سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
رویترز در گزارشی اعلام کرد "ویکتوریا نولاند" سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به اظهارات روز دوشنبه علی اکبر صالحی وزیر خارجه ایران درباره ضرورت پایان بخشیدن به بن بست هسته‌ای میان ایران و غرب پاسخ داد.

[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 12:14 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
وفیق ابراهیم پژوهشگر لبنانی مسایل خاورمیانه با اشاره به افشای سند محرمانه وزارت کشور سعودی تاکید کرد که عربستان در بحران سوریه دست دارد و درگیری در این کشور ارتباط مستقیم با خاندان آل سعود و امنیت رژیم سعودی در منطقه خلیج فارس دارد.
منبع: العالم

[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 12:13 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

 پایگاه بصیرت:روز نامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت :روزنامه زنجیره ای اعتماد در صفحه اول شماره روز شنبه خود- 25/9/91- تصویری بزرگ از حضرت آیت الله جنتی را با قدی خمیده چاپ کرد و از میان اظهارات اخیر ایشان در مصاحبه با مجله «آدینه» این تیتر را برگزیده و با حروف درشت روی تصویر آیت الله جنتی نشاند «جنتی: بیمار نیستم، کهولت سن دارم». انتخاب این عکس و تیتر اگرچه به تنهایی از بی ادبی روزنامه اعتماد نسبت به یک عالم روحانی وارسته و بزرگوار خبر می دهد و درخور ملامت است ولی ماجرا به همین جا ختم نمی شود بلکه انتخاب تیتر و عکس مورد اشاره، پشت صحنه دیگری نیز دارد و از کینه متراکم و خشم عمیق مدعیان اصلاحات نسبت به حضرت آیت الله جنتی خبر می دهد.

گفتنی است مدیر مسئول روزنامه اعتماد نمونه های افشا شده ای از زد و بند با مفسدان اقتصادی و همراهی سوال برانگیز با رسانه های بیگانه را در کارنامه خود دارد که دریافت یکصد و هفتاد میلیون تومان از شهرام جزایری یکی از آن نمونه هاست. بدیهی است که شهرام جزایری این مبلغ کلان -معادل چند میلیارد تومان امروز- را بی علت و بلاعوض به مدیرمسئول روزنامه اعتماد نداده بود. اما، در مقابل چه امتیازی گرفته بود؟!

از سوی دیگر، روزنامه اعتماد به عنوان یکی از روزنامه های زنجیره ای وابسته به مدعیان اصلاحات، مقاله ها و مطالب شبکه دولتی بی بی سی انگلیس را با تغییر نام نویسنده آن به چاپ می رساند. آیا این همکاری نزدیک با شبکه رسمی دولت انگلیس اتفاقی بود؟!

روز شنبه، روزنامه اعتماد با انتخاب تیتر و عکس مورد اشاره، یکی از پرحجم ترین تبلیغات رسانه های بیگانه و سایت های وابسته به گروه های ضد انقلاب و عوامل فتنه 88 علیه حضرت آیت الله جنتی را منعکس کرده است. توضیح آن که، نگاهی گذرا به خروجی رسانه های فارسی زبان آمریکا، انگلیس، اسرائیل و نیز رسانه ها و سایت های وابسته به فتنه گران، طی نزدیک به یک سال گذشته به وضوح نشان می دهد بخش قابل توجهی از مطالب آنها به کینه توزی و ناسزاگویی علیه آیت الله جنتی اختصاص یافته و در تمامی این ناسزاگویی ها و فحاشی ها روی دو محور تاکید شده است. اول؛ ابراز نگرانی شدید از انعطاف ناپذیری آیت الله جنتی در مقابل عوامل و جریانات ضد انقلاب و تاکید بر رد صلاحیت آنان و دوم؛ کهولت سن ایشان و آرزوی کناره گیری این عالم وارسته از جایگاه کنونی خود در شورای نگهبان. از این روی و با توجه به سوابق روزنامه اعتماد نمی توان تیتر و عکسی را که این روزنامه برای انعکاس مصاحبه اخیر حضرت آیت الله جنتی برگزیده است، تصادفی! و یا برخاسته از سلیقه مطبوعاتی تلقی کرد. گفتنی است چند ماه قبل حضرت آیت الله جنتی در پاسخ تلویحی به آرزوی اعلام شده فتنه گران و یکی از عوامل حلقه انحرافی که آرزوی برکناری ایشان را کرده بودند، گفته بود؛ اگر من هم نباشم، جانشین من و سایر اعضای شورای نگهبان، با استناد به قانون از تایید صلاحیت فتنه گران و منحرفان جلوگیری خواهند کرد.


[ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:52 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

 

 حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:

1- می گویند در جریان جنگ جهانی دوم، یکی از سربازان انگلیسی با عجله و در حالی که نفس نفس می زد خود را به فرمانده گردان رساند و یک قبضه تفنگ ساخت آلمان را که اسلحه سازمانی نظامیان ارتش نازی بود، به وی نشان داد و گفت؛ قربان! این تفنگ را از دشمن غنیمت گرفته ام. فرمانده گردان به شجاعت وی آفرین گفت و برای تشویق این سرباز شجاع و ترغیب سایر سربازان به وی یک هفته مرخصی تشویقی داد. چند هفته بعد، باز هم، همان سرباز انگلیسی با یک تفنگ آلمانی دیگر نزد فرمانده گردان رفت و به خاطر شجاعتی که به خرج داده بود، یک هفته دیگر مرخصی گرفت. این ماجرا چند بار دیگر نیز تکرار شد و فرمانده گردان که از شجاعت سرباز تحت امر خود به وجد آمده بود در مراسم صبحگاه و در حالی که تمامی پرسنل گردان و تیپ و لشکر حضور داشتند، سرباز را صدا کرد و بعد از تشویق فراوان به وی گفت؛ حالا می خواهم تاکتیکی را که در غنیمت گرفتن تفنگ سربازان آلمانی به کار می بری برای همه پرسنل توضیح بدهی تا بقیه هم از این تاکتیک استفاده کرده و ارتش آلمان را زمین گیر کنند! سرباز انگلیسی پشت تریبون رفت و گفت: قربان! تاکتیک پیچیده ای نیست، اتفاقا خیلی آسان و بی خطر نیز هست. من هر بار یکی از تانک های ارتش خودمان را به آلمانی ها می دهم و در مقابل، یک تفنگ از آنها می گیرم! به همین سادگی!

2- این روزها، با نزدیک شدن زمان انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، سران و عوامل فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 با این توهم که می توانند وطن فروشی آشکار و خیانت های بی پرده خود را از اذهان مردم پاک کنند، بار دیگر با سازی که از آن سوی مرزها کوک شده است، دهان باز کرده و در مدح و ستایش خویش ترانه ای چند صدایی آغاز کرده اند! یکی از این صداها، بهره گیری از کینه توزی آمریکا و متحدانش در تحریم کشورمان و زیر سؤال بردن سیاست خارجی و هسته ای جمهوری اسلامی ایران است. مدعیان اصلاحات در این بخش از مأموریت خود ادعا می کنند که سیاست خارجی و هسته ای هوشمندانه!! آنها در دوران اصلاحات مانع از خصومت آمریکا و متحدانش بوده است و تحریم ها و تهدیدهای این روزها ناشی از سیاست خارجی و هسته ای کنونی جمهوری اسلامی ایران است! این در حالی است که به گواهی اسناد ثبت و ضبط شده موجود، تعدادی از افراد شاخص جبهه مدعی اصلاحات نه فقط در جریان فتنه 88 بلکه در دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس نیز سودای فروش ایران اسلامی و سلطه دوباره آمریکا بر کشور را داشته اند. مردم فراموش نکرده اند که این جماعت، آن روزها برای آمریکا فرش قرمز پهن می کردند، و به صراحت از «پایان عمر خط امام»! سخن می گفتند؟ «دوران اسلام را تمام شده می نامیدند»، جمهوری اسلامی ایران را «حکومت لمپنیسم» معرفی می کردند، با صراحت می نوشتند «قلم فقها، در طول تاریخ آغشته به خون آزاداندیشان بوده است»، «قرآن را قابل نقد» می دانستند، با وقاحت می نوشتند «خدا هم حق حاکمیت بر مردم را ندارد»، مظاهر دینی نظیر «حجاب و حیای زنان را نشانه عقب افتادگی» معرفی می کردند، «هیئت های مذهبی را عامل و منشأ خشونت» می دانستند، اعلام می کردند که «معصومین علیهم السلام هم باید تحت نظارت باشند تا از انحراف آنها جلوگیری شود»... و صدها نمونه ثبت و ضبط شده و غیرقابل انکار دیگر از این دست که هیچگاه- تاکید می شود که هیچگاه- نه فقط با کمترین اعتراض سردمداران و گروه های اصلی جبهه اصلاحات نظیر حزب مشارکت، حزب سازندگی، مجمع روحانیون، سازمان مجاهدین انقلاب و... روبرو نشد بلکه همه این اراجیف در روزنامه ها و نشریاتی نوشته شده و یا در مصاحبه و سخنرانی های کسانی مطرح می شد که از مسئولان دولت اصلاحات، نمایندگان مجلس ششم و یاران نزدیک آقای خاتمی بوده اند. اکنون سؤال این است که وقتی سردمداران دولت و مجلس مدعی اصلاحات چنین باورهایی را ترویج و تبلیغ می کردند، دیگر آمریکا چه نیازی به فشار و تحریم و تهدید داشت! آنها با پای خود در پی تسلیم کردن ایران اسلامی به آمریکا و متحدانش بودند. مگر آمریکا غیر از این چه می خواست؟! مدعیان اصلاحات حتی به اندازه آن سرباز انگلیسی در صدر این نوشته نیز غیرت و دغدغه ملی و میهنی نداشتند تا در مقابل تانکی که به دشمن می دهند، لااقل یک تفنگ قراضه و فکسنی دریافت کنند! باید از مدعیان اصلاحات- مخصوصا از سردمداران این جبهه- پرسید که آیا تسلیم شدن در مقابل باج خواهی های آمریکا و متحدانش و تلاش برای تحویل کشور به آنان افتخار! دارد که با افتخار از آن یاد می کنید؟!

و اما، اگرچه فتنه 88 کمترین تردیدی درباره وطن فروشی بسیاری از مدعیان اصلاحات باقی نگذاشت که به آن پرداخته و باز هم خواهیم پرداخت ولی موضوع یادداشت پیش روی، خیانت این جماعت و زمینه سازی آنها برای تحویل میهن اسلامی به دشمنان بیرونی است و فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 شرح جداگانه ای دارد.

3- بعد از آن که مجمع عمومی سازمان ملل متحد به اتفاق آراء پیشنهاد آقای خاتمی برای نامگذاری اولین سال هزاره سوم- 2001- را به نام «سال گفت وگوی تمدن ها» تصویب کرد، مدعیان اصلاحات رأی مثبت آمریکا به این پیشنهاد را نشانه ابتکار در سیاست خارجی دولت اصلاحات دانسته و درباره آن داد سخن دادند! اما مدتی بعد، ماجرای 11 سپتامبر و انفجار برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک اتفاق افتاد و همین آقای بوش که اصلاح طلبان برای رویکرد مثبت او به طرح گفت وگوی تمدن ها نوشابه باز می کردند و تشتک پپسی می پراندند، ایران را یکی از «محورهای شرارت»! معرفی کرد و از «آغاز جنگ صلیبی»! سخن گفت! و نشان داد که ابتکار آقای خاتمی چه وزنی داشته است! البته سخن درباره نقد ابتکار آقای خاتمی نیست بلکه کف و هورای اصلاح طلبان برای بوش با توجه به ماهیت جنایتکارانه وی، مورد نظر است.

4- بوش بعد از واقعه 11سپتامبر و به بهانه آن ماجرا تصمیم گرفت به افغانستان لشکرکشی کند. بهانه حمله نظامی آمریکا به افغانستان مبارزه با تروریسم و محو القاعده و طالبان بود. بوش عربده می کشید که «بن لادن و ملاعمر را می خواهم، زنده یا مرده» اگرچه در حمله آمریکا به افغانستان تنها کسانی که کمترین آسیبی ندیدند بن لادن و ملاعمر بودند.

و اما، بلافاصله بعد از آن که جرج بوش، تصمیم خود را برای حمله به افغانستان اعلام کرد، همین آقایان مدعی اصلاحات پیشنهاد کردند که جمهوری اسلامی ایران به حمایت از طالبان وارد جنگ با آمریکا شود! تعجب آور نیست؟ هست! اصلاح طلبانی که تا چند ماه قبل و پس از آن نیز تا آخر دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس ششم، برای آمریکا فرش قرمز پهن می کردند و همه مشکلات را ناشی از عدم رابطه ایران با آمریکا می دانستند، و هرگونه مقابله با آمریکا را تنش آفرینی معرفی می کردند، یکباره ضد آمریکایی شده و علیه آمریکا شیپور جنگ می نواختند! آنهم در کنار طالبان. حتی مرحوم خواجه حافظ هم که گفته می شود پای خود را از شیراز بیرون نگذاشته است می دانست طالبان یک جریان موازی ساخت آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی است. گفتنی است مدعیان اصلاحات در حالی از حمایت طالبان در جنگ با آمریکا سخن می گفتند، که به پیروی از تبلیغات رسانه های آمریکایی و صهیونیستی به افراد مؤمن و انقلابی انگ «طالبانی» و به اسلامگرایی تهمت «طالبانیسم» می زدند. اما این پیشنهاد با چه انگیزه ای مطرح شده بود؟!

5- بعد از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و هنگامی که جرج بوش در اوایل سال 2003 میلادی- 1381- تصمیم خود برای حمله به عراق را مطرح کرد، باز هم مدعیان اصلاحات با اعلام این که صدام حسین اگرچه جنایتکار بوده است ولی اکنون در جایگاه «خالدبن ولید» قرار گرفته، پیشنهاد کردند که جمهوری اسلامی ایران به حمایت از صدام وارد جنگ با آمریکا شود! صدامی که عامل مستقیم آمریکا بود و با اشاره آمریکا و اسرائیل جنگ 8ساله را به کشورمان تحمیل کرده و صدها هزارتن از جوانان این مرز و بوم - بخوانید اولیاءالله- را به قتل رسانده بود. تعجب نفرمائید. این پیشنهاد را همین مدعیان اصلاحات داده بودند. همان ها که امروزه شعار تنش زدایی آنها گوش فلک را کر کرده است! و اصولگرایان را متهم می کنند که چرا در مقابل آمریکا دست به مقاومت زده و باعث تحریم ها و تهدیدهای اخیر شده اند... اما، چرا...؟! بخوانید!

6- تا قبل از فتنه 88 که مدعیان اصلاحات آشکارا و بی پرده در خدمت مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس درآمدند و از نتانیاهو لقب «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» و از اوباما، مدال «تنها امید آمریکا» را گرفتند، تصور این بود که پیشنهادهای مورد اشاره از سوی مدعیان اصلاحات ناشی از کج فهمی و کم دانی آنهاست ولی فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 کمترین تردیدی باقی نگذاشت که دو پیشنهاد جنگ با آمریکا به حمایت از طالبان و صدام یک پروژه بیرونی برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، آنهم با رسوایی حمایت از طالبان و صدام بوده است! چرا که بلافاصله بعد از ورود ایران به این پیشنهاد خائنانه، انقلاب اسلامی در آموزه ها، «رنگ» طالبان- یعنی اسلام آمریکایی- می گرفت و در مقاومت مثال زدنی و جهاد 8 ساله، به «انگ» قدرت طلبی- هویت صدام- نواخته می شد؟! آیا غیر از این است؟! گفتنی است مدعیان اصلاحات کم هوشتر از آنند که پروژه یاد شده طراحی خود آنها باشد! حالا به آسانی می توان درباره شعار تنش زدایی مدعیان اصلاحات قضاوت کرد و بدون کمترین تردیدی به این نتیجه رسید که این جماعت در پی نابودی میهن اسلامی، محو انقلاب اسلامی و پایمال کردن جان و مال و ناموس مردم این مرز و بوم زیر چکمه نظامیان آمریکایی بوده اند. و عجیب آن که این روزها و بعد از آن همه وطن فروشی و خیانت در دوران اصلاحات و در جریان فتنه 88 از نامزد شدن برای انتخابات هم دم می زنند!

7- و اما، نگارنده این سطور خود را بسیار کوچکتر از آن می داند که درباره نقش بی بدیل و پیامبرگونه رهبر معظم انقلاب اظهارنظر کند ولی به مصداق «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید»، عبور از کنار این واقعیت را جفا و گناه می دانم که اگر رهبری الهی حضرت آقا نبود، امروزه ترفندهای رنگارنگ و پیچیده دشمنان بیرونی و درونی، نامی از اسلام ناب محمدی(ص) و انقلاب باقی نگذاشته بود و بایستی شاهد دست و پا زدن مردم شریف و پاکباخته کشورمان زیر چکمه نظامیان اجنبی باشیم. دقیقا از همین زاویه است که روزنامه آمریکایی یو.اس.ای. تودی به نقل از گزارش امریکن اینترپرایز می نویسد «بزرگترین مشکل آمریکا در ایران، حضور یک ابرحریف - SUPER OPPONANT- به نام آیت الله خامنه ای است که نقشه راه ما را می شناسد و مردم کشورش به او اعتماد آمیخته به اعتقاد دارند».


lمنبع :سایت بصیرت

http://basirat.ir/news.aspx?newsid=252315


[ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:47 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
یک کارشناس مسائل سیاسی ضمن انتقاد به نامه اخیر آقای علی مطهری خطاب به آیت‌الله جنتی، می‌گوید که بر اساس تزی که آقای مطهری در نامه خود ارائه کرده، مسعود رجوی تروریست هم می‌تواند کاندیدا شود.

[ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:46 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
توصیه مهدی هاشمی به انجام مصاحبه با یکی از مهره‌های دروغ پرداز مستند سیاه بی‌بی‌سی با چه اهدافی صورت می‌گیرد؟ پاسخ به این سوال می‌تواند رمز گشایی جدیدی از عملکرد مخفیانه وی در خارج از کشور باشد.

[ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:45 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
امروز باید همه به آقای سازندگی احترام بگذارند! شما نیز به جای جمع آوری اسناد و مدارک و گرفتن فتنه گر و دشمنان داخلی نظام که اصل ولایت فقیه را هدف گرفته اند، بهتر است رأفت اسلامی داشته باشید !
منبع: تیتریک

[ دوشنبه 91/9/27 ] [ 2:45 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
در حالی که توجه ویژه رسانه ها به جریان انحرافی معطوف شده است بهتر است جریان های مختلف پیرامون احمدی نژاد را در دولت های نهم و دهم بشناسیم تا بتوان به وزن کشی و معیارسنجی جهت گیری این جریانات بپردازیم.

 به گزارش گروه سیاسی«تیتر یک» دولت دهم و گفتمان سوم تیر به سال آخر عمر خود نزدیک می شود و آخرین صفحه های دولت دهم هم ورق خورده و نگاشته می شود. اگر چه در جریان شناسی سیاسی روز تحلیل گران سیاسی دولت احمدی نژاد را در زمره ی دولت های اصول گرا به شمار می آورند اما این ثمره اصول گرایی چندان مایل نیست خود را ذیل اردوگاه اصول گرایی تعریف کند.

همه یاران احمدی نژاد

جریان فکری ـ سیاسی برخواسته از دولت تلاش دارد تا گفتمان خود را منتسب به سوم تیر دانسته و این نکته را بیان کند که هر چند مشترکاتی با جریان اصول گرایی دارد اما تفاوت های عمیق نیز با این جریان داشته و خود را ذیل این گروه تعریف ننموده و خود را یک جریان مستقل با بایدها و نبایدهای مشخص محسوب می کند. اگر به این تلقی دولت از خود؛ حلقه ها و تیم هایی که متشکل از اشخاص و افراد مختلف، از طیف ها و جریان های متعدد سیاسی هستند را اضافه کنیم؛ این نتیجه بیشتر برای ما روشن می شود.

توجه در اطراف و حلقه های اطراف رئیس جمهور در دو دولت نهم و دهم، نکته ای را مشخص می کند و آن اینکه در اطراف رئیس جمهور افرادی وجود دارند که می توان با داشتن مشخصه ها و ویژگی هایی آنها را از یکدیگر تفکیک نموده و در دسته های مشخصی طبقه بندی نمود. مشخصه هایی نظیر دسته های فکری، اجرایی، و همچنین دسته های با عناوینی مانند دانشگاهی و رسانه ای و ... . نکته ی مهم دیگر در تحلیل حلقه های اطراف رئیس جمهور آن است که برخی از این تیم ها تلاش داشته اند تا دولت را در اختیار خود گرفته و زمینه را برای حضور خود در صحنه ی سیاسی کشور در دوره های بعدی تدوام بخشند. هر چند مدیریت تمامی این تیم ها و حلقه ها به خاطر هوشمندی و قدرت شخص رئیس جمهور از سوی خود او رقم می خورد اما تبعات رقایت این تیم ها باعث التهاب فضای کشور در بسیاری از موارد شده است. تیم هایی که می توان در دولت احمدی نژاد آنان را برشمرد؛ موارد ذیل می باشند.


باید یادآوری نمود که در این بین برخی از خواص یاران احمدی نژاد، از دولت قطع رابطه نموده و برخی نیز هنوز در دولت حضور داشته و فعال هستند. برخی دیگر نیز هر چند در داخل دولت تعریف نمی شوند اما رابطه گفتمانی خود را با دولت را حفظ نموده و معتقد به حمایت از دولت هستند. افرادی نظیر مهرداد بذرپاش، از دولت گسسته و به جمع منتقدین دولت پیوسته اند. تیم مشایی، رحیمی، نیکزاد، جوانفکر، هاشمی ثمره، کفایتی، سعید لو در دولت حضور داشته و با شدت و ضعف در تصیم سازی و تصمیم گیری دولت نقش دارند. همچنین افرادی نظیر باقری لنکرانی، محصولی، الهام، فتاح، سقای بی ریا و ... هر چند از دولت بیرون هستند اما معتقد به حمایت و دفاع از جنبه های مثبت دولت می باشند. در این مطلب با اشاره به هریک از خواص اطراف رئیس جمهور به بررسی نقش، ویژگی ها، فرد شاخص و تأثیرگذار هریک از تیم ها می پردازیم.
 
1.تیم نیروهای سابق اطلاعات

 
 
منظور از این تیم در دولت احمدی نژاد، افرادی می باشند که سابقه کاری در وزارت اطلاعات داشته و از بدنه ی وزارت اطلاعات بوده اند که بعدها به دلایلی از این وزارت اطلاعات کناره گیری نموده و به سمت فعالیت های فرهنگی و اجتماعی روی آوردند. افرادی نظیر اسفندیار رحیم مشایی، بقایی، امیدی، میر حسن موسوی، احمد موسوی از جمله ی این تیم می باشند. سابقه ی آشنایی و مراودت احمدی نژاد و مشایی به شهرداری و اعطای مسئولیت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به مشایی از سوی احمدی نژاد باز می گردد. مهمترین ویژگی این گروه آن است که با داشتن سابقه ی کار اطلاعاتی وارد دولت شده اند و به غیر از مشایی و بقایی، سایر افراد این تیم تبدیل به چهره ای رسانه ای و پرحاشیه ای نشده اند. مهمترین مشخصه و ویژگی این گروه مواضع فکری آنان در بسیاری از امور فرهنگی و هنری می باشد که برخاسته از مبانی فکری آنان بوده و به جریان تسامح و تساهل نزدیکترند. البته فارغ از تمامی اخبار رسانه ها این تیم بیشترین اثرگذاری را در عزل و نصب ها در درون دولت های نهم و دهم را داشته و تاکنون به عنوان حلقه ی شماره ی یک یاران احمدی نژاد محسوب می شود. این نکته علاوه بر مطالبی که در رسانه ها منتشر شده، در سخنان رئیس جمهور نیز مشهود است. همچنین جهت گیری و سمت سوی فرهنگی دولت نیز تاکنون در دست این تیم بوده و تا جایی که ریاست کمیسیون فرهنگی دولت نیز بر عهده مشایی بود؛ هرچند که چندی پیش وزیر ارشاد جایگزین او در این سمت شد. از جمله فعالیت های این تیم تلاش برای به دست گرفتن قدرت و منصب ریاست جمهوری در دوره ی بعد از احمدی نژاد بوده که در این راه با موانع جدی برخورد کردند.
 
2.تیم همکاران سابق در شهرداری

یاران احمدی نژاد 
 
 
 
تیم بعدی گروه شهرداری تهران می باشد که بعد از رسیدن احمدی نژاد به شهرداری تهران با وی همراه شده و این همکاری در دولت های نهم و دهم ادامه داشته است. زریبافان، سعیدلو و علی آبادی مهمترین افراد این تیم می باشند. افراد این دسته هیچگاه به منصب وزارت نائل نشدند بلکه بیشتر در جایگاه معاونت های رئیس جمهور و با حکم مستقیم ریاست جمهور، مشغول به فعالیت شدند. کما اینکه احمدی نژاد تلاش داشت تا علی آبادی را بارها برای تصدی مسئولیت وزرات خانه های نیرو و نفت به مجلس معرفی کند که به دلیل عملکرد ضعیف در سازمان تربیت بدنی مجلس به وزارت وی تمایل نشان نداده و او از این منصب بازماند. مهمترین ویژگی این تیم هماهنگی کامل با رئیس جمهور و تبعیت از تمام دستورهای رئیس جمهور می باشد. این تیم مشی فکری نداشته و بیشتر در اموری که از سوی رئیس جمهور به آنها محول می کند فعال می شوند. این تیم چندان اهل چالش با سایر تیم ها نبوده و بیشتر اهل تعامل با سایر حلقات اطراف رئیس جمهور می باشد.
 
3. تیم اردبیل

یاران احمدی نژاد
 
 
یکی دیگر از حلقه های اطراف احمدی نژاد شامل افرادی می شود که از دوران مسئولیت احمدی نژاد در استانداری اردبیل با او همراه شده و این همکاری در دولت های نهم و دهم همچنان ادامه داشته است. محرابیان و نیکزاد و تا حدودی صادق محصولی از جمله ی این خواص می باشند. بیشتر افراد این جرگه عملیاتی بوده و توان اجرایی بالایی دارند. عملکرد نسبتا قوی نیکزاد در وزارت مسکن نمونه ی مثال زدنی و قابل تقدیر است. هر چند تیم اردبیل به دنبال کسب منصب سیاسی برای بعد از دولت دهم نبوده است اما عملکرد نیکزاد باعث شده تا برخی از رسانه ها از وی به عنوان گزینه ی جایگزین و نماینده ی احمدی نژاد برای ریاست جمهوری دوره ی یازدهم نام می برند. جالب اینکه این گمانه زنی توسط سایر تیم های اطراف احمدی نژاد رد شده است به طوری که در روزنامه ی دولت فعالیت های نیکزاد به حاشیه رفته و بایکوت خبری شده است. یادآوری این نکته نیز مهم است که نیکزاد در سخت کوشی و قاطعیت در تصمیم گیری و اجرا بیشترین شباهت را با مشی احمدی نژاد دارد.
 
4.تیم نیروهای سابق سپاه
  یاران احمدی نژاد

سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی و نیروهای آن همواره سعی در کمک و پشتیبانی دولت های مختلف داشته اند به نحوی که حتی در دولت های قبل دولت هاشمی رفسنجانی وزارتی به نام وزارت سپاه پاسدارن نیز در ساختار هیئت وزیران وجود داشته که بعدها حذف شد. تعداد شخصیت هایی که در پرونده کاری خود همکاری با سپاه پاسداران را داشته اند در دولت نهم به مراتب بیشتر از دولت دهم بود. اشخاصی نظیر هاشمی ثمره، لنکرانی، فتاح از بدنه ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد بدنه ی دولت شدند و تلا ش داشتند تا با دولت همکاری و به آن کمک کنند. 
مهمترین ویژگی این دسته از افراد تخصص، تعهد و سلامت عقیده است. در دولت نهم دو وزارتخانه ی بهداشت و نیرو از سوی این تیم بر عهده گرفته شد. اشخاص تأثیرگذار این تیم بیشتر به گفتمان سوم تیر معتقد بوده و تلاش دارند دولت را متناسب با این گفتمان نقد کنند. از فعالیت های سیاسی این تیم نیز می توان به تحرکات هاشمی ثمره برای اتخابات 92 و فعالیت های باقری لنکرانی در انتخابات مجلس نهم و سخنگویی جبهه ی پایداری اشاره کرد. همچنین گمانه زنی هایی در مورد حضور باقری لنکرانی در انتخابت ریاست جمهوری آتی از سوی جبهه ی پایداری وجود دارد.
 
 
5.تیم رسانه ای
 یاران احمدی نژاد

هر دولت برای خود تیم رسانه ای تشکیل می دهد و تلاش دارد تا این تیم به عنوان رابط بین دولت و بدنه ی جامعه عمل نموده و افکار عمومی را نسبت به دولت متمایل نماید. در میان تیم رسانه ای احمدی نژاد نام برخی آشنا و نام برخی دیگر کمتر شنیده شده است. علی اکبر جوانفکر سر تیم و شخص اصلی این جریان می باشد. جوانفکر به عنوان مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور تلاش داشت تا در رسانه ها مواضع فکری احمدی نژاد را تشریح و از آنان دفاع نماید. این تلاش بعد از به ریاست رسیدن جوانفکر در مؤسسه ی ایران شتاب بیشتری گرفت. افرای دیگری نظیر بهداد و پاریاب بیشتر نقش تعاملی و رابط بین دولت و رسانه ها را بازی نموده و تلاش دارند تا با بر طرف کردن مشکلات مالی رسانه ها؛ آنها را به مواضع دولت نزدیک کنند. 
هر چند تا حال فعالیتی از سوی این تیم برای تصدی منصب ریاست جمهوری یازدهم انجام نشده است اما ارتباط عمیقی بین این گروه و تیم اول در مواضع فکری و اندیشه ای وجود دارد به طوری که بسیاری از مواضع تیم مشایی در رسانه های دولتی که تیم جوانفکر مسئولیت آن را داراست، اننتشار داده شده و تشریح می شود.
 
6.تیم دانشگاهیان

 

از دیگر جریان های حول دولت و شخص احمدی نژاد جریانی می باشد که از دانشگاه ها و از هر دو حوزه ی علوم فنی و علوم انسانی وارد بدنه ی دولت شده و و در زمینه های مربوط به خود فعال شده اند. برخی از افراد این جریان از دولت گسسته و برخی هنوز رابطه ی خود را با دولت حفظ نموده اند. اشخاصی نظیر خاوه ای، بذرپاش، الهام، بهبهانی، آشتیانی، از جمله ی این افراد می باشند. بذرپاش فردی شاخص در این تیم بوده که بر سر اختلافاتی که با دولت داشته از آن بریده و به جبهه ی منتقدین دولت نزدیک شده است. سایر افراد این تیم نیز با شدت و ضعف ارتباط خود را با دولت حفظ نموده اند.
 
7.گروه شاگردان آیت الله مصباح



 
از جمله تیم های فکری در حلقه ی یاران و خواص احمدی نژاد تیم فکری شاگردان آیت الله مصباح یزدی بوده اند که تلاش داشتند تا مبانی فکری این دولت را بنیان نهند. شخص آیت الله مصباح یزدی به عنوان شاخص ترین فرد در بین جریان های فکری کشور و حوزه ی علمیه در ابتدای دولت نهم و تحت نظر مقام معظم رهبری به حمایت از احمدی نژاد پرداخته و به صورت فزاینده ای سعی در این ارتباط و رهنمود داشتند اما رفته رفته با غلبه ی جریان فکری تیم اول یعنی تیم مشایی، به تدریج شاگردان آیت الله از حلقه ی خواص احمدی نژاد دور شده و جای خود را به دیگر افراد تیم مشایی دادند. شاگردان آیت الله هر چند تلاش داشتند تا پشتوانه ی فکری دولت را تقویت کنند اما این تلاش به جایی نرسید و ترجیح دادند با خروج از دولت و گرفتن مشی منتقدین ناصح رابطه ی خود با دولت را بین خوف و رجاء نگه دارند. در این تیم نام افرادی نظیر ناصر سقا بی ریا مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت، مرتضی آقاطهرانی معلم اخلاق کابینه، قاسم روانبخش تحلیل گر سیاسی و مدافع سیاست های دولت مشاهده می شود. حمید رسایی نیز هر چند سابقه شاگردی آیت الله مصباح در سوابق وی دیده نمی شود اما از نظر فکری به شدت به ایشان گرایش دارد. وی در دولت نهم مسئولیت سازمان ارشاد استان قم را بر عهده داشته است. این جریان در دولت نهم حضور پر رنگ تری داشت اما رفته رفته کمرنگ شد و استعفای سقای بی ریا آخرین جای پای رسمی شاگردان آیت الله در دولت بود که از دست رفت و جالب اینکه تا مدت ها بعد از استعفای سقای بی ریا از منصب خود؛ دولت رابطی با حوزه های علمیه به ویژه مراجع نداشت و همان رابطه ی صوری نیز به طوری کلی قطع شد. بین این تیم و برخی از افراد در تیم های دیگر نظیر باقری لنکرانی، محصولی، الهام و ... قرابت فکری و گرایش وجود دارد تا جایی که توانستند در ذیل جبهه ی پایداری با یکدیگر به توافق برسند.
 
8.تیم مدیران میانی

یاران احمدی نژاد
بخشی از یاران و خواص نزدیک به احمدی نژاد، شخصیت هایی هستند که سابقه ی حضور در سایر ارگان ها تحت عنوان مدیران میانی نظام را داشته و در دولت نهم و دهم نیز به کار گرفته شده اند. محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور را می توان رأس این تیم نام برد. محمدرضا رحیمی رئیس سابق دیوان محاسبات کشور در مجلس هفتم و سپس معاون پارلمانی دولت نهم بود که در دولت دهم بعد از حکم حکومتی مقام معظم رهبری مبنی بر عزل مشایی از سمت معاون اولی به جای او معاون اول رئیس جمهور با اختیارات محدود شد. همچنین می توان از مرحوم کردان معاون اداری مالی سازمان صدا و سیما در زمان ریاست لاریجانی بر سازمان صداو سیما نام برد که پس از رسیدن به منصب وزارت کشور بلافاصله از طرف مجلس استیضاح و بر کنار شد. از دیگر افراد این تیم می توان از ملک زاده نام برد که از بدنه ی قوه ی قضائیه وارد دولت شد و پس از رسیدن به منصب معاونت اداری و مالی وزارت امورخارجه و عکس العمل شدید مجلس مبنی بر استیضاح وزیر امورخارجه از این منصب برکنار شد.
 
9.تیم نیروهای جوان

یاران احمدی نژاد
از جمله جریان های جوان و فعال در حلقه های اطراف رئیس جمهور می توان از تیمی نام برد که اعتقاد راسخ به دولت داشته و تلاش دارند دولت را همچنان معتقد به مبانی و گفتمان سوم تیر نشان دهند. این جریان کارویژه ی رسانه ای داشته و سعی می کنند با ایجاد و راه اندازی سایت ها و وبلاگ های مختلف و همچنین تشکیل شبکه های رسانه ای در استان ها و شهرستان های کوچک زمینه را برای پیروزی فردی که معتقد به گفتمان سوم تیر باشد در دوره های بعدی ریاست جمهوری فراهم سازند. این گروه لیست موسوم به توحید و عدالت را در انتخابات مجلس نهم انتشار داد. افرادی نظیر کلانتر، عطایی، کفایتی، بهمن شریف زاده از جمله ی خواص این جریان می باشند. همچنین می توان از سایت های خبری نظیر سایت صریح نیوز نام برد که به این تیم نزدیک می باشد. 
 
جمع بندی:

در دولت نهم و دهم افراد زیادی با احمدی نژاد همکاری نموده اند. برخی با اختیار خود از دولت جدا شدند و برخی نیز عزل شدند. آنچه مهم است این است که اولا اوضاع کسانی که از دولت جدا شده اند را بررسی کرده و ببینیم آیا مقبولیت این افراد در بین نیروهای انقلابی و حزب اللهی بیشتر شده است یا کمتر؟ به عبارت بهتر آیا این افراد به دامن حزب الله برگشته اند یا از آن جدا شده اند؟ جواب به این سوال می تواند به احمدی نژاد و اطرافیانش کمک کند تا ببینند چه جایگاهی در میان امت حزب الله دارند. آنچه اهمیت دارد این است که دریابیم دسته ها و گروه های بسیاری برای یاری دولتی که شعار اصولگرایی می داد کنار هم جمع شده بودند اما کم کم برخی از این گروه ها و دسته ها به عللی خاص که مجال پرداختن به آن در این مطلب نیست از دیگران پیشی گرفت و حتی دیگران را به حاشیه راند. لازم است نخبگان و تأثیرگذاران اجتماعی و سیاسی با بالابردن آگاهی و شناخت خود از این دسته ها و همچنین عبرت گیری از این تجربه ها بتوانند در ادامه راه این دولت، نقش موثری ایفا کنند./گروه دیدبان


[ شنبه 91/9/25 ] [ 7:5 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

کودک دبستانی در شهر نیوتاون آمریکا قربانی تیراندازی جوانی 20 ساله شدند.


[ شنبه 91/9/25 ] [ 7:2 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

یا تاکنون به این موضوع توجه داشته‌اید که چرا سایت ویکی‌لیکس طی این چند سال فعالیت خود سندی علیه رژیم صهیونیستی افشا نکرده است.


[ شنبه 91/9/25 ] [ 6:47 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 41
بازدید دیروز: 151
کل بازدیدها: 1041706
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون