یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
آیتالله قاضی به هر که کسی نیت سفر به زیارت امام رضا (ع) میکرد، به او میگفت:حضرت رضا (ع) یکی از سه خواهش زائران خود را در زیارت اول حتما اجابت میفرمایند و حتی هر سه خواست او را، آنگونه که مردم میگویند و در کتب ذکر شده است.
![]() فرزند ایشان میفرمایند: یک بار بدون مقدمه از ایشان سوال کردم: شما که به زیارت ایشان مشرف شدید آیا تمام تقاضاهایتان برآورده شد؟ این را در حالی گفتم که میدانستم کسی از نزدیکان و یا اولاد ایشان جرات نمیکرد که اینگونه سوالات خود را آشکارا با ایشان در میان بگذارد. دستی بر بینی کشیدند و چنین وانمود کردند که دارم در طرح سوالات فضولی میکنم، یا مانند کسی سوال میکنم که نه موقعشناس است و نه با فکر و تانی سوال میکند. در هر حال کمی در فکر فرو رفتند، اما من سوال دیگری مطرح کردم: منظور از این فرمایش ایشان چیست که میفرمایند "اما بر تو ریزش میکند آنچه از سوی من فیض میبارد". ایشان پاسخ دادند: هر سوالی که دارای جواب آماده نمیباشد، ممکن است جواب آن حاضر باشد اما گیرنده ظرفیت آن را نداشته باشد، این امور و امور دیگری است که باید سوال کننده آنها را مدنظر داشته باشد. پس از اندکی تامل گفتند: هنگامی که قصد مسافرت به مشهد مقدس را کردم، مدتها بود که به بیماری «نقرس» مبتلا بودم و قادر نبودم که بدون عصا راه بروم، حدود ده سال گرفتار بودم و تقریبا بین مردم به آقای لنگ معروف شده بودم، از طرفی نیاز به همسری داشتم که از من مواظبت کند و مایل نبودم که با اصطلاح مستخدمه داشته باشم و یک تقاضای دیگر که شرح آن وقتگیر است. زمانی که به مشهد رسیدم باید برای برطرف کردن خاک و غبار سفر به حمام میرفتم و زخم پا را پانسمان میکردم اما همین که زخم را باز کردم، مشاهده کردم چیزی سیاه و شبیه تکه ذغالی روی زخم را گرفته است، و با اندکی حرکت دادن آن، از محل زخم جدا شد، بعدا برایم معلوم شد که در این مدت لازم بود این تکه استخوان فاسد شده از پایم جدا شود. پای خود را حرکت دادم اما هیچگونه اثری از ناراحتی احساس نکردم، ایستادم و شروع کردم به راه رفتن، بدون استفاده از عصا. فقط خدا عالم است تا چه حد خوشحال و شادمان شدم. از حمام بیرون آمدم، مشاهده کردم یکی از دوستان منتظر من است تا به من بشارت پیدا کردن مستخدمه را بدهد، تا بدینوسیله از شستن و مراقبت از دو بچهای که با من بودند رهایی یابم. اما در مورد تقاضای سوم توضیح کافی ندادند و طفره رفتند. چنین اظهار داشتند: من در خدمت آیت الله العظمی شیخ محمدحسن مامقانی بودم، کسی که برای مدت کوتاهی زعامت و رهبری به ایشان رسیده بود، طلاب و کسانی که منزلت علمی او را می دانستند مدتها در مقابل منزل ایشان توقف میکردند که بیرون بیایند اما ایشان لحظه خروج خود را به تاخیر میانداختند تا شاید طلاب متفرق شوند، و زمانی که از منزل بیرون میآمد تنهایی راه میرفتند، و اگر کسی جلوی ایشان میآمد تا دستشان را ببوسد، دست خود را زیر عبا پنهان میکردند زیرا با این کار مخالف بودند؛ ایشان هرگاه وارد مجلسی میشدند گوشهای را انتخاب میکردند یا هر جایی که خالی بود و من از کار ایشان تعجب می کردم و پیش خود میگفتم چگونه ممکن است انسانی علاقهای به احترام گذاشتن دیگران نداشته باشد و آیا امکان دارد انسان به این درجه از تواضع برسد؟ با این اخلاق نیکو و صفات عالیه و مرتبت علمی که دارد، هم چنین فداکاری در انجام وظیفه و تکالیف، و عدم توجه به این نوع مسائل گذرا و معمول جامعه. اگر بنا باشد که انسان تا این حد در مسائل علمی زحمت بکشد و رنج ببرد اما زحمات او هیچ گونه ابراز شخصیت یا منزلت در جامعه ایجاد نکند، و بزرگانی که نسبت به او در درجه کمتری از نظر علمی می باشند، هیچگونه مزیت و احترامی برای او قائل نشوند، پس منظور از تحصیل علم و رسیدن به درجات علمی چیست؟ آری اینگونه اندیشههای شیطانی از ذهن من میگذشت و ممکن است از ذهن بیشتر جوانان پیش از رسیدن به مدارج عالی بگذرد؛ اندیشههایی که ممکن است سالها و سالها در ذهن انسان باقی بماند و حتی ظاهرا از بین برود اما در درون و باطن ذهن او تا آخر عمر و دوران پیری باقی بمانند، و این در حالی است که شخص سعی میکند خود را از آنها برهاند اما ممکن نیست زیرا در اعماق روح او جای گرفتهاند و جزو طبائع ذاتی و دائمی او در آمده اند که هرگز از انسان جدا نمیشوند. احساس کردم که تقاضای سوم ایشان تا حدی روشن شده است و در تاملات و تفکرات خود فرو رفته بودند. منبع: سراج 24 [ شنبه 93/3/10 ] [ 4:27 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در مورد اینکه زبان اصلی عیسی مسیح چه بوده با پاپ فرانسیس رهبر کاتولیکهای جهان که اخیرا از آن کشور دیدار کرد، درگیر بحث شد.
در منطقه ای که عیسی مسیح متولد شد و زندگی می کرد مردم به چند زبان مختلف صحبت می کردند. اما پیامر مسیحیان به کدامیک از این زبانها تکلم می کرد؟ در جریان ملاقات پاپ رهبر کاتولیک های جهان و نخست وزیر اسرائیل در این مورد اختلاف نظری به وجود آمد. آقای نتانیاهو در یک ملاقات علنی در شهر بیت المقدس به پاپ فرانسیس گفت:"عیسی در این شهر می زیست و به زبان عبری صحبت می کرد." پاپ فرانسیس در پاسخ به او تاکید کرد: "زبان او آرامی بود." آقای نتانیاهو با اصرار افزود: "او به زبان آرامی صحبت می کرد ولی عبری هم می دانست." این موضوع کلا پذیرفته شده است که عیسی مسیح واقعا وجود داشته ولی در مورد وقایعی که به زندگی او نسبت داده می شود بحث های زیادی وجود دارد. مورخان زبان در مورد زبانی که عیسی، فرزند یک نجار اهل روستای الجلیل صبحت می کرده می توانند اطلاعات نسبتا دقیقی در اختیار قرار دهند. دکتر سباستین بروک استاد زبان آرامی در دانشگاه آکسفورد می گوید که هم نخست وزیر اسرائیل و هم پاپ فرانسیس درست می گویند ولی آقای نتانیاهو باید نظر خود را مشخص تر می گفت. در آن دوران عبری، زبان دانشوران و متون مقدس بود. ولی زبانی که عیسی در زندگی روزمره استفاده می کرده حتما آرامی بوده است. اکثر پژوهشگران انجیل نیز معتقدند که او در این کتاب نیز از زبان آرامی استفاده کرده است.
ترجمه: امتی - تیتر یک منبع: نشنال پست [ شنبه 93/3/10 ] [ 4:25 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
از مقام آن همین بس که ماه رسول خدا بوده و حضرتش صلیالله علیه وآله وسلم فرمودند: «شعبان ماه من است، خداوند کسی را که مرا در ماهم یاری کند، بیامرزد.» گروه دین واندیشه « تیتریک »؛ ماه شریف شعبان برای سالک الی الله بسیار با ارزش است. یکی از شبهای قدر در این ماه می باشد و کسی در آن متولد شده که خداوند بواسطه او وعده پیروزی به تمامی دوستان، پیامبران و بر گزیدگانش - از زمانی که پدر ما حضرت آدم )علی نبینا و آله وعلیه السلام) در زمین ساکن شده - داده است. و وعده داده، بوسیله او بعد از پر شدن زمین از ظلم جور، آن را پر از قسط و عدل نماید. از مقام آن همین بس که ماه رسول خدا صلوات الله علیه بوده و حضرتش صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: "شعبان ماه من است، خداوند کسی را که مرا در ماهم یاری کند، بیامرزد." کسی که از این دعوت بزرگ آگاه شود، باید بکوشد که از دعوت شدگان این دعوت گردد. این جانشین و برادر او امیرالمؤمنین علیه السلام است که می فرماید: "از زمانی که ندای منادی رسول خدا صلوات الله علیه را که برای روزه این ماه ندا می کرد شنیدم، هیچگاه روزه این ماه را از دست نداده و در تمام عمرم آن را از دست نخواهم داد؛ اگر خدا بخواهد." این درباره روزه این ماه بود؛ و می توان کمک به آن حضرت صلوات الله علیه را از جهات دیگر مانند نماز، صدقه، مناجات و تمام کارهای خیر با روزه این ماه مقایسه نمود. مناجات شعبانیه این مناجات، مناجات معروفی است و اهلش به خاطر آن با ماه شعبان مانوس شده و به همین جهت منتظر و مشتاق این ماه هستند.... تمام کلام این که این مناجات، از اعمال مهم این ماه است؛ و نه تنها ماه، که سالک نباید بعضی از فرازهای آن را در طول سال ترک کند و در قنوتها و سایر حالهای عالی خود، خیلی با آن مناجات نماید و وقتی که می گوید: "و دیدگان قلبهای ما را با نور نگاه آن به حضرتت روشن بفرما تا آنگاه که چشمهای دل پرده ها و مانعهای نوری را پاره کرده و به معدن بزرگی برسد و روح های ما به عزت پاکیت وصل شود." از گفته خود غافل نباشد. و تامل کند، آیا قلب او چشم دیدن نور را دارد؟... به هر حال این مناجات بزرگی است و یکی از ارمغان های آل محمد صلوات الله علیه می باشد که بزرگی آن را کسی که قلب سالم و گوش شنوایی داشته باشد ، درک می کند. و اهل غفلت از درک فواید و نورهای آن بی بهره اند... سایر اعمال این ماه (1 از اعمال مهم در این ماه روزه است؛ باندازه ای که با حالش مناسب باشد... درباره روزه هر کدام از روزهای این ماه اخبار مفصلی وارد شده است. و من فقط روایتی را که در کتاب (من لا یحضره الفقیه) آمده است، نقل می کنم. امام صادق علیه السلام فرمود: "کسی که روز اول ماه را روزه بگیرد، حتما وارد بهشت می شود. و کسی که دو روز را روزه بگیرد خداوند در هر شب و روزی (به چشم رحمت) به او می نگرد و در بهشت هم به این نگاه ادامه می دهد. و کسی که سه روز روزه بگیرد، با خداوند در عرش و بهشت او دیدار می کند."... (2از اعمال مهم در این ماه صلواتی است که در نیمروز هر روز این ماه فرستاده می شود؛ و اول آن چنین است: «اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد، شجرة النبوة...» (3یکی دیگر از اعمال این ماه، همانگونه که در کتاب اقبال است بجا آوردن نماز و خواندن دعاهای این شبهاست. سالک باید در رابطه با این اعمال جدی بوده، و به هر کدام از ذکر و فکر و این اعمال که نشاط دارد، با در نظر گرفتن اولویتها اقدام کند.... (4 یکی دیگر از کارهای مهم در این ماه عمل به این روایت است. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: "در هر پنجشنبه شعبان آسمانها زینت شده و آنگاه فرشتگان عرض می کنند: خدای ما! روزه داران شعبان را ببخش و بیامرز و دعایشان را اجابت فرما. بنابراین کسی که دو رکعت نماز بجا آورد که در هر رکعت سوره فاتحه را یک بار و قل هو الله احد را صد بار بخواند و بعد از سلام دادن صد بار بر پیامبر صلی الله وعلیه واله وسلم درود فرستد، خداوند تمام خواسته های دینی و دنیایی او را بر آورده می فرماید. و کسی که یک روز آن را روزه بگیرد، خداوند بدن او را بر آتش حرام می کند. منبع: خبرگزاری دانشجو [ شنبه 93/3/10 ] [ 4:24 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
وقتی کسی اسلام شناس و مردمی نباشد نتیجه این می شود که طوری حرف بزند که مردم خوششان بیاید.
![]() نفاق از گذشته تا کنون
روحانی در این همایش گفت: نفاق از زمان پیامبر اسلام شروع شد و بعد هم جریان نفاق مصیبت های فراوانی برای اهل بیت و ائمه (ع) ایجاد کردند. وی با بیان اینکه در دوران قاجار جریان نفاق با منحرف کردن جریان عدالتخواهی ، مشروطه را به ارمغان اورد؛ افزود: جریان نفاق از ابتدای نهضت امام وجود داشت و مستقیما با امام مخالفت نمی کردند. روحانی ادامه داد: زمانی که امام تبعید شده بود می گفتند مگر می شود با آمریکا در افتاد و با دستگیری امام به مرجعیت توهین شده است.
وی با تاکید بر اینکه امروز هم بزرگترین خطر برای نظام ما جریان نفاق است که امروز در پشت چهره شخصیت های روحانی خودش را پنهان کرده است؛ تصریح کرد: امثال هاشمی دیدگاه هایی دارند که با راه امام و رهبری نمی خواند و لذا حرف های خودشان را از زبان آنها می زنند و متاسفانه مسائلی که امروز مطرح می شود خنجری است از پشت به راه امام.
رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی اضافه کرد: مثلا راه روحانی که مردم را از پشت پرده مسائل بیخبر نگه می دارد با شیوه امام سازگاری ندارد و این اولین بدعتی است که در نظام از سوی رئیس جمهور انجام شد. مورد بعد ذلت پذیری در برابر اهانت ها و گستاخی های اخیر آمریکاست که کمتر سابقه داشت و آمریکا به خود اجازه نمی داد مستقیما در مسائل ایران دخالت کند و به عنوان مثال وقتی وزیر خارجه ما در مراسم عماد مغنیه در لبنان رفت دولت آمریکا رسما اعتراض کرد.
حزباللهی افراطی و خشونت طلب است!
روحانی با بیان اینکه کوبیدن جریان حزب الهی و وفادارن امام با برچسب های تندرو، خشونت طلب در دستور کار عده ای است؛ تاکید کرد: عقلانیت به معنای سازش در برابر آمریکا و بی سواد خواندن ملت ایران نیست و اولین تاثیر این موارد جداشدن دولت از ملت است. از افتخارات ما بود که ملت و دولت یکی هستند اما اینگونه موضع گیری ها در برابر منتقدین آن هم از زبان کسی که می گوید باید مردم انتقاد کنند، دور از انتظار است.
رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی تصریح کرد: امروز دوجریان به نام اسلام و در جهت ضربه زدن به اسلام راستین مطرح شده است. یکی اسلام خشونت طلب، افراطی گری، وحشی گری و ترور که تلاششان این است که تلقین کنند اسلام راستین اینگونه است و جریان دیگر جریان تفریط است. عده ای در کشور ما سربلند کرده اند و تلاششان این است که هرگونه مقاومت و سازش ناپذیری را محکوم کنند.
روحانی گفت: این که یک باره جریانی راه می افتد و با چماق افراطی سعی می کنند نیروی های انقلابی و حزب الهی را سرکوب کنند حساب شده اشت. امام فرمودند گاهی دشمن حرف ها و نقشه های خود را از زبان خودی ها بیان می کند.در مراکز علمی باید بررسی شود که چرا یکباره چندنفر به شدت ضد افراطی می شوند و از اعتدال دم می زنند و برای آن اشک تمساح می ریزند.
موسس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی افزود: اگر اظهار تنفر از دشمن افراطی گری است در مکتب تشیع 14 قرن است که این اتفاق می افتد و بعد از هر نماز هم لعن دشمنان اهل بیت مستحب است. اینکه امام تاکید می کند که تنها به یزید زمان حسین لعن نکنید و یزید زمان خود را هم لعن کنید برای این است که مکتب تشیع اقتضا می کند در برابر ستم ها ساکت نباشیم و موضع بگیریم.
وی با بیان اینکه آقای ری شهری نامه ای به امام نوشت و در مورد نوعی رابطه با آمریکا سوال کرد و امام در پاسخ گفت مواظب باشید فریبتان ندهند و مبادا ظلم های آمریکا را فراموش کنید؛ اظهار کرد: طبق رسالت اسلامی باید نسبت به دشمن اعلام انزجار کنیم و اهمیت این به حدی است که بانوی اول اسلام سفارش می کند مزارش پنهان بماند تا شیعیان علت آن را جویا شوند و متوجه ظلمی که به اهل بیت شده بشوند.
رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی با بیان اینکه عده ای به اسم اعتدال سعی می کنند اسلام را دین سازش و تسلیم طلبانه نشان دهند و با اساس اسلام و قرآن برخورد می کنند؛ گفت: اینکه عده ای میگویند مرگ بر آمریکا نگوییم چون افراطی گری است؛ مقابله با قرآن است.خدا دوست ندارد کسی ناسزا بگوید مگر کسی که مورد ظلم قرار گیرد و اینکه امام می گوید مرگ بر آمریکا برگرفته از قرآن و عبادت است.
اسلام شناسی به عمامه و خوب حرف زدن نیست
روحانی با بیان اینکه رهبری مطرح کردند برخی مسئولین نمی توانند پیام اقتدار مردم را درک کنند؛ تصریح کرد: اصل به آنجا بر می گردد که مردمی و جامعه شناس نیستند و نمی توانند واقعیت اسلام را درک کنند. اسلام فقط به عمامه نیست.
نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی ایران با تاکید بر اینکه اسلام شناسی به عمامه و خوب حرف زدن نیست؛ گفت: وقتی کسی اسلام شناس و مردمی نباشد نتیجه این می شود که طوری حرف بزند که مردم خوششان بیاید و مثلا می گوید نباید زنان زیبارو را از میدان بیرون کرد. چه کسی زنان را از میدان بیرون کرده و مگر در کشور ما بسیاری زنان متدین زحمت نمی کشند.
وی ادامه داد: چرا رئیس جمهور مطرح می کند که نباید کسی را با شلاق به بهشت برد. اکثریت مردم به نظام رای دادند و گفتند باید احکام اسلام اجرا شود. این ها که می گویند نباید با شلاق مردم را به بهشت برد یعنی هرج و مرج در کشور حاکم باشد.
موسس مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: آیا کسی که این حرف ها را می زند می خواهد زمینه را برای بی حجابی فرآهم کند یا احساس کرده اند در بین مردم جایگاهی ندارند و سعی می کنند با یک سلسله حرف های دگراندیش پسند برای خود اعتبار کسب کنند.
روحانی با بیان اینکه این مسائل نگران کننده است و چیزی نیست که یکباره انجام شده باشد؛ تاکید کرد: از 20 سال پیش کسانی سعی کردند با قلم فرسایی غیرت، عزت و شرافت زدایی کنند.مسائلی که امروز می بینیم برنامه ریزی شده است.فهمیدند با تظاهرات نمی توانند انقلاب را از مردم بگیرند و لذا سعی کردند در نشریاتشان غیرت و .. را به سخره بگیرند. این جریانات حساب شده است که اخلاق، اعتقادات و فرهنگ ما را از ما بگیرند.
چهار ضعف هاشمی رفسنجانی
رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه این جمله امام خیلی مهم است که کسانی می توانند تا آخر خط با ما باشند که درد فقر و استضعاف و محرومیت را چشیده باشند؛ گفت: انسان های رفاه طلب و تجملاتی که زندگیشان سلطنتی است نمی توانند برای همیشه انقلابی باشند و ممکن است در ماجراهایی با جو حرکت کنند. آقای هاشمی الآن اینجور است.
نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی ایران گفت: اولین ضعف هاشمی این است که جو زده می شود و طبق جو حرکت می کند.زمانی که جو حرکت مسلحانه بود هاشمی هم جوگیر شده بود و حتی نظرات امام را نادیده می گرفت و از مجاهدین خلق دفاع می کرد.حتی به امام نامه داده بود که اگر از اینها دفاع نکنید اعتبارتان نزد مردم کم می شود.
وی اظهار کرد: امام جمعه رفسنجان به امام گفت هاشمی اصرار می کند که وجوهات شرعی را به مجاهدین خلق بدهیم و امام در پاسخ می گوید این کار جائز نیست و هاشمی اغفال شده است. هاشمی تا زمانی که ماهیت مجاهدین خلق آشکار نشده بود از آن ها دفاع کرد.
رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران با بیان اینکه هاشمی امروز احساس می کند که جو کنار آمدن با آمریکا و جو لیبرالیستی حاکم است لذا از اعتدال حرف می زند و می گوید امام مخالف مرگ بر آمریکا بود؛ وی گفت: امام در فروردین 67 می گوید بهترین دعا برای امثال رئیس جمهور امریکا این است که خدا مرگشان بدهد و در وصیت نامه خود نیز می گوید یزید زمان خود را هم لعن کنید و اینها صحبت های هاشمی را باطل می کند.اگر امام این نظر را داشت در بیان آن درنگ نمی کرد.
وی با بیان اینکه خاطرات هاشمی آنقدر بی اعتبار شده که امروز مورد تمسخر قرار می گیرد؛ اظهار کرد: در چند شماره فصلنامه 15 خرداد خاطرات هاشمی را نقد کرده ام.
روحانی با تاکید بر اینکه ضعف دیگر هاشمی این است که با مردم یک رو نیست ، سعی میکند دوگانه برخورد کند و مردم را در ناآگاهی نگه دارد که این باعث تاسف است، گفت: شب رحلت امام در جماران بودیم.لحظه فوت امام را در تلویزیون های مدار بسته می دیدیم.بعد از اینکه امام به ملکوت اعلی پیوست صدای ضجه و گریه مردم در جماران پیچید و همه از خانه ها بیرون آمده بودند.در این شرایط هاشمی به حاج احمد اصرار می کرد که فوت امام را اعلام نکنید و به مردم اعلام کنید که حال امام بد است و چند روز در مساجد مراسم دعا برگزار کنید تا در این فرصت رهبر آینده را تعیین کنیم که حاج احمد زیر بار نرفت.
نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی ایران افزود: ضعف سوم هاشمی این است که به شدت قدرت طلب است و حاضر است در راه قدرت دست به هر کاری بزند. وقتی آیت الله خامنه ای به رهبری برگزیده شد مجلس خبرگان غیر از ایشان کسی را نداشت که ارجح باشد. سیاست، بصیرت و مقام علمی مقام معظم رهبری ارجح است و مانند کوهی در مقابل تهدیدها ایستاده است.
رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی گفت: چهارمین ضعف هاشمی این است که به شدت تحت تاثیر آقا زاده هاست و به علت اینکه از خانواده مرفهی بوده روی تجمل گرایی بسیار پافشاری و در نمازجمعه مردم را به تجمل گرایی تحریص می کرد.
روحانی با بیان اینکه از خدا می خواهم و آرزو دارم که هاشمی که در طول زندگی خیلی زحمت کشیده در مسیر ملت و اسلام ناب باشد و از مسیر ولایت دور نشود که خسران دنیا و آخرت است؛ اظهار کرد: رهبری نمی خواهد کسانی را که اعوجاجی دارند به سقوط بکشاند و وظیفه رهبری این است که دستانش را گرفته و نجاتش دهد و امید ما این است که هاشمی به ملت بپیوندد.
ماجرای مک فارلین و «من روحانی هستم»
رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان در مورد حواشی مستند"من روحانی هستم" گفت: جرم مستند" من روحانی هستم" این است که حقیقتی را در مورد آقای روحانی آن هم با احترام مطرح کرده است. فقط برای اینکه دخالت روحانی در قضیه مک فارلین را مطرح کرده است آقایان وحشت کرده اند که مبادا به شخصیت روحانی صدمه بزند.
وی با بیان اینکه مردم چه این موضوع را بپذیرند و چه نپذیرند به عملکرد امروز افراد نگاه می کنند؛ اظهار کرد: دخالت روحانی در مک فارلین در خاطرات هاشمی و جاهای دیگر هم آمده است. هاشمی در خاطراتش به صراحت می گوید من روحانی و دکتر هادی را برای مذاکره فرستادم. اگر دروغ است باید خاطرات هاشمی را تکذیب کنند.
روحانی تصریح کرد: وزیر ارشاد اعلام کرد فیلمی با دروغ ساخته شده و وظیفه دادستانی است که تعقیب کند و حالا که دادستانی می گوید بگویید کدام قسمت مستند دروغ است تا ماجرا را پیگیری کنیم ؛ می گویند نمی خواهیم اقدامی کنیم.
موسس مرکز اسناد انقلاب اسلامی افزود: در مورد مک فارلین هنوز حقایق کاملا بیان نشده اما امام تا روزی که مک فارلین به ایران نیامده بود از مذاکرات پشت پرده خبر نداشت و وقتی خبردار شد مک فارلین به ایران امده اجازه نداد کسی با وی ملاقات کند و دستور داد ماجرا را برای مردم بازگو کنند.
برای اساس اسلام دلواپسیم
وی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر اینکه دلواپسی امروز ما بر اساس اسلام است؛ تصریح کرد: دلواپسان احساس می کنند اصول در خطر است و کسانی می خواهند آرمان های امام را کنار بزنند و اسلام آمریکایی را حاکم کنند.
رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی تاکید کرد: دست روی دست گذاشتن بی فایده است و اولین وظیفه ما انتقاد و اعتراض است که موجب دلگرمی رهبری است و علاوه بر آن کسانی که اشتباه می کنند و فکر میکنند همه مردم با آنها همفکر هستند به اشتباه خود پی ببرند.
وی در پایان ا بیان اینکه کسانی می خواهند تلقین کنند که دوران امام تمام شده اما حرف امام حرف اسلام است و تا زمانی که خط قرآن هست خط امام هم حاکم است؛ گفت: خانواده های شهدا، آنهایی که عزت و شرافت دارند و نمی خواهند عزتشان مورد تعرض آمریکا قرار بگیرد و همه و همه امروز دلواپسیم.
[ پنج شنبه 93/3/8 ] [ 3:16 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در مقابله با «آزادی های یواشکی» می توان به «حجاب آزادانه» بانوان در برخی کشورهای غربی اشاره کرد. هر چند علی نژاد از دختران و زنان می خواهد تصاویر بی حجابی خود را «یواشکی» به اشتراک بگذارند، بسیاری از بانوان در کشورهای غربی بصورت عیان و آزادانه در معابر عمومی حاضر می شوند.
چند روزی است که معصومه قمی مشهور به مسیح علی نژاد خبرنگار فراری و لندن نشین در شبکه اجتماعی فیس بوک اقدام به راه اندازی صفحه ای با نام «آزادی های یواشکی» کرده است. هر چند او این کمپین را مردمی معرفی می کند اما خیلی زود غیرمردمی بودن آن برملا شد. تصاویر منتشره در «آزادی های یواشکی» دروغ یا واقعیت؟! علی نژاد در حالی در برنامه روی خط صدای آمریکا مدعی شده است که همه این تصاویر را افراد شخصی در این صفحه منتشر کرده اند که چند دقیقه بعد خانمی به همان برنامه زنگ می زند و می گوید: «تصویر خصوصی من در این صفحه منتشر شده است در حالی که من راضی به آن نبودم که از عکسی که در صفحه شخصیام گذاشتهام سوء استفاده شود» پر واضح است که امثال این بیننده که از عکسشان در جهت خاصی برای هدفی خاص استفاده شده کم نیستند. البته دروغ بودن تعداد لایک ها در این صفحه، از سوی محسن کریمی ضدانقلاب لندن نشین عضو گروهک کنفدراسیون دانشجویان نیز تایید می گردد. کریمی با انتشار پشت پرده تبلیغی این صفحه (تعداد لایک های خریداری شده صفحه فیس بوک) و عدم برخورداری از حامیان واقعی و پشتوانه مردمی، در سایت بالاترین و ایران گلوبال مینویسد: "آنچه که در چند هفته اخیر در قالب یکی از این کمپینهای دستساز شاهد بودیم کمپین خانم معصومه (مسیح-مسی) علینژاد است که با نام «کمپین آزادیهای یواشکی» از ویژگیهای خاصی برخوردار است از جمله این ویژگیها افزایش 100،000 لایک در فیسبوک در کمتر از 4 روز که مجموع این لایکها 232 هزار لایک است. حال سوال اینجاست: هزینه هر 1000 لایک منطقهای حدودا ً 80 دلار است که اگر انصاف به خرج دهیم و با توجه به دیگر کمپینهای که واقعا مردم از آن استقبال کردند مقایسه کنیم، دو سوم لایکها خریداری شدهاند، که به گفته نزدیکان این صفحه این امری غیراخلاقی نیست و نوعی تبلیغات است ... حال سوال این است بیش از 12 هزار دلار هزینه لایک خریدن برای این صفحه تا به امروز را چه کسی یا کسانی تامین کردهاند؟" کریمی در ادامه به سفارشی بودن این صفحه اشاره می کند و مینویسد: "اما داستان به همینجا ختم نمیشود. بانیان این کمپین مقالاتی را به روزنامههایی همچون لوموند و اشپیگل و میرور و چند ده روزنامه و وبسایت معروف دیگر سفارش دادهاند." کریمی در انتهای مقاله خود، به پشت پرده تبلیغی این کمپین اشاره کرده و مینویسد: "میتوانم بگویم که بازتاب خبری این کمپین در روزنامههای معتبر از قد و قامت کل اپوزیسیون خارج بود. بنابراین با شناختی که از سانسور خبری در رابطه با مسائل ایران دارم و نوع این کمپین، مقالاتی که در باب این کمپین کذایی نگاشته شدند 100% سفارشی و آنچنان که از متن آنها برمیآید همگی از ادیت مخصوصی برخوردار هستند که در عالم روزنامهنگاری به آن «رپرتاژ آگهی» میگویند؛ و متعاقبا چون در قالب آگهی است هزینه گزافی باید پرداخت. حال اگر به احتساب این مقالات فقط در لوموند و اشپیگل و فیگارو بپردازیم حداقل 15 هزار دلار دیگر پای ایشان آب خورده. اگر روزنامههایی از قبیل روزنامه مکزیکی و وبسایتهای قدر قدرت خبری و صدای آمریکا و تلویزیون من و تو را به پای روابط بگذاریم و هزینه کمتری در نظر بگیریم، در کل این کمپین برای خانم علینژاد بین 27 تا 30 هزار دلار آب خورده." چرا یواشکی؟! البته پر بیراه نیست که با برملا شدن چنین کار سازمان یافته ای، مدعی شویم «آزادی های یواشکی» در فیس بوک مدیریت می شود و اینگونه نیست که همه تصاویر حقیقی و با میل صاحبان عکس منتشر شده باشد اما نکته قابل توجه در این بین استفاده از واژه «یواشکی» است. این واژه نماد ترس و هراس است و بر اساس نظر کارشناسان فردی کاری را «یواشکی» انجام می هد که از فرد دومی هراس داشته باشد. در این بین و در مقابله با «آزادی های یواشکی» می توان به «حجاب آزادانه» بانوان در برخی کشورهای غربی اشاره کرد. هر چند علی نژاد از دختران و زنان می خواهد تصاویر بی حجابی خود را «یواشکی» به اشتراک بگذارند، بسیاری از بانوان در کشورهای غربی بصورت عیان و آزادانه در معابر عمومی حاضر می شوند. البته برخی کشورهای غربی که مدعی حقوق بشر هستند و شعار آزادی سر می دهند برای محدودیت های زیادی برای محجبه ها قائل می شوند. «حجاب اختیاری» در برابر «آزادی یواشکی» بر اساس موازین حقوق بشر نیز هر انسانی از حق آزادی فکر، وجدان و دین برخوردار است. این حق شامل اظهار عقیده و ایمان، تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی به شکل فردی یا جمعی، خصوصی یا عمومی خواهد بود. (ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر) "ماریا حسین" در مقالهای تحت عنوان حجاب در آمریکا مینویسد، «حجاب نمادی برای مبارزه با شر است و ما میتوانیم از این طریق با شر مبارزه کنیم. حجاب نشانهای است مبنی بر اینکه من به خدا اعتقاد دارم. این سمبل ایمان درونی میتواند تغییرات اجتماعی مثبتی به ارمغان آورد.» اما دولت آمریکا، رسانهها و حتی سازمانهای فمینیستی غربی اغلب حجاب را نوعی ستم به زن توصیف میکنند. "ساموئل کول" در مقالهای تحت عنوان پوشیدن حجاب مینویسد: شاید تا حدودی به خاطر اینکه در حوزه عمومی حجاب محدودیتی ظاهری است، حجاب اسلامی نماد سرکوب زنان تلقی میشود. اما با وجود این تصورات، اسلام به شدت در آمریکا در حال رشد بوده و شمار زنان محجبه رو به افزایش است. زن مسلمان آمریکایی حجاب را نماد آزادی میداند، نه ظلم و سرکوب. "ناهید مصطفی" زن کانادایی تازه مسلمان شده در این باره معتقد است، زنان جوان مسلمان برای کنترل بر بدن خویش همواره سعی بر اصلاح حجاب خویش دارند. ولی متأسفانه خشونتهای مرتبط با حجاب در آمریکا روند آزادی را مختل کرده و حجاب را به پدیدهای منفی تبدیل کرده است. زنان محجبه آمریکا بسیار تحت خشونت و ناامنی قرار دارند. به عنوان مثال یک زن محجبه در کالیفرنیا هنگام خروج از خانه کشته شد. برادر وی دلیل قتل وی را حجاب او دانست. سال گذشته کارکنان و مدیران یکی از بزرگترین شرکتهای مخابراتی آمریکا در شهر "کانزاس" پس از مسلمان شدن "سوزان بشیر" کارمند زن این شرکت، وی را به باد توهین و تمسخر گرفته و در اقدامی وحشیانه روسری وی را از سرش کشیدند. "سارا" دختر محجبه مسلمان که در آمریکا به دنیا آمده و در حال حاضر در یک بانک کار میکند، میگوید: «حجاب در اسلام صرفا یک سمبل دینی نیست، بلکه یک حکم واجب در مورد چگونگی پوشش زنان است.» او به گفته خودش همیشه در جامعه آمریکا آمادگی هرگونه سوال، نگاه متعجب و یا تصور غلطی را راجع به تکه پارچهای که بر روی سرش میاندازد، دارد. "جاسمین" دختر 16 سالهای که در ویرجینیا زندگی میکند نیز معتقد است، تصورات غلط بسیاری در میان مردم راجع به حجاب وجود دارد. وی میگوید: «وقتی برای اولین بار در جمعی پا میگذاری، حتی انتظار ندارند که تو بتوانی حرف بزنی. آنها تصور میکنند تو هیچ نظری برای ابراز کردن نداری.» البته با وجود همه این محدودیت ها موج اسلام گرایی در غرب هر روز بیشتر می شود و چهره های شاخصی از زنان مشهور را می توان نام برد که با پوشش اسلامی و حجاب کامل در منظر عمومی ظاهر می شوند.
روزنامه مصری ?المصریون? در گزارشی با اشاره به ظاهر شدن گوینده خبر زن محجبه در تلویزیون مصر اعلام کرد: باید از این رویداد به عنوان یک پیروزی برای حجاب پس از انقلاب یاد کرد . این روزنامه تاکید کرد که این رویداد از سوی تمامی رسانه های غربی به عنوان یک خبر قابل تامل انتشار یافت و تفسیرهای گوناگونی در این خصوص کردند. به نوشته این روزنامه، هرچند که این مساله برای افکار عمومی مصرعادی به نظر می رسد، اما این پیام را به مخاطبان داد که دوران ? وابستگی فرهنگی مصر? به اندیشه های تحمیل شده غرب به پایان رسیده است. به نظر می رسد هجمه لابی های غربی به حجاب در جمهوری اسلامی به دلیل هراس از گسترش اسلام در جوامع غربی است چرا که با روند، قطعا طی سالیان نه چندان دور شاهد حضور محجبه ها فراوانی در کشورهای غربی هستیم و این یعنی «غرب هرچه رشته پنبه شده است»! منبع: سراج 24 [ دوشنبه 93/3/5 ] [ 6:24 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اگر کسی باور دینی به حجاب داشته باشد، چه در خیابان ، چه در مهمانی خانوادگی، چه در ایران، چه در خارج، چه در حضور گشت ارشاد و چه در غیاب آن، حجابش را رعایت می کند.
گشت ارشاد عنوان آشنا و بحث برانگیزی است که سابقه ای چند دهه ای در کشور دارد و امروزه با عناوینی مثل اورژانس اجتماعی، گشت های امر به معروف، گشت ارشاد، طرح امنیت اخلاقی و … مشغول به فعالیت هستند. پوشش هر فردی، حاکی از باورهای اوست. اگر کسی باور دینی به حجاب داشته باشد، چه در خیابان ، چه در مهمانی خانوادگی، چه در ایران، چه در خارج، چه در حضور گشت ارشاد و چه در غیاب آن، حجابش را رعایت می کند. مگر میلیون ها زنی که در رژیم گذشته حجاب کامل داشتند و حتی برای حفظ حجاب شان، مبارزه هم می کردند، با زور و اجبار، چادر و روسری بر سر می کردند؟! وقتی در جامعه ای، بدحجابی می بینیم، این بد حجابی حاصل عملکرد بد و ناکارآمد خانواده ها، آموزش و پرورش، صدا و سیما، اداره فرهنگ و ارشاد، سازمان تبلیغات و … است؛ که متاسفانه، همه این کم کاری ها بر دوش نیروی انتظامی می افتد و آنها باید تمام این کم کاری ها را در غالب گشت ارشاد و … ، جبران کنند! اگر نهادهای مذهبی، فرهنگی و تبلیغی در نظام اسلامی، نتوانسته اند باورهای دینی را آن گونه که باید و شاید در میان مردم نهادینه کنند، نباید از نیروی انتظامی، خط مقدّم ساخت و آنها را مسئول این منکرات دانست. اگر به راه های پیموده شده در سه دهه گذشته ، نگاهی بیاندازیم و جامعه شناسانه آنها را بررسی کنیم کاملا در می یابییم که بسیاری از روشها، موفق نبوده است؛ و بی مناسبت نیست مروری بر آنچه رهبر معظم انقلاب در خصوص زنانی که بدحجاب نامیده می شوند، داشته باشیم که در سفر استانی شان به خراسان شمالی بیان داشتند: او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند.پوشش هر فردی، حاکی از باورهای اوست ما هم یک نقص داریم،او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت… حجاب مقوله ایست که بسیار در مورد لزوم رعایت یا عدم رعایت آن بحث شده است . این صحیح است که حجاب روشی برای رسیدن به عفاف و پاکدامنی و دوری از خود نمایی است اما سوال اینجاست که آیا حجاب لزوما ضد وقار و شیک پوش بودن و سرکوب کردن حس زیبا دوستی انسان است ؟ پیداست که پاسخ منفی است و با اینکه چادر را به عنوان حجاب برتر میشناسم ولی لزوم وجود مانتو های پوشیده یا هر پوشش دیگری که متضمن پوشیدگی اسلامی باشد و در عین حال از تنوع معقول و مقبولی برخوردار باشد را ضروری می دانم تا کسانی که علاقمند به تنوع در پوشش در چهار چوب اسلام و عفاف هستند به بن بست نرسند . به نظر بنده برای برخورد با معضل بد حجابی نیاز به سلسله اقداماتی است که همگی لازم و مکمل یکدیگرند و همچون حلقه های زنجیر به هم متصلند و نبود هرکدام از این حلقه ها سبب از بین رفتن کشش و یکپارچگی این زنجیر شده و گسستگی آن را تضمین میکند . برخی از این اقدامات عبارتند از : 1-ممانعت از ورود البسه نامناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی و برخورد شدید با وارد کنندگان و توزیع کنندگان این نوع محصولات . مسلم است در شرایطی که بازار مملو از این نوع پوشاک ارزان قیمت باشد سلیقه مشتری و فروشنده به مرور زمان دستخوش تغییراتی معنی دار خواهد شد اما آیا در این زمینه تا به امروز برخوردی جدی صورت گرفته است ؟ آیا این نکته موضوع پیچیده و غامضی است که مغفول واقع میشود؟ اگر از من بپرسید صراحتا عرض میکنم که با مشاهده چنین رفتاری شک میکنم به حضور …. در پشت واردات این نوع محصولات که سبب پر شدن جیب مبارکشان میشود !!! 2- ماهواره ! آیا میتوان منکر تاثیر ماهواره در شکل پوشش افراد شد ؟! اگر بنا را بر این بگذاریم که برخی تاثیر نمیگیرند و برخی دیگر هم اصلا برنامه های مبتذل را نمیبینند پس تکلیف افرادی که این برنامه ها را میبینند و تاثیر هم میگیرند و دیگران را با پوشش زننده خود در جامعه آزار میدهند چیست ؟ 3- باید به فکر برخورد های پلیسی در قالب روشی همچون گشت ارشاد باشیم البته مسلم است که انتقادات بسیار زیادی به مجریان گشت ارشاد وارد بود و هست چرا که متاسفانه بسیاری از مجریان این طرح از شناخت کافی و حتی نحوه برخورد صحیح و…. برخوردار نبودند و مسلم است که این ویژگی ها سبب برخورد های سلیقه ای خواهد شد که به نوبه خود ناهجاری بزرگتر و حاد تری نسبت به معضل بد حجابی را سبب میشود که شد فلذا در انتخاب و تربیت مجریان چنین طرح هایی باید نهایت دقت و توجه را اعمال کرد . اما در نوع برخورد با مردم رعایت احترام و شخصیت افراد ضروری است. گشت ارشاد هم چار? کار هست اگر اصولی باشد.
کلام آخر:الگوی بسیاری جوانان ایرانی در لباس پوشیدن شخصیت های محبوب سریالای ماهواره ای و یا ستارگان سینماست که البته به خاطر محدودیت اجتماعی به صورت نصفه نیمه اون الگوبرداری ظهور و بروز پیدا می کنه.اما این الگو باید کسانی باشند که در عین حفظ عفت و انتخاب حجاب مسئولیت های اجتماعی و فرهنگی خودشون رو هم به خوبی ایفا کردند. بانوانی چون حضرت زهرا و حضرت زینب می تونن الگوهای مناسبی باشن……… منبع: تلاشگران [ دوشنبه 93/3/5 ] [ 6:21 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
حضرت آیتالله خامنهای 27 خرداد 65 و در پنجمین روز از هفتهی جهاد سازندگی (روز بسیج سازندگی) در مزرعهی یک خانوادهی شهید در روستای فردو از توابع دهستان کهک (واقع در 50 کیلومتری جنوب شرقی قم) حضور یافت و دوشادوش روستاییان و در حالی که آنان شعار «مرگ بر آمریکا» میدادند به دروی گندم و مبارزه با استکبار جهانی در جبههی تولید پرداخت.
گروه فرهنگی « تیتریک »؛ پایگاه اطلاع رسانی khamenei.ir گزارشی کوتاه از حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در دوران ریاست جمهوری ایشان در مزرعه گندم یک خانواده شهید را منتشر کرد.
«قم-خبرگزاری جمهوری اسلامی: رئیسجمهور در پنجمین روز از هفتهی جهاد سازندگی (روز بسیج سازندگی) در مزرعهی یک خانوادهی شهید در روستای فردو از توابع دهستان کهک (واقع در 50 کیلومتری جنوب شرقی قم) حضور یافت و دوشادوش روستاییان و در حالی که آنان شعار «مرگ بر آمریکا» میدادند به دروی گندم و مبارزه با استکبار جهانی در جبههی تولید پرداخت.»
این خبری بود که در تاریخ 27 خرداد 65 و از روستای فردو مخابره شد. آقای حسین شمسایی، مسئول وقت روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری در این باره میگوید: «ما چند سفر به این شیوه و مرتبط با موضوع کشاورزی در خدمت حضرت آقا بودیم. یک سفر به روستای فشند در حوالی ساوجبلاغ، یک سفر به روستای فردو در حوالی قم و یک سفر هم به یکی از روستاهای حوالی کرج. این سفرها بین سالهای 64 تا 66 صورت گرفت که هر سال به یک روستا رفتیم.»
چون این مکانها نزدیک تهران بود، سفرها یک روزه بود. اما سفر قم متفاوت بود. آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت و امام جمعهی تهران برای شرکت در دومین گردهمایی سراسری ائمهی جمعه در قم حضور داشتند و این حضور با هفتهی جهاد کشاورزی تقارن داشت. بنابراین روستای فردو برای حضور ایشان انتخاب شد؛ روستایی حاصلخیز و سرشار از منابع کشاورزی. روستایی با چهار خانوار (در آن روز) که حدود صد شهید تقدیم انقلاب کرده بود.
کار برداشت محصول که تمام شد، آقای رئیسجمهور گفتند: «در این هفته و به عنوان اظهار غلاقه و صمیمت به جهاد سازندگی و هم به منظور تشویق امور کشاورزی و مسائل مربوط به این روستا در این مراسم شرکت کردهام تا بتوانم در برداشت محصول و امور کشاورزی مشارکت داشته باشم.» ایشان همچنین پس از صحبت با خانوادهی شهید گفتند: «همصحبت شدن با اینچنین خانوادههایی شوق ادامهی مبارزه با استکبار جهانی را چند برابر میکند.»
[ یکشنبه 93/3/4 ] [ 7:18 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
مسیح علینژاد به شدت مروج فمینیسم است. وی که از همسرش طلاق گرفته است با برخوردی قهر آمیز تمام شرع مقدس و قوانین اسلامی را مورد هجمه قرار داده است.
با افشای پشت پرده سناریوی ناکام سرویس جاسوسی انگلیس در راه اندازی کمپین علیه مقدسات با نام "آزادی های یواشکی زنان در ایران” در فیس بوک به منظور قبح شکنی و حیازدایی از جامعه از سوی سرویس اطلاعات خارجی انگستان MI6 طراحی و کار میدانی آن به یکی از عوامل این سرویس به نام معصومه قمی (مسیح علی نژاد) همکار سابق رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب سپرده شده است.حال به منظور معرفی هر چه بیشتر این ضد انقلاب فراری لازم است مروری بر گذشته و آخرین تحرکات سیاسی وی داشته باشیم. مسیح علی نژاد از عوامل ضد انقلاب و سرویسهای جاسوسی غربی که در ایام فتنه با اکانتoxford girl در شبکه به اصطلاح اجتماعی توییتر در جهت به مخاطره انداختن امنیت کشور فعالیت میکرد، بارها با خدمات رسانی به اربابان آمریکایی و انگلیسی خود سعی کرد رضایت آنها را برای گرفتن اقامت دائم در غرب جلب کند.دانشگاه سواز که با هدف پرورش نیرو های امنیتی انگلیس در سال 1919 تاسیس شده در سال 1389 از میان درخواست های سیزده خبرنگار ایرانی مقیم اروپا و آمریکا با پذیرش چهار نفر موافقت کرد.دانشگاه سواز که با عنوان «مرکز عالی مطالعات شرقی- آفریقایی دانشگاه لندن» فعالیت می کند، محلی برای تربیت دیپلمات ها و نیروهای امنیتی انگلیس در حوزه های فرهنگ، زبان، سیاست و تاریخ کشورهای مستعمره انگلیس است. مسیح علی نژاد در کنار مهدی پرپنچی مجری BBC
سال 88 دستگاه امنیتی انگلیس موسوم به MI6 با انتشار اطلاعیه ای در دانشگاه سواز از دانشجویانی که به زبان های عربی، فارسی، چینی و اردو مسلط هستند خواست برای فعالیت در این دستگاه خود را به مرز آمادگی های لازم برسانند.بر اساس این گزارش از ایران تا کنون خبرنگارانی چون حسین درخشان، مسیح علی نژاد، پرستو دوکوهکی و لیلا خدا بخشی در این دانشگاه تحصیل کرده اند. مسیح علینژاد در کنار پیام اخوان عنصر موثر سازمان منافقین این دانشگاه دارای یک دپارتمان رسانه به نام دانشکده مطالعات شرقشناسی و آفریقا شناسی است که ایرانیان مرتبط با این دانشگاه در این دانشکده آموزشهای لازم را میبینند. رئیس گروه رسانه این دانشگاه خانم "آنابل سر برنی” است که دارای تابعیت ایرانی _ انگلیسی می باشد. همسر ایرانی وی در حال حاضر مشغول تدریس در دانشکده های علوم ارتباطات ایران است. آنابل سربرنی نیز برای شرکت در همایش ها و برگزاری کلاسهای آموزشی سفر های متعددی به ایران داشته است.
علینژاد پس از خروج از کشور ضمن دیدن آموزشهای تکمیلی جاسوسی در دانشگاه آکسفورد، ماموریت جدیدی از سوی MI6 به وی ابلاغ میشود که طی آن وی باید با اکانتOXFORDGIRLدر شبکه اجتماعی توییتر به هدایت آشوبها و اغتشاشات داخل ایران بپردازد.مسیح علینژاد پس از شکست سنگین فتنه در 9 دی با دریافت ماموریت جدید خود از سوی سرویس جاسوسی انگلیس، وظیفه کشته سازی و پیگیری کشتهشدگان فتنه را بر عهده میگیرد. وی با پشتیبانی MI6 و گروهک تروریستی منافقین تلاش میکند تا تلفنی با خانواده کشته شدگان فتنه مصاحبه کرده و ضمن تحریک آنان به مقابله با نظام، به مظلوم نمایی فتنه گران میپردازد. در راستای همین ماموریت جدید، وی دیدار ویژهای با احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران انجام داد که طی آن به اصطلاح، حقوق از دست رفته فتنه گران را پیگیری کند.علینژاد در خارج از کشور با ربع پهلوی نیز ارتباط برقرار کرد تا شاید گوشهای از دلارها و طلاهای به غارت برده خاندان پهلوی از کشور نیز به او برسد. مسیح علی نژاد در کنار ربع پهلوی – انگلستان مسیح علینژاد به شدت مروج فمینیسم است. وی که از همسرش طلاق گرفته است با برخوردی قهر آمیز تمام شرع مقدس و قوانین اسلامی را مورد هجمه قرار داده و تصور می کند همه چیز اگر آن طور که او فکر می کند اتفاق بیفتد آن وقت بدون اشتباه است.به طور نمونه وی حتی زنان نماینده را در سفرهای خارجی به داشتن رفتارهای معقول تر تشویق می کند و عکس العمل منفی آنها را در برابر مشروبات الکلی مورد تمسخر قرار می دهد. علی نژاد، دائما در حال مقایسه مردم ایران با کشورهای غربی است و جالب این جاست که تیغ تیز انتقاداتش را همواره روی صورت مردم خودش هم می کشد.
حرکات موزون علی نژاد در منزل یکی از دوستانش جوجه اردک زشت در خیال خام خود غرب را این گونه برای خود توصیف کرده بود که بهترین امکانات در قبال وطن فروشی در اختیارش گذاشته میشود و برای رسیدن به این مقصود از هیچ اقدام عملی علیه مملکت خود دریغ نکرد.علی رغم اینکه علی نژاد، یک نوکر حلقه به گوش بود، هر زمان درخواست اقامت دائم داد با پاسخ منفی مواجه شد و پیش از رسیدن جلوی در سفارتخانه عذر وی را خواسته و با تحقیر و فلاکت ویزایش را باطل میکردند.فشار جدایی از همسرش و فشار تنهایی و فلاکت در غرب باعث شد سرانجام این عامل رسانهای و جاسوسی با یک ضد انقلاب دو رگه، با 20 سال تفاوت سنی، ازدواج کند و این مشکل بغرنج خود را حل نماید! کامبیز فروهر روزنامه نگار و بازیگر ضدانقلابی هالیوود، دارای ملیت انگلیسی و عضو هیئت موسس انجمن بینالمللی روزنامه نگاران ایرانی مقیم خارج کشوراست که ساکن آمریکا میباشد. وی عضو جریانی است که آشکارا قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی با عملیات مسلحانه و تروریستی را دارد. علی نژاد در سال 2010 به سفارش سازمان جاسوسی MI6 به همراه تعدادی دیگر از افراد ضد انقلاب ساکن انگلستان بنیاد ایران ندا را تاسیس کرد تا در کنار جاسوسی بتواند جریان حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی را فعال کند.علی نژاد برای امرار معاش خود در خارج از کشور به شگرد قدیمی و پیشپا افتاده گروهک تروریستی منافقین که همانا تخلیه تلفنی میباشد، روی آورده است. جایگاه فعلی او چندان محکم نیست زیرا او به زعم دوستان همفکرش یک خبرنگار متوسط است که جز نوشته های احساسی نمی توان انتظاری از او داشت بنابراین با توجه به این رویکرد تکاپوی او برای بقا در حاشیه امن دشمنان شناخته شده مردم ایران موضوع عجیبی نیست. منبع: هادیان البرز [ یکشنبه 93/3/4 ] [ 7:16 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
چاپ دوم کتاب «عباس دستطلا» با انتشار دست نوشته رهبر معظم انقلاب از سوی انتشارات «فاتحان» منتشر شد.
چندی پیش کتاب «عباس دست طلا» منتشر و در بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران روانه بازار نشر شد که مورد استقبال خوب مخاطبان قرار گرفت و 3 هزار نسخه آن به فروش رسید.
هماکنون چاپ دوم کتاب «عباس دست طلا» با دست نوشته مقام معظم رهبری در 3 هزار نسخه و با قیمت 6 هزار تومان از سوی انتشارات «فاتحان» منتشر و روانه بازار نشر شده است که در ذیل مراحل چاپ این کتاب را مشاهده میکنید: ![]() بر اساس این گزارش، رهبر معظم انقلاب یکم بهمن سال گذشته میزبان عدهای از رزمندگان قدیمی جبهههای جنگ بودند. مجلسی که ساعتی قبل از ظهر آغاز شد و تا نماز ظهر و عصر ادامه پیدا کرد. ترکیب افراد حاضر در آن جلسه که عمدتاً مو سفید کرده و عصا بهدست گرفته بودند خیلی جالب بود. آنها کسانی بودند که برای جنگیدن به جبهه نرفته بودند؛ رفته بودند تا در جبهه کار کنند. تفنگ بهدست نگرفته بودند؛ آچار و پیچگوشتی و چکش و روغن و گیریس، ابزار دستشان بود. تعمیرکار ماشینهای سنگین، صافکار، نقاش، گلگیرساز، اتاقساز، جوشکار و صاحبان حرفههایی از این دست. افرادی که در آن سالها اسمشان را گذاشته بودند: «اصناف پشتیبان جنگ». ![]() برای این که اهمیت موضوع این نشست روشن شود، باید بدانیم که رهبر انقلاب در سخنرانی اولین روز سال جدید در حرم رضوی هم به این نشست دوستانه اشاره فرمودند: «در دوران جنگ تحمیلی، یکی از مشکلات ما، از کار افتادن دستگاههای ما، بمباران شدن مراکز گوناگون ما، تهیدست ماندن نیروهای ما از وسایل لازم ـ مثل وسایل حمل و نقل و این چیزها ـ بود. یک عده افراد صنعتگر، ماهر، مجرّب، راه افتادند از تهران و شهرستانها ـ که بنده در اوایل جنگ خودم شاهد بودم، اینها را میدیدم؛ اخیراً هم بحمدالله توفیق پیدا کردیم، یک جماعتی از اینها آمدند؛ آن روز جوان بودند، حالا سنّی از آنها گذشته، اما همان انگیزه و همان شور در آنها هست ـ رفتند داخل میدانهای جنگ، در صفوف مقدم، بعضیهایشان هم شهید شدند؛ تعمیرات کردند، ساختوساز کردند، ساختوسازهای صنعتی؛ این پلهای عجیب و غریبی که در جنگ به درد نیروهای مسلح ما خورد، امکانات فراوان، خودرو، جاده، امثال اینها، بهوسیله همین نیروهای مجرب و ماهر به وجود آمد؛ امروز هم هستند، امروز هم در کشور ما الیماشاءالله؛ تحصیل کرده نیستند، اما تجربه و مهارتی دارند که گاهی از تحصیلکردهها هم بسیار بیشتر و بهتر و مفیدتر است؛ این هم یکی از امکانات نیروهای ما است؛ هم در کشاورزی این را داریم، هم در صنعت داریم». (1393/01/01) ![]() یکی از میهمانان رهبر انقلاب اسلامی در آن دیدار، «حاج عباسعلی باقری» مشهور به «حاج عباس فابریک دستطلا» بود. تعمیرکار خوشنام جبهههای جنوب یک سال قبل از آن خاطراتش را به همت بسیج اصناف و مدیریت نشر فاتحان، لباس جلد پوشانده بود. رهبر انقلاب در آن دیدار، عباس آقای دستطلا را خوب به جا آوردند: «این کاری که اخیراً شروع شده که از شماها با این جزئیات و ریزهکاریها خاطرات میگیرند، این هم کار خیلی خوبی است. ما دو جلد از این کتابهای شما را خواندیم، یکی کتاب آقای بنایی را خواندم یکی هم کتاب این آقای حاج عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات (گفته) خواندم. خیلی خوب بود انصافاً؛ مخصوصاً کتاب ایشان؛ هم مطلب در آن زیاد بود، هم آثار صفا و صداقت در آن کاملاً محسوس بود و انسان میدید. خداوند انشاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد». (1392/11/01) ![]() در صفحه تقدیمی کتاب نوشته شده است: تقدیم به همه بسیجیان فنی و تعمیرکار! از همین جا معلوم میشود با یک کتاب متفاوت روبهرو هستیم. کتاب «عباس دستطلا» یکی از بیتعارفترین کتابهای دفاع مقدس است. ردی از سؤال و جواب مصاحبهکننده در اثر معلوم نیست. نویسنده در متن هر جا که خواسته از گذشته و کودکی حاج عباس قصه را روایت کند، جمع دوستان با صفای او را جمع میکند و شبها بعد از کار سخت و سنگین روز کنار هم مینشاند تا از خاطراتش بشنوند. این یعنی فرم و قالب روایت کتاب هم خوب مهندسی شده است. ![]() وقتی کار مصاحبه و نگارش خاطرات حاج عباسعلی باقری به سرکار خانم معراجیپور پیشنهاد میشود، در همان جلسه اول از مصاحبهشونده میپرسد: آیا شما به فکر شهادت هم بودی؟ حاج عباس میگوید: آن قدر کار زیاد بود که من وقت نداشتم به شهادت فکر کنم! نویسنده متن را بارها بازنویسی کرده است. ادبیات و لحن حاج عباس ـ که خاص خود او و شبیه هیچ کسی نیست ـ در طول کتاب حفظ شده است. متن هیچ دستانداز و ابهامی ندارد. روایت معمولی یک آدم معمولی آنقدر خوب به پیش میرود که دستکم در دو سه نقطه مخاطب را زمینگیر میکند؛ و آن چنان او را متأثر میکند که تا چند روز فکر او را به خود مشغول میکند. ![]() حاج عباس اول خودش به عنوان داوطلبی بسیجی راهی جبهه میشود، به عنوان یک حاجی بازاری. کسی که آن روزها در خیابان خاوران برای خودش گاراژ و تعمیرگاهی داشت، کارگر و برو بیایی داشت و دست کم چند خانواده را روزی میرساند. بعد به عنوان یک تعمیرکار ساده یک لاقبا اعزام میشود و از قضا به منطقهای میرود که قدرش را نمیدانند و زیر دست فرماندهی میافتد که چندین بار تحقیرش میکند. با این حال کم نمیآورد. تا آن جا که میتواند کار را پیش میبرد و برمیگردد تهران. چند وقت بعد که دوباره میخواهد اعزام بشود نیرو جمع میکند. از دفعات بعدی خودش کارواندار میشود. در تهران میگردد مکانیک و صافکار و دست به آچار پیدا میکند و با خودش همراه میکند و آنقدر خوب و پرحجم کار میکند که نام و آوازهاش همه جا میپیچید. به او پیشنهاد میشود پشتیبانی محور جنوب را به عهده بگیرد که نمیپذیرد. ![]() یک بار گزارشگری از تلویزیون میرود به تعمیرگاه پشتیبانی تا با حاج عباس گفتوگو کند و از راز شهرتش در جبهه جویا شود که در ذیل آن را میخوانید: گزارشگر با تعجب میگوید: - این طور که شما تعریف کردید، کار چندان مهمی نیست؛ در حالی که به نظر ما دارید کار مشقتباری را انجام میدهید! ![]() لبخند میزنم: - بله به حرف ساده است. بیایید از تعمیرگاه بیرون تا کارهایی را که در طول 10 روز قبل انجام دادهایم و آماده حرکت برای جبهه است را نشانتان بدهم. 40 تا ماشینی را که درست کردهایم و پشت سر هم گذاشتهایم تا رانندهها بیایند و آنها را ببرند، نشانشان میدهم: - این هم کار شبانهروزی ما در عرض 10 روز! ![]() میپرسد: - اگر قرار بود این 40 تا ماشین را در تهران انجام دهید، چقدر وقتتان را میگرفت؟ پاسخ میدهم: - شش ماه؛ اما اینجا با تهران فرق دارد. باید شلاقی کار کرد. (صفحه 208) منبع: فارس [ یکشنبه 93/3/4 ] [ 2:17 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
رئیس دولت اصلاحات این روزها به شدت در تکاپوی خودنمایی به منظور از یاد نرفتن در میان افکار عمومی است؛ رفتاری که دامنهی آن بسیار گسترده است و هم حضور مخفیانه در سالنهای تئاتر و نمایشهای کم مخاطب را شامل میشود و هم تلاش برای جمع کردن افراططیون اصلاحات زیر یک سقف.
بنیاد باران که در سالهای گذشته به عنوان هسته فکری مقامات ارشد دولت سیدمحمد خاتمی فعالیت میکرد و محلی برای اجتماع وزرا و مقامات آن دولت و برگزاری همایشها و مجالس مختلف بود، در ماههای اخیر و تحت نظارت شخص خاتمی به پایگاهی برای حضور افراطیونی تبدیل شده که حتی دولت حسن روحانی هم حاظر به اعطای مقام و پست دولتی به آنان نبوده است.
خاتمی در ماههای اخیر به دنبال جمع کردن افراطیون تحت پرچم بنیاد باران بوده تا بتواند این افراد را که برخی از آنان به صورت گسترده در میان افکار عمومی به تندروی و اظهارات ضدانقلابی معروف هستند، در اطراف خود حفظ کند و زمینه را برای ایجاد حلقههای فشار به دولت فراهم کند. در همین راستا، چند روز پیش و در انتخابات بنیاد باران، افراد و چهرههای تندرویی همچون محسن آرمین، جواد امام، حبیبالله بیطرف، جعفر توفیقی، حمیدرضا جلابی پور، مرتضی حاجی ، سید صفدر حسینی، هادی خانیکی، احمد خرم، فاطمه راکعی، سید حسن رسولی، عبدالله رمضانزاده، زهرا شجاعی، علی شکوری راد، سید محمد صدر، محسن صفایی فراهانی، محمد رضا عارف، حجتالاسلام والمسلمین فاضل میبدی، الهه کولایی، محمد کیانوشراد، سید حسین مرعشی، مصطفی معین و عبدالله ناصری به عنوان اعضای شورای عالی بنیاد باران انتخاب شدند. دامنه بدنامی برخی از این افراد مانند فاضل میبدی تا جایی بوده است که حتی خود خاتمی هم از آنان برای حضور در دولت و سپردن مسئولیت دولتی به آنان خودداری کرده بود. به نظر میرسد خاتمی با انتخاب این افراد به دنبال تشکیل یک حزب سیاسی در کشور و ایجاد زمینهای برای بازگشت به عرصه فعالیت سیاسی و حزبی در کشور است؛ چرا که پس از انتخابات سال 92 و انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور، انتظار میرفت تا خاتمی در کنار هاشمی رفسنجانی به عنوان همراهان اصلی دولت فعالیت کنند اما رویکرد اخیر خاتمی و اصلاحطلبان برای جدا کردن سرنوشت خود از سرنوشت دولت تدبیر و امید، نشان از موضوع دیگری دارد. از سوی دیگر، خاتمی که از نادیده گرفته شدن نقش خود در سیاست داخلی ایران ناراحت است، تلاش میکند تا با رونمایی رسانهای از فعالیتهای روزمره خود، توجه افکار عمومی را به خود جلب کند و از فراموش شدن این مساله که او هم در عرصه سیاست داخلی ایران، حضور دارد، جلوگیری کند. خاتمی این روزها به هر مناسبتی تلاش میکند تا در رسانهها به چشم بیاید؛ از حضور مکرر در سالنهای تئاتر با جمعیت محدود (مانند فرهنگسرای نیاوران که سالن اجرای تئاتر آن نهایتا بیشتر از صد نفر را آن هم به صورت فشرده نمیتواند در خود جا دهد) گرفته تا پیام تبریک برای سومین سالگرد ازدواج یک بازیگر درجه چندم سینما و تلویزیون! به نظر میرسد با توجه به رویکرد محافظهکارانه دولت در قبال اصلاحطلبان و به ویژه حلقه افراطیون نزدیک به خاتمی، بزودی شاهد بالا گرفتن انتقادات شخص خاتمی از دولت و رئیسجمهور خواهیم بود؛ همچنان که در ماههای گذشته بسیاری از چهرههای افراطی این جریان نظیر احمد پورنجاتی به بیان مطالب تندی علیه دولت یازدهم پرداختند و تلاش کردند تا ناکامیهای دولت را از دامن اصلاحطلبان پاک کنند و تنها موفقیتهای آن را به نام خود بزنند. منبع: رجا [ یکشنبه 93/3/4 ] [ 2:7 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |