سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
مجله "چارلی ابدو" اعلام کرد در نسخه چهارشنبه آینده خود کاریکاتورهایی را علیه پیامبر اسلام (ص) منتشر می کند. اقدام شرم آور این مجله در سپتامبر گذشته نیز موجی از خشم و اعتراض گسترده در کشورهای اسلامی به راه انداخت.
منبع: جام نیوز
+برای نابودیشون صلوات .

[ سه شنبه 91/10/12 ] [ 1:29 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]

امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی)


هر گاه ایمان، توان و انگیزه مردمی به میدان عمل بیاید،

کارها برکت مضاعف پیدا می‌کند و مشکلات حل می‌شود.


(91/10/11)


[ سه شنبه 91/10/12 ] [ 1:25 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
فیلم «بی خود و بی جهت» از این لحاظ حائز اهمیت است که دیدگاه یک جریان فرهنگی و فکری را برملا می کند. این فیلم، نماینده سینمای مطلوب جریان شبه روشنفکران غربگرا است. چنانکه در اغلب محافل این جریان، فیلم جدید کاهانی به عنوان اثری برجسته و مهم پنداشته و معرفی می شود. تا آنجا که ...
 

اختصاصی بصیرت:این روزها در پی بحران ها و تنش هایی که گریبان هنر هفتم کشورمان را گرفته است، عده ای دچار پریشان گویی درباره نابودی سینمای ایران شده اند! مدعیان این پیش بینی عمدتاً منتقدان وضع موجود را مقصر و عامل مرگ قریب الوقوع سینما می دانند، این درحالی است که بیشترین آسیب ها و تهدیدات تحمیل شده به این عرصه نه از سوی گروه ها و جریانات به اصطلاح ضدسینما، بلکه از درون خانواده سینما ناشی می شود. نمونه یکی از این ضربات این روزها بر پرده سینماهای کشور نقش بسته است؛ فیلمی موسوم به «بی خود و بی جهت» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی. فیلمی که می توان آن را در ادامه آثار گذشته این کارگردان، به ویژه «هیچ» و «اسب حیوان نجیبی است» دانست. آثاری که در آنها گونه ای طنز تلخ و سیاه و نوعی نقد ضداجتماعی و توهین آمیز درباره مردم جامعه امروز ایران است. در یکی از آثار گذشته کاهانی به نام «بیست»، نقد اجتماعی در بستری از متانت بیان و غمخواری با قشر فرودست طرح شد، اما در فیلم های اخیر این فیلمساز و به ویژه «بی خود و بی جهت» نوعی نگاه تمسخرآمیز و هتاکانه به مردم عادی کوچه و بازار دستمایه قرار گرفته است. به این سیاق که عوام، به مثابه موجوداتی حقیر و کثیف - به زعم کارگردان- زیر ذره بین رفته اند.

این فیلم روایت دو خانواده است که رابطه دوستی و رفت و آمد دارند که در این بزنگاه، بر سر یک اساس کشی با هم درگیر می شوند. یکی می خواهد مکان زندگی خود را تغییر دهد و زوج جوانی که قصد سکونت در همان منزل را دارند. مشکل این است که خانواده اول به دلیل مشکلات اقتصادی هنوز نتوانسته اند جای جدیدی را بیابند و زن و شوهر جوان نیز در همان شب می خواهند در آن خانه مراسم عروسی خود را برگزار کنند.

پیش از پرداختن به محتوای این فیلم باید به فقدان ساختار و سر و شکل در آن اشاره کرد؛ آنچه در فیلم اتفاق می افتد به این ترتیب است که عده ای آدم در یک فضا جمع شده و با هم سر و کله می زنند. به هم چسبیده شدن تصاویر این آشفته بازار، به اثری به نام «بی خود و بی جهت»! تبدیل شده است حتی یک خط داستانی و منطقی درست و حسابی هم در این فیلم دیده نمی شود و کمدی فیلم نیز با روش هایی پیش پا افتاده، سخیف، باسمه ای و کلیشه ای - همچون پاره شدن شلوار یا اشاره به دستشویی و ...- پدید آمده است. این وضعیت به گونه ای است که حتی برخی از منتقدان معتقدند به لحاظ اصولی و علمی، نمی توان این اثر را یک «فیلم» دانست.

با این وصف، «بی خود و بی جهت» بیش از آنکه یک فیلم باشد، نوعی عقده گشایی تصویری علیه عامه مردم است. مردمی که به روایت فیلم، زیربار مشکلات اقتصادی و گرفتاری های روزمره قرار دارند؛ عده ای از آنها با پناه بردن به شوخی پنداری زندگی و به قول معروف الکی خوش بودن اوقات را می گذرانند و عده ای دیگر هم با تقید به ارزش های مذهبی و سنتی پیش می روند. در فیلم، هر دو طیف به باد تخطئه و تحقیر گرفته شده اند. با این تفاوت که همذات پنداری مخاطب برای گروه اول (خوش گذران ها) برانگیخته می شود. انتخاب «رضا عطاران» برای بازی نقش نماینده این تیپ اجتماعی نیز با همین هدف صورت گرفته است. در مقابل، چهره گروه دوم(مذهبی ها) نفرت انگیز و ترسناک به نمایش درآمده است؛ الهه یک زن متدین نشان داده می شود که در دوران عقد (پیش از ازدواج رسمی) باردار شده است! از طرفی شوهر او فرهاد، با اینکه فرد بی تعهدی است، اما برای وصلت با این زن تن به تظاهر و ریاکاری داده است. مادر الهه، با این وصلت مخالف است و دست به هرکاری می زند تا مراسم عروسی آنها به هم بخورد. او یک زن حزب اللهی معرفی می شود و آن طور که از فیلم برداشت می شود، دستی هم در امور اقتصادی دارد. این هم از صداقت و واقع گرایی فیلمساز ما! همه آنچه از فرهنگ بومی ایرانی و متعهدان به این فرهنگ در فیلم درآمده، یک زن وارفته، یک مرد ریاکار و مادری است که برای حفظ موقعیت خود، ازدواج دخترش را برهم می زند!

فیلم «بی خود و بی جهت» از این لحاظ حائز اهمیت است که دیدگاه یک جریان فرهنگی و فکری را برملا می کند. این فیلم، نماینده سینمای مطلوب جریان شبه روشنفکران غربگرا است. چنانکه در اغلب محافل این جریان، فیلم جدید کاهانی به عنوان اثری برجسته و مهم پنداشته و معرفی می شود. تا آنجا که حتی منتقدان ماهنامه سینمایی «فیلم» که اکثریت قریب به اتفاق، متعلق به چنین طائفه ای هستند، فیلم «بی خود و بی جهت» را به عنوان اثر برگزیده سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر انتخاب کردند!!! انتخابی که نشان می دهد ادعای بی طرفی و توجه به جنبه های هنری از سوی این گونه افراد و جریان ها تا چه حد ریاکارانه است و ایشان تاچه میزان در گزینه های خود، قبیله ای و ایدئولوژیک رفتار می کنند. حال باید پرسید که چه کسانی درحال کشتن سینمای ایران هستند؟!

سرویس :

منبع: سرویس سیاسی بصیرت


[ سه شنبه 91/10/12 ] [ 1:24 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
جریان نفاق و شورای هماهنگی راه سبز امید(بخشی از ضدانقلاب خارج کشور) به محوریت اردشیر امیر ارجمند تلاش دارد با مطرح کردن رفع حصر موسوی و کروبی در 25 بهمن، فشارهای بین‌المللی بر کشورمان را تشدید کنند.
منبع: فارس

[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 11:34 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
"حلقه انحرافی" با رویکرد جذب آرای مردم شمال تهران در انتخابات شوراها و یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، فعالیت انتخاباتی خود در منطقه "الهیه" را کلید زد.

[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 11:33 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
یکی از برگزیدگان جشنواره فیلم «عمار» گفت: زمانی که فیلم‌های «فتنه»، «سنگسار ثریا» و چند اثر ضد اسلامی و ضد نظام دیگر را دیدم، ترغیب شدم که در جواب آن‌ها فیلمی بسازم که بر مخاطب جهانی تاثیرگذار باشد.

به گزارش گروه هنر و رسانه«تیتر یک»  محمدرضا طباطبایی کارگردان فیلم «11=1+1» از آثار برگزیده سومین جشنواره فیلم «عمار» در گفت‌وگویی درباره ساخت این فیلم بیان کرد: می‌خواستم با یک پاسخ منطقی، تاثیری هر چند کوچک بر مخاطب جهانی به ویژه مخاطب آمریکایی داشته باشد. به همین دلیل داستان فیلمنامه دو سرباز دو قلو را نوشتم. این دو برادر بعد از واقعه 11 سپتامبر وارد عراق می‌شوند؛ یکی از این برادرها علاقه‌ای به جنگیدن ندارد و از جنگ فرار می‌کند و فیلم، داستان زندگی خصوصی این دو برادر سرباز و جنایات و مرگ آنها را روایت می‌کند.

این مستندساز ادامه داد: این فیلم که مراحل تولید آن یک سال طول کشید از سوی سازمان هنری رسانه‌ای اوج مورد حمایت قرار گرفت.
 
بر اساس این گزارش، فیلم «11=1+1» پیش از این در بخش ملی و بین‌الملل جشنواره فیلم کوتاه و در بخش بین‌الملل جشنواره دینی رویش برگزیده شده بود و سومین جایزه خود را در سومین جشنواره فیلم «عمار» کسب کرد.
 
دو اثر دیگر به نامهای «و دیگر هیچ نبود...» و «11=1+1» از تولیدات خانه فیلم داستانی سازمان هنری رسانه‌ای اوج در اختتامیه سومین جشنواره فیلم عمار موفق به کسب جوایز برتر بخش داستانی شدند.


[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 11:32 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
سخنگوی قوه قضاییه از انتقال «فائزه هاشمی» فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی - براساس مقررات سازمان زندان‌ها و دستور مسوولان زندان اوین - به انفرادی خبر داد.
منبع: ایسنا

[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 11:31 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
حالا همه مسئولین این کشور پابرهنه شده اند و این یک نماینده که اتفاقا چند روز قبل علیه اقازاده های فراری و مجرم صحبت کرده است به خاطر هزینه 35 میلیونی اشراف زاده و نماد اشرافیگری شده است؟
منبع: تیتریک

[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 6:27 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
آقا جان! صدام را امریکایی‌ها بردند و صد‌ها صدام اما تا دور‌ترین قریه‌های ما فرستادند. سر‌باز نفرستادند. خود صدام را تکثیر کردند. خود صدام را فرستادند از ریل‌ها، از آنتن‌ها، از حروف چاپی مرموز، از … حالا هیچ مسیری امن نیست. حالا ما در ملک تو بیگانه ترینیم. حالا در سینما‌ها ما را برای مجروح شدن در کربلای 5، محاکمه می‌کنند.

به گزراش گروه هنر و سینما «تیتر یک» شاعر، مستندساز و روزنامه‌نگار، پس از دیدن فیلم «یک خانواده محترم»‌به کارگردانی مسعود بخشی و تهیه کنندگی محمد آفریده در یادداشتی درد دل خود را درباره این فیلم با شهدا و امام شهدا در میان گذاشته است. متن کامل یادداشت به شرح زیر است:

خدایا! ما کجا بودیم، به کجا رسیده‌ایم؟ بابا نظیر! دلم برایت تنگ شده است! امشب دلم مثل شب‌های شلمچه، خون‌آلود‌ و زخمی است. امشب چقدر حالم بد است! علی پور‌محمدی! دلم برایت تنگ شده است. حاج اصغر محراب! چقدر جایت خالی است. آقا سید مرتضی آوینی! کجایی بی‌وفا! محمود جان! محمود بزرگ! کاوه بی‌نظیر! حسن آقای باقری! سر‌دار بزرگ، ناصری عزیز! حاج رشید پار یا و فلاح! شهید حاج ابراهیم همت! باکری بزرگ! خمینی جان! آقا‌جان! امام با‌شکوه من! سید روح‌الله الموسوی الخمینی! کجایید شما؟ کجایید که برایم شانه‌ای بهر گریستن حتی نمانده است. این پای افلیج، این ستون فقرات کج!

این درد‌های مدام و هولناک، امانم را بریده بود اما یاد شما هنور، دلگرمم می‌کرد. تا مرگ، مرگ شیرین فرا برسد. آی! همه بچه‌هایی که فردای بیت‌المقدس 8 را ندیدید! خوش به حالتان! یوسف غلامزاده، شهید برونسی! علی‌مردانی بی‌همتا! خوش به حالتان! به خدا دیگر طاقت این زمان و زمانه را ندارم. چرا یک نفر‌تان مرا صدا نمی‌کند! مگر شما هم مثل ما دچار فراموشی شده‌اید؟! چرا مرا در همهمه هولناک خیابان انقلاب رها کردید؟ در هیاهوی این سالن‌های وهم‌انگیز و بی‌نور سینما‌ها! به خدا بعثی‌ها هنوز حمله می‌کنند! دوستان مرا، فرزندانم را مقابل چشانم می‌کشند! اما تیر‌بار‌های ما را گرفته‌اند. حاج امیر! حاج امیر‌ قیاسی! مثل کردستان!

درست همانطور که دیدی! ناگهان در سکوت سر می‌رسند. حالا با سلاح غنیمتی خود‌مان! جلو چشم تمام فرماندهان سر‌ها را می‌برند و هدیه می‌برند به جبهه خود‌شان! اما اینجا همه می‌خندند! برای قاتل‌ها کف می‌زنند و سوت می‌کشند و چند سال حقوق بسیجی‌ها را، یکجا دستخوش به اینها می‌دهند. می‌دهند تا از شما، نمایش‌های خنده‌آور بسازند. مردم نیاز‌مند شادی‌اند. اما همانطور که همه می‌خندند، آنها سر‌ها را می‌برند، گوش تا گوش! خون فوران می‌زند و پرده سپید سینما‌ها را سرخ می‌کند. خون به صندلی‌ها و چهره‌ها می‌پاشد حتی، اما بقیه می‌خندند.

همچنان تشویق می‌کنند سربریدن‌ها را جلادان دستمزد‌های کلان می‌گیرند و بر صدر می‌نشینند و قدر می‌بینند. خمینی ‌جان! بعثی‌ها به سینما‌های تهران رسیده‌اند. از پرده‌های سپید در سیاهی سالن‌ها، پایین می‌آیند و فرزندان مجروح تو را، زجر‌کش می‌کنند. پس بر ‌گور‌های دسته جمعی سرود می‌خوانند و چشمان جسد‌ها را در می‌آورند. آقا جان! صدام را امریکایی‌ها بردند و صد‌ها صدام اما تا دور‌ترین قریه‌های ما فرستادند. سر‌باز نفرستادند. خود صدام را تکثیر کردند. خود صدام را فرستادند از ریل‌ها، از آنتن‌ها، از حروف چاپی مرموز، از … حالا هیچ مسیری امن نیست. حالا ما در ملک تو بیگانه ترینیم. حالا در سینما‌ها ما را برای مجروح شدن در کربلای 5، محاکمه می‌کنند. ما را برای آنکه به جان تو دعا کردیم، برای آنکه به خرمشهر باز‌گشتیم، محاکمه می‌کنند. جانور‌ها، حیوان‌ها… حالا بناست ما را اینگونه صدا کنند! خدایا! شهادت را دریغ کردی از بیچارگانی چون ما، مرگ را دریغ نکن!


[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 6:24 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
با هم بودن حساب خانواده هاشمی، آنجایی اهمیت بیشتر می‌یابد که این خانواده، خود را خانواده هاشمی (هاشمی به عنوان نام فامیلی این خانواده) نمی‌نامد، بلکه مشخصاً خود را با عنوان «خانواده آیت‌الله هاشمی» معرفی می‌کند.

گروه سیاسی«تیتر یک»/کبری آسوپار؛

 آنچه که بخش‌هایی از آن روز چهارشنبه گذشته در صحن علنی مجلس و در پاسخ به نطق حمید رسایی، نماینده تهران قرائت شد، نه دفاعیه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از خود، بلکه آنچنان که از امضای ذیل دفاعیه و متن آن فهمیده شد، دفاعیه «خانواده» آیت‌الله هاشمی از وی بود؛ اتفاقی که گرچه حسب معادلات خانوادگی مرسوم است و قابل توجیه؛ اما حسب قوانین حقوقی و مقررات آیین‌نامه‌ای، محلی از اعراب ندارد. 

هیچ کجای قانون نیامده است که اگر در تریبون مجلس به کسی توهین شد، خانواده وی حق دفاع از او را خواهند داشت؛ در حالی که خود وی در قید حیات است و منع و حرجی برای دفاع از خویش ندارد.
این اتفاق اما با همه غیرقانونی بودنش، در صحن مجلس روی داد و جالب آنکه توجه هیچ کسی را هم جلب نکرد! 

در آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی آمده است: «چنانچه به تشخیص هیئت‌رئیسه نماینده‌ای در سخنان خود در جلسه علنی به کسی نسبت ناروا بدهد یا هتک حرمت نماید، «فرد مزبور» می‌تواند در دفاع از خود، به صورت مکتوب به اتهام وارده پاسخ گوید. پاسخ ارسالی در صورتی که بیش از دو برابر اصل مطلب اظهار شده نبوده و متضمن توهین و افترا نباشد، در اولین فرصت در جلسه علنی قرائت خواهد شد.» 

بنابراین مطابق همه بحث‌های حقوقی، اینجا نیز صرفاً خود فرد می‌تواند از خود دفاع کند؛ نه اینکه خانواده وی بتوانند این خانواده بودن را عنوانی حقوقی تلقی کرده و با همین عنوان حقوقی جعلی در مقام دفاع از وی برآیند. لذا مطابق آیین‌نامه داخلی مجلس، آنچه روز چهارشنبه در مجلس اتفاق افتاد، غیرقانونی بوده و از آنجایی که در نطق حمید رسایی صرفاً از مهدی هاشمی و پدرش نام برده شده و هیچ انتقاد و اعتراضی متوجه کلیت خانواده هاشمی نشده، صرفاً همین دو نفر می‌توانستند دفاعیه مکتوب به مجلس ارائه کنند. 

از این منظر، اولین اشکال متوجه هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی است که چرا به این امر توجهی نکردند و جالب آنکه هیچ یک از نمایندگان مجلس نیز تذکری را از این باب متوجه هیئت رئیسه نکردند! 

جوابیه خانوادگی از کانال مجمع!

ممکن است گفته شود که شأن ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام بالاتر از آن است که خود رأساً در مقام دفاع از خویش برآید و اغلب در مورد مقامات عالی رتبه، مرسوم این نیست که خود شخصاً در مقام دفاع از خویش برآیند. این توجیه را می‌شود پذیرفت؛ اما در چنین مواقعی نیز، طبیعتاً دفتر آن مقام، دفاعیه را تنظیم و ارسال می‌کند و باز هم وجهی حقوقی و قانونی برای آنکه خانواده مقامی عالی رتبه بتوانند وارد میدان شوند، به وجود نخواهد آمد. 

اینجا باز نکته‌ای درخور توجه وجود دارد که جوابیه فوق، با آنکه دفاعیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نیست و دفاعیه خانواده وی است، از کانال مجمع تشخیص به مجلس ارسال شده است! به نظر می‌رسد در عرف خانواده هاشمی، میان منزل و محل کار و اعضای دفتر و اعضای خانواده هاشمی رفسنجانی تفاوتی وجود ندارد و هر آنچه به ریاست مجمع مرتبط است و در حوزه حقوق و مسئولیت‌های این مقام، به عنوان شخصیت حقوقی هاشمی رفسنجانی می‌گنجد، جزء امور خانوادگی این خانواده محسوب می‌شود و این خانواده میان شخصیت حقیقی پدر خویش و شخصیت حقوقی هاشمی رفسنجانی تفاوتی نمی‌بینند یا نمی‌خواهند که ببینند!

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 6:12 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 221
بازدید دیروز: 254
کل بازدیدها: 1057414
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون