یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
شاید این تبلیغات برای این است که اعلام کنند ایران با داشتن تلفن همراه تازه شبه قرون وسطی اروپایی شده است؟!
به گزارش گروه رسانه «تیتر یک» ، در حالی که سال جاری، تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام گرفته است، برخی ها حتی به تاریخ کشور هم وفادار نیستند و در تبلیغات محصولات خود از ادبیات و تاریخ کشورهای غربی بهره می برند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از بی باک، مدتی است ایرانسل یکی اپراتورهای تلفن همراه در تبلیغات تلوزیونی خود از تاریخ و ادبیات کشورهای غربی بهره می برد.
در یک بخش از این تبلیغات جنگ گلادیاتورها به نمایش در آمده است، جنگی که در یونان باستان انجام می شد و در آن دو نفر از انسان ها که از نظر جسمی قوی بوده و اغلب بَرده بودند به جان هم می افتادند و اربابان برده دار به تماشای این نبرد می نشستند و از اینکه در نهایت یکی از برده ها باید کشته می شد لذت می بردند زیرا در قانون این جنگ فقط یک نفر باید زنده از میدان بیرون می آمد.
در قسمت دیگری از تبلیغات این اپراتور، دادگاهی غربی را نشان می دهند که فردی در حال محاکمه است و تمام عناصر این دادگاه علاوه بر این که اسلامی نیست، اصلا ایرانی هم نمی باشد که در نهایت در این دادگاه غربی حق به حق دار می رسد!
در بخش دیگری از تبلیغات این اپراتور، داستان غیرواقعی رابینسون کروزئه را به نمایش می گذارد و یک مراسم که شبیه میهمانی های اروپایی ها در قرون وسطی می باشد را برای یادبود رابینسون کروزئه به نمایش می گذارد!
هدف این اپراتور با اینکه در ایران فعالیت می کند و مشتریانش ایرانی هستند و خود نیز نام ایران اسلامی را یدک می کشد از ترویج تاریخ کشورهای غربی چه می باشد؟!
اگرچه برخی صنایع و فن آوری ها در کشورهای غربی از ایران جلوتر است اما هیچ فرد عاقلی در دنیا منکر تمدن غنی ایران باستان و ایران اسلامی نمی باشد، چه برسد به اینکه افرادی در داخل کشور این تمدن را نادیده بگیرند و مروج فرهنگ غلط غربی شوند!
![]() سئوال اینجاست که چرا مسئولین صدا و سیما، نخبگان و مسئولین فرهنگی کشور اجازه پخش چنین تبلیغاتی را می دهند؟
آیا چنین تبلیغاتی سعی در القای این فکر غلط نمی باشند که ایران با داشتن تلفن همراه تازه شبه قرون وسطی اروپایی شده است؟!
منبع: بولتن نیوز [ سه شنبه 91/12/8 ] [ 4:3 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
با اندک جستجویی در محیط سایبر به این نتیجه می توان رسید که دو نفر اصلی این انجمن، نوشابه امیری و هوشنگ اسدی هستند. این زن و شوهر اگر چه به لحاظ فکری و عقیدتی دارای اختلافات عمیقی با هم هستند، اما هر دو برای براندازی جمهوری اسلامی با هم فعالیت می کنند. این دو نفر کسانی هستند که پایه های اولیه سایت ضدانقلابی "روزآنلاین" را نیز با بودجه مصوب دولت هلند پایه ریزی کردند...
به گزارش گروه امنیت نظامی«تیتر یک»، عملیاتهایی که طی روزهای اخیر توسط سربازان گمنام امام زمان انجام و منجر به دستگیری تعدادی از رابطین رسانهای سایتها و شبکههای ضد انقلاب شد، چنان ضربهای بر بدنهی این گروهها وارد کرده است که هنوز هم نتوانستهاند خود را بازسازی کنند.
در اطلاعیه شماره 3 وزارت اطلاعات، کانون اصلی فتنه رسانهای علیه جمهوری اسلامی، شبکه سلطنتی بی.بی.سی معرفی شد و چنین آمده است: "اطلاعات بدست آمده حکایت از اداره تعدادی از شبکههای رادیویی، تلویزیونی، سایتهای خبری ضدانقلاب و وابسته به عناصر فتنه 88 توسط هسته مرکزی مستقر در ارگان عملیات روانی سازمان جاسوسی دولت انگلیس موسوم به (BBC ) دارد. برخی از رسانههایی که تاکنون ارتباط یا وابستگی آنها به هسته موصوف محرز شده است عبارتند از: - سایتهای جرس، کلمه، ملی مذهبی، نوروز، ندای سبز آزادی، روز آنلاین، گذار، خودنویس و سحامنیوز. - شبکههای رادیویی R.F.I فرانسه، دویچه وله(آلمان)، رادیو فردا (آمریکا) - شبکههای تلویزیونی B.B.C (انگلیس)، V.O.A(آمریکا)، من و تو (انگلیس)." اما سؤالی که مطرح میشود این است که این شبکهها چگونه مشغول فعالیت بودهاند؟ کدام محافل سیاسی و رسانهای از آنها حمایت کرده و نقش اتاق فکر آنان را بازی می کردند؟ افراد، لیدرها و گروههای اصلی این جریانها چه کسانی هستند؟ این سؤالات، سؤالات مهمی هستند که پاسخ به آنها میتواند ما را در جهت شناخت هرچه بهتر این گروهها آشنا سازد. البته در اطلاعیه وزارت اطلاعات اشارهای جزئی به نام برخی از این محافل شده و چنین آمده بود: "مستندات جدید و موثق حکایت از کارویژههای غیررسانهای دیگر این شبکه دارند؛ یکی از این کارویژهها، بهرهگیری از پوششها و پایگاههای به ظاهر رسانهای در خارج از کشور، به منظور ایجاد راههای ارتباطی با افراد رسانهای نشان شده در کشور میباشند. به عنوان مثال تشکلی موسوم به «انجمن بینالمللی روزنامهنگاران ایرانی» که در پاریس مستقر است، نقش یکی از کارفرمایان شبکه را ایفا میکرده است همچنین یک شبکه اجتماعی با منشأ آمریکایی از پروژههای «مرکز مطالعات ارتباطات جهانی» موسوم به «برنامه پژوهش رسانه در ایران» و تشکلی دیگر تحت عنوان «مدرسه روزنامهنگاری میانه» و چندین انجمن و موسسه دیگر که جملگی با سوءاستفاده از پوششهای رسانهای و گروههای مردمنهاد، مأموریتهای محوله از طرف سرویسهای اطلاعاتی اروپایی و آمریکایی را دنبال میکنند، شناسایی شدهاند." بر این اساس یکی از کارفرمایان این شبکه، «انجمن بینالمللی روزنامهنگاران ایرانی» معرفی شده است. اما «انجمن بینالمللی روزنامهنگاران ایرانی» چیست و چه کسانی هیأت مؤسس آن محسوب می شوند؟ با مراجعه به سایت رسمی این انجمن، می توان به تعریف و اهدافی که این انجمن برای خود در نظر گرفته است، دست پیدا کرد. در بیانیه اعلام موجودیت این گروه که در تاریخ 2 مرداد ماه 1390 منتشر شده، چنین آمده است: "انجمن بینالمللی روزنامهنگاران ایرانی در آستانه سالروز انقلاب مشروطیت فعالیت رسمی خود را آغاز میکند. تشکیل انجمنی برای گردهم آئی روزنامهنویسان ایرانی با هر اندیشه و اعتقاد و سلیقه، برخاسته از نیاز روز جامعه ایران است که اکنون در سراسر جهان پراکندهاند. ![]() هیات موسس انجمن بینالمللی روزنامهنگاران ایرانی (که تا زمان برگزاری نخستین مجمع عمومی وظیفه شورای دبیران موقت را هم بعهده دارد) ترکیبی از چند نسل روزنامه نویسان ایرانی است. روزنامهنگارانی که از نحلههای فکری متفاوت و افقهای سیاسی – اجتماعی ناهمگون میآیند و برپائی انجمن را ادامه تلاش روزنامهنویسان ایران برای داشتن نهادی مدنی و مستقل میدانند. سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات ایران و انجمن صنفی روزنامهنگاران ایرانی دو نهاد مدنی شکل گرفته توسط روزنامهنگاران ایرانی در دو دوره مختلف تاریخیاند که هر دو با بنبست استبداد روبرو شدند و راه فعالیت را بسته دیدند. اعضای هیات موسس انجمن بین المللی روزنامهنگاران ایرانی، که اکثریت قریب به اتفاق آنها عضو یکی ازاین دو نهاد و یا دیگر نهادهای بینالمللی روزنامهنگاری هستند و یا بودهاند، با بزرگداشت همه تلاشهای پیشین، سازماندهی جدیدی را بر اساس شرایط نوین ضروری یافتهاند." اما در قسمت هیأت مؤسس این انجمن اسامی آشنایی به چشم می خورد. اسامی که در سال های اخیر محور فعالیت های خود را ضدیت تمام و کمال با انقلاب اسلامی تشکیل داده و هنگامی که توسط نیروهای اطلاعاتی- امنیتی لو رفته و از کشور گریختهاند، جمهوری اسلامی را متهم به استبداد کردهاند. هیأت مؤسس این انجمن عبارتند از: 1- نوشابه امیری (رئیس) 2- علیرضا نوری زاده (نایب رئیس) 3- احمد رافت (خزانه دار) 4- نیک آهنگ کوثر (بازرس) 5- هوشنگ اسدی 6- کامبیز فروهر 7- روزبه میرابراهیمی با اندک جستجویی در محیط سایبر به این نتیجه می توان رسید که دو نفر اصلی این انجمن، نوشابه امیری و هوشنگ اسدی هستند. این زن و شوهر اگر چه به لحاظ فکری و عقیدتی دارای اختلافات عمیقی با هم هستند، اما هر دو برای براندازی جمهوری اسلامی با هم فعالیت می کنند. این دو نفر کسانی هستند که پایه های اولیه سایت ضدانقلابی "روزآنلاین" را نیز با بودجه مصوب دولت هلند پایه ریزی کردند. ![]() نوشابه امیری
نوشابه امیری کیست؟ نوشابه امیری در سال 1331در محله سرچشمه متولد شد. آنطور که خود گفته از 19 سالگی روزنامه نگاری را شروع کرده و در سال های ابتدایی انقلاب، خبرنگار روزنامه کیهان بوده و یک بار نیز با امام خمینی مصاحبهی داشته است. همسر او، هوشنگ اسدی عضو حزب توده و از مرتبطین با دستگاه امنیتی رژیم پهلوی، ساواک بود. امیری در مورد اقدامات فضاحتبار همسرش چنین می گوید: "هوشنگ عضو «نوید»، سازمان مخفی حزب توده بود. این مجموعه الگوی رایج آن زمان برای نفوذ در دستگاههای امنیتی را مورد استفاده قرار داد. هوشنگ به دستور رهبران حزب توده مبادرت به این کار کرده بود؛ این را بعدها رحمان هاتفی هم به خودم گفت. اما من از این ماجرا بیاطلاع بودم و بعد از افشا شدن اسامی بهقدری جا خورده بودم که تا سه روز از شدت ناراحتی قادر به بیرون آمدن از خانه نبودم و حتی چاقوی کیکبری کنگرهداری را به قصد کشتن هوشنگ زیر بالش پنهان کرده بودم. رحمان، که من از عضویت او هم در شاخه مخفی حزب بیخبر بودم، با مشاهده ناراحتی و آزردگی من به رهبری حزب فشار آورد تا این راز حزبیای را که قرار نبود علنی شود اعلام کنند. روزی رحمان با ماشین آمد دنبال من. چند ساعت در خیابانهای تهران رانندگی کرد و با من حرف زد. داستان نفوذ را برایم گفت و در آخر گفت که هر انقلابی مستلزم کارهای زیبا و کثیف توام با یکدیگر است. آنها که عهدهدار کارهای کثیف میشوند باید واجد از خودگذشتگی باشند و هوشنگ از این دسته بود. کسی که میپذیرد از خود بگذرد، کار بسیار مهمی انجام داده. این استدلالی بود که مرا مجاب کرد." ![]() کامبیر فروهر
اگرچه در ادامه خواهیم گفت که این داستان، دروغی بیش نیست اما این موضوعات موجب شد که هوشنگ اسدی بازداشت و روانه زندان شود. نوشابه امیری نیز به واسطه تفکراتی که داشت از کیهان اخراج و خبرنگار تایم می شود: "مدت ششماه خبرنگار تایم بودم. بعد از متهم شدن نماینده تایم به جاسوسی، نشریه «آفتاب» را راه انداختیم. با دستگیری و به زندان رفتن هوشنگ، مدتی توسط خانواده تامین مالی میشدم تا اینکه یکسالی پس از زندانی شدن هوشنگ مجددا به کار دوبله بازگشتم که چندسالی بود انجام نمیدادم. بعد از آزادی هوشنگ دو نفری به سازمانها و شرکتهای مختلف برای یافتن کار مراجعه میکردیم که ناموفق بودیم. مدتی با فروش وسایل خانه خرج زندگی روزمره را تامین میکردیم. مدتی هم شعر برای کودکان میگفتیم و بهصورت نوار کاست، اما به اسم دیگران، در میآوردیم و پولی بابتاش دریافت میکردیم. این فعالیتها به موازات کار دوبله ادامه یافت تا اینکه جمعی از دوستان سینمایی، مجله در حال ورشکستگی «گزارش فیلم» را در اختیار گرفتند و آنجا مشغول شدیم." ![]() احمد رأفت
از اواخر سال 69، وی وارد مجله "گزارش فیلم" می شود. صاحبامتیاز مجله "گزارش فیلم" دکتر زرگر بود و سردبیر آن هم اسفندیاری و ابراهیم نبوی بودند. امیری در این باره می گوید: "چند تا دوست سینمایی داشتیم مثل آقایان، موسوی، بیژن امکانیان، فریدون جیرانی و مهدی فخیم زاده که به این نتیجه رسیده بودند که حتما باید در برابر مجله «فیلم» یک تریبون داشته باشند. چون مجله فیلم از یک سینمای سوپر روشنفکری دفاع میکرد اما اینها میخواستند بدنه سینما تریبون داشته باشد. رفتند و با آقای زرگر که داشت مجلهاش را میبست صحبت کردند که آن را درآورند. بعد آمدند سراغ ما چون هوشنگ قبلا سردبیر بود و در دوره شاه، «ویژه نامه فرهنگ و هنر کیهان» را درمیآورد. من هم که خوب در کار سینما بودم. ما صاحبامتیاز این مجله نبودیم. برای آن کار میکردیم. هوشنگ سردبیر گزارش فیلم بود، اما همیشه با اسم مستعار کار میکرد؛ با اسم بهار ایرانی. هربار هم که هوشنگ- دو سه بار- با اسم خودش با روزنامهها مصاحبه کرد، همین آقای شایانفر و برادر حسن و برادر حسین حملات خیلی شدیدی بهش کردند." ![]() روزبه میرابراهیمی
بعد از دوم خرداد 76 و به مدد شبکه نفوذی ضدانقلاب در وزارت ارشاد وقت و به تبع آن راهاندازی نشریات زنجیرهای اصلاحطلبان، امیری نیز وارد این روزنامهها می شود: "من با این حرف خیلی موافقم که دوران آقای هاشمی، زمینه اصلاحات را فراهم کرد. مجلاتی مثل آدینه، جامعه سالم و صنعت حمل و نقل هم توسط همین تیپ بچهها راهاندازی شد. ولی اینها همه محدود به نشریات تخصصی است و در روزنامهها اصلا از این خبرها نبود. بنابراین ما در این نشریات تخصصی مشغول به کار شدیم، به جای کار کردن در نشریاتی که اساسا امکان کار و راهاندازی آنها فراهم نبود... من برگشتم چون دعوت به کار شدم برای روزنامه جامعه. آن هم بهخاطر اینکه آقای ابراهیم نبوی روی کار من شناخت داشت و پیشنهاد داد که کارهای مصاحبه روزنامه جامعه را من انجام بدهم. مثلا با رفیقدوست و خیلیهای دیگر مصاحبه کردم. گهگاهی یادداشت هم مینوشتم برای روزنامههایی مثل صبح امروز. ![]() نیک آهنگ کوثر
در سال های آخر دولت اصلاحات، شبکه رسانه ای و مخملین سیامک پورزند توسط سربازان گمنام امام زمان کشف و تعدادی زیادی از آن بازداشت می شوند. امیری و اسدی نیز از ایران گریخته و به فرانسه متواری شده و توسط تعدادی از افراد اپوزیسیون دیگر، "روزآنلاین" را راه اندازی می کنند. جالب است که آغاز به کار آنها، در دفاع از نمایندگان متحصن در مجلس ششم بوده است: "اعضای اولیه شورای سردبیری، سینا مطلبی، فرناز قاضی زاده، امید معماریان، مسعود باستانی، مسعود بهنود، هوشنگ، من و نیکان (نیکاهنگ کوثر) بودیم که البته بعضی به تدریج جذب کارهای دیگر شدند. حتی آقای سازگارا و مهرانگیز کار هم بودند. یعنی شروعش از اینجا بود که ما یک نامه دستهجمعی امضا کردیم در دفاع از تحصن نمایندگان مجلس ششم؛ این شد هسته اولیه ما که بعدا کیهان بر همین اساس مطلبی منتشر کرد به عنوان شبکه عنکبوت. همان شبکه عنکبوت شد هسته اولیه سایت روز. از همان ابتدا آقای سازگارا و خانم کار به خاطر فعالیت های دیگرشان نماندند و ما ماندیم و شدیم شورای سردبیری روز، که سیاستهای کلی را تعیین میکند. بعد یک شورای اجرایی سه نفره انتخاب شد که عملا از روز اول من و بهنود و باستانی بودیم. آقای باستانی هم که یک سالی هست از روز رفتهاند و من و بهنود الان نقش شورای سردبیری را هم ایفا میکنیم. اما اینکه اعلام نمیکنیم به خاطر این است که یک دورانی من و هوشنگ محدودیت داشتیم برای اعلام اسم. من یک سال با اسم مریم کاشانی مطلب مینوشتم چون منزل ما را در تهران پلمب کرده بودند و حساب بانکی ما را هم بسته بودند. وکیلمان توصیه میکرد که به اسم خودمان مطلبی ننویسیم. توافق هم کرده بودیم که تصمیمات به اتفاق آراباشد. در دوران اخیر هم بعضی از همکاران جاهایی کار میکنند که ظاهرا اجازه ندارند اسمشان را در جاهای دیگر بگذارند. ولی همه میدانند که ما چه کسانی هستیم. ![]() هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی کیست؟ هوشنگ اسدی رشته روزنامهنگاری را در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به پایان برد. در سال اول دانشکده توسط دکتر صدرالدین الهی، به روزنامه کیهان معرفی شد. ابتدا عضو سرویس حوادث بود. سپس به عنوان دبیر سرویس گزارش، معاون سردبیر شب، سردبیر شب، معاون سر دبیر به فعالیت پرداخت. او در پاییز 1353 توسط ساواک دستگیر و به کمیته مشترک ضد خرابکاری برده شد و به اعتراف خودش در این دوران تنها یک سیلی خورد. اسدی در مرداد 54 پس از آنکه قول همکاری با ساواک را داد، به عنوان خبرچین این سازمان مخوف پلیس امنیتی از زندان آزاد شد. اسناد همکاری او با ساواک در بهار 1358 برملا شد و حزب توده به خاطر سرپوش گذاشتن بر افتضاح پیش آمده، مجبور شد اعلام کند که وی «نفوذی حزب» در ساواک بوده است. در سال 1357 به عنوان یکی از اعضای اولین و آخرین شورای سردبیری کیهان انتخاب شد. شورای سردبیری شامل رحمان هاتفی، محمد بلوری، هوشنگ اسدی، مجتبی راجی و مهدی سحابی، به اتفاق آرا رحمان هاتفی را به عنوان سردبیر انتخاب کرد و هوشنگ اسدی، نماینده شورای تحریریه در شورای عمومی کیهان و مسئول مذاکره با گروههای سیاسی شد. اما چنانچه گفته شد بواسطه ارتباط با ساواک، بازداشت و زندانی می شود. ![]() علیرضا نوری زاده
وی پس از فرار از ایران، عضو موسس و شورای سردبیری روزآنلاین، روزنامه سبز و انجمن بینالمللی روزنامهنگاران ایرانی بوده است. وی با سایتهای ضدانقلابی چون گویا، گذار، خلیج فارس، صبح امروز و میهن همکاری و فعالیت داشت. اسدی در سال 2011 به واسطه نگارش کتابی با عنوان "نامههایی به شکنجهگرم"، جایزه بین المللی کتاب حقوق بشر سال را توسط شهردار شهر وین دریافت می کند. این کتاب آنقدر حاوی مطالب جعلی و دورغین است که حتی صدای ایرج مصداقی، یکی از اعضاء گروههای کمونیستی را هم در آورد و در مورد این کتاب چنین نوشت: "کتاب «نامههایی به شکنجهگرم» تحت عنوان خاطرات زندان هوشنگ اسدی در تابستان 89 به زبان انگلیسی و توسط انتشارات «دنیای یگانه» One World به بازار کتاب راه یافت. من، برخلاف برخی که تجربهی زندان را از سر گذراندهاند، مرور گذشته رنجم نمیدهد که هیچ از جهاتی باعث خوشحالی و غرورم نیز میشود. اما اعتراف میکنم خواندن این کتاب را با درد و اندوهی عمیق به پایان بردم. نه به خاطر سرگذشتی که نویسنده مدعی است از سر گذرانده، نه به خاطر یادآوری گذشته، بلکه به خاطر وارونهگویی، دروغپردازی و تحریف یک دوره از تاریخ میهنمان. این رنج در لحظه لحظهی خواندن کتاب با یادآوری چهرهی نجیب و دوست داشتنی دوستان تودهایام همچون مهدی حسنیپاک، اسماعیل وطنخواه، مجید منبری، سیفالله غیاثوند و ... دوچندان میشد. نه آنها و نه بسیاری دیگر از دوستان تودهایام که از سیاهکاریهای اسدی مطلع بودند، امروز در میان ما نیستند تا پرده از اعمال او بردارند. این خلاء، وظیفهی من را دوچندان میکند که به سهم خود اجازه ندهم کسانی که آگاهانه و از روی اختیار به یاری جنایتکارانی شتافتند که دستشان به خون دوستان تودهایام آغشته است تاریخ آن دوره را تحریف کنند. ضعفهای انسانی را درک میکنم، بیرحمی و شقاوت رژیم را لمس کردهام. به ضعفها و سستیهای خود آگاهم. قهرمان نبودهام که به دیگران به خاطر ضعفهایشان خرده بگیرم. نگاه من به این کتاب و نویسندهی آن از زاویهی دیگری است. دیر یا زود دروغهای اسدی و امثال او رو میشود؛ اما اثرات مخرب این گونه روایتها همچنان باقی میماند و بدون شک به تلاش دیگران برای گفتن حقایق دربارهی جنایات این رژیم، ضربه میزند." وی ادامه می دهد: "در کتاب اسدی هیچیک از شاهدان از جمله رحمان هاتفی، نورالدین کیانوری، مریم فیروز، منوچهر بهزادی، امیر نیکآیین، آصف رزمدیده، حسین جودت و ... زنده نیستند. او به خوبی میداند [آیتالله]خامنهای، احمدینژاد، موسوی، کروبی، آیتالله صانعی و ... هیچگاه به دروغهای او پاسخ نخواهند داد. برفرض این که غیرمستقیم چیزی بگویند اسدی از آن برای معروفیت خود استفاده خواهد کرد. او برای مطرح کردن خود از هیچ اسمی فروگزار نمیکند. مثلاً در صفحهی 10 کتاب توضیح میدهد هنگام دستگیری، پنجرهی خانهشان رو به ساختمانی باز میشد که شیرین عبادی و مادرش در آن زندگی میکردند و مادر زنش با مادر شیرین عبادی همصحبت بودند." البته مابقی افراد هیأت موسس این انجمن نیز کارنامه بهتری از این زن و شوهر ضدانقلاب ندارند. چنانچه گفته شد جمهوری اسلامی علیرغم فرصتهایی که به این افراد برای بازنگری در عملکرد گذشته خود داد، اما این افراد همچنان با اقدامات گذشته خود اصرار ورزیده و درصدد ضربه زدن به کشور برآمدند. هنگامی هم که دیدند در دورن کشور نمی توانند به اهداف مورد نظر خود برسند، از کشور فرار کرده و از طریق رسانه های خارجی و سایبری، فعالیت خود را ادامه دادند. جالب آنکه آنان که نام خود را روزنامهنگار مستقل و آزاد گذاشته و به همین دلیل واهی هم به ضدیت با جمهوری اسلامی برآمدهاند، حال حاضرند برای گرفتن مواجب خود از دولتهای اروپایی، تن به خواستهها و دستورات آنان داده و در ازای گرفتن استخوانی، دم تکان دهند! منبع: بولتن نیوز [ سه شنبه 91/12/8 ] [ 3:59 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
دور اول مذاکرات ایران و گروه 1+5 دقایقی پیش در آلماتی پایان یافت.
به گزارش گروه بین الملل«تیتر یک»، مذاکرات ایران و گروه 1+5 ساعت 13:30 امروز به وقت محلی (11 به وقت تهران) در هتل ریکسوس آلماتی آغاز و به احتمال زیاد در روز چهارشنبه نیز ادامه خواهد یافت.
بر خلاف آنچه تا امروز تصور میشد، منابع نزدیک به تیم ایرانی گفتند که ایران در آلماتی یک پیشنهاد مهم در دست دارد که تا کنون هیچ اشارهای به جزئیات آن نشده است.
ظاهرا ایران با یک پیشنهاد جامع به آلماتی آمده است که میتواند به سرعت تغییر شکل بدهد.
پیش از این تصور میشد این فقط گروه 1+5 است که پیشنهاد جدیدی با خود به مسکو آورده است.
یک منبع نزدیک به هیئت ایرانی گفت: «پیشنهاد ما طیفی از گزینهها را شامل میشود. بسته به اینکه چه پیشنهادی از جانب طرف مقابل دریافت کنیم، نسخههای متفاوتی از پیشنهاد جدید قابل عرضه است اما در هر حال، ایران پیشنهاد جدیدی خواهد داشت». منبع: فارس [ سه شنبه 91/12/8 ] [ 3:58 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
بهتازگی یکی از نهادهای امنیتی با حکم دستگاه قضایی، یکی از مدیران ارشد تجارت محصولات پتروشیمی را به اتهام سوءاستفاده گسترده مالی بازداشت کرده است. مدیر یادشده که پیش از این، سالها یکی از مدیریتهای حساس شرکت بازرگانی پتروشیمی PCC را قبل و بعد از خصوصیسازی این شرکت بر عهده داشته، به سلطان بازار تجارت محصولات پتروشیمی در داخل و خارج از ایران معروف است و شبکه گستردهای از شرکای راهبردی را بهمنظور سوءاستفاده اقتصادی در داخل ایران و خارج از کشور در حوزه تجارت محصولات پتروشیمی و بهخصوص صادرات این محصولات برای خود ایجاد کرده است. [ دوشنبه 91/12/7 ] [ 3:8 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
«مایک گراول» سناتور سابق از ایالت آلاسکای آمریکا، در مصاحبه با نشریه فارینپالیسی گفت: «باید به شما بگویم تردیدی نیست که تحریمها باعث رنج و زحمت هستند؛ اما در طولانیمدت، بهترین اتفاقی است که تاکنون برای ایران رخ داده است.» گراول که بهتازگی به کشورمان سفر کرده بود، خاطرنشان کرد تحریمها ایرانیان را «بهطور کامل مستقل کرده و آنها را وادار کرده که برای تولید ماشین و دستگاههای مورد نیاز، فعالیتهای اقتصادی خود را داخلی کنند.» وی افزود: «ما حدود 10 مایل در قلب ایران با ماشین رانندگی کردیم و شاهد ساخت یک بزرگراه دو طبقه بودیم. باید به شما بگویم که این یک امر شگفتانگیز بود. شهر مانند یک شهر عادی پررونق بود. در آن پیشرفت و رونق به چشم میخورد. این امر را میشد از راهبندانها حدس زد. معماری شهر بهشدت چشمگیر است و بنابراین باید گفت آنچه برای این کشور رخ داده، استقلال آن را در پی داشته است.» [ دوشنبه 91/12/7 ] [ 3:8 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
سعید جلیلی، مذاکرهکننده هستهای ایران، برای شرکت در دور جدید گفتوگوهای هستهای با گروه 1+5 وارد آلماتی قزاقستان شد. دو طرف این گفتوگو که قرار است فردا آغاز شود، در اقدامی پیشدستانه برای دادن پیام به دیگری و تأثیرگذاری پیشین بر روند مذاکرات، اظهاراتی داشتهاند. محور این اظهارات با لحاظ کردن آخرین وضعیت دو طرف در بحث هستهای است که موجب به بنبست رسیدن مذاکرات شده است. مطالب غیرقانونی و استکباری 1+5 و مقاومت ایران و تن ندادن به درخواستهای استکباری آنها، گفتوگو را در حالت رکود نگه داشته است. از اینرو، آنها برای برانگیختن اشتیاق ایران، در آستانه گفتوگوها از پیشنهاد جدید به ایران و بهگمان خودشان، «مهم» سخن گفتهاند. با آشکار شدن محتوای این پیشنهاد مهم(!) که از زبان برخی دیپلماتهای غربی نقل شده، آنها قصد دارند در ازای رسیدن به برخی از مطالباتشان، بخشی از تحریمها درباره طلا و فلزات گرانبها را کاهش دهند. بهنظر میرسد اگر این نقل قول درست هم نباشد، پیشنهادی که آنها به ایران میدهند، نمیتواند نظر ایران را تأمین کند؛ زیرا آنها در تکاپوی تبلیغاتیشان وانمود میکنند که ایران در موضع ضعیف قرار دارد و با افزایش فشار میتوان بدون دادن امتیاز، از آن امتیاز گرفت. جلیلی نیز در پاسخ غیرمستقیم به این دیدگاه گفت: «اگر گروه 1+5 میخواهند وارد گفتوگوهای سازنده با تهران شوند، باید پیشنهاد معتبر ارائه کنند و اشتباهات محاسباتی گذشته را کنار گذاشته و اشتباه محاسباتی دیگری را مرتکب نشوند و وارد مسیری شوند که بتوانند اعتماد ملت ایران را جلب کنند.» [ دوشنبه 91/12/7 ] [ 3:6 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
منبع:بصیرت [ دوشنبه 91/12/7 ] [ 3:6 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
کارشناس عالی امور استراتژیک وزارت امور خارجه با اشاره به اینکه فیلترینگ فیس بوک به خاطر مفاسد آن است گفت: می توان از فیس بوک به عنوان یک شبکه قدرتمند به عنوان ابزاری که دشمن علیه ما استفاده می کند علیه خودشان هم استفاده کرد. دکتر قدیری ابیانه سفیر پیشین ایران در مکزیک، در حاشیه کنگره ی بین المللی انتظار و بیداری اسلامی که با موضوع بیداری اسلامی و نقش رسانه ها در این بیداری در سالن علیزاده پیراپزشکی یزد برگزار شد در پایان به سئوالاتی چند از دانشجویان پاسخ داد، که در ادامه می خوانید. *نظر شما درباره جنگ احتمالی بین آمریکا و چین چیست؟ آمریکا جرات حمله به چین را ندارد و من چنین جنگی را پیش بینی نمی کنم. *شعار زنده باد بهار چه رابطه ای با بهار عربی دارد و آیا مشایی در صورت تایید صلاحیت آیا رای می آورد؟ اخیرا این افراد گفته اند منظورمان از بهار، ظهور امام زمان(عج) است، اما سئوال من از این افراد این است که؛ اینکه می گویید بهار عربی کشورهای منطقه و یا اینکه پیغمبران مدیریت نداشتند منظورتان چیست؟ این ها اشکال است و در راس آن مشایی است. در مکزیک زمانی که بنده سفیر ایران در آن کشور بودم نمایشگاهی تحت عنوان آثار تاریخی ایران برگزار شد اما این نمایشگاه پر از مجسمه های مستهجن به عنوان نماد فرهنگ ایرانی بود، بنده دستور دادم این مجسمه ها نباید نمایش داده شود و باید جمع شود، از طرف آقای مشایی پیغام اومد که زیاد سخت نگیرید، بنده گفتم که به عنوان سفیر نمی گذارم این نمایشگاه اینجا برگزار شود. قرار شد در موزه ی دیگری این نمایشگاه بدون مجسمه های برهنه برگزار شود که باز هم در درب ورودی دو مجسمه کاملاً برهنه و مستهجن به عنوان نماد فرهنگ ایرانی گذاشته بودند. همان زمان بود که به بقایی، مشایی و سازمان میراث فرهنگی اعلام جنگ کردم. بعدا مشخص شد که شخص آقای مشایی در انتخاب این مجسمه ها نقش داشته اند. *با توجه به اینکه فیس بوک در کشور ما فیلتر است می توان از آن به عنوان یک شبکه قدرت مند اجتماعی برای نشر فرهنگ اسلامی استفاده کرد؟ بله، می شود از فیس بوک به عنوان یک شبکه قدرتمند استفاده کرد، فیلترینگ این سایت هم به خاطر مفساد ان است، بنابراین می توان از ابزاری که دشمن علیه ما استفاده می کند علیه خودشان هم استفاده کرد. *رهبری فرمودند هرجا حرکت ضد امریکایی و ضد اسرائیلی باشد ما آن جا دخالت می کنیم پس چرا در بحرین که یک حرکت ضد اسلام آمریکایی است چرا ایران علناً دخالت نمی کند؟ ما در کشورهای لبنان و فلسطین دخالت نظامی کرده ایم ولی در بحرین فقط به اعلام موضع و محکوم کردن بسنده کرده ایم که به نظر بنده کافی نیست.
منبع: جام نیوز [ دوشنبه 91/12/7 ] [ 3:4 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
"چیکیتا" یکی از معروفترین برندهای بینالمللی تولید و توزیع محصولات کشاورزی بویژه "موز" است. اما چیزی که این شرکت را معروف کرده، کیفیت بالای محصولات آن نیست، بلکه روابط مقامات این شرکت آمریکایی با تروریستها و جنایتکارانی است که برای رسیدن به اهداف خود به هر کاری دست میزنند.
به گزارش گروه بین الملل«تیتر یک»، در آوریل سال 2003، یک عضو هیئت مدیره "برندهای بینالمللی چیکیتا" به وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد:سلطان تجارت موز، قوانین مبارزه با تروریسم را زیر پا گذاشته است.
Roderick M. Hills" "، در توضیحات خود اذعان کرد: چیکیتا به یکی از بزرگترین "گروههای تروریستی کلمبیا" به منظور ایجاد آشوب در کشور و هموار کردن راه برای ارسال محصولات به دیگر کشورها مبالغ هنگفتی پرداخت کرده است.
![]() برند تروریستی چیکیتا چیکیتا، بزرگترین تولیدکننده و توزیعکننده موز در جهان است. مراکز اصلی این کارخانه در ایالت "North Carolina " در آمریکا واقع شدهاند. این شرکت در سال 1899 تاسیس شد. چیکیتا با درآمدی معادل 5.4 میلیارد دلا ر و با حدود 25 هزار کارمند در بیش از 70 کشور جهان فعالیت دارد. "موز" محبوبترین میوه دنیا و چهارمین محصول مهم بعد از برنج، گندم و جو است. قسمت اعظمی از موز دنیا در کشورهای آمریکای لاتین تامین میشود. ![]() "شرکت برندهای بینالمللی چیکیتا" در دوران فعالیت خود اقدامات غیرقانونی و غیرانسانی بسیاری را انجام داده و موز را به یکی از ابزارهای تروریستی در دنیا تبدیل کرده است. برخی از اقدامات ضدبشری چیکیتا از این قرار است که بهطور مفصل به آن پرداخته خواهد شد:
* در سال 1984، شرکت "United Fruit Company " نام خود را به "Chiquita Brands International " تغییر داد. *در سال 1998، مجله "Cincinatti Enquirer" ، در گزارشی با عنوان "رازهای چیکیتا برملا شد" پرده از فعالیتهای پشت پرده چیکیتا برداشت. این مجله به طور غیر قانونی پست صوتی چیکیتا را هک کرده و به اطلاعاتی دست یافته بود. در این گزارش، از جرمهایی مانند بدرفتاری با کارگران آمریکای مرکزی، آلوده کردن محیط زیست، "قاچاق کوکایین" به آمریکا و اروپا از طریق کشتیهای تجاری، حمایت از تروریستهای کلمبیا و آسیبهای جبرانناپذیر به سلامتی کارگران شرکت چیکیتا اشاره شده است. * در سال 2001 چیکیتا به خاطر رشوه به مقامات کلمبیایی به پرداخت 100هزار دلار محکوم شد. * در سال 2007، چیکیتا به پرداخت بیش از 1 میلیون دلار به گروه تروریستی ""Auto-Defensas Unidas موسوم به "AUC " متهم شد. ![]() * چیکیتا و زیرمجموعههای آن از آفتکشهای سمی استفاده میکنند که سلامت کارگران و محیط زیست را به خطر میاندازد. استفاده از این آفتکشها در آمریکا ممنوع است.
چیکیتا، موسسهای شیطانی برای بهرهکشی از فقرا
به گزارش وزارت دادگستری آمریکا، چیکیتا و شرکتهای تابعه آن از سال 1997 تا 2004، ماهانه 1.7 میلیون دلار به گروه تروریستی کلمبیایی به نام "نیروهای متحد دفاع از خود" (AUC)پرداخت کرده است.
![]() مجله فوربس، AUC را مسئول بسیاری از قتلعامهای کلمبیا و یکی از "بزرگترین گروههای قاچاقچی کوکائین" در این کشور معرفی کرده است. با 15 تا 20 هزار نیروی مسلح، نیروهای متحد دفاع از خود کلمبیابه راحتی به موارد متعددی از بچهدزدی، شکنجه، ربودن افراد، تجاوز، قتل، آزار جسمی، اخاذی و حمل و نقل مواد مخدر دست میزند. یکی از چندین قتلعام گسترده این سازمان در سال 2001 انجام شد، وقتی AUC،در حال دریافت پول چیکیتا بود در 17 ژانویه، 80 نفر از نیروهای شبهنظامی AUC وارد حومه شهر چنگوشدند و 24 نفر را با خرد کردن جمجمه سرشان توسط پتکهای سنگی کشتند.
![]() چیکیتا و "نقض حقوق بشر" براساس گزارش "ماریو ایگواران"، "دادستان کل کلمبیا"، چیکیتا در طول 7 سال به شبه نظامیان تروریست در این کشور رشوه پرداخت کرده است. در ازای کمک چیکیتا به این تروریستها تخمین زده میشود بیش از 4 هزار شهروند غیر نظامی کشته شده باشند. به گفته دادستان کلمبیا قتلهایی که شبهنظامیان کلمبیا در طول سالها انجام دادهاند بدون کمکهای مالی چیکیتا ممکن نبود. ![]() دانشکده حقوق دانشگاه جورج واشنگتن، مقالاتی منتشر کرده است که در آن جزییات کامل پرداخت مبالغ شرکت چیکیتا به نیروهای متحد دفاع از خود (AUC) در دهه 90 میلادی پرداخت آمده است. این اسناد نشان میدهد که چیکیتا برای تامین امنیت خود به یک سازمان تروریستی مبالغ هنگفتی پرداخت کرده است. چیکیتا گروههای تروریستی را به خدمت میگیرد به گزارش پایگاه تحلیلی "TopSecretWriters"، چیکیتا به مدت چند دهه، به گروههای تروریستی بسیار خطرناک و شبه نظامیان وابسته به دولت کلمبیا پول پرداخت کرده و تلاش داشته تا آنها را مخفی کند. آرشیو دانشگاه جورجواشنگتن بیش از 5500 صفحه بدست آورده است که نشان دهنده رابطه چیکیتا با گروهکهای تروریستی است. ![]() به گزارش این وبسایت، وزارت دادگستری آمریکا نیز از این موضوع آگاهی داشته و زمانی که چیکیتا میلیونها دلار کمک مالی و نظامی به گروههای نظامی پرداخت کرده، از این موضوع با خبر بوده است. البته بعدا در دادگاه، چیکیتا محکوم به پرداخت 25 میلیون دلار جریمه برای کمک مالی و مسلح کردن گروههای تروریستی شد.
![]()
در سال 2001، وقتی که چیکیتا هنوز با AUC کار میکرد، این گروه تروریستی حدود 1015 غیر نظامی را کشتند. براساس گزارشهای وزارت امور خارجه آمریکا، گروه تروریستی مسئول بیخانمان کردن بسیاری شهروندان کلمبیایی است.
![]() بنا بر همین گزارش، AUC در سال 2001 باعث شد تا بیش از 43 درصد جمعیت کل کلمبیا بیخانمان شوند. البته در این میان دولت کلمبیا هم متهم به استفاده از قدرت AUC برای تبعید اجباری دهقانان شده است. در سال 2001، این گروه به لیست گروههای تروریستی اضافه شد. قاچاق کوکایین با کشتیهای غولپیکر چیکیتا کشتیهای تجاری چیکیتا، به اروپا و آمریکا کوکایین قاچاق میکنند. در سال 1997 بیش از 10 تن کوکایین به ارزش 33 میلیون دلار از هفت کشتی چیکیتا در سال 1971 توقیف شد.
![]() به گزارش "mindfully"، چیکیتا با استفاده از سیستم امنیتی خود و با کمک قاچاقچیان کلمبیایی از کشتیهای خود استفاده میکند تا مقادیر زیادی کوکایین وارد اروپا و آمریکا کند. بنا بر این گزارش، چیکیتا در میان بزرگترین شرکتهای دارنده کشتیهای باری است. در سال 1997، مقامات مبارزه با مواد مخدر و گمرک بلژیک بیش از یک تن کوکایین خالص در یکی از کشتیهای چیکیتا کشف کردند.
![]() سازمان مبارزه با مواد مخدر آمریکا تخمین زده است که 20 درصد از کوکایینی که در دهه 70 میلادی وارد این کشور شد از طریق کشتیهای چیکیتا از بندر بالتیمور بوده است.
![]()
استفاده چیکیتا از موارد سمی خطرناک برای حفظ موزهای خود در سال 2007 یک سازمان مردمی غیر دولتی فرانسه به نام Peuples Solidaires""، یکی از زیرمجموعههای چیکیتا به نام "Compañia "Bananera Atlántica Limitada، را به نقض حقوق اولیه کارگران خود و به خطر انداختن سلامتی خانوادههای آنها متهم کرد.
بنا بر گزارش این گروه فعال حقوق بشری، چییکیتا در مزارع کاستاریکا از سموم آفتکش سمی برای حفاظت از موزهای خود استفاده کرده که تمامی کارگران این مزارع در معرض مستقیم این سمها بودهاند.
![]() همچنین این شرکت متهم به تهدید کارگران خود با پرداخت پول به گروههای شبه نظامی است. بنا به گزارش thirdworldtraveler""، کشاورزان منطقهای در برزیل مجبور بودند در شرایط طوفانی مهیب نیز کار کنند تا بتوانند جدول زمانی خود را کامل کنند. وبسایت thirdworldtraveler""، گزارشی از یکی از کارگران چیکیتا تهیه کرده است که پس از بازنشستگی به بیماریهای بسیاری دچار شد.
در دهه 60 و 70 میلادی، چیکیتا بهطور گسترده از "نماگون" "Nemagon"، ماده سمی بسیار خطرناک در آمریکای مرکزی و کاراییب استفاده کرد.
رودریگرز، 23 سال در زمینهای کشاورزی مناطق Chinandega""، مهمترین منطقه کشت موز در نیکاراگوئه کار میکرد و وظیفه او چک کردن زمان درست سمپاشی بود.
او به خاطر در معرض مستقیم قرار گرفتن آفتکشهای سمی، حافظه خود را از دست داد و دیگر نتوانست صحبت کند. این کارگر بعد از مدتی دیگر نمیتواند راه برود و حتی از پس اعمال ضروری خود برنمیآید.
![]() خوزه آلبرتو 24 ساله فلج و کر و لال به دنیا آمد. پدر و مادر او هر دو در مزارع کشت موز کار میکردند که از نماگون در آن استفاده شده بود. نکته جالب توجه این است که استفاده از سم نماگون در آمریکا ممنوع است. ![]()
ممبرنو همسر رودریگز میگوید: وقتی که وی از سر کار می آمد، تمام بدن او پوشیده از آفتکشهای سمی بود.
![]() بیماریهای مربوط به سمهای آفتکش موزهای چیکیتا از سن 50 سالگی شروع میشوند.
رابطه چیکیتا با دولتهای آمریکایی ![]() هنگامی که اوباما، "اریکهولدر" را به عنوان "دادستان کل آمریکا" اعلام کرد، با انتقادات شدید مواجه شد. یکی از بزرگترین انتقادات، روابط هولدر با شرکت چیکیتا بود. برای مثال، "روزنامه گاردین" با تیتری با عنوان "مشکل موزی اوباما" انتخاب هولدر به عنوان دادستان کلی را مورد انتقاد قرار داده و آن را ضعیف معرفی میکند. ![]() داستان از اینجا شروع شد که شرکت حقوقی آقای دادستان وکالت شرکت بینالمللی موز چیکیتا را به عهده گرفت. در سال 2003 هولدر رهبری تیم حقوقی شرکت چیکیتاموز را به عهده گرفت. درصد بسیاری از محصول شرکت از کشور کلمبیا وارد میشد. چیکیتا میلیونها دلار به طور مخفی در سالهای 1984 تا 2004 به گروههای تروریستی پرداخت کرده بود. ![]() به گزارش واشنگتنپست، مدیران ارشد شرکت مستقیما اجازه پرداخت آن پولها را داده بودند. از سال 1997، این پولها به گروهی شبه نظامی به نام "نیروهای دفاع از خود متحد کلمبیا" پرادخت میشد. در زمانی که چیکیتا هزینههای این گروه را تامین میکرد، تروریستها حدود 4000 کلمیبایی را به قتل رسانده بودند. دولت آمریکا در سال 2001، این گروه را تروریست خواند و پرداخت هرگونه مبلغی به آنها غیر قانونی شد، اما شرکت بینالمللی موز به کمکهای مالی خود به این گروه تروریستی ادامه داد. ![]() چیکیتا اولین شرکت آمریکایی بزرگ بود که به تامین هزینههای گروههای تروریستی محکوم شد. اما به خاطر تلاشهای اریک هولدر، 10 نفر از مقامات ارشد این شرکت با کمک دادستان کل آمریکا، از محاکمه عفو شدند. منبع: باشگاه خبرنگاران [ دوشنبه 91/12/7 ] [ 3:3 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در دولت دهم گرایشهایی به سمت آن جریان انحرافی پیدا شد که در واقع بحثهای کوروش و ملیگرایی و ایرانیگرایی و مکتب ایران و حتی حرف هایی که دوره اسلامخواهی گذشته است .
![]() به گزارش سیاسی«تیتر یک»، دور دوم مناظره حجت الاسلام روانبخش و محمدجواد حقشناس با محوریت «بازگشت یا عبور از گفتمان 84» در خبرگزاری فارس برگزار شد که درباره مباحث مختلفی بحث شد.
بخشی از مهمترین سخنان روانبخش به شرح زیر است: فرمان حمله خیابانی را همسر آقای هاشمی صادر کرد - چند تا نکته ایشان فرمودند و من اشاره میکنم. واقعا انتخابات یک جشن ملی است و ما هم قبول داریم. خود مقام معظم رهبری فرمودند و گلایه کردند از کسانی که این جشن را به عزا تبدیل کردند و مردم با حضور 40 میلیونیشان میتوانستند برای ماهها این شیرینی در کام خودشان نگه دارند اما کام مردم تلخ شد. مشکل کار این بود که آقایان قانون را رعایت نکردند و اعتراض داشتند به انتخابات و به تعبیرخانم آقای هاشمی گفتند اگر تقلب شد بریزید در خیابان. فرمان حمله را خانم آقای هاشمی صادر میکند و برخی از آقازادههایشان در کف خیابان حضور پیدا میکنند و خود ایشان هم با نامه سرگشاده به رهبری از حضور در کف خیابان سخن میگوید که اگر چنین نشود آتشفشانهای سینههای مردم سر باز خواهد کرد. احمدینژاد برخی کارها را از هاشمی یاد گرفته است! - آقای هاشمی این کارها را کرده است که یاد اینها داده است. هر چه شما بگویید به نحوی به او برمیگردد. آقای نوربخش به عنوان وزیر اقتصاد معرفی کرد، مجلس رای نداد. سپس بلافاصله وی را به سرپرستی وزارت اقتصاد منصوب کرد! و بعد او را به مدیرکلی بانک مرکزی منصوب کرد، و تا از حضرت عزرائیل نیامد ایشان در مدیر کل بانک مرکزی در دولت آقای خاتمی هم باقی ماند. اینها این کارها را در دولتشان کردهاند و الان نمیتوانند بیایند بگویند چرا این کارها میشود؟ اینها را از شماها یاد گرفته است. القابی که احمدینژاد به مشایی داد شاید به امام زمان هم نمیداد - سال 84 بازگشت به گفتمان امام و انقلاب است و البته این نکته را باید بگویم که دولتی که سر کار آمد، با همان شعار گفتمان امام و انقلاب و احیای گفتمان امام و انقلاب آمد و مردم هم به همین گفتمان رای دادند. اما در دولت دهم ، (نه اینکه همه وزرا را در بر بگیرد، خیلی از وزرا هستند که جریان انحرافی را قبول ندارند) گرایشهایی به سمت آن جریان انحرافی پیدا شد که در واقع بحثهای کوروش و ملیگرایی و ایرانیگرایی و مکتب ایران و حتی حرف هایی که دوره اسلامخواهی گذشته است و امثال ذلک، توسط آن جریان انحرافی در کنار دولت پیدا شد و آقای احمدینژاد هم این فرد را یک آدم پاک و خالص میدانست که اخیراً هم 25 تا لقب هم به او داد که به امام زمان هم شاید نمیداد. این انحراف بود باز از خط امام و گفتمان امام؛ چون گفتمان امام و انقلاب گفتمانی است که ملیگرایی و ناسیونالیستی و مکتب ایران نیست، و نقدی که ما به این دولت داریم به خاطر این انحرافش است. نه به خاطر فعالیتهای دولت در عرصههای مختلف، در استکبارستیزی یا مثلاً بحث هستهای و کارهایی که در آن قسمتها چند برابر دولتهای قبلی فعالیت کرده است این ها قابل تقدیر است ولی انحرافش از آن گفتمان امام و انقلاب همان مقدار زاویه پیدا کرده است همان مقدار مورد نقد است. بخشی از مهمترین سخنان حق شناس به شرح زیر است: دولت نهم و دهم بیشترین انحراف را از قانون بودجه داشته است - در مقایسهای که شکل گرفته است، من احساسم این است که دولتهای بعد از انقلاب عموماً نسبت به قانون اساسی کاملاً وفادارنه حرکت کردند اما در حوزههایی میبنییم که از سال 84 به بعد یک اتفاقاتی میافتد که این اتفاقات به نوعی نشان میدهد از آن خط معیار فاصله گرفتیم و هر چقدر تلاش میشود که دولت به آن مسیر برگردد این امکان فراهم نمی شود. شاید شاخص این موضوع بحث تخلفات عدیده قانونی است که دولت در مقابل مصوبات مجلس از خودش نشان میدهد. ما براساس گزارش دیوان محاسبات و براساس گزارش سازمان تحقیق بودجه صراحتهای زیادی داریم. از سال 84 تاکنون در تمام این سالها براساس تصریح گزارش محاسبات، دولت محترم نهم و دهم بیشترین انحراف از قانون بودجه داشته است. - امروز از آقای احمدینژاد سوال میشود پول نفتمان که قرار بود سر سفر بیاید چه شد؟ میتواند بگوید من جوابی ندارم. اما اگر یک ارگان حزبی باشد، بیانیه، اساسنامه و مرامنامه داشته باشد و بعدها آنجا مکتوب شود، دیگر عنصری که رای داده در شهرستان چابهار میتواند برود دفتر حزب مربوطه بگوید آن وعدههای انتخاباتی چه شد ؟ بعد از این می توانیم برویم سراغ تقویت نهادهای قانونی، ما هیچ راهی جز قدرت گرفتن مجلس نداریم. باید فتنه 88 را فراموش کنیم - لذا معتقدم باید تمام احزاب و تمام نخبگان سیاسی و تمام کسانی که میتوانند، بیایند یک خط بکشند و بگویند سال 88 را فعلاً کنار میگذاریم و فراموش میکنیم. بنده اینجا فرصت را غنیمت میشمارم و از رفتاری که آقای عسگراولادی در این چند ماه از خودش نشان داده تقدیر می کنم و برای ایشان ما نامه نوشتیم و اینکه امکان گفتگویی فراهم کردید بین نیروهای معتدل و خردمند جامعه، و هرگونه تندروی چه از جریان راست و چه از جریان چپ من این را مضر به حال انقلاب و کشور و نظام سیاسی میدانم. رفتار دولت را به حساب همه اصولگرایان نمی گذاریم - رفتاری را که دو سه نفر انجام دادند نباید به حساب کل اصلاحات گذاشت؛ همانطور که امروز گروه تندی که همه چیز را بر طبل مقابله، جنگ، منازعه میکوبند، ما این را به پای تمام اصولگرایان حساب نمیکنیم. باید به سمتی برویم که از جریان اصلاحطلبی و از جریان اصولگرایی دو جریان خردگرا و اخلاقگرا، دارای سابقه روشن در انقلاب باشد که براساس شاخص مشترک قانون اساسی و منافع ملی و رعایت اصول و احترام به مردم و حقوق مردم و آرای مردم شکل بگیرد و همه به آن پایبند باشند و در عین حال تلاش کنند سوءظن را از طرف مقابل بگیرند. ما نباید با حرکاتمان و سخنانمان موجب افزایش سوءظن شویم. اصلاحطلبان در انتخابات84 بد عمل کردند - در همان موقع انتخابات84، اصلاحطلبان بد عمل کردند، اینکه با 4 تاکاندید آمدند در میدان، یک اشتباه بزرگی بود که اصلاحطلبان کردند. ما هم باید خودمان را نقد کنیم. اینکه از سال 76 تا 84 ما آمدیم رفتاری مطرح کردیم، که رفتار خوبی نبود، اینکه آمدیم با گفتن اسلام آمریکایی رقبای بعضی را در درون گفتمان اصلاحطلبی، با مطرح کردن سلام آمریکای رقبای خودشان را نقد کردند، کار خوبی نکردند یعنی اگر ما بتوانیم هر دو جریان را نقد کنیم و بعد به طرف مقابل نگاه کنیم که احساس نکند طرف مقابل جز بار منفی چیز دیگری ندارد، خوب است. منبع: جهان [ دوشنبه 91/12/7 ] [ 3:2 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
||||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |