یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
اگر بخواهیم دستاورد سفر ولی الله سیف رئیسکل بانک مرکزی را که به منظور شرکت در اجلاس همکاریهای آسیا ACD در بانکوک حضور یافته بود را مورد بررسی قرار دهیم باید گفت وی تنها به ارایه گزارش در خصوص اقتصاد ایران و پیشنهاد بانکی به ویتنام بسنده کرد
پایگاه بصیرت / گروه اقتصادی/روح الله فرقانی
هیئت اقتصادی کشورمان در دیدار با رئیس صندوق بین المللی پول از همراهی نکردن بانک های بزرگ اروپایی با شبکه بانکی ایران انتقاد کردند! مدیران بانک های جهانی و صندوق بین اللملی پول هم همچون گذشته وعده دادند.
سفر اخیر فعالان بانکی و مدیران دولتی کشورمان به واشنگتن و بانکوک در حالی این روزها پایان یافت که گفت وگوهای دیپلماتیک را می توان تنها دستاورد این سفرها برشمرد که بدون رسیدن به دستاوردی چون « رفع موانع بانکی» پایان یافت. هیئت اقتصادی و بانکی کشورمان که متشکل ازعلی طیب نیا وزیر امور اقتصادی و دارایی و اکبرکمیجانی قائم مقام بانک مرکزی برای شرکت در اجلاس بانک جهانی در واشنگتن حضور یافته بود در حالی به پایان رسید که علی طیب نیا ضمن ارایه گزارشی از افزایش رشد اقتصادی و کاهش تورم در ایران، به خلف وعده های بانک های جهانی انتقاد کرد و بار دیگر به سخنان مدیران این بانک گوش فرا داد تا شاید بتواند به تعهداتی دیگری همچون FATF و مبارزه با تامین مالی تروریسم تن دهند! اکبر کمیجانی هم در واشنگتن گزارشی از حصول ثبات در بازار ارز، گسترش فضای آرام و اطمینان بخش اقتصادی، تامین کسری بودجه دولت، طرح اصلاح نظام بانکی در جهت تقویت نظام بانکی را برای جهانیان ارایه کرد و تحقق یکسان سازی نرخ ارز تا پایان سال در ایران را قول داد. خانم کریستین لاگارد رئیس صندوق بین المللی پول که اصالتا فرانسوی است و برای دومین بار رهبری این صندوق جهانی را برعهده گرفته است با الهام گیری از سیاست ورزی غربی ها از رفع موانع بانکی و مساعدت های لازم برای بدعهدی امریکایی ها در مراودات بانکی سخن گفت و موفقیت های دولت ایران در کنترل تورم و مقابله با آثار بحران کاهش نفت را قابل تحسین دانست. شاید نشست های وزرای اقتصاد و دارایی کشورهایی با مدیران اقتصادی فرانسه، سوئد، نروژ، ایتالیا، ترکیه، چین، هند و هلند را بتوان تنها مزیت این اجلاس جهانی برشمرد. نباید نشست کایل پیترز قائم مقام بانک جهانی و خانم لاگارد را در دیدار با علی طیب نیا وزیر اقتصادی و دارایی کشورمان فراموش کرد، چرا که سابقه تصویب قوانین و مقررات مربوط به مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم در ایران و نسبت به اجراییکردن آن ها در ایران، در این دیدار صورت گرفت. در همین جهت شاید بانک جهانی در صدد است تا با ادامه فشارهای بانکی دستورالعمل و سیاست های آمریکا در خصوص مراودات بانکی را بر ایران تحمیل کند و این گونه است که موضوعاتی همچون مبارزه با پولشویی و تامین مالی گرو های مقاومت را پیش می کشد! بهتر بود تا وزیر محترم اقتصاد در این گفت وگوهای دو جانبه که با مدیران بانک جهانی داشت، به صراحت اعلام می کرد: حمایت از گروه های مقاومت مردمی منطقه از سیاست های ایران اسلامی است و در این گفت وگوها جایی برای بحث و بررسی ندارد. از سویی دیگر اگر بخواهیم دستاورد سفر ولی الله سیف رئیسکل بانک مرکزی را که به منظور شرکت در اجلاس همکاریهای آسیا ACD در بانکوک حضور یافته بود را مورد بررسی قرار دهیم باید گفت وی تنها به ارایه گزارش در خصوص اقتصاد ایران و پیشنهاد بانکی به ویتنام بسنده کرد./ منبع: سایت بصیرت [ یکشنبه 95/7/25 ] [ 3:13 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
این ویدیو را روزنامه واشنگتن پست منتشر کرد و در آن ترامپ خطاب به بیلی بوش (از اعضای خاندان بوش) که یک مجری تلویزیونی است میگوید "وقتی مشهور باشی، هر کاری بخواهی میتوانی با زنان انجام بدهی." آمریکا و دیگر کشورهای غربی، مدعی حقوق زنان هستند، اما تا این اندازه زنان را به ابزار تبدیل کرده اند و سخنان ترامپ نمونه کوچکی از این واقعیت هاست.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسین یاری
در حالی که حدود یک ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر در ایالات متحده آمریکا زمان باقی مانده است، افشای فایل ویدئویی یک سخنرانی جنجالی از دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوریخواه، برای وی و حزب متبوعش دردسرساز شده است. این فایل می تواند به تنهایی به عامل شکست جمهوریخواهان در مقابل دموکرات ها و هیلاری کلینتون تبدیل شود.
ترامپ در حال کم کردن فاصله 5 درصدی خود با هیلاری کلینتون در هفته های اخیر بود، اما در این حال افشای فایل سخنرانی ترامپ علیه زنان، منجر به خشم بسیاری از رأی دهندگان آمریکایی از نامزد حزب جمهوری خواه شده است. این در حالیست که قبلا نیز ترامپ در جریان رقابت های مقدماتی حزب جمهوری خواه، اظهاراتی جنجالی علیه زنان داشت. ترامپ در خصوص جنجال اخیر خود عذرخواهی کرده و وعده داده است که دیدگاه های خود را در این خصوص اصلاح کند و به مرد بهتری تبدیل شود! با این حال به نظر می رسد این ویدئو تاثیر خود را بر رأی دهندگان آمریکایی و خصوصا زنان این کشور که سهم به سزایی در انتخابات دارند، خواهند گذاشت. این بهترین خبر ممکن برای هیلاری کلینتون نامزد حزب دموکرات محسوب می شود. انتشار این ویدیو با واکنشهای منفی روبهرو شده و شماری از چهرههای برجسته حزب جمهوریخواه اظهارات ترامپ را به شدت محکوم کردهاند .به عبارت بهتر، نه تنها دموکرات ها، بلکه جمهوریخواهان سنتی مخالف ترامپ نیز این ویدئو را دستمایه ای جهت مواجهه با ترامپ قرار داده اند. این ویدیو را روزنامه واشنگتن پست منتشر کرد و در آن ترامپ خطاب به بیلی بوش (از اعضای خاندان بوش) که یک مجری تلویزیونی است میگوید "وقتی مشهور باشی، هر کاری بخواهی میتوانی با زنان انجام بدهی." او سپس در باره برقراری رابطه جنسی با یک زن ازدواج کرده و آزار جنسی با زنان دیگر هم صحبت میکند. ترامپ سعی دارد با عذرخواهی صریح نسبت به این ویدئو، از ضریب تاثیر سوء آن به ضرر کمپین جمهوریخواهان بکاهد، اما به نظر می رسد در فاصله کوتاه باقیمانده، وی مسیر سختی جهت اقناع رای دهندگان در این خصوص داشته باشد. از این رو به نظر می رسد، آرای زنان آمریکایی در نهایت به سود هیلاری کلینتون به گردش در آید. یکی دیگر از اقدامات احتمالی که کمپین انتخاباتی ترامپ در مواجهه با وضعیت موجود صورت خواهد داد، افشاگری علیه نامزد حزب دموکرات در حوزه های امنیتی و سیاسی و همچنین تاکید دوباره بر وضعیت جسمانی نامساعد هیلاری کلینتون می باشد. همچنین ترامپ تهدید به افشاگری در خصوص فساد اخلاقی بیل کلینتون، همسر هیلاری، کرده است. این رفتارها به خوبی ابزاری شدن زنان در عرصه سیاست آمریکا را نشان می دهد. آمریکا و دیگر کشورهای غربی، مدعی حقوق زنان هستند، اما تا این اندازه زنان را به ابزار تبدیل کرده اند و سخنان ترامپ نمونه کوچکی از این واقعیت هاست. در نهایت اینکه به نظر می رسد معادلات انتخاباتی آمریکا در فاصله کوتاه باقیمانده تا ماه نوامبر پیچیده تر شده است. این پیچیدگی در روزها و هفته های آتی نیز تقویت خواهد شد. یکی از اصلی ترین دغدغه های هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ کسب کارت های الکترال ایالات تعیین کننده در آمریکاست. ایالاتی مانند فلوریدا که آرای آنها به صورت سنتی به احزاب دموکرات یا جمهوریخواه تعلق ندارد. بدیهی است که در این معادله، کسب آرای زنان اهمیت ویژه ای خواهد داشت. برگ برنده ای که فعلا هیلاری کلینتون آن را به دست آورده است. آنچه مسلم است اینکه جمهوریخواهان قدرت پیش بینی این بحران را در معادلات انتخاباتی خود نداشتند. آنها توان خود را بر روی مسائل مالیاتی و مالی ترامپ متمرکز کرده بودند و هرگز تصور نمی کردند که با بحرانی از این دست مواجه شوند. این خبر افشا کننده نه تنها جمهوریخواهان را چند گام به عقب می برد، بلکه چهره زشت فرهنگ امریکایی را نیز آشکار می کند./ منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 95/7/19 ] [ 3:2 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
آنچه بیشتر فضای فرهنگ جامعه ی ما را به سمت و سوی تضاد و تخاصم ناشی از دو قطبی شدن سوق می دهد، ضدیت و عدم آشتی دادن بین سنت و مدرنیته است. این عدم آشتی نا پذیری ذاتا و ماهیتا دو نوع سبک رفتاری و دو گونه ی مختلف مرجع کنش اجتماعی و فرهنگی را پدیدار کرده است و این دو سبک(style) با ایجاد غیریت مقابل یکدیگر در جامعه باعث می شوند کلیت جامعه را خدشه دار کنند.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/فاطمه بائی
فرهنگ به سان تمامی ساحت های اجتماع، کارکرد های مشخصی دارد که این کارکرد ها هر یک هدفی را دنبال می کنند. در این مقاله سعی می شود مهمترین کارویژه های فرهنگ را ذکر و به صورت ایضاح محور آن ها را مورد بررسی قرار دهیم. در کتب کلاسیک مهمترین کارکرد فرهنگ انسجام بخشی و ایجاد وفاق اجتماعی مورد توجه متفکران قرار گرفته است و حفظ و تداوم الگو ها وظیفه ی نظام فرهنگی ذکر گردیده است. به عقیده ی عمده ی اندیشمندان این حوزه، فرهنگ مجموعه ای از ارزش ها و باور های خاص هر جامعه را در بر می گیرد که حفظ و باور به آن، نقش حیاتی و تعیین کننده ای در تداوم جامعه ایفا می کند. فرهنگ جامعه با تاکید گذاردن بر برخی ارزش های خاص، فرد را به عمل به یک شیوه ی رفتاری به خصوص ترغیب می کند، شیوه ی رفتاری که تداوم آن نظام اجتماعی را یاری می رساند.
در این شیوه رفتاری، هرچند دیدگاه ها و منش های مختلف قابل پذیرش است، اما تضاد و تقابل سبب ایجاد شکاف و واگرایی در جامعه می شود. یکی از تأکیدات مهم رهبر معظم انقلاب، حفظ انسجام و وحدت ملی است و این مهم به ویژه در فضای سیاست، لازم و ضروری به نظر می رسد. حفظ انسجام و یا نقطه مقابل آن، اختلاف و تضاد، ریشه در فرهنگ عمومی هر کشور دارد و از این رو توجه به آسیب های دو انگاری و قطبیت زایی در فضای فرهنگی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
آنچه بیشتر فضای فرهنگ جامعه ی ما را به سمت و سوی تضاد و تخاصم ناشی از دو قطبی شدن سوق می دهد، ضدیت و عدم آشتی دادن بین سنت و مدرنیته است. این عدم آشتی ناپذیری ذاتا و ماهیتا دو نوع سبک رفتاری و دو گونه ی مختلف مرجع کنش اجتماعی و فرهنگی را پدیدار کرده است و این دو سبک(style) با ایجاد غیریت مقابل یکدیگر در جامعه باعث می شوند کلیت جامعه را خدشه دار کنند. تکثر گرایی یا قطبیت زایی تفکر مردم سالارانه دینی، با هویت متکثر در جامعه مخالفتی ندارد، اما این تکثر نباید سبب شکاف اجتماعی، سیاسی و یا اقتصادی گردد. لذا لازم و ضروری است دو مفهوم «تکثر» و «قطبیت» از یکدیگر منفک گردد تا بتوان ارج نهادن به کلیت اجتماع را بیشتر مورد توجه قرار داد. منظور از «دو قطبی کردن» تبدیل تعارض ها و رقابت های اجتماعی به «آنتاگونیسم» می باشد. آنتاگونیسم به آن گونه از تضاد های اجتماعی اطلاق می شود که به حذف و طرد یکی از طرفین بیانجامد. پیامد دو قطبی شدن و آنتاگونیستی شدن رقابت های اجتماعی، تنش های شدید و عمیق در جامعه است که فضا و ساحت فرهنگ ناشی از آفت قطبیت گرایی نیز دچار آسیب می گردد. اما در مقابل این تضاد و تخاصم و تنازع که منحصر به دو قطبی شدن فرهنگ می باشد، پذیرش کلیت فرهنگ ایرانی-اسلامی جامعه، ایجاد وفاق اجتماعی را موجب و شخصیت های کنشگران را قالب ریزی و هویت بخشی را سبب می گردد. این همان راه حل برون رفت از تعارضات و شکاف های سنت و مدرنیته است و انقلاب و جمهوری اسلامی در پاسخ به چنین مسئله ای شکل گرفته است؛ جامعه ای توسعه یافته و به روز که مبتنی بر سنت دینی و ملی خود باشد.
مولفه های انسجام فرهنگی
همانطور که مقام معظم رهبری در بیانات خود سیاست را از دو قطبی بودن مبرا دانسته اند، در این مقاله سعی گردیده است که زیان های این دو قطبی شدن در فرهنگ نیز شفاف سازی شود. در ادامه مولفه هایی که انسجام در وادی فرهنگ را موجب می گردد مورد مداقه قرار می گیرد. یکی از این مولفه ها، فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی می باشد که درون مایه ی ذات فرهنگی کشوری است که از پتانسیل درونی و جوهری بسیار قوی ای برخوردار است. این فرهنگ امکان پویایی، حیات مجدد و تولید و باز تولید را دارد. انقلاب اسلامی را نیز می توان یک فرصت ناب فرهنگی برای ایران در نظر گرفت، زیرا ماهیت انقلاب اسلامی «فرهنگی» بود. انقلاب اسلامی بر پاسداشت ارزش ها، باور ها و سنت ها تاکید می ورزید و مبتنی بر تاثیر گذاری بر فرهنگ و ایجاد انسجام فرهنگی بود که این جامعه را از تشتت، تفرد و هرج و مرج دور نگه دارد.
یکی دیگر از مولفه های انسجام فرهنگی، توان همزیستی فرهنگ ما با دیگر فرهنگ ها است. هر جامعه ای جدا از فرهنگ عام و مورد قبول اکثریت جامعه، کما بیش از خرده فرهنگ هایی متناسب با وضعیت گروهی خود برخوردار است و معمولا فرهنگ های ملی غنی، به دلیل قدرت همزیستی بالا از پتانسیل و ظرفیت هضم و جذب خرده فرهنگ ها در درون خود را دارا می باشند. انعطاف و انطباق و پویایی فرهنگ ایرانی-اسلامی یکی دیگر از مولفه های انسجام فرهنگی محسوب می شود که وفاق را سرآمد جامعه قرار می دهد. جهان شمول بودن فرهنگ در جامعه ی ما ، به گونه ای که فرهنگ ایرانی-اسلامی فراتر از مرز های جغرافیایی خود رفته و فرهنگ کشور های هند، چین، آسیای میانه، خاورمیانه، قفقاز و ... را تحت تاثیر خود قرار داده است. مولفه های انسجام فرهنگی در جامعه ی ایرانی-اسلامی
ماحصل کلام
همان گونه که در متن مقاله به آن پرداخته شد، دو قطبی شدن فضای فرهنگ به سان سیاست، تبعات و آسیب های جبران ناپذیری را برای وفاق و انسجام ملی به همراه دارد. این دو قطبی نه تنها با مردم سالاری دینی و همزیستی فرهنگی تفاوت دارد، بلکه اصول بنیادین جامعه را با ایجاد تنش و تشتت متزلزل می کند و زیست امن را به خطر می اندازد. به عنوان مثال در یکی از حرکت های اخیر که می توان از قالب تئوریک حاضر برای تبیین آن استفاده کرد، تجمع نوجوانان دهه هشتادی در یک پاساژ در تهران و شبیه به همین حرکت در مشهد می باشد، حرکت این نوجوانان به واقع ناشی از تضاد و تشتت بین دو گونه ی فرهنگ یعنی سنت و مدرنیسم است. اما با وجود تقابل سنت و مدرنیته، جامعه ی ما اکثریت مسلمانند و اشتراک دینی در جامعه، در کنار اشتراک فرهنگ ملی در پهنه ی یک سرزمین، تخاصم و تزاحم فرهنگی را به حداقل می رساند. فرهنگ ما از مجموعه ای از خرده فرهنگ های مختلف تشکیل شده است، اما نه مانند فرهنگ غربی که هر کدام با یکدیگر سال های طولانی در تزاحم و خشونت بوده اند، بلکه جامعه ی ما از فرهنگی ایرانی و اسلامی برخوردار است که سال ها در کنار هم همزیستی داشته اند. به این معنا که در بیش از نود درصد جامعه، این انسجام فرهنگی به پویایی و توسعه ی فرهنگی کمک شایانی کرده و منازعه را به حداقل می رساند. «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم»(حجرات:13)
منبع: سایت بصیرت [ شنبه 95/7/17 ] [ 3:18 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در حال حاضر هیأت هایی به وجود می آورند که سخنران آن یک فرد عادی است، گاهی هم به او لقب مهندس یا دکتر داده می شود و با تبلیغات هم به رخ مردم کشیده می شود. گاهی اصلا درس حوزوی هم نخوانده است، مطالعات تاریخی هم ندارد و حدیث شناس هم نیست. یکی از مطالب مهم ما بحث حدیث شناسی است و سخنران مذهبی باید علوم حدیث را بداند، بر مطالب پیرامون آن مسلط باشد، اهل معنا و اهل البیتی باشد.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی
با فرا رسیدن ایام محرم و صفر به رسم هر ساله بازخوانی قیام امام حسین (ع) و همچنین مقصود ایشان و بطور کلی دین مبین اسلام توسط روحانیت روشنگر انجام می گیرد؛ عامل مهمی که حیاتی دوباره به اسلام حقیقی می بخشد و به بهترین وجه در کلام امام خمینی (ره) نمودار است: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». درباره اهمیت این مسئله، خبرنگار فرهنگی پایگاه بصیرت گفتگویی را با حضرت آیت الله دکتر روح الله قرهی (مد ظله العالی) مؤسس حوزه علمیه امام مهدی(عج) ترتیب داده که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.
*کیفیت عزاداری در ماه محرم چگونه باید باشد؟
عزاداری یکی از نکات بسیار مهم در دین ما است و این عزاداری ها اسلام را حفظ کرده است. همانطور که امام راه حل (ره) فرمود: این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته و تقوی القلوب است. همان گونه که در شرایط امروز می بینید دشمن این همه کارهای ضد فرهنگی انجام می دهد که جوانان عزیز ما را به سمت ابتذال و گناه بکشاند، اما محرم و صفر و همین عزاداری ها سبب آرامش قلوب می شود. همانطور که خداوند در آیه 32 از سوره حج می فرماید: وَ مَنْ یُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوی القلوب. هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانهی تقوای دل های آنها است.
هر کس نشانه های نائل را بزرگ بدارد ،علامت تقوی قلب ها است. خود شعائر این خصوصیت را دارد، چون شعائر به معنای علامت است نشانه های الهی در همین عزاداری ها است، چرا که عزادری های عاملی برای تقوی قلوب می شود.
مردم به خاطر ولایت، محبت و مودت اهل بیت (ع) به دین و آرمان های خود روی می آورند، چون یکی از خصوصیات هیات،عزاداری و سخنرانی ها همین روشنگری دینی است که در آن راجع به این که آرمان های حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) چه بود؟ چرا قیام کرد؟ صحبت می شود، حضرت فرمودند من برای دنیا قیام نکرده ام، بلکه من برای وجود دین قیام کرده ام. مردم متوجه می شوند این فرمایش وجود مقدس ابی عبدالله الحسین(ع) که فرمود: " إنی لم أخرج أَشِراً ولا بَطراً ولا مُفسداً ولا ظالماً، وإنّما خَرَجْتُ لطَلب الإصلاح فی أمّة جدّی رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم، أُرید أن آمر بالمعروف وأنهى عن المُنکَر وأسیر بسیرة جدّی وأبی علیّ بن أبی طالب علیه السلام."
در واقع حضرت فرمودند: اقدام ما از سر طغیان و برای رسیدن به خوشی نیست. این اقدام، یک اقدام فساد برانگیز در جامعه و امت اسلامی هم نیست، بلکه تنها هدف من اصلاح در امت جدم است. من می خواهم فریضه امر به معروف و نهی از منکر را احیا کنم و همان راهی را که جدم رفتند، ادامه بدهم. وقتی خطبای بزرگورا این مطالب را توضیح می دهند و هنگامی که مردم به سوی این معارف الهی روی می آورند دشمن متوجه می شود که محرم، صفر و عزاداری های یک عامل بسیار خوبی برای بازگشت جوانان به سمت خدا است. این نهضت سراسر نور است، همانطور که حضرت ابا عبدالله (ع) در اولین برخورد با سپاه حُر می فرمایند: «أَیـُّهَا النّاسُ فَإِنَّکُمْ إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ وَ تَعْرِفُوا الْحَقَّ لاَِهْلِهِ یَکُنْ أَرْضی لِلّهِ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّد(صلی الله علیه وآله وسلم) أَوْلی بِوِلایَةِ هذَا الاَْمرِ مِنْ هؤُلاءِ المُدَّعینَ ما لَیْسَ لَهُمْ وَ السّائِرینَ بِالْجَوْرِ وَ العُدْوانِ.» مردم از خدا بترسید، حق را برای اهلش بشناسید که این برای خشنودی خدا بهتر است، ما اهل بیت به خاطر همین به ولایت و رهبری آمده ایم که این مدعیان نالایق و عاملان جور، دشمنی و تجاوز را کنار بگذاریم، یعنی مردم بدانند که دنیای آنها دنیای حسنه نیست، بلکه دنیای ظلم و جور است و این که معصومین هم برای دنیا آمده اند و این آیه شریفه که به دعای قرآنی در بین مردم مشهور است که حتی در قنوت می خوانیم رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ که در آن هم دنیای حسنه را طلب می کند و هم آخرت حسنه را، بنابراین باید در مفاهیم این قیام تدبر کنیم.
*آیا دشمن برای مقابله با اسلام، سراغ محرم و صفر هم می رود؟ یعنی آیا برنامه هایی برای تحریف محرم و صفر و عزاداری ها دارد؟
هنگامی که دشمن متوجه شد که جوانان عزیز ما با شنیدن این معارف و اشک بر اباعبدالله الحسین(ع) به سوی دین باز می گردند و شور و شعور دو بال برای بازگشت به سوی پرودگار عالم است، بنابراین تا زمانی که جوانان زیر پرچم امام حسین (ع) سینه می زنند، دشمنان به اهدافشان نمی رسد. چه کاری باید بکنند یکی این که این همه کار کردند 10 ماه کار کردیم یک محرم و صفر آمد و همه کارهای آن ها را به هم ریخت. دشمن چاره اندیشی می کند که چه کار کند تا به اهداف خود برسد به این نتیجه می رسند که به مسایل عزاداری ورود پیدا کنند. یکی از این کارها از بین بردن محرم و صفر است، یعنی برنامه هیات را از بین ببرند. یکی از راه های آن ها وهابیت است که با تبلیغات سوء در مجالس عزاداری قصد گمراه کردن جوانان را دارند. حالا که دیدند جوانان و مردم ریشه شان با حب اهل بیت (ع) گره خورده است، می خواهند در خود عزاداری نفوذ پیدا کنند، همانطور که رهبر معظم انقلاب مسئله نفوذ را مطرح می کنند، واقعیتی است که دشمن در همه عرصه ها می خواهد اصل را نابود کند حال اگر دید اصل نابود شدنی نیست، بهترین راه نفوذ است. ثمره نفوذ این که آن چیزی که حقیقت بود را کنار بگذارند و چیز دیگری را جلوه بدهد که محتوای قبل را نداشته باشد. به عنوان مثال عزاداری بدون محتوا باشد. آن ها می خواهند آرام آرام اشک و سوز دل را نیز از انسان بگیرند. یکی از راه های منتخب دشمن این بود که ابزار آلات موسیقی به هیات ورود پیدا کند این سبب می شود آن سوزی که در سینه زنی ها داریم کنار رود. مسئله دیگر در اشعاری است که توسط مداحین خواند می شود. در محرم های پیشین اشعاری می خوانند که محتوای پر مغزی داشت که مردم را دعوت به هیهات من الذله می کردند تا مراقب باشند دشمن مسلط نشود، امر به معرف و نهی را در اشعار بیان می کرند، اما هدف دشمن این است که اشعاری بسیار سبک و بی محتوا که به چهره و سیمای اهل بیت اشاره می کند را در مجالس یخوانند و وقتی با سبک ترانه آیات قرآن را بخواند دیگر آن آیات اثری نمی گذارد. دشمن بسیار موذیانه و با جنگ نرم وارد می شود طوری که کسی متوجه نشود.
مسئله دیگر که دشمن به آن اهتمام دارد محتوی داستان کربلا و چرایی آن است، که همه تلاش دشمن این است که این چرایی های نهضت عاشورا در هیات بیان نشود. در واقع دشمن قصد دارد هیات حقیقی و عزاداری صحیح را از ما بگیرد.
*نظر شما درباره این که مقام معظم رهبری اشاره داشته اند که برخی ها به دنبال این هستند، هیئت ها و مساجد را به سوی غیر سیاسی و بیگانه بودن با انقلاب اسلامی سوق دهند، چیست؟
خیلی از خطبه های ابا عبدالله (ع) و اصل قیام حضرت سیاسی است، افرادی که می گویند عزاداری را سیاسی نکنید باید به آن ها پاسخ داد مگر دین ما از سیاست جداست، سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست، این حرف بسیار غلطی است و همان چیزی است که یهود ملعون و صهیونیسم جهانی می خواهد.آن ها وقتی دیدند که اصل دین را نمی توانند از بین ببرند، در دین نفوذ کردند یکی از جلوه های این نفوذ هم این است که می خواهند دین را از سیاست جدا کنند. مسئله دیگر این است که انقلاب ما در راستای سیاست های دینی قیام کرد.
طبیعی است که دشمن امروز ناراحت باشد از اینکه زمام دین و تشیع به دست علمای ربّانی افتاده است. لذا می آید با تعابیری همچون امام حسین (ع) را سیاسی نکنید، نفوذ می کنند. در پاسخ به این افراد باید گفت که چقدر احمق تشریف دارید، خود ابا عبدالله الحسین(ع) می فرماید: من برای ظلم قیام نکرده ام، من علیه ظلم و فساد قیام کرده ام. ابا عبدالله الحسین(ع) در خطبه های خود تبیین می کند که ما برای سیاست دینی قیام کرده ایم و دین چیزی جز سیاست نیست. بنابراین مشخص است که این خط دهی از جای دیگر است. وقتی نمی توانند عزاداری را از بین ببرند، شیعه انگلیسی درست کردند و مرجع سازی کردند، چرا که دیدند همه چیز در دست مرجعیت است، به ویژه امروز که چیزی به نام امام در جامعه تشیع وجود دارد. طبیعی است که امروز دشمن برای این که از همین سیاست دینی ضربه مهلکی خورده است، می گوید ما نباید مطالب عزاداری را با سیاست همراه کنیم در حالی که باید پرسید مگر ابا عبدالله الحسین(ع) را برای حکومت دعوت نکردند؟ مگر آن همه نامه برای این نبود که شما بیا و برای ما سرپرست باش و حکومت کن. آن هایی که این مطالب را می گویند و افرادی که طوطی وار حمایت می کنند به خاطر این است که راجع به قیام ابی عبدالله الحسین(ع) تحقیق نکرده اند، البته دشمن تحقیق کرده و از روی عمد این ها را می گوید، اما به افرادی که کورکورانه پذیرفته اند باید گفت که از قیام ابی عبدالله (ع) شما اطلاعی ندارید به همین خاطر است که ما فریاد می زنیم که تاریخ را مطالعه کنید و بدانید که اهداف ابی عبدالله (ع) چیست. اینکه می گوییم در هیئت ها باید شور و شعور همراه هم باشد به خاطر این است که این سخنان باطل را بشناسند و نپذیرند. وقتی ماه محرم فرا می رسد انتظار داریم آسیب های اجتماعی کاهش پیدا کند، برای آنکه جامعه ما در مسیر حسینی و علوی گام بردارد و مسئولان و عزاداران نگاهی حسینی داشته باشند چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟
اهداف برپایی هیئت و عزاداری کردن در طول تاریخ را مطالعه کنیم. اولین عزادارن و برپاکنندگان هیات خود حضرات معصومین (ع) هستند و اولین مجالس عزاداری به طور رسمی در شام به دست حضرت زین العابدین(ع) و حضرت زینب (س) به وجود آمد تا که اهداف این قیام فراموش نشود. اگر بنا باشد که هیات باشد از این باب که فقط دور هم باشیم و وقتی را بگذاریم، قطعا از اهداف قیام فاصله گرفته ایم، لذا پیشنهادم این است که روحانیون محترم حتما مطالعه تاریخی بسیار قوی داشته باشند. در هیات اولین مرحله که باید مورد توجه قرار بگیرد و تبیین اهداف و نظرات معصومین بالاخص ابا عبدالله الحسین(ع) است که اگر غیر از این باشد، قطعا به انحراف کشیده می شود. حتی ممکن است خدایی ناکرده در مباحث اخلاقی هم به انحراف کشیده شوند.
نکته دوم این است که ما نباید سازمان دهی را به معنای دولتی کردن بدانیم، اما رها کردن را هم چیزی خوبی نمی دانیم. اگر ارگانی مانند سازمان تبلیغات اسلامی مجوز داده یا مطالبی را ارائه می دهند نه از این باب که قصد دولتی کردن عزاداری ها را داشته باشند این کارها فقط به خاطر این است که سازمان دهی شود تا خدای ناکرده به انحراف نرود. دشمن وقتی دید نمی تواند به راحتی نمی تواند هیات را از بین ببرد، از نفوذ استفاده کرد، در هیأتی که نفوذ باشد، شور به تنهایی وجود دارد، این شور را به سمتی می برند که اشک، ناله و فغانی نباشد و به سمت و سیاقی ببرند که خودشان می خواهند و بعد هم او را به عنوان یک هیئت خوب جلوه بدهند. کما این که در خارج از کشور دیده ایم که چون نماز را نتوانستند از بین ببرند، آمدند یک زن را امام جماعت قرار دادند، در برخی از کشورهای عربی طفلی که پنج یا شش ساله است را امام جماعت قرار می دهند این ها همه برنامه هایی است که می خواهند با نماز، نماز را از بین ببرند. به عنوان مثال مسجد النبی آن وهابی ملعونی که به عنوان امام جماعت ایستاده است وضویش باطل می شود و اعلام می کنند که می رود تا تجدید وضو کند و اعلام می کنند که رفته وضو بگیرد و مجددا برگردد، مردم بیچاره هم ایستاده اند تا امام جماعتشان مجددا وضو بگیرد و برگردد. آن ها این کارها را برای به سخره گرفتن نماز و عبادت انجام می دهند، چون می بینند نمی توانند اصل نماز را ضایع کنند.
موضوعی که روی آن تاکید بسیاری دارم این که امروز دشمن می خواهد بگوید هیئت و حسینیه داشتن و یاد امام زمان (عج) خوب هستند، اما بدانید که انقلاب هیچ ارتباطی با امام حسین(ع) و امام زمان(عج) ندارد. در واقع دشمن قصد جداسازی دارد، چون تنها گروهی که از طریق هیات و روضه ها توانستند استعمار را به چالش بکشانند همین انقلاب اسلامی است، لذا آنها می خواهند انقلاب اسلامی را به چالش بکشند و هیئت هایی را درست می کنند که بدون محتوا باشد. نمی خواهم بگویم همه افراد مکلّا آدم های خدای نکرده بدی هستند، یا ما انحصار طلبیم و می خواهیم همه چیز را روحانیت بیان کنند، اما به نظر می رسد دسیسه های در کار است و همان طورکه حضرت امام(ره) فرمود تا جایی که روحانی وجود دارد به هیچ عنوان کسی نمی تواند، امام جماعت باشد. در حال حاضر هیأت هایی به وجود می آورند که سخنران آن یک فرد عادی است، گاهی هم به او لقب مهندس یا دکتر داده می شود و با تبلیغات هم به رخ مردم کشیده می شود. گاهی اصلا درس حوزوی هم نخوانده است، مطالعات تاریخی هم ندارد و حدیث شناس هم نیست. یکی از مطالب مهم ما بحث حدیث شناسی است و سخنران مذهبی باید علوم حدیث را بداند، بر مطالب پیرامون آن مسلط باشد، اهل معنا و اهل البیتی باشد. متاسفانه اخیرا بسیار دیده ایم که گاهی یک جوان مداح که مداحی اش خیلی درست نیست، واعظ می شود و سخنرانی می کند که این خیلی افتضاح است که او چیزهایی را برای جوانان بیان می کند که اصلا وجود خارجی ندارد و ما هر چه در کتب تاریخی و منابع اصلی تفحص می کنیم، چنین چیزهایی را نمی یابیم. محرم و صفر ما را دعوت کرده که به اسلام حقیقی برگردیم. اسلام حقیقی و اسلام ناب محمدی (ص) که امام راه حل عظیم الشان نیز فرمودند. هدف از قیام ابی عبدالله(ع) و برگزاری عزاداری در ماه محرم و صفر بازگشت به اسلام حقیقی اسلام ناب محمدی می باشد.
با تشکر از حضرت آیت الله قرهی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند. مصاحبه از: سید محمد مشکوة الممالک منبع: سایت بصیرت [ شنبه 95/7/17 ] [ 3:17 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
این پدر و مادرها با چه آرمانی این جوان را فرستادند؟ اینها مهم است، به اینها توجّه کنید؛ خیلیها سعی میکنند اینها را مکتوم نگه دارند. آرمانشان اسلام بود، آرمانشان خدا بود، آرمانشان حکومت دینی و اسلامی بود؛ این بود که این جوان را میکشاند میبرد جبهه. قضیه قضیهی دین بود، قضیهی آرمان الهی بود، قضیهی حاکمیت اسلام بود، قضیهی انقلاب بود، اسلام انقلابی بود که اینها را میکشاند.
پایگاه بصیرت / بیانات در دیدار اعضای ستاد کنگرهی شهدا
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگرهی شهدای استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی که در تاریخ 5 مهر 1395 برگزار شده بود، صبح امروز یکشنبه در مصلای امام خمینی(رحمهالله) یاسوج منتشر شد. حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، هدف از جنگ نرم و پنهان دشمن را «دور کردن مردم از عرصهی جهاد و مقاومت، بیاعتنا کردن آنها به آرمانها و تصرف فضای فکری و روحی کشور» دانستند و خاطرنشان کردند: ملت ایران با مقاومت و ایستادگی خود، قدرتهای جهانی را در بسیاری از اهدافشان ناکام کرده و سلطهگران با ابزارهای فراوان، تبلیغات هنگفت و گویندگان سخن به مزد و همچنین فشارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی، در تلاش برای مأیوس و از صحنه خارج کردنِ ملت هستند. متن محوربندی شده پیام بدین شرح است:
*** بسماللهالرّحمنالرّحیم (1) و الحمد ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیدنا محمّد و آله الطّاهرین.
بحمدالله جلسهی ما معطّر است به عطر شهادت. برادرانی که از دو استان کهگیلویه و بویراحمد و استان خراسان شمالی تشریف دارید، به نام شهیدان و به یاد شهیدان و برای خدمت به شهیدان همّت گماشتید و امروز هم لطف کردید به اینجا تشریف آوردید. انشاءالله که خداوند شما را مأجور بدارد و نیتهای شما را و عزم راسخ شما را مستمر و مستدام بدارد و از شما این خدمات و این تلاشها را قبول کند و منافع این خدمات باارزش فرهنگی انشاءالله عاید و واصل به مردممان بشود که امروز خیلی هم به آن احتیاج دارند.
یاد شهیدان کهنه نخواهد شد چون دو مجموعهای که تشریف آوردهاید از یک جنس هستید، از این جهت، ما صحبت با [هر دو] مجموعه را یک صحبت قرار دادیم؛ چون ذکر شهیدان و یاد شهیدان است و برکت شهیدان انشاءالله بر این جمع و این صحبت منتشر و مشتمل خواهد بود. با اینکه از پایان دفاع مقدّس قریب سی سال - 28 سال - میگذرد، در عین حال یاد شهیدان و نام شهیدان کهنه نخواهد شد، گم نخواهد شد. علّت هم این است که خدای متعال فرموده است: اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم؛(2) زندهاند دیگر. کمااینکه شهدای تاریخ هم اینجور هستند؛ اینهمه علمای بزرگ، شخصیتهای بزرگ، سیاسیون بزرگ در طول تاریخ وفات یافتند و از دنیا رفتند و کمتر کسی از آنها در یادهای جامعه مانده، امّا شهدایی که شناخته شدند بهعنوان شهید، یادشان زنده است و زنده خواهد بود. شهدای ما هم همینجور هستند. یاد شهدا زنده است و باید هم این بقای نام و یاد شهدا را ما به صورت یک امر مهم دنبال کنیم. چون شهیدان حامل بشارتند: وَ یستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یحزَنون.(3) شهیدان به ما میگویند شما خوف و حزن نداشته باشید. دلسردی و نومیدی نداشته باشید. نعمت الهی را، لطف الهی را، برکات الهی را در مقابل چشم ما نگه میدارند و این آن چیزی است که ما امروز به آن احتیاج داریم.
تلاش استکبار برای تصرّف فضای فکری و روحی کشور و شکستن روحیه مقاومت امروز هدف جنگ نرم دشمن و جنگ پنهان دشمن، این است که مردم را از عرصهی جهاد و مقاومت دور کند، مردم را نسبت به آرمانها بیتفاوت کند؛ هدفشان این است. تبلیغات وسیعی که میلیاردها دارند خرجش میکنند، با این هدف انجام میگیرد که ملّت ایران را - که با مقاومت خود، با ایستادگی خود توانسته قدرتهای جهانی را، سلطههای بزرگ را در بسیاری از خواستههایشان ناکام بگذارد - مأیوس کنند و از صحنه خارج کنند؛ هدف این است. حتّی اگر فشار اقتصادی هم میآورند، هدف این است؛ اگر فشار سیاسی هم میآورند، هدف این است؛ اگر فشار امنیتی هم میآورند، هدف این است. اینکه ما خیال کنیم دشمن یک جنگی را میخواهد شروع کند و یک بخشی از کشور را تصرّف کند، اینها یک چیزهای قدیمیای است؛ امروز اینها مطرح نیست و دشمن این را نمیخواهد. امروز دشمن اگر هم به فرض، یک کار نظامی را انجام میدهد، با آن هدف است؛ با هدف تصرّف فضای فکری و روحی کشور است؛ [اگر] کار اقتصادی میکنند به این نیت است؛ [اگر] کار امنیتی میکنند، کار روانی میکنند، از فضای مجازی استفاده میکنند، از ماهواره استفاده میکنند، از رادیوها و تلویزیونها استفاده میکنند، از مبلّغان دهانبهمزد و سخنبهمزد در اطراف دنیا استفاده میکنند، همه با این هدف است.
یاد شهیدا؛ موجب ایستادگی ملت خب، در یک چنین شرایطی آن چیزی که میتواند ملّت را سَرپا نگه دارد، در آنها شوق و طراوت به وجود بیاورد، یاد شهدا است؛ یعنی از جملهی عوامل مهم، یاد شهدا است؛ لذاست که مسئلهی یادبود شهدا و این کنگرههای بزرگی که برای شهدا تشکیل میشود، خیلی مهم است؛ اینها خیلی باارزش است. گزارشهایی که آقایان دادید؛ چه برادرانی که دربارهی اقدامات در کهگیلویه و بویراحمد صحبت کردند، چه برادرانی که دربارهی اقدامات در خراسان شمالی صحبت کردند، این اقدامات خوب است. البتّه همهی اینها یکوزن نیستند، بعضی از اقدامات خوب است، بعضی خوبتر است، بعضیها تأثیرات عمیقتری دارد، بعضیها آنجور نیست؛ ولی بههرحال نگاهبانی یاد شهدا امروز یک وظیفه است.
توجه به ویژگیهای سبک زندگی شهدا چند نکتهی اساسی در اینجا هست که باید به اینها توجّه کرد. یکی این است که ما در بیان زندگینامهی شهیدان سعی کنیم خصوصیات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است. خب، هیجان جنگ و رفتن در میدان جنگ یک مسئله است که چیز باارزشی است که کسانی جانشان را کف دست بگیرند و بروند بجنگند؛ لکن روحیات، خصوصیات زندگی، سابقه و پشتوانهی فکری و اعتقادی شخص هم یک مسئلهی دیگری است که این خیلی مهم است. این شهیدی که شما از یاد او و فداکاری او و شهادت او در میدان جنگ به هیجان میآیید، در داخل زندگی خانوادگی چهجوری مشی میکرده، در محیط عادی زندگی چهجوری عمل میکرده؛ اینها خیلی مهم است؛ یا نسبت به مسائلی که امروز برای ما مهم است، اینها چهجوری عمل میکردهاند.
شهدا و مبارزه با اسراف فرض بفرمایید که ما امروز در مورد اسراف، در مورد تعرّض و تجاوز به اموال بیتالمال، دربارهی اَشرافیگری حسّاسیت نشان میدهیم، یعنی [اینها] چیزهایی است که امروز برای مجموعهی دلسوز جامعهی ما مسائل مهمّی است، مسائل مطرحی است؛ این شهدای عزیز ما آن روزی که زنده بودند و زندگی میکردند در داخل شهرهایشان، در داخل خانوادههایشان، نسبت به این قضایا چهجوری بودند.
شهدا و مراقبت از بیت المال تلویزیون یک برنامهای را دیروزپریروزها پخش میکرد از بعضی از شهدا که بنده تصادفاً چند دقیقهای دیدم؛ آنچه دربارهی آن شهیدان گفته میشد، یا در وصیتنامهی آن شهیدان درج شده بود، انسان را واقعاً از عظمت روحی این شهید متحیر میکند. میگوید من درس خواندم و میترسم که این درس خواندن من - که خرجی برایش شده و هزینهای شده - تحمیل بر بیتالمال بوده و این به گردن من باشد؛ وقتی که من شهید شدم موتور گازی من را بفروشید، پولهای بانک من را بگیرید، بروید بدهید به بیتالمال بهجای آن! اینها درس است؛ اینها درس است.
شهدا و چگونگی ازدواج و همسرداری وضعِ عادی زندگیکردن شهدا چهجوری بوده؟ فرض بفرمایید ازدواجشان؛ در این خاطرات شهدا که زندگینامهی شهدا [است] - حالا تا آن مقداری که بنده دیدهام و خواندهام و نگاه کردهام - در چند مورد بحث ازدواج اینها مطرح میشود؛ چگونگی ازدواج اینها، رفتار اینها در گزینش همسر - دنبال چهجور همسری بودند - بعد مراسم ازدواج، بعد نوع رفتار با خانوادهها، اینها همه قلّههای اخلاق اسلامی است. امروز ما گرفتاریم؛ ما امروز به این چیزها احتیاج داریم.
شهدا؛ الگویی برای چگونه زیستن امروز جوان ما برای ازدواج، برای گزینش همسر چهجوری فکر میکند و چهجوری باید فکر کند؟ آن الگو را باید در مقابل او نگه داشت؛ اینها الگو هستند، شهدای ما الگو هستند. گاهی بعضیها پیش ما شکایت میکنند که ما الگو به جوانهایمان نشان نمیدهیم؛ خب، این هزاران الگو؛ 3000 الگو در این استان، 1800 الگو در این استان، و هزاران الگو در استانهای گوناگون، اینها را برجسته کنید؛ سیمای منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. من البتّه با این آلبوم و مانند اینها مخالفتی ندارم امّا کار [اصلی] اینها نیست؛ بیان آنچه اینها در زندگیشان عمل میکردند، چهجوری عمل میکردند، چهجوری رفتار میکردند، چهجوری خرج میکردند، به وظیفه چهجوری نگاه میکردند، این یکی از آن مسائل بسیار مهمّی است که میتواند الگوسازی کند.
رسالت هنرمندان نسبت به پرداختن به زندگی شهدا هنرمندان ما بیایند به میدان، هنر نگارش، هنر تصویرسازی متنی و کتابی، اینها خیلی چیز مهمّی است. فقط دنبال فیلم [نباشند]؛ فیلم خوب است، فیلم خیلی لازم است، بنده بارها هم تکیه کردم و توصیه کردم، الان هم توصیه میکنم لکن این تکیه روی فیلم ما را از کتاب غافل نکند. اگر چنانچه افرادی که اهل نگارشند، اهل قلم خوب هستند، اهل ذوق در این معانی هستند، بنشینند تصویرسازی کنند، کتابهایی کوتاه که جوان حوصله کند بخواند، اینها را بسازند، کتاب تولید کنند؛ لازم نیست اغراق بکنند، لازم نیست خلاف واقع بگویند، همانی که هست را بدرستی بیان کنند، به زیبایی و شیوایی بیان بکنند؛ این، دلها را جذب خواهد کرد؛ افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین، این یک نکته است که ما زندگی شهیدان را، سبک زندگی شهیدان را، برای جوانهایمان، برای نسلهای رو به آیندهمان تصویر کنیم، ترسیم کنیم، به آنها نشان بدهیم که ببینند چه بود و چه شد.
ضرورت شناخت ابعاد مختلف جنگ تحمیلی چون جنگ تحمیلی که در واقع دفاع مقدّس بود، این یکچیز کوچکی نبود؛ ما هنوز هم بعد از گذشت سالها، ابعاد مهمّ این جنگ را درست نتوانستیم برای مخاطبین خودمان تشریح کنیم؛ یک جنگ بینالمللی بود، یک جنگ بینالملل بود علیه اسلام، علیه حاکمیت اسلام، علیه امام بزرگوار؛ یک جنگ اینجوری بود. حالا قلّهی آن و بهاصطلاح سرِ نیزه را آن بدبختِ بیعقلِ بعثی صدّام قرار داده بودند وَالّا پشتسر او، عقبهی او دیگران بودند؛ کسانی که به او کمک میکردند، کسانی که به او راه نشان میدادند، کسانی که وسایل کار او را برایش فراهم میکردند؛ اگر یک وقتی هم احتمالاً سست میشد، تقویتش میکردند که نگذارند [ضعیف شود]؛ ما با یک چنین جنگی مواجه بودیم. اینهایی که توانستند کشور را از یک چنین بلیهای نجات بدهند، چه کسانی بودند؟ این برای جوان امروز ما مهم است. اینها چه کسانی بودند که توانستند کشور را نجات بدهند و در وسط میدان بروند؟ اینها مهم است. بنابراین این یک نکته است که بایستی رفتارشناسی این جوانها برای مخاطبین امروز روشن باشد.
آرمان شهدا چه بود؟ یک مسئلهی دیگر بحث آرمانهای اینها است. خب، آرمان جوانها چه بود؟ اینهایی که رفتند جنگیدند با چه اهداف بلندی رفتند جنگیدند؟ آیا مسئله فقط یک جنگ ارضی و مرزی و مانند اینها بود که دشمنی متعرّضِ مرزهای ما شده و ما میخواهیم دشمن را عقب بزنیم؟ فقط این بود؟ آرمان پدر و مادرها چه بود؟ این پدر و مادری که این جوان را تربیت کرده، حاضر نیست یک خار به پای این جوانش برود، حاضر نیست این جوان اندک بیماری پیدا کند، این جوان را همین طور میفرستد به طرف جبهه، درحالیکه خیلی مطمئن نیست که او برخواهد گشت؛ این خیلی مهم است. این پدر و مادرها با چه آرمانی این جوان را فرستادند؟ اینها مهم است، به اینها توجّه کنید؛ خیلیها سعی میکنند اینها را مکتوم نگه دارند. آرمانشان اسلام بود، آرمانشان خدا بود، آرمانشان حکومت دینی و اسلامی بود؛ این بود که این جوان را میکشاند میبرد جبهه.
تبلور آرمانهای شهدا در وصیتنامهها کسی که باور ندارد، وصیتنامهها را نگاه کند؛ اینکه امام بزرگوار توصیه میکردند که پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند، بروید یک بار هم این وصیتنامهها را بخوانید؛ این بهخاطر این است که این وصیتنامه نشان میدهد که این جوان برای چه آمده؛ چه جاذبهای، چه مغناطیسی او را حرکت داده؛ از هوسهای جوانی بگذرد، از درسش بگذرد، از دانشگاهش بگذرد، از محیط راحت زندگی کنار پدر و مادر بگذرد، بیاید در سرمای منطقهی غرب یا گرمای منطقهی خوزستان، آنجا با دشمن بجنگد و جانش را کف دستش بگیرد. جنگیدن با دشمن هم از دور یک چیز آسانی به نظر میآید؛ تا کسی نرود آنجا، صدای توپ و تفنگ و انفجار و مانند اینها را نبیند و نشنود، درست درک نمیکند که چه خبر است. این جوان پا میشود میرود آنجا، جانش را کف دستش میگیرد، از خطرات عبور میکند، برای چه؟ این در وصیتنامهها منعکس است؛ برای خدا، برای امام، برای حجاب. دیدید در وصیتنامههای شهدا چقدر دربارهی حجاب توصیه شده؛ خب، حجاب یک حکم دینی است؛ این آرمان شهیدان فراموش نشود. اینجور نباشد که تصوّر بشود «فقط یک جنگی بود مثل جنگهایی که بقیه دارند در دنیا میکنند؛ بالاخره هر کشوری دشمنی دارد، گاهی جنگی اتّفاق میافتد، جوانهایی میروند در جبهه و میجنگند؛ کشته میشوند یا زنده بر میگردند یا مجروح برمیگردند؛ اینها هم مثل آنها»، این نبود قضیه؛ قضیه قضیهی دین بود، قضیهی آرمان الهی بود، قضیهی حاکمیت اسلام بود، قضیهی انقلاب بود، اسلام انقلابی بود که اینها را میکشاند.
صبر و ایستادگی خانوادههای شهدا به خاطر رضای خداوند پدر و مادرها هم همینجور؛ پدر و مادرها اگر برای خاطر خدا نبود، اگر به امید لطف الهی و فیض الهی نبود، چطور حاضر میشدند اجازه بدهند جوانشان برود میدان جنگ؛ و بعد هم صبر کنند. بنده بارها به خانوادههای شهدا، به پدر و مادرها این را عرض میکنم و میگویم این صبر شما [بود] که موجب شد این حرکت، این شعلهی مقاومت و مبارزهی در راه حق فرو نخوابد و از بین نرود؛ صبر پدر و مادرها بود وَالّا اگر پدر و مادرها، وقتی جوانشان رفت و شهید شد، آه و ناله و گریه و شکایت و دعوا [ میکردند] و اینور و آنور [گله میکردند]، خب خانوادهی بعدی جوانشان را نمیفرستادند. این خانوادههای شهدا بودند، این روحیهها بود [که انقلاب را حفظ کرد]؛ روحیهی ایثار، گذشت.
خاطره ای از گریه امام برای خانواده شهدا من شاید این خاطره را بارها گفته باشم - البتّه خاطره فراوان است، صدها جا، شاید خیلی بیشتر از این - در یکی از شهرها که زمان ریاست جمهوری رفته بودم. بعد که سخنرانی کردم و برگشتم بیایم، مردم دوروبر ما اجتماع کرده بودند و اظهار محبّت میکردند، من هم میرفتم طرف ماشین که سوار بشوم، شنفتم که یک خانمی از پشت سر در وسط جمعیت مرتّب صدا میزند و اسم بنده را میآورد. فهمیدم کار مهمّی دارد؛ ایستادم. گفتم بگذارید این خانم بیاید ببینم چهکار دارد که در این جمعیت اینجور داد میکشد. آمد جلو، گفت که آقا پسر من اسیر شده بود - به نظرم، حالا درست یادم نیست، شاید گفت تنها پسرم؛ احتمال میدهم گفت تنها پسرم - چند روز پیش اطّلاع پیدا کردم که در اسارتگاه شهید شده؛ به امام بگویید که - شاید مثلاً به این تعبیر، حالا جزئیاتش یادم نمانده، البتّه یادداشت کردهام، بارها هم گفتهام - فدای سرتان؛ و اگر باز هم پسر داشته باشم، باز هم میفرستم. این پیغامی بود که یک مادر [شهید گفت]. ببینید این روحیه را! من آمدم به امام این را عرض کردم، امام گریهاش گرفت؛ از شنیدن این سخن و این احساس، اشک به چشم امام آمد. این روحیهها برای چه کسی بود، برای چه بود؟ جز برای خدا یک چنین چیزهایی را انسان نمیتواند مشاهده کند که مادر دو شهید بچّههایش را خودش ببرد داخل قبر بگذارد و گریه نکند! یا بخواهد از دوروبریهایش که گریه نکنند، بگوید من بچّههایم را در راه خدا دادهام، خوشحال هم باشد؛ اینها آن آرمان است.
آرمانهای شهدا را فراموش نکنیم بنابراین فراموش نشود که ما آرمان شهیدان را که عبارت بود از خدا و اسلام و اسلامِ انقلاب و حکومت اسلامی و حاکمیت دین، از یاد ببریم و قضیه را عادیسازی کنیم؛ [یا بگوییم] مثل بقیهی جنگهایی که بود؛ خب یک عدّهای کشته میشدند، یک عدّهای [زخمی یا اسیر]، در همهی جنگها بالاخره یک عدّه جوان کشته میشوند! اینجوری نبود قضیه. این هم این نکته.
ضروت ثبت خاطرات شهدا از زبان و پدران مادران آنها یک نکتهی دیگر هم - که حالا دیدم خوشبختانه در صحبت آقایان هم بود که توجّه به آن دارند - این است که از فرصت باقیمانده استفاده کنید برای گفتگو با پدر و مادرها. خیلی از پدر و مادرها از دنیا رفتهاند و این فرصت از دست ما و شما گرفته شده که ما ببینیم خاستگاه این جوان چیست. پدر و مادر وقتی حرف میزنند، نشاندهندهی این است که این جوان در یک چنین فضایی نشو و نما کرده؛ این خیلی مهم است. از لحاظ موقعیت اجتماعی، از لحاظ طبقهی اجتماعی، از لحاظ گرایشهای گوناگون معلوم بشود که در چه محیطی او پرورش پیدا کرده؛ علاوه بر اینکه میتواند جزئیاتی از زندگی شهید را هم برای ما روشن کند. این هم یک فایدهی دیگر است، این را از دست ندهید؛ پدر و مادرها را درک کنید. و بالاخره الان نزدیک سی سال از پایان جنگ میگذرد، خیلی از پدر و مادرها از دنیا رفتهاند، بعضی دیگر هم از پدر و مادرها در شُرف زوال و فنا هستند؛ شما وقت کمی دارید. این را یکی از فوریتها و اولویتها بدانید و در درجهی اوّل بروید سراغ پدر و مادرهایی که هستند و همسران شهدا - آن کسانی که همسر داشتند - یا برادران و خواهران؛ آنهایی که برادر و خواهر دارند. از آنها راجع به شهید، راجع به خُلقیات شهید، راجع به روحیات شهید بپرسید و اینها را در اختیار نسل جوان بگذارید.
ضرورت تقویت جنبههای محتوایی و تربیتی و هدایتی یادواره شهدا در این کنگرهها و این اجتماعات کارهای خوبی واقعاً انجام میگیرد. بعضی از این کارها کارهای چشمنواز است که خب خوب است، کارهای چشمنواز لازم است. نام مبارک شهدا، عکسهایشان، تصویرهایشان، بعضی از کلماتشان در بعضی از خیابانها یا معابری که انسان حرکت میکند، چشمنواز و لازم است؛ لکن از این مهمتر، آن مسائل محتوایی است. سعی بشود جنبههای محتوایی و تربیتی و هدایتی این یادوارهها تقویت بشود. هر یادوارهای که شما به وجود میآورید، یک تأثیر اساسی در یک جمع کثیری [میگذارد]. نمیگوییم حالا در همه، بالاخره افراد مختلفند، تأثیراتِ روی آنها هم جورواجور است؛ [امّا] لااقل در جمعی، در یک مجموعهای تأثیراتی خواهد گذاشت؛ از زبان آنها وضع جنگ و جبهه ترسیم بشود. یک جوان امروز، نوجوان امروز، [باید] بداند که وقتی ما میگوییم دفاع مقدّس، این دفاع مقدّس چه بود؟ این از زبان آنها [بیان شود]؛ کمااینکه بعضی از کتابهایی که نوشته شده که بنده هم یادداشتهایی در کنار بعضیهایش نوشتم، ازاینجهت خیلی خوب است که نشاندهندهی همین است که جزئیاتی که آنجا وجود داشته، آن ابتکارها، آن فداکاریها، آن غربتها، آن گذشتها، آن شهامتها و شجاعتهایی که افراد در حین عملیات و در قبل از عملیات انجام دادند، در آن لحظات سخت کارهایی که انجام دادند، اینها در بعضی از این نوشتهها خوب تصویر شده، خوب تبیین شده؛ اینها هم برای نسل جوان تبیین بشود.
انشاءالله که خداوند همهی شماها را موفّق بدارد. و امیدواریم که خداوند ما را هم به این فیض نائل کند که بتوانیم واقعاً بفهمیم مرتبت شهدا و منزلت شهدا را. و جامعهی ما را انشاءالله جامعهی شهدایی کند که اگر این شد، انشاءالله دنیا و آخرت برای کشور ما و مردم ما و جامعهی ما تأمین خواهد شد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
1) در این دیدار -که در چهارچوب دیدار دسته جمعی برگزار شد- دستاندرکاران برگزاری اوّلین کنگرهی ملّی 1880 شهید استان کهگیلویه و بویراحمد (که از 11 الی 15 مهرماه سال جاری برگزار میشود) و دستاندرکاران برگزاری نخستین کنگرهی بزرگداشت 3000 شهید استان خراسان شمالی (که از 24 تا 27 مهرماه سال جاری برگزار میشود)، حضور داشتند. در ابتدای دیدار، از اعضای ستاد برگزاری کنگرهی شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد، حجّتالاسلام والمسلمین سیدشرف الدّین ملک حسینی (نمایندهی ولی فقیه در استان و رئیس شورای سیاستگذاری کنگره) و آقایان سید موسی خادمی (استاندار و نایب رئیس شورای سیاستگذاری کنگره) و سرتیپ دوّم پاسدار یدالله بوعلی (فرمانده سپاه استان و دبیر کلّ کنگره) و از اعضای ستاد برگزاری کنگرهی شهدای استان خراسان شمالی، حجّتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی (نمایندهی ولی فقیه در استان و رئیس شورای سیاستگذاری کنگره) و آقایان محمّدرضا صالحی (استاندار و رئیس کنگره) و سرتیپ دوّم پاسدار سیدحسن مرتضوی (فرمانده سپاه استان و دبیر کلّ کنگره) گزارشهایی ارائه کردند. 2) سورهی آلعمران، بخشی از آیهی 169؛ «... زندهاند نزد پروردگارشان...» 3) سورهی آلعمران، بخشی از آیهی 170؛ «... و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوستهاند شادی میکنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین میشوند.» منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 95/7/12 ] [ 2:48 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
برداشتهای مختلف از یک گفتار یا رفتار شاید در عرصه انسانی طبیعی است. تفاوت در پیشفرضها، پیشآگاهیها، زاویهدیدها، عقلانیتها و حتی تعلقات و حب و بغضها یتواند منجر به تفاسیر مختلفی از فهم یک متن یا ماجرا گردد، اما نکته قابل ملاحظه در این میان آن است که باید برای رسیدن به فهم مشترک، فرآیندهایی را در فضای اجتماعی و سیاسی تعریف نمود تا به گفته حکیم انقلاب، سوءبرداشتها به مناقشه و درگیری و مایهی کدورت و دلچرکینی برادران مؤمن از یکدیگر بدل نشود!
اگر به رخدادها و حوادث سیاسی از منظر درسگیری و عبرتآموزی نگاه شود، شاید بتوان بخشی از عوارض نامطلوب مناقشات سیاسی را جبران کرد و گاه حتی تهدید را به فرصت تبدیل نمود. مناقشات حاصل از انتشار اخبار توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی به یکی از فعالین سیاسی کشور مبنی بر به صلاح نبودن حضور وی در عرصه انتخابات سال 96، برای چند روز فضای سیاسی کشور را به خود مشغول ساخت و تنشها و درگیریهایی را در فضای سیاسی به همراه داشت. حال با آشکار شدن اصل ماجرا و پایان یافتن مناقشات، میتوان به نکات فراوان و قابل تاملی در آن توجه نمود که در این مختصر تنها به 3 نکته توجه شده است: 1- در گام اول باید به علل ارائه شده توسط حکیم انقلاب اسلامی توجه کرد. معظمله در اینباره میفرمایند: «آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید.» این توضیح به خوبی نشان میدهد که علت چنین توصیهای جلوگیری از ورود فردی است که حضور آن در عرصه انتخابات موجب دوقطبی شدن رقابتها خواهد شد. دوقطبی که به واقع باید آن را دوقطبی مذموم دانست، چرا که همراه با خصومت و تنش و درگیری و بحران همراه خواهد بود و فضای انتخابات را از فرآیندی معقول و از نوعی "انتخاب" به تعصبی کور و عصبیت جناحی تبدیل کرده و فضا را برای نقشآفرینی دشمنان فراهم میآورد. نمونه برجسته این گونه دوقطبیسازی را میتوان در ماجرای فتنه 88 مشاهده نمود، که چطور فتنهگران بدون پایبندی به اصول رقابتی سالم و با تخریب و تهمت زدن و سیاهنمایی از رقیب، آنچنان نزد هواداران خویش تخم کینه و نفرت را پیش از انتخابات پاشیدند تا پس از شکست در انتخابات، فتنه و آشوب و اردوکشی خیابانی درو نمایند و در نهایت اساس انتخابات و قانون و نظام سیاسی را مورد هجمه قرار دهند و انتخاباتی که باید موجب تقویت وحدت ملی و قبت و امنیت سیاسی جامعه باشد را به معرکهای برای تضعیف نظام اسلامی بدل نمایند. در مورد اینکه حکیم انقلاب چه نشانههایی از دوقطبیسازی مذموم را در شرایط امروز مشاهده میکنند که برای جلوگیری از شکلگیری آن یکی از نامزدهای انتخاباتی را از ورود به عرصه انتخابات منع میکنند، باید در مقالهای مستقل بدان پرداخته شود که خارج از حوصله این نوشتار است. 2- نکته دیگر آنکه برداشتهای مختلف از یک گفتار یا رفتار شاید در عرصه انسانی طبیعی است. تفاوت در پیشفرضها، پیشآگاهیها، زاویهدیدها، عقلانیتها و حتی تعلقات و حب و بغضها یتواند منجر به تفاسیر مختلفی از فهم یک متن یا ماجرا گردد، اما نکته قابل ملاحظه در این میان آن است که باید برای رسیدن به فهم مشترک، فرآیندهایی را در فضای اجتماعی و سیاسی تعریف نمود تا به گفته حکیم انقلاب، سوءبرداشتها به مناقشه و درگیری و مایهی کدورت و دلچرکینی برادران مؤمن از یکدیگر بدل نشود! اگر این فرآیند تعریف و نهادینه نگردد و تربیت مناسب با آن در نظام تربیتی جامعه تولید نشود، هر روز باید منتظر مناقشهی دیگر بود که از ارائه تفسیرهای مختلف از گفتارها و رخدادها حاصل میآید. 3- نکته آخر آن که رجوع به حکیم فرزانه انقلاب اسلامی و دیدبان بزرگ انقلاب که همگی بر علم و تقوا و عدالت و بصیرت و تیزبینی او اذعان دارند، در امور حساس و مهم، یکی از شیوهها و سنتهای حسنهای است که میتواند روند تحولات سیاسی کشور را مبتنی بر حکمت و مصلحت جامعه اسلامی تنظیم نماید. این رجوع به جایگاهی است که بطور قطع از صلاحیت لازم برای این ارجاع برخوردار است، و بیان و کلام او نیز نه از جایگاه آمریت و اعمال نظر، بلکه از جایگاه حکیم مشفقی است که به مصالح فرد، کشور و امت بیش از دیگران آگاه است و سخن جز به حکمت و عدالت بر زبان نمیراند! کافی است نگاهی به تاریخ چنین رهنمودهایی در طول قریب به چهار دهه از تاسیس جایگاه ولایت فقیه داشته باشیم تا مشخص گردد که چگونه عمل به این رهنمودها موجب سعادت و عدم تبعیت از آن موجب شقاوت افراد شده است. این الگو هرچند به مذاق ولایتگریزان خوش نمیآید، و در این چند روزه نیز فرصت را برای هجمه علیه رهبری فراهم دیدهاند، اما حقیقت آن است که از ولایت، گریزی نیست و آنانی که در منظومه ولایت الهی خود را تعریف نکردهاند، دانسته یا نادانسته در دام ولایت طاغوت گرفتارند، هرچند تلون و تفننهای عقل خودبنیاد، مانع فهم این سرسپردگی باشد. [ دوشنبه 95/7/12 ] [ 2:47 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
طنز تلخ این فیلم، سکانس های پایانی آن است که در حالی که کاخ سفید محل اختفای امیر برکاوی رهبر تروریست ها، را در صنعا پیدا کرده است و در حال حمله هوایی به این مکان است، دغدغه دولت آمریکا را حفظ جان غیر نظامیان مطرح می کند!
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/محمدمهدی جعفری
قهرمان سازی یک از مهمترین اهداف هالیوود است. در بیشتر فیلم های آمریکایی معمولا وضعیت بسیار بغرنج و پیچیده ای نشان داده می شود که هیچ کس توانایی حل آن را ندارد، اما ناگهان یک آمریکایی به عنوان ناجی جهان وارد می شود و اوضاع را به شرایط عادی و صلح بر می گرداند. در نگاهی کلان تر آمریکا به عنوان قهرمان برای تمام بشریت معرفی می شود، به این ترتیب که دنیا گرفتار جنگ و ویرانی است و تنها آمریکا توانسته است خود را از این جنگ دور نگه دارد و رئیس جمهور و سایر مقامات آمریکا، جهان را نجات می دهند. در کنار این قهرمان سازی آمریکایی اما، دشمن سازی نیز از سوی هالیوود رواج پیدا کرده است و سازندگان این فیلم ها سعی دارند اسلام را به عنوان منبع خطر برای جهان معرفی کنند. البته به دلیل هراس از اعتراض افکار عمومی این مسئله را سعی می کنند به صورت ظریف نشان دهند و به عنوان مثال زمانی که منبع آشوب های جهان را مسلمانان معرفی می کنند در کنار آن سعی می کنند چند نفر مسلمان را ضد جنگ و صلح طلب نیز معرفی کنند.
[ شنبه 95/7/10 ] [ 2:29 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
این راهی که شما جوانان عزیزِ امروز ما انتخاب کردهاید، راه پُربرکتی است و شما با انتخاب این راه، ثروتی برای کشورتان تولید کردهاید. شما جوانها به معنای واقعی کلمه ثروت بزرگ کشورید. برای هر کشوری، هیچ ثروتی، هیچ منبع نیرویی ارزشمندتر از نیروی انسانی کارآمد و مؤمن و آزاده و سرافراز نیست؛ و امروز شما مصداق این نعمت بزرگ و این ثروت بزرگید؛ این را قدر بدانید.
پایگاه بصیرت / بیانات در دانشگاه علوم هوایی شهید ستاری
حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا صبح روز چهارشنبه (7مهر 95) در مراسم دانشآموختگی، تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه علوم هوایی شهید ستاری حضور یافتند. متن محوربندی شده پیام بدین شرح است: *** بسماللهالرّحمنالرّحیم (1) و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیدنا محمّد و آله الطّاهرین
به همهی شما جوانان عزیز و امیدهای آیندهی کشور تبریک عرض میکنم؛ هم به دانشآموختگانی که رسماً وارد عرصهی نیروهای مسلّح و ارتش جمهوری اسلامی شدند، و هم به ورودیهای جدید و سردوشیبگیران امسال که آغاز حرکت مبارک خودشان را امروز جشن گرفتند. همانطور که در سوگندنامه گفتید و شنیدیم، این راهی است نیکفرجام. حقیقتاً یکی از برترین مصادیق راه نیکفرجام، راهی است که شما انتخاب کردید.
تشکّر از فرماندهان دانشگاههای ارتش جمهوری اسلامی لازم است تشکّر کنم از فرماندهان دانشگاههای ارتش جمهوری اسلامی ایران که بحمدالله [این دانشکدهها] توسعه پیدا کرده است. در اوّل انقلاب، ما فقط یک دانشکدهی افسری داشتیم، [امّا] امروز چندین دانشگاه در بخشهای مختلف مشغول کار و مشغول تربیت جوانانند. از فرماندهان این دانشگاهها، از فرماندهان نیروهای سهگانهی ارتش جمهوری اسلامی ایران تشکّر میکنم؛ از اساتید، بخصوص اساتید محترم که در این دورهها مشغول تدریسند؛ از روحانیون محترم که در جریان تربیت دینی این جوانان عزیز تلاش میکنند، در اردوهای اینها، در کلاسهای اینها، در دُورهمنشینیهای اینها صمیمانه شرکت میکنند، از همهی شما متشکّرم و به شما تبریک عرض میکنم.
جوانان؛ ثروتهای واقعی کشور این راهی که شما جوانان عزیزِ امروز ما انتخاب کردهاید، راه پُربرکتی است و شما با انتخاب این راه، ثروتی برای کشورتان تولید کردهاید. شما جوانها به معنای واقعی کلمه ثروت بزرگ کشورید. برای هر کشوری، هیچ ثروتی، هیچ منبع نیرویی ارزشمندتر از نیروی انسانی کارآمد و مؤمن و آزاده و سرافراز نیست؛ و امروز شما مصداق این نعمت بزرگ و این ثروت بزرگید؛ این را قدر بدانید.
آشکار شدن جوهرها در آزمونهای سخت جوانان عزیز امروز، جنگ تحمیلی را درک نکردهاند. همه یا اغلب شما جوانهای عزیزی که امروز در این میدان هستید، کسانی هستید که بعد از پایان جنگ به دنیا آمدید. دوران دفاع مقدّس دوران عجیبی بود، دوران مهمّی بود، دوران آزمون دشواری بود. در آزمونها است که انسانهای بزرگ و سختکوش، خودشان را بحقیقت نشان میدهند؛ آنجا است که جوهرها آشکار میشود.
آشکار شدن جوهر ارتش در دفاع مقدّس در دفاع مقدّس، جوهر ارتش جمهوری اسلامی ایران آشکار شد. ارتش در بخشهای مختلف، با عناصر گوناگون خود توانست کارهای درخشان و بزرگی را انجام بدهد. شما نامی از دفاع مقدّس شنیدهاید. یکی از کارهای بسیار لازم در همین دانشگاهها و در محیط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران و بخصوص نیروهای مسلّح، آشنایی روزافزون با دوران دفاع مقدّس است. دوران دفاع مقدّس یک دوران معمولی نبود، یک دوران عادی نبود. نیروهای مسلّح سالهای متمادی آرامش و انتظار دارند برای روز مبادا. روز مبادا آنروزی است که کشورشان، ملّتشان، مرزهایشان، هویتشان مورد تهاجم قرار میگیرد؛ آنجا است که نیروهای مسلّح در خطّ مقدّم برای دفاع قرار میگیرند و امتحان خود را آنجا پس میدهند. در دوران دفاع مقدّس همهچیزِ کشور مورد تهاجم قرار گرفت؛ نه فقط مرزهای کشور، [بلکه] هویت ملّی کشور، نظام اسلامی کشور، انقلاب بزرگ ملّت ایران، ارزشهای فراوانی که این ملّت بزرگ در مقابل چشم خود قرار داده بود، همه مورد تهاجم قرار گرفت. آنجا فقط رژیم بعثی صدّام نبود که در مقابل ما قرار گرفته بود، در حقیقت یک جنگ عمومی بود، یک جنگ بینالمللی علیه ملّت ایران بود؛ ناتو به عراق کمک میکرد؛ آمریکا کمک میکرد؛ شوروی آن روز کمک میکرد؛ ارتجاع عرب کمکهای مالی خود و مادّی خود و دلارهای نفتی خود را، مثل سیل، بهسمت آنها سرازیر میکرد؛ تبلیغاتشان -که در اختیار صهیونیستها بود و هست- در همهی دنیا، شب و روز به نفع آنها و علیه جمهوری اسلامی ایران تلاش میکرد. در این معرکه عظیم، در این قیامت کبرا، نیروی عظیم ملّت ایران، نیروی ایمان، نیروی مقاومت، نیروی اعتماد به خدا، نیروی متّکی به روحالله، و در صدر همهی آنها نیروهای مسلّح نظام جمهوری اسلامی ایران قیام کردند. قیام لله یعنی این. اَن تَقوموا للهِِ مَثنی و فُرادی؛(2) قیام لله کردند، وارد میدان شدند، از جان خود، از نیروی خود، از توانایی خود بهره بردند.
عزت ارتش، مرهون شجاعت و جانفشانیها در دوران دفاع مقدس عزیزان من، جوانان عزیز من! اینها نسل گذشتهی شما هستند. اینها کسانی هستند که شما به دنبال آنها آمدهاید و شما میراثبرِ افتخارات آنها هستید. آنروز ارتش اینقدر در چشم مردم عزیز نبود؛ صیادها و باباییها و شخصیتهای بزرگ ارتشی با آن فداکاریهایشان، سرداران و امیرانی که در میدانهای جنگ از همهی توان خود برای مقابله با دشمن استفاده کردند، آنها بودند که این افتخار را آفریدند؛ آنها بودند که این محبوبیت را برای ارتش جمهوری اسلامی ایران بهوجود آوردند. بنده از نزدیک شاهد مجاهدتها بودم و دیدم که چه میکنند و چگونه از جان خودشان و از توان خودشان مایه میگذارند.
خودسازی و آمادگی جوانان نیروهای مسلح برای ناکامسازی دشمن عزیزان من! خودتان را مجهّز کنید، خودتان را آماده کنید؛ هم از لحاظ آمادگی علمی و فنّی، هم از لحاظ آمادگی سازمانی و انضباطی، و هم از لحاظ آمادگی ایمانی و عقیدتی و روحی که این پشتوانهی همهی آنها است. دلتان را در این راه با خدا همراه کنید. کشور شما کشور بزرگی است، کشور بااهمّیتی است، کشور باعظمتی است؛ ملّت شما ملّت هوشمند و شجاع و مقتدری است - این حرفی نیست که ما بزنیم؛ امروز همهی دنیا آنکسانی که آشنا هستند و حاضرند سخن بگویند، این سخن را علناً میگویند و دشمنان هم که حاضر نیستند صریحاً اعتراف کنند، در دل این را قبول دارند و عقیدهی آنها در موارد بسیاری آشکار میشود و به گوش ما میرسد - این کشور بهخاطر استقلال، بهخاطر ایمان، بهخاطر اعتقاد به اسلام، بهخاطر اعتقاد به حاکمیت دین خدا در زمین و در جامعه، بهخاطر ارزشهای والایی که در نظر دارد، یک جبههی بزرگی هم از دشمنان دارد که اینها دائم مشغولند. البتّه نزدیک به چهل سال است که مشغول حمله کردن و یقیناً ناکام شدنند؛ تا امروز ناکام شدهاند، بعد از این هم به توفیق الهی ناکام خواهند شد. شما در این ناکامسازی دشمن باید بهمعنایواقعیکلمه نقش ایفا کنید؛ پس باید خودتان را بسازید. من از استادان محترم، از روحانیون محترم که با این دلهای پاک، با این جوانهای عزیز سروکار دارند، جدّاً میخواهم که تمام توان خود را صرف کنند برای اینکه تجربههای خود، آمادگیهای معنوی و علمی و روحی خود را به این جوانهای عزیز منتقل کنند. به توفیق الهی و به لطف الهی، در آینده از شما مردان بزرگی ساخته خواهد شد که انشاءالله کشور به شماها افتخار خواهد کرد؛ اگر تلاش کنید.
امیدواریم خداوند متعال همهی شما را موفّق بدارد و انشاءالله فردای شما از امروز شما بسیار بهتر باشد و همین هم خواهد بود به توفیق الهی و فردای این کشور از امروز این کشور، بمراتب بهتر و پیشرفتهتر خواهد بود. نام مبارک ولیعصر (ارواحنافداه) مایهی برکت سخن و برکت محفل ما است؛ امیدواریم دعای آن بزرگوار شامل حال ما باشد و شهیدان عزیز ما و امام بزرگوار ما از ما و از عملکرد ما راضی باشند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته 1) در ابتدای این دیدار -که در محلّ دانشگاه علوم هوایی شهید ستّاری برگزار شد- امیرسرلشکر عطاءالله صالحی (فرماندهی کلّ ارتش جمهوری اسلامی ایران) و امیرسرتیپ دوّم مهدی هادیان (فرماندهی دانشگاه شهید ستّاری) گزارشهایی ارائه کردند. 2) سورهی سبأ، بخشی از آیهی 46؛ «... دو دو و به تنهایی برای خدا به پا خیزید ...» [ جمعه 95/7/9 ] [ 12:50 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
منافقین سعی دارند خود را همچون یک سازمان رسمی و مدنی جا بزنند تا پیشینه جنایتکارانه خود را از اذهان عمومی پاک کنند و سپس با لابی گری بین مقامات اروپایی، آمریکایی و برخی کشورهای عربی، اهدافشان را پیش ببرند. با این همه سران این سازمان سعی نخواهند کرد ظرفیت های خود در تربیت تروریسم را کاملا از بین ببرند. آنان به دنبال نمایش هستند و در پشت صحنه نمایش نفاق هر چیزی ممکن است
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/فرزان شهیدی
آخرین گروه از اعضای سازمان منافقین که شمار آنها 280 نفر برآورد شده است، روز جمعه 19 شهریور از پایگاه لیبرتی عراق به مقصد آلبانی و دیگر کشورهای اروپایی فرار کردند. لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد، یک پایگاه نظامی آمریکایی بود که در سال 1390 پس از تخلیه پادگان اشرف، به محل سکونت اعضای سازمان منافقین در عراق تبدیل شد. این کمپ چندین بار هدف حملات مختلف قرار گرفت. برای نمونه یکی از حملات در مهرماه 94 به کشته شدن 20 نفر از عناصر منافقین منجر شد.
پرونده منافقین در عراق
پرونده منافقین در عراق فراز و نشیب زیادی داشته است. از عملیات فروغ جاویدان در سال 1367 گرفته تا ناپدید شدن مسعود رجوی پس از حمله آمریکا به عراق در سال 1382 و تا انتقال آنان از پایگاه اشرف به اردوگاه لیبرتی و درگیری های متعدد با ارتش عراق و کشته شدن تعدادی از اعضای این سازمان. با خروج آخرین اعضای منافقین از لیبرتی، پرونده سی ساله حضور منافقین در عراق -که با استقبال صدام حسین از مسعود رجوی گشوده شده بود- بسته شد.
در سال 1365 و پس از فشار دولت فرانسه و عدم پذیرش دیگر کشورهای اروپایی، سازمان منافقین مقر خود را از پاریس به بغداد منتقل کرد. صدام حسین که در آن زمان درگیر جنگ با ایران بود از مسعود رجوی استقبال کرد و قرار شد تمامی اعضای این سازمان در قرارگاهی در هشتاد کیلومتری مرز ایران در استان دیاله مستقر شوند. این قرارگاه به یاد اشرف ربیعی، همسر اول مسعود رجوی نامگذاری شد که در حمله به خانه تیمی سازمان منافقین در 19بهمن 1360 به همراه موسی خیابانی، نفر دوم سازمان و بیش از بیست نفر دیگر کشته شده بود.
منافقین در تبلیغات رسانه ای درباره زندگی در قرارگاه اشرف، این قرارگاه را شهری مدرن و با امکانات پیشرفته معرفی می کردند، اما تعدادی از اعضای سازمان که از قرارگاه اشرف فرار کرده بودند، از اعمال فشار فرماندهان بر نیروها سخن می گفتند. آن ها همچنین از عدم ارتباط با بیرون از پایگاه سخن گفتند و این که از دسترسی به موبایل، اینترنت و رسانه ها به غیر از تلویزیون سازمان محروم بوده اند.
پس از سقوط صدام، پایگاه اشرف به معضلی برای دولت عراق و آمریکا تبدیل شد و بارها بین آمریکایی ها، عراقی ها، منافقین و سازمان ملل بر سر حفاظت اشرف و خروج نیروهای منافقین از آن مذاکره شد. تا اواخر سال 2008 حفاظت از پایگاه اشرف با نیروهای آمریکایی بود و از اول ژانویه 2009 به نیروهای عراقی سپرده شد.
دولت عراق بارها سعی کرد تا اشرف را به کنترل خود درآورد. نوری مالکی، نخست وزیر وقت عراق در روز اولی که عراقی ها حفاظت از اشرف را به عهده گرفتند، سازمان منافقین را گروهی تروریستی اعلام کرد و فعالیت آن را در خاک عراق با قانون اساسی این کشور مغایر دانست.
از زمانی که نیروهای آمریکایی کنترل پایگاه اشرف را به نیروهای عراقی سپردند، منافقین در مقابل جنایاتی که در عراق انجام داده بودند مورد تهاجم مردم و دولت عراق قرار گرفتند. این تهاجم ها از حمله با راکت تا حمله مستقیم ارتش عراق را شامل می شد. در حملات ارتش عراق برای تصرف این پایگاه، ده ها نفر از اعضای منافقین کشته شده و تعداد زیادی هم زخمی شدند.
پس از این درگیری ها بود که دولت عراق خواهان تخلیه منافقین از پایگاه اشرف تا پایان سال 2011 شد، اما با فشارهای بین المللی این تاریخ تا آوریل 2012 عقب افتاد. پس از آن و در یک دوره یک و نیم ساله و به مرور، در حدود 2700 نفر از اعضای سازمان منافقین قرارگاه اشرف را تخلیه کردند. در نهایت حدود 2 هزار و 700 نفر از آنان به تدریج با تخلیه اشرف در لیبرتی مستقر شدند.
در سال 1393 اعلام شد که 600 نفر از اعضای این سازمان به آلبانی منتقل شده اند. یک ماه پس از آن سفیر ایران در بغداد اعلام کرد که تا آخر تابستان تمامی منافقین از عراق خارج می شوند. سرانجام در 19 شهریور امسال و با انتقال 280 نفر از اعضای باقی مانده در لیبرتی این پایگاه کاملا تخلیه شد.
بنا به گفته وزارت امور خارجه آمریکا، سازمان ملل موفق شده است که بیش از 3 هزار نفر از اعضای سازمان منافقین را از عراق منتقل کند. تعدادی از سران سازمان منافقین هم به کشورهای آلمان و فرانسه انتقال داده شده اند.
رجوی مرده یا زنده؟
منافقین در حالی از عراق خارج و راهی کشورهای اروپایی شدند که در این میان نامی از مسعود رجوی شنیده نمی شود. چنین امری گمانه مربوط به مرگ وی را بیش از گذشته تقویت کرده است.حدود یک ماه پیش خبری منتشر شده بود مبنی بر آن که رجوی در اردوگاه لیبرتی بوده و با کمک آمریکا به همراه برخی سران و نزدیکان به اروپا منتقل شده است. پیش از این گمانه هایی مبنی بر حضور او در اردن و یا اروپا شنیده شده بود، اما با توجه به عدم ظهور رسمی و رسانه ای وی طی سالیان گذشته، نمی توان از زنده بودن او با قطعیت سخن گفت.
چشم انداز فعالیت منافقین بعد از لیبرتی
بسیاری معتقدند سران سازمان منافقین با کارشکنی جلوی خروج نیروهایشان از اشرف و لیبرتی را می گیرد تا با توجه به موقعیت سخت آن ها در عراق توجه سیاستمداران و رسانه های غربی را به خود جلب کنند. حال باید دید که این سازمان در موقعیت جدید چه سیاستی را در تعامل با اعضای خود در پیش می گیرد. بی تردید حفظ انسجام نیروهای این سازمان در کشورهای غربی دشوارتر از اردوگاه های اشرف و لیبرتی خواهد بود.
سران سازمان منافقین طی چند ماه اخیر و پیش از ترک عراق، دست به تحرکات تبلیغاتی ـ رسانه ای فراوانی زده و به ابراز وجود و مظلوم نمایی پرداخته اند. در خرداد ماه امسال نشست به اصطلاح همبستگی بین جریان نفاق و گروه معارض سوریه در پاریس برگزار شد که عمدتا به اتهام افکنی علیه جمهوری اسلامی و نظام سوریه پرداخته شد. منافقین در مرداد ماه امسال با حضور تعدادی از چهرههای سیاسی خارجی، از جمله امیر ترکی فیصل، فرزند پادشاه پیشین عربستان سعودی و رئیس سابق اداره اطلاعات این کشور، همایشی را در فرانسه برگزار کردند. در همین نشست بود که فیصل مرگ رجوی را تایید کرد.
پس از آن هم محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با مریم رجوی در پاریس دیدار کرد. ملاقات هایی که در اوج تنش های بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و بروز اختلافات بین آن ها با واکنش تند جمهوری اسلامی ایران روبه رو شد.
پیش از آن نیز منافقین با راه انداختن عملیات رسانه ای دست به فرافکنی و مظلوم نمایی زدند و حتی در مواردی با اقدام به درگیری با نیروهای عراقی، دست به کشته سازی می زدند. کشتن عناصر به اصلاح مساله دار و بازی حقوق بشری به واسطه آن ها نیز از دیگر شگردهای منافقین محسوب می شود.
در ادامه تحرکات تبلیغاتی، سازمان منافقین خروج از عراق را یک پیروزی بزرگ برای سازمان قلمداد کرده است. مریم رجوی اعلام کرد: «توطئه ها و طرح ها برای از بین بردن اعضای این گروه و از هم پاشاندن آن ها شکست خورده است و مرحله جدیدی از مبارزه برای سرنگون کردن رژیم حاکم بر ایران هم اکنون شروع شده است.»
آیا این ادعای مریم رجوی، می تواند عملیاتی شود؟
استقرار منافقین در اروپا دست آنان را در اقدامات سیاسی و تبلیغاتی بازتر خواهد کرد، هرچند اعضای این سازمان همچنان در یک محیط امنیتی به سر می برند و این اختناق حاکم بر آنان سبب شده است تا نتوانند تجربه زندگی اجتماعی داشته باشند. از همین رو گفته می شود با هماهنگی سازمان ملل قرار است اعضای این سازمان به کمپهای آموزشی منتقل میشوند تا آموزشهای ابتدایی زندگی اجتماعی را دریافت کرده و برای زندگی در محیطها اجتماعی آماده شوند. این مسئله بدین معناست که سران منافقین همچنان رویکرد تربیت نیروهای تحت فرمان برای انجام عملیات های سخت و تروریستی را رها نکرده اند و در وضعیت جدید هرچند اقدامات این گروهک بیشتر رسانه ای و تبلیغاتی خواهد بود، اما گزینه ترور را به سختی از دستور خارج خواهند کرد.
در مجموع پیش بینی می شود سران منافقین در شرایط جدید ارتباطات خود را با دشمنان جمهوری اسلامی ایران افزایش داده و با کمک حامیان خود، دور تازه ای از جنگ رسانه ای و عملیات روانی را آغاز کنند؛ مسئله ای که نمی تواند تأثیر راهبردی بر مناسبات ایران با دنیا خارج داشته باشد، چرا که اعضای گروهک نفاق تاکنون از این بازی ها انجام داده اند، اما تنها در حد یک جنگ روانی و تبلیغاتی خلاصه شده است و تبلیغات گروهکی که مردم ایران به جنایاتش واقف هستند، نمی تواند تأثیر چندانی بر اذهان عمومی ایرانیان داشته باشد، هرچند کشورهای غربی، به ویژه آمریکا از این مهرهای ترور همچنان استفاده می کنند.
آمریکا در سپتامبر 2012 اعلام کرد که نام سازمان منافقین را از لیست سیاه تروریسم حذف کرده است. در اطلاعیه وزارت امور خارجه آمریکا دلیل این اقدام آمریکا چنین بیان شده بود که سازمان منافقین در 10 سال گذشته مرتکب عمل تروریستی نشده است! پیش از آن هم نام این سازمان از فهرست تروریستی اتحادیه اروپا حذف شده بود. خارج شدن نام این سازمان از فهرست تروریستی آمریکا علاوه بر این که به فعالیتهای این سازمان در غرب جنبه قانونی بخشید، به انتقال اعضای آن از عراق و سفر و اقامت قانونی در کشورهای دیگر کمک کرد .در شرایط جدید نیز آمریکا و دیگر حامیان غربی منافقین، با دستاویز حقوق بشر، شرایط زندگی آرام و بی خطری را برای آنان فراهم خواهند کرد. اما در مقابل، دست سران منافقین برای مظلوم نمایی و جنگ تبلیغاتی مبتنی بر شرایط دشوار حصر پادگانی بسته شده است، بنابراین به احتمال زیاد آنان سعی دارند خود را همچون یک سازمان رسمی و مدنی جا بزنند تا پیشینه جنایتکارانه خود را از اذهان عمومی پاک کنند و سپس با لابی گری بین مقامات اروپایی، آمریکایی و برخی کشورهای عربی، اهدافشان را پیش ببرند. با این همه سران این سازمان سعی نخواهند کرد ظرفیت های خود در تربیت تروریسم را کاملا از بین ببرند. آنان به دنبال نمایش هستند و در پشت صحنه نمایش نفاق هر چیزی ممکن است./
[ سه شنبه 95/7/6 ] [ 2:23 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید. این را گفتیم.
پایگاه بصیرت / بیانات امام خامنهای در ابتدای درس خارج فقه
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیدنا و نبینا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین المعصومین سیما بقیةالله فی الارضین.
بسماللهالرحمنالرحیم الحمدلله رب العالمین والصلوة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الأرضین دنبالهی حدیث قبل از جناب ابیحمزهی ثمالی از حضرت سجاد (سلام الله علیه) که فقراتی از این حدیث را در روزهای قبل خواندیم. «إن زکی خاف ما یقولون» حالا قبل از آنی که این فقره را عرض بکنم؛ این تذکر را، توجه را بدهم که از مطلبی که ما دیروز در ذیل این فقرهی قبلی گفتیم مثل اینکه سوءبرداشت شده، بعضیها سوءتلقی کردند. خب حالا سوءبرداشت فینفسه چیز مشکلی نیست. لکن وقتی که این منتهی بشود به بگو و مگو و بخصوص در این فضای مجازی و این یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید، مایهی کدورت و دلچرکینیِ برادران مؤمن از یکدیگر بشود آنوقت این چیز بدی است. بندهی حقیر که این همه اصرار دارم بر وحدتِ قلوب و حرکت در مسیر واحد و اتحاد نیروهای کشور، بخصوص نیروهای مؤمن و انقلابی، خدای نکرده یک چیزی آدم بگوید که مایهی اختلاف بین نیروها بشود این را به خدا پناه میبریم. نباید این چیزها را مایهی اختلاف قرار داد.
خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمناش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایهی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو. [1]
دشمنان هم که گوش خواباندند استفاده کنند. ببینید، حواستان جمع باشد. خب به رادیوی «فردا» یا رادیوی «بیبیسی» چه ارتباطی دارد این قضیه؟ میپردازند، بحث میکنند، تحلیل میکنند، علت چیه، چرا گفتند، این چیست معنایش؟ این معنایش این است که دشمن میخواهد استفاده کند. ما چه کار باید بکنیم؟ ما باید نقطهی مقابل دشمن حرکت بکنیم.
یعنی مطلب خیلی عادی است، همینطور که بنده عرض کردم. خب شما برادر مؤمن من هستی. یک چیز را مصلحت شما میدانم، میگویم به شما. این اشکالی که ندارد ظاهراً. چیز خوبی است. لازم هم هست شرعاً. لازم هم هست خیرخواهی. «النّصیحة لِلمُؤمنین» یا «لِلإخوةِ المُؤمنین» یا «لأئمة المؤمنین» در همهی صور. این یک چیزی خوبی است دیگر. انسان باید نصحیت کند. نصحیت یعنی خیرخواهی. من به جنابعالی که مثلاً آقای آشیخ عبدالعالی اسمتان است من باب مثال علاقهمندم. میدانم شما اگر وارد این مقوله شدی به ضررت است. به ضرر کشور هم هست. به شما میگویم وارد نشو. نمیگویم هم وارد نشو. امر و نهی نیست. حالا بعضی گفتند آقا دستور دادند، امر کردند، نه، گفتیم صلاح نمیدانیم. من صلاح نمیدانم. این چیز خوبی است. این چیز بدی نیست.
اینی هم که حالا بگویند که فلانی [رهبری] تحت تأثیر زید و عمرو و بکر و ...، نه این حرفها، این حرفها چیه؟ بنده از زید و عمرو و بکر و اینها هم بیشتر اطلاع دارم، هم انگیزه بیشتر دارم. آنچه که واقعاً مصلحت باشد، آنچه که مصلحت بدانم بینی و بینالله، ما باید به خدا جواب بدهیم. یکی از دعاهایی که دائماً باید امثال بنده، شما بکنیم این است، «وَاسْتَعمِلْنی لِما تَسْألُنی غَداً عَنه» فردا از ما سؤال میکنند. چرا فلان چیز را گفتید، چرا نگفتید. از نگفتید هم سؤال میکنند. فقط از گفتید نیست. چرا فلان کار را کردید، چرا نکردید. از نکردید هم سؤال میکنند. بنابراین نه، ما این فقرهای که دیروز معنا کردیم ناظر به این قضیه اصلاً نبود. داشتیم حدیث را معنا میکردیم مثل اینکه امروز هم حدیث را معنا میکنیم. آن قضیه هم همینطور است که عرض کردیم. بین برادران مؤمن اختلاف سر این چیزها هیچ مصلحت نیست. شما یک چیزی بگویید، آن یک چیزی بگوید. آن یک چیزی بگوید. یک نفر سومی هم منتظر باشد، به مجردی که شما با هم دعوا کردید، او بیاید از میانه سود خودش را ببرد؛ بردارد ببرد. اینها را باید مراقب بود. امروز کشور به اتحاد نیروها احتیاج دارد. بخصوص نیروهای مؤمن. نیروهای پای کار. سعی کنند از این چیزها اختلاف بوجود نیاورند.
[1] خندهی معظم له و حضار [ سه شنبه 95/7/6 ] [ 2:22 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |