در حالی که روزنامه شرق سعی دارد القا کند که مطرح کردن موضوع دروغین هولوکاست اشتباه بود اما شواهد نشان می دهد هجمه بی سابقه به احمدی نژاد در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانهی غصب فلسطین بود، افکار عمومی جهان را به پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر کرده باشد.
گروه سیاسی« تیتریک
»؛روزنامه اصلاح طلب و زنجیره ای شرق اخیرا با انتشار مطلبی درباره هولوکاست" داستان «هولوکاست» از آغاز تا پایان یک دولت " به بهانه سخنان رئیس جمهور در مراسم صدا و سیما سعی کرد با تحریف تاریخی و جناحی حقیقت یک واقعه ساختگی را زیر سوال برده و علی رغم دستاوردهای بزرگ و موفق طرح مسئله هولوکاست در شکست هیمنه دروغین غرب و رژیم صهیونیستی در دنیا؛ آنرا به نوعی اشتباه معرفی کند!
این روزنامه سعی کرد با استناد به عصبانیت برخی محافل غربی از طرح مسئله " هولوکاست"، بگوید: اسرائیل برنده این موضوع بوده است!
احمدی نژاد در این نشست گفت: «گفتمان نفی بحث هولوکاست را ما از موضع انسانی مطرح کردیم و گفتیم فرض کنیم که چنین اتفاقی افتاده، چرا فلسطینیها باید تاوان آن را بدهند. ما گفتیم اگر بخواهید مساله فلسطین را حل کنید راهحل آن این است که مشترکا کسی را که جرمی مرتکب شده مجازات کنیم نه اینکه اینگونه باشد که گنه کرد در بلخ آهنگری/به شوشتر زدند گردن مسگری. طرح مساله هولوکاست ستونفقرات نظام سرمایهداری را متلاشی کرد چون تنها عنصر قدسی باقیمانده در این نظام بود. برای نظام سرمایهداری، خدا، پیامبر، دین و ارزشها قداست ندارد و تنها محوری که همه نسبت به آن تعصب داشتند که کسی نباید وارد آن شود مساله هولوکاست بود که ما بسیجیوار درباره آن سخن گفتیم.»
این روزنامه به اصطلاح اصلاح طلب همچنین با اذعان به حمایت تلویحی خاتمی از هولوکاست یادآور شد: پس از اظهارات احمدینژاد، محمد خاتمی، رییسجمهوری سابق ایران، در مصاحبهای با روزنامه فایننشالتایمز ضمن تایید واقعیت هولوکاست، همزیستی اسراییل و فلسطین را قابلقبول دانست. خاتمی یکبار هم که برای دیداری هشتروزه به استرالیا رفته بود در مصاحبهای با رسانه«لیت لاین» در استرالیا هولوکاست را یک تراژدی وحشتناک خواند که در اروپا روی داده است. او گفت که«هولوکاست یک واقعه تاریخی بود که در اروپا اتفاق افتاد و از نظر من این واقعه یک تراژدی بود و امروز هم هر واقعهای مثل هولوکاست بدون در نظر گرفتن اینکه آن واقعه در کجا یا چگونه اتفاق میافتد باید محکوم شود. چه این واقعه در اروپا و در قالب یهودستیزی باشد و چه علیه مردم ستمدیده آفریقا اعمال شود و چه این واقعه در فلسطین و علیه مردم فلسطین به مورد اجرا گذارده شود و بهطور کلی در هر کجای جهان که نسلکشی صورت بگیرد باید آن را محکوم کرد»
به نظر میرسد آنچه در این نوشته با عنوان رفتار غلط دولت در سیاست خارجی که برخلاف سیاست تنش زدایی دولتهای پیشین بوده معرفی شده و با طرح مسائل تهاجمی چون هولوکاست زیر سوال رفته قدری قابل انتقاد به نظر میرسد.
بی شک یکی از نقاط قوت دولتهای نهم و دهم که بارها مورد تایید رهبری قرار گرفته است زبان طلبکارانه در برابر زورگویی های غرب است که از جانب ایشان با عنوان بازگشت گفتمان امام به عرصه سیاست خارجی نامگذاری شده است. از همین رو با یک بررسی اجمالی در سخنان رهبری و استفاده مکرر ایشان از طرح مساله هولوکاست حتی میتوان ایشان را جدی ترین مطرح کننده و پشتیبان این گفتمان در فضای سیاست خارجی قلمداد کرد.
رهبر انقلاب در پیام به حجاج در سال 85 با اشاره به بی اعتباری ادعاهای مستکبرین به رفتارهای متناقض ایشان «در برخورد با اهانتکنندگان به مقدسات اسلام و حتی افتراء و اهانت صریح بلندپایگان غربی ازقبیل پاپ به این آئین الهی و متقابلاً جرم شمردن تحقیق و تردید دربارهی هولوکاست و کیان صهیونیستی» اشاره کردند و این را نشانه مذلت و خواری مدعیان حقوق بشر برشمردند.
ایشان همچنین در سال 87 در سخنان آغازین سال در حرم رضوی تاکید کردند: «اسم حقوق بشر را میآورند که ما پایبند حقوق بشریم! این حقوق بشر است؟ در مقابل آن کسی که هولوکاست را مورد سؤال قرار بدهد، همه بسیج میشوند ـ دادگاههاشان، دولتهاشان، روزنامههاشان ـ اما در مقابل اهانت به نبی مکرم اسلام، نه فقط اعتراض نمیکنند، بلکه همصدایی هم میکنند! این حقوق بشر است؟»
رهبر انقلاب همچنین در کنفرانس حمایت از فلسطین در تهران با اشاره به زیر سوال رفتن مبنای اصلی مشروعیت رژیم صهیونیستی و در تردید قرار گرفتن ماجرای هولوکاست اظهار کردند:«عدم تحمل رسانههای غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی صهیونیزم در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانهی غصب فلسطین بود، یکی از نشانههای این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستی از همیشهی تاریخ سیاه خود در افکار عمومی جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر است.»
آیت الله خامنهای همچنین به دفعات مکرر همچون سخنرانی سال 90 در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری و سخنان سال 91 در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی نوشهر کماکان با اشارات مکرر به مسئله هولوکاست و بی اعتبار بودن ادعاهای سران غربی اشاره کرده و بیان داشتند: «البته هم ما چهارچوبهائى داریم، هم آنها؛ آنها چهارچوبهاشان ظالمانه است. در یک کشورى کسى به افسانهى هولوکاست اعتراض میکند، میگوید من قبول ندارم؛ او را زندان مىاندازند، محکومش میکنند که چرا یک حادثهى پندارىِ تاریخى را انکار میکنى! حالا گیرم پندارى هم نباشد – واقعى باشد – خیلى خوب، انکار یک حادثهى واقعىِ تاریخى مگر جرم است؟ اگر براى کسى روشن نشد، ثابت نشد و او انکار کرد یا حتّى در آن تردید کرد، او را بیندازند زندان! الان در کشورهاى مدعى تمدن در اروپا قضیه این است: اگر کسى اعتراض کند، تردید کند، قبول نداشته باشد، دادگاهها محکومش میکنند؛ آن وقت به پیغمبر اعظم، به این انسان برجستهى همهى تاریخ، صریحاً اهانت میکنند، مقدسات یک میلیارد و نیم مسلمان را مورد توهین قرار میدهند، کسى حق ندارد به این اعتراض کند که چرا شما این کار را کردید!»
با یک جستوجوی ساده میتوان موارد متعدد دیگری از تاییدات اینچنینی رهبری در طرح خردمندانه مساله هولوکاست و تهاجم به پارادوکسهای مستکبران را یافت که متاسفانه امروز با بازگشت به عقبی که متاثر از برخی از قضایای داخلی در بین برخی نخبگان دارد رخ میدهد زیر سوال رفتهاست.
گفتنی است پیش از این میرحسین موسوی در مناظره سال 88 با رییس جمهور نیز با استدلالی اینچنین و طرح حساسیت غربی ها روی مساله هولوکاست مطرح کردن آن از سوی رییس جمهور را ماجراجویی خوانده بود.
تعریف هولوکاست
هولوکاست (Holocaust)، به معناى «سوزاندن با آتش است که به طور کامل از میان برود» و واژه اى است یونانى که از دو واژه Holos به معنى همه و 1Kaustus به معنى سوزاندن و نابود کردن ترکیب شده است و در لغت، به معناى «همه سوزى» است.2 برخى از زبان شناسان، این واژه را برگرفته از جنایت یهودیان در یمن باستان مى دانند3 که به تدریج و در گذر ایام، مفهوم عام ترى یافته، به سوزاندن زنده زنده انسان ها اطلاق شده است و در اصطلاح، به نظریه اى اطلاق مى شود که ادعا دارد شش میلیون یهودى در طول جنگ جهانى دوم، بر اثر اعمالى از قبیل اعدام در اتاق هاى گاز و سوزانده شدن در کوره هاى آدم سوزى اردوگاه هاى کار اجبارى نازى ها، کشته شده اند.4
بر اساس قانونى که پیش نویس آن در اوایل دهه 80 قرن نوزدهم، توسط تعدادى از اعضاى آژانس بین المللى صهیونیسم، تحت سرپرستى «رنه ساموئل سپرات»، خاخام معروف فرانسه تهیه و در ژوئیه سال 1990م. در فرانسه به تصویب رسید، هرگونه تردید درباره «هولوکاست»، اعم از تردید درباره کشتار - مورد ادعاى - یهودیان در جنگ جهانى دوم، وجود اتاق هاى گاز و حتى کمترین تردید در رقم 6 میلیونى یهودیان کشته شده، جرم تلقى مى شود و هرکس در فرانسه از این قانون تخلف کرده، در سه موضوع یاد شده تردید کند، به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه محکوم مى شود. بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس صهیونیستى، این قانون در اکثر کشورهاى اروپایى نیز به تصویب رسید؛ به طورى که امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاستِ مورد ادعا و ابعاد و اجزاى آن، در اروپا جرم تلقى مى شود!5 جرج بوش، قانون مبارزه با «آنتى سیمیتیزم» را براى به اصطلاح کنترل این پدیده در جهان امضا کرد. هدف از قانون یهودستیزى دولت بوش، این است که تمام انتقادها علیه رژیم اسرائیل را به سکوت کشانده و ددمنشى ها و دروغ هاى این رژیم را از بین ببرد.6
سرانجام با تلاش رژیم صهیونیستى، این افسانه، جنبه اى جهانى به خود گرفت و مجمع عمومى سازمان ملل، با تصویب قطع نامه اى، روز 27 ژانویه 7 را به عنوان روز یادبود هولوکاست، نام گذارى کرد.8
انگیزه هاى طرح هولوکاست
در بررسى انگیزه هاى طرح افسانه هولوکاست، با دو عامل عمده مواجه ایم که از این قضیه به صورت هاى مختلف بهره مند شده اند؛ یکى صهیونیسم که ذى نفع عمده است و دیگرى خود دولت هاى غربى.
الف) انگیزه هاى صهیونیسم
از دیدگاه محققانى که درباره چگونگى و انگیزه هاى طرح افسانه هولوکاست به تحقیق پرداخته اند، چند دلیل عمده در این زمینه وجود دارد که عبارتند از:
1. انگیزه هاى سیاسى
از دیدگاه صهیونیست ها، برپایى دولت اسرائیل، نتیجه منطقى ظلم بر یهودیان در هولوکاست است. تعجب آور این است که آنها مى خواهند به واسطه وقوع «آشویتس»9 و کوره هاى آدم سوزى خیالى، خود را مستحق برپایى یک دولت بنمایانند؛ آن هم در گوشه دیگرى از جهان و با غصب سرزمین ملتى که هیچ گونه ربطى به جنایات واقعى یا ساخته و پرداخته آنان ندارد. چنان که «آبراهام هشل» مى گوید: «دولت اسرائیل، پاسخ خدا به آشویتس است»10 و « موشه زیمرمن»، رئیس گروه مطالعات آلمانى در دانشگاه عبرى اورشلیم تأکید مى کند که «هالوکاست[هولوکاست]، توجیه اصلى تأسیس دولت اسرائیل است».11
چرا در فلسطین؟
سازمان صهیونیسم، در شرایط جنگ جهانى، اولین مرحله از پروژه تسلط بر جهان را کلید زد. این سازمان، چاره را در این دید که از هرج و مرج به وجود آمده در جنگ جهانى استفاده کند و با «مظلوم نمایى» هرچه تمام تر، چنین جلوه دهد که جهان مسیحیت به آنان حمله کرده و تعداد زیادى از آنان را کشته است؛ پس آنان ناچارند به جاى دیگرى بروند و کجا بهتر از خاورمیانه و آن هم فلسطین؛12 سیاستى که نه بر اساس اجبار، بلکه کاملاً مورد خواست و مطابق اهداف صهیونیسم بود. «هانا آرنت» معتقد است: «سیاست ناسیونال سوسیالیست ها در مورد یهودیان، سیاستى بود که کاملاً طرفدار صهیونیسم بود».13 «هاینتس هوهنه»، روزنامه نگار آلمانى نیز در تأیید این نظر مى گوید: «صهیونیست ها، استقرار فاشیسم در آلمان را نه به مثابه یک مصیبت ملى، بلکه به عنوان فرصتى تاریخى و بى مانند در وصول به هدف هاى صهیونیستى خویش مى دیدند».14
علاوه بر تأسیس اسرائیل و تلاش براى تحقق اهداف صهیونیسم بین الملل، صهیونیست ها دو هدف عمده سیاسى دیگر را از مظلوم نمایى یهود و تقدس بخشیدن به هولوکاست، تعقیب مى کنند؛
1. پیش گیرى از خیزش عمومى جهانیان علیه صهیونیسم.
2. مظلوم نمایى و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسى آنان.15
2. انگیزه هاى اقتصادى
صهیونیست ها با ماجراى هولوکاست و طرح دعاوى حقوقى علیه کشورهاى آلمان، اتریش، لهستان، سوئیس و...، تا کنون میلیاردها دلار به جیب زده اند. به عنوان نمونه، آلمان ملزم شد از سال 1952 تا سال 2002م. به روش هاى مختلف، به بازماندگان به اصطلاح قتل عام یهود غرامت بپردازد16 و بر اساس توافق هاى حاصله، «دولت این کشور، زیر فشارهاى باج خواهانه صهیونیست ها، مجبور شد موافقت خود را با اعطاى سالانه 50 میلیون مارک تا سال 2002م. به رژیم صهیونیستى اعلام نماید».17
گلدمن (مجرى اصلى طرح) مى گوید: «هدف از این افسانه سازى ها و دروغ پردازى ها، صرفاً گرفتن غرامت براى قربانیان جنگ نبود؛ بلکه هدف از آن، تهیه بودجه لازم جهت پایه ریزى حکومتى بود که کوچک ترین حقى در این رابطه نداشت؛ زیرا زمانى که این جنایات انجام شد، چنین دولتى وجود خارجى نداشت؛ اما از این مسئله، براى فراهم آوردن تسلیحات لازم براى جنایات جدید بهره گرفت».18
3. انگیزه هاى روانى
سوء استفاده از گرایش هاى فطرى بشر به حمایت از مظلوم، رساترین تعبیرى است که مى توان آن را محور همه فعالیت هاى جنبش صهیونیسم در طى قرن بیستم دانست؛ مفهومى که در ایجاد دولت نامشروع صهیونیستى در فلسطین و تحکیم پایه هاى آن، بسیار مؤثر بوده و یهودیان با تمسک به این شیوه تا کنون توانسته اند بر تمامى جنایت ها، قانون شکنى ها و فزون خواهى هاى خود در سرتاسر جهان سرپوش گذارند.
«پل فرام»، مدیر انجمن کانادایى آزادى بیان مى گوید: «من با رئیس جمهور ایران موافقم و معتقدم اشتباه است که فلسطینیان تاوان گناه اروپایى ها را بپردازند و کشور خود را از دست بدهند. من همچنین بر این باورم که داستان دروغین هولوکاست، براى این که به اروپاییان و ساکنان آمریکاى شمالى این حس داده شود که گناهکارند، ایجاد شده است. افسانه هولوکاست، به یهودیان اجازه مى دهد تا میلیاردها دلار از آلمان و دیگر کشورها غرامت بگیرند. هولوکاست همچنین اذهان مردم آمریکاى شمالى و اروپا را براى پذیرش ددمنشى ها و خشونت هاى اسرائیل آماده مى کند».
مقام معظم رهبرى در تحلیلى جامع و شیوا از نحوه شگردهاى تبلیغاتى صهیونیست ها و اهدافى که آنان از مظلوم نمایى یهود و طرح کوره هاى آدم سوزى دنبال مى کنند، مى گوید: «صهیونیست ها از اول کار، یک شگرد تبلیغى را انتخاب کردند که عبارت است از مظلوم نمایى. براى مظلوم نمایى، داستان ها و افسانه هاى فراوانى جعل شد؛ خبرهایى ساخته شد و تلاش هاى بى وقفه اى انجام گرفت. اینها مسئله نگرانى روانى یهودیان را مطرح کردند و گفتند چون یهودى ها در طول قرن هاى متمادى زیر فشار بودند، از لحاظ روانى دچار نگرانى اند و به امنیت روانى احتیاج دارند. صهیونیست ها در مذاکرات با سران کشورهاى غربى و بعدها در گفت وگوهاى خود با کشورهاى اسلامى و عربى، مسئله امنیت روانى را مطرح کردند و گفتند ما به امنیت روانى احتیاج داریم و باید امنیت روانى ما تأمین شود. هر اقدامى بخواهد انجام بگیرد، اگر به سودشان نباشد، به بهانه امنیت روانى، مى توانند آن را خنثى کنند. شما وقتى سرزمین را از دست مى دهید، مى دانید چه چیزى را از دست داده اید؛ اما وقتى مى خواهید خواسته اسرائیل را در مورد امنیت روانى برآورده کنید، نمى دانید تا کجا باید تسلیم شوید و تا کجا باید امتیاز بدهید. این امتیازدهى، پایانى ندارد؛ مرتب باید امتیاز داد. تجربه اروپا در این مورد، عبرت آموز است. دولت آلمان، صد و پنجاه میلیارد مارک به عنوان خسارت به یهودى ها داد؛ اما خسارت یهودیان از آلمان، هنوز تمام نشده است؛ باز هم خسارت طلبکارند و باید به آنها داده شود! آن چه یهودى ها با آلمان کردند، کم و بیش با برخى کشورهاى اروپایى دیگر - مثل اتریش، سوئیس، فرانسه، حتى تا چند سال قبل با واتیکان - نیز انجام دادند؛ همه باید خسارت بدهند؛ این خسارت تمام شدنى نیست! همه سیاست مداران، خبرنگاران، روشنفکران، کارگزاران و نخبگان غرب باید در مقابل بناى یادبود کوره آدم سوزى سر تعظیم فرود بیاورند؛ یعنى همه، داستانى را که اصل صحت آن معلوم نیست، مورد تأکید قرار دهند و خود را بدهکار آن داستان قلمداد کنند. اینها روش هایى است که در تبلیغ دارند و همه معطوف به مظلوم نمایى است».20
ب) انگیزه غرب در طرح و تبلیغ هولوکاست
در یک جمع بندى، اهداف اروپا و آمریکا از این اقدام، عبارتند از:
1. تخلیه حداکثرى جماعت یهود از درون سرزمین هاى یهودى به یک مکان مشخص.
2. تمرکزدهى به یهود در محل اتصال سه قاره و استقرار اسرائیل در قلب خاورمیانه، براى ایجاد یک پایگاه دیدبانى بر منابع غرب در خاورمیانه.
3. ایجاد منطقه امنیتى غرب در قلب مناطق اسلامى، براى نظارت و دیده بانى بر منافع امنیتى غرب از درون منطقه.
نقد دلایل هولوکاست
با وجودتمام تدابیر، امکانات و حجم عظیم تبلیغات جهانى به کار گرفته شده جهت اثبات اینواقعه، تاکنون ده ها مورخ برجسته اروپایى و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناختهشده بررسى اسناد تاریخى، با ارائه اسنادى که هیچ صاحب نظرى نمى تواند در صحت آنهاکمترین تردیدى روا دارد، به روشى کاملاً علمى اثبات کرده اند که ماجراى هولوکاست وکوره هاى آدم سوزى، اتاق هاى گاز قتل عام 6 میلیون یهودى و هر آن چه صهیونیست ها دراین باره ادعا مى کنند، دروغ محض و یک داستان ساختگى است که واقعیت آن یقیناً بااسناد موجود، زیر سؤال رفته، مدارک و شواهد ادعایى یهودیان بدون اعتبار وابطال پذیر است. افرادى همچون مارک وبر، روبرت فوریسون، فردریک توبن، روژه گارودى،دیوید ایروینگ، آرمان امادروس و داریوژ راتایژاک و... از این گروه متخصصان هستند کهاغلب به «تجدیدنظر طلبان» مشهور مى باشند.21
1. اتاق هاى گاز
یکى از مهم ترین ادعاهاى یهودیان و متفقین بعد ازجنگ جهانى دوم، این بود که آلمان ها، یهودیان را در اتاق هاى گاز مى کشتند. تحقیقاتعلمى اى که درباره مکان هاى مورد ادعا، انجام شده، عدم صحت آن را ثابتمى کند.
پروفسور «روبر فوریسون»، نویسنده و محقق برجسته فرانسوى، متخصص وکارشناس عالى رتبه اسناد و مدارک تاریخى، مى گوید: «من تا سال 1960 به واقعیت کشتاربزرگ در اتاق هاى گاز اعتقاد داشتم. پس از چهارده سال اندیشه و مطالعه شخصى و آنگاه چهارسال تحقیق بى وقفه و خستگى ناپذیر، همانند بیست نفر از نویسندگان «رویزیونیست» (تجدیدنظرطلب) تاریخى، اطمینان یافتم که با یک دروغ بزرگ تاریخى مواجههستم. از اردوگاه هاى «آشویتس» و «بیرکناو»، چندین مرتبه بازدید کردم. دراردوگاه هاى «اشتروتهوف» (در آلزاس فرانسه) و «مایدانک» (در لهستان)، مکان هایى راکه به عنوان «اتاق گاز» معرفى مى شدند، بررسى کردم. در مرکز اطلاع رسانى یهود درپاریس، آرشیوها، دست نویس ها، شهادت هاى کتبى، اسناد مربوط به بازجویى محکومان جنگجهانى دوم و دادگاه نورنبرگ و هزاران سند و مدرک دیگر به جا مانده از آن دوران رامطالعه کردم. براى یافتن پاسخ سؤال هاى خود، بى وقفه از متخصصان و تاریخ دانان پرسشکرده ام. سال ها، اما بیهوده به دنبال فقط یک بازمانده از بازماندگان جنگ بودم کهبه چشم خود اتاق هاى گاز را دیده باشد؛ به حتى یک مدرک، فقط یک مدرک راضى بودم؛ اماهمین یک مدرک را هم نیافتم. در مقابل، آن چه یافتم، تعداد بى شمارى مدارک مجعولبود. پس از آن، با سکوت، مزاحمت، دشمنى، توهین و بالاخره ضرب و جرح و محاکمه مواجهشدم».22
پروفسور «روژه گارودى»، محقق مسلمان فرانسوى نیز با تحقیقات خود در اینزمینه دریافت که از یک سو گاز HCN قیمت و هزینه زیادى داشته، در نتیجه گران ترینشیوه اعدام محسوب مى شودو از سوى دیگر، مکان هایى که یهودیان از آن به عنوان اتاقگاز نام مى برند، اصلاً قابلیت چنین کارى را ندارند؛ زیرا این گاز باید در یک پوششىاز فولاد اکسیدنشدنى باشد و درب ها نیز باید مجهز به لولاهایى از پنبه نسوزکائوچویى مخصوص یا تفلون باشد. متخصصان پزشکى قانونى پس از بازدید از این مکان هااظهار داشتند که استفاده این تأسیسات از گاز HCN، فوق العاده خطرناک است و در اینمکان ها هیچ تجهیزاتى براى مهار این گاز در نظر گرفته نشده است.23
2. کوره هاى آدم سوزى
از دیگرادعاهاى صهیونیست ها این است که نازى ها، یهودیان را در کوره هاى آدم سوزىمى سوزاندند. این ادعا، امروزه به عنوان یک دروغ تاریخى شناخته شده است.
«وئیسمارشالکو»، درباره اتاق هاى گاز و کوره هاى آدم سوزى اسناد جالبى ارائه مى کند. یکىاز این اسناد، مقاله اى از «شم»، روزنامه زیرزمینى ناسیونالیست هاى یهودى فرانسهاست که در 8 ژوئیه 1944م. درباره وضعیت 9 اردوگاه از اردوگاه هاى نگهدارى و توقیفیهودیان در آلمان توضیح مى دهد. در این گزارش، حتى یک کلمه هم از قلع و قمع یهودیانیا بدرفتارى با آنان نیست. در این گزارش همچنین هیچ حرفى از اتاق هاى گاز،اردوگاه هاى مرگ و یا بچه کشى به میان نمى آید. درست در نقطه مقابل آن، گزارش «شم» مى گوید که [بچه هاى 2 تا 5 ساله را به کودکستان هاى مختلف برلین مى فرستادند تا ازکمک هاى ویژه اى برخوردار شوند]. مارشالکو توضیح مى دهد که چگونه زیر نظر یهودیاندر پایان سال 1945م. اردوگاهى چون «داخو» مورد تخریب و بازسازى هدف دار قرارگرفت.
او مى نویسد: «قبل از هر چیز، منظره زیباى سرسبز و بوستان گونه اردوگاهباید به کلى تخریب مى شد؛ چون براى سینماروهاى آمریکایى، پذیرش این امر که یهودیانرا در دل باغ و بوستان و بسترى از گل و گیاه شکنجه مى کردند، کار مشکلى بود؛ بهویژه وقتى آنها را به سینماها کشانده بودند تا صحنه هاى مخوف و ترسناک (اردوگاه ها) را نشانشان دهند. از این رو، به کارگران جدید اردوگاه دستور دادند مثلاً یک گودالخون که لوله اى از آن به خارج مى رفت، بسازند تا طورى به نظر آید که از این گودال،خون یهودیان از طریق آن لوله، تخلیه مى شده است. محوطه استحمام زندانى ها، اتاقرخت کنى آنها و محوطه هاى ورودى، تماماً باید بازسازى مى شدند تا به صورتى درآیندکه به کوره آدم سوزى اى که یهودیان ادعا مى کردند، شبیه باشند».24
3. شش میلیون کشته یهودى
بر اساستحقیقات و مستندات تاریخى، چنین چیزى نیز اصلاً واقعیت نداشته است. مارشالکو برمبناى شواهد متعدد آمارى نشان مى دهد که تمام یهودیان اروپا در سال 1933م. بالغ بر 5.600.000 نفر بوده اند و این رقم، مورد تأکید یهودیان آمریکا نیز مى باشد. اگر ازاین تعداد، یک میلیون یهودى بیرون خط مولوتف - روبین تروپ، کسر شود و اگر یهودیانساکن در کشورهاى بى طرف و متفقین را هم کسر کنیم، رقم 2.500.000 باقى مى ماند؛ درحالى که بنا به نظر کارشناسان، جمعیت یهودیان ساکن در قلمرو هیتلر و هیملر، به نیممیلیون هم نمى رسید.25
مارشالکو مى افزاید: «در بالاترین سطح ممکن، تعدادیهودیان جان باخته را نمى توان بیش از 500 تا 600 هزار نفر دانست؛ اما در مقایسه بااین، ملل مسیحى تلفات به مراتب بیشترى را متحمل شدند. اجازه دهید ملت کوچک مجارستانرا در نظر آوریم که کل جمعیت آن شاید از تعداد یهودیان امروز بیشتر نباشد. تعدادقربانیان جنگ مجارستان، چه آنهایى که در بمباران هاى هوایى مرده بودند و یا این کهدر اردوگاه هاى مرگ سیبرى از گرسنگى جان باخته اند و یا یخ زده باشند، حداقل به رقمیک میلیون نفر مى رسید».26
جمع بندى
1. نحوه برخورد غرب با هولوکاست و جلوگیرى از تحقیقات علمى ومستند دانشمندان، نه تنها با ادعاى آزادى عقیده و بیان منافات دارد، بلکه خود حاکىاز ساختگى و غیرواقعى بودن این قضیه است.
2. مدعیان حقوق بشر با بزرگ نمایى بخشىاز جنایات جنگ جهانى دوم - در مقابل سایر جنایاتى که در این جنگ اتفاق افتاد؛ مانندبمباران اتمى ژاپن توسط آمریکا و همچنین سایر نسل کشى هایى جهان - سیاسى بودنجانبدارى خود از حقوق بشر را به اثبات رسانده اند.
3. بر اساس تحقیقات علمى ومستندات تاریخى انجام شده توسط محققان و متخصصان، ماجراى هولوکاست و کوره هاىآدم سوزى، اتاق هاى گاز قتل عام 6 میلیون یهودى و هر آن چه صهیونیست ها در این بارهادعا مى کنند، دروغ محض و یک افسانه ساختگى است.
4. با دروغ بودن افسانههولوکاست، اساس تشکیل دولت اسرائیل و توجه مضاعف به این مولود بى هویت انگلیس وآمریکا، زیر سؤال مى رود.
5. بر فرض قبول هولوکاست، با چیزى جز «ادعاى ظلممسیحیان در حق یهودیان» مواجه نیستیم؛ اما وقتى غرب با دفاع از هولوکاست، ادعاى ظلمبه آنها را مى پذیرد و ادعاى جبران خسارات وارده به یهود را دارد، چرا این خسارت رااز جیب ملت هاى دیگر پرداخت مى کند؟ اروپا در صورت پافشارى بر وقوع هولوکاست وجبران خسارت، باید قسمتى از زمین هاى خود را در اختیار صهیونیست ها قرار دهد. تنهااین گونه، غرب مى تواند خود را از چالشى بزرگ در مقابل یهود - که خود رإ؛ّّج مظلوممى دانند - و یک میلیارد مسلمان رهایى بخشد.
6. واقعیت این است که افسانههولوکاست با فلسفه وجودى دولت اسرائیل و منافع حیاتى صهیونیسم بین الملل و دولت هاىغربى ارتباطى ناگسستنى دارد و برجسته کردن مسئله هولوکاست، صرفاً سرپوش نهادن برماهیت نامشروع اعمال توسعه طلبانه و جنایات رژیم اسرائیل در فلسطین و جهانمى باشد.
منبع:دانا