شرط اول برگزاری چنین نشستهایی که با هدف رسیدن به خروجی مفید تشکیل شده، توجه به برخی حساسیتها و تکیه بر برخی مشترکات پررنگ و پرهیز از هرگونه عامل اختلافبرانگیز است

پایگاه بصیرت،افطاری دادن در ماه مبارک رمضان یکی از سنتهای حسنه و دیرپا در نزد مسلمانان از جمله ایرانیان است. با خلاقیت و مدیریت صاحبان سفره افطار، گاهی آیین افطاری ثواب مضاعف پیدا میکند. صلهرحم، برگزاری نماز جماعت، برگزاری سخنرانی، گلریزان برای کمک به مستمندان، تشکیل جلسات قرآن و مناجات از ثوابهای مضاعف برخی از سفرههای افطاری است. در دو روز پایانی هفته گذشته دکتر روحانی، رئیسجمهور دو ضیافت افطاری برگزار کرد که در ضیافت اول (چهارشنبه سوم تیر) جمعی از فعالان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا حضور داشتند و ضیافت دوم (پنجشنبه چهارم تیر) نیز با حضور جمعی از روحانیان برگزار شد. گویا هدف از ضیافت اول آشنایی و استفاده دولت از دیدگاهها و تجربههای فعالان و گروههای سیاسی بود و در ضیافت دوم رئیسجمهور درصدد بود در جمع روحانیان مطالبی را که مخاطب اصلی آن روحانیان بودند، بیان کند. با توجه به وضعیت سیاسی کشور، پرواضح بود که در هر ضیافت، افرادی با دیدگاههای مختلف درباره مسائل گوناگون کشور حضور داشتند؛ از اینرو، شرط اول برگزاری چنین نشستهایی که با هدف رسیدن به خروجی مفید تشکیل شده، توجه به برخی حساسیتها و تکیه بر برخی مشترکات پررنگ و پرهیز از هرگونه عامل اختلافبرانگیز است که متأسفانه این شرط مهم در هیچیک از دو ضیافت پیشگفته رعایت نشد و ضیافتی که احتمال داشت به حل برخی از مسائل کمک کند و یا دستکم آغازی برای آن باشد، «ضیافت افطاری غیرمحلل» شد.
در ضیافت اول که غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران از جمله سخنرانان آن بود، در خلال سخنانش از میرحسین موسوی به سیدمظلوم یاد کرد، نسبت بسیار ناصوابی که هفتهنامه «صدا» هم هنگام درج سخنان کرباسچی در این ضیافت، آن را حذف کرد و این بخش تأملبرانگیز آن را آورد: «شما بهخوبی میدانید، حتی افرادی مانند مهندس میرحسین موسوی و حجتالاسلام و المسلمین مهدی کروبی و بسیاری از فعالان سیاسی و حزبی که در زندان بهسر میبردند یا میبرند و امکان حضور در این جلسه را ندارند، حتی در شرایطی که در اعتراض نسبت به مدیران وقت بهسر میبردند، ذرهای در ضرورت حفظ و دوام و بقای جمهوری اسلامی ایران تردید نداشتند و اگر امروز در بین ما بودند از توافق بر سر منافع ملی و امنیت ملی و توسعه ملی کشور حمایت میکردند.» کرباسچی با استفاده از فرصت این ضیافت و با این سخنان بسیار کوشید تا فتنه و فتنهگران آن هم سران و عوامل اصلی آن را تطهیر و زمینه راهانداختن موج هواداری مجدد از آنها را فراهم کند. کرباسچی در این فراز از صحبتش مسائل و دغدغههای عظیمی را به آنها نسبت میدهد که عملکرد آنها در زمان فتنه دقیقاً در نقطه مقابل آن و برای از بین بردن آن بود و در نگاهی سهلپردازانه، اگر برای از بین بردن آن نبودـ که بودـ بهشدت به آن آسیب زد. اگر از کسانی که شاهد فتنه 88 بودند و یا آن را به یاد دارند، پرسیده شود بزرگترین آسیب، فتنه و فتنهگران به کدام بخش از ارکان مهم نظام وارد شد، پاسخ میدهند؛ «امنیت ملی».اگر این افراد دغدغه و نگرانی امنیت ملی را داشتند، زمانیکه عوامل گروهکهای تروریستی منافقان، سلطنتطلبها، کسانی که به اسم خلقها جنایت میکردند، بهاییها و… به خیابانها ریختند و اموال عمومی و خصوصی را نابود و تاراج کردند و با سلب امنیت مردم دست به کشتار جوانانی که حامی نظام بودند، زدند و با سر دادن شعار «نه غزه، نه لبنان، …»در صف حامیان رژیم کودککش صهیونیستی قرار گرفتند و عکس امام راحل(ره) را به آتش کشیدند و یزیدگونه به خیمه و عزادار امام حسین(ع) حمله کردند و لقب «مردم خداجو» گرفتند و هنگامیکه سران استکبار یکی پس از دیگری و با سبقت از یکدیگر رسماً حمایتشان را از آنها اعلام کردند، بهجای احساس خطر و شرمندگی برای تهدید بیشتر «امنیت ملی» به خطر افتاده، مشتاقتر نمیشدند، که بدجوری هم شدند! در زمان فتنه کدام بخش از حقانیت نظام و به خطر افتادن «امنیت ملی» پنهان مانده بود که امروز برای آنها و هوادارانشان «عذر موجه» باشد. آنها با لجاجت و خیرهسری و سر سپردن به دشمن در مسئله «امنیت ملی» چیزی را برای دفاع از خود در روز مبادا باقی نگذاشتند، همه عرصههای «امنیت ملی» را درنوردیدند و مخدوش کردند. آنها با نظام اسلامی چنان کردند که هزاران سخنرانی و توجیهپروری مانند آنچه کرباسچی گفت، نمیتواند، فتنه و فتنهگران را تطهیر کند.
در ضیافت دوم هم طلبهای بهنام ادیب و به ادعای خودش از حوزه علمیه قم صحبت کرد که وی نیز با صحبتهایش همان خط کرباسچی یعنی تطهیر فتنه و فتنهگران را دنبال میکرد. این طلبه که حجتالاسلام حسین ابراهیمی، عضو جامعه روحانیت مبارز و از معترضان به سخنرانی ادیب، دربارهاش گفت؛ ما شناختی از وی نداریم، در سخنانش ممنوعالتصویر بودن محمد خاتمی در رسانهها را تجاوز به قانون اساسی اعلام کرد و با نام بردن از سران فتنه حصر آنان را نیز تجاوز به قانون اساسی دانست. از آنجایی که پیشتر بارها و بارها به چنین ادعاهای واهی و بیاساسی پاسخ داده شده است؛ اصل ادعا تکرار بیارزش است؛ اما پرداختن توجیهگرانه و جانبدارانه به فتنه در دو ضیافت مهمی که تصور میشد ظرفیت بالایی برای حلوفصل مسائل مهم نظام و یا حداقل طرح آن و دعوت به حل آن را داشت؛ بسیار تأملبرانگیز است. بسیاری از کسانی که از مسائل پیشآمده در این دو ضیافت مطلع هستند، معتقدند بستری در حال شکلگیری برای تطهیر فتنه و فتنهگران و بازگرداندن آشکار و مشروعیتیافته آنان به عرصه سیاسی ـ اجتماعی بود که با هوشیاری افراد بصیر و تیزبین با مانع محکم مواجه شد و افطاریهایی محلل به کارکردی غیرمحلل دچار شدند.