پایگاه بصیرت؛ گروه سیاسی/ بیش از ربع قرن از ارتحال بزرگ مرد تاریخ ایران زمین میگذرد و فکر و اندیشه و راه و رسم زندگی او همچنان الگویی برای همه کسانی است که با عزت زیستن را آرزو دارند. حضرت امام(ره) در قرنی که تفوق و هژمون دو مکتب سیاسی مارکسیست و لیبرالیست، اجازه ظهور و بروز اندیشهای جدید در میدان سیاست را به هیچ صاحب نظری نمیداد، قد علم کرد و الگویی از مکتب سیاسی را ارائه نمود که با هر دو مکتب رایج دنیا در تعارض بنیادین قرار داشت. مکتب سیاسی حضرت امام(ره) حداقل بر پنج بنیان شکل گرفته بود: پیوند سیاست با معنویت، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم در اداره کشور، نگاهی فراملی و جهانی، پاسداری از ارزشها در حکومت و تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی
شرح این اصول پنجگانه را میتوان در کلام خلف صالح ایشان حضرت امام خامنهای مرور نمود که به اتقان در این باره توضیح فرمودهاند. معظم له سالها پیش در سالگرد ارتحال امام بزرگوار به شرح و بسط این شاخصها پرداختند که بازخوانی این کلام همچنان راهگشای نیازهای امروز ما نیز هست.
1. در مکتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال میکرد؛ حتی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. همهی رفتارها و همهی مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور میزد. حرف نوی مکتب سیاسی امام بزرگوار برای دنیا این است که در همهی ارکان برنامهریزیهای یک قدرت سیاسی، سیاست با معنویت، و قدرت با اخلاق همراه شود و اصول اخلاقی مورد مراعات قرار گیرد.
2- در این مکتب، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجهی ارزشمندی و کرامت داشتن این است که در ادارهی سرنوشت بشر و یک جامعه، آراء مردم باید نقش اساسی ایفا کند. لذا مردم سالاری در مکتب سیاسی امام بزرگوار ما - که از متن اسلام گرفته شده است - مردم سالاری حقیقی است؛ مثل مردمسالاری امریکایی و امثال آن، شعار و فریب و اغواگری ذهنهای مردم نیست. در مکتب سیاسی امام رأی مردم به معنای واقعی کلمه تأثیر میگذارد و تعیین کننده است. این، کرامت و ارزشمندی رأی مردم است. از طرف دیگر امام با اتکاء به قدرت رأی مردم معتقد بود که با ارادهی پولادین مردم میشود در مقابل همهی قدرتهای متجاوز جهانی ایستاد؛ و ایستاد. در مکتب سیاسی امام، مردم سالاری از متن دین برخاسته است؛ از «امرهم شوری بینهم» برخاسته است؛ از «هو الّذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» برخاسته است. ما این را از کسی وام نگرفته ایم.
3- شاخص سوم از شاخصهای مکتب سیاسی امام، نگاه بینالمللی و جهانی این مکتب است. مخاطب امام در سخن و ایدهی سیاسی خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را به دست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همهی بشریت است. مکتب سیاسی اسلام فکر درست و سخن نوی خود را با تبیین در فضای ذهن بشریت رها میکند و مثل نسیم بهاری و عطر گلها در همهجا میپیچد.
4- شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزشهاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسألهی ولایت فقیه روشن کردند. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدف های آرمانی و عالیاش، مهمترین و اساسیترین نقش ولایت فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد. ضابطههای رهبری و ولایت فقیه، طبق مکتب سیاسی امام بزرگوار ما، ضابطه های دینی است؛ مثل ضابطه ی کشورهای سرمایه داری، وابستگی به فلان جناح قدرتمند و ثروتمند نیست. ضابطه عبارت است از علم، تقوا و درایت. علم، آگاهی میآورد؛ تقوا، شجاعت می آورد؛ درایت، مصالح کشور و ملت را تأمین میکند؛ اینها ضابطه های اصلی است برطبق مکتب سیاسی اسلام.
5- شاخصه کلیدی دیگر عدالت اجتماعی است. عدالت اجتماعی یکی از مهمترین و اصلی ترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار ماست. در همهی برنامههای حکومت - در قانونگذاری، در اجرا، در قضا - باید عدالت اجتماعی و پُر کردن شکافهای طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. این که ما بگوییم کشور را ثروتمند میکنیم - یعنی تولید ناخالص ملی را بالا میبریم - اما ثروتها در گوشهیی به نفع یک عده انبار شود و عدهی کثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمیسازد. پُر کردن شکاف اقتصادی در بین مردم و رفع تبعیض در استفادهی از منابع گوناگون ملی در میان طبقات مردم، مهمترین و سختترین مسؤولیت ماست. همهی برنامهریزان، قانونگذاران، مجریان و همهی کسانی که در دستگاه های گوناگون مشغول کار هستند، باید این را مورد توجه قرار دهند و یکی از مهمترین شاخصهای حرکت خود به حساب آورند.
تامل در شاخصهای برشمرده به خوبی جامعیت و راهگشا بودن این منظومه فکری را آشکار میسازد، چرا که مبتنی بر همه نیازهای واقعی انسان امروز و پر کننده خلاءهای جدی و پارادوکسهای ذاتی مکاتب مادی رقیب است. نسخههای ناکامی که امروز جامعه بشری را با بحرانهای جدی و لاینحل مواجه ساخته است.
و... امروز ما میراث دار همان مکتبایم. مکتبی که گوهر نجات بخش بشریت را در دوران جاهلیت ثانی در صدف وجودی خود پرورش داده و مسیر حرکت تاریخ را به سمت تحقق دولت کریمه موعود همواره خواهد ساخت. حضرت روح الله(ره) همچنان الگوی همه آزادی خواهان عالم خواهد ماند، و روز به روز بر هوادارانش افزوده خواهد شد، چرا که وی مصداق آن کلمه طیبه الهی است که: «...کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء»