استفاده می‌کنند.

البته بسیاری از مسئولان ما ظرفیت بالایی دارند و نفوذناپذیر هستند و واکنش نشان می‌دهند، اما به هر حال همیشه افرادی هستند که ضعیف النفس بوده و تحت تاثیر قرار می‌گیرند و ناخودآگاه اعمال و کارهایی را انجام می‌دهند که جزو نقشه‌ای است که دشمن طراحی کرده است.

جریان نفوذ چه نگاهی به بزرگداشت نهم دی ماه دارد؟

نهم دی در حقیقت اوج بصیرت ملت ایران در مقابل نظام سلطه و شیطنت فتنه‌گران بود. طبعا آمریکایی‌ها و فتنه‌گران دوست ندارند این اقتدار و بصیرت ملت مستمر باشد و رشد و تکامل پیدا کند به همین خاطر تلاش می‌کنند تا این نماد تاریخی ملت ایران را به فراموشی بسپارند. در واقع به بهانه‌های مختلف از یاد کردن آن فرار می‌کنند، می‌گویند چرا نبش قبر می‌کنید! مسئله‌ای بوده که گذشته! سعی می‌کنند که حماسه نهم دی را به دست فراموشی بسپارند، در حالی که نهم دی یکی از مهمترین مقاطع تاریخی نظام جمهوری اسلامی است و زنده نگاه داشتن آن برای بصیرت افزایی در جامعه بسیار موثر و کارگشاست.

نهم دی در حقیقت اوج بصیرت ملت ایران در مقابل نظام سلطه و شیطنت فتنه‌گران بود. طبعا آمریکایی‌ها و فتنه‌گران دوست ندارند این اقتدار و بصیرت ملت مستمر باشد و رشد و تکامل پیدا کند به همین خاطر تلاش می‌کنند تا این نماد تاریخی ملت ایران را به فراموشی بسپارند.

در واقع به بهانه‌های مختلف از یاد کردن آن فرار می‌کنند، می‌گویند چرا نبش قبر می‌کنید! مسئله‌ای بوده که گذشته! سعی می‌کنند که حماسه نهم دی را به دست فراموشی بسپارند، در حالی که نهم دی یکی از مهمترین مقاطع تاریخی نظام جمهوری اسلامی است و زنده نگاه داشتن آن برای بصیرت افزایی در جامعه بسیار موثر و کارگشاست.

ما اگر می‌خواهیم 9 دی زنده باشد و بزرگداشت 9 دی را برگزار می‌کنیم به این دلیل است که می‌خواهیم ارزش‌های دینی و عزت ملی زنده بماند و وحدت ملی حفظ شود. بزرگداشت 9 دی زنده نگاه داشتن پیوند بین ملت و امامت است، زنده نگاه داشتن ولایتمداری و روحیه استکبار ستیزی، صیانت از عزت و اقتدار ملی است. لذا اگر کسانی با وسوسه‌ها و تفکرات غلط خود بخواهند در مردم ایجاد شک و تردید کنند تا پاسداشت 9 دی در شان ملت ایران برگزار نشود، در حقیقت ادامه خط فتنه و شیطنت‌های دشمن را پیش گرفته است که قصد دارند در ملت ایجاد تفرقه کنند.

تهیه و تنظیم: سید محمد مشکوة الممالک


[ دوشنبه 94/9/30 ] [ 4:4 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
تکرار نام خمینی(ره) و استقبال ملت از این نام بر خشم و غضب دشمنان این ملت خواهد افزود و آنان را از تسلط بر سرنوشت این کشور بیش از پیش ناامید خواهد کرد. چرا که نام "خمینی" تداعی بخش مفاهیمی کلیدی چون حکومت اسلامی، ولایت مطلقه فقیه، دشمن شناسی، استکبارستیزی، عزت اسلامی، استقلال، هویت دینی، آزادی اسلامی، مردم‌سالاری دینی و ... است و تکرار این کلیدواژه‌ها خواب را از چشمان استکبار در طول دهه‌های اخیر ربوده است.

نام «خمینی» فراتر از جناح‌ها
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / رضا موحدی

در میان شخصیت‌های تاریخی سده‌های اخیر، هیچ نامی چون نام بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی در قلب ملت ایران جای نداشته است. حضرت امام(ره) با دم مسیحایی خود توانست نهضت اسلامی ملت ایران را بعد از سالیان طولانی حاکمیت استبداد و استعمار به پیروزی برساند و در این مسیر تمامی امت با گرایش‌های فکری، اعتقادی و سیاسی و فرهنگی مختلف را بسیج نموده و در مسیر تحقق استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی هدایت نماید. دست‌یابی به این موفقیت و این جایگاه رفیع ( که حاصل تسخیر قلب‌ها و مغزها بود و تجلی آن استقبال تاریخی از ایشان در بهمن 57 و وداع باشکوه در خرداد 68) جز به اخلاص این بزرگمرد و نگاه فراگیر و فراجناحی ایشان میسر نبود.

حضرت امام(ره) از همان ابتدای آغاز نهضت اسلامی، اصل و بنای عمل سیاسی خود را توجه به منافع ملت و حرکت در مسیری بالاتر از تعلقات تنگ جناحی و سیاسی قرار داد. وی به مثابه پدری بود که گاه دست نوازش و گاه نگاه غضب آلود خود را نسبت به عملکرد جریان‌های سیاسی کشور نشان می‌داد، تلاش می‌نمود تا ضمن حفظ همه فعالین سیاسی معتقد به اسلام و انقلاب و مردم، آنها را در مسیر صحیح سیاست ورزی هدایت و راهنمایی کند.

حضرت امام(ره) تا پایان عمر گران‌بارشان مبتنی بر همین اصل عمل کرد و همین ثبات در مسیر حق بود که امروز نیز هیچ یک از جریان‌های سیاسی نخواهند توانست نام ایشان را به نفع خود مصادر نمایند. ملت ایران نیز چنین نگاه تقلیل‌گرایانه و تنگ نظرانه را نخواهند پذیرفت و بدون شک نسبت به آن واکنش نشان خواهند داد. بدون شک آلوده ساختن نام ایشان به رقابت‌های سیاسی و هرگونه بهره برداری جناحی از وابستگی‌های نسبی، سببی، و ... ایشان، حرکت در طریقی است که نه تنها مورد رضایت آن عزیز سفر کرده نخواهد بود، بلکه در میان ملت بصیر ایران نیز با واکنش همراه خواهد بود.

ورود شایسته حجت الاسلام سیدحسن خمینی و اعلام حضور مستقل در انتخابات، نویدبخش ناامیدی این جریان است و ضروری است که بر این استقلال و فراجناحی بودن تاکید ورزیده شود. به واقع سیدحسن نباید اجازه دهد تا رای به ایشان، رای به جناحی خاص تعریف شود، چرا که اولا این اقدام از میزان آراء وی خواهد کاست، و مهمتر از آن موجب تقلیل و فروکاستن از نام امامی خواهد شد که این خاندان بدان منتسب است. حضرت امام(ره) همواره باید فراتر از جناح‌ها و نگاه‌های تنگ نظرانه تعریف شود و حفظ این مهم بیش از هرکس برعهده منسوبین و نزدیکان و خاندان امام و در گام بعدی دوستان و شاگردان مکتب ایشان است.

این وضعیت برشمرده، شرایط حساسی را برای فعالیت‌های سیاسی - اجتماعی همه منسوبین به حضرت امام(ره) ایجاب می‌کند و فرصت‌ها و محدودیت‌هایی را به همراه خواهد داشت که باید نسبت به آن هوشیار و پایبند باشند.

به عنوان نمونه با فرا رسیدن موسم انتخابات پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان و همزمانی آن با برگزاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی فضای عمومی کشور کاملا سیاسی شده و بر رونق بازار سیاست و جنب و جوش‌های احزاب و گروه‌های سیاسی افزوده است. در این بین ورود نواده حضرت امام (ره) به عرصه نامزدی مجلس خبرگان، رخدادی است که برای اولین بار اتفاق افتاده است. این حرمت از یکسو نویدبخش و از دیگر با نگرانی‌هایی همراه است.

از سویی حضور چنین عزیزانی از خاندان بزرگ حضرت امام(ره)، هم به نحوی از حقوق اولیه ایشان به حساب می‌آید که نمی‌توان آن را نادیده گرفت، و هم آنکه با توجه به عزت این نام، با استقبال باشکوه مردمی همراه خواهد بود. همچنین این اقدام می‌تواند فرصتی مناسب برای زنده نگه داشتن آرمان‌ها و اندیشه‌های آن حکیم بزرگ زمانه ما باشد.

بدون شک تکرار نام خمینی(ره) و استقبال ملت از این نام بر خشم و غضب دشمنان این ملت خواهد افزود و آنان را از تسلط بر سرنوشت این کشور بیش از پیش ناامید خواهد کرد. چرا که نام "خمینی" تداعی بخش مفاهیمی کلیدی چون حکومت اسلامی، ولایت مطلقه فقیه، دشمن شناسی، استکبارستیزی، عزت اسلامی، استقلال، هویت دینی، آزادی اسلامی، مردم‌سالاری دینی و ... است و تکرار این کلیدواژه‌ها خواب را از چشمان استکبار در طول دهه‌های اخیر ربوده است. لذا این حضور بسیار گرانقدر و ارزشمند بوده و بر لطافت و طراوت و طهارت فضای انتخابات آتی خواهد افزود و باید از آن استقبال نمود.

از سویی دیگر حضور خاندان و منسوبین حضرت امام(ره) در عرصه‌ی سیاسی با این نگرانی همراه است که نکند جریان‌ها و گروه‌های سیاسی فرصت‌طلب درصدد مصادره این نام برآیند و با اینکار اهداف زودگذر و تنگ‌نظرانه جناحی خود را دنبال نمایند! آنچه این دغدغه را افزون می‌کند تحرکات سیاسی جریان‌هایی است که متاسفانه عملکرد قبل قبولی در طول سال‌های اخیر نداشته و روز به روز از گفتمان و اندیشه حضرت امام(ره) فاصله گرفته‌اند. اوج این بداخلاقی و انحراف را می‌توان پس از حوادث خلاف قانون بخشی از این جریان در انتخابات سال 88 مشاهده نمود که با توهین و افترا و اتهام مکرر به بنیانگذار انقلاب اسلامی همراه بود.

در سال 1389 درست در شب سالگرد ارتحال حضرت روح الله(ره)، یکی از قلم‌بدستان فتنه‌گر به میدان آمده و با نوشتاری خطاب به سران فتنه، از آنها می‌خواهد که از نام امام خمینی(ره) فاصله بگیرند و از خط امام اعلام برائت نمایند! "اکبر گنجی"؛ عنصر فراری حامی فتنه، با ادبیاتی توهین آمیز حضرت امام(ره) را متهم به جنایت کرده می‌نویسد: «آیت الله خمینی که حفظ نظام را مهمتر از کلیه احکام شرعی به شمار می‌آورد و آن را تئوریزه کرد، برای حفظ نظام هر عملی را مجاز می‌دانست. مگر در تابستان 1367 چند هزار زندانی سیاسی به حکم او قتل عام نشدند؟ سرسپردگی به آیت الله خامنه‌ای با سرسپردگی به آیت الله خمینی تفاوتی ندارد، هر دو مصداقی از نظام سلطانی را به نمایش گذارده و می‌گذارند.» 

این مزدور وابسته به دستگاههای جاسوسی آمریکا که متاسفانه با قاطعیت از موسوی وکروبی حمایت می‌کند، در نوشته دیگری که با عنوان "آیت الله خمینی؛ بی‌گناه یا..." در تاریخ 27/3/89 نوشته است، با صراحت و بیشرمی بیشتری آن "عزیز سفر کرده" را مورد بی‌احترامی قرار می‌دهد و می‌نویسد: «چه کسی نمی‌داند که آیت الله خمینی آمر جنایت علیه بشریت بود؟» وی حضرت امام را متهم به دیکتاتوری کرده و می‌نویسد: «آیت الله خمینی هیچ مرجع تقلیدی را که موضعی انتقادی اتخاذ می‌نمود را تحمل نمی‌کرد.»! و در ادامه می‌افزاید: «... مسأله این بود، در این کشور هیچ کس نباید مطرح شود. هر کس مطرح می شد، کارش را می ساختند. در دهه ی اول انقلاب، باید، فقط آیت الله خمینی مطرح می‌گشت...»!؟

در گامی دیگر "محسن کدیور" یکی دیگر از ضدانقلابیون فراری که اتفاقا از تئوری‌پردازان این جریان سیاسی به حساب می‌آید، نامه‌ای خطاب به حجت الاسلام سید حسن خمینی،(26/3/89) می‌نویسد و از ایشان می‌خوا‌هد تا به عنوان "یکی از نوادگان فاضل مرحوم آیت الله خمینی" از رکن اساسی اندیشه سیاسی حضرت امام که نظریه ولایت مطلقه فقیه باشد اعلام برائت کرده و «اعلام امیدواری می‌کند که سید حسن در تحقیقاتشان به این نتیجه برسد که ولایت شرعی فقیه بر مردم، فاقد مستند معتبر عقلی و نقلی است»!

وی با صراحت اعلام می‌دارد که حضرت امام(ره) در کارنامه خود از "چند خطای نه چندان کوچک" برخوردار است که در صدر آن ارائه مکتب سیاسی ایشان مبتنی بر نظریه " ولایت انتصابی مطلقه فقیه" قرار دارد! وی با متهم کردن نظام اسلامی و در راس آن ولایت مطلقه فقیه، خطاب به نواده حضرت امام(ره) می‌نویسد: «از آنجا که اصل ولایت فقیه و مصداق فعلی آن (بنا به شهادت مرحوم پدر شما و سه نفر دیگر از سران نظام در آن زمان) مورد رضایت آیت الله خمینی بوده است، آیا علاوه بر براهین نظری، ارزیابی منصفانه دو دهه اخیر بالاترین دلیل بر بی اعتباری این نظریه نیست؟ پرسش جدی این است: خط امام این "خطای فاحش" را چگونه می خواهد اصلاح کند؟»

متاسفانه اینچنین ادعاهای واهی و اتهامات دروغین توسط بزرگان این جریان و مخاطبین این نامه‌نگاری‌ها بی‌پاسخ ماند و واکنش در خوری را به همراه نداشت که حکایت از عدم تمایل برای مرزبندی با این منحرفین داشت.

حال با گذشت چند سال از فتنه 88، جریان سیاسی که چنین کارنامه‌ای در ضدیت با حضرت امام(ره) به استقبال از ورود نواده حضرت امام(ره) به میدان رقابت انتخابات مجلس خبرگان شده است! طبیعی است که چنین اقداماتی حساسیت و نگرانی دلسوزان نظام اسلامی و مریدان و شاگردان مکتب حضرت روح الله(ره) را به همراه داشته باشد.

اولین گام بنظر می‌رسد که نواده حضرت امام(ره) باید با اعلام موضع صریح در برابر این جریان صف آرایی کرده و مرزبندی خود با دشمنان و کینه‌وزان حضرت امام(ره) را علنی و آشکار نماید. در گام بعدی تاکید بر آرمان‌های حضرت امام(ره) و بازخوانی شاخصه‌های مکتب سیاسی ایشان در این ایام بار دیگر موجب یاس و ناامیدی طمع ورزان و منحرفین خواهد شد.

در اولین گام بنظر می‌رسد که نواده حضرت امام(ره) باید با اعلام موضع صریح در برابر این جریان صف آرایی کرده و مرزبندی خود با دشمنان و کینه‌وزان حضرت امام(ره) را علنی و آشکار نماید. در گام بعدی تاکید بر آرمان‌های حضرت امام(ره) و بازخوانی شاخصه‌های مکتب سیاسی ایشان در این ایام بار دیگر موجب یاس و ناامیدی طمع ورزان و منحرفین خواهد شد.

البته ورود شایسته حجت الاسلام سیدحسن خمینی و اعلام حضور مستقل در انتخابات، نویدبخش ناامیدی این جریان است و ضروری است که بر این استقلال و فراجناحی بودن تاکید ورزیده شود. به واقع سیدحسن نباید اجازه دهد تا رای به ایشان، رای به جناحی خاص تعریف شود، چرا که اولا این اقدام از میزان آراء وی خواهد کاست، و مهمتر از آن موجب تقلیل و فروکاستن از نام امامی خواهد شد که این خاندان بدان منتسب است. حضرت امام(ره) همواره باید فراتر از جناح‌ها و نگاه‌های تنگ نظرانه تعریف شود و حفظ این مهم بیش از هرکس برعهده منسوبین و نزدیکان و خاندان امام و در گام بعدی دوستان و شاگردان مکتب ایشان است.

نام حضرت امام(ره) برای همیشه تاریخ باید مقدس بماند و خواهد ماند. فرصت طلبان هرچند ممکن است که چندصباحی با شیادی و معرکه‌گیری سیاسی، اذهان عمومی را دچار خطا و غفلت کنند، اما باید بدانند که نام خمینی زنده است، تا نهضت اسلامی زنده است و تا ملت بصیر ایران زنده‌اند و تلاش‌های ایشان برای تحریف و تخریب و به فراموشی سپردن نام امام(ره) آب در هاون کوبیدن است. حضرت امام(ره) شجره طیبه‌ای است که ریشه در باورهای الاهی یک ملت با تاریخی هزاران ساله دارد و ثمره تلاش آن بزرگمرد برای همیشه تاریخ باقی خواهد ماند.

چراغی را که ایزد برافروزد/ هر آنکس پف کند ریشش بسوزد

 



[ دوشنبه 94/9/30 ] [ 4:3 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
نامزدهای خبرگان رهبری را چهره‌هایی تشکیل می‌دهند که دارای جایگاه فقاهت و اجتهاد بوده و به همین واسطه از جایگاه ممتازی در جامعه برخوردارند. اغلب این افراد از بزرگان و مدرسین حوزه علمیه و دانشگاه بوده و یا امامت جمعه و جماعت را در شهرهای کوچک و بزرگ برعهده دارند. طبیعی است که چنین شخصیت‌هایی از وجاهت و اعتبار خاصی نزد مردم برخوردار بوده و همین جایگاه است که پشتوانه معتبری برای این مجلس به حساب می‌آید تا در زمان لازم، برآیند این اعتبار، پشتوانه‌ای برای ولایت فقیه باشد.

ملاحظاتی برای رقابت در انتخابات مجلس خبرگان
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / مهدی سعیدی

با فرارسیدن زمان ثبت نام داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان رهبری از پنج‌شنبه 26 آذر آغاز و تا 2 دی ادامه می‌یابد، روند این انتخابات وارد مرحله‌ای جدی شده و به تدریج رقابت‌های انتخاباتی اوج خواهد گرفت. گفتنی است؛ فعالیت هیات‌های اجرایی انتخابات مجلس خبرگان از 21 آذر آغاز شده است. هیات‌های اجرایی پس از پایان مهلت ثبت‌نام ظرف یک دوره زمانی 10 روزه صلاحیت داوطلبان را بر اساس استعلامات مراجع چهارگانه مجلس در قانون (نیروی انتظامی، قوه قضاییه، وزارت اطلاعات و سازمان ثبت‌احوال) بررسی می‌کنند. پس از بررسی صلاحیت داوطلبان در هیات‌های اجرایی، بررسی صلاحیت داوطلبان در هیات‌های نظارت و پس از آن در شورای نگهبان انجام خواهد شد که این روند تا 5 اسفند ادامه خواهد یافت. نامزدهای تایید صلاحیت شده بعد از این تاریخ خواهند توانست با آغاز تبلیغات برای تکیه زدن بر 88 صندلی مجلس خبرگان رقابت نموده و منتظر کسب رای توسط مردم باشند.

از سویی دیگر رقابت‌های انتخاباتی با نوعی رویکرد انتقادی و ادبیات نقادانه آمیخته است که گاه متاسفانه مرزهای تخریب و سیاه نمایی را نیز در می‌نورد و سایه سیاه کینه و اختلاف و کدورت را بر قلب‌ها می‌گستراند که حاصلی جز اعتبارزدایی از نمایندگان منتخب به همراه نخواهد داشت. حال تصور شود که همین شیوه رقابت انتخاباتی که در میدان‌های مختلفی چون انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا حاکم است، دقیقا در این انتخابات نیز جاری شود! در این شرایط معلوم نیست که چه زمین سوخته‌ای بعد از پایان انتخابات برای سرمایه‌های علمی و اخلاقی کشور به جای خواهد ماند!

در این بین باید به این نکته توجه جدی نمود که انتخابات مجلس خبرگان رهبری تفاوت‌هایی با دیگر رقابت‌های سیاسی دارد.

نامزدهای خبرگان رهبری را چهره‌هایی تشکیل می‌دهند که دارای جایگاه فقاهت و اجتهاد بوده و به همین واسطه از جایگاه ممتازی در جامعه برخوردارند. اغلب این افراد از بزرگان و مدرسین حوزه علمیه و دانشگاه بوده و یا امامت جمعه و جماعت را در شهرهای کوچک و بزرگ برعهده دارند. طبیعی است که چنین شخصیت‌هایی از وجاهت و اعتبار خاصی نزد مردم برخوردار بوده و همین جایگاه است که پشتوانه معتبری برای این مجلس به حساب می‌آید تا در زمان لازم، برآیند این اعتبار، پشتوانه‌ای برای ولایت فقیه باشد.

همین شرایط می‌طلبد تا مفهوم رقابت انتخاباتی در این انتخابات به گونه‌ای دیگر طرحریزی شود که حاصل آن تضعیف وجاهت ائمه‌جمعه و علما و بزرگان حوزه و دانشگاه نگردد. حتی اگر با نگاه کارکردگرایانه صرف نیز به این عرصه بنگریم، باز هم حفظ و صیانت از اعتبار و وجاهت مجلس خبرگان و اعضای محترم آن برای تثبیت امنیت و اقتدار کشور ضروری بنظر می‌رسد.

از سویی دیگر رقابت‌های انتخاباتی با نوعی رویکرد انتقادی و ادبیات نقادانه آمیخته است که گاه متاسفانه مرزهای تخریب و سیاه نمایی را نیز در می‌نورد و سایه سیاه کینه و اختلاف و کدورت را بر قلب‌ها می‌گستراند که حاصلی جز اعتبارزدایی از نمایندگان منتخب به همراه نخواهد داشت.

حال تصور شود که همین شیوه رقابت انتخاباتی که در میدان‌های مختلفی چون انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا حاکم است، دقیقا در این انتخابات نیز جاری شود! در این شرایط معلوم نیست که چه زمین سوخته‌ای بعد از پایان انتخابات برای سرمایه‌های علمی و اخلاقی کشور به جای خواهد ماند!

دلیل طرح این مساله و حساسیت‌های ایجاد شده در این زمینه آن است که این دوره از انتخابات مجلس خبرگان رهبری با ادوار گذشته تفاوت‌هایی یافته است. مهمترین این تفاوت‌ها آن است که اولین دوره‌ای است که شاهد همزمانی برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان هستیم. و با توجه به رقابتی بودن شدید انتخابات مجلس، احتمال تاثیرپذیری انتخابات خبرگان از آن نیز بسیار بالا است و همان فضای دو قطبی می‌توانند به این حوزه نیز سرریز شود.

رقابت سیاسی بین گروه‌های سیاسی کشور در این دوره از انتخابات به اوج رسیده است و برنامه‌ریزی برای کسب قدرت در انتخابات خبرگان نیز نسبت به گذشته افزایش یافته است! همین امر موجب شده تا فضای رقابت انتخاباتی مجلس خبرگان بیش از گذشته سیاسی شود.

از سویی دیگر رقابت سیاسی بین گروه‌های سیاسی کشور در این دوره از انتخابات به اوج رسیده است و برنامه‌ریزی برای کسب قدرت در انتخابات خبرگان نیز نسبت به گذشته افزایش یافته است! همین امر موجب شده تا فضای رقابت انتخاباتی مجلس خبرگان بیش از گذشته سیاسی شود.

تغییرات نسلی و ورود چهره‌ای جوان‌تر نیز بر عوامل پیشین افزون شده است، چرا که رقابت و جوانی رابطه معناداری با هم داشته و هم آنکه حضور چهره‌های وزین گذشته که مورد پذیرش همه جریان‌های سیاسی بودند، جای خود را به چهره‌های جدیدی داده که از چنین جامعیتی برخوردار نیستند، لذا اختلافات فهرست‌ا زیاده بوده و از اسامی مشترک لیست‌ها کاسته خواهد شد و همین امر در رقابتی شدن خواهد افزود.

حاصل آنکه شرایط نگران کننده ای در مسیر انتخابات مجلس خبرگان وجود دارد که اگر مدیریت و مهار نشود، می‌تواند در  اعتبارزدایی از این مهمترین مجلس تصمیم‌‌گیری در کشور اثرگذار باشد.

لازمه عبور از این وضعیت و کاستن از عوارض آن، این است که همه جریان‌ها و فعالین سیاسی کشور با نگاهی فراجناحی و مبتنی بر منافع ملی به این میدان بنگرند و تلاش نمایند تا از دوقطبی سازی ناصواب این میدان بکاهند. ملت نیز با هوشیاری بازی خورده جریان‌های سیاسی که مصالح زودگذر را بر مصالح بلندمدت ترجیح می‌دهند نباشند. نامزدهای محترم نیز با توجه به دغدغه‌های برشمرده هوشیارانه وارد میدان رقابت‌های انتخاباتی شوند.

 


[ یکشنبه 94/9/29 ] [ 7:30 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
جناح ها بر اساس سلایق حزبی خود عمل می‌کنند و نمایندگان مجلس خبرگان با تکیه بر رسالت دینی خود باید سلایق را کنار گذاشته و بر اساس تکلیف عمل نمایند.

نقش خواص در انتخابات خبرگان
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / علی کارگر

نقش خواص در تحولات سیاسی بارز و شاخص است به طوری که اگر اراده ملتها را موتور محرکه تحولات جوامع بدانیم، خواص هدایت کننده و جهت دهنده این نیرو هستند. این نقش در مقاطع حساس از اهمیت بیشتری برخودار می‌شود. یکی از این مقاطع حساس انتخابات خبرگان رهبری است که نقش خواص در این زمان را می‌توان چنین برشمرد:

 

1- تبیین جایگاه و اهمیت خبرگان رهبری: 

در نظام جمهوری اسلامی ایران رهبری محور وحدت کشور و ناخدای کشتی انقلاب در رویارویی با امواج سهمگین است، به تبع این جایگاه مجلس خبرگان که وظیفه کشف و نظارت بر رهبری را بر عهده دارند نیز از اهمیت مضاعفی برخوردار می‌باشد. خواص در چنین مقطعی باید به تبیین نقش تعیین کننده ولایت فقیه در دوران غیبت پرداخته و رابطه ناگسستنی دین و سیاست را برای عامه مردم تشریح نمایند. تبیین چگونگی مدیریت بحران های سخت و عبور موفق از گردنه‌های تاریخی نظام می‌تواند تا حدی اهمیت مجلس خبرگان را بیان نموده و در انتخاب هوشمندانه مردم و عملکرد خبرگان پیروز در انتخابات مؤثر و مفید واقع شود. حضور پرشکوه و با بصیرت مردم در انتخابات خبرگان می‌تواند یکی از اهداف و وظایف خواص در این موضوع باشد.

 

2- تبیین فراجناحی بودن مجلس خبرگان: 

مجلس خبرگان حلقه اتصال جنبه الهی و مردمی جایگاه ولایت فقیه است. چرا که از یک طرف با انتخاب خبرگان توسط مردم، شاهد ایفای نقش مردم در مدیریت کشور هستیم و خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم رسالت خطیر خود را انجام می‌دهند و از طرف دیگر با شروطی که برای خبرگان و بالاتر از آن برای ولی فقیه مشخص گردیده است اراده الهی در این جایگاه تبلور پیدا می‌کند. روشن است که این جایگاه نمی‌تواند جناحی باشد. جناح ها بر اساس سلایق حزبی خود عمل می‌کنند و نمایندگان مجلس خبرگان با تکیه بر رسالت دینی خود باید سلایق را کنار گذاشته و بر اساس تکلیف عمل نمایند.

علی‌رغم سابقه قابل قبول خبرگان در این مسأله ما شاهد حرکت برخی برخلاف این مسیر هستیم. یعنی نه تنها تلاش می‌شود تا رقابت مجتهدان و علمای دین  را به رقابتی جریانی تبدیل کنند، بلکه سعی می‌کنند جایگاه ولایت را هم به یک جایگاه صرفا زمینی و حداکثر به عنوان یک جایگاه مافوق سه قوه نظام تنزل دهند. اظهار نظر در این باره که چه کسانی بیایند تا فلان سیاست بر مجلس خبرگان حاکم شود و یا وزن فلان شخصیت در مجلس خبرگان می‌تواند برای جریان ما مؤثر یا خطرناک باشد، در شأن علمای دینی نیست.

 

3- تبیین الگوی ولایت فقیه به عنوان شیوه ای موفق برای اداره جامعه:

در حالی که بشریت با فاصله گرفتن از دین و معنویت در قرن بیستم به دنبال الگویی نو و متفاوت برای اداره جامعه بود، انقلاب اسلامی ایران توانست با ارائه نظریه ولایت فقیه راهی جدید در مقابل بشریت قرار دهد. مهمترین شاخصه این الگو چگونگی انتخاب ولی فقیه و انتقال قدرت است. در حالی که در الگوهای سنتی و استبدادی قدرت با زور و یا موروثی منتقل می‌شود و در الگوهای لیبرالی با لابی‌گری و انتخاب مدیریت شده مردم این اتفاق رخ می‌دهد در الگوی ولایت فقیه جابجایی قدرت بر اساس قوانین پذیرفته شده شرعی و بر اساس شایسته‌سالاری صورت می‌گیرد. اگرچه پرداختن به ویژگی‌های الگوی ولایت فقیه در این مجال نمی‌گنجد ولیکن تبیین این جایگاه و الگو در دورانی که ملتهای مسلمان و بیدار شده منطقه تشنه الگوی موفق دینی برای اداره جامعه هستند وظیفه حساس و راهبردی خواص در جامعه می باشد.

لذا انتظار می‌رود خواص جامعه با پرهیز از انفعال در انتخابات خبرگان رهبری جایگاه و شأن این مجلس را حفظ نموده و ضمن تبیین اهمیت موضوع و دعوت از مردم جهت حضور آگاهانه، اجازه ندهند عده ای قدرت طلب فضای انتخابات خبرگان را دوقطبی و جناحی نمایند.

 


[ یکشنبه 94/9/29 ] [ 3:46 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

از برخورد با فتنه اهل «بغی» تا کشتار شیعیان نیجریه

دوازدهمین شماره هفته نامه خط حزب‌الله با گزارشی درباره فاجعه کشتار شیعیان مظلوم زاریا در نیجریه و هم چنین یادداشتی در تبیین روش برخورد نظام اسلامی با «اهل بغی» در جریان حوادث فتنه‌گون سال 88 و پس از آن منتشر شد.
خط حزب‌الله ضمن بیان روایتی از دوران مجروحیت یکی از فرزندان رهبر شیعیان نیجریه، این شماره را به 4 فرزند شهیدش تقدیم کرده است.
تصویر اول نشریه در این هفته نیز به حضور سید ابراهیم زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه در حسینیه امام خمینی(ره) در دیدار شرکت کنندگان اجلاس مجمع جهانی اهل بیت(ع) اختصاص پیدا کرده است.
در این شماره هم چنین نظر رهبر انقلاب درخصوص مجلس لعن در بخش احکام آموزشی و هم چنین روایت رهبر انقلاب از نقش شهید مفتح در پیوند حوزه و دانشگاه آمده است.
نسخه‌ی PDF نشریه در دو نسخه‌ی A4 جهت مطالعه و A3 جهت چاپ برای چاپ و تکثیر بر روی سایت KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند. همچنین برای دسترسی به آرشیو نشریهمی‌توانید به اینجا مراجعه کنید.



[ پنج شنبه 94/9/26 ] [ 6:42 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
قطعنامه جدید در عین نکات مثبتی که دارد، راه را برای لابی گری های واشنگتن جهت طرح مسائل "گذشته" در "آینده " به صورت کامل نبسته است. بنابراین لازم است در عین صیانت از دستاوردهای این قطعنامه، مانع از کارشکنی های احتمالی آمریکا در این خصوص شد. این موارد می تواند در بیانیه جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به قطعنامه صادر شده اخیر در شورای حکام مورد توجه و استناد قرار گیرد.

آمریکا و روزهای پس از بسته شدن پی ام دی
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/فخرالدین اسدی
سرانجام پرونده پی ام دی در جلسه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی با تصویب قطعنامه پیشنهادی گروه 1+5 مختومه شد.
 اعلام رسمی مختومه شدن پرونده پی ام دی در قطعنامه، لغو 12 قطعنامه قبلی شورای حکام در قبال فعالیت های هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران، اذعان آژانس به دروغ بودن ادعاهای مطرح شده در خصوص فعالیت های هسته ای گذشته ایران و هموار شدن مسیر اجرای برجام از نقاط مثبت مطرح شده در این قطعنامه محسوب می شود. با این حال نمی توان از رویکرد شیطنت آمیز ایالات متحده آمریکا و برخی دیگر از اعضای شورای حکام مبنی بر طرح "مسائل گذشته در آینده" به سادگی گذشت.
در این خصوص مقامات آمریکایی قصد دارند با تکیه بر واژه "نگرانی های بالقوه"، زمینه طرح مسائل گذشته را در آینده فراهم کنند، یعنی مقامات کاخ سفید قصد واقعی بستن پرونده پی ام دی را در عمل ندارند. بنابراین باید مراقب این بازی وقیحانه از سوی رقیب بود.
استفاده مقامات آمریکایی از واژه «نگرانی های بالقوه» نشان دهنده رویکرد غیر حقوقی و شیطنت آمیز واشنگتن نسبت به مقوله پی ام دی است. "هنری انشر" نماینده آمریکا در آژانس بین المللی انرژی اتمی در این خصوص می گوید: " هرچند پرونده ایران مختومه شد، اما باید بدانیم که آژانس درباره هر نگرانی دوباره‌ای امکان تحقیق دارد. ما راه را برای تحقیق آژانس در خصوص نگرانی های بالقوه در خصوص فعالیت های هسته ای ایران نبسته ایم ."
در اینجا مقامات آمریکایی صراحتا از یک سری نگرانی های بالقوه سخن به میان می آورند که امکان طرح آن ها در آینده وجود دارد؛ نگرانی های بالقوه ای که می تواند منجر به تحقیق در خصوص مسائل گذشته، حال و آینده پرونده هسته ای ایران شود. هر چند در این خصوص رویکرد "نگاه به آینده" در قطعنامه شورای حکام گنجانده شده است، اما نباید فراموش کرد که ایالات متحده آمریکا با استفاده از لابی گری های خود ممکن است دیگر اعضای شورای حکام و مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی را طی ده سال آتی ( زمان پیش بینی شده برای طی روند عادی سازی پرونده هسته ای ایران ) تحت فشار قرار دهد.
این در حالیست که جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا نیز در عین استقبال از بسته شدن پرونده پی ام دی، تصریح کرده است که   بسته شدن پی ام دی به معنای تحقیقات آینده آژانس در این خصوص نیست.
ادغام زمان گذشته در آینده و ایجاد پلی میان گذشته و آینده فعالیت های هسته ای ایران از راهبردهای خطرناکی است که ایالات متحده آمریکا سعی دارد راه را برای اعمال آن طی سال های آینده باز نگاه دارد. از این رو باید این بازی خطرناک رقیب به صورتی جدّی مورد رصد و تحلیل مسئولین سیاست خارجی و سازمان انرژی اتمی کشورمان قرار گیرد. بدیهی است که در این معادله، اعتماد نسبت به آژانس بین المللی انرژی اتمی ، شورای حکام و از همه بدتر ایالات متحده آمریکا پاشنه آَشیل ما در قبال برجام و متعلقات فنی و حقوقی آن ( از جمله پرونده پی ام دی) محسوب می شود.
در این خصوص مسئولین کشورمان باید تلاش های لازم برای جلوگیری از افزایش ضریب بازگشت پذیری پی ام دی ـ با استناد به لابی های سیاسی آمریکا ـ را فراهم آورند. در واقع قطعنامه جدید در عین نکات مثبتی که دارد، راه را برای لابی گری های واشنگتن جهت طرح مسائل "گذشته" در "آینده " به صورت کامل نبسته است. بنابراین لازم است در عین صیانت از دستاوردهای این قطعنامه، مانع از کارشکنی های احتمالی آمریکا در این خصوص شد. این موارد می تواند در بیانیه جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به قطعنامه صادر شده اخیر در شورای حکام مورد توجه و استناد قرار گیرد. در این قطعنامه صادره باید  مواضع صریح جمهوری اسلامی ایران در خصوص  غیر قابل قبول بودن طرح مجدد مطالعات ادعایی گذشته و حال (پی ام دی ) توسط آژانس و اعضای شورای حکام  مورد تاکید قرار گیرد./


[ پنج شنبه 94/9/26 ] [ 6:33 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
آمریکایی ها به دنبال تغییر شرایط در عراق و سوریه هستند. از نیروهایی که در منطقه وجود دارند، از دولت اردوغان و جریان آقای بارزانی کمک می گیرند تا بتوانند شرایط را به نوعی تغییر دهند. طی هفته های گذشته شاهد بودیم که سعودی ها با کردهای شمال عراق تماس برقرار کردند و از آن ها خواستند در یک پازل منطقه ایی به عنوان نماینده عراق ایفای نقش کنند.

آمریکائی ها درصدد بازتولید یازده سپتامبر در منطقه هستند
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/وحید قاسمی
سعدالله زارعی، کارشناس مطرح مسائل منطقه در یادداشتی در روزنامه کیهان 22 آذرماه، با عنوان «به هوشیاری بیشتری نیاز داریم»، از سه رویداد برجسته این روزها، یعنی ورود ترکیه به شمال عراق، اقدام مجلس نمایندگان آمریکا در بازتولید اتهام محور شرارت علیه ایران و سخن گفتن از اعزام نیروهای جدید غربی عربی برای اقدام علیه داعش، به عنوان اقداماتی که گویای برنامه جدید غربی ها علیه منطقه است، یاد کرده است.
آیا این اقدامات مرتبط با هم و در یک برنامه مشخص و تازه ای دنبال خواهند شد؟ آیا منطقه وارد فاز جدیدی از تهدیدات می شود؟ این وضعیت موقت است یا پایدار؟
جهت بررسی این مسائل گفتگویی را با ایشان صورت داده ایم که در ادامه می آید:

بصیرت: سرمقاله شما در روزنامه کیهان 22 آذر با عنوان «به هوشیاری بیشتری نیاز داریم»، از افزایش تهدیدات در منطقه سخن می گوید. آیا سه موضوع مطرح در این نوشته را یعنی ورود ترکیه به شمال عراق، اقدام مجلس نمایندگان آمریکا در بازتولید اتهام محور شرارت علیه ایران و سخن گفتن از اعزام نیروهای جدید غربی عربی برای اقدام علیه داعش را شما در یک پازل تعریف می کنید؟ اهداف این برنامه ها چیست؟
زارعی: مجموع این خبرها، بیانگر این است که شرایط منطقه از نظرآمریکا و متحدان منطقه ای به نفع آن ها نیست. برای تغییر این شرایط، برنامه هایی را در دستور کار خود قرار دادند. برای این که بدانیم شرایط مطلوب آمریکا و متحدان منطقه ای نیست، باید نگاهی به وضعیت منطقه بیاندازیم. 
تا یک دهه قبل، در منطقه شاهد وجود رژیم های وابسته به غرب در عراق و لبنان بودیم. همان طور در یمن یک رژیم وابسته به آمریکا و عربستان وجود داشت. این شرایط در مصر هم وجود داشت، بنابراین وضعیت آمریکایی ها از ثبات زیادی برخوردار بود. شرایط در کشورهای دیگر کما بیش با اهداف آمریکایی ها هماهنگی داشت، اما طی این دو دهه، مخصوصا در ده سال گذشته ما شاهد شکست های پی در پی آمریکا و متحدان آن ها در تحولات منطقه ایی بودیم. رژیم وابسته به غرب و متحد سران بعضی از دولت های عربی سقوط کرد و امروز به جای آن یک رژیم مبتنی بر مردم و در نتیجه متحد جمهوری اسلامی به وجود آمده است. سیاست جنگ علیه دولت سوریه با بن بست مواجهه شده و دولت وابسته عربستان در لبنان و یمن فرو پاشید است. در این شرایط مصر از یک وضعیت با ثبات برای آمریکا و رژیمی وابسته به یک دولتی با شرایط متحول تبدیل شد.
 از این رو آمریکایی ها، سعودی ها و ترکیه، شرایط را مغایر با اهداف و منافع خودشان ارزیابی می کنند. سناریوهای مختلفی را برای اجرا طراحی و محک زدند. اما این موضوع به نتیجه نرسید. آمریکایی ها در صدد درآمدند تا به شکلی با بازتولید یک یازده سپتامبر، شرایط را برای خودشان تغییر دهند تا زمینه هایی را برای دخالت های جدید فراهم کنند. یازده سپتامبر با حوادث فرانسه رقم خورد. بعد از آن شاهد اتفاقاتی در منطقه بودیم. ترکیه و هواپیمای روسیه به دعوت دولت سوریه به نبرد با تروریست ها آمده بود که مورد حمله قرار گرفته شد. یگان هایی از ارتش ترکیه وارد شمال عراق شدند. امروز سعودی ها از تشکیل یک جبهه نظامی خبر می دهند. این ها مسائلی است که هوشیاری ما را در قبال رخدادهای منطقه نشان می دهد. این مسائل و اتفاقات به ما می گوید با دقت بیشتری مسائل را به صورت قطعه های یک پازل بببینیم و به درستی آن ها را در یک چارچوب و سیستم تجزیه و تحلیل کنیم.

بصیرت: به طور مشخص آیا اقدام مجلس آمریکا در بازتولید اتهام محور شرارت علیه ایران، به معنای بازگشت دولت آمریکا به سیاست های جنگ طلبانه جرج بوش است یا این که دموکرات های آمریکا مخالف این طرح هستند؟
زارعی:‌ برخلاف ظاهر قضیه، آن چیزی که در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسیده محصول درخواست وزارتخانه های خارجه و دفاعی این کشور است؛ لذا این موضوع یک اقدام ملی در آمریکا محسوب می شود. اما آیا این که دولت آمریکا که از سیاست های جنگ طلبانه دولت بوش به نتیجه نرسیده است در صدد بازتولید همان سیاست ها است، در این مسئله تردیدهایی وجود دارد. ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که بازگشت به سیاست دخالت بیشتر در منطقه است، که این موضوع الزاما سیاست های دوره بوش نیست. آمریکایی ها در دوره اوباما مخصوصا در چهار سال اخیر با تجربه سوریه و عراق به فکر دست یافتن به ارتش مزدوران هستند. یعنی نیروهایی که ماموریت های آمریکایی را به اجرا در می آورند، بدون این که خودشان تبعه آمریکا باشند. تلاش می کنند تا با افغانیزه کردن تحولات منطقه سیاست های خودشان را پیگیری کنند.
 حدود سال 1363 وقتی که بن بست در افغانستان پدیدار شد. آمریکایی ها به همراه پاکستانی ها و سعودی ها، یک جریان جدید به ظاهر مردمی ولی آمریکایی به نام طالبان پدید آوردند. از این طریق نیروهای طالبان تلاش کردند تا شرایط افغانستان را به نفع خودشان تغییر دهند و این سیاست تا حد زیادی موفقیت آمیز بود. امروز دولت آمریکا درصدد بازتولید همان جریان در قالب نیروهای عربی برای تسلط بر عراق، سوریه و یمن هستند. لذا اقدام نمایندگان مجلس آمریکا مقدمه شکل دهی به ارتش مزدوران محسوب می شود.

بصیرت: آیا اتحاد اردوغان-بارزانی از حمایت آمریکایی ها برخوردار است و مخالفت آمریکا با حمله ترکیه به عراق تا چه اندازه جدی است؟
زارعی: به طورکلی آمریکایی ها به دنبال تغییر شرایط در عراق و سوریه هستند. از نیروهایی که در منطقه وجود دارند، از دولت اردوغان و جریان آقای بارزانی کمک می گیرند تا بتوانند شرایط را به نوعی تغییر دهند. طی هفته های گذشته شاهد بودیم که سعودی ها با کردهای شمال عراق تماس برقرار کردند و از آن ها خواستند در یک پازل منطقه ایی به عنوان نماینده عراق ایفای نقش کنند. این ها بیان کننده این است که برخلاف ظواهر، بین سعودی ها، آمریکایی ها، ترکیه و دولت اقلیم کردی یک هماهنگی پدید آمده، برای این که بتوانند شرایط را تغییر دهند، اما این که کردها در شرایط حاضر بتوانند پای یک نقشه منطقه ایی را امضاء کنند، تردید وجود دارد.
در منطقه کردستان اکثر احزاب و جریان های کردی از جمله اتحادیه میهنی و جریان تغییر (گوران) با نقش آفرینی کردها در یک پازل عربی-آمریکایی مخالف هستند. بنابراین به نظر نمی آید علیرغم ژست های اولیه آقای بارزانی، کردها تا آخر بتوانند در یک برنامه عربی-آمریکایی ایفای نقش کنند.

بصیرت: به نظر می رسد اتحاد بارزانی-اردوغان نتواند در بلندمدت پیش برود. نظر شما چیست؟
زارعی: نه بارزانی می تواند در قامت نمایندگی کل کردها، حتی کردهای عراق ایفای نقش کند،  نه این که ترکیه از چنین محبوبیت و ظرفیتی بین کردها برخوردار است که بتواند موضوع استراتژیکی برای کردها محسوب شود. شما می دانید ترکیه به شدت با کردها در ترکیه درگیر هستند. طی شش الی هفت ماه گذشته حملات بسیار شدیدی را اردوغان به نیروهای کرد ترکیه انجام داده است. بر این اساس عملکرد ترکیه در مواجهه با کردهای سوریه مخصوصا جریان صالح مسلم وPYD به شدت مورد انتقاد کردهای منطقه، از جمله کردهای عراق است. از نظر کردهای عراقی اردوغان یک آدم سودجو و معامله گری هست که تلاش می کند از اختلافات کردها و دولت مرکزی عراق سوء ‌استفاده کند تا بتواند شرایط عراق را متزلزل کند؛ تا بتواند نهایت استفاده را از اقداماتی که در عراق و منطقه وجود دارد به سود خود به نتیجه برساند./
با تشکر از جناب آقای زارعی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.


[ پنج شنبه 94/9/26 ] [ 6:7 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
کارشناسان یورش اخیر ارتش نیجریه به شیعیان این کشور را با شکست‌های سیاسی مستمر عربستان در خاورمیانه از عراق گرفته تا سوریه و لبنان و یمن مرتبط دانسته و تاکید می‌کنند، ریاض در پی ایجاد شکاف در صفوف مسلمانان آفریقاست تا بازی درگیری‌های طایفه‌ایش را به این قاره انتقال دهد
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/یوسف شفیعی
شاید هیچ آینده پژوهی در چند دهه گذشته نمی توانست رشد بی نظیر شیعیان نیجریه را پیش بینی کند؛ شیعیانی که جمعیت آن ها در ابتدا تنها 500 نفر بود، اما با رشدی 14000 برابری توانسته اند تعداد خود را به بیش از هفت میلیون برسانند. 
با این حال شیعیان نیجریه که به اندازه چند کشور حاشیه خلیج فارس جمعیت دارند مورد ظلم و ستم وصف ناپذیری قرار گرفته اند که این ظلم و ستم هر ساله روندی صعودی دارد. نیروهای ارتش نیجریه بامداد روز یکشنبه در تلاش برای بازداشت شیخ «ابراهیم زکزاکی»، رهبر شیعیان نیجریه، به خانه وی در منطقه «گیلسو» شهر «زاریا» یورش بردند. در جریان این حمله نیروهای ارتش اقدام به تیراندازی به سمت حاضران در خانه شیخ زکزاکی کردند، که بر اثر این تیراندازی تعداد زیادی کشته و زخمی شدند. در این حمله وحشیانه بیش از 500 نفر از شیعیان مظلوم این کشور، از جمله تمام اعضای خانواده رهبر شیعیان نیجریه در سکوت مرگبار مدعیان دفاع از حقوق بشر به شهادت رسیدند، اما هنوز منابع رسمی این آمار را تائید نکرده اند. پسر و همسر زکزاکی نیز در میان شهدا هستند.
در پی این جنایت، شیعیان نیجریه در چند شهر این کشور از جمله «کاتسینا» تظاهرات کردند. اقدام جنایتکارانه ساعاتی پس از آن صورت گرفت که نظامیان نیجریه‌ای به یک مراسم ختم در حسینیه «بقیه الله» زاریا حمله کردند. این مراسم برای حدود 30 شیعه‌ای بود که جمعه گذشته در جریان حمله افراد ناشناس به شهادت رسیدند، هرچند این حمله به گروه تروریستی بوکو حرام نسبت داده شده بود، اما شایعاتی مبنی بر دست داشتن عواملی از ارتش در آن نیز وجود دارد.
مختصات نیجریه
 کشور نیجریه با جمعیتی بالغ بر 170 میلیون نفر در غرب آفریقا واقع شده است. نیجریه از مجموعه 36 ایالت و یک منطقه حکومت فدرال مرکزی تشکیل شده‌ است. واحد پول این کشور "نایرا" است و نیمی از مردم آن که در شمال کشور زندگی می‌کنند، مسلمان و نیمی دیگر در جنوب، مسیحی هستند.  این کشور دهمین کشور از لحاظ منابع نفتی، و در میان صادرکنندگان نفت، هشتمین کشور بوده و عضو سازمان اوپک نیز می باشد. 
نیجریه در سال 1960 از استعمار بریتانیا نجات یافت، ولی زبان رسمی آن کماکان انگلیسی است. از سال 2002 در شمال این کشور درگیری نظامی میان گروه بوکو حرام با نیروهای دولتی جریان داشته ‌و همچنان این درگیریها ادامه دارد. گروه مسلّح بوکو حرام خواستار تعطیلی تمامی مدارس نوین و تحمیل قوانین افراطی تکفیری و سلفی بر تمامی 36 ایالت نیجریه است.
جمعیت شناسی شیعیان نیجریه
 شیعیان نیجریه پُر جمعیت‌ترین گروه شیعی در قاره آفریقا هستند. جمعیت آنان در 2008 میلادی حدود 7 میلیون نفر برآورد شده است. جنبش اسلامی نیجریه متعلق به شیعیان این کشور است که رهبری آن را شیخ ابراهیم زاکزاکی بر عهده دارد. ابراهیم یعقوب زکزاکی از حدود 30 سال پیش، یعنی زمانی که انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979به پیروزی رسید این مسئولیت را برعهده دارد. زکزاکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شیفت? امام خمینی(ره) شد و سال‌ها بعد به ایران آمد و وقتی با لباس روحانیت به نیجریه بازگشت در منطقه‌ زاریا و کانو به تبلیغ تشیّع پرداخت.

شیعیان نیجریه، مسلمانان فراموش شده قاره سیاه

 شیعیان نیجریه در شهرهای لاگوس، زاریا و کانو سکونت دارند که کانون فعالیت آنها در حسینیه بقیة الله شهر زاریا است. حضور تشیع در نیجریه به سه مقطع تاریخی مربوط می شود: مقطع نخست، قبل از سال 1994میلادی بود. در آن مقطع در مجموع، جمعیت شیعیان نیجریه به بیش از500 نفر نمی رسید و دلیل آن آشنا نبودن مردم با این مذهب بود. 
مقطع دوم از 1994میلادی به بعد است. در این مقطع با شکل گیری جنبش اسلامی در نیجریه که برگرفته از جنبش «اخوان المسلمین» بود، گرایش برخی از اعضای این جنبش به مذهب تشیع باعث شد که اختلافاتی در آن صورت گیرد و برخی از راه یافتگان به تشیع از جنبش جدا شدند و به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. این آغاز شناخت نسبت به تشیع و در نتیجه شکل گیری و گسترش آن در بین مسلمانان نیجریه است. 
مقطع سوم، که متأثر از امواج بیداری و انقلاب اسلامی مردم ایران است، از سال 1999 آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. در این مقطع، مذهب تشیع مورد اقبال زائد الوصف مسلمانان و مردم نیجریه قرار گرفته و گسترش قابل توجهی یافته است، تا آن جا که تاکنون به رغم تبلیغات منفی و بد رفتاری های فرقه های ضدّ شیعی، بالغ بر 7 میلیون نفر در این کشور به این مذهب گرویده‌اند. با این حساب تعداد شیعیان نیجریه بالغ بر 5 درصد جمعیت کل نیجریه محسوب می شود و شاید چندان قابل اعتنا نباشد، اما نکته‌ای که باید به آن دقّت کرد این که 95 درصد جمعیت شیعیان کنونی از "مستبصرین" هستند؛ یعنی در ابتدا مذهبی غیر تشیع داشتند و جمعیت آن ها از آغاز انقلاب اسلامی از حدود 500 نفر به حدود 7 میلیون نفر رسیده است و رشد نزدیک به 14000 برابری در طول کمتر از ثلث قرن داشته است. این نشان از پتانسیل بی اندازه مردم نیجریه در گرایش به مذهب تشیع دارد؛ مضافا بر این که هر روز گرایش مسیحیان نیجریه به دین اسلام نیز خبرساز می شود و خبرگزاری فرانسه در این باره تلویحا اظهار نگرانی کرده است.  اگر تعداد شیعیان در 20 سال آینده جمعیت شیعیان نه 14000 برابر بلکه در یک نگاه کاملا  بدبینانه 7-8 برابر شود ، در این صورت کاملا مشخص است بافت جمعیتی نیجریه  به چه صورت تغییر می‌کند. این در حالی است که شیعیان در 20 سال گذشته فاقد هرگونه امکانات تبلیغی بوده‌اند و هم اکنون دارای روزنامه سراسری با نام «کرسنت آنلاین» هستند و در پی راه اندازی رادیو و دیگر عناصر تبلیغی هستند. شاید تعبیر وهابیت مبنی بر یکسان بودن رشد تشیع در نیجریه و سرعت موشک بتواند بیشتر اذهان را به واقعیت‌های صحنه نیجریه نزدیک کند. به هر حال کشوری قدرتمند در غرب آفریقا می تواند مانع بزرگی برای سیاست‌های استعماری در این قاره کهن باشد و قطعا خواب‌های بسیاری برای این کشور در اندیشکده های غربی دیده اند.
وهابیت و صهیونیسم دو لبه قیجی علیه شیعیان نیجریه
حملات علیه شیعیان نیجریه مسبوق به سابقه است. روز دوشنبه 12 آبان ماه سال گذشته مصادف با تاسوعای حسینی نیز حمله به شیعیان نیجریه اتفاق افتاد. در این حمله که در «ایالت یوبی» در شمال شرق این کشور به وقوع پیوست در حدود 108 نفر از شیعیان مظلوم این کشور به خاک و خون کشیده شدند. در مراسم روز قدس سال گذشته نیز، نیروهای امنیتی نیجریه به صفوف راهپیمایان حمله کردند که در اثر آن تعداد زیادی از شیعیان شهید و مجروح و همچنین سه تن از فرزندان «شیخ ابراهیم زکزاکی» رهبر شیعیان این کشور به شهادت رسیدند. در چند سال اخیر به دنبال رونمایی از گروه افراطی بوکوحرام، نقش نیروهای امنیتی امریکا و رژیم صهیونیستی در نیجریه پررنگ‌تر از قبل شده است. مطابق اعلام مشاور امنیت ملی نیجریه در دو سال گذشته (2013 و 2014) دولت سرمایه‌گذاری خود را بر روی افزایش توان نیروهای امنیتی از لحاظ آموزش، خریداری تجهیزات و همکاری با مشاورین خارجی متمرکز کرده است. 
ژنرال «کارتر هام»، فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا در آفریقا (آفریکوم) در سخنانی اظهار می‌دارد: «همکاری‌های دو کشور روزبه‌روز به علت افزایش تحرکات گروه بوکوحرام مستحکم‌تر و گسترده‌تر خواهد شد». همچنین مستشاران نظامی موساد نیز به ‌صورت جدی در رده‌های مختلف امنیتی این کشور حضور داشته و نقش مشاوره‌ای جدی در سیستم تصمیم‌گیری امنیتی نیجریه دارند. شکل گیری و رشد قابل توجه شیعیان در  نیجریه در کنار شکوفایی امیدها و آرزوهای حق طلبان و مستضعفان، موجب بروز و تشدید مخالفت مخالفان از جمله سازمان های صهیونیستی و وهابی علیه این جریان و رهبران آن ها بوده است. بررسی دقیق این مخالفت ها از همکاری پنهان دو جریان سلفی و صهیونیستی در قالب حرکت های تروریستی علیه شیعیان حکایت دارد. این اقدامات عمدتاً با طراحی موساد و با مشارکت نیروهای امنیتی نیجریه عملیاتی شده است، به عنوان نمونه می توان به طرح ترور ناکام شیخ زاکزاکی رهبر مذهبی شیعیان، در سال 2009 اشاره کرد. این نقشه قرار بود با انفجار بمب در محل اسکان شیخ زکزاکی در زاریا اجرا شود، اما خود زکزاکی در خطبه‏‌های نماز جمعه روز 11 سپتامبر این نقشه را افشا کرد. یکی از خدعه‌های جریان های صهیونیستی در غرب افریقا، جهت ایجاد فضایی نا آرام در مناطق مسلمان‌نشین، مطرح نمودن گروه شیعی «حرکت اسلامی» به‌عنوان گروهی تروریستی می‌باشد. دولت با طراحی حملات روز قدس، در پی آن بود که حرکت اسلامی را وارد رویارویی مستقیم با خود نماید که در این راه و تحریک نمودن شیعیان حتی سه فرزند شیخ زکزاکی را نیز به شهادت رساند که این موضوع با تدبیر به موقع شیخ زکزاکی ناکام ماند. شیخ در سخنرانی خود بعد از حملات از هرگونه طراحی جهت اجرای عملیات انتقام‌گونه خودداری و اعلام نمود که شکایت خود را از این واقعه در مجامع حقوقی بین‌الملل پیگیری خواهد نمود. اکنون نیز بار دیگر شیعیان نیجریه مورد هجوم ارتش این کشور قرار گرفته اند و نیازمند همراهی شیعیان جهان به ویژه ایران اسلامی هستند. 
نتیجه گیری
دشمنان شیخ ابراهیم زکزاکی، وی را «نصرالله نیجریه» می‌نامند، در حالی که این عنوان بیش از همه به حفظ وحدت ملی در نیجریه کمک می کند و اگر دولت آبوجا به دنبال حفظ منافع ملی خود باشد، اتفاقا باید از شیعیان این کشور و شیخ ابراهیم زاکزاکی حمایت کند، چرا که تفکر شیعی، همواره دفاع از وطن و حفظ وحدت ملی را مهم می داند؛ موضوعی که به روشنی در سیاست های سیدحسن نصرالله ثابت شده است.
برخی کارشناسان یورش اخیر ارتش نیجریه به شیعیان این کشور را با شکست‌های سیاسی مستمر عربستان در خاورمیانه از عراق گرفته تا سوریه و لبنان و یمن مرتبط دانسته و تاکید می‌کنند، ریاض در پی ایجاد شکاف در صفوف مسلمانان آفریقاست تا بازی درگیری‌های طایفه‌ایش را به این قاره انتقال دهد، به ویژه آن که ملک سلمان و رئیس جمهور نیجریه رابطه نزدیکی دارند و این موجب شده، برخی رئیس جمهور نیجریه را به داشتن اندیشه‌های سلفی وهابی و مدارا با بوکوحرام متهم ‌کنند. اکنون باید دید که واکنش نهادهای به حامی حقوق بشر در برابر این جنایت چیست؟/


[ سه شنبه 94/9/24 ] [ 3:52 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

 

آسیب های فرهنگی بستری مناسب برای نفوذ فرهنگی

 

سوم؛ بهره گیری غیرهدفمند از شبکه‌های اجتماعی (اینترنت) و ماهواره

در مورد این دو ابزار مهم نیز باید توضیح داد اکثر مردم شاید بر این باورند که اگر میان ماهواره و اینترنت بخواهیم عنصر مخرب‌تر را انتخاب کنیم باید رأی به ماهواره دهیم اما با نگاهی عمیق‌تر می‌توان به قدرت تخریب بیشتر اشبکه های اجتماعی پی برد. بدون شک یکی از مهم‌ترین آفات نفوذ فرهنگی، دلبستگی به ابعاد منفی رسانه‌های سرشار از غفلت و گناه و البته هدف‌دار بیگانگان و دشمنان اسلام و این ملت است. دو ابزاری که استفاده غیرهدفمند از آن ها هم بنیان خانواده و هم جامعه را به قهقرا می کشاند و تأثیرات مخربی بر اعتقادات و اخلاق و فرهنگ و سیاست و اقتصاد بر جای می گذارد. زیرا هر دو قدرتی نرم اما بسیار مؤثر در تخریب فرهنگ یک ملت و تسخیر سبک زندگی هستند. این به معنای مخالفت با استفاده صحیح از شبکه های اجتماعی نیست که (اطلبوا العلم و لو بالصین و چه بسا و لو بالکافر : علم را باید آموخت هر چند با سفری دراز یا حتی از کافر).

استفاده بیش از حد از شبکه‌های اجتماعیتعاملات رو در رو را کاهش می دهد، موجب کاهش تمرکز افراد بر روی اهداف اساسی زندگی حقیقی خواهد شد ،احساس نیاز به توجه و خطر ابتلا به افسردگی را به شدت افزایش خواهد داد، به جهت مقایسه پیوسته خود با دیگران اعتماد به نفس افراد را تقلیل داده و سبب ایجاد نارضایتی از خود می شود، با ایجاد هیجانات کاذب خواب افراد دچار اختلال شده و انظباط زندگی فردی و اجتماعی آنها مختل خواهد شد، گشت و گذارهای بی هدف درست مانند زمانی که از روی بی برنامگی به تماشای تلویزیون می پردازید بهره وری مغز از دریافت کنش‌های پیرامون را ضعیف کرده و کاهش واکنش سیستم‌های حسی فرد را به دنبال خواهد داشت. بنابراین به یقین می توان گفت حضور بیش از حد در شبکه‌های اجتماعی نابود کننده خلاقیت کاربران بویژه نوجوانان است    . 

از سویی دیگر باید توجه داشت که بایدها و نبایدهای شرع مقدس در خصوص کاربران مسلمان بویژه زنان و دختران از اهمیت خاصی برخوردار است و اگرچه در ظاهر شبکه‌های اجتماعی در دنیای حقیقی نیستند، ماهیت اطلاعات و افرادی که در این محیط‌ها حضور دارند حقیقی است. بنابراینباید مراقب بود که حریم عفاف زنان و مردان در این محیط‌ها حفظ شود    .اکثر قریب به اتفاق افراد خود را در کنترل احساسات، متفاوت دیده و گمان می کنند مشکلاتی که دامنگیر دیگران شده برای ایشان پیش نخواهد آمد  .

باید بدانیم که عبوراز خط قرمزهای شرعی در تعامل زن و مرد درشبکه‌های اجتماعی طی فرایندی بسیار خزنده و غیر محسوس رخ می دهد چنانکه بعد از مدتی اشتراک احساسات با دیگران و جلب توجه افراد و رضایت آنان چنان وسوسه انگیز می نماید که ممکن است فردی مذهبی عکس‌های خصوصی زندگی شخصی اش را به راحتی منتشر کرده و در اختیار عموم قرار می دهد!

با این حال باید به قدرت تخریب، راه‌های تخریب و چگونگی اثرگذاری بر ذهن و اندیشه مردم عمیق توجه شود. در غیر این صورت حتی ممکن است به بهای استفاده صحیح از شبکه های اجتماعی، بلای از دست رفتن فرهنگ اصیل اسلامی - ایرانی گریبان‌گیرمان شود.

در مورد ماهواره هم که تهاجم فرهنگی اظهر من الشمس است و امروز هر آنتن آن که سر از خانه‌ای بلند کرده به قیمت تبری است که به ریشه سبک زندگی اسلامی – ایرانی و دور شدن از ارزش های اسلامی و معنویت ساکنان آن خانه زده می‌شود. بنابراین در این طور مسائل نباید با مسامحه رفتار نمود. بلکه از یک سو تبیین مخرب بودن، از سویی دیگر انذار مردم درباره عواقب و بالاخره برخورد قانونی مصلحانه با مصرف‌کنندگان لازم است. رخنه‌ و تهاجمی که از این محل (ماهواره و یا اینترنت در صورت استفاده نابجا) وارد می‌شود جبران ناپذیر است و ذهن و دل انسان را می‌رباید و لاجرم سبکی جدید در زندگی وی پایه‌گذاری می‌کند که فاصله‌ زیادی با سبک زندگی اسلامی و ایرانی دارد. تخریب فرهنگ فاطمی و هدف‌گیری حجاب و بالاتر از آن عفاف تنها یک بعد از رخنه فرهنگی دشمن در مقام تهاجم است که مانند گلوله اسلحه ژ-3 از یک سو با سوراخی کوچک‌تر وارد می‌شود اما با اثر مخرب بالا از آن سو با چرخش و به هم ریختگی ساختاری که در آن نفوذ کرده از سوراخی بزرگ‌تر بیرون می‌رود.

حال برای مقابله با آسیب های نفوذ فرهنگی که از ناحیه شبکه های اجتماعی و ماهواره متوجه جامعه می شود چه باید کرد؟ در این باره برخی راهکارها می تواند مثمر ثمر باشد؛ راهکارهایی که آن ها را به شرح ذیل می توان برشمرد:

الف) تقویت فرهنگ خودی و نشان دادن ارزش های بالای آن به سطوح پایین جامعه، دفاع از ارزش های ملی، ارتقاء سطح آگاهی افراد، ترویج زندگی معنوی وتقوا، ترویج الگوهای رفتاری صحیح در خانواده و جامعه.

ب)حرکت مقابله ای صدا و سیما برای ساختن و بازنمایی مجدد ارزش های جامعه و صیانت از حریم خانواده به منظور مقابله با اثرات منفی فیلم های مناسب ماهواره ای.

ج) حرکت آگاهانه و صحیح مدیران فرهنگی جامعه برای کاهش اثرات منفی شبکه های اجتماعی.

د) ایمن سازی افراد به ویژه نوجوانان و جوانان در برابر هجوم بیگانگان و افزایش قدرت مقاومت آنان است که این مهم در وهله نخست وظیفه مسؤلان فرهنگی است. ضمن این که ایمن سازی نیز با برنامه ریزی های اساسی برای گسترش شناخت معارف الهی و باورهای اعتقادی و مذهبی در جامعه میسر است که می تواند با گذشت زمان، افراد جامعه را به خود آگاهی و خود باوری برساند. به عبارت دیگر باید جوانان و افراد جامعه را به گونه ای تربیت کرد که آگاهانه و با اختیار کامل از گناه دوری کنند تا بتوانند از ماهواره به عنوان برنامه تکمیلی بهره مند شوند.

ه)تبیین صحیح پیامدهای منفی ماهواره با بهره مندی از مطبوعات، رسانه ها و انجمن اولیا و مربیان مدرسه.

و) همچنینبی شک محدودیت آفرینی در استفاده از برنامه های ماهواره و شبکه های اجتماعی بدون جایگزین کردن برنامه های سازنده در رسانه های ملی و شبکه های اجتماعی اخلاقی ، جذاب و مورد علاقه جوانان به نتیجه نخواهد رسید. بنابراین گسترش شبکه های رادیویی و تلویزیونی و توسعه شبکه های اجتماعی مفید، باید جزو برنامه های اساسی دولت مردان، به ویژه مسئولان صدا و سیما و مسئولان فرهنگی قرار گیرد.

ز) در حوزه ملی اهتمام مسولین در ایجاد شبکه ملی اطلاعات می تواند از مهمترین راه حل‌ها جهت کاهش آسیب‌ها باشد که در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین این شبکه ملی شکل گرفته و آنها را نه تنها نسبت به تهدیدهای خاص موسسان فضای مجازی از جمله آمریکا مصون ساخته بلکه سبب ایجاد ارزش افزوده اقتصادی و منفعت ملی گردیده است.که بجاست تشکیل شبکه ملی اطلاعات یکی از مطالبات مردم از مسولین اجرایی کشور باشد.

ژ) مهمترین راهکار برای حل نشدن در شبکه هایی و زندگی روزمره را نیز می توان در سخنان مقام معظم رهبری در دیدارهای اخیرشان با جوانان جست یعنی مجهز شدن به زره تقوا، همانگونه در فرازی از دعای کمیل می گوییم "خداوندارحم کن به کسیکه سرمایه ‏اش امید و سلاحش اشکریزان است".


چهارم؛ غلبه کمیت بر کیفیت در نظام آموزش و پرورش

این موضوع نیز یکی دیگر از آسیب های فرهنگی در کشور است. توضیح این که در نظام آموزش و پرورش به اندازه تصمیماتی که در این زمینه گرفته شده کاستی دیده می‌شود و آموزش هم که رنگ و سایه خود را بر پرورش گسترانده است و تقدمی از تزکیه بر تعلیم دیده نمی‌شود. در واقع علمی که انسان را در پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه مهذب نسازد به کار نمی‌آید و چه بسا این چنین علمی اگر نافع نباشد سبب سقوط انسان هم بشود.

بنابراین تحصیل در کشور تاکنون دچار تغییرات متعدد بوده و هست و بجای تغییر کیفی به دنبال تعویض تاکتیک‌های نظام قدیم و جدید و مشابه آن بوده است. همین موضوع سبب شده تا سبک زندگی و فرهنگ ازدواج و تشکیل خانواده که هدف‌گذاری نظام سلطه روی آن (در موضوع جمعیت) مشخص است دستخوش تغییر شود.

پنجم؛ ضعف کیفی در حوزه سینما

سینما یکی از مهمترین بخش های حوزه فرهنگ و هنر است که نمی توان از تأثیر بسیار آن بر فضای فکری و فرهنگی جامعه چشم پوشید، تاثیری شگرف که شاید نتوان این روزها آن را با ابزار دیگری قابل مقایسه دانست، ابزاری با قدرتی بی نظیر در القای پیام های مورد نظر گروه سازنده که مخاطب با اشتیاق در برابر این پیام ها آغوش خود را گشوده است.

در نقش و جایگاه سینما در توسعه فرهنگی همین بس که رهبر معظم انقلاب برای سینما و سینماگران اهمیت ویژه ای برخوردار است و در این زمینه می فرمایند: «کلید پیشرفت کشور، به میزان زیادی دست سینماگران است؛ چرا که دست اندرکاران هنر فاخر سینما، با توجه به تأثیرگذاری و جهت‌دهی این هنر، می‌‌توانند با تولیدات خود، روح امید، شوق پیشرفت، انگیزه کار و تلاش، اعتماد به نفس و اعتقاد به ارزش‌های اسلامی و ملی را در جامعه ترویج کنند و سهم بزرگ خود را در پیشرفت و تعالی کشور ایفا نمایند، و یا اینکه با فیلم‌های خود، نسلی ناامید، پشیمان، متکی به بیگانه و تحقیرشده را پرورش دهند». این نکته که ایشان کلید پیشرفت کشور را به میزن زیادی دست سینماگران می داند نشان از عمق توجه ایشان به هنر سینما است، رهبر معظم انقلاب البته در جای دیگری نیز بهطور مستقیم این اهمیت را بیان نموده اند که: «اعتلای سینمای کشور، نیازی محسوس است و همه باید این حقیقت را دریابند که هنر مهم و بسیار برجسته سینما برای کشور، یک نیاز و ضرورت محسوب می‌شود».

اما متأسفانه و با وجود تأکیدات مکرر رهبر انقلاب در این حوزه، روندی که امروز بر سینمای کشور نیز حاکم است یکی از آسیب های حوزه فرهنگ می باشد. چرا که سینمای امروز که فاصله زیادی با فقه و مبانی اسلامی دارد، غالباً اسیر کیفیت ضعیف فیلم نامه ها، مضامین گاهاً غیراسلامی، تضعیف حجاب و عفاف و از بین بردن قبح برخی گناهان، رواج موسیقی های مبتذل و مخرب و غلبه گیشه و تجارت بر کارکرد فرهنگی است.


دیگر تهدیدها و عوامل آسیب رسان فرهنگی

1 .حاکم شدن روحیه ریا و تملق به جای اخلاص و ایثار و در نتیجه دگرگونی مجدد ارزش های جامعه و فرآیند تبدیل ثروت به ارزش و نابرابری اجتماعی

2 .اشاعه فحشا و فساد و ارتشا

3 .تأثیر پذیری از جنگ روانی و تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی دشمن و رجعت تدریجی به ارزش های فرهنگی رژیم پیشین

4.بحران هویت اجتماعی بالاخص بین نوجوانان و جوانان نسل دوم و سوم انقلاب و گرایش به الگوهای غربی

5.فرار مغزها؛ در این باره نیز باید اشاره نمود نداشتن برنامه‏ای همه جانبه برای جلوگیری از مهاجرت تحصیل کردگان و متخصصان و مشخص نبودن مرزهای "تعهد" و "تخصص" باعث ظهور پدیده فرار مغزها که همان سرمایه انسانی است به کشورهای دیگر جهان می‏شود

6.دوگانگی عمل و گفتار بخصوص در رابطه با برخی از مسؤلین (فاصله بین گفتار و کردار آن ها و سخنگویی به جای عمل و سیاسی کاری به جای خلاقیت‏های مدیریتی)

7.بازیچه شدن دین در دست برخی از سیاسمتداران برای منافع شخصی یا گروهی (جناحی)

8.درگیری و اختلافات سیاسی (سرگرم شدن به درگیری‏های سیاسی و غفلت از مشکلات مردم)

9.عدم تحمل سیاسی و نداشتن روحیه انتقادی

10.باندبازی و گزینش‏های رابطه‏ای در انتخابات دولتمردان و شیوع تبارگماری درمسئولیت‏های مهم و حساس

11.عدم ارائه راهکار مناسب برای تلفیق دین و دولت (عدم تعامل مناسب دین و دولت)

12.ضعف مدیریت و تصدی امور به دست افراد نالایق کم توان و به دور از آگاهی و بینش قوی (ولو دلسوز و با حسن نیت)

13.عدم وجود عدالت اجتماعی در توزیع قدرت، ثروت و دنیاگرایی و عافیت طلبی مردم

14.وجود فساد اداری در بدنه نظام به عنوان یکی از مهمترین عوامل سرخوردگی مردم از دین و فرهنگ انقلاب اسلامی

15.فقر و محرومیت توده مردم (فشار اقتصادی بر مردم) و تشدید اختلافات طبقاتی

16.نارضایتی مردم به علت شیوع حاکمیت روابط به جای ضوابط

17.افزایش روحیه ریاکاری و تظاهر به دین

18.احساس خستگی افراد جامعه به ویژه از سخنرانی‏ها و مطالب تکراری و زدگی آن ها از مطالب بیان شده

19.ضعف و به حاشیه رفتن مشارکت عمومی در تصمیم‏سازی، نظارت، اجرا و پشتیبانی و اداره مادی و معنوی نهاها و فعالیت های دینی

20.غرق شدن در درگیری های داخلی و غفلت از مسائل جهانی

21.شیوع رویکردهای افراطی و تفریطی در ارتباط با سایر کشورها

22.سیاه نمائی و القاء دشمن به مردم توسط تبلیغات گسترده مبنی بر ناتوانی حکومت دینی در رفع مسائل و مشکلات جامعه

23.بی‏توجهی به آموزه‏های دین اسلام در تولید ارزش‏های مشترک جهانی

24.تهاجم برنامه‏ریزی شده دشمنان خارجی جهت انحراف نسل جوان

25.فقدان نظام مشورت‏گیری از نخبگان و روشنفکران دینی و به حاشیه رفتن نقش آن ها در فرایند تولید و عرضه کالاها و خدمات فرهنگی

26.عدم مشارکت فعال نخبگان و کناره‏گیری آن ها از قدرت به علت وضعیت آشفته و ناپایدار سیاسی

27.به حاشیه رفتن نقش نخبگان فرهنگی و روشنفکران دینی در سرپرستی هویت دینی و ملی

28.عدم وفاق ذهنی نخبگان کشور در راستای حل مسائل فرهنگی و معنوی

29.تقابل روشنفکران و نخبگان فرهنگی با سنت گرایان

30.تداخل وظایف و فعالیت‏های موازی نهادهای دینی به علت نبود برنامه ریزی جامع در مورد تقسیم وظایف

31.گسترش ظاهرنگری، سطحی‏نگری، جزم‏اندیشی و عوام زدگی در فعالیت‏های نهادهای دینی

32.فقدان نظام برنامه ریزی صحیح فرهنگی برای نسل جوان به علت نبود مدیریت واحد فرهنگی

33.فقدان نظام مشورت‏گیری و نظرسنجی از نخبگان (به حاشیه رفتن نقش نخبگان در فرایند تولید، پردازش و عرصه کالاها و خدمات فرهنگی دینی در مقیاس ملی

34.عدم برنامه‏ریزی صحیح و اصولی فرهنگی و دینی برای نسل جوان توسط حوزه‏های علمیه و روحانیت

35.ارائه تصویری عوامانه از دین، ناهمگون با مقتضیات زمان و متضاد با مبانی فکری نسل جوان توسط برخی از روحانیون و علمای دینی

36.عدم تناسب سیاست‏ها و ساختار حوزه‏های علمیه با شرایط و نیازهای روز

37.عدم جذابیت کافی از چهره اسلام ارائه شده توسط روحانیت

38.عدم پاسخ کافی، جامع و مستدل نسبت به شبهات جدید و انحراف در گفتار و کردار (بی‏عملی برخی از عالمان دینی)

39.حاکم شدن مواضع سیاسی و منافع جناحی (حزبی) در رسانه‏ها به جای قضاوت‏های اخلاقی و منطقی و مواضع ملی

40.عدم ارزشیابی مستمر و علمی از نتایج و عملکرد سازمان صدا و سیما و دیگر رسانه‏ها

41.نگاه یک طرفه و گاه ابزاری به مخاطبان و نیازهای آنان

42. نفوذ اندیشه های اتقاطی تجدد و سکولاریزم

ارزیابی نهایی

به عنوان یک ارزیابی کوتاه و نهایی باید تأکید کرد تا زمانی که کشف آسیب ها و ناراستی های فرهنگ ملی و ارائه راه حل های درست و دقیق برای رفع آن ها به گفتمان غالب، اولویت اصلی، دغدغه فکری و ذهنی مسئولان عالیرتبة دولتی و فرهنگی بویژه وزارت خانه ها و نهادهای مرتبط تبدیل نشود، نمی توان وقوع اتفاق مهم و قابل توجهی را در این عرصه یعنی حوزه فرهنگ انتظار داشت و از نفوذ مخرب فرهنگی غرب جلوگیری کرد.



[ یکشنبه 94/9/22 ] [ 7:31 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
تا زمانی که کشف آسیب های فرهنگ ملی و ارائه راه حل های درست و دقیق برای رفع آنها به گفتمان غالب، اولویت اصلی، دغدغه فکری و ذهنی مسئولان عالی رتبة دولتی و فرهنگی بویژه وزارت خانه ها و نهادهای مرتبط تبدیل نشود، نمی توان وقوع اتفاق مهم و قابل توجهی را در این عرصه یعنی حوزه فرهنگ انتظار داشت و از نفوذ مخرب فرهنگی غرب جلوگیری کرد

پایگاه بصیرت / محمد رضا اسکندری

گروه سیاسی/ بدون تردید آسیب های موجود در فرهنگ کشور دارای آثار و پیامدهای منفی بسیاری است که هر یک بصورت مجزا به مثابه یک تهدید کیان مقدس نظام اسلامی را که حاصل خون های بسیاری است در معرض تهدید قرار داده و بستری مناسب برای عملیاتی شدن پروژه نفوذ فرهنگی غرب در کشور است که به تبع آن تحقق اهداف و آرمان های متعالی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران را که به صراحت در قانون اساسی که ناشی از اصول و مؤلفه های ناب اسلامی است درج شده کمی با دشواری مواجه ساخته است.

برای تهدید هایی که از سالیان گذشته کماکان بر فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی سایه انداخته است می توان موارد متعددی را بر شمرد که حوزه های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و . . . تحت الشعاع آثار و پیامدهای منفی خود قرار داده و در برخی موارد صدمات عمده ای را بر پیکره فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی وارد آورده است. اما در اینجا برای پرهیز از اطاله کلام ن به تبیین 5 تهدید مهم در عرصه فرهنگی کشور که بستری آماده و مناسب برای پروژه نفوذ فرهنگی غرب است می پردازیم که چه بسا هر کدام چندین آسیب ریز و درشت را نیز در بتن خود جای داده و همچنین منشاء آسیب هایی دیگری نیز می باشد. اما مهمترین آسیب های فرهنگی کشور عبارتند از:

 

نخست: تجمل گرایی و دوری از ساده زیستی

بی شک تجمل گرایی و رفاه زدگی و گرایش افراطی به ظواهر دنیوی مهمترین و نخستین آسیبی است که فرهنگ و جامعه اسلامی را تهدید می کند و غفلت    از    آراستگی های درونیومعنوی را به دنبال دارد بگونه ای که با تغییر الگوی مصرف ناخواسته هزینه هایی را بر مردم و کشور تحمیل می کند. واقعیت این است که تجمل گرایی به معنای گرایش به تجملات، یکی از پدیده‌های نابهنجار اجتماعی و یک بیماری روان شناختی است. هر چند که نمی توان آن را یک رذیلت اخلاقی دانست، ولی باید اذعان کرد که آثار آن از یک رذیلت اخلاقی در روحیه فرد و جامعه، کمتر نیست.گرایش به تجمل یک امر طبیعی و فطری است ولی مراد از تجمل گرایی در اینجا، شکل افراطی این گرایش است که پیامدهای زیانباری را بر اقتصاد سالم خانواده و جامعه بر جا می‌گذارد و از مصادیق اتراف، تبذیر، اسراف و مانند آن به شمار می‌آید. کما اینکه باید توجه داشت فقر فرهنگی، احساس حقارت، تکبر، تفاخر، چشم هم چشمی و مانند اینها از جمله عواملی است که افراد جامعه را به سوی تجمل گرایی سوق می دهد.

هر چند ساده زیستی برای تمام افراد جامعه ارزش محسوب می‌شود، اما برای مسؤلان و مدیران جامعه، یک ضرورت است. به همین دلیل است، وقتی به امام علی (ع) خبر می‌رسد که کارگزار او «عثمان بن حنیف» در بصره به میهمانی یکی از ثروتمندان آن شهر رفته که در آن میهمانی، غذاهای رنگارنگ تدارک دیده شده و جای فقرا خالی بوده است، او را سخت سرزنش و به وی گوشزد می‌کند که گمان نمی‌کردم تو میهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان به جفا رانده شده‌اند. همچنین در سیره عملی و نظری بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری نیز همواره مشاهده شده است که ساده‌ زیستی مسؤلان و دوری از تجمل‌گرایی یک اصل محسوب می شود که هر لحظه باید به آن مقید بود. بگونه ای که رهبر انقلاب در این باره می فرمایند: «اینجانب از این که کسانی می‌کوشند تا در میان مردم ما رسم تجمل‌گرایی و اسراف و ولخرجی را شایع کنند، شدیداً نگران و متأسفم و از این که مردم فداکار و انقلابی ایران در امور شخصی به مصرف گرایی سوق داده شوند و قناعت انقلابی را از یاد ببرند، به خدا پناه می‌برم». (2/9/68)

همچنین باید توجه داشت تجمل گرایی و پرهیز از ساده زیستی بخصوص در مورد مسؤلان نه تنها یک آسیب فرهنگی محسوب می شود بلکه افزون بر آن آثار و پیامدهای ناگواری را نیز بر فرهنگ و جامعه اسلامی بر جای می گذارد. گوشه‌ای از آثار مخرب تجمل‌گرایی به قرار زیر است:

1- گسترش فساد؛

واقعیت این است که با گرایش مردم و بخصوص مسؤلان، هزینه‌های مصرف بالا می‌رود و طبیعی است که راه های مشروع، کفایت نمی‌کند. لذا مسؤلان تجمل‌گرا برای دستیابی به خواسته‌های روزافزون خود، به انواع شیوه‌های نامشروع مانند اختلاس و خیانت روی می‌آورد و مردمی هم که شاهد چنین رفتارهایی هستند، برای اینکه از قافله‌ دنیاداری و دنیاخواهی عقب نمانند، به هر فسادی تن می‌دهند. برای همین است که امام خمینی (ره) با درک صحیح از همین واقعه می‌فرمایند: «این خوی کاخ نشینی اسباب این می‌شود که انحطاط اخلاقی پیدا شود. اکثر این خوی‌های فاسد، از طبقه‌ مرفه به مردم دیگر صادر شده است». (صحیفه امام .جلد هفده، ص376)

2- سقوط و نابودی؛

از نظر قرآن کریم خوش‌گذرانی و اسراف سران جامعه، عامل سقوط و نابودی جامعه است، چنانکه در سوره اسراء آیه 16 خداوند متعال می فرمایند: «و چون اراده کردیم که جمعیت و دیاری را نابود کنیم، توان‌گران خوش‌گذران را وادار به فساد می‌کنیم و وقتی به فسق پرداختند، سزاوار عذاب می‌شوند. آن‌گاه آنجا را زیر و زبر می‌کنیم و نابودشان می‌سازیم». این آیه به یکی از سنت‌های قطعی پروردگار درباره‌ هلاکت مردم و ارتباط آن با رفاه‌زدگان و تجمل‌گرایان اشاره دارد.

3- بحران اقتصادی؛

ایجاد بحران در حوزه اقتصاد را شاید بتوان یکی از پیامدهای عمده ای تلقی نمود که ناشی از تجمل گرایی متوجه جامعه می شود. به این معنا که همان گونه که تجمل گرایی به اقتصاد سالم خانواده آسیب وارد می‌سازد و بخش عظیمی از ثروت به جای مصرف درست دنیوی و اخروی، صرف تجمل گرایی می‌شود، همچنین آسیب جدی به اقتصاد و جریان سالم آن وارد می‌سازد؛ زیرا منابع اقتصادی و تولید را به سمت و سویی دیگر سوق می‌دهد که به جای شکوفایی اقتصادی و قوام جامعه، موجب بحران اقتصادی در بلندمدت می‌شود.

به عنوان نمونه تجمل گرایی در بهره گیری از وسایل آرایشی از سوی مردان و زنان موجب می‌شود که هم بخش بزرگی از ثروت و درآمد خانوار صرف هزینه‌های بیهوده و نادرست گردد و هم اینکه سمت و سوی تولید و سرمایه گذاری به سوی ساخت و تولید وسایل آرایش کشیده شود. نتیجه آن خواهد بود که ثروت جامعه در جایی هزینه و سرمایه گذاری شود که قوام اقتصادی جامعه نیست و تامین کننده امنیت غذایی و آسایش جامعه نخواهد بود.

4- مصرف زدگی؛

تجمل گرایی خود یکی از عوامل اصلی مصرف زدگی و در حقیقت آفت صرفه جویی نیز می‌باشد. کسانی که در دام تجمل گرایی می‌افتند از صرفه جویی غافل می‌شوند و ثروت و سرمایه بلکه تولید جامعه را به تباهی می‌کشانند. بسیاری از مشکلات جوامع انسانی به سبب خروج از اعتدال و گرایش به اسراف، تبذیر (ریخت و پاش) و رفاه زدگی است.

دوم؛ بزرگ جلوه دادن فرهنگ غربی

بزرگنمایی فرهنگ غربی و احساس ضعف و حقارت کاذب در مقابل این فرهنگ یکی دیگر از آسیب هایی که همواره در فرهنگ اصیل جامعه اسلامی ایران به چشم خورده است. به زبان ساده یک آسیب بسیار مهم فرهنگی که حتماً می‌تواند بر سبک زندگی ایرانیان و فرهنگ جامعه اسلامی تأثیر گذارد غاز پنداشتن مرغ همسایه است.

این در حالی است که باید توجه داشت فرهنگ ناشی از نظام لیبرال غربی یک فرهنگ تجربه شده است که امتحان خود را در این صد سال اخیر پس داده است و نیازی به بحث نظری عمیق و طولانی ندارد. چرا که دیگر کسی نمی‌تواند در مورد این نظام سخن به گزافه بگوید و از آن تمجید کند. مثلاً کسی نمی‌تواند بگوید که اگر یک جامعه به صورت دموکراتیک غربی که عدم استقلال انسان وجه بارز آن می باشد اداره شود، اثر فرهنگی آن این خواهد بود که بنیاد خانواده مستحکمتر خواهد شد، چون تجربه صدساله نظام‌های دموکراتیک خلاف این را اثبات کرده است. در حقیقت مهمترین ویژگی فرهنگ غربی، عدم استقلال انسان‌هاست و این عدم استقلال به وسیله «کنترل افکار» و «کنترل و تحمیل علاقه‌های» انسان‌ها با شیوه‌های مدرن و نوین رسانه‌ای و هنری صورت می‌گیرد. از این رو در غرب، به ظاهر فضای آزاد ایجاد کرده‌اند اما برای اینکه بتوانند انسان‌ها را کنترل کنند و آن ها را به سمتی که خودشان می‌خواهند هدایت کنند، با مهارت‌های ویژه‌ای، اداره «افکار» عمومی و اداره «انگیزه‌ها» و علاقه‌های انسان‌ها را در دست خود گرفته‌اند. در واقع آن ها مهارت خود را در کنترل انسان‌ها بالا برده‌اند و با انواعِ شیوه‌های مدرن و به کارگیری هنر، رسانه‌ها و تبلیغات و... دل‌ها و علاقه‌های مردم را به سیطره خودشان درآورده‌اند.

درست است که در غرب، رفتار مردم و تا حدی نیز گفتار مردم را آزاد گذاشته‌اند ولی علاقه‌های قلبی مردم را به شدت کنترل کرده و تحت نفوذ خود قرار داده‌اند. لذا انسان‌ها در غرب آزاد نیستند که به هر چیزی دلشان می‌خواهد علاقه‌مند شوند، بلکه در آنجا برخی علاقه‌ها به انسان تحمیل می‌شود. انسان‌ها در غرب استقلال روحی ندارند و به شدت زیر بار تحمیل روحی و فرهنگی قرار دارند. در جوامع غربی، جو تحمیل‌گری علایق به صورت مدرن و پیشرفته‌ای وجود دارد و ساختارهای حکومتی از این طریق، رفتارهای افراد را تحت کنترل خود در می‌آورند. نتیجه این خواهد بود که در جوامع دموکراتیک غربی، صد سال است که صهیونیست‌ها حاکم هستند و مردم به هر کسی که رأی می‌دهند، نتیجه به نفع صهیونیست‌ها رقم می‌خورد.

اما اینکه چرا صهیونیست‌ها توانسته‌اند در این محیط آزاد همیشه خودشان را حاکم نگه‌دارند؟ بیشتر به این خاطر است که آزادی غرب، آزادی قلبی نیست و در آنجا انسان‌ها را مستقل نمی‌گذارند. یعنی دل‌های مردم آزاد نیست بلکه اسیر یک اقلیت صهیونیست شده‌اند و توسط آن ها هدایت می‌شوند. برای همین اکثر رسانه‌های قوی غربی، در اختیار صهیونیست‌هاست و صاحب و مالک اکثر رسانه‌های کلیدی در غرب، صهیونیست‌ها هستند و به این ترتیب، یک اقلیت چند میلیونی بر دیگران حکومت می‌کنند. با این وصف حال باید به خوبی روشن شود که بزرگنمایی این فرهنگ منحط و وابسته به صهیونیست غربی در جامعه ایرانی و اسلامی که به عنوان یک آسیب تلقی می شود تا چه اندازه می تواند آثار مخربی در پی داشته باشد.


 

آسیب های فرهنگی بستری مناسب برای نفوذ فرهنگی

منبع :بصیرت


[ یکشنبه 94/9/22 ] [ 7:31 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 62
بازدید دیروز: 93
کل بازدیدها: 1041576
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون