یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
علی بچه خیلی دیرجوشیه. بغل ماها خیلی نمیاد. ولی پرید بغل آقا. دستش رو انداخت دور گردنش و آقا مجبور شدند ...
صبح بیست و یکم دی ماه سال 90 بود که تیتر یک اخبار به ترور یکی دیگر از دانشمندان هسته ای کشورمان اختصاص یافت. شاید آن لحظات هیچ یک از خانواده و دوستان مصطفی احمدی روشن باور نمی کردند که او هم آسمانی شده. اما بسرعت همه چیز رنگ واقعیت گرفت. شهادت مصطفی همه را غمگین کرده بود تا جایی که رهبر فرمودند: شهیدی که شهادتش دل ما را سوزاند...
بهتر دیدیم این روزها از زبان مادر مصطفی به معرفی این علم الهدای دورانمان بپردازیم. به این خاطر به سراغ مکتوبات چاپ شده رفتیم و کتاب «من، مادر مصطفی» را برگزیدیم.
کتاب «من، مادر مصطفی» در بردارنده خاطرات شهید مصطفی احمدی روشن از زبان مادر و همسر شهید و نزدیکان ایشان می باشد که در 20 روز گردآوری شده و توسط رحیم مخدومی به نگارش درآمده است.
مخدومی این کتاب را به مادر بزرگوار این شهید تقدیم کرده و در صفحه ابتدایی کتاب چنین نوشته است:
تقدیم به مادر مصطفی؛ او که ام وهب قرن بیست و یکم شد. و در برابر نعش جوان شهید خویش، دشمن را اینگونه تحقیر کرد: « من همین مصطفی را می خواستم نه مصطفای ترسو را! من علیرضای مصطفی را هم مثل مصطفی بزرگ می کنم!»
یه وقتایی مصطفی زنگ میزد، میگفت:رضا من میآم دنبالت. گفتم: «شهدای دیگر و به ویژه شهید قشقایی کمتر از پسر من نبودند و مصطفی از طبقهبندی کردن شهدا متنفر بود.»
خب مصطفی همه کارهاش با تلفن بود؛ اونم تو ماشین جلوی هر کسی نمیتونست با تلفن حرف بزنه. شهید قشقایی واقعا محرمش بود. یه وقتایی در حضور ما قشقایی تلفنی با مصطفی صحبت میکرد، ورد زبان شهید قشقایی جانم حاجی جان بود. خیلی دوستش داشت.
مطمئنم اگه از اون روز تا حالا هر کاری کردم که مورد پسندش نباشه، اینکه اعلام کردم پیرو خط رهبری بوده و شهید قشقایی رو معرفی کردم، از این دو تا موضوع خیلی خوشحاله. چون میشناسمش.
من مطمئن بودم کسی که می خواهد بیاد، خیلی بالاتر از این حرفاست که این طوری دارن ما رو از تو جمع می برن. مطمئن بودم حضرت آقاست. بلندشدیم، یه چند نفری رفتیم. گفتم: بریم خونه ای ما. گفتن: نه، یه خورده اون جا رو از لحاظ امنیتی نمی شه کنترل کرد.
بیاین خونه ای خود مصطفی. رفتیم تو، نشستیم. موبایل ها رو جمع کردن. اون جا بود که گفتن: حضرت آقا می خواد بیان.
اونم فرستادش پیش من. گفت: برو از مامان جون بپرس. من نمی دونم.
چیزی نگفت. بعد مرتب می پرسید: کی می خواهد بیاد خونه مون؟
گفتم: یکی می خواهد بیاد که دوست باباییه. بابایی خیلی دوسش داره. مرتب سئوال کرد تا حضرت آقا اومد. دیگه من بردمش نزدیک و گفتم: علی خیلی وقته منتظرتونه.
علی بچه خیلی دیرجوشیه. بغل ماها خیلی نمیاد. ولی پرید بغل آقا. دستش رو انداخت دور گردنش و آقا مجبور شدند عصا رو دست یکی از همراهان بدن و علی رو بغل کردن. وقتی علی به آقا چسبیده بود، حس می کردم که شوق و علاقه ای خود مصطفاست. چون بچه ای که اصلاً با کسی جور نبود، تا لحظات آخر رو پای آقای نشسته بود. نمی اومد پایین. وقتی اومد که آقا قرآن ها رو می خواست بنویسه. اون جا هم دوباره رفت آقا رو بوسد.
دوستاش بعد از شهادتش رفتن به حاج آقا گفتن: حاج آقا! چه ذکری به مصطفی یاد دادید؟ حاج آقا گفته بود: « تا همین جا دیگه کافیه، بهتره شما خدمت کنید، نیازی نیست برید ذکر یاد بگیرید.» منبع: خبرگزاری دانشجو [ چهارشنبه 92/10/25 ] [ 12:41 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
کشاندن استاد شهید مطهری به فضای ژورنالیستی به بهانه اینکه به فرزندش گفته شد بالای چشمش ابروست، نه خدمت به خانواده مطهری است و نه مسئلهای را حل میکند.
گروه سیاسی«تیتریک»؛عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: «یک عمر تلاش برای مصادره مرتضی مطهری با یک نطق فرزندش علی مطهری از کف رفت»، «جمهوری اسلامی خیلی زود مرتضی مطهری را از دست داد.» مطالب فوق بخشی از بدو سرمقاله هفتهنامه شماره 72 آسمان نوشته سردبیر این هفتهنامه است. آقای سردبیر سعی میکند به بهانه تنشهای سیاسی- رفتاری علی مطهری، شهید مطهری را مقابل نظام جمهوری اسلامی تعریف کند. اما از آنجا که نویسنده در «لفافهنویسی» و «دو پهلو گویی» ید طولایی دارد و «اضطرار همسویی» را بر «افتراق منافقانه» که در برخی از بزنگاههای بحران خیز نظام رنگ دشمنی نیز به خود میگیرد (فتنه 1388) ترجیح میدهد، سعی نموده است با اشارهای بسیار گذرا به علی مطهری آن را بهانه قرار داده و اندیشه شهید مطهری را چیزی غیر از مبنای فعلی نظام جمهوری اسلامی تعریف نماید، در این باره چند نکته قابل توجه است. 1-بخش قابل توجهی از یادداشت مذکور مبتنی بر واقعگرایی است، خصوصاً آنجا که چپهای طرفدار اسلام انقلابی را مقابل اندیشه شهید مطهری میداند. کدام چپها، همانانی که امروز اصلاحطلب هستند اما وضعیت فعلی آنها را در نسبت با اندیشه شهید مطهری در ابهام گذاشته است. 2- از آنجا که نویسنده جسارت لازم را برای قراردادن شهید مطهری در مقابل اصل نظام به صورت عریان ندارد، به مدلسازی روی میآورد و جریان مقابل شهید مطهری را اصولگرایان تعریف میکند، اما غافلانه یا عامدانه اصولگرایان را در تراز نظام طرح میکند و آنچه نقد میکند نه مشی و رفتار اصولگرایان که اصل نظام و انقلاب اسلامی است. 3- در سراسر یادداشت طولانی بین افراد متعددی با شهید مطهری نسبت برقرار میکند (آیتالله بروجردی، گلپایگانی، شریعتی، حکیمی، سحابی، بازرگان، طالقانی و ...) اما برای یک بار اندیشه شهید مطهری را با امام قیاس نمیکند و حاضر به مقایسه اندیشه سیاسی شهید مطهری با اندیشه سیاسی امام نیست، چرا که در این صورت مجبور میشد شهید مطهری را ذیل امام تعریف کند و این چنین نمیتوانست وی را در مقابل نظام قرار دهد! نویسنده با آوردن جمله زیر به بهانه اینکه اصولگرایان در مسیر شهید مطهری نیستند، تلاش میکند غیرمستقیم شهید مطهری را مقابل امام تعریف کند و بدون اینکه جملاتی مانند «ولایت فقیه همان ولایت رسولالله است» را از امام بیاورد، از قول شهید مطهری درصدد تخطئه ولایت فقیه برمیآید: «تصور مردم امروز از ولایت فقیه این نبوده که فقها حکومت کنند و دولت را در دست بگیرند بلکه در طول اعصار تصور مردم از ولایت فقیه این بوده است که به موجب اینکه مردم مسلمانند و وابسته به مکتب اسلامند، صلاحیت هر حاکمی از نظر اینکه قابلیت مجری بودن قوانین ملی اسلامی را داشته باشد، مورد تأیید و تقویت فقیه قرار گیرد.» این جمله شهید مطهری ذیل این سخن امام است که «اگر ولی فقیه حکم رئیسجمهور را تنفیذ نکند حکومت او حکومت طاغوت است.» اما چه این مبنا را به شهید مطهری نسبت دهیم و چه به امام (ره)، نویسنده یادداشت و همقطاران وی هیچگونه اعتقادی بدان ندارند. سخن شهید مطهری که با نگاه امام از یک منبع سرچشمه میگیرد، هماکنون مبنای نظام جمهوری اسلامی است. بنابراین نظام جمهوری اسلامی از شهید مطهری عبور نکرده که دقیقاً بدان عمل مینماید. اما تجدید نظر طلبان، سکولارها، مشروطهخواهان، جمهوریخواهان و طرفداران جدایی نهاد دین از نهاد سیاست که در منظومه فکری طیفهای مختلف اصلاحطلبان قابل دستهبندی هستند، دقیقاً نقطه مقابل اندیشه شهید مطهری در این حوزه هستند. کشیده شدن علی مطهری به سوی اصلاحطلبان (که نویسنده بر آن تأکید دارد) به معنی کشاندن شهید مطهری به سوی اصلاحطلبان یا قرار گرفتن وی مقابل نظام است؟ کدام منطق معتقد است که تطورات فکری و رفتاری علی مطهری باید موجب سنجش، بازخوانی یا مقایسه اندیشه شهید مطهری با حال نظام جمهوری اسلامی ایران شود. آب آنقدر هم گلآلود نیست که بشود ماهیهایی را از آن صید کرد که تقابل نظام با اندیشه شهید مطهری ماحصل آن گردد. 4- نویسنده آورده است که «البته مطهری به صراحت مخالف سکولاریسم و طرفدار پیوند دین و سیاست بود و از تأسیس حکومت اسلامی دفاع میکرد.» اگر اینگونه هست - که هست- آیا نظام جمهوری اسلامی، اصولگرایان یا علی مطهری با این جمله سر سازگاری ندارند یا تجدیدنظر طلبان؟ یا به قول نویسنده مذکور چپهای دیروز و طرفداران اسلام انقلابی؟! 5- نویسنده از قول شهید مطهری به درستی مینویسد «آزادی و دموکراسی در اسلام و در غرب متفاوت است. دموکراسی در غرب یعنی حیوانیت رها شده... آزادی و دموکراسی در اسلام یعنی انسان رها شده و آزادی و دموکراسی در قاموس اسلام تفاوتهایی با آزادی در قاموس غرب دارد.» نویسنده هفت مورد از این جملات را از شهید مطهری ردیف میکند. سپس سؤال میکند آیا این اندیشه با اصول گرایان نسبتی دارد؟ در پاسخ باید گفت این تجدیدنظر طلبان هستند که دموکراسی در غرب را واقعی و انسانی میدانند و دموکراسی در اسلام را لایتچسبک تعریف کردند و به همین دلیل «حاکمیت دوگانه» را طرح نمودند. کسانی که وقتی دموکراسی غربی را میشنوند آب از لب و لوچهشان سرازیر میشود، همان کسانی هستند که نویسنده مذکور بارها شخصیت خود را مدیون آنان دانسته است (خاتمی، نبوی و ...) اصولگرایان و نظام جمهوری اسلامی به عقیده شهید مطهری درباره تفاوتهای دموکراسی در اسلام و غرب صد در صد باور دارند و بار ارزشی منفی را در این میان به غرب میدهند. آیا تجدیدنظر طلبان نیز اینگونه فکر میکند. انصاف کجاست؟ 6- جایگاه شهید مطهری در ذیل امام تعریف میشود. او پاره تن امام بود و تأییدات خاص امام، مطهری را در سطحی نگه داشت که رهبری بعد از امام نیز اندیشه وی را مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی میداند. وجه مشترک امام و شهید مطهری و رهبری معظم انقلاب نگاه درون دینی برای اصلاح است، حال آنکه تجدیدنظرطلبان امروز ایران برای نقد رابطه مردم و نظام دینی یا احکام آن به صورت مستمر و علنی از اندیشههای انتقادی هابرماس، مارکس وبر، گرامشی، پوپر و... استفاده میکنند. مطهری جایگاه خود را در وسط میدان دین قرار داد. سه اصل عقلانیت، اصول و زمان را با هم آمیخت و این خصایص را از امام آموخته بوده. اکنون زمان زیادی از شهادت مطهری نگذشته که بخواهیم با تأویل و تفسیر به وی بپردازیم و هر آنچه را از نظام اسلامی نمیپسندیم، در مقابلش تعریف کنیم تا دالان تنگی را که برای خود انتخاب کردهایم، فراختر تفسیر نماییم. 7- کشاندن استاد شهید مطهری به فضای ژورنالیستی به بهانه اینکه به فرزندش گفته شد بالای چشمش ابرو است، نه خدمت به خانواده مطهری است و نه مسئلهای را حل میکند. شهید مطهری را باید در حوزه فکری نگه داشت و تنزل از این رتبه ظلم به سالها مجاهدت علمی ایشان است. 8- در یک تحلیل منصفانه باید گفت که اندیشه شهید مطهری در غیاب یک نظام پیاده شده اسلامی تراوش نموده است و این امکان وجود دارد که در عرصه عمل با مصلحتها و فراز و فرودهایی که در بستر زمان اتفاق میافتد، بعضاً انطباق نکند. همانگونه که اندیشه دینی بازرگان تا قبل از حصول قدرت زیبا مینمود اما هنگام انطباق نظر و عمل، وی نتوانست بین دین و آزادی و حکومت اسلامی جمع نماید و به اپوزیسیون علیه خودش تبدیل شد. بنابر این چنگ یازیدن به هر کس و هر چیز برای اثبات این نکته که مسیر نظام اسلامی اشتباه است، خود اشتباه بزرگتری است که اصلاحطلبان در انجام آن پیشتاز بودهاند و هیچ جای دفاعی برای خود نگذاشتهاند، لذا توصیه به دوستان این است که مطهری را در تراز پاره تن امام نگهدارید و وارد بازیهای جریانی نکنید. مطهری شاخص برای تحلیل «اسلام اجتماعی» است و خاستگاه آن کاملاً بومی است. این سرمایه با علی مطهری یا بدون علی مطهری پابرجاست و تنزل نمییابد. در دوران اصلاحات تلاش شد تا لیبرالیسمی که سروش سردمدار آن بود و با فریاد بلند لیبرال بودن اعضای حزب کارگزاران را افتخار میکرد، به عنوان «نواندیشی دینی» یا «روشنفکری دینی» قالب نمایند. اکنون نیز ممکن است با روش تأویل و هرمنوتیک بخواهند از شهید مطهری تفسیری ارائه کنند که با سکولاریسم و لیبرالیسم سازگار باشد. این روش را اکبر گنجی با صراحت درباره امام (ره) در حاشیه کنفرانس معروف برلین به کار گرفت ( تفسیری از آیتالله خمینی ارائه میکنیم که با دموکراسی سازگار باشد). امید است شهید مطهری با این روشها به مسلخ نرود. [ چهارشنبه 92/10/25 ] [ 12:37 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
بنابر روایات و پیش بینیهای پیامبر اکرم (ص)، آغاز امامت آخرین امام (ع) با غیبت همراه است و طبیعی است تشیع نباید بدون سرپرست رها شود؛ نخستین اقدام تربیت نیروهای کارآمد برای رهبری جامعه شیعی در دو سطح است.
بی تردید ورود به عصر غیبت امام عصر (عج) آنهم پس از بیش از دو سده که جامعه اسلامی ائمه (ع) را در کنار خود داشته اند، مسئله ای است که پذیرش آن توسط مردم آن روزگار و پس از آن مردم دیگر اعصار به زمینه سازی نیاز دارد؛ مسئله ای مهم که امام حسن عسکری (ع) به خوبی آن را انجام دادند. از این رو در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمد رضایی، پژوهشگر مهدوی درباره راهبرد امام یازدهم شیعیان در زمینه سازی برای غیبت امام عصر (عج) به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن در ذیل می آید: با توجه به اینکه امام حسن عسکری (ع) آخرین امام ظاهر در میان مردم بوده اند و پس از ایشان دوران غیبت آغاز شده است، ایشان چه زمینه سازی هایی را برای عصر غیبت و پذیرش این مسئله از سوی مردم انجام دادند؟
آیا زمینه سازی های امام تنها به تربیت کادر محدود می شد یا ایشان راهبردهای دیگری نیز داشتند؟ اشاره داشتید به تربیت نیروی متخصص و کادرسازی توسط امام عسگری (ع)، این کادرسازی چه تاثیری بر عصر غیبت بر جای گذاشت؟
گاه مسائلی ساده اندیشانه مطرح می شود مبنی بر اینکه امام عسکری (ع) برای زمینه سازی های عصر غیبت از پشت پرده با مردم سخن می گفتند و مسائلی از این دست، پاسخ به چنین مطالبی چیست؟ قدس آنلاین [ جمعه 92/10/20 ] [ 6:16 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
آیتالله موحدیکرمانی با بیان اینکه مردم متشابهات توافقنامه را به محکمات ارجاع میدهند، گفت: محکمات بیانات قاطع مقام معظم رهبری است... حضور حاشیهای ایران در اجلاس ژنو 2 در شأن جمهوری اسلامی ایران نیست.
آیتالله محمدعلی موحدیکرمانی خطیب موقت نماز جمعه امروز تهران در خطبه دوم نماز جمعه پایتخت و در ابتدای سخنانش به قیام مردم در 19 دی اشاره کرد و اظهار داشت: روز 19 دی روز قیام مردم قم به واسطه اهانت به امام (ره) بود، این مردم انقلابی به جوش آمدند و به خیابانها ریختند، عدهای هم شهید شدند و رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم قم بیانات مفصلی ایراد کردند و بالاخره فرمودند وعده خدا قطعی است، اگر مؤمنین ایمان نافذ و بصیرت و مقاومت داشته باشند، قطعاً پیروزند. وی همچنین با اشاره به 17 دی روز کشف حجاب، افزود: مردم دوران پهلوی پدر و پسر را فراموش نمیکنند، چه جنایاتی کردند، چه روزهای سختی بر ملت گذشت، 17 دی روز کشف حجاب بود، حجاب را برداشتند در صورتی که حجاب یکی از اصول اساسی بود، از این رو به اسلام ضربه زدند و این ضربه از سوی پهلوی پدر اعمال شد، صحنههای آن روز از یادم نمیرود، پاسبان پهلوی به زنان حمله میکرد، چادرها را برمیداشت و پاره میکرد، به یاد دارم در بازارچه به زنی حمله کردند و آن زن دستش را روی سرش گذاشت و در کوچهای پنهان شد. خطیب موقت نماز جمعه تهران در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه ما در آن دوران زنان پاکی داشتیم، تصریح کرد: آنها روی حجاب انگشت گذاشتند تا کشور اسلامی نباشد و به لباسهای متحدالشکل توجه کردند، هدف اصلی آنها این بود تا مردم روحانیها را کمتر ببینند و چهره روحانی در جامعه کمتر به چشم بخورد در حالی که چهره جامعه باید اسلامی و دینی باشد، اگر گناهی آشکار انجام شد، همه مسئولند؛ از اینرو 17 دی یادآوری جنایات پهلوی پدر و پسر است، چه کشتارهایی انجام دادند و چه انسانهایی زیر شکنجه شهید شدند. وی خاطرنشان کرد: جنایتی که تکفیریها میکنند، قابل احصا نیست، جنایتکاران کجا بودند؟ این افراد از چه زمانی رشد کردند؟ ضمن اینکه دارند رشد میکنند. با تبلیغات مسموم روی مغز آنان اثر میگذارند و انتحاری عمل میکنند، خود را میکُشند تا عدهای از مسلمین نیز با آنها کشته شوند و معتقدند با این کار به بهشت میروند، رسوایی به جایی رسیده که پوتین به شورای امنیت پیشنهاد میکند عربستان را در لیست تروریستها قرار دهید. واقعاً کنار خانه خدا و به عنوان خادمالحرمین چه جنایاتی میکنند؟ چه وحشتی در دل مسلمین به وجود آوردند. آیتالله موحدیکرمانی بر همین اساس با اشاره به مذاکرات هستهای هیئت ایرانی با گروه 1+5، تصریح کرد: مردم به ویژه متدینین دغدغههایی دارند، درباره اینکه این دغدغهها به جا یا بیجاست، نمیتوانم قضاوت کنم و در مقام قضاوت هم نیستم، اما میگویم آیا ارزشهای انقلاب در مذاکرات حفظ میشود؟ آیا عزت اسلامی مورد توجه قرار میگیرد؟ چقدر امتیاز گرفتیم؟ و چقدر امتیاز دادیم؟ این موضوعات باید دقت و محاسبه کرد. وی همچنین یادآور شد: آیا در بکارگیری واژهها و کلمات در توافقنامه ژنو دقت لازم شده است تا کاملاً شفاف باشد؟ برخی از کلمات دوپهلو یا چندپهلو هستند، واژه دستیابی و دسترسی هر کدام معنای خاص خود را دارد که در آن دقت نشده است؛ آمریکای قلدر شیطان بزرگ است، شیطان بزرگ در مذاکرات هستهای هم شیطان بزرگ است، آنان غیر از دشمنی با اسلام کار دیگری ندارند؛ بنابراین باید دقت شود تا بالاخره زحمات هیئت ایرانی آسیب نبیند. خطیب موقت نماز جمعه تهران در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه نباید فریب لبخند دشمن را بخوریم، گفت: دشمن، دشمن است و باید مراقب او بود. وی با تشکر از مواضع وزیر امور خارجه درباره نقش و حضور ایران در اجلاس ژنو 2، تأکید کرد: باید از هیئت ایرانی و وزیر خارجه تشکر کنم. وزیر خارجه آمریکا گفته که ایران میتواند در کنار اجلاس حضور پیدا کند، اما هیئت ایرانی و وزیر محترم خارجه گفت که ما حاضریم کمک کنیم تا مردم سوریه تصمیم بگیرند، اما نه اینکه در اجلاس شرکت نکنیم و در حاشیه ژنو 2 باشیم، باید بگویم این در شأن ایران نیست، از این جهت بنده به هیئت ایرانی تبریک میگویم. آیتالله موحدیکرمانی توضیح داد: خوشبختانه مردم ما متشابهات را به محکمات ارجاع میدهند و محکمات نیز بیانات قاطع مقام معظم رهبری است، رهبر معظم انقلاب، هیئت ایرانی را تأیید فرمودند و به همین دلیل ما هم تأیید میکنیم. وی در ادامه با اشاره به جنایاتی که در سوریه انجام میشود، گفت: مطلع شدیم به لطف خدا ارتش سوریه موفق شده و پیشرفتهایی کرده است و عده زیادی از تکفیریها نابود شدهاند، خداوند این عزیزان را به مرحله نهایی برساند؛ اما عراق نیز گرفتار تکفیریها شده است، همه ما از جمله روحانیت و افرادی که زمینه سخنرانی دارند و رادیو، تلویزیون و اینترنت سعی کنند ماهیت کثیف تکفیریها را به دنیا نشان دهند تا همه متوجه شوند آنان چه جنایتی مرتکب میشوند، البته عشایر عراقی به کمک دولت آمدند. خطیب موقت نماز جمعه تهران تأکید کرد: بین تکفیریها اختلافنظر وجود دارد؛ خداوند به حق امامزمان (عج) همه آنها را نابود کند. آیتالله موحدیکرمانی در پایان تصریح کرد: میخواهم سخنانم را با تذکری به دولت به پایان برسانم، به نظرم بعد از اینکه وزرا 3 کارت زرد از مجلس دریافت کردند، فکر میکنم این موضوع کافی است و آنها سهمشان را دریافت کردند و دیگر باید سعی کنند که گرفتار چنین مسائلی نشوند. به گزارش فارس، آیتالله موحدیکرمانی در خطبه اول نماز جمعه تهران نیز در سخنانی با اشاره به ضرورت حفظ تقوا و گرامیداشت روز شهادت امام حسن عسگری (ع)، در زمینه اهمیت انسان و جایگاه آن در خلقت مطالبی را مطرح کرد. منبع: فارس [ جمعه 92/10/20 ] [ 6:15 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
هر اندازه که محور طولی انسان کاهش یابد، میزان در معرض اشعههای الکترومغناطیسی قرار گرفتن او نیز کم میشود.
گروه دین و اندیشه «تیتریک»؛هر اندازه که محور طولی انسان کاهش یابد، میزان در معرض اشعههای الکترومغناطیسی قرار گرفتن او نیز کم میشود. در زمان سجده کردن هم محور طولی انسان و هم به دنبال آن میزان تاثیرگذاری الکتریسیتهها کم میشود و سپس عمل تخلیه از طریق تماس پیشانی با زمین صورت میگیرد، البته در زمان سجده به دلیل آنکه دیگر نقاط بدن هم با زمین ارتباط مییابند، عمل تخلیه، آسان تر انجام میشود و انسان از بیماریهای روحی، جسمی و حتی سرطان در امان میماند.
شیوه درست تخلیه الکتریسیتهی بدن به همان شیوهای است که انسان در زمان نماز گزاردن دارد و به سوی مکه نماز میخواند، چرا که این حالت بهترین حالت است و شخص احساس آرامش و راحتی بیشتری خواهد داشت. الا بذکر الله تطمئن القلوب (سوره رعد/آیه 28)
اضطراب، گاهی به شکل طبیعی در اشخاص سالم بروز می کند و گاهی به صورت بیمارگونه و دائمی در می آید که نیاز به درمان و مراقبت پزشکی دارد. با اینکه دلایل علمی گوناگونی از دیدگاه های مختلف به عنوان دلایل بروز اضطراب و تشدید آن ارائه شده است اما همچنان دور شدن از ایمان مذهبی، به عنوان یک عامل مهم در بروز اضطراب نقش غیرقابل انکاری دارد و به این ترتیب نقش پیشگیری کننده و حتی درمانگر مذهب درمورد اضطراب قابل بررسی است. آرامش حاکم بر روح و روان و در نتیجه آن سلامت جسم اشخاص مذهبی، در مقایسه با آشفتگی روانی و جسمی و اضطراب لامذهب ها از دیر باز مورد توجه پزشکان بوده است.
به این ترتیب در بعد پیشگیری از اضطراب و برای آرامش دائمی جسم و روان، "نماز" نقش خارق العاده ای را ایفا می کند در مورد اضطراب، بد نیست به این نکته اشاره کنیم که شخص نمازگزار با ایمان به قدرت لایتناهی پروردگاری که در مقابلش کرنش می کند، خود را در مقابل هر عاملی که قصد به خطر انداختن و ترساندن (و در نتیجه مضطرب ساختن) او را داشته باشد ایمن می یابد و ضمن تکرار باور اعتقادی خود طی نمازهای پنجگانه یومیه این ایمنی همه جانبه را، به روان خود تلقین می کند و سرانجام آرامش عمیق را در وجود خود ملکه می سازد. در راستای این موضوع تحقیقات علمی در برخی کشورهای مسلمان نشان می دهد که بیماران مضطربی که در کنار درمان های رایج ضد اضطراب، به خواندن نماز و قرآن و حتی احادیث نبوی مشغول شده اند، از بهبودی بالاتری نسبت به سایرین برخوردار بوده اند.
دلگرم [ پنج شنبه 92/10/19 ] [ 4:1 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: کسی نباید دچار این توهم شود که دشمنان انقلاب اسلامی، امروز از دشمنی خود منصرف شده اند.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنجشنبه) در دیدار هزاران نفر از علما، فضلا، روحانیون و قشرهای مختلف مردم قم، یکی از ابعاد مهم حادثه 19 دی سال 1356 را اقدام و عمل، با تکیه بر ایمان راسخ و همراه با بصیرت، و در سخت ترین شرایط، دانستند و تأکید کردند: مهمترین درس حادثه 19 دی قم، این است که برای عبور از مشکلات باید با ایمان راسخ و بصیرت نسبت به دشمن و فراموش نکردن دشمنی او، بر توانایی ها و ابتکارهای داخلی ملت و استعدادهای جوان تکیه کرد و چشم به خارج ندوخت. حضرت آیت الله خامنه ای در این دیدار که همزمان با سی و ششمین سالگرد قیام تاریخی مردم قم در 19 دیماه سال 1356 برگزار شد، با اشاره به یکی از آیات سوره روم قرآن کریم که خداوند نصرت و یاری مؤمنین را، حقی بر عهده خود می داند، گفتند: وعده حتمی خداوند متعال در این آیه، مربوط به شرایطی است که مؤمنین هیچ روزنه امیدی در مقابل جبهه عظیم دشمنان نداشتند و آن روزی هم که مردم و جوانان و طلاب قم برای دفاع از امام (ره) و پرچم برافراشته مبارزه بر ضد طاغوت، به خیابانها آمدند و خون آنها بر زمین جاری شد، هیچکس تصور نمی کرد که این حادثه، چنین تأثیر و برکتی خواهد داشت. ایشان تأکید کردند: اگر ایمان راسخ، با بصیرت، اقدام و عمل، و استقامت و ایستادگی همراه شود، نصرت الهی قطعی خواهد بود. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر در مواردی نصرت الهی شامل حال مؤمنین نمی شود، به دلیل ضعف ایمان یا غلط بودن ایمان و یا ایمان بدون بصیرت است زیرا نداشتن بصیرت همچون نداشتن چشم است و فردی که چشم ندارد، راه را تشخیص نمی دهد و به بیراهه می رود. حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: علت اینکه بنده بر موضوع بصیرت در حوادث 9 دی تأکید فراوان داشتم به همین علت است. ایشان علت پیروز نشدن حرکت و قیام برخی ملتها را، نبود برخی شرایط تحقق نصرت الهی دانستند و تأکید کردند: ملت ایران توانست همه این شرایط اعم از ایمان راسخ، بصیرت، اقدام و ایستادگی را فراهم کند زیرا راهنمای صادق و ماهری همچون امام خمینی (ره) داشت که فقیهی آگاه به مسائل جهان، بریده از مطامع و منافع مادی شخصی و آگاه به کتاب و سنت بود. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم تأمل در گذشته و درس گرفتن از نقاط قوت و ضعف آن، خاطرنشان کردند: کسی نباید دچار این توهم شود که دشمنان انقلاب اسلامی، امروز از دشمنی خود منصرف شده اند. حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته ممکن است هر دشمنی ناچار به عقب نشینی شود ولی نباید از دشمن و جبهه دشمن غافل شد و نباید لبخند دشمن را جدی گرفت و فریفته آن شد. ایشان با تأکید بر اینکه هیچگاه نباید هدف را فراموش کرد، گفتند: هدف جمهوری اسلامی ایران، رسیدن به آرمانهای اسلام یعنی پیشرفت مادی و معنوی بشر است و رسیدن به این هدف والا جز با ایمان راسخ و بصیرت در مسائل جاری و غافل نشدن از دشمن، امکان پذیر نیست. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اینکه بنده بارها گفته ام افق نظام جمهوری اسلامی ایران روشن است، به این دلیل است که مردم ما دارای ایمان، بصیرت و دشمن شناسی و همچنین دارای روحیه کار و ابتکار هستند. حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: در کدام مسئله بوده است که جوانان ما وارد شده و نتوانسته باشند، موضوع را حل کنند. هر جا زیر ساخت آماده ای بوده است، جوانان ما به پیش رفته اند و همه اینها، به برکت استعداد و توانایی است که خداوند متعال در این ملت قرار داده است. ایشان افزودند: توصیه همیشگی من به مسئولین این است که برای رفع مشکلات کشور باید به نیروی درونی توجه شود و چشم به بیرون دوخته نشود. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه هیچ شکی در حضور فعالانه در عرصه خارجی و بین المللی نیست، خاطرنشان کردند: اما باید امید ما به پشتیبانی و کمک الهی و نیروی داخلی ملت و کشور باشد و همین نگاه است که کشور را بیمه خواهد کرد. حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه به اشتباه همیشگی دشمنان در شناخت نادرست از ملت ایران اشاره کردند و افزودند: دشمنان ما امروز به گونه ای صحبت می کنند که گویا ملت ایران بر اثر فشار تحریم ها، دستهایش را بالا برده و تسلیم شده است، در حالیکه باز هم اشتباه می کنند زیرا این ملت، ملتی نیست که دستهایش را به علامت تسلیم بالا ببرد. ایشان با تأکید بر اینکه ملت ایران، در شرایط سخت تر از امروز نیز تسلیم نشد، خاطرنشان کردند: نمونه واضح و غیرقابل انکار این حقیقت، در 8 سال دفاع مقدس است که همه قدرتهای جهانی و شرق و غرب آن روز، به صدام مجرم کمک کردند تا بر ضد ملت و کشور ایران اقدام کند اما بواسطه عزم و ایمان راسخ و تصمیم قاطع ملت برای صحنه آوردن توانایی های داخلی، نصرت الهی محقق شد و گره ها یک به یک باز و رژیم بعث و حامیانش با بی آبرویی بین المللی مجبور به عقب نشینی شدند. حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: امروز هم رفع مشکلات تنها از طریق مقابله با دشمنی های دشمنان بواسطه ایستادگی ملت و تکیه بر توانایی های داخلی، و اعتماد به خداوند متعال امکان پذیر است. ایشان افزودند: وقتی دشمن با ملتی مصمم و مقاوم مواجه می شود، چاره ای جز عقب نشینی نخواهد داشت و این تصور که ملت ایران به دلیل فشار تحریم ها به پای میز مذاکره آمده، یک اشتباه محض است و ملت ایران این اشتباه دشمنان را به هم خواهد زد. رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: ما قبلاً هم اعلام کرده بودیم که نظام جمهوری اسلامی ایران، در موضوعات خاصی که مصلحت بداند، با این شیطان، برای رفع شرَ او و حل مشکل، مذاکره خواهد کرد. حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه یکی از برکات مذاکرات اخیر، روشن شدن، دشمنی مسئولان آمریکایی با ایران و ایرانی، و اسلام و مسلمین بود، گفتند این موضوع، در لحن ها و حرفهای مقامات امریکایی، در هفته های اخیر، کاملاًٌ مشهود بود و همه دیدند. ایشان افزودند: اگر امریکایی ها در موضوعی اقدام نمی کنند، علت آن، ناتوانی آنها است و نه عدم دشمنی. آنها گفتند اگر می توانستیم تار و پود صنعت هسته ای ایران را جدا می کردیم اما نمی توانیم. آری، آنها نمی توانند چون ملت ایران اراده کرد، روی پای خود بایستد و ابتکار و توانایی خود را به میدان بیاورد. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: مذاکرات اخیر، هم دشمنی امریکا را نشان داد و هم ناتوانی آنها را. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ادامه اظهارات کینه جویانه شخصیت ها و محافل سیاسی و مطبوعاتی امریکا بر ضد نظام اسلامی و ملت ایران، از جمله ادعاهای آنها درخصوص موضوع حقوق بشر، خاطرنشان کردند: هرکسی هم که درباره حقوق بشر حرف بزند، امریکاییها حق ندارند حرف بزنند زیرا دولت امریکا بزرگترین ناقض حقوق بشر در دنیا است. ایشان با اشاره به پشتیبانی و حمایت مستمر امریکا از رژیم غاصب صهیونیستی و ظلم و شرارت این رژیم بر ضد مردم فلسطین از جمله مردم مظلوم غزه و جلوگیری از رسیدن کمترین امکانات غذایی و پزشکی به این مردم گفتند: آیان این موارد، ظلم و تخلف از حقوق بشر نیست. آیا در چنین شرایطی این ها شرم نمی کنند که نام حقوق بشر را بر زبان می آورند. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به وعده انتخاباتی رئیس جمهور امریکا مبنی بر تعطیلی زندان گوانتانامو و عمل نکردن به این وعده بعد از گذشت پنج سال، خاطرنشان کردند: حمله هواپیماهای بدون سرنشین امریکا به مردم پاکستان و افغانستان و هزاران جنایات دیگر و همچنین شیوه های ناشناخته جنایتهای آنها در جهان، نشان دهنده ماهیت واقعی و ضد حقوق بشری امریکا است. حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: ما مدعی امریکا و بسیاری از دولتهای غربی درخصوص نقض حقوق بشر هستیم و ما گریبان آنها را در پیشگاه دادگاه افکار عمومی دنیا می گیریم و آنها پاسخی ندارند. ایشان خاطرنشان کردند: ملت ایران با تکیه بر خداوند متعال، از همه موانع عبور خواهد کرد و به اهداف والای خود خواهد رسید.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود، جایگاه مردم قم را در دوران مختلف بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بویژه مقاطع حساس، برجسته و ممتاز دانستند و تأکید کردند: قم به عنوان مرکز روحانیت شیعه و اسلام، نماد عظمت جمهوری اسلامی ایران است. منبع: دفتر مقام معظم رهبری [ پنج شنبه 92/10/19 ] [ 3:50 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
پدر شهید احمدی روشن از نحوه برگزاری مراسم دومین سالگرد فرزند شهیدش از سوی سازمان انرژی اتمی به شدت انتقاد کرد.
رحیم احمدی روشن، پدر شهید مصطفی احمدی روشن در گفتوگو با خبرنگار ما با انتقاد از نحوه برگزاری مراسم دومین سالگرد فرزند شهیدش که طی هفته جاری در مسجد سازمان انرژی اتمی برگزار شد گفت: گویا عده ای سعی دارند با ضعیف و سطح پایین برگزار کردن اینگونه مراسمات عظمت شهدا را در نظر مردم کمرنگ کنند تا طی سال های آتی این مسئله کاملا فراموش شود.
وی افزود: برگزار کنندگان برنامه به حدی آبروریزی کرده بودند که حتی نتوانستند همان شب در رسانه، تصویری کوتاه از آن یادواره که بیشتر به مراسم ختم شبیه بود را پخش کنند و تنها چیزی که از مراسم پخش شد، مصاحبه آقای صالحی بود.
پدر شهید احمدی روشن همچنین در رابطه با چگونگی برگزاری مراسم یاد بود این شهید از طرف سازمان انرژی اتمی در یکشنبه گذشته بیان کرد: سخنران مراسم هیچ آشنایی قبلی در رابطه با موضوع نداشت و بارها در طول سخنرانی اسم شهید احمدی روشن را به اشتباه "احمدی مقدم" خطاب می کرد که به نظر میرسید ناشی از اشتباه در اسامی شهید احمدی روشن و طهرانی مقدم توسط این سخنران باشد.
رحیم احمدی روشن در ادامه گفت: تعدای از خانواده شهدا هم که مطلع شده بودند مراسم به این نحو و در این سطح برگزار شده در آن شرکت نکردند. و حقیقت آن است که ما هم به این نتیجه رسیدیم که در سال های بعد دیگر در این مراسمات شرکت نکنیم. ما افرادی که در این مورد سوء قصد دارند را به خدا و خود شهدا واگذار می کنیم تا جوابشان را بدهند.
وی گفت: توهین آشکار در برنامه به حدی بود که خانواده یکی از شهدای هستهای می گفتند: حتما از نظر این دوستان تاریخ مصرف ما گذشته است که تا این حد توهین آمیز رفتار و برخورد می کنند.
پدر شهید احمدی روشن در پایان بیان کرد: به مسئولین گفته ام که اگر قصد دارند این مسئله را کمرنگ جلوه کنند راضی نیستم از این به بعد به هیچ وجه اسمی از شهید بیاورند و از اسمش استفاده ای بکنند.
منبع: خبرگزاری دانشجو [ پنج شنبه 92/10/19 ] [ 3:49 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
حفاظت از سنگر عقاید و معارف اسلام از دستبرد تحریف و تغییر و به تبع آن مبارزه با راهزنان فکر و اندیشه اسلامی یکی از وظایف مهم اندیشمندان و بزرگان اسلامی است، چرا که سکوت در برابر آنها، علاوه بر این که موجب تزلزل اندیشه مردم درارکان دین و تحریف حقایق می شود.نوعی کتمان حقیقت نیز به شمار می آید.
گروه دین و اندیشه« تیتریک »؛حفاظت از سنگر عقاید و معارف اسلام از دستبرد تحریف و تغییر و به تبع آن مبارزه با راهزنان فکر و اندیشه اسلامی یکی از وظایف مهم اندیشمندان و بزرگان اسلامی است، چرا که سکوت در برابر آنها، علاوه بر این که موجب تزلزل اندیشه مردم درارکان دین و تحریف حقایق می شود.نوعی کتمان حقیقت نیز به شمار می آید. از سویی سیره امامان (ع) با درجات بسیار بالاتر ابعاد گوناگونی دارد که یکی از آن ابعاد، دفاع از حریم حرمت عقاید، معارف و فرهنگ اسلام ناب است. آنها در این رهگذر کوشش فراوان کردند و حتی در سخت ترین اوضاع، در برابر تحریف گران و راهزنان طریق عقیده می ایستادند و به عالمان شیعه تاکید می ورزیدند که در حفظ مرزهای عقاید و فرهنگ اسلام تا آخرین توان خود بکوشند. امام باقر (ع) فرمود: دانشمندان پیروان ما همانند مرزدارانی هستند که در برابر ابلیس و لشکرهایش صف کشیده اند و از حمله وری آنها به شیعیان که توانایی دفاع از خود را ندارند، جلوگیری می کنند و نیز از تسلط ابلیس و پیروان ناصبی او بر آنها جلوگیری می کنند. آگاه باشید ارزش آن دانشمندان شیعه که چنین خود را در معرض دفاع قرار داده اند، هزاران بار بالاتر از سپاهیانی است که در برابر هجوم دشمنان اسلام از کفار پیکار می کنند. زیرا دانشمندان شیعه نگهبانان عقاید و فرهنگ اسلام، و مدافع دین دوستان ما هستند، در حالی که مجاهدان، حافظ مرزهای جغرافیایی می باشند. امام حسن عسکری (ع) همانند سایر ائمه معصومین برای دفاع از عقاید و فرهنگ اسلام ناب در سخت ترین شرایط در برابر تحریف گران و راهزنان طریق عقیده ایستادگی کرده و چه در عصر پدر و چه در دوران شش ساله امامت خود (از سال 254 تا 260 هجری قمری) علاوه بر طاغوت ستیزی، همواره با فرقه هایی که به نام اسلام، اسلام ناب را تحریف می کردند، مبارزه می کرد و به طور مکرر در مورد خطر آنها به شیعیان هشدار می داد. روایتی از شهادت و آغاز امامت دو امام همامجو جامعه پر شده است از اختناق و وحشت. شیعیان از جانب حکومت وقت در مضیقه و محدودیت هستند. منزل امام حسن عسکری (علیه السلام) شش سال است که در کنترل و محاصرهی نیروهای خلیفه قرار گرفته است. امام علیه السلام توسط معتمد عباسی (علیه من الرحمن ما یستحق) مسموم شده و در بستر بیماری است. طبیبان دربار به دستور خلیفهی ظالم زمان، برای کنترل امام شیعیان در منزل آن حضرت اقامت دارند و از سلامت ایشان قطع امید کرده اند. اخبار احوال امام عسکری (علیه السلام) در شهر پیچیده است. شیعیان از طرفی در اندوه وخامت حال آن حضرت و از طرف دیگر در حزن عدم دسترسی و زیارت امامشان در سوز و گدازند. تنها راه ارتباط با امام، عثمان بن سعید (ره) صحابی خاص امام عسکری (علیه السلام) است که به صورت ویژه با حضرت در ارتباط است. نیمه شب هشتم ربیع سال 260 ه.ق وخامت حال امام به اوج خود میرسد. فرزند پنج سالهاش (ارواح العالمین له الفداء) را به نزد خود میخواند. فرزند دور از چشم مأموران و جاسوسان نظامی خود را به بالین پدر رسانده و ایشان را در مهیا شدن برای نماز صبح مساعدت میفرماید. امام عسکری (علیه السلام) نماز صبح را اقامه کند. آخرین وصیتهای خود را به فرزندش اعلام نموده و در آغوش فرزند جان به جان آفرین تسلیم میفرماید. خبر شهادت امام در سطح شهر میپیچد. شیعیان بدون در نظر گرفتن حضور مأموران حکومتی راهی بیت امامشان گردیده و آماده اقامهی نماز بر پیکر مطهر ایشان میشوند. همگی منتظرند ببینند چه کسی بر پیکر مطهر حضرت اقامهی نماز می کند. زیرا میدانند فقط معصوم میتواند بر معصوم نماز بخواند. جعفر بن علی که با ترغیب خلیفهی غاصب وقت و کمک اطرافیان سعی دارد خود را تنها جانشین امام معرفی کند برای نماز خواندن و اغفال شیعیان مهیا می شود. راوى گوید: خادم از خانه بیرون آمد و گفت: نامههاى فلانى و فلانى همراه شماست و همیانى که درون آن هزار دینار است که نقش ده دینار آن محو شده است. آنها نامهها و اموال را به او دادند و گفتند: آنکه تو را براى گرفتن اینها فرستاده همو امام است
دستگاه خلیفهی عباسی (علیه من الرحمن ما یستحق) که در توهم قطع سلسلهی طاهرهی امامت به علت بی فرزند بودن امام عسکری بهسر میبرد و از این بابت در شادمان و مشعوف است، سعی دارد شهادت امام را مرگ طبیعی جلوه دهد. ابوالأدیان خادم امام حسن عسکری (علیه السلام) که به دستور ایشان جهت انجام مأموریتی به خارج از شهر رفته بود از راه رسیده و مبهوت است، واقعه را اینچنین نقل میکند: من خدمتکار امام حسن علیه السّلام بودم و نامههاى او را به شهرها مىبردم. در آن بیمارى که منجر به فوت ایشان شد نامههایى نوشت و فرمود آنها را به مدائن برسان، چهارده روز اینجا نخواهى بود و روز پانزدهم وارد سامرّاء خواهى شد و از سراى من صداى وا ویلا مىشنوى و مرا در محل غسل مىیابى. عرض کردم: آقاى من! چون این امر واقع شود امام و جانشین شما که خواهد بود؟ فرمود: هر کس پاسخ نامههاى مرا از تو مطالبه کرد همو قائم پس از من خواهد بود. گفتم: دیگر چه؟ فرمود: کسى که بر من نماز خواند همو قائم پس از من خواهد بود. عرضه داشتم: دیگر چه؟ فرمود: کسى که خبر دهد در آن همیان چیست همو قائم پس از من خواهد بود. هیبت و بزرگواری او مانع شد که از او بپرسم در آن همیان چیست؟ نامهها را به مدائن بردم و جواب آنها را گرفتم و همانگونه که حضرت فرموده بود روز پانزدهم به سامرّاء در آمدم و به ناگاه صداى وا ویلا از سراى او شنیدم و او را بر مغتسل یافتم. برادرش جعفر بن علىّ را بر در سرا دیدم و شیعیان را که بر در خانهاش که وى را به مرگ برادر تسلیت و بر امامت تبریک مىگویند، با خود گفتم: اگر این امام است که امامت باطل خواهد بود، زیرا مىدانستم او شراب مىنوشد و در کاخ قمار مىکند و تار مىزند، پیش رفتم و تبریک و تسلیت گفتم ولی از من چیزى نپرسید. آنگاه عقید بیرون آمد و گفت: اى آقاى من! برادرت کفن شده است برخیز و بر وى نمازگزار! جعفر بن علىّ داخل شد و بعضى از شیعیان که سمّان و حسن بن علىّ که معتصم او را کشت و به سلمه معروف بود در اطراف وى بودند. چون به سرا درآمدیم حسن بن علىّ را کفن شده بر تابوت دیدم و جعفر بن علىّ پیش رفت تا بر برادرش نماز گزارد. چون خواست تکبیر گوید کودکى گندم گون با گیسوانى مجعّد و دندانهاى پیوسته بیرون آمد و رداى جعفر بن علىّ را گرفت و فرمود: اى عمو! عقب برو که من به نماز گزاردن بر پدرم سزاوارترم. جعفر با چهرهاى رنگ پریده و زرد عقب رفت. آن کودک پیش آمد و بر او نماز گزارد و کنار آرامگاه پدرش به خاک سپرده شد. سپس فرمود: اى بصرى! جواب نامههایى را که همراه توست بیاور، و آنها را به او دادم و با خود گفتم این دو نشانه، باقى مىماند همیان. آنگاه نزد جعفر بن علىّ رفتم در حالى که آه مىکشید حاجز وشّاء به او گفت: آقاى من! آن کودک کیست تا بر او اقامه حجّت کنیم. گفت: به خدا سوگند هرگز او را ندیدهام و او را نمىشناسم. ما نشسته بودیم که گروهى از اهل قم آمدند و از حسن بن علىّ علیهما السّلام پرسش کردند و فهمیدند که او در گذشته است و گفتند: به چه کسى تسلیت بگوئیم؟ مردم به جعفر بن علىّ اشاره کردند، آنها بر او سلام کردند و به او تبریک و تسلیت گفتند و گفتند: همراه ما نامهها و اموالى است، بگو نامهها از کیست؟ و اموال چقدر است؟ جعفر در حالى که جامههاى خود را تکان مىداد برخاست و گفت: آیا از ما علم غیب مىخواهید؟! چون خواست تکبیر گوید کودکى گندم گون با گیسوانى مجعّد و دندانهاى پیوسته بیرون آمد و رداى جعفر بن علىّ را گرفت و فرمود: اى عمو! عقب برو که من به نماز گزاردن بر پدرم سزاوارترم. جعفر با چهرهاى رنگ پریده و زرد عقب رفت. آن کودک پیش آمد و بر او نماز گزارد و کنار آرامگاه پدرش به خاک سپرده شد. سپس فرمود: اى بصرى! جواب نامههایى را که همراه توست بیاور، و آنها را به او دادم و با خود گفتم این دو نشانه، باقى مىماند همیان
راوى گوید: خادم از خانه بیرون آمد و گفت: نامههاى فلانى و فلانى همراه شماست و همیانى که درون آن هزار دینار است که نقش ده دینار آن محو شده است. آنها نامهها و اموال را به او دادند و گفتند: آنکه تو را براى گرفتن اینها فرستاده همو امام است. جعفر بن علىّ نزد معتمد عبّاسىّ رفت و ماجراى آن کودک را گزارش داد، معتمد کارگزاران خود را فرستاد و صقیل جاریه را گرفتند و از وى مطالبه آن کودک کردند، صقیل منکر او شد و مدّعى شد که باردار است تا به این وسیله کودک را از نظر آنها مخفى سازد و وى را به ابن الشّوارب قاضى سپردند و مرگ ناگهانى عبید اللَّه بن یحیى بن خاقان و شورش صاحب زنج در بصره پیش آمد و از این رو از آن کنیز غافل شدند و او از دست آنها گریخت... [1] پس از این دوران فرزند زهرای اطهر (سلام الله علیها) از دیدگان پنهان شد و دوران غیبت صغری آغاز گردید و تا سال 329 هـ.ق به طول انجامید و در همان زمان غیبت کبری آغاز شد. امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند: « إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ، فَاللَّهَ اللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ، لَایُزِیلُکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ؛ یَا بُنَیَّ، إِنَّهُ لَابُدَّ لِصَاحِبِ هذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتّى یَرْجِعَ عَنْ هذَا الْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ، إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ- عَزَّ و جَلَّ- امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ، لَوْ عَلِمَ آبَا?ُکُمْ و أَجْدَادُکُمْ دِیناً أَصَحَّ مِنْ هذَا، لَاتَّبَعُوهُ ». «هنگامی که پنجمین فرزندم از نظرها غایب شد، مواظب دین خود باشید تا کسی شما را از آن خارج نکند. برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود که گروهی از عقیده مندان به او از اعتقادشان دست برمی دارند و این غیبت، آزمونی است که خداوند با آنْ بندگانش را می آزماید». [2]
پی نوشت: 1. کمال الدین / ترجمه پهلوان ؛ ج2 ؛ ص223 2. الکافی . ج 2 . ص [ پنج شنبه 92/10/19 ] [ 3:45 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
آقای هاشمی درنماز جمعه گفتند که باید مراقب باشیم که پای صندوق ها تخلفی صورت نگیرد. مقام معظم رهبری بلافاصله درنماز جمعه بعد خودشان آمدند و فرمودند که به هیچ وجه این حرف درستی نیست که در انتخابات امکان دارد تقلب صورت بگیرد و قطعاً انتخابات ما سالم خواهد بود.
فتنه 88 و حوادث آن به راستی یکی از مهمترین عوامل شناخت حق و باطل در نظام جمهوری اسلامی تلقی می شود. فتنه ای که مردم با بصیرت و هوشیاری خود در راهپیمایی خودجوش و عظیمشان در نه دی خط بطلان بر آن کشیدند. در این روزها که سالگرد آن روز را گرامی داشته ایم پای صحبت های حجت الاسلام پناهیان نشستیم تا با مروری دیگر، از ابعاد مختلف آن واقعه درسی دوباره بگیریم. در متن زیر مصاحبه ای با حجت السلام پناهیان در خصوص فتنه 88 را می خوانید . هر اندازه هم که فضای فتنه ابهام آمیز باشد، حق برای شیعیان مثل روز روشن است اساساً فتنه در زمان غیبت امام معصوم در یک جامعه اسلامی چه معنایی دارد؟ و چه ریشه هایی باعث میشود که یک فتنه به وجود بیاید آن هم در جامعهای اسلامی که 30 سال از انقلابش گذشته است. مسلما فتنه امر نامطلوبی است ولی اینکه نباید پیش بیاید، جای تأمل دارد. فتنه در فرآیند رشد جامعه یک امر طبیعی است، و زمینهی پالایش و صعود جامعه را ایجاد میکند. ما فتنه های زیادی از اول انقلاب تا به حال داشتیم و در آینده هم خواهیم داشت. مثلا فتنه در عرصه خبر پراکنی و روزنامه نگاری که در دوران اصلاحات شاهد چنین جریانی بودیم. یا در سالهای 58 و 59 شما اوج فتنه منافقین را می بینید که با ترور کار خود را پیش می بردند. یا فتنه های دیگری که از خارج بر ما تحمیل میشود مثلا در برخی از مناطق مثل کردستان درگیری هایی ایجاد می کردند و الان همان جریان ها را برای سوریه رقم میزنند. این اتفاقات بسیار شبیه هستند و رسانه ها کوتاهی میکنند در بیان این موضوع و شباهت هایش در سطح منطقه ای و بین المللی. اینکه ما در این فتنه ها چه باید بکنیم؛ آیا نجات از این فتنه ها سخت نخواهد بود؛از زمان رسول الله (ص) تا امروز جزو توجهات خیلی رایج شیعیان بوده است. کمااینکه یک نفر از امام صادق (ع) پرسید ما در آن فتنه های آخر الزمان چطور خودمان را نجات دهیم درحالی که مومن از منافق شناخته نمیشود؟ امام صادق (ع) گوشه ی پرده خیمه را بالا زدند و نور آفتاب وارد خیمه شد، فرمودند: شما این را تشخیص میدهید که چیست؟ گفتند: بله نور آفتاب است، فرمودند: اشتباه نمی کنید؟ گفتند: نه آفتاب است. فرمودند: برای شیعیان ما هرچند فتنه ها ایجاد ابهام میکند اما حقیقت مثل روز روشن است. مثل همین آفتاب روشن است. پیامبر گرامی اسلام فرمودند: فتنه های آخرالزمان نفاق را رسوا میکند. در کلام امیرالمومنین علی (ع) هست که در فتنه های آخرالزمان ریزش های زیادی صورت خواهد گرفت، به حدی این کلام ائمه معصومین درباره ی ریزش ها سهمگین است که اگر انسان به آن توجه کند دیگراز ریزش کسانی که وجاهت خیلی بالایی دارند زیاد تعجب نمیکند. ریشه فتنه را باید در متن دموکراسی جست و جو کرد برخی ریشهی فتنه 88 را در مسائل سیاسی و توطئه های صورت گرفته می دانند، شما ریشه فتنه 88را از کجا می بینید؟ دشمنی با ملت ما یک جریان بسیار آشکار است و بقای دشمنان ما وابسته به نابودی ماست. لذا جنگ آنها با ما فوق العاده جدی تر از آن چیزی است که برخی از سیاست مدارهای ساده لوح ما تصور میکنند، کمااینکه در دوران اصلاحات بحث توهم توطئه را پیش کشیدند والان هم خیلی ها میگویند بیایید در مقابل دشمنان با یک مقدار مماشات رفتار کنیم. اینان حقیقت دشمنی را درک نکردهاند و شعارهای لیبرالی آنها را باور می کنند. یقیناً دشمنانی که در برابر ما هستند رذالت و سوابق شان خیلی پست تراز دشمنان اباعبدالله الحسین(ع) که نماز خوان بودند، است. نمونه های کوچکش را می توانید در بحرین، سوریه و حتی لیبی ببینید که در موقعیت هایی که پیدا می کنند چگونه با بی رحم عمل می کنند. باید با کارهای فرهنگی شناخت و تنفر مردم نسبت به دشمن را بیش از پیش بالا ببریم. درک درست دشمن، به تنهایی 90 درصد مشکلات ما را برطرف خواهد کرد. در کلام معصوم (ع) داریم که می فرماید: این نصرت پروردگار عالم برای بندگانش کافی است، که مردم ببینند که دشمنان خدا به معصیت های الهی عمل میکنند، آن وقت این مردم دیگر معصیت نمی کنند. زیرا دیده اند این اعمال را دشمنان خدا انجام میدهند. اما وقتی به دشمن توجه نکردید و او را ضعیف انگاشتید توان دشمن برای نفوذ افزایش پیدا میکند، همانطور که دیدیم در فتنه 88 اسرائیل رسماً از آن ابراز خوشنودی کرد، یا آمریکا رسماً از آن دفاع کرد. یکی دیگر از عوامل شکل گیری فتنه 88 عبور ما از تمدن غرب و دموکراسی است که این کار ساده ای نیست. همان طور که عبور ما از مارکسیست کار ساده ای نبود، و ما برای عبور از مارکسیسم چندین هزار شهدای ترور و چندین کودتای سنگین داشتیم، اصلاً خودِ جریان جنگ تحمیلی یک پای ثابتش عبور ما از مارکسیسم بود، چون صدام وابسته به بلوک شرق بود، با اسلحه های سوریه و شوروی سابق با ما می جنگید. ما از دو جریان فکری مارکسیسم و لیبرالیسم می خواهیم عبور کنیم. ما برای عبور از جریان مارکسیسم و دموکراسی که وجه اجتماعی جریان لیبرالیسم هست باید هزینه بدهیم. آنها حتی در دانشگاه های ما افرادی را دارند که متعصبانه و کور کورانه مریدشان هستند. دموکراسی چه ربطی به فتنه دارد؟ دموکراسی یعنی فریب دادن مردم و در اختیار گرفتن آراء عموم برای کارتل ها و تراست ها و سرمایه داران بزرگ. دموکراسی در تجربه بین المللی اش یعنی اقلیت سرمایه دار بزرگ صهیونیست بر کشورها حاکم بشوند از آمریکا و انگلیس گرفته تا فرانسه و آلمان و ... در هیچ کشور ی نیست که دموکراسی برقرار شده باشد و تحت سلطه صهیونیست نباشد. دموکراسی یک اشرافیت مدرن است، یک نوع دیکتاتوری است به قول علامه طباطبایی (ره) شیوه ای است بدتر از دیکتاتوری. ریشه فتنه 88 را باید در متن دموکراسی جست و جو کرد معنا دموکراسی این نیست که حکومت را در اختیار آراء مردم قرار بدهید، بلکه یعنی راه نفوذ در حاکمیت را برای همیشه برای کارتل ها و تراست های بزرگ باز بگذارید به نام مردم و به کام سرمایه داران حکومت را تسخیر کنید. یک ریشه ی دیگر فتنه 88 این است که کسانی می خواستند با مفاهیم مردم سالاری، قانون و آزادی بیان مردم را فریب بدهند. اینها مفاهیمی است که در غرب هم ابزار فریب مردم است. آنها این مفاهیم را مقابل مفهوم ولایت قرار می دادند درحالی که ما معتقدیم ولایت تضمین کننده ی حقیقی اینهاست. در حالیکه خودشان نه به قانون و نه به حقوق شهروندان پای بنداند. هرکسی که با هر مفهوم خوب یا بدی با هر مفهوم دینی یا غیردینی مردم را فریب بدهد روزی با همان مفاهیم رسوا خواهد شد. این سنت الهی است. یکی از ریشه های فتنه 88 تحقق این سنت الهی است. یکی از مواقف امتحان ولایت مداری انتقال ولایت از یک ولی به ولی دیگر است در بدنهی اجتماع ظاهراً فضای فریب و دلبستگی به غرب بین عدهای شکل گرفت و منجر به این اتفاق بیرونی شد، اما بخشی از پرچمداران فتنه از مبارزان ابتدای انقلاب و همراهان امام بودند، آیا باید پذیرفت که اینها هم دلبسته غرب شدند و فریب دموکراسی و مفاهیمی از این دست را خوردند؟! چرا بعید میدانید پذیرش چنین حرفی را؟ ما 3 نوع ساختار سیاسی می توانیم داشته باشیم، یکی دموکراسی به معنای غربی کلمه، یکی دیکتاتوری به معنی سنتی اش و یکی نظام ولایی. ما هنوز هم شعار های لیبرالی و حمایت از دموکراسی غربی را در بیانات برخی از یاران دیرین انقلاب می بینیم که صریحاً راه عبور از بحران های کشور را تبعیت از قانون دموکراسی می دانند. دموکراسی یک مکتب نوظهور در غرب نیست، یک جریان همیشگی تاریخی است. وقتی کسی که حق حضرت زهرا (س) را غصب کرده بود در مواجهه با حضرت نتوانست بر دلایل ایشان فائق آید، گفت من به رأی این مردم این کار را انجام دادم این شما و این مردم ببینید که این مردم چه میگویند؟ اتکاء کردن به آراء عموم فریب خورده، یک فریب همیشگی تاریخ بوده است. حالا هم کسانی هستند که جزو اطرافیان حضرت امام بودند اما آیا طرفداری ایشان از حضرت امام از باب ولایت مداری بوده؟ یا کاریزمای حضرت امام آنها را جذب کرده بوده و اینکه حضرت امام با آنها فاصله سنی و سابقه مبارزاتی قوی تری داشتند؟ خب طبیعتاً الان از افرادی که هم سن و سال خودشان هستند، مثل مقام معظم رهبری تمکین نمی کنند. یکی از مواقف امتحان ولایت مداری انتقال ولایت از یک ولی به ولی دیگر است. مگر برای انتقال ولایت از پیامبر گرامی اسلام به امیرالمومنین علی (ع) این ریزش ها اتفاق نیافتاد؟ از امیرالمومنین (ع) به امام حسن مجتبی (ع) هم ریزش ها آغاز شد و صلح امام حسن مجتبی هم نتیجه ی همین ریزش ها بود. چگونه می شود افرادی که نزدیک به حضرت امام بودند دچار این انحرافات شوند و کارشان به جایی برسد که درخطی مقابل خط امام قرار گیرند؟ بخشی از این افراد از اول هم معتقد به خط امام نبودند، ضرورت های آن زمان اقتضاء میکرد که مسئولیت ها را در دست داشته باشند. ببینید صریحاً حضرت امام اکثر دفعاتی که از لیبرالیسم، و از اسلام آمریکایی در مقابل اسلام ناب صحبت فرمودند سال های آخر عمر شریفشان بوده، یقیناً حضرت امام می دیدند که افکار لیبرالیسمی در حال بازگشت است و امام متوجه این شده بودند که لایه های گرایش به تفکر لیبرالی کجاها هست!؟ باید کاملا ً تاریخ را بررسی کنید، 7 ماه آخر عمر امام که بیشترین فراوانی و تأکید در ارتباط با این 2 واژه است چه جریانی در کشور بوده؟ آن زمان، زمان حاکمیت مطلق همین افراد بوده که به نام اطرافیان حضرت امام دارای حاکمیت مطلق رسانه ای، حاکمیت مطلق دولتی، حاکمیت مطلق مجلس، بودند. دررأس فتنه کسی بود که اگر حقیقتا ولایت مدار بود کاری نمی کرد که حضرت امام آن نامه را در جریان استعفاء علیه شان بنویسند و صریحاً به ایشان جلوی مردم نصیحت کنند، امیرالمومنین می فرماید جلوی مردم نصیحت کردن، سرزنش است. مقام معظم رهبری بیشتر خواستار روشن شدن حق برای مردم بودند تا تحقق آن نوع برخورد مقام معظم رهبری در برابر اینها وبطور خاص با سران فتنه را کمی تحلیل کنید. رفتار مقام معظم رهبری از چند جهت قابل بررسی است اولا درایت ایشان در ترسیم خط صحیح سیاسی جمهوری اسلامی، که این موجب شد جلوی فریب بسیاری از جریانات در متن انتخابات گرفته شود. گفتمانی که حضرت آقا طراحی کردند و آن را به مردم ابلاغ کردند. و جریان مقابل نقطه ضعفشان این بود که در این گفتمان عمل نکردند فکر کردن از آن حس علاقه مردم به دوره حضرت امام اگر سواستفاده کنند می توانند یک گفتمان موهوم و مبهم دیگری را مطرح کنند و رأی بیاورند. یکی از دلایل بسیار مهم رأی آقای احمدی نژاد این بود که در این گفتمان حرکت کردند، ایشان بر اعتماد به نفس ملی و عدالت تأکید ورزیدند، منششان هم در آن چهارسال قبل ساده زیستی بود. 16 سال بود که مقام معظم رهبری بر ساده زیستی دولتمردان تاکید داشتند و ایشان آن را اجرا کرد. این اقدام مقام معظم رهبری که جلوی فریب خوردن از شعارهای فرعی به ظاهر خوب را گرفتند و در روشنگری کار را به جایی رساندند که مردم آنچه که مصلحت نظام است را دقیقاً درک کردند. اقدام دوم هوشمندانه آقا این بود که درارتباط با آسیب های انتخابات و نسبت به جریانات خیابانی هشدار دادند نسبت به اینکه بعضی ها شعار تقلب را مطرح بکنند هشدار دادند و شما بدانید اینها نه به خاطر طرفداری از آقای احمدی نژاد بود... اولین باری که مقام معظم رهبری برآشفتند نسبت به بیان احتمال تقلب در انتخابات قبل از انتخابات آقای خاتمی بود، که آقای هاشمی درنماز جمعه گفتند که باید مراقب باشیم که پای صندوق ها تخلفی صورت نگیرد. مقام معظم رهبری بلافاصله درنماز جمعه بعد خودشان آمدند و فرمودند که به هیچ وجه این حرف درستی نیست که در انتخابات امکان دارد تقلب صورت بگیرد و قطعاً انتخابات ما سالم خواهد بود. درحالی مقام معظم رهبری این حرف را می زدند که همه به قطع می دانستند آقای خاتمی رأی می آورد. کسی که در مقام ولایت و پدر جامعه است واقعاً مصلحت های کلان را نگاه می کند. من حتی خاطرم هست که قبل از انتخابات 84 کسی از ایشان وقتی داشتند از جمکران می آمدند بیرون سوأل کرده بود که شما برای کدام کاندیدا دعا کردید؟ که حالا شاید میخواستند از این طریق رأی آقا را متوجه بشوند آقا به ایشان فرموده بودند که من برای پیروزی هیچ یک به طور خاص دعا نکردم و از خدا خواستم فقط بهترین مصلحتش را برای این مملکت فراهم بکند. کار شایسته دیگری که انجام دادند این بود که با هیجانات سیاسی همراه نشدند و آرامش خودشان را حفظ کردند. عکس العمل تند به نامه ی آقای هاشمی نشان ندادند، همه ی دنیا فهمیدند این آرامش ایشان التهابات سیاسی را فروخواهد نشاند، در طول مسیر جریان فتنه هم تا 9 دی ایشان با آرامش برخورد کردند درحالی که بعضی ها دیگر همدستی شان با منافقین محرز شده بوده و خارج شدنشان از گردونه نظام و همراهی شان با رادیو اسرائیل محرز شده بود. آقا اینها را دعوت می کردند با کمال آرامش که بیایید خط خودتون را از خط تروریست های خیابانی جدا کنید. ایشان مهم تر از اینکه حق پیاده شود برایشان این مسئله مهم بود که حق روشن بشود. حتی ایشان بعد از حادثه عاشورا سکوت کردند تا مردم خود به خیابان ها بیایند. نظر شما در مورد اتفاقات روز عاشورا چیست؟ چه شد که این افراد به جایی رسیدند که در روز عاشورا به خیابان ها بریزند و به ساحت سید الشهدا(ع) توهین کنند؟ مردم در تظاهرات 9 دی در مصاحبه های تلویزیونی همه ی تحلیل های خوب را انجام دادند، ما برای تشخیص اینکه یک جریانی چقدر خطرناک است باید منتظر باشیم و ببینیم که عاقبت این جریان به کجا می رسد؟ مردم دیدند که این ماجرا پایان شومی دارد، خودشون به خیابان ها ریختند و با اعتراض جلوی اینها ایستادند وبخش عمده ای از شعارشان نسبت به ساکتان فتنه بود. از تیپ های متفاوت و با سطوح فرهنگی متفاوت در آن تظاهرات بودند حتی از کسانی بودند که به آقای موسوی رأی داده بودند. وقتی کسی در مسیر باطل قدم بزرگی بردارد به صورت تصاعدی در مسیر باطل جلو خواهد رفت، بسیاری از کسانی که در کربلا اباعبدالله الحسین (ع) را محاصره کرده بودند به هیچ وجه قصد کشتن ایشان را نداشتند چه رسد به غارت خیمه ها. یک متن تاریخی است که عمر سعد در آن بیان کرده من می ترسم که این شمر آخر دست مرا به خون امام حسین آلوده کند. جریان فتنه هم کارش به اهانت به امام حسین و عاشورای امام حسین کشید. شاید برخی از این افراد وقتی به خانه شان برگشتند باور نمیکردند به عاشورای امام حسین(ع) توهین کرده باشند!؟ حضرت آقا نکته مهمی را در ماه مبارک رمضان سال 88 بیان فرمودند که خیلی هم فراگیر شد و آن هم بحث عمارها بود، افرادی که بصیرت بخشی کنند، به نظر شما چه کسانی در سال 88 این نقش را ایفا کردند؟! کسانی که تعلق خاطر خاص سیاسی نداشتند و در رودربایستی ها گیر نکردند و درک خوبی داشتند عمارگونه عمل کردند. بعضی ها می ترسیدند که علیه فتنه حرف بزنند و به طرفداری از آقای احمدی نژاد متهم بشوند. و حاضر نشدند به دفاع ازاصل نظام بپردازند که این بی انصافی در قبال حق است. برخی دیگر از دوستان خواصی طرفدار موسوی بودند و اینها با دوست و همسفره بودند نمی توانستند مقابل رفقای خودشان بایستند. از طرفی هجمه ی تبلیغاتی که آنها در کنار فتنه گری داشتند خیلی سنگین بود، بعضی ها درمقابل هجمه ی تبلیغاتیشان بریده بودند، و این موجب میشد در مقابل کاری که کمابیش میدانستند غلط است، سکوت کنند، که بعدها نام ساکتین در انقلاب بر آنها گذاشته شد. فرهنگ نیوز: آیا سیاسی کاری است کسانی را که تا دیروز مسئولیت هایی در نظام داشتند امروز نااهل یا بی بصیرت و ساکت فتنه و انحرافی بخوانیم؟ آیا این برخوردها تندروی است؟ چرا حضرت امام به آقای منتظری که تا یک هفته قبلش استعداد رهبری کشور را داشت چنان نامه هایی نوشتند و ایشان را عزل کردند و حتی در نامه ای برای ایشان به این مضمون نوشتند که توبه کنید تا از قعر جهنم نجات پیدا کنید. چرا درباره نوه ی خودشان، فرزند آقامصطفی که آقا مصطفی فرزند دلبند حضرت امام بودند وقتی ایشان مواضعشان ضد انقلابی شد آن دستور را دادند؟ سیاسی کاری این است که وقتی انحراف کسی مشخص شد او را افشا نکنیم و علیه او اقدام نکنیم. البته در کشور ما متأسفانه خیلی ها در سیاسی کاری حرفه ای شده اند. فتنه 88 جامعه را واکسینه کرد. مقام معظم رهبری از 9 دی بعنوان یوم الله یاد کردند، این تعبیر یوم الله تعبیر بزرگی است. نظرتان را در این مورد بگویید؛ و اینکه بعد از 9 دی چه اتفاقی افتاد؟ آیا فتنه تمام شد؟ حماسه 9 دی با یک حرکت خودجوش مردمی و نخبگانی که در میان بدنه ی مردم بودند سازماندهی شد و شکل گرفت وبسیار قوی ظاهر شد و مهر پایان بر فتنه گری در کشور زد. : ملاک یوم الله شدن یک روز چیست؟ درباره ی غدیرخم ما معتقدیم که این آیه آمده است « الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ » هر روزی که شما دشمن را مأیوس کنید یوم الله است واعظم اعیاد ما عید غدیر است. یوم الله 9 دی یوم الله تکرار یک سنت نبود و به وسیله آن فتنه در عرصه خیابانی و مطبوعاتی و رسانه ای پایان یافت. ولی اینکه عده ای در اندیشه بازگرداندن نظام به دوران قبل از انقلاب و زیر سلطه صهیونیست قرار دادن نظام باشند، این هیچ وقت پایان نیافته و از تعدادشان هم کاسته نشده، اما مردم بیش از پیش آگاه شدند. برخورد نظام با این فتنه گران و معترضین راچگونه ارزیابی میکنید؟ برخورد نظام خیلی با سعه صدر بود، واقعاً جفا است اگر بگوییم که نظام سخت برخورد کرد. اگر نظام می خواست طبق قوانین جمهوری اسلامی و طبق فرمایشات حضرت امام عمل بکند، خیلی سختگیرانه تر از این باید عمل می شد. اگر کلمات حضرت امام را درباره ی کسانی که در جمهوری اسلامی آشوب های خیابانی راه می اندازند نگاه کنید، می بینید که چقدر نظام با سعه صدر برخورد کرد. سخنان مقام معظم رهبری درمقابل فتنه بسیار نرم تر از سخنان حضرت امام درمورد فتنه های زمان خودشان بود، چرا نرم تر سخن گفتند؟ به دلیل اینکه علاقمند بودند گروه کثیری از کسانی که فریب فتنه را خوردند متوجه شوند. این فتنه توانسته بود فضا را به شدت غبارآلود کند و در همان متن غبار اگر خیلی از دستگیری ها و اعدام ها صورت می گرفت ابهام برای خیلی ها باقی می ماند و دیگر متقاعد نمی شدند پس نظام هم خیلی خوب و نرم برخورد کرد. تحلیل شما از بحثی که حضرت آقا درباره ی ریزش ها و رویش های فتنه ی 88 داشتند چگونه است؟ بحث واضحی است به نظر من ریزش ها در چند لایه صورت گرفت البته ریزش ها یکسان و مطلق نبود و رویش هایی هم که صورت گرفت رویش های بسیار قابل توجهی بود، بیشترین رشد را مردم ما داشتند، به حدی که مقام معظم رهبری فرمودند جامعه واکسینه شد. در فتنه 88 غلبه با رویش ها بود، این رویش ها موجب میشود در آینده وضعیت بسیار بهتری داشته باشیم ولی فتنه های بعدی یقینا مشابه فتنه های قبل نخواهد بود. آیا مردم حوادث فتنه 88 را فراموش می کنند؟ الحمدالله امروز رسانه های انقلابی خیلی توسعه پیدا کرده اند. هم انواع گروه مستند ساز هم فضای بسیار مهم اینترنت. فضای نخبگانی جامعه ما به هیچ وجه وابسته تام وتمام به صداوسیما نیست و همه باید کارشان را به خوبی انجام دهند و من فکر می کنم که اگر نیروهای انقلابی در عرصه رسانه وظایف خودشان را انجام دهند نباید نگران فراموش شدن فتنه 88 باشیم، یقیناً درس و عبرت های کافی در جامعه ما از این فتنه گرفته شده و واکسیناسیون تحقق پیدا کرد.
منبع: فرهنگ نیوز [ شنبه 92/10/14 ] [ 12:8 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
نخبه کرجی و طراح اولین موتور الکتریکی بهینه شده خودرو در جهان سوال جالبی از رئیس دولت تدبیر و امید دارد که سخت به دنبال پاسخ آن است.
گروه استانی «تیتر یک»؛ مسعود شاهپوری میخواهد بداند چرا در کابینه دولت تدبیر و امید ، تدبیری برای استفاده از جوانان اندیشیده نشده است و چرا این دولت در جامعه مشورتی خود از تفکر جوانان ، به ویژه نخبگان و فرهیختگان استفاده ای نمی کند. وی که اکنون در مقطع کارشناسی مهندسی برق در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در حال تحصیل است ، مشاور جوان رییس جمهور سابق و مشاور جوان استاندار البرز بوده است که در این رابطه میگوید : یکی از کارهای خوب دولت آقای احمدی نژاد ، استفاده از مشاوران جوان در کنار دولتمردان و مدیران اجرایی بود که ، اثرات بسیار خوبی داشت ، از جمله اینکه مدیران از نظریات مشاوران جوان استفاده میکردند ومشاوران نیز از تجربیات مدیران درسهای زیادی می آموختند ولی متأسفانه اکنون نقش آنان کمرنگ و در حال حذف شدن است. این نخبه کرجی دارای 18 ثبت اختراع است و به عنوان بسیجی نمونه سپاه حضرت سیدالشهدا(ع) نیز معرفی گردیده در ادامه اظهار داشت : برای من و دیگر نخبگان بسیار تعجب آور وسوال برانگیز است که چه سیاستی در دولت تدبیر و امید پیگیری میشود که موجب میگردد دولتمردان آن میانگین سنی 58 سال داشته باشند و اینکه میخواهیم بدانیم که آیا آقای روحانی با حضور اعضای جوان در دولتش مشکلی دارد؟!! شاهپوری شجاعت خود را مانند اقای احمدی نژاد در مواجهه با مستکبرین و مخالفان توصیف میکند و می گوید ، ما در مکتب عاشورا درس ایستادگی آموخته ایم و فرهنگ بسیجی نیز موجب میشود تا در راه خدمت به اسلام ومردم لحظه ای دست از تلاش برنداریم. وی فرهنگ غنی بسیج را موجب پیشرفت تمامی بخشهای نظام دانست و گفت : در فرهنگ بسیج اینگونه است که اگر نخبه ای به جایی نرسید و قربانی هم شد ولی ، تمام تلاش خود را به کار می بندد تا آینده نظام و کشور از تلاشهایش بهرمند شود و هستند نخبگان بی بصیرتی که تا به جایی می رسند و مدرکی کسب میکنند از کشور خارج شده و میخواهند به رفاه خیالی در زندگی برسند و اینجا است که تفاوت نخبه بسیجی با نخبه خالی از فرهنگ بسیجی مشخص می شود.
این نخبه بسیجی کرجی با ابراز گلایه مندی از بدنه بسیج برای عدم توجه جدی به طرح ها و نظریات نخبگان گفت : بسیج باید در تمام زمینه ها فعال باشد ولی این فعالیت در بسیاری از بخشها نمادین است و نشستهای جدی با حضور فرماندهان و فرهیختگان برای صورت دادن کارهای بزرگ انجام نمی شود و این مسئله با توجه به استعداد های زیادی که در این بدنه است جای تأسف دارد. وی در پایان خاطر نشان کرد : در سال 89 پیشنهاد 3 هزار میلیارد تومانی بنز را با توجه به همین فرهنگ بسیجی رد کردم ، زیرا در این فرهنگ و مکتب عاشورا آموخته ام که خدمت باید در راه اعتلای اسلام و استقلال و آزادی کشور اسلامی ما انجام شود ، همان کشوری که در مسیر انقلاب مقدسش خون هزاران شهید ریخته شده است و اکنون در اوج قله افتخار به برکت همین خونها ایستاده است. بخشی از افتخارات کسب شده توسط این جوان نخبه را در زیر میخوانید : ثبت 21 اختراع که 5 مورد آن صنعتی شده است عضو بنیاد ملی نخبگان ریاست جمهوری برگزیده جشنواره جوان خوارزمی و جشنواره ملی کارافرینی شیخ بهایی برگزیده دو دوره متوالی جشنواره علم تا عمل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری مخترع برتر دانشگاه آزاد اسلامی عضو صنعتگران برتر کشور کسب مدال طلای المپیاد مخترعان کشور وکسب عنوان جوان نمونه مخترع پژوهشگر برتر دانشگاه آزاد و کشور مخترع بسیجی نمونه سپاه حضرت سیدالشهدا برگزیده اولین نمایشگاه اختراعات مجلس شورای اسلامی از سوی فراکسیون مخترعان مجلس پژوهشگر جوان نمونه شهر کرج پژوهشگر برتر استان البرز عضور انجمن مخترعین کشور برگزیده جشنواره نوآوری و شکوفایی بنیاد ملی نخبگان برگزیده همایش بین المللی موتور تهران لازم به ذکر است : این جوان بسیجی فرهیخته در حوزه های سیاست و مسائل اجتماعی دارای مقالات و تالیفات بسیاری است. [ جمعه 92/10/13 ] [ 12:27 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |