یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
روحانی شخص رئیس جمهور نیست، هر چند هم شهرتش روحانی است و هم شخصیت حقوقی اش، اما در این نوشتار روحانیت از منظر دیگری روحانی است.
گروه داخلی «تیتریک» ؛هر چه از انقلاب دور می شویم خطرها برای نظام و جمهوری اسلامی نیز بیشتر می شود، چون پیشرفت کشور عزیزمان در همه عرصه ها غیر قابل انکار است. خودمان گاهاً خودمان را قبول نداریم و مرغ همسایه را کماکان غاز می پنداریم، اما بدانید دنیا به اقتدار ایران اسلامی سر تعظیم فرود آورده است.
اینکه بعضی شنیده ها و گفته های به اصطلاح روشن فکرانه از رسانه های معاند به گوش می رسد، یا از زبان عده ای که با تجزیه و تحلیل و پرسش گونه زندگی کردن سعی در رسیدن به جواب را دارند! فعلاً بماند. سال ها از پیروزی انقلاب گذشته و نقد های مختلف به شخصیت ها و سازمان های مختلف شده و این رویه همچنان نیز ادامه دارد. یکی از نقد هایی که در کوچه و خیابان از عوام به گوش می رسد و بصورت همه گیر گوش تا گوش انتقال پیدا کرده ،نقد به روحانیت است. بی پروا می گویم یکی از خصلت های مردم کشور های توسعه نیافته خوراک پذیر بودن آنهاست. بدون اینکه از طریق استدلال و اگاهی به حقیقت چیزی برسند صرفاً بر اساس شنیده ایی که نامش را می توان اطلاعات گذاشت آن را می پذیرند و با هر انگیزه ای آن را تکرار می کنند. در تاکسی و یا در نانوایی و یا در محفلی که به هر حال به زندگی روز مره ما نزدیک تر است چیز هایی به گوش می رسد که نمی دانم منشاء اش کجاست و چگونه در ذهن متکلم نقش بسته است. به عنوان نمونه اگر بخواهی شکل و شمایل ادبی تری به شنید ه ها بدهی شنیده می شود که آیا نقش روحانیت در جامعه کمرنگ شده ؟ آیا سایه میرزای شیرازی، آیت الله مدرس، شهید مطهری، نواب صفوی و ... هنوز در جامعه اسلامی وجود دارد؟ به ضرس قاطع می گویم روحانی همان روحانی است. نقش و مبارزه روحانیت از قبل از پیروزی انقلاب و در آن شرایط حساس زمانی در تاریخ ثبت و ماندگار شده است. لازم نمی دانم از شکنجه ها و نقش برجسته روحانیون در به ثمر رسیدن انقلابی بگویم که اگر این جان بر کفان نبودند ... در طول تاریخ و در ادوار مختلف امامان برخورد های متفاوتی داشتند و در هر برحه از زمان به فراخور زمانه الگوی رفتاری خاصی را پیش می گرفتند. تاریخ مصداق های فراوانی از نوع رفتار امامان و مخصوصاً زمان پیامبر و هنگام تشکیل حکومت اسلامی در صدر اسلام را دل خود جا داده است که کمی مطالعه در این زمینه صحت این گفتار را تأیید خواهد کرد. قبل از انقلاب و زمانی که قدرت دست طاغوت بود در گوشه کنار کشور روحانیون در کنار مردم و سایر اقشار مختلف جامعه به تبلیغ اسلام و مبارزه با رژیم ستم شاهی می پرداختند. این گروه ها به صورت غیر رسمی و در شرایطی که کوران محدودیت های رژیم در همه صحنه های جامعه به چشم می خورد و ساواک با هر کنشی از سوی اسلام خواهان واکنشی نشان می داد و برخورد می کرد، قادر بودند سره از ناسره را تشخیص و ثابت قدم در صحنه حضور یابند. آن زمان هر کس از منظر خود و با هر ابزار و وسیله ای به مبارزه با طاغوت بلند شده بود. تحریم تنباکو، گروه فدائیان اسلام، سخنرانی های روحانیون، شعار نویسی ها و صدها مورد دیگر نمونه ای از حضور و فعالیت چشم گیر شخصیت هایی است که مورد اماج هر حمله ای قرار گرفتند اما حاضر نشدند زیر پرچم طاغوت بمانند. به برکت نفوذ اسلام دردل امت شیعه ایران، انقلاب به بار نشست و حکومت اسلامی تشکیل شد. در طول سال های بعد از انقلاب وزارت خانه ها و نهاد آموزشی و یکایک دستگاه های کشور با تعریف مشترک قانون اساسی در زیر پرچم ولایت فقیه و یک قانون اساسی اسلامی به جلو حرکت نمودند. بنابراین دانشگاه ها و حوزه و سایر نهاد های فرهنگی بعد از تشکیل حکومت اسلامی به طور نظام مند در سایه حکومت اسلامی به فعالیت پرداختند و دوره تک روی ها به اتمام رسید.بنابراین در دوره ای که حکومت اسلامی اینگونه در جامعه سایه گسترده و کشور های مسلمان در قالب بیداری اسلامی علیه حکومت دیکتاتوری خود قیام کرده اند، ضرورتی نیست که شخصیت ها به طور انفرادی و یا در قالب های کوچک برای مبازره با ظلم برخیزند. زیرا فلسفه تشکیل شدن حکومت اسلامی در این سامان همین بوده که در برابر کفر بایستد و در دفاع از ارزش های اسلام دستورات الهی و مشی قران را پیش بگیرد. پس روحانی همان روحانی است اما زیر پرچم حکومت اسلامی است. حرکت انفرادی در چنین بدنه ای منسجم و الهی ضرورتی ندارد زیرا همه زیر پرچم الهی ولایت فقیه و حکومت اسلامی هستیم. [ شنبه 92/4/22 ] [ 6:10 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
گاردین در ادامه افشاگری درباره جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا، از همکاریهای نزدیک مایکروسافت با این سازمان پرده برداشت. مایکروسافت زمینه دسترسی به مکالمات صوتی و تصویری اسکایپ را برای این نهاد امنیتی فراهم کرده است.
گروه بین الملل« تیتریک »؛گاردین در ادامه افشاگری درباره جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا، از همکاریهای نزدیک مایکروسافت با این سازمان پرده برداشت. مایکروسافت زمینه دسترسی به مکالمات صوتی و تصویری اسکایپ را برای این نهاد امنیتی فراهم کرده است. روزنامه گاردین در ادامه افشاگریها پیرامون سیستم عظیم و مخوف جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) و پروژه جنجالبرانگیز پریسم در این سازمان، اعلام کرده اسناد فوق محرمانهای به دست آورده که نشان میدهد کمپانی مایکروسافت که مالکیت سرویس محبوب اسکایپ را در اختیار دارد، امکان تجسس در تماسهای متنی، صوتی و تصویری کاربران اسکایپ را برای آژانس امنیت ملی آمریکا فراهم کرده است. این اسناد هم همچون مدارک تکاندهنده دیگری که گاردین در هفتههای اخیر درباره فعالیتهای پنهان آژانس امنیت ملی آمریکا منتشر کرده توسط ادوارد اسنودن، متخصص 29 ساله امنیت دیجیتال و پیمانکار پیشین این سازمان در اختیار این روزنامه بریتانیایی قرار گرفته و روز پنج شنبه (20 تیر، 11 ژوئیه) منتشر شده است. ادوارد اسنودن میگوید هدفش از انتشار این اسناد نشان دادن همکاریهای نزدیک غولهای تکنولوژیک جهان، از جمله گوگل، فیس بوک و مایکروسافت با نهادهای اطلاعاتی در ایالات متحده در سه سال گذشته است. آخرین اسناد منتشرشده در گاردین، نقطه پایانی است بر تصور امن بودن و غیرقابل کنترل بودن مکالمات مبتنی بر سرویس اسکایپ؛ تصوری رایج در جهان که به گواه این اسناد، چیزی جز توهم نبوده است. یکی از دلایل محبوبیت چشمگیر اسکایپ در سراسر جهان، همین تصور عمومی درباره امن بودن این سرویس و رمزگذاری مکالمات متنی، صوتی و تصویری آن است، اما ظاهرا کمپانی مایکروسافت پس از دریافت دستور، از فوریه 2011 به آژانس امنیت ملی آمریکا اجازه داده سیستم رمزگذاری این سرویس را دور بزند و به اطلاعات خصوصی شهروندان دست پیدا کند. رسوایی بزرگ برای مایکروسافت و دولت آمریکا بر اساس این اسناد فوق محرمانه، با امکان ویژهای که مایکروسافت 9 ماه پس از خرید اسکایپ در اختیار NSA قرار داده، دادههایی که این سازمان از سرویس اسکایپ به دست میآورده سه برابر شده است. آژانس امنیت ملی امریکا این دادههای خصوصی که شامل مکالمات متنی، صوتی و تصویری میشود را به طور مستمر با پلیس فدرال آمریکا (FBI) و همچنین سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) به اشتراک گذاشته است. این در حالی است که اسکایپ که امروز بیش از 650 میلیون کاربر ثبت شده در سراسر جهان دارد، همواره مدعی بوده که «از حریم خصوصی کاربران و محرمانگی دادههای خصوصی آنها حفاظت میکند و محتوای ارتباطات و ترافیک دادهها را در اختیار هیچ شخص یا نهاد دیگری قرار نمیدهد.» پیشتر یک پژوهشگر ایرانی امنیت شبکه اعلام کرده بود که نشانههایی مبنی بر کنترل مکالمات متنی اسکایپ یافته است. بر اساس اسنادی که گاردین منتشر کرده، مایکروسافت اجازه دسترسی به سرویس ایمیل «هاتمیل» و سرویس ذخیرهسازی ابری «اسکای درایو» را هم به آژانس امنیت ملی آمریکا داده است؛ سرویسی که حالا در سراسر جهان بیش از 250 میلیون کاربر دارد. تنش در روابط غولهای دنیای اینترنت با دولت اوباما اسناد جدید همچنین نشان میدهد که رابطه غولهای تکنولوژیک با دولت اوباما رابطهای پرتنش است. مدیران این کمپانیها بارها از مقامات دولتی خواستهاند به آنها اجازه دهند تا اطلاعات لازم درباره همکاریهای خود با آژانس امنیت ملی را منتشر کنند تا کاربران از جزئیات ماجرا باخبر شوند، اما مقامات دولتی همواره مانع از انجام این کار شدهاند. پیش از این ادوارد اسنودن اعلام کرده بود اسنادی در اختیار دارد که نشان میدهد آژانس امنیت ملی آمریکا از طریق برنامه بحثبرانگیز پریسم به سیستم کمپانیهای اصلی دنیای اینترنت، از جمله گوگل، فیس بوک، اپل، یاهو و … دسترسی مستقیم دارد. اگرچه همه این کمپانیها اعلام کردند که از وجود چنین برنامهای بیخبرند و فقط در صورت دریافت حکم قانونی از سوی دادگاه با این آژانس امنیتی همکاری کردهاند، اسناد جدید نشان میدهد که همکاری غولهای «سیلیکون ولی» یا «دره سیلیکون» با نهادهای اطلاعاتی آمریکا عمیق و ادامهدار است. دولت آمریکا ادوارد اسنودن را به «خیانت» و «افشای اسناد محرمانه» متهم کرده و مدعی است که با اقدامات او، امنیت ملی آمریکا به خطر افتاده است. در مقابل، آقای اسنودن گفته که بهرغم خطرات جدی، تنها به دلیل «حراست از حقوق اساسی شهروندان جهان» دست به افشاگری زده است. او همچنان در بخش ترانزیت فرودگاه مسکو مترصد دریافت تاییدیه پناهندگی است، اما همانطور که گفته بود به افشاگریهای خود ادامه میدهد؛ افشاگریهایی که به نظر میرسد دولت آمریکا را در برابر چالشی بزرگ قرار داده است.
منبع:دانا [ شنبه 92/4/22 ] [ 12:39 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در حالی که روزنامه شرق سعی دارد القا کند که مطرح کردن موضوع دروغین هولوکاست اشتباه بود اما شواهد نشان می دهد هجمه بی سابقه به احمدی نژاد در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانهی غصب فلسطین بود، افکار عمومی جهان را به پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر کرده باشد.
گروه سیاسی« تیتریک »؛روزنامه اصلاح طلب و زنجیره ای شرق اخیرا با انتشار مطلبی درباره هولوکاست" داستان «هولوکاست» از آغاز تا پایان یک دولت " به بهانه سخنان رئیس جمهور در مراسم صدا و سیما سعی کرد با تحریف تاریخی و جناحی حقیقت یک واقعه ساختگی را زیر سوال برده و علی رغم دستاوردهای بزرگ و موفق طرح مسئله هولوکاست در شکست هیمنه دروغین غرب و رژیم صهیونیستی در دنیا؛ آنرا به نوعی اشتباه معرفی کند!این روزنامه سعی کرد با استناد به عصبانیت برخی محافل غربی از طرح مسئله " هولوکاست"، بگوید: اسرائیل برنده این موضوع بوده است! احمدی نژاد در این نشست گفت: «گفتمان نفی بحث هولوکاست را ما از موضع انسانی مطرح کردیم و گفتیم فرض کنیم که چنین اتفاقی افتاده، چرا فلسطینیها باید تاوان آن را بدهند. ما گفتیم اگر بخواهید مساله فلسطین را حل کنید راهحل آن این است که مشترکا کسی را که جرمی مرتکب شده مجازات کنیم نه اینکه اینگونه باشد که گنه کرد در بلخ آهنگری/به شوشتر زدند گردن مسگری. طرح مساله هولوکاست ستونفقرات نظام سرمایهداری را متلاشی کرد چون تنها عنصر قدسی باقیمانده در این نظام بود. برای نظام سرمایهداری، خدا، پیامبر، دین و ارزشها قداست ندارد و تنها محوری که همه نسبت به آن تعصب داشتند که کسی نباید وارد آن شود مساله هولوکاست بود که ما بسیجیوار درباره آن سخن گفتیم.» این روزنامه به اصطلاح اصلاح طلب همچنین با اذعان به حمایت تلویحی خاتمی از هولوکاست یادآور شد: پس از اظهارات احمدینژاد، محمد خاتمی، رییسجمهوری سابق ایران، در مصاحبهای با روزنامه فایننشالتایمز ضمن تایید واقعیت هولوکاست، همزیستی اسراییل و فلسطین را قابلقبول دانست. خاتمی یکبار هم که برای دیداری هشتروزه به استرالیا رفته بود در مصاحبهای با رسانه«لیت لاین» در استرالیا هولوکاست را یک تراژدی وحشتناک خواند که در اروپا روی داده است. او گفت که«هولوکاست یک واقعه تاریخی بود که در اروپا اتفاق افتاد و از نظر من این واقعه یک تراژدی بود و امروز هم هر واقعهای مثل هولوکاست بدون در نظر گرفتن اینکه آن واقعه در کجا یا چگونه اتفاق میافتد باید محکوم شود. چه این واقعه در اروپا و در قالب یهودستیزی باشد و چه علیه مردم ستمدیده آفریقا اعمال شود و چه این واقعه در فلسطین و علیه مردم فلسطین به مورد اجرا گذارده شود و بهطور کلی در هر کجای جهان که نسلکشی صورت بگیرد باید آن را محکوم کرد» به نظر میرسد آنچه در این نوشته با عنوان رفتار غلط دولت در سیاست خارجی که برخلاف سیاست تنش زدایی دولتهای پیشین بوده معرفی شده و با طرح مسائل تهاجمی چون هولوکاست زیر سوال رفته قدری قابل انتقاد به نظر میرسد. بی شک یکی از نقاط قوت دولتهای نهم و دهم که بارها مورد تایید رهبری قرار گرفته است زبان طلبکارانه در برابر زورگویی های غرب است که از جانب ایشان با عنوان بازگشت گفتمان امام به عرصه سیاست خارجی نامگذاری شده است. از همین رو با یک بررسی اجمالی در سخنان رهبری و استفاده مکرر ایشان از طرح مساله هولوکاست حتی میتوان ایشان را جدی ترین مطرح کننده و پشتیبان این گفتمان در فضای سیاست خارجی قلمداد کرد. رهبر انقلاب در پیام به حجاج در سال 85 با اشاره به بی اعتباری ادعاهای مستکبرین به رفتارهای متناقض ایشان «در برخورد با اهانتکنندگان به مقدسات اسلام و حتی افتراء و اهانت صریح بلندپایگان غربی ازقبیل پاپ به این آئین الهی و متقابلاً جرم شمردن تحقیق و تردید دربارهی هولوکاست و کیان صهیونیستی» اشاره کردند و این را نشانه مذلت و خواری مدعیان حقوق بشر برشمردند. ایشان همچنین در سال 87 در سخنان آغازین سال در حرم رضوی تاکید کردند: «اسم حقوق بشر را میآورند که ما پایبند حقوق بشریم! این حقوق بشر است؟ در مقابل آن کسی که هولوکاست را مورد سؤال قرار بدهد، همه بسیج میشوند ـ دادگاههاشان، دولتهاشان، روزنامههاشان ـ اما در مقابل اهانت به نبی مکرم اسلام، نه فقط اعتراض نمیکنند، بلکه همصدایی هم میکنند! این حقوق بشر است؟» رهبر انقلاب همچنین در کنفرانس حمایت از فلسطین در تهران با اشاره به زیر سوال رفتن مبنای اصلی مشروعیت رژیم صهیونیستی و در تردید قرار گرفتن ماجرای هولوکاست اظهار کردند:«عدم تحمل رسانههای غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی صهیونیزم در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانهی غصب فلسطین بود، یکی از نشانههای این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستی از همیشهی تاریخ سیاه خود در افکار عمومی جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر است.» آیت الله خامنهای همچنین به دفعات مکرر همچون سخنرانی سال 90 در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری و سخنان سال 91 در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی نوشهر کماکان با اشارات مکرر به مسئله هولوکاست و بی اعتبار بودن ادعاهای سران غربی اشاره کرده و بیان داشتند: «البته هم ما چهارچوبهائى داریم، هم آنها؛ آنها چهارچوبهاشان ظالمانه است. در یک کشورى کسى به افسانهى هولوکاست اعتراض میکند، میگوید من قبول ندارم؛ او را زندان مىاندازند، محکومش میکنند که چرا یک حادثهى پندارىِ تاریخى را انکار میکنى! حالا گیرم پندارى هم نباشد – واقعى باشد – خیلى خوب، انکار یک حادثهى واقعىِ تاریخى مگر جرم است؟ اگر براى کسى روشن نشد، ثابت نشد و او انکار کرد یا حتّى در آن تردید کرد، او را بیندازند زندان! الان در کشورهاى مدعى تمدن در اروپا قضیه این است: اگر کسى اعتراض کند، تردید کند، قبول نداشته باشد، دادگاهها محکومش میکنند؛ آن وقت به پیغمبر اعظم، به این انسان برجستهى همهى تاریخ، صریحاً اهانت میکنند، مقدسات یک میلیارد و نیم مسلمان را مورد توهین قرار میدهند، کسى حق ندارد به این اعتراض کند که چرا شما این کار را کردید!» با یک جستوجوی ساده میتوان موارد متعدد دیگری از تاییدات اینچنینی رهبری در طرح خردمندانه مساله هولوکاست و تهاجم به پارادوکسهای مستکبران را یافت که متاسفانه امروز با بازگشت به عقبی که متاثر از برخی از قضایای داخلی در بین برخی نخبگان دارد رخ میدهد زیر سوال رفتهاست. گفتنی است پیش از این میرحسین موسوی در مناظره سال 88 با رییس جمهور نیز با استدلالی اینچنین و طرح حساسیت غربی ها روی مساله هولوکاست مطرح کردن آن از سوی رییس جمهور را ماجراجویی خوانده بود. تعریف هولوکاست
نقد دلایل هولوکاست منبع:دانا [ شنبه 92/4/22 ] [ 12:39 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
شهید رمضانعلی آقائی فرزند حسن در سال 1339 در کندر دیده به جهان می گشایند . پس از گذراندن دوران شیرین کودکی تحصیلات خود را آغاز کرده و تا کلاس پنجم درس می خوانند .ایشان فرزند ...
گروه استانی«تیتریک»؛ نام :رمضان متولد :ماه رمضان شهادت :ماه رمضان 5/7/1361 نام عملیات :رمضان دفن پیکرمطهر:ماه رمضان عقد: شب جمعه شهادت: شب جمعه دفن :شب جمعه جاری شدن خطبه عقد ایشان توسط : بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) زندگی نامه شهید شهید رمضانعلی آقائی فرزند حسن در سال 1339 در کندر دیده به جهان می گشایند . پس از گذراندن دوران شیرین کودکی تحصیلات خود را آغاز کرده و تا کلاس پنجم درس می خوانند .ایشان فرزند سوم خانواده بوده اند اما فقدان پدر در سن 7 سالگی غم بزرگی بر دل ایشان می گذارد و زندگی سختی انتظار اور را می کشد .به علت وضع نا مناسب خانواده درس خواندن را رها کرده و به شغل شریف کشاورزی می پردازد و از طریق روزی حلال را برای خود و خانواده مهیا می سازد. با شکل گیری مبارزات سیاسی انقلاب ایشان نیز همانند دیگر یاوران جانثار امام در میدان مبارزه حضور بهم رسانید و با پخش اعلامیه و نوارهای امام و شرکت درتظاهرات عشق خود را به امام و انقلاب ثابت می کند .این عاشق دلباخته طی مبارزاتی که داشتند در تظاهرات 17 شهریور مجروح و به بیمارستان انتقال پیدا می کنند . با پبروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و به ثمر بخشیدن خون هزاران هزار لاله عاشق یکی از کارمندان مخلص سپاه میشود . و با به جا آوردن سنت حسنه ازدواج به آیین مقدس اسلام جامه عمل پوشانده و حاصل ازدواجشان یک فرزند دختر می شود که دو ماه پس از شهادت پدر او نیز طاقت ماندن بدون پدر را نداشته و همسفر پدر میشود و چه زیبا سفر میکند. این بسیجی دلاور در 29 اردیبهشت سال 1359 در جنگهای نامنظم شرکت کرده و این با نیز مدال جانبازی را کسب می کند و توفیق جانثاری را پیدا میکند. اما آرزویی دیگر قلب پاکش را احاطه کرده شهادت ، با مجروحیتی که داشتند آرام نمیشینند و در عملیات پاکسازی کردستان در شرق بصره ،عملیات رمضان یکبار نیز همراه شهید چمران این دلاور مرد تاریخ به مبارزه می پردازند. شهید آقائی در طی مدتی که در جبهه فعالیت داشتند علاوه برآن نیز به مدت یکسال محافظ بیت رهبری می شوند اما حضور در جبهه برای معنی و مفهوم دیگری دارد و باز راهی جبهه شدند. نمازهایش چه نمازهای بود ،نمازها بوی دیگری داشت بوی وصال ،بوی هجرت از دنیا هجرت از فرش زمین به عرش .دنیا را قفسی برای خود می دید .صدای یارب با ربش چه مظلومانه در بیابان می پیچید .به دنیا آمدنش چه زیبا بود روز جمعه . شهادتش و همنشین خاک شدنش شب جمعه بود و فقط رمز سرش را خدا می داند و بس ،بدرستیکه شهیدان را شهیدان می شناسند . و سرانجام این کبوتر خونین بال و شکسته پر طی سه بار مجروحی که داشتند به آرزویش که همان لقاء الله به وصال یار بود می رسد و در هفتم مردادماه 1361 در عملیات رمضان در شرق بصره براثر اصابت تیر مستقیم به درجه رفیع شهادت نائل شده اند "پیکر مطهر ایشان در گلزار شهدای کندر به خاک سپرده می شود.” صحبتهایی از (مادر شهید) رمضان پسر خیلی مومن و مهربانی بود . عاشق جبهه و جنگ ،عاشق شهادت بود و همیشه از شهادت صحبت می کرد .خیلی فعال و بی ریا بود و وقتی به جبهه رفت هیچ وقت با لباس جبهه به خانه نمی آمد و می گفت مگر من برای دیگران می روم جبهه که آنها بفهمند. ایشان زمان انقلاب خیلی فعالیت داشتند پس از حادثه میدان ژاله ،پانزده رو از او بی خبر بودیم و همه جا را به دنبالش گشتیم . برادرم رفته بود بیمارستان که به مجروحان خون بدهد که یکدفعه رمضان را می بیند که در حال کمک کردن به مجروحان است . و آنجا بود فهمیدم که 15 روز چه میکرده و کجا بوده. وقتیکه جنگ شروع شد به من گفت رضایت بده برم جبهه گفتم تو عصای دست منی و اگر تو بروی من بدون تو چه کار کنم . گفت باید بروم اگر رضایت بدهید که بهتر و اگر رضایت به جبهه رفتن من ندهید می روم فلسطین . همیشه میگفت شاید من رفتم به جبهه دیگر نیامدم جبهه شهید شدن دارد مجروح شدن دارد و امکان برگشتن بسیار است. عید بود به من نگفت که می خواهد برود به جبهه بدون خداحافظی رفته بود وقتی شنیدم که رفته قلبم شکست و گفتم اگر رفته دیگر برنمیگرده و به شهادت می رسد. وقتی دامادم ،آمد به خانه حالش خیلی گرفته بود و ناراحت ،تا وضعیتش را دیدم به او گفتم می دانم پسرم شهید شده و خودش هم همین را میخواست . اهل نماز شب و نیایش بود،به او میگفتم اگر حرفی دارد به من بزن میگفت خواندن نماز و نجوا کردن و راز دل گفتن با خدا بهتر است . و ضمننا به دیگران خیلی کمک میکرد هرچه را می دید اضافه است می گفت در جبهه احتیاج دارند بده ببرم برای کمک به جبهه و رزمندگان .اگر دوبشقاب میوه داشتیم می گفت چرا باید میوه زیاد داشته باشیم و گروهی از داشتن این میوه محروم باشند میوه را برمی داشت می برد برای کمک . بعد از شهادتش خوابی در مورد ایشان ندیدم و هرچه ائمه را قسم می دهم تا شاید آنها کاری کنند متاسفانه این آرزو بر دلم مانده است. گزیده ای از خاطرات شهید از زبان (همرزم شهید) **** روزیکه خداوند به ایشان فرزند عطا کرد،گفتم رمضان خداوند به تو فرزند عطا کرده که دیگر به جبهه نرو ،گفت نه این خیال را نکن – فرزند مانع جبهه رفتن من نمیشود آنقدر جبهه می روم تا به شهادت برسم. **** در جریان عملیات رمضان در حال حرکت پیشروی بودیم تا نزدیکای دشمن رسیدیم .رمضان نفر اول ستون داشت حرکت می نمود .موقع نماز شد،رمضان ستون را متوقف کرد و در همان حال به نماز ایستاد –که در حین خواندن نماز یک ترکش به بدن ایشان – زیر شکم او اصابت نمود و در همان حال خواندن نماز به شهادت رسید . **** یک شب در بیت حضرت امام خمینی (ره) مشغول نگهبانی بود – رمضان خودش برای ما تعریف کرد که سر پست خوابم برد خیلی خسته بودم به جای بچه های دیگرم نگهبانی می دادم . شب احساس کردم بدنم سنگین شده است- بلند شدم دیدم زمانی که من خوابم برده است امام آمده عباء خود را روی دوش من انداخته و خودشان با اسلحه من مشغول نگهبانی است بلند شدم خیلی عذر خواهی کردم خواستم اسلحه را از امام بگیرم که امام فرمودند: " یک شب پست دادن در راه خدا مطابق با 70 سال عبادت است.” وصیتنامه شهید رمضان آقایی: مادرم ببخشید که درجه شهادت نگذاشت برایت جان فدا کنم………….. وصیت نامه این شهید بزرگوار رو تو ادامه مطلب گذاشتم جالبه حتما بخونید / التماس دعا.. . بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب رمضان آقایی متولد 1339 دارای شماره شناسنامه یک صادره از کندر نام پدر حسن وصیت می کنم موضوع در اثر اینکه به درجه شهادت که خیلی علاقه دارم وصیت می کنم از ملکی که من دارم می توانند مادر ،خواهر ،و برادر کو چکم بین خودشان تقسیم کنند اگر به دستور شرعی مال و اموال من به مادر نمی رسد اگر توانستند مادر را به زیارت خانه خدا بفرستند و اگر احتمالا نتوانستند کربلا بفرستند آنقدری که می خواهند بعداز فوت من خرج نماینددر راه اسلام خرج کنند وآن این است مثلا یک خانم مومن و محترم که از اسلام چیزی وارد باشد یک ماه الی دو ماه آنرا بیاورند در خانه خودم تا به مادران و خواهران هم محله خودم درس قرآن بدهند و راه و روش اسلام را به آنها بیا موزند.وصیت دیگر من این است مادر به دایی خود بگو به شما و خانواده رسیدگی کامل بنماید .و من از پدر بزرگ گرامی و دایی های عزیزم تقا ضا دارم که به این عمل که در بالا ذکر شد رسیدگی کامل بکنند و من دیگر راضی نیستم که مادر در باغ کار بکند به وصیت من رسیدگی کامل بکنید و باغ را به دست یکی از بستگان نزدیک خود بدهید تا باغ را نگهداری بکند. ای مادر عزیزم قربانت بروم خیلی ممنون از شما که جوانی خودت را برای من و برادر کوچکم زیر پا گذاشتی می بخشید که درجه شهادت نگذاشت برایت جان فدا کنم و من وظیفه خود دانستم که به کار انقلابی بشتابم و من خوشحالم که شما هم خوشحال باشید من خیلی دوست دارم که بعد از فوت مرا به بهشت زهرا ببرند تا پیش شهدای که در راه اسلام خون ریخته اند باشم ولی افسوس که مردم کندر خیلی بی اتحاد هستند و وحدت کلمه ندارند از کارهای انقلابی چیزی نمی دانند تا حتی هم یک چیزی هم بهشان بگوییم به صورت مسخره به آن می نگرند حالا من می خواهم که جنازه مرا به کندر بیاورند بلکه به جنازه من آسیب بیشتری رسیده باشد و بعد از آن مردم کار های انقلابی را جدی بگیرند [ جمعه 92/4/21 ] [ 12:49 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اکبر هاشمی رفسنجانی این روزها تمایل بیشتری برای اظهار نظر دارد و سایت پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی نیز مست و مدهوش رویه تعریف و تمجیدهای یکسویه و خارق العاده خود را هاشمی به اوج اعلی رسانده است.
گروه سیاسی«تیتریک»؛اکبر هاشمی رفسنجانی این روزها تمایل بیشتری برای اظهار نظر دارد. پیروزی حسن روحانی طبیعتا در این موضوع بی تاثیر نبوده است. سایت پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی نیز آنچنان مست و مدهوش شده که رویه تعریف و تمجیدهای یکسویه و خارق العاده خود را هاشمی به اوج اعلی رسانده و چنان سرود پیروزی سرداده که باید گفت " مارادونا را بی خیال غضنفر را بگیر"! هاشمی رفسنجانی و اطرافیانش گمان می کند نتیجه انتخابات اخیر به معنای پذیرش دیدگاه های او توسط مردم تفسیر می شود برای همین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و پایگاه اطلاع رسانی وی سعی در انتشار و بازخوانی این دیدگاه ها دارند. البته آنچه که از مطالعه این دیدگاه ها می توان دریافت آن است که هاشمی همچنان از نتیجه انتخابات سال 84 ناراحت است و می خواهد به مردم بقبولاند که در آن انتخابات اشتباه کردند. در همین راستا، اخیرا پایگاه هاشمی رفسنجانی مطلبی را به عنوان "حاصل ساده زیستی شعاری چه شد؟" را منتشر کرد که در آن دیدگاه های هاشمی را درباره ساده زیستی و تجمل گرایی آمده است. در بخشی از گزارش" ساده زیستی"! آمده است: اینکه عدهای بخواهند زاهدانه زندگی کنند، عیبی ندارد؛ ولی اگر جامعه را بدون کار و پیشرفت اینگونه بخواهند مقابل جوامع دیگر دچار عقبماندگی میشویم، منابع اسلامی عاطل میماند و کفار برمسلمانان مسلط میشوند.اصل حرف من این است. حالا اسمش را هرچه بگذراند، تجمل گرایی ،اشرافی گری ،دنیا طلبی و یا هر چیز دیگر. هاشمی ادامه داده است: مردم با شعار که زندگی نمی کنند، من بعد از جنگ تصمیم گرفتم که با 60 ، 70 میلیارد دلار آنهم از منابع خارجی کشور را از لحاظ تولید و رشد اقتصادی تکانی بدهم که فکر می کنم انجام شد، تمام زیر ساختهای اولیه مورد نیاز را ساختیم و کشور را از رشد منفی 5/5 درصد به رشد اقتصادی بالای 6 درصد رساندیم. حالا اگر مصرف مردم در این سالها زیاد شد باید بگوییم رشد تجمل گرایی؟هرگز این طور نیست قاطبه مردم قناعت دارند ولی آیا اگر رونق اقتصادی شود و ماشین و لوازم کهنه شان را نو کنند تجمل کرده اند؟ شاید باید روزی برسد که به مردم بگوییم یخچال نخرید و آنوقت می شود کارمان ضد تجمل گرایی!. آنچه مشهود است اینکه جناب هاشمی به گونه ای سخن گفته است که گویا مردم زمان ریاست جمهوری وی را کاملا از یاد برده اند. گرانی های افسار گسیخته که رکورد تورم 50 درصدی را در تاریخ ایران جاودانه کرد نتیجه همان دیدگاه هاشمی بود که می خواست تجمل با قرائت جدید به جامعه تزریق کند . در این دوره ، همزمان با افزایش درآمدهای نفتی و دریافت وامهای خارجی، دولت سیاست درهای باز اقتصادی را به اجرا در آورد. با اجرای این برنامه، حجم واردات به سرعت افزایش یافت و از 5/16 میلیارد دلار در سال 1368 به بیش از 30 میلیارد دلار در سال 1370 رسید. یکسان سازی نرخ ارز در فاصله کمتر از چند ماه به دلیل افزایش حجم نقدینگی، تورم، کاهش قیمت نفت و تشدید تحریمهای آمریکا علیه ایران متوقف شد و نخستین دور اصلاحات اقتصادی که دولت هاشمی رفسنجانی آن را آغاز کرده بود خیلی زود به بن بست رسید. اجرای این سیاست حجم بدهیهای خارجی دولت را به بیش از 23 میلیارد دلار افزایش داد و تورم 3/49 درصدی را در تاریخ ایران ثبت کرد. با بحرانی شدن اوضاع اقتصادی، دولت هاشمی رفسنجانی که از بازپرداخت وامها عاجز مانده بود با عقب نشینی از برنامههای اعلام شده خود، واردات را محدود کرد و سیاست تثبیت را در پیش گرفت. برنامههایی چون خصوصی سازی که در واقع دولت را بزرگتر کرد، راه اندازی موسسات مالی و اعتباری در قالب برنامه اول، توسعه و بازگشایی بازار بورس تهران از جمله برنامههایی بود که در دوره هاشمی رفسنجانی به اجرا درآمد هرچند که این برنامه ها نتوانست چرخ تولید را بچرخاند. از سوی دیگر تلاش دولت هاشمی رفسنجانی برای آزاد سازی نظام ارزی به شکست منجر شد و نتیجه آن نرخ تورم حدود 50 درصد و بدهی بی سابقه خارجی ایران بود. گر چه در طول این برنامه توان نیروگاه ها و تعداد سدهای کشور افزایش یافت و تولید ناخالص داخلی با رشد مواجه شد، اما نتیجه اجمالی آن افزایش فاصله طبقاتی و فقیرتر شدن دهک های پایین جامعه بود. به عنوان مثال، نرخ بیکاری نیز در پایان اجرای طرح تعدیل افزایش یافت؛ طبق آمار سازمان مدیریت و برنامهریزی، تعداد بیکاران سال 75، یک میلیون 456 هزار نفر بود که در سال 76 به یک میلیون 957 هزارنفر رسید. از این میزان بیکاری موجود در کشور، 38 درصد افراد تحصیل کرده بودند. "له شدن مردم زیر چرخه های توسعه " شاید تعریف یک جمله ای از برآیند جامعه آن روزها باشد که البته این سیاستمدار 80 ساله تمایلی به یادآوری آن ندارد. با این حال در ادامه مطلبی که پایکاه اطلاع رسانی هاشمی درباره ساده زیستی منتشر کرده به نقل از هاشمی رفسنجانی آمده است: عده ای فکر می کنند مثلا اگر من به مردم بگویم مصرف نکنید همه می گویند سمعا و طاعتا ،من که نمیتوانم به مردم بگویم درست زندگی نکنید و اگر پول دارید، مصرف نکنید. ولی باید دقت کرد که چگونه مصرف مردم بالا می رود. اگر واردات کنیم و پول بدون کار به مردم بدهیم هم مصرف بالا می رود ولی نظر من این نیست نظر من این است کشور را باید ساخت آباد کرد تولید را بالا برد تا مصرف بالا برود بدون رشد تولید هرگز نباید به سمت مصرف بالارفت. وضع مردم فقط روزی بهتر می شود و آن را احساس می کنند که مردم کار پیدا کنند. کار هم پیدا نمی شود مگر با رشد تولید و رشد تولید اتفاق نمی افتد مگر با رشد صادرات و رشد صادرات هم میسر نمی شود مگر با اصلاح روابط کشور با دیگر کشورها و همسایگان . جاده اقتصاد یک جاده دو طرفه است . جاده شعار و آرمانگرایی هم نیست . مسیر دولت سازندگی این بود. البته پایگاه اطلاع رسانی هاشمی دیگر دیدگاه های هاشمی درباره تجمل و رفاه زدگی و ... را سانسور کرده است. خوب بود نویسنده این گزارش در لابلای آرشیو خود نگاهی به اظهارات هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه ابتدای آبان ماه سال 1369 می انداخت. هاشمی به عنوان رئیس قوه مجریه در این اظهارات خود صراحتا از مدیران و مسئولان می خواهد که برای بهبود وجهه جمهوری اسلامی در جامعه بین المللی به مانور تجمل روی بیاورند. هاشمی در این باره گفته بود: اظهار فقر و بیچارگی کافی است. این رفتارهای درویشمسلکانه، وجه? جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده که مسؤولین به مانور تجمل روی آورند. از امروز به خاطر اسلام و انقلاب، مسئولین وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند… هرچند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد، اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیرمسلمان، ملتی مفلوک جلوه ننماییم، لازم است تا جلوههایی از تجمل در چهر? کشور و مسؤولین حاکمیتی رویت شود…» البته هاشمی در دوران ریاست جمهوری خود و پس از آن نشان داد که بر توصیه خود درباره مانور تجمل پایبند بوده است هر چند که سال گذشته مجبور شد بخشی از این تجمل گرایی را برای آزادی پسرش نزد قوه قضاییه به ودیعه بگذارد.
منبع:دانا [ جمعه 92/4/21 ] [ 12:49 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
با وجود این همه آمار خوب محمود احمدی نژاد از اقتصاد، اقتصاد دچار رکود تورمی شدیدی است. معلوم نیست اگر این آمارها به گونه ای دیگر بودند در چه وضعیتی قرار داشتیم. با این آمار مثبت رشد اقتصادی کشور منفی است و تورم رکورد 34درصدی را به ثبت رسانده است.
گروه داخلی «تیتریک» ؛در آخرین روزهای کاری محمود احمدینژاد و در بحبوحه داغ تجلیلی ها و آخرین حضورهای وی در رسانه های عمومی به عنوان رییس جمهور ایران ،رییس دولت از هر فرصتی برای ارائه آمار پیرامون خدمات هشت ساله خود استفاده میکند. درحالی که مردم به خوبی اوضاع کنونی را درک می کنند ، صحبت های اخیر احمدی نژاد و آمارهای ارائه شده توسط او، واکنش های منفی زیادی را از سوی مسئولان مربوطه و همچنین کارشناسان به دنبال داشت.
محمود احمدینژاد اخیرا در یک گفتوگوی تلویزیونی و همچنین در مراسم تجلیلی که از سوی صدا و سیما برگزار شد? اقدام به ارائه آمارهایی پیرامون عملکرد دولت خود کرد. وی مدعی شد که دولت وی در تمامی زمینهها نسبت به دولتهای پیشین بیشتر کار کرده و در همه موارد? دستاوردهای بیشتری داشته است. احمدینژاد همچنین در مراسم تجلیلی که توسط سازمان صدا و سیما و با عنوان "هشت سال تلاش جهادی" برگزار شد ?درباره دولت خود گفت: "دولت از ابتدای فعالیت خود با یک نظر جامع، روش و برنامه عملیاتی کار خود را شروع کرد و حتی یک روز یا ساعت طی این 8 سال اتفاق نیفتاده که ندانیم چه کاری را باید انجام دهیم... دولت بالاترین احترام را برای آزادیها قائل بوده است و هیچکس در انتقاد و حتی اهانت به دولت نگرانی نداشته است". ارائه برخی آمارها از سوی احمدینژاد در این برنامهها و ادعاهای وی مبنی بر بهبود وضعیت اقتصادی اما? با واکنش برخی اصولگرایان مواجه شد. کمالالدین سجادی، دبیر کل جامعه اسلامی کارمندان به خبرگزاری مهر گفته است، «در آمارهای احمدینژاد، چون و چرا وجود دارد، و بعضی از آمارها با واقعیت جور در نمیآید.» به گفته سجادی، «به نظر میرسد آمارهایی مانند بیکاری، نرخ تورم یا قیمت طلا که به ضرر دولت بود ارایه نشد.» جعفر قادری، نماینده مجلس نیز در گفتوگویی با مهر، «دامن زدن به مسائل حاشیهای» را از مهمترین نقاط ضعف احمدینژاد عنوان کرده است. جعفر قادری در گفتوگوی خود گفت: «بر اساس اطلاعات و آمار دولت احمدینژاد در مدت هشت سال تصدی خود 720 میلیارد دلار درآمد ارزی داشته این در حالی است که درآمد ارزی سه دولت قبل روی هم 432 میلیارد دلار بوده است یعنی کل دولتهای گذشته به اندازه 75 درصد درآمدهای دولت احمدینژاد درآمد داشتند.» سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه در ادامه تاکید کرده که «با این حجم درآمدها رشد اقتصادی دولت احمدینژاد قابل قبول نیست، متوسط رشد اقتصادی در دولت نهم و دهم بین 4 تا 5 درصد بوده که در مقابل درآمدهای این دولتها بسیار اندک است.» محمود احمدینژاد در همان گفتوگو که به شرح عملکرد اقتصادی دولت اختصاص داشت گفته بود که «با وجود فشارهای جهانی و برخی از مطالبی که گفته میشود، ما شاهد این بودهایم که تولید بیشترین رشد را در این سالها داشته است.» قادری با اشاره به اینکه «تورم در سالهای آخر دولت احمدینژاد به رقم 32 درصد رسیده است، نرخ بیکاری در این دو دولت را» غیرقابل قبول دانست و گفت: «فقط چهارده هزار فرصت شغلی جدید ایجاد شده و میزان بیکاران از 2?6 میلیون نفر به 3?5 میلیون نفر افزایش داشته است.» این نماینده مجلس، با انتقاد از افت شدید ارزش پول ملی در دولت احمدینژاد گفت: «دلار در این دو دولت از 902 تومان به 3400 تومان افزایش قیمت داشته و قیمت سکه نیز از نود و شش هزار تومان به یک میلیون و صد هزار تومان افزایش یافت.» جعفر قادری، در گفتوگوی خود با خبرگزاری مهر با اشاره به افزایش قیمت خودرو در ایران آمار رشد تولید خودرو را زیر سؤال برد و گفت: «قیمت پراید در دوران مدیریتی ایشان از شش میلیون و 800 هزارتومان در سال 84 به 16 میلیون تومان در سال 92 افزایش داشته و علاوه بر این در سال 91 تولید خودرو شدیداً کاهش یافته و به 920 هزار خودرو رسیده است.» محمود احمدینژاد در نخستین گزارش عملکرد هشت سال فعالیت دولت خود، تاکید کرده بود که دولتهای نهم و دهم در یکی از سختترین شرایط تاریخی مستقر شدند. اشاره آقای احمدینژاد به شرایط بینالمللی و منطقهای ایران در این سالها و فشارهای بینالمللی و افزایش تحریمها، بود. اما کمالالدین سجادی، دبیر کل جامعه اسلامی کارمندان معتقد است که تأثیر تحریمها بر افت اقتصادی کشور بین 20 تا 30 درصد بوده و تاکید کرده که «70 درصد پیشبرد برنامهها در نظام اقتصادی مربوط به افرادی است که آن را پیش میبرند.» به گفته سجادی، «افزایش تورم، گرانی، قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی مربوط به اهمال یا سوء تدبیر دولت بود.» عیسی کلانتری نیز آمار مربوط به تولیدات کشاورزی را زیر سوال برده است.وی در گفتگو با قانون متذکر می شود: « اگر این آمار حقیقت داشت ما جزو خوشبختترین مردمان جهان بودیم. در ضمن میتوانستیم سالی بیست میلیارد دلار غذا هم صادر کنیم اما تولید کشاورزی تعریف دارد. تولید کشاورزی به کالایی گفته میشود که یا توسط انسان مصرف میشود یا به کارخانه تحویل داده میشود. اگر این معیار را در نظر بگیریم آن وقت میبینیم که تولید کشاورزی در ایران 68 میلیون تن بیشتر نیست. علوفه جزو تولیدات کشاورزی نیست اما در این آمار میآید. مگر میشود 40 میلیون تن علوفه تولیدی را جزو تولیدات کشاورزی محسوب کرد؟ طبق این آمار باید برای هر نفر 1.5 میلیون تن تولید داشته باشیم اما گویا مردم را حیوان فرض کردهاند که آمار تولید علوفه را هم میآورند. بقیه آمارهای دولت هم همین است.» با وجود این همه آمار خوب محمود احمدی نژاد از اقتصاد، اقتصاد دچار رکود تورمی شدیدی است. معلوم نیست اگر این آمارها به گونه ای دیگر بودند در چه وضعیتی قرار داشتیم. با این آمار مثبت رشد اقتصادی کشور منفی است و تورم رکورد 34درصدی را به ثبت رسانده است. بخش دیگری از سخنان احمدینژاد که واکنشهای زیادی را هم برانگیخته است? توصیهی وی برای دوری از تهمت و توهین در فضای سیاسی است. مسالهای که البته باعث شده تا اصولگرایان نیز به وی واکنش نشان دهند. برای مثال روزنامه جمهوریاسلامی? در این زمینه چنین نوشت: "آقای احمدینژاد این مطلب را درحالی به زبان آورده که اظهارات سراسر تهمت وی در مناظره تلویزیونی انتخابات 88 و خس و خاشاک نامیدن معترضان، ادبیات سیاسی ایران را دچار بیماری کرده است". روحانی، روز پنجشنبه، 13 تیرماه، در دیدار با مراجع تقلید در قم گفته بود که «هیچ زمانی به سختی امروز نبوده است. اکثر کارخانهها تعطیل و نیمه تعطیل هستند و وضعیت کشاورزی نابسامان است.» منبع: افکارنیوز [ پنج شنبه 92/4/20 ] [ 7:45 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
به گزارش «تیتریک»؛روزنامه قانون نوشت: از همان روزهای اولی که دید و بازدیدهای حسن روحانی با وزرای احمدی نژاد آغاز شد همه برای ارائه گزارش نزد رئیس جمهور منتخب رفتند. از مصطفی محمدنجار که اولین وزیر دیدار کننده بود تا سردار احمد وحیدی ، وزیر دفاع که همین اواخر به دیدار روحانی رفت. در این بین خبری از وزیر اطلاعات نبود. تا اینکه دیروز طلسم بی خبری از دیدار مصلحی با روحانی شکست. وزیر اطلاعات که از جلسه هیات دولت خارج می شد در جمع خبرنگاران حاضر شد و در این باره گفت: من هم با آقای روحانی دیدار کردم و اولین نفر هم بودم. بایکوت خبری دیدار روحانی و مصلحی چرایی اهمیت یک دیدار گرچهمصلحی در زمانی هاشمی و خاتمی را مورد هجمه لفظی قرار داد که هاشمی هنوز در انتخابات ثبت نام نکرده بود ولی روحانی می گوید که پیروزی خود در انتخابات را مدیون حمایت های این دو چهره می داند. مصلحی در سخنان خود با اشاره به اظهارات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ایام انتخابات گفته بود: کسی که خود را پیشگوی حوادث 88 عنوان میکند و میگوید "من گفتم، من بیانیه دادم" در حقیقت پیشگویی نکرده است، ما اطلاعات دقیقی داریم که این آقا در فتنه دست داشته است. وی همچنین خطاب به سید محمد خاتمی با اظهاراتی تند گفت: کسی که جزو سران فتنه بوده و انقلاب و نظام به دلیل یک سری ملاحظات او را مانند آن دو تن دیگر چندان محصور نکرده و به او آزادی عمل داده است امروز امر بر او مشتبه نشود که انقلاب یادش رفته این آقا در فتنه چه نقشی ایفا کرده است. دفاع منتقد هاشمی از هاشمی انتقاد احمد توکلی منتقد قدیمی هاشمی رفسنجانی از حیدر مصلحی از آن جمله مواضع جالب توجه بود. احمد توکلی درباره سخنان اخیر وزیر اطلاعات گفت: کسی که عهده دار مسئولیت وزارت اطلاعات است حتماً میداند که موضع گیری وزیر این وزارتخانه در خصوص مسائل سیاسی با ماده 2 قانون تاسیس وزارت اطلاعات مصوب سال 1362 مجلس شورای اسلامیناسازگار است. وی افزود: البته مواضع بنده در قبال آقای هاشمیمواضعی تاریخی است و همه آن را میدانند. من همچنان یکی از منتقدان آقای هاشمیرفسنجانی هستم و حوادث فتنه 88 بر این انتقادات افزود. اما وزیر اطلاعات وظیفه قانونی اش در خصوص تامین امنیت و آرامش در جامعه است و باید از اظهارنظرها و اتخاذ رویکردهایی که بوی سیاسی میدهد، پرهیز کند. نماینده مردم تهران تصریح کرد: سخنانی که اخیراً وزیر اطلاعات درباره رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته نوعی برداشت سیاسی را با خود به همراه داشته است و البته با مواضعی که رهبر معظم انقلاب در خصوص آقای هاشمیگرفته اند، ناسازگار است. هشدار به احضار به مجلس این انتقاد در حالی بیان شد که وزیر اطلاعات در بیلان تذکرهای مجلس به دولتمردان، کمترین هشدار را گرفته بود. علی مطهری گفت: حرفهای وزیر اطلاعات، شائبه تشویش اذهان عمومیو تنشزایی را به وجود میآورد. همین که مقام دولتی بهویژه وزیر اطلاعات هشدار دادهاند که فتنهای در راه است، ناخواسته میتواند بسترساز ایجاد فتنه شود. وزیر اطلاعات باید با تدبیر بیشتری حرف بزند. اینطور صحبت کردن درباره آیتا... هاشمیرفسنجانی که از ذخایر نظام و انقلاب هستند، امر پسندیدهای نیست. در چارچوب وظایف قانونی وزیر اطلاعات، حصر برخی افراد، موضوعی نیست که ایشان مجاز باشند در سخنانشان به صراحت به آن اشاره و شخصیت دیگری را تهدید به حصر کنند. آقای مصلحی با سخنان اخیرشان طوری درباره حصر حرف زدهاند که انگار با نوعی لطف به آقای خاتمیگفتهاند که تا به حال حصرشان نکردهایم. این در حالی است که «حصر» نیازمند مقدمات قضایی و حکم رسمیو قانونی نهادهای مسئول است. بازی مصلحی در زمین هاشمی وی درباره اظهارات وزیر اطلاعات درباره عملکرد و فعالیتهای هاشمیدر انتخابات پیشین ریاست جمهوری گفت: من خیلی با نظرات آقای مصلحی، در این برهه از زمان موافق نیستم، چرا که با این اظهارات از آرای احمدی نژاد کاسته و به سبد آرای هاشمیافزوده شد. در دیدار مصلحی و روحانی چه گذشت؟ قطعا انتخاب گزینه های مناسب برای 4 وزارتخانه اطلاعات، کشور، ارشاد و علوم در کابینه روحانی میتواند بیانگر نوع نگاه دولت جدید به حقوق قانونی شهروندان ایرانی باشد.از این رو طبیعی است که افکار عمومی انتشار هر خبری در این زمینه را با حساسیت ویژه ای پیگیری نمایند. در هر صورت جامعه انتظار دارد تا دفتر روحانی در انتشار بهنگام این قبیل خبرها حساسیت بیشتری نشان دهد. [ پنج شنبه 92/4/20 ] [ 7:45 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
انتظار ما این است که یک اصلاح طلب شناخته شده و مومن به توسعه سیاسی در راس وزارتخانه قرار بگیرد.
گروه سیاسی« تیتریک »محمد رضا خاتمی، دبیر کل سابق حزب منحله مشارکت در گفتگو با سایت جماران که سایت ضدانقلاب جرس آن را بازنشر داده است نظرات خود را درباره کابینه دکتر روحانی بیان کرد. وی در بخشی از این گفتگو در پاسخ به اینکه "اگر به یکی از اعضای حزب مشارکت پیشنهادی برای حضور در کابینه شود شما چه انتظاراتی از وی خواهید داشت؟" گفت: «ما ترجیح میدهیم در جای خودمان یعنی در حزب باشیم البته از هیچ کمکی هم دریغ نمیکنیم. طبعا اگر کسی وارد کابینه شد باید به برنامههای رئیسجمهور وفادار باشد. حزب در اداره کشور معتقد به اصول «حکمرانی خوب» است یعنی شفافیت، پاسخگویی، مشارکت، کارآمدی، و امثال آن. این اصول سرلوحه همه اعضای حزب است که در هر مسئولیتی قرار میگیرند، باید به آن پایبند باشند.» محمدرضا خاتمی همچنین در پاسخ به اینکه"شما در سخنان خود بارها اشاره کردید که دنبال سهمخواهی نیستید اما به عنوان عضو ارشد حزب مشارکت آیا رایزنی و توصیههایی داشتید که چه فردی با چه شرایطی وزیر کشور شود تا شرایط برای احزاب سیاسی بهبود پیدا کند؟ گفت: «در برنامه آقای روحانی به وضوح میتوان مشاهده کرد که ایشان به توسعه سیاسی پایبند است اما اینکه اولویت به چه بخشی داده میشود هنوز مشخص نیست. حوزه مرتبط با توسعه سیاسی، وزارت کشور است به همین دلیل فردی باید در راس وزارتخانه قرار بگیرد که با تمام وجود به توسعه سیاسی پایبند باشد. اگر کسی توسعه سیاسی را قبول نداشته باشد، نمیتواند در راس این وزارتخانه قرار بگیرد زیرا برنامههای آقای روحانی را قبول ندارد. اگر کسی موافق بگیر و ببند باشد موافق توسعه سیاسی نیست یا اگر کسی بر مطبوعات فشار وارد میکرد یا از اعمال فشار بر مطبوعات حمایت میکرد این افراد کسانی هستند که به توسعه سیاسی پایبند نیستند. کسانی که برخورد خوبی با خبرنگاران نداشتند یا نهادهای مدنی را توطئه دشمن میدانند افرادی هستند که نمیتواند در راس وزارت کشور قرار بگیرند. وزیر کشور باید کسی باشد که توسعه سیاسی را قبول داشته و به تحزب باور داشته باشد و انتخابات را آزاد برگزار کند.» وی افزود:«من در بین اصولگرایان کسی را نمیشناسم که این صفت را داشته باشد مگر اینکه خود را نشان نداده و سکوت کرده باشد، بنابراین انتظار ما این است که یک اصلاح طلب شناخته شده و مومن به توسعه سیاسی در راس وزارتخانه قرار بگیرد.» لازم به یاداوری است که در اواخر سال 79 از سوی گروه های تندروی جریان اصلاحات از جمله جبهه منحله مشارکت با دبیرکلی محمد رضا خاتمی، طرحی با عنوان «خروج از حاکمیت» مطرح شد. براساس این طرح قرار بود آن دسته از کارگزاران نظام که با اصلاح طلبان همفکر بودند، برای اعتراض به روند جاری کشور و سیاستهای نظام از حاکمیت به شکل استعفا و غیره خارج شوند و نظام را با چالش و بحران مدیریتی مواجه سازند، که طرح یاد شده با حکم و فتوای مقام معظم رهبری مبنی بر نامشروع بودن مواجه شد. محمدرضا خاتمی پس از دوم خرداد و انتخاب برادرش سیدمحمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور با تشویق برخی چهرههای دوم خردادی وارد صحنه سیاسی شد و دبیرکلی حزب منحله مشارکت که متشکل از دولتمردان دوم خرداد بود را بر عهده گرفت. در دوره ششم وارد مجلس شد و در این دوره که یکی از چالشیترین مجالس کشور پس از پیروزی انقلاب بود نائب رئیس مجلس شد.از سوی دیگر او در این دوره ریاست مرکز پژوهشهای مجلس را نیز برعهده داشت لیکن به ندرت و حداکثر هفتهای یک بار در محل مرکز پژوهشها حضور مییافت از این رو در دوره 4 ساله وی عملکرد خاصی از این مرکز مشاهده نمیشود. حجت الاسلام زارع فومنی رئیس ائتلاف اصلاح طلبان جوان کشور و رئیس جبهه مردمی اصلاحات که خود در دوره اصلاخات و مجلس ششم با آنها همکاری نزدیک داشت در گفتو گو با فارس درباره مرکز پژوهشهای تحت مدیرت خاتمی اینگونه میگوید: «یک مرکزی که شاید تاکنون مورد توجه واقع نشده است، مرکز پژوهشهای مجلس ششم بود که دست محمدرضا خاتمی بود؛ این مرکز در کنار حلقههای دیگری مثل حلقه کیان حلقه آیین، مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری که متشکل از افرادی که از وزارت اطلاعات و سپاه به دلیل تخلفات بیرون انداخته شده بودند، به تئوری سازی و توطئه چینی اقدام میکردند. "مرکز پژوهشهای مجلس مواردی را به یکسری از افراد دیکته میکردند و در قالب کارهای ظاهرا تحقیقاتی و نظرسنجی و.. به دنبال اهداف خاصی بود که از جمله آنها این بود که چگونه باید ولایت فقیه را تخریب کرد. در ادامه همین مرکز پژوهشهای مجلس ششم گروهی را مأمور کرد به قم بروند که یکی از آنها من بودم، که برخی مسائل را به برخی روحانیون دیکته کنیم و ارتباط بگیریم و مسائل مختلف را باید انجام میدادیم." * مرکز پژوهشهای مجلس ششم چگونگی برداشتن چادر از سر زنان را بررسی میکرد فومنی میگوید: "یکی دیگر از مسائلی که در مرکز پژوهشهای مجلس ششم پیگیری میشد، این بود که چگونه باید حجاب چادر را از سر خانمها برداشت؛ حتی صحبت از این بود که زنان نماینده مجلس چگونه بدون چادر به مجلس بیایند و در مرکز پژوهشهای مجلس این موضوع مطرح بود. نکته دیگری هم که در این مرکز کار میشد، چگونگی ارتباط «دختر و پسر» در قالبهای خاصی بود. این مرکز همچنین با کار روی بحث امام زمان (عج) کارهای خاصی میکرد مثلا از خبرنگاران خارجی میخواست که بروید به مسجد جمکران و با تهیه گزارش و... در بحثهای امام زمان وارد شوید و در آن شبهه وارد کنید." ** مرکز پژوهشهای مجلس ششم شبهه افکنی در موضوع مهدویت را در دستور کار داشت " سعی میکردند برای ظهور حضرت شبههپراکنی کنند. این طرحها از این مرکز طراحی و شکل میگرفت و به اجرا درمیآمد لذا نتایج آن کارها را امروز به شکل آسیبهایی است که درجامعه در موضوع مهدویت شاهد هستیم لذا من اکثر این آسیبهایی که امروز با بحث مهدویت مواجه شدهایم، از مجلس ششم میبینیم. "هفتهنامه عربزبان الجمله: اندیشههای محمدرضا خاتمی به سکولاریسم نزدیکتر است تا مذهب هفته نامه عرب زبان الجمله در خصوص دیدگاههای محمدرضا خاتمی میگوید: پدر محمدرضا خاتمی از روحانیون مشهور بود ولی علیرغم جو دینی خانوادگی، اندیشههای محمدرضا خاتمی به سکولاریسم نزدیکتر است تا به مذهب؛ وی میگوید که ورود روحانیون به حکومت موجب بیارزشی و بیحرمتی دین شده است. (هفته نامه المجله 11 مارس 2000) همسر وی زهرا اشراقی دختر آیتالله اشراقی و نوه دختری امام خمینی (ره) است. وی و شوهرش درسالهای اخیر اظهارات شگفتآوری در خصوص انقلاب نظام و حتی امام داشتهاند که به شدت مورد سوءاستفاده رسانههای بیگانه قرار گرفته است.محمدرضا خاتمی با رد نظریه امام در خصوص مبنایی بودن مشروعیت الهی میگفت: مبنای مشروعیت هر کاری رأی مردم است و قرائتی از اسلام در جمهوری اسلامی پذیرفته شده که همه چیز را بر اساس رأی مردم میداند.(جمهوری اسلامی 79/6/8) زهرا اشراقی نیز که بارها از سوی بیت امام به دلیل اظهارات عجیبش از مصاحبه با رسانهها منع شده است هر از چندگاهی در مصاحبههای گوناگون با رسانههای بیگانه اقدام به طرح مسائلی میکند که موجی از شگفتی را در داخل و خارج ایجاد میکند. در یکی از این مصاحبهها اظهارات جنجالی وی درباره حجاب در گفتوگو با نیویورک تایمز باعث شد تا بیت امام وی را از مصاحبه با رسانهها منع نمایند. نیویورک تایمز در آن مصاحبه در حالی که تصویری بدون چادر از او منتشر کرد با بیان اینکه اگر بخواهیم در جمهوری اسلامی ایران به کسی گواهی صلاحیت بدهیم مدال طلا نصیب زهرا اشراقی میشود که نوه آیت الله خمینی و همسر برادر رئیس جمهوری ایران است و شوهرش محمدرضا خاتمی رئیس فراکسیون اصلاح گرایان در مجلس است. وی همچنین ادامه میدهد که "در جامعهای که زنان قدرت خود را از مردانشان اخذ میکنند خانم اشراقی باید از پایگاه مهمی برخوردار باشد. با این حال این زن 39 ساله که مادر دو فرزند و کارمند دولت است و در آپارتمان لوکس و پرتجملی زندگی میکند خود را در دام وضع خانوادگیاش اسیر مییابد و از سر کردن چادر نفرت دارد. او میگوید: متأسفانه چادر رابه زور زنان تحمیل کردهاند. چه در مکانهای دولتی، چه در مدرسه دخترم. چادر یک لباس سنتی ایرانی بود اما به سمبل انقلاب تبدیل شد و حالا مردم برای آن حرمتی قائل نیستند. من فقط به خاطر وضعیت خانوادگیام چادر سر میکنم.این روزنامه آمریکایی در ادامه با ذوق زدگی افزوده بود: در جایی که آیتالله خمینی چادر را پرچم انقلاب خوانده است این حرفها بوی طغیان میدهد. خانم اشراقی باید به عنوان عضو خانواده آیتالله خمینی نماد انقلاب و جمهوری اسلامی آن باشد و هیچ چیز جز چادری که سراسر بدن از فرق سر تا نوک پا را بپوشاند نمیتواند سمبل این انقلاب باشد. وی در پاسخ به اینکه اگر درخیابان چادر از سر بردارد چه میشود میگوید: مگر میخواهید حکم قتلم صادر شود؟ گفتنی است همسر رضا خاتمی در حالی از انتساب به بیت محترم امام ابراز نارضایتی و احساس محدودیت میکرد که بیشترین سوءاستفاده و بهرهبرداریها توسط برخی اعضا خانواده خاتمی از وی به بهانه این انتساب صورت گرفته است و این رفتارها و عدم رضایت توصیه اکید بیت امام راحل مبنی بر خودداری از بیان اظهارات ساختارشکنانه در گفتوگو با رسانهها همچنان با بیاعتنایی او همراه بود.برخی معتقدند این اظهارات در واقع بازتاب دیدگاههای رضا خاتمی همسر زهرا اشراقی است که به دلیل انتساب وی به امام راحل امکان سوء استفاده بیشتر رسانههای بیگانه را فراهم میکند و با علم به این واقعیت اخیرا بر حجم این مصاحبهها افزوده شده است. مهمترین نکتهای که در این مصاحبهها توسط رسانههای بیگانه مورد توجه قرار میگیرد مخالفت یکی از اعضای خانواده بنیانگذار حکومت ایران با مشی فعلی جمهوری اسلامی و القاء رویگردانی این اعضا از حکومت است تا در اثر این القائات رویگردانی مردم از انقلاب به طریق اولی توجیه شود. زهرا اشراقی همچنین بار دیگر در مصاحبه با یک سایت اینترنتی APS اسپانیایی زبان در اظهاراتی چالشی با حمله به دولت نهم اقدام به توهین به رئیس جمهور نمود. اشراقی در این مصاحبه میگوید: دولت ناچار خیالات شده است. فکر میکند میتواند هر که را بخواهد حذف کند. فکر میکند، یکسان سازی عقاید ومحدود کردن گزینههای رأی دهندگان به وی برای رویارویی با تهدیدیهای خارجی کمک خواهد کرد. ای.پی.اس در ادامه با استفاده از لقب نوه آیت الله خمینی برای اشراقی به نقل از وی ادامه میدهد: احمدینژاد به خاطر خیالاتش در حال از دست دادن حمایت کسانی است که به وی رأی دادند. او تصور میکند که از عالم دیگر پیام دریافت میکند و تصور میکند که مردم کاملا از محافظه کاران حمایت میکنند و هر عقیده آنها را قدر می دانند. البته پیش از این نیز در سال 1382 وقتی شیرین عبادی فمینیست و مورد اتکای دوم خردادیهای جایزه صلح نوبل را دریافت کرد فردی همچون زهرا اشراقی (همسر محمدرضا خاتمی و نوه دختری حضرت امام) از استقبال کنندگان شیرین عبادی بود.این استقبال از کسی صورت گرفت که سخنگوی کاخ سفید او را چنین توصیف کرده بود:یک مدافع آرمان و شأن انسانی و دموکراسی که به صورت خستگی ناپذیر کار کرده و از رژیم مذهبی رنج برده و از جمله برای ارتقای دموکراسی و حقوق بشر در کشورش زندانی شده است. منافقین هم اعطای این جایزه را اقدامی علیه سیستم مذهبی حاکم بر ایران قلمداد کرده بودند. قبح این استقبال چنان بود که خانم دکتر زهرا مصطفوی فرزند امام راحل اعلام کرد حضور زهرا اشراقی هماهنگ با اعضای خانواده حضرت امام نبوده و بلکه با صلاحدید همسرش محمدرضا خاتمی صورت گرفته است. دکتر مصطفوی دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی علاوه بر این جدایی جمعیت متبوع خود از جبهه دوم خرداد را نیز اعلام کرد. دوم خردادیها در حالی به استقبال شیرین عبادی رفته بودند که او علاوه بر رفتارهای زشتی مثل کشف حجاب و روبوسی با عبدالکریم لاهیجی حقوقدان سابقهدار ضد انقلاب در مراسم حاشیهای دریافت جایزه نوبل در مصاحبه با روزنامه یدیعوت آحارونوت رژیم صهیونیستی گفته بود:از خاتمی نومیدم و به ادامه اصلاحات پس از او چشم دوختهام. شگفت آورترین اظهارنظر خاتمی و همسرش به مصاحبه با ماهنامه رویش که از سوی یکی از مجریان مشهور صدا و سیما منتشر میشود بازمیگردد. در این گفتوگو خاتمی به ضرورت انتقاد از مواضع امام راحل اشاره کرد و اظهار داشت: وقتی مطالب امام را بررسی میکنیم چیزهایی به سود و چیزهایی هم به ضرر ما است. متأسفانه ما امام را به یک شخصیت دست نیافتنی تبدیل کردیم که حتی بحث در مورد ایدهها و افکارشان امروز مجاز شمرده نمیشود. ممکن است چند سال دیگر خیلی دیر شده باشد بحث نقادی امام باید طرح شود تا دیدگاههای اصلی ایشان مشخص شود. ما که امام را معصوم نمیدانیم. امکان دارد که ایشان هم در دورهای کمی و کاستی داشته باشد.افکار امام از قبل از انقلاب تا بعد از انقلاب خیلی تغییر کرد.(کیهان 87/03/07) در ادامه این گفتوگو زهرا شراقی همسر محمدرضا خاتمی نیز ضمن ارائه تبیینی بدیع! از مفهوم «انقلاب» و «اعتدال» اظهار داشت: به نظر من وقتی در ایران انقلاب شد؛ یعنی همه ما تندرو هستیم. اصلا انقلاب یعنی تندروی، هرکسی خودش را انقلابی بداند. تندروست و هرکسی هم که به تندروی، تغییرات و اصلاحات اعتقاد نداشته باشد به معنی اعتدال است که در کشور ما هیچ معنایی ندارد.اعتدال یعنی سکوت محض و بیتفاوتی نسبت به همه چیز (!)» در ادامه این گفتوگو محمدرضا خاتمی به موضوع حجاب زنان در جامعه اسلامی پرداخته و با اعلام این ادعای عجیب که زنان بدحجاب به دلیل ابراز مخالفت با نظام جمهوری اسلامی از پوشش مناسب دوری میکنند (!) مدعی شد:من نمیدانم بدحجابی و یا خوش حجابی به چه چیزی گفته میشود. اما من اصلا پدیده بدحجابی را یک پدیده سیاسی میدانم نه اجتماعی. یعنی کسانی که ما آنها را بدحجاب مینامیم به نوعی با این کار اعتراض خودشان را نشان میدهند(!)» زهرا اشراقی هم در چارچوب اندیشههای همسرش تأکید کرد: این بدحجابی که الان وجود دارد نیست. وقتی میگویند خانمها بدحجاب من نمیدانم حد بدحجابی کجاست. حجابی که در ادارات و خیابان میبینیم حجابی نیست که اسلام و دین گفته بنابراین هیچ شاخصه ای وجود ندارد و اگر به کسی بگوییم بدحجابی را تعریف کن نمیتواند. زهرا اشراقی سپس ضمن تحریف اساسی اندیشههای حضرت امام در مورد حجاب نقل قول عجیبی را به حضرت امام خمینی منتسب نمود که مطابق رویه معمول مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی که در برابر انتسابات اصلاح طلبان به امام راحل سکوت را برمیگزیند به آن واکنشی نشان نداد . اشراقی ادعا کرد: «حرفی که آقا به من زدند دقیقا این بود: همین اندازه که حتی زنهای شمال تهران پذیرفتهاند یک روسری کوچک را روی سرشان بیندازند باید خدا را شکر کنیم و خیلی هم ممنون هستیم ما بیشتر از این انتظار نداریم (!)». آنچه در خصوص محمدرضا خاتمی و زهرا اشراقی شایان ذکر است آن است که این دو نفر را اساسا یک ایدئولوژیک یا تئوریسین جریان تجدیدنظر طلب نمیتوان به حساب آورد بلکه آنچه سبب مطرح شدن این دو در میان چهرههای اصلی این جریان شده است موقعیتی است که به علت نسبت خانوادگی با حضرت امام دارند و از همین موقعیت نسبت به ایجاد شبهه و تحریف اندیشههای امام راحل اقدام میکنند و اظهاراتشان مورد سوء استفاده جریانات تجدیدنظر طلب در داخل و رسانههای بیگانه در خارج قرار میگیرد.فعالیتهای سیاسی محمدرضا خاتمی نیز دور از اهمیت نیست. در بهمن 1386 در جریان کوران تبلیغات انتخابات مجلس هشتم محتوای مذاکرهای بین محمدرضا خاتمی دبیرکل سابق جبهه مشارکت و سفیر آلمان درتهران فاش شد. برادر رئیس جمهور سابق در این دیدار به سفیر آلمان گفته بود:«احمدی نژاد یک برگ برنده در انتخابات ریاست جمهوری دارد و آن پیروزی در پرونده هستهای است که در برابر غرب ایستاد و این در نظرسنجیها کاملا معلوم است». انتشار خبر ارتباط وی با برخی سفارتخانههای خارجی، یادآور تلاشهای وی در مجلس ششم برای تصویب طرح سه فوریتی خودسرانه پروتکل الحاقی است- اقدامی که نمیتوانست بدون هماهنگی با خارج از کشور برنامهریزی شود- بود. هشدار اینکه امروز برخیها که در ماجرای فتنه بزرگ 88 رفوزه شدند، فتنه و فتنهگران دارند تطهیر میشوند؛ امروز کسانی که آب در آسیاب جریان فتنه میریختند دارند تطهیر میشوند. از سران فتنه که ماموریت بیرونیدارند و نیز از برخی آلودگان به چرب و شیرین دنیا و گرفتارشدگان در تعصب های کور گروهی و جناحی انتظار حق گویی و واقع بینی نمیرود، اما، از کسانی که نیت خیر دارند و از آلودگی به دورند، انتظار می رود سادهاندیشی را کنار بگذارند و چشمها از غبار بشویند و راه را گم نکنند. باید ابعاد، ریشهها و زمینه های رشد فتنه برای همگان تبیین شود تا با بصیرتافزایی، شاهد بیمه ملی حوادث سخت و پیچیده در کشور باشیم. ضرورت این روشنگری در دانشگاه و برای نسلهایی که قرار است آینده کشور را بسازند دوچندان است و چه بسا که اگر این حوادث مهم و تلخ به کتب درسی نیز راه یابد اطمینان بیشتری برای عدم تکرار تاریخ پدید خواهد آمد. فراموش نشود که بیش از حفاظت از مرزهای عقیدتی، سیاسی و فرهنگی کشور وظیفه نخبگان، دانشجویان، استادان و فضلای حوزه و دانشگاه است که خیلی وابسطه به کانونهای ثروت و قدرت نیستند.ن کته دیگری که در این میان نباید به بوته فراموشی سپرده شود، محاکمه جدی سران و گردانندگان فتنه است، آنها همچنان مستقیم و غیر مستقیم حرفهای دشمنشادکن می زنند و حاضر به توبه و عذرخواهی از ملت ایران نیستند. آنها با اینکه مسؤول مستقیم مرگ دهها ایرانی درسال 88 و همچنین زیانهای هنگفت اقتصادی و سیاسی به کشور در سال گذشته هستند، اما همچنان با پررویی، ژست طلبکارانه میگیرند و از واردکردن هر ضربهای بر پیکره نظام دریغ نمیکنند. هر چند امروز به خود سران فتنه نیز ثابت شده است که برخورد نکردن نظام اسلامی با آنان از سر ضعف نیست، اما درخواست میلیونها ایرانی برای محاکمه و مجازات فتنه گران -که به طرق مختلف تا کنون از جمله در 9 دی و 22 بهمن فریاد زده شده- اجرایی نشده است و ملت ایران همچنان در انتظار مجازات عاملان اصلی و داخلی فتنه و اغتشاشات 88 هستند. نباید فراموش کرد که کت و شلواری بودن، پز روشنفکری داشتن و فرار رو به جلو دلیلی برای نادیده گرفتن فتنه گریها و اغتشاشات و کودتای مخملی آنان نیست و اگر امروز این اراذل سیاسی و خوارج نظام اسلامی محاکمه و مجازات نشوند، نه تنها درس عبرتی برای اصحاب ریز و درشت فتنه نخواهد بود بلکه هیچ تضمینی نیز برای تکرارنشدن حوادث تلخ گذشته وجود نخواهد داشت. --------------------------------- نگارنده : محسن زیرک [ پنج شنبه 92/4/20 ] [ 2:40 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
عربستان با گردن زدن یکی دیگر از شهروندانش، شمار اعدامیهای سال جاری را به 57 رساند.
گروه بین الملل« تیتریک »صالحبن علی الشمرانی پیش از این در دادگاه به جرم قتل یک مرد جوان در جریان درگیری، مجرم شناخته و به مرگ محکوم شد. بر اساس اعلام وزارت کشور عربستان وی روز دوشنبه به مجازات خود رسید و گردن زده شد. از آغاز سال جاری تاکنون 57 تن در عربستان اعدام شدهاند، سال گذشته تعداد اعدامیها در این کشور 76 نفر اعلام شده بود. در عربستان برای جرایم زیادی چون سرقت مسلحانه، جادوگری، قتل، تجاوز و ... اعدام صادر میشود. این در حالیست که درستی و حقانیت دادگاههای عربستان به دلیل وجود ضعفهای زیادی در سیستم قضایی این کشور و فقدان قوانین کیفری نوشته شده، همواره مورد انتقاد و تردید از سوی مدافعان حقوق بشر بوده است. این وضعیت به قضات و دادستانها اجازه میدهد که تنها بر اساس سلیقه شخصی و برداشت خود از قانون علیه متهمان حکم صادر کنند. آمارهای رسمی عربستان نشان میدهد که بخش زیادی از محکومان به اعدام را افراد غیرعربستانی و کارگران مهاجر تشکیل میدهند. منبع: ایسنا [ پنج شنبه 92/4/20 ] [ 2:39 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
غرضی از آقای هاشمی رفسنجانی دستور گرفته وگرنه خودش در سطحی نبود که از این غلطها بکند.
گروه داخلی« تیتریک »روزنامه قانون سه شنبه 18 تیر ماه، تیتر و عکس یک خود را اختصاص به پدیده انتخابات یازدهم ریاست جمهوری داد و به نقل از سید محمد غرضی تیتر زد"مجتبی طالقانی قاتل است". از همین رو نکات پرس به مصاحبه با فرزند آیتالله طالقانی پرداخت تا روایت مهدی طالقانی را نیز در تاریخ ثبت کند. نکات پرس با توجه به تاکید فرزند آیتالله طالقانی سعی کرده است تا حد امکان در سخنان ایشان دست نبرد؛ با این وجود نکات پرس آماده برگزاری مناظره بیطرفانه با حضور آقای محمد غرضی و مهدی طالقانی را اعلام میکند.مهدی طالقانی در گفت و گو با نکات پرس در واکنش به مطالب مطرح شده توسط غرضی اظهار داشت: باز هم غرضی همان مهملاتی که قبلاً مدعی بود به زبان آورد، من فکر میکنم ایشان مشکلاتی پیدا کرده است(...) به هر حال توصیه میکنیم که رعایت کند (...)
فرزند آیت الله طالقانی گفت: مطالب غرضی به شدت متناقض است؛ از ایشان پرسیدند این چند سال کجا بودید و چه میکردید؟ جواب داده است "من 20 سال در ساختمان نظام مهندسی نشسته بودم. قانونی در مجلس تصویب کردم" یکی نیست بگوید شما چه کاره بودی که قانون تصویب کردی؟!... قانون نظام مهندسی با فشار آقای مهندس آخوندی باجناق احتمالی آقای ناطق نوری و خود آقای ناطق نوری تصویب شد. حتی خوب است بدانید چندین بار هم ایشان برای نظام مهندسی کاندید شده و رای پایینتری آورده بود؛ به نحوی که مهندس آخوندی با 17 رای نفر اول و فرد دیگری با 15 رای دوم شد. ایشان نیز 13 رای آوردند و نفر سوم شدند، اما آنقدر به وزیر مسکن التماس کرد که وزیر حکم را برای ایشان صادر کرد.
مهدی طالقانی افزود: غرضی میگوید 2 جمله از من در انتخابات به یادگار مانده! خب این جملات را شما از هر راننده تاکسی که کمی متدین باشد هم میشنوید، ایشان خیال میکند چه گفته است...
فرزند آیت الله طالقانی درباره شرح واقعه دستگیری یا ربودن مجتبی طالقانی توسط محمد غرضی نیز گفت: وقتی مجتبی طالقانی از خیابان بهار شیراز ربوده میشد، یک نانوا بلافاصله به دفتر من میآید و اطلاع میدهد که چند ماشین پیچیدند در مقابل 2 نفر و اینها را دستگیر کردند و اینها فریاد میزدند "ای مردم بدانید ما بچه های طالقانی هستیم."
وی ادامه داد: اینها داشتند از جنبش الفتح فلسطین بیرون میآمدند که پیام عرفات را برای آقا (آیت الله طالقانی) بیاورند که دستگیر میشوند. ما فکر میکردیم مأموران باقی مانده از ساواک اینها را دزدیدند یا شاید کار حزب کومله بوده. به واقع فکر ما همه جا رفت مگر به سپاه؛ حتی ما کمیتهها را هم گشتیم.
مهدی طالقانی خاطر نشان کرد: ما توسط رادیو پیام دادیم که افرادی با این ماشین و شماره تحت تعقیب هستند و مردم به محض رویت به مأموران انتظامی اطلاع دهند. این پیام هر 10 دقیقه یک بار از رادیو پخش میشد. ولی غرضی به روی مبارک خود هم نمیآورد.
وی ادامه داد: نزدیک ساعت 6 بود که یکی از بچهها میگفت برویم دفتر سپاه؛ سرانجام در آنجا ماشین برادر بزرگتر ما را در مقر سابق ساواک که در آن زمان مقر سپاه و اکنون نیز مقر وزارت اطلاعات است، پیدا میکنند.
فرزند آیت الله طالقانی در ادامه خاطرات خود اظهار داشت: میپرسند مسئول اینجا کیه؟ می گویند غرضی مسئول کشیک هست؛ بچهها می روند نزذ ایشان و میپرسند این ماشین مربوط به فلانی است؟ تو اطلاع داری؟! میگوید "نه من ابدا اطلاع ندارم!" تاکید میکنند ماشین او اینجا در پارکینگ شماست! جواب میدهد "از این ماشینها اینجا زیاد است؛گ میگویند شماره اش هم یکی هست! بلافاصله از همان جا به من بیسیم زدند که این طرف مزخرف میگوید، من به بچه ها گفتم "این را با تو سری بیارینش پیش آقا(ی طالقانی)..."
مهدی طالقانی افزود: اول که آمد منزل، شروع به گریه کرد که من اصلاً خبر ندارم! آقا هم یک پاسدار داشت که غرضی در مصاحبه خود مدعی میشود که "مهدی ابریشم چی آمد" اصلاً ابریشم چی آنجا چه (...) میخورد.
وی ادامه داد: پاسدار آقا(ی طالقانی) محمد ترکان نام داشت که به همراه امام از پاریس آمده بود، بعد هم آمده بود پیش ما و ایشان خیلی عصبی بود. به غرضی گفت "می برمت بالا و به رگبار میگیرمت" آقا بلافاصله با وی دعوا کرد و گفت ولش کن.
مدعی شد او را گروگان گرفته ایم
فرزند مرحوم آیت الله طالقانی گفت: تا قبل از دستگیری غرضی، تمام مسئولان مملکت از جمله دکتر بهشتی، مهندس بازرگان و ... به منزل آقا میآمدند و تعجب میکردند که چه اتفاقی رخ داده و چرا هیچ کس خبر ندارد! مهدی طالقانی خاطر نشان کرد: غرضی سرخود و بدون هماهنگی با هیچ مسئولی حتی با فرماندهان سپاه این کار را انجام داده بود و هنگامی که کسی در منزل با وی کاری نداشت یک تلفن زد که من (غرضی) را گروگان گرفتند و با گریه میگفت "میخواهند من را بکشند!"
وی افزود: آقای دانش که از فرماندهان سپاه بودند، بچه های ما را میآورند درب خانه تا تحویل بدهند و غرضی را تحویل بگیرند و با یک گروه سپاهی هم میآیند. بچه های دفتر و حفاظت هم وقتی از بیرون میرسند میبینند خانه آیت الله طالقانی محاصره است و انگار میخواهند ساواکی بگیرند و درگیر میشوند و به هر حال ما غرضی را فرستادیم زندان دژبان و بچهها آزاد شدند.
فرزند آیت الله طالقانی با اشاره به مدیریت پشت پرده این ماجرا گفت: تنها کسی که قبل از فرستادن غرضی به زندان از وی حمایت میکرد آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی بود(...) من نظر خودم را میگویم ایشان از کسی مثل آقای هاشمی دستور گرفته وگرنه خودش در سطحی نبود که از این غلطها بکند.
چرا غرضی برای یک عضو زن کمونیست دل می سوزاند؟
برادر مجتبی طالقانی با اشاره به ماجرای مورد ادعای غرضی در رابطه با قتل محبوبه افراز، تاکید کرد: مجتبی و چند گروه دیگر از طرف سازمان آزادی بخش فلسطین هنگام مأموریت در یکی از کشور های خلیج فارس، بخش فارسی رادیو را اجرا میکردند. به گزارش نکات پرس وی ادامه داد: شوهر این خانم که پسر خوش تیپی بوده و مسئول سازمانی همسرش نیز به حساب میآمد، ول میکند میرود پاریس و آنجا سر و گوشش میجنبد و خانم وی هم خبردار میشود و میرود پاریس؛ آنجا مچ شوهر را میگیرد و به علت ضربه روحی که خورده بود قرص میخورد و خودکشی میکند. این موضوع در پزشکی قانونی پاریس هم تایید میشود. حالا آقای غرضی این حرف که وی قاتل بوده را از کجا آورده است؟! حتی شوهر وی هم آمد و ماجرا را تایید کرد. برای من جای سوال است که چرا غرضی برای یک عضو زن کمونیست سازمان مجاهدین که خودکشی کرده دل میسوزاند، تو چیکاره وی هستی؟!
فرزند آیت الله طالقانی خاطر نشان کرد: بعد از این ماجرا من حضرت آقا را به سفر شمال بردم تا از ناراحتی و فشار خارج شوند و به اعضا دفتر تاکید کردم به هیچ کس جای آقا را نگویید تا ایشان به دور از استرس باشند. اما یکی از اعضای دفتر آدرس را به حاج احمد آقا میدهد که چند روزی ساعتها در دفتر منتظر می نشستند.
وی در ادامه با اشاره به ارتباط نزدیک امام خمینی و مرحوم طالقانی گفت: آقای شهپور در خاطراتش نوشته است وقتی حاج احمد آقا آیت الله طالقانی را دید پای ایشان را بوسید و گفت "امام سلام رساندند و گفتند از این غلطها در این مملکت دیگر دیده نمیشود و برای نتایج بهتر اصلاً شما برنگرد تهران و مستقیم بیا قم پیش ما" که داستان جدایی دارد.
کدام مهندس برق؟! غرضی لامپ خانه خودش را هم نمی تواند عوض کند
مهدی طالقانی تاکید کرد: آقای غرضی از آقای هاشمی سپس جایزه گرفت، ایشان مدعی هست که مهندس برق هست، تو را به خدا یکی بیاید ایشان را امتحان کند ببیند طرف می تواند برق (لامپ) خانه خودش را اگر سوخت عوض کند یا نه؟! چطور بعدش بلافاصله میشود وزیر نفت، استاندار و... شما در مناظرهها حرف زدن وی را دیدید؛ طرف گروه خونش میخورد به این حرفها!؟ من واقعاً برای تشکیلات شورای نگهبان متأسفم که خیلی از آدم های موجه تر از ایشان را رد کردند و ایشان را با این همه مشکل تایید میکنند. (مهدی طالقانی: این را حتما ثبت کن و در مصاحبه بیاور) وی در پاسخ به این سؤال نکات پرس که مجتبی طالقانی سالها است به کشور نیامده و آیا پرونده قضایی در این خصوص وجود دارد یا نه؟ گفت: ایشان مشکلی برای آمدن به ایران ندارد. حتی وی پاسپورت و کارت ملی ایرانی دارد؛ ضمناً بعد از این داستانها خود پدر برای اینکه خیالش راحت شود که جرمی واقع نشده از دادستانی مطالبه کرد تا موضوع پیگیری شود. ایشان در نامه خود نوشتند "آقای هادوی(مسئول وقت دادستانی) حامل نامه مجتبی است؛ وضعیت وی را بررسی کنید تا بببنید مطلبی علیه وی هست یا نه؟ و موضوع را به من بدون ملاحظه انتقال بدهید." ایشان نیز موضوع را بررسی میکند و ادعای غرضی را کذب معرفی میکند.
وی تصریح کرد: ما با آقای محسن رفیق دوست به عنوان فرمانده سپاه صحبت کردیم که ایشان گفتند ما هیچ اطلاعی نداشتیم و به امام هم این گزارش را دادیم. حتی مسئول عملیات سپاه آقای ابوشریف نیز خبر نداشته و حرف های دیگری در رابطه با غرضی هم می زدند(...)
طالقانی خاطر نشان کرد: آقای غرضی عضو مجاهدین خلق بود و برای آنها که با ایشان محاکمه شدند ناراحتم؛ افرادی همچو ناصر صادق که از متدینین سازمان بودند و تمامی آن ها پذیرفتند که علیه رژیم شاهنشاهی فعالیت میکردند اما تنها کسی که شروع به گریه و اعتراف میکند همین غرضی بود که بقیه را اعدام کردند و ایشان آزاد شد.
برادر مجتبی طالقانی در پایان تاکید کرد: حتماً من از غرضی شکایت میکنم. تا ایشان ادعاهایش را برای دادگاه اثبات کند... [ پنج شنبه 92/4/20 ] [ 2:38 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |