یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
هر پنجره شکسته ای به معنای گشودن یک پنجره فرصت برای دشمن جهت رصد کردن و سرمایه گذاری روی شکاف ها و انشعابات سیاسی درون تشکیلات دانشجویی است. تمام اندیشکده ها و بنیادهای تحقیقاتی سرویس های اطلاعاتی با رصد کردن تفکرات دانشجویان به عنوان میزان الحراره تضاد های سیاسی در جامعه، سعی در مهندسی ذائقه سیاسی آنان دارند.
![]() پایگاه بصیرت،وحدت صفری / عدم درک درست از پنجره فرصت ها و رصد نکردن معادلات سیاسی و تحرکات دشمن باید منتظر پنجره شکسته جدیدی شد و از طرف دیگر هر پنجره شکسته در این تشکیلات به معنای باز شدن پنجره فرصت دیگری جهت سرمایه گذاری و تعمیق آن از طرف دشمن به حساب می آید و این فرایند بی پایان باز تولید این دو پارامتر مسائل حاد امنیتی را در پی دارد.
وقتی از جریان شناسی صحبت به میان می آید، معمولا رویکردهای تاریخی یک جریان، موضوع بحث و بررسی قرار می گیرد. چگونگی شکل گیری یک جریان، بانیان و سرچشمه های فکری آن و انتسابشان به کدام متفکر و ایدئولوژی و نسبت آن با کلان جریان های سیاسی صد سال اخیر و حوادث سیاسی، تبارشناسی می شود. گویی غبار قدمت بر چهره جریانی نشسته و به صرف «گردگیری»، از آن جریان شناسی کردیم. حال آنچه مغفول می ماند «روند شناسی» و «فرایند پژوهی» است. چهره نگاری تاریخی از جریان ها و تقطیع تاریخی حوادث آن و همچنین عدم درک پیوسته جریانات سیاسی، یکی از آفات جدی متدولوژیک در فهم جریان شناسی است. از سوی دیگر نسبت جریان های سیاسی با مکاتب سیاسی و کاویدن در زمینه و زمانه جریان ها با رویکرد فلسفی- سیاسی و جامعه شناختی خود موضوعی است که در مجال دیگری نیاز به شرح و بسط دارد. اما موضوع نوشتار حاضر به بررسی پرسشواره چرائی و چگونگی زایش و زوال جریانی خاص در درون تشکلات دانشجوئی از منظر "پنجره احتمالات سیاسی اورتون" و "پنجره شکسته جیمز ویلسون" می پردازد.. قبل از ورود به بحث لازم است نکاتی به اختصار در باب پنجره فرصت اورتون توضیح دهیم. اورتون در نظریه پنجره احتمالات سیاسی چگونگی تغیر احتمالات یک راه حل یا ایده سیاسی غیر ممکن به یک راه حل سیاسی اجتناب ناپذیر را مورد بررسی قرار می دهد. به ظاهر نظریه اورتون از قدرت توصیفی خوبی برای بسیاری از روند های سیاسی در جریان شناسی کاربرد فراوانی دارد. از نظر اورتون یک طرح و یا ایده سیاسی شاید زمانی طرح غیر قابل تصور به نظر آید، ولی با گذشت زمان و تغییر در معادلات سیاسی این طرح به یک سیاست غیر قابل اجتناب تبدیل شود. توضیح اینکه طرح غیر قابل تصور(unthinkable) پس از گذشت زمانی به یک طرح مترقی و در مرحله بعد به یک طرح قابل پذیرش و در مرحله بعد به یک طرح معقول و در گام بعدی به یک طرح محبوب و آخر امر به یک سیاست غیر قابل اجتناب تبدیل می شود. از فواید نظریه فوق در رویکردهای امنیتی، می توان از سنجش و رصد تحرکات و درک درست از معادلات سیاسی از یک طرف و از طرف دیگر موضوعیت یافتن اهمیت تفکرات استراتژیک در مواجهه با دشمن در بازه زمانی مشخص است. با استفاده از نظریه فوق به درستی می توان اوج و حضیض و فراز و فرود تحرکات سیاسی رگه های فکری چون: پان ترکیسم، پان کردیسم، ملی- مذهبی و سلطنت طلب و گسترش تفکرات احزاب منحله ای چون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حلقه های عرفان کیهانی و گرایشات فمینیستی، فرقه های ضاله ای چون بهائیت و وهابیت را در دانشگاه رصد کرد و نسبت آن را با معادلات سیاسی و نحوه تقویت و تضعیف گروهی به گروهی دیگر را و همچنین پیشرفت آنان طبق جدول اهداف دشمن، رصد و مورد ارزیابی مستمر قرار داد؛ و از رسیدن این جریانات به نقطه بی بازگشت و اجتناب ناپذیر جلوگیری به عمل آورد و با آسیب شناسی دقیق در هر مرحله رویکردهای امنیتی متناسب با آن مرحله اتخاذ کرد. به طور مثال در اوایل شکل گیری دفتر تحکیم وحدت شاید به فکر کسی خطور نمی کرد که جریانی خاص در درون این دفتر از پارادایم استکبار ستیزی به پاردایم استکبار پذیری و از گفتمان عدالت خواهی به گفتمان آزادی خواهی منطبق با مفاهیم لیبرال دموکراسی غرب تغییر ماهیت دهند. گرچه دلایل جامعه شناختی سیاسی این تطورات خود شرح مفصلی می طلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. مثال آشکار آن تابو تلقی شدن رابطه و مذاکره با آمریکا از درون این جریان با گذشت زمان چنان تغییر ماهیت داد که بخشی از این جریان به عنوان ستون پنجم آمریکا تبدیل شد و همسو و همنوا با اپوزیسیون خارج نشین در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران قد علم کردند و کار به جایی رسید که بر طبق پنجره فرصت اورتون از یک سیاست غیر قابل تصور به یک سیاست غیر قابل اجتناب تبدیل شد و این مسئله را نمی توان امری پایان یافته تلقی کرد و تاریخی به بحث و بررسی آن نشست که این امر منافات جدی با مدعای ما در بحث جریان شناسی دارد. در مقابل "پنجره فرصت "جوزف اورتون نظریه امنیتی دیگری که از جرم شناسی اخذ شده است به نام "پنجره شکسته "جیمز ویلسون می باشد. این دو نظریه به نوعی لازم و ملزوم یکدیگر به حساب می آیند. به این معنی که هر پنجره شکسته ای به معنای گشودن یک پنجره فرصت برای دشمن جهت رصد کردن و سرمایه گذاری روی شکاف ها و انشعابات سیاسی درون تشکیلات دانشجویی است. جیمز ویلسون در شرح و بسط نظریه خود می گوید: اگر پنجره ای شکسته شود و مرمت و تعمیر نگردد، کسی که تمایل به شکستن قانون و هنجارهای اجتماعی را دارد با دیدن بی تفاوتی جامعه به این امر دست به شکستن شیشه دیگری می زند و دیری نمی پاید که شیشه های زیادی شکسته می شوند و این احساس هرج و مرج از زمینه ای به زمینه دیگر و از موردی به موردی دیگر و از بخشی به بخشی دیگر سرایت می کند و این تز را به عنوان یک علامت با خود به یدک می کشد که "هرکار مخرب دیگری می تواند به انجام برسد بدون آنکه کسی مزاحم باشد." تئوری فوق به زیبایی " اپیدمی زوال" و همه گیر شدن فروپاشی و انشقا ق و انشعابات را نشان می دهد. به زبان دیگر هر گونه انشعاب و انشقاقی در درون تشکیلات دانشجویی درست به مثابه پنجره شکسته ای است که اگرچه فضای پلورالیستی و کثرت گرایانه را ترسیم می کند ولی نتایج آن اختلافات درون تشکیلاتی و گمراه شدن از مسیر اصلی و دور شدن از جدول اهداف و تعمیق شدن اختلافات و بی تفاوتی جامعه نخبگان در عدم شناخت این اختلافات درست به مثابه آحاد بی تفاوت جامعه در قبال آسیب های اجتماعی است و همه گیر شدن آن نتیجه محتوم آن می باشد. از این رو عدم درک درست از پنجره فرصت ها و رصد نکردن معادلات سیاسی و تحرکات دشمن باید منتظر پنجره شکسته جدیدی شد و از طرف دیگر هر پنجره شکسته در این تشکیلات به معنای باز شدن پنجره فرصت دیگری جهت سرمایه گذاری و تعمیق آن از طرف دشمن به حساب می آید و این فرایند بی پایان بازتولید این دو پارامتر مسائل حاد امنیتی را در پی دارد. نقل قولی از "فریدمن" در کتاب "کاپیتالیسم و آزادی" تکمیل کننده بحث فوق می باشد. فریدمن می گوید: به اعتقاد من وظیفه اساسی ما این است که برای تغییر فکر یک جامعه دست به تولید آلترناتیو بزنیم سپس این آلترناتیو که در ابتدا ابداً مورد قبول جامعه نیست آنقدر در زندگی مردم نگه داریم که یک راه حل سیاسی غیر ممکن به یک راه حل سیاسی اجتناب ناپذیر تبدیل شود و این درست به معنی مهندسی ذائقه سیاسی یک ملت است. نتایج حاصل از نوشتار فوق نشان می دهد که دشمن هنوز رویکرد استراتژیک خود را در قبال مردم ایران علی الخصوص دانشجویان حفظ کرده است و تمام اندیشکده ها و بنیادهای تحقیقاتی سرویس های اطلاعاتی با رصد کردن تفکرات دانشجویان به عنوان میزان الحراره تضاد های سیاسی در جامعه، سعی در مهندسی ذائقه سیاسی آنان دارد و آنان را به سمتی سوق می دهند که مصرف گر تفکرات آنان باشند و این با تولید آلترناتیو سازی مستمر به زبان فریدمن انجام می گیرد؛ تا جایی که یک جریان را به نقطه بی بازگشت سوق دهد و در آن لحظه آن جریان آنچه را که روزی غیر قابل تصور می انگاشت را به یک سیاست اجتناب ناپذیر بدل می سازد.
مثال های روشن آن بررسی تحولات و تطورات جریانی خاص در دفتر تحکیم وحدت، خاصه در هشت سال دولت به اصطلاح اصلاحات و فراز و فرودها و جار و جنجال های سیاسی، جنگ نیابتی بر علیه نظام اسلامی و شکل گیری انشعاباتی چون: مدرن، روشنگر، دموکراسی خواه ملی و انواع و اقسام طیف و دسته و جناح و مجمع، هرکدام پنجره شکسته ای است که برای دشمن به منزله یک پنجره فرصت به حساب می آید.
*دانشجوی دکترای علوم سیاسی منبع: سایت بصیرت [ پنج شنبه 94/7/30 ] [ 5:4 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در اعلام اتحادیهی اروپا و رئیسجمهور امریکا باید تصریح شود که این تحریمها بهکلی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به منزلهی نقض برجام است.
![]() پایگاه بصیرت،حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامهای به آقای روحانی رئیسجمهور و رئیس شورایعالی امنیت ملی، با اشاره به بررسیهای دقیق و مسئولانهی برجام در مجلس شورای اسلامی و شورایعالی امنیت ملی و عبور این موافقتنامه از مجاری قانونی، دستورات مهمی را در خصوص رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیهی کشور صادر و با برشمردن تأکیدات و الزامات 9 گانه در اجرای برجام، مصوبهی جلسهی 634 مورخ 94/5/19 شورای عالی امنیت ملی را با رعایت این موارد و الزامات تأیید کردند.
سیّدعلی خامنهایبه گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) متن نامهی رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است. بسماللهالرحمنالرحیم جناب آقای روحانی رئیس جمهور اسلامی ایران و رئیس شورای عالی امنیت ملی دامت توفیقاته با سلام و تحیت، اکنون که موافقتنامهی موسوم به برجام پس از بررسیهای دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی؛ کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیونها و نیز در شورای عالی امنیت ملی سرانجام از مجاری قانونی عبور کرده و در انتظار اعلام نظر اینجانب است، لازم میدانم نکاتی را یادآور شوم تا جنابعالی و دیگر دستاندرکاران مستقیم و غیرمستقیم آن، فرصتهای کافی برای رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیهی کشور در اختیار داشته باشید. 1ـ پیش از هر چیز لازم می دانم از همهی دستاندرکاران این فرآیند پرچالش، در همهی دورهها از جمله: هئیت مذاکره کنندهی اخیر که در توضیح نقاط مثبت و در اصل تثبیت آن نقاط همهی سعی ممکن خود را به کار بردند، و نیز از منتقدانی که با ریزبینی قابل تحسین، نقاط ضعف آن را به همهی ما یادآور شدند و مخصوصاً از رئیس و اعضاء کمیسیون ویژهی مجلس و نیز از اعضای عالی مقام شورای عالی امنیت ملی که با درج ملاحظات مهم خود برخی از نقاط خلاء را پوشش دادند، و سرانجام از رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی که با تصویب طرحی محتاطانه، راه درست اجرا را به دولت ارائه کردند، و نیز از رسانهی ملی و نویسندگان مطبوعات کشور که با همهی اختلاف نظرها در مجموع، تصویر کاملی از این موافقتنامه در برابر افکار عمومی نهادند، قدردانی خود را اعلام دارم. این مجموعهی پر حجم کار و تلاش و فکر در مسألهئی که گمان میرود از جملهی مسائل به یاد ماندنی و عبرتآموز جمهوری اسلامی باشد، در خور تقدیر و مایهی خرسندی است. به همین دلیل با اطمینان میتوان گفت که پاداش الهی برای این نقش آفرینیهای مسئولانه، مشتمل بر نصرت و رحمت و هدایت ذات حضرت حق خواهد بود انشاءالله، زیرا وعدهی نصرت الهی در برابر نصرت دین او تخلف ناپذیر است. 2ـ جنابعالی با سابقهی چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی طبعاً دانستهاید که دولت ایالت امریکا در قضیهی هستهئی و نه در هیچ مسألهی دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. اظهارات رئیس جمهور امریکا در دو نامه به این جانب مبنی بر اینکه قصد براندازی جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حمله نظامی ـ و حتی هستهئی که میتواند به کیفر خواست مبسوطی علیه وی در دادگاههای بینالمللی منتهی شود ـ پرده از نیت واقعی سران آمریکا برداشت. صاحبنظران سیاسی عالم و افکار عمومی بسیاری از ملتها به وضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمامنشدنی، ماهیت و هویت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حق اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیاده طلبی و دستاندازی به ملتهای ضعیف، افشای حمایت امریکا از دیکتاتوریهای قرون وسطائی و سرکوب ملتهای مستقل، دفاع بیوقفه از ملت فلسطین و گروههای مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمدهئی را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالات متحده امریکا را بر ضد جمهوری اسلامی، برای آنان اجتناب ناپذیرکرده است. و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت. چگونگی رفتار و گفتار دولت امریکا در مسألهی هستهئی و مذاکرات طولانی و ملالآور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقههای زنجیرهی دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است. فریبکاری آنان در دوگانگی میان اظهارات اولیهی آنان که با نیت قبول مذاکرهی مستقیم از سوی ایران انجام میشد، با نقض عهدهای مکرّر آنان در طول مذاکرات دوساله و همراهی آنان با خواستههای رژیم صهیونیستی و دیپلوماسی زورگویانهی آنان در رابطه با دولتها و مؤسسات اروپائی دخیل در مذاکرات، همه نشان دهندهی آن است که ورود فریبکارانهی آمریکا در مذاکرات هستهئی، نه با نیت حل و فصل عادلانه، که با غرض پیشبرد هدفهای خصمانهی خود دربارهی جمهوری اسلامی صورت گرفته است. بیشک حفظ هوشیاری نسبت به نیّات خصمانه دولت آمریکا و ایستادگیهایی که بر اثر آن در طول مسیر مذاکرات از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به کار رفت، توانست در موارد متعدّدی از ورود زیانهای سنگین جلوگیری کند. با این حال محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود. 3ـ بندهای نهگانه قانون اخیر مجلس و ملاحظات دهگانهی ذیل مصوبهی شورای عالی امنیت ملی، حاوی نکات مفید و مؤثر است که باید رعایت شود، با این حال برخی نکات لازم دیگر نیز هست که همراه با تأکید بر تعدادی از آنچه در آن دو سند آمده است، اعلام میگردد. اولاً: از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور امریکــا و اتحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتحادیهی اروپا و رئیسجمهور امریکا باید تصریح شود که این تحریمها بهکلی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به منزلهی نقض برجام است. ثانیاً: در سراسر دورهی 8 ساله وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبهی مجلس اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند. ثالثاً: اقدامات مربوط به آنچه در دو بند بعدی آمده است، تنها هنگامی آغاز خواهد شد که آژانس پایان پروندهی موضوعات حال و گذشته (pmd) را اعلام نماید. رابعاً: اقدام در مورد نوسازی کارخانهی اراک با حفظ هویت سنگین آن، تنها در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد قطعی و مطمئن دربارهی طرح جایگزین و تضمین کافی برای اجرای آن منعقد شده باشد. خامساً: معاملهی اورانیوم غنی شدهی موجود در برابر کیک زرد با دولت خارجی در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد مطمئن در این باره همراه با تضمین کافی منعقد شده باشد. معامله و تبادل مزبور باید به تدریج و در دفعات متعدد باشد. سادساً: مطابق مصوبهی مجلس، طرح و تمهیدات لازم برای توسعهی میانمدت صنعت انرژی اتمی که شامل روش پیشرفت در مقاطع مختلف از هماکنون تا 15 سال و منتهی به 190 هزار سو است، تهیه و با دقت در شورای عالی امنیت ملی بررسی شود. این طرح باید هرگونه نگرانی ناشی از برخی مطالب در ضمائم برجام را برطرف کند. سابعاً: سازمان انرژی اتمی، تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف را در مقام اجرا بهگونهای ساماندهی کند که در پایان دورهی 8 ساله هیچ کمبود فناوری برای ایجاد غنیسازی مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد. ثامناً: توجه شود که موارد ابهام سند برجام، تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است. تاسعاً: وجود پیچیدگیها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلفات و فریبکاری در طرف مقابل بویژه امریکا، ایجاب میکند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بدان تصریح شده است، تشکیل شود. ترکیب و وظائف این هیئت باید در شورای عالی امنیت ملی تعیین و تصویب شود. با توجه به آنچه ذکر شد، مصوبهی جلسه 634 مورخ 94/5/19 شورای عالی امنیت ملی با رعایت موارد یاد شده تأیید میشود. در خاتمه همانطور که در جلسات متعدد به آن جناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کردهام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدی گرفتن و پیگیری همه جانبـهی اقتصاد مقـاومتی میسر نخـواهد شـد. امیـد است که مراقبت شود که این مقصود با جدیت تمام دنبــال شود و بخصوص به تقویت تولید ملی توجه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمائید که وضعیت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بیرویه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از امریکا جداً پرهیز شود. توفیقات جنابعالی و دیگر دستاندرکاران را از خداوند متعال مسألت مینمایم. 29/مهرماه/94 منبع: سایت بصیرت [ پنج شنبه 94/7/30 ] [ 5:3 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
متاسفانه بعضی از افراد به بهانه نفوذ دشمن دعوا را در سطح نیروهای خودی ایجاد میکنند در حقیقت منازعه را از عرصه مقابله با دشمن به عرصه نیروهای خودی و معتقد داخلی انتقال میدهند و تمامی توجهات را از حرکات دشمن غافل و به خود مشغول میسازند نتیجه این گونه عملکردها هرگز مقابله با نفوذ دشمن نیست.
پایگاه بصیرت، عباس سلیمی نمین*/مسئله نفوذ سابقه تاریخی دارد و به اشکال مختلفی صورت میگیرد بعضی از شیوههای نفوذ بسیار غیر انسانی است و در واقع خیانت بزرگی محسوب میشود ؛ بر اساس اسناد در جامعه بین المللی بحث نفوذ قابل طرح است، حتی بر اساس اسنادی که از اعترافات خود این افراد تهیه شده است نفوذ و تاثیرات آن بر جوامع مختلف قابل رصد می باشد زیرا نفوذ امکان موثری را برای قدرتهای سلطهگر ایجاد میکند تا بتوانند منویات خود را به صورت غیر مستقیم بر جامعه اعمال کنند.جامعه ایران یکی از جوامعی است که در ادوار مختلف تاریخی در معرض نفوذ اجانب قرار داشته است.
دوره های نفوذ در جامعه ایران 1. نفوذ در جامعه ایران از دوران پایانی قاجار آغاز میشود دورانی که سازمانهای مخفی سعی میکنند به شکل سازمان یافته عناصر موثر سیاسی را در قالبهای تشکیلاتی ترتیب دهند و آنها را در مسیر منویات کشورهای سلطهگر سوق دهند. این کار فقط در قالب سازمانهای مخفی صورت میگرفت. 2. در دوران پهلوی شکلهای نفوذ متفاوت میشود و به مرور زمان نوع نفوذ را کاملا تغییر دادند و این جریان را به اشکال منتوعتری انجام دادند. برای مثال یکی از انواع غیر انسانی نفوذ بحث تغییر دین بود افرادی به اسلام تغییر دین داده و ظاهرا مسلمان میشدند و به تدریج که در محافل اسلامی جایگاهی پیدا میکردند خود را به عنوان یک مسلمان موثر جا میزدند تا از این طریق منویات استکبار را دنبال کنند.مسلمانان با این مقوله کمی بیگانه هستند چرا که مجامع اسلامی هرگز چنین کاری را در مورد سایر ادیان دنبال نمیکنند نمونه چنین کاری را در تاریخ نداریم که مثلا یک مسلمان در دین مسیحیت یا یهودیت نفوذ کرده و توانسته باشد در آن دین به درجات بالایی دست پیدا کند و به عنوان یک مسلمان در قالب یک یهودی یا مسیحی به دین یهودیت یا مسیحیت ضربه بزند.اما عکس این جریان بارها اتفاق افتاده است منابع متعددی این مطلب را تایید میکند این مسئله در ایران به خصوص در عصر پهلوی امر بارزی است اعترافات افراد جدید الاسلام نیز موید دیگری بر این نوع از نفوذ است.در دوران کمال پاشا در ترکیه نیز همین پدیده تحت عنوان "دونمه" واقع شد در زبان ترکی دونمه به معنای کسانی است که برمیگردند، در ترکیه عدهای یهودی خود را به هیبت مسلمانان درمیآورند و از همین طریق موفق میشوند ضربات جدی به جامعه ترکیه وارد کنند. 3. بهترین شرایط برای نفوذ دورانی بوده که استکبار به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر ایران تسلط داشته است، این ادعایی که میگویند اگر بعضی از یهودیها ظاهرا مسلمان شدند به لحاظ نگرانی از فشارهای جامعه ایرانی بوده کاملا خلاف واقع است چرا که در دوران پهلوی آنها بر همه امور تسلط داشتند و هیچ فشاری بر آنها وجود نداشت. یهودیها در دوران پهلوی همه مراکز مهم را تحت کنترل خود داشتند از جمله تشکیلات اطلاعاتی و اقتصادی کشور تحت سیطره آنها بود در عین حال عملیات نفوذ را هم دنبال میکردند این که ادعا میشود یهودیها به دلیل تحت فشار بودن خط نفوذ را دنبال کردند امری واهی و غیر قابل پذیرش است.خاطراتی که سفیر اسرائیل در ایران در دوران پهلوی بیان کرده است گفته بود که ما افرادی را در جامعه دینی ایران نفوذ دادیم که این افراد حتی توانستند به عنوان نماینده مردم ایران به قسمتهای مختلفی راه پیدا کنند، بر اساس چنین اعترافاتی ما میتوانیم به مجامع بین المللی شکایت کنیم این نوع از نفوذ جعل کردن برای فریب یک ملت است و قطعا مقولهای نیست که بشود به آسانی از کنار آن گذشت.نتیجهای که از این مباحث میتوان گرفت این است که نفوذ در شرایط حضور بیش از هر زمانی ممکن است به این معنا که اگر عوامل بیگانه در جامعه ما حضور نداشته باشند مقوله نفوذ نمیتواند به صورت موثر و پایداری صورت بگیرد به این دلیل است که امروز رهبری نگرانی از نفوذ را مطرح میکنند. دشمن در دوران پهلوی توانسته بود در همه زمینهها در جامعه ما نفوذ حداکثری پیدا کند،البته بعضی از مهره های نفوذی پهلوی بعد از انقلاب وارد فضاهای پژوهشی و فکری شدند ؛ به عنوان نمونه میتوانیم به آقای احسان نراقی اشاره کنیم، آقای احسان نراقی تئوروسینی بود که غربیها به شدت او را قبول داشتند و استبداد بهرههای زیادی از او گرفت متاسفانه این فرد بعد از انقلاب در جامعه فعال شد و توانست خیلی از بیوت را با خود همراه کند فردی بود که حتی بعد از انقلاب در خیلی از کودتاها نقش داشت با آقای بنیصدر ارتباط داشت سابقه قبل از انقلاب او کاملا روشن بود کسی بود که قبل از انقلاب با تمام توان در حفظ نظام شاهنشاهی کوشیده بود اما بعد از انقلاب توانسته بود به عنوان یک عنصر نفوذی در بیوت موثر نفوذ کند و شاخصهای ذهنی و حساسیتهای آنها را دگرگون کند این که احسان نراقی توانست وارد چه بیوتی شود و کدام بیوت را با خود همراه کند و این که چه دستاوردهایی را در این زمینه کسب کرد، بحث مفصلی است.نفوذیهای شاخصی مانند احسان نراقی در تاریخ بعد از انقلاب فراوان مشاهده میشوند، چگونه این افراد نفوذی توانستند کسانی مانند وزیر ارشاد دوران اصلاحات را با خود همراه کنند چگونه برخی از عناصر نفوذی توانستند بعضی از شخصیتهای موثر جامعه که در خدمت انقلاب بودند را به انحراف بکشانند در این قضیه مصادیق فراوان است. مقابله با نفوذ بعد از طلوع انقلاب اگر درایت امام و رهبر معظم انقلاب نبود آن میزان نفوذی که دشمن در دوران پهلوی پیدا کرده بود میتوانست تبدیل به یک عامل موثر برای خنثی کردن مطالبات مردم در عرصه استقلال شود تنها عاملی که این جریان را متوقف کرد حساسیت به جای امام و رهبری بود که اجازه ندادند بعد از انقلاب ابزارهای موثر در امر نفوذ خود را تقویت کنند آمریکاییها ارتباط را قطع کردند، امام این قطع رابطه را به فال نیک گرفتند و گفتند اگر آمریکاییها یک کار درستی کرده باشند همین قطع رابطه است. امام از این قطع رابطه استقبال کردند زیرا اگر آمریکاییها در ایران وجود نداشته و سفارت فعالی نداشته باشند نمیتوانند مرتبا نفوذ خود را در ایران تقویت کنند همان طور که اشاره کردم نفوذ در صورت حضور ممکن است در شرایطی غیر از حضور نفوذ بسیار مشکل است نه این که ممکن نباشد اما هزینه و مشکلات فراوانی دارد. در آن شرایط احتمال آزمون و خطا بسیار زیاد است، لذا امام این راه را بستند بعد از ایشان هم رهبری ادامه دادند گاهی هم به اقتضای شرایط و ارزیابی دقیق امکانات سطح تماسهای محدودی با نظر رهبری صورت گرفته است اگر ما گارد خود را در برابر دشمن باز کنیم دشمن به سرعت شبکه نفوذ خود را گسترده خواهد کرد و ضربات بسیار جدی به استقلال جامعه وارد خواهد کرد. چرا رهبری از نفوذ نگران هستند؟ یکی از مواردی که انقلاب در زمینه نفوذ احساس خطر کرده است احتمال توطئه نفوذ پس از برجام است زیرا ما به حسب ضرورت یک سطحی از تماس را با غرب پذیرفتیم ، رهبری نظام سطح تماس محدودی با آمریکاییها را مصلحت جامعه دانستند اما با توجه به سابقه تاریخی به شدت نگران هستند و این نگرانی بسیار درست است، این سطح تماس محدود را نباید به همه امور تعمیم داد، تا دشمن اجازه پیدا کند در همه ابعاد جامعه تماس خود را گسترش دهد. رهبر معظم انقلاب بر اساس آن شاخصهایی که در مورد نفوذ مطرح کردند، تذکر دادند که بعد از رسیدن به توافق هستهای بحث نفوذ به اشکال مختلف در جامعه را جدی بگیرید و مراقب نفوذ دشمن باشید، بعضی این مطالب را هوشمندانه درک کرده و از برجام عبور کردند تا بتوانند با تعمیم این سطح تماس در مقولات دیگر مقابله کنند. عدهای بر این باورند حال که ما در مسئله هستهای مجوز نظام را کسب کردیم و توانستیم به توافقی با نقاط قوت و ضعف مشخص دست پیدا کنیم و این توافق هم در مجموع مورد پذیرش نظام قرار گرفت نتیجه میگیریم که سایر مقولات هم با همین شیوه قابل حل و فصل است. دغدغه های طرح بحث نفوذ: 1. رهبر معظم انقلاب با ارزیابی نیروی انسانی، توانمندیها و عوامل مختلف به این جمعبندی رسیده اند که ما آمادگی لازم از همه جهات برای برقراری تماس محدود در زمینه دیگری را نداریم لذا وقتی ایشان در مسئله نفوذ احساس نگرانی میکنند به این معناست که ما آمادگی لازم برای ارتباط بیشتر را نداریم. 2. نظام در یک سطح محدودی اجازه تماس با دشمن اصلی را داده است که قبلا هم سابقه داشته ما در عراق یک تماس محدودی داشتیم توفیقاتی را هم کسب کردیم امتیازاتی هم برای نهضت اسلامی به دست آوردیم اما این به این معنا نیست که ما بتوانیم در همه زمینهها ارتباط برقرار کنیم و نتیجه به نفع جامعه ما پایان پذیرد. 3. کسانی که میخواهند سطح تماس را به صورت گسترده در همه مقولات تعمیم دهند از سیاست نظام فراتر رفته و تخطی کرده اند، قطعا این تخطی به نفع جامعه نخواهد بود. 4. اما کسانی که میخواهند در مقوله برجام توقف کنند کسانی که با نگرانی از نفوذ خود برجام را تخطئه میکنند آیا اینها خط درستی را دنبال میکنند کسانی که حتی این سطح تماس محدود با مجوز رهبری را هم زیر سوال میبرند و برجام را هم نوعی نفوذ اعلام میکنند قطعا مسیر را اشتباه رفته اند. 5.رهبری چهار سال قبل تشخیص میدهند که جامعه ما این توانمندی را کسب کرده که به صورت محدود در زمینه هستهای وارد گفتگو شود ما امروز نباید این مطلب را به عنوان یکی از شاخصهای نفوذ مطرح کنیم و سعی کنیم این مسئله را کاملا زیر سوال ببریم. 6.کسانی که امروز مبتنی بر دغدغه نفوذ کل این حرکت را زیر سوال میبرند قطعا به خطا رفته اند و امری که مدیریت شده نظام است را نوعی نفوذ قلمداد میکنند این خطای بزرگی است و در واقع مدیریت در مدیریت تلقی میشود. 7.مسئلهای که ما باید نسبت به آن حساسیت داشته باشیم این است که این سطح تماس محدود زمینهای برای ولنگاری در امور سیاسی قلمداد نشود یعنی این که بگوییم حالا که ما توانستیم در یک امر محدود دستاوردی داشته باشیم پس همه مرزبندیها را کنار بگذاریم مرز بین خودی و دشمن را کاملا پاک کنیم و نادیده بگیریم این بحث نگران کننده است. 8. چیزی که رهبری را نگران کرده این نگرش است که مرزبندیهایمان را با دشمن برداریم و فکر کنیم که مشکلات خودمان را از طریق گفتگو با دشمن حل و فصل کنیم؛ این نگاه عدول از تدبیر رهبری است و در واقع ناشی از یک شتابزدگی است، جامعه ما در گذشته تحت نفوذ دشمن قرار گرفته و اگر خدای ناکرده ما نسبت به قابلیتها و توانمندیهای دشمن بیتوجه باشیم باز هم تحت نفوذ دشمن قرار خواهیم گرفت. 9.متاسفانه بعضی از افراد به بهانه نفوذ دشمن دعوا را در سطح نیروهای خودی ایجاد میکنند در حقیقت منازعه را از عرصه مقابله با دشمن به عرصه نیروهای خودی و معتقد داخلی انتقال میدهند و تمامی توجهات را از حرکات دشمن غافل و به خود مشغول میسازند نتیجه این گونه عملکردها هرگز مقابله با نفوذ دشمن نیست. وقتی رهبری میفرمایند از این مسئله عبور کنید و حساسیت خود را به بعد از برجام متمرکز کنید به این معناست که اجازه ندهید این مسئله شما را با هم درگیر و از دشمن غافل کند اما متاسفانه برخی غافلانه به این روند دامن میزنند قطعا این افراد نسبت به این مسئله غافل هستند برجام دستاوردهایی برای ما داشته است و قطعا اشتباهاتی هم به دلیل عدم توانمندی تیم مذاکره کننده در آن صورت گرفته است اما تکلیف امروز ما این است که باید از برجام عبور کنیم زیرا این مسئله انتخاب نظام بوده است قطعا نظام هوشمندانه وارد این مسئله شده است. 10.کسانی که مسئله نفوذ را به بحث هستهای تعمیم میدهند نه تنها کمکی به بحث نفوذ نمیکنند بلکه به واسطه دعواهایی که ایجاد میکنند تمامی توجهات را از دشمن به جبهه خودی معطوف میکنند منازعه را به جبهه خودی میکشانند وقتی منازعه به جبهه خودی کشیده شود شرایط غفلت از دشمن فراهم میشود. 11.نفوذ زمانی رخ میدهد که افراد غافل باشند در نفوذ غفلت حرف اول را میزند، دشمن تمام تلاش خود را برای نفوذ و رخنه انجام میدهد برای مثال هدیهای که وزیر انرژی آمریکا به آقای صالحی به مناسبت تولد نوهاش میدهد میتواند نمونهای از تلاش دشمن برای نفوذ در قلوب افراد باشد این هدیه دادن میتواند مقدمهای برای نفوذ باشد. 12.یکی از خطوط اصلی دشمن ایجاد درگیری داخلی است اگر درگیری داخلی محقق شود دشمن به راحتی میتواند سیاست نفوذ را دنبال کند لذا ما باید دقت کنیم با شعارهای انقلابی به دشمن کمک نکنیم. طبیعی است که دشمن سعی میکند به اشکال مختلف راه نفوذی برای خود باز کند اما نفوذ اصلی و خانمان براندازی که مد نظر است ناشی از غفلت است اگر تحرکات دشمن مورد غفلت قرار بگیرد و توجهی به فعالیتهای دشمن در عرصههای مختلف نباشد زمینه نفوذ فراهم میشود در واقع این مسئله عامل نگرانی رهبری است. با توجه به اشراف تاریخی که رهبر معظم انقلاب دارند از این که دشمن از غفلت ما سوء استفاده کند و شبکه گسترده خود را که مدتها در انزوا قرار داشت مجددا فعال کند وقتی که تاریخ را مطالعه میکنیم درمییابیم که غرب نسبت به شبکه خود در ایران به شدت حساس است که مبادا شناخته شود خاطرات با دقت نوشته میشود تا شبکه مرتبط با آنها شناخته نشود حتی اسنادی که منتشر میکنند به گونهای منتشر میکنند که به شبکه داخلی غرب خللی وارد نکند. با تمام این اوصاف به دلیل تمهیدات هوشمندانه امام و رهبری این شبکه سالهای متمادی تضعیف شده است علت اصلی تضعیف این شبکه هم غیبت آمریکاییها در ایران بوده سفارت آمریکا به عنوان پایگاه مدیریت کنند نفوذ تعطیل شده است. اگر به اسناد لانه جاسوسی مراجعه کنید مشاهده میکنید که سفارت مرتبا با جریانات مختلف در تماس بودند؛ با جریان نهضت آزادی، جبهه ملی و دیگر جریانات ضد انقلاب تماس داشتند عناصر ضعیف النفس را پیدا میکردند و به خدمت میگرفتند. اما زمانی که سفارت وجود ندارد قلب فعالیتهای دشمن از کار میفتد ارتباطات در سالهای پس از انقلاب به طور کلی قطع شده است طبیعی است که وقتی بحث مذاکره مطرح میشود عدهای میگویند حال که در زمینه هستهای توانستیم با مذاکره به نتایجی دست پیدا کنیم چرا مذاکرات را به زمینههای دیگر تعمیم ندهیم این نوع سخنها در فرمایشات رئیس جمهور و خیلی از مقامات دیگر شنیده میشود درست است که این مسئله تماس با آمریکا در سایر مقولات بی اذن رهبری محقق نخواهد شد اما در عین حال این نوع سهلگیری در بحث روابط با آمریکا را میشود در خیلی از افراد رصد کرد این احساس دربرخی به وجود آمده که دیگر خیلی لازم نیست سخت بگیریم و نباید احساس کنیم که هر تماسی با آمریکاییها میتواند به زیان جامعه ما تمام شود. در این گونه سلائق ما باید احساس نگرانی جدی داشته باشیم اما فقط این سلائق نیست که به نظام ضربه میزند افرادی که در مسائل سیاسی سهل اندیش هستند و دقتهای لازم را اعمال نمیکنند نیز موجب نگرانی هستند اما نسبت به کسانی که مجموعه فعل و انفعالات سیاسی آنها موجب غفلت ما از دشمن میشود نیز قطعا باید نگرانی داشت، زمانی میشود دشمن را در زمینه نفوذ محدود کرد که همه توجهات به تحرکات دشمن معطوف شود. امروز ما با شرایط دشواری مواجه هستیم به لحاظ درک تحلیلی بسیار دشوار است درک این مطلب که چرا ما باید نسبت به آمریکا حساس باشیم تنها به وسیله مطالعات تاریخی در زمینه عملکرد گذشته آمریکا و انگلیس در ایران حاصل میشود خیلی از افرادی که امروز در مسند سیاسی قرار دارند اشراف تاریخی در مسائل مختلف ندارند اطلاعات تاریخی جدی ندارند به همین جهت مسائل را سهل میگیرند دشمن را خیلی کوچک میشمارند من نمیگویم ما خودمان را کوچک بشماریم اما دشمن را هم نباید کوچک شمارد اگر ما دشمن را کوچک بشماریم طبیعتا به دست خودمان زمینه غلبه دشمن را فراهم میکنیم. باید نسبت به دشمن و فعالیتهایش کاملا جدی،دقیق، حساس و هوشیار بود و لازمه این حساسیت این است که درگیری داخلی ایجاد نکنیم حتی اگر میخواهیم نسبت به برخی غفلتها تذکر دهیم یا بعضی از خطاها را اصلاح کنیم نباید به گونهای خطاب کنیم که جای دشمنیها عوض شود مثلا در غالب این که فردی کمتر متوجه میشود و دشمن را خیلی جدی نمیگیرد او را دشمن تلقی کنیم بعضی صحنه دشمنی را تغییر میدهند قطعا حاصل چنین رفتارهایی به نفع دشمن خواهد بود. * مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران منبع: سایت بصیرت [ سه شنبه 94/7/28 ] [ 4:36 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
کشورهای غربی به خوبی می دانند که بحران مهاجرت، بحران افزایش امکان وقوع عملیات تروریستی گروه های تکفیری در خاک اروپا و ....جملگی مواردی هستند که ریشه آن ها را باید در سیاست های خاورمیانه ای آمریکا و اروپا (مخصوصا طی سال های 2011 تا 2014 میلادی) جست و جو کرد.
پایگاه بصیرت/گروه بین الملل/فخرالدین اسدی/ برگزاری نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ در تهران از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. چرایی برگزاری این نشست مقدماتی مهم در کشورمان (که مقدمه نشست اصلی بهمن ماه امسال در شهر مونیخ آلمان است) مستلزم درک و برداشتی واقع بینانه از مقوله امنیت در دنیای امروز است.
"امنیت بین الملل"، حوزه ای است که در خصوص آن تاکنون مطالب زیادی نگاشته شده است. این حوزه دارای ابعاد و متعلقات زیادی است و با گذشت زمان و تولید نظریات متنوع در حوزه امنیت جهانی، بر وسعت و عمق آن افزده می شود. هم اکنون، در سال 2015 میلادی، مقوله امنیت جهانی نسبت به دیگر مقاطع زمانی به مراتب پیچیده تر شده است. این پیچیدگی از یک سو معلول بازی نامتوازن بازیگران حاضر در نظام بین الملل و از سوی دیگر، تولید تهدیدات تازه در فضای جهانی است. در این معادله پیچیده، ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی نقش ویژه ای ایفا می کنند.
درست در سال 2013 میلادی، زمانی که دستگاه های امنیتی و جاسوسی غرب، کشورهای مرتجع عربی، رژیم صهیونیستی و ترکیه پس از دو سال ناکامی، برای از بین بردن نظام سوریه با یکدیگر هم پیمان شدند، عده ای از استراتژیست های خبره و کارکشته در آمریکا و اروپا به دولت هایشان در خصوص ایجاد یک بازی خطرناک نامحدود هشدار دادند. با این حال مقامات آمریکایی، اروپایی و نیز سران صهیونیستی و سعودی معتقد بودند براندازی نظام سوریه پروسه ای محدود (به لحاظ زمانی و عملیاتی) بوده و برای غرب فرصتی مغتنم محسوب می شود! تقویت گروه های تکفیری و تروریستی از سوی رژیم آل سعود و وهابیون وابسته به حکومت نیز در همین راستا صورت گرفت. این حمایت با چراغ سبز مستقیم واشنگتن و تل آویو صورت گرفت تا تکفیری ها به عواملی تسریع کننده در سقوط نظام سوریه تبدیل شدند.مطابق محاسبات غرب قرار بود تکفیری ها در عرض کمتر از شش ماه با حمایت مستمر ولی غیر مستقیم غرب و رژیم صهیونیستی نظام سوریه را از بین برده و خود نیز از بین بروند. به عبارت بهتر، غرب به قول خود قرار بود "فایده" جنگ در سوریه را خود برده و "هزینه" آن را بر جهان اسلام تحمیل کند. این قاعده در خصوص عراق نیز صادق بود. از زمان آغاز رسمی عملیات تکفیری ها در عراق (در سال 2014 میلادی)، غرب سعی کرد با گسترده کردن دامنه عملیات تکفیری ها، از محیط آشفته موجود بیشتر در راستای رسیدن به اهداف خود بهره مند شود. اما هم اکنون در سال 2015 میلادی قرار داریم! حکومت سوریه با قدرت در دمشق سر کار است و پس از برگزاری موفقیت آمیز انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، بر قدرت بشار اسد افزوده شده است. با این حال هزینه نگهداری گروه های تکفیری همچمنان بر دوش آمریکا و عربستان است! فارغ از این، تبعات وحشتناک رشد تروریسم "غربی-وهابی–صهیونیستی " که در قالب گروه هایی مانند داعش و النصره متبلور شده است، در مواردی برای صاحبان آنها نیز هزینه بر بوده است. معضلات ناشی از طولانی شدن جنگ در منطقه و فرار میلیون ها انسان بی گناه از سوریه و عراق به سوی مرزهای اروپا نیز بر استیصال غرب در مواجهه با تحولات امنیتی اخیر افزوده است. در چنین شرایطی ضریب آسیب پذیری امنیتی غرب به دلیل سیاست های آمریکا و اروپا به شدت افزایش یافته است. به عبارت بهتر، مسبب اصلی افزایش تصاعدی ضریب آسیب پذیری امنیتی غرب در برهه فعلی، سیاست های تروریست پرورانه واشنگتن و متحدانش است، بنابراین غرب با بحرانی مواجه است که "خود" در منطقه ایجاد کرده و در مدیریت و پیش بینی آن عاجز مانده است. کشورهای غربی به خوبی می دانند که بحران مهاجرت، بحران افزایش امکان وقوع عملیات تروریستی گروه های تکفیری در خاک اروپا و ....جملگی مواردی هستند که ریشه آن ها را باید در سیاست های خاورمیانه ای آمریکا و اروپا (مخصوصا طی سال های 2011 تا 2014 میلادی) جست و جو کرد. غرب حل و فصل این بحران ها را منوط به حل بحران سوریه و حتی عراق می داند. آلمان و دیگر کشورهای غربی جملگی نسبت به نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت اول منطقه واقف هستند. با این حال تا زمانی که آمریکا و کشورهای غربی به صورت کامل از منطقه عقب نشینی نکرده، سیاست های حمایتی خود را از گروه های تکفیری و حامیان منطقه ای آن ها (رژیم صهیونیستی و آل سعود) متوقف نساخته و تن به حق تعیین سرنوشت سیاسی ملت های سوریه و عراق ندهند، اساسا امکان بحث با آن ها بر سر امنیت منطقه وجود ندارد. "امنیت منطقه"و بازگشت مهاجرین آواره به کشورهایشان، مستلزم خروج غرب از معادلات منطقه و مهار دو بازیگر به ترتیب نامشروع و خطرناک منطقه یعنی "تل آویو" و " ریاض" است. در نهایت این که برگزاری نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ در تهران نشان دهنده قدرت و نقش بارز کشورمان در منطقه و نظام بین الملل است. در چنین شرایطی کشورهای غربی چاره ای جز عقب نشینی از سوریه و قطع کامل ارتباط با داعش و گروه های تکفیری ساخته و پرداخته دست خود نخواهند داشت. بدیهی است که در غیر این صورت، هزینه های وارده بر غرب و متحدانش در منطقه به سرعت افزایش خواهد یافت. آمریکا و اتحادیه اروپا در این برهه زمانی حساس چاره ای جز برافراشتن پرچم شکست و خروج کامل از منطقه و پذیرش تبعات حقوقی و بین المللی بازی خونین خود در منطقه، مخصوصا طی سال های اخیر را ندارند؛ موضوعی که غرب باید در نهایت به آن تن دهد. از این رو اصل کنفرانس امنیتی امسال که حدود 4 ماه دیگر در شهر مونیخ برگزار می شود، با دستور کار قرار گرفتن موضوعاتی مانند مسئله مهاجرین و ...به شدت حساس و جنجالی خواهد بود؛ کنفرانسی که نقطه آشکار ساز ضعف امنیتی غرب و متحدان آن در جهان امروز خواهد بود./ منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 94/7/27 ] [ 5:8 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در دورانی که من دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده داشتم، یک روز به ما پیام دادند که می خواهند 4 نقطه از ایران را بمباران کنند. این پیام از کانال هایی به ما اطلاع داده شد که دوستان ما بودندگر مسئولان کشورمان آمادگی نداشتند، بر روحیه آنها فشار وارد می شد، اما عاملی که باعث ایستادگی می شد، نقش مقام معظم رهبری بود.
دومین کنگره سرداران و 4500 شهید تدارکات و پشتیبانی سپاه، صبح امروز پنجشنبه در مرکز همایش های برج میلاد تهران برگزار شد.
![]() رمز قدرتمندی و سرافرازی سپاه
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در دومین کنگره سرداران و 4500 شهید تدارکات و پشتیبانی سپاه با اشاره به اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص آزمایش موشک عماد اظهار داشت: مجددا آمریکاییها در مورد آزمایش موشکی سپاه حرف بیهوده زدند. این ماجراجویی غربیها ادامه دارد، لذا باید متناسب با این تهدیدها در زمینههای هوایی، زمینی و پدافند هستهای آمادگی داشت.
وی با تاکید بر اینکه باید آمادگی دفاعی کشور حفظ شود، افزود: حرفهای آمریکاییها قابل قبول نیست.
رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: عزتمندی یک کشور به برخورداری از بنیه دفاعی قدرتمند است.
عضو شورای عالی امنیت ملی ادامه داد: بودجه دفاعی را که در سال جاری مورد حمایت قرار دادیم، میدانستیم که عدهای سر و صدا میکنند، اما باید بودجه دفاعی تقویت شود تا بنیه دفاعی بتواند نقش موثر داشته باشد.
رئیس قوه مقننه اضافه کرد: در نفوذ سیاسی و فرهنگی هم ماجراجوییهای غرب و آمریکا ادامه دارد، باید متناسب با تهدیدات آمادگی داشت.
لاریجانی تصریح کرد: مخصوصا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مأموریت حفظ و دفاع از انقلاب را برعهده دارد، باید بنیه دفاعی خود را حفظ کند.
سپاه نیرویی مسئولیتپذیر و قدرتمند در منطقه است
لاریجانی تصریح کرد: سپاه پاسداران امروز یکی از قدرتمندترین نیروهای خاورمیانه است. سپاه یک نیروی مسئولیتپذیر و قدرتمند در منطقه است که در مسائل منطقه کمککننده بوده و آرامشبخش و حلکننده مشکلات است.
رئیس قوه مقننه در تشریح چگونگی شکلگیری سپاه در شرایط بحران گفت: روحیه مجاهدت و شهادتطلبی، رمز قدرتمندی و سرافرازی سپاه است. یک انسان قدرتمند باید اهل مجاهدت باشد، در غیر این صورت نمی تواند به شهادت دست یابد.
رئیس مجلس ادامه داد: حضرت علی(ع) در نامهای به مالک گفت؛ «از خداوند می خواهم که شما را اهل سعادت و شهادت قرار دهد». در صدراسلام همه مسلمانان آماده مجاهدت و شهادت بودند، اما در دوران خلفا، روحیه مجاهدت و شهادت تبدیل به لشکرکشیهای سلطنتی شد و این روحیه آرام آرام از مسلمانان گرفته شد. از آن دوران به بعد، از نظر معنوی و مادی دچار سقوط شدیم.
عزت مسلمانان در حفظ روحیه مجاهدت و شهادتطلبی است
نماینده مردم قم در مجلس با بیان اینکه عزتمند زندگی کردن مسلمانان منوط به حفظ روحیه مجاهدت و شهادت است، خاطرنشان کرد: از رسول خدا(ص) به حضرت علی(ع) نقل شده است «اگر فرد یا جامعه ای لباس مجاهدت را از تن به درآورد، لباس خواری را خواهد پوشید».
عضو شورای عالی امنیت ملی ادامه داد: جوامعی می توانند عزتمند باشند که اهل مجاهدت باشند.
وی تصریح کرد: کشورهای زیادی در دنیا وجود دارند که از نظر دیپلماسی و منابع مادی فعال هستند، اما قدرت اینکه استقلال داشته باشند را ندارند، چون آماده نیستند و با یک تـَشـَر و تلفن از طرف قدرت های بزرگ، نظرشان تغییر می کند. علت اصلی این ضعف آن است که در این جوامع روحیه مجاهدت و شهادت وجود ندارد.
رئیس قوه مقننه در مجلس اضافه کرد: امام حسین(ع) وقتی به سمت کربلا میرفت، اشعاری می خواند که مضامین زیبایی دارد: «اگرچه دنیا انسانها را به خود جذب می کند، اما خانه آخرت جذابتر و رفیعتر است». «مال دنیا را آخر کار باید گذاشت و رفت، چه بهتر آنکه آن را در راه خدا انفاق کنیم». «اگر این بدنها ساخته شده که بمیرد، چه بهتر که در راه خدا با شمشیر قطعه قطعه شود».
لاریجانی با تاکید بر اینکه فرهنگ شهادتطلبی، فرهنگ حسینی است، توضیح داد: این اشعار امام حسین(ع) بزرگ و حماسهساز است و در منش انسانی تغییر ایجاد می کند.
نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه این فرهنگ از اوایل انقلاب در میان جوانان نهادینه شد، عنوان کرد: جوانان سپاه این شعار حسینی را دنبال می کردند. همین رکن اصلی باعث شد سپاه پاسداران در کوران بحران شکل بگیرد.
رئیس مجلس تاکید کرد: علت موجده سپاه، مجاهدت و شهادتطلبی است.
عضو شورای عالی امنیت ملی، ولایتپذیری را عامل دوم قوام و قدرت سپاه خواند و خاطرنشان کرد: سپاه پاسداران در زمان امام خمینی(ره) و بعد از آن در زمان رهبر معظم انقلاب، خود را مطیع ولایت فقیه می دانست که اگر این نکته نبود، موفقیت نداشتیم.
وی افزود: بعد از جنگ، بنیصدر تلاش می کرد با شیوه های کلاسیک جنگ کند. یک روز آقای رفیقدوست از آقای بنیصدر به خاطر عدم تحویل سلاح های سبک و اولیه به سپاه بسیار ناراحت بود.بنیصدر در آن زمان، هم رئیس جمهور و هم جانشین فرماندهی کل قوا بود و اجازه نمی داد سپاه وارد عمل شود به گروه های کوچک و پارتیزانی هم سلاح نمی داد، به همین دلیل ما موفقیتی در اوایل جنگ نداشتیم.
لاریجانی تصریح کرد: در شرایط بحران که باید وحدت جامعه حفظ شود، تا بحران امنیتی رفع شود، بنیصدر آتش اختلاف درونی را دامن می زد. پس از ازل بنی صدر، فضای مهمی در کشور در عرصه های سیاسی و نظامی بوجود آمد.
عضو شورای عالی امنیت ملی در تشریح این فضا گفت: در عرصه نظامی جبهه ها به روی نیروهای مردمی باز شد و قرارگاههای مشترک سپاه و ارتش تشکیل شد.
لاریجانی ادامه داد: در عرصه داخلی هم، نیروهای حزباللهی، اداره کشور را به عهده گرفتند، در نتیجه به فاصله چند ماه حصر آبادان شکسته شده و خرمشهر فتح شد.
رئیس مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: امام خمینی(ره) فرمودند حصر آبادان باید شکسته شود و سپاه حرف ولی فقیه را اجرا کرد.
وی تصریح کرد: امروز هم که بحران های مختلفی را پشت سر گذاشته ایم، نقش ولایت فقیه برای حل مسائل، نقشی تعیینکننده بوده است.
رئیس قوه مقننه در بخش دیگر از سخنرانی خود با اشاره به تلاش دولت های گذشته برای حل مساله هسته ای توضیح داد: بنده سالهای زیادی در مساله هسته ای درگیر بودم. رهبر انقلاب کسی بود که در شکلگیری دانش هسته ای نقش مؤثری داشتند، در ابتدای کار، فشارها زیاد بود که ایران از دستیابی به فناوری هسته ای دست بردارد، اما ایشان ایستادی کردند و نگذاشتند ایرانیان محروم شوند.
نقش رهبر معظم انقلاب در مساله هستهای، مکشوف و تعیینکننده بود
رئیس مجلس شورای اسلامی اذعان کرد: بعدا فشار آوردند که فعالیتهای هسته ای را تعلیق کنید که آزمون درستی نیز نبود. مقام معظم رهبری شرایط را برگرداندند، تا در ریل پیشرفت قرار بگیریم، در آخر کار هم به گونه ای مساله را مدیریت کردند که هم به دانش هستهای دست یابیم، هم تحریم ها را کنار بگذاریم.
وی تصریح کرد: نقش رهبر معظم انقلاب در مساله هسته ای مکشوف و تعیینکننده بود.
لاریجانی در بخش دیگری از سخنرانی خود، با اشاره به بحران منطقه اظهار داشت: در زمانی هر روز به ما پیام های تهدید می رسید. در دورانی که من دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده داشتم، یک روز به ما پیام دادند که می خواهند 4 نقطه از ایران را بمباران کنند. این پیام از کانال هایی به ما اطلاع داده شد که دوستان ما بودندگر مسئولان کشورمان آمادگی نداشتند، بر روحیه آنها فشار وارد می شد، اما عاملی که باعث ایستادگی می شد، نقش مقام معظم رهبری بود.
رئیس قوه مقننه تصریح کرد: نقش رهبر معظم انقلاب، نقشی سعادتبخش برای کشور بوده و هست.
لاریجانی روحیه جوانگرایی در سپاه را عامل دیگر قوام و قدرت سپاه پاسداران خواند و گفت: جوانان، روحیه ریسک کردن، احساس هجوم و انگیزه دارند و سپاه پاسداران در بدو تشکیل، مملو از جوانانی بود که انگیزه تحول و قدرت داشتند.
وی اضافه کرد: سپاه پاسداران از یک تجربه قوی و پشتیبانی معنوی برخوردار است.
رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به شگردهای جدید دشمنان در مسائل منطقه ای و جهانی خاطرنشان کرد: مسائل منطقه یک چالش مهم و جدید است. تقریبا همه کشورهای منطقه دارای بحران های وجودی امنیتی هستند که پیش از این چنین بحران های وجودی را در منطقه تجربه نکرده بودیم.
نماینده مردم قم در مجلس ادامه داد: در فلسطین، بیداری در مردم بروز کرده، در عراق سوریه و یمن نیز همینطور همه منطقه در قلیان امنیتی است.
لاریجانی اظهار داشت: متاسفانه نیروهای تروریستی عـِده و عـُده پیدا کردند و سرزمین و نفت در اختیار دارند و شرایطشان از یک گروه چریکی ساده تغییر کرده و در منطقه نقش پیدا کرده اند.
عضو شورای عالی امنیت ملی با بیان اینکه این بحران مثل خوره منطقه را می خورد، گفت: این بحران از لحاظ امنیتی برای ما مهم است و نمی توانیم بنشینیم تا یک عده افراطی بیفکر، هر کاری بخواهند، بکنند، لذا باید در منطقه نقش ایفا کنیم.
رئیس قوه مقننه با تاکید بر اینکه در یکسال اخیر ایران نقش مؤثری در منطقه داشت، توضیح داد: ایران در یکسال اخیر در عراق کمک کرد تا این موجودات موذی به بغداد و عتبات دست پیدا نکنند.
رئیس مجلس شورای اسلامی در پایان اظهار داشت: امیدواریم سپاه پاسداران در شرایط جدید نقش خود را با مسئولیتشناسی دقیق برای حفظ انقلاب و کشور ایفا کند.
امروز مکتب مقاومت در منطقه پیروزی آفرین است
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا گفت: شهیدان ما «جنگ انقلابی» را بنیان گذاشتند؛ این جنگ انقلابی هماکنون در صحنه غرب آسیا پیروزیآفرین است .
سرلشکر پاسدار دکتر سید یحیی صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا، در دومین کنگره سرداران و 4500 شهید تدارکات و پشتیبانی سپاه، با اشاره به نقش تدارکات در دوران دفاع مقدس اظهار داشت: بدون تردید کربلای ایران در راستای کربلای حسینی معنا پیدا می کندو دلاورمردان شجاع ما در نیروهای مسلح نگاهشان به عاشورای حسینی و شهادت است.
وی از تدارکات به عنوان یکی از ارکان پیروزی عملیاتها یاد کرد و افزود:به طور مثال در عملیات آزادسازی فاو 70 هزار نیرو از اروند عبور کردند و مسئولین تدارکات مجبور بودند برای این خط شکنان آذوقه، مهمات و لباس تهیه کنند و این اقدامات به بهترین نحو انجام گرفت.
وی افزود: ساخت پل بعثت ازجمله کارهای پشتیبانی سپاه بود که در تاریخ جنگهای غرب آسیا کاری بینظیر به شمار میرفت.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا با اشاره به انهدام 43 فروند هواپیمای جنگنده دشمن در عملیات فاو تصریح کرد: در این عملیات 17 هزار مصدوم شیمیایی را به مراکز استانها منتقل کردیم؛ که این اتفاق بدون برخورداری از یک فکر و مدیریت جهادی. امکانپذیر نبود.
سرلشکر صفوی اظهار کرد: شهیدان ما «جنگ انقلابی» را بنیان گذاشتند؛ این جنگ انقلابی هماکنون در صحنه غرب آسیا دارد پیروزیآفرینی میکند.
وی ادامه داد: امروز این مکتب جنگ انقلابی است که مردم سوریه، عراق، یمن، حزبالله، حماس و جهاد اسلامی فلسطین را به پیروزی میرساند.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا خاطرنشان کرد: همانگونه که کربلای امام حسین(ع) مکتبی برای مسلمانان و شیعیان شد، کربلای ایران هم به یک مکتب برای ملتهایی تبدیل شد که میخواهند به پیروزی و عزت برسند.
هیچ کشوری قدرت نفوذ به توان دفاعی و پشتیبانی سپاه را ندارد
وزیر سابق سپاه اظهارداشت: قدرت ایران در زمینه دفاع و پشتبانی به اندازه ای است که هیچ کشوری نمی تواند به آن نفوذ پیدا کند و این نشان دهنده قدرت و قاطعیت ملت ایران است.
هیچ کشوری قدرت نفوذ به توان دفاعی و پشتیبانی سپاه را ندارد
به گزارش بسیج پرس؛ سردار محسن رفیق دوست وزیر سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دومین کنگره سرداران شهدای سپاه و 4500 شهید تدارکات و پشتیبانی سپاه که در سالن همایش های برج میلاد برگزار شد گفت: امروز اتفاقات زیادی در صحنه دفاع و قدرت پشتیبانی کشور افتاده است و این قدرت بزرگ ملت و کشور ایران را نشان می دهد.
وی با اشاره به اینکه هیچگاه فکر این را نمی کردیم که دشمنان در منطقه، داعش را به وجود بیاورند اظهارداشت: قدرت ایران در زمینه دفاع و پشتیبانی به اندازه ای است که هیچ کشوری نمی تواند به آن نفوذ پیدا کند و این نشان دهنده قدرت و قاطعیت ملت ایران است.
رفیق دوست افزود: سردار حسین همدانی مدام آرزوی شهادت را داشت و همیشه به من این را گوشزد می کرد که همه شهید شدند اما ما جاماندیم. انقدر این مطلب را برایم تکرار کرد که به آرزوی خود رسید.
وزیر سابق سپاه با اشاره به اینکه ما همیشه بدهکار شهدا هستیم و نباید از قافله شهد عقب بمانیم خاطرنشان کرد: رهبرمعظم انقلاب در طور 27 سال با آگاهی راه امام خمینی (ره) را ادامه داده و کشور را از خطرات دشمن دور نگه داشته است.
منبع: سایت بصیرت [ یکشنبه 94/7/26 ] [ 4:4 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اشکالی که وجود دارد این است که یک مسئول ویژگی انقلابی بودن خود را از دست بدهد و عناصر انقلابی را کنار بگذارد و شروع کند به ملاحظهکاری و در اصول دچار تسامح و تساهل شود و آرامآرام از مواضع انقلابی خود عقبنشینی کند، به این بهانه که فلان چیز به مصلحت نیست، یا اینکه الان دورهای نیست که ما بر فتوای امام درباره سلمان رشدی تأکید کنیم، الان دیگر زمان مرگ بر آمریکا گفتن نیست و... اگر مسئولی این عناصر اصلی را از دست بدهد، در حقیقت نفوذ در او رخ داده است.
![]() پایگاه بصیرت،علیرضا مختارپور/ رهبر معظم انقلاب در بیانات خود با مسئولان صداوسیما اشاره کردند که دشمن با نشر، موسیقی، تئاتر و سینما در همه ابعاد فرهنگی تلاش میکند تا راه نفوذی به دست بیاورد و اگر تلاشهای دشمن با غفلت ما همراه باشد به آسیبهای جبرانناپذیری در جامعه منجر خواهد شد.
یک شکل از نفوذ، شکل قدیمی آن است که یک فردی را پرورش میدادند تا وارد دستگاهی مانند دستگاههای نظامی، سیاسی یا علمی شود، حتی حضرت امام(ره) زمانی میگفتند که استعمار، افرادی را در حوزههای علمیه تربیت میکند تا دهها سال بعد از آنها استفاده کند. خطری که امروز جامعه ما را تهدید میکند این است که مسئولان ما در هر ردهای آرامآرام دچار اختلالات فکری و مدیریتی شوند والاّ اکثریت قریب به اتفاق مسئولان ما مأمور دستپرورده استکبار نیستند، که اگر اینطور بود شناسایی و دستگیر میشدند. اشکالی که وجود دارد این است که یک مسئول ویژگی انقلابی بودن خود را از دست بدهد و عناصر انقلابی را کنار بگذارد و شروع کند به ملاحظهکاری و در اصول دچار تسامح و تساهل شود و آرامآرام از مواضع انقلابی خود عقبنشینی کند، به این بهانه که فلان چیز به مصلحت نیست، یا اینکه الان دورهای نیست که ما بر فتوای امام درباره سلمان رشدی تأکید کنیم، الان دیگر زمان مرگ بر آمریکا گفتن نیست و... اگر مسئولی این عناصر اصلی را از دست بدهد، در حقیقت نفوذ در او رخ داده است. تجربه و تاریخ انقلابها نشان داده است که مستکبران هرگز راضی نمیشوند کشوری با خط فکری اسلامی و با پرچم اسلام، آزادی، استقلال و سربلندی را به تاریخ نشان دهد. طبیعتا دشمن سعی در سلطه و نفوذ خواهد داشت. امام خامنهای (مدظلهالعالی) بارها گفتهاند نفوذ و سلطه فرهنگی خطرناکترین نوع نفوذ است؛ چرا که اگر کشوری در عرصه فرهنگ، استقلال و هویت خود را از دست داد، به راحتی در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هم تسلیم خواهد شد. ایشان بارها و بارها به خصوص در سالهای اخیر بر بحث نفوذ به ویژه نفوذ فرهنگی و جنگ نرم تأکید میکنند و همه اقشار، جوانان، مردم، مسئولان و دستگاهها را به رصد، مطالعه و تحقیق کردن درباره راههای نفوذ و راههای مقابله با نفوذ موظف میکنند. اگر چه وضعیت فرهنگی جامعه و ویژگیهای فرهنگی آن عناصر مختلفی دارد، برای نمونه اگر بخواهیم از نظر توجه جوانان به دیانت و انقلاب بررسی کنیم رهبر معظم انقلاب بارها گفتهاند جوانان امروز اگر از جوانان اول انقلاب متعهدتر نباشند، کمتر از آنها هم نیستند و حتی برخلاف کسانی که ادعا میکنند بیدینی رواج پیدا کرده ایشان میفرمایند جوانان ما خیلی متدین هستند، ایشان به اعتکاف و مراسمات مذهبی و از نظر سیاسی به 22 بهمن و روز قدس اشاره میکنند. بنابراین این نمودها نباید فراموش شود، اما از این نظر که جریانهای داخلی و خارجی در نفوذ، جنگ نرم و گسترش شیوه غیراخلاقی معارض با انقلاب همت کردهاند هیچ شکی نیست و این مسئله قابل چشمپوشی و انکار نیست. * معاون انتشارات مؤسسه پژوهش فرهنگی انقلاب اسلامی و دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور منبع: سایت بصیرت [ یکشنبه 94/7/26 ] [ 4:4 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
لازم است میان ظرفیت های سیاست داخلی کشور نوعی هم افزایی صورت گیرد و برجام نیز به سند وفاق گروه های سیاسی کشور تبدیل شود. تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر لزوم جلوگیری از دو قطبی سازی در جامعه در همین راستا صورت گرفته است.
پایگاه بصیرت/گروه بین الملل/فخرالدین اسدی/ سرانجام نمایندگان مجلس شورای اسلامی موافقت خود را با اجرایی شدن برجام (البته با در نظر گرفتن ملاحظاتی 9 گانه) اعلام کردند. از این رو پس از تایید شورای محترم نگهبان، اجرای برجام میان طرفین یعنی ایران و اعضای 1+5 کلید خواهد خورد. در خصوص دوران پسابرجام و ترسیم دقیق مختصات نقطه ای که هم اکنون دقیقا در آن قرار داریم، لازم است نسبت به وقایع جاری در سیاست خارجی خود برداشت صحیح و رصد هوشمندانه ای داشته باشیم. از سوی دیگر، بازی در دوران پسا برجام تابع اصول و قواعدی است که نقض هریک از آن ها زمینه را برای "نفوذ دشمن" فراهم خواهد ساخت. این اصول عبارتست از: 1- حفظ استراتژی مدیریت دشمن استراتژی مدیریت دشمن، کارآمد ترین استراتژی ما در مواجهه با دشمنان قسم خورده نظام و در رأس آن ها ایالات متحده آمریکا محسوب می شود. متاسفانه تبدیل دشمن به دوست و یا انکار تقابل محض آمریکا با ارزش های انقلاب اسلامی ایران و ماهیت و هویت نظام اسلامی، منجر به ارسال پیام های غلط از سوی ما خواهد شد. از این رو در دوران پسا برجام باید آمریکا را مترادف با "دشمن" و استراتژی حاکم بر روابط خود با آمریکا را نیز در قالب استراتژی " مدیریت رفتار دشمن" و خنثی سازی توطئه های آن تعریف کرد. بنابراین نگاه استراتژیک حاکم بر سیاست خارجی ما در دوران پسا برجام نباید مبتنی بر محاسبات ایده آل گرایانه و متعارض با ارزش های انقلاب اسلامی باشد. بزک کردن چهره دشمن توسط برخی افراد و مسئولین و رسانه ها در داخل کشور، منجر به مواجهه غیر واقعی ما با محیط پیرامونی و در نتیجه تحمیل هزینه های کلان بر بدنه سیاست خارجی کشور خواهد شد. 2- بی اعتمادی به آمریکا و آژانس در مسیر اجرایی شدن برجام بی اعتمادی به آمریکا، دیگر اعضای 5+1 و آژانس بین المللی انرژی اتمی موضوع دیگری است که ما باید در مسیر اجرایی شدن برجام آن را مد نظر قرار دهیم. چه بپذیریم یا خیر، آمانو وظیفه دارد فضای دوگانگی و ابهام و تناقض را در قبال برنامه هسته ای صلح آمیز کشورمان حفظ کند. اگر بخواهیم آمانو را در محاسبات خود به عنوان شخصیتی مستقل و فردی با دغدغه های فنی و حقوقی فرض کنیم، اشتباه بزرگی کرده ایم. از این رو هر گونه همکاری با آژانس باید با این پیش فرض صورت گیرد که این سازمان و مدیر کل و بازرسان آن غیر قابل اعتماد هستند. در صورتی که این پیش فرض را در ذهن خود ملکه سازیم، در مناسبات خود با آژانس راه و روش معقولی اتخاذ خواهیم کرد و اخم و لبخندهای آمانو منجر به سردرگمی ما نخواهد شد. آژانس بین المللی انرژی اتمی ماهیتی کاملا رئالیستی دارد و در بستر بازی قدرت های بزرگ به فعالیت خود ادامه می دهد و حتی انتخاب مدیر کل این مجموعه نیز با اراده و نظر واشنگتن و متحدانش صورت می گیرد. از این رو نباید با پدیده ای رئالیستی برخوردی ایده آلیستی کرد! این قاعده در خصوص آمریکا نیز صادق است. سران دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا علی رغم نگاه ظاهری متفاوتی که نسبت به اجرایی شدن برجام داشته و دارند، اما در یک نقطه با یکدیگر مشترک هستند. این نقطه مشترک که کبوترها و بازهای آمریکا را به یکدیگر پیوند می دهد، "عدم پایبندی به پیمان های بین المللی" است. نمونه این نقض پیمان ها را در دوران رؤسای جمهور مختلف آمریکا مشاهده کرده ایم. 3- عدم قطعیت بخشی به پدیده برجام قطعی و غیر قابل تغییر دانستن پدیده برجام و یاد کردن از آن به عنوان یک نقطه ثقل (نقطه ثقل اقتصادی، سیاسی، راهبردی و منطقه ای) ساده انگارانه ترین محاسبه ای است که می توان در قبال توافق هسته ای صورت گرفته داشت. در این میان، صرفا در قالب نگاه تاکتیکی می توان برجام و توافق هسته ای را در مسیری صحیح و به عنوان یک ظرفیت در حوزه های گوناگون به گردش در آورد نه یک "نقطه ثقل"! از آنجا که یک نقطه ثقل راهبردی یا سیاسی باید حداقل ضریب تغییر پذیری را داشته باشد، برجام به عنوان پدیده ای که متاثر از رفتار طرف مقابل بوده و به صورت بالقوه نیز امکان نقض آن از سوی آمریکا و حتی دیگر اعضای 1+5 وجود دارد، نمی تواند حکم یک نقطه ثقل راهبردی را برای ما داشته باشد. بنابراین باید در محاسبات رفتاری خود این نوع نگاه به برجام را به عنوان یک مبنای اصولی مدنظر قرار دهیم. 4- تکیه بر اصل رصد دائمی و هوشمندانه اوضاع در دوران پساتوافق باید هر گونه محاسبه و رفتار ما بر اساس رصد هوشمندانه اوضاع و در سایه حفظ ثوابت و اصول سیاست خارجی ما صورت گیرد. همان گونه که بارها اعلام شده است، پیروزی یا شکست ما در موضوع هسته ای تا درجه ای زیاد معلول رویکرد و رفتار مان در دوران پسا توافق است. "صیانت از نقاط قوت برجام"، "مقابله جمعی با نقاط ضعف برجام"، "عدم اعتماد به رقیب"، "اصرار بر خطوط قرمز راهبردی نظام در منطقه و نظام بین الملل"، "آینده پژوهی رفتار رقیب در قبال برجام" و از همه مهم تر عدم تعریف پدیده برجام به عنوان یک نقطه ثقل استراتژیک و غیر قابل تغییر، جملگی سبب خواهد شد تا در دوران پسا برجام بهترین استفاده را نسبت به توافق صورت گرفته داشته باشیم. 5- نگاه ملی و فراجناحی نسبت به مقوله برجام باید در نظر داشته باشیم که توافق هسته ای صورت گرفته و حضور اعضای 1+5 پای میز مذاکره و جبری که آن ها را ناچار به دادن امتیازاتی به ایران کرده است، مرهون مقاومت 12 ساله ملت ایران بوده است. حضور غیرتمندانه و خستگی ناپذیر همه تیم های مذاکره کننده هسته ای در این معادله و مخصوصا تیم مذاکره کننده هسته ای اخیر، بدون پشتوانه ای به نام " مقاومت هسته ای یک ملت " امکانپذیر نبوده است. این مقاومت نیز به برکت خون هشدای هسته ای ما صورت گرفته است. از این رو برجام متعلق به هیچ گروهی نیست و نباید نسبت به آن نگاه جناحی و ابزاری داشت. از این رو باید در دوران پسا برجام باید ضمن اتخاذ نگاهی واقع بینانه نسبت به آن، در صیانت از نقاط مثبت و مقابله با نقاط ضعف آن و همچنین رصد هوشمندانه رفتار رقیب غیر قابل اعتمادمان، یعنی ایالات متحده آمریکا، نقش جمعی و پررنگی ایفا کنیم. دوران پسا توافق، دوران حفظ اصول انقلاب و استراتژی های کلان سیاست خارجی کشور است که جملگی متاثر از آرمان های والای ملت ما هستند. رمز موفقت ایران اسلامی در هدایت دوران پسا برجام تکیه بر اصول و ثوابت سیاست خارجی کشور است. در این خصوص لازم است میان ظرفیت های سیاست داخلی کشور نوعی هم افزایی صورت گیرد و برجام نیز به سند وفاق گروه های سیاسی کشور تبدیل شود. تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر لزوم جلوگیری از دو قطبی سازی در جامعه در همین راستا صورت گرفته است. دو قطبی سازی در میان دلسوزان و طرفداران انقلاب اسلامی در دوران پسا برجام یکی از راهبردهای دشمن در جنگ نرم علیه ملت ایران محسوب می شود. از این رو باید ضمن شناسایی دقیق این راهبرد و ترسیم ابعاد مختلف آن، مانع از تحقق چنین هدف شومی از سوی دشمن داست. 6- مراقبت در بده و بستان آدرس های صحیح و نادرست موضوع مهم دیگری که در دوران پسا برجام با آن مواجه خواهیم بود، آدرس هایی است که در فضای ایجاد شده در دوران اجرایی شدن برجام میان ما و دیگر بازیگران نظام بین الملل رد و بدل خواهد شد. در این خصوص ما به طور طبیعی به دو نوع آدرس دهی مواجه خواهیم بود، یکی آدرس و نشانه ای که ما به طرف مقابل می دهیم و دیگری آدرس و نشانه ای که طرف مقابل با ما می دهد. در صورتی که آدرس دهی ما به بازیگران نظام بین الملل و مخصوصا دشمنان نظام بر مبنا و اساسا اصرار بر اصول سیاست خارجی خود باشد، در آن صورت ما آدرس صحیحی در قبال سیاست های کلان و غیر قابل تغییر خود به طرف مقابل ارائه کرده ایم و در مقابل، راه را بر روی هرگونه آدرس گیری نادرست از غرب بسته ایم. اما ذره ای غفلت و سوء تدبیر در قبال برجام و یا ارائه آدرس های نادرست در خصوص توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5، ما را در دامی خواهد افکند که غرب در صدد پهن کردن آن برای ما خواهد بود. در نهایت اینکه لازم است در برهه فعلی و در قبال توافق نهایی "آدرس نادرست ندهیم "، "آدرس نادرست نگیریم "، "بدانیم چه آدرسی را باید بدهیم" و در نهایت "بدانیم چه آدرسی را نباید بگیریم." به عنوان مثال ارائه تصویری از اختلافات بر سر برجام و سیاسی کردن ملتهب آن یکی از آدرس های غلطی است که منجر به سرمایه گذاری دشمن در این زمینه جهت ایجاد اختلاف و شکاف در بین نیروهای سیاسی می شود. باید مراقب بود که در دوران پسا برجام غرب قطعا در صدد ارائه آدرس های نادرست و فریبنده ای در مقابل ما بر خواهد آمد. از جمله این که غرب سعی دارد ایران را استحاله شده در روندهای بین المللی که خود طراحی می کند، تعریف کند و این گونه وانمود کند که جمهوری اسلامی بالاخره بر اثر فشارها و تحریم ها مجبور شد، از اصول خود عقب نشینی کند و وارد تعاملات سازنده با دنیا شود. منظور غربی ها از تعاملات سازنده، دست کشیدن ایران از اصول و مبانی سیاست خارجی خود و پذیرش سلطه آنان است، در حالی که اساسا اصول و ارزش های انقلابی ایران، نوعی تعامل انسانی و سازنده با ملت های دنیا و دولت های غیرسلطه گر تعریف می کند و این مستقل از نگاه غرب است و مبتنی بر ارزش های دینی و ملی ایران است. از این رو در دوران پسا برجام باید مراقب نوع تعریف ها و تفسیرهایی که دشمن از جمهوری اسلامی به اذهان عمومی دنیا مخابره می کند بود و راه آن، تأکید مستمر بر اصول سیاست خارجی است که نه سلطه می پذیرد و نه به دنبال سلطه بر دیگران است. در این جا باید مراقب بود فریب دشمنان قسم خورده نظام را نخورد، زیرا کمترین اعتمادی به ایالات متحده آمریکا و غرب و آدرس هایی که آن ها در خصوص دیگر تحولات بین المللی به سوی ما مخابره می کنند، نتیجه ای جز افزایش هزینه های بدون فایده در سیاست خارجی و داخلی ما نخواهد داشت./ منبع: سایت بصیرت [ پنج شنبه 94/7/23 ] [ 4:54 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در این میان آنچه مهم مینماید، این است که بدانیم مجلس در فرایند تصویب با ملاحظات و اوضاع خاص زمانی پیامدآفرین برای کشور، از ضرر کلان اقتصادی تا اتهام به کارشکنی در روند توافق هستهای مواجه بود.
[ چهارشنبه 94/7/22 ] [ 4:35 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
از اینرو سیاست فشار از بیرون برای فروپاشی از درون را کنار گذاشته و به سیاست تعادل و مذاکره برای جذب از درون رو آوردهاند تا باور مبارزه با استکبار جای خود را به مذاکره و حتی رابطه با آمریکا بدهد پایگاه بصیرت،رسول سنایی راد/ از جمله تهدیداتی که با برجام پیوند خورده، یا یکی از پیامدهای ضمنی آن به حساب میآید، پدیده نفوذ است؛ تهدیدی که تاکنون چند مرتبه دیدهبان بیدار انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا نسبت به آن هشدار داده و خطرات آن را به صراحت گوشزد کردهاند. معظمله به صراحت اعلام فرمودند که «نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور ما... در منطقه هم آنها میخواهند نفوذ ایجاد کنند، حضور برای خودشان دست و پا کنند و اهداف خودشان را در منطقه دنبال کنند.»
امام خامنهای در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه این تهدید را در پیوند با مسئولیت سپاه اینگونه مطرح فرمودند: «امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور. دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البته کماهمیتترین آن نفوذ اقتصادی است و ممکن است که جزء کماهمیتترین[هم] نفوذ امنیتی باشد. نفوذ امنیتی چیز کوچکی نیست، اما در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی کماهمیتتر است. نفوذ امنیتی عوامل خودش را دارد. مسئولین گوناگون ـ از جمله خود سپاه ـ جلوی نفوذ امنیتی دشمن را با کمال قدرت انشاءالله میگیرند.» معظمله با تأکید بر اینکه «از همه مهمتر نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است» در ادامه چگونگی اجرای آن را هم اینگونه توضیح دادند: «دشمن سعی میکند در زمینه فرهنگی باورهای جامعه را دگرگون کند و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سر پا نگه دارد جابهجا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها به وجود بیاورد. خرجها میکنند، میلیاردها خرج میکنند برای این مقصود. این رخنه و نفوذ فرهنگی است. نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیمگیری و اگر نشد در تصمیمسازی نفوذ بکنند. وقتی دستگاههای سیاسی و دستگاههای مدیریتی یک کشور تحت تأثیر دشمنان مستکبر قرار گرفت، آن وقت همه تصمیمگیریها در این کشور بر طبق خواست و میل و اراده مستکبرین انجام خواهد گرفت؛ یعنی مجبور میشوند وقتی یک کشوری تحت نفوذ سیاسی قرار گرفت، حرکت آن کشور، جهتگیری آن کشور در دستگاههای مدیریتی بر طبق اراده آنها است؛ آنها هم همین را میخواهند.» از نگاه مقام معظم رهبری دشمن به دنبال آن است تا از برجام فرصتی برای نفوذ بسازد و آن را برای تحمیل اراده خود بر نظام جمهوری اسلامی به کار بگیرد. در نفوذ به جای مقابله و استفاده از شیوهها و ابزار خشن و سخت که به واکنش و مقاومت منجر میشود، از تعامل و شیوهها و ابزار نرم استفاده شده و جذب و برقراری رابطه، جایگزین مبارزه و مقابله گشته و با تغییر باورها و افکار، ترجیحات و خواستههای دشمن، حریف یا رقیب مدیریت و جهت داده میشود. در این صورت نهتنها گروه، جامعه یا کشور هدف، به مبارزه و مقابله برنمیخیزد، بلکه با تقویت تعامل و رابطه به همکاری نیز تن میدهد. از این رو برخی از عناصر غربگرا و اهل سازش با ذوقزدگی اعلام کردهاند که آمریکاییها تغییر ساختار را کنار گذاشته و به تغییر رفتار جمهوری اسلامی بسنده کرده و مذاکرات را جدی گرفتهاند. یا حتی برخی دیگر که در صف دولتمردان ما جا دارند، با سادهاندیشی اعلام میدارند که آمریکاییها راضی به پذیرش ایران در جایگاه ژاندارم منطقه شدهاند که البته به اهانت آشکار مستتر در این گزاره توجهی ندارند. واقعیت این است که آمریکا و متحدان غربیاش ادامه روند مقابله و دشمنی آشکار با جمهوری اسلامی ایران را پر هزینه و بیاثر دانستهاند و از اینرو سیاست فشار از بیرون برای فروپاشی از درون را کنار گذاشته و به سیاست تعادل و مذاکره برای جذب از درون رو آوردهاند تا باور مبارزه با استکبار جای خود را به مذاکره و حتی رابطه با آمریکا بدهد که در این صورت آنان با استفاده از دیپلماسی عمومی میتوانند باورها و افکار را در درون جمهوری اسلامی هدایت کرده و با کمک مستقیم به نیروها و جریانات غربگرا و اهل سازش برای نفوذ به ارکان تصمیمساز و یا تصمیمگیرنده، محاسبات راهبردی در نظام را نیز مدیریت کنند و سازش و برقراری رابطه با آمریکا را بهمنزله قدرت برتر، یا کدخدای جهان، عقلانی و ضرورتی اجتنابناپذیر برای حل مسائل داخلی و منطقهای معرفی نمایند. از نگاه آنان مذاکرات هستهای و تکرار دیدارهای سیاسی بین مقامات ایرانی و آمریکا به تدریج به رویهای عادی تبدیل میشود و از حساسیتها نسبت به سوابق دشمنیها و جنایات آمریکا میکاهد و سپس شعار رفع تحریمها و حتی گشایشهای جزیی در آستانه انتخابات به نفع جریان غربگرا و اهل سازش در عرصه افکار عمومی عمل کرده و امکان تقویت آنان را با استفاده از سازوکار انتخابات فراهم میآورد. بهعلاوه، با این ایده که میتوان با تصمیم و تسری مذاکره به دیگر عرصهها، مشکلات دیگر را نیز حل کرد، دیدارها افزایش یافته و وعده افزایش مناسبات تجاری و اقتصادی معبری برای ورود به داخل و حتی توجیه برپایی دفتر حفاظت منافع و شاید هم بازگشایی سفارت آمریکا را فراهم میکند. در این صورت فضا برای کار فرهنگی و رسانهای نیز مناسبتر شده و امکان تغییر باورها و افکار به تبع عادیسازی روابط و لو به شکل پیش از انقلاب، یعنی پذیرش نقش ژاندارمی در منطقه در همسویی و همکاری با آمریکا و غرب نیز فراهم میشود. بنابراین باید نرمالیزاسیون یا عادیسازی روندها یا استثنا معرفی کردن انقلاب و انقلابیگری در دستور کار قرار گرفته و نیروهای مدافع انقلاب محدود و مهار شده و حضورشان در عرصه امنیت، سیاست، فرهنگ و اقتصاد نظارت شده یا سرگرم مسائل انحرافی و حاشیهای شوند. در کمک به جریان غربگرا هم باید بازوهای نظارتی نظام تضعیف شود و صاحبان تفکر انقلابی و ارزشی با برچسب افراطی و تندرو منزوی و بیاعتبار شوند. در این صورت نیازی به مقابله و براندازی آشکار نخواهد بود، بلکه با نفود به درون و قدرتیابی عوامل نیابتی خائن و نفوذی، یا فریب و جذب عناصر سست عنصر و بریده از انقلاب میتوان نظام را مصادره و از درون تهی کرد؛ یعنی استقلال، عدالت، استکبارستیزی، دفاع از مظلوم، حریت و عزت جمهوری اسلامی با برچسب افراطیگری به حاشیه رانده شده و وابستگی و حتی ژاندارمی، سازش و همکاری با سلطهجویان آمریکایی و رژیمهای وابسته به آن، عقلانیت تلقی شده و معامله و سازش جای خود را به مبارزه و انقلابیگری بدهد. اما هیهات از روزی که پاسداران انقلاب با اطلاح از هوشیارباش و بیدارباش دیدهبان بیدار انقلاب نسبت به نفوذ دشمن، بیتفاوتی پیشه کرده و از ترس برچسب قدرتطلبان ذرهای نسبت به لوازم مقابله با نفوذ که عبارتند از تبیین هوشمندانه و منطقی در عرصه سیاسی، رصد دقیق و هوشیارانه و به تور انداختن عناصر نفوذی در عرصه امنیتی، کمک به پیادهسازی اقتصاد مقاومتی و بستن رخنههای سوءاستفاده از مناسبات تجاری بر روی بیگانگان و نفوذیها در عرصه اقتصادی و ترویج باورهای ارزشی و انقلابی در عرصه فرهنگی، کوتاه بیایند. اقدامات سپاه در مقابله با نفوذ با همان قاطعیت مقابله با تهاجم و دشمنی آشکار دشمن خواهد بود که اگر آنجا نیاز به ایثار جان داشت سپاهیان از مرگ سرخ استقبال کردند و اینجا نیز اگر در برابر نفوذ باید از راحتی و آرامش و حتی آبرو مایه گذاشت، پاسداران آمادهاند تمام داشتههای خود را برای سد نفوذ دشمن و هشدار دادن به عناصر غافل، یا برخورد کردن با عناصر خائن در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به کار گیرند، اما پیشنیاز اصلی همه آنها شناخت دقیق نفوذ و چگونگی آن و فراهم کردن ابزار و آشنایی با شیوههای مقابلهای هوشمند و متناسب با جنس این تهدید پیچیده و مکارانه است. منبع: سایت بصیرت
[ چهارشنبه 94/7/22 ] [ 4:31 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
برخی جریانهای سیاسی نیز، با توجه به هدفگذاری برای فتح مجلس خبرگان، دوقطبی کردن این انتخابات را بهترین راه برای موفقیت خود قلمداد میکنند
پایگاه بصیرت،مهدی سعیدی/انتخابات مجلس خبرگان رهبری در حالی در اسفندماه امسال برگزار میشود که برای اولینبار با انتخابات مجلس شورای اسلامی همزمان شده است. این همزمانی بر حساسیتهای انتخابات افزوده و شرایط متفاوتی را برای آن به همراه داشته است. تجمیع این دو میتواند بر میزان مشارکت در انتخابات مجلس خبرگان نیز بیفزاید؛ انتخاباتی که در ادوار گذشته خود معمولاً با میزان شرکتکننده متوسطی همراه بوده است. همچنین، سیاستهای تبلیغاتی و رسانهای این دو انتخابات نیز میتواند بر یکدیگر تأثیرگذار باشد؛ بهویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی که از رقابت جدیتر، پرشورتر و پیچیدهتری برخوردار است. همین امر ظرفیت آن را دارد که برای اولینبار و متفاوت از گذشته شاهد سیاسی، رقابتی و دوقطبی شدن فضای انتخابات خبرگان باشیم. این مسئله میتواند به آفتی برای انتخابات خبرگان بدل شود. انتخابات خبرگان بین رقیبانی برگزار میشود که جملگی آنها از مجتهدان و علمای صاحبنام دیار خود بهشمار میآیند؛ بزرگانی که یا صاحب کرسی تدریس در حوزه و دانشگاه بوده، یا امامت جمعه و جماعت را برعهده دارند و یا عالم اخلاقی هستند که منبر ایشان راهنمای بخشی از جامعه است؛ لذا دوقطبیسازی و سیاسی کردن فضای حضور این بزرگان در عرصه انتخابات و تقلیل آن به رقابت برای کسب قدرت، ضربه جبرانناپذیری به جایگاه معتبر مجلس خبرگان خواهد زد.
برخی جریانهای سیاسی نیز، با توجه به هدفگذاری برای فتح مجلس خبرگان، دوقطبی کردن این انتخابات را بهترین راه برای موفقیت خود قلمداد میکنند. سناریوپردازان این جریان معتقدند، این فضا خواهد توانست هم در تخریب رقیب به کار آید و هم میتواند در بسیج نیروها و هوادارانی که اغلب میل چندانی برای به صحنه آمدن و رأی دادن در انتخابات خبرگان را ندارند، مؤثر افتد؛ لذا به نظر میرسد، این مسئله در قالب دوقطبی اعتدالیون ـ افراطیون، یا تعابیری از این قبیل از سوی این جریان صورتبندی شود. سناریوی دیگری که برخی جریانهای سیاسی برای تکمیل سناریوی فوق و موفقیت در انتخابات خبرگان در حال پیگیری آن هستند، به میدان آوردن چهرههایی است که نامشان از اعتبار لازم برای رأیآوری برخوردار است؛ چهرههایی که از آنها انتظار میرود به واسطه انتصابشان به بزرگان انقلاب اسلامی، در جایگاهی فراجناحی قرار داشته باشند. این جریانهای سیاسی بدون توجه به هزینههایی که این اقدام میتواند برای چهرههای وجیه داشته باشد، تنها با نگاهی منفعتطلبانه زودگذر در تلاشند تا با بازی نامها، اهداف سیاسی خود را دنبال کنند. در همین راستا، میتوان به تلاش برای به میدان آوردن حجتالاسلام سیدحسن خمینی اشاره کرد که در دستور کار اصلاحطلبان قرار گرفته است تا با بهرهبرداری از نام و محبوبیت بیت حضرت امام(ره) موفقیت خود در انتخابات را حاصل کنند. کافی است این روزها صفحات روزنامهها و پایگاههای سیاسی مختلف را مرور کنید تا اخبار متعددی از تلاش اصلاحطلبان را برای راضی کردن ایشان برای ورود به صحنه سیاست مشاهده کنید. برای نمونه، آقای غرویان از نزدیکان جریان آقای هاشمی از مذاکرات خود با سیدحسن چنین سخن میگوید: «در مورد حساسیتهای امسال درباره انتخابات مجلس و خبرگان هم صحبتهایی مطرح شد. وقتی من در خصوص ورود ایشان به انتخابات مجلس خبرگان سؤال کردم، فرمودند که در حال ارزیابی فضای جامعه هستند.» مرتضی حاجی از فعالان اصلاحطلب نیز گفته است: «حسنآقا شخصی فاضل، خوشفکر، جوان و بانشاط است و حضور ایشان در هر سمتی چه خبرگان، چه مجلس و هر جای دیگری برای کشور بسیار مفید است و اگر این اتفاق بیفتد خیلی خوشحال میشوم.» این مواضع به خوبی نشان میدهد، اصلاحطلبان تلاش همهجانبهای را برای دستیابی به قدرت در مجلس خبرگان آغاز کردهاند و در این مسیر از دوقطبی کردن فضای انتخابات خبرگان و سیاسی کردن آن از طریق نامهای آشنا بهره خواهند جست؛ اما در این میان باید به این نکته نیز توجه کرد که سناریوی درپیش گرفتهشده، تبعات و آثار سوئی برای مجلس خبرگان به همراه خواهد داشت که بررسی همهجانبه موضوع بر نادرست بودن این سبک از فعالیت سیاسی شهادت خواهد داد؛ لذا ضروری است بزرگان عرصه اجتهاد و نامزدهای محترم مجلس خبرگان رهبری با هوشیاری کافی با این سناریو روبهرو شوند و اجازه ندهند بازی یک جریان سیاسی برای کسب قدرت، جایگاه رفیع و عالیقدر مجلس خبرگان را تضعیف کند. منبع: سایت بصیرت [ چهارشنبه 94/7/22 ] [ 4:29 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |