سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
ایران و روسیه در مناطق متعددی با هم منافع مشترک دارند. به عنوان مثال هر دو کشور در مناطقی نظیر آسیای مرکزی، منطقه‌ی قفقاز، و منطقه‌ی خاورمیانه خواهان عدم مداخله آمریکا و جلوگیری از نفوذ ایالات متحده در این مناطق هستند. در این زمینه هر چه روابط ایران و روسیه به هم نزدیک‌تر شود می‌توانند با استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل‌هایی که دارند، گام‌های مؤثرتری بردارند، کما این که ما امروز می‌بینیم حداقل در مورد سوریه این مسئله به واقعیت پیوسته است.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/وحید قاسمی
دیدار هفته قبل ولادیمیر پوتین با رهبر معظم انقلاب و سخنان دو طرف در این نشست، یکی از اتفاقات مهم در روابط ایران و روسیه محسوب می شود. در این دیدار صمیمانه، رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور روسیه از افزایش روابط دو کشور بسیار بیشتر از آنچه اکنون است، سخن گفتند. از طرفی شاهد هستیم که در حل بحران سوریه چند سال است، مسکو و تهران با یکدیگر همکاری دارند و امروزه می توان از زمینه های همکاری طولانی مدت بین این دو کشور سخن گفت.
جهت بررسی بیشتر این موضوع با شعیب بهمن، کارشناس مسائل روسیه، گفتگویی را انجام داده ایم که در ذیل می آید:

بصیرت: با توجه دیدار پوتین با رهبرانقلاب، به نظر شما می توان از آغاز رابطه ایران و روسیه در سطح راهبردی سخن گفت؟
شعیب بهمن: در طول سال‌های گذشته روابط ایران و روسیه همواره با فراز و نشیب‌های مختلفی همراه بوده است. واقعیت امر این است که هر دو کشور در سطح رهبران عالی‌ خواهان ایجاد یک رابطه راهبردی استراتژیک بین دو کشور هستند. در این رابطه ما پیشتر در سخنان مقام معظم رهبری شاهد این قضیه بودیم. در حال حاضر آقای پوتین و کرملین هم به صراحت این مسأله را اعلام می‌کنند. من تصور می‌کنم با توجه به سفر آقای پوتین به ایران همکاری‌های مختلفی بین دو کشور در خصوص مسائل منطقه‌ای و همچنین مسائل دوجانبه شکل بگیرد که این موضوع می‌تواند سرآغاز ایجاد توسعه یک رابطه‌ی راهبردی بین دو کشور باشد.
البته قابل ذکر است در این زمینه موانع و مشکلات متعددی هم بر سر راه وجود دارد. به هر حال اگر مسئولان دو کشور عزم راسخ داشته باشند قاعدتا می‌توانند موانع را کنار بگذارند.

اکثریت نخبگان روسی حامی روابط مسکو-تهران هستند

بصیرت: با توجه به نفوذ آمریکا در منطقه، نزدیکی ایران و روسیه تا چه اندازه به محدودسازی نفوذ آمریکا در منطقه تأثیر می‌گذارد؟
شعیب بهمن: ایران و روسیه در سیاست خارجی خودشان نوعی ضدهژمون‌گرایی را در نظام بین‌الملل دنبال می‌کنند. به این معنا که هر دو کشور از یک سو، یک جانبه‌ گرایی‌های ایالات متحده‌ی آمریکا را در سطح نظام بین‌الملل نمی‌پذیرند و از سوی دیگر خواهان نظمی عادلانه‌تر در سطح جهان و روابط بین الملل هستند.
در طول سال های گذشته این مسأله باعث شده است که مواضع خارجی به ویژه در حوزه‌ی مسائل منطقه‌ای بین ایران و روسیه تا حد زیادی به هم نزدیک باشد. در حال حاضر آنچه که از همکاری‌های منطقه‌ای بین تهران و مسکو مشاهده می‌کنیم این است که هر دو کشور دنبال محدود کردن نقش آمریکا و خواهان کوتاه کردن دست مداخله‌گر آمریکا در تحولات منطقه‌ای هستند.
از یاد نبریم که ایران و روسیه در مناطق متعددی با هم منافع مشترک دارند. به عنوان مثال هر دو کشور در مناطقی نظیر آسیای مرکزی، منطقه‌ی قفقاز، و منطقه‌ی خاورمیانه خواهان عدم مداخله آمریکا و جلوگیری از نفوذ ایالات متحده در این مناطق هستند. در این زمینه هر چه روابط ایران و روسیه به هم نزدیک‌تر شود می‌توانند با استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل‌هایی که دارند، گام‌های مؤثرتری بردارند، کما این که ما امروز می‌بینیم حداقل در مورد سوریه این مسئله به واقعیت پیوسته است.

بصیرت: آیا نوع نگاه پوتین به ایران از حمایت لازم در حاکمیت روسیه برخوردار است. یعنی آیا دیدگاه متضادی در این زمینه می‌تواند وجود داشته باشد یا خیر؟
شعیب بهمن: در روسیه دیدگاه های مختلفی نسبت به رابطه با ایران وجود دارد. به هر حال بخش کوچکی از نخبگان غرب گرا در این کشور معتقد هستند که رابطه‌ی با ایران برای روسیه سود چندان زیادی ندارد و این صرفا باعث تحقیر رابطه‌ی روسیه با کشورهای غربی می‌شود، اما تعداد این دسته از نخبگان در این امر اندک است. باقی نخبگان روسی، از جمله ملی‌گراها، طیف‌های راست گراها و همچنین طیف‌های چپ که هنوز ایده‌ها و آرمان های کمونیستی دارند، معتقدند که ایران با توجه به مقاومت و ایستادگی که در برابر آمریکا داشته یک کشور قدرتمند در منطقه محسوب می‌شود. بر این اساس توسعه روابط با ایران می‌تواند برای روسیه مفید و سودمند باشد. بنابراین دیدگاهی که آقای پوتین دارد در بخش اعظمی از گروه ها و جریان‌های سیاسی روسیه رواج دارد و اکثر جریان‌های سیاسی روسیه به جز بخشی از نخبگان که به دیدگاه ها و جریان های غرب‌گرا نزدیک هستند، بقیه حامی توسعه روابط‌ با ایران هستند. در مجموع می توان گفت دیدگاه بخش اعظمی از گروه ها و جریان های سیاسی ر.سیه تقریبا به دیدگاه پوتین نزدیک است.
 
بصیرت: در مجموع می‌توان گفت که نوع نگاه روسیه کنونی به ایران با نوع نگاه شوروی به ایران متفاوت است یا خیر؟
شعیب بهمن: بله. تا حد زیادی این رویکرد تغییر کرده است. واقعیت امر این است که نظام بین‌الملل متحول و دگرگون شده است. در دوره‌ی شوروی شاهد یک بلوک‌بندی غربی و شرقی بودیم. در همان دوره حداقل پیش از انقلاب، ایران در بلوک غرب در مقابل شوروی قرار داشت. در سال‌های پس از انقلاب هم ایران یک راه سوم را پیش پای ملت‌های جهان قرار داد که فراتر از بلوک شرق و غرب بود و آن راه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بود که این امر متمایزتر از سیاست‌هایی بود که در مسکو اتخاذ می‌شد. بر این اساس در دوران پس از انقلاب هم تا زمانی که شوروی به حیات خودش ادامه می‌داد، ما شاهد این بودیم که مسکو نگاه چندان خوبی نسبت به جمهوری اسلامی ایران نداشت. کما این که در جنگ ایران و عراق هم به عراقی‌ها کمک‌های بسیار زیادی کرد. در این رابطه در طول سال‌های پس از فروپاشی شوروی سابق با توجه به تغییراتی که در نظام بین‌الملل رخ داده بود، روسیه جایگاه ابرقدرتی خودش را در شرایطی از دست داد که با هجمه‌های سنگین آمریکایی‌ها مواجه شد. در بسیاری از مناطق پیرامونی که حوزه‌ی نفوذ سنتی مسکو بود؛ آمریکایی‌ها یا لشکرکشی کردند یا تلاش کردند تا از طریق برپایی انقلاب‌های رنگی، نخبگان حاکم بر آن کشورها را تغییر بدهند که این امر باعث شد که در بسیاری از مسائل جهانی تغییر و تحول جدی صورت بگیرد. به همین دلیل از زمانی که آقای پوتین بر سر کار آمده و قدرت گرفته است سعی کرده از یک طرف جایگاه روسیه را در جوامع بین‌الملل احیا کند و از طرف دیگر سعی کرده سیاست‌های مستقل‌تری را نسبت به آمریکایی ها در نظام بین‌الملل در پیش بگیرد که همین امر باعث شده دردسرهای زیادی برای آمریکایی‌ها به وجود بیاید.
در حال حاضر می‌بینیم که در بحران‌هایی که یک طرف آن روسیه است، آمریکایی‌ها در آن بحران‌ها ناکام مانده‌اند که نمونه‌اش بحران اوکراین یا بحران سوریه است. بنابراین مجموعه این مسائل باعث تغییر دیدگاه کرملین نسبت به مسائل جهانی و منطقه‌ای شده و این تغییر تا حد زیادی باعث نزدیکی رویکرد روسیه به ایران شده است.
به همین دلیل می‌بینیم که در مورد بسیاری از مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی، جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه دارای مواضع مشترک و همسویی هستند. به نظر می‌رسد حداقل این دو رویکرد در سال های آینده در کرملین حاکم باشد. که این موضوع باعث می شود شاهد این باشیم که بین ایران و روسیه همکاری‌های گسترده‌تری شکل بگیرد./
با تشکر از جناب آقای بهمن که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.

[ دوشنبه 94/9/9 ] [ 3:47 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامه‌ای به عموم جوانان در کشورهای غربی، حوادث تلخ تروریستی فرانسه را زمینه‌ای برای همفکری خواندند و با برشمردن نمونه‌های دردناکی از «آثار تروریسم مورد حمایت برخی قدرت‌های بزرگ در دنیای اسلام، پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل و لشکرکشی‌های خسارت‌آفرین سالهای اخیر به دنیای اسلام»، خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. متن نامه‌ی رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

 

 

 

 

نامه رهبر انقلاب اسلامی به عموم جوانان در کشورهای غربی‌

 

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی‌
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.

درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.

چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.

سیّدعلی خامنه‌ای
8 آذر 1394

[ یکشنبه 94/9/8 ] [ 7:30 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
اگر بسیج به دقت تکلیف و زمانه خود را بشناسد و به آن عمل کند نتیجه‌ای جز استحکام بخشی نخواهد داشت. کاری که بسیج از روز اول داشته استحکام بخشی به نظام بوده است، به این معنا که تشخیص درست و به موقع از زمان و تکلیف خود داشته باشد و به آن عمل کند.

عمل بر اساس تکلیف مهمترین وظیفه یک بسیجی است
پایگاه بصیرت / گفتگو با دکتر محمدصادق کوشکی

گروه سیاسی/هفته بسیج، فرصتی است برای بازخوانی آرمان‌های بسیج و تطبیق آن با وضعیتی که امروز بسیج و بسیجیان در آن قرار دارند تا در این بررسی، به نقاط ضعف‌ها و آسیب‌ها و همچنین قوت‌ها و توانایی‌های این مجموعه گرانقدر در دنیای امروز پی برد.

به همین مناسبت خبرنگار پایگاه بصیرت گفت و گویی را با دکتر محمد صادق کوشکی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ترتیب داده که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.

 

* شاخصه هایی که بسیج را از بقیه اقشار جامعه ممتاز میکند چه شاخصه هایی است؟

اولین شاخصه بسیج احساس مسئولیت تحت عنوان تکلیف شرعی است، به این معنا که یک بسیجی واقعی کسی است که خود را در برابر باورهایش مسئول می‌داند و احساس تکلیف می‌کند.

دومین شاخصه بسیج نسبت به باورها شناخت داشتن و بر اساس آن شناخت، احساس مسئولیت نسبت به وظایف خود کردن است. یعنی بسیج بر اساس باورهایش بداند که در هر زمانی چه وظیفه‌ای به عهده دارد، شناخت، معرفت و بصیرت ویژگی مهمی است که یک فرد باید داشته باشد تا بتوان عنوان بسیجی را برای او به کار برد.

شاخصه دیگر بسیج واکنش دقیق و سریع است. بسیج می‌تواند در عرصه‌های مختلف وارد صحنه شود و نقش آفرینی کند. بسیجی در قید و بند این حرفها نیست که آیا این عرصه در شان من است یا ممکن است با ورود به این عرصه جایگاه اجتماعی من آسیب ببیند. بسیجی حقیقی اگر به این نتیجه برسد که باید اقدامی را انجام دهد و نقش آفرینی کند از هیچ مسئله‌ای ابایی ندارد و به موقع به وظیفه خود در قبال انقلاب عمل می‌کند.

 

* از سبک زندگی بسیجی بگویید؟

بسیجی کسی است که همه زندگیش حتی زندگی خصوصی او تحت الشعاع باورها، اعتقادات و تکالیفش قرار دارد. بسیجی حتی در زندگی خصوصی خود باورها را در راس قرار می‌دهد.

 

* وظیفه بسیجیان در این برهه از زمان چیست؟

در عین حال که جهت‌گیری کلی یکی است، وظیفه فرد به فرد بسیجیان با هم متفاوت است. بسیجی بر اساس توانمندی‌هایی که دارد باید به دنبال شناخت بیشتر از مسائل و نقش آفرینی در جامعه باشد. برای مثال مهمترین وظیفه یک خانم بسیجی که به خانه‌داری مشغول است تربیت فرزندان بر اساس باورهای دینی می‌باشد. به طور کلی عمل بر اساس تکلیف مهمترین وظیفه یک بسیجی است. یک بسیجی باید بداند در هر مقطعی چه تکلیفی بر اساس توانایی‌هایش بر عهده اوست. تشخیص این تکلیف و عمل به آن بسیار مهم است.

 

* امروز در عرصه سیاسی فرهنگی چه خطراتی بسیج را تهدید می‌کند؟

سست شدن باورها، از بین رفتن جایگاه ایمان و دینداری در بسیج، ضعف در بصیرت، شناخت و معرفت، از مواردی هستند که می‌توانند بسیج را به مخاطره بیاندازند. نکته دیگری که حائز اهمیت است آماده عمل و فعال بودن است. بعضی ممکن است بگویند که ما در عرصه فکری بسیجی هستیم و به عرصه‌های دیگر مانند عرصه نظامی کاری نداریم، به تعبیری اگر کسی برای خود شان خاصی قائل باشد در حقیقت از روحیه بسیجی بودن دور شده است. شان‌های اعتباری می‌تواند یکی از آفت‌های بسیج باشد که متاسفانه برخی از بسیجیان به آن مبتلا شده‌اند.

 

* شما برای مقابله با این تهدیدها چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟

تذکر دادن می‌تواند راهکار مناسبی باشد. تذکر به بسیجیان می‌تواند به شکل مرور زندگی کسانی باشد که بسیجی‌وار زندگی کردند و تا آخر بسیجی ماندند، می‌تواند برای بسیجیانی که در راه خود سست شده‌اند تاثیرگذار باشد. مرور زندگی بسیجیان واقعی می‌تواند بسیاری از آفت‌ها را از بین ببرد.

 

* بسیج در انتهای دهه چهارم انقلاب چه کارهایی را برای استحکام بخشی درونی می‌تواند انجام دهد؟

اگر بسیج به دقت تکلیف و زمانه خود را بشناسد و به آن عمل کند نتیجه‌ای جز استحکام بخشی نخواهد داشت. کاری که بسیج از روز اول داشته استحکام بخشی به نظام بوده است، به این معنا که تشخیص درست و به موقع از زمان و تکلیف خود داشته باشد و به آن عمل کند.

 

* بسیجی مطلوب و ولایتمدار در عرصه کنونی با پیچیدگی‌های مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

بسیجی نامطلوب، ضعیف و به درد نخور وجود ندارد. اگر کسی ویژگی‌های یک بسیجی را نداشته باشد اساسا بسیجی نیست و حد وسطی وجود ندارد. اگر کسی بسیجی باشد به این معناست که یک فرد ولایتمدار عامل به وظیفه است، پس بسیجی نامطلوب تعبیر درستی نیست.

 

تهیه و تنظیم: سید محمد مشکوة الممالک 

 



[ شنبه 94/9/7 ] [ 5:51 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

  توصیّه‌ی دوّم بصیرت، بصیرت.

این جمله‌ی امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را من بارها در سخنرانی‌ها گفتم: الا ... وَ لا یَحمِلُ هَذَا العَلَم اِلّا اَهلُ البَصَرِ و الصَّبر.(7) 

اهداف و پیامدهای نفوذ شبکه‌ای و جریانی

اوّل اهل بَصَر، کسانی که دید درستی دارند، بصیرت دارند، صحنه را میفهمند. بصیرت را روزبه‌روز باید زیاد کرد، صحنه‌ی داخلی را بشناسیم، بدانیم الان در داخل چه دارد میگذرد، کجاها است که انسان گاهی حضور دشمن را احساس میکند، کجاها است که میتواند انسان در آنجا با خاطر جمع، با دل آرام حرکت بکند. بصیرت؛ جایگاه خودمان را در دنیا بشناسیم؛ ما کجاییم امروز؟
  عدّه‌ای همه‌ی تلاششان این است که خودی را، خود را تحقیر کنند، ملّت را تحقیر کنند؛ آقا ما چیزی نیستیم! این را به زبان گوناگون بیان میکنند، برمیدارند مفصّلاً از فلان کشور یا مردم فلان کشور یا رفتارهای فلان کشور تعریف و تمجید و مانند اینها میکنند، که اغلب هم خلاف واقع است، اغلب هم مثل این فیلم‌های سینمایی [است‌]. در فیلم‌های سینمایی وقتی‌که پلیس می‌آید، یکی را میخواهد دستگیر کند، همان اوّل میگوید که مواظب باش؛ هرچه بگویی ممکن است علیه‌ات در دادگاه به کار برود؛ یعنی این‌قدر این پلیس آدم نجیبی است که به آدم متّهم -آدمی که احتمال دارد مجرم باشد- دارد همان اوّل نصیحت میکند که مواظب باش حرف زیادی از دهنت بیرون نیاید تا در دادگاه بر علیه‌ات [بشود]؛ پلیس غربی‌ها این است؟ پلیس آمریکایی‌ها این است؟ این، فیلم‌های هالیوودی است. پلیس آمریکا که به یک نفری دستبند میزند، بعد از آنکه دستبند زد، او را میزند؛ شلّیک میکند، میکُشد؛ یک نفر را به‌خاطر اینکه اسلحه‌ی اسباب‌بازی تو جیبش است، شلّیک میکند میکُشد. پلیس این است؟ فیلم سینمایی بدروغ تزیین میکند؛ دادگاه را، پلیس را، دستگاه دولتی را، چه را، چه را، چه را؛ خب فیلم سینمایی است. بعضی‌ها مقاله نوشتن‌شان، چیز نوشتن‌شان، حرف زدن‌شان، مثل همین فیلم‌های سینمایی هالیوودی است؛ سعی میکنند دیگران را به آنچه ندارند، مزیّن نشان بدهند، آنها را بزک کنند؛ در واقع احساس خودکم‌بینی را در ملّت ما به وجود بیاورند؛ نه آقا، این‌جوری نیست؛ ملّت ما ملّتی است بزرگ، از امتحانهای بزرگ هم موفّق و سربلند بیرون آمده، کارهای بزرگی هم کرده؛ ملّت ما همان ملّتی است که وقتی در جنگ اسیر میگرفت، آن اسیر را کتک نمیزد، آن اسیر را نمیکُشت، آن اسیر را درمان میکرد؛ از قمقمه‌ی خودش آب به او میداد؛ ملّت ما این‌جور ملّتی است. چندتا آدم نابابِ متّهم به جاسوسی -که امکان جاسوسی‌شان هم بود- از فلان کشور در دریا میگیرند، می‌آورند اینجا، بعد با لباس نو به خانه برشان میگردانند. ملّت ما این‌جور ملّتی است. در برخوردش، در مهربانی‌اش، در انصافش، بعد در شجاعتش. ملّت ما آن ملّتی است که خودش را از زیر بار تحقیر چندقرنی خارج کرد، توانست در اوج عزّت حرف بزند؛ ما یک‌چنین ملّتی داریم؛ شوخی که نیست. کشورهای مختلف؛ کشورهایی که قدرتمندان دنیایند، دور هم می‌نشینند برای اینکه با ایران اسلامی چه‌کار کنیم؛ خب این قدرت این ملّت است؛ قدرت مادّی، قدرت نظامی، قدرت سیاسی، قدرت منطق، قدرت اخلاقی؛ نه اینکه ضعف نداریم، ضعف هم خیلی داریم امّا توانایی‌هایمان، ارزشهایمان، درخشندگی‌هایمان کم نیست؛ ملّت را چرا تحقیر میکنند؟ بعضی‌ها مرتّباً عادت کردند دائم تحقیر کنند؛ کشور را، ملّت را، مسئولین را. بصیرت این است که انسان بداند، این حقایق را درک کند، جایگاه خودش را، جایگاه کشورش را، جایگاه ملّتش را، جایگاه منطق انقلاب را، جایگاه آن خطّ مستقیم و صراط مستقیمی که امام در کشور ترسیم کرد؛ جایگاه اینها را بداند؛ این، بصیرت است.
 
 آمادگی، کمربستگی، پابه‌رکاب بودن؛ این هم یکی از شرایط لازم است و توصیه‌های لازمی است که ما به برادران و خواهران بسیجی باید بکنیم؛ آماده باید بود.(8) خیلی ممنون، خیلی ممنون. میدانیم که شما آماده‌اید؛(9) خیلی خوب، کافی است. شما هم از خودتان یک رفع خستگی کردید،(10) مدّتی ساکت شده بودید،(11) یک خرده شعار دادید، خستگی‌تان برطرف شد؛ حالا توجّه کنید:
  امروز در دنیا این نزاعی که وجود دارد یک نزاع واقعی است. طرفهای مقابل هم طرفهایی هستند که از ارزشهای انسانی خیلی فاصله دارند، خیلی. لذا قضایائی در همین دوروبر خود ما اتّفاق می‌افتد که ما نسبت به این قضایا نمیتوانیم بی‌تفاوت باشیم. اوّل، قضیّه‌ی فلسطین است، مسئله‌ی فلسطین. مسئله‌ی فلسطین مسئله‌ی کوچکی نیست. خب، قریب شصت سال مثلاً یا شصت و چند سال از اشغال سرزمین فلسطین میگذرد؛ این مردم -فلسطینی‌ها- چند نسل عوض شدند امّا آرمان فلسطین باقی است؛ دشمن سعی‌اش این است که آرمان فلسطین را از بین ببرد؛ آرمان فلسطین باقی است. متأسّفانه دولتهای عرب آن‌قدر به کارهای دیگر مشغولند که فرصت نمیکنند یا نمیخواهند -رودربایستی‌ها نمیگذارد یا ملاحظات گوناگون دیگر؛ هم‌پیمانی‌ها با آمریکا و دیگران- که به مسئله‌ی فلسطین برسند؛ مسئله‌ی فلسطین خیلی مسئله‌ی مهمّی است، ما نمیتوانیم مسئله‌ی فلسطین را رها کنیم. امروز انتفاضه‌ی مردم فلسطین در کرانه‌ی باختری آغاز شده، مردم دارند میجنگند؛ قضاوت بوقهای استکباری قضاوت کاملاً ظالمانه‌ای است. این کسی که خانه‌اش اشغال شده و در خانه‌ی خود امنیّت جانی و مالی ندارد -می‌آیند خانه را با بولدوزر خراب میکنند، شهرک‌سازی میکنند، مزرعه‌اش را نابود میکنند- وقتی با سنگ حمله میکند، میگویند این تروریست است! [امّا] آن دستگاهی که زندگی این انسان، امنیّت این انسان، آبروی این انسان، ثروت این انسان، دنیای این انسان را دارد این‌جور نابود میکند، او را میگویند مظلوم است، از خودش دارد دفاع میکند! خب، این خیلی [عجیب است‌]، این جزو عجایب دنیای امروز ما است. یکی آمده یک خانه‌ای را غصب کرده است و صاحبخانه را از خانه بیرون کرده و به او دائم دارد ظلم میکند، به این میگویند از خودش دفاع نکند، از خودش دارد دفاع میکند؛ آن صاحبخانه‌ی مظلوم را که امنیّتش را از دست داده، خانه را از دست داده، زن و فرزند و آبرو و حیثیّت و همه‌چیزش مورد تهدید هست، این اگرچنانچه برگردد یک دشنام به او بدهد یا یک سنگ به طرف او پرتاب بکند، به این میگویند تروریست! این چیز کوچکی است؟ این غلط کوچکی است؟ این خطای کوچکی است؟ ظلم کوچکی است که بشود از این گذشت؛ از این نمیشود گذشت. ما از حرکت مردم فلسطین با همه‌ی وجود، تا هروقت بتوانیم و هرجور بتوانیم دفاع میکنیم.
  مسائل دیگری هم که دور و بر ما هست، آنها هم همین‌جور است، آنها هم، اغلب این مسائلی که امروز دارد اتّفاق می‌افتد، مسائلی است که قضاوت عادلانه‌ی منصفانه‌ی انسانی یک چیز است، قضاوت مغرضانه‌ی خباثت‌آلود غربی‌ها و سیاستمدارانشان و دستگاه‌های تبلیغاتی‌شان یک‌جور دیگر است. مثلاً مسئله‌ی بحرین؛ مثلاً مسئله‌ی یمن؛ مثلاً مسئله‌ی سوریه.
  در مسئله‌ی بحرین، مردم بحرین مگر چه میخواهند؟ مردم بحرین میگویند آقا به هر نفر از آحاد این ملّت یک رأی بدهید برای انتخاب دولت، برای انتخاب حکومت؛ هر نفر یک رأی. خب مگر شما نمیگویید «دموکراسی»؟ مگر نمیگویید ما مظهر دموکراسی هستیم؛ از دموکراسی میخواهیم دفاع کنیم؟ خیلی خب، دموکراسی واضح‌تر از این؟ نه فقط این را بهشان نمیدهند، بهشان فشار می‌آورند، بهشان اهانت میکنند، تحقیرشان میکنند؛ اکثریّت یک ملّت را -اینها اکثریّتند؛ این کسانی که این حرف را میزنند؛ هفتاد هشتاد درصدند- آن اقلّیّت ظالم، قدرت دستش است، هرکار میخواهد با اینها میکند؛ حتّی به مقدّسات اینها بی‌احترامی میکند. در این محرّم، به کسی که منبر میرفت، به کسی که مدّاحی میکرد، به کسی که پرچم عزا میزد، به کسی که روضه میخواند تعرّض کردند؛ به کسی که یزید را لعنت میکرد -سبحان الله- تعرّض کردند که چرا یزید را لعنت میکنی! خب، در آبروی اینها همین بس که یزیدی‌اند، مدافع یزیدند؛ دیگر یزیدِ خبیثی که بی‌آبروتر از او در طول تاریخ اسلام کسی را نداریم، این را نباید لعنت کرد؟ لعنت خدا بر کسانی است که پیغمبر را، اولاد پیغمبر را، خاندان پیغمبر را اذیّت میکنند. این رفتار آنها است؛ این بحرین است.
  یمن؛ الان ماه‌های متوالی است دارند مردم یمن را همین‌طور بمباران میکنند. خانه، کاشانه، بیمارستان، مدرسه؛ همین‌طور دارند [بمب‌] میریزند. مردمی که هیچ تقصیری ندارند، مردمی که هیچ گناهی ندارند، دارند بمباران میکنند؛ آن‌وقت دستگاه‌های مدّعی دموکراسی و حقوق بشر و مانند آن، از اینها دارند دائم دفاع میکنند و حمایت میکنند! دنیا این است؛ دنیای ظالم این است؛ دنیایی که شما در مقابلش ایستادید، استکباری که شما علیه‌اش شعار میدهید، این است.
  در قضیّه‌ی سوریه هم همین‌جور؛ که حالا در مورد قضیّه‌ی سوریه این چندروزه حرف زدیم؛ گفتیم و در رسانه‌ها پخش شده؛ اینها از خبیث‌ترین و شقی‌ترین تروریست‌ها دارند دفاع میکنند، بهشان کمک میکنند؛ چه در سوریه، چه در عراق. یا کمک بی‌واسطه یا کمک باواسطه. اصرار بر اینکه بایستی تشکیل حکومت سوریه این‌جوری باشد، این‌جوری نباشد. خب به چه حقّی؟ هر ملّتی سرنوشت خودش را، حکومت خودش را، دولت خودش را خودش باید انتخاب بکند، شما چه کاره هستید؟ از آن‌طرف دنیا می‌آیید برای خاطر اغراض خبیث و خباثت آلود؛ دنیای استکبار این‌چنین دنیائی است. در مقابل این دنیا، انسان بابصیرت میفهمد که باید چه‌کار کند، میفهمد که موضع او چه موضع حقّی است.
 
 بسیج میتواند به دیگران تفهیم کند که مواضع سیاسی جمهوری اسلامی ایران -که امروز ما مواضع رسمی و سیاسی مسئولین دولتی‌مان و دستگاهمان در مورد سوریه، در مورد عراق، در مورد بحرین، در مورد یمن، در مورد فلسطین، مواضع روشن و آشکاری است- منطقی‌ترین مواضعی است که میتواند یک انسانِ منصف و عاقل اتّخاذ بکند.
 
 بسیج یک برکتی است برای نظام جمهوری اسلامی، یک ذخیره است، یک گنج است؛ یک گنج بی‌انتها؛ چون ملّت بی‌انتها است؛ یک گنج است. و من به شما عرض بکنم، به توفیق الهی ملّت عزیز ایران این گنجینه‌ی با ارزش را اوّلاً حفظ خواهد کرد، ثانیاً استخراج خواهد کرد، ثالثاً به کمک این همّتها و این اراده‌ها و این بصیرتها به اوج تعالی و ترقّی که مورد نظرش هست، قطعاً خواهد رسید. و دشمنان مجبورند نگاه کنند و تماشا کنند و پیشرفت ملّت ایران را ببینند؛ و کاری از آنها برنیاید. و ان‌شاءالله همین‌جور خواهد شد. رحمت خدا بر امام بزرگوار که این راه را در مقابل ما باز کرد. رحمت خدا بر شهیدان عزیز که با فداکاری خودشان درس عملی به ما دادند و به ما فهماندند که چگونه باید عمل بکنیم. و رحمت خدا بر شما عزیزان که بحمدالله با آمادگی خودتان امروز دل ملّت را شاد و آنها را امیدوار میکنید.
 
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌
 
1) این دیدار به‌مناسبت سالروز تشکیل بسیج (1358/9/5) برگزار شد. در ابتدای این دیدار، سرلشکر پاسدار محمّدعلی جعفری (فرمانده کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و سرتیپ پاسدار محمّدرضا نقدی (رئیس سازمان بسیج مستضعفین) گزارشی ارائه کردند.
2) سعدی. گلستان، باب پنجم؛ «بگفت آنجا پری‌رویان نغزند / چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند»
3) نمونه‌
4) مکّار، حیله‌گر
5) مردار
6) صحیفه‌ی سجّادیّه‌
7) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 173
8) شعار حضّار
9) شعار حضّار
10) خنده‌ی حضّار
11) با خنده‌ی معظّمٌ‌له‌


[ پنج شنبه 94/9/5 ] [ 3:58 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
در نفوذ بسیار خطرناک جریانی، مجموعه‌ای از افراد با هدفی دروغین، با روش‌های متفاوت با هم مرتبط می‌شوند تا نگاه آنها به مسائل مختلف به‌تدریج تغییر کند و شبیه نگاه دشمن شود.
 بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم ‌(1)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
  خیلی مشرّف فرمودید برادران و خواهران عزیز و این حسینیّه را با نفسهای گرم خودتان و دلهای پرمحبّت خودتان و بخصوص با بیانات سرداران عزیزمان -جناب آقای جعفری و جناب آقای نقدی- معطّر کردید به عطر بسیج. عطر بسیج را باید درک کرد، باید استشمام کرد، باید حقیقت این پدیده‌ی عجیب و مبارک را بدرستی فهمید. یادبود روز تشکیل بسیج را هم به همه‌ی شما تبریک عرض میکنیم و امیدواریم ان‌شاءالله که یکایک شما برادران و خواهران و همچنین کسانی که تحت فرماندهی شما هستند، مشمول رضای حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) باشید، از شما راضی باشند، شما را دعا کنند و ان‌شاءالله در دنیا و آخرت با این انوار مقدّسه در دلتان، با جسمتان، با جانتان محشور باشید.
  چند مطلب را با استفاده از این فرصت ما اینجا عرض میکنیم. یک مطلب این است که پدیده‌ی بسیج، یک پدیده‌ی ابتکاری است؛ نه به این معنا که در کشورهای دیگر و در جاهای دیگر، نیروهای مقاومت مردمی وجود نداشتند؛ چرا، اینها را میدانیم لکن نیروهای مقاومت در کشورهای مختلف دنیا -در غرب و شرق و مانند اینها- معمولاً مربوطند به دوران اختناق، دوران فشار، دوران مبارزات؛ بعد از آنکه دوران مبارزات تمام شد، حالا یا خود این گروه‌های مقاومت به قدرت رسیدند یا دیگران با کمک اینها به قدرت رسیدند، این نیروی مقاومت تمام میشود و این تشکیلات مردمی به پایان میرسد؛ در دنیا این‌جور است؛ کسانی که با مقاومتهای مردمی در آفریقا، در اروپا، در آسیا، در کشورهای مختلف آشنا هستند میدانند. در دوره‌ی فرض بفرمایید تسلّط فرانسوی‌ها بر الجزائر، خب گروه‌های مردمیِ مقاومت تشکیل شد، سالها هم جنگیدند -شاید حدود هشت سال، ده سال، جنگ شدید داشتند- سختی‌های زیادی هم متحمّل شدند لکن بعد که دولت انقلابی تشکیل شد، دیگر از این گروه‌ها خبری نبود؛ بعضی‌شان به قدرت رسیدند، بعضی‌شان حزب تشکیل دادند، [ولی‌] چیزی به نام گروه مقاومت باقی نماند. یا مثلاً در فرانسه‌ی دوران اشغال آلمان، گروه‌های مقاومت بودند -چپ، راست، میانه- خیلی هم میجنگیدند لکن بعد از آنکه اشغال برطرف شد و حکومت تشکیل شد، دیگر از گروه‌ها خبری نبود؛ تمام شد، میرفتند. عرض کردیم، یا به قدرت میرسیدند -که همانهایی که به قدرت میرسیدند، به آفات قدرت هم دچار میشدند؛ این را بنده بالعیان در بعضی از کشورها دیدم؛ همان کسانی که در سنگرهای سخت، روی خاک، روی زمین، چند سال مبارزه کرده بودند تا به حکومت رسیده بودند، بعد در دوران حاکمیّتشان همان‌جور رفتار میکردند که مثلاً فرمانده‌ی پرتغالی که قبل از اینها بر این کشور حاکم بود رفتار میکرد؛ رفتار اینها هم مثل رفتار آنها بود، فرقی نمیکرد؛ هدف از مبارزه رسیدن به قدرت بود؛ این را بنده در موارد متعدّدی خودم مشاهده کردم- و به این شکل میشد و در واقع تبدّل ماهیّت میدادند؛ یا نه، دیگران به قدرت میرسیدند، اینها مثلاً حزب تشکیل میدادند؛ مثل بعضی از احزابی که در همین کشورها هست که آن حزبها هم در واقع مبارزه‌شان مبارزه‌ی برای رسیدن به قدرت بود. الان احزاب غربی و به تبع آنها احزاب در همه‌ی دنیا، هدفشان رسیدن به قدرت است؛ یعنی یک حزب مبارزه میکند برای اینکه دولت را در اختیار بگیرد؛ بعد آن حزبِ دیگر مبارزه میکند تا دولت را از دست این دربیاورد. یعنی امروز احزاب -آنچه به‌عنوان حزب در دنیا نامیده میشود- در واقع بستری برای رسیدگی به مفاهیم و معارف عالیه‌ی مورد اعتقاد آن حزب نیست، مثل آن چیزی که ماها در اوّل انقلاب از حزب در ذهنمان بود، امروز در دنیا این نیست؛ هدف این است که یک گروهی باشند -مثل یک باشگاهی یا یک مجموعه‌ای- که تلاش کنند خودشان را برسانند به قدرت؛ بعد که رسیدند به قدرت، همان آش و همان کاسه‌ی حکومت قبلی است؛ تفاوتی نمیکند. بنابراین گروه‌های مقاومت، با پیروزی‌ها حل میشدند، آب میرفتند، تمام میشدند. اینکه گروه‌های مقاومت، مثل یک جریان ممتد، مثل یک شطّ جوشان، در دوران پیروزی بمانند و روزبه‌روز بالنده‌تر بشوند، آگاهی‌هایشان بیشتر بشود، در میدانهای مختلفی که کشور به آنها احتیاج دارد به‌طور متشکّل شرکت کنند، از لحاظ کمّیّت و از لحاظ کیفیّت توسعه پیدا کنند، به مفاهیم جدید دست پیدا کنند، در نبردهای نوتولّدیافته بتوانند نقش ایفا کنند، آن‌چنان‌که بسیج ما است، این در دنیا بی‌سابقه است؛ چنین چیزی در دنیا سابقه ندارد.
  این هم هنر امام بود؛ امام (رضوان الله علیه) بسیج را تشکیل داد از متن مردم. بسیج، چیزی جدای از مردم نیست؛ بسیج، همین انسانهای موجود در اقشار مختلف مردمند -در دانشگاهند، در مزرعه‌اند، در بازارند، در دستگاه‌های گوناگون مسئول و غیر مسئولند- امّا بسیجی‌اند، جزو مجموعه‌ی بسیجند. بسیج در واقع یک انتخاب ویژه از میان آحاد ملّت است؛ یک نماینده از مجموعه‌ی ملّت است؛ بسیج این است. این را امام (رضوان الله علیه) تشکیل داد و روزبه‌روز توسعه پیدا کرد؛ از آنها چیزهای عجیب و عظیم و برجسته‌ای بُروز کرد. خیلی از این سرداران سپاهی ما -که یا شهید شدند، یا زنده‌اند بحمدالله، که از آنها چیزهای شگفت‌آوری می‌شنوید یا میخوانید در نوشته‌جات- اینها بسیجی‌اند؛ اینها اوّل به‌عنوان بسیج وارد شدند، موظّف نبودند؛ به‌عنوان بسیجی وارد میدان دفاع مقدّس شدند و استعداد اینها بُروز کرد و تبدیل شدند به سرداران بزرگی مثل شهید باقری، مثل شهید کاظمی، مثل شهید بروجردی و دیگران و دیگران و دیگران؛ این در عرصه‌ی جنگ. در عرصه‌ی علم هم همین‌جور؛ بسیاری از این افرادی که در عرصه‌ی علم و فنّاوری کارهای بزرگ انجام دادند، یا سابقه‌ی بسیجی دارند، یا خودشان الان بسیجی‌اند؛ ولو اسمشان هم در فهرست سازمان بسیج نوشته نشده باشد، [ولی‌] خودشان را بسیجی میدانند؛ همین شهدای هسته‌ای -رضایی‌نژاد، احمدی‌روشن، شهریاری، علی‌محمّدی، دیگران، دیگران- همانهایی که در مسائل فنّی فوق‌العادّه‌ی هسته‌ای نقش‌آفرینی کردند که ما اینها را از نزدیک دیده‌ایم، اینها همه در واقع عناصر بسیجند. بسیج تعریف مشخّصی دارد: آحاد مردمی، که با هدف والای الهی و با روحیّه‌ی خستگی‌ناپذیر، وسط میدان، هرجایی که لازم باشد حضور پیدا میکنند، استعداد خودشان را بُروز میدهند، آنچه دارند در صحنه میگذارند، و از خطرات این راه هم نمیترسند؛ یعنی جانشان را کف دست گرفته‌اند. خب این حرف، در گفتن آسان است که «فلانی جانش را کف دستش گرفته» امّا در عمل به این آسانی نیست. بسیجی آن کسی است که برای این کار دشوار -یعنی بذل جان، حتّی بذل آن چیزهایی که از جان گاهی عزیزتر است- آمادگی دارد؛ این معنای بسیج است. این از اختصاصات کشور ما است، این مخصوص انقلاب اسلامی، و مربوط به جمهوری اسلامی است. 
 خب، یک خصوصیّت بسیج، گستره‌ی حضور است که این را باید حفظ کرد؛ در عرصه‌ی نظامی، در عرصه‌ی علمی، در عرصه‌ی هنری -خب شهید آوینی یک بسیجی است؛ فرض بفرمایید فلان هنرمندِ متعهّدِ علاقه‌مند، چه در عالم هنرهای تجسّمی، چه در شعر، چه در ادبیّات و امثال اینها، این یک بسیجی است- چه در فنّاوری، چه اخیراً در مسائل اقتصادی که بنده هم به دولتی‌ها سفارش کردم و گفتم بسیج داوطلب است که در اقتصاد مقاومتی حضور پیدا کند و نقش‌آفرینی کند. البتّه خیلی باید برادران عزیزِ فرماندهان بسیج و سپاه مراقب باشند که فعّالیّت اقتصادی از جاهای لغزنده است؛ «چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند»،(2) حواسشان باشد. من بعد اشاره خواهم کرد، از دامهای دشمن، یکی همین مسائل مالی و اقتصادی و مانند اینها است که باید خیلی مراقبت کرد، خیلی باید مواظب بود. چون انسان همیشه در معرض امتحان است، این را بدانید؛ و میدانید، در معارف اسلامی واضح است. یعنی انسان وقتی بلعم‌باعورا هم بشود -کسی که دعای او از درگاه خدا ردخور ندارد و هرچه دعا کند مستجاب میشود- و به اینجا هم برسد، باز جای لغزش وجود دارد، ممکن است بلغزد. یک خطّی است که شما دارید میروید بالا؛ در همه‌ی لحظات و آنات و قدمهای این خطّی که دارید میروید بالا، پرتگاه زیر پایتان است؛ در همه‌ی آنات؛ هرچه بالاتر هم بروید، پرتگاه سخت‌تر و سهمگین‌تر و خطرناک‌تر خواهد شد؛ باید مراقبت کرد که من آن مراقبت را هم عرض خواهم کرد. خب، پس گستره‌ی حضور هم -در همه‌ی عرصه‌هایی که ذکر کردیم و ذکر نکردیم که قابل حضور بسیجیان است- یکی از خصوصیّات است.
  حضور بسیج به‌معنای حضور مردم است؛ وقتی بسیج یک‌جا حاضر است، معنایش این است که ملّت ایران حاضر است -همین‌طور که عرض کردیم- بسیج نمونه و مسطوره(3) ملّت ایران است، یک نمونه و یک نشانه‌ای است از مجموعه‌ی ملّت ایران. خب، این حضور هم البتّه معلوم است که برای دفاع از آرمانها است، برای دفاع از ارزشها است، برای دفاع از هویّت انقلابی و دفاع از هویّت ملّی است، برای کمک به این ملّت و این کشور است در رسیدن به آن نقاطی که شایسته‌ی آن است و آنها را به برکت انقلاب ترسیم کرده است و دارد حرکت میکند؛ حضور بسیج طبعاً به این معنا است؛ باید دفاع کند.
 خب، وقتی میگوییم باید دفاع کند، یک سؤال به ذهن میرسد که مگر حمله‌ای وجود دارد که دفاع کند؟ مگر دشمنی هست که باید دفاع کرد در مقابل آن دشمن؟ این سؤال به ذهن می‌آید. شماها جواب این سؤال را بروشنی میدانید؛ بله، دشمن هست؛ دشمن غدّار،(4) زرنگ، دست‌وپادار، متقلّب، شیطان‌صفت در مقابل این حرکت عظیم وجود دارد؛ آن دشمن کیست؟ استکبار.
  البتّه مظهر استکبار، امروز آمریکا است؛ یک روزی انگلیس بود. این دشمن، بیکار نیست، مشغول است؛ دائم مشغول است. این تحلیلی که در اوّل صحبتِ سردار جعفری عزیزمان بود، این کاملاً تحلیل درستی است. امروز درگیری جهانی، بین حرکت استکباری و حرکت ارزشی و استقلال ملّی و هویّتی است که مظهرش انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی است؛ دعوا امروز در دنیا این است؛ نه اینکه دعواهای دیگری نیست؛ چرا، بالاخره بر سر یک جیفه(5) هم سگها به جان هم می‌افتند، با هم دعوا میکنند، این هست لکن دعوای اصلی این است، خطّ اصلی و جبهه‌ی اصلی این است؛ لذا دشمن وجود دارد، دشمن حسّاس است.
  ادامه مطلب...
[ پنج شنبه 94/9/5 ] [ 3:57 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
سیر اجرای برجام مسیر پیچیده و مشکلی است و بنابراین نیازمند ذکاوت دیپلماتیک و متانت استراتژیک است. امریکایی ها گرچه سعی می کنند تخفیف تحریم ها را به بیشترین قیمت به ایران بفروشند، اما برجام، یک سیاست راهبردی برای امریکایی هاست، یعنی آمریکایی در قالب سند برجام به دنبال هدایت دشمنی با جمهوری اسلامی ایران از یک زمین خاکی به یک زمین چمن هستند

مروری بر فضای اجرایی برجام
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسن مولایی
برجام، بعد از نهایی شدن در چند ماه اخیر در دو کشور جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده ی امریکا، موضوع بحث و کمکش های دامنه داری شد. کارشناسان و سیاستمداران مختلف از نقطه نظر متفاوتی به آن پرداختند و در مورد اهمیت و سود و زیان آن برای هر یک از دو کشور به ایراد نقطه نظرات متفاوتی پرداختند. 
قطعا دیپلماسی می تواند به هر نتیجه ای ختم شود. کسانی که نقش دیپلماسی را فقط به یک "راه حل بدون خشونت" تقلیل می دهند و آن را مانع ارزیابی راه های جایگزین و  موثر می دانند، همواره آن را، را ه حلی بزدلانه می بینند و کمتر به کارکرد موثر آن ایمان دارند. در مقابل کسانی که دیپلماسی را کارامدترین و کم هزینه ترین ابزار تامین اهداف ملی در دنیای معاصر می دانند، مسلما از آن دفاع  می کنند.
دیپلماسی را اما هرچه که بدانیم تا زمانی که باعث تحقیر یک ملت نشود و صلح را تامین کند، مردم از آن طرفداری می کنند، با این حال سیاستمداران تنها به صلح نمی اندیشند، اگر آن را عادلانه نبینند.گرچه مردم به نمایندگان صلح اندیش گرایش بیشتری دارند، اما اگر آن ها نتوانند منافع ملتشان را حفظ و تامین کنند و به غرور ملی صدمه بزنند، مردم از آن ها متنفر می شوند. 
دستیابی به برجام در تمام دنیا تحسین کسانی را که به صلح می اندیشدند، را برانگیخت، و کسانی را که آن را اشتباه تاریخی و پیش درآمد یک جنگ می دیدند، برآشفت. با این حال سیاست مداران نمی توانند با یک تصمیم، برای مردم  صلح ابدی را تضمین کنند. همه ما به یک اندازه در مورد صلح و آینده مسئول هستیم، موفقیت هایمان را باید ستایش کنیم و در شکست هایمان بار مسئولیت را به دوش هم نیاندازیم. از این رهگذر، معماران برجام نه بنا کنندگان اثری بی مانند در تاریخ روابط بین الملل هستند و نه مردان بزدلی که شرمسار تاریخ باشند. گرچه تاریخ انباشته از اتفاقات تلخ و شیرین بسیار است، اما اراده ملت ها همواره قامتی بلندتر از اتفاقات داشته اند. ما برای حقمان در توسعه فناوری های صلح آمیز از کسی اجازه نمی گیریم، با این حال حسن نیت خودمان را به غایت به دنیا به اثبات رساندیم و اگر عده ای نادان در حسن نیت ما تردید کنند، تنها خود را اذیت کرده اند.
اجرای برجام از این رهگذر نیازمند حسن نیت است، و برای صلح نمی توان به دیپلماسی حقّه و یا اجبار تکیه کرد. با این حال، شواهد فراوانی نیز وجود دارد که گرچه توافقاتی با حسن نیت بین طرفین به امضا رسیده است، ولی در نهایت در شرایطی خاص که عموما غیر قابل پیش بینی هستند، مورد سوء استفاده قرار گرفته است. برای نمونه می توان به قرارد 1921 ایران و شوروی اشاره کرد. بنابراین در روابط بین الملل شرط تامین منافع، احتیاط است. نه اعتماد و خوش بینی.
از این رهگذر، در شریط کنونی طی کردن فاز اجرایی برجام، موضوع تعهد غرب به عملیاتی کردن تعهداتش، دغدغه مهمی است. 
در همین راستا ما شاهد فرمان اوباما خطاب به وزرای خارجه، خزانه‌داری، تجارت و همچنین فدرال رزرو آمریکا بودیم: «من از شما می‌خواهم همه تدابیر لازم را برای این که تعهدات آمریکا در قبال تحریم ها اجرا شود، اتخاذ کنید». همچنین اتحادیه اروپا نیز با انتشار بیانیه ای آمادگی خود را برای رفع تحریم ها اعلام کرد، گرچه رفع تحریم ها به انجام تعهدات ایران و راستی آزمایی آژانس از یک طرف و حل و فصل مطالعات ادعایی غربی ها در زمینه احتمال ابعاد نظامی برنامه ی هسته ای ایران در گذشته و حال مشروط شده بود.
جمهوری اسلامی ایران نیز با اعلام آمادگی در جهت انجام تعهداتش، احراز حسن نیت طرف های غربی و حل و فصل pmd‌ را در نامه ی مقام معظم رهبری، مقدمه اجرای تعهدات خودش عنوان کرد. در همین زمینه طرفین سعی کرده اند در مقدمه اجرای برجام، از نگرانی های یکدیگر بکاهند و بر این اساس، قرارداد باز طراحی رآکتور اراک در هفته گذشته امضا شد؛ بر اساس سند رسمی بازطراحی راکتور اراک، که توسط وزیران خارجه ایران و 1+5 و رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در چارچوب برجام به امضا رسیده است کشورهای 1+5 و اتحادیه اروپا تعهد سیاسی داده‌اند که راکتور اراک را بازسازی و طبق برجام راه‌اندازی کنند.گفتنی است امضای وزیران خارجه گروه 1+5 و فدریکا موگرینی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا پای این سند، ضمانتی برای اجرای آن به شمار می‌آید.
علاوه بر این، ایران گام هایی را در برچیدن سانترفیوژها برداشت و تعدادی از ماشین های خاموش را خارج کرد، اما این روند اکنون متوقف شده تا غرب های گام های دیگری برداند و در مجموع مقدمات اجراشدن کار از سوی ایران و غرب مراحل ابتدایی خود را طی می کند.
آنچه مهم است این که این اقدامات در حالی کلید خورده که فرایند جدیدی برای دور زدن توافق هسته‌ای ایران با 1+5 از داخل امریکا آغاز شده است. قانونگذاران ایالت ویسکانستین آمریکا، طرحی را به جریان انداخته‌اند که بر اساس آن، این ایالت اجازه نخواهد داشت در شرکت‌های طرف همکاری یا فعال در ایران همکاری داشته باشد. گرچه ماده 25 برنامه جامع اقدام مشترک بین ایران و 1+5 می‌گوید: «چنانچه قانونی در سطح ایالتی یا محلی، در ایالات متحده مانع از اجرای لغو تحریم‌های مشخص شده در این برجام شود، ایالات متحده با در نظر گرفتن تمامی اختیارات موجود، گام‌های مقتضی را به منظورتحقق اجرای آن (لغو تحریم‌ها) اتخاذ خواهد نمود.» همین ماده تصریح کرده است: «ایالات متحده به طور فعال، مقامات در سطح ایالتی یا محلی را تشویق خواهد کرد که تغییرات در سیاست ایالات متحده منعکس شده در لغو تحریم‌های وفق این برجام را در نظر داشته و از اقداماتی که با این تغییر در سیاست همخوانی ندارد، خودداری نمایند.»
 بنابراین، این اقدام ایالت ویسکانستین به گونه ای کارشکنی در روند اجرای برجام تلقی می شود، اما باید یادآور شد که همانقدر که دیپلماسی در رسیدن به یک توافق اهمیت داشت در اجرای آن نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است، و در این جهت رهبر معظم انقلاب در طی نامه ای که هم حاکی از مطالبه عمومی ملت ایران در زمینه اجرای دقیق برجام است و هم به عنوان دستوری قانونی در قالب یک هیئت نظارت بر اجرای برجام، ابزار مناسب و قدرتمندی را به دست دستگاه دیپلماسی کشور ارائه دادند تا با استفاده ی از آن اجرای عادلانه برجام را از طرف مقابل مطالبه کند.
اتفاق دیگر این که برخی مقامات غربی و تعدادی از دولتمردان یازدهم عنوان کرده‌اند که قرار است گزارش آژانس انرژی اتمی که 24 آذر سال جاری منتشر شود، پایانی باشد بر پرونده PMD جمهوری اسلامی ایران؛ اما در چند روز گذشته برخی خبرها حکایت از آن دارد که آژانس بین المللی انرژی اتمی تصمیم دارد این گزارش را به گونه‌ای تنظیم کند که نتوان از آن معنای خاتمه پرونده PMD کشورمان را برداشت کرد. در حالی که طبق نامه رهبر انقلاب درباره اجرای برجام، صراحتا اجرای دو تعهد توسط ایران مبنی بر «بازطراحی رآکتور اراک» و «مبادله اورانیوم» را منوط به مختومه شدن موضوع PMD کردند.
در این راستا در حال حاضرنخستین شائبه شکل گرفته در موضوع PMD را مارک فیتز پاتریک، معاون سابق وزیر امور خارجه آمریکا در گفتگو با «رادیو فردا» مطرح کرد، وی گفت: پیش بینی من این است که آژانس در این دو ماه سوالات بیشتری از ایران داشته باشد. تصور این که ایران به یک باره به همه 12 مورد باقی مانده که سال‌ها معلق مانده بود- به صورت کامل پاسخ داده باشد- سخت است.
لارا راک وود،‌ معاون پیشین مشاور حقوقی آژانس نیز در این رابطه گفت: او انتظار دارد که ایران خواهد توانست به همه 12 پرسش آژانس پاسخ دهد؛ اما به نظر او سوالاتی باقی خواهد ماند و پرونده همه این 12 سوال بسته نخواهد شد. 
این اظهارات در صورتی است که یکی از اهداف اصلی مذاکرات هسته ای مختومه شدن این پرونده بود. در همین رابطه عباس عراقچی 29 مهر سال جاری در برنامه گفتگوی ویژه خبری در این باره گفته بود: «یکی از کارهای بزرگی که در طی مذاکرات هسته‌ای صورت گرفت این بود که مذاکرات ما با آژانس برای حل PMD به طور موازی صورت گرفت و همزمان با برجام نقشه راه محقق شد. در چارچوب مطالعات ادعایی پرونده سنگینی از اتهامات و ادعاها علیه ایران مطرح شده است و ما در چارچوب نقشه راه به راه‌حل‌هایی رسیدیم تا به این ادعاها پایان دهیم. این خواست ما بود که دو موضوع یعنی برجام و نقشه راه با یکدیگر هماهنگ شوند، به شکلی که قبل از تکمیل اقدامات ما در چارچوب برجام و تا قبل از روز اجرای برجام، پرونده PMD باید حل و بسته شود و بر همین اساس هماهنگ کردیم که تاریخ‌های اقدامات ما در نقشه راه عقب‌تر از روز اجرای برجام باشد، بنابراین تا PMD حل نشود به اراک دست نمی‌زنیم و تبادل سوخت صورت نمی‌گیرد.»
از سوی دیگر، دیوید آلبرایت، رئیس اندیشکده علوم و امنیت بین‌الملل (ISIS) و یکی دیگر از زیاده‌خواهان آمریکایی معتقد است آژانس اتمی باید بداند ایران چه زمانی سلاح هسته‌ای می‌خواسته، چه مقدار به آن دست‌ یافته، قصد توسعه چه مدلی را داشته و کجا و چگونه روی آن کار کرده است و همچنین تاکید دارد که اگر آژانس نتواند پاسخ های واضح و روشنی از ایران دریافت کند، امریکا باید برداشته شدن تحریم ها را تا پاسخ های روشن جمهوری اسلامی به تعویق بیاندازد.
هر چند بر اساس اظهار نظرهای پراکنده ی مقامات رسمی دولت امریکا، طرف های غربی حل و فصل کامل pmd را لازمه اجرای برجام تلقی نمی کنند، چون خاتمه شفاف سازی pmd بیش از آنکه امری کارشناسی باشد، مبتنی بر نیت خوانی است که از عهده آژانس خارج است و پایان دادن به آن صرفا امری سیاسی است و نیازمند اراده کشورهای 5+1 برای پایان بخشیدن به آن می باشد. 
 در صورت باز ماندن پرونده ی pmd مشکلات فراوانی در زمینه آینده اجرای پروتکل الحاقی و برجام برای جمهوری اسلامی ایران به وجود خواهد آمد. هر چند که ایران نیز می تواند در صورت درخواست بازرسی های غیر متعارف و بهانه جویی ها، کل اجرای برجام را متوقف کند و این امر به نفع غربی ها نخواهد بود. بنابراین به نظر می رسد که به نفع هر دو طرف هست که قبل اجرایی شدن برجام، 5+1 و ایران موارد اختلاف زا در آینده اجرای برجام را خاتمه دهند، تا آژنس نیز بتواند به ماموریت متعارف خود در زمینه ی تاسیسات هسته ای ایران بپردازد.
در آخرین رخدادهای درباره PMD هیأت ایرانی در وین با تیم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دیدار و گفت‌وگو داشت. طبق آنچه بعیدی نژاد، مدیرکل سیاسی وزارت امور خارجه، در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است، در این جلسه محورهای جمع بندی آژانس از مجموعه یافته‌های خود از موضوع پی ام دی قبل از ارائه گزارش نهایی که قرار است روز اول دسامبر یعنی سه شنبه هـفته آینده در وین منتشر شود مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
وی اضافه کرد: در همین چارچوب دیدگاه‌های کشورمان در خصوص ابعاد مختلف این جمع بندی آژانس، مستقیماً به آقای آمانو و معاون آژانس در امور پادمان اعلام شد که در نهایت آنها نیز اعلام کردند که حتی الامکان این نظرات را در گزارش نهایی مدیر کل آژانس در نظر خواهند گرفت.
می توان گفت این وضعیت به معنای رفع نگرانی ها نیست. به نظر می رسد مسیر اجرای برجام مسیر پیچیده و مشکلی است و بنابراین نیازمند ذکاوت دیپلماتیک و متانت استراتژیک است. امریکایی ها گرچه سعی می کنند تخفیف تحریم ها را به بیشترین قیمت به ایران بفروشند، اما برجام، یک سیاست راهبردی برای امریکایی هاست، یعنی آمریکایی در قالب سند برجام به دنبال هدایت دشمنی با جمهوری اسلامی ایران از یک زمین خاکی به یک زمین چمن هستند، آن ها بعد از 37 سال رابطه ی دشمنی با جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده اند که اشتباه آن ها در مقابله با جمهوری اسلامی ایران نه در قاعده ی بازی بلکه در انتخاب زمین بازی بوده است. دولت اوباما به این موضوع اعتقاد راسخ دارد که تغییر در زمین بازی باعث تشدید نقاط ضعف جمهوری اسلامی ایران و مؤثرکردن نقاط قوت امریکایی ها خواهد شد. در نگاه دولت اوباما برجام یک سیاست راهبردی است و باید به آن فرصت امتحان داده شود.
امریکایی ها می خواهند وارد یک بازی پیچیده در سطح نرم شوند؛ بازی که در آن احساس می کنند دست برتر را دارند و می توانند در یک زمین بازی حرفه ای، قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را به عقب برانند. بدینسان که آن ها بر این باورند که موفقیت های جمهوری اسلامی ایران در حوزه های سخت، در رقابت با امریکا، مخصوصا در حوزه پیشرفت های نظامی و مقابله با امریکا باعث جذابیت ارزش های جمهوری اسلامی ایران در سطح دنیا شده است، اما از نظر آن ها، ایران توان رقابت با امریکا را در امر توسعه ندارند و اگر بدینسان بتوانند مبارزه جمهوری اسلامی ایران با غرب را مهار کنند، می توانند بر نقاط ضعف ایران تمرکز کرده و ایران را همانند شوروی مجبور به اصلاحات غرب گرایانه در کشور کنند. این که این تز پیچیده اوباما چقدر در درون هیئت حاکمه  آمریکا طرفدار خواهد داشت؟ مشخص نیست.
آنچه مهم است این که امروز جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اقتصاد مقاومتی دشمنان و بدخواهان نظام جمهوری اسلامی ایران را در این میدان مبارزه ی جدید نیز نا امید خواهد کرد./ 


[ چهارشنبه 94/9/4 ] [ 8:2 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
ماجرای تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام و آشکار شدن تبدیل این سفارتخانه به پایگاهی برای جاسوسی و توطئه‌افکنی علیه نظام جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی را در شرایط ویژه "رویارویی مستقیم با امریکا" قرار داد. تهدید آمریکایی‌ها برای حمله نظامی به ایران به قصد آزادی جاسوسان، موضوعی بود که ضرورت وجود نیروی منسجم، آموزش دیده، نظامی، انقلابی و مردمی برای دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی را بیش از گذشته فراهم آورد. در چنین شرایطی بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در 5 آذر 1358 تشکیل گردید.
حضرت امام(ره) و ضرورت تشکیل ارتش بیست میلیونی
پایگاه بصیرت / رضا نجفی

گروه سیاسی/ حوادث پر التهاب ماه‌های ابتدایی شکل‌گیری انقلاب اسلامی، ضرورت بسیج همگانی ملت برای دفاع از امنیت کشور در برابر ناآرامی‌های ایجاد شده توسط دشمنان انقلاب را ایجاب کرده بود. در این میان ماجرای تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام و آشکار شدن تبدیل این سفارتخانه به پایگاهی برای جاسوسی و توطئه‌افکنی علیه نظام جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی را در شرایط ویژه "رویارویی مستقیم با امریکا" قرار داد. تهدید آمریکایی‌ها برای حمله نظامی به ایران به قصد آزادی جاسوسان، موضوعی بود که ضرورت وجود نیروی منسجم، آموزش دیده، نظامی، انقلابی و مردمی برای دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی را بیش از گذشته فراهم آورد.

در چنین شرایطی بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در 5 آذر 1358 تشکیل گردید. حضرت امام(ره) در همان ایام در دیدار با جمعی از پاسداران درباره ضرورت دفاع از کشور فرمودند: «مملکت اسلامی باید همه‏اش نظامی باشد. تعلیمات نظامی داشته باشد... یک مملکت بعد از یک چند سالی بشود یک کشوری با 20 میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتی آسیب بردار نیست.»

همین سخنان کافی بود تا نهالی نوپا در درون انقلاب اسلامی شکل گفته و در راس نهادهای انقلابی حافظ نظام اسلامی قرار گیرد و آنچنان در مسیر تکاملی حرکت نماید که بعدها به شجره‌ای طیبه و درخت تناوری تبدیل شود که به فرموده حضرت روح الله(ره) امروز دیگر «شکوفه‏های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می‏دهد.»

فرمان حضرت امام(ره) برای تشکیل بسیج بیست میلیونی تنها در همان جملات ابتدایی فوق خلاصه نشد، بلکه ایشان در هر فرصتی به تبیین این مساله پرداخت تا تشکیل آن به مطالبه‌ای فراگیر تبدیل شود.

در ادامه برخی از مهمترین تعابیر حضرت امام(ره) با هدف بازخوانی گفتمان بنیانگذار نظام اسلامی به همه بسیجیان عاشق حضرت روح الله(ره) تقدیم می‌گردد.

امام خمینی(ره): حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح، باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوّتها و ضعفها و طرحها و برنامه‏ها، و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه، نبوده است. ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و به دور از حب و بغضها به این مسائل پرداخت؛ و از همه اندوخته‏ها و تجربه‏ها و استعدادها و طرحها استفاده نمود؛ و در جذب هر چه بیشتر نیروهای مؤمن به انقلاب همت گماشت، و تجارب را به دیگران منتقل ساخت؛ و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاصِ دفاعِ همه جانبه، و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج و ارتش بیست میلیونی، کوشش نمود. (صحیفه امام، ج‏21، ص: 134، 26/6/67)

 

حفظ و حراست اسلام و کشور اسلامی در صدر طاعات و عبادات

شما عزیزان و جوانان بزرگوار باید بدانید که حفظ و حراست اسلام و کشور اسلامی و دین حق از بزرگترین طاعاتی است که از صدر عالم تا کنون انبیای معظّم و اولیای بزرگ- صلوات اللَّه علیهم اجمعین- در راه آن کوشش جانفرسا نموده و از هیچ فداکاری دریغ ننموده‏اند و تربیت و تعلیم و تعلم فنون نظامی در راه این هدف ارزنده ترین ارزشهاست، و تا شما جوانان بیدار و سایر قشرهای ملت بزرگ با این شور و شعور در صحنه حاضرید به کشور و جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد رسید. (صحیفه امام، ج‏15، ص: 387، 4/9/60)

 

ضرورت آمادگی ملت برای دفاع

امیدوارم با جدیت شما و کسانی که در این مراکز هستند، این امر به پیش رود، و ایران کشوری شود که در عین حال که هرکس مشغول کار خودش می‏باشد، مستعد برای این باشد که هر روزی اعلام شد، همه برای دفاع حاضر بشوند، و یک چنین کشوری آسیب نخواهد دید. (صحیفه امام، ج‏19، ص: 221، 25/1/64)

 

ضرورت احساس جوانان برای حضور در صحنه دفاع از کشور

آن چیزی که برای ما بسیار مهم است اینکه جوانهای ما در سراسر کشور احساس کرده‏اند که خودشان باید از هر خطری که پیش می‏آید جلوگیری کنند و دنبال این نباشند که از خارج یا جای دیگر به آنها خدمت شود. (صحیفه امام، ج‏19، ص: 220، 25/1/64)

 

در حال دفاع، بسیج باید عمومی باشد

ما الآن که با قدرتهای بزرگ دنیا مواجه هستیم، حال دفاعی داریم. یعنی ما مدافع از آن چیزهایی که نهضت ما، قیام ما برای ما هدیه آورده است، و از اهداف اسلامی و از کشور اسلامی خودمان و از تمام چیزهایی که مربوط به اسلام و مربوط به کشور است در حال دفاع هستیم، و در حال دفاع، بسیج باید عمومی باشد. یعنی قضیه جهاد یک قضیه است، قضیه دفاع قضیه دیگر. قضیه جهاد یک شرایطی دارد. برای اشخاص خاصی هست. برای گروه معینی هست با شرایطی. لکن قضیه دفاع، عمومی است. مرد، زن، بزرگ، کوچک، پیر، جوان همان طوری که عقل انسان هم آن حکم می‏کند که اگر کسی هجوم آورد برای منزل یک کسی، اهالی آن منزل، هریک که هست دفاع می‏کنند از خودشان. چنانچه هجوم آورد کسی به شهر یک کسی، اهالی شهر برای حفظ جهات خودشان دفاع می‏کنند. دیگر اینجا هیچ شرطی نیست. همه دفاع باید بکنند. و اگر به کشور ما، کشور اسلامی ما هجوم بکنند و بخواهند تعدی بکنند، تجاوز بکنند، بر همه افراد مملکت، بر همه افراد کشور، چه زن، چه مرد، کوچک، بزرگ اینجا دیگر شرطی نیست، بر همه واجب است که دفاع کنند. و لهذا حال دفاع فرق دارد با حال جهاد. حال جهاد شرایط دارد، حال دفاع شرطی ندارد. باید دفاع بکنند. حتی یک پیرمردی هم‏ که خیلی کار از او نمی‏آید باید شرکت کند در دفاع. آنقدر که می‏تواند دفاع کند. و ما امروز که مواجه هستیم با قدرتهای بزرگ و شیطنتهای بزرگ باید مهیا بشویم برای دفاع. (صحیفه امام، ج‏12، ص: 240، 28/1/59)

 

بسیج عمومی دفاع از اسلام و کشور اسلامی

اینجانب از ملت شریف ایران و از جوانان برومند که از بسیج عمومی استقبال نمودند تشکر می‏کنم. دفاع از اسلام و کشور اسلامی، امری است که در مواقع خطر، تکلیف شرعی، الهی و ملی است؛ و بر تمام قشرها و گروهها واجب است در این موقع حساس که ملت با دشمنان سرسخت و ابرقدرتها خصوصاً امریکا که با مداخله جنایتکارانه خودش در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا پهلوی، ملت ما را از رشد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بازداشت، و ذخایر این ملت فقیر را به یغما برد، مواجه است، اگر غفلت شود و با قدرت و پشتکار در مقابل دشمنان بشریت خود را مهیا نکند، و با بسیج عمومی که به خواست خداوند متعال هیچ قدرتی نمی‏تواند با آن مقابله کند مهیای دفاع از کشور اسلام نشود، خود را و کشور خود را با دست خود به تباهی کشانده است. (صحیفه امام، ج‏12، ص: 160، 1/12/58)

 

ارتش بیست میلیونی

اگر یک ملت که همه جوانهایش مجهز باشند به همین جهازی علاوه بر جهاز دینی و ایمانی که دارند، مجهز به جهازهای مادی هم باشند، سلاحی هم باشند و یاد گرفته باشند، همچی نباشند که یک تفنگی دستشان آمدند ندانند با آن چه بکنندش. باید یاد بگیرید و یاد بدهید رفقایتان را. جوانها را یادشان بدهید. و همه جا باید این‏طور بشود که‏ یک مملکت بعد از یک چند سالی بشود یک کشوری با 20 میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتی آسیب بردار نیست. و الآن هم الحمدللَّه آسیب بردار نیست. الآن هم ما پشتیبانمان خداست. و ما برای او نهضت کردیم. برای پیاده کردن دین او نهضت کردیم. و خدا با ماست. و من امیدوارم که شکست برای شما نباشد ان شاء اللَّه. خداوند همه‏تان را حفظ کند. و این معنایی را که عرض کردم توجه بهش داشته باشید. به رفقایی که دارید، به دستجاتی که هستند آنجا، هر جا که هستند، توجه بدهید، که امروز روزی است که همه با هم یک مطلب باید بگوییم. و آن اینکه الآن شعار مردم شده همه. الآن محرّم است، و همه دستجات بیرون می‏آیند. و دستجات باید عزاداری بکنند. عزاداری مهم است. در ضمن عزاداری همان شعارهایی هم که می‏دهند بدهند. ولی عزاداریشان هم باید باشد. خداوند همه شما را ان شاء اللَّه حفظ کند. من دعاگوی همه شما هستم. من دیگر حالم مقتضی نیست (صحیفه امام، ج‏11، ص: 123، 5/9/58)

 

ضرورت تشکیل ارتش بیست میلیونی

اگر یک ملت که همه جوانهایش مجهز باشند به همین جهازی علاوه بر جهاز دینی و ایمانی که دارند، مجهز به جهازهای مادی هم باشند، سلاحی هم باشند و یاد گرفته باشند، همچی نباشند که یک تفنگی دستشان آمدند ندانند با آن چه بکنندش. باید یاد بگیرید و یاد بدهید رفقایتان را. جوانها را یادشان بدهید. و همه جا باید این‏طور بشود که‏ یک مملکت بعد از یک چند سالی بشود یک کشوری با 20 میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتی آسیب بردار نیست. و الآن هم الحمدللَّه آسیب بردار نیست. الآن هم ما پشتیبانمان خداست. و ما برای او نهضت کردیم. برای پیاده کردن دین او نهضت کردیم. و خدا با ماست . (صحیفه امام، ج‏11، ص: 122، 4/9/58)

 

ضرورت تشکیل ارتش بیست میلیونی با محوریت جوانان

البته این احتمال بسیار کم است که ما یکوقت محتاج به دفاع نظامی بشویم. کم است احتمال. برای اینکه قدرتهای بزرگ هم می‏دانند که نباید حالا هجوم کنند. لکن هرچه هم احتمال کم است لکن از باب اینکه دفاع از یک مملکتی است، دفاع از اسلام است، این محتمل بزرگ است. از این جهت، ما باید مهیا بشویم. مهیا شدن یکی این است که با قوه، چه قوه افرادی و چه قوای دیگر، باید مهیا بشود. چنانچه قرآن کریم دستور داده. و مهیا شدنمان هم به طوری باشد که با این مهیا شدن بترسند آنهایی که بنای، خیال هجمه دارند. دشمنانتان بترسند از قوه شما. اگر بنا شد که در یک کشور سی و چند میلیونی، بیست میلیون قیام کردند برای اینکه مهیا کنند خودشان را از برای دفاع، ولو آن تتمه هم در وقتی که مقتضی شد و محتاج به دفاع شد آنها هم باید بکنند. لکن حالا که می‏خواهیم ما مهیا بشویم، باید این بیست میلیون، یعنی همه جوانها همه اشخاصی که ازشان کاری برمی‏آید، باید خودشان را مهیا کنند. آن روزی را ملاحظه کنند که یکوقت دشمن رو آورد به طرفشان. هم باید تجهیزات مهیا بشود به قدری که بترساند دشمنها را، و هم باید قوای افراد، قوای نظامی، قوای چریکی، قوای پارتیزانی باید مهیا بشود، و هم قوه ایمان باید زیاد بشود. (صحیفه امام، ج‏12، ص: 240، 28/1/59)

 

تلاش همگانی برای تشکیل ارتش بیست میلیونی

و رحمت و برکات خداوند بزرگ بر بسیج مستضعفان که بحق پشتوانه انقلاب اسلامی است و به کوشش ارزنده خود ادامه داده [اند] و بحمد اللَّه تعالی با همت جوانان برومند و داوطلبان، گروهِ میلیونیِ رزمنده تربیت [کرده‏اند]، و امید آن است که با شرکت فعال قشرهای معظم ملت و شور و شعفی که در جوانان عزیز از برکت اسلام مشاهده می‏شود «ارتش بیست میلیونی» که نگهبان جمهوری اسلامی و کشور عزیز از شرّ جهانخواران متجاوز است، تحقق یابد. (صحیفه امام، ج‏15، ص: 387، 4/9/60)

 

تداوم تلاش برای تشکیل ارتش بیست میلیونی بعد از پایان جنگ

و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح، باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوّتها و ضعفها و طرحها و برنامه‏ها، و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه، نبوده است. ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و به دور از حب و بغضها به این مسائل پرداخت؛ و از همه اندوخته‏ها و تجربه‏ها و استعدادها و طرحها استفاده نمود؛ و در جذب هر چه بیشتر نیروهای مؤمن به انقلاب همت گماشت، و تجارب را به دیگران منتقل ساخت؛ و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاصِ دفاعِ همه جانبه، و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج و ارتش بیست میلیونی، کوشش نمود. (صحیفه امام، ج‏21، ص: 134، 26/6/67)

 

خطر غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی

بار دیگر تأکید می‏کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت. (صحیفه امام، ج‏21، ص: 196، 2/9/67)

 

آموزش نظامی و عقیدتی و اخلاقی و فرهنگی در بسیج همه جانبه

من از آنچه تاکنون به همت مردان و زنان با شرف و رزمنده شده است، امید آن دارم که در بسیج همه جانبه آموزش نظامی و عقیدتی و اخلاقی و فرهنگی با تأیید خداوند متعال موفق شوند، و دوره تعلیمات و تمرینهای عملی نظامی و پارتیزانی و چریکی را شایسته، و به طوری که سزاوار یک ملت اسلامی بپاخاسته است، به پایان رسانند. (صحیفه امام، ج‏12، ص: 160، 1/12/58)

 



[ دوشنبه 94/9/2 ] [ 4:28 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
پایه‌ی فکری بسیج این مسئولیت الهی است. نه فقط مسئولیت در برابر خود و در برابر خانواده‌ی خود و نزدیکان خود، بلکه مسئولیت در قبال حوادث زندگی؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غیر مسلمان. نقطه‌ی مقابلِ همان دَم‌غنیمتی، ولش کن و حالت تنبلی و حالت گریز از مسئولیت و مانند اینها است. پایه‌ی اصلی بسیج، این احساس مسئولیت است

پایه های سبک زندگی بسیجی
پایگاه بصیرت / ابوالفضل هاشم‌زاده

گروه سیاسی/ در بررسی بیانات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، معمولا آن بخش که ارزش رسانه‌ای بیشتری دارد و معطوف به تحولات و رخد ادهای سیاسی روز است بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. همین رویکرد موجب آن شده که ناخودآگاه مباحث مبنایی که حکایت از مفاهیم بنیادین گفتمان معظم‌له دارند، کمتر مورد مداقه و توجه قرار گیرد. و طبیعی است که تا ریشه‌ها فهم نشود و پایه‌ها مبتنی بر الگوی صحیح استوار نگردد، شاخه‌ها و میوه‌های اندیشه نیز هم طراز با زاویه دید صاحب رشد نخواهد کرد.

اگر عبارات فوق مورد توافق باشد، باید سخنان رهبری را از زاویه دید دیگری نگریست و بنیان‌ها و مبنای تفکری را فدای صورت‌بندی‌های ظاهری نکرد. از همین منظر می‌توان به رهنمودهای حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار اعضای مجمع عالی بسیج مستضعفین به مناسبت هفته‌ی بسیج  (6/9/1393) توجه نمود.  در بخش مقدماتی این بیانات، تعابیری بسیار ارزشمندی توسط معظم‌له در مورد بسیج و تفکر بسیجی ایراد گردید که باید با دقت نظر کامل مورد توجه و مداقه قرار گیرد. در این کلام، معظم‌له از دو مولفه بنیادین در تفکر بسیجی یاد کردند که تعریف بسیجی و انسان طراز انقلاب اسلامی مبتنی بر آن شکل می‌گیرد. این دو شاخصه عبارتند از: مسئولیت الهی قائل شدن برای انسان و داشتن بصیرت.

 

شرط لازم؛ احساس مسئولیت الهی

در این نگاه انسان بسیجی موجود صاحب اختیاری است که در مسیر زندگی خود با دغدغه‌مندی و پذیرش مسئولیت‌ها و قرار گرفتن در آزمون‌ها و امتحان آبدیده می‌شود و اوج می‌گیرد. نقطه‌ی مقابل این تفکر نیز به تعبیر رهبری «حالت احساس بی‌مسئولیتی، "ولش کن"، "برو خوش باش"، "به خودت بپرداز" و دَم‌غنیمتی است، که آدمی را به سستی و تنبلی و بی‌تفاوتی می‌کشاند.

حکیم فرزانه انقلاب اسلامی با صراحت می‌فرمایند: «پایه‌ی فکری بسیج این مسئولیت الهی است که حالا عرض میکنم مبانی دینی مستحکمی دارد. نه فقط مسئولیت در برابر خود و در برابر خانواده‌ی خود و نزدیکان خود - که این هست - بلکه مسئولیت در قبال حوادث زندگی؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غیر مسلمان. این احساس مسئولیت فقط نسبت به انسان‌های هم‌عقیده و مسلِم و مؤمن نیست بلکه حتّی نسبت به غیر مسلمین و غیرمؤمنین هم احساس مسئولیت می‌کند. نقطه‌ی مقابلِ همان دَم‌غنیمتی، ولش کن و حالت تنبلی و حالت گریز از مسئولیت و مانند اینها است. پایه‌ی اصلی بسیج، این احساس مسئولیت است. این تفکّر مسئولیت انسان، جزو بینات اسلام است. یعنی هیچ‌کس نمی‌تواند در این تردید بکند که اسلام، انسان را این‌جور موجودی می‌داند: موجودی که مسئول است، کار از او خواسته شده است.»

همانطور که در فرازهای فوق مشهود است، در این نگاه، باید برای بسیجی، سطوحی ازدغدغه‌ها را تعریف نمود که در هر یک از آنها بسیجی احساس مسئولیت می‌کند. بسیج هم برای خود، هم برای خانواده خود، هم برای نزدیکان و آشنایانش، هم برای جامعه‌ش و هم برای نظام سیاسی و کشورش، و حتی برای جهان اسلام و فراتر از آن برای بشریت نیز دغدغه هایی متعالی دارد و در قبال آن احساس مسئولیت می‌کند. بسیجی تلاش می‌کند تا از دغدغه‌های نازل و کم بها، عبور کرده و دردهای بزرگ را در جان خود بپروراند، و با رهاشدن از تعلقات فردی خود را در خدمت ارزشها و دغدغه‌های اسلامی و انسانی قرار دهد.

این بدان معنا نیست که بسیجی به فکر خانواده و فرزند و عیال خود نیست، بلکه بدان معنا است که دغدغه‌هایش در حوزه دغدغه‌ای فردی و خانوادگی خلاصه نمی‌شود، بلکه او افقی فراتر از آن را نیز می‌بیند و دلسوز جامعه و بشریت است و این درست بزرگیاست که از مکتب اهل بیت(ع) و در راس آن حضرت حسین بن علی(ع) آموخته است. همان ابرمرد تاریخ که همه خانواده و جان و مال خود را به میدان مبارزه آورد تا چراغ هدایت بشریت در افق پیش رو خاموش نگردد و سذاج منیزی یاشد برای همه آنهایی که طالب حقیقتند.

 بسیجی همانطور که خودسازی فردی را مهمترین دغدغه خود دارد، به تربیت فرزند و خانواده‌اش نیز می‌اندیشد، و همزمان دغدغه اصلاح جامعه و امر به معروف دارد و در خط مقدم دفاع از انقلاب اسلامی نیز همواره حاضر است،  شب را بدون دغدغه ملت مظلوم فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و افغانستان بر زمین نمی‌گذارد و از رنجی که مستضعفان عالم از شرق دور تا آفریقای محروم و از آنجا تا اقصا نقاط آمریکای جنوبی به واسطه استعمار جنایتکار غربی می‌برند در عذاب است. و همین دردها و دغدغه‌های پیچ در پیچ است که از بسیجی، انسانی ممتاز و آبدیده و متفاوت ساخته است. در دنیایی که همه مکاتب و جذابیت‌های دنیایی آن تو را به منفعت طلبی و خودخواهی و لذت‌جویی و فردگرایی لیبرالی می‌کشاند، بسیجی با جهان بینی متفاوتی به هستی می‌نگرد و سودای دیگری دارد! و به همین خاطراست که گاه در جمع اطرافیان درک نمی‌شود و حتی متهم نیز می‌گردد!

در این نگاه انسان مسئول، انسانی است که از رنج‌ها و محرومیت‌ها و بی‌عدالتی‌ها و نابرابری‌ها رنج می‌برد و همین احساس و دغدغه اوست که وی را به وادی امر به معروف و نهی از منکر و در مرحله بالاتر به جهاد فی سبیل الله با ظالمین و زیاده‌خواهان عالم می‌کشاند. به واقع بسیاری از مفاهیم متعالی اسلام در تداوم و تعین این صفت الهی در وجود مومن است که معنا یافته و ظهور و بروز اجتماعی و سیاسی می‌یابد. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به این نمونه‌‌ها چنین اشاره می‌دارند:

«شما ملاحظه کنید احکام گوناگون را: مثلاً حکم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر. امر به معروف یعنی شما همه مسئولید که معروف را، نیکی را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهی از منکر [یعنی‌] زشتی را، بدی را، پلشتی را نهی کنید؛ جلوی آن را بگیرید با شیوه‌های مختلف. معنای این چیست؟ معنای این، مسئولیت در قبال سلامت عمومی جامعه است. همه مسئولند: من مسئولم؛ شما مسئولی؛ آن یکی مسئول است. یا مسئله‌ی جهاد. جهاد اسلام در واقع کمک به ملّتهایی است که پشت پرده‌ی سیاستهای استعماری و استکباری و استبدادی قرار داده شده‌اند که نور اسلام به اینها نرسد؛ نور هدایت به اینها نرسد. جهاد برای دریدن این پرده‌ها و این حجابها است؛ جهاد اسلامی این است. بحث اینکه آیا جهاد، دفاعی است یا ابتدائی است یا مانند اینها، بحثهای فرعی است؛ بحث اصلی این است: ما لَکُم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان؛ چرا جهاد نمی‌کنید، مقاتله نمی‌کنید، نبرد نمی‌کنید در راه خدا - و بلافاصله [میگوید ]- و در راه مستضعفین، برای نجات مستضعفین؟ این احساس مسئولیت است؛ یعنی شما برو جان خودت را به خطر بینداز و جانت را کف دستت بگیر در میدان‌های خطر، برای اینکه مستضعفان را نجات بدهی؛ معنای این، همان مسئولیت است دیگر.»

 

شرط کافی؛ بصیرت

در نگاه آیت الله خامنه‌ای این صفت و ویژگی متعالی دغدغه‌مندی و احساس مسئولیت وقتی می‌تواند در کمال خود تجلی یابد که مزین به صفت دیگری گردد که از آن تحت عنوان بصیرت و روشن بینی یاد می‌کنند. در این نگاه بصیرت یعنی «شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌ای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمی‌شود مبارزه کرد. در همه‌ی میدان‌ها با یک سلاح نمی‌شود رفت. کدام سلاح را به کار بیندازیم؟ دشمن کجا است؟»

بصیرت چراغ راهنمایی است که در مسیر مسئولیت‌پذیری هم نوع مسئولیت و هم کیفیت آن و چگونگی تحقق آن را مشخص می‌کند و رسیدن به هدف را در مسیر تکلیف‌گرایی تضمین می‌کند.

بدون بصیرت، دغدغه‌مندی و مسئولیت‌پذیری، همچون انداختن تیری در تاریکی و یا حرکت در مسیری تاریک است که حاصلی جز سردرگمی و سرخوردگی و اتلاف وقت و گاه حتی انحراف به همراه نخواهد داشت. خطر بی‌بصیرتی روح‌های مسئول را حتی ممکن است تا آنجا به پیش برد که ناخواسته در پازل دشمن بازی کنند و به اشتباه جبهه خودی را نشانه روند.

رهبر معظم رهبری در این رابطه تاکید می‌دارند: «بارها من عرض کرده‌ام اینهایی که بصیرت ندارند - مثل این بیچاره‌هایی که در فتنه گرفتار شدند - مثل کسانی‌اند که در تاریکی شب، در مه غلیظ، در غبار می‌خواهند مخالفی را، دشمنی را بزنند؛ خب نمی‌داند دشمن کجا است؛ یکی از اوّلین شرایط جنگ‌های نظامی، اطّلاعات است؛ بروید اطّلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. اگر بدون اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایی را بزنید که دوست آنجا است؛ کسی را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛ گاهی این‌جوری می‌شود. اگر بصیرت نبود، میشود این؛ که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛شبهات و نادانی‌ها و نفهمی‌ها به کسی که عالم به زمان خود است، هجوم نمی‌آورند؛ می‌فهمد چه‌کار باید بکند. اگر این نبود، مشکل به‌وجود خواهد آمد، حتّی اگر آن احساس مسئولیت هم باشد.»

معظم له به مواردی درتاریخ مبارزه اشاره می‌دارند که جای تامل دارد: «بعضی‌ها احساس مسئولیت داشتند در دوران مبارزات امّا نمی‌فهمیدند این را کجا خرج کنند؛ جایی خرج می‌کردند که به ضرر حرکت عظیم مبارزاتی امام بزرگوار بود؛ بعد از انقلاب هم همین‌جور؛ تا امروز هم همین‌جور است. بعضی‌ها احساس دارند، احساس مسئولیت می‌کنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایی خرج می‌کنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمی‌گیرند؛ این بر اثر بی‌بصیرتی است. حالا ما چند سال پیش در قضیه‌ی فتنه گفتیم بصیرت؛ بعضی دهن‌کجی کردند که بصیرت! بله، بصیرت؛ بصیرت که نبود، هرچه که مسئولیت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانی دیگر نیست به این آدم بی‌بصیرت و بدون روشن‌بینی که دوست را نمی‌شناسد، دشمن را نمی‌شناسد و نمی‌فهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند. این پس شد رکن دوّم که بسیار بسیار لازم است. اگر این رکن دوّم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهی در می‌آید، جهادش هم اشتباهی درمی‌آید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا میشود، و به کج‌راهه می‌افتد.»

***

با این توضیحات آشکار می‌گردد که انسان طراز انقلاب اسلامی، آن جوان مومنی است که موتور محرک خود را روحیه دغدغه‌مندی و مسئولیت‌پذیری الهی قرار داده است که از فطرت پاک او برخاسته و وی را به میدان مبارزه کشانده است و در عرصه مجاهدت آنچنان مجهز به چراغ عقل و تدبیر و درایت و بصیرت است که راه را از بی‌راه تشخیص داده و در شناخت اردوگاه خودی و غیرخودی و جبهه حق و باطل دچار تردید نمی‌شود.

امروز نظام اسلامی نیازمند تربیت چنین فرزندانی است و نهادها و دستگاه‌های فرهنگ ساز کشور وظیفه خطیر فرهنگ سازی در این زمینه دارند. به واقع باید خروجی مجموعه‌هایی چون آموزش و پروش، دانشگاه و موسسات عالی، حوزه‌های علمیه، مراکز آموزشی، فرهنگسراها، مساجد و هیئات مذهبی، و دیگر مجموعه های فرهنگی و هنری تربیت "جوان مسئول و بصیرت" باشد تا بدین شکل سلامت آینده کشور تضمین گردد.

 

 


[ یکشنبه 94/9/1 ] [ 6:25 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
به طور قطع امروز مردم اروپا و آمریکا آمادگی بیشتری دارند تا دولت‌هایشان دست به عملیات‌هایی در خارج از مرزها بزنند و مردم برای تأمین هزینه‌های چنین جنگی آمادگی بیشتری دارند. بر این اساس مخالفت افکار عمومی که قبل از حادثه پاریس در مقابل غربی‌ها برای عملیات در سوریه وجود داشت، این موانع تا حد زیادی کاهش پیدا کرده است
غربی ها به دنبال یک فرمول سیاسی برای سوریه، با کمک ایران و روسیه هستند
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/وحید قاسمی
گروه بین الملل/وحید قاسمی/ با گذشت چند روز از حادثه تروریستی فرانسه، همچنان اخبار و تحولات اروپا تحت الشعاع این موضوع است. فرانسه از جدیّت مبارزه با داعش سخن می گوید و برخی تحلیلگران، عملیات پاریس را در نتیجه همکاری صهیونیست ها می دانند. این مسائل تا چه اندازه واقعی است؟
برای بررسی این موضوع با سعدالله زارعی، کارشناس مسائل منطقه گفتگویی را انجام داده ایم که در ذیل می آید:

بصیرت: کشورهای غربی به ویژه فرانسه بعد از حادثه‌ پاریس از مبارزه جدی با داعش سخن می‌گویند. به نظر شما آن ها چقدر در این کار جدیت دارند و به دنبال حذف داعش هستند؟

زارعی: در روزهای گذشته شاهد بودیم که دولت آقای اولاند برای آرام کردن فضای فرانسه به یک قدرت‌نمایی در مقابل داعش احتیاج داشت. در این زمینه، برای اولین بار هواپیماهای فرانسوی مناطقی را در استان الرقّه سوریه که تحت اشغال داعش بود، بمباران کردند. این قضیه به معنای آن نیست که فرانسوی‌ها الزاماً با تمام قوا و به طور مداوم اقداماتی را علیه داعش به اجرا در می‌آورند.
به طور کلی فرانسه در شرایطی است که برای قانع کردن مردم نیاز به یک سلسله اقداماتی دارد. اگر در این زمینه، خبرهای داخلی فرانسه را مرور کنیم درمی‌یابیم که دولت فرانسه تروریزم را بیش از آن که در خارج از مرزها جستجو کند، در درون مرزهای خود جستجو می‌کند. صحبت از این که تروریزم، مربوط به یک ملیت خاص است، نمی باشد و این قضیه از طریق کشورهای همسایه پمپاژ می‌شوند. در این زمینه مرزهای اتحادیه اروپا مرزهای ناامنی شده است. دولت فرانسه بایستی جدای از قاعده اتحادیه اروپا مرزهای خودش را کنترل کند.
همچنین موضوعی مطرح می‌شود که دولت اولاند درصدد است به نوعی با درونی معرفی کردن تروریزم، سلسله محدودیت‌هایی را در جامعه فرانسه به وجود بیاورد. کما اینکه این روزها صحبت از درخواست اولاند از پارلمان فرانسه برای تمدید سه ماهه دوره‌ ویژه می باشد که منظور از این بحث، اعمال محدودیت‌های خاص در درون فرانسه است. دوره‌ تدابیر ویژه این امکان را به دولت فرانسه می‌دهد که یک سلسله تغییراتی را در درون جامعه فرانسه به نفع سیاست های دولت به وجود بیاورد. در نتیجه به نظر می‌آید که جهت اصلی دولت اولاند در حوزه‌ی امنیتی یک نگاه داخلی باشد تا خارجی.

بصیرت: آیا حملات داعش در پاریس سبب خواهد شد تا غرب حمایت بیشتری از مخالفان میانه‌رو در سوریه داشته باشد؟ آیا دیدگاه غربی‌ها بعد از حادثه پاریس درباره‌ بشار اسد تغییری می‌کند؟
 
زارعی: در مورد سیاست غربی‌ها درباره‌ی داعش و یا گروه های دیگر باید گفت که غربی‌ها در حال یک طراحی سیاسی هستند که طی این طراحی سیاسی از یک طرف کنترل میدان را از دست گروه هایی مثل داعش و جبهه النصره که خیلی در قاعده و قالب برنامه‌های غرب در مواجهه با دولت سوریه عمل نمی‌کنند، خارج کنند و این مسأله در واقع به نوعی مهار صحنه توسط آمریکا و اروپا را تداعی می‌کند، اما این که آن ها خواهند توانست یا نه یک بحث دیگری است.
در مورد بشار اسد، غربی‌ها امیدوار هستند که بتوانند با کمک گرفتن از روسیه و ایران به یک فرمول سیاسی درباره‌ تحولات سیاسی سوریه دست پیدا کنند که در درازمدت به تغییر سیاست در سوریه برسد. آن ها معتقدند که تغییر سریع در سوریه با توجه به مواضع ایران و روسیه و مشکلاتی که گروه معارض متصل به غرب، یعنی جیش‌الحر، دارند، به شکل آنی امکان‌پذیر نیست. بنابراین آمریکایی‌ها فرمول تغییر تدریجی در میان‌مدت را در نظر گرفته‌اند و در این زمینه باید ببینیم که این طرح سیاسی تا چه اندازه می‌تواند جامه تحقق پیدا کند.

بصیرت: برخی‌ها معتقدند حملات پاریس در تغییر راهبرد ناتو در منطقه و زمینه‌سازی برای فعالیت جدی‌تر در منطقه مؤثر خواهد بود. نظر شما در این مورد چیست؟

زارعی: به طور قطع امروز مردم اروپا و آمریکا آمادگی بیشتری دارند تا دولت‌هایشان دست به عملیات‌هایی در خارج از مرزها بزنند و مردم برای تأمین هزینه‌های چنین جنگی آمادگی بیشتری دارند. بر این اساس مخالفت افکار عمومی که قبل از حادثه پاریس در مقابل غربی‌ها برای عملیات در سوریه وجود داشت، این موانع تا حد زیادی کاهش پیدا کرده است، بنابراین در خاورمیانه باید این هوشیاری وجود داشته باشد، چرا که غربی‌ها ممکن است همان طور که از حادثه 11 سپتامبر برای تشدید فضای امنیتی در منطقه خاورمیانه استفاده کردند در این جا هم ممکن است با سوء استفاده از مسائل فرانسه و پاریس، ورود شدیدتری به پرونده‌های امنیتی منطقه داشته باشند.
 
بصیرت: به اعتقاد برخی حوادث پاریس با هماهنگی داعش با صهیونیست‌ها شکل گرفته است. نظر شما در این باره چیست؟

زارعی: این مسائلی است که نیاز به مستندات دارد و فعلاً در حد تحلیل مطرح است و نمی‌توان با قاطعیت راجع به آن صحبت کرد، بلکه باید دید که در نهایت اسناد چه جهتی را نشان می‌دهند. یک نکته در اینجا وجود دارد و آن این است تضعیف جبهه‌ مقاومت و تضعیف دولت های سوریه و عراق همچنین تضعیف حزب‌الله لبنان، این ها سیاست های مشترک داعش و اسرائیل هستند؛ اما آیا این مسئله به صورت برنامه‌ریزی شده و توافق مشخص بین داعش و اسرائیل وجود داشته باشد این موضوع نیاز به اسناد دارد و فعلاً اسناد مشخصی در این باره مشاهده نمی‌شود./
با تشکر از جناب آقای زارعی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.

[ یکشنبه 94/9/1 ] [ 6:24 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
<< مطالب جدیدتر           

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 98
بازدید دیروز: 86
کل بازدیدها: 1042347
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون