یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
این تهدیدات که نشان دهندة وحشت آمریکا و رژیم صهیونیستی از توان موشکی جمهوری اسلامی ایران و وزن آن در توان یا بازدارندگی کشور است، بار دیگر بدعهدی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا و متحدان اروپایی اش را به مردم کشورمان یادآوری کرد.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / رسول سنائی راد بدنبال رزمایش موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در هفته گذشته انجام شد، شاهد موجی از مخالفت خوانی و تهدید توسط آمریکا و متحدانش بودیم که موضع گیری تهدید آمیز مربوط به نخست وزیر رژیم صهیونیستی و جان کری وزیر خارجة آمریکا از جمله این موارد بود. نتانیاهو که نه تنها سابقة تروریسم و جنایت صهیونیستی را در سابقة کثیف و سیاه خود دارد، بلکه حامی میدانی تروریستهای تکفیری در سوریه نیز به حساب میآید، با صدور بیانیه ای، مدعی شده بود که «قدرت های جهانی (1+5) باید گامهای تنبیهی فوری برای تکرار تخلفات ایران در انجام آزمایشهای موشکی پردازند.» جان کری که مواضع آشکاری در حمایت از رژیم جنایتکار و اشغالگر فلسطین و همچنین همراهی وقیحانه با تروریسم کور تکفیری و مواضع غیرمنطقی آل سعود داشته و کشورش اصلیترین عامل شکلگیری القاعده و تروریسم در مقیاس جهانی به حساب میآید هم پس از آنکه برای همراهسازی متحدان اروپاییاش برای فشار بر جمهوری اسلامی تلاش کرده بود، روز یکشنبه به تکرار ادعاهای واهی خود علیه برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران پرداخته و شلیک موشک بالستیک توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نقض فصلنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل دانست. او به بهانة اینکه چون موشکهای شلیک شده دارای برد طولانیتری نسبت به فاصله مجاز موشکهای بالستیک هستند، آنها را تهدید بالقوه برای کشورهای منطقه و فراتر از آن بر شمرده است. وزیر خارجه آمریکا در ادامه هم با وقاحت به تهدید ایران پرداخته و گفته است: «ما به صراحت زیاد این را گفتهایم که نگرانیهای موشکی کماکان بخشی از فعالیت های قابل تحریم در ارتباط ما با ایران هستند و اگر ایران بخواهد از آن تخطی کند، تحریمهای اضافی را فراخوانده است، همانطور که ما این تحریم ها را ماه گذشته اعمال کردیم.» این تهدیدات که نشان دهندة وحشت آمریکا و رژیم صهیونیستی از توان موشکی جمهوری اسلامی ایران و وزن آن در توان یا بازدارندگی کشور است، بار دیگر بدعهدی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا و متحدان اروپایی اش را به مردم کشورمان یادآوری کرد. چرا که پذیرش اصل مذاکرات هستهای و بر جام از سوی ایران اسلامی برای پایان دادن به بهانه جوییهای این کشورها بود که فعالیتهای هستهای کشورمان را خط بالقوهای برای امنیت جهانی تلقی میکردند. اما علیرغم اقدامات جمهوری اسلامی ایران برای اجرای برجام با کاهش سطح و میزان غنی سازی و انتقال اورانیوم غنی شده به خارج از کشور، نه تنها اقدام عملی متقابل و متناسب این کشور برای کاهش تحریمها را شاهد نبودهایم، بلکه همانگونه که وزیر خارجة آمریکا وقیحانه اذعان داشته، تحریمهای جدیدی نیز علیه کشورمان وضع شده و تهدید به تحریمهای جدید به عنوان ابزار فشار همچنان در دستور کار آمریکا و متحدان اش قرار دارد. حال آنکه با رجوع به متن بر جام، این قبیل آزمایشهای موشکی هیچ مغایرتی با توافقات به عمل آمده نداشته و نوع موشکهای شلیک شده با ماهیت دفاعی و طراحی معمولی هیچ ارتباطی با حمل کلاهک هسته ای نیز ندارد. بنابراین همانگونه که آمریکاییها سر میز مذاکره به تعطیلی کامل سایت فردو و انتقال سانتریفیوژها به تاسیسات نطنز اصرار میورزیدند که در واقع کمک به آسیبپذیری تاسیسات هستهای کشورمان در مقابل تهاجمات احتمالی دشمنانی چون آمریکا و رژیم صهیونیستی به حساب میآمد، امروز هم آنان در ادامه همان سیاست یعنی حمله به قوتها و آسیبپذیر ساختن جمهوری اسلامی و گرفتن توان دفاعی و بازدارندگی آن هستند یعنی آنچه را که نتوانستند با تحریم و تهدید نظامی محقق سازند امروز به بهانه اجرای بر جام و از مسیر دیپلماسی دنبال میکنند حال آنکه آنچه موجب شد تا آنان مجبور به مذاکره شوند همان توان بازدارندگی و مسیر پیشرفتهای هستهای همراه با مقاومت و تحمل مردم در برابر تحریمهای ظالمانه بود که با تدابیر رهبری خود را به عنوان یک واقعیت به آمریکا و متحدانش تحمیل کرد. گرچه اینگونه مواضع مداخلهجویانه و وقیحانه دشمن هیچ تاثیری بر روند فعالیتهای موشکی کشور و اراده خلل ناپذیر مدافعان جمهوری اسلامی نداشته و ندارد، اما میتواند، تلنگر و هشدار به برخی سیاستمداران خوش خیال به حساب آید که بجای تکیه بر قدرت و منابع داخلی همچنان شعار حل مسائل با تکرار بر جام را دنبال میکنند. راستی در حالی که بر اساس گفته رییس سازمان انرژی هستهای ایران ما تعهدات مربوط به اجرای بر جام را به اجرا گذاشتهایم، طرف غربی به کدامیک از تعهداتش عمل کرده است؟! این نحوه عمل دشمن به علاوه شرایط شکننده امنیتی در منطقه و تهدیدات برآمده از تروریسم صهیونیستی و تروریسم تکفیری که با نقش آمریکاییها نیز مرتبط است، همراه با تجارب مربوط به دوران جنگ تحمیلی و روحیة واقعگرایی دشمنان هیچ تردید در ضرورت ارتقاء توان دفاعی کشور و در راس آن قابلیت های موشکی باقی نمیگذارد، به خصوص اینکه ما با مدعیانی مواجه هستیم که به هیچ عهد و پیمانی متعهد نبوده و هیچ منطق و زیانی جز قدرت و زور نیز سرش نمی شود.
منبع: سایت بصیرت [ دوشنبه 94/12/24 ] [ 8:36 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
روس ها اخیرا مواضعی گرفتند که نشان می دهد برخلاف تفاهم اولیه ایی که با آمریکایی ها داشتند، موضع خود را نسبت به این مسئله اصلاح کردند. این موضوع بعد از آنی صورت گرفت که نماینده پوتین در سفر به تهران در مورد مشارکت روس ها صحبت کرد. در مذاکره ابعاد خطرناک این طرح به روسیه گوشزد شد و نماینده پوتین پیام ایران را به آقای پوتین منتقل کرد و پوتین مطابق آن اعلام کرد در مورد طرح، دیدگاه قبلی را ندارد. پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/وحید قاسمی سعدالله زارعی، کارشناس مطرح مسائل منطقه، در یادداشتی در روزنامه کیهان، دهم اسفند، درباره طرح ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه توسط آمریکا نکات مهمی را گفته بود که این طرح برخلاف قبل در مناطق جنوبی سوریه دنبال خواهد شد. برای شرح بیشتر این طرح و این سؤال که نظر اخیر روس ها درباره آن چیست؟، گفتگویی را با ایشان انجام داده ایم که در ادامه می آید: بصیرت: آمریکائی ها این روزها از طرح ب و اعمال منطقه پرواز ممنوع در سوریه صحبت می کنند. لطفا درباره جزئیات این طرح و مناطق مورد نظر آمریکا برای اجرای آن توضیح بیشتری بدهید؟ زارعی: آمریکایی ها با شکست در ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه، بحث ایجاد منطقه پرواز ممنوع در جنوب را مطرح کردند. در این زمینه تلاش کردند تا راهی را در جنوب برای اعمال فشار بر دولت سوریه باز کنند. بر همین اساس با روس ها وارد مذاکره شدند و با توجه به این که از حساسیت روس ها نسبت به امنیت رژیم صهیونیستی اطلاعات داشتند، به بهانه امنیت رژیم صهیونیستی و مخاطراتی که این رژیم در باب امنیت پیدا کرده، ماجرای امنیت منطقه جنوب که مربوط به سه استان قنیطره، سویدا و درعا، با مساحت بیش از ده هزار کیلومتر مربع هست را مطرح کردند، ولی هدف اصلی آن ها بحث امنیتی رژیم صهیونیستی در منطقه جنوب و فعال تر کردن نقش رژیم صهیونیستی در بحران سوریه بود.
بصیرت: یادداشت اخیر شما در روزنامه کیهان درباره این طرح، موانع مهمی پیش روی این طرح بر می شمارد. با توجه به این موانع تا چه اندازه امکان عملیاتی شدن این طرح را فراهم می دانید؟ زارعی: مهم ترین مسئله ایی که در این زمینه مطرح است کشورهای حول و حوش این طرح یعنی اردن، سوریه و لبنان است که قطعا با بحث عمل رژیم صهیونیستی در منطقه از جمله در سوریه مخالف هستند و این موضوع را یک تهدید مهم امنیتی برای خودشان می دانند. مسئله دیگر این است که سر نگرفتن طرح منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه، اساسا به دلیل موافقت یا مخالفت روس ها نبود، بلکه منطقه شمال به دلیل حضور حزب الله، نیروهای سوری، کردها و بعضی از گروه هایی دیگر که مخالف سیطره آمریکا بر سوریه هستند، به هم خورد و امکان عملیاتی شدن پیدا نکرد. این وضعیت نیز مانع شکل گیری چنین منطقه ایی در جنوب می شود. مسلما امکان عملیاتی طرح مذکور در جنوب سوریه، با توجه به این که این منطقه در اختیار ارتش سوریه، نیروهای حزب الله و گروه های مرتبط با آن است، وجود ندارد، بنابراین می توان گفت که طرح ب آمریکایی ها، یک طرح خامی است که بر خلاف ظاهر، چندان از محاسبه دقیق برخوردار نیست. بصیرت: در مطلب شما به نوعی از موافقت روسیه با اجرای این طرح در مناطق جنوبی سوریه و هم مرز با اردن صحبت شده است. به نظر شما روس ها تا چه اندازه مایل هستند این طرح اجرا شود؟ زارعی: روس ها اخیرا مواضعی گرفتند که نشان می دهد برخلاف تفاهم اولیه ایی که با آمریکایی ها داشتند، موضع خود را نسبت به این مسئله اصلاح کردند. این موضوع بعد از آنی صورت گرفت که نماینده پوتین در سفر به تهران در مورد مشارکت روس ها صحبت کرد. در مذاکره ابعاد خطرناک این طرح به روسیه گوشزد شد و نماینده پوتین بعد از بازگشت به روسیه پیام ایران را به آقای پوتین منتقل کرد و پوتین مطابق آن اعلام کرد در مورد طرح، دیدگاه قبلی را ندارد و بر حفظ دولت دمشق و حفظ یکپارچگی سوریه تاکید دارد. بصیرت: آخرین سوال در باره اقدام اخیر شورای همکاری خلیج فارس در قرار دادن نام حزب الله لبنان در فهرست تروریسم است، به طور مختصر اهداف و انگیزه های آن ها را از این کار بیان کنید؟ زارعی: سعودی ها طی ماه های اخیر می خواستند یک موضع یکپارچه عربی را در مقابل ایران ایجاد کنند که برای این مسئله هزینه زیادی را دادند. لبنان در این میان اولین کشوری بود که مخالفت خود را با طرح سعودی ها اعلام کرد، بعد از آن عراقی ها اظهار مخالفت کردند و امروز ما شاهد گسترش دامنه مخالفت در حوزه عربی از سوی الجزایر، تونس، عمان و بعضی از کشورهای دیگر با سیاست عربستان هستیم. بنابراین سعودی ها که از عدم همراهی لبنان که وزیر خارجه آن عضو جنبش امل و متحد حزب الله است، به شدت عصبانی بودند، به خاطر همین، مسئله قرار دادن حزب الله در لیست سیاه را مطرح کردند. این در حالی است که پیش از این هم حزب الله عملا امکان مسافرت به کشور عربستان و کشورهای همسو با عربستان را نداشت. با تشکر از جناب آقای زارعی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند./ منبع: سایت بصیرت [ یکشنبه 94/12/16 ] [ 10:15 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
گفتمان اصلاحات با قدرت طلبی، انحصار خواهی و کشمکش های حزبی، فضای سیاسی کشور را دچار بحران ها و بی ثباتی های فراوان کرد و با بالا گرفتن اختلافات، تنش ها و در گیری ها حزبی و غیر حزبی، نهادینه سازی توسعه و مشارکت سیاسی ممکن نشد. پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / محمدرضا اسکندری انقلاب اسلامی چه نقشی در روند توسعه سیاسی ایران ایفا نموده است ؟ انقلاب اسلامی به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران، یکی از گام های بلند ملت ایران در راستای رهایی از استبداد و نیل به آزادی و مردمسالاری و به عبارتی دستیابی به توسعه سیاسی بود. شعارهای اصیل و فراگیر انقلاب اسلامی مانند " استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی " خود، موید این خواست بود. به همین دلیل پدیده ای که دستیابی به این وجه از توسعه یکی از اهداف بلند آن بوده است باید گام هایی در طی این سه دهه در این مسیر برداشته باشد ولی متاسفانه در تاریخ تحولات سیاسی ایران شاهد وارد شدن ضربات شدید گفتمان اصلاحات دوم خرداد 76 بر پیکر آرمان توسعة سیاسی در ایران بودیم. اصلاح طلبان با تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی، ویران کردن ظرف اعتماد ملی با نوعی توهم پاتولوژیک، گذاشتن بار تغییر فرا تر از کشش و تحمل و ایجاد انقلاب انتظارات و درخواست ها، اولویت ندادن و محمل گذاشتن اصلاحات حوزه های فنی مدیریت جامعه که با اقتصاد و معیشیت و سلامت و امنیت زندگی فردی و اجتماعی آحاد مردم در ارتباط بود، سپردن مقررات به دست فرصت طلبان انقلابی مآب موجبات بی اعتقادی و گسست جامعه را فراهم کردند بر اساس شعار توسعه این قرار بود که سطح مشارکت مردم در انتخابات و سایر فعالیت های سیاسی افزایش یابد و امکان حضور همه گروهها و احزاب در عرصه سیاست فراهم شود. در حالیکه اصلاح طلبان با صدها انگ و برچسب، رقیبان سیاسی خود را از صحنه خارج کرده و خود تک سوار این عرصه بودند. سطح مشارکت مردم هم در انتخابات شوراهای اسلامی به پایین ترین حد خود رسید به طوری که بهزاد نبوی اذعان کرد که دولت و مجلس در تحقق شعارهای خود به خصوص توسعه سیاسی ناموفق بوده اند. (همبستگی، 28 آبان 1382) تک بعدی انگاشتن اصلاح و توسعه و حصرکردن آن در توسعه و اصلاح سیاسی. تجربه کشورهای در حال توسعه بارها نشان داده است که انباشت مسایل برخاسته از اصلاح و توسعه تک محور، در نهایت باعث بحران در این جوامع می گردد. مدعیان و گویندگان شعارهای اصلاحات در عمل تعهد و پای بندی چندانی به انجام آنها نداشتند و گویا این شعارها برای جلب آزادی بشر در انتخابات و شکست رقیب و بازار گرمی بوده است. حتی در ظاهر نیز پای بندیخود را به بیشتر آنها از خود نشان نداده مانند شایسته سالاری، قانون گرایی، آزادی بیان. عمده این شعارها در جهت فریب افکار عممومی، فرار از مسئولیت و افزودن بار اضافی بر مملکت بود بار اضافی یعنی این که مطالبی القا شود که در توان کشور نیست و تنها می تواند بهانه ای در دست مخالفان و معترضان باشد. در ایبن نوشتار برخی آسیب های وارده توسط گفتمان اصلاح طلبی بر توسعه سیاسی انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار داده است. آسیب ها و خطرات احتمالی گفتمان اصلاحات بر پیکر توسعه سیاسی گفتمان اصلاحات در سالهای 76 تا 84 به لحاظ عملکردی نتوانست عملکرد قابل ملاحظه و قبولی را عرضه کند.آفات و آسیب های عملکرد سیاسی گفتمان اصلاحات بر پیکرة توسعة سیاسی را می توان شامل موارد زیر دانست: 1- برچسب زنی تهمت ضد اصلاحات بر گفتمان انقلابی مهمترین آسیب گفتمانی، چسباندن انگ ضد اصلاحی به نیروها و گفتمان انقلابی رقیب یعنی گفتمان اصول گرایی بود. مولفه هایی چون: خصلت ایدئولوژیک، قائل به تقدیس جنگ، نزاع و خشونت، ستیزه ورزی با دموکراسی، جامعه مدنی و لیبرالیسم، مخالفت با تحول در ساختار دولت ایدئولوژیک وکاریزماتیک، تقبیح دانستن اصلاحات و جامعه مدنی، فرا قانونی دانستن ایدئولوژی، را می توان از مهمترین خصوصیات انگ ها و برچسب های گفتمان اصلاحات بر گفتمان انقلابی دانست. تحت جو موجود بر جامعه، متاسفانه در دولت وگفتمان اصلاحات در سال های 1376 تا 1384 کشور درگیر شدید ترین تشتت های حزبی وجناحی بین دوگفتمان بود وبدین خاطر فضای تنش و تشنج بر کشور حاکم شد. به هر حال بخش زیادی از این فضای تشنج آمیز، حاصل تندروی ها وشعار های افراطی لایه تند رو و احزاب و گروه های دوم خرداد بود که رویه تقابلی جناح و گروه های گفتمان اصول گرایی را تقویت می کرد و این درحالی بود که به طور مکرر محمد خاتمی پرهیز از چنین جوی را هشدار می داد.(اخوان کاظمی،1383: 15) 2- ایجاد جوّ بی ثباتی سیاسی در کشور گفتمان اصلاحات با قدرت طلبی، انحصار خواهی و کشمکش های حزبی، فضای سیاسی کشور را دچار بحران ها و بی ثباتی های فراوان کرد و با بالا گرفتن اختلافات، تنش ها و در گیری ها حزبی و غیر حزبی، نهادینه سازی توسعه و مشارکت سیاسی ممکن نشد. همان طوری که انتخابات دوم شورای شهر نشان داد که مردم از این درگیری ها و سخنان تکراری خسته شده اند، در نتیجه با کمیت بسیار کمتری در این رای گیری شرکت کردند. از سویی توجه نکردن به برخی از مطالبات دینی، انقلابی، اقتصادی ومعیشتی آنهم در فضایی آکنده از سیاست زدگی، نوعی سرخوردگی از مباحث توسعه سیاسی را در آحاد جامعه به ویژه جوانان، ایجاد کرد. (اخوان کاظمی،1383: 16) 3- فرمایشی و تحمیلی کردن پروژه اصلاحات بر جامعه از آسیب های گفتمان اصلاحات آن است که به عنوان فرآیندی تحمیلی به جامعه تزریق گردید،این امر گاه با اتکأ بر ساخت پاتریمونالیستی قدرت، صورت میگرفته و به دلیل گسست بین هیأت حاکم و مردم و بیاطلاعی جامعه از نیات و انگیزههای حکومتگران در اصلاحات، بیتوجهی پایوران سیاسی به نیازهای اجتماعی و خواستهای واقعی مردم، نمیتوانسته راه به جایی ببرد. اصلاحات فرمایشی در درون ساخت قدرت یک جانبه و با نگرش بالا به پایینبه دلیل تصلب و عدم انعطاف هرگز نتوانسته از منابع و استعدادهای عمومی در جهت سامانبخشی به اوضاع اجتماعی بهره گیرد حال آنکه اصلاحات زیرینو با نگرش مردمسالارانه،میتواند ضمن انعطاف در ساختارها و نهادها موجبات نیل به توسعه سیاسی مطلوب را در درون ساخت قدرت دوجانبه فراهم سازد. فرآیند اصلاحات فرمایشی به دلیل بحران توزیع در ساختار قدرت سیاسی با شکست مواجه خواهد شد و یا در مسیر تحقق اهداف حزبی، جناحی و گروهی سوق خواهد یافت بهگونهای که حکومت از مسیر رسیدگی به مشکلات مردم خارج و از پاسخگویی به خواستهها و نیازهای عمومی غافل خواهد شد و به دلیل عدم مشارکت مردم در تصمیمگیریها، انقطاع میان آنها و مسئولان افزایش یافت. 4- بروزنزا و غیر بومی کردن پروژه اصلاحات اصلاحات برونزا و الهام گرفته از غرب، یک آفت است. اصلاحاتی که افرادی مانند ملکم خان و تقیزاده خواهان آن بودند بر این اندیشه استوار بود که باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی بود. چنین اصلاحاتی با فرهنگ اسلامی ایرانزمین سازگار نبود چراکه به سنتها و ارزشهای بومی و درونزا توجه نمیکرد و اصلاحات برونزا را در راستای تحمیل فرهنگ بیگانه و تغلب آن توصیه مینمود: اصلاحاتی که بر پایه خودباختگی در مقابل فرهنگ و شیوه زندگی غربی، و وابستگی به اندیشه لیبرالیستی و سکولاریستی استوار بود. حال، شایسته است الگویی اسلامی - ایرانی مبتنی بر استقلال در عمل، به دور از دخالت بیگانگان و تشویق و خطدهی غرب ارائه گردد: الگویی که متناسب با فرهنگ مردم، منطبق با شرایط و مقتضیات زمان و مکان، سازوار با تحولات جامعه ایران، مبتنی بر دیانت، شریعت، قانون، ارزشها، مسلمات دینی، هنجارهای اجتماعی و هویت فرهنگی و سازوار با تمدن، تاریخ، جغرافیای انسانی و طبیعی ایران زمین باشد و بر نقش اسلام بهعنوان منبع و منشا قوانین، ساختارها، نگرشها و گرایشها تکیه کند. از اینرو، اصلاحاتی مطلوب است که در عین «کثرت روش» و بهرهگیری از شیوههای متنوع و پویا، مبتنی بر «وحدت در ارزش» باشد. اینگونه اصلاحات درونزا امکان رخنه عناصر، فرهنگ، اندیشه و القائات تبلیغاتی بیگانگان را در کشور به حداقل میرساند و مجال سوءاستفاده عملی و تبلیغی قدرتهای خارجی از تحولات داخلی ایران را سلب مینماید. اصلاحات از نوع دوران سپهسالار هرگز نمیتواند جامعه ایران را بهسوی ترقی و پیشرفت رهنمون سازد. 5- ایجاد ناهماهنگی و عدم توازن ساختاری یکی از مشکلاتی که تحقق اصلاحات با آن مواجه بود ناهماهنگی، و عدم توازن ساختاری بین بخشها و عرصههای اصلاحات میباشد. به دلیل هژمونی و سلطه تاریخی حوزه سیاست بر سایر عرصههای اجتماعی، اصلاحات در کشور با آهنگی پایدار و همه جانبه تحقق نیافته است. شاید این مهم برخاسته از سیاستزدگی سایر حوزهها باشد که حوزه سیاست متورم و سایر پهنهها روبه تحلیل گذاردهاند، امری که به فقدان انسجام و ارتباط کارکردی میان زیر بخشهای نظام سیاسی میانجامد. به عبارت دیگر، نبود آهنگی متوازن و پایدار در حوزههای اصلاحات موجب بخشی شدن این فرآیند و غفلت از همگامی عرصههای آن میگردد. 6- گسست در بین لایه های اجتماعی از دیگر سو، چنین اصلاحات غیر متوازن، ناهماهنگ و غیرنظاممند، چسبندگی لایههای اجتماعی را که بر محوریت طبقه متوسط استوار است میگسلد. عدم توجه به این مهم در اتحاد جماهیر شوروی موجب شد آمریکا، شوروی را به رقابتی نظامی سوق دهد که مجبور به اختصاص منابع اقتصادی و مالی به خریدهای تسلیحاتی و هزینههای دفاعی - امنیتی گردد و از حوزه اقتصاد بهگونهای غافل شود که آن را در خدمت حوزه نظامی قرار دهد و از توجه به رفاه عمومی غفلت ورزد و این امر موجبات نابودی آن را از درون فراهم ساخت. بنابراین، نگرش بخشی به اصلاحات، موجب بالا رفتن سطح توقعات سیاسی و مطالبات اجتماعی و اقتصادیگردیدکه حکومت را با مشکل تطبیقپذیری ساختارهای موجود با کارکردهای نوین مواجه ساخت. 7- محصور کردن اصلاحات در ابعادی خاص و منفعت طلبانه از آسیبهای اصلاحات در بعد سیاسی-حکومتی در دوران گذشته میتوان به محصور بودن قلمروی آن به بعدی خاص اشاره کرد. بهعنوان مثال، قیام تنباکو که میتوانست به اصلاحاتی سیاسی در ساختار نظام سیاسی منجر شود و خود را در ساختار تصمیمگیری سیاست خارجی نهادینه کند، محدود به اصلاحات تجاری در خرید و فروش تنباکو و توتون و کوتاه ساختن دست شرکت بیگانه رژی از این امر شد، حال آنکه شاید میتوانست تحولی همگون در سایر ساختارها ایجاد نماید و از تمامی ظرفیتها و توانمندیهای ملی در راستای اصلاحات همه جانبه بهره گیرد. از اینرو آفت اصلاحات، تک بعدی نگری در آن است بهگونهای که از همه منابع و استعدادهای انسانی و مادی و تمامی ظرفیتهای فرهنگی و بومی بهرهبرداری به عمل نیاید، تنها به یک بعد مادی یا معنوی جامعه نگریسته و ابعاد دیگر مغفول انگاشته شود، نگرشی کلان به دین، فرهنگ و تمدن صورت نگیرد، پیوند میان مردم و حکومت و بهطور کلی نیروی ابتکار و ایمان مردم و توانائیهای نظام سیاسی نادیده گرفته شود، یا اصلاحات به منطقهای خاص محصور گردد بهگونهای که شکافی فاحش بین مرکز و پیرامون و یا بین ناحیهای و نواحی اطراف ایجاد گردد. چنین اصلاحاتی منجر به از هم پاشیدگی ساختار نظام سیاسی میشود چرا که واکنشهایی از سوی اقوام و ملیتها برمیانگیزد، روحیه انحصارگرایی، قومگرایی و تبارگرایی را چه در عرصه حاکمیت سیاسی و چه در فراگرد جنبشهای اجتماعی تقویت میکند، بهگونهای که گفتمان ملی به گفتمان حزبی، گروهی، قومی یا قبیلهای بدل میشود. 8- نفوذ عوامل بیگانه، فرصت طلب و ضد انقلاب در کانون اصلاحات نفوذ یا رسوخ عوامل بیگانه، فرصتطلب، ضدانقلاب، بیتفاوت، نااهل، فاسد، سودجو، خوداندیش، قومگرا، افراطی و مرتبط به معاندان از آن لحاظ که موجبات از هم گسیختگی حاکمیت سیاسی و خدشه در انسجام دستگاه تصمیمگیری را فراهم میآورد از مهمترین آسیب های واردة گفتمان اصلاحات بهشمار میآید. تفرقه در صفوف انقلابیون، کاشته شدن بذر نفاق و کینه بین گروههای سیاسی، درگیر شدن جناحها در گرداب اختلافات داخلی، آرمان گریزی، دنیاطلبی، هواپرستی، لذتجویی، کامجویی، فزونخواهی و میل به ثروتاندوزی و رانتجوئی موجب بروز بحران رسوخپذیری در نظام سیاسی میگردد بهگونهای که مجال برای افزایش فعالیت گروهکها و احزاب ضد انقلاب، گسترش اپوزیسیون قدرتطلب برانداز و معاند را برای سمپاشی، اضلال، گمراهگری و ایجاد بحران داخلی فراهم مینماید. در این رابطه تقویتساز و کارهای قانونی کنترل، بازرسی، پیگیری و نظارت بر عملکرد مسئولان و دستاندرکاران مملکتی میتواند تفکر اصلاحی را در درون جامعه سیاسی تحقق بخشد. 9- رسمیت دادن به رانت خواهی اپوزیسیون از حاکمیت وجود اپوزیسیون درون سیستمی یکی از موانع فراروی تحقق انسجام درون ساختی که پیش شرط اساسی اصلاحات است بهشمار میآید. این اپوزیسیون نه به معنای حزب یا تشکیلاتی است که قدرت را بهدست نیاورده و در صدد دستیابی به حاکمیت از طریق مسالمتآمیز میباشد و نه به معنای گروههای معاندی است که کل نظام و ساختار سیاسی را قبول ندارند. بلکه اپوزیسیونی است که وارد کشاکش بازی قدرت شده و با گردآوری نیروهای مخالف و تحریک آنها به جنبش سیاسی موجب تجزیهپذیری حاکمیت سیاسی شده است. مخالفت یک قوه با قوای دیگر از آن روست که مرز نیروهای درون نظام از عناصر غیرخودی تفکیک و متمایز نشده و برخورد نیروهای درون نظام با یکدیگر به شیوه برخورد حکومت با نیروهای بیرون نظام صورت میپذیرد. رانتطلبی این اپوزیسیون درون سیستمی از رهگذر دستیابی به قدرت سیاسی آفتی عمده بهشمار میآید که نظام سیاسی را از درون دچار تهدید میکند. تلاش برای کسب رانتهای اقتصادی در فراسوی قدرت سیاسی، هژمونی سیاست بر سایر حوزههای فرهنگ، اقتصاد و اجتماع را سبب میگردد. سیاسی شدن دیوانسالاری و حزبی شدن دستگاههای اجرایی را درپی دارد و تزلزل و چرخش در آرأ و دیدگاههای نخبگان سیاسی را موجب میشود. این امر همزمان با انحصارطلبی، ورود دستگاههای حکومتی به دستهبندیهای جناحی و سیاسی و عدم رعایت تفکیک قوا، حاکمیت سیاسی را با خطر تجزیهپذیری و فرآیند اصلاحات را با خدشهپذیری روبرو ساخت. 10- نهادینه کردن سوء مدیریت و فساد اداری و اقتصادی ناکارآمدی هیأت حاکم، سوء مدیریتها، فساد اداری و نظام اقتصادی بلاتکلیف موجب میشود ابتدا کارآیی نخبگان حاکم و سپس کارآمدی حکومت دینی در مظان تردید قرار گیرد. این مهم میتواند ناشی از بحران هویت نسل نو باشد که به دلیل عدم شناخت جریانهای سیاسی و شخصیتهای انقلاب به نوعی بیتفاوتی سیاسی و مذهبی روی آورند و یا از جنگ رسانهای وسایل ارتباط جمعی بیگانه که با بزرگنمایی ضعفها و دامن زدن به مشکلات به تضعیف نهادهای حکومتی و نامطلوب جلوه دادن دستاوردهای انقلاب مبادرت میورزند نشأت گرفته باشد. از دیگر سو، دنیاطلبی برخی مسئولان و دنیاگروی برخی نیروهای انقلاب که به تشدید جناحگرایی در درون هیأت حاکم منجر میگردد و نتیجهای جز کشمکش میان گروهها بر سر تقسیم قدرت سیاسی، گسترش تضاد میان نیروهای درون نظام و تفرقه و اختلاف آرأ در درون خانوادة انقلاب را در بر ندارد میتواند نوعی بحران مقبولیت را در نظام سیاسی ایجاد کند. 11- افزایش آنومی ها و آسیب های اجتماعی اعتیاد، قاچاق مواد مخدر، مدگرایی، رفاهطلبی، تجملگرایی، فقر، بیکاری، فساد، فحشأ، خودکشی، بزهکاری، طلاق، حاشیهنشینی، تکدیگری، تبعیض، شکاف طبقاتی و سایر آسیبها و انومیهای اجتماعی که سرخوردگی، یأس، نومیدی و خستگی جامعه را به دنبال دارد از موانع عمده اصلاحات بهشمار میآید. شاید شکافهای کلان و متقاطع در حوزه اجتماع ناشی از اختلافات روشی و ناهمگونی ساختارهای فرهنگ، سیاست و اقتصاد باشد. این امر میتواند منجر به افزایش یأس و بیتفاوتی، نومیدی نسبت به آینده و فرار مغزها شود که کارگریزی ناشی از نبود فرهنگ صحیح کار در جامعه را موجب گردد. حال، شایسته است مسئولان نسبت به برنامهریزی برای رفع این آسیبها اقدام کنند، عدالت اجتماعی را همگام با توسعه موزون و پایدار تحقق بخشند، نظام جامع تأمین اجتماعی را استقرار بخشند، با رفع فقر، مسائل معیشتی مردم را حل نمایند، با رفع تبعیضهای اجتماعی، طبقه متوسط را تقویت کنند و با رفع فساد، کارآمدی نظام سیاسی را نزد افکار عمومی به منصه ظهور برسانند تا از این رهگذر بسترهای اجتماعی مشارکت مردم را در فرآیند تصمیمگیری و تصمیمسازی برای تعیین سرنوشت خود تأمین نمایند. 12- خدشه دار کردن امنیت داخلی و امنیت ملی مهمترین آسیب وارده اصلاحات در زمینة امنیت داخلی را میتوان عملیات تخریبی ضدانقلاب و گروهکها، گرایشهای واگرایانه و جداییطلبانة قومیتها و ایجاد تنش و ناامنی در مناطق مرزی دانست. درواقع، تقویت خرده فرهنگها و فرقهگراییها منجر به بالکانیزه شدن کشور و آسیب دیدن وحدت ملی خواهد شد. علاوهبر این آسیبهای اجتماعی - فرهنگی شامل مواد مخدر، بیکاری، تورم و تزلزل پایههای اعتقادی نسل جوان، امنیت ملی را در معرض مخاطره قرار خواهد داد. ناهماهنگی بین نیروهای اطلاعاتی و انتظامی، اقدامات خودسرانه برخی نیروهای اطلاعاتی، انتظامی و امنیتی ناتوانی، در برقراری نظم، آرامش و امنیت داخلی و مبارزه با انواع سرقت و راهزنی، توان نظام در پوشش امنیتی را به چالش کشاند. این معضل با توجه به جو جنگ و بی ثباتی حاکم در منطقه بویژه ظهور داعش بسیار جدّی تر به نظر می رسد. 13- تضعیف فرآیند و ساختار اداری در بعد بوروکراتیک و حکومتی دوران خاتمی موانع اداری فراروی اصلاحات را میتوان در سطوح تشخیص، مدیریت، بهرهوری و ساختار اداری مورد بررسی قرار داد. تهدید عمده در فرآیند اصلاحات به نداشتن برنامه روشن و مشخص شامل اهداف بلند مدت و مرحلهای و انتخاب روشهای حذفی، خشونتآمیز، ساختارشکن و بنیاد برانداز باز میگردد. حال آنکه شایسته است فرآیند عقلایی شدن سنجشها، انتظارات و عملکردها برای عمق بخشیدن به خواستههای اصلاح طلبانه صورت پذیرد. سکونها، رکودها، آسیبها و حتی پس رفتها و رجعتهای نامعقول در جریان تکاملی اصلاحات بازشناسی گردد و پس از شناخت ماهیت آفات و پاتولوژی فرآیند آن، راه کارهایی برای رفع موانع اجرایی آن اندیشیده شود. اصلاحات زمانی از کارایی و کارآمدی برخوردار است که کنترلپذیر و قابل مدیریت باشد. دراینباره، برنامهریزی کوتاه مدت و بلند مدت، ارائه طرحی جامع، شفاف و متناسب با نیازهای جامعه براساس جریانشناسی، چالششناسی و آیندهنگری، بهرهگیری از نظریات کارشناسی و نتایج پژوهشهای کاربردی، ادغام یا انحلال برخی نهادهای موازی، تعیین قواعد بازی براساس به رسمیت شناختن رقبا و تحمل عقاید آنها، جلوگیری از بروز یا نضج جریانهای برانداز، ارتقای کارآمدی براساس شایستهسالاری، حل و فصل مشکلات معیشتی و رفاهی مردم، تدبیر امور مربوط به، خدمات و رفاه عمومی، ارتقای کارآیی دستگاه اداری پاسخگو، پیگیری و نظارت بر حسن اجرای امور، ترجیح مصالح و منافع ملی بر منافع فردی، گروهی و جناحی، انظباط و نظمپذیری و سازماندهی در توسعه اقتصادی و سیاسی از ا5همیت به سزایی برخوردار است. در این صورت است که مردم، پایوران سیاسی را مصمم به رفع معضلات و گرفتاریهای عمومی و کوشا در ارتقای حیثیت اجتماعی آنان خواهند یافت. چنین باور و اعتقاد و اعتماد سیاسی است که به ارتقای مقبولیت نظام سیاسی میانجامد و بستری مناسب را از نظر اجرایی در جریان اصلاحات فراهم مینماید. منابع: مخبری، مهدی، 1389، پایان نامة نقش انقلاب اسلامی در روند توسعه سیاسی ایران، دانشگاه علامه طباطبایی جمالی، جواد و رضازاده ،مجتبی 1394، آسیب شناسی توسعه سیاسی در ایران، نشر نوتاش اخوان کاظمی، بهرام،1383، آسیب شناسی گفتمان اصلاح طلبی. روزنامه همبستگی، 28 آبان 1382 منبع: سایت بصیرت [ شنبه 94/12/15 ] [ 10:49 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
از منظر بسیاری از رسانهها و تحلیلگران غربی، انتخابات در ایران چیزی جز نمایش پوتمکین نیست! از نظر آنها رای مردم تاثیری در سرنوشت ایران ندارد، یک سیاه بازی است و چیزی به عوان انتخابات واقعی در ایران بیمعنی است. میزان مشارکت مردم ایران در انتخابات دیروز - حدود60 درصد- از مشارکت در بسیاری از کشورهای مدعی دموکراسی در غرب بیشتر است و نباید به سادگی از کنار این موضوع بسیار مهم عبور کرد.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / محمد سهرابی 7 آنچه روز جمعه هفتم اسفند در سرار کشور روی داد - فارغ از هرگونه نتیجه- جای شکر خداوند و سپاس از مردم را دارد. این داستان را بخوانید! در سال 1783م (1162 ه.ش) وقتی کاترین کبیر شبه جزیره کریمه را تصرف کرد گریگوری پوتمکین را فرماندار آن ناحیه ساخت. وظیفه او این بود که آن سرزمین بی آب و علف را مبدل به کشوری پر رونق کند. پوتمکین با قوه تخیل و اراده ای راسخ دست به کار شد او صدها عمل اصلاحی را به کاترین قول داد و در ظرف سه سال چندین سفر به شمال روسیه کرد تا موفقیتهایش را به عرض ملکه برساند. ملکه کاترین که از این گزارش به وجد آمده بود اظهار تمایل کرد تا با چشم خویش شاهد این اصلاحات باشد. البته پوتمکین واقعا آن سرزمین را شکوفا نکرده بود، بلکه به خاطر عشق به ملکه و فریب دادن او این سخنان را به عرض ملکه رسانده بود. وقتی کاترین خواست که کریمه را از نزدیک ببیند او ناچار شد به کار خود شتاب دهد. کاترین بازدیدش از کریمه را روی سورتمه سلطنتی مخصوصی شروع کرد که سگ ها آن را میکشیدند. او چهل هزار کنیز و غلام را نیز با خود آورده بود. در هر ایستگاه بین راه 500 رأس اسب تازه نفس و سگ های سورتمه کش منتظر تعویض شدن بودند. پیشرفت های بین راه چشم ها کاترین را خیره کرده بود، خانههای قدیمی با مقوا مرمت شده بودند. دختران جوان در مسیر ملکه گل میانداختند و اشخاص مسن و مریض را در خانه ها نگه داشته بودند تا دیده نشوند. درختهای مصنوعی خرابههای ویران را از دید مخفی میکرد. گدایی ممنوع بود و به دستور پوتمکین همه چیز باید پر از شادی و مسرت وانمود میشد. سال ها قبل کاترین کبیر همان مسیر را پیموده بود و بدبختی و خشم را به چشم خود دیده بود، ولی اینک از این تغییرات سخت تحت تاثیر قرار گرفت و کاملا متعجب شد. او خطاب به سفیر فرانسه گفت آیا اینجا شبیه سرزمین پریان نیست؟ در حالی که کاترین کبیر و ملازمان سلطنتی زیر سایبان سلطنتی مینشستند و در بشقابهای طلایی شام میخوردند منظرهای شگفت انگیز در پیش چشمانشان گسترده بود. روستاهایی که با طاق نصرتهای باشکوه مزین شده بود و گلههای احشام که مشغول چرا بودند و روستاییهایی بیغم که هنگام غروب به رقص و پایکوبی میپرداختند همه چیز نشان از خوشی و رفاه مردم بود. از آن پس پوتمکین در ادبیات سیاسی غرب به نماد فریب کاری و ظاهرسازی معروف شده است. از منظر بسیاری از رسانهها و تحلیلگران غربی، انتخابات در ایران چیزی جز نمایش پوتمکین نیست! از نظر آنها رای مردم تاثیری در سرنوشت ایران ندارد، یک سیاه بازی است و چیزی به عوان انتخابات واقعی در ایران بیمعنی است. میزان مشارکت مردم ایران در انتخابات دیروز - حدود60 درصد- از مشارکت در بسیاری از کشورهای مدعی دموکراسی در غرب بیشتر است و نباید به سادگی از کنار این موضوع بسیار مهم عبور کرد. تاکیدات چندباره رهبر معظم انقلاب برای حضور و مشارکت پرشور مردم پای صندوق های رای، ناظر به این ماجراست. این که کدام جریان و گرایش اکثریت را در مجلس دهم تشکیل میدهد و چه کسانی وارد خبرگان میشوند، موضوع ثانویه است. مسئله اصلی حضور مردم پای صندوق رای بود که محقق شد و خط بطلانی کشید بر دوگانه حاکمیت- مردم که سالهاست دشمن مشغول دمیدن در آن است. منبع: سایت بصیرت [ سه شنبه 94/12/11 ] [ 6:36 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اصلاحات برونزا و الهام گرفته از غرب یک آفت است چنین اصلاحاتی با فرهنگ اسلامی ایران سازگار نیست چرا که به ارزش دست های بومی توجه نمی کند. شایسته است الگوی اسلامی ـ ایرانی مبتنی بر استقلال در عمل، بدور از دخالت بیگانگان و تشویق و خط دهی غرب ارائه گردد.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / حسن خدادی
خبرگزاریها و شبکه زنجیرهای روزنامههای جریان افراطی اصلاحطلبان بعد از رد صلاحیت شدن کاندیدای خود در انتخابات اسفند ماه وارد فاز جدیدی از عملیات روانی پوپولیستی برای تحریک افکار عمومی شدند و عدم حضورشان در انتخابات پیش رو را یک فاجعه برای مردم به تصویر کشیدند و دوران اصلاحات ( 76 تا 84) را دوران طلایی عصر انقلاب محسوب میکنند.!!! اصلاحطلبان سندروم توهم منحصربهفردی دارند که برخی وقتها سر از حماقتهای منحصربهفردی در سیاست درمیآورد. این سندروم عبارت از مقابله با واقعیتها یا جایگزین کردن آرزوها بهجای واقعیتهاست . اینکه بعد از شکست سنگین در انتخابات شوراهای شهر دوم و بعد از شکست دوقبضه در انتخابات مجلس هفتم (هم شکست تحصن و هم شکست انتخابات)، فکر کنی با کاراکتری مثل معین و با شعارهای تندتر از خاتمی به صحنه بیایی و پیروز انتخابات خواهی شد، یعنی مقابله با واقعیتها و تحلیل توهمی داشتن از واقعیتهاست. نتیجه این توهم این شد که مهدی کروبی با شعار هر نفر 50 هزار تومان فارغ از همه جریانات و گروههای سیاسی اصلاحطلب آراء بیشتری را به دست آورد. یا توهمی که از حوادث بعد از انتخابات 88 داشتند و بر اساس آن وارد معارضه با جمهوری اسلامی شدند و امروز ازآنچه کردهاند سخت پشیماناند. یا توهمی که از انتخابات مجلس نهم داشتند که مشارکت سیاسی پایین و مثلاً حدود 30 درصد خواهد بود و آنها با تحریم انتخابات میتوانند یک جمعیت 70 درصدی را نمایندگی کنند. بعد دیدند که در انتخابات مجلس نهم 65 درصد حضور پیدا کردند. دوم خردادیها بر اساس همین توهمات به وضعیت امروز رسیدند. آنها از موضع مابعد از جمهوری اسلامی( مجلس ششم و فتنه 88) به موضع ماقبل از دوم خرداد (هاشمی-روحانی) ارتجاع کردند . آنها بعد از خرداد 92 دچار یک توهم جدید شدند که میتوانند از دولت روحانی بهعنوان پلی( رحم اجاره ای) برای حاکمیت مجدد اصلاحطلبان استفاده کنند اما رویکرد کلی حاکم بر فضای سیاسی کشور به گونه ای نیست که جریان موسوم به اصلاحات در آن پایگاهی داشته باشد، این در صورتی است که جریان موسوم به اصلاح طلب تلاش می کند خود را به برخی از شخصیت ها و مقامات سیاسی منتسب کند تا بتواند از پایگاه اجتماعی آنها استفاده کند و در جامعه بتواند فعالیت های این جریان را دوباره مطرح کند و در جامعه آن را شاخص کند . بنابراین در مقاله پیش رو برآنیم به بررسی و یادآوری آسیب های وارده به مردم در «عصر یخبندان» اصلاحات(76) بپردازیم تا به درمان سندروم توهم این جریان کمکی کرده باشیم. مقدمه اصلاحات وجهی از تحولات سیاسی است که در فرآیند آن به تغییرات آرام و مسالمت آمیز در جامعه آنهم به منظور دستیابی به تعادل و رفع مصایب، تصحیح خطاها و متوقف سازی سوء استفاده های اجتماعی، جلوگیری از وقوع بحران های سیاسی و حرکت های رو به پیش در مهندسی اجتماعی مبادرت می شود. نظام سیاسی و اجتماعی ایران در دهه 1370 برخی از نشانگان گذار به این فرآیند را به نمایش گذاشت. محققان جامعه شناسی سیاسی از این نشانگان، به سر آغاز اصلاحات ایران در دوران معاصر یاد می کنند. این اصلاحات در شکل گیری خود زمینه های ساختاری، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فکری و برخی از امواج جهانی شدن را به همراه داشت. به هر صورت این زمینه ها ، منجر به شکل گیری و ظهور جریان اصلاحات وگفتمان اصلاح طلبی در ایران در طی سال های1384-1376 شد. با این همه گرچه نشاگان اصلاحات در دوران پسا انقلابی از دهه 70 به بعد خود را نشان داد اما اصلاحات در ایران ریشه در گرایش های روشنفکرانه از آغاز دوره مشروطه دارد.(زرین کوب،1375: 66) در دوران مشروطه جریانهای منورالفکر، روشنفکر و شبه روشنفکری که در جامعه ما وجود دارند براساس یک تحلیل غلط براین تصور می شوند که جامعه ما از سنتهای دیرینه خودش خسته و ملول است و نسبت به غرب، فرهنگ و دین خود را یکی از عوامل عقب ماندگی خود می داند و نسبت به گذشته و حال خود شرمگین است و به دنبال تغییر می گردد.(ادمیت،1354: 95) به دنبال این است که جامه سنتی خود را از تن به در کند و جامه مدرن غربی را به تن کند تا با همان علم، همان معرفت و همان پیشرفت هایی که غربی ها نایل شدند، نایل شوند. براساس این تحلیل غلط، منورالفکران ما بر این فرض می شوند که چنانچه پژواک صدای انسان غربی در جامعه خود شوند انسان ایرانی فوج، فوج و دسته، دسته به آنها می پیوندند و استقبال می کنند، به راحتی جامه سنتی و دینی خود را از تن به در می کنند و به جامه غربی در می آیند، ملبس به لباس غربی می شوند، با ولع کالاهای فرهنگی و معرفتی غرب را می بلعند و تلاش می کنند خود را شبیه انسان غربی کنند. اصلاحات برونزا و الهام گرفته از غرب یک آفت است چنین اصلاحاتی با فرهنگ اسلامی ایران سازگار نیست چرا که به ارزش دست های بومی توجه نمی کند. شایسته است الگوی اسلامی ـ ایرانی مبتنی بر استقلال در عمل، بدور از دخالت بیگانگان و تشویق و خط دهی غرب ارائه گردد. الگویی که متناسب با فرهنگ مردم منطبق با شرایط و مقتضیات زمان و مکان، سازگار با تحولات جامعه ایران مبتنی بر دیانت، شریعت، قانون، ارزش ها، هنجارهای اجتماعی و هدف فرهنگی سازگار، با تمدن، تاریخ، جغرافیای انسانی و طبیعی ایران دقیق باشد و بر نقش اسلام به عنوان منبع و نشان قوانین، ساختارها، نگرش و گرایش ها تکیه کند. در ادامه ضمن بررسی دلایل گرایش به اصلاحات در اواسط دهه هفتاد به آسیب شناسی آفات و چالش های معرفتی این جریان مهم سیاسی-اجتماعی بر باورهای مردم خواهیم پرداخت. روی کار آمدن هر جریان سیاسی نیازمند بسترهای اجتماعی خاصی است. در نگاهی کلان زمینه های روی کار امدن اصلاحات را در موارد زیر می توان خلاصه نمود.مولفه ها ومتغیر های زیر زمینه های اجتماعی اصلاحات در سال 1376 را فراهم کرد: 1) تغییر در ترکیب جمعیتی کشور و افزایش بی سابقه نسل جوان 2) گسترش شهر نشینی و شهر گرایی و متعاقب آن افزایش توقعات رفاه طلبانه 3) گسترش و ارتقای کمی وکیفی فرهنگ و توسعه نهاد های آموزشی ودانشگاه ها 4) افزایش بی سابقه جمعیت دانشجویی کشور 5) دگرگونی بیشتر در ارزش ها و هنجار های اجتماعی و طرح نظام های ارزشی جدید 6) ظهور طبقه متوسط جدید و تشکیل انجمن های روشنفکری 7) شکل گیری آرمان های جنبش دانشجویی 8) ظهور نسل جدیدی از نخبگان سیاسی وافزایش آگاهی های سیاسی.(دهشیری،1383: 5) آفات و چالش های معرفتی شعار توسعه سیاسی لیبرالیستی بر جامعه و باورهای مردم 1- اشاعة اندیشة لیبرالیستی اولین چالش نظری، اشاعة اندیشة لیبرالیستی و رسوخ آن در حوزة معرفتشناسی اسلامی است. این امر همزمان موجب گسترش تفکرات سکولار و اندیشة جدایی دین از سیاست میگردد و خطر واتیکانیزاسیون ولایت فقیه یعنی تبدیل آن به نهادی تشریفاتی را دربر دارد. البته در این رابطه ایجاد تشکیک مفهومی به اصول و ارکان انقلاب از سوی دگراندیشان و ضعف نخبگان فکری نظام در پاسخ به شبهات و ارائة اندیشة دینی منسجم و روزآمد موجب شده که برخی در دام تحجر گرفتار آیند و برخی دیگر بدون برخورداری از زیرساختهای نظری به التقاط روی آورند. این امر میتواند موجبات برونزایی اصلاحات و تحمیل هنجارها و ارزشهای اصلاحطلبانه از بیرون به درون نظام را فراهم آورد. 2- وارونه جلوه دادن اندیشه های ناب اسلام توسط ضدانقلاب دومین چالش معرفتشناختی، وارونه جلوه دادن اندیشههای ناب اسلام از سوی عناصر ضد انقلاب است. بیان تباین دین و آزادی یا تضاد اسلام و مردم سالاری، ایجاد تشکیک در آرمانهای انقلاب و یا وارد کردن شبهات دینی در اذهان نسل جوان خطر تحریف دین و تغییر مفاهیم و باورهای دینی را درپی دارد که ممکن است به جابجایی ارزشها و ضدارزشها و یا بحران معنویت ناشی از آرمان زدایی از جامعة انقلابی و کم رنگ شدن ارزشهای دینی اسلامی و انقلابی همزمان با نضج غربگرایی منجر شود. در اینباره به ضعف نخبگان بومی در اندیشهورزی و ارایة اندیشة دینی نوگرا مبتنی بر مردمسالاری دینی مزید بر علت شده است. 3- شکاف عقیدتی بین نسل ها سومین چالش، شکاف عقیدتی بین نسلها و عدم تفاهم بین آنهاست. تمایز بین گفتمان نسل اول انقلاب و نسل پس از انقلاب منجر به گسست میان نسلی و افزایش شکاف فرهنگی و ارزشی میان آنها، عدم درک نسلها و تقابل میان آنها میشود. چهارمین چالش به نامشخص بودن مرزها و یا خلط اصول و فروع بازمیگردد. توهم دانستن توطئه و دشمن، وجود ابهام در حدود و ثغور خودی و غیرخودی، عدم تمایز بین اصول انقلاب و عملکرد انقلابیون، و نامشخص بودن خطوط قرمز، به دلیل ناشناخته ماندن قانون اساسی و ابهام و تعدد برداشتها از این سند و میثاق ملی را میتوان در زمرة دلایل این چالش نظری ذکر کرد. این امر به عدم رعایت قواعد بازی و ابهام خطوط قرمز در منازعات سیاسی منجر میشود. 4- ترویج فرهنگ غرب گرایی یکی دیگر از مهمترین چالشهای فرهنگی و آسیب های دوره اصلاحات، حفظ پوستة فرهنگ ملی و خالی شدن آن از محتوا در اثر ترویج فرهنگ غربگرایی در جامعه است. تهاجم فرهنگی غرب در زمینة سینما، تئاتر، کتاب و مطبوعات، سازشگری نخبگان در قبال لیبرالیسم خام، تسلیم و خودباختگی نسل جوان دربرابر جهانگرایی فرهنگی، گرایش به مصرفگرایی، افزایش اعتیاد به مواد مخدر و الکل، گسترش موسیقیهای غربی مانند پاپ و راک، شکلگیری خرده فرهنگهای قومی و فرقهای، تمایل به فرهنگ تجمل، تفاخر، تظاهر، راحتطلبی، مدگرایی و دنیاطلبی از مظاهر استحاله از درون با حفظ ظواهر تلقی میگردد که میتواند چالش عمده در مسیر اصلاحات محسوب گردد. در صورت استیلای چنین فرهنگ غربگرا و مصرفی است که منابع انسانی و مادی کشور در بخش تولید و توزیع افکار، کالاها و خدمات هرز خواهند رفت. در جامعه ما آمارهای معتبر می گوید که بالغ بر 90 درصد مردم ما ایمان جدی به خدا دارند، به آماری که در سال 1353 در زمان شاه گرفته شده است و هم در آماری که در سالهای 79 و 82 نگاه بکنید، حتی زمان شاه که جریان سکولار کردن و غربی کردن جامعه به شدت پیش میرفت، آمار سال 53 میگوید که بالای 80 درصد مردم ما اعلام کردهاند که ما گرایشهای دینی داریم و آمار سالهای 79 و 82 هم باز نشان میدهد که بالای 80 درصد مردم ما کاملاً معتقد به دین هستند و دین را موجب نشاط، سلامت و راستی و درستی و مشی زندگی می دانند.(تهرانی،1386) آمار دیگری در جامعه ما نشان می دهد که اکثر مردم دین را برترین نظام معنایی، هنجاری و ارزشی خودشان می دانند و با تمام روح و روانشان به آن اعتقاد دارند.یعنی دین در اعماق روح و روان مردم رسوب کرده و جزئی از هستی آنهاست.آمار جالب دیگری در جامعه ما نشان می دهد که هر موقع عده ای تلاش کردند که سکولاریزم را تقویت کنند، عصبیتهای دینی تقویت شده و گرایش به آن بیشتر و عمیق تر شده است و همین آمار نشان می دهد که هر زمان هجمهای حتی خارجی به جامعه صورت گرفته، عصبیت ها و ارزشهای دینی، بومی و ملی تقویت شده است.بنابراین هر نوع حرکتی در جهت نوعی اسقاط نظم و نظام موجود چه به صورت نرم و چه به صورت سخت، جز تقویت عصبیت های دینی و ملی چیز دیگری اضافه نمی کند.مؤسسه «رند» آمریکا تحقیقی کرده است در همین زمینه در این تحقیق میگوید که ما هر موقع هجمهی بیرونی به جامعه ایران کردیم شقاق آنها تبدیل به وفاق شده است.چپ و راست آنها قاطی هم شدهاند.بنابر این قدرتهای غربی این مسایل را تجربه کرده و می دانند که در جامعه ما چنین چیزی ممکن نیست و حادث نمی شود. 5- زبان نخبه گرایانة اصلاحات و القای عقاید نادرست به توده ها چالش های معرفتی اثرگذار بر باورهای مردم می تواند بستر مناسبی را برای القای عقاید نادرست و ناسالم فراهم اورد.به لحاظ نظری و معرفتی، مهمترین آسیب وارده بر گفتمان اصلاحات، زبان و بیان و ادبیات مربوط در گفتمان اصلاحات بود. در این زمینه گفته شده است که جریان اصلاحات زبان و بیان ارتباط با توده ها را نداشت و تنها نخبگان می توانستند با آن ارتباط برقرار کنند. (تاجیک،1385: 12) بنابراین نخبه گرایانه بودن زبان اصلاحات را باید، مهمترین ویژگی اصلاحات دانست. (تاجیک،1385: 12)گفتمان اصلاحات فراموش کرده بود که هفت دهک پایین جامعه به شکل دیگری فکر می کنند وگرایشات و تمایلات آنان چیز دیگری است، مشغله ها و دل مشغولی هایشان چیز دیگری است و این دغدغه ها هم خیلی باهم همخوانی ندارند و بیشتر در یک فضای تجریدی شبه روشنفکری به سر می برند. در همین راستا باید خاطر نشان کرد که بسیاری از رادیکال های اصلاح طلب، هویت نقیضی داشتند و خود را در رد و تخطئه دیگران تعریف می کردند. (تاجیک،1385: 13) این هویت نقیض مانع از آن می شد که آنها مسیر را به سوی آینده هموار کنند تا باز مردم به آنها اقبال نشان دهند. اغلب رادیکال های اصلاح طلب بیشتر منتظر این بودند که ببینند چه کسی کجا سخنرانی می کند و چه کسی در کدام روزنامه مقاله می نویسد. همه دغدغه ها و دلمشغولی ها این بود که چطور جواب بدهند و چگونه مقابله کنند. به لحاظ معرفتی ماکرو فیزیک قدرت بر فضای گفتمان حاکم بود نه میکرو فیزیک آن. (تاجیک،1385: 14) به لحاظ نظری و معرفتی برخی دیگر از مولفه ها را می توان در آسیب شناسی اصلاحات عرضه کرد که عبارتند از: 1)، فقدان مبانی نظری مشخص، مدون وشفاف، 2) ایجاد فضای بسیار احساسی، و پرالتهاب، 3)شتاب زدگی و بی توجهی به اصل تدریج گرایی، 4) ناپختگی گروه های سیاسی و دامن زدن به تضاد ها در قالب توسعه سیاسی به قیمت از بین رفتن وفاق وانسجام ملی. (تاجیک،1385: 15) 6- مقدم داشتن افراطی توسعة سیاسی بر توسعة اقتصادی در جریان اصلاحات آسیب دیگری برسر مقدم داشتن توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی اتفاق افتاد. لایه های افراطی و موثر بر گفتمان اصلاحات باورشان بر آن بود که با مقدم داشتن توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی، وبا تاکید بر لیبرال دموکراسی وارکان آن به جای تاکید بر حفظ ارزش های انقلاب و با ایجاد فضای آزاد بر ابعاد اقتصادی، فرهنگی واجتماعی به جای تقابل با فرهنگ مهاجم غرب، خواهند توانست مخاطبان و مشتریان بسیاری را جذب کنند. اما به رغم کسب موفقیت های مقدماتی، این سیاست با شکست مواجه شد و بر جریان توسعه سیاسی پایدار وتحزب سالم و کارآمد وتقویت، استحکام و رشد آنها، آسیب های سختی از این موضع وارد شد. 7- نظریه های ترجمه ای و بی توجهی به مشکلات ملموس جامعه ایرانی از ابعاد دیگر آسیب های معرفتی و نظری باید به عرضه نظریه های ترجمه ای، توجه نکردن به مشکلات و ملموس جامعه ایرانی و به طور جامع و مدون نظریه پردازی نکردن در باره موضوعات مهمی همچون منافع ملی، مردم سالاری دینی، جامعه مدنی، آزادی، عدالت و تکثر گرایی اشاره کرد، زیرا این جنبش حتی از واژه اصلاح طلبی که ادعای آن را داشت تعریف دقیقی عرضه نکرد. 8- عدم اعتدال یکی از مشکلات فراروی اصلاحات، عدم اعتدال در آن است، برای رفع این آسیب، باید شتاب اصلاحات بهگونهای تنظیم گردد که از تندروی و افراطگرایی پرهیز شود و از حرکت بطیء و کند نیز اجتناب به عمل آید. اصلاحات باید شتابی اصولی و منطقی یابد، براساس وسع و امکانات و سازوار با شرایط و مقتضیات جامعه جامه عمل پوشد و بر حرکتی متعادل و سنجیده با محوریت حق، حقگرایی، حقمداری و حقنگاری استوار باشد. البته لازم است دلایل افراط و تفریط بازشناسی شود و زمینههای بروز آن زدوده گردد. رانتجویی، استفاده ابزاری از اصلاحات برای سرکوب رقبا و به درکردن آنها از صحنه، قومگرایی و تبارگماری، بروز مفاسد اداری و سوء استفادههای مالی و نظام دیوانسالاری و ترجیح منافع فردی، حزبی و جناحی بر منافع ملی آفاتی است که اصلاحات را از مسیر اعتدال خارج میکند و به ابزاری در دست عدهای انحصارطلب و سودجو مبدل میسازد. شاید این مهم ناشی از اختلاف رویکرد در معنای اصلاحات باشد که عدهای در دیدگاه افراطی آن را معادل تغییرات رادیکال و ریشهای دانستهاند و برخی دیگر با دیدگاه تفریطی آنرا تغییرات ظاهری، فرمالیستی و قطرهچکانی قلمداد نمودهاند.(ازغندی،59:1379) 9- پیکار بنیادین خشونت آمیز احزاب سیاسی یکی از آفات فراروی اصلاحات سیاسی آن است که رقابتهای حزبی و گروهی به پیکارهای بنیادین و خشونتآمیز بدل گردد بهگونهای که اصلاحات سازنده و پویا جای خود را به اصلاحاتی مخرب و ویرانگر براساس برخوردهای حذفی دهد. جامعه بحرانزا و بحرانزی که در آن نظام سیاسی از ظرفیت تحمل برخوردار نیست و گروههای اجتماعی و احزاب سیاسی را نیز بهجای رقابت مسالمتآمیز وارد تنشهای جناحی و گروهی میکند به جامعهای واگرا بدل میگردد که بینظمی و هرج و مرج بر آن مستولی خواهد شد. نگرش ابزارگونه و انحصاری به اصلاحات برای سرکوب رقبأ و یا بدر کردن آنها از صحنه استفاده از ابزارهای خشونتآمیز را برای تحقق اهداف مسالمتجویانه سبب میگردد که این ناموزونی هدف و وسیله بر اصلاحات رادیکال خارج از ساختارهای اجتماعی و قانونی و پشت پا زدن به ساختارهای نظام منجر خواهد شد. از اینرو شایسته است اصلاحات در محیطی آرام، مبتنی بر همزیستی، همکاری و رقابت مسالمتآمیز و مساعد برای نقدپذیری، گفتگو، مفاهمه و تعاطی آرا، و افکار صورت پذیرد تا قانونگرایی و قانونمداری جایگزین احساسگرایی شود، ثبات سیاسی و آرامش اجتماعی جایگزین اختلافات، تفرقهها و درگیریها شود و ارتقای آگاهیهای عمومی به نفی خشونتگرایی، هیاهوسالاری و چماقزنی منجر گردد. در صورتی که فرآیند اصلاحات از سوی نهادهای کنترل کننده مهار شود، نگرش حاکمان به مقوله امنیت ملی بهعنوان دیوارهای اسفنجی و نه شیشهای باشد، منتقدان از مخالفان معاند تفکیک و متمایز گردد و حدود و ثغور آزادیهای مشروع و قانونی مشخص شود، در آن صورت امنیت ذهنی و عینی بطور همزمان در جامعه تحقق خواهد یافت، و آرامشزایی، روند اصلاحات را بهسوی سازندگی و بالندگی سوق خواهد داد. تجربه نهضت ملی شدن صنعت نفت که به حاکمیت لومپنها و شخصیتهای هجوی چون شعبان جعفری انجامید شاهدی بر مدعای مزبور است. به عبارت دیگر، برای جایگزین شدن روند تدریجی و مسالمتآمیز در فرآیند اصلاحات، باید مقابله با تنشها و التهابات سیاسی به رفع تشنجگرایی تبلیغاتی و خشونتخواهانه و غیرقانونی و مجموعههای فراساختاری در اولویت قرار گیرد تا جامعه بهجای نظارهگری نقش تخریبگر بحرانهای داخلی و گروههای فشار، شاهد نقش تکمیلی اصلاحات باشد. (اخوان کاظمی،1388: 38) الف) کتاب ها 1)آدمیت، فریدون،1354، امیر کبیر وایران، ترجمه عبدالله شیبانی ومرتضی وکیلیان، تهران، خوارزمی. 2) ازغندی، علیرضا،1379، نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب، تهران، قومس. 3) ازغندی، علیرضا،1381، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، قومس. 4)زرین کوب، عبدالحسین، 1375، روزگاران ایران، تهران، انتشارات علمی. 5) جمالی، جواد و رضازاده ،مجتبی 1394، آسیب شناسی توسعه سیاسی در ایران، نشر نوتاش ب) مقالات 1) اخوان کاظمی، بهرام،1383، آسیب شناسی گفتمان اصلاح طلبی. 2) تاجیک، محمد رضا، اصلاحات در دولت خاتمی، روزنامه مردم سالاری,1385 3) تهرانی، محمد مهدی، دستاورد های اقتصادی دولات خاتمی، سایت باز تاب,1386 4) دهشیری، محمد رضا، آسیب شناسی اصلاحات در ایران، روزنامه اعتماد ملی,1383 5) اخوان کاظمی، بهرام، احزاب دولتی و دولت حزبی، ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی معاصر، سال هشتم، شماره85، شهریور و مهر1388. منبع: سایت بصیرت [ سه شنبه 94/12/4 ] [ 6:20 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
امام خامنه ای: «آدمهایی را انتخاب بکنند که وقتی رفت در آن مسند نشست - حالا آن مسند هرچه باشد؛ چه مسند عضویت در مجلس خبرگان باشد یا در مجلس شورای اسلامی باشد یا ریاست جمهوری باشد- خودش را سپر بلای مشکلات کشور قرار بدهد، فانی در خدمات و مصالح و منافع عمومی مردم باشد، کشور را به دشمن نفروشد، مصالح کشور را برای رودربایستی با این و آن زیر پا نگذارد؛ باید این را انتخاب کنند. این میشود یک انتخابات خوب.»
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / فتح الله پریشان
نماینده مطلوب نظام اسلامی در شرایط نوین داخلی، منطقهای و بینالمللی، چه ویژگیها و شاخصههایی باید داشته باشد تا هم در ساحت مجلس خبرگان رهبری و هم مجلس شورای اسلامی، مجلسی مطلوب و تراز دهه چهارم انقلاب اسلامی، رافع مشکلات، توسعهدهنده ارزشها، ارتقابخش کارآمدی نظام و عزتآفرین برای ملت ایران شکل بگیرد؟ شاخصههای نماینده مطلوب از منظر حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب برای امروز ما کدامند؟ انتخابات پیش رو، علاوه بر اهمیت ذاتی هر انتخاباتی، به دلیل موقعیت زمانی انتخابات در فضای پسابرجام که دشمنان انقلاب خاماندیشانه به فکر برنامهریزی برای نفوذ در ساختارهای داخلی و منطقهای هستند، از اهمیت مضاعف و فوقالعادهای برخوردار است؛ لذا تلاش برای شکلگیری مجلسی که نفوذناپذیر بوده و از فراست و هوشمندی لازم برای مسدودسازی منافذ نفوذ قانونی و نظارتی برخوردار باشد، رسالت ضروری فعلی همه دلسوزان انقلاب و ایرانیان غیور است. چنین مجلسی زمانی شکل میگیرد که بدانیم اساساً در انتخاب نمایندگان هر دو مجلس باید به سه نکته محوری توجه داشته باشیم: اول ـ توجه به تغییر اوضاع کشور و انقلاب اسلامی؛ همین تغییر وضعیت کلی سبب میشود اولویتهای کشور و انقلاب هم تغییر کند. دوم ـ مطالبات و نیازهای مردم؛ اولویت امروز مردم و محور مشکلات و دغدغههای آنها چیست؟ سوم ـ دغدغههای رهبر معظم انقلاب؛ دغدغهها و اولویتهای رهبری معظم انقلاب در این مقطع کدامند؟ پاسخ به این پرسشها میتواند ما را به اولویتها و چگونگی انتخاب یک نماینده برای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی رهنمایی کند. مهمترین شاخصههای نمایندگان مطلوب و اصلح، با شاقول و نقشه راهنمای امام و رهبری که با رویکرد اسلامی، ارزشمدار و نگاه ملی به آنها مینگرند، این است که:
1 ـ در برابر نظام سلطه مقاوم و نفوذناپذیر باشد امام خمینی: شما میخواهید که یک مجلسی داشته باشید که در مقابل این مهاجماتی که از خارج میشود، پایدار باشد. (صحیفهنور، ج 18، ص 24) امامخامنهای: کسانی با رأی ملت سر کار نیایند که در مقابل دشمنان بخواهند دست تسلیم بالا ببرند و آبروی ملت ایران را ببرند.... کسانی سر کار نیایند که دشمنان ملت ایران طمع بورزند که به وسیله آنها بتوانند صفوف ملت را از هم جدا کنند.( بیانات در دیدار مردم بیجار، 1388/02/28) امامخامنهای: اگر خاکریز شما در مقابل دشمن خاکریز مستحکمی نباشد، او نفوذ میکند. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 1386/12/22)
2 ـ کارآمد و توانمند باشند امام خمینی: مجلس باید یک محیطی باشد که با کمال تفاهم و خیرخواهی برای ملت و کشور مسائل را پیش بیاورند. انتقاد میکنند، انتقاد خیرخواهانه باشد، جواب انتقاد میدهند آن هم خیرخواهانه باشد و منظره مجلس یک منظره صالح باشد که وقتی مردم دیدند بگویند چه کار خوبی کردیم که یک همچو اشخاص صحیح را در مجلس بردیم و یک وقت خدای نخواسته طوری نباشد که مردم پشیمان بشوند از این رأیی که دادهاند. (صحیفهنور، ج 14، ص 239) امامخامنهای: انشاءالله خدای متعال به ملت ما توفیق دهد که نمایندگان صالح و توانمند و کارآمدی را به مجلس بفرستد. یکی از مهمترین ارکان نظام، مجلس شورای اسلامی است. اگر در مجلس نمایندگان مؤمن، بااخلاص و توانمند حضور داشته باشند، مجلس خیلی از گرهها را میتواند باز کند. (بیانات در دیدار مردم قم 1382/10/18)
3 ـ سادهزیست بوده و روحیه اشرافیگری نداشته باشند امام خمینی: خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلقِ قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید... با زندگانی اشرافی و مصرفی نمیتوان ارزشهای انسانی و اسلامی را حفظ کرد. (همان) امامخامنهای: مهم این است که شما در بین این افراد صالح، بگردید و صالحترین را پیدا کنید... بهترین، آن کسی است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمی باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگری خودش نباشد. (بیانات در جمع مردم استان کردستان، 1388/02/22)
4 ـ بر مدار انقلابیگری حرکت کنند امامخامنهای: معیار اصلی این است که کسانی سر کار بیایند که همتشان بر حفظ عزت و حرکت کشور در جهت هدفهای انقلاب باشد. آنچه ما در این سالهای طولانی از خیرات و برکات به دست آوردهایم، به برکت هدفهای انقلاب بوده است؛ هر جایی که ما کم آوردیم، عقب ماندیم، شکست خوردیم، به خاطر غفلت از هدفهای انقلاب اسلامی و هدفهای اسلامی بوده است. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم،1392/02/25 )
5 ـ به باندهای قدرت و ثروت وابسته نباشد امامخامنهای: اگر نمایندهای بر سرِ کار آید که قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آنها را ادا کند؛ نانهایی به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت، قرض خود را ادا کند؛ بهدرد نمیخورد. (بیانات در خطبههای نماز جمعه، 20/11/1374)
6- خودش را سپر بلای مشکلات کشور قرار بدهد امام خامنه ای: «آدمهایی را انتخاب بکنند که وقتی رفت در آن مسند نشست - حالا آن مسند هرچه باشد؛ چه مسند عضویت در مجلس خبرگان باشد یا در مجلس شورای اسلامی باشد یا ریاست جمهوری باشد- خودش را سپر بلای مشکلات کشور قرار بدهد، فانی در خدمات و مصالح و منافع عمومی مردم باشد، کشور را به دشمن نفروشد، مصالح کشور را برای رودربایستی با این و آن زیر پا نگذارد؛ باید این را انتخاب کنند. این میشود یک انتخابات خوب.» (30/10/94)
منبع: سایت بصیرت [ سه شنبه 94/12/4 ] [ 6:19 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
جریان نیروهای انقلاب بررسی جامعی را صورت داده و تلاش کردند که نیازهای امروز کشور را شناسایی و اولویتبندی کنند و مبتنی بر آن اولویتها، لیست به دست آمده را سامان دادند. با توجه به این که اولویت امروز جامعه بحث معیشت و اقتصاد است سرآمدترین و کارآمدترین چهرههای اقتصادی کشور در این لیست قرار داده شدهاند و میتوان امید داشت که به لطف خداوند اقتصاد مقاومتی با حضور این عزیزان، هماهنگی و همدلی دیگر نمایندگان در لیست عملیاتی شود. پایگاه بصیرت / گفتگو با پرویز سروری
گروه سیاسی / تا انتخابات کمتر از یک هفته باقی مانده و جریانهای سیاسی با همه توان برای موفقیت در تلاشند. اصولگرایان توانستهاند با تشکیل ائتلاف بزرگ به لیست واحدی برسند. در این گفتگو به مکانیزم رسیدن به لیست ائتلافی در نزد اصولگرایان پرداختهایم و آقای پرویز سروری عضو شورای اسلامی شهر تهران و از فعالان سیاسی اصولگرا به پرسشهای مردم پاسخ گفتهاند. * لیست جریان اصول گرایی با چه منطقی تنظیم گردیده است؟ راه طولانی و پر فراز و نشیبی طی شد که برای فعالان سیاسی ناباورانه بود، تحلیل همه فعالان سیاسی به خصوص اصلاحطلبان این بود که اصولگرایان تحت هیچ شرایطی به وحدت و ائتلاف دست نخواهد یافت و به صورت چند دسته وارد عرصه رقابت خواهند شد. به حول و قوه الهی اصولگرایان در تشکلها، احزاب و گروهها، همدلی، همفکری و همافزایی که فقها و علمای بزرگوار دارند دست پیدا کردهاند و همین طور شخصیتهای موثر اصولگرا که غالبا در انتخابات 92 با هم رقابت کرده بودند در یک اقدام ناباورانه و مبتنی بر تعهد و زمان شناسی ائتلاف و وحدت را به صورت حداکثری سازمان دادند و در نهایت مقرر شد از خیمه اصولگرایی یک پرچم برافراشته شود.
با توجه به تنوع تشکلها، گروهها و تکثر شخصیتهای اصولگرا به نظر میرسید موضوع لیست بسترساز واگرایی اصولگرایان شود، اما به حول و قوه الهی این مرحله به خوبی طی شد و از خیمه اصولگرایی همان یک پرچم برافراشته شد و یک لیست به عنوان لیست ائتلاف اصولگرایان بیرون آمد. امیدواریم که لیست اصولگرایان در انتخابات پیروز شود، البته باید بدانیم که راه دشواری در پیش داریم. دوستان بزرگوار جبهه اصولگرایان و کسانی که کاندیدای حضور در رقابت انتخاباتی هستند با همه توانمندیها و شایستگیهای بالایی که دارند و به هر دلیلی در لیست اصولگرایان قرار نگرفتند، باید بدانند که از ایشان توقع میرود که با همراهی لیست ائتلاف اصولگرایان، تقویت این لیست و عدم رقابت با لیست اصولگرایان زمینه را برای پیروزی جریان نیروهای انقلاب فراهم کنند. بالطبع برخی افرادی که خارج از لیست هستند دارای توانمندیهای فراوانی هستند، اما اگر لیست سوراخ شود باعث میشود چهرههای مختلف در لیست تضعیف شوند و نتیجه این میشود که سبد آراء نیروهای انقلاب تقسیم میشود و جریان اصولگرا همافزایی در لیست را از دست میدهد. در نهایت کسانی از این انشقاق و تکثر در رای سود میبرند که با یک لیست واحد وارد صحنه رقابت میشوند و در نهایت میتوانند از این فرصت برای کنار زدن چهرههای موثر اصولگرا استفاده کنند. به همین دلیل در این مرحله ما نیازمند به ایثارگری هستیم، هر چند که این را قبول داریم بعضی از چهرههایی که در لیست قرار نگرفتهاند، شایستگیهای بسیار بالایی دارند، اما سلایق مختلف میتواند موجب پراکندگی آراء در لیست شود. به همین دلیل بهترین گزینه این است که همان طور که رهبری فرمودند لیست را مورد نظر قرار بدهیم و تلاش کنیم به صورت لیستی رای دهیم. * آیا امکان چند دستگی و ارائه لیستهای متفاوت در جریان اصولگرایی وجود دارد؟ با توجه به آنکه برخی افراد بیرون لیست ماندهاند؟ لیست اصولگرایان رسما اعلام شد و تمام جریانات، گروهها و شخصیتها از این لیست اعلام حمایت کردند. این لیست، لیست کارآمد و توانمندی است، ظرفیتها و تخصصهای مورد نیاز کشور در این لیست لحاظ شده است. به نظر بنده این مطلبی که شما فرمودید آرزوی اصلاحطلبان است که به دنبال اختلاف و انشقاق در جریان اصولگرایی هستند، اما واقعیت خلاف این را نشان میدهد و تا الان اصولگرایان نشان دادهاند که از فهم سیاسی بالایی برخوردار هستند و در لحظه تهدید به سرعت ظرفیتهایشان را با هم عجین میکنند و در یک خط قرار میگیرند. به اعتقاد من این گمانهها، گمانههای کاملا بیپایه و اساسی است و جریان نیروهای انقلاب با درک مشترک از تهدیداتی که امروز مبتنی بر نفوذ در ارکان تصمیمگیر و تصمیمساز کشور در حال شکلگیری است، به یک وحدت کامل، جامع، موثر و مفید دست پیدا کرده اند و ان شا الله از این وحدت تا انتخابات 7 اسفند پاسداری خواهند کرد. * لیست اصولگرایان با چه منطقی تنظیم شده و شاخصههای ارزیابی نامزدها چه بوده است؟ جریان نیروهای انقلاب بررسی جامعی را صورت داده و تلاش کردند که نیازهای امروز کشور را شناسایی و اولویتبندی کنند و مبتنی بر آن اولویتها، لیست به دست آمده را سامان دادند. با توجه به این که اولویت امروز جامعه بحث معیشت و اقتصاد است سرآمدترین و کارآمدترین چهرههای اقتصادی کشور در این لیست قرار داده شدهاند و میتوان امید داشت که به لطف خداوند اقتصاد مقاومتی با حضور این عزیزان، هماهنگی و همدلی دیگر نمایندگان در لیست عملیاتی شود. ما مبتنی بر نیازهای کشور این ساماندهی را شکل داده و تلاش کردیم اقتصاددانان، حقوقدانان، افراد مطلع از معضلات و مشکلات اجتماعی و همه ابعاد مورد نیاز جامعه سهمی در لیست اصولگرایی داشته باشند. * در لیست اصولگرایی افرادی هستند که اولین بار است در لیست قرار گرفتهاند. چطور شد که این افراد تازه وارد به لیست اضافه شدند؟ یکی از دغدغههای نیروهای انقلاب آینده است، چرخش نیروهای انسانی و ورود چهرههای جوان به قوه مقننه به بیانی کادریابی در عرصه خدمت است و این امر میتواند به شکل قابل توجهی زمینه را برای حضور نیروی جوان، کارآمد، عالم و دارای طرح و برنامه فراهم کند. تلاش شده جمعی از نیروهای باتجربه و جوان در این لیست گرد هم آیند. تجربه، قدرت و جوانی در کنار هم میتواند پتانسیل خوبی برای یک مجلس انقلابی ایجاد کند. با توجه به این که حضرت آقا میفرمایند به لیست رای بدهید اگر کسی تمام افراد داخل لیست را اصلح نداست یا فردی بیرون از لیست را اصلح دانست باید چه کند و تکلیف چیست؟ بالطبع برخی افرادی که خارج از لیست هستند دارای توانمندیهای فراوانی هستند، اما اگر لیست سوراخ شود باعث میشود چهرههای مختلف در لیست تضعیف شوند و نتیجه این میشود که سبد آراء نیروهای انقلاب تقسیم میشود و جریان اصولگرا همافزایی در لیست را از دست میدهد. در نهایت کسانی از این انشقاق و تکثر در رای سود میبرند که با یک لیست واحد وارد صحنه رقابت میشوند و در نهایت میتوانند از این فرصت برای کنار زدن چهرههای موثر اصولگرا استفاده کنند. به همین دلیل در این مرحله ما نیازمند به ایثارگری هستیم، هر چند که این را قبول داریم بعضی از چهرههایی که در لیست قرار نگرفتهاند، شایستگیهای بسیار بالایی دارند، اما سلایق مختلف میتواند موجب پراکندگی آراء در لیست شود. به همین دلیل بهترین گزینه این است که همان طور که رهبری فرمودند لیست را مورد نظر قرار بدهیم و تلاش کنیم به صورت لیستی رای دهیم. * آیا مجلس یکدست اصولگرا کارآمدتر است یا مجلسی که در آن تفکرات دیگر نیز حضور داشته باشند؟ در جریان اصولگرا طیفهای مختلف اصولگرایی با سلایق مختلف وجود دارد، از همین رو جریان اصولگرا خود به تنهایی تکثر سلایق و آراء را در خود دارد. علاوه بر این، در مجلس همیشه یک اکثریت و اقلیتی وجود داشته است و به طور طبیعی حضور سلایق مختلف در مجلس به وجود خواهد آمد. به بیان دیگر در جریان اصولگرا تکثر سلایق وجود دارد، علاوه بر آن به طور طبیعی و طبق سنتی که جمهوری اسلامی ایران در تمام انتخاباتها داشته، همیشه شاهد حضور نیروها و سلایق مختلف تحت عنوان اکثریت و اقلیت در مجلس بوده ایم. اما حتی اگر این اقلیت در مجلس آتی خیلی ضعیف هم باشد به نظر من سلایق مختلف در لیست اصولگرایان این تقاضا را برطرف میکند.
منبع: سایت بصیرت [ شنبه 94/12/1 ] [ 9:2 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |