یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
در شرایطی که نامزد ناصالحی به عنوان رقیب، از امکان پیروزی در انتخابات برخوردار است و حضور متکثر و متعدد نامزدهای صالح همفکر و همسو به توزیع و تجزیه آراء خواهد انجامید، پافشاری بر انتخاب گزینه مورد علاقه نقض غرض بوده و سزاوار آن است که در اقدامی همگرایانه و مبتنی بر همدلی و تفاهم، در مسیر وحدت حرکت کرد تا با تجمیع آراء متفرق، فرصت را از به قدرت رسیدن گزینه ناصالح خارج نمود، هرچند حاصل آن انتخاب گزینهی باشد که همه ویژگی مورد نظر ما را تامین ننماید.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / محمد گنجی
آنچه روح و جوهره حکومت اسلامی است، تحقق عملی احکام و فرامین مترقی است که در سایه آن زمینه رشد و تعالی افراد جامعه آماده خواهد شد. لازمه چنین جامعهای وجود افراد شایسته و باصلاحیتی در راس مسئولیتهاست که توانایی اداره جامعه را داشته و بتوانند اهداف حکومت اسلامی را محقق نمایند. به همین خاطر در اسلام معیارها و صلاحیتهایی برای حاکمان و مسئولین نظام اسلامی عنوان گردیده که وجود آن در مسئولین، شرط لازم برای مشروعیتیابی ایشان است و اعتبار حاکمان نیز به تداوم این معیارهاست. با تاکید بر این مساله میتوان گفت یکی از شاخصههای انتخابات شایسته نظام اسلامی آن است که فرآیند انتخابات به نحوی باشد که در نهایت شایستگان و اصلحان بر مسند قدرت تکیه زنند. اما این اصلح گزینی با ملاحظاتی همراه است که بدون توجه به آن نمیتوان خواست و مطلوب نظام اسلامی را محقق نمود. یکی از مسایل مهم در انتخاب اصلح توجه به این حقیقت است که تشخیص و انتخاب اصلح برعهده مردم واگذار شده است نه بر عهده مسئولین و نخبگان! و در تعبیری از رهبری، اصلح گزینی "هنر مردم" خوانده شده است. این تعبیر البته بدان معنا نیست که توده های ملت نیازمند راهنمایی و مشورت با نخبگان و آگاهان نیستند. بلکه بدان معناست که قرار نیست نخبگان به جای تودهها تصمیم بگیرند و ملت در امر انتخابات مقلد نخبگان گردند! به واقع رهنمود و توصیه نخبگان و آگاهان ملت تنها در سطح ارشاد و راهنمایی باقی است و تصمیم نهایی به ملت واگذار شده که آزادانه و البته آگاهانه به پای صندوقهای رای رفته و نامزدهای مورد علاقه خود را تعیین کنند و هر چه حاصل خروجی این فرآیند باشد قطعا مورد تائید نظام اسلامی خواهد بود. یکی از ملاحظات ضروری در انتخاب اصلح آن است که ضمن آنکه باید برای شناخت و تشخیص گزینه اصلح و رای دادن به وی باید "حجت شرعی" داشته و مبتنی بر معیارهای ناصواب و یا عدم شناخت و تحقیق و تنها مبتنی بر ظواهر و احساسات و فارغ از معیارهای غیرعقلی عمل ننمود، از سوی دیگر، تلاش برای انتخاب اصلح نباید به وسواس در گزینش بینجامد. لذا رهبر معظم انقلاب انذار میدهد که «بعضیها در شناخت اصلح دچار وسواس و دغدغهی زیاد میشوند. شما تلاش خود را بکنید؛ مشورت خود را بکنید؛ از کسانی که فکر میکنید میتوانند شما را راهنمایی کنند، راهنمایی بخواهید؛ به هر نتیجهیی که رسیدید، عمل کنید و رأی بدهید؛ اجر شما را خدای متعال خواهد داد.« (3/3/84) سخن دیگر آنکه باید توجه داشت تلاش برای یافتن اصلح البته در میان ملت نیز به خروجی واحدی ختم نخواهد شد. بالاخره تفاوت معیارها، تنوع سلیقهها و اختلاف تشخیص ها، منجر به آن میشود که نوعی تکثر و تعدد در تشخیص گزینه اصلح نیز حاصل شود که این البته طبیعی است و نباید نگران آن بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره باصراحت میفرمایند: «البته صلاحیتها یک اندازه نیست؛ صالح داریم، اصلح داریم؛ تشخیصها مختلف است؛ یکی چیزی را ملاک قرار میدهد و کسی را اصلح میداند و کسی چیز دیگر را ملاک قرار میدهد. اشکالی ندارد»(28/2/80) ملاحظه دیگر آنکه حساسیت و دقت نظر در شایسته گزینی نباید با افراطیگریها همراه گردد. از جمله آنکه "اصلح گزینی" نباید موجب اختلافات و درگیری در میان اقشار جامعه گردد و هدف بالاتر انتخابات که "افزایش همبستگی ملی" است را خدشهدار کند، لذا رهبر معظم انقلاب اسلامی با صراحت اعلام میدارند: «افرادی که از تأیید شورای نگهبان عبور کردهاند، قانوناً صالحند. البته صلاحیتها یک اندازه نیست؛ صالح داریم، اصلح داریم؛ تشخیصها مختلف است؛ یکی چیزی را ملاک قرار میدهد و کسی را اصلح میداند و کسی چیز دیگر را ملاک قرار میدهد. اشکالی ندارد؛ اینها نباید موجب اختلاف شود. مبادا به خاطر علاقهمندی یک دسته به یک نامزدِ ریاست جمهوری و دستهی دیگر به یک نامزد دیگر، بین آحاد مردم شقاق و اختلافی پیدا شود. » (28/2/80) اهمیت حفظ وحدت و پرهیز از مناقشات و دامن زدن به اختلافات در جامعه تا بدانجاست که معظم له پیش از این با صراحت معظم له فرموده بودند : «حفظ وحدت را اصل قرار بدهیم و اگر تکلیف شرعییی هم احساس کردیم، ولی دیدیم عمل به این تکلیف ممکن است مقداری تشنج به وجود آورد و وحدت را از بین ببرد، قطعاً انجام آنچه که تصور میکردیم تکلیف شرعی است، حرام است و حفظ وحدت واجب خواهد بود»(12/4/68) ملاحظه آخر آنکه "اصلح گزینی" نباید به تفرق آرائی بینجامد که حاصل آن شکسته شدن آراء و به قدرت رسیدن گزینهای باشد که از کمترین شایستگیها برخوردار است. به واقع در شرایطی که نامزد ناصالحی به عنوان رقیب، از امکان پیروزی در انتخابات برخوردار است و حضور متکثر و متعدد نامزدهای صالح همفکر و همسو به توزیع و تجزیه آراء خواهد انجامید، پافشاری بر انتخاب گزینه مورد علاقه نقض غرض بوده و سزاوار آن است که در اقدامی همگرایانه و مبتنی بر همدلی و تفاهم، در مسیر وحدت حرکت کرد تا با تجمیع آراء متفرق، فرصت را از به قدرت رسیدن گزینه ناصالح خارج نمود، هرچند حاصل آن انتخاب گزینهی باشد که همه ویژگی مورد نظر ما را تامین ننماید.
منبع: سایت بصیرت [ سه شنبه 94/11/27 ] [ 9:53 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
بنظرم جریان نفوذ دوقطبی و جناحی کردن مجلس خبرگان را در دستور کار خود دارند چرا که تنزل درجه مجلس خبرگان، تنزل درجه رهبری است، ولایت فقیه حزبی و جناحی نیست به تبع آن مجلس خبرگان هم حزبی جناحی نیست، لذا نباید مجلس خبرگان را حزبی، جناحی و چند قطبی کرد، مجلس خبرگان یک مجلس کارشناسی مذهبی و مجلسی با پشتوانه مردمی است در واقع مجلس خبرگان مورد احترام همه اقشار مردم و احزاب سیاسی است. پایگاه بصیرت / گفتگو با آیت الله کعبی و دری نجف آبادی گروه سیاسی / مجلس خبرگان که وظیفه انتخاب و نظارت بر رهبری را مطابق قانون اساسی بر عهده دارد، در انتخابات آتی دستخوش تغییراتی شده و افراد جدیدی به نمایندگی از مردم وارد آن خواهند شد. این انتخابات با توجه به شرایط حساس داخلی و خارجی دارای اهمیت فراوانی است که ابعاد آن در گفتگو با دوتن از اعضای مجلس خبرگان فعلی توسط خبرنگار سایت بصیرت مورد بررسی قرار گرفته است. * انتخابات مجلس خبرگان رهبری یک مساله ملی است آیت الله قربانعلی دری نجف آبادی عضو هیات رئیسه مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده ولی فقیه در استان مرکزی در رابطه با انتخابات پیش رو بیان کرد: مجلس خبرگان یکی از حساسترین و مقدسترین نهادهای جمهوری اسلامی است، شرایط داخلی، منطقهای و بین المللی ایجاب میکند که مردم با آگاهی و بصیرت هر چه بیشتر و با عنایت به قداست مجلس خبرگان رهبری در انتخابات شرکت کنند و حماسه دیگری خلق کنند. وی افزود: هر دو انتخابات پیشرو از اهمیت بالایی برخوردار هستند، خصوصا انتخابات مجلس خبرگان رهبری که این نهاد جایگاه ویژه و اهمیت بیشتری دارد، نهاد پربرکتی است که آثار تاسیس آن را هم در زمان امام خمینی(ره) و هم در زمان رهبری مقام معظم رهبری میتوان با تمام وجود احساس کرد در طول 37 سال گذشته شاهد آثار و برکات این نهاد مقدس بودهایم. عضو هیات رئیسه مجمع تشخیص مصلحت نظام عنوان کرد: امروز دشمنان نظام، آمریکاییها، صهیونیستها، دولتهای مرتجع منطقه و عوامل و مزدورانشان به عظمت این نهاد مقدس در جمهوری اسلامی بیشتر واقف شدهاند، بالاخص آمریکاییها در مذاکرات اخیر بر نقش بیبدیل رهبر معظم انقلاب در هدایت امور کشور، محوریت و مرجعیت معظم له بیشتر وقوف پیدا کردند. بنابراین دشمنان نظام به بهانههای مختلف سعی دارند کاری کنند که ملت ایران کمتر در انتخابات خبرگان شرکت کنند و اگر شرکت کردند بعضی از اهداف آنها را دنبال کنند. وی در ادامه افزود: لذا ملت ایران باید از قبل پیشبینیهای لازم را انجام دهند و با حضور همه جانبه، حداکثری، انتخاب آگاهانه و هوشمندانه بهترین انتخابات را رقم بزنند و دشمنان نظام را بیش از گذشته مایوس و دوستان نظام را در داخل، منطقه و جهان امیدوار کنند. آیت الله دری نجف آبادی: یکی از شیوههای دشمن این است که کاری کنند مردم کمتر در صحنه حضور داشته باشند، از گذشته تا به امروز دشمن همیشه تلاش کرده حضور مردم در انتخابات را کمرنگ کند، اما ملت بزرگ ایران در تمام مراحل خصوصا زمانی که احساس خطر بیشتری کردند با حضور مضاعف خود در انتخاباتها و راهپیماییها نقشههای دشمن را نقش بر آب کردند و خط قرمزی دور همه تخیلات دشمنان و مزدورانشان کشیدند. آیت الله دری نجف آبادی با بیان این مطلب که مجلس خبرگان پشتوانه رهبری است اظهار داشت: انشالله در دوره آینده و دورههای بعد از آن هم نیازی به تصمیمگیری مجلس خبرگان نخواهد بود، آنچه که مهم است این است که جایگاه مجلس خبرگان جایگاه بسیار رفیعی است و به همین خاطر باید از اتقان و اقتدار لازم برخوردار باشد تا زمانی که لازم شد تصمیمی بگیرد یا نقش حمایتی ایفا کند اقدام و تصمیم این مجلس حتی در صحنه بین المللی هم باقدرت و نفوذ همه جانبه همراه باشد. وی گفت: در حقیقت اعتماد، اقتدار و عزت ملی با حضور در انتخابات و انتخاب شایستگان در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی افزایش مییابد، انتخابات مجلس خبرگان رهبری یک مسئله سیاسی جناحی نیست، بلکه یک مسئله ملی است، اقتدار و عزت نظام اسلامی و ولایت فقیه در صحنه بین المللی است. نماینده ولی فقیه در استان مرکزی با اشاره به این که طبیعتا حضور و انتخاب مردم پیامهای روشنی برای دشمنان نظام دارد تصریح کرد: ممکن است دشمنان برای آینده نظام خواب ببینند و یا خوابنما بشوند و برای آینده نظام اسلامی برنامهریزی و تصمیمگیری کنند، فکر کنند که میتوانند جمهوری اسلامی، امام، رهبری و آرمانها شهدا را دور بزنند، این خوابی است که هرگز تعبیر نخواهد شد و ملت ایران با انتخاب خود نشان خواهند داد که دشمنان نظام حق تصور کردن دخالت در امور ایران را هم ندارند. وی با اشاره به ابزارهای دشمن برای تحقق اهدافشان گفت: یکی از شیوههای دشمن این است که کاری کنند مردم کمتر در صحنه حضور داشته باشند، از گذشته تا به امروز دشمن همیشه تلاش کرده حضور مردم در انتخابات را کمرنگ کند، اما ملت بزرگ ایران در تمام مراحل خصوصا زمانی که احساس خطر بیشتری کردند با حضور مضاعف خود در انتخاباتها و راهپیماییها نقشههای دشمن را نقش بر آب کردند و خط قرمزی دور همه تخیلات دشمنان و مزدورانشان کشیدند. آیت الله دری نجف آبادی با بیان این که یکی دیگر از شیوههای دشمن در نیل به اهداف شومش تفرقه افکنی است بیان کرد: دشمن تلاش میکند با تفرقه افکنی در جامعه شکاف و اختلاف ایجاد کند و از این طریق اهداف خود را دنبال کند، در این بُعد هم انشالله با تلاش مسئولان، دستگاهها و هدایتهای رهبر معظم انقلاب سر دشمن به سنگ خواهد خورد. وی در ادامه افزود: حوادث و جریاناتی که در سال 88 رخ داد تجربه خوبی برای ملت ایران شد و دشمنان جمهوری اسلامی ایران نمیتوانند بار دیگر این دغلکاریها و شیطنتها را در کشور ایران اجرا کنند. عضو هیات رئیسه مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: امیدوارم سیاسیونی که در مراحل قبلی فریب خوردند این بار هوشیار باشند و آب به آسیاب دشمن نریزند، دست از بدسلیقگی بردارند و یکپارچگی ملی کشور را حفظ کنند، چرا که وحدت کلمه و یکپارچگی ملی برای همه جناحها خیر است، وحدت ملی سرمایه بزرگی است که این سرمایه تحت هیچ شرایطی نباید آسیب ببیند. آیت الله کعبی: مجلس خبرگان رهبری با حضور مجتهدان با نفوذ مردمی پشتوانه مشروعیت نظام اسلامی است، همان طور که مردم به انتخابات مجلس شورای اسلامی حساس هستند نسبت به انتخابات مجلس خبرگان هم باید حساس باشند و در این انتخابات هم شرکت حداکثری داشته باشند. وی افزود: ممکن است در رسانههای داخلی، خارجی و فضای مجازی تبلیغات منفی کنند، از کاه کوه بسازند و دروغ پردازی کنند به طور قطع ملت ایران فریب تبلیغات سوء و شیطانی دشمن عقدهای نظام اسلامی را نخواهند خورد. آیت الله دری نجف آبادی تصریح کرد: مردم عزیز ایران سعی کنند در انتخابات مجلس خبرگان رهبری بهترینها، قابل اطمینانترینها و معتمدترینها از علما، اساتید و بزرگان را انتخاب کنند که مجلس خبرگان موجب آرامش و آسایش ملت ایران و حتی دوستداران نظام اسلامی در عرصه جهانی است. وی خاطرنشان کرد: به نظر میرسد بحث نظارت کلمهای است که گاهی غلط انداز است وظایف خبرگان رهبری در قانون اساسی به طور کامل بیان شده است و جای هیچ گونه شک و شبههای باقی نمیماند. مجلس خبرگان در چارچوب قانون اساسی باید خدمت کنند و خارج از قانون اساسی مجلس خبرگان وظیفه و اختیاری ندارند یکی از وظایف خبرگان تطبیق با شرایط است. * ولایت فقیه حزبی و جناحی نیست آیت الله عباس کعبی فقیه و حقوق دان برجسته کشور و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده مردم استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری در رابطه با اهمیت انتخابات پیش رو اظهار کرد: مجلس خبرگان رهبری مجلس ولایت فقیه است، مجلس خبرگان رهبری نقطه پیوند ملت و نظام اسلامی، نماد مردم سالاری اسلامی و تضمین کننده مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی است و از این حیث وجود مجلس خبرگان رهبری از اهمیت بالایی برخوردار است. وی افزود: انتخاب تعدادی مجتهد عالم از جانب مردم در حقیقت باعث تقویت اعتماد ملی، نظام اسلامی و ولایت فقیه میشود، به بیانی دیگر میتوان گفت حماسه 7 اسفند تجدید بیعت با ولایت فقیه و رهبری خواهد بود، به همین خاطر از اهمیت بالایی برخوردار است. معاندان هم با فتنه نفوذ در جستجوی راهی برای تضعیف حمایت مردم ایران از ولایت فقیه هستند. مجلس خبرگان فعال، قوی و کارآمد باعث صیانت نظام اسلامی و ولایت فقیه خواهد بود و سد مستحکمی در برابر نفوذ می باشد، لذا این انتخابات حساسیت زیادی از حیث مشارکت بالای مردمی دارد. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیان کرد: مجلس خبرگان رهبری با حضور مجتهدان با نفوذ مردمی پشتوانه مشروعیت نظام اسلامی است، همان طور که مردم به انتخابات مجلس شورای اسلامی حساس هستند نسبت به انتخابات مجلس خبرگان هم باید حساس باشند و در این انتخابات هم شرکت حداکثری داشته باشند. وی در پاسخ به این سوال که جریان نفوذ چه سناریویی را برای انتخابات پیشرو در دست دارند، عنوان کرد: به نظر من دوقطبی و جناحی کردن مجلس خبرگان را در دستور کار خود دارند چرا که تنزل درجه مجلس خبرگان، تنزل درجه رهبری و ولایت است، ولایت فقیه حزبی و جناحی نیست به تبع آن مجلس خبرگان هم حزبی جناحی نیست، لذا نباید مجلس خبرگان را حزبی، جناحی و چند قطبی کرد، مجلس خبرگان یک مجلس کارشناسی مذهبی و مجلسی با پشتوانه مردم و محل حضور خبرگان منتخب مردم است در واقع مجلس خبرگان مورد احترام همه اقشار مختلف مردم و احزاب سیاسی است. آیت الله کعبی در پاسخ به این سوال که چه خطراتی انتخابات مجلس شورای اسلامی را تهدید میکند تاکید کرد: در نظام جمهوری اسلامی ایران جمهوریت و اسلامیت هر دو مورد توجه است نظام ما نظام تک مجلسی است و تنها مجلس قانونگذار همین مجلس شورای اسلامی است، بنابراین مجلس شورای اسلامی مجلس بااقتداری است تنها مجلسی در جهان است که در هفته دو الی سه بار قانونگذاری میکند و کمیسیونهای فعالی دارد. وی افزود: مردم هم تاثیر انتخابات مجلس شورای اسلامی را در زندگی خود به طور ملموس احساس میکنند لذا انگیزه بالایی دارند که در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کنند انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخابات واقعی و تاثیرگذاری در عرصه فرهنگ، اقتصاد و امنیت کشور است از این جهت اهمیت بسیار بالایی پیدا میکند.نماینده مردم استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری خاطر نشان کرد: بنابراین آنچه که انتظار میرود این است که روابط سیاسی احزاب و گروهها در درون خانواده نظام اسلامی و بر پایه گفتمان نظام اسلامی صورت بگیرد و همه کسانی که میخواهند با عنوان نامزد در انتخابات شرکت کنند باید مرزبندی شفافی با معاندان و دشمنان اسلام و انقلاب داشته باشند. تهیه و تنظیم: سید مجمد مشکوة الممالک
نماینده مردم استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری خاطر نشان کرد: بنابراین آنچه که انتظار میرود این است که روابط سیاسی احزاب و گروهها در درون خانواده نظام اسلامی و بر پایه گفتمان نظام اسلامی صورت بگیرد و همه کسانی که میخواهند با عنوان نامزد در انتخابات شرکت کنند باید مرزبندی شفافی با معاندان و دشمنان اسلام و انقلاب داشته باشند. تهیه و تنظیم: سید مجمد مشکوة الممالک
منبع: سایت بصیرت [ سه شنبه 94/11/27 ] [ 9:49 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
آیتالله مومن: «گاهی کسی که ثبتنام میکند از ما هم فاضلتر بوده است و ما نیز او را میشناسیم، بنابراین این فرد نیازی به امتحان دادن ندارد. امتحان برای کسانی است سابقه علمی آنها هنوز برای فقهای شورای نگهبان مشخص نشده است در غیر اینصورت نیازی به امتحان نیست. حتی شنیدم بعضیها که سابقه علمی داشتند برای امتحان آمده بودند که درنهایت شرکت نکردند. بنا نیست ما کسی را اذیت کنیم». پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / مهدی عامری بر طبق قانون، قوانین مجلس خبرگان توسط اعضای همان مجلس تصویب میشود و تعداد نمایندگان، دوره نمایندگی، شرایط نمایندگی و .. طبق مصوبه ایشان است و نیازی به تایید و نظارت نهاد دیگری ندارد. یکی از شرط نمایندگی در مجلس خبرگان داشتن ملکه اجتهاد و قوت استنباط و فهم عمیق دین است، چرا که اعضای این مجلس قرار است رهبری را برگزینند که بایستی فقیه و مجتهد باشد و بیتردید کسانی که خود حظی از اجتهاد و فقاهت نداشته باشند نمیتوانند در کشف این فرد کارایی داشته باشند. تشخیص این مکله یقینا باید به عهده فقها باشد و این فقها هستند که میدانند و میتوانند کسی را به عنوان مجتهد معرفی کنند. رسم تشیع تاکنون بر این بوده که اساتید در زمانی که شاگرد خود را مجتهد مییافتند اجازه نامه اجتهاد به او میدادند و از آن پس تقلید بر آن فرد حرام شده و فرد مجتهد، خود، باید به استنباط احکام شرعی بپردازد. در این میان مشرب علما برای ارائه اجازه اجتهاد متفاوت است چنانچه حضرت آیت الله شبیری زنجانی در این باره میگوید: «مبانی شهادت به اجتهاد متفاوت میباشد به طوری که برخی از علما مانند آقای آسید جمال خوانساری میفرموده است: من فقط یک نفر را مجتهد میدانم. در حالی که در دوره ایشان علمای بسیار بزرگی وجود داشتهاند و همچنین از مرحوم آقای خمینی نقل شده است که تمام یا اکثر شاگردان من مجتهدند». (سایت خبری انتخاب، 12 دی 1394، کد خبر: 247525) با توجه به اینکه امروز تعداد مجتهدین و مراجع صاحب رساله فراوانی زیادی یافته است به گونهای گفته میشود حدود 100 رساله در قم نوشته شده است، اینک سوال اینجاست با توجه به کثرت افرادی که داعیه مرجعیت دارند و با عنایت به اینکه هر کدام مشرب و دأب خاصی در تاییده اجتهاد شاگردان خود دارند چگونه باید برای مجلس خبرگان یک مجتهد را شناخت؟ این فقط در مورد شهر قم است و چه بسا علمای در حد مرجعیت که در مشهد و اصفهان و نجف و کربلا نیز باید یه این بزرگواران اضافه نمود. آیا باید به تمامی اجازههای این بزرگواران وقع نهاد و آنها را پذیرفت؟ یک راه ممکن است این باشد برای اطمینان به جای یک نفر دو یا چند نفر از علما تاییدیه اجتهاد افراد را امضا کنند اما باز این سوال پیش میآید آیا با شیوه سختگیرانه این اجازه امضا شده است یا شیوه آسانگیری؟ ممکن است بیان شود برای حل این مشکل فقط تعداد خاصی از مراجع برای اجتهاد مشخص شوند که باز این پرسش مطرح میگردد که مرجع تشخیص مراجع کجاست؟ امروزه هیچ راهکاری برای تایید یا مشخص نمودن مراجع از سوی حوزه علمیه وجود ندارد و بعضا در این چند ساله اخیر برخی افراد از سوی جریانات سیاسی با رویکرد سیاسی، به عنوان مرجع تقلید معرفی میشوند. بخشی از این مشکل باید توسط نهاد حوزه علمیه برطرف گردد و با توجه به شرایط جدید راهی برای اعلام مرجعیت و سپس اجتهاد مشخص گردد. با این همه امروزه برای رهایی از این مشکلات قانون یک مرجع واحد برای احراز اجتهاد افراد برای ورود به مجلس خبرگان تعیین کرده است و آن نظر فقهای محترم شورای نگهبان است؛ که اگر اجتهاد شخصی بر این این فقها احراز گردد صلاحیت علمی او برای ورود به انتخابات خبرگان مشخص میگردد. مشخص است این تنها راه احراز علمیت نیست و میتوان با مباحث دقیق علمی، بدون هوچیگری و غوغاسالاری و فتنهجویی در فضایی متین و وزین راههای بهتری هم برای این مهم برگزید. اما تا آن زمان تمکین به همین قانون بهترین راه است. چنین امری بی شک قبیح است که اگر قانونی را اشتباه دانستیم خودمان قانون وضع کرده و به قانون خودمان عمل کنیم! -اما راههای احراز اجتهاد و علمیت افراد برای فقهای شورای نگهبان چگونه است؟ فقهای شورای نگهبان که خود از علمای تراز اول کشور هستند و توسط ولی فقیه انتخاب میشوند نیز مانند هر فقیه دیگری ممکن است منشهای مختلفی در احراز صلاحیت علمی افراد داشته باشند، اما به جهت رعایت احتیاط و جایگاه خطیر مجس خبرگان ممکن است برای احراز علمی افراد محکمکاریهایی انجام دهند. چنانچه آیتالله مومن عضو فقهای شورای نگهبان در مصاحبه با خبرگزاری مهر مورخ 24آذر 1394 به این مطلب اشاره کرده است. اما آنچه مسلم است، طبق قانون، تنها مرجع تعیین صلاحیت افراد برای ورود به انتخابات مجلس خبرگان، فقهای شورای نگهبان هستند و ایشان از هر راهی که بتوانند باید با فحص جدی به صلاحیت افراد دست پیدا کنند. راه اول: شناخت فقهای شورای نگهبان آیتالله مومن در این باره گفته است: «گاهی کسی که ثبتنام میکند از ما هم فاضلتر بوده است و ما نیز او را میشناسیم، بنابراین این فرد نیازی به امتحان دادن ندارد. امتحان برای کسانی است سابقه علمی آنها هنوز برای فقهای شورای نگهبان مشخص نشده است در غیر اینصورت نیازی به امتحان نیست. حتی شنیدم بعضیها که سابقه علمی داشتند برای امتحان آمده بودند که درنهایت شرکت نکردند. بنا نیست ما کسی را اذیت کنیم». راه دوم: استعلام از افراد خبره و علما شهادت عدول مومنین به عنوان بینه یکی از مواردی است که در فقه نیز به آن تاکید شده است. ممکن است اشخاصی چنان دقیق و علمی نظر بدهند که نظر آنها برای اعضای شورای نگهبان در مورد برخی افراد یقینآور باشد. چه آنکه ممکن است از طرفی، شهادت عده ای یقین آور نبوده و نهایتا یک ظن و گمانی برای اعضای شورای نگهبان ایجاد می کند که به عنوان یک موید میتواند عمل کند راه سوم: برگزاری آزمون در این باره آیتالله مومن این گونه بیان داشته است: «اما اگر مراجع تقلیدی مانند حاج آقا شبیری زنجانی یا آیتالله وحید خراسانی بخواهند برای خبرگان بیایند، ما غلط بکنیم از آنها امتحان بگیریم! اصلا ما نزد این بزرگان درس میخوانیدم و هرگز چنین کاری را انجام نمیدهیم. فقط از کسانی که برای فقهای شورای نگهبان قهرا روشن نیست که در حد لازم علمیت دارند، به ناچار امتحان گرفته میشود.» راه چهارم: بررسی آثار و تالیفات مکتوب و شفاهی آیت الله مومن گفته است: «یا کسی است که ما آشنایی با او نداریم اما در حوزه تدریس میکند، نوارهای جلسات درس او نیز موجود است، خوب هم درس میدهد، ملا است و در مسائل سیاسی هم اظهارنظر کرده و مواضعش روشن است؛ این فرد هم نیازی به امتحان اجتهاد ندارد. اگر برای ما مشخص شود که کسی کرسی فقاهت دارد، ما از او امتحان نمیگیریم ولی یک زمانی هست که یک نفر فقط برای خودش کرسی فقاهت دارد و فضلای قم هم او را قبول ندارد. خب ما در این شرایط چه کاری باید انجام دهیم؟ طبیعی است که به فقاهت و اجتهاد فرد شک کنیم. باید علمیت یک فرد بین فقها و اعاظم حوزه شایع و مشهور باشد تا کسی خودش را «جا زن» نکند. ممکن است خدای ناکرده چنین آدمی هم باشد». روشن است همه اینها تنها برای این امر، طریقیت دارند و هیچ کدام موضوعیت ندارند و ملاک اصلی تنها تشخیص و به قطع رسیدن فقهای محترم شورای نگهبان است. چنانچه آیت الله مومن بیان داشته است: «آزمون اجتهاد در قانون تعیین شرایط اعضای خبرگان نیامده است. مرجع تشخیص دارا بودن شرایط فوق فقهای شورای نگهبان هستند یعنی فقهای شورای نگهبان باید تشخیص بدهند که فرد این شرایط را دارد یا خیر.» لذا ممکن است شخصی امتحان نداده باشد ولی برای فقهای شورای نگهبان علمیت او محرز باشد و از سوی دیگر شخص دیگری که فقهای شورای نگهبان از او شناختی ندارند با همان سابقه مورد تایید قرار نگیرد. حتی در مواردی شخصی که از عالمی تاییدیه اجتهاد هم دارد در امتحان شرکت کرده است و در امتحان قبول نشده است. همه این موارد تنها در مورد علمیت و اجتهاد افراد است و روشن است تنها ملاک نامزد خبرگان شدن فقط اجتهاد نیست و موارد دیگر هم در این امر دخالت دارند. فی الجمله آنچه مهم است تمکین به قانون است هر چند قانون مورد قبول همه نباشد و نقصهایی هم داشته باشد. منبع: سایت بصیرت [ شنبه 94/11/24 ] [ 10:35 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
از منظر جریان اصلاحات، دولت یازدهم بدنه اجتماعی ندارد و اساساً اعتدال نسخهای برای گذار بیش نیست. اصلاح طلبان معتقدند، دولت روحانی برآمده از شرایط و اقتضائاتی است که پس از ماجرای 88 بر کشور حاکم شد. از منظر آنان مردم از اصولگرایان دلزده شدند بودند و اصلاح طلبان نیز فرصت حضور در رقابت را نداشتند و در نتیجه روحانی توانست از این خلاء استفاده کرده و راهی پاستور شود پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / یحیی ذبیحی
یکی از مباحثی که از ابتدای آغاز به کار دولت یازدهم مطرح بوده، نسبت و ارتباط آن با جریان اصلاحات است. این بحث دامنه دار در مقاطع مختلف پررنگ شده و با نزدیک شدن به انتخابات مجلس دهم، به سوالی اساسی تبدیل شده است. اظهارات چندی پیش رئیس جمهور در همایش استانداران و فرمانداران سراسر کشور و هجمه سنگین وی علیه شورای نگهبان و موضوع تایید صلاحیت های داوطلبان انتخابات، بار دیگر موضوع رابطه دولت و اصلاح طلبان را قابل تامل کرده است. این اظهارات در حالی مطرح شد که اصلاح طلبان با یک فضاسازی سنگین داخلی که از پشتوانه رسانهای خارجی نیز برخوردار است، مدعی هستند 99 درصد دوطلبان آنها ردصلاحیت شده اند که البته ادعایی کذب است. سخنرانی تند و آتشین روحانی در نگاه اول میتواند حمایت از اصلاح طلبان تلقی شود. اما مروری بر نگاه استراتژیک دولت و اصلاحطلبان به یکدیگر مشخص میکند موضوع تا حدی فراتر و عمیقتر از حمایت است و ابعاد دیگری دارد. برای واکاوی قضیه ابتدا به نگاه جریان اصلاحات به دولت می پردازیم. از منظر جریان اصلاحات، دولت یازدهم بدنه اجتماعی ندارد و اساساً اعتدال نسخهای برای گذار بیش نیست. اصلاح طلبان معتقدند، دولت روحانی برآمده از شرایط و اقتضائاتی است که پس از ماجرای 88 بر کشور حاکم شد. از منظر آنان مردم از اصولگرایان دلزده شدند بودند و اصلاح طلبان نیز فرصت حضور در رقابت را نداشتند و در نتیجه روحانی توانست از این خلاء استفاده کرده و راهی پاستور شود پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / یحیی ذبیحی یکی از مباحثی که از ابتدای آغاز به کار دولت یازدهم مطرح بوده، نسبت و ارتباط آن با جریان اصلاحات است. این بحث دامنه دار در مقاطع مختلف پررنگ شده و با نزدیک شدن به انتخابات مجلس دهم، به سوالی اساسی تبدیل شده است. اظهارات چندی پیش رئیس جمهور در همایش استانداران و فرمانداران سراسر کشور و هجمه سنگین وی علیه شورای نگهبان و موضوع تایید صلاحیت های داوطلبان انتخابات، بار دیگر موضوع رابطه دولت و اصلاح طلبان را قابل تامل کرده است. این اظهارات در حالی مطرح شد که اصلاح طلبان با یک فضاسازی سنگین داخلی که از پشتوانه رسانهای خارجی نیز برخوردار است، مدعی هستند 99 درصد دوطلبان آنها ردصلاحیت شده اند که البته ادعایی کذب است. سخنرانی تند و آتشین روحانی در نگاه اول میتواند حمایت از اصلاح طلبان تلقی شود. اما مروری بر نگاه استراتژیک دولت و اصلاحطلبان به یکدیگر مشخص میکند موضوع تا حدی فراتر و عمیقتر از حمایت است و ابعاد دیگری دارد. برای واکاوی قضیه ابتدا به نگاه جریان اصلاحات به دولت می پردازیم. از منظر جریان اصلاحات، دولت یازدهم بدنه اجتماعی ندارد و اساساً اعتدال نسخهای برای گذار بیش نیست. اصلاح طلبان معتقدند، دولت روحانی برآمده از شرایط و اقتضائاتی است که پس از ماجرای 88 بر کشور حاکم شد. از منظر آنان مردم از اصولگرایان دلزده شدند بودند و اصلاح طلبان نیز فرصت حضور در رقابت را نداشتند و در نتیجه روحانی توانست از این خلاء استفاده کرده و راهی پاستور شود. اصلاح طلبان همیشه و آشکارا تاکید کرده اند حمایتشان از دولت یازدهم مشروط است و سعی کردهاند فاصله گذاری میان خود و روحانی را حفظ کنند. البته این روی آشکار ماجراست و در پشت پرده اختلافات و دلخوریهای اصلاح طلبان از دولت، در حد عصبانیت است. نمونه آن هم سخنان یکی از لیدرهای این جریان است که در محفلی خصوصی میگوید؛ «باید به او (روحانی) گوشزد کرد، باید پیغام و پسغام فرستاد که خیال روحانی راحت نباشد. آقای روحانی مثل کسی است که در جمعی میخواستند از رودخانه رد شوند گفت که من اول رد میشوم، اما وقتی رد شد تنه درخت را که این سر و آن سر رودخانه را به هم متصل میکرد به داخل آب انداخته که ما نمیتوانیم دیگر برویم. آقای روحانی آن طرف رفته و به ما ریشخند میزند و ما را مسخره میکند، هدفش این بود که از این پل بگذرد، سادهلوحانه است که از او انتظار داشته باشیم که از جریان اصلاحات دفاع کند. آقای روحانی به فکر انتخابات ریاست جمهوری است و از همین الان به دنبال حذف رقبا است. آقای روحانی در اصلاحات حذف رقبا را دنبال میکند و در اصولگرایان به دنبال ایجاد تشتت و اختلاف است.» و اما نگاه دولت یازدهم و شخص آقای روحانی به اصلاح طلبان چیست؟ از منظر دولت، جریان اصلاحات سال 88 دچار اشتباهی استراتژیک شد. اشتباهی که سران آن را از عرصه قدرت رسمی دور و بدنه اجتماعی آن را سرگردان کرد. از منظر دولت؛ اصلاحات دهه 90 یک بدن بدون سر است. روحانی نمی خواهد نقش واسطه و نماینده سر اصلاحات را برای بدنه ایفا کند. اظهارات تند گاه و بیگاه وی و حمله مستقیم و غیرمستقیم به جریان ها و نهادهای انقلابی، یک هدف را دنبال می کند؛ دولت قصد دارد خود را به عنوان سر جدید جریان اصلاحات معرفی کند. از این رو اظهاراتی مانند سخنرانی هفته گذشته روحانی را نمی توان یک موضع گیری با اهداف صرفاً معطوف به انتخابات مجلس دهم دانست و هدف اصلی روحانی در واقع انتخابات ریاست جمهوری سال 96 است. به نظر می رسد استراتژی بلند مدت دولت یازدهم برای سران اصلاحات نیز آشکار شده است. باید منتظر ماند و دید آنان با سر جدید که درصدد پیوند خوردن با بدنه اجتماعی اصلاحات است چه میکنند! بعید به نظر می رسد این برخورد مسالمت آمیز باشد. همین چند روز پیش بود که عارف به عنوان مرد آرام اصلاحات به دولت هشدار داد؛ «دوستان جریان اعتدال راه خود را از اصلاحطلبان جدا نکنند تا انشالله در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 هم با مشکلاتی رو به رو نشویم.»
منبع: سایت بصیرت [ جمعه 94/11/23 ] [ 3:58 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
انقلاب اسلامی به عنوان تنها انقلاب دینی دوران معاصر، واجد ویژگی هایی منحصر به فرد است و همین خصیصههای استثنایی آن تحیر بسیاری از متفکران و اندیشمندان جهان و به خصوص غرب را برانگیخته است. انقلاب اسلامی در مقطعی از تاریخ به وقوع پیوست که اندیشه لیبرال سرمایه داری با شکست دادن و به حاشیه راندن رقبای خود در عصر مدرنیته همچون نازیسم، فاشیسم و در رقابتی نفسگیر با ایدئولوژی مارکسیسم، خود را برای سروری و فرمانروایی مطلق بر جهان آماده میکرد پایگاه بصیرت / گفتگو با دکتر قدیری ابیانه
گروه سیاسی / بهار انقلاب اسلامی در حالی از راه رسیده که علی رغم فتنه ها و توطئه ها و فراز و نشیبهایی که تاکنون بر سر راهش سر برآورده، به فضل الهی انقلاب دهه چهارم عمر با برکت خود را نیز با موفقیت در حال سپری کردن است. در این میان شناخت رمز ماندگاری انقلاب، مولفهای است که رمز تداوم آن نیز خواهد بود. در این باب با آقای دکتر محمدحسن قدیری ابیانه عضو نظام مهندسی، مدیر تأسیس انجمن نخبگان جهان اسلام و سفیرسابق در مکزیک و استرالیا به گفتگو نشسته ایم. دکتر قدیری ابیانه در این باره اظهار داشتند: انقلاب اسلامی به عنوان تنها انقلاب دینی دوران معاصر، واجد ویژگی هایی منحصر به فرد است و همین خصیصههای استثنایی آن تحیر بسیاری از متفکران و اندیشمندان جهان و به خصوص غرب را برانگیخته است. انقلاب اسلامی در مقطعی از تاریخ به وقوع پیوست که اندیشه لیبرال سرمایه داری با شکست دادن و به حاشیه راندن رقبای خود در عصر مدرنیته همچون نازیسم، فاشیسم و در رقابتی نفسگیر با ایدئولوژی مارکسیسم، خود را برای سروری و فرمانروایی مطلق بر جهان آماده میکرد. انقلاب اسلامی در چنین شرایطی با به چالش کشیدن اندیشه مادی و ضددینی غرب پا به عرصه نهاد و به عنوان تنها انقلاب دینی بر پایه دعوت انسانها به راه انبیاء و پیروی از آموزههای الهی آنان بنا نهاده شد. وی افزود: با گذشت 37 سال از عمر انقلاب اسلامی، حرکت بالنده و پیش رونده آن و ناکامی و ناتوانی نظام سلطه از طراحیها، فشارها و توطئهها علیه آن در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی، آنان را دچار نوعی سردرگمی در تحلیل کرده است، به گونه ای که با مشاهده وضعیت کنونی جامعه ایران دچار سوء فهم در تحلیل میشوند. مدیر تأسیس انجمن نخبگان جهان اسلام با اشاره به عوامل ماندگاری انقلاب بیان کرد: هدایتهای انقلاب اسلامی توسط حضرت امام(ره) و پس از ایشان توسط رهبر معظم انقلاب بر اساس رهنمودهای قرآن، برقراری نظام اسلامی با هدف پیادهسازی اسلام در حکومت اسلامی، مشارکت مردم در امور و حمایت آنان از ولایت فقیه در عرصههای مختلف نه تنها عامل ماندگاری انقلاب اسلامی است، بلکه موجب پیشرفت همهجانبه در عرصههای گوناگون علیرغم همه توطئهها، تحریمها و جنگ تحمیلی هشت ساله میباشد. هدایتهای انقلاب اسلامی توسط حضرت امام(ره) و پس از ایشان توسط رهبر معظم انقلاب بر اساس رهنمودهای قرآن، برقراری نظام اسلامی با هدف پیادهسازی اسلام در حکومت اسلامی، مشارکت مردم در امور و حمایت آنان از ولایت فقیه در عرصههای مختلف نه تنها عامل ماندگاری انقلاب اسلامی است، بلکه موجب پیشرفت همهجانبه در عرصههای گوناگون علیرغم همه توطئهها، تحریمها و جنگ تحمیلی هشت ساله میباشد. وی افزود: اگر نظام اسلامی ایران یک نظام ولایی نبود، رهبری نظام بر عهده حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب نبود، همچنین اگر هدایتهای عالمانه و مبتنی بر قرآن رهبری نظام نبود، قطعا دستاوردهای موجود حاصل نمیشد. در عین حال اگر رهبری این نظام با امام معصوم هم بود اما مردم به وظایف خود عمل نمیکردند، باز هم حکومت پایدار نمیبود، کما اینکه حکومت امام علی(ع) به دلیل عدم مشارکت مردم پایدار نماند و نهج البلاغه شاهدی بر این مدعاست که از گلایه امام علی (ع) از مردم زمان خودش بسیار فراوان آمده است. همچنین یکی از عمده ترین دلایل اینکه بقیه ائمه اطهار علیهم السلام نتوانستند حکومت تشکیل دهند عدم همراهی امت بوده است. دکتر قدیری ابیانه در ادامه گفت: بنابراین شکلگیری ساختار حکومتی مبتنی بر اسلام و ولایت، نقش داعیانه رهبری نظام هم در زمان امام راحل و هم در زمان رهبر معظم انقلاب و نیز مشارکت مردم در امور و حمایت آنان از رهبری و نظام، عامل ماندگاری نظام و بلکه موجب بیداری اسلامی در دنیا شد، به نحوی که امروزه جمهوری اسلامی ایران نه تنها یک قدرت منطقهای بلکه یک قدرت تاثیرگزار در معادلات جهانی محسوب میشود. وی افزود: پایبندی مسئولان به اسلام، تلاش صادقانه آنان، مشارکت مردم در امور و حمایت همگان از ولایت فقیه برای ادامه امن کشور در مسیر صحیح خود امری ضروری است همانطور که حضرت امام(ره) فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. مدیر تأسیس انجمن نخبگان جهان اسلام عنوان کرد: ما هماکنون در یک پیچ تاریخی بسیار حساس قرار داریم، نظم تکقطبی جهان در حال تغییر شکل به نظم جهان چند قطبی است و بیداری اسلامی به رهبریت ایران میرود تا قطب وجود اسلامی را شکل دهد، معمولا در برهههای تغییر نظم جهانی بیشترین جنگها صورت میگیرد در این برهه خطرات و فرصتهای عظیمی نهفته است، حرکت کشور در همه ابعاد نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وظیفه همگان است تا بتوان ضمن عبور امن از این پیچ تاریخی، فرصتهای عظیم آن را نصیب خود و موقعیت خویش را در جهان تقویت کرد. وی گفت: تحقق اقتصاد مقاومتی، اصلاح سبک فرهنگی و اجتماعی زندگی، تلاش همگانی برای تحقق چشمانداز 1404 در این برهه از اهمیت خاصی برخوردار است. اعتماد به خدا و عدم اعتماد به کدخدا میتواند ما را از رفتن به بیراهه مصون نماید. دکتر قدیری ابیانه اضافه کرد: برخی در داخل به اشتباه بر این گزاره تاکید دارند که با تثبیت روزافزون جایگاه کشورمان در عرصههای جهانی، دوران انقلابیگری به پایان رسیده است. این در حالی است که با توجه به تحولات جهانی، تغییر ساختار روابط بینالملل و بیداری اسلامی از یک سو و شکست کمونیسم و لیبرالیسم از سوی دیگر، انقلاب و انقلابیگری ایران وارد عرصه جدید و مهمی شده است. بیش از سه دهه پیش، ما خواستار بیداری کشورهای دیگر بودیم و امروز به برکت انقلاب اسلامی، ملتهای عراق، سوریه، لبنان، بحرین و یمن، جزء بیدارترین ملتهای جهان هستند احساس خطر غرب از گسترش انقلاب اسلامی در جهان و تلاش برای ایرانهراسی، مؤید تاثیرگذاری این پدیده مبارک و پویا است زیرا در غیر اینصورت نیازی به تحریف احساس نمیکردند. تمام تلاشی که در این چند سال دشمنان برای مهار انقلاب به کار بردند نقش بر آب شده است و نه تنها بیداری اسلامی بسیاری از کشورهای اسلامی را دربرگرفته، بلکه زمینه برای بیداری در کشورهای غیراسلامی نیز فراهم شده است وی افزود: انقلاب اسلامی، انقلابی است که بر امواج تفکر، قلبها را به خود معطوف کرده و جانها را جلا بخشیده است. زمانی میگفتیم ملتها باید بیدار شوند، اما آیا بیدارتر از ملت بحرین! بیدارتر از ملت یمن! بیدارتر از ملت عراق و سوریه و بیدارتر از حزبا... لبنان ممکن است؟!» مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام مطرح کرد: «تمام تلاشی که در این چند سال دشمنان برای مهار انقلاب به کار بردند نقش بر آب شده است و نه تنها بیداری اسلامی بسیاری از کشورهای اسلامی را دربرگرفته، بلکه زمینه برای بیداری در کشورهای غیراسلامی نیز فراهم شده است.» وی افزود: امروز با مشهود شدن شکست کمونیسم و لیبرالیسم خلائی در جهان غیراسلامی ایجاد شده است که مکاتب غیراسلامی پاسخگوی آن نیست و تمام تلاش غرب برای تحریف اسلام و انقلاب اسلامی و برای اسلامهراسی و ایرانهراسی به این دلیل است که ملتهای سرزمین غرب و غیراسلامی که در یافتن راه حق احساس درماندگی میکنند، به سمت شناخت اسلام پیش نروند.» تهیه و تنظیم: سید محمد مشکوة الممالک
منبع: سایت بصیرت [ جمعه 94/11/23 ] [ 12:20 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
چنین باوری به هیچ وجه در سیره و اندیشه امام(ره) وجود ندارد که وابستگان به ایشان در برابر قانون استثنا محسوب شوند و از امتیازاتی فراتر از سایر افراد برخودار باشند. به نظر میرسد که اینگونه اظهاراتی که به ظاهر از سر دلسوزی نسبت به نوه امام بیان می شود، مطلوب نوه امام نیز نباشد؛ زیرا به نظر میرسد که حجت الاسلام سیدحسن خمینی که در بیت امام(ره) بزرگ شده و بیش از دیگران به مشی ایشان آگاه است، نیز راضی به برخورداری از امتیاز ویژهای نسبت به سایرین در برابر قانون نباشد! پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / مصطفی قربانی آقای هاشمی رفسنجانی که در ماههای اخیر اظهارنظرات شاذ و عجیبشان در ارتباط با انتخابات در فضای عمومی انتشار یافته و با واکنش افکار عمومی همراه بوده است، در مراسم گرامیداشت سالروز ورود امام خمینی(ره) به میهن که در فرودگاه مهرآباد برگزار شد، با اشاره به ماجرای احراز صلاحیت حجت الاسلام سیدحسن خمینی، گفت: «صلاحیت شخصیتی که اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمیکنند؛ شما صلاحیت خود را از کجا آوردهاید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟ چه کسی به شما تریبون داد؟...» رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه هر آنچه که داریم از امام(ره) داریم، گفت: «همه باید خود را به امام(ره) و بیت امام(ره) بدهکار بدانیم، اما متأسفانه بدهکارها هدیه خوبی به بیت امام(ره) در مقدمه انتخابات ندادند.» هاشمی تصریح کرد: «اگر امام، نهضت امام و اراده عمومی مردم نبود هیچ کدام اینها نیز نبودند. هدیه بدی به بیت امام(ره) در زمانی که باید همه به هم تبریک بگوییم دادند که ان شاءالله خداوند از شما بگذرد و شما را ببخشد.» روح سخنان آقای هاشمی حمله به شورای نگهبان به بهانه انجام وظیفهای است که قانون حدود و ثغور آن را مشخص کرده است! در خصوص این سخنان تاملبرانگیز توجه به چند نکته ضروری است: 1- آقای هاشمی با این بهانه که نهادهای نظام بدهکار امام(ره) هستند، انتظار دارد که این نهادها در بررسی صلاحیت نوه امام(ره) از انجام وظایف قانونی خود سرباز زنند. ضمن اینکه چنین باوری به هیچ وجه در سیره و اندیشه امام(ره) وجود ندارد که وابستگان به ایشان در برابر قانون استثنا محسوب شوند و از امتیازاتی فراتر از سایر افراد برخودار باشند. به نظر میرسد که اینگونه اظهاراتی که به ظاهر از سر دلسوزی نسبت به نوه امام بیان می شود، مطلوب نوه امام نیز نباشد؛ زیرا به نظر میرسد که حجت الاسلام سیدحسن خمینی که در بیت امام(ره) بزرگ شده و بیش از دیگران به مشی ایشان آگاه است، نیز راضی به برخورداری از امتیاز ویژهای نسبت به سایرین در برابر قانون نباشد! 2- اصل استدلال آقای هاشمی نیز نه تنها منطقی نیست و عقل سلیم آن را نمیپذیرد، بلکه خلاف قانون و عرف نیز میباشد. مگر نظام جمهوری اسلامی ایران یک نظام موروثی است که در آن بر اساس قوانین وراثت برای تصدی مسئولیتها در مورد افراد تصمیم گیری شود؟! درواقع، ریشهدار شدن و تثبیت درخت تناور مردم سالاری دینی در نزد مردم و فرهنگ سیاسی ایران، هرگز این استدلال را از آقای هاشمی نمی پذیرد. 3- همانطور که گفته شد، آقای سیدحسن خمینی نیز مانند سایر کاندیداهای ورود به مجلس خبرگان، دارای حقوق و تکالیف یکسان و مشابه در مقابل قانون است و چنانچه به نتیجه بررسی صلاحیت خود اعتراضی داشته باشند، میتواند از مجرای قانون و براساس روندهای پیش بینی شده در قانون در این خصوص اقدام کند. کما اینکه ایشان به نتیجه بررسی صلاحیت خود توسط شورای نگهبان اعتراض کرده است. بنابراین، تا زمانی که بسترهای قانونی لازم برای اعتراض و درخواست تجدیدنظر در رأی شورای نگهبان وجود دارد، بیان اینگونه مطالب نمیتواند با اهداف خیرخواهانه صورت گرفته باشد. به نظر می رسد که این کار آقای هاشمی جز شبههآفرینی و ابهام زایی که نتیجه آن میتواند به آشوب آفرینی در آستانه انتخابات منجر شود، دستاوردی نخواهد داشت. 4- باتوجه به سیاق جلسهای که آقای هاشمی در آن به ایراد سخن پرداختند، که به مناسبت دهه فجر و سالروز ورود امام(ره) به میهن برگزار شده بود، همانگونه که انتظار می رود، جا داشت که آقای هاشمی با بیان سخنانی سنجیده به تقویت مواضع نظام و نهادهای آن در بحث انتخابات پرداخته و به گونهای سخن گویند که ضمن ابهام زدایی از اذهان، زمینه سوءاستفاده و کف و سوت دشمنان و ضدانقلاب فراهم نشود؛ زیرا اقتضای مراسمی مانند دهه فجر و گرامیداشت ورود امام(ره) به میهن جز این نیست. در پایان، همانگونه که اشاره شد، انتظار دوستداران انقلاب از بزرگانی چون آقای هاشمی این است که بیش از پیش مراقب جایگاه خطیر خود بوده و با اینگونه موضعگیریها، جایگاه خود را نزد آنان مخدوش نکنند. از سوی دیگر، از بیت عظمالشأن و نوه گرامی امام(ره) انتظار میرود که تحت تأثیر اینگونه القائات قرار نگیرند؛ زیرا جایگاه آنان نزد آحاد ملت، بویژه دوستداران انقلاب، جایگاهی مورد احترام است و باید مراقب حفظ شأن و جایگاه خود باشند. منبع: سایت بصیرت [ چهارشنبه 94/11/14 ] [ 9:56 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
غلبه احساسات و عواطف راهزن دیگری است که مسیر عقلانیت انتخابات را ناکام خواهد گذاشت! متاسفانه شور و هیجانات رقابتهای انتخاباتی آنقدر بالا میگیرد که گامهای تعقل در نیمه راه رها شده و احساسات و حب و بغضها بصیرت و انتخاب آگاهانه را از آدمی سلب میکند. پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / وحید شفیعی
بنیان رای و انتخاب در نظام مردم سالاری دینی بر داشتن "حجت شرعی" بنا نهاده شده است. در ادبیات و آموزههای دینی، آدمی برای شناخت و تشخیص گزینه اصلح و رای دادن به وی باید حجت شرعی داشته و از توجه به معیارهای ناصواب و یا عدم شناخت و تحقیق و گزینش تنها مبتنی بر ظواهر و احساسات و فارغ از معیارهای غیرعقلی پرهیز نماید. این مساله به انحاء مختلف مورد تاکید بزرگان دینی نیز قرار گرفته است. از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی با صراحت در این زمینه میفرمایند: «باید بگردید، بین خودتان و خدا حجت پیدا کنید؛ یعنی بتوانید از راهی بروید که اگر خدای متعال پرسید شما به چه دلیل به این فرد رأی دادید، بتوانید بگویید به این دلیل. بین خودتان و خدا، دلیل و حجتی فراهم کنید و بعد با خیال راحت بروید رأی بدهید.»(31/2/76)
طبیعی است که حجت در شرع در این زمینه یا از طریق یقین فردی حاصل میشود و یا آنکه افراد امین و صاحب صلاحیت فردی را معرفی نمایند. رهبری تاکید دارندکه : «اگر میتوانید، تشخیص بدهید؛ اگر نمیشناسید، از دیگری که میتواند امین باشد، سؤال کنید.» (28/2/80)
همانطور که مشخص میشود داشتن حجت شرعی در حالت اولیه با داشتن دلیل و برهان اقناعی قرین و ملازم شده است. به واقع انتخابی مبتنی بر حجت شرعی خواهد بود که با نوعی منطق و عقلانیت همراه بوده و بتوان آن را "انتخابی هوشمندانه" نامید.
این امر آنقدر بدیهی بنظر میرسد که اغلب رای دهندگان بدان اعتراف داشته و خود را طرفدار انتخابی عقلانی و هوشمندانه میدانند. اما واقعیت آن است که در مسیر انتخاب عقلانی دامها و راهزنانی پنهاناند که اجازه رسیدن به هدف را به رای دهندگان نمیدهند که نسبت به آنان باید هوشیار بود.
1- اولین آفت در این مسیر میل افراد به "تقلید و پیروی کورکورانه" است. چرا که انتخاب عقلانی دردسرهایی دارد که از جمله آن وقت گذاشتن برای تحقیق و بررسی و تلاش برای شناخت نامزدهای انتخاباتی است. و این هزینه ی است که اغلب افراد از دادن آن اکراه دارند و ترجیح میدهند که در این مساله تقلید نمایند.
2- رهزن دیگر هوشمندی در رای دادن، نشناختن معیارها و شاخصههای گزینه مطلوب است. بهترین معیار در این زمینه رجوع به رهنمودها و توصیههایی است که بزرگان مورد اعتماد جامعه در اختیار ملت و تودهها قرار دادهاند که در راس آنان رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار دارد.
3- یک دیگر از موانع انتخاب مطلوب، تکیه بر یک مولفه و بیتوجهی به شاخصههای دیگر نامزد اصلح است. نتیجه این رویکرد، انتخاب گزینهای است که شاید دارای ویژگی برجستهای باشد، اما فاقد حدمطلوب شرایط دیگر خواهد بود. به واقع باید تلاش شود تا به همه شرایط توجه نمود و از نگاه تک بعدی به نامزدها پرهیز کرد.
4- غلبه احساسات و عواطف راهزن دیگری است که مسیر عقلانیت انتخابات را ناکام خواهد گذاشت! متاسفانه شور و هیجانات رقابتهای انتخاباتی آنقدر بالا میگیرد که گامهای تعقل در نیمه راه رها شده و احساسات و حب و بغضها بصیرت و انتخاب آگاهانه را از آدمی سلب میکند.
5- دوقطبی شدن فضای انتخابات، بستر آلوده است که زمینه برای حذف عقلانیت از صحنه انتخابات را تعطیل خواهد کرد. با دوگانه شدن فضای انتخابات و سیاه و سفید شدن نامزدها، دیگر معیارها و ملاکهای واقعی سنجش به کنار رفته و شاخصهها و مولفههای ساختگی و غیر واقعی معیار گزینش افراد خواهد شد. این در حالی است که معمولا تفاوت گزینهها آنقدر زیاد نیست که یکی را کاملا صالح و دیگری را فاسد دید! یکی را منجی و دیگری را ویرانگر!
این البته به معنا تفاوت و تفوق نامزدها بر یکدیگر نیست که اگر چنین بود دیگر انتخابات معنا و هویت خود را از دست میداد، بلکه تاکید بر آن است که رقابتهای انتخاباتی تا جایی نباید بالا بگیرد که به قربانگاه عقل و آوردگاه عواطف و حب و بغضها تبدیل شود!
توجه به این موانع و عبور از آنها، نویدبخش انتخاباتی معقول و هوشمندانه خواهد بود که رای دهنده در آن هم بر حجت شرعی خود عمل خواهد کرد و نتیجه آن نیز انتخاب افرادی کارآمد و شایسته خواهد بود که موجبات تحقق دولت اسلامی را فراهم خواهند آورد. انشاالله
منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 94/11/12 ] [ 4:14 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
امام خامنه ای: البتّه دوستان ما آن اوقاتی که این قضایا اتّفاق افتاد، به بنده مرتّب توصیه کردند که اسم انقلاب رنگی را نیاورم؛ من هم چون معتقد به مشورتم -بالاخره مشاورین نظر دارند و اهل فکرند- اسم انقلاب رنگی نیاوردم امّا خب انقلاب رنگی بود؛ درواقع کودتای رنگی، یک کودتای رنگی ناموفّق. خب این خیلی مهم است؛ این اتّفاقی که در کشورهای دیگر -در چهار پنج کشور- آمریکاییها با پول، با امکانات انجام دادند و موفّق شدند؛ در جمهوری اسلامی موفّق نشد؛ بااینکه پشتیبانی کردند
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / مهدی سعیدی
واژه ها خنثی نیستند، بلکه در همه حال انتقال دهنده معنا و احساسی هستند که گوینده اراده کرده و یا در پس ذهن خود دارد. لذا انتخاب واژهها در شرح و تحلیل حوادث تاریخ - سیاسی، نقش مهمی در فهم مخاطب از حقیقت آن رخدادها از نگاه ناظر و شارح و ناقل دارد. رویدادهای مختلفی را در تاریخ معاصر میتوان برشمرد که در مناقشات کلامی و تضاد واژهها قرار گرفته و نامهای مختلفی بر آن نهاده شده است. از نهضت مشروطه خواهی ملت ایران، تا نهضت ملی کردن صنعت نفت و از کودتای 28 مرداد و پیروزی انقلاب اسلامی و بسیار حوادث دیگر نمونهای از این موضوعاتاند که قرائتهای مختلفی از آن ارائه گردیده است. یکی از آخرین نمونههای پرمناقشه حوادث انتخابات سال 88 است که برای شرح آن کلیدواژههای مختلفی تولید گردیده و اصطلاحات جدیدی وارده ادبیات سیاسی کشور نموده است. در همین راستا بیانات حکیم فرزانه انقلاب اسلامی قابل توجه است. معظم له در دیدارشان با مردم قم، به بازخوانی فتنه 88 پرداختند و با اشاره به سناریوی دشمن آن اقدام فرمودند: «این کارهایی که در سال 88 کردند، از ابتکارات جدید بود که ابتکار آمریکاییها بود. البتّه در چند جای دیگر تجربه کرده بودند، مخصوص ما نبود؛ در چند کشور دیگر این را تجربه کرده بودند، بعد آمدند همین تجربه را در کشور ما پیاده کنند که آنجور تودهنی خوردند. این ابتکار این بود که به بهانهی انتخابات، در یک کشوری که حالا در آن انتخابات هست و فرض کنیم یک دولتی سر کار است که مورد قبول آمریکا نیست و منافع آمریکا را آنچنان که آنها دلشان میخواهد تأمین نمیکند، انتخاباتی کردهاند و این دولت رأی آورده است؛ بعد بیایند آن اقلّیتی را که رأی نیاورده است بکشانند داخل میدان، بیاورند در خیابان. و برای اینکه این اقلّیت را برجسته کنند و دیده شود، یک رنگی را مشخّص میکنند؛ ارغوانی، گُلی، سبز و مانند اینها؛ آنچه به ما رسید سبزش بود که قبل از آن در جاهای دیگر، رنگهای قرمز و نارنجی و مانند اینها را درست کرده بودند که آن اقلّیتی را که رأی نیاورده است با [این] ترفند بکشانند داخل خیابان. [چون] مردمند دیگر -واقعاً هم مردمند؛ منتها مردمی هستند که نامزد مورد نظر آنها رأی نیاورده است؛ در مردم بودنشان شکّی نیست- هرجا باشند، ایستادگی کنند؛ آنها هم مرتّب کمک کنند و اگر لازم شد پول بدهند، کمک سیاسی کنند، اگر لازم شد حتّی سلاح به دست آنها بدهند تا نتیجهی انتخابات را بههمبزنند. این کار را در چند کشور انجام دادند و موفّق شدند؛ آمدند اینجا هم انجام بدهند، خب نتوانستند؛ اینجا هم عین همان قضیه بود. در تبیین اصطلاح کودتای رنگی یا مخملی باید گفت، این اقدام از شیوههای براندازی نرم و نوعی سرنگون کردن حاکمیت و جابجایی قدرت به وسیله تحولات سیاسی است که به شیوههای آرام و مسالمت آمیز جلوهگر شده است و از شیوه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی بهره میگیرد. این الگو در عرصه انتخابات تجلی پیدا میکند و بر بسیج نیروها و اردوکشی خیابانی تاکید دارد و از هواداران میخواهد تا موفقیت اهداف کودتا در خیابانها بمانند. برای تحقق این بسیج عمومی و برای آنکه بتوان به هواداران برای ماندن در صحنه هویت بخشید، و برای آنکه سطح رقابت سیاسی به مخاصمه سیاسی تغییر یابد و فضای انتخاباتی کاملا غیرعقلانی و متعصبانه گردد و آرایش گروههای سیاسی رقیب بطور حداکثری دوقطبی شود، بهرهگیری از نمادهایی غیریتساز و هویت بخش ضروری است که معمولا با انتخاب رنگی مشخص در انتخابات آغاز میشود.
البتّه دوستان ما آن اوقاتی که این قضایا اتّفاق افتاد، به بنده مرتّب توصیه کردند که اسم انقلاب رنگی را نیاورم؛ من هم چون معتقد به مشورتم -بالاخره مشاورین نظر دارند و اهل فکرند- اسم انقلاب رنگی نیاوردم امّا خب انقلاب رنگی بود؛ درواقع کودتای رنگی، یک کودتای رنگی ناموفّق. خب این خیلی مهم است؛ این اتّفاقی که در کشورهای دیگر -در چهار پنج کشور- آمریکاییها با پول، با امکانات انجام دادند و موفّق شدند؛ در جمهوری اسلامی موفّق نشد؛ بااینکه پشتیبانی کردند.» (19/10/94) تحلیل حوادث سال 88 مبتنی بر الگوی کودتای رنگین، اولین باری بود که با این صراحت توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح میشد. در تبیین اصطلاح کودتای رنگی یا مخملی باید گفت، این اقدام از شیوههای براندازی نرم و نوعی سرنگون کردن حاکمیت و جابجایی قدرت به وسیله تحولات سیاسی است که به شیوههای آرام و مسالمت آمیز جلوهگر شده است و از شیوه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی بهره میگیرد. این الگو در عرصه انتخابات تجلی پیدا میکند و بر بسیج نیروها و اردوکشی خیابانی تاکید دارد و از هواداران میخواهد تا موفقیت اهداف کودتا در خیابانها بمانند. برای تحقق این بسیج عمومی و برای آنکه بتوان به هواداران برای ماندن در صحنه هویت بخشید، و برای آنکه سطح رقابت سیاسی به مخاصمه سیاسی تغییر یابد و فضای انتخاباتی کاملا غیرعقلانی و متعصبانه گردد و آرایش گروههای سیاسی رقیب بطور حداکثری دوقطبی شود، بهرهگیری از نمادهایی غیریتساز و هویت بخش ضروری است که معمولا با انتخاب رنگی مشخص در انتخابات آغاز میشود. تفاوت کودتاهای رنگی با جنبشهای اجتماعی در آن است که جنبشهای اجتماعی نوعی حرکتی طبیعی است که مبتنی بر نیازهای اجتماع شکل میگیرد و در آن حرکت از پائین به بالا یعنی از تودهها آغاز شده و به تدریج با انسجامیابی حرکت و مشخص شدن رهبری و شعارهای جنبش شکل جدی به خود میگیرد. اما کودتاهای رنگین حرکتهایی مصنوعی و طراحی شده از بالا به پائین است که توسط احزاب و گروههای سیاسی و حتی بیگانگان طراحی گردیده و برای تحقق اهدافی مشخص که اغلب کسب قدرت است, به بسیج تودهها دست زده و آنها را از طریق ابزارهای رسانهای به عرصه خیابانها میکشاند. بر آن نام "کودتا" مینهیم تا "انقلاب"! به واسطه آنکه پایه این اقدام نه بر محوریت اکثریت جامعه، بلکه بر اساس همراه نمودن "اقلیت" شکل گرفته است. چرا که اگر جریان سیاسیای که از ابزار کودتای مخملی برای رسیدن به قدرت استفاده میکند، در اکثریت بود، از همان طریق انتخابات به قدرت میسید و دیگر نیازمند بهرهبرداری از این شیوه نبود. اما درست آنگاه که اقلیت سودای کسب قدرت داشته و ناتوان از همراهی اکثریت جامعه است، تمسک به الگوی کودتای مخملی معنا مییابد. البته طراحان و مدعیان غربی این الگو از قبیل "جین شارپ" و ... که سناریو براندازی کشورهای مخالف استکبارجهانی را دنبال میکنند، برای فریب افکار عمومی، آن را به نام "انقلاب" مزین کردهاند و رژیمهای حاکم را نظامهایی غیردموکراتی معرفی میکنند که در آنجا انتخابات حقیقی مبتنی بر مردمسالاری و حاکمیت اکثریت وجود نداشته و نظام سیاسی با تقلب و مهندسی انتخابات مانع تحقق حقیقی رای ملت و پیشبرد اراده اکثریت میگردد! و این درست بزرگترین دروغی است که در "دال مرکزی" سناریوی کودتای رنگی قرار دارد؛ دروغ بزرگ "بیشمار و اکثریت بودن"! بر آن نام "کودتا" مینهیم تا "انقلاب"! به واسطه آنکه پایه این اقدام نه بر محوریت اکثریت جامعه، بلکه بر اساس همراه نمودن "اقلیت" شکل گرفته است. چرا که اگر جریان سیاسیای که از ابزار کودتای مخملی برای رسیدن به قدرت استفاده میکند، در اکثریت بود، از همان طریق انتخابات به قدرت میسید و دیگر نیازمند بهرهبرداری از این شیوه نبود. اما درست آنگاه که اقلیت سودای کسب قدرت داشته و ناتوان از همراهی اکثریت جامعه است، تمسک به الگوی کودتای مخملی معنا مییابد.
این در حالی است که هیچ مکانیزم مشخصی برای این اثبات ادعای دروغین بجز انتخابات وجود ندارد، و جالب آنکه این مهمترین شاخص در الگوی کودتای مخملی مورد تعرض و نفی قرار گرفته است! لذا دیگر شاغول و ترازویی برای سنجش باقی نمانده است. اینجا است که نظرسازیهای دروغین ساخته شده در اتاقهای جنگ روانی به میدان میآیند تا رهزن حقیقت شوند و رسانههای متکثر و زنجیرهای که همگی از یک اتاق فکر هدایت میشوند نیز آتش بیار معرکه شده و دروغ بزرگ "بیشمار بودن" را القاء میکنند. در تکمیل این سناریو است که رمز آشوبهای خیابانی پس از اعلام نتایج انتخابات در الگوی کودتای مخملی، "تقلب" است! چرا که با محور قرار دادن دروغ بزرگ، نتایج انتخابات که حاکی از اقلیت بودن براندازان است، باید کتمان شده و این نظام سیاسی است که باید متهم به تقلب در انتخابات گردد! با این توضیح مشخص است که آنچه توسط جریانی خاص تحت عنوان "موج سبز" در انتخابات دهم ریاست جمهوری شکل گرفت و فردای آن, با حرکت در مسیر نافرمانی مدنی و طرح ادعای تقلب در انتخابات، خواستار ابطال آن گردید، حرکتی مهندسی شدهای از بالا به پائین و مبتنی بر خواست یک جریان سیاسی برای ساختار شکنی و رسیدن به قدرت از طریق غیرقانونی بود که بیش از آنکه عنوان دروغین "جنبش سبز" شایسته معرفی کردن آن باشد باید آن را "کودتای مخملین" نامید. منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 94/11/5 ] [ 2:17 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
حضرت امام خمینی: همانطور که بارها گفته ام، مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دستهای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزشهای والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / رضا موحدی
در نظام های مردم سالار دینی مردم به عنوان تکیهگاه اصلی مورد توجهاند و حکومت بدون اراده و اختیار مردم مسلمان شکل نمیگیرد و بدون پشتوانه ایشان کارهایش را به پیش نخواهد برد. در این نظام مردم سالاری دینی، رأی مردم بر اساس کرامت انسان پیش خدای متعال معتبر است و به عبارتی خداوند به نحوی به مردم اعتماد دارد. در این بین یکی از ملاحظات اساسی در نظام مردم سالاری مشخص کردن جایگاه نخبگان در سلسله مراتب تصمیمگیریهاست. نظریه مخالفی که در برابر نظریه مردمسالاری دینی قرار گرفته و رای و رضایت مردم را در نظام اسلامی کم ارزش میبیند، میتوان مسامحتا "نخبه سالاری اسلامی" نامید. در این نظریه با نوعی بیاعتمادی به مردم در تشخیص مسائل مواجهایم، به نحوی که همه اختیارات تنها در اختیار نخبگان قرار دارند و مردم از هرگونه تشخیصی ناتوانند! و کار را باید به کارشناس سپرد! در این نگاه همه امور جامعه اسلامی باید به نخبگان سپرده شود و مردم تنها باید به عنوان پشتیبان نظر ایشان در صحنه حضور داشته و ایشان را در تصمیمات اتخاذ شده همراهی نمایند، چرا که بدون همراهی ملت، تصمیمات نخبگان کارآیی لازم را نخواهد داشت و عملی نمیگردد! این نظر تنها به "بهترین وضعیت" بسنده کرده و به بهانه "اجرای ایده آل" همه انتخابها و اتخاذ "بهترین تصمیمات"، به تدریج همه امور را برعهده کارشناسان و نخبگان جامعه سپرده و مردم عوام- که اتفاقا رکن اصلی مردمسالاری دینی را تشکیل میدهند – را در کناری منتظر تصمیم نخبگان نگه میدارد تا تصمیم اتخاذ شده را در زمان لازم مورد تاکید قرار دهند! در این رویکرد به تدریج نخبگان - که در نظام مردمسالار دینی از جایگاه رفیعی به عنوان "مشاور" مردم برخوردارند – به جای مردم قرار گرفته و نوعی ولایت بر آنان مییابند به نحوی که میتوانند به جای آنها تصمیم بگیرند! در این نگاه ابعاد مختلف زوایای زندگی آدمی در اختیار متخصصین خواهد بود و آنها برای شما تعیین تکلیف خواهند کرد! غافل از اینکه خداوند اراده کرده است که آدمیان با اراده و اختیار خود گام برداشته و در مسایل مختلف تصمیم بگیرند و در مسیر همین تلاش برای تصمیم گیری است که زمینه برای رشد و کمال فراهم میآید و مبنای عقاب و پاداش نیز برخاسته از همین اختیار و انتخاب است و البته این "اراده محوری" منظور نظر، نافی مشورت گیری از کارشناسان نیست ؛ مشورتی که نافی اختیار فرد نبوده و "مشاور در جای قیم" قرار نمیگیرد. حضرت آیت الله خامنهای در عباراتی به صراحت انتخابات مختلف را از اختیارات و حقوق مردم دانسته و تاکید میدارد که فرض و احتمال خطا و اشتباه موجب آن نمیشود که مردم را صاحب صلاحیت ندانسته و این حق را در اختیار نخبگان قرار دهیم: «اینجا هیچکس - نه رهبری، نه دولت، نه متنفذین حزبی - به مردم ما امر و نهی نمیکند؛ مردم به قدر سعهی اطلاعاتِ خودشان تحقیق و مطالعه و مشورت میکنند و فرد مورد نظرشان را برمیگزینند. ممکن است آنچه آخر سر به نظرشان میرسد، درست هم نباشد - اشتباه باشد - اما خودشان هستند که تصمیم میگیرند؛ و اگر این کار را برای خدا و حاکمیت ارزشهای الهی بکنند، اجر وافری هم پیش خدای متعال دارند؛ این خیلی اهمیت دارد.»( 25/3/84.) حضرت امام(ره) نیز در عبارات فراوانی این نگاه "قیم مآبانه" را در عرصههای مختلف به نقد کشیده است که مشهورترین آنها در آستانه انتخابات دور سوم مجلس شورای اسلامی بود. ایشان در عباراتی در نقد این نگاه قیم مآبانه که معتقد بود مردم باید به افرادی که جناحهای سیاسی(به عنوان نخبگان و خبرگان سیاسی!) معرفی میکنند رای دهند، چنین فرمودند: «همانطور که بارها گفته ام، مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دستهای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزشهای والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند.»(11/1/67) حضرت امام(ره) در عباراتی حکیمانه در برابر جریانی انحرافی که در آستانه انتخابات دوم مجلس مدعی شده بود از آنجا که در اسلام سیاست امری تخصصی است تنها اسلام شناسان باید در آن دخالت کنند و دیگران باید از آنها تبعیت نمایند، چنین هشدار میدهد: «از قراری که من شنیدهام در دانشگاه بعضی از اشخاص رفتهاند گفتهاند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا میگفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حق مجتهدین است، آنجا شکست خوردهاند، حالا عکسش را دارند میگویند. این هم روی همین زمینه است، اینکه میگویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین میکند، انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همه ملت را تعیین میکند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این طور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند، این معنی دارد که مثلا" یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، اینها هم بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار؟! ... دانشگاهیها بدانند این را که همانطوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند. فرق ما بین دانشگاهی و دانشجو و مثلا" مدرسهای و اینها نیست، همهشان با هم هستند. اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبی را گفتند، این یک توطئهای است برای اینکه شما جوانها را مأیوس کنند.»(9/12/62) منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 94/11/5 ] [ 2:15 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
نباید فراموش کرد که شش سال پیش، آمریکاییها به همراه متحدان خود، توانستند کودتای مخملی در بستر انتخابات دهم ریاستجمهوری به راه اندازند. هر چند این کودتا با عنایات الهی، درایت و قاطعیت رهبر معظم انقلاب و بصیرت مردم ناکام ماند و فتنه عمیق 88 شکست خورد؛ لکن امروز دشمنان با تلاش برای پیادهسازی پروژه نفوذ، به انتخابات دو مجلس شورا و خبرگان در انتخابات هفتم اسفندماه چشم دوختهاند.
پایگاه بصیرت / دکتر یدالله جوانی
دکتر یدالله جوانی منطق تأیید یا رد صلاحیت نامزدها انتخابات در جمهوری اسلامی، مظهر مشارکت سیاسی ملت برای اداره امور کشور است. طبق اصل ششم قانون اساسی، در جمهوری اسلامی ایران اداره کشور متکی به آرای عمومی است. مردم ایران طبق این اصل، مسئولان ادارهکننده کشور را به صورت مستقیم برمیگزینند. در هفتم اسفندماه، دو انتخابات مهم به صورت همزمان برگزار میشود. انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری که هر یک از این دو مجلس، نقش مهمی در اداره کشور دارد. در تمامی کشورهایی که دارای نظام انتخاباتی هستند و مردم به انتخاب مسئولان دست میزنند؛ انتخابات دارای مجموعهای از قوانین و مقررات است. شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان و همچنین کیفیت برگزاری انتخابات، از مهمترین مسائل هر انتخابات است. اکنون و در آستانه برگزاری انتخابات هفتم اسفندماه، فضای سیاسی کشور، به شدت تحت تأثیر موضوع تأیید یا رد صلاحیت نامزدها قرار گرفته است. عدهای شورای نگهبان را به شدت مورد هجوم قرار داده و عمل شورای نگهبان را در تأیید گروهی و رد گروهی دیگر برنمیتابند. منطق این تاختن به شورای نگهبان در این جمله خلاصه میشود که میگویند: «احرازکننده اصلی صلاحیتها ملت است!» آیا اینچنین است و شورای نگهبان نباید نسبت به تأیید یا رد صلاحیتها اقدام کند. آیا خود مردم میتوانند کار شورای نگهبان را هم انجام دهند؟ برای پاسخ به این قبیل پرسشها باید گفت؛ در تمامی کشورهای دارای انتخابات، اولاً انتخابشوندگان باید دارای مجموعهای از شرایط و صلاحیتها باشند و ثانیاً دستگاهها یا نهادهایی طبق قانون باید این شرایط و صلاحیتها را احراز کنند. به عبارت دیگر، کسانی طبق قانون وارد عرصه رقابتها میشوند و مردم به انتخاب آنها دست میزنند که دارای شرایط لازم باشند. برای انتخابات همین دوره مجلس شورای اسلامی، بیش از 12 هزار نفر به عنوان داوطلب ورود به مجلس نامنویسی کردهاند. آیا تمامی این 12 هزار نفر دارای شرایط و صلاحیت ورود به عرصه رقابتها هستند؟ پاسخ روشن است. طبق قانون باید به شرایط توجه داشت و تکتک این افراد را، با توجه به شرایط مورد بررسی قرار داد. طبق ماده 28 قانون انتخابات مجلس، شرایط انتخابشوندگان برای مجلس شورای اسلامی عبارت است از: 1ـ اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛ 2 ـ تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران؛ 3 ـ ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه؛ 4ـ داشتن حداقل مدرک کارشناسی ارشد یا معادل آن؛ 5ـ نداشتن سوء شهرت در حوزه انتخابیه؛ 6 ـ سلامت جسمی در حد برخورداری از نعمت بینایی، شنوایی و گویایی؛ 7 ـ حداقل سن سیسال تمام و حداکثر هفتادوپنج سال تمام. طبق تبصرهای، داوطلبان نمایندگی اقلیتهای دینی از التزام عملی به اسلام مستثنی بوده، باید در دین خود ثابتالعقیده باشند. بر اساس ماده 30 قانون انتخابات، اشخاص زیر از داوطلبشدن برای نمایندگی محرومند: 1 ـ کسانی که در جهت تحکیم مبانی رژیم سابق نقش مؤثر داشتهاند؛ 2 ـ ملّاکان بزرگ که زمینهای موات را به نام خود ثبت کردهاند؛ 3 ـ وابستگان تشکیلاتی و هواداران احزاب، سازمانها و گروههایی که غیرقانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه اعلام شده است؛ 4ـ کسانی که به جرم اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران محکوم شدهاند؛ 5 ـ محکومان به ارتداد به حکم محاکم صالحه قضایی؛ 6 ـ مشهوران به فساد و متجاهران به فسق؛ 7 ـ محکومان به حدود شرعی مگر آنکه توبه آنان ثابت شده باشد؛ 8 ـ قاچاقچیان موادمخدر و معتادان به این مواد؛ 9 ـ محجوران و کسانی که به حکم دادگاه مشمول اصل 49 قانون اساسی باشند؛ 10ـ وابستگان به رژیم سابق؛ 11ـ محکومان به خیانت، کلاهبرداری، اختلاس، ارتشا، غصب اموال دیگران و محکومان به سوءاستفاده مالی به حکم محاکم صالحه قضایی. با توجه به آن شرایط برای داوطلبان و مجموعه کسانی که از حضور در صحنه رقابتهای انتخاباتی به دلایل قانونی محرومند، آیا میتوان گفت تمام 12 هزار نفری که نامنویسی کردهاند، دارای آن شرایط بوده و از گروه فاقد صلاحیت هم نیستند؟ پاسخ روشن است. باید تکتک کسانی که نامنویسی کردهاند بررسی وضعیت شوند. براساس اصل 99 قانون اساسی، نظارت بر انتخابات برعهده شورای نگهبان است. نظارت شورای نگهبان بر انتخابات طبق تفسیر انجام شده براساس اصل 98، نظارت استصوابی است. یک بعد مهم نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات، به احراز صلاحیتها برمیگردد. در واقع، باید برای شورای نگهبان مشخص شود که فلان فرد نامنویسی کرده برای انتخابات مجلس، به اسلام و نظام اسلامی اعتقاد و التزام عملی دارد و وفادار به قانون اساسی بوه و به اصل مترقی ولایتمطلقه فقیه، ضمن اعتقاد ابراز وفاداری داشته است. باید برای شورای نگهبان نداشتن سوءشهرت، مشهور نبودن به فساد، نداشتن سابقه خیانت، کلاهبرداری، اختلاس، ارتشا، غصب اموال، نداشتن وابستگی به رژیم سابق، نداشتن سابقه محکومیت قضایی، نداشتن سابقه مقابله با جمهوری اسلامی ایران و نداشتن سابقه وابستگی تشکیلاتی به احزاب و گروههای غیرقانونی محرز شود. در یک نگاه مشخص میشود که چه کار سنگینی را قانون برعهده شورای نگهبان قرار داده است. در شرایط عادی، این کار سنگین است. اما واقعیت این است که کشور با جبهه استکبار و نظام سلطه بهصورت همهجانبه درگیر است. در این شرایط، برگزاری انتخابات به هوشمندی بیشتری نیاز دارد. نباید فراموش کرد که شش سال پیش، آمریکاییها به همراه متحدان خود، توانستند کودتای مخملی در بستر انتخابات دهم ریاستجمهوری به راه اندازند. هر چند این کودتا با عنایات الهی، درایت و قاطعیت رهبر معظم انقلاب و بصیرت مردم ناکام ماند و فتنه عمیق 88 شکست خورد؛ لکن امروز دشمنان با تلاش برای پیادهسازی پروژه نفوذ، به انتخابات دو مجلس شورا و خبرگان در انتخابات هفتم اسفندماه چشم دوختهاند. آنان به دنبال تأثیرگذاری بر کمّ و کیف انتخابات در ایران هستند. آنان به دنبال مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی با مختصاتی هستند که بتوانند بر اعضای آن و تصمیمات این دو مجلس، به اقتضای منافع خود اثر بگذارند. در چنین شرایطی، این نهاد شورای نگهبان است که برای خنثیسازی توطئه دشمن از طریق نفوذ، باید امر احراز صلاحیتها را با دقت و جدیت بیشتری دنبال کند. این یک مطالبه جدی عمومی از شورای نگهبان است و در واقع بخشی از حقالناس محسوب میشود. بدیهی است که کار شورای نگهبان سخت خواهد بود؛ زیرا همان جریانی که در سال 88 با برنامهریزی قبلی و بر اساس طرح کودتای مخملی آمریکا، کشور را دچار فتنه و آشوب کرد، اکنون فعال شده و میخواهد از طریق انتخابات به قدرت بازگردد. این جریان برای انتخابات هفتم اسفند، نقشه و برنامه دارد و میخواهد با فروریختن سد نظارت استصوابی شورای نگهبان از یک سو و با عملیات روانی و تبلیغات رسانهای مبتنیبر تحلیلهای غلط از سوی دیگر، به هر دو مجلس نفوذ کند. همسویی این جریان با غرب، سبب شده تا کشورهای غربی و رسانههای آنها، به طریق مختلف به کمک این جریان آمده، تا شاید بتوانند بر رفتار انتخاباتی مردم ایران به نفع این جریان اثر بگذارند. این جریان با داشتن یک تحلیل از مردم ایران از منظر جامعهشناختی، بهدنبال مظلومنمایی و گرفتن ژست طرفداری از حقوق مردم با هدف جلب آرای عمومی است. برای نمونه در حالی که چند برابر کرسیهای مجلس، اصلاحطلبان تأیید صلاحیت شدهاند، بهگونهای فریاد میزنند که گویا فقط و فقط اصولگراها تأیید شدهاند و تمامی اصلاحطلبان رد صلاحیت شدهاند. آیا این حرف درست است که رئیسیجمهور میگوید انتخابات مال یک جناح نیست که یک جناح تأیید شود و یک جناح رد صلاحیت شود؟ اساساً شورای نگهبان در موضوع تأیید یا رد صلاحیتها، جریانی و جناحی بررسی صلاحیت نمیکند که نتیجهاش، تأیید یا رد یک جریان باشد. شورای نگهبان، تکتک افراد را بر اساس قانون بررسی وضعیت میکند. بر همین اساس است که ملاحظه میشود، بیشتر رد صلاحیت شدگان از نمایندگان مجلس فعلی، افراد وابسته به جریان اصولگرا هستند. این ظلم به شورای نگهبان است که افرادی یا جریانهایی برای دوقطبیسازی جامعه و ایجاد موج سیاسی به نفع جریان خود، به دروغپردازی روی آورده تا در انتخابات به نتیجه موردنظر برسند. رعایت اخلاق سیاسی از سوی تمامی مسئولان، نخبگان و رسانهها در انتخابات مورد انتظار مردم است. اگر این اخلاق سیاسی در سال 88 رعایت میشد و شورای نگهبان و دیگر دستاندرکاران انتخابات، با دروغپردازیهای بزرگی چون ادعای تقلب، به عدم امانتداری متهم نمیشدند، کشور آن خسارتهای بزرگ را متحمل نمیشد. امروز باید مراقب باشیم با تکرار همان بداخلاقیهای مبتنیبر منفعتطلبی حزبی و باندی، کشور را به شکل دیگری دچار خسارت نکنیم. باید همگان به تصمیمات شورای نگهبان گردن نهند و اگر اعتراضی هست از مجاری قانونی دنبال کرده و از ایجاد جنجال و تنش در جامعه برای موجسواری پرهیز کنند. منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 94/11/5 ] [ 2:9 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |