یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی معتقدند که قرائت گزارش حادثه 22بهمن در صحن علنی موجب ایجاد التهاب در سطح جامعه خواهد شد و برخی دیگر از نمایندگان بر اساس آییننامه مجلس و شناساندن مسببان این حادثه به مردم معتقدند این گزارش باید در صحن علنی مجلس قرائت شود.
گروه سیاسی« تیتریک »؛22بهمن سال 1391 همانند سالهای گذشته مراسم راهپیمایی پیروزی انقلاب اسلامی، در شهرهای مختلف کشور با شور و هیجان بیشتری نسبت به قبل برگزار شد اما در این روز و در جریان سخنرانی علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در شهر قم، تعداد قلیلی از جاهلان و افراد نادان با اهانت به رئیس قوه مقننه سبب برهم زدن این مراسم شدند. رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از این اتفاق در روز 28 بهمن 91 در خصوص این موضوع فرمودند: این کارهائى که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهائى که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانى که میتوانند جلوى این چیزها را بگیرند، تذکر دادهام. آن کسانى که این کارها را میکنند، اگر واقعاً حزباللّهى و مؤمنند، خب نکنند. مىبینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. پس از موضعگیری صریح رهبر انقلاب درباره آن، موضوع به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ارجاع و این کمیسیون نیز کمیتهای ویژه را تشکیل داد تا به بررسی مسئله پرداخته و گزارشی در اینباره تهیه کند. ![]() این کمیته که ریاست آن بهعهده منصور حقیقتپور، نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی بود، پس از چند ماه بررسی مسئله بیاحترامی به رئیس مجلس، نهایتاً گزارشی تهیه و ماوقع را شرح داده و در آن اسامی برخی مسئولان استانی را در وقوع این حادثه نام برده و موضوع را متوجه اشتباهات آنها کرده است. برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی معتقدند که این گزارش باید از طریق مقامات قضایی مورد پیگرد و ارزیابی قرار گیرد. بر اساس این گزارش پس از کش و قوسهای فراوان در مجلس شورای اسلامی برای قرائت این گزارش، روز چهارشنبه هفته گذشته چکیده این گزارش در اختیار نمایندگان قرار گرفت و قرار شد این گزارش این هفته در صحن علنی مجلس قرائت شود. این تصمیصم موافقان و مخالفانی را به همراه داشته است.
با مخالفتهای چند روز اخیر تعدادی از نمایندگان مجلس و برخی چهرههای سیاسی، احتمال این وجود دارد که قرائت این گزارش از دستور کار صحن علنی خارج مجلس شود. دلایل برخی مخالفان قرائت گزارش ![]() * احمد امیرآبادی فراهانی، نماینده قم در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اطلاعات و نتیجهگیری گزارش حادثه 22 بهمن قم با یکدیگر تناقض دارد، گفت: مشکل مردم معیشت و اقتصاد است نه حادثه 22 بهمن قم. *محمدرضا پورابراهیمی نماینده مردمکرمان با اشاره به قرائتگزارش حادثه 22 بهمن قم در صحن علنی مجلس، اظهار داشت: با توجه به در پیشِرو بودن مراسم تحلیف رئیس جمهور منتخب و لزوم آرامش کشور برای تشکیل کابینه، شرایط فعلی مناسب قرائت گزارش حادثه قم نیست و بهتر است که اینگزارش بعد از تشکیل دولت بررسی شود. * حجتالاسلام نصرالله پژمانفر عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، ضمن مخالفت با قرائت گزارش حادثه قم در صحن علنی مجلس، گفت: طرح اینگونه مسائل موجب شکاف بیشتر بین جریان اصولگرایی میشود. وی ادامه داد: قرائت گزارش حادثه قم در صحن علنی به نفع جریانهای سیاسی نخواهد بود و فقط موجب آسیب رساندن به وفاق و انسجام بین نیروها میشود. * حسینعلی حاجی دلیگانی عضو هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی گفت: فکر میکنم قرائت اینگزارش به انشقاقی در درون مجلس منجر شود و لذا زمان مناسبی برای مطرح شدنگزارش حادثه قم نیست. *سید مهدی هاشمی نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه قرائت گزارش 22 بهمن قم را به مصلحت نمیدانم، افزود: شرایط موجود ایجاب نمیکند که جامعه دچار التهاب سیاسی شود. دلایل برخی موافقان قرائت گزارش ![]() * حمیدرضا فولادگر، نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: اصل قرائت گزارش بر اساس آیین نامه داخلی مجلس ضروری است و جدای از بحث تاکید آیین نامه باید به این توهین به ریاست مجلس رسیدگی جدی شود تا از بروز این دست از رفتارها جلوگیری شود. * عزتالله یوسفیان ملا در خصوص اصرار و تاکید برخی افراد و چهره ها برای عدم قرائت کامل گزارش حادثه 22 بهمن قم در مجلس شورای اسلامی گفت: قانون تحقیق و تفحص صراحت دارد که گزارش تحقیق و تفحص باید در صحن قرائت شود . نماینده مردم آمل و لاریجان در مجلس در ادامه افزود: هیچ کجای قانون نامی از تحقیق و تفحص محرمانه برده نشده است و در هیچ کجای قانون نیز ذکر نشده است که بخشی از گزارش می تواند محرمانه باشد یا اسامی نباید قرائت شود. * فرهاد بشیری نماینده مردم پاکدشت در مجلس شورای اسلامی افزود: قوانین در کشور ما به خصوص قوانین و آیین نامه مجلس صریح و شفاف است و به همین دلیل باید قرائت گزارش نیز شفاف ، روشن و صریح باشد. *سیدباقر حسینی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: اسناد، مدارک و فیلم سخنرانی محرکان حادثه 22 بهمن قم موجود است و گزارش کمیته حقیقتیاب مجلس کاملا دقیق و قانونمند تدوین شده است به گونهای که جای شک و شائبه و سنگاندازی عاملان و بانیان را باقی نمیگذارد. * سیدحمیدرضا طباطبائی نائینی نایب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس، با بیان اینکه گزارش کمیته بررسی کننده حادثه 22 بهمن قم بر مبنای موازین قانونی تدوین شده است، تاکید کرد: این گزارش که در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به رای گذاشته شد و برای قرائت در صحن به تصویب رسید دارای سندیت برای همه نمایندگان مجلس است. نماینده مردم نایین، خور و بیابانک در مجلس، گفت: همچنین بر اساس آییننامه داخلی مجلس گزارش نهایی شده کمیته حقیقتیاب باید در صحن علنی مجلس قرائت شده و به اطلاع نمایندگان مجلس به عنوان وکلای ملت ایران و برگزیده مردم برسد. *مهدی پورفاطمی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان این که اسامی افراد و عاملان حادثه 22 بهمن قم باید در صحن علنی مجلس قرائت شود، گفت: اسامی عاملان این حادثه باید برای نمایندگان و مردم مشخص شود و دستگاه قضا نیز باید با این گروه های خودسر برخورد کنند. * محمدعلی اسفنانی سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس، با بیان اینکه مسئولان بعد از قرائت گزارش حادثه 22 بهمن قم، باید ریشه افراط را در کشور بخشکانند، گفت: اعلام اسامی عاملان فتنه قم، ساحت دین را از افراطیون پاک میکند. * روح الله بیگی نائب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه معرفی عاملان فتنه قم، ام القرای جهان اسلام را از خوارج خالی میکند، گفت: قرائت گزارش حادثه 22 بهمن قم فرصت مناسبی است که ریشه افراط آن هم با ظاهر دینیاش از بین برود. آنچه در این بین باید به آن توجه شود، یکی نکردن اصولگرایی و انقلابیگری با اقدامات افراطی و بیمبنای عده قلیلی از بیخبران و جاهلان است و مسوولان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی میبایست به این مسئله توجه داشته باشند که مبادا بر اساس خواست رسانههای ضد انقلاب و بعضی از رسانههای بیمار داخلی، جریان اصولگرایی و انقلابی با عملکرد این عده یکسان تلقی بشود. منبع: مشرق [ دوشنبه 92/5/7 ] [ 1:40 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
پروردگارا! توفیق درک لیلة القدر و استفاده از برکات آن را به همه ما عنایت کن.
![]() دلهاى خود را براى اتّصال و ارتباط با حضرت حق آماده کنید امروز روز نوزدهم ماه رمضان است و دیشب یکى از شب هایى بود که احتمال لیلة القدر در آن وجود دارد. بهطور کلّى ایّامِ بسیار عزیز و مبارکى است و دو شبِ طرفِ احتمال لیلة القدر پیش روى ماست. مردم عزیز و مؤمن تهران در این اجتماع معنوى و روحانى دلهاى خود را براى اتّصال و ارتباط با حضرت حق (جلّت عظمته و عظّم شأنه) آماده کنند و در شبهاى قدرى که باقى مانده است، آنچه را که خداى متعال از رحمت الهى در این ایّام و شبها براى مؤمنان وعده فرموده است، براى خود تأمین کنند. پروردگارا! توفیق درک لیلة القدر و استفاده از برکات آن را به همه ما عنایت کن. 1382/08/23
استفاده از شب های قدر برای عروج معنوی در ماه رمضان - در هم? روزها و شبها - دلهایتان را هرچه مىتوانید با ذکر الهى نورانیتر کنید، تا براى ورود در ساحت مقدس لیلة القدر آماده شوید؛ که "لیلةالقدر خیر من الف شهر تنزّل الملائکة و الرّوح فیها باًّذن ربّهم من کل امر". شبى که فرشتگان، زمین را به آسمان متصل مىکنند، دلها را نورباران و محیط زندگى را با نور فضل و لطف الهى منور مىکنند. شب سِلم و سلامت معنوى - سلام هى حتّى مطلع الفجر - شب سلامت دلها و جانها، شب شفاى بیماریهاى اخلاقى، بیماری هاى معنوى، بیماریهاى مادى و بیماری هاى عمومى و اجتماعى؛ که امروز متأسفانه دامان بسیارى از ملتهاى جهان، از جمله ملت هاى مسلمان را گرفته است! سلامتى از هم? اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطى که با آمادگى وارد شب قدر بشوید. 1376/09/05 میبینیم که مردم ما، جوان های ما، زن و مرد ما با این شبها حقیقتاً قصد پالایش خود را دارند؛ دلها نرم میشود، چشمها اشکبار میشود، روحها لطیف میشود؛ روزه هم کمک کرده است. ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله ی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه میتوانیم، خود را دور کنیم. دلبستگیها، بدخلقیها - خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبلههای روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. 1383/08/15
در قیامت به ما اجازه عذرخواهى نخواهند داد شب قدر، فرصتى براى مغفرت و عذرخواهى است. از خداى متعال عذرخواهى کنید. حال که خداى متعال به من و شما میدان داده است که به سوى او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزى خواهد آمد که خداى متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خداى نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهى نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمىدهند که زبان به عذرخواهى باز کنند؛ آنجا جاى عذرخواهى نیست. اینجا که میدان هست، اینجا که اجازه هست، اینجا که عذرخواهى براى شما درجه مىآفریند، گناهان را مىشوید و شما را پاک و نورانى مىکند، از خداى متعال عذرخواهى کنید. اینجا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهى را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونى اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم. امروز که خداى متعال اجازه داده است که شما به زارى، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوى او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان به چشمهایتان جارى سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والّا روزى هست که خداى متعال به مجرمین بفرماید: «لاتجأروا الیوم»؛ بروید، زارى و تضّرع نکنید، فایدهاى ندارد: «انّکم منّا لاتنصرون». این فرصت، فرصت زندگى و حیات است که براى بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصتها ایامى از سال است که از جمله آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر! 1376/10/26
بهترین اعمال در این شب، دعاست فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبى که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهاى کیمیایى لیلةالقدر، بندهى مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست. دربارهى دعا هم امروز مطالبى را به شما برادران و خواهران عرض مىکنم. احیاء هم براى دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهاى قدر یکى از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنى چه؟ یعنى با خداى متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همهى اینها دعاست. دعا یکى از مهمترین کارهاى یک بندهى مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشى دارد. 1384/07/29
در شب های قدر برای مسائل خود، کشور و مسلمین دعا کنید شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتى که مرحوم «محدّث قمى» نقل مىکند، سؤال کردند که کدام یک از این سه شب - یا دو شب بیستویکم و بیستوسوم - شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب - یا سه شب - را ملاحظه شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردّد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ کسانى بودهاند که همه ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب مىآوردند و اعمال شب قدر را انجام مىدادند! قدر بدانید. این روزها را قدر بدانید. شبهاى قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً مىفرماید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلى ارزش دارد. شبى است که ملائکه نازل مىشوند. شبى است که روح نازل مىشود. شبى است که خداى متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنى درود و تحیّت الهى بر انسانهاست، هم به معناى سلامتى، صلح و آرامش، صفا میان مردم، براى دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوى، چنین شبى است! شبهاى قدر را قدر بدانید و براى مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهاى اسلامى دعا کنید. 1376/10/26
تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان در شب های قدر از اوّل شب بیست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهى -«سلام هى حتّى مطلع الفجر» - شروع مىشود، تا وقتى که اذان صبح آغاز مىگردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهى و امن الهى و خیمهى رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبى است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر». هزار ماه زندگى انسان، چقدر مىتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلى اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خداى متعال از انسان خواسته است و بىاعتبارى این زندگى مادّى و اینکه همهى این چیزهایى که مىبینید، مقدّمهى آن عالمى است که لحظهى جان دادن، دروازهى آن عالم است، بگذرانید. عزیزان من! لحظهى جان دادن، ما وارد عالم دیگرى مىشویم. براى آن روز، خودمان را باید آماده کنیم. همهى این دنیا، همهى این ثروتها، همهى این انرژیهایى که خداى متعال در وجود شما در این عالم به ودیعه گذاشته است، همهى آنچه که خدا براى بشر خواسته است - حکومت عادلانه، زندگى مرفّه، چه و چه و چه - براى این است که انسان فرصت پیدا کند تا خود را براى نشئهى آن عالم آماده نماید. خود را آماده کنید، با خدا اُنس بگیرید، با خداوند مناجات کنید، ذکر بگویید و استغفار کنید. 1375/11/12
به برکت امام زمان خواسته هایتان را از خداى متعال بگیرید من به همه شما مردم عزیزمان توصیه مىکنم، امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرّع، توبه و انابه و توجّه به پروردگار،جزو وظایف همه ماست. مشکلات عمومى مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصىتان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خداى خودتان مطرح کنید. از خداى متعال توجّه بخواهید؛ از خداى متعال مغفرت بخواهید؛ از خداى متعال انابه و حال و توجّه بخواهید. امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمى است؛ شب بسیار عزیزى است. به ولىّعصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خداى متعال خواستههایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم. 1371/01/07
معانى کلمات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهید و من خواهش می کنم جوانان عزیز ما سعى کنند معانى این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائى است؛ لیکن معانى، معانى بلندى است. در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانى این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواستهها در همین دعاها و شبهاى ماه رمضان و شبهاى احیاء و دعاى ابىحمزه و دعاهاى شبهاى قدر است. اگر کسى معانى این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. بین ما و خدا حجابى وجود ندارد؛ خداى متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را می شنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم؛ خواستههاى خودمان را از خداى متعال بخواهیم. این انس با خداى متعال و ذکر خداى متعال و استغفار و دعا خیلى تأثیرات معجزآسائى بر روى دل انسان دارد؛ دلهاى مرده را زنده می کند. 1387/06/30 منبع: کرج رسا [ دوشنبه 92/5/7 ] [ 1:39 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
[ دوشنبه 92/5/7 ] [ 1:37 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در روایتهای گوناگون شیعی و سنی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) به «قسیم النار، قسیم الجنه و النّار، قسیم النار و الجنه و ...» یاد شده است، اما دلیل آن چیست؟ این سؤالی است که مأمون 12 قرن پیش از امام علیبن موسیالرضا(ع) پرسید و پاسخ گرفت.
![]() گروه دین و اندیشه «تیتریک» ؛ شیعیان این روزها در سوگ شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) داغدار هستند؛ تجسم عدل و عدالت که با شمشیر عداوت و جهالت به فیض رفیع شهادت نایل آمد. حضرت امیر در مقام و منزلت چنان رفیع است که از ایشان به عنوان «قسیم النار، قسیم الجنة و النّار، قسیم النار و الجنة و ...» یعنی تقسیمکننده بهشت و جهنم یاد میکنند. اما این عنوان به چه معناست؟
این موضوع را در حدیثی از صفحه 96 جلد نخست کتاب «عیون اخبار الرضا» بررسی میکنیم:
«حدّثنا تمیم بن عبدالله بن تمیم القرشی قال: حدثنی أبی عن أحمد بن علی الأنصاری عن أبی الصلت الهروی قال: قال المأمون یوماً للرضا علیه السلام، یا أبا الحسن! أخبرنی عن جدک أمیر المؤمنین بأی وجه هو قسیم الجنة والنار وبأی معنی فقد کثر فکری فی ذلک؟ فقال له الرضا علیه السلام: یا أمیر المؤمنین ألم ترو عن أبیک عن آبائه عن عبد الله بن عباس أنه قال: سمعت رسول الله(ص) یقول: حب علی إیمان وبغضه کفر؟ فقال: بلی، فقال الرضا علیه السلام: فقسمة الجنة والنار إذا کانت علی حبه وبغضه فهو قسیم الجنة والنار؛
اباصلت هروی نقل کرده است که روزی مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: یا اباالحسن! ما را از پدرت امیرالمومنین آگاه ساز که به چه علت قسیم الجنة و النار خوانده شده است و این به چه معناست که این مطلب فکر مرا مشغول ساخته است. پس امام رضا علیه السلام به او فرمود: ای مأمون! آیا تو از پدرت و او از پدرانش از ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم نقل نکردید که گفت از رسول خدا شنیدم میفرمایند: حب علی ایمان و دشمنی با علی کفر است؟ پس مأمون پاسخ داد آری! سپس حضرت فرمودند: پس زمانی که ایمان و کفر بر اساس حبّ و بغض او باشد، بهشت و دوزخ را تقسیم میکند، بنابراین او قسیم الجنة و النار است.»
در ادامه این روایت آمده است: «قال أبو الصلت الهروی: فلما رجع الرضا إلی منزله أتیته فقلت: یا بن رسول الله ما أحسن ما أجبت به أمیرالمؤمنین، فقال: یا أبا الصلت، إنما کلمته من حیث هو، لقد سمعت أبی یحدث عن آبائه عن علی رضی الله عنه، قال: قال لی رسول الله صلی الله علیه وسلم: یا علی، أنت قسیم الجنة والنار یوم القیامة، تقول للنار هذا لی وهذا لک؛
اباصلت هروی میگوید پس از بازگشت امام از مجلس عرض کرد: ای پسر رسول خدا، چه جواب خوبی به مأمون دادید. پس فرمود: ای اباصلت! من به قدر فهم او جواب دادم؛ پدرم از پدرانش از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل کرده که فرموده است، رسول خدا(ص) به من فرمود: ای علی! تو قسمت کننده بهشت و دوزخ در روز قیامت هستی، به آتش میگویی این شخص برای توست و این شخص برای من.»
همچنین در روایتی از مُفضّلبن عمر نقل شده است که میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم به چه علت امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب «قسیم الجنة و النار» گفته شده است؟ حضرت فرمودند: به خاطر اینکه دوست داشتن او ایمان و دشمن داشتن او کفر است، و همانا بهشت برای اهل ایمان آفریده شده است و جهنم برای اهل کفر خلق شده است پس او به این علت قسیم الجنة و النار است. بنابراین در بهشت وارد نمیشود مگر اهل محبت و دوستی با او و وارد آتش نمیشود مگر اهل دشمنی با او (علل الشرایع ج 1 ص 162).
این موضوع به طرق مختلف در مسانید روایی اهل سنت نیز نقل شده است که از جمله آنها میتوان به «الفایق فی غریب الحدیث جارالله زمخشری ج 3 ص 97»، «البدایه و النهایه ج 7 ص 392»، « شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 260 و ج 19 ص 140»، «المناقب، خوارزمی، ص 41» و «تاریخ مدینه دمشق ج 42 ص 298» اشاره کرد.
منبع: ایسنا [ دوشنبه 92/5/7 ] [ 1:37 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
روزنامه آمریکایی "واشنگتن تایمز" به محورهای جلسه ضدایرانی این هفته مجلس نمایندگان آمریکایی اشاره کرده است.
![]() گروه بین الملل «تیتریک» ؛ به نقل از واشنگتن تایمز، "جیمز موریسون" تحلیلگر این روزنامه آمریکایی در ادامه افزوده است "اعضای کمیته امور بین الملل مجلس نمایندگان آمریکا در هفته جاری جلسه ای را با تمرکز بر ایران و حمایت آن کشور از سوریه برگزار خواهند کرد."
نویسنده مقاله همچنین در ادامه افزوده است که نمایندگان آمریکایی همچنین سعی دارند تا ادعاهای کذب خود در مورد نوع روابط کشورمان با کشورهای آمریکایی لاتین را مطرح نمایند.
همچنین طرح صادرات تحریم های نفتی ایران به رای گذاشته خواهد شد.
این روزنامه آمریکایی در ادامه افزوده است "این جلسه در ساعت 14:30 دقیقه روز چهارشنبه آغاز خواهد شد.
در این جلسه "جان بولتون" سفیر پیشین دولت آمریکا در سازمان ملل متحد و همچنین "مارک دوبوویتز" از مشاوران نزدیک "باراک اوباما" رییس جمهور آمریکا نیز در این نشست شرکت خواهند کرد."
این روزنامه آمریکایی در ادامه می افزاید "در ساعت 14 روز پنجشنبه نیز این جلسه ادامه خواهد یافت و "مت سالمون" رییس زیرکمیته نیمکره غربی مجلس نمایندگان آمریکا نیز در این جلسه حضور خواهد یافت. در این جلسه همچنین از متئو لویت" یکی از کارشناسان ضد تروریسم در نهاد مطالعاتی خاور نزدیک "واشنگتن" نیز حضور خواهد یافت."
منبع: باشگاه خبرنگاران [ دوشنبه 92/5/7 ] [ 1:36 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
![]() »
صابر: خب حالا به این نتیجه رسیدیم که باید از یک فقیهی که در عین حال به مسائل سیاسی هم آگاهی دارد، استفاده کنیم، چه کسی بهتر از ولی فقیه، چرا جبهه پایداری به سراغ آیت الله مصباح رفته اند؟
لنکرانی: در جریان وقایع مجلس نهم که عده ای به آیه الله مصباح گفته بودند شما که لیدر جبهه پایداری هستید به اینها بگویید لیست ندهند. ایشان فرموده بودند من لیدر آنها نیستم. این فرمایش ایشان آن موقع دستاویزی شد که عده ای بگویند جبهه پایداری از چشم علامه مصباح افتاد و دیگری ایشان از جبهه حمایت نمیکنند. من آن موقع سخنگوی جبهه بودم، وقتی گرفتم و به محضر ایشان رفتم و عرض کردم این صحبت شما برای ما خیلی مسأله ساز شده چون ما افتخارمان این است که حضرت عالی قبول زحمت کردید و ما در شورای فقاهتی پس از تایید شما مطالب را اجرایی میکنیم . ایشان فرمودند" میدانی چرا گفتم من لیدر جبهه نیستم؟ چون در کشور ما یک رهبر بیشتر نداریم آنهم حضرت آیت الله خامنه ای ادام الله ظله العالی است. نباید کسانی از سلایق مختلف سیاسی گمان کنند در امور نظام شأنی جز تبعیت از رهبری حتی برای بزرگان حوزوی قابل تصور است " تاکید به حق ایشان همواره این است که جبهه باید خود را با رهبری تطبیق دهد و همه هم و غم خود را در ترویج اندیشه ها و منویات ایشان قرار دهد و شانی جز این برای خود قایل نباشد.
صابر: چرا علامه مصباح در انتخابات به این شکل مصداقی ورود کردند؟
لنکرانی: یکی از تفاوتهای مشی امام رضوان الله تعالی علیه با برخی دیگر از بزرگان معاصرشان این بود که هرچه آنها سیاست گریزی را ترویج میکردند، برعکس امام تاکید بر حضور اجتماعی مومنان به عنوان وظیفه دینی داشتند. شکل گیری نهضت امام بر اساس همین ایده بود که سیاست را عین دیانت می دانستند و حضور در صحنه سیاسی و اجتماعی را نه از باب کسب قدرت بلکه برای ترویج اسلام و اجرای احکام اجتماعی اسلام ضروری میدانستند . این تفاوت مبنا امروز هم هست. برخی میخواهند همان مطلبی را جا بیندازند که رئیس ساواک وقت در بازداشت امام در وقایع سال 42 به ایشان گفته بود. او به امام عرض کرده بود حیف شما نیست که با این درجه تقوا و علم، در مسایل سیاسی دخالت میکنید و بعد ادامه داده بود سیاست یعنی پدر سوختگی، یعنی کلک، یعنی حقه بازی. امام فرموده بودند ما از اول هم دراین قسم سیاست دخالتی نداشتیم.
امروز هم تز جدایی دین از سیاست توسط عده ای با بیان های مختلف ترویج میشود . همان اجتهاد سیاسی که قبلا عرض کردم در برابر اجتهاد دینی خود را باز آرایی کرده است. از این سو هم برخی واقعا از عدم دخالت در امور سیاسی توسط حوزویان به بهانه اینکه شأنشان خدشه دار میشود دفاع تئوریک میکنند . این را مقایسه کنید با دیدگاه امام که در وصیت نامه خود میفرمایند اگر روحانیت در صحنه نباشند و مردم را راهنمایی نکنند پیش خدای متعال معاقب خواهند بود. حضور شخصیت برجسته ای مثل حضرت علامه مصباح در عرصه تبیین مسائل اجتماعی بر اساس مبانی دینی یک فرصت گران بهاست برای کسانی که که میخواهند در عرصه اجتماعی نه بر اساس مصلحت اندیشی عقل منفعت طلب و قدرت گرا بلکه بر اساس باورها و ارزش های دینی حرکت کنند. ما باید شاکر خدای متعال باشیم که در این زمان و علیرغم این هجمه های تند و بی ادبانه، بزرگانی چون ایشان به میدان می آیند و به ما تاکید بر اصول و حرکت اجتماعی مبتنی بر باورهای دینی را می آموزند. من نمیگویم مصداق ها متفاوت خلاف است من می گویم فرآیند انتخاب مصداق ها و شاخص ها و معیار ها باید ملاحظه شوند. مثلا کسی میگوید من فلانی را معرفی میکنم چون رای میآورد ( که البته دیدیم نیاورد). خوب این چه حجت شرعی را به ما میآموزد؟ دین به ما میگوید آنچه را که بر اساس حجت شرعی بدان رسیدی ترویج کن. مردم مختارند اما شما وظیفه داری بر اساس باورهایت اقدام کنی. انتخاب با مردم است ولی این دلیل نمیشود که شما به خیال خود و براساس اوهام حرکت کنی. باید بیاموزی که مصادیق را بر اساس شایستگی هایشان انتخاب و معرفی کنیم نه بر اساس تعصب حزبی و نه بر اساس وهم "رای آوری".
صابر: موقعی که آیت الله مصباح در مورد شما گفتند "بینی و بین الله شهادت می دهم بین زمین و آسمان کسی را اصلح از آقای لنکرانی نمی شناسم" شما چه حسی داشتید؟
ابتدا تاکید کنم فرمایش ایشان دو قید داشت یکی در این دوره برای انتخابات ریاست جمهوری و یکی هم در بین افرادی که تا آن موقع برای انتخابات داوطلب شده بودند. بنا بر این این تایید دایمی و همیشگی نبود. اما این بیانات را ایشان در جلسه شورای مرکزی جبهه که در محضرشان بودیم فرمودند . آن موقع شانه هایم در برابر این بار سنگین لرزید و احساس زبونی و بی مقداری کردم و به ایشان عرض کردم خدای ستار العیوب این تفضل را فرموده که مثل شمایی از چنیین حقیری ، چنیین تاییدی را نمایند که من لیاقتش را ندارم. صابر: اما انصافا تخریبهای ناجوانمردانه ای علیه شما شد، بیش اینکه این حملات به نقد تفکرات شما بپردازد، به مسائل شخصی شما به صورت زننده ای پرداختند، چرا واقعا این کارها را کردند؟ لنکرانی: نمیدانم.
صابر: خیلی ها این سوال را از شما دارند که با آن صحبت های آتشین علامه مصباح در مورد خودتان چی شد که انصراف دادید؟ حالا به غیر از اینکه می گفتید گفتمان انقلاب در انتخابات باید یک پرچمدار داشته باشد، مسئله دیگه ای هم بود مثلا رد صلاحیت؟
لنکرانی: انکار نمیکنم برخی مجدانه در پی رد صلاحیت من بودند . اما آنچه محور تصمیم بنده برای انصراف بود همانی بود که از ماهها پیش اعلام کرده بودم، حضور یک پرچمدار برای گفتمان انقلاب اسلامی. من این موضوع را نه در اردیبهشت 92 ، بلکه از اولین مباحث انتخاباتی در سال 91 اعلام کرده بودم. صابر: به نظر میاد بعد از اینکه گزینه مورد حمایت جبهه پایداری در انتخابات رأی نیاورد، این جبهه دچار یک افول شدید شد، درست میگم؟
لنکرانی: جبهه در حال بازنگری در سیاست ها و روش هاست.
صابر: جبهه پایداری ورودهایی که داشته فقط انتخاباتی بوده و در عمل نشان داده که غیر از انتخابات برنامه خاص دیگری نداشته، برای حل این مشکل چه برنامه ای دارید؟
لنکرانی: این ضعف جدی است و تا حدودی ما را از وظیفه اصلی که ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و نگاه دینی به عرصه اجتماعی بوده باز داشته است. قطعا مهمترین برنامه های آتی جبهه حول حرکت گفتمانی و ترویج معارف دینی با پاسخگویی اجتماعی است. صابر: جبهه پایداری برای آینده چه برنامه دارد؟
لنکرانی: جبهه پایداری انقلاب اسلامی یک جبهه گفتمانی است و مهمترین وظیفه آن ترویج گفتمان انقلاب اسلامی است. ما درحال تدوین محتوی و فرآیندها و روشهای این مهم هستیم. خوشبختانه این حرکت گفتمانی امروز در اقصی نقاط کشور مستظهر به یک شبکه وسیع جوان و پرانگیزه است که تشنه معارف اسلامی هستند و به عنوان وظیفه نه از سر تفنن در صحنه های اجتماعی حضور دارند. صابر: نظر شما پیرامون این تحلیل که حزب اللهی ها گزینه ای که بتواند در دوره های بعدی در مقابل گفتمان سازش بایستد و پیروز انتخابات باشد ندارد و به همین دلیل باید احمدی نژاد دوباره به میدان بیاید زیرا اوست که با همه اشتباهاتش توان پیروزی مقابل آنها را دارد همان طور که در سال هشتاد و چهار بر خلاف همه تحلیل ها توانست
لنکرانی: جریان انقلاب اسلامی ، جریانی بالنده است . عقبگرد در این مسیر معنا ندارد . دولت نهم و دهم نقاط مثبت زیادی داشته اند که آنها را نسبت به دولت های قبل در بسیاری از زمینه ها ممتاز و برجسته می سازد. ایام ریاست جمهوری آقای دکتر احمدی نژاد در مجموع با پیشروی و ارتقای در مسیر انقلاب همراه بود اما نقاط ضعف خود را هم داشت. در انتخابات دوازدهم و پیش از آن در انتخابات مجلس دهم ، گفتمان انقلاب اسلامی باید با نوآوری در روش ها و پاسخگو تر بودن در عرصه کارآمدی به بازسازی خود بپردازد. ایستایی در وضع فعلی ، باعث عقب گرد خواهد بود. زایش فکری و رویش در این جریان به فضل خدا بیش از آنی خواهد بود که دیگران پیش بینی میکنند. صابر: جبهه پایداری با دولت آقای روحانی چگونه تعامل خواهد داشت؟ اگر از افراد جبهه پایداری برای مسئولیتی در دولت آینده دعوت کنند کمک خواهند کرد؟
لنکرانی: کابینه باید یک گروه هماهنگ و همدل باشند. دولت یک شخصیت حقیقی دارد و باید با هم همکاری تنکاتنگی داشته باشند. دولت نباید یک شرکت سهامی تعریف شود. با توجه به اختلاف نظر جدی که در برخی مبانی داریم، فکر میکنیم وظیفه ما در قبال دولت یازدهم در اختیار گذاشتن برنامه و راهبرد هایی است که تدوین کرده ایم و بعد هم نقد منصفانه.
صابر: یکسری مواضع خوبی آقای روحانی در اولین نشست خبری بعد از انتخاباتشان داشتند، بعد از آن آقای قاضی زاده، سخنگوی جبهه پایداری مصاحبه ای داشتند که خیلی جنجالی شد، ماجرا چی بود؟
لنکرانی: ما امروز هم در انتخاب اصلح خود در انتخابات یازدهم هیچ شکی نداریم. ما به آقای دکتر جلیلی رای دادیم و به این انتخاب و رای امروز هم افتخار میکنیم چون این انتخاب را بر اساس بصیرت و حجت شرعی انجام دادیم. ما یکی از دستاوردهای انتخابات یازدهم را ، تشکیل شبکه ای از جوانان مومن در اقصی نقاط کشور میدانیم که حضور اجتماعی خود را بر اساس نگاهی گفتمانی انجام دادند . این سرمایه بزرگ را باید برای انقلاب حفظ کرد . اما در مورد مصاحبه اول رییس جمهور منتخب و مواضع ایشان پس از انتخاب ، به حمدلله نکات مثبت زیاد بوده و این دو موضوع را نباید خلط کرد.
صابر: اگر در آینده آقای روحانی مواضع و یا اقداماتی داشتند که جای نقد داشت، جبهه پایداری به نقد آن خواهد پرداخت؟
لنکرانی: در تعابیر دینی نقد منصفانه وظیفه است . البته باید منصفانه باشد و حرمت ها و مصالح حفظ شود. ما همانگونه که نقد منصفانه دولت دهم را وظیفه خود میدانستیم در برابر دولت یازدهم هم همین وظیفه را داریم.
صابر: آقای روحانی روی مبحث اعتدال تأکید زیادی دارند، اما تا الان توضیح کاملی پیرامون منظورشان از اعتدال نداشتند، به نظرتان اعتدال از نظر ایشان چه معنایی دارد؟
لنکرانی: این سوالی نیست که من پاسخگوی آن باشم. صابر: اعتدال به چه معنایی اشتباه است و به چه معنایی صحیح است؟
لنکرانی: در برابر بی عدالتی و ظلم بی طرفی معنا ندارد. اگر به نظام و دین ظلم شود ، زشتی بیطرفی اینجا بیشتر است. کسانی که در برابر ظلم علیه نظام ساکت بودند و مثلا در فتنه 88 عافیت طلبانه، سکوت کردند، نمیتوانند به این بی طرفی افتخار کنند. در داستان مسخ جمعی از بنی اسراییل در تخلف روز شنبه، عذاب برخی به تصریح قرآن کریم برای این بود که گفتند تخلف آن مردم به ما مربوط نیست. هر کسی خودش میداند . این گروه در کلام الهی توبیخ شده و عذاب دیدند چون به وظیفه اجتماعی خود در روشنگری عمل نکردند. روشنگری و جانب حق را نگاه داشتن را نمیتوان با عنوان وسط و معتدل به فراموشی سپرد. البته باید هر کسی در جمهوری اسلامی مسئولیت کلانی بر عهده دارد، قبیله گرایی نکند و از همه ظرفیت نخبگانی کشور به عنوان اشخاص حقوقی و نه نمایندگان احزاب، خود را بهره مند سازد. من بسیاری از دسته بندی های فعلی را از مصادیق قبیله گرایی و تعصب میدانم نه از مصادیق حرکت اجتماعی اسلامی. این روایت را در وسایل الشیعه بسیار هشداردهنده است : امام سجاد میفرمایند که " آن تعصبی گناه است که فردی بدهای طایفه خود را از خوبان طایفه دیگر بهتر بداند. ولی اینکه کسی اهل خود را دوست داشته باشد تعصب نیست بلکه تعصب این است که فردی طایفه خود را در ستمگری یاری کند". اینها هشدار است .
صابر: تحلیلتان در مورد کابینه آینده دولت آقای روحانی چیست، فراجناحی، کارگازانی،اصلاحاتی، ترکیبی از کارگزاران و اصلاحات و یا اصلا یک مدل جدیدی خواهد بود؟
لنکرانی: من نمیخواهم بدبینانه قضاوت کنم. امیدوارم آقای روحانی کابینه خود را به صورت شرکت سهامی انتخاب نکنند. امیدوارم از کسانی که با اصول مردم سالاری دینی مساله دارند استفاده نکنند. امیدوارم کسانی که حسن شهرت مالی ندارند و پیش از این سابقه اشرافی گری و رانت خواری از آنها در اذهان نقش بسته، در این کابینه نباشند. کسانی نباشند که بخواهند با حضور در این کابینه سوابق سو قبلی خود را پاک کنند و کسانی نباشند که خود را وامدار کسی غیر از مردم و انقلاب ببینند. صابر: صابرنیوز رو با توجه به اینکه چهار ماه کارش رو شروع کرده چطور دیدید؟
لنکرانی: رو به پیشرفت [ یکشنبه 92/5/6 ] [ 9:32 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
امیدوارم آقای روحانی کابینه خود را به صورت شرکت سهامی انتخاب نکنندامیدوارم از کسانی که با اصول مردم سالاری دینی مساله دارند استفاده نکنند. امیدوارم کسانی که حسن شهرت مالی ندارند و پیش از این سابقه اشرافی گری و رانت خواری از آنها در اذهان نقش بسته، در این کابینه نباشند. کسانی نباشند که بخواهند با حضور در این کابینه سوابق سو قبلی خود را پاک کنند و کسانی نباشند که خود را وامدار کسی غیر از مردم و انقلاب ببینند.
![]() «من نمیخواهم بدبینانه قضاوت کنم. امیدوارم آقای روحانی کابینه خود را به صورت شرکت سهامی انتخاب نکنند. امیدوارم از کسانی که با اصول مردم سالاری دینی مساله دارند استفاده نکنند. امیدوارم کسانی که حسن شهرت مالی ندارند و پیش از این سابقه اشرافی گری و رانت خواری از آنها در اذهان نقش بسته، در این کابینه نباشند. کسانی نباشند که بخواهند با حضور در این کابینه سوابق سو قبلی خود را پاک کنند و کسانی نباشند که خود را وامدار کسی غیر از مردم و انقلاب ببینند.»
به گزارش « تیتریک »؛ گفتگوی سایت خبری صابرنیوز را با دکتر کامران باقری لنکرانی در ادامه تقدیم می گردد: صابر: کجا متولد شدید؟
لنکرانی: تهران صابر: کی آمدید شیراز؟
لنکرانی: سال 1349
صابر: ظاهرا شیراز را خیلی دوست دارید، درست میگم؟
لنکرانی: شیراز شهر دوست داشتنی هست . خیلی ها شیراز را دوست دارند.
صابر: چرا بعد از وزارتتان دوباره برگشتید شیراز؟
لنکرانی: من تدریس، تحقیق و درمان بیمارنم را بسیار دوست دارم و ماندنم در تهران من را بیشتر درگیر کارهای دیگری میکرد و این فرصت را از من میگرفت. شیراز عزیز هم با مردمان خون گرمش، جاذبه خودش را دارد.
صابر: تحصیلاتتان هم کامل در شیراز بود؟
لنکرانی: بله. من از اول ابتدایی تا فوق تخصص پزشکی را در شیراز تحصیل کردم و آن هم تقریبا بدون وقفه. صابر: فکر کنم تحصیلاتتان را را تا آخرین مقطعی که وجود داشته ادامه دادید؟ ظاهرا
دیگه بعد از استاد تمام درجه علمی دیگه ای وجود نداره؟ لنکرانی: چرا. استادی که ده سال از استادیش بگذرد و یک سری شرایط را داشته باشد به عنوان استاد ممتاز شتاخته میشود . من الان حدود نه ساله استاد تمامم و دارم مدارک را برای کسب رتبه استاد ممتازی آماده میکنم.
صابر: به استاد تمام پروفسور هم میگن، درسته؟
لنکرانی: بله
صابر: مدتی قبل از انتخابات ماجرای پروفسور بودن شما به یک خبر جنجالی تبدیل شده بود، یکسری رسانه ها می گفتند دروغه؟
لنکرانی: خوب در آن موقع خیلی حرفها زده شد.
صابر: معلومه که خیلی بچه درس خون بدودید، درسته؟
لنکرانی: من به ویژه پس از ورود به دوره بالینی طب، سعی کردم با علاقه و با نگاه تکلیف مدارانه و نه از سر رفع تکلیف درس بخوانم. در مورد هر بیماری که مطالعه میکنم، فکرم این است که ممکن است مورد مشابه این بیماری همین امروز به من مراجعه کند و من باید بهترین اقدام ممکن را برای او انجام دهم و گرنه ضامنم.
صابر: به چهره تان میخوره دوران نوجوانی و جوانی تان حسابی بچه مثبت بودید؟
لنکرانی: نمیدانم منظورتان از بچه مثبت چیه. البته به معنای متداول شیطان نبودم . درسم را میخواندم و با بقیه رفتار خوبی داشتم. اما پرسشگر بودم و در صورت نیاز منتقد. به همین دلیل در سال 1357 شاید از جمع بچه های مدرسه ما در روز اول اعتصاب ها که 14 مهر همان سال بود کمتر از 5 نفر به سر کلاس نرفتند که من هم یکی از آنها بودم.
صابر: کی ازدواج کردید، زندگیتان الان چطور است؟
لنکرانی: سال 1371. عید غدیر و به برکت امیر المومنین زندگی خوبی دارم. همسری که قانع است و مومن و فرزندانی که سالمند و کوشا.
صابر: از کی وارد عرصه کار و تدریس شدید؟
لنکرانی: من از دوران تحصیل همزمان تدریس هم میکردم. سال 1361 به عنوان مربی تربیتی در همان مدرسه ای که در آن تحصیل کرده بودم ، درس هم میدادم. در دوران دانشجویی هم برای دانشجویان سایر رشته ها مثل دندانپزشکی و پرستاری تدریس میکردم. از سال 1371 نیز به عنوان هیات علمی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز رسما استخدام شدم.
صابر: به غیر از وزارتتان چه کارهای را مشخصا انجام دادید؟ من در وهله اول معلم دانشگاهی بودم و هستم. بعد طبیبم و به هردو افتخار میکنم. اما در عرصه امور اجرایی نیز در سمتهایی مثل رییس بیمارستان نمازی درسال 1372 تا 1373 و بعد معاونت اداری و مالی دانشگاه از سال 1373 تا 1375 و بعد هم به عنوان مدیر گروه داخلی کار کردم.
صابر: کارهابی را که الان در عرصه تخصصی و کاریتان انجام می دید، چیه؟ لنکرانی: در سه بخش تحقیق ، تدریس و ارایه خدمات شامل ویزیت بیمارن ، اندوسکوپی و مشاوره به سایر همکاران به ویژه در خصوص بیماریهای التهابی روده و پیوند کبد، فعالیت دارم .
صابر: تا قبل از دوران وزارتتان چقدر اهل مسائل سیاسی و اجتماعی بودید؟
لنکرانی: من از سال 1357 با شروع انقلاب از فعالین انجمن اسلامی دبیرستان محل تحصیل بودم. به فاصله کوتاهی دبیر آن انجمن شدم . در همان زمان ها با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم آشنا شدم. در آن دوره حضرت ایت الله راستی که خدای متعال شفایشان دهد به عنوان نماینده امام رضوان الله تعالی علیه بر سازمان نظارت داشتند. اختلاف نظری در خصوص اینکه سازمان تا چه حد باید خودش را با ایشان تطبیق دهد در سال 61 به وجود آمد. گروهی مثل اقایان بهزاد نبوی و سلامتیان میگفتند اگر ایشان مجتهد دینی است ما هم مجتهد سیاسی هستیم و به نوعی، به نگاه خود بسنده و فعالیت اجتماعی را ترویج میکردند. در مقابل تاکید آیت الله راستی بر این بود که فعالیت اجتماعی باید مبتنی بر معارف دینی باشد و در این عرصه هم باید معرفت دینی و هم اخلاق اسلامی و هم فقه اسلامی مبنا باشند. اگر حرکت اجتماعی بر خلاف این باشد مصداق (الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا ) است که قران کریم در معرفی گمراه ترین ها بیان فرموده است. این نگاه ایشان بر تفکر بنده بسیار اثر گذار بود و بنده از همان موقع تلاش کردم در هر صحنه ای که حاضر میشوم ، مبنای خود را تطبیق آن فعالیت با نگاه دینی قرار دهم. بعد هم تا کنون سعی کردم از محضر ایشان در عرصه های مختلف مشورت بگیرم و بهره مند شوم. البته من و جمعی از دوستان دیگرم که امروز هم با هم کار میکنیم، شیراز بودیم و سن من در آن موقع 17 سال بود و بالتبع عضو سازمان نبودم . میدانید سازمان بعدا چند پاره شد و نهایتا گروهی که با آیه الله راستی اختلاف نظر داشتند آن موقع از سازمان رفتند و سازمان با استفسار از امام رحمه الله علیه منحل شد. البته در دهه هفتاد مجددا و این بار توسط همان هایی که قبلا سازمان را ترک کرده بودند احیا شد و در مسیر همان خود بسندگی سیاسی حرکت کرد و در نهایت در وقایع سال 88، این گروه منحل شد. بگذریم . در دانشگاه آن موقع به دلیل همین تاکید بر ارتباط با روحانیت، ما را در انجمن اسلامی دانشگاه راه ندادند. عمده فعالیت ما در آن موقع در شیراز با ارتباط با آیت الله حائری و در دانشگاه با ارتباط با آیت الله ایمانی بود. ما هم بعدها با دوستانی که در تهران جامعه اسلامی دانشجویان را تشکیل دادند مرتبط شدیم و این تشکل را در شیراز راه اندازی کردیم. در بسیج جامعه پزشکی و بعد انجمن اسلامی پزشکان هم بعدا به عنوان عضو شورای مرکزی فعالیت داشتم. به عنوان عضو هیات نظارت شورای نگهبان نیز در استان فارس نزدیک به 15 سال مسئولیت داشتم.
صابر: چطور شد که وزیر شدید؟ شما شیراز بودید، قبلا هم که با آقای احمدی نژاد ارتباط خاصی نداشتید؟
لنکرانی: من با ایشان قبل از ریاست جمهوری ایشان ملاقات هم نداشتم. البته دوستان مشترک زیادی داشتیم. در انتخابات 84 من به آقای احمدی نژاد رای دادم . و به ایشان حسن ظن داشتم. این بود که وقتی برخی از دوستان ایشان پیشنهاد ملاقات با ایشان را دادند بنده که در آن موقع دبیر انجمن اسلامی پزشکان فارس بودم، پس از مشورت با دوستان انجمن مطالبی را که برای اصلاح نظام سلامت ضروری میدانستیم جمع بندی کرده و برای ارائه به ایشان آماده کردیم. حتی مکتوبی هم در این رابطه تهیه شد. ملاقات ابتدا با آقای دکتر دانش جعفری بود و بعد به دفتر آقای دکتر احمدی نژاد رفتیم. هنوز به نظرم تنفیذ انجام نشده بود و ایشان در مجلس قدیم مستقر بودند. فکر نمیکردم در این ملاقات بحث وزارت خودم مطرح شود. اما ایشان گفتند اگر وزیر بهداشت بشوی چه اقداماتی را برای ارتقای سلامت مردم انجام خواهی داد. به ایشان همان موقع گفتم که دوستانی هستند که از سالها قبل خود را آماده وزارت کرده اند و همین الان میتوانند حتی فهرست معاونین خود را هم به شما بدهند. من برای اینکار آمادگی ندارم و تیمی هم از قبل آماده نکرده ام . شما بهتر است از این دوستان که نام برخی از آنها را هم بردم استفاده کنید. در همان جلسه آقای دکتر خوش چهره هم در اتاق بودند و شاهد ماجرا. آقای دکتر احمدی نژاد گفتند ما بررسی کردیم و به تو رسیدیم از آنها هم استفاده کن. من موضوع را خیلی جدی نگرفتم . چون شنیده بودم به چند نفر دیگر هم در خصوص وزارت بهداشت تماس گرفته اند. برای مرخصی به تبریز رفته بودم که از دفتر ایشان از طریق استانداری من را پیدا کردن و اول برنامه خواستند و بعد هم گفتن بیا تهران برای ملاقات با رییس جمهوری. در ملاقات باز گفتم شما بهتر است از دیگران استفاده کنید . گفتند دیگر موضوع گذشته و اسم تو را کتبا به مجلس اعلام کرده ام. در این ملاقات در خصوص میثاق نامه وزرا ی دولت صحبت کردند و اینکه وزرا متعهد شوند همه توان خود را برای ادای وظیفه قرار دهند و برای خود و نزدیکانشان چیزی نخواهند و خلاصه کم نگذارند مطرح شد. میثاق نامه را خواندم و آن را پسندیدم و امضا کردم.
صابر: به نظرتان خوب توانستید کار کنید، یعنی در آن چهار سالی که وزیر بودید، تحول در وزارت بهدشت ایجاد شد؟
لنکرانی: من در جلسه معارفه خودم گفتم کشور ما به درجه ای از ثبات رسیده که سیاست ها نباید با آمد و شد افراد تغییر کند. گفتم ما پس از قانون اساسی، سند چشم انداز بیست ساله را داریم و بعد سیاست های برنامه توسعه که توسط رهبری ابلاغ شده اند و بعد هم خود برنامه توسعه را. همانجا عرض کردم من برنامه ای جز اجرایی کردن همین ها را ندارم. در طول چهار سال هم تلاشم همین بود.
صابر: وزیر بهداشت خوب وقوی، بیشتر باید متخصص در عرصه بهداشت و پزشکی باشه، یا سیاست گذار و مدیر؟
لنکرانی: همه اینها مهم است . اگر وزیر از نظام سلامت بیگانه باشد و واقعیات محیطی را نخواهد فهمید و در فضای مجازی برنامه ریزی به نتیجه نمیرسد. اگر نکاه کلان نداشته باشد در روزمرگی ها غرق میشود و اگر تصمیم گیری نتواند بکند ، نظام سلامت در بلاتکلیفی و سرگردانی سیر خواهد کرد. همه این ها لازم هستند.
صابر: چی شد که وزارت را تحویل داید، یا بهتر بگم از شما تحویل گرفتن؟ دلیل خاصی هم برای این موضوع آوردن؟
لنکرانی: وزارت هیچکس که دائمی نیست. مأموریت چهار ساله من تمام شد و آقای رئیس جمهوری گفتند که میخواهند برای وزارت بهداشت از وزیر زن استفاده کنند. نظر من را خواستند. عرض کردم مخالفتی ندارم و وظیفه خودم هم میدانم برای تشکیل سریع تر دولت برای رأی آوردن ایشان تلاش هم بکنم. که همین کار را هم انجام دادم. البته آقای رئیس جمهور پیشنهاد برخی سمت ها در داخل کابینه و همچنین در خارج از کشور را مطرح کردند . که به ایشان گفتم من به همان کار دانشگاهی خودم علاقه بیشتری دارم.
صابر: قضیه هلو چی بود؟ شنیدم ناراحت شده بودید، ناراحتی نداره که ماشاء الله از بس انسان خوب و دوست داشتنی هستید، به شما گفتند هلو، کجاش بده؟
لنکرانی: میدانم اقای دکتر احمدی نژاد برای بیان شدت علاقه خودشان به بنده از این عنوان استفاده کردند حتی در مناظره های انتخابات سال 88 نیز از بنده همراه با آقای دکتر میرکاظمی و دکتر حسینی وزیر اقتصاد به عنوان نخبگانی که در دولت حضوردارند در پاسخ به ایراد اقای دکتر رضایی در خصوص گسست نخبگانی دولت نام بردند . به هر حال میشد این اظهار محبت را با تعابیر دیگری هم بیان کرد. هنوز هم برخی از کسانی که در مباحث سیاسی با آنها هم عقیده نیستم به جای نقد صحبتها با اکتفا به عنوان هلو سعی میکنند از برخورد اندیشه ها فرار کنند. آخرین های آن در تیتر برخی از روزنامه ها بود. چند روز پیش که برای نماز ظهر به حسینیه امام خمینی رحمه الله علیه مشرف بودم یکی از اقایانی که مسئولیت در رسانه ای دارند آمدن گفتن فلانی من را حلال کن چون در ایام انتخابات در مورد تو با این عنوان هلو زیاد بد و بی راه گفتم . صابر: فکر می کنم بعد حدود یک سال بعد از تحویل وزارتتون جبهه پایداری را راه انداختید؟
لنکرانی: جبهه پایداری در سال مرداد 90 یعنی حدود دو سال پس از پایان مسئولیت بنده در دولت راه اندازی شد.
صابر: جبهه پایداری در ابتدا قرار بود به عنوان یک مجموعه فراگیر حزب الله کارش را شروع کند و چترش آنقدر بزرگ باشد که تمام حزب اللهی را در زیرش قرار بگیرند، اما ظاهرا چنین چیزی اتفاق نیفتاد و به عنوان یک تشکیلات که از تعدادی شورای مرکزی تشکیل شده کارش را ادامه داد و نتوانست آن عام بودنش را حفظ کند؟
لنکرانی: هیچ کس نمیتواند ادعای تشکل فراگیر کند. سلایق درون نظام زیاد و همه محترم و بودنشان باعث ارتقا و بالندگی کشور است. جبهه پایداری از اول برای فراگیری نیامد .این جبهه برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفت آنهم در زمانی که فضای یاس و نا امیدی در بدنه حزب اللهی به دلیل برخی از رفتار های دولت دهم تشدید میشد و گروهی هم که از وقایع سال های 88 و 84 کینه داشتند فرصت را مغتنم شمرده و برای زیر سوال بردن حرکت ارزشمدار در عرصه اجتماعی همه جور شبهه افکنی میکردند. تشکیل جبهه تلاشی جمعی بود برای حفظ و بالندگی مدافعان انقلاب اسلامی.
صابر: به نظر شما الان پایداری، یک حزب نیست که فقط اسم جبهه بودن را به دنبال خود می کشد؟
لنکرانی: جبهه پایداری با احزاب مرسوم چند تفاوت دارد. اول ما برای کسب قدرت درو هم جمع نشدیم. مثلا در انتخابات مجلس شورای اسلامی وقتی برای معرفی کاندیدا در استانهای مختلف بحث میشد، به هیچ وجه ملاک معرفی عضویت در جبهه نبود. بلکه ما تلاش کردیم آنهایی را که اصلح میدانیم ولو عضو ما هم نبودند به جامعه معرفی کنیم و به همین دلیل از مجموع 180 کاندیدایی که معرفی کردیم، کمتر از 50 نفرشان با ارتباط تشکیلاتی داشتند. نکته مهم تر این است که در جبهه نظیر سایر احزاب، صرفا دموکراتیک و رای اکثریت شورای مرکزی ملاک تصمیم ها نیست. ما این افتخار را داریم که تصمیمات خود را پس از تایید شورای فقاهتی جبهه نهایی میکنیم و بدون تایید آنها در مهمات اقدام نمیکنیم. این رجوع برای اطمینان از ابتلای تصمیمات بر اصول دینی است. البته جبهه باید در زمینه گفتمانی بیشتر فعالیت کند. الان در این زمینه کم کاری داریم که امیدورایم جبران کنیم.
صابر: ابتدای انقلاب ماجرایی پیش آمد که عده ای گفتند که به جای اینکه مردم در انتخابات شرکت کنند، فقها در انتخابات شرکت کنند و آنها باشند که رئیس جمهور، نماینده مجلس انتخاب کنند، اما امام خمینی(ره) محکم جلوی این ماجرا ایستادند و نگذاشتند چنین اتفاقی بیفتد، اما امروز جبهه پایداری یک فقیه را در راس کارش قرار داده و تصمیمات نهایی را ایشان می گیرند و بقیه هم طبق آن عمل می کنند، آیا این قضیه مانند ماجرای ابتدای انقلاب که مورد نفی امام(ره) قرار گرفت، نیست؟
لنکرانی: رای مردم در نظام جمهوری اسلامی تزئینی و تصنعی نیست و اثر گذار است و پشتوانه مردمی نظام ، کار آمدی آن را تضمین میکند. به همین دلیل تاکید امام رضوان الله تعالی علیه و رهبری معظم انقلاب ادام الله ظله بر این نکته است که در این خصوص بین رأی رهبر و مردم عادی هیچ تفاوتی نیست.
اما در جبهه ما به دنبال ترویج گفتمان و تطبیق آن با موضوعات مختلف هستیم. طبیعی است که این فرآیند از یک سو مستلزم موضوع شناسی است که حضور کارشناسان خبره در عرصه های مختلف که در نظام اسلامی مسئولیت های کلان داشته اند چه در شورای مرکزی و چه در شورای مشورتی جبهه کمک میکند که موضوعات از جنبه کارشناسی به خوبی تبیین شده و ابعاد مختلف آنها روشن و معلوم شود و بعد ارائه طریق برای حل معضلات یا تصمیم گیری های کلان گردد. در این مرحله لازم است، این تصمیمات را با جهت گیری های کلان نظام اسلامی مطابقت داد و اگر خلاف بود آنها را اصلاح کرد. نظام اسلامی مبتنی بر معارف، اخلاق اسلامی و احکام اسلامی آن هم با قرائتی که امام و رهبری دارند از سایر سو گیری های سیاسی و اجتماعی متمایز میشود. ما نمی توانیم در فعالیت های اجتماعی به این مبانی بی اعتنا باشیم و یا این مبانی را از کسانی بگیریم که با جهت گیری های امام و رهبری زاویه دارند. بنا بر این ما به سراغ شخصیت هایی رفتیم که آنها را پشتوانه فکری نظام و در خط رهبری می دانیم.
صابر: خب حالا به این نتیجه رسیدیم که باید از یک فقیهی که در عین حال به مسائل سیاسی هم آگاهی دارد، استفاده کنیم، چه کسی بهتر از ولی فقیه، چرا جبهه پایداری به سراغ آیت الله مصباح رفته اند؟
لنکرانی: در جریان وقایع مجلس نهم که عده ای به آیه الله مصباح گفته بودند شما که لیدر جبهه پایداری هستید به اینها بگویید لیست ندهند. ایشان فرموده بودند من لیدر آنها نیستم. این فرمایش ایشان آن موقع دستاویزی شد که عده ای بگویند جبهه پایداری از چشم علامه مصباح افتاد و دیگری ایشان از جبهه حمایت نمیکنند. من آن موقع سخنگوی جبهه بودم، وقتی گرفتم و به محضر ایشان رفتم و عرض کردم این صحبت شما برای ما خیلی مسأله ساز شده چون ما افتخارمان این است که حضرت عالی قبول زحمت کردید و ما در شورای فقاهتی پس از تایید شما مطالب را اجرایی میکنیم . ایشان فرمودند" میدانی چرا گفتم من لیدر جبهه نیستم؟ چون در کشور ما یک رهبر بیشتر نداریم آنهم حضرت آیت الله خامنه ای ادام الله ظله العالی است. نباید کسانی از سلایق مختلف سیاسی گمان کنند در امور نظام شأنی جز تبعیت از رهبری حتی برای بزرگان حوزوی قابل تصور است " تاکید به حق ایشان همواره این است که جبهه باید خود را با رهبری تطبیق دهد و همه هم و غم خود را در ترویج اندیشه ها و منویات ایشان قرار دهد و شانی جز این برای خود قایل نباشد.
[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 9:29 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در حالی که به موعد تشکیل دولت یازدهم نزدیک می شویم، خبرهای رسیده حاکی از عزم جدی حسن روحانی برای احیای سازمان ملی جوانان و انفکاک بخش جوانان از وزارت "ورزش و جوانان" است.
گروه داخلی« تیتریک »؛رئیس جمهور جدید و مشاوران وی با بررسی عملکرد وزارت ورزش و جوانان ، به این نتیجه رسیده اند که ادغام سازمان ملی جوانان در سازمان تربیت بدنی و تأسیس وزارت ورزش و جوانان که در دوران احمدی نژاد روی داد، اقدامی غیرکارشناسی بوده که نتیجه آن، مغفول ماندن امور "جوانان" در سایه و حاشیه "ورزش" بوده است. از این رو ، قرار است در دولت جدید، این دو از هم جدا شوند و وزارت ورزش، مستقلاً به فعالیت بپردازد و امور جوانان نیز به سازمان ملی جوانان که رئیس آن معاون رئیس جمهور است، محول شود. از سعید فائقی، به عنوان اصلی ترین گزینه وزارت ورزش یاد می شود و از علی رضایی، از مدیران مجمع تشخیص مصلحت نظام که فرزند محسن رضایی است به عنوان گزینه ای برای تصدی ریاست سازمان ملی جوانان یاد می شود. همچنین با علی رضایی و سلطانی فر نیز برای تصدی وزارت ورزش و جوانان رایزنی شده است ولی هنوز گزینه نهایی که باید توسط رئیس جمهور مشخص شود، معلوم نیست. البته بدیهی است که در ابتدا ، وزیر "ورزش و جوانان" از مجلس رأی اعتماد خواهد گرفت و بعد از آن، مراحل قانونی انفکاک دو بخش جوانان و ورزش از یکدیگر طی خواهد شد. منبع: 598 [ یکشنبه 92/5/6 ] [ 9:27 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در این نشست احمدی نژاد می گوید: من اکراه دارم که این خواسته خود را مطرح کنم، اگر چه حق طبیعی من است که بدنبال تاسیس دانشگاه باشم.
![]()
گروه سیاسی« تیتریک »در آخرین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان، پس از تقدیر و تشکر اعضا از 8 سال فعالیت احمدینژاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی و تشکیل منظم جلسات این شورا، به درخواست وی پاسخ مثبت داده بهاتفاق آرا، مجوز تأسیس دانشگاهی در تهران را به وی اعطا کردند. در این نشست دکتر احمدی نژاد می گوید:من اکراه دارم که این خواسته خود را مطرح کنم ، اگر چه حق طبیعی من است که بدنبال تاسیس دانشگاه باشم. رئیس جمهور بعد از آن پیشنهاد صدور مجوز دانشگاه بین المللی ایرانیان را مطرح کرد و همه اعضای حاضر در نشست به این درخواست رای مثبت دادند. همچنین یک منبع آگاه در شورایعالی انقلاب فرهنگی در این خصوص به فارس گفته که در آخرین جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی به ریاست محمود احمدینژاد، راهاندازی دانشگاه از سوی وی با موافقت اصولی اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید که این امر ابهامات زیادی را به همراه داشت. بر اساس قانون باید نوع دانشگاه مورد نظر از سوی محمود احمدینژاد مشخص شده و به شورایعالی انقلاب فرهنگی ابلاغ و در جلسات آینده مورد بررسی قرار گیرد که جلسات بعدی شورایعالی انقلاب فرهنگی نیز تحت ریاست رئیس جمهور جدید برگزار میشود. اگر نوع دانشگاه موردنظر، دانشگاه خاص مورد تائید وزارت علوم باشد اساسنامه آن باید در شورای معین یا صحن شورایعالی انقلاب فرهنگی به تصویب برسد و اگر این دانشگاه، غیرانتفاعی باشد اعضای هیئت مؤسس آن باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شود. در این صورت راهاندازی دانشگاه توسط احمدینژاد زیر نظر رئیس جمهور جدید بررسی میشود. منبع: دانا [ یکشنبه 92/5/6 ] [ 8:0 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
ساناز.میم فرزند امیر متولد 1358 در تهران او از روزهای تنهایی میگوید که تنها 9 سال داشت او امروز جوان 34 ساله ای است که معتقد است فرقه رجوی خانواده خیلی ها را نابود کرد و باید دادگاه جنایات مسعود و مریم رجوی تشکیل شود.
![]() گروه سیاسی« تیتریک »ساناز.میم فرزند امیر متولد 1358 در تهران او از روزهای تنهایی میگوید که تنها 9 سال داشت او امروز جوان 34 ساله ای است که معتقد است فرقه رجوی خانواده خیلی ها را نابود کرد و باید دادگاه جنایات مسعود و مریم رجوی تشکیل شود. همچنین سران سازمان مجاهدین باید در یک دادگاه بین المللی محاکمه شوند تا به سزای اعمال خود برسند.برای رعایت مسائل حفاظتی و خوی حیوانی منافقین که ممکن است آسیبی به این جوان برسانند از معرفی نام کامل وی معذوریم. پدر ساناز بعد از اقدام مسلحانه 30 خرداد سال 1360 به همراه خانواده از ایران خارج شد. 4 ماه در ترکیه بود و بعد به کمک یکی از دوستانش به ایتالیا رفت و در این مدت در یک شرکت ساختمانی به کار مشغول شد. ساناز از آبان 1360 تا کنون در ایتالیا سکونت دارد او به سال های 1366 اشاره میکند که پدرش توسط سازمان منافقین فراخوان شد. دو جلسه در ایتالیا ، سفر به عراق و حضور در اردوگاه اشرف ، مصاحبه کوتاه با ساناز و بیان خاطرات از طرف او گرچه برای هر انسانی ناراحت کننده است ولی بیان واقعیاتی است که ممکن است ده ها خانواده گرفتار آن شده باشند. خانم ساناز شما فرزند چندم خانواده هستید؟ من خواهر و برادر ندارم و تک فرزند خانواده هستم. زندگی خارج از ایران چگونه بود تجربه زندگی درایتالیا خوبه؟ من زمانی که در ایران بودم تنها 2 سال داشتم و خاطره ای از آن روزها ندارم ، در اینجا ما حدود 8 ماه در یک خانه کوچک زندگی میکردیم تا اینکه پدرم با کمک یکی از دوستانش توانست در یک شرکت ساختمانی کار پیدا کند.کلا من ایتالیا را دوست ندارم چون در اینجا خانواده ام را از دست دادم و زندانی شدم. چرا زندانی شدید؟ خیلی مفصل است، به دلیل فروش مواد مخدر … از پدر و مادرت بیشتر بگو چه خاطره ای از آنها دارید؟ من دقیقا یادم هست خرداد 1367 بود پدرم به خانه آمد و با مادرم در خصوص یک اتفاق بزرگ صحبت می کرد. آن روزها بعضی وقت ها تلویزیون ایتالیا صحنه هایی از جنگ را نشان می داد من آن موقع 9 سال داشتم ولی هنوز مدرسه نمیرفتم و مادرم در خانه با من خواندن و نوشتن کار می کرد در همسایگی ما پیرزنی بود که تنها هم بازی من بود و چون ما در یک محله پایین دور از شهر زندگی می کردیم و هیچ همبازی و دوستی نداشتم. یادم هست که پدرم میگفت کار رژیم (جمهوری اسلامی) تمام شده است و سازمان در یک عملیات گسترده می خواهد تهران را فتح کند و به من اطمینان داد که خیلی زود برخواهند گشت و من را با خودشان به ایران خواهند برد. مادرم اول موافق نبود پدرم را همراهی کند ولی پدرم مدام تکرار می کرد که بعد از آزادی ایران! من استاندار یا شهردار خواهم شد.همیشه یادم هست و از خاطرم نمی رود که پدرم با خوشحالی می گفت: استاندار یا شهردار خواهم شد… مادرم به اصرار پدرم آماده شد که به عراق بروند به من می گفت که زود برخواهد گشت و از من قول گرفت در مدتی که نیستند فقط خانه پیرزن باشم و به او در کارهای خانه کمک کنم. روزها از نبود پدر و مادرم گذشت و هیچ خبری از آنها نشد ، بدترین سالهای عمرم سالهای تنهایی و بغضم بود که زندگیام را نابود کرد بعد از یک سال متوجه شدیم پدر و مادرم در آن عملیات کشته شدند. وقتی فهمیدید پدر و مادرتان کشته شدند چه حسی داشتید؟ خیلی حس تنهایی داشتم بی کسی رنجم می داد دنبال یک سر پناه بودم همیشه دنبال این هستم از مریم و مسعود انتقام بگیرم.دوست دارم با مسلسل هر دو تای آنها را بکشم آنها زندگی مرا نابود کردند ، همسایه ما پیر زنی بود که من 7 سال پیش او بعد از مرگ پدر و مادرم زندگی کردم .نوجوان 16 ساله ای بودم که در این شرایط پیر زن به دلیل کهولت سن و بیماری فوت کرد از آن روز به بعد هیچ پناهی نداشتم به دنبال کار در رستوران ها بودم اما هیچ کس به یک دختر ضعیف کار نمیداد برای همین رفتم سراغ خرده فروشی مواد مخدر… چرا مواد مخدر؟ خیلی دنبال کار می گشتم و کار مناسبی پیدا نکردم وقتی پدر و مادرم را از دست دادم به دلیل اینکه حامی مالی نداشتم به اجبار تن به خرده فروشی مواد مخدر دادم چون زحمت کم و سود خوبی داشت. در میلان بعد از یک سال دستگیر شدم و 3 سال در زندان بودم و بعد از آزادی از زندان تازه به دنبال کار گشتم تا اینکه در یک رستوران بزرگ مشغول به کار شدم و الان با آینده ای مبهم زندگی می کنم. هیچ حسی ندارم و فقط زندگی می کنم چون زنده هستم و اوضاع خوبی ندارم تنها امیدم برای زنده بودن این است که روزی بتوانم با مسلسل مریم و مسعود رو به درک بفرستم این دو نفر زندگی خیلی ها رو نابود کردند آنها در ایران نسل کشی کردند و به کمک کشوری رفتند که به ایران تجاوز کرده بود گر چه من با جمهوری اسلامی رابطه خوبی ندارم ولی وطنم رو دوست دارم و هیچ وقت حاضر نیستم وطن فروش باشم چیزی که مریم و مسعود ثابت کردند که خائن و وطن فروش هستند این دو نفر حاضرند برای برآورده شدن خواسته ای خودشان جهان رو به آتش بکشند اینها انسان نیستند و خوی حیوانی دارند. پیامت برای وطن چیست؟ دوست داری برگردی ایران و زندگی کنی؟ من وطنم رو دوست دارم و همیشه عاشق ایرانم و اگر روزی کسی خیال تجاوز به ایران را داشته باشد من هم برمی گردم و اسلحه میگیرم و میجنگم خیلی هم دوست دارم برگردم ایران و توی ایران بتوانم کاری داشته باشم و زندگی کنم اما وقتی برمی گردم ایران که حیوان های وحشی رو به سزای کارهاشان رسانده باشم من هیچ وقت از کارهایی که پدر و مادرم کردند خوشحال نیستم آنها خام گفته های رجوی شدند. من تحقیقات گسترده ای کردم و خانواده های زیادی مثل ما در خارج از کشور هستند مطمئن هستم آنها هم مثل من به دنبال انتقام از رجوی هستند تنها آرزوی من این است که مریم و مسعود خار از دنیا بروند و التماس کنند که از مرگ رها شوند من دوست دارم خودم از این دو نفر انتقام بگیرم. خانم ساناز از اینکه وقت خودتون رو در اختیار ما گذاشتید متشکریم. بهره کشی سازمان منافقین از هواداران زن – شستشوی مغزی با تکنیک دروغ
منبع:مرصاد [ یکشنبه 92/5/6 ] [ 8:0 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |