یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
برجام خواسته یا ناخواسته یک دوقطبی را در کشور به وجود آورده که یک طرف آن را موافقین گرفته اند و طرف دیگر را مخالفین! دفاع از برجام توسط جناح موافق تبدیل به حیثیت شده و از سایر موضوعات برای آن هزینه می کنند؛ از طرف دیگر کوبیدن برجام بر سر دولت از طرف منتقدین آن را بیشتر به یک چماق تشبیه کرده است. این جدل ها در حالی انجام می گیرد که ادامه آن می تواند هزینه های سنگینی را در پی داشته باشد!
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ علی کارگر
برجام از جمله موضوعاتی است که پس از امضای آن هرگز از کانون مسائل سیاسی کشور خارج نشد و اگرچه فراز و فرودهای کوچکی داشته است ولی همواره یکی از مهمترین مباحث بین جناح های سیاسی کشور بوده است. برجام خواسته یا ناخواسته یک دوقطبی را در کشور به وجود آورده که یک طرف آن را موافقین گرفته اند و طرف دیگر را مخالفین! دفاع از برجام توسط جناح موافق تبدیل به حیثیت شده و از سایر موضوعات برای آن هزینه می کنند؛ از طرف دیگر کوبیدن برجام بر سر دولت از طرف منتقدین آن را بیشتر به یک چماق تشبیه کرده است. این جدل ها در حالی انجام می گیرد که ادامه آن می تواند هزینه های سنگینی را در پی داشته باشد! در زیر به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم. 1- تغییر در ساخت اجتماعی- سیاسی جامعه و انحراف در نیل به اهداف انقلاب: از آنجا که ما یک کشور انقلابی هستیم و اکثریت جامعه نشان داده اند که هنوز دل در گرو آرمان های انقلاب دارند رقابت جریانات سیاسی و خط بندی های سیاسی باید حافظ و مقوم جبهه انقلاب باشد. تشکیل دوقطبی برجامیان و نابرجامیان خط بندی جدیدی در جامعه ایجاد می کند که چه بسا به مصالح و حتی اهداف عالی انقلاب و نظام آسیب جدی وارد می کند! به عنوان نمونه توجیه بد عهدی آمریکا برای دفاع از برجام با روح استکبار ستیزی انقلاب منافات دارد! اظهار عجز در مقابل تحریم ها و اصرار بر حل مشکلات از طریق برجام با استقلال که یکی از مهمترین مبانی فکری و انقلابی مردم ایران است سازگاری ندارد! از طرف دیگر علی رغم مشکلاتی که در برجام و اجرای آن از ناحیه داخلی وجود دارد برخی از مخالفین از شکست برجام و رسوا شدن رقیب ابراز رضایت می کنند! این در حالی است که خود را دوستدار انقلاب و نظام می دانند. به نظر می رسد یکی از آسیب های جدی ادامه این روند، تحریف انقلاب از اهدافش است. 2- در حاشیه قرار گرفتن مسائل اصلی: اصولا پرداختن به موضوعات حاشیه ای باعث می شود که مسائل اصلی فراموش شوند و برای جلوگیری از چنین اتفاقی است برنامه ریزی، چشم انداز و حتی شعار سال مطرح می شود. امروز مردم شاهد هستند که مسائل و مشکلات اصلی آنها در حاشیه قرار گرفته است؛ دغدغه دولت محترم اشتغال و خروج از رکود از طریق حمایت از تولید داخلی نیست و یا لااقل اینچنین به نظر نمی رسد و منتقدین برجامی نیز مطالبه گری خود را در مسائل اقتصادی و حمایت از تولید و یا فرهنگ قرار نداده اند، اگرچه گاهی وقتها اشاره هایی به این بحث ها می شود اما نه دولت تمایلی دارد که به این مباحث بپردازد و نه منتقدین پیشنهاد سازنده ای که هدفشان کمک به دولت باشد را مطرح کرده اند. مسأله اصلی امروز کشور عمل و اقدام به اقتصاد مقاومتی است، موضوعی که اگر گاهی هم مطرح می شود فقط جنبه شعاری دارد! به هر حال ادامه این روند هرگز منجر به حل مشکلات و مسائل اصلی کشور نمی شود. 3- تنزل جایگاه مدیران در دید مردم و کاهش امید به آینده: مهمترین موتور محرکه هر حرکتی را امید می دانند و اگر امید را جامعه ای از بین برود، آن جامعه در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. امید و اعتماد به مسئولین نظام، بزرگترین سرمایه نظام است. جدل بر سر موضوع هسته ای و سخنانی که گاهی وقتها نه در شأن دولت است و نه در شأن مخالفین، در میان مدت و دراز مدت اعتماد و امید مردم نسبت به مسئولین را از بین می برد. این خسران را می توان به آب ریخته تشبیه کرد که جبران آن تقریبا غیر ممکن است. 4- امیدواری طرف غربی به تکرار برجام: از دیگر هزینه های ادامه این روند، امیدواری دشمن به تکرار چنین سناریویی است. طرف غربی، جدل موافقین و مخالفین برجام را به عنوان دستاوردی بزرگ محسوب نموده که پایه های نظام ایران را سست می کند. از نظر آنها مطالبه بیشتر و ترغیب به ادامه مذاکرات در موضوعات دیگر، می تواند این وضع را تشدید کند و لذا با تغییر دولت آمریکا، پیام هایی به گوش می رسد که برای ادامه برجام ایران باید در حوزه های دیگر و از جمله مسائل منطقه ای و موشکی نیز امتیازاتی بدهد. اگر همه مسئولین همانند ید واحده و با یک صدا حقوق خود را مطالبه می کردند، طرف غربی هرگز چنین طمعی در مورد ایران نداشت. موارد فوق بخش هایی از هزینه های گزاف جدال بیش از حد در موضوع برجام است. امید می رود مسئولین و منتقدین با نگاه راهبردی به مسائل کلان جامعه و کشور منافع ملی را در راه دفاع از منافع حزبی هزینه نکنند. منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 95/11/4 ] [ 8:15 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اظهارات ترامپ در خصوص اینکه وی نمی گوید با برجام چه برخوردی خواهد کرد، از یک سو ناشی از سردرگمی او در قبال توافق هسته ای با ایران است و از سوی دیگر، نشان دهنده عدم تمایل وی نسبت به پایبندی به توافقی مشترک است
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/فخرالدین اسدی
سرانجام دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا سوگند یاد کرد و راهی کاخ سفید شد! مقامات دولت اوباما در روزهای آخر حضور خود در کاخ سفید، بر لزوم حفظ برجام به عنوان دستاوردی بزرگ تاکید کردند. جان کری وزیر امور خارجه دولت اوباما که در مذاکرات هسته ای نیز نقشی پررنگ داشت،به ترامپ در خصوص خروج از برجام و عواقب جبران ناپذیر آن هشدار داد.
کری در این خصوص گفت: "قول میدهم که دوستان و متحدان ما که برای دستیابی به این توافق مذاکره کردند، با هم همپیمان خواهند شد - و روسیه، چین، آلمان، فرانسه و بریتانیا خواهند گفت، این توافق خوبی است و ما میخواهیم آن را نگاه داریم. ایران هم آن (برجام) را نگاه خواهد داشت." کری در ادامه تصریح کرد خروج کشورش از توافق هستهای چندجانبه با ایران صدمات جبرانناپذیری به اعتبار واشنگتن در دنیا وارد خواهد کرد. وی با لحنی مزاحآمیز گفت در صورتی که دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب این کشور توافق هستهای ایران را لغو کند، دولتش بیش از یکی دو سال دوام نخواهد آورد. از سوی دیگر، مقامات اروپایی نیز طی روزهای اخیر بر لزوم پایبندی همه بازیگران به برجام تاکید کردند. به نظر می رسد، مخاطب اصلی آنها در این سخنان دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید ایالات متحده است. این در حالیست که برخی منابع خبری در غرب از ملاقات هایی میان مقامات اروپایی و اعضای دولت ترامپ بر سر توافق هسته ای (با هدف اقناع دولت جدید آمریکا در قبال برجام ) خبر داده اند. همه این موارد در حالی صورت می گیرد که اعضای دولت جدید آمریکا مواضع ضد و نقیضی در خصوص برجام و نحوه و میزان پایبندی به توافق هسته ای مطرح می کنند. از یک سو تیلرسون، وزیر امور خارجه پیشنهادی ترامپ، از بازنگری برجام سخن می گوید و در مقابل، جیمز ماتیس وزیر دفاع پیشنهادی رئیس جمهور جدید آمریکا بر لزوم تعهد پذیری کشورش در قبال برجام تاکید می کند! فراتر از این موارد، مواضع اخیر دونالد ترامپ در خصوص توافق هسته ای، نشان می دهد که دیدگاه های خوشبینانه اخیر مبنی بر اینکه دولت جدید آمریکا برجام را اجرا خواهد کرد، محلی از اعراب ندارد! ترامپ با اعلام نارضایتی از توافق هسته ای ایران، گفت: فکر میکنم یکی از بدترین توافقهایی است که تاکنون حاصل شده است، اما نمی خواهم بگویم که قصد دارم با این توافق چه کار کنم! از سوی دیگر، همزمان با سالگرد اجرایی شدن برجام, شورای اتحادیه اروپا با اصلاح مصوبات قبلی خود، تصمیم به لغو تحریم شرکت سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت (اوپیک) گرفت و بدین ترتیب این شرکت که از سال 2012 در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپایی قرار گرفته بود، از تحریم خارج شد. لازم به ذکر است شرکت اوپیک یکی از زیر مجموعههای مهم صنعت نفت، خصوصاً در حوزه تامین مالی و سرمایه گذاری پروژههای کلان نفتی به شمار میآید که تحریم آن باعث محدود شدن ظرفیت ها و توانمندیهای گسترده این شرکت در ارتقای صنعت نفت کشور شده بود. علاوه بر اوپیک، شرکت وست سان ترید و شرکت نکا نوین (نیکسار نیرو) که از سال 2011 تحت تحریم قرار گرفته بودند نیز از فهرست تحریمهای اتحادیه خارج شدند. همچنین اتحادیه اروپا خروج بانک صادرات از تحریم ها را نیز اخیرا اعلام کرد. به نظر می رسد مقامات اروپایی نیز نسبت به رفتار غیر قابل پیش بینی دولت ترامپ در قبال توافق هسته ای تا حدودی نگران هستند. هر چند که در نشست کمیسیون مشترک برجام که اخیرا در وین برگزار شد رویکرد سختی را در مقابل نقض برجام از سوی آمریکا اتخاذ نکردند، اما تاکید آنها بر لزوم پایبندی همه بازیگران نسبت به برجام، نشان دهنده نگرانی های موجود در خصوص توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5 است. آنچه مسلم است اینکه اظهارات ترامپ در خصوص اینکه وی نمی گوید با برجام چه برخوردی خواهد کرد، از یک سو ناشی از سردرگمی او در قبال توافق هسته ای با ایران است و از سوی دیگر، نشان دهنده عدم تمایل وی نسبت به پایبندی به توافقی مشترک است؛ توافق مشترکی که میان ایران و اعضای 1+5 انجام گرفته و به تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز رسیده است. در چنین شرایطی بسیار ساده انگارانه است که با استناد به سخنان برخی از اعضای کابینه ترامپ مانند جیمز ماتیس وزیر دفاع این کشور، واشنگتن را بازیگری متعهد (حتی نسبت به کلیت برجام) معرفی کنیم. در اینجا دوباره لازم به تاکید است که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید مراقب بازی چندگانه دولت ترامپ در قبال توافق هسته ای باشد. چندی پیش، ولید فارس، مشاور ترامپ، نیز در اظهار نظری تاکید کرده بود که دولت جدید آمریکا مایل است بار دیگر در خصوص برجام و بخش هایی از آن مذاکره کند! از سوی دیگر، منابع خبری از تلاش دولت ترامپ برای وضع تحریم های جدید علیه ایران به بهانه هایی از جمله مسائل موشکی، حقوق بشر و .....خبر داده اند. ترامپ سعی دارد در عین اینکه به عنوان ناقض برجام شناخته نشود، تحریم های جدیدی را علیه ایران وضع کند و البته تحریم های قبلی آمریکا علیه ایران را نیز حفظ کند. بدیهی است که در دوران ریاست جمهوری ترامپ، بدعهدی های ایالات متحده آمریکا در قبال مسائلی مانند مراودات بانکی با کشورمان و ...ادامه پیدا خواهد کرد. یک دست بودن کاخ سفید، مجلس نمایندگان و سنا نیز این روند را تسریع خواهد کرد. از این رو تحریم های جدید آمریکا علیه کشورمان در راه است. اظهارات وزرای دفاع و امور خارجه پیشنهادی ترامپ، نه تنها نباید در میان مسئولین دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما حس خوشبینی ایجاد کند، بلکه باید مقاومت آنها را در مقابل بدعهدی های احتمالی ایالات متحده آمریکا محکم تر کند. در ماورای اظهارات تناقض آمیز جیمز ماتیس و تیلرسون می تواند نقطه آشکار ساز بازی زیگراگی دولت ترامپ در قبال توافق هسته ای با ایران وجود داشته باشد. در ضمن، نباید مسئله وضع تحریم های جدید غیر هسته ای علیه کشورمان را نیز در برهه زمانی فعلی نادیده انگاشت؛ اتفاقی که ممکن است در آینده ای نه چندان دور و با همکاری دولت و کنگره جدید ایالات متحده آمریکا رخ دهد. در هر حال، باید اصل مهمی به نام ابطال پذیری برجام در محاسبات ما در خصوص توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5 در نظر گرفته شود. به عبارت بهتر، دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید خود را برای مقابله با هر گزینه و رفتاری از سوی طرف بدعهد مقابل (ایالات متحده آمریکا) آماده کند و بر توانمندی ایران جهت بازگرداندن صنعت صلح آمیز هسته ای ایران به دوران قبل از برجام، تاکید نمایند./ منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 95/11/4 ] [ 8:14 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
امروز به نظر میرسد که یک جریان سیاسی مصر است نوعی دو قطبی برجام- مذاکره را مقابل مخالفین با برجام قرار بدهد که این رویکرد بیشتر کاربرد انتخاباتی دارد تا اقدامی مؤثر برای حل مشکلات و معضلات کشور.
برجام، پروسهای بود که تقریباً از ابتدای شروع به کار دولت تدبیر و امید، در آرا و نظرات دولتمردان، سیاسیون و برخی رسانهها مطرح بوده و امروز نیز کماکان ادامه دارد. کشیده شدن این موضعگیریها به افکار عمومی و تداوم یافتن آن علاوه بر ایجاد دوقطبی موافق- مخالف در موضوع برجام به نوعی دلسردی و ناامیدی جامعه از آینده کشور را میتواند رقم بزند و موجب به زمین ماندن موضوعات و مسائل اولویتدار کشور شود. در خصوص بررسی علل این موضوع و عواقب ناشی از آن بر جامعه گفتگویی با معاون سیاسی سپاه، سردار رسول سنائیراد، انجام گرفته که در ادامه آورده میشود: سردار، به نظر میرسد در بین نهادهای سیاسی و رسانهای همچنان نوعی بزرگنمایی از ناحیه موافقین و مخالفین برجام وجود دارد، نظر شما در این زمینه چیست؟ واقعیت این است که متأسفانه امروز برجام یک نوع ابزار تبلیغ انتخاباتی در جریانات سیاسی مطرح شده و از کارکرد واقعی خود دور افتاده است به این معنا که در مقطعی بنا به اقتضائاتی نظام به سمت مذاکره پیرامون مسائل هستهای رفت و توافقی که متنی چالشی است، با عنوان برجام حاصل شد.چالش به این معنا که هم در آن متن فرصتهایی بوده و هم تهدیداتی، مهم چگونگی اجرای این برجام و نوع مواجهه با طرفهای بد عهد و بدحسابی بود که نباید به آنها اعتماد میشد، به این معنا که هم در تهیه متن و هم اجرا باید مقداری حوصله به خرج داده و از تعجیل اجتناب میشد. اگر هر اقدام در قبال ما به ازای آن و به صورت گام به گام انجام میگرفت، شاید دستاوردهایی هم برای ما میداشت؛ اما از آنجایی که نوعی شتابزدگی به عمل آمد، به دشمن این پیام را داد که ما در هر شرایطی برجام را ادامه میدهیم و حاضر به ترک آن نیستیم. فلذا آنها در صدد زیادهخواهی و امتیاز طلبی بیشتر برآمدند. با توجه به شرایطی که پیش آمده و این واقعیت که ما بعد از انقلاب در صحنههای گوناگون بخصوص در دفاع مقدس به این جمعبندی رسیدیم که بایستی روی پای خودمان بایستیم و هیچگاه نمیتوانیم با تکیه بر منابع بیرونی مشکلات خودمان را حل بکنیم. لیکن به نظر میرسد که این اشتباه در برخی افراد به وجود آمده که ما میتوانیم با برجام و گشایشهای حاصل از آن، مسائل و مشکلاتمان را حل کنیم. امروز نوعی منازعه بیهوده در بین جریانات سیاسی اتفاق افتاده است که یک جریان با نگاه به بیرون تصورش این است که برجام یک فتحالفتوح و آفتاب تابانی است که میتواند مشکلات را حل بکند و یک جریان هم به جای بیان منطقی چگونگی حل مشکلات به صرف نفی مذاکره و برجام روی آورده و حال آن که واقعیت آن است که امروز ما در شرایطی هستیم که بایستی تمامی نیروهای سیاسی به این واقعیت رسیده باشند که کلید حل مشکلات نظام در داخل و با تکیه بر منابع داخلی است که کم هم نیست. مثلاً همین پول سرگردان و نقدینگی موجود، رقم قابل توجهی است که اگر به خوبی مدیریت و بهرهبرداری شود، ما را از نیاز به سرمایهگذاری بیرونی در عرصههایی معاف میدارد. به عبارت دیگر ما اگر برنامهریزی برای همین ارقام داخلی داشته باشیم، میتوانیم بخشی از مشکلاتمان را حل بکنیم. این به آن معنی نیست که هر گونه تعامل با بیرون را هم کنار بگذاریم. اصلاً و ابداً این نباید مدنظر باشد. ما بایستی در عین تکیه بر منابع داخلی برای تعامل با بیرون به شکل منطقی و سنجیده هم برنامه داشته باشیم. بنابراین امروز به نظر میرسد که یک جریان سیاسی مصر است نوعی دو قطبی برجام- مذاکره را مقابل مخالفین با برجام قرار بدهد که این رویکرد بیشتر کاربرد انتخاباتی دارد تا اقدامی مؤثر برای حل مشکلات و معضلات کشور. لذا نیروهای انقلابی هم بایستی دقت کنند که درون این پازل نیفتند. تبیین این موضوع نیز برای مردم خیلی مهم است که به معنی مخالفت با اصل مذاکره و تعامل با دنیای بیرون تلقی نشود و قطعاً میتوان با تکیه بر منابع داخلی مشکلات را حل کرد و حل مشکلات مردم از سوی نیروهای انقلابی بایستی مورد توجه قرار بگیرد تا چنین دو قطبی کاذبی پدید نیاید. کما اینکه امروز از وارد شدن یک فروند هواپیما نوعی ذوق زدگی مشاهده میشود که اگر بخواهیم خوب توصیف کنیم باید بگوییم شبیه رفتارهای عصر قجری و نوعی تحقیر ملی است. دلیلش هم این است که میخواهند این گونه امور را در پیوند با برجام معرفی و آن را به عنوان نوعی دستاورد به موافقین برجام القاء کنند. به نظر شما چه مسائل مهم و راهبردی وجود دارد که با طرح بیرویه موضوع برجام، توجه و رسیدگی به آنها از سوی دولت و سیاسیون نظام موجب غفلت واقع شده است؟ واقعیت این است که ما باید امروز به مسائل و موضوعاتی توجه کنیم که جامعه با آنها مواجه است. مطالبات واقعی مردم امروز موضوعات اجتماعی و اقتصادی است به این معنا که امروز مردم اشتغال، معیشت و مبارزه با فساد را از اولویتهای اصلی میدانند. البته گاهی نوعی جنگ زرگری از ناحیه برخی جریانات سیاسی برای فرار از پاسخگویی در این حوزهها را میبینیم و برای همین بنده تأکید دارم که نبایستی نیروهای انقلاب به درون این پازل کشیده شوند لذا هم نظرسنجیها و هم نگاه به دغدغه نخبگانی که در افکار عمومی مطرح است، نشان میدهد که مشکلات واقعی مردم مشکلات اقتصادی- اجتماعی است. امروز در ساحت اجتماع، مسائلی مثل حاشیه نشینی، افزایش نرخ طلاق، آمار اعتیاد و امثال اینها وجود دارد که بایستی از آنها به عنوان آسیبهای خفته یاد کرد که در صورت فعال شدن میتواند مشکلات جدیای را به وجود بیاورد. این مشکلات را با شعار و نگاه به بیرون نمیتوان حل کرد و بایستی به عنوان اولویت به آن توجه بشود و حل آنها با همت و روحیه جهادی در دستور کار قرار گیرد. نظر برخی دولتمردان این است که همین مسائل اجتماعی و اقتصادی که جنابعالی به تعدادی از آنها اشاره کردید، را میتوان با دنبال کردن و پیش بردن برجام به سامان رساند. مهمترین شعار رئیسجمهور محترم هم در تبلیغات انتخاباتی دوره یازدهم ریاست جمهوری و نیز تأکید امروز دولت بر چرخیدن چرخهای هستهای در کنار اقتصاد کشور میباشد که از دل آن برجام بیرون آمد. نظر شما در این زمینه چیست؟ حدود یک سال از اجرای برجام سپری شده و نگاه بنده به برجام این است که برجام برای ما یک چالش است. به این معنا که در برجام هم فرصت و هم تهدید نهفته است و چگونگی برخورد ما با این ماجرا میتواند ما را به سمت فرصتها پیش ببرد و یا خدای نکرده از تهدیدات آن آسیب ببینیم. خود این یک مجال و فرصتی بود برای برخی اقدامات در حوزه اقتصاد مقاومتی و در واقع حاشیهای که این برجام میتوانست پدید بیاورد. به عبارت بهتر فرصتهایی که در برجام نهفته بود، میتوانست در این عرصه بکارگیری بشود که به نظر میرسد مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است. ما میبینیم امروز برخی افراد نسبت به روی کار آمدن ترامپ دغدغه دارند چرا؟ چون که فرصت را از دست رفته میبینند. دیدگاه مقام معظم رهبری این است که ما از روی کار آمدن او نه خوشحال هستیم و نه عزا میگیریم برای این که بایستی روی قدرت خودمان حساب باز کنیم. امروز این تصور وجود دارد که گشایش های ناشی از برجام به تنهایی و بدون اقدام و عمل داخلی میتواند مشکلات کشور را حل بکند، گرچه ناصحیح بودن این طرز نگاه مشخص شده است. بنابراین نوع برخورد با این ماجرا و ارائه نوعی تلقی از برجام به عنوان کلید حل مشکلات میتواند منتهی به افزایش سطح مطالباتی در جامعه بشود که وقتی واقعیتی مثل همان چیزی که امروز اتفاق افتاده پیش میآید نوعی یأس و دلمردگی را در جامعه و بدبینی را هم نسبت به مسئولین رقم میزند. لذا کسانی که برجام را با خوشبینی بیش از حد کلید مشکلات معرفی میکنند و این طرز تلقی را در جامعه ایجاد میکنند که در انتظار گشایشهای برجامی باشند، چگونه میتوانند در آینده به این مطالبات پاسخ دهند؛ همانطور که قبل از این برخی از آقایان وعده حل مشکلات اقتصادی را در صد روز میدادند و حال آن که واقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه ما چنین تلقی را غیرواقعی نشان داد. اما به نظر میرسد که همین روند همچنان ادامه دارد و شاید برخی تصورشان این است که فعلاً از برجام به عنوان نیل به اهداف انتخاباتی استفاده بکنیم و بعد از عبور از انتخابات میشود تدبیری برای چگونگی مواجهه با واقعیتها اندیشید. در صورتی که به نظر میرسد عقلانیت ایجاب میکند که واقع بینانه با این موضوع مواجه شویم. از وعده وعیدهای قبل از برجام، تا بعد از گشایشهای روزنهای و قطره چکانی، اتفاقی نیفتاده است. لذا همین روند هم اگر ادامه پیدا بکند به نظر میآید که هیچ جای خوشبینی نسبت به آینده برجام باقی نمیماند. بخصوص این که الآن نوع برخورد با این ماجرا در زمان پایانی دولت اوباما، که هم نقض توافق برجام توسط نمایندگان امریکا اتفاق افتاد و هم تمدید شرایط اضطراری توسط اوباما. بعلاوه شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور جدید امریکا،دونالد ترامپ که در برخورد با برجام حتی نگاه متفاوتتر از دولت پیشین و تقابلیتر را دنبال میکند، ضرورت احتیاط و دور اندیشی بیشتر در مواجهه با برجام را گوشزد میکند. این نوع نگاه خوشبینانه به جز برانگیختن مطالبات بیثمر، خروجی دیگری نخواهد داشت که میتواند در عرصه سیاسی پیامدهای منفیای رقم زند گرچه شاید در این مقطع این القای خوشبینانه به برجام نوعی ابزار انتخاباتی به حساب بیاید اما بعد از انتخابات زمان پاسخگویی خواهد بود و جای این سؤال مطرح خواهد شد که آیا دامن زنندگان به این مطالبات توانایی متقاعد کردن مردم را خواهند داشت؟ مگر این که تصور این باشد که در واقع نوعی خطر پذیری است که اگر میدان را به دیگران واگذار کنند مشکل را هم به دیگران واگذار خواهند کرد. به عبارتی به نظر میرسد در مواردی به پیامدهای آن در صورت دو دورهای بودن ریاستجمهوری توجه ندارند یا امیدی به آینده ندارند، لذا شرایطی را میخواهند به وجود بیاورند که اگر جریان دیگری به قدرت برسد اداره مملکت برایش سختتر باشد. اشاره کردید به قابلیتهایی که در برجام وجود دارد و ما میتوانیم در حوزه اقتصاد مقاومتی از آنها استفاده بکنیم. این قابلیتها را بیشتر توضیح میدهید؟ حداقل در مقطعی ما میتوانستیم از فضای روانی به وجود آمده پس از برجام استفاده بکنیم. مثلاً نسبت به وارد کردن برخی اقلام راهبردی و فناوری در این فرصت استفاده بکنیم. حتی فضای خوشبینی که در داخل به وجود آمده بود میتوانست کمک بکند به خروج از رکود و افزایش سطح تولید ملی و ایجاد نشاط در بازار کار. اما به نظر میآید که عملاً در این حوزهها اقدامی صورت نگرفت. امروز ادعا در حوزه نفت این است که ما توانستهایم در این حوزه هم افزایش تولید و هم افزایش صادرات داشته باشیم اما در بازار ما آثار چنین پیامدی را آنگونه که باید، نمیبینیم در صورتی که اگر چنین فرصتی اتفاق افتاد، باید از آن بهرهگیری میشد، نه این که شاهد افزایش واردات اقلام مصرفی بیشتر باشیم. بایستی اقلامی وارد میشد که به ارتقاء سطح تکنولوژی و تولید ما میانجامید. مثلاً اگر از ناحیه برجام اروپاییها بیشتر به کشور ما آمد و شد داشتند، اما از این رفت و آمدهای بیش از 3000 نفر در قالب تیمهای اقتصادی و سیاسی چه بهرهای در عرصه اقتصاد بردهایم؟ به نظر میرسد اتفاق قابل توجهی نیفتاده است. لذا این موارد از جمله فرصتهایی بود که باید از آنها بیشتر استفاده میشد. علیرغم وجود سیاستهای تقابلگرایانه دولت جدید امریکا در قبال کشورمان، آیا امکان ایجاد گشایشهای اقتصادی مقطعی از سوی این کشور و یا کشورهای غربی برای مثبت جلوه دادن برجام و روند اجرایی شدن آن با هدف جهت دادن به افکار عمومی داخل کشور و اثرگذاری آن بر نتایج انتخابات آتی وجود دارد؟ در این که امروز کشورهای استعمارگر به جای استفاده از شیوههای قبلی به شیوههای جدیدی روی آوردهاند و تلاششان این است که به جای اقدام مستقیم از اقدامات غیر مستقیم استفاده کنند، تردیدی نیست. چنین سیاستی هم در دولت گذشته دنبال شد و به احتمال قوی در دولت جدید نیز ادامه خواهد یافت.اما زمانی آنها از این ابزار یعنی ایجاد گشایشها برای کمک به یک جریان داخلی استفاده خواهند کرد که احساس بکنند این جریان شانسی برای رأی آوری هم خواهد داشت و از قبل توانسته زیرساختهایی برای تقویت خودش در حوزه رقابتهای سیاسی استفاده کند. با توجه به این که به نظر میآید نگاه آنها این است که آن تغییر لازم اتفاق نیفتاده، بعلاوه با نگاه به روندی که برجام تا به امروز داشته نشان میدهد که امریکاییها در کارایی این شیوه برای کمک به یک جریان سیاسی داخلی تردید دارند. مگر این که هزینه- فایده کنند و ببینند سودی برایشان در پی دارد. سخنرانی آقای ترامپ در روز شروع به کارش، نشان دهنده این است که او اولویت خودش را به داخل امریکا متمرکز خواهد کرد و لذا در این عرصه نمیشود به این محکمی ادعا کرد که آنها در ماههای پیش رو دست به گشایشهای جدی بزنند. ضمن این که به نظر میرسد حداقل از زمان روی کار آمدن دولت جدید امریکا تا امکان اتخاذ تصمیمات راهبردی چند ماهی طول میکشد و در این فاصله امریکاییها در کمای انتخاباتی به سر میبرند. مگر این که در قالب برنامههای دراز مدتی که به منافع ملی آنها وصل بوده و فراتر از نگاه حزبی- جریانی آنها است، بخواهند اقداماتی انجام دهند. ولی خود تیم جدید فرصت آنچنانی ندارد و تا بخواهد از کمای انتخاباتی در بیاید در واقع ما عملاً به آستانه انتخابات نزدیک شدهایم. بنابراین به نظر میرسد هر جریانی بخواهد در انتخابات آینده شانسی برای پیروزی داشته باشد باید قبل از این که چشمش به بیگانه و بیرون باشد به نگاه به درون روی آورده و به اقدام و عمل بخصوص در عرصههای اقتصادی و اجتماعی که اولویتهای اصلی امروز جامعه است، بپردازد. با تشکر از سردار سنایی راد که وقت خود را در اختیار پایگاه اطلاع رسانی بصیرت قرار دادند. مصاحبه: اکبر کریمی منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 95/11/4 ] [ 8:13 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |