یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
بیداری اسلامی را نیز عدهای موج چهارم دموکراسی نامیدند، به این امید که تعلق ماهوی به غرب را برایش برسازند!
پس از انقلاب 1789 فرانسه و موفقیت قدرتطلبان تجارتپیشه در شکل دادن به یک انقلاب سیاسی بزرگ و ایجاد شرایط برای بسط فرهنگ و فلسفهی لیبرالیسم، این مهم تا پستوهای خانههای اروپاییان نیز ورود پیدا کرد؛ بهنحویکه در 1848، همینان مجبور شدند مفهوم «دموکراسی» را از لابلای فکر لیبرالیسم بجویند و آن را علم کرده و خود را متعهد به آن بدانند و حتی دموکراسی را میوهی لیبرالیسم فلسفی بدانند. این بدان معنی است که تودهی مردم متوجه کلاه گشاد بورژواها بر سر خود شدند. آنچه به اختصار مرور کردیم یک صحنهی بیداری برای مردم اروپا بود. اما این طبقهی حاکم که تنها به دنبال تمرکز قدرت خود بود، از این توزیع قدرت راضی نبوده و به همین روی سعی در «تهی کردن مصداقی» و سوار شدن بر مقولهی دموکراسی داشتند. یعنی همان بورژواها و دیگر اشرافی که تودهی مردم علیهشان شوریدند، علم حمایت از مردم و دموکرات بودن به دوش گرفتند! این یعنی لیبرالیسم هیچوقت در مظان تلاش برای حفظ حاکمیت خود، حتی از «سوسیال شدن در عمل» نیز کوتاهی نکرده و نخواهد کرد. بیداری اسلامی را نیز عدهای موج چهارم دموکراسی نامیدند، به این امید که تعلق ماهوی به غرب را برایش برسازند! غرب در این مسیر مثلاً دموکراسیخواهی تا توانست همراه نشد، بعد تا توانست سوار شد. این خاصیت تاریخیشان است.
خب حالا در صحنهای دیگر، به جای این لیبرالیسم بگذارید «استعمارگرایی». این دو دقیقاً وحدت در مصداق داشته، هرچند در مفهوم ممکن است متباین باشند. استعمارگران هیچوقت از ماهیت استکباری خود در مکیدن خون محرومان جهان کوتاه نیامدند، هر چند که در دورهای مجبور به پذیرش «انقلابهای استقلالخواهانه» در کشورهای تحت استعمار و قیمومیت خود شدند. البته کار خود را همچنان در حفاظ توجیه حفظ کرده و نامش را «موجهای دموکراسیخواهی» گذاشتند و نقش بیبدیل خود را یک به یک برشمردند. رفتار دو گانه غرب در مواجهه با «بیداری اسلامی» بیداری اسلامی را نیز عدهای موج چهارم دموکراسی نامیدند، به این امید که تعلق ماهوی به غرب را برایش برسازند! غرب در این مسیر مثلاً دموکراسیخواهی تا توانست همراه نشد، بعد تا توانست سوار شد. این خاصیت تاریخیشان است. در فرانسهی قبل از انقلاب تا توانستند از مطلقهخواهان ملیگرا برای سرکوب حاکمیت کلیسا و اشرافیت قدیم حمایت کردند، اینجا نیز از مزدوران مستبد تا جایی که توانستند برای سرکوب اسلامگرایان بهره جستند. (البته این به معنای مشابهت این دو دسته از افراد نیست و متهتکان کلیسای آن زمان با اسلامگرایان جهان امروز قابل مقایسه نیستند.) و آنجا که کارآمدی این مستبدینِ متحد خود را کم یافتند، دم از ارزشهای انسانی زدند و خود را پیشتاز انقلاب «آزادی، برابری، خردمندی» که سه ضلع مهم ارزشی این انقلابها بود برشمردند و مدل سیاسی منشعب را نیز در دموکراسی و مایتعلق جستند. ملأ غرب، انقلابها را تلاشهایی برای رسیدن به دموکراسی نامیدند! و این همان مسیر تکرارپذیر غربیهاست. غربیها تا جایی که بتوانند به وضوح در مقابل استقلالخواهان و آزادیجویان به ظلم و جور میایستند و آنجا که کم میآورند سعی در تغییر موضع و اقتدا به آفتابپرستها دارند. اینان اصلاً به روی خود نیاوردند که مردم انقلابهای منطقه، ارزشهای انسانی میخواستند و نه مدلهای تحمیلی و پوچی چون دموکراسی لیبرال که محمل نویی برای استثمارشان باشد. به عبارت دیگر در انقلابهایی که علیه استکبار بوده است، همواره تلاش مستکبرین بر این بوده که نقطهی اشتراک آزادیخواهان و استقلالطلبان را همان نقطهی افتراقشان قرار دهند! یعنی در انقلاب فرانسه این مصادیق آزادی بودند که در مقابل یکدیگر ایستادند و در بیداری اسلامی این مصادیق اسلام هستند که در مقابل یکدیگر ایستادهاند. خطر پیش رو اما آن هنگام جدی میشود که اگر تلاش خبرگان و نخبگان از هر انقلاب برای تبیین و تعیین و تجهیز معنای واحد از مفقود مطلوب صورت نگیرد، این معنای تحمیلی ملأ استکبار خواهد بود که جاری و حاکم خواهد شد. چنانچه امروز در غرب خبری از منشور حقوق انقلاب 1688 انگلستان، اعلامیهی استقلال 1776 آمریکا و اعلامیهی حقوق انسان و شهروند مجلس انقلابی فرانسه در 1789 نیست؛ هرچند همچنان ادعای پوچ تمکین نسبت به آن ارزشها خود دلیل تعدی مستکبرین غربی شده است. تقلیل «بیداری اسلامی» به «بهار عربی» توسط غرب «بهار» دستاویز ملأ غرب بوده است که از زمهریر کید و جفایشان برای غالب کردن ارزشهایشان استفاده کنند؛ هرچند که خودشان به آن ارزشها نیز وفادار نبودهاند. جالب است که انقلابهای 1848 را هم بهار نامیدند، اما آن روز، به قول خودشان رهایی پراگ از چنگال کمونیستها را نیز بهار پراگ نامیدند که الان محل مقایسهی ما با بهار عربی است؛ منظور ژانویه تا اوت 1968 است. بیشک سیاهی دوران کمونیستها بر کسی پوشیده نیست، ولی هرگونه تحرک لیبرالی را بهار نامیدن، همواره زجرآور و چالشبرانگیز بوده است. روایت این بهار را مرور کنیم تا به بهارسازی عربی غربیها برسیم. چند ماه اصلاحاتی که در زمان دوبچک اتفاق افتاد به مذاق شوروی خوش نیامد و اهالی پیمان ورشو را مجبور کرد که به چکسلواکی حمله کنند. تحولات چکسلواکی از نظر برژنف، دبیر اولی حزب کمونیست و نخست وزیر اتحاد شوروی غیرقابل پذیرش بود، زیرا این خطر وجود داشت که سایر کشورهای پشت پردهی آهنین به چکسلواکی تأسی کرده و خود را از تسلط شوروی نجات دهند. مهاجمان از پنج کشور شوروی، لهستان، بلغارستان، آلمان شرقی و مجارستان از زمین و هوا به چکسلواکی یورش برده و در کمتر از 24 ساعت خاک این کشور و پراگ پایتخت را اشغال کردند. غرب بار دیگر فریاد مسلمانان علیه حکومتهای وابسته به غرب را بهار! گذاشت و آن را به لیبرال دموکراسیخواهی تقلیل داد. گویا غربیها نمیخواهند باور کنند که نظریهی پایان تاریخ و لیبرال دموکراسیخواهی جز توهم چیز دیگری نبود. اگر روزی غربیها از مخالفت شوروی با خواست دموکراتیک مردم پراگ برای برخی اصلاحات برآشفتند، خودشان امروز علیه خواست دموکراتیک مردم منطقه ایستادند.
داستان بالا روایت آشنای امروز ماست. فقط جای شرق و غرب عوض شده است. روح امام راحلمان متعالی که نخواستند و نگذاشتند که انقلاب ما شرقی یا غربی باشد. خب حالا بیایید تطبیق دهیم: اولاً غرب بار دیگر نام فریاد مسلمانان علیه حکومتهای وابسته به غرب را بهار! گذاشت و آن را به لیبرال دموکراسیخواهی تقلیل داد. گویا غربیها نمیخواهند باور کنند که نظریهی پایان تاریخ و لیبرال دموکراسیخواهی جز توهم چیز دیگری نبود. اگر روزی غربیها از مخالفت شوروی با خواست دموکراتیک مردم پراگ برای برخی اصلاحات برآشفتند، خودشان امروز علیه خواست دموکراتیک مردم منطقه ایستادند. اگر روزی از اشغال چکسلواکی توسط کشورهای عضو پیمان ورشو برآشفتند، اما در مقابل اشغال بحرین توسط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس سکوت کردند و حتی از آل خلیفه حمایت کردند، از طرف دیگر نیز در مقابل کودتای مصر سکوت کردند. اگر برژنف از جریان یافتن سوسیالیسم با چهرهی بشردوستانه هراس داشت، ملأ غرب هم از خط دموکراسی ضدآمریکایی و استقلالخواهانه به خود میلرزد و به همین خاطر در مقابل انتخابات مردم سوریه و عراق و افغانستان ایستاده و حداقلهای دموکراسی را زیر پایش له کرده است و انگار نه انگار. امید غرب به پرچم سیاه افراط امروز آنانی بر طبل پایان بیداری اسلامی میکوبند که از بیداری و توانمندی مسلمانان آسیب میبینند؛ غرب و ملأش از فرصتهای از دست رفتهی خود در منطقه و پایگاه متزلزلشان میترسند و مزدوران محلیشان نیز از قیام مردمی علیه استبداد دائمیشان. دنیس راس، مشاور سابق اوباما در امور خاورمیانه و عضو برجستهی اندیشکدهی واشنگتن گفته است که بیداری عربی اکنون به یک خاطرهی دور تبدیل شده و امیدها برای دموکراسی جای خود را به پرچم سیاه القاعده داده است.1 البته کسانی چون ویلیام کریستول نومحافظهکار و چارلز کراهمر، از همان ابتدا نگاه مطمئنی به این انقلابهای منطقه برای همراهی با ارزشهای غرب نداشتند ولی مجبور به پذیرش آن بودند تا شاید بتوانند رؤیای نئوریگانیسم خود را دست یافتی ببینند2، واضح است که همیشه نگاه نومحافظه کاران آمریکا خواست واقعی آمریکا را واضحتر نشان داده است و بیشک همانطور که ویلیام کریستول گفته است، این تحولات بیداری اسلامی، به معنای پیروزی برای آمریکاییها نبود. دیوید گارتنستین راس که مدیر مرکز مطالعات افراطگرایی تروریستی در بنیاد دفاع از دموکراسی بهعنوان یکی از اندیشکدههای پیش قدم در سیاستگذاریهای آمریکاست، بهار عربی را زمینهساز همین افراطگرایی میدانست، چراکه به خیال خودش ایدئولوژیهای همنوا با القاعده، شبکهسازی دعوت سلفی و امکان خدمات خیریهای برای این گروه تقویت شدند.3 برای آمریکاییها و اروپاییها که خود نقش جدی در تأسیس و حمایت از گروههای تروریستی حاضر در منطقه داشتند ، علم شدن پرچم تروریسم، یعنی موفقیت استقرار حاکمیت در کشورهای محور مقاومت و جلوگیری از افزایش قدرت آنها، به حاشیه کشاندن بیداری اسلامی و حتی تلاش برای نابودی این کشورها و این یعنی فرصت یافتن برای به انحراف کشاندن عامل انقلابها که همان انگیزههای اسلامخواهی بود.
این نقل قولها هر چند به ظاهر از ترس غربیها خبر میدهد ولی در واقع یک فرافکنی برای پوشش دادن به حمایتهای آنها از این گروههای تروریستی است، ضمن آنکه پیامدهای اصیل و قویم بیداری اسلامی را نیز به بهانهی دفع تروریسم در معرض تعرضشان قرار میدهد که در واقع خواست اصلی آنهاست. برای آمریکاییها و اروپاییها که خود نقش جدی در تأسیس و حمایت از گروههای تروریستی حاضر در منطقه داشتند4، علم شدن پرچم تروریسم، یعنی موفقیت استقرار حاکمیت در کشورهای محور مقاومت و جلوگیری از افزایش قدرت آنها، به حاشیه کشاندن بیداری اسلامی و حتی تلاش برای نابودی این کشورها و این یعنی فرصت یافتن برای به انحراف کشاندن عامل انقلابها که همان انگیزههای اسلامخواهی بود. مشخص است آنان که بیداری اسلامی را بهار عربی میخواندند، این تحولات عراق را نیز تابستان داغ داعش میدانند که گریزی از آمدنش نیست، در حالی که نه آن مطابق با واقعیت تحولات بود و نه این. چالش تحمیلی از بیرون برای مهار «بیداری اسلامی» اما به هر حال امروز از درون جهان اسلام، چالشی تحمیلی، حرکت رو به جلوی هویتی در جهان اسلام را با خطر مواجه ساخته و آن معضل این است که فریبخوردگان مسلمان، راه پیش روی خود را در افراط و تفریط باز ببینند. این همان مسیری است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب منجر به آن میشود که دشمن اصلی اسلامخواهی یعنی دستگاهها و نهادهای غربی بتوانند از آن در القای معنای خود از اسلام موفق شوند. نتیجهی این افراطگرایی تکفیری در جهان اسلام علاوه بر اینکه منجر به تحلیل و محاق رفتن قوای انسانی و طبیعی جهان اسلام میشود، موجبات تفریطگرایی در میان مسلمانان را نیز فراهم خواهد کرد و معانی پویای اسلامی چون جهاد که «رمز تقابل با ملأ غرب» بهعنوان دشمن اصلی جهان اسلام بوده است، دیگر مجالی برای بروز نخواهند یافت. به نظر میرسد بر همهی نخبگان و خواص اصیل و ریشهدار جهان اسلام از همهی فرق لازم است که وارد عمل شده و همهی تلاش خود را برای به جریان انداختن معنای اصیل اسلام به کار بندند و جهت جهادی این قوای آمادهی اسلامی را به سمت دشمن اصلی که همان غرب استکباری است متمایل سازند. منبع: دفتر مقام معظم رهبری [ چهارشنبه 93/5/8 ] [ 5:39 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
حجتالاسلام مصلحی بیان داشت: آیتالله اراکی بالای صفحات کتبی که دستنوشته خودشان بود مینوشتند یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنة/ ایشان امام خمینی(ره) را مجدد المذهب میدانستند
حجت الاسلام مصلحی در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما به بیان شرحی از احوالات جد بزرگوارش آیتالله اراکی پرداخت، متن صحبتهای نوه این عالم گرانقدر در متن زیر آمده است
آیتالله اراکی در زمان سفر پدرشان به مکه کتاب گلستان سعدی را با دستخط خود نوشتند نام ایشان در شناسنامه مصلحی عراقی است البته منظور از عراق، عراق عجم یعنی شهرهای همدان و اراک و حتی کرمانشاه بوده است. ایشان خودشان بیان میداشتند که من در 11 سالگی اهل بازی و بازیگوشی بودم ولی پدری دوستدار علم داشتم که بسیار دوست داشتند من در مسیر روحانیت قرار بگیرم. وقتی پدر آیتالله اراکی به سفر مکه میرود در 11 ماهی که در سفر بوده است فرزند خویش را به دادماد خود عمادالذاکرین، شوهر خواهر آیتالله اراکی میسپارد ایشان صاحب انفاس قدسیه بودهاند لذا در طول این مدت بسیار بر تربیت جد بزرگوار ما اثر گذاشته بودند به طوری که وقتی که پدر بازمیگردد مشاهده میکند که فرزندش فردی با کمالات شده است. خود ایشان میگویند وقتی پدر از سفر بازگشت من کتاب گلستان سعدی را که با خطی خوش نوشته بودم به ایشان نشان دادم و پدر وقتی امضاء من را پشت کتاب دیدند بسیار خوشحال شدند، این کتاب سعدی هنوز هم موجود است. ما فقط منتظر بودیم تا کلامی از زبان استاد خارج شود تا ما آن را بقاپیم وقتی حاج عبدالکریم حائری به اراک میآیند ایشان جز حلقه طلاب ایشان قرار میگیرد و بعد هم که پس از دیدار بزرگان قم با حاج شیخ عبدالکریم حائری و تشویق ایشان برای رفتن به قم، حاج شیخ حائری راضی میشود که به قم برود، جد ما و بسیاری از شاگردان ایشان به همراه او به قم مهاجرت میکنند. ایشان 8 سال در اراک و 23 سال در قم در خدمت استاد خود بودند، حاج عبدالکریم حائری استادی با کمالات و در مراتب بالای سیر و سلوک بود. مسلما اگر استادی به دنبال جمع کردن طلبه و اعتبار باشد شاگردان دلباختهای را نخواهد داشت اما شاگردان حاج عبدالکریم حائری ارادت بسیار زیادی به استاد خود داشتند طوری که ایشان در رابطه با حاج شیخ عبدالکریم حائری میفرمود ما فقط منتظر بودیم تا کلامی از زبان استاد خارج شود تا ما آن را بقاپیم. امام خمینی بعد از سخنان آیتالله اراکی بغض گلویشان را گرفت و بدون خداحافظی دست ایشان را فشردند و از حرم بیرون رفتند ایشان اعتقاد بسیار راسخی به امام داشتند در کل ایشان به روایتی که در آن آمده است که در هر 100 سال قمری کسی از علما برمیخیزد و تشیع را تجدید حیات میبخشد بسیار معتقد بودند و میگفتند که مجدد المذهب فی قرن خامس عشر امام خمینی هستند زیرا ایشان در نسبت به دین خود متعصب هستند و با دین خود بازی و مسامحه نمیکنند. مرحوم پدرم تعریف میکردند که در سفری که به همراه پدرشان داشتهاند وقتی به حرم حضرت ابالفضل(ع) رفته بودند به هنگام ورود به حرم، امام خمینی نیز داشتند از حرم بیرون میآمدند که آیتالله اراکی را میبینند و به سمت ایشان میآیند آیتالله اراکی سرشان را پایین انداخته بودند و مشغول گفتن ذکر بودهاند وقتی امام را میبینند ابتدا امام را نمیشناسند و میگویند من شما را نشناختم چرا این قدر لاغر شدهاید و بعد به امام نگاه میکنند و میگویند هرکس با آل علی درافتاد ورافتاد و سپس تأکید میکنند که من هنوز معتقدم شما مجدد المذاهب هستید. وقتی بیرق همسایهام در اهتزاز است من ناراحت نمیشوم و دوست ندارم بیرق دیگری را به اهتزاز درآورم ایشان همیشه از پذیرفتن مرجعیت امتناع میکردند و میگفتند استاد ما حاج شیخ عبدالکریم حائری درباره نپذیرفتن مرجعیت توسط استادش آقای فشارکی بیان میداشته که ایشان مرجعیت را قبول نمیکرد و میگفت وقتی بیرق همسایهام در اهتزاز است من ناراحت نمیشوم و دوست ندارم بیرق دیگری را به اهتزاز درآورم.آیتالله اراکی نیز همینگونه بودند و زیربار مرجعیت نرفتند. بعد از فوت امام راحل(ره) وکلای ایشان به نزد آیتالله اراکی میروند و ایشان در پاسخ به پذیرش مرجعیت جواب میدهند امام بار خود را به مقصد رساندند و بقیه بر ماست ما نباید بیرقی که خواسته امام زمان(عج) است را بر زمین بگذاریم و با این انگیزه الهی بود که آیتالله اراکی مرجعیت را پذیرفتند. از ابتدای زیارت جامعه کبیره تا پایانش اشک میریختند ایشان خیلی اهل سفر نبودند اما هر تابستان دو سه ماه را در مشهد اقامت میکردند و من نیز در خدمت ایشان بودم، ایشان به شدت مقید بودند که هر روز به حرم امام رضا(ع) بروند و وقتی به حرم میرسیدند شروع میکردند به خواندن زیارت جامعه کبیره و از ابتدای قرائتشان آنچنان اشک میریختند که دو دستمالشان کامل خیس میشد خوب است همه ما نیز حتی اگر چنین حالی هم نداریم وقتی به حرم میرویم به صورت تصنعی نیز این حالت را ایجاد کنیم تا در نهایت به حقیقت این حال نیز برسیم. من عبد عبیدزاده هستم ایشان به شدت به سادات احترام میگذاشتند به طوری که اگر در مجلسی سیدی وارد میشدند تمام قد به احترام آن سید میایستادند، خود آقا میگفتند من دربرابر پدرم خیلی به سادات احترام نمیکنم پدرم به شدت به سادات احترام میگذاشتند و میگفتند من عبد عبید ساداتم اما من در مقابل ایشان باید بگویم عبد عبیدزاده ساداتم. بالای هر صفحه کتابشان مینوشتند یا فاطمة اشفعی فی الجنة ایشان هر روز 45 دقیقه وقت میگذاشتند و یک جزء قرآن قرائت میکردند و در روزهای ماه رمضان این تعداد به سه جزء می رسید، یکی از اخلاقهای دیگر ایشان این بود که همیشه به اندازه غذا میخوردند همسرشان گاهی که غذایی ته بشقابشان باقی میماند میگفتند من این غذا را چه کنم اسراف است. آقا میگفتند اسراف این است که من این را بخورم بگذارید برای شب. ایشان پیاده روی زیادی میکردند به طوری که دوبار در صبح و دوبار بعدازظهر پای پیاده به مدرسه و یا حرم میرفتند و این مسیر تقریبا حدود 1000 متر بود یکی از کارهایی که باعث سلامت ایشان هم بود همین پیادهروی بود. ایشان توسل زیادی به حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج) داشتند به طوری که در کتابهای دستنوشتهشان بالای تمامی صفحهها یا به امام زمان توسل کردهاند و یا نوشتهاند یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة و با توسل به حضرت زهرا(س) هم بود که مشکلات علمی خود را حل میکردند. جوانان اعتقاداتشان را قوی کنند حرف زدن درباره عالمان باید باعث شود تا اعتقاد جوانان محکم شود و علاوه بر احکام بر روی اعتقادشان کار کنند، زیرا اگر اعتقاد ضعیف باشد مثل این است که مغز درخت توسط موریانه خورده شده اما به ظاهر سبز است و وقتی بادی میوزد این درخت مسلما خواهد افتاد. منبع: نسیم آنلاین [ دوشنبه 93/5/6 ] [ 8:24 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در دین یهودیت یک جریان معاند با اسرائیل وجود دارد که معتقد به محو این رژیم از نقشه جهانی است.
تفکر "ناتوری کارتا" در قرن گذشته و بعد از آن که تعدادی از یهودیان احساس کردند تئوری پردازان صهیونیسم قصد دارند در سرزمین متعلق به دیگران یک کشور تاسیس کنند، شکل گرفت.
این گروه معتقدند یهودیان حق غصب اراضی فلسطینی را ندارند و خداوند این قوم را در عهد قدیم به دلیل عدم اجرای شریعت تورات به نحو احسن، با گرفتن حکومتشان مجازات کرده است و یهودیان باید برای همیشه در سایه حمایت کشورهایی که از آنان حمایت می کند و به آنان ظلم نمی کند، زندگی کنند و به تاسیس یک دولت مجزا فکر نکنند. این جنبش جهانی در دهه 30 میلادی و توسط عده ای از یهودیان ساکن فلسطین تاسیس شد که مدت ها قبل از مجارستان و لیتوانی به این سرزمین آمده بودند و نه تنها با صهیونیسم و اسرائیل دشمنی داشتند که به عقیده آنها صهیونیست ها اصلا یهودی نیستند؛آنها کافرانی هستند که برای رسیدن به اهداف منفورشان از اسم یهودیت بهره می برند. "این گروه معتقدند یهودیان حق غصب اراضی فلسطینی را ندارند" ناتوری کارتا را معمولا با نام "موشه هرش" می شناسند، خاخام فقیدی که وزیر امور یهودیان در تشکیلات ملی فلسطین و مشاور یاسر عرفات بود. او کسی بود که با اسرائیل مخالفت کرد و اعضای جنبش را در سوزاندن پرچم این رژیم در مناسبت های مختلف همراهی می کرد و همین امر موجب شد که حتی از بسیاری از عرب ها به قضیه فلسطین نزدیک تر باشد. بسیاری از پیروان این جنبش در محله ای در بیت المقدس اشغالی زندگی می کنند و چون قبول نکردند که به عنوان شهروند اسرائیل پذیرفته شوند و شناسنامه اسرائیلی داشته باشند تحت محاصره و بی عدالتی شدید از سوی اسرائیل قرار دارند و رسانه های صهیونیستی هم آنها را نادیده می گیرند تا این طور نشان دهند که اسرائیلی ها باهم متحد هستند. این جنبش در طول حیات خود بارها مورد تجاوز صهیونیست ها قرار گرفته به عنوان مثال یک خاخام یهودی به دلیل تلاش برای لغو وعده بالفور کشته شد و موشه هرش نیز در معرض ماده سوزاننده ای قرار گرفت که بر اثر آن یکی از چشمهایش را از دست داد. اعضای ناتوری کارتا که تعدادشان هزاران نفر برآورد می شود از فقیرترین ساکنان بیت المقدس به شمار می آیند و بخش بزرگی از آنها تحت حمایت سازمانهای صهیونیسم ستیز قرار دارند زیرا از سهیم شدن در اقتصاد رژیم اسرائیل خودداری کرده اند و حتی بچه های آنان در مدارس ویژه ای تحصیل می کنند تا از اختلاط با بچه های اسرائیلی به دور باشند. تعداد زیادی از آنها هم به خارج از اراضی اشغالی سفر کرده اند و گهگاه در لندن یا نیویورک تظاهرات ضد صهیونیستی برگزار می کنند. جنبش ناتوری کارتا به حقیقت هولوکاست معتقد است اما سوء استفاده از آن برای توجیه تاسیس دولت جعلی به نام اسرائیل را نمی پذیرد بلکه خاطرنشان می کند تعدادی از یهودیان برای سوزاندن هم کیشان خود و کوچ اجباری آنها برای تشکیل دولت، با آلمان نازی همکاری کردند. از این رو صهیونیسم از نظر ناتوری کارتا در قتل هزاران یهودی دست داشته تا سایرین را بترساند و وادارشان کند تا به خاطر تاسیس حکومتی توسعه طلب و برهم زننده عرف های بین المللی مبارزه کنند. "اعضای ناتوری کارتا که تعدادشان هزاران نفر برآورد می شود از فقیرترین ساکنان بیت المقدس به شمار می آیند و بخش بزرگی از آنها تحت حمایت سازمانهای صهیونیسم ستیز قرار دارند" موشه در یکی از گفت و گو های خود اظهار داشته بود: اگر جنایت های هیتلر باعث شده یهودیان به طور جدی به تاسیس حکومت فکر کنند چرا صهیونیسم این تصمیم را در سرزمین فلسطین عملی کرده اند و نه در خاک آلمان و بعد از سقوط هیتلر؟ و حتی معبد سلیمان که آن را بهانه قرار داده اند بیش از دو هزار سال قبل تخریب شده و دیگر در فلسطین وجود ندارد. نگرش اعضای ناتوری کارتا نسبت به مسلمانان با احترام فراوان همراه است. در یکی از بیانیه های آنها آمده است که ملت های اسلامی یهودیان را نکشته و آزار نداده اند بلکه درهای کشورهای خود را به روی آنها گشوده و با سعه صدر از آنها پذیرایی کرده اند در حالی که ملل دیگر به راحتی مسلمانان، با دیانت یهود کنار نیامده اند. اعضای ناتوری کارتا تاکید دارند که اسرائیل یاسر عرفات را که اسطوره آنها در مبارزه علیه صهیونیسم بود به قتل رسانده اند و تاسیس دو دولت فلسطین و اسرائیل را راه حل نمی دانند بلکه معتقدند راه حل در لغو تصمیم تقسیمی است که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1947 صادر شده است و باید دولت فلسطینی به مرکزیت قدس تشکیل شود و در مجاورت آن رژیمی به اسم رژیم صهیونیستی موجود نباشد. این ایده برای بعضی ها واقع بینانه به نظر نمی رسد اما برای اعضای ناتوری کارتا یک هدف است که برای رسیدن به آن دائما در حال تلاش هستند و یهودیان را از اسرائیل مبرا می دانند همچنان که گرگ از ریختن خون یوسف مبرا بود. - See more at: http://fa.alalam.ir/news/1616833#sthash.1scGusnF.dpuf منبع: العالم [ دوشنبه 93/5/6 ] [ 8:23 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اندیشههای رهبری به عنوان ایدئولوژی و شعار سیاسی و برای جهان اسلام مطرح است.
حسن رحیمپور ازغدی یکشنبه شب در جلسه بازخوانی اندیشههای رهبر معظم انقلاب در حسینیه آیتالله خامنهای مشهد اظهار کرد: مقام معظم رهبری از همان ابتدا و روزهایی که در مساجد کرامت و امام حسن(ع) به سخنرانی میپرداختند، نگاهشان به دین و اندیشههای مبین اسلام، نگاهی بر یک مکتب و مسلک بود.
وی افزود: مقام معظم رهبری پیش از پیروزی انقلاب و در شرایط دشوار سالهای 1354 و 1353، درحالی بر مسئله سبک زندگی اسلامی و تاثیرگذاری آن در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی معتقد بود، که در آن دوران اوج بروز و ظهور مکاتب مختلف بوده و امروز نیز همانند دیروز که ایشان قرآن را کتابی معرفتساز دانسته و توجه بر این مسئله داشتند، خواستار تدبر و فهمدرونی و عمیق در مورد آیات مبین قرآنی هستند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اندیشههای امام راحل و تبلور آن در شاگردانش گفت: امام راحل فقط و فقط خدا را حاضر و در تمامی محاسبات دنیوی و اخروی خود مد نظر داشتند و این مسئله در شاگردانشان نظیر رهبر معظم انقلاب تبلور ویژهای داشته است در شرایطی که قبل از پیروزی انقلاب حتی مطرح کردن کلمه آخوند سیاسی و اسلام سیاسی حرف نامربوطی به شمار میرفت، امام راحل و شاگردانشان این تفکر را شجاعانه مطرح و تغییر دادند. رحیمپور ازغدی با بیان اینکه امروز نیز مقام معظم رهبری بر همان دیدگاههای خود از جمله سبک زندگی اسلامی تاکید فراوان دارد، گفت: امروز شاهدیم که از آن دهههای 50 و 60 تاکنون کوچکترین تغییری در مواضع، حرفها و محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب ایجاد نشده در حالی که برخی مطابق گذر زمان مدام حرفهایشان تغییر میکن. وی خاطرنشان کرد: ذکر این نکته خالی از لطف نبوده که همان اندیشههایی که در دهههای 40 و 50 توسط امام راحل و سخنرانیهای مقام معظم رهبری در مساجد کرامت و امام حسن(ع) مشهد صورت میگرفت، امروز همانها عامل بیداری و خیزشی در جهان اسلام و کشورهای عربی شده است. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: امروز اندیشههای امام راحل و بیانات مقام معظم رهبری با عنوان یک شعار سیاسی و یک ایدئولوژی برای کشورهای جهان از جمله مصر و افغانستان سایر کشورهای جهان اسلام مطرح بوده و بیداری اسلامی خود گواه بر این مدعا است. رحیمپور ازغدی تاکید کرد: امام راحل 50 سال گذشته اعلام کرد که باید اسرائیل از بین برود و امروز این بیان ایشان به عنوان شعار اصلی و مهم هر آزادیخواه، مسلمانان و مستکبر ستیزان مطرح شده است. منبع: فارس [ دوشنبه 93/5/6 ] [ 8:22 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
یتوان با قاطعیت گفت که ایران از تمامی کشورهای عربی در ایستادگی فعلی و عملی از فلسطینیان و مسئله فلسطین سبقت گرفته است و این مسئله در عرصه عملی و موضع گیری در محافل بین المللی آشکار و واضح است.
دکترعلی نورالدین استاد دانشگاه بیروت تاکید کرد: میتوان با قاطعیت گفت که ایران از تمامی کشورهای عربی در ایستادگی فعلی و عملی از فلسطینیان و مسئله فلسطین سبقت گرفته است و این مسئله در عرصه عملی و موضع گیری در محافل بین المللی آشکار و واضح است. این روزها فلسطین روزهای غم انگیزی را تجربه می کند. در آستانه روز جهانی قدس همچنان حملات رژیم صهیونیستی علیه غزه و ریختن خون مردم بی گناه فلسطین در میان سکوت جامعه بین المللی و اعراب ادامه دارد. روز جهانی قدس امسال با سالهای گذشته از همین جهت متفاوت شده و در همین راستا با "علی یوسف نورالدین" استاد تاریخ اسلامی در دانشگاه بیروت گفتگویی داشتیم و از وی درباره اهمیت روز جهانی قدس و تاثیر آن در شرایط کنونی بر تحولات فلسطین به ویژه باریکه غزه سوال کردیم. آنچه در ادامه می آید حاصل این گفتگوست.
*خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: در ابتدا می خواهم از شما درباره شرایط فعلی غزه و حملات ددمنشانه رژیم صهیونیستی علیه این باریکه طی 17 روز اخیر سوال کنم. با توجه به این وضعیت شرکت پرشور مسلمانان ایران و دیگر کشورهای جهان در روز قدس چه پیام و اهمیتی می تواند داشته باشد؟
- علی یوسف نورالدین: ملت ایران از گذشته های دور در کنار ملل عربی در خدمت اسلام و مسلمین فعالیت کرده است. حتی زبان فارسی نیز در کنار زبان عربی در گذشته های دور در خدمت گسترش اسلام قرار داشته است تا جایی که این دو زبان برای یک دین واحد خدمت کردند. به طور کلی همگامی ایران و اعراب در طول تاریخ موجبات ایجاد عصر طلایی اسلامی را به وجود آورد.
و این ملت ایران است که مجددا در عصر نوین جهانی به ویژه پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری "امام روح الله خمینی" (ره) آنها در کنار کشورهای عربی در حمایت از مسائل مهم جهان اسلام به ویژه قضیه فلسطین قرار گرفتند. حتی می توان با قاطعیت گفت که ایران از تمامی کشورهای عربی در ایستادگی فعلی و عملی از فلسطینیان و مسئله فلسطین سبقت گرفته است و این مسئله در عرصه عملی و موضع گیری در محافل بین المللی آشکار و واضح است.
همچنین اقدام امام خمینی (ره) در اعلام روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان هر سال به عنوان روز جهانی قدس، در واقع اقدامی ویژه برای تبدیل این روز به یک جایگاه مهم برای توجه ویژه و موثر جهانیان به مسئله فلسطین و به پاخاستن مردم در حمایت از مسئله فلسطین بوده است. به ویژه در این ایام که باریکه غزه با جنگ ویران کننده رژیم صهیونیستی در سایه سکوت ننگین اعراب مواجه است، روز جهانی قدس بزنگاه اساسی و مهمی برای تحرک وجدانهای بیدار و منصف برای پشتیبانی از مسئله فلسطین است.
*نظر شما درباره تفاوت روز جهانی قدس امسال با سالهای گذشته چیست. آیا جامعه جهانی و به ویژه آمریکا و کشورهای اروپایی و اعراب مشارکت مردمی در این رویداد بین المللی تحمل می کنند؟
- باید تاکید کنم بر این مسئله که روز جهانی قدس امسال، اهمیتی استثنایی و بسیار بیشتری از سالهای گذشته دارد و می تواند ملتهای جهان را به حمایت از مسئله فلسطین ترغیب نماید. به ویژه اینکه در شرایط فعلی سران عرب حمایت از فلسطین را به ثمن بخس بقا در تاج و تخت متعفن خود فروخته اند. آنها در سایه شیطان بزرگ و قدرتهای استکباری جهان از اسرائیل در نسل کشی فلسطینیان محاصره شده به ویژه در باریکه غزه حمایت می کنند.
وضعیت فلسطینیان هم اکنون به مانند ایتامی است که بر سر سفره های انسانهای پلید و زشت سیرت حضور دارند. در این شرایط ایران به تنها حامی و پشتیبان فلسطین تبدیل شده است. تاریخ بشریت نیز با نوشته هایی از طلا باید این واقعیت را ثبت کند که ایران در زمانی که اعراب از حمایت فلسطین دست کشیدند، به حمایت از این مسئله اساسی جهان و قلب تپنده آن یعنی "قدس شریف" برخاست. روزجهانی قدس نیز هم به منزله یک خورشید تابان است که مسیر مبارزات فلسطینیان برای بازپس گرفتن فلسطین و قدس را روشن می کند و هم از طرفی همچون آتشی سوزان است که تمامی دشمنان اسلام و فلسطین را می سوزاند.
*به عنوان سوال پایانی درباره موضوعی می خواهم بپرسم که این روزها همه مردم کشورهای عربی را آزرده خاطر کرده و آنها را دچار یاس و ناامیدی شدید از حاکمان خود کرده است. واقعا دلیل سکوت کشورهایی نظیر عربستان سعودی، قطر و البته مصر در قبال این تهاجم وحشیانه و همه جانبه صهیونیستها به غزه چیست؟
- این مسئله بر هیچ کس پوشیده نیست که تمامی حکام عربی بدون استثنا، ساخته قدرتهای استکباری جهان هستند که بر ملل عربی حکمرانی می کنند. ما در اینجا فقط شاهد یک خیمه شب بازی که یک عروسک جای خود را به عروسک دیگر می دهد هستیم. آیا شما عروسکی را سراغ دارید که خودش بتواند روی حرکاتش کنترل داشته باشد و آزادنه هر تصمیمی می خواهد بگیرد؟ آیا غلامی را دیده اید که بر خلاف امر ارباب خود عمل کند؟
حکام عرب فقط آنچه را سرورانشان دستور می دهند اجرا می کنند، دستورات سروران آنها در راستای پروژه جنبش جهانی صهیونیسم قرار دارد که همه چیز را در خدمت اسرائیل میخواهد. تعجبی ندارد که شاهد حاکمانی در کشورهای عربی باشیم که به ملت و دین خود خیانت می کنند و از رژیم غاصب و اشغالگر فلسطین در جنگ علیه غزه و در سال 2006 در جنگ علیه لبنان حمایت می کنند. تعجبی ندارد که این گونه حاکمان در قبال فلسطین و نهر خونینی که در غزه از رگهای پاره شده کودکان، زنان و کهناسلان به راه افتاده سکوت کنند و موضعی در این حد خفت بار اتخاذ نمایند. در اینجا البته نباید روابط دیرینه اکثر حکام عرب به ویژه عربستان سعودی و قطر را با رژیم صهیونیستی فراموش کنید.
----------------------------------
مصاحبه : محمدعلی تخت رونده
منبع: رجا [ جمعه 93/5/3 ] [ 9:27 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
یکی از دانشجویان میگفت، شاید ما را هم ببرن تو فضای سبزی که آقا با هیئت دولت روبروی هم نشسته بودند و آقا صمیمانه رو به طرف دولتیها کرده بود که بهش گفتم اون هیات دولت بود.
عصر چهارشنبه، یکم مرداد 1393 مصادف با بیست و پنجمین روز رمضان المبارک، موعد گردهمایی دانشجویان و تشکلهای دانشجویی سراسر کشور با رهبر معظم انقلاب بود. امسال نیز دانشجویان بسیاری از سراسر کشور به این مراسم بهیادماندنی دعوت شده بودند.
از چهره، سؤالات و ابهامات بسیاری از دانشجویان مشخص بود که دیدار اولی بودند و با تمام ذوق و شوق منتظر دیدن چهره مقام معظم رهبری هستند، نکته جالب این بود که یکی از دانشجویان میگفت، شاید مارو هم ببرن تو فضای سبزی که عکسش بود و آقا با هیئت دولت روبروی هم نشسته بودند و آقا صمیمانه روشو به طرف دولتیها کرده بود که بهش گفتم اون دیدار هییت دولت بود و فضای صمیمانه داره، که در جواب من با تعجب گفت: یعنی دیدار ما خصمانه است که من دیگه حرفی برای گفتن نداشتم و خندم گرفت. دیدار دانشجویان در ماه رمضان با سایر دیدارها در ماه مبارک تفاوت هایی دارد و که یکی از این تفاوتها، صف کشیدن دانشجویان حول و حوش ساعت 15:30 در خیابان کشوردوست است در حالی که رهبر انقلاب رأس ساعت 18 وارد حسینیه شدند و ما برای حاشیهنگاری مجبور بودیم از همان ابتدای حضور دانشجویان، همراه آنها شویم. حاشیه دیدار دانشجویی، از بدو ورود به تقاطع خیابان انقلاب - فلسطین شروع شد، جوانی خیلی عجله داشت که برای رسیدن به انتهای خیابان فلسطین، ماشین بگیره، از وضعیتش مشخص بود دانشجو است و عجله داره که سریعتر به دیدار برسه. سوارش کردم و سوال کردم کجا تشریف میبرید، گفت: میرم تا تهش، توی بیت! گفتم اجازه میدن توی بیت برید! با قاطعیت گفت: من کارت دارم شما برو، نترس، من کارتمو نشون میدم و اجازه صادر میشه. به انتهای خیابان کشور دوست که رسیدیم بهش گفتم کارت نشون بده که بریم داخل و تا کارتش نشون داد، یه سرباز بهش گفت مثل بقیه برو تو صف منتظر باش که برید داخل و روشو کرد به من و گفت: علی الظاهر اجازه صادر نشد ... هوا خیلی گرم بود و دانشجویان منتظر بودن از گیت اول عبور کنند. حدود ساعت 16 بود که گیت اول باز شد و دانشجویان در یک صف، منتظر عبور از خان اول بودند؛ خان اول برای بعضی از دانشجویان قابل عبور نبود و برای هرکسی کارت دیدار نداشت، به قول دانشجویی که سوارش کردم، اجازه صادر نمیشد. از گیت اول عبور کردیم و منتظر شدیم تا وارد خان دوم بشیم که با بعضی از دانشجویان هم کلام شدیم. اونجا مشخص شد خیلی از دانشجویان دیدار اولی هستند و از استانهای مختلف برای دیدار راهی تهران شدند. توی صف لهجه شیرازی خیلی از دانشجویان توجهم را جلب کرد. ازشون سوال کردم شما شیرازیه مقیم مرکزید؟ که گفتن مستقیم از شیراز اومدیم ... صلوات دانشجویان نشون میداد که گیت دومم کار خودشو شروع کرده و باید آماده عبور از خان دوم بشیم، بعضی از دانشجویان خارج از صف حرکت میکردند تا خودشون به ابتدای صف برسونند که مابقی دانشجوها میگفتند: جلوی آقا هم دارید حقالناس میکنید؟ توی صف بودیم که بچههای بازرسی بیت داشتند با دانشجوها شوخی میکردند که یکی از مسوولین گیت دوم خطاب به یکی گفت: حاج آقا شما هم دانشجو هستید؟ که همه برگشتند مخاطب این سؤال پیدا کنند که یه پیرمرد با موهای سپید بود؛ بهش گفتند از صف بیا بیرون که پیرمرد ترسید و گفت: من، یکی بهم کارت داده و نمیتونم دروغ بگم، من دانشجو نیستم. بچههای بازرسی میگفتند ما باید هماهنگ کنیم تا شما وارد بشید و از صف خارجش کردند و ما هم متوجه نشدیم بالأخره وارد حسینیه شد یا خیر. بعد از عبور از گیت دوم و تحویل کفش، با نشون دادن کارت وارد گیت سوم شدیم، تو گیت سومم مورد بازرسی بدنی قرار گرفتیم و تونستیم از این مرحله هم عبور کنیم، قبل از گیت چهارم، اعلام کردند که باید کارت دیدار با کارت شناسایی مطابقت داشته باشه که اینجا خیلی از دانشجویان مشکل داشتند و یکی از دانشجوها با دردست داشتن برگهای با خانم، اصرار میکرد این کارت برای منه و باید اجازه بدید من وارد بشم... ساعت حدود یک ربع به پنج بود که از گیت چهارم هم عبور کردیم و وارد فضای حسینیه شدیم و برای خودمون جای نسبتا دنجی انتخاب کردیم که بشه حاشیهبرداری کرد که با ورود آقا به حسینیه متوجه نشدیم چطوری از گوشه حسینیه رفتیم وسط حسینیه! وقتی نشستم، دوباره متوجه شدم کنارم دو نفر از دانشجویان عدالتخواه شیرازی حضور دارند و برای بار اول بود که به دیدار رهبر انقلاب مشرف میشدند و سؤال میکردند مابقی دیدارهای آقا هم همین جاست یا جای دیگری است و خیلی هم عشق عکس بودند و بالاخره با نوشتهای روی دو تا برگه (سید علی لب تر کند، جان را فدایش میکنیم)، تونستن یه عکس دو نفری باهم بگیرند. یکی از دانشجویان کنار من می گفت من از خور و بیابانک اومدم، دیشب حرکت کردم و صبح رسیدم تهران، به عشق آقا اومدم و ذرهای اذیت نشدم، ازم سؤال میکرد به نظرت این سرودی رو که دادند، میثم مطیعی میخونه یا نه؟، خیلی دوست داشت مطیعی رو ببینه و قرار شد ما سلام دانشجوی کویر رو به میثم مطیعی برسونیم. بعضی از دانشجویان از انتهای حسینیه و از لابه لای جمعیت خودشون رو به جلو میرسوندند؛ اما مابقی دانشجویان با ذکر صلوات و اینکه اقا جلو نیا، جا نیست میخواستن مانع اومدنشون بشن که تأثیر هم نداشت... فضا کاملا صمیمانه بود و خواهران دانشجو نیز کم کم وارد حسینیه شدند و منظمتر از برادران صفوف خود را تشکیل دادند. بعضی از دانشجویان نگران دوستان خود بودند و با مسؤولین صحبت می کردند که تا شاید بشه کاری کرد و بدون مطابقت کارت و اسم، دوستان خودشنن را وارد حسینیه کنند. هر کسی برای استفاده از وقت، ذکری برای صلوات چاق میکرد که یکی از این ذکرها جالب بود و باعث شد خیلی از افراد بخندن، یکی از دانشجویان بلند گفت: برای نابودی علمای ... تا به کلمه علما رسید قدری مکث کرد و همه فکر کردند لفظ علما رو اشتباه به کار برده که یهویی گفت برای نابودی علمای اسراییل صلوات بفرست که همه صلوات فرستادند ولی یکی گفت اینا عالم ندارن که این چه ذکری بود آخه! انقدر بهش گیر دادن که بنده خدا یه ذکر دیگهای گفت و همه ازش راضی شدند، بلند گفت: برای سلامتی، آقامون، مولامون، امام مشهدیمون صلوات بفرست و همه صلوات فرستادند. این وسط یکی از دانشجویان اعلام کرد کی خودکار داره و منم مثل یه خبرنگار حرفهای خودکارمو بهش دادم و تصور کردم که بهم برمیگردونه، نیم ساعت گذشت و گفتم میشه خودکارو بدید، که دیدم میگه حاجی جوهرش تموم شد، گفتم مگه چیکار کردی که کف دستشو نشون داد و گفت ببخشید اینو نوشتم، پر رنگ نوشته بود (جانم فدای سید علی)، بهم گفت حاجی حلال کن، گفتم اگر حلالت نکنم چیکارت کنم. خبرنگار فقط یه خودکار تو جیبش نمیزاره، ماهم خودکار دومی ازش استفاده کردیم، آرام آرام مراسم داشت شکل رسمی به خودش می گرفت، بعضی از مسوولین وارد حسینیه شدند، "جاسبی" رییس سابق دانشگاه آزاد، "زاهدی" رییس کمیسیون آموزش مجلس و ... بعضی از مسوولین هم با ورود رهبر انقلاب وارد حسینیه شدند. همه دانشجوها چشمشون به وزیر علوم بود و هر دانشجویی درباره ضعف وزارت علوم صحبت می کرد، همه نگاهشون روی فرجی دانا متمرکز میشد، وزیر علوم کنار "میرزاده" رییس فعلی دانشگاه آزاد نشسته بود. با تمرین سرود ابتدایی مراسم، مشخص بود که لحظه تشریف فرمایی رهبر انقلاب نزدیکه و همه منتظر بودند که مقام معظم رهبری وارد حسینیه بشه، که بالأخره رهبر انقلاب رأس ساعت 18 وارد حسینیه شدند و حسینیه به تعبیری منفجر شد. مراسم با سرودی که مضامین خوبی اعم از استفاده از برکات ماه رمضان، توجه به اقتصاد مقاومتی، توجه به وحدت مسلمین، توجه به مظلومیت مردم غزه و تأیید بر حضور در روز قدس داشت، آغاز شد و "روحالله نجابت"مجری شیرازی که از دوستان هم بود، بعد از خواندن اشعاری زیبا، به رسم دیدار همه ساله دانشجویی خطاب به رهبر انقلاب گفت: آقای خامنهای سلام. تا مجری مراسم شروع به صحبت کرد، دوباره بچههای شیرازی اعلام کردند که مجری شیرازیه و اینجا بود که برام محرز شد بیت رهبری این بار برای دانشجویان شیرازی سنگ تموم گذاشته. مجری از دانشجویانی که قرار بود مقابل تریبون قرار بگیرند، خواهش کرد استفاده از وقت را مد نظر قرار بدهند و با لهجه نسبتا شیرازی اعلام کرد ما برای تذکر دو کارت زرد و نارَنجی داریم و به دوستانی که وقت را رعایت نکنند، کارت نشون میدیم ... سعید اصغریان نماینده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان به عنوان اولین نفر پشت تریبون رفت و با کسب اجازه از رهبر معظم انقلاب سخنان خود را شروع کرد ؛ اصغریان ضمن انتقاد از عملکرد دیپلمات های کشور در عرصه سیاست خارجی و استفاده از عبارت "باتلاق مذاکرات"، انتقادات تندی نسبت به وزارت خارجه را بیا کرد. از نکات قابل توجه در اظهارت دانشجویان، اظهار نظر "احسان چنارانی" نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی بود که درباره بالا رفتن سن ازدواج و دلایل ازدواج گریزی جوانان صحبت کرد و به مدت زمان سربازی پسران ایرانی اشاره کرد که با احسنت احسنت گفتن و صلوات برخی دانشجویان همراه شد. با شروع فرمایشات رهبر انقلاب و جواب ایشان به بحث سربازی،دانشجوی کناری گفت: من باید ماه دیگه برم سربازی تورخدا یکی منو بگیره دارم غش میکنم. رهبر انقلاب درباره سربازی فرمودند: راه حل مشکل سربازی برای ازدواج جوانان، کوتاه کردن مدت زمان آن نیست و باید شیوه های دیگری به کار گرفته شود اما مهمتر از آن، انگیزه برای ازدواج در میان جوانان است، که نباید کاهش یابد. از دیگر موضوعاتی که سبب شد دانشجویان به رهبر انقلاب احسنت احسنت بگویند، اشاره رهبر انقلاب به بحث ازدواج جوانان بود که ایشان تقریب به همین مضمون فرمودند: در حاشیه اظهارات دانشجویان به بحث ازدواج اشاره شد که این موضوع از مسائل اصلی است و نه حاشیهای که دانشجویان پسر با احسنت احسنت گفتن خود به رهبر انقلاب، علاقه خود را به این مسئله نشان دادند و رهبر انقلاب نیز بعد از عکسالعمل دانشجویان فرمودند: انتظار واکنش شما را داشتم! که سبب خنده دانشجویان شد و فضای جلسه برای لحظاتی عوض شد. در لابه لای صحبت خصوصی دانشجویان، مجری شیرازی با صدایی آرام اما خسته با اشعار و اظهاراتی جلسه را مدیریت میکرد، که دانشجویان شیرازی اعلام کردند که ما به همشهری خود حق میدیم که خسته باشه بالأخره شیرازیه دیگه. در میان دانشجویان، در اظهارات علیرضا کریمی نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل هم اصطلاحات و نکات جالبی مطرح شد. وقتی که میخواست از بازگشت برخی روزنامههای زنجیرهای صحبت کند، اصطلاح سفارتخانههای مجازی رو به کار برد. میگفت شاید اگر جان کری و اوباما هم میخواستند روزنامهای در ایران تأسیس کنند شاید به خوبی برخی روزنامههای داخلی، نمی توانستند از منافع آمریکا دفاع کنند. بالأخره مراسم با شروع اذان مغرب به اتمام رسید و دانشجویان نماز مغرب و عشا را به جماعت مقام معظم رهبری به جا آوردند. بعد از اتمام نماز جماعت دانشجویان برای دیدن رهبر انقلاب در سفره اول و دوم ایستاده بودند تا نحوه افطار کردن حضرت آقا را مشاهده کنند و بالاخره توانستند با زور هم که شده در سفره اولی و دومی خود را جای دهند. از نکات جالب افطار، درخواست یکی از دانشجویان در حین افطاری رهبر انقلاب بود، دانشجو به مقام معظم رهبری گفت: آقا اجازه میفرمایید خدمت برسم که حضرت آقا قاطعانه جواب دادند خیر، افطاریتو بخور. البته رهبر انقلاب بعد از اتمام افطار، دانشجوی فوق و یکی دیگر از دانشجویان دیگر به نام "محمد امین رحمانی" را مورد نفقد خود قرار دادند. از محمد امین سوال کردم که به رهبر انقلاب چه گفتی: گفت تا آقا دست منو گرفت نتونستم دیگه حرف بزنم، فقط بهش گفتم خدا به حق فاطمه زهرا، نگهت داره. منبع: مشرق [ جمعه 93/5/3 ] [ 1:14 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه گفت: مرحوم آیتالله میلانی وقتی که منزلشان در طرح توسعه صحن مطهر حضرت رضا(ع) قرار گرفت و خراب شد و خواستند برای ایشان منزلی بخرند، موافقت نکرد، اما وقتی منزلی اجاره شد، ایشان تا وارد شد، برگشت!
به مناسبت ماه مبارک رمضان و ماه مهمانی خدا، پای درس اخلاق آیتالله محمدمهدی شبزندهدار مینشینیم که با موضوع «آثار قرائت و تدبر در قرآن» در ادامه میآید:
*قرائت قرآن آثار محیرالعقولی دارد
در خدمت حدیث شریفی از پیامبر اکرم(ص) بودیم که حضرت توصیههایی به امیرالمؤمنین(ع) فرمودهاند.
طبق اخبار مَن بلغ، مطمئنیم کسی که به این چهل آموزهای که در این حدیث شریف بیان شده عمل کند، وعدههای پایان حدیث شامل حال او خواهد شد. بنابراین، دغدغههای طلبگی در اینجا جا ندارد. سند این حدیث قطعاً مشمول اخبار مَن بلغ است.
اما یکی دیگر از آن دستورالعملهای رسول گرامی اسلامی(ص) این است:
«وَ أَنْ تُکْثِرَ مِنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ تَعْمَلَ بِمَا فِیهِ»
قرائت زیاد و همیشگی قرآن شریف، با صرف نظر از حفظ و تدبر در آن، بسیار ارزنده است و حتی باید گفت آثار محیرالعقولی دارد. شما اگر به باب قرائت قرآن در کافی شریف نگاه کنید و همچنین آنچه را که مرحوم علامه مجلسی در کتاب القرآن بحارالانوار جمع فرمودهاند، ببینید، آن وقت تصدیق میفرمایید که واقعاً محیرالعقول است؛ چون این بابی است که غالباً هر کسی که وارد آن میشود، زمینه پرداختنش به امور مرتبط با معارف الهی فراهم میشود و شاید علت این همه تشویقها و ترغیبها که در روایات شریف ذکر شده است، همین باشد.
مرحوم محقق خویی در مقدمه البیان پارهای از این روایات را جمع فرموده و بعضی را هم توضیح دادهاند. همچنین مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در کتاب المراقبات در بحث مراقبه ماه رمضان به مناسبت اینکه ماه رمضان ربیعالقرآن است، بحثی در مورد نحوه قرائت قرآن و تدبر در آن مطرح کرده و راهنماییهای خوبی بیان میکنند.
بعضی از روایاتی که در باب قرائت قرآن شریف است، برای تذکر و توجه به اهمیت این مسأله عرض میکنیم:
*پیمان الهی
امام صادق(ع): «اَلقُرآنُ عَهدُ اللهِ اِلی خَلقِهِ فَقَد یَنبَغی لِلمَرءِ المُسلِمِ اَن یَنظُرَ فی عَهدِه وَ اَن یَقرَأَ مِنهُ فی کُلِّ یَومٍ خَمسینَ آیَةً»؛ قرآن پیمان خداوند است با بندگانش، شایسته آن است که انسان مسلمان در پیمان خود نظر کند و هر روز پنجاه آیه از آن را بخواند.
قرآن، پیمانی بین خدای متعال و بندگانش است. ممکن است در یک معنای وسیعتر این جور نباشد که فقط انسانها از قرآن بهرهبرداری کنند؛ مسلماً اجنه هم همینطور هستند، ملائکه هم شاید اینگونه باشند و ما نمیدانیم، شاید بالاتر از این هم باشد و جمادات هم در یک معنایی همین طور باشند.
انسان وقتی با کسی میثاقنامهای بسته است، باید هر چند وقتی نگاه کند و به یاد خودش بیاورد که چه پیمانهایی بسته است. اینجا هم سزاوار است به این میثاقنامهای که بین خود و پروردگارش هست، نظر کند و ببیند که چه پیمانهایی بین این دو هست.
در حدیث دیگری نقل شده است:
«عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ قَالَ: مَا یَمْنَعُ التَّاجِرَ مِنْکُمُ الْمَشْغُولَ فِی سُوقِهِ إِذَا رَجَعَ إِلَى مَنْزِلِهِ أَنْ لَا یَنَامَ حَتَّى یَقْرَأَ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ فَتُکْتَبَ لَهُ مَکَانَ کُلِّ آیَةٍ یَقْرَؤُهَا عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ یُمْحَى عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئَاتٍ، حضرت صادق(ع) فرمود: چه باز مىدارد تاجرى را که در بازار مشغول(به تجارت است) از اینکه چون (شب هنگام) به خانه باز گردد، نخوابد تا یک سوره از قرآن بخواند و به جاى هر آیه که مىخواند برایش ده حسنه نوشته شود و ده گناه از او محو شود.
اینها عنایاتی است که برای قرائت قرآن است؛ اگر چه تدبر هم درونش نباشد. در روایات معتبر، برای خواندن بعضی از سورهها آثار مهمی بیان شده که اجتماع امتثالات مختلف با یک سوره میشود. برای مثال، اگر سوره «واقعه» هرشب خوانده شود، آثاری دارد که واقعاً تجربه شده است؛ مثلاً مانع از فقیر شدن انسان میشود و مورد سفارش اهل معنا است. همچنین اگر عصرهای جمعه به خواندن سوره مبارکه «صافات» ملتزم باشد، دیده شده کسانی که ملتزم بودهاند، از بیچارگیهای مادی نجات پیدا کردهاند.
مرحوم آیتالله العظمی سیداحمد خوانساری به خواندن سوره مبارکه «المؤمنون» در هر جمعه سفارش میکردند که باعث عاقبت به خیری انسان میشود و ایشان هم روی همین نکته تأکید میکردند.
مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل کرده است: «عَلَیْکُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى عَدَدِ آیَاتِ الْقُرْآنِ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یُقَالُ لِقَارِئِ الْقُرْآنِ اقْرَأْ وَ ارْقَ فَکُلَّمَا قَرَأَ آیَةً یَرْقِیَ دَرَجَةً»، توصیه شده است که قرائت قرآن از روی مصحف شریف باشد، و لو اینکه حافظ قرآن باشید. وقتی انسان از روی قرآن میخواند، یک عبادت دیگری هم انجام میدهد.
علاوه بر آثار معنوی، آثار مادی هم دارد، مثلاً باعث حفظ چشم و بینایی میشود و این خیلی مهم است. در ادعیه وارد شده است که:
«وَ اجْعَلْهُمَا الْوَارِثَیْنِ مِنِّی»، خدایا! چشمان مرا وارثان من قرار بده؛ یعنی آخرین چیزی که در هنگام مرگ از من میگیری، بینایی باشد و گویا بقیه اعضا از چشم ارث بردهاند.
در این دعای بعد از نماز مغرب که خیلی دعای پرمغزی است، آمده است: «وَ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی»، در کنار بصیرت در دین، نور در بصر قرار داده شده است.
مرحوم سید خوئی در مورد روایت «قِراءَةُ القُرآنِ فِی المُصحَفِ تُخَفِّفُ العَذابَ عَنِ الوالِدَینِ وَ لَو کانا کافِرَینِ»، احتمال دیگری را هم مطرح میکنند: انسان وقتی کتابی را مطالعه میکند، مخصوصاً وقتی آن کتاب دارای زیباییهایی باشد، اثر روانی روی او میگذارد که باعث میشود فکرش باز شود و بهتر بفهمد و دقایق و لطایف را درک کند و نگاه کردن به کتاب تأثیر زیادی برای درک بهتر مطالب عمیق دارد.
یکی دیگر از آثار قرائت قرآن شریف که در روایات آمده، این است که امام صادق(ع) میفرمایند که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «إنّ البیتَ الّذی یَقرَأُ فیه القرآنُ و یُذکَرُ اللهُ عَزَّ و جلَّ فیهِ تَکثرُ بَرَکَتُهُ و تَحضُرُه المَلائِکَةُ و تَهجُرُه الشَّیاطینُ و یُضی ءُ لِأهلِ السَماءِ کما تُضی ءُ الکَواکِبُ لِأهلِ الارضِ وَ إنّ البیتَ الّذی لا یُقرَأ فیهِ القرآنُ و لایُذکَرُ اللهُ عزّوجَلَّ فیهِ، تَقِلّ بَرَکَتُهُ و تَهجُرُهُ المَلائِکةُ و تَحضُرُهُ الشَّیاطین»، خانهای که در آن قرائت قرآن و ذکر خدای متعال باشد، آن خانه با برکت میشود. برکت منزل خودش مطلب مهمی است؛ مثل برکت شهرها و برکت امکنه است. گاهی انسان مثلاً در بقعهای قرار میگیرد و میبیند یک ابتهاج و حال مناجات و حال عبادت دارد، اما گاهی هم قفل و بیحوصله میشود. سرّ این امور، معمولاً همان مکان است.
در بحثهای علمی هم همین طور است، گاهی در جاهایی انسان فکرش باز میشود و جرقههای علمی نصیبش میشود. یکی از خصوصیات شهر مقدس قم همین است و بیخود خدای متعال اینجا را شهر علم قرار نداده است. نجفاشرف هم این خصوصیت را دارد. از بعضی متفکران نقل شده که گفتهاند ما وقتی مثلاً به فلان شهر میرویم و مطالعه میکنیم، میبینیم فرآورده زیادی ندارد، اما همان مطالعات را که در شهر مقدس قم انجام میدهیم، میبینیم فرآوردههای زیاد دارد.
*حکایتی از مرحوم آیتالله العظمی میلانی
مرحوم آیتالله میلانی وقتی که منزلشان در طرح توسعه صحن مطهر حضرت رضا(ع) قرار گرفت و خراب شد و خواستند برای ایشان منزلی بخرند، موافقت نکردند. ظاهرا این طور که شنیده شده فرموده بودند که با خریدن خانه موافق نیستم، برای اینکه من دیگر عمری ندارم، ولی با منزل اجارهای موافقت کرده بودند. وقتی منزلی اجاره شد، ایشان تا وارد شدند، گفتند: اینجا نه چون اینجا خیلی معصیت خدا شده است. خانهای که مسبوق است به اینکه معصیت خدا زیاد در آن شده _خانهای که در آن غیبت، موسیقی حرام، ترک صلوه، بداخلاقی، عصبانیت و گنانه بوده_ این آثار را دارد، بر عکس خانهای که در آن تلاوت قرآن بوده: «تَکثرُ بَرَکَتُهُ و تَحضُرُه المَلائِکَةُ و تَهجُرُه الشَّیاطینُ و یُضی ءُ لِأهلِ السَماءِ کما تُضی ءُ الکَواکِبُ لِأهلِ الارضِ وَ إنّ البیتَ الّذی لا یُقرَأ فیهِ القرآنُ و لایُذکَرُ اللهُ عزّوجَلَّ فیهِ، تَقِلّ بَرَکَتُهُ و تَهجُرُهُ المَلائِکةُ و تَحضُرُهُ الشَّیاطین»
*معین و یاوری برای اهل معنا
بنده در نوشتههای مرحوم آیتالله شیخ مرتضی حائری دیدم که نوشته بودند، من دیدم با کارهای مختلفی که هست، موفق نمیشوم یک دوره تفسیر مجمعالبیان را مطالعه کنم؛ نذر کردم و موفق شدم. اگر انسان در انجام کاری سستی میکند، یکی از راههای آن همین نذر کردن است؛ منتها نذرهای طولانی نکنید. نذر کردن، معین و یاوری برای اهل معنا و کسی است که میخواهد نفس را رام کند. مثلاً نذر کند که یک هفته هر شب قرائت قرآن یا یک مطالعه تفسیری داشته باشد.
*توصیه مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
یکی دیگر از توصیههای بزرگان در مورد قرآن، تدبر در قرآن است. مرحوم میرزا جواد آقا در المراقبات میفرمایند: ما دو جور میتوانیم در قرآن تدبر کنیم. یکی همین تدبرهای ترتیبی که سورهای را میخوانیم و تدبری هم در آیات آن میکنیم. شکل دیگری را که ایشان توصیه میکنند، این است که شما قرآن را به این نحو تدبر کن که مثلاً مدتی راجع به اینکه قرآن درباره انبیای الهی مطالبی فرموده و احوالات آنها را تذکر داده و سلوکشان را با خدا یا سلوک خدای تعالی را با ایشان بیان کرده است؛ اینها را توجه و تدبر کنید.
بعد توضیح میدهد که خدای متعال با انبیای خودش چگونه سلوک کرده است. این به زندگی شما درس و امید میدهد و خیلی از مشکلات شما را حل میکند. انبیای الهی، احباء خدای متعال هستند و سرآمد بندگان ایشان هستند. خدای متعال با حضرت ایوب(ع) چه جور معامله کرده و بعد به کجا رسیده است؛ با اینکه او محبوب خدا و بنده مطیع خدا بوده است، این کار را که انجام دادید، مصائب دنیا کمکم برای شما حل میشود و سعه صدر پیدا میکنید.
*مگر انبیای الهی چگونه بودند؟
یک روحانی وقتی با این دیدگاه به تبلیغ میرود، میبیند گاهی کار تبلیغی او اثر میکند و گاهی هم اثر نمیکند؛ لذا هیچ حالت یأس و نومیدی در او پیدا نمیشود. مگر انبیای الهی چگونه بودند و مگر تا حرف میزدند و هر چه میگفتند _با آن صفای نفس، با آن نفوذ کلمه، با آن طهارت باطن، با همه آن امتیازات_ تأثیر میکرد؟ این چه توقعی است که ما داشته باشیم. لذا این شیوه باعث میشود که طلبه در کار تبلیغی صبور شود. این یک بخش از فرمایشهای آن بزرگوار بود.
بخش دیگر هم که باید جداگانه روی آن تأمل کنیم، این است که خدای متعال در قرآن با مطیعین چگونه برخورد میکند و چه وعدههایی به آنها داده است و همچنین با عاصین و ظالمین چگونه برخورد میکند و چه وعدههایی به آنها داده است. همه اینها بخشهایی است که ایشان میفرمایند که باید جدا جدا روی آنها فکر و تدبر کنیم. آیات قرآن را در اینباره جمع کنید و از آنها بهرهبرداری کنید و چون قهراً کلام خداست، مطمئنترین و محبوبترین سخن است؛ لذا اثر ویژه خودش را در انسان میگذارد. خداوند توفیق انس با قرآن شریف و تلاوت و قرائت آن کتاب مبارک و بهرهبرداری از معارف آن را إنشاءالله نصیب همه ما بگرداند.
منبع: فارس [ پنج شنبه 93/5/2 ] [ 4:56 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
رژیم صهیونیستی در حمله به مناطق مسکونی غزه از انواع بمبهای مرگبار استفاده میکند که برخی از آنها برای قتل هرچه بیشتر فلسطینیان، حاوی میخ است.
این نوع بمبها حاوی هزاران قطعه فلزی مرگبار هستند که پس از انفجار، با قدرت به اطراف پراکنده میشوند.
منابع فلسطینی تأکید کردهاند که رژیم صهیونیستی در حمله به مناطق مختلف غزه تا کنون بارها از این نوع بمبهای مرگبار استفاده کرده است. استفاده از این نوع بمبها فقط به هدف کشتار هرچه بیشتر مردم غزه است. طول هرکدام از میخهای درون این بمبهای مرگبار 37.5 میلیمتر است. رژیم صهیونیستی علاوه بر این نوع بمبها، فلسطینی ها را در مناطق مسکونی غزه با انواع سلاحهای ممنوعه مانند فسفر سفید و یا گازهای سمی هدف قرار میدهد. منبع: العالم [ پنج شنبه 93/5/2 ] [ 4:50 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: در خصوص سانسور اخبار غزه در روزنامه های اصلاح طلب به وزیر ارشاد تذکر می دهیم.
وی افزود: در واقع خودسانسوری مطبوعات اصلاح طلبی در راستای شعار نه غزه نه لبنان انجام گرفته است. عضو کمیسیون امنیت ملی تصریح کرد:جای تاسف دارد که در ایران اسلامی بعضی ها با خود سانسوری وسکوتشان مهر تاییدی بر جنایت های ددمنشانه رژیم صهیونیستی می زنند و این خود سانسوری در واقع همنوایی با دولت های مرتجع و سرسپرده منطقه است که با سکوتشان به نوعی از جنایت های وحشیانه رژیم صهیونیستی حمایت می کنند. جوکار با بیا ن اینکه امروز هر انسانی که بخواهد این جنایات را نادیده بگیرد قطعا در وحشیگری های رژیم صهیونیستی در غزه شریک و سهیم است اظهار داشت: سکوت در مقابل این وحشی گری ها جایز نیست و هیچ توجیهی ندارد. نماینده یزد افزود: این روزنامه ها از یارانه بیت المال و اموال دولتی استفاده می کنند و برخی از آن ها متعلق به بنگاه های دولتی هستند و امروز به جای پرداختن به اخبار دردآور غزه به یکسری مسائل حاشیه ای و اختلاف بر انگیز می پردازند. وی با تاکید بر اینکه این خودسانسوری ها هیچ توجیهی ندارد گفت: مجلس شورای اسلامی قطعا در این راستا تذکری را به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهد داد .
به گزارش "تیتر1"در حالی که جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطینی دل و جان مردم آزاده دنیا را به درد درآورده است، این رفتار ددمنشانه از کمترین اهمیت در صفحه اول روزنامه های اصلاح طلب در روزهای گذشته برخوردار نبوده است. [ پنج شنبه 93/5/2 ] [ 4:48 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
تا زمانی که به یاری پروردگار، این رژیم سنگدل و آدمکش نابود شود، برخورد قدرتمندانه و مقاومت قاطعانه و مسلحانه، راه علاج این رژیم ویرانگر است.
حدود هزار دانشجو از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی عصر امروز با حضرت آیت الله خامنه ای دیداری 2 و نیم ساعته داشتند تا رودررو، دغدغه ها، مطالبات و دیدگاههای جامعه دانشجویی را با رهبر انقلاب اسلامی مطرح کنند و در سخنان و پاسخهای ایشان، به تأمل در اولویتها و مسائل مختلف منطقه و کشور بپردازند.
حضرت آیت الله خامنه ای پس از شنیدن سخنان 90 دقیقه ای نمایندگان تشکلها و گروههای دانشجویی، با تحسین روحیه «پرنشاط، مطالبه گر، متفکرانه، منتقدانه و در عین حال مسئولانه» جامعه دانشجویی، به تبیین ریشه ها و عوامل حوادث دردناک غزه پرداختند و تأکید کردند: این جنایات خارج از تصور، واقعیت ذاتی رژیم گرگ صفت و کودک کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است ضمن اینکه دفاع وقیحانه آمریکا و غرب از جنایات صهیونیستها باید به عنوان یک تجربه مهم، در «شناخت، نگاه و برخورد» همه ما با غرب اثر بگذارد و بفهمیم که واقعیتها و حقیقت امریکا، همین است و ملت ایران نیز روز قدس با خروش عظیم خود، نشان می دهد که یار مظلوم و دشمن ظالم است. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مصائبی که بر مردم مظلوم غزه می گذرد افزودند: این حوادث نمود «سیاست خشونت آشکار و مشت آهنینی» است که رژیم نامشروع و جعلی در عمر 66 ساله خود، بارها و بارها با افتخار و گستاخی آن را به اجرا درآورده است. ایشان تأکید کردند: همانگونه که امام خمینی می فرمود اسرائیل باید از بین برود البته نابودی اسرائیل به عنوان تنها راه علاج واقعی، به معنای از بین بردن مردم یهود این منطقه نیست بلکه برای این کار منطقی، ساز و کاری عملی وجود دارد که جمهوری اسلامی آن را در مجامع بین المللی ارائه داده است. ایشان افزودند: براساس این ساز و کار مورد پسند ملتها، مردمی که در این منطقه زندگی می کنند و اهل و متعلق به آنجا هستند در یک رفراندوم حکومت مورد نظر خود را اعلام می کنند و از این طریق، رژیم غاصب و جعلی از بین خواهد رفت. رهبر انقلاب افزودند: البته تا زمانی که به یاری پروردگار، این رژیم سنگدل و آدمکش نابود شود، برخورد قدرتمندانه و مقاومت قاطعانه و مسلحانه، راه علاج این رژیم ویرانگر است. ایشان خاطرنشان کردند: کسی گمان نکند اگر موشکهای غزه نبود رژیم صهیونیستی کوتاه می آمد، چرا که در کرانه باختری موشک یا تفنگ وجود ندارد و تنها سلاح مردم، سنگ است اما این رژیم، مردم آنجا را نیز کشتار و تحقیر می کند. رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری تحقیر و مسموم شدن یاسر عرفات به دست صهیونیستها افزودند: اشغالگران، حتی ملاحظه سازشکاران را نمی کنند و فقط در صورت برخورد مقتدرانه فلسطینی ها، احتمال کوتاه آمدن آنها وجود دارد. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تلاش صهیونیستها برای آتش بس گفتند: رژیمی که خارج از «حد تفکر و تصور بشر» جنایت می کند با مقاومت قدرتمندانه فلسطینی ها، بیچاره شده و دنبال چاره کار است و این ثابت می کند که صهیونیستها فقط زبان قدرت را می فهمند. رهبرانقلاب افزودند: با توجه به همین واقعیات، ما معتقدیم کرانه باختری نیز باید مانند غزه مسلح شود و کسانی که علاقه مند به سرنوشت فلسطین هستند در این زمینه فعالیت کنند تا رنج و محنت مردم فلسطین، در پرتو دست قدرتمندآنها، و ضعف دشمن صهیونیست، کاهش یابد. ایشان حمایت سیاسی از مردم غزه را وظیفه همه ملتهای مسلمان و غیرمسلمان خواندند و با اشاره به اعلام تنفر ملتها از رژیم وحشی اسرائیل تأکید کردند: انشاءالله در روز قدس دنیا خروش عظیم ملت ایران را خواهد دید و ملت نشان خواهد داد که انگیزه حمایت از فلسطین، همچنان در این سرزمین اسلامی، قدرتمند و موّاج است. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به شعار نه غزه نه لبنان فتنه گران افزودند: عده ای می خواستند با این شعار، حقیقت ملت ایران را معکوس نشان دهند اما مردم نگذاشتند و در روز جمعه نیز بار دیگر نشان خواهند داد که همیشه یار مظلوم و خصم ظالم هستند. رهبر انقلاب با انتقاد بسیار شدید از حمایت و دفاع بی شرمانه مستکبران و در رأس آنها امریکا از فاجعه آفرینی و خشونت غیرقابل توصیف صهیونیستها افزودند: حوادث غزه، تألم بار و غم افزاست اما مهمتر این است که با نگاهی عمیق تر به حوادث جاری غزه، رفتار سلطه گران را در این ماجرا مورد بررسی و تحلیل قرار داد. ایشان در همین زمینه خاطرنشان کردند: چند دولت غربی بویژه امریکا و انگلیس خبیث از جنایاتی که هیچ انسان معمولی هم آن را قبول نمی کند، به صراحت دفاع می کنند و رئیس جمهور امریکا در مقابل این همه «کودک کشی و ویرانی و زجر و شکنجه» مردم غزه، با منطقی مسخره می گوید اسرائیل حق دارد از امنیت خود دفاع کند! اما آیا فلسطینی ها حق ندارند از امنیت خود و از زندگیشان دفاع کنند؟ حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مسئولان کشورهای مستکبر نمی فهمند که با دفاع از جنایات صهیونیستهای پلید و مخرب، آبروی خود و کشورشان را در مقابل ملتها می برند و تاریخ در مقابل همدستی آنها با این فجایع، قضاوت سختی خواهد کرد. رهبر انقلاب اسلامی با ریشه یابی رفتار گستاخانه غربی ها خاطرنشان کردند: دفاع از جنایات صهیونیستها، در نظام لیبرال دمکراسی و در منطقی ریشه دارد که از کمترین ارزشهای اخلاقی برخوردار است و هیچ احساس انسانیتی در آن وجود ندارد. ایشان در جمع بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: امریکایی که در قضایای مختلف با جمهوری اسلامی در چالش است واقعیتش همین است که می بینیم، ما باید امریکا را از این ماجرا بهتر بشناسیم و این شناخت به عنوان تجربه ای مهم، در برخورد و نگاه و رفتار ما با امریکا اثر بگذارد و برای ملت ما، دانشجویان، روشنفکران و برای همه ما به یک معیار تبدیل شود. رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: رفتار سلطه گران با ظلمی که به مظلومان غزه می شود اثبات می کند آنها به بشر، حقوق بشر و به انسانیت، مطلقاً هیچ اعتقادی ندارند و هرچه درباره آزادی و حقوق بشر می گویند تمسخر آزادی و حقوق بشر است. ایشان یک بار دیگر تأکید کردند: این حرفها را به عنوان نصیحت به مسئولان امریکایی نمی گوییم بلکه برای خودمان می گوییم تا تکلیف خودمان را بدانیم و در قضاوتها و تحلیل هایمان بفهمیم با چه کسانی روبرو هستیم. رهبر انقلاب افزودند: شعارهای ضد امریکایی و ضد غربی و ضد استکباری که در کشور شنیده می شود ناظر به حقیقت و واقعیت وجودی امریکاست اما برخی به غلط تصور می کنند که این شعارها، کاری تعصب آمیز و بدون منطق فکری است. رهبر انقلاب افزودند: نگاه ضد امریکایی و ضدغربی در ایران، یک نگاه عقلانی و متکی بر تجربه و محاسبه صحیح است. ایشان با اشاره به سخنانشان در دیدار اخیر با مسئولان و کارگزاران کشور افزودند: همانگونه که بیان شد هدف اساسی دشمن، ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی ماست چرا که اگر یک نظام محاسباتی دچار اختلال شود حتی با داده های صحیح، خروجیهای غلط می دهد و تجربه ها نیز به درد او نمی خورد. حضرت آیت الله خامنه ای با برشمردن برخی تجربه های ایرانیان از رفتار غرب در چند دهه اخیر افزودند: روی کار آوردن دیکتاتوری عجیب رضا قلدر، اشغال ایران در دهه 20، غارت منافع نفتی، کودتای 28مرداد، حمایت همه جانبه از دیکتاتوری محمدرضا پهلوی، کارشکنی در مقابل پیروزی انقلاب، حمایت همه جانبه از صدام و دهها توطئه دیگر، تجربه های ذی قیمتی است که شناخت ملت را از امریکا، واقعی و عمیق می کند اما روشنفکران غربزده چون دستگاه محاسباتی آنها دچار اختلال شده حتی از این تجربه های تلخ هم، استنتاج درست ندارند. رهبر انقلاب، احیای عقلانیت صحیح را از مهمترین خدمات انقلاب اسلامی برشمردند و افزودند: برخلاف ملت، برخی دستان می خواهد همان جریانهای محقر غربزده بار دیگر امور کشور را به دست گیرند که باید در مقابل این حرکت، ایستاد و این ایستادگی، کاملاً صحیح و عقلانی است. رهبر انقلاب اسلامی در بخش نخست سخنانشان، دیدار امروز با دانشجویان را دیداری خوب و نشانگر روحیه ایمان و شور و منطق و انگیزه در جوانان کشور دانستند و گفتند: مطالبی که امروز نمایندگان تشکل های دانشجویی بیان کردند، نشانگر وجود همین روحیه در میان دانشجویان است. حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ممکن است برخی مطالب مطرح شده غیرمنطقی یا غیرقابل تحقق و یا نادرست باشند اما مهمتر از این جزئیات، وجود روحیه پرنشاط و مطالبه گر میان دانشجویان است که موجب خرسندی فراوان است. ایشان تأکید کردند: جوان دانشجو باید مطالبه گر، پرانگیزه، پرنشاط، حاضر در صحنه و ناظر به مسائل کشور باشد که به فضل خداوند این روحیه، امروز در میان دانشجویان وجود دارد. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته روحیه مطالبه گری و انتقاد در میان دانشجویان باید همراه با رعایت اخلاق و انصاف و حدود شرعی و پرهیز از بیان مطالبی باشد که به آن علم و یقین وجود ندارد. حضرت آیت الله خامنه ای خطاب به دانشجویان گفتند: امیدوارم این روحیه احساس تکلیف، مطالبه گری و انتقاد تا زمانیکه به عنوان مسئولان آینده کشور، مسئولیت ها را در دست می گیرید، در میان شما باقی بماند زیرا اگر اینگونه شود، کشور نجات پیدا خواهد کرد. ایشان با اشاره به مطالب برخی دانشجویان درخصوص لزوم هدایت جریان علمی کشور به سمت کاربردی شدن و حل مسائل و مشکلات جامعه، افزودند: امروز، کار و تلاش علمی در کشور و در دانشگاهها، تلاشی زنده، موفق و مورد تحسین است اما این تلاش علمی باید مقدمه عمل برای حل مشکلات کشور باشد. رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: انتشار مقالات علمی در پایگاههای علمی معتبر جهان، اقدام علمی مورد تمجید است اما مطلوب نهایی این است که کار علمی ناظر به نیازهای عملی کشور باشد. ارتباط بین شیوه های مدیریت اقتصادی و فرهنگ جامعه، یکی دیگر از مطالب دانشجویان بود که حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص آن گفتند: ما قبول داریم که ممکن است شیوه مدیریت اقتصادی در جهت گیری های فرهنگی تأثیرگذار باشد اما مسئله مهم و حیاتی نگاه و جهت گیریهای فرهنگی است که در همه سطوح باید به آن توجه شود. ایشان افزودند: اینکه در دهه هفتاد در حالیکه اعتراض ها به شیوه مدیریت اقتصادی بود از جانب رهبری موضوع تهاجم فرهنگی مطرح شد، به دلیل اهمیت بسیار بالا و اصالت موضوع فرهنگ و جهت گیریهای فرهنگی در همه مقاطع است. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مطالب یکی از دانشجویان درخصوص مدت زمان سربازی به عنوان مانعی برای ازدواج دانشجویان خاطرنشان کردند: ازدواج جوانان، موضوع مهمی است که بی تفاوتی نسبت به آن در جامعه، ممکن است تبعات ناخوشایندی را در آینده، به همراه داشته باشد. حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: راه حل مشکل سربازی برای ازدواج جوانان، کوتاه کردن مدت زمان آن نیست و باید شیوه های دیگری به کار گرفته شود اما مهمتر از آن، انگیزه برای ازدواج در میان جوانان است، که نباید کاهش یابد. ایشان با اظهار تأسف از بالا رفتن سن ازدواج بویژه در میان دختران، تأکید کردند: باید جوانان، خانواده های آنان و مسئولان دانشگاهها، برای زمینه سازی رواج ازدواج در محیط های دانشگاهی و جلوگیری از افزایش سن ازدواج، هم اندیشی و چاره جویی کنند. رهبر انقلاب اسلامی برخی سنت ها و باورهای غلط را از موانع ازدواج جوانان برشمردند و گفتند: جوانان که همواره دارای روحیه مطالبه گری و پیشنهاد دهنده روشهای جدید هستند، باید زمینه ساز ازمیان برداشته شدن این سنت ها و باورهای غلط باشند. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برکات معنوی و مادی سنت حسنه ازدواج خاطرنشان کردند: باید یک حرکت جدی در جامعه برای رواج ازدواج میان جوانان و دانشجویان آغاز شود. رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به سئوال یکی از دانشجویان اشاره کردند که پرسیده بود آیا مواضع سیاسی افراد و دانشجویان و تشکل های دانشجویی باید منطبق با نظرات رهبری باشد؟ حضرت آیت الله خامنه ای در پاسخ به این سئوال گفتند: خیر، این تصور صحیحی نیست که مواضع آحاد مردم از جمله دانشجویان که جزو قشرهای پیشرو هستند، باید الگو گرفته و برگردان نظرات رهبری باشد. ایشان افزودند: دانشجو به عنوان انسانی مسلمان، مؤمن و صاحب فکر باید با نگاه به صحنه تحلیل داشته باشد و براساس آن تحلیل نسبت به اشخاص، سیاستها، جریانها و دولتها موضع گیری کند. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تنها معیار صحیح تحلیل، باید تقوا یعنی دخالت ندادن هوای نفس در طرفداری یا مخالفت، و در تمجید یا انتقاد، باشد. ایشان افزودند: نباید اینگونه تصور شود که همه باید منتظر بمانند تا رهبری، ابتدا موضع خود را درباره یک شخص و یا یک سیاست اتخاذ کند و بقیه بر همان اساس موضع گیری کنند. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این روش کارها را قفل خواهد کرد. حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: رهبری وظایفی دارد که به توفیق الهی آنها را انجام خواهد داد اما دانشجویان هم وظایفی دارند که باید با معیار تقوا و با در نظر گرفتن شرایط صحنه، آنها را انجام دهند. ایشان یک نکته را هم خاطرنشان کردند و گفتند: البته اگر در زمینه ای نظری از جانب رهبری بیان شود، ممکن است این نظر، در تشخیص کسانی که به رهبری حسن ظن دارند، مؤثر باشد اما این به معنای ساقط شدن نظر دیگران نیست. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه دانشجویان نسبت به موضوعات مختلف دغدغه داشته باشند و مسائل را با چشم باز پیگیری کنند، افزودند: دانشجویان در واقع نمایشگر وجدان بیدار ملت و نشان دهنده گرایش های عمومی جامعه هستند لذا باید کاملاً آگاهانه، با چشم باز و با احساس تکلیف به مسائل مختلف نگاه کنند و محیط کشور و منطقه، تهدیدها و فرصت ها، و دشمنان و دشمنی ها را بخوبی بشناسند. حضرت آیت الله خامنه ای در بخش پایانی سخنان خود چند توصیه هم به دانشجویان داشتند. توصیه اول: تقویت مطالعات دینی و سیاسی در کنار آن کار علمی و بالا بردن قدرت تحلیل. رهبر انقلاب اسلامی دانشجویان را به تفکر در مسائل فراخواندند و با تأکید بر پرهیز از نگاه احساسی و روزنامه ای به مسائل، خاطرنشان کردند: بسیاری از موضوعات از جمله موضوعاتی که از زبان دانشجویان مطرح شد باید در همان کرسی های آزاد اندیشی که قبلاً مطرح کردیم و در بحث های آزاد دانشجویی در محیط های دانشگاهی تعیینِ تکلیف شوند. رقابت گفتمانی در محیط های دانشگاهی، با منطق قوی و همراه با تحمل مخالف، توصیه دوم رهبر انقلاب اسلامی به دانشجویان بود. حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: هیچگاه نباید از جریان مخالف تعجب و وحشت کرد و یا خشمگین شد بلکه باید با تقویت مبانی و استحکام موضع، وارد رقابت گفتمانی شد و دیدگاه مخالف را تحمل کرد. در ابتدای این دیدار آقایان: - سعید اصغریان – نماینده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان - علی بیانی – نماینده دفتر تحکیم وحدت - احسان چنارانی – نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی - سیدمحسن میرحاجی – نماینده بسیج دانشجویی - علیرضا کریمی – نماینده اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل - و و حید غریبی – نماینده گروههای جهادی دیدگاههای تشکل خود را درباره مسائل مختلف دانشجویی، دانشگاهها، علمی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بیان کردند. نکات مهم سخنان نمایندگان تشکلهای دانشجویی: - لزوم بازبینی عمیق مواد درسی رشته های علوم انسانی - دقت در گره نزدن مسائل اقتصادی به مذاکرات - ضرورت تحرک بیشتر دستگاه دیپلماسی در مسائل منطقه - انتقاد از رویکرد فرهنگی برخی مسئولان و غفلت از مسائل اصلی و ارزشی - لزوم برنامه ریزی عملی مسئولان برای اجرایی شدن سیاستهای اقتصاد مقاومتی - ابراز نگرانی ازحضور احتمالی برخی عوامل فتنه در بعضی مسئولیتها از جمله در دانشگاهها - توجه بیشتر به جوانان در واگذاری مسئولیتها - قاطعیت قضایی در مبارزه با مفاسد اقتصادی، رسیدگی به جرائم فعالان فتنه و برخورد با سوءاستفاده های برخی آقازاده ها - افزایش ارتباطات ائمه جمعه و نمایندگان ولی فقیه با جوانان و نیازهای جوانان - مقابله صحیح با ترویج پدیده هایی نظیر اشرافیگری - برنامه ریزی برای استمرار پیشرفتهای تحسین برانگیز علمی - انتقاد از پررنگ شدن مجدد سیاستهای اقتصاد لیبرالی و کم توجهی به بخش تعاون - ضرورت توجه کامل به مسائل معیشتی مردم - توجه به تربیت صحیح سیاسی، اسلامی و انقلابی در دانشگاهها - ضرورت توجه و دقت کامل تیم هسته ای ایران به ترفندهای پیچیده غرب برای محدود کردن توانایی های هسته ای ایران - برخورد جدی با سران فتنه به عنوان عاملان اصلی خسارات جبران ناپذیر فتنه 88 - اظهار تأسف از بی توجهی سران قوا و مسئولان دستگاههای فرهنگی به حضور در اجتماعات دانشجویی - بی ثمر بودن سیاست اعتماد سازی به علت خصومت عمیق مستکبران با انقلاب اسلامی - ضرورت تحرک جدی دولت برای فعال سازی ظرفیتهای اقتصادی داخلی - تشکر از تلاشهای دولت بویژه در بخش بهداشت و درمان و ضرورت بررسی میزان تحقق شعارها و اهداف اعلام شده در یکسال گذشته - هوشیاری در مقابل جریان خزنده غربزده در برخی مطبوعات برای تطهیر چهره امریکا و جبهه ی استکبار - ضرورت تبدیل شدن طرحها و فعالیتهای جهادی به یک مدل مدیریتی منبع: دفتر مقام معظم رهبری [ پنج شنبه 93/5/2 ] [ 4:45 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |