یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
«رادیو کوچه» از رسانههای ضدانقلاب خارجنشین با انتشار گزارشی ضمن اذعان به حمایت کامل و بیدریغ «بیبیسی»، «صدای آمریکا» و «رادیو فردا» از اصلاحطلبان و فتنهگران، بهزعم خود خواستار درخواست کمک (گدایی) ضدانقلاب خارجنشین از رسانههای غربی برای انعکاس نقطهنظراتشان شد. در این گزارش که توسط «عبدالستار دوشوکی» از عناصر ضدانقلاب نوشته شده است، با اشاره به «جنگ رسانهای» غرب علیه جمهوری اسلامی و برنامهریزی و سرمایهگذاری گسترده آنها در این حوزه از طریق «دیپلماسی عمومی» چنین آمده است: «تعجبآور نیست زمانی که در بریتانیا و آمریکا ریاضت اقتصادی تجویز میشود و بودجه همه نهادها و دستگاهها از جمله مدارس و بیمارستانها کاهش پیدا میکنند و دهها برنامه رادیویی سرویس جهانی بیبیسی و حتی صدای آمریکا به زبانهای مختلف و با سابقه بیش از 50 سال فعالیت، به دلیل کمبود بودجه و کاهش روزافزون مخاطب برای همیشه قطع میشوند؛ بخش فارسی «بیبیسی» نه تنها قطع و یا کاهش پیدا نمیکند، بلکه به بودجه سالیانه آن بیش از 23 میلیون دلار افزوده میشود! اخبار کوتاه
* تعدادی از سرکردگان گروهک تروریستی کومله جناح «مهتدی» که بهتازگی از سوی سرویسهای امنیتی غربی حمایت مالی و تجهیزاتی میشوند، ضمن حضور در محل استقرار برخی از گروههای معارض سوری واقع در مرز سوریه و عراق با آنها ملاقات و گفتوگو کردند. در جریان این نشست، سرکردگان گروهک کومله متعهد شدهاند برای انجام اقدامات ضدامنیتی علیه مواضع ارتش سوریه و سرنگونی دولت بشار اسد برای تروریستهای سوری کمک مالی و تسلیحاتی ارسال کنند. *برخی سران شورای مرکزی منافقین موسوم به «شورای مقاومت» طی دیدار با تعدادی از شاهزادگان عربستان سعودی توافق کردند تا گروه جدیدی از باقیماندههای خود در کمپ «لیبرتی» را برای ایجاد «کارگروه تخصصی درباره شیعیان جهان» بهکارگیری کنند. این گروهک مزدور قرار است این بار در آغوش شاهزادگان عرب مأموریت خود را در قالب تیمهای تحقیقاتی و عملیاتی با تأسیس پایگاه اینترنتی و شبکههای ماهوارهای شروع کند.
*همزمان با نزدیک شدن به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) دیدارهای جداگانهای با شخصیتهای حوزوی و مردود فتنه 88 را برگزار کرده است. در همین خصوص هفته گذشته دیدارهایی با یوسف صانعی، بیات زنجانی و برخی از اعضای مجمع غیرقانونی محققان و مدرسان در قم برگزار شده است. [ سه شنبه 91/10/5 ] [ 10:39 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
هیچ لزومى ندارد که ما یک شخصیّت را از اعماق تاریکىهاى قرون وسطاى اروپا بکشیم بیرون، او را بهعنوان یک شخصیّت(الگو) معرّفى کنیم.(13/9/91) [ سه شنبه 91/10/5 ] [ 10:38 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
زهرا اشراقی که خود را فمینیست و ابراهیم یزدی دبیر کل گروهک غیر قانونی نهضت آزادی را پدر معنوی خود میداند، مرداد ماه امسال هم جمله خبرسازی درباره چادر گفته بود.
به گزارش گروه سیاسی«تیتر یک» زهرا اشراقی، همسر محمدرضا خاتمی، در گفت وگو با اعتماد گفته است: فردای دوم خرداد وقتی آقای خاتمی برنده انتخابات شد ما به یک کافی شاپ رفتیم که فضا پر از شور و هیجان بود صاحب کافی شاپ با پوسترهای آقای خاتمی مغازه اش را پوشانده بود اما با دیدن من جمله ای گفت که خیلی زود به فکر فرو رفتم. گفت چادرت را بردار! آقای خاتمی برنده شده، دیگر همه آزادیم!
وی افزوده است: این حرفها مثل یک هشدار بود و من آنجا فهمیدم که اگر چارچوب اصلاح طلبی تبیین نشود خطر بزرگی آن را تهدید می کند، به خودم گفتم تازه اول دردسر است. بعدها هم هر وقت می گفتند اصلاح طلبی یک طیف گسترده است من می فهمیدم که همین مسئله می تواند پاشنه آشیل اصلاحات شود. زهرا اشراقی که خود را فمینیست و ابراهیم یزدی دبیر کل گروهک غیر قانونی نهضت آزادی را پدر معنوی خود میداند، مرداد ماه امسال هم جمله خبرسازی درباره چادر گفته بود. او در فیس بوکش تولد سید حسن خمینی را تبریک گفته و خطاب به مخاطبین نوشته بود: به چادرم گیر ندهید! وی پیش تر هم گفته بود که "بخاطر شرایط خانوادگی مجبور به استفاده از چادر هستم وگرنه به آن اعتقادی ندارم." در گفت وگوی اشراقی با اعتماد، محمدرضا خاتمی، همسر وی و عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت هم حضور داشته است. او سخنان بامزه ای را درباره جریان فتنه مطرح کرده که تکلیف سیاسیون را درباره خود و همفکرانش روشن می کند: جنبش سبز(جریان فتنه) نماد عمومی اصلاح طلبی است. یکی از نقدهایی که می توان به اصلاحات وارد کرد این بود که نخبه گرا بود اما جنبش سبز مردمی تر است! من به جنبش سبز می گویم جنبش زندگی! گفتنی است، حزب متبوع محمدرضا خاتمی به دلیل نقش آفرینی آشکار در فتنه 88 و اقدامات ضدامنیتی علیه نظام منحل شده است. منبع: جهان [ دوشنبه 91/10/4 ] [ 10:10 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در ماههای منتهی به انتخابات 92 هرچند صداهایی که از طیفهای مختلف اصلاحطلب به گوش میرسد عموماً محمد خاتمی را به حضور در صحنه فرا میخوانند اما پیرمرد 69ساله اصلاحات با وجود این فراخوانها با تردیدهایی جدی دست و پنجه نرم میکند...
گروه سیاسی «تیتر یک»/ محمد جعفری؛ روزهای ابتدایی زمستان 91 در حالی سپری میشود که عناصر و گروههای سیاسی با تحرکات و موضعگیریهایشان تا حد زیادی دست به شفافسازی در خصوص چگونگی حضورشان در میدان رقابت خردادماه 92 زدهاند.
حلقهی انحرافی با مطرحسازی مشایی و اعلام شعار انتخاباتی وی و اصولگرایان با ائتلاف 2+1 تا حد زیادی چشمانداز مدل عملکرد انتخاباتی خود در ماههای آتی را مشخص کردهاند. در این میان، اصلاحطلبان نیز از قافله عقب نمانده و بر اساس آنچه از رسانهها و محافلشان برمیآید، به تحرکات انتخاباتی خود سرعت دادهاند.
اردوگاه اصلاحات روزهایی را به خود میبیند که در آن نه پیرمردها، که چپهای جوان دههی 60 میدانداری میکنند و با طرح محورهایی کلیدی سعی دارند گفتمانی جدید را شکل دهند؛ گفتمانی که از «سازش» در سیاست خارجی دم میزند و بر شعار «نجات ملی» با تمرکز بر مقولهی اقتصادی تکیه دارد و البته برای خالی نبودن عریضه و یافتن جایی لابهلای صف نیروهای داخل نظام، تابلوی «وحدت ملی» را نیز بر سر دست میگیرد.
با این شرایط، یکی از اساسیترین مشکلات اصلاحطلبان یافتن مصداقی رأیآور برای بلند کردن پرچم گفتمان جدیدشان است. البته با مروری کوتاه در رسانههای این جریان، به خوبی میتوان فهمید که آنها پس از بالانس کردن مهرههای متعدد، از عارف و نجفی و جهانگیری گرفته تا کاندیداهای مطرح جهت دولت وحدت ملی نظیر ناطق، نهایتاً محمد خاتمی را مناسبترین گزینه برای رسیدن به مرادشان میبینند.
در این میان، اما شرایط به گونهای است که به نظر میرسد، علیرغم درخواستهای مکرر صغیر و کبیر اصلاحات برای حضور خاتمی در انتخابات آتی، او چندان هم نمیتواند به حضور امیدوار باشد؛ چرا که:
1. خاتمی در این روزها شرایط آچمزی را پیش روی خود میبینید که بر اساس آن، برای حضور در انتخابات نه میتواند از فتنه اعلام برائت کند و نه میتواند قید آن را بزند. او نمیتواند از فتنه اعلام برائت کند؛ چرا که خود در روزهای پس از انتخابات 88، گذشته از آنکه نتیجهی انتخابات را خدشه به جمهوریت نظام میدانست، خواهان برگزاری رفراندوم در این ارتباط بود. در واقع او خود از سوی نظام به عنوان یک پای فتنه شناخته میشود.
از سویی دیگر، عذرخواهی یا اعلام برائت خاتمی از فتنه با مطالبات نخبگان و طیف وسیعی از هواداران در تناقض است. به هر روی، طیفهای مختلف اصلاحطلب، از موسوی خوئینیها و عبدالله نوری گرفته تا عباس عبدی، علویتبار، جلاییپور و حتی مناسکیها، کماکان چشم به قدوم او دوختهاند و همین موضوع مسئلهی عذرخواهی را تا حد زیادی منتفی میکند. علاوه بر آن، خاتمی برای حضور در انتخابات نمیتواند قید سرمایهی رأیسبزها را بزند و مسلم است که عذرخواهی مترادف با پشت پا زدن به این بدنهی اجتماعی است.
گذشته از این موارد، پرستیژ خاتمی و وجههی کاریزماتیک وی در میان اصلاحطلبان و غرور ناشی از آن، مانع بلند دیگری بر سر راه اعلام برائت از فتنه است.
خاتمی بدون اعلام برائت هم نمیتواند عزم پاستور کند، چرا که نظام با توجه به آنچه اشاره شد، وی را یک پای فتنه و به بیان دقیقتر، از جمله کسانی میداند که اتهام تقلب در انتخابات را مطرح کردهاند. به هر روی، تا امروز کماکان هیچ گونه شاهدی که خاتمی بر مبنای آن احساس کند اعتمادی، ولو حداقلی، از سوی نظام جهت باز کردن راه برای حضور وی شکل گرفته دیده نشده است. در این ارتباط، باید گفت سخنان اخیر آیتالله جنتی نیز به طور ویژه پیام روشنی برای او و اطرافیانش به همراه داشت.
اطرافیان خاتمی هم به خوبی نشان دادهاند که یاران مطمئنی نیستند و آن گونه که تاریخ از ماههای انتهایی دولت اصلاحات ثبت کرده است، تضمینی وجود ندارد که ـحتی در صورت تأیید صلاحیت و پیروزیـ این بار هم رفیق نیمهراه نبوده و شعار عبور از خاتمی را مطرح نسازند.
2. به علاوه ترس از شکست احتمالی در کنار روحیهی تردیدپذیری، جدیترین عامل جهت خودداری خاتمی از ورود به عرصهی رقابت به شمار میآید. همان گونه که گفته شد، او مهمترین ظرفیت رأیآوری برای اصلاحطلبان است و با این وصف، در صورت شکست، وجههی کاریزمای وی برای همیشه فروخواهد ریخت.
خاتمی هرچند در کسوت شعار به گونهای رادیکال جلوه میکند، اما تجربه نشان داده در عرصهی عمل بسیار محافظهکار است و اگر در سال 88 هم به میدان آمد، در واقع فشار اطرافیان او را به صحنه کشاند، والا وی به هیچ روی اهل ریسک، آن هم در این ابعاد، نیست.
3. در این شرایط، اطرافیان خاتمی هم به خوبی نشان دادهاند که یاران مطمئنی نیستند و آن گونه که تاریخ ثبت کرده است، تضمینی وجود ندارد که ـحتی در صورت تأیید صلاحیت و پیروزیـ این بار هم رفیق نیمهراه نباشند. هرچند زمان زیادی از ماههای پایانی دولت دومخرداد گذشته است؛ لکن هنوز شعار عبور از خاتمی، که توسط طیفهایی از این جریان مطرح میشد، از یادها نرفته است. طیفهایی که عناصر آن این روزها بار دیگر گرد خاتمی آمدهاند و با پنداشتن او، به عنوان مطمئنترین راه برای رسیدن به قدرت، در تلاشاند تا مرد عباشکلاتی را بار دیگر به میدان بفرستند. با این وصف، آیا میتوان متصور بود که با آن پیشینه، خاتمی بار دیگر خود را قربانی اطرافیانش کند؟
4. در کنار موارد ذکرشده، باید یادآور شد در این دوره، استفاده از ابزار شعار آزادی و مباحث فرهنگی تنها در انحصار اصلاحطلبان نیست و حلقهی انحراف نیز مدتهاست با سرمایهگذاری روی مواردی از این دست ـکه مقابله با گشت ارشاد، ارتباطگیری با بازیگران، نوع نگاه به مقولهی حجاب و ویژهنامهی خاتون و مستند نقص ظاهر و... نمونههای بارز آن هستندـ راه را بر یکهتازی کاندیدای آنها در این زمینه، چه خاتمی باشد و چه مهرهای دیگر، بسته است. با این حساب، هیچ تضمینی وجود ندارد که رأی آن بخش از جامعه که به چنین شعارهایی گرایش دارد الزاماً به سبد کاندیدای اصلاحطلب ریخته شود.
در این دوره، استفاده از ابزار شعار آزادی و مباحث فرهنگی تنها در انحصار اصلاحطلبان نیست و حلقهی انحراف نیز مدتهاست با سرمایهگذاری روی مواردی از این دست ـکه مقابله با گشت ارشاد، ارتباطگیری با بازیگران، نوع نگاه به مقولهی حجاب و... نمونههای بارز آن هستندـ راه را بر یکهتازی کاندیدای آنها در این زمینه بسته است.
5. خاتمی همچنین اگر بر انتقاد از وضعیت اقتصادی جامعه سرمایهگذاری کرده باشد، خوب میداند که کاندیدای دولت چندان هم دستخالی به میدان نمیآید. به هر ترتیب، وعده یا اقدام احمدینژاد برای افزایش مبلغ یارانهها به حدود 5 برابر بیشتر از مبلغ فعلی و توانایی کنترل پیامدهای آن در ماههای ابتدایی به واسطهی اندوختهای که برای این روزها فراهم شده است، این ابزار را نیز تا حد زیادی پیشاپیش از دست خاتمی خارج خواهد ساخت.
همچنین وی مرد عملگرایی برای تحقق شعارها دور خود نخواهد یافت؛ چون همان گونه که در 8 سال دولت اصلاحات نیز دیده شد، بخش اعظمی از دغدغههای عناصر این جریان معطوف به مسائل سیاسی است و در نگاه آنها، کمترین اهمیت به مباحث کلیدی جامعه و به خصوص اقتصاد اختصاص دارد. در واقع تنها امید اصلاحطلبان عملی کردن سازش برای کاستن از فشارهاست که باید گفت برای این تلقی نیز هیچ ضمانتی وجود نخواهد داشت.
با این تفاسیر، تصور آن دور از ذهن نیست که خاتمی امیدش را از سال 92 بریده است؛ چرا که به رغم تمام فشارهای اطرافیان و حتی هاشمی، او محافظهکارتر از آن است که در فضای پرریسک کنونی، خود را هزینه کند. وی البته در فکر نوعی تعامل با نظام است تا بتواند فشار امنیتی موجود بر خود را بکاهد و درون همین شرایط آزمایشگاهی 4 سال دیگر تنفس کند [ دوشنبه 91/10/4 ] [ 10:9 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
فیس بوک (Facebook) همان شبکه اجتماعی معروف است که توانسته، نزدیک به یک میلیارد نفر از جمعیت جهان را به عضویت خود در آورد. آنچه مشخص است اینکه در میان این جمعیت عظیم، ایرانیان زیادی وجود دارند که در داخل و خارج از کشور، به استفاده از این شبکه برای برقراری ارتباط پرداخته اند.
به نظر می رسد که موسسان این سایت اهداف گسترده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را از تاسیس آن دنبال می کردند و این مساله با گذشت زمان بیشتر مشخص شد واحتمالا در آینده نیز، لایه های پنهانی دیگری از این شبکه کشف خواهد شد. [ دوشنبه 91/10/4 ] [ 7:43 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اصلاح طلبان در وقایع بعد از انتخابات 88 اصل برگزاری انتخابات در نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال برده و آن را فاسد نامیدند با این حال این گروه برای شرکت در انتخابات 92 خود را آماده می کنند، حال سوال مطرح است که اصلاحطلبان برای شرکت در انتخاباتی که آن را قبول ندارند چه کاری باید انجام دهند؟
گروه سیاسی«تیتر یک»/ آنها که با دروغ بزرگ تقلب سلامت انتخابات و دستگاههای برگزار کننده آن و نتایج رای مردم را زیر سوال بردند، نمیتوانند بدون عذرخواهی یا آنچه درادبیات سیاسی امروز جامعه ما اعلام توبه و برائت از دروغ گذشته خوانده میشود در انتخابات شرکت کنند. چرا که هر گونه مشارکت سیاسی آنها در انتخابات بدون عذرخواهی و توبه از دروغ تقلب و فتنهسازیهای بعدی آن، نشان از نفاق و دورویی با مردم دارد. تاکید بر عذر خواهی اصلاح طلبان توسط گروه های سیاسی بحث بر سر این که اصلاح طلبان باید توبه کنند و بدون توبه حق شرکت در انتخابات و مشارکت در سیاست به نحو فعال را ندارند بحثی است که آرام آرام به بحث داغ عرصه سیاست تبدیل میشود. اصلاح طلبان نیز به نظر میرسد که این مساله را جدی گرفته اند و از آن دچار وحشت شدهاند و از این روست که عناصر مختلفی در درون جبهه اصلاح طلبی نسبت به این مساله واکنشهای متفاوتی ارائه میدهد و به شیوههای مختلف مساله لزوم توبه و اعلام برائت از فتنه و فتنهگران انتخابات سابق را غیر ضروری اعلام میکنند. به عبارت دیگر نگاهی به مباحث صورت گرفته در این باره حاکی از آن است که برخی با دلایل متعدد بیان میدارند که اصلاح طلبان بدون عذرخواهی صلاحیت لازم برای شرکت در انتخابات آتی را ندارند. این افراد و گروهها متذکر میشوند که اصلاح طلبان به واسطه رفتار سیاسی سابق خود و فتنهسازیای که انجام دادهاند باید از مردم عذرخواهی و یا به تعبیری که برخی از آنها بیشتر میپسندند توبه و اعلام برائت از فتنه کنند تا صلاحیت اولیه برای شرکت در انتخابات را پیدا کنند. به عنوان مثال برخی از دلایل صاحبان این نظر را میتوانید در تحلیلهای زیر مشاهده کنید: 1- اصلاح طلبان خطایی عامدانه مرتکب شدند لذا باید معذرت خواهی نمایند. 2- جای بسیاری از اصلاح طلبان در زندان است اما مشمول رحم نظام شده اند لذا باید پاسخ این عطوفت را بدهند. [ یکشنبه 91/10/3 ] [ 10:32 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
امام خامنه ای: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امام خامنه ای در جمع روحانیون ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگر منازعه کنیم، سر مسائل گوناگون - 1391/9/1 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام خامنه ای ؛ « الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر ». میدانید، سختى پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر، از جهاتى بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهائى را میزد که دوست میزند؛ همان نماز جماعت را که تو اردوگاه امیرالمؤمنین میخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفین و نهروان - میخواندند. حالا شما باشید، چه کار میکنید؟ به شما میگویند: آقا! این طرفِ مقابل، باطل است. شما میگوئید: اِ، با این نماز، با این عبادت! ... [ یکشنبه 91/10/3 ] [ 10:1 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
مگر امام خمینی در نامه 8 فروردین خود به آیتالله منتظری نفرمودند که "من صلاح شما و انقلاب را در این می بینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند"؛ پس چرا چنین فرصتی از وی گرفته شد؟
به گزارش گروه سیاسی«تیتر یک» آیتالله حسینعلی منتظری در اواخر آذر ماه 1388 و در زمانی که به عنوان پدر معنوی جنبش سبز شناخته میشد دار فانی را وداع گفت و مجال نیافت تا پیچیده شدن طومار جنبش سبز را با حضور پرشور و قاطع مردم در 9 دی نظاره کند؛ منتظری در روزهایی از عمر خود را به دستور شورایعالی امنیت ملی کشور به ریاست سیدمحمد خاتمی در حصر گذرانید. یکی از مسائلی که منتسبین و طرفداران منتظری بدان تأکید میورزیدند این بود که چرا نظام به نامه 8 فروردین امام عمل نمیکند و اجازه نداد که آیتالله منتظری فقیهى باشد «که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند». در یادداشت ذیل به این سوال پاسخ داده خواهد شد.
در اواخر حیات بابرکت حضرت امام خمینی، ایشان تصمیم نهایی را برای برکناری آیتالله منتظری از جانشینی رهبری گرفتند و چون حجت را برخویش تمام دیدند با « با دلى پر خون و قلبى شکسته» به نگارش نامه ای مشغول شدند و در آن به صراحت به منتظری نوشتند که « از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامى عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین مىسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبرى آینده نظام را از دست داده اید»؛ نامه 6 فروردین امام سرشار از مفاهیم انقلابی بود و منتظری و همفکرانش کسانی نبودند که تاب تحمل این انتقادات امام را داشته باشند: شما در اکثر نامه ها و صحبت ها و موضعگیری هایتان، نشان دادید که معتقدید لیبرال ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند... به قدری مطالبی که می گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده ای برای جواب به آنها نمی دیدم... در مسأله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر میدانستید و با این که برایتان ثابت شده بود که او قاتل است، مرتب پیغام میدادید که او را نکشید... حضرت امام در نامه خود به منتظری همچنین نوشتند که « با دلی شکسته و سینهای گداخته از آتش بی مهری ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت میکنم دیگر خود دانید: 1. سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال ها نریزد. 2. از آنجا که ساده لوح هستید و سریعا تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3. دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4. نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان-روحی له الفدا- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید...»
با دقت در توصیههای امام چند نکته مشخص میشود: این که حضرت امام آیتالله منتظری را از ورود به کارهای سیاسی نهی کردهاند و دلیل آن نیز ساده لوحی آقای منتظری و تحریک سریع وی است. از آنجا که نزدیکان و کسانی که در بیت آقای منتظری فعالیت کرده و یا رفت و آمد دارند، با وی در تماس بیشتری هستند از این رو بیشتر از سوی آنان تحریک میشود؛ عملکرد آقای منتظری نیز نشان داده که از دفتر وی هم اسرار مملکت به بیرون فاش شده ( مانند ماجرای مک فارلین و افشای نامه آقای منتظری در اعتراض به اعدامها از طریق بی.بی.سی) و هم خود وی به تعبیر امام راحل تبدیل به بلندگوی منافقین شده است؛ پس آقای منتظری متأثر از افرادی است که به بیت وی رفت و آمد دارند ( و گذشت زمان نیز این را به اثبات رساند).
از این رو محوری ترین پیام و توصیه امام به وی، عوض کردن افراد بیت منتظری است. اگر چنین میشد و منتظری میتوانست از زیر فشار و تأثیر افراد به ظاهر دلسوز نظام ولی منافق پیشه به بیت خویش جلوگیری کند آنگاه شرایط به گونه ای دیگر میشد. منتظری و بسیاری از منتسبین به وی نامه 6 فروردین امام را خدشه دار دانسته و سعی میکنند آن را کار سید احمد خمینی معرفی کنند؛ امری که هیچگاه اثبات نشده و نخواهد شد. شاهدان صدیق بسیاری بر صحت انتساب به حضرت امام شهادت داده اند؛ باید دید چرا اذناب آقای منتظری چنین تلاشی دارند؟ واضح است چون اگر بپذیرند نامه کار امام بوده دیگر چیزی برای منتظری و منتسبین باقی نمیماند. تعابیر انقلابی حضرت امام چیزی نیست که فردی مانند آقای منتظری آن را تاب بیاورد. از این رو بسیاری از منتسبین، نامه 8 فروردین امام را مبنای عمل و نظر امام میدانند؛ چون معتقدند مفاهیم نامه باهم متفاوت است و در اینجا به تجلیل از منتظری پرداخته شده است. البته افرادی مانند آقای منتظری و نزدیکان وی حتی از پذیرش این نامه هم تردید ایجاد میکنند و مسیر ابهام را میپیمایند.
با این وجود منتظری در آن روزها دست به نوشتن پاسخ نامهای شد که بعدها در صدد انکار انتساب آن به امام برآمد. آقای منتظری در نامهاش به امام نوشت که « مطمئن باشید همان طور که از آغاز مبارزه تا کنون در همه مراحل همچون سربازى فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرت عالى و در مسیر اسلام و انقلاب بودهام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجراى دستورات حضرت عالى مىدانم؛ زیرا بقا وثبات نظام اسلامى مرهون اطاعت از مقام معظم رهبرى است.» میبینیم که آقای منتظری به صراحت تأکید میکند که خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرت امام میداند. در این شرایط، حضرت امام با دریافت نامه منتظری و اعلام پذیرش استعفای وی، بار دیگر مطالبی را به منتظری توصیه کردند. به عقیده ما، نامه 8 فروردین امام نیز همان مفاهیم و توصیه های نامه 6 فروردین را داراست البته با زبانی دیگر. به عنوان نمونه به همان موضوع تعویض افراد بیت منتظری اشاره میکنیم که امام راحل نوشتند: « براى اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت می کنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید؛ و از رفت و آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامی خود را جا می زنند، جداً جلوگیرى کنید. من این تذکر را در قضیه «مهدى هاشمى» هم به شما دادم...»
میبینیم امام خمینی در اینجا نیز به چند نکته که همان نکات نامه قبل است اشاره میکنند: ایشان میفرمایند « براى اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد...» یعنی اشتباهاتی از سوی منتظری در گذشته رخ داده و از ادامه جمله امام مشخص میشود که این اشتباهات ناشی از افراد بیت و رفت و آمدکنندگان به بیت و تأثیر پذیری منتظری از آنان است. امام خمینی در ادامه دو تذکر میدهند: «1 . بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید. 2. از رفت و آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامی خود را جا می زنند، جداً جلوگیرى کنید... ». حال باید پرسید مگر امام در نامه پیشین خود چیزی جز این خواسته بودند؟ امام پس از اینکه این توصیهها را به منتظری ، هم در نامه 6 و هم در نامه 8 فروردین، کردند، فرمودند که « من صلاح شما و انقلاب را در این مىبینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.» جالب است که امام بلافاصله پس از توصیه های فوق – که منتظری هم خود را ملزم به اطاعت از آنها معرفی کرده بود – نوشتند که صلاح منتظری را در چه میبینند.
یعنی رسیدن منتظری به جایگاه فقیهی که نظام و مردم بتوانند از نظرات وی استفاده کنند، مستلزم پیش زمینههایی است که باید اجرایی شود تا آن هدف نیز محقق گردد. مگر میشود منتظری هم بلندگوی منافقین باشد و هم سادهلوح باشد و هم از ورود به مسائل سیاسی منع شود؛ و هم بتواند نظراتی بدهد که نظام از وی بهره ببرد؟ با تناقض سطحی که برای برخی در این جملات و توصیههای امام ایجاد شده، تلاش در تشکیک و رد انتساب نامه 6 فروردین به امام را داشته اند؛ حال آنکه تناقضی در کار نیست؛ امام به منتظری توصیه کردند که افراد بیت خود را عوض کند و افراد ناصالح را کنار بگذارد؛ همچنین از رفت و آمد مخالفین نظام به بیت خود که به اسم دلسوز نظام به وی نزدیک میشوند و وی را تحت تأثیر القائات خود قرار میدهند، جلوگیری کند، در این شرایط میتواند تبدیل به فقیهی شود که نظام و مردم از نظرات وی استفاده کنند. اما گذشت زمان نشان داد که منتظری به ادعای خود وفادار نماند و برخلاف آنچه که به امام نوشته بود که « خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرتعالی میدانم» عمل کرد. وی به صراحت نامه امام را انکار کرد و دقیقاً بر خلاف آن دستورات و محوری ترین آنان عمل کرد. تغییری در افراد بیت ایجاد نشد؛ البته بنابر شواهدی، برخی برکناریها صورت گرفت اما نه در جهت خواست حضرت امام؛ بلکه به این ترتیب که افرادی که در جریان برکناری منتظری، از تصمیم امام ناراضی نبودند، برکنار شدند. هادی هاشمی به عنوان اصلی ترین فرد باند مهدی هاشمی و مغز متفکر آنان همچنان به عنوان اصلیترین مهره دفتر منتظری به فعالیت پرداخت. رفت و آمد مخالفین نظام به بیت منتظری نه تنها قطع نشد که حتی بیشتر و علنیتر هم گردید. حتی پای رسانههایی چون بی.بی.سی نیز بدانجا باز شد. پس هیچکدام از زمینه های اینکه منتظری تبدیل به فقیهی شود که نظام و مردم از نظرات وی استفاده کنند اجرا نشد. نظام در برابر وی چه کرد؟ آیا نظام مانع از تدریس وی گردید؟ باید پاسخ داد از سال 68 تا 76 هیچ تصمیمی نظام برای ممانعت از عملکرد وی نگرفت؛ وی درس میداد، مصاحبه میکرد؛ سخنرانی میکرد؛ بیانیه میداد، و حتی در مواردی رئیس جمهور – سیدمحمدخاتمی – را به طغیان علیه رهبری دعوت کرد و ... . با این وجود اتفاقی نیفتاد. تا اینکه در سال 1376 شورایعالی امنیت ملی به ریاست سیدمحمد خاتمی به این نتیجه رسیدند که رفتار منتظری صریحاً و علناً علیه اصل نظام بوده و اعمال محدودیت برای وی لازم به نظر میرسد. بعد از سال 81 نیز بار دیگر منتظری به کار خویش ادامه داد و تا سال 88 کرسی تدریس را رها نکرد. میبینیم که نه تنها این نظام نبود که مانع از تبدیل منتظری به فقیه مطلوب امام نشد، بلکه این خود آیت الله منتظری و اطرافیان وی بودند که از همان ابتدای برکناری منتظری سر ناسازگاری با نظام و اعلام مخالفت خود با برخی عملکردهای نظام را داشتند. انتشار کتاب خاطرات، سخنرانیهای جنجالی، انتشار استفتائات جهت دار و نگارش بیانیههای متعدد علیه نظام و ارکان آن از موارد مختلف عملکردهای منتظری بود که ثمره تعویض نکردن افراد بیت بود. نکته روشن و مسلمی که در سخن تمامی افراد طرفدار و منتسب به منتظری دیده میشود این است که امام خمینی وی را فقیه عالیقدر نامیده اند؛ حتی امروزه نیز وقتی میخواهند از منتظری به گونهای تمجید کنند که دیگر کلامی روی آن نباشد، تعبیر فقیه عالیقدر به کار برده میشود؛ باید دید چه شد که منتظری و منتسبینش به جنگ کسی برخاستند که هنوز هم بهترین لقب برای وی را از ایشان ، یعنی امام خمینی ، وام گرفته اند...؟ افتخار آنان هنوز هم این است که امام خمینی برای منتظری چنین تعبیری به کار بردهاند ... منبع: دیده بان [ شنبه 91/10/2 ] [ 12:44 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
حملات محافل تندرو و فعال در فتنه 88 به محمدرضا عارف شدت گرفته است.
به گزارش گروه سیاسی «تیتر یک» این حملات پس از آن کلید خورد که عارف اعلام کرد احتمال دارد نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود و او شرطی نظیر آزادی عناصر بازداشت شده ندارد چرا که قانونمدار است. حمله به عارف را ارگان رسانه ای گروهک شورای هماهنگی سبز کلید زد و سپس یک سایت وابسته به حزب مشارکت و نهضت آزادی به این حملات و برچسب زنی علیه معاون اول خاتمی در دولت اصلاحات تداوم بخشید. روز گذشته نیز پایگاه اینترنتی «ندای سبز» وابسته به گروهی از فتنه گران فراری، نامزدی عارف را به کام اصولگرایان توصیف کرد. همزمان یک سایت حق العمل کار همسو با فتنه گران با حمله به عارف گفت مطهری به عارف شرف دارد(!) در بخش دیگری از این گزارش میخوانیم: در همین حال یک سایت حق العمل کار- که سرویس های متنوعی به فتنه گران می دهد و پس از توقیف، با نام جدید فعالیت می کند- در حمله ای مشابه به محمدرضا عارف، او را فاقد مواضع اصلاح طلبانه که به یکباره با چتر در میانه ضیافت انتخابات فرود آمده معرفی کرد و در ادامه نوشت: با وجود آن که شخصیت های اصلاح طلب، به ویژه سیدمحمد خاتمی در سخنان خصوصی و علنی خود بر عدم تصمیم گیری نسبت به حضور اصلاح طلبان تاکید کرده و این حضور را نیازمند بستری مناسب دانسته اند که اکنون فراهم نیست، محمدرضا عارف که تمام هویت سیاسی وی به دلیل یک دوره معاون اولی دولت خاتمی است، اصرار بر کاندیداتوری دارد و تنها عاملی که موجب کاندیداتوریش می شود را افزایش ده درصد در مشارکت در انتخابات معرفی می کند که مشخص نیست این ده درصد قرار است به چند درصد اضافه شود و وی از کجا از این افزایش، دو ماه مانده به انتخابات مطمئن می شود تا ثبت نام کند! با این حال، بررسی عملکرد محمدرضا عارف در سالهای اخیر نشان می دهد که وی کمترین فعالیت سیاسی و اجتماعی را در سالهای اخیر، به ویژه پس از انتخابات 1388 داشته است، در حالی که در همین مدت چهره هایی نظیر علی مطهری، با وجود آن که هیچ گاه ادعای اصلاح طلبی نداشته اند، حرکتهای مثبتی داشته اند و بدین خاطر بیشترین تخریبها را نیز از ناحیه افراطیون تحمل کرده اند؛ در حالی که چهره هایی نظیر عارف، به دلیل سکوت محض خود، مصون از هر هزینه ای بوده اند. منبع: کیهان [ شنبه 91/10/2 ] [ 12:42 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
آنجا پای موسویان و اقدام علیه امنیت ملی وسط بود و اینجا پای مهدی هاشمی وسط است و به هزار یک اتهام! و حالا واژه نشر اکاذیب ابای حمید رسایی را نیز گرفته است!
عجب واژه ای شده این "نشر اکاذیب" ! یک بار با این واژه شش ماه حبس تعزیری و 20 ضربه شلاق بریدند به حساب امیر تفرشی مدیرمسئول سایت عدالتخانه و بار دیگر با همین واژه کاوه اشتهاردی مدیرمسئول روزنامه ایران محکوم شد به 10ضربه شلاق و 6ماه حبس تعزیری !
آنجا پای موسویان و اقدام علیه امنیت ملی وسط بود و اینجا پای مهدی هاشمی وسط است و به هزار یک اتهام! و حالا واژه نشر اکاذیب دامن که نه! ابای حمید رسایی را نیز گرفته است!
یک بار آقازاده ای به ناکجا آبادی فرار کرده که مملکتی از محل سکونتش خبر ندارد و در عین حال از همان مکان نامعلوم کاوه ای را به ضربات شلاق مهمان می کند و این بار به زور بازوی پدر علی رغم عمومی شدن اجرامش آزاد است و از بیان واقعیات شکایت دارد!
حالا مدتی است که به تعریف جرم " هر فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است جرم محسوب می شود..." و مجرم "عامل جرم" تعریف جدیدی نیز وارد شده است به نام طبقه بندی مجرم!
در اداره عدالتخانه مجرمین غیر یقه سفید آن دسته از مجرمین تلقی می شوند که حق ملاقات محدود دارند، ارتباط کنترل شده با بیرون، قابلیت طبخ کوفته تبریزی را ندارند و پدرشان نیز اکبر نام ندارد!
و اما مجرمین یقه سفید! این مجرم یا مجرمه که به تعداد خاص اما تعریف نشده، در حکومت اسلامی پرسه می زنند و نانش را می خوردند و پیشه براندازی اش را عهده دارند، هرچقدر هم بر علیه امنیت ملی فعالیت کرده باشند، اقدام به براندازی ، جاسوسی و 16 مورد اتهام علنی شده اما از حقوق خاصی در زندان برخوردارند.
مثلا می توانند با اجازه بازپرس موبایل داشته باشند و آزادانه با بیرون صحبت کنند یا اینکه در جریان تحقیقات و بازپرسی برای نوش جان کردن هندوانه شب یلدا از زندان مرخصی بگیرند . و یا در حالی که فراری هستند و وزارت اطلاعات یک کشور در پی بازداشت آنان می باشد، از فردی روزنامه نگار به علت انتشار بیانیه شکایت کند ! و یا اینکه درحالی که به شخص اول یک کشور توهین کردند و حتی در پی براندازی یک حکومت بوده است ، به خاطر کار خطیر و زشت "فحاشی" فرد دیگری به وی، شکایت کرده و خودش به لندن مهاجرت کند!
حالا دستگاهی که وظیفه دارد مجرمین امنیتی را محاکمه کند، پرونده های فساد را پیگیری کند، چند روزی است که دغدغه اصلی اش محاکمه نماینده مردمی شده که تنها چند نمونه از اجرام غیر عادلانه یک جاسوس خیانت کار را فاش کرد.
می گویند پیگیری جرم های کلان و غیر قابل وصف طلبه سیرجانی هم از جمله وظایف این دستگاه است!آری جناب قوه قضاییه! این مجرمین یقه سفید جزئی از همان خانواده اختاپوسی هستند که رسایی می گفت! تنها چند روز دیگر به یوم الله 9 دی نزدیک است! خوب است، مهدی آزادانه در تهران است و احتمالا در جشن 9 دی حضور پیدا می کند!
اما اگر دلیل این همه طول و تفسیر محاکمات وفادارن به این نظام و عناصر ارزشی، در مقابل مصلحت انگاری ها و مصونیت های عناصر فتنه اثبات ظرفیت و توان بالای آقایان قوه قضا در استقلال شان هست ، باید گفت که این استقلال به میدان آزادی هیج بلواری ندارد!
طبق اصل 86 قانون اساسی ، عدم مسئولیت نمایندگان که به موجب آن هیچ نماینده ایی نباید به موجب عقاید و اعمالی که در دوره ی نمایندگی انجام می دهد، تحت تعقیب قضایی قرار گیرد. این عدم مسئولیت موجب می شود که نماینده به واسطه ی بیم از تعقیب مراجع قضایی از اجرای وظایفش باز نماند.
اما گفته اند که « مصونیت قضایی نمایندگان مجلس توهم است » ولی مصونیت قضایی اقازاده ها توهم نیست چون که می بینیم ... این طور که پیش می رود پیش بینی می شود به زودی از "نیک آهنگ کوثر"، نیز به خاطر "نشر اکاذیب" از طرف اقازاده فراری شکایت شود!
منبع: تیتریک [ شنبه 91/10/2 ] [ 12:38 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |