نیمه دوم دهه اول انقلاب که رزمندگان غیور اسلام در جبهه‌هایی چون فاو و شلمچه در نبردهایی نابرابر اما پیروزمند سرگرم مجاهدت‌های خستگی‌ناپذیر و پی در پی بودند، به ناگاه خبر دستگیری فردی به نام "مهدی هاشمی" در رسانه‌ها مطرح شد و در مدت زمان کوتاهی در میان سیاسیون و بخشی از روحانیون و تعدادی از رزمندگان صحنه نبرد، حرف و حدیث‌هایی به راه انداخت.

این خبر برای آن‌ها که وی را می‌شناختند تعجب‌آور و برای کسانی که نمی‌شناختند سؤال‌ها و ابهاماتی را بوجود آورد! او فردی روحانی و مبارز بود و یکی از مسئولین اولیه سپاه به شمار می‌رفت که با تأسیس کتاب‌خانه سیاسی در حوزه عملیه قم تعدادی را جذب مکتب سیاسی خود نموده بود و از همه مهم‌تر این‌که برادر داماد مرحوم منتظری، یعنی نزدیک‌ترین فرد به قائم مقام رهبری وقت بود!

از آن‌جائی‌که دستگیری وی به فرمان حضرت امام(ره) توسط وزارت اطلاعات صورت پذیرفته بود، بر اهمیت موضوع می‌افزود، در اطلاعیه‌های آن وزارت‌خانه خبر دست‌گیری تعدادی از هم‌دستان وی در آن ایام به نام باند مهدی هاشمی معروف شدند به چشم می‌خورد و حوادث آن دوران نشان از کشف جریان مرموز و توطئه برانگیز داشت.

پس از انتشار عمومی اعترافات مهدی هاشمی و اعضاء باندش مشخص گردید که آن جریان ضمن انحراف از اصول و مبانی انقلاب و امام(ره)، در پی حاکمیت خط سیاسی خود برگرفته از اسلام التقاطی بود و از امکانات بیت‌المال استفاده نموده و حتی در سوءاستفاده از عنوان و موقعیت قائم‌مقام رهبری نیز دریغ نورزیدند!

بالاخره مهدی‌ هاشمی بخاطر جنایات و قتل‌هایی که مرتکب شده بود در سال 1366 به دار مجازات آویخته شد و بسیاری از نزدیکانش پس از روشن شدن حقایق، از وی و اعمال مجرمانه‌اش برائت جستند، لیکن برخی افراد که یا منافع خود را در خطر می‌دیدند و یا اسیر حب و بغض‌های نفسانی بودند و یا از سر بی‌بصیرتی یا ساده‌لوحی قادر به تشخیص درست وقایع نبودند، حاضر شدند در مقابل ولی فقیه زمان خویش قرار گرفته و تصمیم حکیمانه آن رهبر راحل عظیم‌الشأن در برخورد قاطع با مجرمان را زیر سؤال ببرند!

متأسفانه توطئه‌های بعدی باقی‌مانده باند مهدی هاشمی نه تنها فضای سیاسی کشور را غبارآلود نمود بلکه معمار بزرگ انقلاب را که آن دوران با جبهه‌ای به وسعت همه دنیای کفر و استکبار مواجه بوده و با نوشیدن جام زهر دشمنان و شاید برخی دوستان، کشتی طوفان زده جنگ را به ساحل نجات و ظفر سکان‌داری می‌نمود، ناچار کرد که برای حفظ نظام و انقلاب، حاصل عمرش و قائم مقام رهبری را که بیش از دو سال از عمر گران‌بهایش را صرف حفظ و صیانت او نموده و در اصلاح او موفق نشده بود از آن مقام عزل و کنار بگذارد و صراحتاً اعلام نماید که با هیچ‌کس عقد اخوت نبسته بلکه با خدای خود پیمان بسته است تا از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیست، هرگز چشم‌پوشی نکند و رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارد و همگان را هشدار دهد که تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام!

حال امتحان مجددی در حال شکل‌گیری است و نحوه رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی با سوابق مشخص خود و جایگاه قانونی پدر و خدمات او که موجب سوءاستفاده پسر از پدر شده در بوته آزمایش قرار گرفته و دوباره شاهد ترازوی عدالت و میزان شدن عقربه‌های آن روی عملکرد این پسر و پدر هستیم. امید است با توجه به فرمایش حضرت امام(ره) که تاریخ معلم انسان‌هاست بتوانیم همه از این آزمایش سربلند بیرون آمده و استفاده از موقعیت و جایگاه افراد نگذارد عدالت زیر پا رفته و بدآموزی برای سوءاستفاده کنندگان باشد.