یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
تحریم های امریکا علیه ایران و گسترش آن به مواد غذایی و حتی شیر خشک برای کودکان ایران یاد آور تحریم و بستن آب به روی کودکان تشنه امام حسین (ع) توسط یزید،شمر و عمر السعد ملعون است.
گروه سیاسی« تیتریک »؛ شروع رابطه ایران و آمریکا به قرن 19 میلادی برمی گردد ، در آن سال ها دو کشیش مسیحی با نام های اسمیت و دوایت برای تبلیغ مسیحت و کسب اطلاعات در خصوص مسحیان ایرانی وارد کشور ما شدند.آنها با مطالعه اوضاع و احوال مسیحیان زمینه اعزام هیت های مذهبی بیشتر به ایران را فراهم نمودند.
بنابراین زمینه های ارتباط بین دو کشور گسترش یافت تا جایی که در سال 1856 م قرارداد مودت و دوستی بین دو کشور منقعد گرددید. ایران به خاطر خنثی کردن نفوذ دو کشور انگلیس و روسیه و ایجاد تعادل در کشور چشم به کشور سوم یعنی آمریکا دوخته بود تا شاید این کشور مانع مداخلات دو کشور مزبور در ایران شود، لذا مناسبات رسمی دو کشور در سال 1883 میلادی فراهم شد. با تاسیس و ایجاد سفارت آمریکا در ایران در سال 1883 لاجرم روبط سیاسی میان دو کشور آغاز و چند سال بعد یعنی در سال 1888 سفارت ایران در واشنگتن ایجاد شد. هرچند در این سال ها آمریکا سیاست انزوا گرایانه را در پیش گرفته بود و علاقه ای به درگیری خو در مسایل ایران نداشت و این بی علاقگی تا سال ها ادامه داشت . اما با پایان جنگ جهانی سیاست آمریکا در مورد ایران دچار تغییر اساسی شد. موقعیت استراتژیک و کلیدی ایران ، منابع نفتی سرشار ایران ، دسترسی ایران به دریا و نزدیکی منابع نفتی ایران به دریا باعث طمع آمریکا به ایران شد . تولد ابر قدرت جدیدی در عرصه بین الملل باعث شد ایرانیان به این فکر بیفتند که میتوانند از قدرت سومی در جهان برای ایجاد تعادل و خنثی کردن نفوذ دیگر کشورها بهره گیرد . آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم کاملا سیاست انزوا گرایانه را کنار گذاشت و فعالانه در عرصه روابط بین الملل مشارکت کرده فلذا آمریکایی ها در سال 1942 میلادی برای اولین بار وارد خاک ایران شدند و حضور خود را تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی حفظ کردند . در سال 1943 همکاری نظامی مالی آمریکا با ایران باعث ورود کارشناسان آمریکایی به ایران شد . و جا پای محکمی در ایران برای سالها برای خود بنا کردند. با پایان جنگ دوم جهانی آمریکا تنها کشوری که کمترین آسیب را از ناحیه جنگ دیده بود شروع به جذب نیروهای انسانی متخصص و سرمایه های سایر کشورها و ملت های دیگر کرد و زمینه توسعه پایدار خودرا فراهم کرد . در کنار این سیاست ، جنگ سرد بین دو ابر قدرت آمریکا و شوروی شکل گرفت و محور اصلی سیاست خارجی آمریکا مقابل با توسعه کمونیست در جهان ازجمله ایران بود . لذا آمریکا به آرامی جایگزین بریتانیای کبیر در ایران و منطقه خاورمیانه شد و سیاست های روباه پیر را آمریکا در شکل دیگری بازسازی و اجرایی کرد . در ادامه به عوامل و دلایل سوظن و بدبینی ایرانیان به آمریکا اشاره میکنیم . 1 – آمریکا و نفت ایران در سال های بعد از جنگ جهانی دوم مردم ایراندارای خاطرات مزورانه ای از آمریکا بودند . در قضیه آذربایجان ، قضیه نفت شمال و ... شاهد حمایت آمریکا از ایران بودند . اما گذشت زمان نشان داد که این اعتماد به آمریکا اشتباه بوده است و هزینه آن را پرداخت کردند . 2 – کودتا علیه دولت دکتر مصدق سیاست آمریکا و انگلیس در ایران برای برخورد با دولت ملی دکتر مصدق همسو بود. لذا آنها برای ساقط کردن مصدق و کودتا علیه دولت او همگام شده و مقدمات کودتای 28 مرداد 32 را فراهم کردند.رادیو بی بی سی نیز رمز کودتا را به اطلاع کودتا چیان در ساعت مقرر رساندُ و این عملیات علیه دولت ملی به عملیات آزاکس معروف شد.بعد از این کودتا آمریکا به قدرت اول ایران تبدیل شد و در واقع استعمار و استثمار ایران به طور رسمی و جدی آغاز شد،نفت ایران،اقتصاد ایران و ... در اختیار آمریکا قرار گرفت.آمریکا ارتش رژیم شاهنشاهی را تجهیز کرد و از رژیم ایران بعنوان ژاندارم منطقه بهره می گرفت. 3- کندی و انقلاب سفید در ایران در سال 1961 ریاست جمهوری آمریکا به جان اف کندی رسید .وی استراتژی اصلاحات آمریکایی را در کشور های هدف از جمله ایران توسط رژیم های وابسته عملیاتی کرد. هدف این اصلاحیات در واقع جلوگیری از رشد و گسترش کمونیسم بود.لذا انقلاب سفید با زور سرنیزه و با حمایت آمریکا در ایران انجام شد.مخالفت های علما و حضرت امام (ره) با انقلاب سفید شدت گرفت تا جاییکه شاه کشتار مدرسه فیضیه را رقم زد. 4- قرارداد استعماری کاپیتولاسیون در ایران اعمال فشار به ایران برای اعطای مصونیت سیاسی و قضایی به آمریکاییان در ایران و پذیرش ذلت بار آن توسط شاه از مقاطع سیاه تاریخ شاهنشاهی در ایران است.با اعطای این مصونیت شرافت و عزت ایران را به یغمارفت. فریاد حضرت امام(ره)علیه این قرارداد ذلت بار و حرکت مردمی به مخالفت با آن باعث تبعید امام (ره) به ترکیه شد. 5- ژاندارم و قلدر منطقه بعد از غروب بریتانیا در جهان و خروج روباه پیر از خاورمیانه و خلیج فارس آمریکا به سرعت جایگزین آن کشور شد.با حضور امریکا در خلیج فارس و تقویت قوای نظامی ایران در راستای منافع آمریکا در منطقه در واقع ارتش ایران به یک قدرت در خدمت آمریکا در منطقه تبدیل شد و دولت آمریکا با غارت نفت ایران و تحویل سلاح به جای پول آن در واقع به تاراج ثروت منابع ایران مشغول شد. 6- مخالفت و توطئه های متعدد علیه انقلاب ایران با روی کار امدن کارتر و روی کار آمدن سیاست های حقوق بشری وی به نظر می رسید تاریخ مصرف رژیم های اینچنینی رو به پایان است.لذا کارتر صادرات سلاح مدرن به ایران را کنترل کرد.با پیروزی انقلاب اسلامی ا یران آمریکا برای کنترل و انحراف انقلاب ایران اقدامات زیادی انجام داد.اعزام ژنرال هایزر یکی از مقامات بلند پایه آمریکا بصورت مخفی به ایران برای کنترل انقلاب و حفظ منافع آمریکا در ایران از توطیه آمریکا علیه ایران پرده برداشت. 7- میزبانی شاه خاین ایران آمریکا بعد از فرار شاه وپیروزی انقلاب ایران با اطلاع از نفرت مردم نسبت به شاه با حضور او در این کشور موافقت کرده و در کنار این امر ملاقات مقامات دولت موقت ایران با مقامات آمریکایی بوی توطیه علیه انقلاب به مشام می رسید. 8- مصادره و بلوکه کردن اموال و دارایی های ایران با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آمریکا برای مبارزه با ملت و انقلاب ایران ٍثروت و دارایی ملت ایران در آمریکا را مسدود کرد. 9- تدارک کودتا علیه انقلاب اسلامی آمریکا از تمام اهرم ها علیه ملت و انقلاب ایران بهره گرفت –با طراحی کودتای نوزه قصد شکست انقلاب اسلامی ایران را داشت.اما این بار هم شکست خورد. 10- ماجرای طبس بعد از پیروی انقلاب اسلامی و شکست آمریکا در ایران و تبدیل سفارت آمریکا به لانه جاسوسی عده ای از دانشجویان پر شور و انقلابی در اقدامی خود جوش اقدام به تسخیر لانه جاسوسی و به گروگان گرفتن جاسوسان آمریکایی نمودندکه امام (ره) از این اقدام به عنوان انقلاب دوم یاد فرمودند. در حالیکه گروگان ها در ایران در کمال آسایش و بدون تهدید به سر می بردند آمریکایی ها در اقدامی حیرت آور با تعدادی هواپیمای نظامی به ایران حمله کردند تا جاسوسان خود را نجات دهند.آنها که دزدانه و شبانه وارد حریم ایران شده بودند توسط ماموان خدا و شن های روان در صحرای طبس به جزغاله تبدیل شدند و تجربه ابابیل در قرن بیستم تکرار شد.این اقدام آمریکا علیه ایران به عملایت دلتا معروف شد. 11- تحریک صدام به جنگ علیه ایران بعد از اینکه آمریکا در مقابل ایران درمانده شده بود و از تمام اهرم ها علیه ملت و نظام ایران استفاده کرده و به نتیجه نرسیده بود دست به تحریک دیکتاتور عراق زد.صدام که دیوانه وار به دنبال رهبری جهان عرب و ژاندارمی منطقه بود با چراغ سبز آمریکا به ایران حمله کرد و جنگ طولانی و پر خسارت علیه ایران به راه انداخت.نتیجه این جنگ خسارات مالی و جانی فراوانی برای ملت ایران و عراق بود و تعداد زیادی شهید و مجروح بر روی دست ملت ایران قرار گرفت.
12- حمله به هواپیمای مسافربری ایران در اواخر جنگ تحمیلی آمریکا خود مستقیما وارد جنگ علیه ایران شد . در تابستان سال 1367 هواپیمای مسافربری ایران که از بندرعباس عازم دوبی بود مورد اصابت دو فروند موشک از طرف ناو جنگی آمریکایی قرار گرفت .این هواپیما که از طرف ناو وینس مورد حمله قرار گرفته بود سقوط و تمام مسافران و خدمه آن شهید شدند. چندی بعد فرمانده جنایتکار این ناو مورد تشویق مقامات آمریکایی قرار گرفت. 13- عهد شکنی شیطان در قبال کمک ایران به آزادی گروگان های امریکایی در لبنان بعد از پایان جنگ تحمیلی و شروع سازندگی در ایران و نیزنیاز کشور به فضای آرام آمریکا از طریق سازمان ملل دست به دامن ایران شد تا پادر میانی کند و مقدمات آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان را فراهم کند به شرطی که آمریکا داریی های ایران را ازاد کند. ایران به خاطر وجه خوب خود در لبنان مقدمات این کار را فراهم کرد و گروگان ها آزاد شدند اما شیطان باز هم عهد شکنی کرد و از روی غرور و نخوت به تعهد خود در قبال ایران عمل نکرد. 14- آمریکا میزبان ترویست ها و منافقین بیشترین خدمات و حمایت و آموزش و سازماندهی به منافقین و مخالفین انقلاب اسلامی از ناحیه امریکا صورت گرفته است. حضور ازادانه منافقین در امریکا و غرب و کمک های مالی و تجهیزاتی به منافُقین که هزاران ایرانی را به شهادت رسانده اند از بزرگترین دلایل بی عتمادی ایران نسبت به آمریکاست. 15- مباحث هسته ای و مخالفت با استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای آمریکا همواره به دنبال کارشکنی در امور ایران بوده است، سالهاست که مانع و مزاحم استفاده صلح آمیز ایران از موهبت الهی انرژی هسته ای است این در حالیست که غرب خود بیشترین استفاده را ازاین انرژی پاک و ارزان می کند.اما حاضر نیست در مقابل استفاده به حق و مشروع ایران تمکین کند. 16- تصویب قطعنامه شورای امنیت علیه ایران تحریک مجامع بین اللملی علیه کشورمان از جمله شورای امنیت برای تحریم و تهدید ایران از اقدامات غیر انسانی و شیطانی امریکاست .تصویب چند قطعنامه علیه ایران توسط شورای امنیت و تحریم پولی،بانکی و بیمه ای ایران از این گونه اقدامات خلاف انسانی امریکا علیه ایران است . 17- تحریم ظالمانه و وحشیانه علیه ملت ایران آمریکا با پیگیری و به تصویب رساندن قطعنامه علیه مردم ایران دست به تحریم گسترده و خلاف قانون علیه ایران زد.با پیگیری آمریکا نفت،بیمه و نقل انتقالات پولی ایران با مشکل مواجه شد. با این همه شررات سوال این است که آیا آمریکا باز هم قابل اعتماد است ؟ تحریم های امریکا علیه ایران و گسترش آن به مواد غذایی و حتی شیر خشک برای کودکان ایران یاد آور تحریم و بستن آب به روی کودکان تشنه امام حسین (ع) توسط یزید،شمر و عمر السعد ملعون است. نتیجه گیری :مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود. قاعده بازی وگفتگو با شیطان و امریکا چیزی جز خسارت نصیب ایران نمی کند. مشکل آمریکا با ایران بحث هسته ای نیست ، مشکل با اصل انقلاب و اسلام است و تا زمانی که ایران بر سر اصول و اهداف و آرمانی های خود بماند مغضوب آمریکا خواهد بود مگر اینکه تماما تسلیم آمریکا شود که البته هیهات من الذله. محمد حسین گودینی کارشناس مسایل سیاسی داخلی و بین الملل [ پنج شنبه 92/8/30 ] [ 5:8 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در هر جایی که صحنه زورآزمایی است در مقابل دشمن باید ایستاد، باید عزم شما بر عزم دشمن پیروز بشود، اراده شما بر اراده دشمن غالب باید بشود و می شود و این ممکن است.
بنا بر این گزارش دقایقی پیش رهبر انقلاب وارد مصلی امام خمینی(ره) تهران شدند. ?پس از ورود رهبر انقلاب به شبستان اصلی مصلی، بسیجیان دقایقی به عزاداری ایام شهادت حضرت امام حسین علیه السلام پرداختند. سپس سردار سرلشگر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ارائه گزاش به محضر فرمانده کل قوا پرداخت. در ادامه سردار نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین گزارشی از فعالیت این سازمان به محضر رهبر انقلاب ارائه کرد. مشروح مهمترین محورهای سخنان رهبر معظم انقلاب در ذیل میآید: رهبر معظم انقلاب پس از صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و همچنین نثار درود و سلام بر امام حسین(ع) و اولاد و یاران و اصحاب باوفای ایشان فرمودند: این جلسه جلسه بسیار مهمی است. بسیج مظهر عظمت ملت و نیروی کارآمد درونی کشور ماست. حجم پرافتخار مردم بسیجی را از چنین اجتماعی می شود حدس زد. برای دوستان نظام و انقلاب و کشور مایه خرسندی و امید و اعتمادید و برای بدخواهان و دشمنان و کینهورزان مایه بیم و هراس هستید. تقارن هفته بسیج با این ایام که ایام حماسه بزرگ تاریخ اسلام است، یک اتفاق مطلوب و مغتنم است. حماسه بزرگی که عرض کردیم، منظورمان حماسه زینب کبری است. سلامالله علیها. که مکمل حماسه عاشوراست. بلکه به یک معنا، حماسهای که بیبیزینب کبری به وجود آورد، احیا کننده و نگهدارنده حماسه عاشورا شد. عظمت کار زینب کبری علیها السلام را نمی شود در مقایسه با بقیه حوادث بزرگ تاریخ سنجید. باید آن را در مقایسه با خود حادثه عاشورا سنجید و انصافا ایندو عدل یکدیگرند. حضرت زینب مانند قله استواری ایستاد و درس و الگو و پیشوا و پیشرو شد. در بازار کوفه، در حال اسارت آن خطبه شگفتآور را ایراد کرد. لفظ حضرت زینب مانند پولاد محکم. معنا مانند آب روان تا اعماق جانها مینشیند. در آنچنان وضعیتی مثل خود امیرالمومنین، زینب کبری حرف زد. تکان داد دلها را، جانها را و تاریخ را. این سخن ماند در تاریخ. این در مقابل مردم، در محمل اسارت، بعد هم در مقابل ابن زیاد. با آنچنان قدرتی سخن گفت. چند هفته بعد هم در مقابل یزید در شام آنچنان سخن گفت که هم دشمن را تحقیر کرد و هم سختیهایی که دشمن تحمیل کرده بود تحقیر کرد. "شما میخواهید خاندان پیامبر را به خیال باطل خود منکوب و ذلیل کنید، العزة لله و لرسوله و للمومنین. زینب کبری مجسمه عزت است. همچنان که امام حسین در روز عاشورا و در کربلا مجسمه عزت بود. نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد. با آنهمه مصیبت، آنگاه که دشمن میخواهد او را ذلیل کند، میگوید چیزی جز زیبایی ندیدم. عزت زینب کبری، عزت اسلام است. اسلام و قرآن را عزیز کرد. ما البته آن بلندپروازی و آن همت را نداریم که بخواهیم بگوییم رفتار این بانوی بزرگ الگوی ماست. ما کوچکتر از این حرفها هستیم. اما به هرحال حرکت ما باید در جهت حرکت زینبی باشد. باید همت ما عزت اسلام و عزت جامعه اسلامی و عزت انسان باشد. همانی که خدای متعال با احکام دینی و شرایع بر پیغمبران آن را مقرر فرموده است. آنچه که در بخش اول عرایضم به صورت کوتاه می خواهم عرض کنم، برای شما عزیزان بسیجی و جوانان عزیز، این است که یکی از عوامل مولد این روحیه و صبر، در زینب کبری سلام الله علیها و در دیگران اولیا الله که اینطور حرکت کردند، "صدق" است. صادقانه با پیمان با خدای متعال برخورد کردن. دل را صادقانه به راه خدا سپردن. این خیلی مهم است. در قرآن کریم، این صدق را هم برای انبیاء عظام الهی لازم میشمارد. پیغمبر ما و پیغمبران بزرگ الهی باید در پیشگاه پروردگار عرضه کنند آن میزان صداقتی را که در مقام اعمال این میثاق الهی به کار بردند. در مورد مردم معمولی و مومنین نیز، می فرماید: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا.. لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ. خداوند در قرآن کریم، درباره پیامبران نقطه مقابل صادقین را کافر قرار داد و درباره مومنین، نقطه مقابلش را منافقین قرار داده که در اینها نکاتی هست. از من و شما نیز درباره وعده و عهدی که با خدا کردیم، سوال میشود. این عهدی که می گوید مومنین با خدا بسته اند و برخی به این عهد به نیکی وفا کرده و ثابت قدم ماندند، همینی است که در همین سوره مبارکه میگوید. با خدای متعال عهد کرده بودند از مقابل دشمن فرار نکرده و پشت به دشمن نکنند و در مواجهه با دشمن، رها کردن مواضع و عقب نشینی منهزمانه، از جمله چیزهایی است که قرآن تاکید میکند که نباید انجام شود. در جنگ نظامی و در جنگ سیاسی و در جنگ اقتصادی در هر جا که صحنه زورآزمایی است در مقابل دشمن باید ایستاد. باید عزم شما بر عزم دشمن پیروز شود. اراده شما بر اراده دشمن باید غالب شود و این می شود و ممکن است. (تکبیر حضار) * انتقاد رهبر معظم انقلاب از بدفهمیها درباره نرمش قهرمانانه در عرصه هرگونه جهاد و کارزاری پشت کردن به دشمن و هزیمت کردن، ممنوع است. ما تعبیر نرمش قهرمانانه را به کار بردیم عده ای آن را به معنی دست برداشتن از آرمانها و اهداف نظام اسلامی معنی کردند. برخی دشمنان هم همین را مستمسکی قرار دادند برای اینکه نظام اسلامی را به عقب نشینی از اصول خود متهم کنند. اینها خلاف و بدفهمی است. نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است. معنایش این است که به هر شکلی و به هر نحوی هست، سالک راه خدا در هر نوع سلوکی به سمت آرمانهای گوناگون و متنوع اسلامی که حرکت می کند باید از شیوه های متنوع استفاده کند برای رسیدن به مقصود. هرگونه حرکتی چه به جلو و چه به عقب مانند میدان رزم نظامی باید به دنبال رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده باشد. اهدافی وجود دارد و نظام اسلامی در هر مرحله ای یکی از این اهداف را برای پیشرفت و نقطه تعالی و اوج و ایجاد تمدن عظیم اسلامی دنبال میکند. باید سعی کند به این هدف در این مرحله برسد. البته مرحله گذاری است. قطعه قطعه است. راهنمایان و هادیان و متفکران و مسئولان این مراحل را در نظر می گیرند و حرکت آغاز می شود. همه باید تلاش کنند هر حرکتی در هر مرحله ای به اهداف خود برسد. این نظام صحیح حرکت منطقی است که همه فعالان عرصه سیاست و مدیریت کلان کشور به یاد داشته باشند. آحاد مردم، و شما فعالان بسیجی باید همواره به یاد داشته باشید. * جنگ طلب بودن نظام اسلامی که از دهان نحس نجس سگ هار منطقه یعنی رژیم صهیونیستی شنیده میشود دروغ محض است اینکه میگوییم میخواهیم حرکت کنیم و پیش برویم آیا به معنای جنگ طلبی نظام اسلامی است؟ آیا به معنای این است که نظام اسلامی قصد دارد با همه ملت ها و کشورهای عالم چالش داشته باشد؟ که گاهی شنیده می شود دشمنان ملت ایران، از جمله از دهان نحس نجس سگ هار منطقه، رژیم صهیونیستی. چانه می جنبانند که ایران تهدید همه جهان است. نه؛ این سخن دشمن و درست نقطه مقابل منشای اسلامی است. تهدید همه جهان آن نیروهای شر و شرآفرینی هستند که جز شرارت از خود نشان ندادند از جمله همین رژیم جعلی اسرائیل و بعضی پشتیبانان او. اسلام و نظام اسلامی درسی که از قرآن گرفته و درسی که از امیرالمومنین و پیامبر اسلام گرفته است، درس دیگری است. ان الله یامر بالعدل و الاحسان. امیرالمومنین فهمید به همه احسان کنید چرا که یا برادر اسلامی توست یا انسان است به هر حال. این منطق اسلام است. ما به همه انسانها میخواهیم خدمت و محبت کنیم و با همه انسانها و ملت ها میخواهیم روابط دوستانه و محبت آمیز داشته باشیم. ما حتی با ملت آمریکا نیز با اینکه دولتش دولت مستکبر و دشمن و بدخواه و کینه ورز است نسبت به ملت ایران و نظام، ما با ملت آمریکا دشمنی نداریم. آنچه که نقطه مقابل نظام اسلامی است، استکبار است. اسلام ، نظام اسلامی، جهت گیری خصومتهایش با نظام استکبار است. ما با استکبار مخالفیم و مبارزه می کنیم. استکبار واژه قرآنی است که درباره امثال فرعون و گروه های بدخواه و معارض حق و حقیقت به کار رفته است. تا امروز هم استکبار وجود دارد. استخوان بندی استکبار در همه دوره ها یکی است البته شیوه ها و خصوصیت ها و روش ها در هر زمانی تفاوت می کند. امروز هم استکبار وجود دارد و راس استکبار هم در دنیا دولت آمریکاست. استکبار را باید بشناسیم. خصوصیات استکبار را باید بدانیم. عملکرد و جهت گیری استکبار را باید بدانیم تا بتوانیم خردمندانه رفتار خودمان را در مقابل او تنظیم کنیم. ما با برخورد غیرخردمندانه در همه عرصه ها مخالفیم. ما معتقدیم در همه عرصه ها، در همه برنامه ریزی ها، در همه جهت گیری های جمعی و فردی باید با درایت و حکمت عمل کرد. اگر صحنه را نشناسیم، اگر دوست را و دشمن را نشناسیم، اگر امروز نظام سلطه و استکبار را نشناسیم، چطور میتوانیم با حکمت و درایت حرکت کرده و برنامه ریزی درست کنیم؟ آنچه درباره استکبار امروز عرض میکنم، چند نمونه و شاخص از رفتارهای نظام استکباری امروز دنیا و در بسیاری از موارد، شریک با آنچه که در قرون گذشته و دورانهای گذشته استکبار داشته است. یکی از ویژگی های نظام استکباری، خودبرتر بینی است. مجموعه های استکباری، آنکسانی که در یا در راس یک کشور یا نظام بین المللی، مجموعه ای از کشورها کارها را به دست گرفتند، وقتی خود را از بقیه انسانها، مجموع خود را از بقیه مجموعه ها برتر دانسته و خود را محور دانستند و همه چیز را فرع بر خود دانستند، یک معادله غلط و خطرناکی در تعاملات جهانی به وجود می آید و نتیجه این می شود که برای خود حق مداخله در امور بقیه انسانها و ملل را قائل است. آنچه را به نظر او ارزش محسوب می شود، آن را بایست در دنیا همه تسلیم شوند و قبول کنند. اگر چیزی که او ارزش می داند را دیگران قبول نداشتند، به خود حق میدهد در کار آنها دخالت کرده و تحمیل کند و به آنها زوربگوید. این خودبرتر بینی موجب می شود ادعای تولیت امور ملت ها و مدیریت جهانی را داشته باشند و خود را رئیس مجموعه عالم بدانند. این را در حرفهای مسئولان و دولتمردان آمریکایی می شنوید. از دولت آمریکا جوری حرف می زنند که گویا صاحب اختیار بقیه کشورهاست. درباره منطقه ما جوری حرف میزنند که کانه مالک این منطقه هستند. درباره رژیم صهیونیستی جوری حرف می زنند که گویا ملت های منطقه ناگزیرند که این رژیم تحمیلی و جعلی را بپذیرند. با دولت ها و ملت های مستقل جوری برخورد می کنند که گویی آنها حق حیات ندارند. این اس اساس و بزرگترین مشکل استکبار است. نتیجه این می شود که خصوصیت دیگری برای استکبار و شاخص دیگری برای استکبار به دست می آید و آن حقناپذیری است. نه حرف حق را می پذیرند و نه حق ملتها را. حق ناپذیر مطلق هستند. در مباحثات جهانی بسیار اتفاق می افتد که حرف حقی را آمریکا نمی پذیرد و با انواع شیوه ها زیر بار حق نمی روند و آن را رد میکنند. یک نمونه آن مسائل امروز ماست که مسائل مربوط به فعالیت های هستهای و صنایع هستهای است. حرف حقی وجود دارد، اگر چنانچه انسانی اهل حرف و استدلال و منطق باشد باید وقتی مقابل استدلال قرارگرفت تسلیم شود اما استکبار تسلیم نمی شود و زیر بار حرف حق نمی رود. همچنان که حقوق ملت ها را هم قبول نمیکند. اینکه ملت ها حق دارند انتخاب کنند و آن حرکتی که خودشان و اقتصادی که خودشان می خواهند و آن سیاستی که خودشان میخواهند اتخاذ کنند برای ملت ها قائل نیستند و معتقد به تحمیل به ملت ها هستند. شاخص دیگر استکبار، این است که جنایت را نسبت به ملت ها و نسبت به آحاد بشر مجاز می شمرند. این یکی از بلایای بزرگ استکبار در دوران جدید است. دوران جدید یعنی دوران پیشرفت علم و پدید آمدن سلاح های خطرناک در دست مستکبران که بلای جان انسانهایی شد که تسلیم و تابع آنها نشدند. مثالها در این زمینه بسیار زیاد است. یک مثال، برخورد مستکبرین با بومیان آمریکا، همین کشوری که امروز منابعش و امکانات و موقعیت جغرافیایی اش در اختیار غیربومیان آن منطقه است. برخورد با بومیانش آنقدر خشن و مشمئز کننده است که این یکی از نقاط تاریک تاریخ آمریکای جدید است. خودشان درباره اش چیزها نوشته اند درباره کشتارها. عین این قضیه در استرالیا به وسیله انگلیسی ها اتفاق افتاد که در آنجا مردم بومی را مثل حیوانات و کانگورو به عنوان تفریح شکار میکردند. اینها فقط یک نمونه است. این نمونه صدها مثال دارد که در کتابهای خودشان و در تواریخ آمده است. یک نمونه دیگر بمباران شیمیایی دو شهر ژاپن است در سال 1945 میلیادی. یعنی سال 1324 شمسی ما. دو شهر ژاپن را با بمب اتمی نابود کردند. صدها هزار آدم کشته شدند. چندین برابر اینها در طول زمان تا امروز بر اثر اشعه اتمی که وجود داشته معیوب و ناقص الخلقه و دچار بیماری گوناگون شدند و تا امروز مشکلاتش باقی است. هیچ استدلال درستی هم برای این موضوع نداشتند. راحت بمب اتم انداختند. دو بار بمب اتم استعمال شده است تا بحال. هر دو بار هم توسط آمریکاییها که امروز خود را متولی مسئله اتمی در دنیا میدانند و دلشان هم میخواهد که این ماجرا فراموش شود حال آنکه فراموش شدنی نیست. جنایت برای دستگاه های استکباری آسان است و جان انسانها برایشان بی ارزش. آمریکاییها در ویتنام و عراق انسان کشی کردند. در عراق شرکت های مزدور امنیتی مانند بلکواتر جنایت کردند. در پاکستان با هواپیماهای بدون سرنشین هنوز دارند جنایت میکنند. در افغانستان بمباران و جنایت می کنند. هر جایی که دستشان برسد و منافعشان اقتضا و ایجاب کند، از جنایت ابا ندارند. جنایت با قتل و شکنجه. زندان گوانتانامو هنوز زندانی دارد. الان ده سال، یازده سال است که این زندان که مال آمریکایی هاست عدهای را به اتهام از جاهای مختلف دنیا گرفتند و بردند و بدون محاکمه با شرایط بسیار سخت و همراه با شکنجه نگهداشتند. در عراق زندان ابوغریب یکی از زندانهای آمریکایی بود. سگ به جان زندانی می انداختند و شکنجه میکردند. غارت منابع حیاتی انسانها برایشان آسان است. ربودن و اسیر کردن سیاهان یکی از ماجراهای گریه آور تاریخ که دوست ندارند نظام سلطه آمریکا و امثال او که احیا شود همین مسئله غلام و کنیز گرفتن مردم آمریکاست. کشتی ها را می آوردند از اقیانوس اطلس، در سواحل کشورهای غرب آفریقا مانند گامبیا نگه میداشتند. بعد با تفنگ که مردم دنیا آنروز دستشان از این سلاح خالی بود، پیر و جوان و زن و مرد را صدها نفر و هزاران نفر می گرفتند و با شرایط سخت با کشتی به آمریکا می بردند برای بردگی. انسان آزاد که در خانه و شهر خود زندگی میکرد، به اسارت می گرفتند. سیاهان امروز آمریکا از نسل آنها هستند. کتاب "ریشهها" کتاب مغتنمی است برای نشان دادن این فجایع. این را چطور می تواند انسان فراموش کند؟ هنوز هم در آمریکا بین سیاه و سفید تبعیض است. یکی دیگر از خصوصیات استکبار، فریبگری و رفتار منافقانه است. همین جنایاتی که گفته شد، همه اینها را در تبلیغات خود سعی میکنند توجیه کنند و جنایت را در لباس خدمت نشان دهند. این نظام استکبار که قصد سلطه بر ملت ها را دارد، از این شیوه به طور متعارف و معمول در همه زندگی اش استفاده میکند. شیوه توجیه جنایت و پوشاندن لباس خدمت به جنایت. همین حمله به ژاپن و دو بمبی که در هیروشیما و ناکازاکی منفجر شد را آمریکا عذرخواهی میکند به این صورت: اگر چه با این دو بمب دهها هزار کشته شدند، لکن این کشتهها و هزاران و ده ها هزار یا صدها هزار کشته، به قیمت تعطیل کردن و تمام کردن جنگ جهانی دوم بود. هزینه تمام کردن جنگ جهانی دوم بود. اگر این بمبها را نمی انداختیم جنگ ادامه می یافت و دو میلیون کشته می شدند. ما خدمت کردیم! ببینید این حرفی است که مسئولان آمریکا دائما تکرار میکنند. این از حرفهای منافقانه و دروغهای عجیب و غریبی است که جز از استکبار برنمیآید. این بمب ها تابستان 1945 منفجر شد در حالی که 4 ماه قبل از آن یعنی در اول بهار 1945 هیتلر که رکن اصلی جنگ بود خودکشی کرده بود. 2 روز قبل آن هم موسولینی، رئیس جمهور ایتالیا که رکن دوم جنگ بود، دستگیر شده و جنگ عملاً خاتمه یافته بود. یعنی جنگ تمام شده بود. ژاپن هم از 2 ماه پیش اعلام کرده بود آماده تسلیم است. جنگی وجود نداشت ولی آمریکا بمب ها را منفجر کرد چرا که این سلاح ها را ساخته بود و می خواست آنها را بالاخره یک جایی آزمایش کند. و این بمب ها را بر سر مردم بیگناه ناکازاکی و هیروشیما آزمایش کرد. آمریکاییها ادعا میکنند طرفدار بشر هستند ولی هواپیمای مسافری ایران را روی آسمان می زنند و قریب به 300 مسافر بی خبر را از بین می برند و عذرخواهی هم نمیکنند و به کسی که این جنایت را انجام داده مدال هم می دهند. شنیدید ایام اخیر آمریکایی ها درباره استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه جنجال کردند و گفتند دولت سوریه این کار را کرده. من قضاوتی ندارم چه کسی انجام داده هرچند قرائن نشان میدهد که گروه های تروریستی اینکار را انجام دادند. آمریکا میخواهد بگوید سلاح شیمیایی خط قرمز ماست ولی همین دولت در حملات جنایتکارانه صدام در مقابل ایران که سلاح شیمیایی به کار برد نه تنها مخالفت نکردند بلکه 500 تن ماده شیمیایی قابل تبدیل به گاز خردل را در اختیار صدام قرار دادند و هنوز هم برخی جوانان ما به اثرات آن مبتلا هستند. البته صدام از جاهای دیگر هم خریده بود. اما از آمریکا 500 تن ماده شیمیایی مرگ آور قابل تبدیل به گاز خردل را تهیه کرد. و به کار برد. بعد هم که میخواستند قطعنامه علیهش در شورای امنیت صادر کنند، آمریکا مانع شد. این یعنی رفتار منافقانه. این بخشی از خصوصیات و شاخص هاست. البته شاخص های استکبار بیش از اینهاست. جنگ افروزی،اختلاف انگیزی، درافتادن با حکومت های مستقل، درافتادن با حتی ملت خود برای تامین منافع گروه های خاص. آمریکاییها در جنگ صدام با ایران هرگونه کمکی که بود کردند. اطلاعات میدادند؛ رئیس استخبارات عراق هفته ای 3 بار به سفارت آمریکا در عراق می رفت و اطلاعات ماهواره ای راجع به نقل و انتقال نیروهای ایرانی را دریافت میکرد. * نظام اسلامی با مردم و ملت ها طرف نیست. با استکبار طرف است. از زمان ابراهیم نبی تا امروز همین بوده. جبهه حق در برابر استکبار قرار داشته است. استکبار با این خصوصیات که گفتیم قادر نیست نظام اسلامی مانند نظام جمهوری اسلامی ایران را تحمل کنند چرا که این نظام اساسا در اعتراض به استکبار پدید آمده است. در اعتراض به استکبار انقلاب بوجود آمد، نظام بر این اساس تشکیل شد و رشد یافت و قوی شد. منطق استکبار را به چالش کشید. ملت ایران، جوانان ایران و فعالان ایران، کسانی که به هر دلیلی ولو به دلیل غیراسلامی، به میهن و خاکشان عقیده دارند باید کاری کنند که یاس در دشمن به وجود آید. دشمن را باید مایوس کرد. برای دستگاه استکبار، امروز برای ایالات متحده آمریکا، بسیار دشوار است که ببیند در این منطقه حساس عالم، در غرب آسیا یکی از حساسترین مناطق دنیاست هم از لحاظ سیاسی و اقتصادی. اثرگذار حوادث اینجا و همه عالم، در این منطقه حساس کشور و نظام و ملتی سربرآورده است که خود را متصل و مربوط و تبع به آن قدرت که خود را ابرقدرت می داند، نمیداند. مستقل حرکت میکند. علیه او اینهمه مخالفت انجام میشود اما نظام اسلامی از همه این مشکلات عبور میکند و به اعتراف خودشان نفوذ آمریکا را در منطقه به چالش می کشد و نفوذ خود را افزایش می دهد و الگویی برای کشورهای منطقه می شود. آنها میخواهند بگویند حیات ملتها وابسته به این است که به آمریکا وابسته باشند. اما ملتی پیدا شده که نه تنها به آمریکا وابسته نیست بلکه آمریکا هرچه کرده، اثر نداشته و این کشور روز به روز رشد کرده است. از اول انقلاب دولت آمریکا و روسای جمهور مختلفش، - همه روسای جمهور آمریکا به یک نحو عمل کردند. در همین زمان رئیس جمهور کنونی آمریکا، در فتنه 88 یکی از شبکه های اجتماعی که می توانست عامل فتنه و فتنه گران قرار بگیرد، احتیاج به تعمیر داشت، دولت آمریکا از او خواست تعمیراتش را عقب بیندازد. امیدوار بودند که بتوانند با این کارهای رسانه ای و فیس بوک و توئیتر بتوانند نظام جمهوری اسلامی را براندازند. خیالهای احمقانه خام. همه ی وسائل و ابزارها را به خط کردند در مقابل نظام جمهوری اسلامی. تحریم هم یکی از همینهاست. یکی از همین ابزارهاست. این ابزار از نظر آنها برای شکست جمهوری اسلامی است. اشتباه آنها این است که ملت ایران را نشناختند و عامل ایمان و همبستگی در میان ملت ایران را نشناختند و از خطاهای گذشته شان درس نگرفتند لذا امیدوارند با تحریم و فشار و امثال اینها ملت ایران را به زانو درآورند. آنچه که برای نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک تجربه دائمی در طول این 35 سال وجود دارد این است که تنها عامل برطرف کردن مزاحمت دشمن، عبارت است از "اقتدار ملت و ایستادگی ملت" این تنها عاملی است که میتواند دشمن را به عقب بزند. البته دشمن، دشمن است و از همه ابزارها استفاده میکند. از ابزار تحریم هم استفاده کرده است. ما بایستی بدانیم که آن راهی که ما را می تواند به مقصود برساند آن چیست؟ من یک جمله درباره بسیج عرض کنم. بعد یک نکته هم مختصرا درباره مسائل جاری سیاست خارجی می گویم. بسیج مایه عزت کشور و نظام است. چون بسیج معنایش حضور متن مردم در عرصه های فعالیت های اساسی برای ملت و کشور است. هرجایی که متن مردم حضور یابند، هر دولت و کشوری باشد وقتی مردم را داشته باشند، پیروزی قطعی است. این مسلم است. آنجایی کشورها ضربه و شکست میخورند که مردم در صحنه نباشند یا وحدت عمل نداشته باشند. آنجایی که مردم در صحنه هستند و پیوند و اتحاد هست، آنجا پیروزی و پیشروی قطعی است. بسیج چنین نمونه ای است. مظهری است از همین حضور مردمی در صحنه و پیوند مردم با یکدیگر. به این چشم باید به بسیج نگاه کرد. بسیج در باب صدق که عرض کردم، بسیج امتحان صداقت را داده است. در دفاع مقدس که روزگار سخت کشور بود بسیج امتحان داد. بعد از دوران دفاع مقدس تا امروز بسیج همه جا امتحان صداقت خود را داده. سازمان بسیج و مجموعه بسیج نشان داده که صداقت دارد. البته بسیج به نظر ما محدود به همین تعدادی که در سازمان بسیج هستند نمی شوند. خیلی ها دلهایشان با شماست و شما را تحسین می کنند و به شما احترام میگذارند و در داخل سازمان بسیج نیستند. آنها هم بسیجی هستند. آن کسانی که ارزشهای شما را قبول دارند و احترام می گذارند و به خدمات و مجاهدت شما احترام می گذارند بسیجی هستند. حضور در صحنه از مهمترین کارهاست. توانایی های بسیج کارگشا و گره گشاست. امروز خوشبختانه در دورن بسیج شخصیت های برجسته علمی و هنری و اجتماعی و سیاسی و فعالان اجتماعی، متنفذین در میان مردم کم نیستند. بسیج مجموعه انسانی رو به رشد و رو به تعالی بوده تا امروز و بعد از این هم باید همین باشد. باید توانایی های مجموعه بسیج را بالا برد. الزامات رفتاری و اخلاقی وجود دارد. الزامات اخلاقی یعنی ما در دورن خودمان باید اخلاقیات نیکوی اسلامی را پرورش دهیم که از جمله آنها صبر و گذشت و حلم و ظرفیت داشتن و جنبه داشتن است. از جمله اینها تواضع است. اینها را در درون خودمان تقویت کنیم. الزامات رفتاری این است که همین خلقیات نیکو را در عمل با مردم و محیط و تعامل با جامعه و انسانها به کار ببریم. امام صادق به اصحابش می فرمود جوری عمل کنید در بین مردم که هر کس شما را می بیند بگوید اینها یاران صادق هستند. رحمت خدا بر امام صادق. رفتار یکایک عزیزان بسیجی، شما جوان ها، شما عناصر پاک و دلهای پاکیزه و روشن، با آحاد مردم که خیلیهایشان به معنای واقعی کلمه بسیجی هستند، باید جوری باشد که بگویند اینها پرورش یافتگان نظام اسلامی هستند. مایه جلب محبت و احترام برای نظام اسلامی و برای جمهوری اسلامی باشد. هم در جبهه کار و علم و سیاست و تولید، در هر جا حضور دارید، کار جدی بدون احساس خستگی و با پرهیز از تنبلی کار کنیم. این مجموعه عظیم که ده ها هزار فرمانده آن امروز اینجا جمع هستند می تواند کشور را به معنای واقعی کلمه در همه جهات مثبت حرکت دهد و مایه استقرار و ثبات باشد که بحمدالله هست. امروز بسیج مایه ابهت و افتخار نظام است. * درباره مسائل اخیر و بگومگوهایی که در صحنه سیاست خارجی و مسائل هسته ای و ... هست عرض بکنیم. اولا بنده اصرار دارم بر حمایت از مسئولانی که اجرای کار بر عهده آنهاست. از دولت و مسئولان داخلی و خارجی حمایت میکنم. این وظیفه ماست. همه دولت ها. من خودم مسئول اجرایی بودم و وسط میدان بودم و سنگینی و سختی کار را با همه وجود احساس کردم و میدانم اداره کشور کار سختی است لذا احتیاج به کمک دارند و من هم کمک میکنم که قطعی است. از طرف دیگر بر احقاق حقوق ایران از جمله حقوق هسته ای ملت ایران اصرار دارم. اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملت ایران یک قدم نباید عقبنشینی شود. ما البته در جزئیات این مذاکرات مداخله نمیکنیم. یک خطوط قرمزی و حدودی وجود دارد که باید رعایت شود. این را به مسئولان گفتیم و موظفند که این حدود را رعایت کنند و از هارت و هورت دشمنان و مخالفان واهمه ای نداشته باشند. همه این را باید بدانند این تحریم ها که علیه ملت ایران به کار برده شده عمدتا ناشی از کینه ورزی استکباری آمریکاست. کینه آمریکایی مانند کینه شتری. بنا دارد بر اینکه بر ملت ایران فشار آورند به امید آنکه ملت ایران را تسلیم کنند. اشتباه میکنند ملت ایران با فشار تسلیم هیچ کس نخواهد شد.(تکبیر حضار) شما این ملت را نشناختید. این ملتی است که به حول و قوه الهی می تواند فشارها را تحمل کند و تهدید و فشار شما را برای خود تبدیل به فرصت کند. این کار را به توفیق الهی ملت ایران خواهد کرد. ما در زمینه تصمیم گیری های اقتصادی و برنامه ریزی های اقتصادی نقاط ضعفی داشتیم، این نقاط ضعف موجب شده است که دشمن می تواند رخنه ایجاد کند. این فرصتی است که این نقاط را بشناسیم و برطرف کنیم. تحریم هم کارساز نیست برای آمریکا و این را باید بدانند و من گمان میکنم می دانند. دلیل اینکه ما می گوییم که خودشان می دانند تحریم کارساز نیست، این است که تهدید نظامی را هم چاشنی می کنند. اگر تحریم می توانست مقصودتان را برآورده کند چرا تهدید نظامی میکنید؟ نشان میدهد تحریم کارساز نیست. البته تهدیدهای نظامی شان بسیار مشمئز کننده و نفرت انگیزی است. پی در پی تهدید میکنند. به جای تهدید نظامی این و آن بروید اقتصاد ویران شده خودتان را ترمیم کنید. بروید کاری کنید که دولتتان 15- 16 روز تعطیل نشود. بروید قرضهایتان را ادا کرده و فکری به سروسامان دادن کار اقتصادیتان کنید. بدانند ملت ایران همانطوری که گفتیم با همه مردم دنیا و ملت های دنیا، احترام می گذارد اما با متعرض برخورد ملت ایران پشیمان کننده است. آنچنان سیلی به متعرض خواهد زد که هرگز فراموش نکند.(تکبیر حضار) در مقابل رژیم صهیونیستی و شبکه سرمایه داری صهیونیستی خود را موظف می دانند که گاهی حرفی بپرانند و بگویند. رژیم صهیونیستی در واقع رژیمی است که پایه های آن به شدت سست است. رژیم صهیونیستی محکوم به زوال است. این رژیم یک رژیم تحمیلی است، بازور به وجود آمده و پدیده ای که با زور به وجود آمده قابل دوام نیست. دفاع افرادی که به نحوی وامدار رژیم صهیونیستی هستند از این رژیم، مایه بی آبرویی آنهاست. برخی اروپایی ها هم متاسفانه تملق می کنند و می روند کنار سردمداران رژیم صهیونیستی که نمی شود نام انسان بر آنها گذاشت و درواقع وحوش هستند، خود را کوچک و ملت خود را تحریم می کنند. فرانسه روزی انگلیس را به خاطر اینکه وابسته به آمریکاست اجازه نداد وارد بازار مشترک با اروپا شود که این مایه اعتبار فرانسه شد. آن روز فرانسه در مقابل آمریکا ایستاد و انگلیس را اجازه نداد وارد بازار مشترک اروپا شود. حالا همان کشور دولتمردانش نه فقط در مقابل آمریکا بلکه در مقابل صهیونیست های نحس نجس می روند ابراز تواضع می کنند که این مایه سرشکستی ملت فرانسه است که خودشان باید علاج کنند. جوانان! بدانید بدون هیچ تردیدی آینده روشن و امیدبخش این ملت وکشور متعلق به شماست. شما خواهید توانست ملتتان و کشورتان را به اوج افتخار برسانید و الگو و نمونه کامل تمدن نوین اسلامی را در این آب و خاک تشکیل بدهید. برای اینکه بتوانید این کارهای بزرگ را انجام دهید بایستی بتوانید دین و عزت و تقوا و عفت و پاکیزگی روحی را در خودتان هرچه بیشتر تقویت کنید. جوان امروز به علم و دین و تقوا و نشاط کار و امانت و عفت و خدمات اجتماعی و به ورزش نیاز دارد. شما عزیزان بسیجی من انشاءالله توفیق انجام این کار را داشته باشید. منبع: دفتر مقام معظم رهبری [ چهارشنبه 92/8/29 ] [ 5:38 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اجرا از این قرار بوده که بعد از انفجار اول که عامل انتحاری نتوانسته خود را به در سفارت برساند، مسئولان حفاظت خود را بلافاصله به در سفارت در خیابان اصلی محل وقوع انفجار رساندهاند. منابع مطلع و نزدیک به سفارت ایران در بیروت اعلام کردند که سر تیم حفاظت از سفارت در بیروت بنام «رضوان فارس» معروف به «حاج رضا» و محافظ شخصی سفیر پس از ممانعت از ورود شخص انتحاری اول به داخل سفارت و تیراندازی به سمت وی در جریان انفجار به شهادت رسیده است. ماجرا از این قرار بوده که بعد از انفجار اول که عامل انتحاری نتوانسته خود را به سمت درب سفارت برساند، مسئولان حفاظت خود را بلافاصله به درب سفارت در خیابان اصلی محل وقوع انفجار رساندهاند. در زمانیکه انفجار دوم به وقوع پیوست، حاج رضا و چندین نفر از تیم حفاظت از سفارت نیز در محل حاضر بوده و به شهادت میرسند. این منابع همچنین اعلام کردند که قبل از انفجار دوم، یک تانکر آبرسانی که بطور اتفاقی از خیابان عبور میکرده، راننده آن بعد از مشاهده درگیری و انفجار اول، تانکر را مقابل درب سفارت رها کرده و فرار میکند که البته در حین درگیری کشته میشود. انفجار دوم که بر اثر یک خودروی بمبگذاری شده اتفاق افتاد، عامل انتحاری سعی داشته وارد سفارت شود اما باقی ماندن تانکر آبرسانی مقابل درب سفارت مانع از ورود خودروی بمبگذاری شده به داخل سفارت شده و خودروی بمبگذاری شده بعد از برخورد با تانکر آبرسانی منفجر میشود. شدت این انفجار به حدی بودهاست که تخمین زده می شود حدود 200 کیلو تیانتی در این خودرو جاسازی شده بوده و منجر به شهادت نزدیک به 23 نفر از اعضای تیم حفاظت و افراد حاضر در صحنه درگیری شده و نزدیک به 200 نفر نیز زخمی بر جا گذاشتهاست.
منبع: فارس [ چهارشنبه 92/8/29 ] [ 5:36 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
به نظر می رسد دلیل اصلی به کار گیری رستم قاسمی در دولت بهرهگیری از تجربیات وی در زمینه فروش نفت باشد چرا که برا اساس اعلام نماینده اهواز دولت جدید نتوانسته مانند دولت قبل نفت بفروشد و این مسئله دولت را با چالش هایی مواجه کرده است.
اسحاق جهانگیری در حکمی رستم قاسمی را به عنوان مشاور معاون اول رئیس جمهور منصوب کرد.
در حکم جهانگیری برای قاسمی آمده نظر به مراتب تعهد، شایستگی و توانمندیهای شما به موجب این حکم جنابعالی را به سمت «مشاور معاون اول رئیس جمهور» بر می گزینم. با عنایت به اولویت دولت در توسعه روابط اقتصادی دو کشور دوست و برادر جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق لازم است با بهره گیری از مجموعه توانمندیهای دو کشور، در جهت رفع موانع و گسترش روابط اقتصادی دو کشور و اعتلای این روابط با همکاری بخش های دولتی و خصوصی اقدام نموده و با رعایت اصول قانونمداری، اعتدال گرایی و منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید، منشا تحولات و خدمات بیشتری باشید. اما شاید برای خیلیها این سوال مطرح باشد که چرا دولت تدبیر و امید رستم قاسمی را که در دوران احمدی نژاد وزیر نفت بود در دولت به عنوان مشاور به کار گرفته است. چندی پیش بود که شکر خدا موسوی، نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با شبکه اطلاع رسانی دانا اظهار داشت: در رابطه با موضوع کاهش صادرات نفت در سایت های مختلف از جمله در سایت وزارت نفت اطلاع رسانیهایی شده است. وی افزود: فکر می کنم در حدود 200 هزار بشکه صادرات نفت نسبت به چند ماه قبل یعنی در دولت دهم، کاهش داشته است. این نماینده مجلس اظهار داشت: وزارت نفت دولت دهم راه کارهای خاص خود را برای فروش نفت داشت و شاید آقای زنگنه سیاست های وزیر قبلی را نپذیرد؛ که البته دولت در این موضوع، هم اکنون ضرر می کند؛ چرا که ما در حال حاضر در جنگ اقتصادی هستیم و در این شرایط باید بتوانیم روی پای خود بایستیم تا به نقطه ای برسیم تا مشکلاتمان حل شود. نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: با شعاری که دولت یازدهم در مورد تعامل سازنده با دنیا سر داد و ارتباطاتی که به وجود آمده انتظار مردم این بود که وضعیت بهتر شود که متأسفانه این اتفاق نیفتاد. موسوی گفت: بنده شنیده ام که رایزنی هایی با آقای رستم قاسمی، وزیر سابق نفت صورت گرفته تا در صورتی که راه کاری برای افزایش فروش دارد ارائه کند؛ که آقای قاسمی گفته است به عنوان یک شخص حقوقی نمی توانم این کار را انجام بدهم. به نظر می رسد دلیل اصلی به کار گیری رستم قاسمی در دولت بهرهگیری از تجربیات وی در زمینه فروش نفت باشد چرا که برا اساس اعلام نماینده اهواز دولت جدید نتوانسته مانند دولت قبل نفت بفروشد و این مسئله دولت را با چالش هایی مواجه کرده است. تحریم نفت ایران اقداماتی از سوی تعدادی از کشورها به رهبری آمریکا است که با هدف محروم کردن کشورمان از درآمدهای نفتی شکل گرفت. این تحریمها با ابزارهایی مستقیمی، همچون تحریم خرید و یا خریداران، و نامستقیمی، همچون تحریم بیمهای کشتیهای نفتکش و یا تحریم بانکی، اعمال و با هدف انصراف خریداران نفت ایران و رو کردن آنها به دیگر عرضه کنندگان این کالا انجام میشود. منبع: دانا [ یکشنبه 92/8/26 ] [ 12:20 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
کلیپ سر بریدن این مرد میانسال سوریه ای، به طور گسترده در فضای مجازی و صفحات اجتماعی جهان عرب منتشر شده است.
مرکز دفاع از حقوق بشر سوریه با انتشار گزارشی فاش کرد که نیروهای شبکه تروریستی القاعده یکی از نیروهای وابسته به دیگر گروه های مختلف حکومت "بشار أسد" را به اشتباه سر بریدند.
در این گزارش آمده: نیروهای تروریستی القاعده این مرد میانسال را بازداشت کردند و هنگامی که در حال شکنجه کردن او بودند، وی فریاد می زد "یا علی"، "یا حسین".
این گزارش می افزاید: نیروهای القاعده که این عبارت ها را شنیدند گمان کردند که این مرد از عراقی های وابسته به گردان حضرت أبو الفضل العباس علیه السلام که مسئولیت حفاظت از حرم مطهر حضرت زینب کبری سلام الله علیها را بر عهده دارند، است از همین رو سر او را بریدند.
گزارش مرکز دفاع از حقوق بشر سوریه می افزاید: اما بعد از بریدن سر او، مشخص شد که اولا او عراقی نبوده و دوما وی اصلا شیعه نبود و سوما او خودش نیز از مخالفان حکومت "بشار أسد" بوده اما از ترس شکنجه، ناخواسته فریاد می زد "یا علی" و "یا حسین".
گفتنی است کیلیپ سر بریدن این مرد میانسال سوریه ای، به طور گسترده در فضای مجازی و صفحات اجتماعی جهان عرب منتشر شده است.
منبع: شیعه آنلاین [ یکشنبه 92/8/26 ] [ 12:19 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
روزنامه صهیونیستی "یدیعوت أحرونوت" با انتشار مطلبی، دلیل حضور علنی "سیدحسن نصرلله" دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم عاشورای حسینی را بررسی کرد.
یدیعوت احرونوت نوشت: دبیرکل حزب الله لبنان به مدت 17 دقیقه به مناسبت عاشورا سخنرانی کرد، درحالیکه هواپیماهای اسرائیلی برای رسیدن به ضاحیه جنوبی به 21 دقیقه وقت نیاز دارند. این امر پیامهایی را به همراه داشت که حزب الله می خواست به اسرائیل برساند."
بر اساس گزارش این روزنامه صهیونیستی، هنگام سخنرانی سید حسن نصرالله در ورزشگاه "الرایه" در جنوب بیروت، پارازیتهای بسیاری به ویژه در مرزهای لبنان و در خود بیروت به وجود آمد که این امر بر پرواز هواپیماها تأثیر میگذارد.
این روزنامه خاطرنشان کرد: "در مدت سخنرانی نیز شبکه اینترنت و خطوط تلفن در بعضی مناطق لبنان قطع شد."
یدیعوت نوشت: سید حسن نصرالله پشت یک تریبون معمولی بدون شیشه محافظ سخنرانی کرد، در حالیکه تیم حفاظتی دور او را گرفته بودند.
این روزنامه صهیونیستی تاکید کرد که دبیرکل حزب الله لبنان با این کار خواست این پیام را به تل آویو بدهد که او همه چیز را میداند، و قادر به انجام هر کاری است.
منبع: العالم [ یکشنبه 92/8/26 ] [ 12:18 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
یکی از تعابیری که امام حسین(ع) درباره خودشان به کار بردهاند «قتیل العبرات» است. «قتیل» به معنی کشته شده و «عبرات» به معنی اشکها است.
به گزارش«تیتریک»؛عضو مجمع عالی حکمت اسلامی گفت: یکی از تعابیری که امام حسین(ع) درباره خودشان به کار بردهاند «قتیل العبرات» است. «قتیل» به معنی کشته شده و «عبرات» به معنی اشکها است و ترکیب این دو واژه میتواند ممدوح یا مذموم باشد. حجتالاسلام و المسلمین حسن رمضانی از مدرسین برجسته حوزه علمیه قم و عضو مجمع عالی حکمت اسلامی به تفسیر و واکاوی برخی تعابیر واصله از جانب خاندان عصمت و طهارت درباره شخصیت امام حسین و حادثه خونین کربلا مانند «قتیل العبرات» و «ما رأیت الا جمیلا» پرداخت.
وی در بخشی از سخنان خود با اشاره به تعبیر «قتیل العبرات» گفت: این عبارت حاوی دو معنای متفاوت است و دو نوع برداشت میتوان از آن استخراج کرد. «قتیل» به معنی کشته شده و «عبرات» به معنی اشکها است و ترکیب این دو واژه میتواند ممدوح یا مذموم باشد. یکبار میتوان گفت که «قتیل العبرات» به معنای این است که امام حسین (ع) میفرمایند: من عاشق اشکهای شیعیان و محبانم هستم , اما میتوان این مفهوم را نیز از این عبارت استباط کرد که حسین بن علی(ع) کشته اشکهاست و چرا که مردمی که در آن مقطع حساس تاریخی به یاری حسین نشتافتند و امام را تنها گذاردند، در سوگ او اشک ریختند، ولی این اشکهای نابخرادنه دردی از شهادت و از دست رفتن امام دوا نکرد و نمیکند.
حجتالاسلام رمضانی افزود: امروز نیز باید دقت داشت که شور حسینی همراه با شعور بوده و عزاداریها و اشکها هدفمند باشند. کسانی که هدف از قیام امام را نفهمیدهاند، اگر صرفا به عزاداری اکتفا کنند به هدف نهایی که مد نظر امام و 72 یار ایشان بوده نخواهند رسید و طبیعتاً آن عزاداری به اتم معنا مرضی حسین بن علی خواهد بود که در راستای بالا بردن آگاهی و در راستای اهداف آن امام همام باشد.
عضو مجمع عالی حکمت اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جمله تاریخی حضرت زینب کبری (س) در وصف ایشان از واقع جانسوز کربلا «ما رایت الا جمیلا» گفت : این عبارت تنها از جانب انسانی که به ثمر نشسته و تربیت یافته مکتب اهل بیت عصمت و طهارت است؛ میتواند صادر شود. حضرت زینب (س) با وجود تمام فشارهای روانی که در واقعه عاشورا بر ایشان مستولی شده بود، در راستای نشر اهداف واقعی حرکت حسینی و تبیین دقیق این جنبش عظیم الاهی در مجلس یزید که به دنبال منحرف کردن اذهان عمومی بود «ما رایت الا جمیلا» فرمود.
استاد برجسته حوزه علمیه قم افزود: بعداز واقعه کربلا، یزید برای منحرف کردن اذهان عمومی و برای آنکه نبرد خود را به خداوند و یاری او نسبت دهد خطاب به حضرت زینب گفت: دیدی خدا با کسانی که از دین خروج کرده بودند چه کرد? حضرت زینب(س) در مواجه با شرایطی اینچنینی وقتی یزید به دنبال پایمال کردن ارزشهای نهضت امام حسین است، با ایراد خطبهای غرا به روشن کردن اهداف حسین(ع) پرداخت و در فقرهای از بیانات خود جمله «ما رایت الا جمیلا» را در پاسخ به سخنان منحرف او بر زبان جاری کرد و مجلس بزم و پیروزی یزید را مبدل به مراسم سوگ حسینی نمود. بیتردید فقط انسانی که جامعنگر باشد و دیدی همهجانبه نسبت به نظام هستی داشته باشد، میتواند از عهده چنین مسئولیتی خطیر بر بیاید.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به برخی از اهداف قیام امام حسین (ع) که در راستای احیای فرامین الاهی بود تصریح کرد : امام حسین هنگام خروج از مدینه برای آگاهی هر چه بیشتر مردم فرمودند که من برای خوش گذرانی نمیروم و هدفم امر به معروف و نهی از منکر است؛ چرا که این سیره و منش جدم رسول خداست . شاید بتوان یکی از مهمتر2ین اهداف حرکت امام حسین (ع) را همین مسئله که با زبان خودشان مطرح شده دانست. باید دانست که مدارا با حکومت ظلم و جور بر خلاف موازین شرعی است، چون که منکرترین منکرات حکومت ظلم و معروف ترین معروفها حکومت عادلانه است.
استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: در طول تاریخ و از زمان بعثت انبیا این مهم همواره مورد توجه همه پیامبران الاهی بوده است و یکی از اسراربعثت انبیا را نهادینهسازی عدل و برکندن حکومت ظلمانه برشمردهاند . امامان ما همواره بر ضرورت حاکمیت عدل تأکید کرده و امام حسین(ع) نیز در راستای تحقق همین امر با درس آزادی و آزادگی که به تمام انسانها داد همه را متوجه این نکته کرد, هرچند که این آگاهیبخشی به بهای شهادت مظلومانه خود و یاران با وفایش انجامید. در همین زمینه ما نیز که ادعای پیروی از خط حسینی و ادامه راه این امام همام را داریم باید در راستای تحقق امر به معروف و نهی از منکر که از مهمترین اهداف حرکت امام حسین بوده تلاش کرده و از آن الگو برداری کنیم.
حجتالاسلام رمضانی در پایان گفت: امام حسین(ع) با فدا کردن جان خود در راستای اهداف الاهی بر آن بود تا رضایت الاهی را با انجام تکلیف شرعی به دست آورد. با مطالعه تاریخ درمییابیم که حسین بن علی(ع), با شهادت خود تمام وجود و هستی خود را در راه خدا فدا میکند و عظمتی کسب میکند که با فناء فیالله به مقام بقاء بالله میرسد. بیتردید کسی جز خدا نمیتواند اجر حرکتی را که برای او با اخلاص انجام شده را بپردازد . اگر کسی در راه حفظ و صیانت از شعائر الاهی از دنیا برود، این فنا عین بقاست، چرا که طرف حساب این فرد خود خداوند حکیم است و بهاء خونش را خود خداوند خواهد داد. [ شنبه 92/8/25 ] [ 12:12 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
هرگاه وقت نماز میرسد، یک ملک در آسمانها در لحظه اذان ندا می کند که آی مردم! برخیزید و نمازتان را بخوانید و ...
گروه دین و اندیشه «تیتریک»؛آیتالله محمدعلی جاودان از علمای تهران و شاگرد مرحوم آیتالله حقشناس، در شب عاشورای حسینی در ادامه سلسله سخنان شبهای گذشته، به بیان اهمیت نماز پرداختند. متن کامل سخنان آیتالله جاودان بدین شرح است:
نماز خیلی مهم است. فرمودند نماز ستون دین است. اینکه گفتند ستون دین است واقعا ستون دین است. کسی این فرمایش را کرده که شوخی در کلامش وجود نداد و 100 درصد این را دیده که گفته. در این باره شعر قشنگی است که میگوید «زاده ثانی است احمد در جهان». یعنی پیامبر (ص) مثل اینکه بار دوم است که به دنیا آمده است. یک بار اول دنیا آمده و همه چیز را دیده و بعد آخرت را دیده و دو مرتبه برگشته به دنیا، پس اگر فرموده نماز ستون دین است، دیده و گفته.
* نماز عامل خاموشی آتشهایی که پا کردی همه حرفهای امشب به این مساله برمیگردد. پیامبر(ص) فرمود «ما من صلاة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس: ایها الناس قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم» یک ملک در آسمانها در لحظه اذان ندا می کند که آی مردم! برخیزید و نمازتان را بخوانید و آتشهایی را که در ساعتهای گذشته به پا کردید خاموش کنید. وقتی انسان نماز ظهر را میخواند خرابیهای که از صبح انجا داده و آتشهایی که به پا کرده، جبران و گناهان این فاصله را پاک میکند.
* اولین ضربه گناه به خود آدم میخورد ما آتش گناهانی را که به پا کردیم، نمیبینیم. نمیدانیم اگر دلی را سوزاندیم چه آتشی برای خودمان درست کردیم. گناه اولین ضربهاش به خود آدم است. یک دست ظالمانهای بر سر یتیمی خورد، اول ضربهاش به ظالم میخورد و بعد به یتیم.
*نماز حق مردم را پاک نمیکند اینکه حرفی پشت سر یک نفر زدم و میخواهم آبرویش را ببرم، اول به خودم ضربه زدم. آتشهایی که از صبح تا الان به پا کردهای، با نمازت خاموش کن. چه آتشهایی خاموش میشود؟ آیا اگر حق مردم را به باد داده باشم، خاموش میشود؟ خیر، نمیشود. این آتش را اینطور می توانی خاموش کنی که طرفش را گیر بیاوری و حلالیت بگیری. اگر مال شما را بردم، باید مالتان را پس بدهم. اما اگر چیزی بین من و خدای من هست، این نماز میتواند آن آتش را خاموش کند. این اول فضیلت نماز.
*شیطان از نمازخوان میترسد یک چیز مهمتر از این بگویم. فرمایش پیامبر(ص) است که«لا یزال الشیطان ذعرا من المومن ما حافظ علی الصلوات الخمس؛ فاذا ضیعهن تجرا علیه و اوقعه فی العظائم». این به بیانهای متعدد از پیامبر(ص) نقل است که میفرمایند دائما شیطان از بنده خدا میترسد. ما زیاد به یاد شیطان نیستیم. او دشمنی است که ما را میبیند و ما او را نمیبینیم. شیطان با دل کار میکند. حرفی در گوش من میگوید و در دلم شنیده میشود. دیدید که گاهی خیالاتی به ذهنتان میآید، بالاخصوص در نماز. شیطان از مومن میترسد. چه وقتی میترسد؟ مادامی که نمازهای پنج گانه را مواظبت میکند و محافظت میکند. اگر نمازهای پنجگانهاش را محافظت میکند، شیطان از او میترسد. خب نتیجه این چیست؟
*نماز خراب بخوانی شیطان در گودالت میاندازد اگر انسان این نماز را خراب کند، شیطان جرات پیدا میکند و او را در گودالهای سخت میاندازد و آدم را گرفتار گناهان بد می کند. گناهان درجه دارند. گناهانی هستند که گاهی ممکن است آدم نتواند آنها را جبران کند. نمیشود انسان نماز را ضایع کند و هر وقت و هر طور شد، نماز بخواند. نماز ضوابطی دارد. آدم باید طبق آن ضوابط نماز بخواند تا نماز، نماز شود. بعضی وقتها ما یک جور تند تند نماز می خوانیم که بخشی از اذکار را در راه میخوانیم. اینگونه نمیشود.
* نماز صحیح 5 دقیقه وقت میگیرد یک نماز خوب، 5 دقیقه وقت می گیرد. واقعا 5 دقیقه نماز وقت چه کسی را میگیرد؟ یک کسی کارمند یا مهندس که دنبال کار جدی است، نمیتواند 5 دقیقه وسط کار نماز بخواند. میگفتند در خارج، طبیب مثلا 8 ساعت یک عمل جراحی انجام می دهد. هر 3 ساعت یک چایی و قهوه و دو تا بیسکویت میخورد. پس وقتی میشود وسط عمل جراحی یک چایی و بیسکویت بخوری و خستگی درکنی، با فراهم کردن شرایط- مثلا بستن رگ بیمار و...- نماز بخوانی. پس می شود وسط کار خیلی جدی 5 دقیقه کار را متوقف کنم و نمازم را بخوانم. میفرمایند اگر نماز را ضایع کنید، شیطان جرات پیدا میکند و میتواند همه کار با آدم بکند و آدم را به هر بلایی گرفتار کند.
* مراقبت نماز باعث عاقبت بهخیری است حدیث بعدی هم که خیلی خوب است، از امام صادق است. به دوستانمان گفتیم که کسی اگر مواظب نمازش باشد، عاقبت به خیر میشود و مسلمان از دنیا میرود.
* عاقبت انسان تارکالصلاة یک دوستی داشتیم. گفت کنار تخت پدرم در بیمارستان بودم. دم اذان صبح دو تا کبوتر دیدم که روی پنجره اتاق بیمارستان نشستند. یک دفعه بوی بدی استشمام کردم. این بو به قدری بد بود که داشتم میمردم. اگر ادامه مییافت من هم میمردم. گذشت این فضا و بعد دیدم پدرم فوت کرد. این فرد میگفت ظاهرا پدرم اصلا نماز نمی خواند. حالا مشکلات دیگری هم داشت که کار نداریم. بعدها ایشان پدر را در خواب دیده بودند.
گفت دیدم پدرم در بیابانی است که هیچ چیز در آن نیست. حتی یک خار نیست. یک سنگ قبر عمودی نصب شده بود که پدرم تکیه داشت به سن.دیدم لخت مادرزاد است و هیچی ندارد. کسی که نماز ندارد، هیچ چیز ندارد. مرگش هم که نمیدانیم چگونه بود. ایشان گفت از آن بوی تعفنی که آن لحظه به مشامم میرسید، اگر ادامه مییافت من میمردم.
* شیطان میتواند در لحظه موت اعتقادات را بگیرد آدمی که نمازش را منظم، دقیق، صحیح و اول وقت بخواند، عاقبت به خیر میشود. امام صادق (ع) می فرمایند «ان ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الله و ان محمدا رسول الله فی تلک الحالة العظمیة » کسی که مراقب نمازش است، حضرت ملکالموت وقتی برای قبض روح بالای سرش میآید، شیطان را دور میکند. شیطان در آخرین لحظات میتواند عقاید انسان را بگیرد. اگر انسان شک کند و با شک از دنیا برود، همه چیزش از بین رفته؛ حتی اگر یک عمر مسلمان بوده باشد.
اگر انسان نماز بخواند، نمازش دقیق و صحیح و درست باشد، ملکالموت شیطان را دور میکند و برای این آدم تلقین میخواند و میگوید بگو خدای من الله است، اسلام دینم است و... . «الله فی تلک الحالة العظمیة »در آن حالت بسیار بزرگ سخت، ایشان تلقین میکند و شیطان را دور می کند.
* شفاعت ائمه با توجه به نماز ابوبصیر میگوید که بعد از وفات امام صادق (ع) به منزل ایشان برای تسلیت به اهل خانه رفتم. ایشان گفت که در فقدان امام (ع) گریه کردم. بعد امحمیده -که بسیار زن بزرگی است- فرمود که اگر در آخرین لحظات عمر حضرت صادق (ع) بودی، چیز عجیبی را مشاهده میکردی. ایشان ساعات آخر فرمودند همه خویشاوندان را جمع کن. همه کسانی که در دسترس بودند را جمع کردیم و بالا سر ایشان آوردیم. رو کرد به همه اینها نگاه کرد. البته در روایات دیگری دارد که حضرت مقدار زیادی به همه بخشش و مهربانی کردند. بعد یک عبارت فرمودند که مقصود ماست. «فنظر الیهم. ثم قال: ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة» شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمیرسد.
* توبه، بهترین شفیع است یک وقت کسی توبه میکند و از دنیا میرود، این بخشیده شده است. توبه کرد و بخشیده شده. میگویند توبه بهترین شفیع است. یعنی شفیعی است که دیگر ردخور ندارد. اما چه کسی میداند که کی از دنیا میرود. یک وقت مرگ ناگهانی پیش میآید. اگر ناگهانی از این دنیا رفته باشد، چه کار کند؟ این فرد راه نجات دارد. یکی شفاعت است. شفاعت به کسی که نمازش را سبک شمرده باشد، نمیرسد.
نباید اینگونه باشد که هر چه پیش میآید، من آن را بر نماز مقدم بدارم. برای جوانان مثال میزنم. مثلا مادر یک چایی آورد، شما نماز را کنار میگذارید و چایی میخورید. یا رفیقت وقت نماز تلفن زد، نیم ساعت با او میگویم و میخندیم و نماز نیم ساعت عقب میافتد. آقا نماز 5 دقیقه است. رفیقت زنگ زد بگو چند دقیقه دیگر من خودم به شما زنگ میزنم. لزومی هم ندارد بگویی چه کار میخواهم بکنم که او بگوید تقبل الله. نمازم را می خوانم و بعد تلفن میزنم. نماز را مقدم می دارم یا سبک میشمرم. اگر کسی نماز را سبک شمارد، از این شفاعت هم محروم میماند و راه نجات دوم هم ندارد.
* باید آتش را خودت خاموش کنی آدم یک گناه هم کرده باشد معلوم نیست خدا چه کار با او کند؟ من یک گوشه فرش آتش افروختم. آتش را تو خاموش میکنی یا آتش تو را. آتش را باید خاموش کنم. فرقی نمی کند آتش برای 20 سال پیش باشد چون آتش، آتش است و من را میسوزاند. من باید جبران کنم. برای دوست مسلمان مومن، امکان شفات است پس شفاعت را با حفظ نماز بگیرید.
* شب دهم مهمترین شب در دهه اول این شب مهمترین شب از شبهای این دهه است. به نظرم قبلا گفتم عزاداری اصلی در این دهه است. همه دوستان شاید این تجربه را داشته باشند که فردا شب حالمان مثل امشب نیست. بنده خودم بارها این تجربه را دارم. ما مثل هر روز آمدیم و هیچ کار خاصی نکردیم و تمام روز را در حال عزاداری بودیم ولی شب دهم یک چیز دیگر است. بنابراین این شب آخر است. ما تا وقتی که انشاالله زنده هستیم، امام حسین(ع) را فراموش نمیکنیم و در عزایش گریه میکنیم ولی این دهه مهمترین دوران عزاداری برای حضرت حسین(ع) است. امام کاظم این دهه را عزادار بود ولی روز عاشورا که میشد بالاترین درجه عزا برایشان بود.
عصر امروز، لشگر عمر سعد به سوی خیمه های امام حسین(ع) حرکت کرد. حضرت بیرون خیمه و سرش روی زانوهایش بود. لحظاتی خواب ایشان را فراگرفته بود که حضرت زینب صدای لشگر 30 هزار نفری که فرضا 10 هزار نفر سواره نظام هستند را شنید. ایشان مضطرب شد و به سرعت خودش را خدمت برادر رساند که اینها دارند حمله میکنند. امام(ع) دچار اضطراب نمیشوند. امیرالمومنین (ع) نیز میفرمود که اگر همه در مقابل من بایستند، من هراسی به دل راه نمیدهم.
امام حسین (ع) حضرت عباس (س) را فرستادند که ببیند آنها چه می گویند. حضرت به همراه چند نفر دیگر تشریف بردند و گفتند که چه میخواهید؟ آنها گفتند با یزید بیعت کنید و تحت فرمان بیایید. در کربلا البته علاوهای هم داریم. عبیدالله میگفت باید تحت فرمان من در بیائید و هر چه من بگویم شما باید بگوئید چشم. اینجابود که امام فرمود هیهات من الذله؛ این ذلت است و من زیر بار ذلت نمیروم. با یزید بیعت نمیکنم زیرا حکومتش مشروع نیست و بیعت کردن با یزید مسلمانی نیست و همه اسلام نابود میشود. زیر فرمان عبیدالله هم رفتن ننگ است. در خطبه روز عاشورا فرمود که من را بین شمشیر و مرگ مخیر کرده است. من زیر بار ذلت نمیروم.
لشگر دشمن گفتند ما برای این آمدیم. حضرت عباس (س)فرمود بایستید بروم خدمت برادرم و بپرسم چه باید بکنم؟ امام فرمود خدامیداند که من نماز، دعا، قرآن و ذکر خدا را دوست دارم و.. برو از اینها یک شب مهلت بگیر. ما فردا با همدیگر مقابله خواهیم کرد. ایشان برگشت و فرمود برادرم چنین فرمودند. آنها گفتند نمیپذیریم. بعضی از خودشان گفتند حتی اگر کافر هم بود و از ما مهلت میخواست، مهلت میدادیم. فردا هم امام (ع)حجت را تمام کرد و فرمود که پسر دختر پیغمبری روی این زمین غیر از من میشناسید؟ اگر شماها نمیدانید در میان شما کسانی هستند. بعد امام (ع)اسم هایی را بردند و گفتند بروید بپرسید که جدم درباره من و برادرم فرمود که حسن و حسین(ع)آقای جوانان اهل بهشتند. امام حسین (ع) و یارانشان شب آخر مشغول نماز، دعا، قرآن خواندن ومناجات شدند. [ شنبه 92/8/25 ] [ 12:11 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
فرزند منتظری: نامه 1/6 را امام به منتظری ننوشت؛ سید احمد خمینی نوشت!
تحریف نظرات و خاطرات حضرت امام (ره) که در ماههای اخیر توسط یک جریان سیاسی کلید خورده و با ماجرای نقل قول دروغ «مخالفت امام با شعار مرگ بر امریکا» به اوج خود رسید، ظاهرا باز هم در حال پیگیری است، به نحوی که در مراسم سالگرد فوت آیت الله منتظری فرزند وی تلاش کرد با ایراد تهمت به حاج احمد خمینی نامه مشهور 6/1 حضرت امام به آیت الله منتظری را جعلی معرفی کرده و تنظیم آنرا به یادگار مرحوم امام نسبت دهد.
مراسم چهارمین سالگرد درگذشت آیتالله حسین علی منتظری پنجشنبه 16 آبان از صبح تا شب در 3 جلسه و همزمان با سومین روز ماه محرم در حسینیه اعظم نجفآباد اصفهان برگزار شد. در این مراسم احمد منتظری فرزند آیتالله منتظری و حجتالاسلاموالمسلمین هادی قابل عضو جبهه مشارکت و برخی چهرههای نزدیک به فنته، به ایراد سخنرانی پرداختند و بغض و کینه نسبت به نظام اسلامی را در غالب مفاهیم دو پهلو و مقایسه با دیگر حکومت ها به نظام اسلامی نسبت دادند، اما در جلسه پرسش و پاسخ پا از این هم فراتر گذاشته شد و نامه تاریخی 6 /1/68 حضرت امام توسط فرزند آیت الله منتظری نیز زیر سوال رفت.
به گزارش خبرنگار ما نکته عجیب و تامل برانگیز حضور جمعی از مسولان این شهر همزمان با این سخنرانیها در مراسم مذکور بود. سخنرانی های این مراسم که سرشار از هجمه و حمله علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی بود بی حاشیه نیز نبود چرا که در قسمتی از این مراسم فرزند آیت الله منتظری به سوالات حاضران پاسخ گفت که یکی از سوالات و پاسخ آن با هجمه ها و تهمت های گسترده به حاج احمد خمینی (ره) فرزند مظلوم بنیان گذار انقلاب انجامید.
ماجراهای رخ داده در مراسم سالگرد منتظری در این مراسم یکی از حاضران از فرزند آیت الله منتظری پرسید: حاج آقا منتظری! خواهش کردهاند واضح و شفاف به این سوال پاسخ بدهید. شما به عنوان نزدیکترین فرد به فقیه عالیقدر آیا این که میگویند حضرت آقا رحمها... (آیت الله منتظری ) با قاطعیت میگفتند: نامه 06/1 صحت ندارد و به امام (خمینی – ره - ) منسوب نیست آیا واقعیت دارد؟ آیا خودشان قاطع میدانستند که این نامه از حضرت امام نیست؟ اگر میدانستند چرا نمیگفتند تا رفع شبهه گردد؟
احمد منتظری فرزند آیت الله منتظری در پاسخ به این سوال اظهار داشت: وقتی نامه 06/1 را آوردند، آن نامه را آقای انصاری کرمانی آورد، خب ایشان خیلی متعجب شد که چنین نامهای از چنین شخصیتی صادر شده است و نمیخواست که قبول کند که نویسنده آن مضامین استاد سابق ایشان، همرزم ایشان، دوست صادق ایشان (خیلی با هم غیر از استاد و شاگردی، این دو بزرگوار خودمانی بودند) و این متن را نمیخواست باور کند که ایشان نوشتهاند
وی گفت: به طور اتفاقی من چند روز قبل از این نامه، نامهای را دیده بودم که حاج آقای خمینی نوشته بود به دفتر تبلیغات قم و با این جمله شروع میشد که : امام فرمودند: جناب آقای فهیم کرمانی باید از تولیت مدرسه کرمانی ما برکنار شود و آقای کشمیری و یک کس دیگری (آقای جان ...) به جای آقای فهیم کرمانی باشند. امضا کرده بود احمد خمینی. این نامه را من برداشتم و وقتی کنار نامه 06/01 گذاشتم دیدم کاملاً خط آن یکی است یعنی آن دو نامه را یک نفر نوشته است و این را بردم خدمت آقا (آیت الله منتظری) و ایشان دید و تصدیق کرد که بله این دو نامه را یکی نوشته است
پسر آیت الله منتظری افزود: طبق آن قانونی که رهبر انقلاب (امام خمینی) نوشته بودند در وصیتنامه که در حیات من چیزهایی را به من نسبت میدهند و حتی در فوت من هم بیشتر نسبت میدهند و این نامهها در صورتی از من است که یا در صدا و سیما پخش شده باشد و یا با خط و امضای من باشد به تصدیق کارشناسان! که اخیراً من دیدهام گفته میشود که ما از دادگاه ویژه پرسیدیم که این خط امام هست؟ تایید کردهاند که بله با این که امام فرمودهاند تطبیق کارشناسان و نه تطبیق دادگاه ویژه روحانیت! و کارشناسانی که این دو خط را دیدهاند، خط شناسان همه تایید میکنند که این خط امام نیست و در زمان حیات ایشان هم از صدا و سیما پخش نشده و بنابراین نمیشود گفت که منتسب به ایشان است
احمد منتظری در ادامه ادعاهای خود اظهار داشت: این نامه را وقتی آیتالله منتظری جواب میدهند یعنی در تاریخ 07/01 جواب نامه را آقای منتظری مینویسند و در 08/01 آقای خمینی جواب میدهند که این نامه اخیر در صدا و سیما پخش میشود و این دو نامه هست که میشود استناد کرد طبق آن گفته وصیتنامه ایشان که اینها از امام صادر شده است و از آقای منتظری صادی شده ولی نامه 6/01 چون خط حاج احمد آقا است به تصدیق کارشناسان من حاضرم هر کارشناسی میگوید بیاید و با هم بررسی میکنیم، این را تایید نمیکند که از امام باشد و میگویند خط حاج احمد آقا است و دادگاه ویژه روحانیت هر وظیفهای دارد کارشناس خط نیست، هر کاری میکنند حالا یا به جا یا نابهجا. ولی مسلم این است تطبیق خط کار او نیست و کارشناس خط نیست.
تناقض سخنان فرزند منتظری با خاطرات پدر هرچند خدشه به نامه تاریخی 6/1/68 فرزند آیت الله منتظری به دلیل محتوای روشنگرانه و محکم آن، دور از انتظار نیست، اما ظاهرا فرزند آیت الله منتظری حتی به خود زحمت نداده تا نظر پدرش را در این زمینه جویا شود، چنانکه آیت الله منتظری پس از ماجرای نامه 6/1 اظهار داشت: «در این دو سه ماه آخر، چه مسایلی پیش آمده بود و چه گزارشهایی به ایشان داده بودند که ذهن امام را ملکوک کرده و ایشان را عصبانی کرده بود و زمینه شد برای نامه 6/1/68، من نمیدانم.»
این سخن و همچنین موضعگیریهای خود آیت الله منتظری در دوران حیات امام، به روشنی نشان میدهد که وی لااقل در دوران باقی مانده از عمر امام، تردیدی در این که نامه 6/1 از امام بوده، نداشته است؛ لیکن به تدریج، تشکیکهای دیگران از یک سو و ضربههای روحیای که از ناحیه این نامه به ایشان وارد شده از سوی دیگر، سبب شده که در انتساب نامه شک کند و بگوید: «به هیچ وجه نمیتوانم قاطعانه بگویم که این نامه از ایشان (امام) است» یا در جای دیگر بگوید: «ما در این که دست خط این نامه –و همچنین برخی از نامههایی که این اواخر، به نام امام منتشر شد- از امام باشد تردید داریم.» در تحلیل دیگری نظرشان این است که: «بر فرض این نامه را امام، شخصا نوشته باشند، یقینا گزارشهای غلط و خلاف واقع، از ناحیه افراد خاص در صدور آن، موثر بوده است.»
آیا محتوای و ماهیت نامه مشکل دارد؟ آیت الله منتظری در بخشهایی از خاطرات خود، علاوه بر تشکیک در این که نامه 6/1 دست نوشته امام(ره) باشد، به نقد متن و محتوای آن پرداخته است. وی در قسمتی از این خاطرات گفته است: «... متن آن هم با واقعیات، جور درنمیآید و مضطرب است.»
و در جای دیگر گفته: «واقع امر، این است که با توجه به شناختی که من از مرحوم امام دارم و سالهای زیاد، با ایشان معاشر بودهام با هیچ وجه نمیتوانم قاطعانه بگویم که این نامه از ایشان است. من سالها با ایشان محشور بودهام و ایشان فردی با تقوا و عارف بودند و در این گونه مسایل، احتیاط میکردند و حاضر نبودند به کسی ظلم شود...».
در بخش دیگر نیز در تحلیل مفصلتری آورده است: «امامی را که چهل سال بود من میشناختم و با او معاشر بودم، کسی نبود که به خود اجازه دهد مسلمانی را علنا تهمت زند، و با خدا همکاری نموده، حکم قعر جهنم برای افراد صادر نماید و تهمتهای ناروا و شاخداری را، که دیگران برای اغراض سیاسی خود به هم میبافند، بازگو نماید. لحن نامه به قدری تند و مشتمل بر خلاف واقع بود که با آن تقوا و روحیه عارفانهای که چهل سال بود ما از ایشان شناخته بودیم، هیچ گونه تناسب نداشت. در این نامه، به من نوشته شده: «در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید»! در حالی که اولا، ایشان در بحث نماز جمعه از تحریرالوسیله، مساله 9، نوشتهاند: «فمن تو هم ان الدین منفک عن السیاسه فهو جاهل لم یعرف الاسلام و لاالسیاسه؛ هر کس توهم کند که دین از سیاست جداست، او جاهل است و نه اسلام را شناخته و نه سیاست را.» بنا بر این، اگر ایشان به کسی بنویسد در سیاست دخالت نکن، بدین معناست که به کسی بگوید دین نداشته باش. چهار تا بچه ساکن یک مدرسه در قم، با یک نام عوضی که روی آنان گذاشتهاند، حق دارند در سیاست دخالت کنند و حوزه علمیه قم را ، با عظمتی که داشت، بازیچه سیاستهای غلط خود قرار دهند و من، که چهل سال است در متن سیاست هستم، با همه سوابق مبارزاتی که دارم، حق ندارم در سیاست دخالت کنم. ثانیا، مگر ایشان چهل و هشت ساعت بعد از نامه 6/1/68 در نامه 8/1/ که به نام ایشان از رسانهها پخش شد، ننوشتند: همه میدانند که شما حاصل عمر من بودهاید و من به شما شدیدا علاقهمندم... شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظریات شما استفاده کنند؟ آیا مقصود ایشان این بوده که نظام در شکیات و سهویات نماز از من استفاده کند؟ یا این که به مناسبت حکم و موضوع، به دست میآید که مقصود استفاده نظام در مسایل مربوط به سیاست داخلی و خارجی کشور و مطابقت آنها با موازین اسلامی میباشد.
و ثالثا، من یک فرد عامی نیستم که بخواهم از ایشان تقلید کنم. الحمدالله از نظر معلومات به حدی رسیدهام که نخواهم تقلید کنم، و خود آن مرحوم با وجود فقها و مراجع بزرگ تقلید، مرا «فقیه عالی قدر» خطاب کردند، و تقلید بر شخص مجتهد عالم به وظیفه خود، حرام است. این مسالهای است که هر کس بویی از علم و فقاهت به مشامش رسیده باشد، آن را میداند».
قطعی بودن صدور نامه 6/1/68 از امام(ره) دلایل فراوانی وجود دارد که ثابت میکند نامه یاد شده، قطعا از امام(ره) صادر گردیده و تشکیک آقای منتظری و هوادارانش در این باره ارزشی ندارد. اینک به برخی از این دلایل اشاره میکنیم
خاطره آیت الله مشکینی از ماجرای نامه پس از صدور نامه مذکور، آقایان خامنهای، مشکینی، هاشمی و امینی برای پیشگیری از ارسال و حداقل، عدم انتشار آن، خدمت امام رسیدهاند و امام، به رغم اصرار آنها، با ارسال نشدن نامه موافقت نکردند. تنها موافقت کردند که موقتا منتشر نشود. در واقع، پس از تمکین آقای منتظری از دستور امام و اعلام کنارهگیری از قائم مقامی رهبری، امام، دستور میدهند نامه یاد شده منتشر نشود. گفتنی است که سه نفر از حاضران در آن جلسه، در پاسخ به درخواست حجه الاسلام و المسلمین آقای سید حسن خمینی، گزارش ملاقات یاد شده را نوشتهاند و متن آن موجود است. از جمله آیت الله مشکینی که در پاسخ خود، ضمن اشاره به جلسه یاد شده، نوشته است: «... صحبت در اطراف انتشار و عدم انتشار نامه مزبور بود و از معظم له درخواست عدم انتشار یا تخفیف مفاد آن میشد، و اگر کسی در آن حال، سخنان ایشان را درباره آقای منتظری میشنید، نه فقط یقین میکرد نامه، نامه ایشان است، بلکه یقین میکرد که ایشان در نوشتن نامه، ارفاق نموده و رعایت برخی مصالح را کرده است... به هر حال، بنده میدانم و شهادت میدهم که نامه فوق الذکر، نامه معظم له و مطالب آن، منظور ایشان بوده».
چرا امام تکذیب نکردند ؟! موضوع برکناری آقای منتظری از رهبری، بزرگترین حادثه سیاسی و یا یکی از بزرگترین حوادث سیاسی تاریخ انقلاب اسلامی است. آیا میتوان باور کرد که چنین حادثه عظیمی در برابر دیدگان امام، مستند به یک نامه مجعول شود و ایشان سکوت نماید؟!
اگر آن گونه که آقای منتظری احتمال داده، نامه یاد شده از امام نبوده، چرا وقتی آقای منتظری، در پاسخ آن به ایشان نوشت که: «مرقومه شریفه مورخ 6/1/68 واصل شد...» و این نامه از رسانهها پخش گردید، امام اعلام نکرد که نامه مذکور را من ننوشتهام؟
چگونه آیت الله منتظری خود را ملزم به دستورات امام در نامه دانست ؟ فقیه باهوشی مانند آقای منتظری، که خود اعتراف میکند نامه 7/1/68 را در پاسخ به نامه 6/1/68 امام و با فکر خود نوشته و نه با املا و اصرار آقایان نوری و دری، چرا همان وقت، متوجه نشد که متن نامه منتسب به امام، مضطرب است و اضطراب آن، حاکی از آن است که امام، آن را ننوشته؟ بلکه به امام نوشت که: «مرقومه شریفه مورخ 6/1/68 واصل شد...»
چگونه آقای منتظری وقتی که نام 6/1/68 را ملاحظه کرد، نفهمید که این نامه، امام را همکار خدا قلمداد کرده و بر پایه تهمتهای ناروا و شاخدار، حکم قعر جهنم را برای او صادر کرده است و به همین جهت، باید در صدور آن از امام، تشکیک کرد، و لااقل، در پاسخ آن نباید نوشت: «ضمن تشکر از ارشادات و راهنمایی حضرت عالی... خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرت عالی میدانم؛ زیرا بقا و ثبات نظام اسلامی، مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است»؟
آیا فقیهی مانند آقای منتظری، وقتی در آن نامه ملاحظه کرد که: «در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید»، نمیدانست که این سخن بدین معناست که امام به کسی بگوید «دین نداشته باش؟!»
آیا آقای منتظری، آن وقت، یادش نبود که وی یک «فرد عامی نیست که بخواهد از امام تقلید کند»، «شرعا نظر ایشان را بر نظر خود مقدم میداند» که در پاسخ نامه امام صریحا اعلام مینماید: «خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرت عالی میدانم...؟!» اما پس از گذشتن چند سال از این ماجرا، هنگام بازگو کردن خاطرات تلخ آن دوران، متوجه این نکته فقهی میشود که نامه 6/1/68 مبنای فقهی ندارد، و لذا باید درانتساب آن به امام، تشکیک کرد؟!
نهی امام به دلیل عدم صلاحیت منتظری بود استدلال آقای منتظری به فتوای امام در مورد جدا نبودن دین از سیاست برای زیر سوال بردن نهی امام از دخالت وی در امور سیاسی صحیح نیست، زیرا تلازم دین و سیاست به این معنا نیست که هر کس هر چند صلاحیت لازم را هم نداشته باشد میتواند در امور سیاسی مربوط به سرنوشت جامعه اسلامی دخالت کند و امام وی را به دلیل عدم صلاحیت، از دخالت در امور سیاسی نهی فرموده است.
وقتی امام از آینده منتظری نیز خبر می دهد ! آیا سخنان بی اساس و متناقض آقای منتظری، در کتاب خاطراتش که بیتردید، ضربه به نظام اسلامی است- مصداق این فرمایش امام در نامه 6/1/68 نیست که ضمن رد کردن ادعای آقای منتظری در مقدم داشتن نظر امام بر نظر خود، خطاب به آقای منتظری، صریحا پیشگویی میفرماید که: «شما مشغول به نوشتن چیزهایی میشوید که آخرتتان را خرابتر میکند»؟
خاطره ای از سید حسن خمینی در مورد ماجرای منتظری بنا بر این گزارش آیت الله ری شهری در کتاب "سنجه انصاف" خود که به بررسی وقایع مروبط به برکناری آیت الله منتظری پرداخته است در قسمتی از این کتاب به ماجرای قرائت نامه آیت الله منتظری خطاب به امام اشاره می کند و می نویسد که سید حسن خمینی از نوادگان امام نقل کرده است موقعی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی متن نامه را در اخبار ساعت 14 پخش کرد سید حسن خمینی نزد امام بود و کسی نیز در منزل نبوده و زمانی که امام خبر را شنیدن سه بار فرمودند : " خدا لعنت کند مهدی هاشمی را"
به نظر می رسد جریان تحریف خاطرات و نظرات امام که به تازگی شروع شده و با ماجرای نقل خاطره دروغ مخالفت امام با حذف شعار مرگ بر امریکا، به اوج رسید، واکنش جدی موسسه تنظیم و نشر و همه دلسوزان حضرت امام را می طلبد تا واضحات تاریخی، اینچنین در مجامع عمومی از سوی مخالفان حضرت امام ترویج و پیگیری نشود. منبع: رجا [ جمعه 92/8/24 ] [ 7:8 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
افراد بسیاری در واقعه عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. گروهی عاشقانه از حریم ولایت دفاع کردند و دسته دیگر، سرنوشتی ذلتبار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.
به گزارش « تیتریک »؛دهم محرم سال 61 هجری، حادثه عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیهالسلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمهتمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.
افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.
اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلتبار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.
با استناد به دانشنامه 14 جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلیترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه شده است که در جدول زیر ارائه میشود:
[ جمعه 92/8/24 ] [ 1:58 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |