یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
من می روم تا در راه خدا جهاد کنم و راه امام حسین (ع) را که تشنه لب به شهادت رساندند ادامه دهم. ای یاران امام حسین (ع)، امثال بهشتی ها، چمران ها و رجایی ها همه رفتن، آنها رفتند تا امام و اسلام پایدار و سر بلند باشد. آنها رفتند تا قران پایدار بماند.


گروه دفاع مقدس«تیتریک»؛


نام : شهید منصور عباسی کیان
فرزند : محمد حنیفه
تاریخ تولد : 1332
محل تولد: کبوتر آهنگ
محل کار:ایران خودرو
محل شهادت :شلمچه
تاریخ شهادت: 18 فروردین 66

شرح مختصری از زندگی شهید:
این شهید کارگر: منصور عباسی کیان در سال 1332 در روستای مسجدین کبوتر آهنگ از توابع استان علم پرور وعلم خیز همدان چشم به جهان گشود که ولادتش کاشانه کوچک خانواده زحمتکش ومومن (عباسی کیان)را غرق در سرور وشادمانی کرد.پس از دوران کودکی وشرکت در کلاس های مکتب دوران ابتدایی را در همان مدرسه روستا سپری کرد واز همان کودکی طعم شیرین کار شرافتمندانه راچشیدو ضمن اشتغال به درس ومدرسه (به علت مشکلات معیشتی وبا توجه به این که پدرش نیز از سن بالایی برخوردار بود وتقریبا” پیر مردی میانسال شده بود )مشغول به کار شد.
بالاخره با داشتن سن وسالی که داشت از روستایشان به تهران آمد ودر جاهای مختلف مشغول به کار گردید.از جمله کارهایی چون : کار در رستوران، چلوکبابی، قهوه خانه سینما وشاگرد بنایی.در این حین کارهای تاسیساتی از جمله لوله کشی وبرق کشی ساختمان نیز آموخت.وی استعداد وذوق فوق العاده ای نیز در یادگیری این گونه کارهای فنی داشت .در سال 1351 به خدمت سربازی فراخوانده شد وبه منطقه عجب شیر اعزام وبعد از مدتی معافیت پزشکی در یافت کرد .پس از اخذ برگه معافیت ، باز هم در کارهایی چون برق کشی ولوله کشی و کارهای فنی دیگر در مراکز مختلف مشغول شدو همان زمان به جمع یاران حضرت روح الله پیوست.

سال 1353 ازدواج نمود که ثمره ی این ازدواج سه پسر و دو دختر می باشد ،که از او به یادگار مانده است.وی پس از ازدواج مدتی در کارخانه برزنت ایران ،کرج مشغول شد اما بعد از مدتی به علت جو نا مناسب و ناجوانمردانه که آن رژیم در محیط های کارگری بوجود آورده بود و تبعیضاتی که بین کارفرما وکارگر بود از آنجا بیرون آمد.

سال 1355به کارخانه ماشین سازی ایران خودرو رفت ومدتی نیز در آنجا مشغول بود.با اوج گیری انقلاب ،مسائل را دائم پی گیری می نمود وبین دوستان خود از فکر روشن برخوردار بود و مسائل را خیلی خوب تحلیل می کرد . او به دلیل فعالیت در انقلاب و شرکت در تکثیر و پخش مخفیانه اعلامیه ها و رساندن پیام های پیر در تبعید و امام انقلاب و شرکت در تظاهرات انقلابی علیه رژیم پهلوی و… از محل کارش اخراج شدو در سال 1359 دوباره به محل کار خود بازگشت.


او از همان روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فردی فعال ودلسوز و کاری و مبارز بودودر انجمن ها وتشکل ها عضوی ثمر بخش بود.وی فردی بسیار پر کار و از اعضای فعال بسیج و انجمن اسلامی بود و قسمتی از انجمن اسلامی وکتابخانه شرکت ایران خودرو را در دست داشت. داوطلب چندین بار به صورت رزمنده و جهاد گر در کردستان شرکت داشت واز اشخاص و افرادی بود که به دفتر حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری وقت رفت و آمد داشت.وی از اعضا و افراد فعال حزب جمهوری اسلامی نیز بود . شبی که در حز ب جمهوری اسلامی مورخ7/4/1360 بر اثر بمب گذاری عوامل ضد انقلاب و منافقین کوردل انفجار صورت گرفت و شهید مظلوم آیت الله بهشتی و بسیاری از یاران صدیق و با وفای انقلاب به شهادت نایل آمدند، وی نیز در آنجا حضور داشت واز ناحیه سر وصورت نیز آسیب دید.
وی عضوی فعال در تاسیس پایگاه مقداد واقع در مسجد ولی عصر (عج)محل سکونتش بود. مدت زمانی هم بنابر تکلیفی که احساس می کرد،مسئول پایگاه مقداد بود وارتباط مستمر و مستقیم با اعضای سپاه و نواحی دیگر داشت و ماموریت هایی را نیز با این برادران انجام می داد.

او هم مثل بقیه ی عاشقان ابا عبد الله الحسین (ع)همیشه داوطلب جهاد و شهادت بود و با اعزام به جبهه های نور علیه ظلمت با سپاهیان طرح لبیک راهی جبهه شد. پس از آن با راهیان کربلا و بعد سپاهیان محمد رسول الله(ص)و پس از آن سپاهیان حضرت مهدی (عج)همراه بود ،به خاطر همین خلوص نیتی که داشت همیشه به صورت فدایی شرکت می کرد. مدتی هم در بیت معظم امام در جماران با گروه بسیجیان فدایی و حافظ امام خدمت کرد.

در حدود سال های( 62- 61 ) در چندین عملیات بزرگ از جمله آزاد سازی شهر مهران ،طریق القدس ،ظفر ،کربلای یک و کربلای پنج و ماموریت هایی به عمق خاک دشمن شرکت داشت .تا اینکه با گردان حضرت علی اکبر (ع)از لشگر سید الشهدا ،عملیات کربلای هشت ،منطقه عملیاتی شلمچه (پاسگاه) زید مورخه 18/1/66 در تاریکی شب بر اثر اصابت خمپاره (60)به ناحیه سر به درجه رفیع شهادت نایل آمدو به آرزوی دیرینه خود که مدت ها انتظارش را کشیده بود رسید.

وصیت نامه شهید:
آنان که ایمان آورده اند و هجرت گزیدندودر راه خدا با مال وجان جهاد کردند ، آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان رستگارند و سعادتمندان در عالمند.
(قران کریم)

من می روم تا در راه خدا جهاد کنم و راه امام حسین (ع) را که تشنه لب به شهادت رساندند ادامه دهم. ای یاران امام حسین (ع)، امثال بهشتی ها، چمران ها و رجایی ها همه رفتن، آنها رفتند تا امام و اسلام پایدار و سر بلند باشد. آنها رفتند تا قران پایدار بماند.


اگر خدا خواست و به سعادت رسیدم صبور باشید که خداوند صابران را دوست دارد.


همسرم: فرزندانمان را زینب وار و علی گونه تربیت کن بگو که راه مر ا ادامه دهند ، فرزندان عزیزم از شما می خواهم که چون کوه مقاوم واستوار باشید و با دشمنان اسلام مبارزه کنید و نگذارید که اسلام و قران تنها بمانندو مرا حلال کنید ودر عزایم صبور باشیدوهمیشه حجابتانو نمازتان را حفظ کنید.



منبع: تلاشگران البرز


[ پنج شنبه 92/5/24 ] [ 2:22 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 136
بازدید دیروز: 197
کل بازدیدها: 1063129
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون