یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
وى نوجوانى است که پدرش در میدان کارزار به شهادت رسیده، شاید مادرش از میدان رفتن او نگران باشد.
![]() جنادة بن حرث سلمانى: وى با خانواده خویش حضور یافت و خود به امام پیوست و خانواده اش را به خانواده امام (علیه السلام) ملحق گرداند. پس از شهادت جناده همسرش به فرزند او عمر فرمان داد به یارى امام حسین (علیه السلام) بشتابد. عمر نزد امام آمد و از آن حضرت اجازه میدان خواست. امام بدو رخصت نداد و فرمود: ((وى نوجوانى است که پدرش در میدان کارزار به شهادت رسیده، شاید مادرش از میدان رفتن او نگران باشد)). نوجوان عرضه داشت: اتفاقا مادرم به من چنین دستور داده است. از این رو، امام (علیه السلام) به او اجازه میدان داد. عبدالله بن عمیر کلبى: او از منطقه ((چاه جعد)) به سوى امام (علیه السلام) شتافت و همسرش وى را سوگند داد تا او را با خود ببرد. عبدالله، زن و همه فرزندان خویش را با خود همراه ساخت و خدمت امام حسین (علیه السلام) رسید. خود به آن حضرت پیوست و خانواده خویش را به خانواده امام (علیه السلام) ملحق نمود. و آن گاه که به میدان کارزار شتافت، مادرش وى را به نبرد تشویق مى کرد و زمانى که به شهادت رسید، همسرش از خیمه بیرون آمد و نظاره گر او بود و خود را به بالین وى رساند و همان جا به شهادت رسید. مسلم بن عوسجه: وى خانواده خویش را نزد حسین (علیه السلام) آورد و خود به آن حضرت پیوست و خانواده اش را به خانواده امام ملحق گرداند. زمانى که مسلم بن عوسجه به شهادت رسید - همانگونه که در بیان شرح حال او پى بردید - کنیزش فریاد واسیداه! وا مسلم بن عوسجتاه! سر داد و سپاهیان دشمن بدین طریق از کشته شدن مسلم اطلاع یافتند. منبع: باشگاه خبرنگاران [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 11:7 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |