به گزارش « تیتریک »؛کیهان در ویژه های خود نوشت:
ما که در رفتیم اما شما برای شرارت نامزد شوید
ارگان رسانه ای شماری از فتنه گران فراری خواستار ورود اصلاح طلبان به انتخابات از حوزه «شرارت» و «فتنه گری» شد.پایگاه اینترنتی ندای سبز که توسط شماری از اعضای متواری حزب مشارکت راه اندازی شده در تحلیلی نوشت: جمهوری اسلامی 4 سال هزینه داده و راه رفته را باز نخواهد گشت و یک اشتباه را دوبار تکرار نمی کند.
از این منظر، جراحی انجام گرفته اجتناب ناپذیر بوده و یک دستاورد است. بر این اساس بدیهی است که اجازه بازگشت امثال خاتمی به حاکمیت را نخواهند داد. بنابراین نباید منتظر چراغ سبز حاکمیت بود.
نویسنده آنگاه با دعوت خاتمی به انتحار نوشت: خاتمی اگر قبلا هر 9 روز یکبار بحران داشت اکنون هر ساعت حضورش مملو از بحران خواهد بود. او اگر می خواهد بیاید باید خود را در قامت موسوی و کروبی باز تعریف کرده و به قصد شر یا فتنه وارد این کارزار شود.
همزمان ارگان گروهک ملی-مذهبی نیز از قول تقی رحمانی از اعضای فراری و پاریس نشین این گروه نوشت: خاتمی کاندیدا شود و نباید از ترس رد صلاحیت کاندیدا نشود. کاندیدا شدن می تواند همان نقطه ایستادن باشد.
با این حال حسین باقرزاده از اعضای جدا شده منافقین که در لندن اقامت دارد، در سایت ایران امروز نوشت: مسئله، آمدن یا نیامدن خاتمی نیست بلکه انتخابات آزاد هیچ گاه در جمهوری اسلامی وجود نداشته است و رقابت ها تنها در محدوده نیروهای خودی بوده است.
حتی به فرض اینکه حاکمیت اجازه دهد خاتمی از صافی شورای نگهبان بگذرد و انتخابات هم به ضرر او مهندسی نشود، تازه چه نتیجه ای می توان گرفت. چه تضمینی هست که مردم مجددا به خاتمی رأی بدهند؟ و حتی اگر به فرض او پیروز شود چه کاری از دست او در برابر حاکمیت برمی آید. سناریوی گذر خاتمی از هفت خوان رستم حتی برای بسیاری از خوش خیال ترین اصلاح طلبان یک فانتزی است. مهم، تاکید بر انتخابات آزاد است که هاشمی و احمدی نژاد و خاتمی آن را پیش کشیده اند. مسئله آمدن یا نیامدن خاتمی نیست.
از سوی دیگر سایت ضدانقلابی گویانیوز با اشاره به ادعاهای دست اندرکاران فتنه سبز، شرکت در انتخابات را قربانی کردن جنبش سبز توصیف کرد و نوشت این کار شرکت در حماسه سازی حاکمیت است.
خاتمی می گوید نمی خواهم از نهاد رسمی نظام مهر عدم صلاحیت بگیرم
حتی برخی اصلاح طلبان هم نامزدی خاتمی را به منزله مقابله با نظام می دانند. او همچنین یقین دارد که رد صلاحیت خواهد شد و به همین دلیل هم نمی آید.
این تحلیل را وبسایت رادیو زمانه منتشر کرد. اکبر گنجی با طرح این سؤال که چرا خاتمی نمی آید نوشت حسن روحانی و علی یونسی گفته اند که خاتمی قطعاً کاندیدا نخواهد شد. چرا؟ خاتمی بارها این مدعا را تکرار کرده که دنبال مقابله و براندازی جمهوری اسلامی نیست. به گفته عباس عبدی و احمد پورنجاتی، کاندیداتوری خاتمی به منزله مقابله با نظام به شمار خواهد رفت. از این رو، این دو مخالف نامزدی خاتمی هستند.
وی با اشاره به یقینی بودن رد صلاحیت خاتمی توسط شورای نگهبان نوشت: خاتمی به دنبال طرد شدن از سوی جمهوری اسلامی نیست. حتمی بودن تأیید صلاحیت وی توسط شورای نگهبان شرط لازم کاندیداتوری اوست. پورنجاتی در این باره گفته است «اگر آقای خاتمی را شورای نگهبان رد صلاحیت کند هزینه زیادی داده ایم.
شخص خود آقای خاتمی بارها در جمع مشاورانش گفته هرگز حاضر به نامزدی در انتخابات 92 نیست تا تضمینی در مورد تأیید صلاحیتش نداشته باشد... خاتمی می گوید حسین شریعتمداری علیه من می نویسد ولی من نمی خواهم از یک نهاد رسمی نظام مهر عدم صلاحیت بگیرم... پیش بینی ام این است که خاتمی نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نمی شود. در واقع آقای خاتمی با تحلیل در انتخابات سال 92 نامزد نمی شود.»
رادیو زمانه می افزاید: بسیاری از اصول گرایان بارها گفته اند که خاتمی قطعاً رد صلاحیت خواهد شد. خاتمی اگر بخواهد حملات بی امان شریعتمداری را نادیده بگیرد، تکرار همان مدعیات توسط وزیر اطلاعات ابقا شده با حکم حکومتی آیت الله خامنه ای را نمی تواند نشنیده بگیرد.
حیدر مصلحی در 17/12/91 درباره خاتمی گفت «این حضور در صحنه چگونه امکان پذیر است وقتی که به طور مثال یکی از این افراد که همه شبکه های ضد انقلاب در داخل و خارج به دنبال کاندیداتوری وی هستند، بدهی های زیادی به ملت ایران دارد و صرف سوابق مسئولیت وی در گذشته نمی تواند پرونده گذشته وی را به دست فراموشی بسپارد.
اردوگاه و تیم این فرد چگونه سخن از فقدان انتخابات آزاد به میان می آورند در حالی که 8 سال صدارت دوم خردادی ها بر مبنای همین انتخابات صورت پذیرفته است، ای کاش امکان انتشار اسنادی مربوط به همین افراد از جلسه خصوصی شان وجود داشت که در این جلسه جسارت هایشان به ساحت امام راحل و سخره گرفتن اصل ولایت فقیه توسط همین فرد برملا می شد که در جلسه می گوید امام هم تحت فشار مقوله ولایت فقیه را قبول کرد. این افراد چگونه می توانند به خود اجازه دهند ضربه هایی که در فتنه 88 به مردم و انقلاب زدند و باعث خسران بسیار شده اند را فراموش کرده و به دنبال کاندیداتوری هم باشند. بی بی سی با چه توجیهی برای این فرد رپرتاژ می رود؟».
رادیو زمانه همچنین با طرح این پرسش که با وجود ادعای تقلب و مهندسی انتخابات چگونه می توان از انتخابات سخن گفت، به احتمال قوی ناکامی اصلاح طلبان اشاره می کند و از قول پورنجاتی می نویسد: حالا فرض کنید آقای خاتمی تأیید شد و 12-10 میلیون رأی برای آقای خاتمی اعلام و در نهایت یک نفر دیگر به عنوان رئیس جمهوری معرفی شد. آن وقت لابد ما اصلاح طلبان باید کماکان بزنیم بر سر خودمان و بگوییم آرای ما را دزدیدند و جابجا کردند و شعار بدهیم رأی ما را پس بده.»
می خواهید خودکشی کنیم تا شما بترسید!؟
مشاور سابق باراک اوباما می گوید آمریکا باید برای گرفتن زهر چشم از ایران به سوریه حمله کند.
به گزارش لس آنجلس تایمز دنیس راس که دارای گرایش های صهیونیستی است، می گوید: آمریکا برای گرفتن زهرچشم از ایران درباره برنامه هسته ای و اثبات این مساله که آمریکا حاضر به کار بردن همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی برای برخورد با مساله هسته ای ایران است، باید در موردسوریه جدی تر عمل کند و اگر لازم باشد به این کشور حمله نظامی کند.
وی همچنین گفته است: «آنچه در سوریه می گذرد با ایران ارتباط عمیقی دارد. تعلل آمریکا در سوریه پیام اشتباهی برای حاکمان ایران که از بشار اسد پشتیبانی می کنند، می فرستد.»مشاور سابق اوباما اظهار داشت: انتظار ما از حاکمان ایران آن است که رفتار خود را نه تنها در موضوع سوریه بلکه در مساله هسته ای تغییر دهند و یکی از مشکلاتی که ما در این زمینه داریم این است که حاکمان ایران باور ندارند که آمریکا ممکن است از نیروی نظامی استفاده کند.
وی همچنین گفته است اگر می خواهیم دیپلماسی موفقی داشته باشیم، آنها باید به عزم ما برای استفاده از نیروی نظامی در صورت لزوم باور داشته باشند. از نظر من تعلل آمریکا در بحران سوریه این ارزیابی را ایجاد کرده که آمریکا قادر یا مایل به استفاده از نیروی نظامی نیست. اگر ما در مورد سوریه جدی تر وارد عمل شویم به نظر من محاسبات ایران در مورد موضوع هسته ای را تحت تاثیر قرار خواهیم داد.
این مشاور نابغه توضیح نداده که حاصل قشون کشی 12-10 سال پیش به افغانستان و عراق، جز هزینه های گزاف انسانی و مالی و بی اعتباری و گسترش نفوذ ایران، چه عایدی دیگری برای آمریکا داشته و چرا آمریکا از عهده هیچ یک از این دو جنگ و عواقب آن برنیامد؟
اکنون در حالی دو سال از جنگ سوریه می گذرد که مقامات آمریکایی و صهیونیستی پیش بینی کرده بودند این کشور ظرف چند هفته سقوط می کند. مقامات آمریکایی بهتر از هر کس دیگری می دانند که مداخله نظامی در سوریه به باتلاقی عمیق تر و مهیب تر از افغانستان و عراق برای زمامداران کاخ سفید تبدیل خواهد شد.
تحلیلگران آمریکایی و سعودی بارها تصریح کرده اند که آمریکا با اشتباه حمله به عراق، این کشور را در سینی طلایی گذاشت و تقدیم ایران کرد. توماس فریدمن تحلیلگر آمریکایی در این باره تصریح می کند که «ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خود را روی آن انداختیم و تمام ترکش ها بر ما اصابت کرد.»
غیرت دینی یکطرفه آقای اصلاح طلب جدید!
مواضع متناقض علی مطهری در قضاوت های سیاسی تمامی ندارد.وی در مصاحبه با روزنامه زنجیره ای شرق از یک سو خواستار رد صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی شد و از طرف دیگر بر لزوم نامزدی خاتمی تاکید کرده است او رد صلاحیت خاتمی را نشانه عدم سعه صدر نظام و تائید صلاحیت مشایی را باعث زیر سؤال رفتن شورای نگهبان توصیف کرده است.
مطهری که چند ماه پیش به خاطر حمله و اهانت به شورای نگهبان و حمایت از برخی دست اندرکاران فتنه از سوی شبکه دولتی انگلیس، عنوان اصلاح طلب جدید را دریافت کرد، خواستار حضور خاتمی در انتخابات با وجود احتمال رد صلاحیت وی شده و می گوید: تهدیدها نباید تاثیری بر نامزدی خاتمی بگذارد. [اگر رد صلاحیت شود] خود همین هم برکاتی دارد؛ از این نظر که میزان سعه صدر نظام در برابر منتقدان مشخص شده و برخی رویکردها شفاف تر می شود. هر چه مسائل برای مردم روشن تر شود بهتر از این است که در هاله ای از ابهام باقی بماند.
وی افزوده است: اگر آقای خاتمی بنا دارند بیایند باید همه هزینه ها را -حتی رد صلاحیت- بپذیرند و آماده باشند. نباید با روحیه منفعل وارد کارزار انتخاباتی شد.مطهری همچنین گفته که «اگر آقای هاشمی نمی آید اصلاح طلبان باید حضور جدی داشته باشند تا از افراط ها کاسته شود».
وی در عین حال درباره احتمال نامزدی مشایی می گوید به احتمال قوی از دو جهت رد صلاحیت می شود، یکی از جهت رجل سیاسی نبودن و دوم از جهت گرایش های فکری غیراسلامی. اگر شورای نگهبان صلاحیت او را تایید کند مشروعیت خود را زیر سؤال می برد.
آنچه محل تامل در سخنان علی مطهری است اینکه 1- سعه صدر نظام در قبال چه کسانی باید باشد؟
فتنه گرانی که به خاطر حذف اسلام از جمهوری اسلامی و اهانت به امام و ولایت فقیه و سردادن شعارهایی به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی، بارها مورد تحسین سران جبهه استکبار واقع شدند؟ موضع نظام در قبال بانیان و زمینه چینان آن خیانت بزرگ ابهامی ندارد که بخواهد بعد از این روشن شود.مسائل برای مردم هم کاملا روشن است که حماسه نهم دی را رقم زده و چشم فتنه را کور کردند.
2- اگر مشایی به خاطر عملکردش و گرایش های فکری غیراسلامی فاقد صلاحیت است که هست، خاتمی به طریق اولی و به اعتبار پیش قراولی در حمایت از جریان های منحرف روی دست امثال مشایی بلند شده و چند برابر مشایی مرتکب خیانت شده است. تحت مسئولیت آقای خاتمی بود که در نشریات و میتینگ های عناصر ساختارشکن مدعی اصلاح طلبی، از ختم انقلاب و به موزه رفتن امام خمینی(ره) و انکار نبوت و امامت و قداست قرآن و احکام قطعی اسلام سخن گفته شد و برای براندازی جمهوری اسلامی آشوب های زنجیره ای ترتیب یافت.
البته آن روزگار هنوز آقای علی مطهری مانند امروز دگرگون نشده بود و در نوشته ها و مصاحبه های به غایت تند و تیز، مدعیان اصلاح طلبی را افراطی تلقی می کرد و امروز در حالی که آنها به نسبت 12-10 سال پیش به مراتب ساختارشکن تر شده اند، از آنها به عنوان مقابله کنندگان با افراط یاد می کند!
با این اوصاف منطقی است که شورای نگهبان برخورد یکسانی با عناصر منحرف داشته باشد نه اینکه مانند برخی سیاست بازان تازه از راه رسیده منش یک بام و دو هوا پیشه کند.
چرا غرب ناچار است با ایران هسته ای کنار بیاید؟
مردم ایران درباره برنامه هسته ای اتفاق نظر دارند و ایران از این فناوری دست نخواهد کشید.
خبرگزاری آلمان با انتشار این مطلب از قول یک استاد روابط بین الملل دانشگاه برلین نوشت: دانش هسته ای ایران نابودکردنی نیست.
داستین دهیز که تحلیلگر ارشد مؤسسه دولت مداری جهانی در بلژیک نیز هست، درباره سرانجام مذاکرات 1+5 با ایران گفت به نظر من ایران از برنامه هسته ای خود دست نخواهد کشید. این کشور سالهاست که این برنامه را دنبال می کند و هیچ توجیه قانع کننده ای برای این کشور متصور نیست که در مرحله نهایی، برنامه هسته ای را متوقف کند.
این تحلیلگر آلمانی تأکید می کند: مهم این است که در مورد برنامه هسته ای ایران همه مردم این کشور اتفاق نظر دارند و حکومت دلیل بسیار کمی دارد در مورد مسئله مهمی همچون هسته ای که همه در مورد آن اتفاق نظر دارند، بخواهد امتیازاتی بدهد که مغایر با خواست ملت باشد.
دهیز، افزود: جرج بوش رئیس جمهوری سابق آمریکا یک بار گفت که دانش را نمی توان بمباران کرد و منظور وی این بود که حمله به ایران کار هدفمندی نیست زیرا آنها با آن دانشی که دارند می توانند برنامه هسته ای خود را خیلی سریع دوباره احیاء کنند و احتمالاً زودتر از قبل به هدف خود برسند، پس یعنی ما یک اجماعی داریم که کسی در مورد آن صحبت نمی کند و آن این است که جنگ به هیچ عنوان گزینه مطرح نیست.
وی درباره این سؤال که آیا ما باید با ایران به عنوان یک قدرت اتمی زندگی کنیم، گفت: اسرائیلی ها در حال حاضر تنها کسانی هستند که نمی خواهند با ایران اتمی زندگی کنند، دیگران بیشتر بر این نکته تأکید دارند که ترجیح می دهند جلوی نفوذ ایران به عنوان یک قدرت اتمی را بگیرند.
وی افزود: این راهبرد مشابه با زمان جنگ سرد است که از سوی غرب در قبال اتحاد جماهیر شوروی وقت اتخاذ شده بود اگر این سیاست در رابطه با ایران نیز اعمال شود، باید آمادگی این را داشته باشیم که با جنگ های حاشیه ای مثلاً در بحرین، کویت و یا عراق مواجه شویم و احساس من این است که غرب آمادگی مواجهه با چنین وضعیتی را ندارد و از اینکه فکر کند برای مانع شدن از نفوذ ایران چه کارهایی باید انجام دهد، خودداری می کند.
وی در مورد اثرات تحریم های اقتصادی علیه ایران گفت: تحریم های اقتصادی علیه ایران هیچگاه به هدف خود نرسید و نتوانست ایران را به عقب نشینی در مذاکرات و کنارگذاردن برنامه های بلند پروازانه هسته ای ترغیب کند. تحریم ها امروز به بن بستی رسیده که غرب نمی داند بعد از آن باید چه کار بکند.