فائزه هاشمی پس از سپری کردن دوران ششماهه محکومیتش و آزادی از زندان، چند روز پیش در اولین مصاحبه رسانهای با روزنامه بهار درباره مسائلی صحبت کرد که گویای وضعیت فکری وی پس از آزادی از زندان است. وی در پاسخ به این پرسش که «آیا در ملاقات بین شما و آیتالله هاشمی[در زندان] صحبت خاصی وجود داشت؟»،گفت: «بیشتر احوالپرسی بود و وضعیت زندان را برایش توضیح دادم، بابا نیز گلههای آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمیگویم یا چرا روابط خوبی مثلاً با مجاهدین و بهائیها دارم.» با این پاسخ، حالا وی باید به مردم ایران پاسخ دهد که چرا به مجاهدین که بر اساس عملکردشان منافق واقعی هستند، منافقین نمیگوید و از آن مهمتر، چگونه با این تروریستهایی که دستشان به خون 12 هزار شهید بیگناه در ایران آلوده است، رابطه خوبی دارد. چنین پرسشی درباره روابط وی با بهائیها هم وجود دارد. چنین نگاهی به منافقین و بهائیها نهتنها مخالف موضع رسمی نظام، که در مقابل باور عمومی به منافقین و بهائیها است و در واقع، فائزه هاشمی با دهنکجی به باوری که بر اساس اسناد قطعی، با خون بیگناهان شکل گرفته، خودش را در برابر مردم قرار داده نه حکومت.
زمانی که خبرنگار از وی میپرسد: فکر میکنید چه اتفاقی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی پدید میآید که فائزه هاشمی فاصله نمایندگی مجلس پنجم تا زندان اوین را ظرف حدود 10 سال طی میکند؟ وی به جای پاسخ به این پرسش، به نکاتی اشاره میکند که فقط خودش را مطرح میسازد و میگوید: «تا جایی که به خاطر دارم، از همان ابتدای فعالیتهای اجتماعی و سیاسیام منتقد بودم. در ایام انتخابات مجلس پنجم بارها لباسشخصیها و گروههای فشار تلاش کردند مجالس سخنرانی من را به هم بزنند، البته موفق نشدند و حالا نیز از سوی همین افراد تهدید میشوم و بالاخره هم کارم به زندان کشیده میشود. خودم فکر میکنم همان آدم هستم.» شاید منظور وی از «همان آدم هستم» این است که اگر باز هم عدهای اراذل و اوباش علیه نظام، دست به آشوب و ناامنی بزنند، باز هم برای خرید ساندویچ به همان محل میرود!
فائزه هاشمی در پاسخ به «نگاه شما به انتخابات آتی چیست؟»، میگوید: « از آنجایی که ابهامات گذشته تاکنون حل نشده و حتی تلاشی برای حل آنها به کار نرفته است، بهنظر میرسد علاقهای به حضور در سیاستهای کلی وجود ندارد. اگر غیر از این بود، نشانههایی دیده میشد. نهتنها چنین نشد، بلکه عکس آن عمل شد.» بهنظر میرسد زندان اصلی فائزه هاشمی، زندان اوین نیست و وی زندانی ذهن متوهم خودش است که هنوز در آن محبوس است. وی و همفکرانش که از ابهام بهانه ساختند تا نظام مورد علاقه مردم را به آشوب بکشند و دشمن را شاد کنند، با اینکه نظام به آنها فرصت و امکانی فراتر از آنچه که در قانون پیشبینی شده، داد، حتی نتوانستند یک مورد از این ابهامات ساختگی و کذایی را اثبات کنند. در فتنه 88 چهره بسیاری برای مردم آشکار شد و آنها پس از فائق آمدن بر فتنه و فتنهگران، بارها حماسه آفریدند و به جلو رفتند و افرادی مانند فائزه هاشمی که تیزبینی و هوشیاری مردم را بر نتابیدند، در زندان خودساخته باقی ماندند و سالها عقب هستند و هنوز در نیافتهاند که بنای ساختهشده بر امواج توهم، از پیش ویران است و نیاز به توفان ندارد.