یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
رئیس دستگاه جاسوسی عربستان که انتظار نتیجه دادن تلاش های دیپلماتیک روسیه درباره سوریه و منتفی شدن حمله نظامی به این کشور را نداشت، اظهاراتی بسیار خشمگینانه و کینه توزانه علیه شیعیان مطرح کرد.
عقب نشینی موقت آمریکا از حمله نظامی علیه سوریه و قبول پیشنهاد طرف روسی توسط "باراک اوباما" درباره حل موضوع تسلیحات شیمیایی سوریه، هرگز به مذاق "بندر بن سلطان" رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان خوش نیامده و وی را دچار جنون کرده است.
بندربن سلطان پس از تهدید "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه درباره این که بحران سوریه فقط راه حل نظامی دارد، امیدهای بسیاری به حمله ارتش آمریکا به سوریه بسته بود.
این شاهزاده سعودی معتقد است که دیپلماسی ایران و ترس از حزب الله لبنان سبب توقف حمله نظامی به سوریه شده است و روسیه نیز همگام با این مسائل تلاش ها در سطح بین المللی را پیگیری می کرده است.
در نتیجه وی پس از اطمینان از این که گزینه نظامی علیه سوریه منتفی شده، در محفلی خصوصی وعده داد که انتقام این رخداد را از ایران، سوریه و حزب الله خواهد گرفت.
به گزارش منابع ویژه اطلاعاتی بندربن سلطان در اظهاراتی همچنین تهدید کرده که انتقامی سخت از شیعیان در لبنان خواهد گرفت و مادران شیعه این کشور را عزادار خواهد کرد.
منبع: شبکه خبر [ دوشنبه 92/6/25 ] [ 12:49 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اوبامادر مصاحبهای گفت: من به رئیسجمهور ایران نامه فرستادم، اما ما مستقیما باهم گفتوگو نکردهایم.
«باراک اوباما»، رئیس جمهوری آمریکا در گفتوگو با تلویزیون ایبیسی نیوز گفت که او به حسن روحانی رئیس جمهوری ایران نامه نوشته است.
وی گفت: ما غیرمستقیم با ایرانیها ارتباط برقرار میکنیم. من به رئیس جمهور ایران نامه فرستادم، اما ما مستقیما با هم گفتوگو نکردهایم. وی افزود: دیپلماسی در زمینه بحران سوریه با حمایت تهدید نظامی یک مدل بالقوه برای مذاکرات درباره موضوع هسته ای و جاه طلبیهای هسته ای ایران است. اوباما در برنامه این هفته «جورج استفانوپولولس» در شبکه ایبیسی نیوز درباره ارسال نامه به مقامات ایران گفت اما جزئیات آن را فاش نکرد. اوباما افزود: نگرانی آمریکا درباره جاه طلبیهای هسته ای ایران به مراتب بزرگتر و مهمتر از سلاحهای شیمیایی سوریه است. من فکر می کنم که ایرانیها هم درک میکنند که موضوع هستهای برای ما در مقایسه با موضوع تسلیحات شیمیایی بسیار مهمتر است. براساس این گزارش، باراک اوباما و حسن روحانی قرار است در نشست مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کنند اگر چه هیچ برنامه ای برای ملاقات بین این دو تنظیم نشده است. اوباما در واکنش به سوالی اظهار داشت: ایران نباید فکر کند که عدم حمله نظامی به سوریه به این معناست که آمریکا پاسخ نظامی به موضوع هستهای ایران نخواهد داد و از این کار دوری میکند. رئیس جمهور ایالات متحده اضافه کرد: پیامی که ایرانیها از موضوع سوریه می گیرند نباید این باشد اجتناب از حمله نظامی به سوریه به این معناست که ما به ایران حمله نظامی نخواهیم کرد. به عبارت دیگر، آنچه که آنها باید درس بگیرند این است که امکان حل این موضوعات از طریق دیپلماتیک وجود دارد. رئیس جمهوری آمریکا در ادامه افزود: من فکر میکنم آنها(ایرانیها) درک کردهاند جامعه جهانی زمانی که بخواهد جلوی مسابقه تسلیحاتی در منطقه را بگیرد متحد است و تحریمهای فوق العادهای که ما علیه ایران اعمال کردیم تا حدودی آن را نشان میدهد. وی افزود: مذاکره با ایرانیها بسیار مشکل است و من فکر میکنم رئیس جمهوری جدید ایران نمیخواهد سریعا آن را تسهیل کند. اما دیدگاه من این است که اگر شما تهدید به استفاده از زور را با تلاشهای سخت دیپلماتیک تلفیق کنید میتوانید به توافق برسید. اوباما در پاسخ به این سوال که شما یک هفته پیش قویا قصد حمله به سوریه را داشتید اما اکنون در حال مذاکره با روسیه در این زمیه هستید، آیا فکر میکنید آمریکا اکنون در موقعیت بهتری است گفت: ما قطعا در شرایط بهتری هستیم. وی افزود: هدف نهایی ما این است که مطمئن شویم آنچه که در 21 اوت اتفاق افتاد دوباره اتفاق نیفتد و ما نبینیم که دوباره 1400 نفر که بیش از 400 نفر آنها کودک بودند کشته شوند. این نقض قوانین بین المللی است. رئیس جمهوری آمریکا همچنین گفت: شاهد این هستیم که سوریه برای اولین بار به داشتن سلاح شیمیایی اعتراف کرد و موافقت کرد که به پیمان منع گسترش سلاحهای شیمیایی(CWC) بپیوندد. و روسیه که بزرگترین حامی دمشق است به این کشور فشار می آورد که سلاحهای شیمیایی را از دست این کشور خارج کند. اوباما در ادامه افزود: من معتقدم که به دلیل اقدامات بشار اسد و پاسخ وی به معترضان، جنگ داخلی در سوریه به وجود آمد که تا کنون بیش از 100 هزار قربانی گرفته است و 6 میلیون نفر را آواره کرده است. آنچه که من باید بگویم این است که آمریکا نمیتواند در عمق جنگ داخلی سوریه درگیر شود و ما نمیتوانیم آن را از طریق نظامی حل و فصل کنیم. آنچه که ما میتوانیم انجام دهیم این است که مطمئن شویم از استفاده از بدترین سلاحها که نمیتوانند فرق بین نوزاد و سرباز را تشخیص دهند جلوگیری کردهایم. وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه رئیس جمهوری روسیه معتقد است شورشیان از سلاح شیمیایی استفاده کردند گفت: هیچ کس در سراسر دنیا این ایده که شورشیان از سلاح شیمیایی استفاده کردند را باور نمیکند. آنچه که درست است این است که آنجا عناصر تندرو وجود دارند که در ارتباط با القاعده هستند اما اگر آنها سلاح شیمیایی داشتند بدون ملاحظه از آن در داخل و خارج از سوریه استفاده میکردند. و دلیل اینکه ما شدیدا نگران سلاحهای شیمیایی سوریه هستیم این است که نمیخواهیم این سلاحها در اختیار گروههای تندرو قرار گیرد و بهترین راه برای ما این است که ذخایر شیمیایی سوریه از این کشور خارج شود. اوباما افزود: نظر آقای پوتین محترم است اما در این زمینه منافع روسیه و آمریکا همگرا شده است و ما نیاز داریم که با هم همکاری کنیم. من یک سال پیش هم با آقای پوتین در همین زمینه صحبت کردم. اوباما در پاسخ به این سوال که آیا به روسیه اعتماد دارید و اینکه آیا آنها هم اهداف شما را دارند گفت: من فکر نمیکنیم که اهداف آقای پوتین دقیقا شبیه ما باشد و با توجه به حمایت قاطع وی از بشار اسد به نظر من وی رویکرد متفاوتی نسبت به ما در این زمینه دارد. اما آنچه که من باید مستقیما به او بگویم این است که منافع هر دو کشور در جلوگیری از هرج و مرج است، در پیشگیری از تروریسم ما هر دو یک منافع داریم. وی افزود: مادامیکه بشار اسد در قدرت باشد شرایط در سوریه غیرقابل دفاع است اما راههایی وجود دارد که ما با یکدیگر همکاری کنیم تا منافع همه گروههای داخلی در سوریه تامین شود؛ علویها، سنیها، مسیحیها. ما در خیلی از موضوعات مختلف با آقای پوتین اختلاف نظر داریم اما ما باهم گفتوگو میکنیم. به قول رونالد ریگان اعتماد کن اما تحقیق هم کن. آنها با رهبران شوروی سابق ارتباط داشتند و حالا ما با رهبران روسیه. اکنون دوران جنگ سرد نیست و این یک رقابت بین آمریکا و روسیه نیست. وی افزود: فقط من به آقای پوتین میگویم که اگر میخواهد در دوران بعد از بشار اسد در سوریه نفوذ داشته باشد به منافع ما آسیب نزند. اوباما راجع به این سوال که اگر بعد از یک سال(ازحالا) بشار اسد سلاحهای شیمیایی خود را طی روند مشخص شده واگذار کرد اما در قدرت ماند و قدرت خود را تقویت کرد آیا این یک پیروزی برای آمریکا است گفت: مساله سلاحهای شیمیایی به واسطه اینکه مستقیما با منافع آمریکا در ارتباط است برای ما بسیار مهم است. علاوه بر این من معتقدم که ثبات در سوریه و عدم کشتار مردم سوریه نیز برای ما منفعت دارد. بنابراین خیلی سخت است که پیش بینی کنیم آقای اسد چگونه میخواهد مشروعیت خود را بعد از استفاده از سلاح شیمیایی و کشتار مردم بیگناه و غیرنظامیان بدست آورد. منبع: فارس [ دوشنبه 92/6/25 ] [ 12:34 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
رئیس جمهوری آمریکا در مصاحبهای با بیان اینکه توافق میان واشنگتن و مسکو فرصتی است برای از میان بردن زرادخانه شیمیایی سوریه، متعهد شد تا به این تهدید علیه مردم سوریه و تمام جهان پایان دهد.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در جریان مصاحبه خود با شبکه خبری ایبیسی گفت، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه از بشار اسد، همتای سوری خود حمایت میکند و روسیه با ارزشهای آمریکا در سوریه همسو نیست.
وی در مصاحبه تلویزیونی در برنامه "این هفته" گفت: پوتین رویکرد متفاوتی در قبال دولت اسد دارد. اما آنچه که من به صورت مستقیم به پوتین گفتم این است که ما هر دو منافعی در جلوگیری از ناآرامی و تروریسم در سوریه داریم. اوضاع در سوریه هم اکنون غیر قابل دفاع است. تا زمانی که اسد بر سر قدرت است، سوریه درگیر ناآرامی خواهد بود.
با وجود آنکه اوباما از اسد خواسته تا قدرت را کنار بگذارد، رئیس جمهوری آمریکا تاکید کرده که به دنبال استفاده از نیروی نظامی برای به دست آوردن این روند و عزل اسد از قدرت نیست. به گفته وی، ایمن کردن تسلیحات شیمیایی سوریه در اولویت قرار دارد.
روسیه و آمریکا در یکی از اقدامات متشرک خود برای کنترل تسلیحات توافق کردند تا تسلیحات شیمیایی دولت سوریه را تحت کنترل درآورده و تمام تجهیزات ساخت و تولید این تسلیحات در سوریه را از میان ببرند. در این توافق همچنین آمده در صورتی که دولت اسد از این توافقنامه تبعیت نکند، با مجازات مواجه میشود.
اوباما در یک بیانیه مکتوب در پی امضای این توافقنامه نوشت، جهان انتظار دارد که سوریه به تعهدات خود برای واگذاری زرادخانه تسلیحات شیمیاییاش پایبند بماند.
وی با هشدار در مورد اینکه آمریکا خود را برای انجام اقدامی در قبال دولت سوریه آماده کرده، هشدار داد، اقدامات بیشتری باید انجام گیرد تا این تسلیحات منهدم شوند.
این در حالی است که نتایج جدیدترین نظرسنجیها نشان میدهد که تعداد کمی از آمریکاییها موافق حمله نظامی علیه سوریه هستند. حتی اکثر نظامیان آمریکایی نیز با هرگونه اقدام نظامی مخالفند.
اوباما دستور داده بود تا آمریکا خود را برای انجام حملات هوایی علیه سوریه آماده کند اما به جای آن تصمیم گرفت تا از کنگره برای اجرای این کار مجوز دریافت کند.
مصاحبه اوباما روز جمعه ضبط و روز یکشنبه پخش شد.
منبع: ایسنا [ دوشنبه 92/6/25 ] [ 12:30 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
منبع: شبکه خبر [ دوشنبه 92/6/25 ] [ 12:30 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
شکست طرح حمله نظامی دشمنان به سوریه، آخرین مورد ناکامی آنان در مقابل انقلاب اسلامی است.
سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه در مجمع سالانه فرماندهان سپاه که صبح امروز با حضور رئیسجمهور برگزار شد، اظهار داشت: انقلاب اسلامی در بعد خارجی شرایط بسیار خوبی دارد و مستمرا شاهد شکستهای پی در پی استکبار در برابر جبهه مقاومت هستیم و شاهدیم که در فلسطین اشغالی، عراق، لبنان جبهه مقاومت انقلاب اسلامی کوبنده به راه خود ادامه میدهد.
جعفری افزود: آخرین شکست دشمن و استکبار در برابر مقاومت در سوریه بود که این توطئه که میخواستند دخالت نظامی کنند به شکست خورد و برنامه اصلی آنها مانند سایر برنامههایشان ناکام ماند. این در حالی است که دشمن گفته بود اگر نتوانیم به سوریه دست پیدا کنیم به ایران هم نمیتوانیم دست یابیم.
وی با بیان اینکه نکته دیگر بعد خارجی انقلاب اسلامی تدبیر مقام معظم رهبری مبنی بر ایجاد تمدن اسلامی است، گفت: انقلاب اسلامی فقط به فکر نان و آب و مسکن ایرانیان نیست بلکه به فکر همه مسلمانان جهان است و ما در حال ساختن یک تمدن اسلامی با اراده و کمک خداوند هستیم.
فرمانده کل سپاه تاکید کرد: ایجاد قدرت بازدارندگی و توازن وحشت و خطر نکته دیگر بعد خارجی سپاه است که با توجه به توان و قدرت دفاعی کشور شکل گرفته است.
وی ادامه داد: در دهه اخیر و بعد از 11 سپتامبر شاهد برنامهریزی گسترده آمریکا در منطقه برای دامن زدن به تهدید نظامی ایران و کنترل انقلاب اسلامی است اما امرورز شاهدیم که آمریکاییها با تمام توان در مرزهای ایران اسلامی اردو زدهاند و به تعبیر خودشان ایران را محاصره کردند اما هرگز نتوانستند تهدید نظامی علیه ایران را حتی به زبان بیاورند و این همان توازن وحشت و خطر است که در راهبردهای اساسی سپاه مطرح است و این اقتدار در ابعاد مختلف دفاعی، امنیتی و سایر ابعاد اجتماعی به وجود آمده است.
جعفری در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: یکی از مسئولین سازمان سیا آمریکا در سال جاری طی شهادتنامهای اعلام کرده بود که «سپاه توانسته است در سالهای اخیر خود را به سطح مقابله راهبردی با دشمنانش مثل آمریکا و اسرائیل ارتقا دهد عرصههایی که برای امنیت آمریکا یکی از تهدیدهای معتبر محسوب میشود» توانمندی و قدرت بازدارندگی که در مجموع نیروهای دفاعی و به ویژه سپاه وجود دارد چیزی جز لطف الهی نیست و این رعب را خداوند در دل دشمنان قرار داده است.
فرمانده کل سپاه تاکید کرد: دشمنان ما در همه عرصههای تهدید مشغول برنامهریزی و توطئه علیه ایران هستند و به صورت همزمان این تهدیدها را در همه عرصهها اجرا میکنند. مانند فتنه 88، شبیخون فرهنگی، جنگهای اطلاعاتی و سایبری و غیره اما در اوج تهدیدات همه جانبه دشمن شاهد ایستادگی و پایداری مقاومت در منطقه هستیم.
جعفری در پایان با بیان اینکه در عرصه امنیتی شرایط بسیار مناسبی داریم،گفت:البته در عرصههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مشکلاتی وجود دارد که امیدواریم در سال جاری این مشکلات به کمک دولت محترم تدبیر و امید رفع شود.
فرمانده کل سپاه همچنین اعلام کرد که در روز اول همایش حجتالاسلام روحانی رئیسجمهور و سرلشکر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح سخنرانی خواهند کرد و فردا روز دوم این همایش شرکتکنندهها در مجمع سالانه فرماندهان سپاه خدمت مقام معظم رهبری خواهند رفت.
منبع: فارس [ دوشنبه 92/6/25 ] [ 12:28 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در میان حاضران در سالن، جوان خوشسیمایی بود که ارتباط عمیقی با حاجقاسم داشت و در طول مراسم درست پشت سر سردار ایستاده بود و گاهی بوسهای بر شانه او میزد و هر چند دقیقه یکبار هم در گوشی باهم حرف میزدند و حاج قاسم گهگداری او را در کنار خود میایستاند و به برخی فرماندهان هم معرفیاش میکرد. هر کس او را نمی شناخت، با معرفی سردار، لبخندی بر لبانش مینشست و پسر جوان را بغل میکرد و میبوسید.
پنج سال قبل بود که برای اولین بار او را در تلویزیون دیده بودیم. پدرش روز 23 بهمن 1386 در محله کفرسوسه دمشق به دست تروریستهای موساد ترور شد و شهادتش، او را از گمنامی درآورد و حالا پسر او که نام عموی شهیدش را بر وی گذاشته بودند، مانند پسر، در کنار حاجقاسم ایستاده بود.
او «جهاد عماد مغنیه» فرزند سردار بیبدیل حزبالله، شهید عماد مغنیه(حاج رضوان) بود.
ارتباط جهاد با حاج قاسم چیزی فراتر از رابطه یک پسر با دوست پدرش بود و هرکس نمی دانست گمان می کرد «جهاد» پسر فرمانده است.
منبع: بولتن نیوز [ یکشنبه 92/6/24 ] [ 8:25 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
امام رضا(ع) در مدت اقامت کوتاه خویش در مرو با عالمان ادیان دیگر مناظرات متعددی داشتند که از جمله مشهورترین آنها مناظره با «جاثلیق» مسیحی و «رأس الجالوت» یهودی است.
گروه دین و اندیشه «تیتریک» ؛ مناظرات امام على بن موسى الرضا ـ علیهالسلام ـ فراوان است، ولى از همه مهمتر هفت مناظره است.
این مناظرات را شیخ صدوق، در کتاب عیون اخبار الرضا آورده و مرحوم علامه مجلسى نیز در جلد 49 بحار الانوار از کتاب عیون نقل کرده و در کتاب مسند الامام الرضا جلد 2 نیز آمده است.
این مناظرات عبارتند از:
1ـ مناظره با جاثلیق (عالم بزرگ مسیحی) (1)
2ـ مناظره با رأس الجالوت (پیشواى بزرگ یهودیان) (2)
3ـ مناظره با هربز اکبر (3)
4ـ مناظره با عمران صابى (4)
این چهار مناظره در یک مجلس و با حضور مامون و جمعى از دانشمندان و رجال خراسان صورت گرفت.
5ـ مناظره با سلیمان مروزى (5) که مستقلاً در یک مجلس با حضور مامون و اطرافیانش صورت گرفت.
6ـ مناظره با على بن محمد بن جهم (6)
7ـ مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره
هر یک از این مناظرات داراى محتواى عمیق و جالبى است که امروزه هم با گذشت حدود هزار و دویست سال از آن تاریخ رهگشا و بسیار آموزنده و پر بار است، هم از نظر محتوا و هم از نظر فن مناظره و طرز ورود و خروج در بحثها به عنوان نمونه به سراغ مناظره با جاثلیق که در یکى از جلسات بزرگ مامون واقع شده، مى رویم.
مناظره با چند عالم ادیان
هنگامى که على بن موسى الرضا ـ علیهالسلام ـ وارد بر مامون شد او به فضل بن سهل، وزیر مخصوصش، دستور داد که پیروان مکاتب مختلف را مانند جاثلیق (عالم بزرگ مسیحى) و راس الجالوت (پیشواى بزرگ یهودیان) و نسطاس رومى (عالم بزرگ نصرانى) و همچنین علماى دیگر علم کلام را دعوت کند تا سخنان آن حضرت را بشنوند.
فضل بن سهل آنها را دعوت کرد، هنگامى که جمع شدند نزد مامون آمد و گفت: همه حاضرند.
مامون گفت: همه آنها داخل شوند. پس از ورود، به همه خوش آمد گفت، سپس افزود: من شما را براى کار خیرى دعوت کردهام، و دوست دارم با پسر عمویم که اهل مدینه است و تازه بر من وارد شده، مناظره کنید. فردا همگى نزد من آیید واحدى از شما غیبت نکند. همه گفتند: چشم، همه سر بر فرمانیم ! و فردا صبح همگى نزد تو خواهیم آمد.
حسن بن سهل نوفلى مىگوید: ما خدمت امام على بن موسى الرضا مشغول صحبت بودیم که ناگاه یاسر خادم که عهدهدار کارهاى حضرت بود، وارد شد و گفت مامون به شما سلام مىرساند و مىگوید برادرت به قربانت باد! اصحاب مکاتب مختلف و ارباب ادیان و علماى علم کلام از تمام فرق و مذاهب جمعند، اگر دوست دارید قبول زحمت فرموده فردا به مجلس ما آیید و سخنان آنها را بشنوید و اگر دوست ندارید اصرار نمىکنم، و نیز اگر مایل باشید ما به خدمت شما مىآییم و این براى ما آسان است.
امام ـ علیهالسلام ـ در یک گفتار کوتاه و پر معنا فرمود:
«سلام مرا به او برسان و بگو مىدانم چه مىخواهى؟ من ان شاء الله صبح نزد شما خواهم آمد» (7)
نوفلى که از یاران حضرت بود مىگوید: وقتى یاسر خادم از مجلس امام بیرون رفت، امام ـ علیهالسلام ـ نگاهى به من کرد و فرمود: تو اهل عراق هستى و مردم عراق ظریف و باهوشند، در این باره چه مىاندیشى؟ مامون چه نقشهاى در سر دارد که اهل شرک و علماى مذاهب را گرد آورده است؟
نوفلى مىگوید: عرض کردم او مىخواهد شما را به محک امتحان بزند و بداند پایه علمى شما تا چه حد است؟ ولى کار خود را بر پایه سستى بنا نهاده، به خدا سوگند طرح بدى ریخته و بناى بدى نهاده است.
امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: چه بنایى ساخته و چه نقشهاى طرح کرده؟
نوفلى (که گویا هنوز نسبت به مقام شامخ على امام معرفت کامل نداشت و از توطئه مامون گرفتار وحشت شده بود) عرض کرد: علماى علم کلام اهل بدعتند و مخالف دانشمندان اسلامند، چرا که عالم، واقعیتها را انکار نمىکند، اما اینها اهل انکار و سفسطهاند، اگر دلیل بیاورى که خدا یکى است مىگویند این دلیل را قبول نداریم، و اگر بگویى محمد رسول الله است مىگویند رسالتش را اثبات کن، خلاصه (آنها افرادى خطرناکند و...) در برابر انسان دست به مغالطه مىزنند، و آن قدر سفسطه میکنند تا انسان دست از حرف خود بردارد، فدایت شوم از اینها برحذر باش!
امام ـ علیهالسلام ـ تبسمى فرمود و گفت: اى نوفلى، تو مىترسى دلائل مرا باطل کنند و راه را بر من ببندند؟
نوفلى (که از گفته خود پشیمان شده بود) گفت: نه به خدا سوگند من هرگز بر تو نمىترسم، امیدوارم که خداوند تو را بر همه آنها پیروز کند.
امام فرمود: اى نوفلى، دوست دارى بدانى که مامون از کار خود پشیمان مىشود؟
عرض کرد: آرى
فرمود: هنگامى که استدلالات مرا در برابر اهل تورات به توارتشان بشنود، و در برابر اهل انجیل به انجیلشان، و در مقابل اهل زبور به زبورشان، و در مقابل صابئین به زبان عبریشان، و در برابر موبدان به زبان فارسیشان، و در برابر اهل روم به زبان رومى، و در برابر پیروان مکتبهاى مختلف به زبان خودشان، آرى هنگامى که دلیل هر گروهى را جدا گانه ابطال کردم به طورى که مذهب خود را رها کنند و قول مرا بپذیرند، آنگاه مامون مىداند مقامى را که او در صدد آن است مستحق نیست! آن وقت پشیمان خواهد شد، و هیچ حرکت و قوهاى جز به خداوند متعال عظیم نیست: «وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَةاِلا بِالله ِ الْعَلِىِّ الْعَظِیْم ِ»
نوفلى مىگوید: هنگامى که صبح شد فضل بن سهل خدمت امام ـ علیهالسلام ـ آمد و عرض کرد: فدایت شوم پسر عمویت (مامون) در انتظار شماست و جمعیت نزد او حاضر شدهاند، نظرتان در این باره چیست؟
امام فرمود: تو جلوتر برو، من هم ان شاء الله خواهم آمد، سپس وضو گرفت و شربت سویقى (8) نوشید و به ما هم داد نوشیدیم، سپس همراه حضرت بیرون آمدیم تا وارد بر مامون شدیم.
مجلس پر از افراد مشهور و سرشناس بود و محمد بن جعفر (9) با جماعتى از بنى هاشم و آل ابى طالب و جمعى از فرماندهان لشگر نیز حضور داشتند.
هنگامى که امام ـ علیهالسلام ـ وارد مجلس شد مامون برخاست، محمد بن جعفر و تمام بنى هاشم نیز برخاستند.
امام ـ علیهالسلام ـ همراه مامون نشست، اما آنها به احترام امام ـ علیهالسلام ـ همچنان ایستاده بودند تا دستور جلوس به آنها داده شد و همگى نشستند. مدتى مامون بگرمى مشغول سخن گفتن با امام ـ علیهالسلام ـ بود، سپس رو به جاثلیق کرد و گفت:
اى جاثلیق! این پسر عموى من على بن موسى بن جعفر است، من دوست دارم با او سخن بگویى و مناظره کنى، اما طریق عدالت را در بحث رها کن.
جاثلیق گفت: اى امیرمومنان! من چگونه بحث و گفتگو کنم که (با او قدر مشترکى ندارم) او به کتابى استدلال مىکند که من منکر آنم و به پیامبرى عقیده دارد که من به او ایمان نیاوردهام.
مناظره با جاثلیق (عالم بزرگ مسیحی)
در اینجا امام ـ علیهالسلام ـ شروع به سخن کرد و فرمود: اى نصرانی! اگر به انجیل خودت براى تو استدلال کنم اقرار خواهى کرد؟ جاثلیق گفت: آیا مىتوانم گفتار انجیل را انکار کنم؟ آرى به خدا سوگند اقرار خواهم کرد هر چند بر ضرر من باشد.
امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: هر چه مىخواهى بپرس و جوابش را بشنو!
جاثلیق: درباره نبوت عیسى و کتابش چه مىگویى؟ آیا چیزى از این دو را انکار مىکنى؟
امام ـ علیهالسلام ـ : من به نبوت عیسى و کتابش و به آنچه به امتش بشارت داده و حواریون به آن اقرار کردهاند، اعتراف مىکنم، و به نبوت آن عیسى که اقرار به نبوت محمد(ص) و کتابش نکرده و امتش را به آن بشارت نداده کافرم.
آیا به قضاوت از دو شاهد عادل استفاده نمىکنى؟
امام ـ علیهالسلام ـ آرى
جاثلیق: پس دو شاهد از غیر اهل مذهب خود از کسانى که نصارى شهادت آنان را مردود نمىشمارند بر نبوت محمد(ص) اقامه کن و از ما نیز بخواه که دو شاهد بر این معنا از غیر اهل مذهب خود بیاوریم.
امام ـ علیهالسلام ـ هم اکنون انصاف را رعایت کردى اى نصرانى، آیا کسى را که عادل بود و نزد مسیح، عیسى بن مریم مقدم بود مىپذیرى؟
جاثلیق: این مرد عادل کیست، نامش را ببر
امام ـ علیه السلام ـ درباره «یوحناى» دیلمى چه مىگویى؟
جاثلیق: به به ! محبوبترین فرد نزد مسیح را بیان کردى
امام علیهالسلام: تو را سوگند مىدهم آیا انجیل این سخن را بیان مىکند که یوحنا گفت: حضرت مسیح مرا از دین محمد عربى باخبر ساخت و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبرى خواهد آمد، من نیز به حواریون بشارت دادم و آنها به او ایمان آوردند؟
جاثلیق گفت: آرى ! این سخن را یوحنا از مسیح نقل کرده و بشارت به نبوت مردى و نیز بشارت به اهل بیت و وصیش داده است، اما نگفته است این در چه زمانى واقع میشود و این گروه را براى ما نام نبرده تا آنها را بشناسیم.
امام علیهالسلام: اگر ما کسى را بیاوریم که انجیل را بخواند و آیاتى از آن را که نام محمد(ص) و اهل بیتش و امتش در آنها است، تلاوت کند آیا ایمان به او مىآورى؟
جاثلیق: بسیار خوب است.
امام علیهالسلام: به نسطاس رومى فرمود: آیا سِفْرِ سوم انجیل را از حفظ دارى؟
نسطاس گفت: بلى، از حفظ دارم
سپس امام به راس الجالوت (بزرگ یهودیان) رو کرد و فرمود: آیا تو هم انجیل را مىخوانى؟ گفت آرى به جان خودم سوگند.
فرمود سِفْرِ سوم را بر گیر، اگر در آن ذکرى از محمد و اهل بیتش بود به نفع من شهادت ده و اگر نبود شهادت نده.
سپس امام ـ علیهالسلام ـ سِفْرِ سوم را قرائت کرد تا به نام پیامبر(ص) رسید، آنگاه متوقف شد و رو به جاثلیق کرد و فرمود: اى نصرانى ! تو را به حق مسیح و مادرش آیا قبول دارى که من از انجیل باخبرم؟
جاثلیق: آرى
سپس امام ـ علیهالسلام ـ نام پیامبر(ص) و اهل بیت و امتش را براى او تلاوت کرد، سپس افزود: اى نصرانى ! چه مىگویى، این سخن عیسى بن مریم است؟ اگر تکذیب کنى آنچه را که انجیل در این زمینه مىگوید، موسى و عیسى هر دو را تکذیب کردهاى و کافر شدهاى.
جاثلیق: من آنچه را که وجود آن در انجیل براى من روشن شده است انکار نمىکنم و به آن اعتراف دارم.
امام علیهالسلام: همگى شاهد باشید او اقرار کرد، سپس فرمود: اى جاثلیق: هر سوال مىخواهى بکن
جاثلیق: از حواریان عیسى بن مریم خبر ده که آنها چند نفر بودند و نیز خبر ده که علماى انجیل چند نفر بودند؟
امام علیهالسلام: از شخص آگاهى سوال کردى، حواریون دوازده نفر بودند و اعلم و افضل آنها لوقا بود. اما علماى بزرگ نصارى سه نفر بودند: یوحناى اکبر در سرزمین باخ، یوحناى دیگرى در قرقیسا و یوحناى دیلمى در رجاز، و نام پیامبر و اهل بیت و امتش نزد او بود، و او بود که به امت عیسى و بنى اسرائیل بشارت داد.
سپس فرمود: اى نصرانى به خدا سوگند ما ایمان به آن عیسى داریم که ایمان به محمد(ص) داشت، ولى تنها ایرادى که به پیامبر شما عیسى داریم این بود که او کم روزه مىگرفت و کم نماز مىخواند!
جاثلیق ناگهان متحیر شد و گفت: به خدا سوگند علم خود را باطل کردى، و پایه کار خویش را ضعیف نمودى، و من گمان مىکردم تو اعلم مسلمانان هستى!
امام علیهالسلام: مگر چه شده؟
جاثلیق: به خاطر اینکه مىگویى عیسى ضعیف و کم روزه و کم نماز بود، در حالى عیسى حتى یک روز را افطار نکرد و هیچ شبى را (به طور کامل) نخوابید و صائم الدهر و قائم اللیل بود.
امام علیهالسلام: براى چه کسى روزه مىگرفت و نماز مىخواند؟
جاثلیق نتواتنست پاسخ گوید و ساکت شد (زیرا اگر اعتراف به عبودیت عیسى مىکرد با ادعاى الوهیت او سازگار نبود) (دقت کنید)
امام علیهالسلام: اى نصرانى، سوال دیگرى از تو دارم.
جاثلیق، با تواضع، گفت: اگر بدانم پاسخ مىگویم.
امام ـ علیهالسلام ـ: تو انکار مىکنى که عیسى مردگان را به اذن خداوند متعال زنده مىکرد؟
جاثلیق در بن بست قرار گرفت و به ناچار گفت: انکار مىکنم، چرا که آن کس که مردگان را زنده کند و کور مادرزاد و مبتلا به برص را شفا دهد او پروردگار است و مستحق الوهیّت!
امام علیهالسلام: حضرت الیسع نیز همین کار را مىکرد و او بر آب راه رفت و مردگان را زنده کرد و نابینا و مبتلا به برص را شفا داد، اما امتش قائل به الوهیت او نشدند و کسى او را عبادت نکرد.
حزقیل پیامبر نیز همان کار مسیح را انجام داد و مردگان را زنده کرد، سپس رو به راس الجالوت کرده فرمود: اى راس الجالوت، آیا اینها را در تورات مىیابى که بخت النصر اسیران بنى اسرائیل را در آن زمان که حکومت با بیت المقدس مبارزه کرد به بابل آورد، خداوند حزقیل را به سوى آنها فرستاد و او مردگان آنها را زنده کرد؟ این واقعیت در تورات مضبوط است، هیچ کس جز منکران حق از آن را انکار نمىکنند.
راس الجالوت: ما این را شنیدهایم و مىدانیم.
امام علیهالسلام: راست مىگویى، سپس افزود: اى یهودى این سِفْر از تورات را بگیر، و آنگاه خود شروع به خواندن آیاتى از تورات کرد، مرد یهودى تکانى خورد و در شگفت فرو رفت.
سپس امام ـ علیهالسلام ـ رو به نصرانى کرد و قسمتى از معجزات پیامبر اسلام (ص) را درباره زنده شدن بعضى از مردگان به دست او و شفاى بعضى از بیماران غیر قابل علاج را به برکت او برشمرد و فرمود: با اینهمه ما هرگز او را پروردگار خود نمىدانیم، اگر به خاطر این گونه معجزات، عیسى را خداى خود بدانید باید «الیسع» و «حزقیل» را نیز معبود خویش بشمارید، زیرا آنها نیز مردگان را زنده کردند و نیز ابراهیم خلیل پرندگانى را گرفت و سر برید و آنها را بر کوههاى اطراف قرار داد، سپس آنها را فرا خواند و همگى زنده شدند، موسى بن عمران نیز چنین کارى را در مورد هفتاد نفر که با او به کوه طور آمده بودند و بر اثر صاعقه مردند انجام داد، تو هرگز نمى توانى این حقایق را انکار کنى، زیرا تورات و انجیل و زبور و قرآن از آن سخن گفتهاند، پس باید همه اینها را خداى خویش بدانیم.
جاثلیق پاسخى نداشت بدهد، تسلیم شد و گفت: سخن، سخن توست و معبودى جز خداوند یگانه نیست، سپس امام ـ علیهالسلام ـ در باب کتاب اشعیا از او و راس الجالوت سوال کرد.
او گفت: من از آن بخوبى آگاهم. فرمود: این جمله را به خاطر دارید که اشعیا گفت: من کسى را دیدم که بر دراز گوشى سوار است و لباسهایى از نور در تن کرده (اشاره به حضرت مسیح) و کسى را دیدم که بر شتر سوار است و نورش مثل نور ماه (اشاره به پیامبر اسلام (ص)) گفتند: آرى اشعیا چنین سخنى را گفته است.
امام ـ علیهالسلام ـ افزود: اى نصرانى، این سخن مسیح را در انجیل به خاطر دارى که فرمود: من به سوى پروردگار شما و پروردگار خودم مىروم و «بارقلیطا» مىآید و درباره من شهادت به حق مىدهد (آن گونه که من درباره او شهادت دادهام) و همه چیز را براى شما تفسیر مىکند؟ (10)
جاثلیق: آنچه را از انجیل مىگویى ما به آن معترفیم.
سپس امام ـ علیهالسلام ـ سوالات دیگرى درباره انجیل و از میان رفتن نخستین انجیل و بعد نوشته شدن آن به وسیله چهار نفر: مرقس، لوقا، یوحنا و متّى که هرکدام نشستند و انجیلى را نوشتند (انجیلهایى که هم اکنون موجود و در دست مسیحیان است)، سخن گفت و تناقضهایى از کلام جاثلیق گرفت.
جاثلیق به کلى درمانده شده بود، به گونهاى که هیچ راه فرار نداشت. لذا هنگامى که امام رضا ـ علیهالسلام ـ بار دیگر به او فرمود: اى جاثلیق، هر چه مىخواهى سوال کن، او از هر گونه سوالى خود دارى کرد و گفت: اکنون شخص دیگرى غیر از من سوال کند، قسم به حق مسیح که گمان نمىکردم در میان مسلمانان کسى مثل تو باشد. (11) و (12)
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1- جاثلیق (به کسر «ث» و «لام») لفظى یونانى است به معناى رئیس اسقفها و پیشواى عیسوى، لقبى است که به علماى بزرگ نصارى داده مىشد و نام شخص خاصى نیست (المنجد) و شاید معرَّب کاتولیک بوده باشد.
2- راس الجالوت، لقب دانشمندان و بزرگان ملت یهود است (این نیز اسم خاص نیست)
3- هربز اکبر، یا هیربد اکبر، لقبى است که مخصوص بزرگ زردشتیان بوده، به معناى پیشواى بزرگ مذهبى و قاضى زردشتى و خادم آتشکده.
4- عمران صابى چنانکه از نامش پیداست، از مذهب صابئین دفاع مى کرد. صابئین گروهى هستند که خود را پیرو حضرت یحیى مى دانند ولى به دو گروه موحد و مشرک تقسیم شدهاند:
گروهى از آنان رو به ستاره پرستى آوردهاند، لذا آنها را گاه به عنوان ستاره پرستان مىنامند. مرکز آنها سابقا شهر حران در عراق بود، سپس به مناطق دیگرى از عراق و خوزستان روى آوردند. آنها طبق عقاید خود بیشتر در کنار نهرهاى بزرگ زندگى مىکنند و هم اکنون گروهى از آنان در اهواز و بعضى مناطق دیگر به سر مىبرند.
5- سلیمان مروزى مشهورترین عالم علم کلام در خطه خراسان در عصر مامون بود براى او احترام زیادى قائل مىشد.
6- على بن محمد بن جهم، ناصبى و دشمن اهل بیت بوده است. مرحوم صدوق روایتى از على بن محمد بن جهم نقل کرده که از آن استفاده مىشود که وى نسبت به حضرت رضا ـ علیهالسلام ـ محبت داشته است.
7- صدوق، همان کتاب، ج 1 ص 155
8- سویق شربت مخصوصى بوده که با آرد درست مىکردند.
9- فرزند امام صادق ـ علیهالسلام ـ و عموى امام على بن موسى الرضا ـ علیهالسلام
10- مقصود از «بارقلیطا» یا «فارقلیطا»، که حضرت مسیح از آمدن او خبر داده است، حضرت محمد(ص) مىباشد و این پیشگویى در انجیل «یوحنّا» در ابواب 14و 15و 16 وارد شده است، و قرآن مجید نیز در آیه 6 از سوره صَف ّ، این معنا را از قول حضرت عیسى ـ علیهالسلام ـ نقل کرده است (براى اطلاع بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب «احمد موعود انجیل»، تالیف آیت الله جعفر سبحانى، انتشارات توحید، قم، 1361هـ. ش، ص 97ـ 133)
11- مجموعه آثار دومین کنگره جهانى حضرت رضا ـ علیهالسلام ـ، 1366هـ.ش، ج 1 ص 432ـ 452 مقاله آیت الله ناصر مکارم شیرازى، با تلخیص
12- مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، انتشارات امام صادق علیهالسلام.
منبع: فارس [ یکشنبه 92/6/24 ] [ 5:15 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
پسر مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین، پدر خود را فردی دجال مینامد و معتقد است که وی حتی در حق نیروهای سازمان تحت امر خود به شدت ظلم کرده است.
گروه سیاسی «تیتریک» ؛به نقل از موسسه راهبردی دیدهبان، یکی از اقدامات جنایتکارانه سازمان منافقین، نقض حقوق اعضای این تشکیلات است که از سوی سرکردگان آنها صورت گرفته است.
بعد از شکست سنگین منافقین در عملیات مرصاد، رجوی با برگزاری نشستهایی تحت عنوان تنگه و توحید سعی کرد تقصیر این ناکامی بزرگ را بر گردن خود اعضا بیاندازد.
منظور از تنگه همان تنگه چهارزبر بود که در آنجا نیروهای سازمان توسط رزمندگان ایرانی تارومار شدند و منظور از توحید نیز همان حربه رجوی بود که سعی داشت عدم موفقیت در این عملیات را برگردن عدم توجه ذهن و فکر نیروها به کسب پیروزی و انجام ماموریت بیاندازد.
وی با این بهانه مسئله انقلاب ایدئولوژیک و طلاق اجباری را مطرح کرد تا به قول خودش نیروها ذهن و فکر خود را از غیر تشکیلات پاک کنند و دلبستگیهای دنیایی خود را فراموش کنند.
با فروپاشی خانواده، مسعود رجوی به بهانههای مختلف کودکان را از پدر و مادرها جدا کرده و به اروپا انتقال داد و در کمپهایی جداگانه نگهداری کرد تا این افراد را تبدیل به تروریستهایی آموزش دیده کند و مورد استفاده قرار دهد.
در سال 1997 با توجه به آغاز بحران نیرو در سازمان، رجوی برای تقویت روحیه در میان نیروها تصمیم به بر گرداندن نوجوانانی کرد که در کودکی در 1991 به بهانه خطرات ناشی از جنگ اشغال کویت علیرغم مخالفت خانواده هایشان به اروپا و کانادا فرستاه شدند.
هیچ کدام از این کودکان مراحل قانونی مهاجرت فرزند خواندگی را طی نکردند زیرا اکثر آنان با مدارک جعلی وارد این کشورها شدهاند.
اما سازمان با سوءاستفاده از عدم سختگیری ماموران فرودگاهها بر رفت و آمد کودکان، این کار را صورت داده بود.
تحلیل رجوی این بود که کودکان مانعی درراه رهائی فکری وابستگان سازمان هستند و با دور کردن بچه ها، انرژی بیشتری برای براندازی نظام ایران آزاد خواهد شد!
طرح بازگرداندن این نوجوانان به اشرف در سال 1997 که تبدیل به ماشینهایی شده بودند که استقلال فکری نداشتند، خیانتی دیگر در حق همین کودکان بود زیرا بسیاری از این نوجوانان پدران یا مادرانشان یا هردو را در عملیاتهای سازمان از دست داده بودند و البته این بازگشت نیز به هیچ عنوان به معنای بازگشت به آغوش خانواده نبود.
از آنجا که تاخیر در اعزام این نوجوانان باعث میشد که آنان به سن قانونی برسند و در آن صورت امکان بردن این افراد برای همیشه از بین میرفت، اکثر این نوجوانان قبل از اینکه تبعه آن کشوری که در آن ساکن بودند بشوند، توسط سازمان به عراق برگردانده شدند. این اقدام باعث شد که برگشت آنان به ان کشور بدلیل اسم غیر واقعی ثبت شده در مورد مدارک مهاجرت و نیز عدم تابعیت آن کشور دچار اشکال جدی شود.
این کودکان که در حدود 900 نفر بودند قربانی امیال سرکردگان تروریست گروهک منافقین شدند و عمر و زندگی خود را در این را از دست دادند.
مصطفی (معروف به محمد) رجوی که فرزند مشترک مسعود و اشرف ربیعی می باشد، یکی از همین افراد است. به گفته اعضای جدا شده سازمان، مصطفی که اکنون بیش از 30 سال سن دارد 27 و با افکار سیاستهای پدرش به شدت اختلاف دارد، میگوید: « من بدبخت ترین بچه دنیا هستم. وقتی که نوزاد بودم مادرم در خانه تیمی در تهران کشته شد، بعد از آن با پدر بزرگم بودم که توسط تشکیلات به فرانسه برده شدم. در آنجا روزها با 4 تا محافظ به مدرسه می رفتم و عصر ها هم معلم خصوصی داشتم. حق نداشتم با بقیه بچهها بازی کنم و بعد هم که به اینجا(عراق) اورده شده ام».
مصطفی رجوی مایل نیست که در عراق باشد ولی از آنجا که با سیاستهای پدرش مخالف است برا ی عدم افشای روابط داخلی اجازه خروج از عراق را به وی نمی دهند، وی بارها اشاره کرده است که «مسعود» دجالترین فرد در دنیاست.
وی در زمانی که در اشرف نگه داشته میشد یک بار با چند نفر از اطرافیانش با یک کامیون اقدام به فرار کرده و سعی داشت از سیمخاردارها و سیاج اشرف عبور کند که دستگیر شد.
وی در بهار سال 2003 به همراه چند نفر دیگر با تهیه مقداری دلار و تهیه نقشه عراق اقدام به فرار می کنند که لو می روند، آنها در اوایل شب بعد از شام بایک آیفا به یک قسمت از سیم خاردار اشرف می زنند و هنگام پرش از سقف کامیون ، توسط ماموران مراقبت مصطفی دستگیر میشوند. ماموران یک سیلی به گوش مصطفی می زنند و به وی فحاشی میکنند. چند همراه دیگرنیز دستگیر و به اتاق اطلاعات برده می شوند و در انجا مورد توهین و ضرب و شتم قرار می گیرند و بعدا به انفرادی برده میشود.
[ یکشنبه 92/6/24 ] [ 5:12 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
[ یکشنبه 92/6/24 ] [ 5:10 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
شبکه صهیونیستی بالاترین از اظهارات رئیسجمهور در تخطئه فتنه و آشوب سال 88 به بهانه تقلب برآشفت.
بالاترین با بیان اینکه روحانی با اظهاراتش سعید حجاریان را رو سفید کرد، مینویسد: چندی پیش سعید حجاریان وجود تقلب در انتخابات سال 88 را انکار کرد تا اصلاحطلبان بتوانند این سر طناب و آن سر طناب هر دو را با هم داشته باشند.
این شبکه صهیونیستی سپس مینویسد: چندی پیش حسن روحانی جنبش سبز را محکوم کرد و آن را اردوکشی خیابانی نامید. او اکنون نیز میگوید «مردم در انتخابات اخیر هم شبهات در مورد انتخابات گذشته را شستوشو دادند که این امر به دلیل آگاهی مردم و تدبیر مقام معظم رهبری صورت گرفت». در واقع او حتی صحبتهای حجاریان مبنی بر تدبیر سیستماتیک را هم نمیپذیرد.
بالاترین - که نوعا از خارج کشور بارگذاری میشود - آنگاه با زبان تهدید مینویسد: آقای روحانی! درست است که جنبش سبز در کماست اما با آن بازی نکنید. شما هیچ سنخیتی با جنبش سبز ندارید. ما محکم پشت جنبش ایستادهایم حتی اگر در غربت آواره یا در حبس باشیم.
این رجزخوانی بالاترین در حالی است که برخی کاربران آن پیش از این تصریح کردهاند به توهم قهرمانی و دونکیشوت بازی و شیوه «کلیککلیک - بنگبنگ» در فضای مجازی خو گرفتهاند.
منبع: جهان [ یکشنبه 92/6/24 ] [ 5:9 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |