یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
یکی از تصاویر محرم در سالهای اخیر، دختران و زنانی هستند که با موهای بلوند که تنها قسمتی از آن با شال کوچک مشکی پوشیده شده است، پوست های برنزه و آرایش های غلیط در خیابان ها...
به گزارش « تیتریک »؛چند روز پیش پیامکی در میان مردم دست به دست می گشت با این متن: «اخرین و جدیدترین مدل مو، رنگ، مش، دیزاین ناخن، گریم،میک آپ عروس. تاتو و…. را فقط چند روز دیگر پشت دسته های عزاداری ببینید!!!» پیامکی که خنده ی تلخی را بر لب خوانندگانش می آورد و گویای یکی ازبدعت هایی است که در سالهای اخیر در مراسم عزاداری محرم دیده می شود.وقتی که عقربه های ساعت، عدد نه را نشان می دهد، مریم و مرجان که چند ساعتی را مقابل آیینه به ارایش مو و صورت خود پرداخته اند به همراه مادر و احتمالا خاله و سایر دختران فامیل و در و همسایه راه خیابان های شهر را در پیش می گیرند تا به اصطلاح در عزاداری سالار شهیدان شرکت کنند. در این میان اما تنها نکته ای که به آن فکر نمی کنند این است که برای حضور در مراسم عزاداری باید مناسک آن را هم به جای اورد تا لاقل ظاهرشان شبیه به زمانی نباشد که به عروسی می روند! وقتی جایگاه صاحب مجلس رعایت نمی شود اگر دخترکان و زنان بزک کرده پیش از حضور در مراسم عزاداری عاشورا، برای لحظه ای به جایگاه بزرگمردی بیندیشند که در سالگرد شهادت جوانمردانه اش حضور دارند، شاید کمی به خود آمده و دست از این آرایش ها و پوشش های نامتناسب بردارند. اما مثل اینکه دهه محرم برای عده ای بهانه ای برای برگزاری کارناوال های شبانه و پوشش و آرایش های نابهنجار و نامناسب شده است تا به این بهانه در خیابان های حضور پیدا کرده و خودنمایی کنند. موی بلوند و پوست برنزه در ردای مشکی یکی از تصاویر محرم در سالهای اخیر، جمعی از دختران و زنانی هستند که با موهای بلوند که تنها قسمتی از آن با شال کوچک مشکی پوشیده شده است، پوست های برنزه و آرایش های غلیط در پیاده روها و خیابان های شهر حضور پیدا می کنند و به تماشای مراسم عزاداری می پردازند. این حضور بی پرده اما بیش از اینکه در راستای عزاداری باشد، می تواند توجه عزاداران را به سوگواری خالص دور کند. وقتی نظارت خانواده ها کمرنگ می شود یکی دیگر از اتفاقاتی که در شبهای محرم به وقوع می پیوندد این است که برخی از دختران و پسران نوجوان به بهانه حضور در مراسم عزاداری ، ساعاتی از شب را که در سایر روزهای سال بدون حضور خانواده نمی توانستند بیرون از خانه به سر ببرند، در خیابان های سپری می کند و در خلا نظارتی خانواده ها ممکن است در خیابان های شلوغ شهر در چنین شب های گرفتار روابطی بشوند که در ادامه خطراتی را برایشان در پی داشته باشد. آشنایی های خیابانی و شب های محرم یکی دیگر از اتفاقاتی که در شبهای محرم به وقوع می پیوندد، آشنایی های خیابانی است که به واسطه بیرون ماندن های شبانه دختران و پسران اتفاق می افتد، اشنایی هایی که در بیشتر موارد به دوستی های مقطعی و دور از نظارت خانواده های می انجامد و به آسیب های دنباله داری را برای خانواده های و نوجوانان به دنبال می آورد و همین مسائل است که لزوم نظارت بیشتر خانواده ها به حضور شبانه فرزندانشان در این خیابان ها را پر رنگ تر می کند. تب مانکنی در شب های محرم البته در کنار دختران و زنان بدحجابی که در مراسم عزاداری سالار شهیدان دیده می شوند، بسیار هم هستند پسرانی که با مدل های موهای آنچنانی و لباس های نامناسب در این مراسم شرکت می کنند، چه عزاداران درون دستجات که به زنجیرزنی و سینه زنی می پردازند و چه پسرانی که با ظواهری که بیشتر برای خودنمایی آراسته شده راه مراسم غزاداری را پیش می گیرند و انگاری بیش از اینکه به دنبال سوگواری باشند، قصد جلب توجه از تماشاگران غیرهمجنس خود دارند. این روزها هم در میان پسران جوان عزادار امام حسین بسیارند پسرانی که با مدل موهای فشن و لباس های تنگ و نامناسب تنها برای تماشا کردن و تماشا شدن قدم در خیابان ها می گذارند. لزوم فرهنگسازی رسانه ای در خصوص حجاب به رغم برخوردهای سلبی نیروی انتظامی در مسئله حجاب در قالب گشت ارشاد و طرح های امنیت اخلاقی اما در نهایت این برخوردها نتوانست تاثیر چندانی بر روند بی حجابی دختران و بانوان بگذارد و هنوز هم که هنور است، اگر ترس از گشت ارشاد و پلیس و دستگیری نباشد، بی حجابی بسیار پر رنگ تر در معابر عمومی شهر دیده خواهد شد. زمان محرم هم استثنایی برای این مسئله همیشگی نیست و در این میان نه نیروی انتظامی که نهادهای فرهنگسازی مانند رسانه ها هستند که باید تمهیدی بیندینشد تا خود دختران و زنان به نسبت به لزوم حجاب و تاثیر آن در مصونیت در اجتماع اگاهی پیدا کنند، نه اینکه با ارعاب و تهدید مردم را به نوع خاصی از حجاب مجبور شوند. این شب هایی که مردم با یاد سالار شهیدان در مراسم عزاداری امام حسین شرکت می کنند و در میان این گریه ها و عزاداری ها به دنبال حاجت خود می گردند، چه بهتر است که جوانان هم برای حضور در این محافل کمی رعایت صاحب مجلس را کرده و با پوشش و حجابی در این مجلس حضور به هم برسانند که بتوانند به بهترین نحو از ثواب این شبها بهره مند شوند. /* تبیان [ جمعه 92/8/24 ] [ 1:31 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
سحرگاهان امام حسین ـ علیه السلام ـ را خوابی مختصر ربود. چون بیدار شد فرمود: میدانید هم اینک در خواب چه دیدم؟
گروه دین و اندیشه «تیتریک» ؛ ابن اعثم گوید: سحرگاهان امام حسین ـ علیه السلام ـ را خوابی مختصر ربود. چون بیدار شد فرمود: میدانید هم اینک در خواب چه دیدم؟ سگهایی را دیدم که بر من حمله آوردهاند و مرا میدرند. در میان آنها سگ خال خالی بود که بر من بیشتر حمله میآورد. فکر میکنم آنکه قاتل من است، مردی لک و پیسدار از این گروه است. پس از آن جدم رسول خدا را دیدم که با گروهی از اصحاب خود بود و به من میفرمود: پسرم! تو شهید آل محمدی. آسمانیان و ملکوتیان مژده آمدنت را میدهند. شبانگاه امشب مهمان ما خواهی بود. بشتاب و تأخیر مکن. اینک این فرشته توست که از آسمان فرود آمده تا خون تو را در شیشهای سبز بگیرد. این خوابی بود که دیدم. آن لحظه فرا رسیده و زمان کوچ از این دنیا نزدیک شده است و شکی در آن نیست. [1]
توصیه یاران به صبر و تقوا
ابن قولویه با سند خود از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل میکند:
حسین بن علی ـ علیه السلام ـ صبح روز شهادتش با یاران خود نماز خواند و فرمود: گواهی میدهم که به شهادت شما اجازه داده شد. پس ای گروه! تقوا داشته باشید و مقاومت کنید. [2]
دعای امام در روز عاشورا
ابن عساکر با سند خود از ابو مخّف از ابو خالد کاهلی چنین نقل میکند:
چون سپاه امام صبح کردند، امام حسین ـ علیه السلام ـ دست به دعا برداشت و چنین گفت: خداوندا! تو در هر گرفتاری تکیه گاه من و در هر سختی امید منی؛ در هر حادثه که بر من پیش آید، تو پناه و توان منی. چه بسیار اندوهی که دل در آن ناتوان میشود، چاره کم میگردد و دوست تنها میگذارد و دشمن شماتت میکند، که این غصه و دردها را نزد تو آورده و با تو در میان گذاشتهام. دل به تو بسته و از دیگران بریدهام و تو آن اندوه را زدودهای. تو صاحب هر نعمت و نیکی و سرانجام هر پایانی.[3]
ابن اثیر گوید: امام حسین ـ علیه السلام ـ سوار برمرکب خود شد و قرآنی خواست. آن را در مقابل خود گذاشت، یارانش پیش روی وی به جهاد پرداختند، دستان خود را به دعا بلند کرد و گفت: خداوندا تو در هر گرفتاری تکیه گاه منی..... [4]
نصیحت بریر به کوفیان
خوارزمی گوید:
حسین ـ علیه السلام ـ صبح نماز را با یاران خود خواند. اسب او را آوردند. سوار شد و همراه جمعی از یاران به سوی آن گروه رفت. پیشاپیش آنان بریر بن خضیر بود. امام فرمود: ای بریر! با اینان حرف بزن و نصیحتشان کن. بریر جلو رفت تا نزدیک آنان قرار گرفت. آنان اطراف وی را گرفتند. بریر به آنان گفت: ای گروه از خدا پروا کنید! فرزند بزرگوار پیامبر میان شماست. اینان فرزندان و خاندان پیامبرند. چه میگویید و چه میخواهید و میخواهید با آنان چه میکنید؟ گفتند: میخواهیم آنان را نزد ابن زیاد ببریم تا او تصمیم بگیرد. بریر گفت: آیا راضی نمیشوید به همان جایی بروند که آمدهاند؟ وای بر شما ای کوفیان! آیا نامهها و پیمانهای خود را فراموش کردید؛ آن پیمانی که برای فداکاری بستید و خدا را بر آن شاهد گرفتید، و خدا برای شهادت کافی است. وای بر شما! اهل بیت پیامبرتان را دعوت کردید و خیال کردید خودتان را فدای آنان میکنید؟ تا اینکه نزد شما آمدند، آنان را به عبیدالله زیاد تسلیم کردید و بین آنان و آب فرات که جاری بود و یهود و نصارا و مجوس از آن میخوردند و سگها و خوکها وارد آن میشدند، فاصله انداختید!؟ پس از محمد ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ چه بد رفتاری با خاندانش کردید!؟ شما را چه میشود؟ خدا روز قیامت سیرابتان نکند. چه بد گروهی هستید.
عدهای به او گفتند: فلانی! اما نمیفهمیم چه میگویی. بریر گفت: خدا را سپاس که بصیرت مرا نسبت به شما افزود. خدایا! من از کارهای این گروه نزد تو بیزاری میجویم. خدایا آنان را با تیر خودت هدف قرار بده، تا تو را در حالی دیدار کنند که از ایشان خشمگینی. آن گروه شروع کردند به تیراندازی کردن به طرف او بریر به عقب برگشت. [5]
آمادگی عمومی در دو لشگر
دینوری نقل میکند:
چون عمر سعد نماز صبح را خواند، سربازانش را آماده ساخت. عمرو بن حجاج را بر جناح راست و شمر را بر جناح چپ فرماندهی داد؛ عزره بن قیس را فرمانده سوارهها و شبث بن ربعی را فرمانده پیادهها قرار داد. پرچم را هم به دست غلامش زید سپرد. به زید دستور داد که پرچم را جلو ببرد. آن را جلو برد و جنگ آغاز شد. [6]
نیزگوید:
امام حسین ـ علیه السلام ـ یاران خود را که 34 سواره و 40 پیاده بودند، آراست. زهیر بن قین را بر میمنه و حبیب بن مظاهر را بر مسیره گماشت. پرچم را به برادرش عباس سپرد، سپس خود ایستاد و آنان هم همره او در مقابل خیمهها ایستادند.[7]
بلاذری گوید:
امام حسین ـ علیه السلام ـ دستور داد نی و هیزم در گودی پشت خیمهها ریختند که مثل نهر بود و شبانه آن را حفر کرده بودند و مثل خندق شده بود. در آن نیها و هیزمها ریختند و گفتند: صبح که شود و با ما جنگ آغاز کنند، در آنها آتش میافکنیم تا از پشت سر به ما حمله نکنند و چنان کردند. [8]
صدوق با اسناد خود از امام صادق ـ علیه السلام ـ چنین روایت میکند:
امام آنان را برای جنگ آرایش داد و دستور داد در گودال پشت لشکرگاه خود آتش افروختند تا از یک سو با آنان بجنگد. سوارهای از سپاه عمر سعد به نام ابن جوریه چون نگاهش به آتشهای برافروخته افتاد، دست و کف زد و ندا داد: ای حسین و یاران حسین! بشارتتان باد به آتش در دنیا به سوی آتش شتاب کردید. امام پرسید: این مرد کیست؟ گفتند: ابن ابی جوریه. امام نفرین کرد: خدایا در دنیا عذاب آتش به او بچشان. اسب او رمید و او را در آن آتش افکند و سوخت. مرد دیگری از سپاه عمر سعد بیرون آمد، به نام حصین بن تمیم[9] و صدا زد: ای حسین و ای یاران حسین! این آب فرات را نمیبینید که همچون شکم ماهی میدرخشد؟ به خدا یک قطره از آن نخواهید نوشید تا از تشنگی بمیرید. امام پرسید: او کیست؟ گفتند: حصین بن تمیم. امام فرمود: او و پدرش اهل دوزخند. خدایا او را امروز از تشنگی بمیران. گوید: تشنگی نفس او را برید، از اسبش بر زمین افتاد و زیر سم اسب ماند و مُرد. مرد دیگری از سپاه عمر سعد به نام محمد بن اشعث بیرون آمد گفت: ای حسین پسر فاطمه! تو نسبت به پیامبر خدا چه حرمتی داری که دیگران ندارند؟ امام فرمود: این آیه « ان اللهَ اصطفی آدم....»[10] سپس فرمود: به خدا قسم محمد از آل ابراهیم است و عترت پیامبر هم از آل محمد است. این مرد کیست؟ گفتند: محمد اشعث. امام دست به آسمان برد و فرمود: خدایا امروز ذلت و خواری را به محمد بن اشعث نشان بده، ذلتی که پس از امروز هرگز روز عزت نبیند. نیاز به قضای حاجت پیدا کرد، از لشکرگاه بیرون آمد، عقربی او را گزید، در حالی که عورت او آشکار بود از دنیا رفت.[11]
بی میلی امام به آغاز جنگ
شیخ مفید از امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ روایت میکند:
دشمنان آمدند و اطراف خیمهگاه امام به جولان پرداختند. خندق پر از آتش مشتعل را دیدند. شمر با صدای بلند فریاد زد: ای حسین قبل از قیامت دچار آتش شدهای. امام پرسید: او کیست؟ گویا شمر بن ذی الجوشن است؟ گفتند: آری. امام فرمود: ای پسر بزچران! تو بر آتش شایستهتری. مسلم بن عوسجه خواست با تیر او را هدف قرار دهد، امام حسین ـ علیه السلام ـ نگذاشت. مسلم گفت: بگذار او را با تیر بزنم، او فاسقی از دشمنان خدا و از گردنکشان بزرگ است و خدا این گونه فرصت پیش آورده است. امام فرمود: تیرنینداز؛ دوست ندارم که آغازگر جنگ باشم. [12]
خطبه امام هنگام رویارویی با آنان
نیز گوید:
امام اسب خود را خواست. سوار شد و با صدای بلند فریاد زد (در حالی که بیشترشان میشنیدند) : ای اهل عراق، ای مردم! سخنم را بشنوید و شتاب نکنید تا موعظهای شایسته کنم و عذر آمدنم را بگویم. اگر انصاف به خرج دادید، بدین وسیله کامیابترید، و گرنه «تصمیم خود را بگیرید و کارتان بر شما پوشیده نماند. سپس مرا از بین ببرید و مهلتم ندهید. سرپرست من خدایی است که قرآن فرو فرستاد و او عهدهدار کارصالحان است.[13]» سپس حمد وثنای الهی کرد و بر پیامبر خدا و فرشتگان و انبیای الهی درود فرستاد، به سختی که نه پیش از آن و نه پس از آن سخنوری شنیده نشده بود. سپس فرمود:
اما بعد، نسب مرا بنگرید و ببنید من کیستم؟ آنگاه به وجدان خویش برگردید و آن را ملامت کنید. بنگرید آیا کشتن من و هتک حرمتم برای شما شایسته است؟ آیا من پسر دختر پیامبر شما و پسر وصی او و پسر عموی او و پسر اولین مسلمانِ تصدیق کننده و نبوت پیامبر نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا عمومی من نیست؟ آیا جعفر طیار عموی من نیست؟ آیا سخن پیامبر که درباره من و برادرم فرمود که این دو سرور جوانان بهشتند به شما نرسیده است؟ اگر حرفم را قبول دارید و آن حق است و به خدا قسم از آن دم که دانستم خداوند دروغگویان را دشمن میدارد، دروغی نگفتهام و اگر میپندارید دروغ میگویم، در میان شما کسانی هستند که اگر از ایشان بپرسید شما را خبر میدهند. از جابر بن عبدالله انصاری، از ابوسعید حذری، سهل ساعدی، زید بن ارقم و انس بن مالک بپرسید تا خبر دهند که این سخن را از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ درباره من و برادرم شنیدهاند. آیا این شما را از ریختن خونم باز نمیدارد؟ شمر گفت: او خدا را بر یک حرف میپرستد، اگر بداند چه میگوید. حبیب بن مظاهر گفت: به خدا! میبینمت که تو خدا را بر هفتاد حرف میپرستی. گواهی میدهم که راست میگویی که (نمیدانی چه میگویی)، خداوند بر دلت مهر زده است.
امام حسین ـ علیه السّلام ـ به آنان فرمود: اگر در این شک دارید، که من پسر دختر پیامبر شمایم؟ به خدا بین مشرق و مغرب، پسر دختر پیامبری جز من در میان شما و غیر شما نیست. وای بر شما! آیا از شما کسی کشتهام که به خونخواهی آمدهاید؟ مالی به یغمار بردهام یا زخمی زدهام که میخواهید قصاص کنید؟ (آنان هیچ نگفتند.) امام صدا زد: ای شبث بن ربعی، ای حجار بن ابجر، قیس بن اشعث، یزید بن حارث! مگر شما برای من ننوشتید که میوهها دسیده و درختها و باغها سرسبر است و اگر بیایی، بر سپاهی سازمان یافته وارد خواهی شد؟ قیس بن اشعت گفت: نمیدانیم چه میگویی، ولی به اطاعت فرمان پسر عمویمان درآی. از آنان جز آنچه دوست داری نخواهی دید. امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرمود: نه، به خدا قسم هرگز دست ذلت به شما نمیدهم و مثل بردگان نمیگریزیم.
سپس ندا داد: ای بندگان خدا! من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه میبرم که مرا سنگسار کنید. به پروردگار خودم و شما پناه میبرم از هر متکبری که به روز حساب ایمان ندارد. آنگاه شتر خود را خواباند و به عقبه بن سمعان دستور داد آن را ببندد. سپاه دشمن به طرف او حمله آوردند. [14]
خطبه امام برای اهل کوفه
خوارزمی با سند خویش از عبدالله بن حسن نقل میکند:
چون عمر سعد سپاه خود را برای جنگ با حسین ـ علیه السّلام ـ سامان داد و هر کس را در جایگاه خود قرار داد و پرچمها را در جایگاههای خود برافراشت و حسین ـ علیه السّلام ـ هم یاران خود را آراست و آنان را در جناح چپ و راست قرار داد، از هر سو حسین ـ علیه السّلام ـ را احاطه کردند و دور او حلقه زدند. امام از جمع یاران خود نزد آنان آمد و خواست که سکوت کنند، اما گوش نکردند. فرمود: وای بر شما! چرا ساکت نمیشوید و به سخنم گوش نمیدهید؟ من شما را به راه راست فرا میخوانم. هر که اطاعتم کند راه یافته است و هر که نافرمانی کند از هالکان است. همه شما از دستور من سر پیچی میکنید و به حرفم گوش نمیدهید. عطایای شما از حرام است، شکمهایتان نیز از حرام انباشته است و خدا بر دلهایتان مهر زده است. وای بر شما! چرا ساکت نمیشوید و گوش نمیدهید؟
اصحاب عمر سعد یکدیگر را سرزنش کردند و گفتند گوش دهید. حسین ـ علیه السّلام ـ فرمود: هلاکت بر شما باد ای گروه! آیا آن هنگام که سرگشته و حیران ما را به فریاد رسی خواندید و ما شتابان و آماده به یاریتان آمدیم، شمشیر بر گردن ما کشیدید و آتش فتنه را که علیه دشمنان شما و ما افروخته بودیم، علیه ما برافروختید و به سود دشمن با دوستان خود دشمنی کردید، بی آنکه دشمنان برای شما عدالتی آشکار کرده باشند یا آرزویی از شما برآورده باشند، مگر دنیای حرام که به شما دادهاند و زندگی پستی که طمع داشتید، بی آنکه از ما گناهی سرزده باشد یا اندیشهای از ما به سستی گراییده باشد.
وای بر شما! اگر ما را نمیخواستید، به حال خود میگذاشتید. پس چرا در حالی که شمشیرها در نیام است و سینهها آرام و افکار پانگرفته، بر ما فتنه فراهم کردید و همچون ملخهای شتابان بر ما تاختید و مثل همخوانی پروانهها، یکدیگر را علیه ما فرا خواندید؟ بدا بر شما! شما از طاغوتهای امت و نابابهای گروهها و دور افکنان قرآن و بارور شدگان شیطان و هواداران گناهید و تحریفگران قرآن و خاموش سازان سنتها و کشندگان فرزندان انبیا و نابود کنندگان اولاد اوصیا و نسب سازان برای حرامزادگان و آزار دهندگان اهل ایمان و فریادرس پیشوایان استهزا کنندهاید، آنان که قرآن را پاره پاره کردند. شما بر ابوسفیان و هوادارانش تکیه دارید و ما را تنها میگذارید. آری به خدا قسم، یاری نکردن شما معروف است و ریشههایتان به آن آمیخته و شاخ و برگ شما از ریشههایتان ارث برده و دلهایتان از آن آکنده است. شما بر پادارنده پلیدترین نهال و غصبخوران روزگارید. لعنت خدا بر پیمانشکنانی که پس از عهدهای استوار، پیمانها میشکنند. شما خدا را ضامن پیمان خود گرفتید. به خدا شما همانهایید. آگاه باشید که ناپاکِ ناپاک زاده، مرا بین دو چیز میخکوب کرده است، بین کشته شدن و ذلت. هیهات که ما به پستی تن دهیم! خدا و پیامبر و نیاکان پاک و دامنهای مطهر و غیوران دلاور و جانهای سرفراز، آن را بر ما نمیپذیرند. اطاعت از فرومایگان را بر شهادت پر افتخار ترجیح نمیدهیم. آگاه باشید که من عذر آمدن آورم و بیم دادم. من با همین خاندان و با همین کمی ساز و برگ و یاری نکردن اصحاب، با شما میجنگم.
سپس این اشعار را خواند:
« اگر پیروز شویم و دشمن را بشکنیم، از دیر باز دشمن شکن بودهایم و اگر مغلوب شویم، شکست نخوردهایم. ما را از مرگ، باکی نیست، ولی این مرگها و اجلهای ماست و دولت دیگران.»
آگاه باشید! پس از کشتن ما جز به اندازهای که پیادهای بر اسب سوار شود مهلت نخواهید داشت، تا آنکه چرخش آسیاب مرگ بر سر شما باشد. وعدهای است که پدرم به نقل از جدم به من داده است:« پس کار و نیرنگ شریکان خود را گرد آورید و همه بر من نیرنگ بزنید و مهلتم ندهید. من بر خداوند، پروردگار من و شما تکیه کردهام. هیچ جنبندهای نیست مگر آنکه اختیارش دست اوست. پروردگارم بر راه راست است.»[15]
پروردگارا! رحمت آسمان را از ایشان باز دار و سالهای قطحی را همچون قطحی دوران یوسف بر آنان بگمار و غلام ثقیف [16] را بر آنان مسلط کن که جام تلخ مرگ بر آنان بنوشاند و کسی از آنان را باقی نگذارد، و هر کشتهای را به کشتهای و هر ضربتی را به ضربتی انتقام گیرد و انتقام من و دوستان و خاندان و پیروان را از آنان بگیرد. اینان ما را فریب دادند و دروغ گفتند و یاریمان نکردند. تو پروردگار و تکیهگاه مایی؛ به سوی تو باز میگردیم و سر انجام کار به سوی توست.
آنگاه فرمود: عمر سعد کجاست؟ صدایش کنید. او را صدا کردند. خوش نداشت که با امام رو به رو شود. امام فرمود: ای عمر! تو مرا با این خیال میکشی که ابن زیاد ناپاک، تو را به ولایت ری و گرگان خواهد گماشت. به خدا که هرگز به این مراد خود نمیرسی؛ عهدی است حتمی. پس هر چه میخواهی بکن، پس از من نه در دنیا و نه در آخرت شادمانی نخواهی داشت. گویا سر تو را در کوفه بر سر نی میبینم که کودکان آن را هدف سنگ اندازی خود قرار دادهاند. عمر سعد از سخن حضرت برآشفت و از او روی برگرداند و با یاران خود خطاب کرد: منتظر چه هستید؟ همگی حمله کنید، این یک لقمه بیشتر نیست!
امام حسین ـ علیه السّلام ـ سوار بر اسب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ شد، یاران خود را آماده ساخت. عمر سعد حمله کرد و به غلامش درید گفت: پرچم خود را جلو ببر. آنگاه تیر در کمان نهاد و به سوی امام پرتاب کرد و گفت: نزد امیر گواهی دهید که من اولین تیر انداز بودم. در پی او سربازانش یکباره باران تیر به سوی یاران امام رها کردند. هیچ یک از یاران امام نبود مگر اینکه تیری از آنان به او اصابت کرد. [17]
گفتگوی امام با کوفیان
صدوق گوید:
امام برخاست و تکیه به شمشیر خود داد و با صدایی رسا ندا داد: شما را به خدا آیا مرا میشناسید؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید مادرم فاطمه دختر پیامبر است؟ گفتند: آری میدانیم. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید پدرم علی بن ابی طالب است؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید جده من خدیجه کبری، اولین زن مسلمان از این امت است؟ گفتند: آری. پرسید: شما را به خدا آیا میدانید که حمزه سید الشهدا عموی پدر من است؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید جعفر طیار عموی من است؟ گفتند: آری میدانیم. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید این شمشیر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است که در دست من است؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید این عمامه پیامبر است که بر سر من است؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید که علی، اولین مسلمان و از همه آنان داناتر و بردبارتر بود و او ولی و سرپرست هر زن و مرد با ایمان است؟ گفتند: آری. فرمود: پس چرا ریختن خونم را روا میدانید، در حالی که پدرم فردای قیامت، حامی کوثر است و افرادی را از کنار حوض کوثر عقب میراند، آن گونه که شتران بازگشته از آبشخور را میرانند، و روز قیامت لوای حمد در دست جد من است؟ گفتند: آری همه اینها را میدانیم، ولی از تو دست بر نمیداریم تا از تشنگی بمیری.
امام حسین ـ علیه السّلام ـ که آن روز 57 ساله بود، با دست، محاسن خود را گرفت و فرمود: خشم خدا بر یهود آنگاه فزونی یافت که گفتند: عزی پسر خداست و خشم الهی بر نصارا وقتی شدت گرفت که گفتند: مسیح پسر خداست و غضب خدا بر مجوس آن دم زیاد شد که غیر از خدا آتش پرست شدند و خشم الهی بر قومی آن زمان شدت یافت که پیامبرشان را کشتند و غضب الهی بر این گروه نیز شدت یافته که میخواهند، پسر پیامبرشان را بکشند. [18]
سید بن طاووس افزوده است: چون امام این خطبه را خواند و دخترانش و خواهرش سخن او را شنیدند، گریه و شیون کردند و صدای نالههایشان بلند شد. امام، برادرش عباس و پسرش علی اکبر را فرستاد که آنان را آرام کنید. به جانم سوگند گریه آنان بسیار خواهد بود. [19]
نزول نصرت الهی
نیز از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت میکند که فرمود:
از پدرم شنیدم چون حسین ـ علیه السّلام ـ و عمر سعد رویاروی شدند و جنگ در گرفت، خداوند نصرت و یاری خود را فرستاد، آن چنان که بالای سر امام بال و پر گشود. آنگاه امام مخیرشد که بر دشمنانش پیروز شود یا به دیدار خدا رود. امام، دیدار خدا را برگزید. [20]
طبری گوید:
چون امام حسین ـ علیه السّلام ـ در میدان کربلا قرار گرفت، گروههایی از جن، پروازکنان آمدند و گفتند: ما یاوران توییم، هر دستوری داری بده. اگر فرمان دهی دشمنت را بکشیم، چنین میکنیم. امام دعای خیرشان کرد و فرمود: من با سخن جدم رسول خدا مخالفت نمیکنم که دستور داد هر چه زودتر نزد او روم. هم اینک خوابم برده بود. جدم پیامبر خدا را دیدم که مرا به سینهاش فشرد و میان دو چشمم را بوسید و فرمود: حسین جان! خداوند خواسته است تو را کشته و آغشته به خون ببیند که از پشت سر، سر بریده باشی و خدا خواسته که خانوادهات را بر پشت شترها اسیر ببیند. به خدا من صبر میکنم تا خدا داوری کند و او بهترین داوران است.[21]
وامدار، همراهم کشته نشود
بغدادی به سند خود از موسی بن عمیر نقل میکندکه پدرم میگوید:
حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ مرا دستور داد: ندا بده «کسی که بدهکار است، همراه من کشته نشود». این را میان غلامان هم اعلام کن. چون از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ شنیدم که میفرمود: هر کس بمیرد در حالی که بدهکار باشد، روز قیامت از حسنات او بر میدارند. [22]
و در نقل دیگر آمده است: کسی که بدهکار است همراه من پیکار نکند، چرا که هیچ بدهکاری نیست که بمیرد و قرض خود را ادا نکرده باشد مگر آنکه وارد آتش میشود. مردی برخاست و گفت: همسرم عهدهدار آن شده است. فرمود: عهدهداری زن چیست؟ آیا زن ادا میکند؟ [23]
مژده به یاران در روز عاشورا
راوندی با سند خویش از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت میکند:
امام حسین ـ علیه السّلام ـ پیش از شهادت به اصحاب خویش فرمود: پسرم! تو به سرزمین عراق کشانده میشوی. سرزمینی که میعادگاه پیامبران و اوصیای انبیاست و« عمورا» خوانده میشود و آنجا به شهادت میرسی. گروهی از یاران تو نیز شهید میشوند که سوزش برخورد آهن و سلاح را حس نمیکنند. آنگاه این آیه را خواند: «قلنا یا نارُ...؛ گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و ایمن باش.» [24] جنگ هم بر آنان و بر تو سرد و سلامت خواهد بود. پس شما را مژده باد! به خدا که اگر ما را بکشند، به محضر پیامبرمان میرسیم. [25]
ویژگیهای امام و اصحاب او
شیخ صدوق روایت میکند:
امام سجاد ـ علیه السّلام ـ فرمود: چون کار بر حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ دشوار شد همراهانش به آن حضرت نگاه کردند. وی بر خلاف آنان بود. هرچه کار سخت میشد، آنان رنگ میباختند و دلهاشان هراسان میشد، ولی حسین ـ علیه السّلام ـ و برخی همراهان ویژه آن حضرت رنگ چهرههاشان تابانتر و اعضایشان آرامتر و دلهایشان استوارتر میشد. بعضی به یکدیگر میگفتند: ببینید! باکی از مرگ ندارد. حسین ـ علیه السّلام ـ به آنان فرمود: صبر کنید ای بزرگ زادگان! مرگ جز پلی نیست که شما را از رنج و سختی به بهشتهای گسترده و نعمتهای همیشگی عبور میدهد. کدام یک از شما دوست ندارید از زندان به کاخ منتقل شوید؟ و برای دشمنان شما وضع آن گونه است که گویا از قصری به زندان و عذاب منتقل میشوند. پدرم از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایت کرد که فرمود: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و مرگ، پل اینان است به سوی بهشتهایشان و پل آنان است به سوی دوزخشان، نه دروغ میگویم و نه به من دروغ گفتهاند.[26]
همچنین با سند خویش از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت میکند که:
در پاسخ سؤال عماره درباره اصحاب امام حسین ـ علیه السّلام ـ و شهادت طلبیشان، فرمود: پرده از برابر دیدگانشان کنار رفت، جایگاه خود را در بهشت دیدند، هر کدام به سوی مرگ میشتافتند تا به حوری بهشتی برسند و جایگاه خود در بهشت را دریابند. [27]
[1] . الفتوح، ج 5، ص 111.
[2] . کامل الزیارات، ص 153.
[3] . تاریخ ابن عساکر (شرح حال امام حسین)، ص 213.
[4] . کامل، ج 2، ص ن516.
[5] . مقتل الحسین، ج 1، ص 252.
[6] . الاخبار الطوال، ص 256.
[7] . همان.
[8] . انساب الاشراف، ج 3، ص 187.
[9] . در برخی منابع حصین بن نمیر است و آن درست تر است.
[10] . سوره آل عمران، آیه 33.
[11] . امالی، ص 134.
[12] . ارشاد، ص 233.
[13] . مضمون آیه 71 سوره یونس و 196 سوره اعراف.
[14] . ارشاد، ص234.
[15] . مضمون آیه 71 سوره یونس، و آیه 55 و 56 سوره هود.
[16] . شاید منظور حضرت، مختار بن ابی عبیده ثقفی باشد.
[17] . مقتل الحسین، ج2، ص5.
[18] . امالی، ص135.
[19] . لهوف. ص147.
[20] . همان، ص 158.
[21] . المنتخب، ص450.
[22] . احقاق الحق، ج19، ص 429.
[23] . همان.
[24] . سوره انبیاء، آیه 69.
[25] . الخرائج و الجرائح، ج2، ص848.
[26] . معانی الاخبار، ص288.
[27] . علل الشرایع، ج1، ص229. [ پنج شنبه 92/8/23 ] [ 3:30 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
مسئول نمایندگی ولی فقه در سپاه البرز گفت:راز ماندگاری قیام سیدالشهدا (ع) جان فشانی در راه هدف والاست وعاشورا و محرم سرمایه عظیم جهان اسلام است.
حجت الاسلام محمد جواد موحد در گفتگو با خبرنگار هادیان البرز با بیان این مطلب افزود:هدف قیام امام حسین (ع) احیای دین اسلام بود و عاشورا فرصتی مناسب برای شناخت فلسفه محرم است. وی عظمت عاشورا را به درک پیام آن دانست و گفت: عاشورا نمونه بارز غیرت دینی که شهادت و شفاعت در دل آن نهفته است و شهادت و شفاعت، امر به معروف و نهی از منکر و تاسیس حکومت اسلامی از اهداف قیام امام حسین(ع) است. حجت الاسلام موحد افزود: عاشورا چراغ هدایتی است که هرگز خاموش نمی شود و پیام و قیام آن برای همیشه در دل تاریخ ثبت شده است. مسئول نمایندگی ولی فقه در سپاه البرز گفت: قیام امام حسین (ع) تا ابد ماندگار و آزادگی و جوان مردی امام حسین (ع) و 72 تن از یاران باوفایش الگوی کاملی است . وی افزود: حضرت ابوالفضل (ع) در دامان امیر المومنین (ع) پرورش یافت لذا طبیعی است که شخصیتی چون حضرت عباس(ع) در روز عاشورا جانفشانی کند و تمام وجود خویش را در راه اسلام و امام زمان خود فدا کند. مسئول نمایندگی ولی فقه در سپاه البرز بیان کرد: حضرت اباالفضل(ع) نمونه بارز و روشن ایثار در صحنه کربلا است که آب را می بیند و به این دلیل که امام حسین(ع) نیز تشنه است و هنوزاز این آب ننوشیده به یاد عطش امام و یاران و خانواده اش، خودش نمی نوشد. وی در پایان با اشاره به هدف قیام حسینی گفت: تولید امت واحده اسلامی هدف جریان قیام امام حسین(ع) در روز عاشورا بود. منبع: هادیان البرز [ پنج شنبه 92/8/23 ] [ 3:30 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
سیدحسن نصرالله طی سخنانی در جمع عزاداران حسینی(ع) طرح رژیم صهیونیستی در منطقه را جنگ افروزی دانست و اظهار داشت که اسرائیل هرگونه تفاهمی را که از جنگ در منطقه جلوگیری کند نمیخواهد.
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان امشب شخصا در جمع عزاداران حسینی در شب عاشورا حضور یافت و درباره تحولات جاری در منطقه و لبنان سخنرانی کرد. دبیرکل حزب الله در ابتدای سخنانش که با حضور جوانان لبنانی در این مراسم که تلاش داشتند خود را به او برساند، با هیجان خاصی همراه بود، اظهار داشت: شکی نیست که اسرائیل از آنچه در منطقه و جهان عرب و اسلام از درگیری های بین کشورهای و داخل هر کشور و جامعه می گذرد ، خرسند است.? ?وی افزود: درعین حال اسرائیل از آینده نگران است. با نگاهی به سخنان نتانیاهو می فهیم که وی در موضوع شیعه و سنی متخصص شده است.? دبیرکل حزب الله گفت: طرح دائم اسرائیل در منطقه این است که منطقه تکه تکه و پاره پاره شده و دولتهای کوچک و ضعیفی براساس نژادی یا طاائفهای تشکیل شود و خودش بزرگترین قدرت منطقه باشد و نظرات خود را تحمیل کند?. لابی اسرائیل برای جلوگیری از تفاهم ایران و آمریکا/نتانیاهو سخنگوی اعراب شده است وی به مذاکرات اخیر ایران با گروه 1+5 اشاره کرد و گفت که اسرائیل و نتانیاهو از تفاهم بین ایران و جهان خشمگین است و نتانیاهو خشمگین می شود و می گوید که همه امکاناتش را بکار می گیرد از لابی صهیونیست ها در آمریکا گرفته تا فرانسه و برخی دوستان زیر میزی عرب خود را تا از این تفاهم جلوگیری کند.
دبیرکل کل حزبالله لبنان افزود: آنها به دنبال خرابی منطقه هستند جای بسی تاسف است که نتانیاهو سخنگوی رسمی برخی از کشور های عربی شده است و جای بسی تاسف است که زیبی لیونی [وزیر خارجه پیشین اسرائیل] میگوید که حکومت اسرائیل پیام هایی را از برخی از کشور های عربی دریافت کرده است که از اسرائیل میخواهند که از موضع خود در قبال پرونده هستهای ایران کوتاه نیاید آیا این کلام زشت نیست.
ملت آمریکا خواهان جنگ نیست
نصر الله اظهار داشت: امریکا میگوید که جایگزین راه حل سیاسی جنگ است ولی ملت آمریکا خواهان جنگ نیست و نتیجه آن است که طرح اسرائیل در منطقه کشتار تجزیه و فتنه است و متاسفانه برخی از کشور های عربی همگام با اسرائیل در این خواستههای کشنده ایستادهاند و آنها مانند اسرائیل راه حل سیاسی در سوریه را رد میکنند و برخی از این کشورها عربی به شدت با تفاهم ایران و کشور های دنیا مخالف هستند.
دبیرکل حزب الله لبنان اظهار داشت: هر تفاهمی که مانع از جنگ در منطقه شود اسرائیل با آن مخالف است و اسرئیل جنگی را می خواهد که آن را سالم نگه دارد. می خواهد که آمریکا عراق را تصرف کند و به سوریه حمله کند و به ایران حمله کند و آن را نابود کند و اسرائیل توان خود را حفظ کند.
طرح اسرائیل در منطقه کشتار ، تجزیه و فتنه انگیزی است ? نصرالله اظهار داشت : طرح اسرائیل در منطقه جنگ افروزی است?. اسرائیل هرگونه تفاهمی را که از جنگ در منطقه جلوگیری کند نمیخواهد?. ?وی گفت: اسرائیلی ها و همه همدستانش می دانند که جنگی را می توانند راه بیاندازند اما دامنه آن را نمی توانند تعیین کنند. جایگزین تفاهم بین ایران و جهان چیست نصرالله خطاب به ملت های منطقه گفت: ای ملت های منطقه و ای ملتهای عرب بویژه ملت های عرب حوزه خلیج فارس جایگزین تفاهم بین ایران و جهان چیست؟ جایگزین جنگ است اما اسرائیلی ها و همه همدستانش می دانند که جنگی را می توانند راه بیاندازند اما دامنه آن را نمی توانند تعیین ?کنند. دبیرکل حزب الله لبنان با اشاره به اینکه آمریکا محاسبات ، اهداف، منافع و دغدغه های خود را دنبال می کند و در نهایت تصمیم گیرنده است، گفت: شاهد بودید که اسرائیل و برخی کشورهای منطقه از آمریکا می خواستند که به سوریه حمله کند اما آمریکا در نهایت محاسبات خودش را کرد و آمریکا دغدغه ها و اهداف خودش را دنبال می کند. کسانی که خواهان جنگ در منطقه هستند به اهداف خود نخواهند رسید وی گفت: همه ملتهای منطقه و همه ملت های عرب و مسلمان منطقه بدانند که چه کسی بدنبال جنگ است و چه کسی به دنبال تفاهم و حل و فصل مسائل است که حقوق مسلمانان را محفوظ می دارد، ایران و کسانی که دغدغه های مسلمان را دارند یا دیگران.? ? سید حسن نصرالله افزود: همه کسانی که به دنبال کشاندن منطقه به جنگ هستند بدانند که شکست خواهند خورد و به هیچ یک از اهداف خود نخواهند رسید?. وی به تعدادی از مسائل لبنان از جمله مسئله جاسوسی رژیم صهیونیستی علیه این کشور پرداخت و گفت که این جاسوسی فقط علیه ما نیست بلکه همه لبنانی ها را دربر می گیرد و مشکل همگان است و با وجود همه اختلافات داخلی که وجود دارد ما بدنبال چارچوبی برای همکاری در راستای این مسائل با یکدیگر در داخل لبنان و آماده بررسی هرگونه چارچوبی هستیم. دولت لبنان باید جاسوسی اسرائیل را پیگیری کند نصرالله درباره مقابله با مسئله جاسوسی رژیم اسرائیل گفت: دولت در این زمینه مسئول است و باید مسئله جاسوسی را پیگیری کند و ما به عنوان مقاومت آماده هستیم که به دولت کمک کنیم و هرچه بتوانیم انجام دهیم و اگر کمک بخواهند ما در حد توان دریغ نخواهیم کرد اما اگر ناتوان از پیگیری و مقابله برآیند در نهایت مقاومت می تواند کارهای زیادی در راه مقابله با جاسوسی فنی و تجهیزاتی اسرائیل انجام دهد?. وی گفت: مسئولیت با دولت لبنان است اما اگر ناتوان بود مقاومت آماده است. شبکه ارتباطی حزب الله جزئی از سلاح مقاومت در برابر اسرائیل است? دبیرکل حزب الله لبنان به اهمیت شبکه ارتباطی حزب الله اشاره کرد و آن را یک شبکه ارتباطی خیلی ساده توصیف کرد و یک خط ارتباطی ساده تلفن دانست و گفت برخی ما را متهم می کنند که حزب الله با این شبکه شنود می کند اما این یک خط تلفن ساده است و یکی از ارکان آمادگی مقاومت در برابر اسرائیل است و در داخل لبنان از آن استفاده نمیکند و این شبکه جزئی از سلاح مقاومت در برابر اسرائیل است. سیدحسن نصرالله اظهار داشت:? ما شعار نمیدهیم بلکه از حقایق صحبت میکنیم. هیچ گروهی در لبنان قابل حذف نیست وی درباره اوضاع داخلی لبنان گفت: هیچ گروهی در لبنان نمی تواند گروه دیگری را حذف کند و ماهیت لبنان در شراکت و همکاری است در نهایت واقعیت می گوید که دو گروه در لبنان هستند که راهی جز همکاری برای ترسیم آینده لبنان ندارند.? نصرالله تاکید کرد: همه لبنانیها اجماع نظر دارند که دولت جدید باید تشکیل شود?. زیرا مشکلات وجود دارد و فروپاشی تدریجی نهایی در حال افزایش است و حل و مقابله با این مسائل بر عهده دولت پیشبرد امور نیست. وی درباره ساختار دولت آینده لبنان گفت: این ساختار امروز دو ماه دیگر یا چهار ماه دیگر همان چارچوبی است که حقوق و شراکت همگان را تضمین می کند یعنی ساختار 9+9+6. کارشکنی عربستان در تشکیل دولت جدید لبنان نصرالله درباره کارشکنی گروه 14 مارس در تشکیل دولت در لبنان گفت: عربستان به گروه 14 مارس میگوید که دست نگه دارید و دولت را با حزب الله تشکیل ندهید و منتظر اوضاع سوریه بمانید.?? وی گفت: این عربستان است که از تشکیل دولت لبنان در انتظار تغییر اوضاع در سوریه به نفع خودش جلوگیری می کند اما در این سه چهار هفته در سوریه چه روی داده است آیا اوضاع بر وفق مراد شما بوده است؟ نصرالله خطاب به مخالفان: موضوع لبنان را از سوریه جدا کنید نصرالله در این زمینه به دستاوردها و پیروزیهای ارتش سوریه در این هفتههای اخیر اشاره کرد و به گروه 14 مارس گفت: موضوع لبنان را از سوریه جدا کنید. مخالفان روی پیروزی در سوریه حساب باز نکنند دبیرکل حزب الله لبنان افزود: در حلب غوطه شرقی و غربی را دنبال می کنند و در این هفته ها اوضاع بر خلاف خواسته های آنها پیش رفت و به همین دلیل اگر کسی در هر منطقه ای از لبنان یا هر جای دیگر منتظر تشکل حکومت لبنان است تا در سوریه پیروز شود به او میگویم که هیچ وقت در سوریه پیروز نخواهی شد. حزب الله از سرنوشت مذاکرات بین ایران و آمریکا نگران نیست وی با اشاره به گفته برخی در لبنان مبنی بر نگرانی حزب الله از سرنوشت مذاکرات بین ایران و گروه 5+1 گفت: این مذاکرات دو وجه دارد یعنی یا اختلاف نظر باقی می ماند و موضوع حل نمی شود و خدای نخواسته گزینه جنگ روی می دهد که برخی می گویند حزب الله از این امر نگران است اما باید بگوییم که در این صورت همه باید نگران باشند و دیگران باید از ما نگران تر باشند یا اینکه تفاهم صورت می گیرد که در این صورت گروه ما در سطح داخلی و منطقه ای قویتر خواهد شد. فراخوان سید حسن نصرالله برای برگزاری مراسم پرشور عاشورای حسینی سیدحسن نصرالله به برگزاری روز عاشورای حسینی (ع)در فردا اشاره کرد و با اشاره به بسیج نیروهای امنیتی و مقاومت برای تامین امنیت عزاداران در عین حال خاطرنشان کرد که عزاداری عاشورای حسینی (ع) امسال در شرایط متفاوتی برگزار می شود.? وی گفت: فردا هیچ خطر یا انفجار یا خودروی بمبگذاری شده ای نخواهد توانست بین ما و حسین(ع) ما جدایی بیاندازد.? دبیرکل حزب الله لبنان تصریح کرد که فردا شاهد حضور گسترده عزاداران در همه مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) واباالفضل العباس (ع) در سراسر لبنان خواهیم بود.??????? منبع: فارس [ پنج شنبه 92/8/23 ] [ 1:9 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
هر کس شب عاشورا را احیا گیرد، گویی که به اندازه عبادت همه فرشتگان به عبادت خدا پرداخته است و پاداش کسی که در این شب عمل صالح کند، همانند پاداش 70 سال عمل است
بار دیگر عاشورایی از راه رسید و در فضای شهر ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین(ع) پیچیده است و مردم خداجوی و عزادار حسینی با حضور در تکایا و هیئات در سراسر کشور در سوگ این مصیبت عظمی بر سر و سینه میزنند و به یاد شب عاشورای سال 61 هجری در احیاء این شب و مناجات با خداوند و تدبر در قرآن کریم میکوشند. سید بن طاووس در کتاب «اقبال الاعمال» خود در باب اهمیت و فضیلت این شب این چنین مینویسد: شب عاشورا شبی است که مولایمان امام حسین(ع) و اصحاب او، آن را با انجام نماز و خواندن دعا احیا کردند؛ در حالی که مسلمانان زندیق آنان را احاطه کرده و دور آنها را فرا گرفته بودند تا خون آنان را بریزند و نفوس عظیم آنان را بگیرند و حرمت آنان را هتک کنند و زنان مصون و محجبه آنان را به اسیری ببرند. بنابراین، برای هر کس که این شب را درک میکند، سزاوار است که با شخصیتهای باقی مانده از اهل دو آیه «مباهله» و «تطهیر»، در مقام بزرگ آن بزرگواران با آنان هم دردی کند، همراه با خداوند و رسول او بر دشمنان آنان خشم و غضب کند و در تمام امور و ماجراها با خدا و رسول موافقت کند و با اخلاص در موالات اولیای خدا و دشمنی با دشمنان او، به درگاه خداوند نزدیکی بجوید. *فضیلت احیاءء شب عاشورا در کتاب «دستور المذکرین» آمده است که رسول خدا(ص) فرمودند: «هر کس شب عاشورا را احیا کند، گویی که به اندازه عبادت همه فرشتگان به عبادت خدا پرداخته است و پاداش کسی که در این شب عمل [صالح] کند، همانند پاداش 70 سال عمل است»، اکنون دیگر اعمال این شب، اعم از نماز و تضرع به درگاه خدا را یادآور میشویم: -نمازهای شب عاشورا «محمدبن ابیبکر مدینی حافظ» در کتاب «دستورالمذکرین» به سند خود از «وهب بن منبه» از «ابن عباس» نقل کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس در شب عاشورا در آخر شب، 4 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت فاتحه الکتاب(سوره حمد) و 10 بار آیةالکرسی و 10 بار سوره «توحید» و 10 بار «فلق» و 10 بار سوره «ناس» - و بعد از سلام نماز 100 بار سوره «قل هو الله احمد» را قرائت کند، خداوند متعال در بهشت یک صد میلیون شهر از نور برای او بنیان مینهد که در هر شهر از آن شهرها یک میلیون کاخ و در هر کاخ، یک میلیون اتاق و در هر اتاق یک میلیون تخت و در هر تخت یک میلیون بستر و در هر بستر همسری از حورالعین و زنان زیبای بهشتی وجود دارد و نیز در هر اتاق یک میلیون سفره گسترده است و در هر سفره یک میلیون کاسه غذا و در هر ظرف غذا یک میلیون نوع غذا وجود دارد و هر کدام از آن خادمها و خادمهها دستمالی بر دوش افکندهاند و آمادهی خدمتاند». -نماز دیگر شب عاشورا باز در کتاب «دستورالمذکرین» به سند متصل از «ابن ابی امامه» آمده است که رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس در شب عاشورا 100 رکعت نماز بخواند و در هر رکعت یک بار سوره «حمد» و سه بار سوره «توحید» قرائت کند و بعد از هر دو رکعت سلام بگوید، وقتی همه این 100 رکعت نماز را به پایان برد، 70 بار بگوید: «سبحان الله والحمدالله ولاإلهإلاالله والله اکبر ولا حول ولاقوة إلا بالعلی العظیم»، هر کس - اعم از مرد و زن - این نماز را بخواند، خداوند قبر او را از مشک عنبره آکنده میکند و در هر روز بر قبر او نور وارد میشود تا این که در شیپور قیامت دمیده شود و سفرهای برای او گسترده میشود که همه اهل دنیا از زمانی که دنیا آفریده شده تا زمانی که در شیپور قیامت دمیده میشود، میتوانند از نعمتهای آن بهرهمند شوند و هیچ کس از مردان و زنان نیست، مگر آنکه وقتی در قبر نهاده میشود، موهایش میریزد به جز کسی که این نماز را خوانده باشد. سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت، هر کس این نماز را بخواند، خداوند - عزوجل- در قبرش همانند عروس در حجله عروسی، به او نظر رحمت میکند تا اینکه در شیپور قیامت دمیده شود و وقتی قیامت فرا میرسد، همانند بردن عروس به سوی همسرش، از قبر بیرون آورده میشود». دلیل اعتماد ما بر این گونه احادیث، روایتی است که از امام صادق(ع) نقل شده است که ما پیش از این آن را یادآور شدهایم که فرمود: «هر کس، عمل خیری به او برسد و او بدان عمل کند، ثوابی که در آن ذکر شده برای او خواهد بود، اگر چه آن عمل در واقع به آن صورت که به او رسیده، نباشد». -نماز دیگر برای شب عاشورا در برخی از کتابهایی که در زمینه اعمال عبادی نوشته شده، به نقل از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «هر کس در شب عاشورا 100 رکعت نماز در هر رکعت از آن، یک بار سوره «حمد» و سه بار «توحید» بخوابد و بعد از هر دو رکعت سلام بگوید و وقتی همه این 100 رکعت را به پایان برد، 70 بار بگوید: «سبحانالله والحمدلله و لاإلهالاالله والله اکبر و لاحول ولا قوة إلا بالعلی العظیم واستغفرالله...» و در ادامه، ثواب و فضایلی را که بسیاری از آرزوها و اعمال بدان نمیرسد، یادآور شده است که شرح آن به درازا میکشد. -نماز دیگر برای شب عاشورا بنابراین روایت دیگر از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «مستحب است انسان در شب عاشورا چهار رکعت بخواند؛ در هر رکعت سوره «حمد» یک بار و 50 بار سوره «توحید» و هر گاه سلام رکعت چهارم را دادی، بسیار خدا را یاد کن و بر رسول خدا صلوات بفرست و هر اندازه توانستی بر دشمنان اهل بیت لعنت کن». -یکی دیگر از نمازها و دعاهای شب عاشورا نماز و دعایی است که نویسنده کتاب «المختصر من المنتخب» یادآور شده است: «دعای شب عاشورا به این صورت است که ابتدا 10 رکعت نماز خوانده شود، در هر رکعت سوره فاتحةالکتاب «حمد» یک بار و سوره «توحید» 100 بار. البته این نماز به صورت دیگر نیز نقل شده است؛ به این صورت که 100 رکعت نماز خوانده شود، در هر رکعت سوره «حمد» یک بار و سوره «توحید» سه بار و وقتی نماز را به پایان بردی و سلام دو رکعت آخر را دادی، 100 بار بگو: «سبحان الله والحمدلله ولاإلهإلاالله والله اکبر ولاحول ولاقوة إلا بالعلی العظیم» افزون بر این، روایت دیگر در ادامه آن آمده است: 100 بار و بنابر حدیث دیگر 70 بار «أستغفرالله» بگو و 100 یا 70 بار «وصلی الله علی محمدٍ وآل محمد» بگو. *دعایی با فضیلت در شب عاشورا آنگاه دعایی را که در بردارنده فضیلت بزرگ است و در کتاب «الریاض» آمده است، بخوان: «اللهم إنی أسألک یا اللهُ یا رحمانُ، یا اللهُ یا رحمانُ، یا اللهُ یا رحمانُ، یا اللهُ یا رحمانُ، یا اللهُ یا رحمانُ، یا اللهُ یا رحمانُ، یا اللهُ یا رحمانُ، یا اللهُ یا رحمانُ، یا اللهُ یا رحمانُ، یا اللهُ یا رحمانُ، وأسألکَ بأسمائِکَ الوَضِیئَةِ الرَّضِیَةِ المَرْضِیَّةِ الکبیرةِ الکثیرةِ یا اللهُ، وأسألُکَ بأسمائِکَ العزیزَةِ المَنیعَةِ یا اللهُ، وأسألک بأسمائک الکامِلةِ التامَّةِ یا اللهُ، وأسألک بأسمائک المشهُورَةِ المشهُودَةِ لدَیْکَ یا اللهُ، وأسألک بأسمائک التی لایَنْبَغِی لِشَئ أن یَتَسَمّى بها غیْرُک یا اللهُ. وأسألک بأسمائک التی لاتُرامُ ولاتَزُولُ یا اللهُ، وأسألک بما تَعْلَمُ أنَّهُ لکَ رضاً منْ أسمائک یا اللهُ، وأسألک بأسمائک التی سَجَدَ لها کُلُّ شئ دُونَک یا اللهُ، وأسألک بأسمائک التی لایَعْدِلُها عِلْمٌ ولا قدْسٌ ولا شَرَفٌ ولا وقارٌ یا اللهُ، وأسألک من مسائلک بما عاهَدْتَ أو فی العَهْدِ أن تُجیبَ سائِلکَ بها یا اللهُ. وأسألک بالمسألة التی أنت لها اهل یا الله، وأسألک بالمسألة التی تقول لسائلها وذاکرها: سل ما شئت فقد وجبت لک الاجابة، یا اللهُ یا اللهُ، یا اللهُ یا اللهُ، یا اللهُ یا اللهُ، یا اللهُ یا اللهُ، یا اللهُ، یا اللهُ. وأسألک بجملة ما خلقت من المسائل التی لا یقوى بحملها شئ دونک یا الله، وأسألک من مسائلک بأعلاها علوا ، وأرفعها رفعة ، وأسناها ذکرا ، وأسطعها نورا ، وأسرعها نجاحا، وأقربها إجابة ، وأتمها تماما ، وأکملها کمالا ، وکل مسائلک عظیمة یا الله. وأسألک بما لا ینبغی أن یسأل به غیرک من العظمة والقدس والجلال، والکبریاء والشرف والنور، والرحمة والقدرة ، الاشراف والمسألة والجود ، والعظمة والمدح والعز، والفضل العظیم والرواج، والسمائل التی بها تعطی من ترید وبها تبدئ وتعید یا الله. وأسألک بمسائلک العالیة البینة المحجوبة من کل شئ دونک یا الله ، وأسألک بأسمائک المخصوصة یا الله ، وأسألک بأسمائک الجلیلة الکریمة الحسنة یا جلیل یا جمیل یا الله ، یا عظیم یا عزیز ، یا کریم یا فرد یا وتر ، یا أحد یا صمد ، یا الله یا رحمان یا رحیم . أسألک بمنتهى أسمائک التی محلها فی نفسک یا الله، وأسألک بماسمیته به نفسک مما لم یسمک به أحد غیرک یا الله. وأسألک بما لا یرى من أسمائک یا الله، وأسألک من أسمائک بما لا یعلمه غیرک یا الله، وأسألک بما نسبت إلیه نفسک مما تحبه یا الله، وأسألک بجملة مسائلک الکبریاء، وبکل مسألة وجدتها حتى ینتهی إلى الاسم الأعظم یا الله. وأسألک بأسمائک الحسنى کلها یا الله، وأسألک بکل اسم وجدته حتى ینتهی إلى الإسم الاعظم الکبیر الأکبر العلی الأعلى، وهو اسمک الکامل الذی فضلته على جمیع ما تسمى به نفسک، یا الله یا الله، یا الله، یا الله یا الله، یا الله یا الله، یا الله یا الله، یا رحمان یا رحیم، أدعوک وأسألک بحق هذه الأسماء وتفسیرها ، فانه لا یعلم تفسیرها أحد غیرک یا الله. وأسألک بما لا أعلم ولو علمته سألتک به، وبکل اسم استأثرت به فی علم الغیب عندک أن تصلی على محمد ، عبدک ورسولک وأمینک على وحیک، وأن تغفر لی جمیع ذنوبی، وتقضی لی جمیع حوائجی، وتبلغنی آمالی، وتسهل لی محابی، وتیسر لی مرادی، وتوصلنی إلى بغیتی سریعا عاجلا، وترزقنی رزقا وواسعا، وتفرج عنی همی وغمی وکربی یا أرحم الراحمین». منبع: فارس [ پنج شنبه 92/8/23 ] [ 1:5 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در دیپلماسی زنان که دولت آمریکا به صورت ویژه روی آن سرمایه گذاری کرده با پدیده جالبی به نام دیپلماسی حجاب قهرمانان ورزشی مواجهیم. از آثار دیپلماسی حجاب، جذب زنان مظلوم و مغفولی است که در سراسر دنیا تنها به دلیل زن بودن، از سوی مردان شهوتران جوامع مدرن مورد آزار و اذیتهای فراوان قرار گرفته و میگیرند.
گروه ورزشی« تیتریک »؛مریم هاشمی، قهرمان مسابقات جهانی ووشو در مالزی، برای دومین بار مدال طلای خود را تقدیم رهبر انقلاب کرد. خانم محجبهای که با حضور مقتدرانه در این دوره از مسابقات نه تنها دومین مدال طلای جهانی خود را کسب کرد بلکه در مصاحبههای خود نیز از جمهوری اسلامی دفاع کرد. حضور این بانوی ایرانی در بیت رهبری باعث شنیده شدن سخنانی از زبان رهبر معظم انقلاب شد که بازخوانی آن خالی از لطف نیست. «شما با نمایش شخصیت و هویتزن مسلمان ایرانی نشان دادید که در میادین ورزشی نیز یک زن مسلمان میتواند با حفظ حجاب و حدود دینی، حضوری مقتدر و عزت آفرین داشته باشد. یکی از برنامههای ثابت جنگ روانی دشمنان علیه جمهوری اسلامی، القای این ادعای نادرست است که نخبگان عرصههای مختلف با نظام اسلامی میانهای ندارند که شما با اقدام خود، وابستگی به نظام اسلامی را از یک سکوی جهانی اعلام کردید.»
امروزه دیپلماسی عمومی تبدیل به مفهومی پرپیمانه و البته نامآشنا شده است. دیپلماسی عمومی را به معنای تقویت منافع ملی از طریق شناخت، اطلاع رسانی و تأثیرگذاری بر مردم کشورهای دیگر و گسترش گفتگو میان شهروندان و نهادهای یک کشور و همتایان خارجی آنان تعریف میکنند. دیپلماسی عمومی روشها و مدلهای فراوانی دارد که یکی از آنها "زیپ دیپلماسی" است. زیپدیپلماسی به معنای نوعی دیپلماسی است که در آن گروهها و افراد به عنوان دندههای یک لبه زیپ با گروهها و افراد هم سطح خود در دنیا ارتباط برقرار کرده و به مثابه دو لبه یک زیپ در کنار یکدیگر قرار گرفته و پیوند مییابند. زیپدیپلماسی یکی از شیوههای بالقوه برای عرصه دیپلماسی عمومی است. دیپلماسی تجاری، ورزشی، دانشگاهی و ... از این دست میباشند؛ یکی از مهمترین این گروهها که خود به تنهایی جایگاهی سترگ دارد، دیپلماسی زنان است. و در ادامه آن شاهد نوع جدیدی از دیپلماسی هستیم که جلب توجه کرده و در عین سادگی، مفهومی بسیار عمیق را به مخاطب خود در سراسر جهان منتقل میکند: دیپلماسی حجاب. در حالی که زنان نماینده نیمی از جمعیت جهان هستند، بسیاری از کسانی که به مطالعه توسعه انسانی میپردازند، دیپلماسی عمومی را وسیلهای برای پیشرفت و توانمندسازی زنان و دختران در سراسر جهان ارزیابی میکنند. با این وصف، در کشورمان شاهد وقوع امری جالب بودیم چرا که قهرمان زن کشورمان در یک رشتهی رزمی پس از دریافت مدال طلای خود و اهدای بلافاصله آن به رهبر انقلاب، سخنی ژرف با زنان دنیا در میان گذاشت و آن اینکه، در عین صلابت و اقتدار، به هیچ مرد اجنبیای اجازه چشمچرانی و هرزگی نمیدهد؛ سخنی که تقریبا همه زنان آن را از درون خود نیز میشوند و این بار آن را از بلندترین قلههای جهانی ورزش شنیدهاند. به علاوه، این حرکت بانوی ورزشکار ایرانی نه تنها از سر ترس و اجبار نبوده بلکه آن را عزتمندانه به تفکرات اسلامی و ولایی خود مرتبط میکند. رهبر معظم انقلاب همواره در سخنان خود به عبارت «عزت، حکمت، مصلحت» در سیاست خارجی اشاره داشته و ذکر کردهاند که دیپلماسی ایرانی باید همیشه در این مثلث دینی و قرآنی حرکت کند. همانطور که پیشتر از نظر گذشت رهبر معظم انقلاب در سخنان دیروزشان، حضور این زن ورزشکار را حضوری مقتدر و عزتآفرین دانستهاند. قهرمانی جهان مریم هاشمی در رشته ووشو که همراه با دفاع از پاسداری جمهوری اسلامی بود، همان عزت مورد نظر حضرت آقا را به وجود آورده و توامان حکمت حضور زنان ورزشکار محجبه در عرصههای بینالمللی که همان دفاع از اسلام باشد را به رخ همگان کشید.
مهمترین و اساسیترین علت هراس و دشمنی غرب از حضور زنان مسلمان محجبه در عرصههای مختلف از جمله ورزشی؛ ترس از الگو شدن زن مسلمان برای دیگر زنان دنیا است. به ویژه آن که در شرایط کنونیِ بحرانهای خانوادگی و فرهنگی و اقتصادی جهان غرب، خدشهای جبرانناپذیر بر پیکره آخرین نسخه تمدنی غرب یعنی لیبرال دموکراسی وارد میآورد. حضور زنان محجبه مسلمان در میان توجه تماشاگران مسابقات جهانی از سراسر عالم میتواند پیام بلند و رسایی باشد در مقابل دیدگاه محدودیت و انزوای زن در اسلام که از سوی فمینیستهای داخلی و خارجی عنوان میشود. از آثار دیپلماسی حجاب، جذب زنان مظلوم و مغفولی است که در سراسر دنیا تنها به دلیل زن بودن، از سوی مردان شهوتران جوامع مدرن مورد آزار و اذیتهای فراوان قرار گرفته و میگیرند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره میفرمایند: «غربیها مدعیاند که حجاب یک مسئله دینی است و در جوامع لائیک نباید ظهور پیدا کند اما علت واقعی مخالفت غرب با حجاب این است که سیاست راهبردی و بنیانی غرب درباره زن؛ یعنی عرضه شدن و هرزه شدن زن را با چالش روبرو میکند و مانع تحقق آن میشود.» حجاب، سفیر اسلام در پهنه گیتی بوده و بالاترین سطح دیپلماسی عمومی در عرصهی عمومی زنان جهان را به خوبی مدیریت میکند. استفاده از این فرصت حیاتی برای نشان دادن آزادی واقعی و آزادگی زن محجبه مسلمان در دنیا ضروری مینماید . [ چهارشنبه 92/8/22 ] [ 5:54 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
امام حسین (ع) با وجود اینکه هدفشان محو باطل و منکر و جبهه آن است، تلاش میکند که افراد هرچه کمتری در این جبهه قرار گیرند.
محرم سال 61 هجری قمری است و در صحرای کربلا، روزها... ساعتها... دقایق... و ثانیهها میگذرند و امام حسین (ع) با وجود اینکه هدفشان محو باطل و منکر و جبهه آن است، تلاش میکند که افراد هرچه کمتری در این جبهه قرار گیرند.
شاید بتوان تلاشهای ایشان برای منصرف کردن افراد مختلف حاضر در سپاه عمر بن سعد و حتی خود وی را برای خروج از این مهلکه، از جمله این تلاشها دانست.
رخدادهای هشتم ماه محرم الحرام سال 61 ه-ق در ادامه میآید:
1- قحط آب در خیمههای امام حسین (ع)
در این روز آب در خیمههای سیدالشهداء (ع) نایاب شد."خوارزمی" در مقتل الحسین و "خیابانی" در وقایع الایام نوشتهاند که در روز هشتم محرم امام حسین (ع) و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام (ع) کلنگی برداشت و در پشت خیمهها به فاصله 19 گام به طرف قبله، زمین را کند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی که خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیکی نزد عمر بن سعد فرستاد که:
"به من خبر رسیده است که حسین چاه میکند و آب به دست میآورد، به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسین و یارانش سخت بگیر".
عمر بن سعد به دستور وی عمل کرد.
2- در این روز "یزید بن حصین همدانی (حمدانی)" از امام (ع) اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتوگو کند. حضرت اجازه داد و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد؛
عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی چه چیز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟
گفت: اگر تو خود را مسلمان میپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفتهای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند از آنها مضایقه میکنی؟
عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی، من میدانم که آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حساسی قرار گرفتهام و نمیدانم باید چه کنم؛ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش میسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که میدانم کیفر این کار، آتش است؟ ای مرد همدانی؛ حکومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمیبینم که بتوانم از آن گذشت کنم.
یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام حسین (ع) رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند.
امام (ع) مردی از یاران خود به نام "عمرو بن قرظه" را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. شب هنگام امام حسین (ع) با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند.
امام حسین (ع) به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علیاکبر" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص کرد.
در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام (ع) که فرمود: آیا میخواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد.
یک بار گفت: میترسم خانهام را خراب کنند.
امام (ع) فرمود: من خانهات را میسازم.
ابن سعد گفت: میترسم اموال و املاکم را بگیرند.
فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم.
عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم "ابن زیاد" بیمناکم و میترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.
حضرت هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمیگردد، از جای برخاست در حالی که میفرمود: تو را چه میشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند من میدانم که از گندم ری نخواهی خورد.
ابن سعد با تمسخر گفت: جو، ما را بس است.
پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامهای به عبیدالله نوشت و ضمن آن پیشنهاد کرد که حسین (ع) را رها کنند، چرا که خودش گفته است که یا به حجاز برمیگردم یا به مملکت دیگری میروم. عبیداللّه در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، "شمر بن ذی الجوشن" سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت کند.
منبع:
- تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما، 1387
- www.rasekhoon.net منبع: ایسنا [ چهارشنبه 92/8/22 ] [ 5:52 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
عاشورایی که ما مطرح میکنیم عاشورای فرقهای است که به درد ایرانیها و شیعیان میخورد و اگر عاشورا درست منعکس شود و عاشورای انسانی شود، همه جهان را در برمیگیرد.
شب گذشته در دومین شب از عزاداری سالار شهیدان در حسینیه هنر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی حسن رحیمپور ازغدی در سخنانی با موضوعیت «هنر و عاشورا» به بررسی نگاههای هنری به حادثه کربلا پرداخت.
وی با اشاره به سخن حضرت زینب(س) در برابر عبیدالله ابن زیاد، که درباره کربلا فرمودند «ما رایت الا جمیلا»، گفت: سوال این است که چرا حضرت زینب(س) همه چیز را زیبا دید با اینکه در یک نیم روز آن همه پلیدی بود و او که در اوج زیباییشناسی بود این جمله یعنی چه؟
بنابر این گزارش، حسن رحیمپور ازغدی در ادامه سخنان خود به بنبستهای نظریه پردازی در عرصه هنر و درام تاریخی، حماسه و ادبیات جنگ اشاره کرد و گفت: سوال اساسی که میپرسند این است که چرا نمیتوان یک افسانه واقعی آفرید و هنر مجبور است واقعیت را مجازی کند تا قشنگ به نظر آید.
وی با بیان اینکه اکثر این سوالات و این تضادها در کربلا به زیبایی جواب گرفته، افزود: در همه عرصههای هنر و ادبیات درباره عاشورا مغبون هستیم و به واقع عاشورا حادثهای است که اگر همه تاریخ بنشینند و تنها از واقعیتهای آن بنویسند و سخن بگویند جوهر تمام میشود.
رحیمپور ازغدی در ادامه سخنان خود همه این مسائل را در کربلا پاسخ گرفته دانست و گفت: این در حالی است که حادثه عاشورا و کربلا در جهان سانسور میشود و خیلی از اهلسنت در جهان اسلام، چه برسد خارج از جهان اسلام این حادثه را به درستی نمیشناسند.
منبع: فارس [ سه شنبه 92/8/21 ] [ 6:59 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
وزیر امور خارجه کشورمان بدون نام بردن مستقیم، فرانسه را متهم کرده که با نیمی از پیشنویس پیشنهادی آمریکا مخالفت کرده و در این باره با خبرنگاران گفتوگو کرده است.
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان بدون نام بردن مستقیم، فرانسه را متهم کرده که با نیمی از پیشنویس پیشنهادی آمریکا مخالفت کرده و در این باره با خبرنگاران گفتوگو کرده است. ظریف در واکنش به کلیک اظهارات اخیر جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در مورد دلیل به توافق نرسیدن طرفین در مذاکرات اخیر ژنو گفت: «بازی با کلمات نمیتواند واقعیات بین پنجشنبه ساعت 6 بعدازظهر تا شنبه ساعت 5:45 بعدازظهر را تغییر دهد.» جان کری وزیر خارجه آمریکا، ساعاتی پیش از واکنش ظریف، در امارات متحده عربی به خبرنگاران گفته بود این ایران بوده که از پذیرفتن توافقنامه پیشنهادی گروه 5+1 در جریان مذاکرات هستهای ژنو خودداری کرده است. وزیر امور خارجه ایران در یک پیام توییتری دیگر بدون نام بردن مستقیم، فرانسه را متهم کرده که پنجشنبه شب با نیمی از پیشنویس پیشنهادی آمریکا مخالفت کرده و جمعه صبح هم در این باره با خبرنگاران گفتوگو کرده است. محمد جواد ظریف نوشته است: «آقای وزیر، آیا این ایران بود که پنجشنبه شب، نصف پیشنویس آمریکا را زیر و رو کرد و جمعه صبح، علنا علیه آن صحبت کرد؟» وزیر خارجه کشورمان افزوده است: ما به تعامل سازنده متعهدیم. حرکت بر مبنای برداشتن گامهای همسان، کلید دستیابی به اهداف مشترک است. منبع: تسنیم [ سه شنبه 92/8/21 ] [ 2:52 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
هشدار های محمد خاتمی پیرامون موج جدید ترور ربطی به کشته شدن«صفدر رحمت آبادی» معاون پارلمانی وزارت صنعت، معدن و تجارت ندارد.
سخنان سید محمد خاتمی و هشدار او درباره احتمال راه افتادن موج جدید ترور در کشور چند پیش همه را یاد دوران نه چندان دور خیابان بهشت انداخت.و دیروز کشته شدن رحمت آبادی این گمانه زمانی ها را به راه انداخته است که آیا سخنان خاتمی درست بوده است؟ واقعه ترور سعید حجاریان در 22 اسفند 78است. ضارب (سعید عسگر) به گروه های به اصطلاح فشار منتسب بود.در خیابان بهشت - مقابل ساختمان شورای شهر اتفاق افتاد.که آن روز ها این ترور به خیلی ها نسبت داده شد تا موضوع بررسی و عاملان محاکمه شدند.
اما طرفداران خاتمی که با وجد از پیش بینی او یاد می کنند بدانند اتفاق دیروز شرق تهران و کشته شدن رحمت آبادی ترور نبوده است و به گفته رئیس پلیس امنیت تهران بزرگ قتل معاون وزیر صنعت احتمالا با انگیزه شخصی بوده است.سرهنگ علیرضا محرابیدرباره قتل صفدر رحمت آبادی معاون پارلمانی وزیر صنعت اظهار داشت: احتمالا قتل آقای رحمت آبادی با انگیزههای شخصی رخ داده است و موضوع ترور و مسایل سیاسی در کار نبوده است. پس هنوز پیشگویی خاتمی درست از آب در نیامده است و حامیان او نباید ذوق زده شوند. منبع: دانا [ سه شنبه 92/8/21 ] [ 2:51 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |