یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران گفت: تمام حوادث به وجود آمده در تاریخ نظام الهی ایران درسی برای ولایتمداری است.
![]()
به گزارش«تیتریک»؛به نقل از روابط عمومی سپاه امام حسن مجتبی (ع) استان البرز،آیتالله علی سعیدی در همایش ائمه جمعه و جماعات مساجد استان البرز اظهار داشت: حوادثی که برای ما در طول تاریخ موجودیت نظام الهی اسلام در ایران به وجود آمد درسی بزرگ برای تبعیت از ولی امر است. وی افزود: در جامعه ما اصولی ثابت تحت عنوان استراتژی و اموری متغیر تحت عنوان تاکتیک وجود دارد که ولی امر یک حاکمیت اسلامی شیوههای عملیاتی تاکتیکها را بر مبنی اصول ثابت تعیین میکند. این مسئول تصریح کرد: با توجه به این تاکتیکها و استراتژیها است که کلید واژههای حرکت در مسیر به ما داده میشود، مهم این است که با قصد قربت حرکت کنیم و در این راه از ولی امر خود تبعیت محض داشته باشیم؛ در غیراینصورت نتیجه منفی خواهیم گرفت. نماینده ولی فقیه سپاه پاسداران در ادامه گفت: تفاوت بین استراتژی و تاکتیک در رفتار امام و ولی یک جامعه اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است که در تاریخ زندگی ائمه نیز به خوبی معلوم و در نوع رفتار امام راحل (ره) نیز مشهود و قابل تأمل بود، به نحوی که زمانی رفتارشان مبنی بر اصل جنگ جنگ تا پیروزی و زمانی نیز نوشیدن جام تلخ زهر پذیرش قطعنامه بود. آیتالله سعیدی با بیان اینکه تحلیل اینگونه مباحث در حوادث گوناگون در طول عمر انقلاب راه را برای ما روشن میکند، متذکر شد: همچنان که در حرکت خود از اول انقلاب شاهد فراز و نشیبها و اتفاقات گوناگون بودیم و هستیم و خواهیم بود، اکنون نیز آینده نگری توأم با دارا بودن بصیرت به ما کمک خواهد کرد تا پاسداری از انقلاب را در هر مقطعی به خوبی انجام دهیم. وی در ادامه سخنان خود بسیجیان را بازوان پرتوان نظام دانست و گفت: در وجود بسیجی خشمی مقدس وجود دارد که نباید بگذاریم مورد سوءاستفاده معاندان نظام قرار گیرد و بسیجی را معاندانه به عنوان یک نیروی تندرو معرفی کنند. نماینده ولی فقیه سپاه پاسداران تصریح کرد: آرمانگرایی بسیج برای نظام جمهوری اسلامی یک اصل ارزشمند است، اما نباید به نحوی برداشت شود که بسیج را به عنوان یک نیروی تند رو معرفی کرده و بهانه بدست دشمنان نظام و انقلاب دهد تا از این مطلب بهرهبرداری منفی بنمایند. آیتالله سعیدی ادامه داد: رفتار بسیجی و تفکرات ارزشمندی که دارد باید با آرمانگرایی توأم با واقعیات تلفیق شود تا موجب به بار آوردن هزینه برای نظام توسط دشمنان نشود. وی، تبیین این مسئله را وظیفه مبلغین و ائمه جمعه و جماعات دانست و گفت: روحانیون وظیفه دارند تلفیق آرمانگرایی و واقعیات را در جامعه تبیین کرده و آموزش دهند. نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پایان اظهار داشت: ما قدر زحمات بسیج و اثرات خوب فعالیتهای بدون چشمداشتش را در سطح جامعه میدانیم و این بخش مخلص جامعه به عنوان بازوان پرتوان نظام پشتوانهای عظیم برای ملت است.
[ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 2:58 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
به مناسبت گرامیداشت سالروز آتشبس رسمی جنگ میان ایران و عراق، گردهمایی بزرگ رزمندگان شهرستان بروجن با حضور محسن رضایی برگزار شد.
![]() او با بیان اینکه تجلیل از مقام رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در کشور مورد غفلت واقع شده است، افزود: در هر کشوری رزمندگان و سربازان آن کشور از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردارند و کشور ما که یک کشور اسلامی است و ارزشهای والایی در این رابطه دارد، ضروری است تا این برنامهها با گستردگی بیشتری برگزار شود. رضایی با بیان اینکه رزمندگان چشمههای فیاض تولید معنویت در کشور هستند، گفت: این در حالی است که این بزرگمردان در حاشیه قرار گرفتهاند و آنطور که شایسته است مورد توجه واقع نشدهاند. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه دفاع مقدس نیاز به خاطرهسازی ندارد، تصریح کرد: جنگ مملو از خاطرات بزرگی است و بازگو کردن این خاطرات کافی است تا اعجابهای بسیاری را به وجود آورد. رضایی بر ضرورت گرامیداشت مقام و جایگاه رزمندگان در جامعه تاکید کرد و افزود: شما رزمندگان باید قدر خود را بدانید و دیگران هم باید قدر شما را آنطور که شایسته است، بدانند. او با بیان اینکه تداوم راه شهدا کار دشواری است، تصریح کرد: امروز در جنگ اقتصادی با دشمن قرار داریم و همانطور که در دوران جنگ با نبرد خود بر دشمن غلبه کردیم، امروز نیز با جهاد اقتصادی باید توطئههای دشمن را خنثی کنیم. رضایی افزود: تحریمهای اقتصادی را در مشت رزمندگان کشور آب کرده و پیروزی دیگری را برای کشور به ثمر میرسانیم. دبیر مجمع تشخصی مصلحت نظام با بیان اینکه ایران اسلامی امروز به یک قدرت بازدارنده تبدیل شده است، اظهار کرد: این قدرت بهدستآمده ناشی از سختیهای دوران دفاع مقدس است و از دل جنگ بیرون آمده است. منبع: ایسنا [ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 2:57 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان متن یکی از سخنرانیهایش در شورای امنیت را که در دوران نمایندگی در سازمان ملل متحد ایراد کرده بود را در صفحه فیس بوک خود قرار داده است.
گروه سیاسی« تیتریک »؛این سخنرانی ظریف که قبل از رایگیری برای تصویب قطعنامه علیه ایران تنظیم شده است و به موضوعات مربوط به این قطعنامه اشاره دارد، در نشست 9 مرداد 1385 شورای امنیت ارائه شد.
سفیر وقت ایران در سازمان ملل در این سخنرانی از رییس شورای امنیت انتقاد میکند که" این نشانه میزان شفافیت و انصاف است که شورای امنیت تاکنون یک بیانیه رییس و یک قطعنامه در مورد یک کشور صادر کرده است، بدون آن که حتی اجازه صحبت به آن کشور در شورا داده شود."
متن کامل سخنرانی سفیر و نماینده دائم وقت ایران در سازمان ملل متحد در نشست شورای امنیت بدین شرح است:
«آقای رییس، در نامه مورخ 6 مرداد 1385 خود به جنابعالی، از شما درخواست کرده بودم که اجازه داده شود قبل از رایگیری صحبت کنم تا شورا برای اولین بار از نظرات کشور ذیربط - ایران - قبل از تصمیمگیری مطلع شود. به خاطر دارید که درخواست قبلی من برای صحبت در شورا به هنگام تصویب بیانیه رییس مورخ 9 فروردین نیز مورد قبول قرار نگرفته بود. به واقع این نشانه میزان شفافیت و انصاف است که شورای امنیت تاکنون یک بیانیه رییس و یک قطعنامه در مورد یک کشور صادر کرده است، بدون آن که حتی اجازه صحبت به آن کشور در شورا داده شود. به هر حال صحبتی را که قبل از رایگیری تهیه شده بود فقط برای ثبت در اسناد ارائه خواهم داد. اما پیش از آن مایلم مراتب قدردانی عمیق خود را به کشور همسایه قطر به خاطر رای منفیاش به قطعنامه که مبتنی بر موضع اصولی آن کشور و نیز نگرانی آنها برای ثبات در منطقه است ابراز دارم. آقای رییس: این نخستین باری نیست که تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای اتکا به تواناییهای خویش و پیشرفت در حوزه فنآوری با مقاومت شدید و فشارهای هماهنگ برخی از اعضای دائمی شورای امنیت مواجه میشود. در واقع ایران معاصر همواره در معرض بیعدالتیها و برخوردهای مغرضانه متعددی از سوی این قدرتها قرار داشته است. مبارزه مردم ایران برای ملی کردن صنعت نفت در پیشنویس قطعنامهای که توسط انگلیس و با پشتیبانی آمریکا و فرانسه در 12 اکتبر 1951 در دستور کار شورای امنیت قرار گرفت، به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی مطرح شد. طرح چنین پیشنویس قطعنامهای در شورای امنیت پیش درآمد سازماندهی کودتایی توسط انگلیس و آمریکا در تلاشی به مراتب آشکارتر برای دستیابی به همان منافع کوته بینانهشان بود. این کودتا که دیگر نمیتوانستند آن را در پوشش زبان منشور ملل متحد و یا توجیهاتهای دیپلماتیک پنهان کنند، حکومت سرکوبگر خودکامه را به قدرت بازگرداند. با این حال مردم ایران در تلاش خود برای ملی کردن صنعت نفت توفیق یافتند و از این طریق پیشگام جنبش شجاعانهای در جهان در حال توسعه شدند که خواستار دستیابی به حق لاینفک خود برای اعمال حاکمیت بر منابع ملی خویش بود. در گذشته نزدیکتری تجاوز صدام حسین علیه جمهوری اسلامی ایران در 31 شهریور 1359 و پیشرفت سریع آن در اشغال سه هزار کیلومتر مربع از سرزمینهای ایران آنقدر موجب نگرانی همین اعضای دائم نشد که آن را تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی قلمداد کنند یا حتی یک درخواست معمولی برای آتشبس و عقبنشینی به عمل آورند. نمیدانم آیا میشود با توجه به حوادث روزهای اخیر گفت که این یک درخواست معمولی است. حتی آنها لازم ندیدند که تا هفت روز سخت پس از تجاوز صدام قطعنامهای در مورد آن صادر کنند. با این امید که محاسبه به شدت نادرست آنها مبنی بر این که صدام حسین میتواند در ظرف یک هفته به جمهوری اسلامی خاتمه دهد، تحقق یابد. آیا چنین نحوه برخوردی در این روزها آشنا به چشم نمیآید؟! همچنین آنها تا دو سال ضرورتی برای درخواست عقبنشینی نیروهای اشغالگر ندیدند، اولین قطعنامه شورای امنیت مبنی بر درخواست عقبنشینی در ژوئیه 1982 صادر شد، پس از آن که مردم ایران پیش از این به تنهایی و با وجود همه مشکلات سرزمین خویش را از اشغال متجاوزان آزاد کردند. این شورا همچنین برای سالیان متمادی و با وجود انبوه شواهد و مدارک و گزارشهای سازمان ملل متحد اجازه نیافت تا اقدامی در مورد به کارگیری سلاحهای شیمیایی توسط دیکتاتور عراق بر علیه نظامیان و حتی غیرنظامیان ایرانی انجام دهد چرا که به گفته یک مسوول سابق اطلاعات نظامی آمریکا، «پنتاگون چندان نگران استفاده عراق از سلاح شیمیایی نبود، این تنها روش دیگری برای کشتن مردم بود.» تنها روش دیگری! امروز حدود بیست سال پس از آن دهها هزار ایرانی در اثر آن «تنها روش دیگر» رنج میبرند و به شهادت میرسند. طی همین چند هفته اخیر، شورای امنیت از انجام هر اقدامی جهت متوقف کردن تجاوز گسترده رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و لبنان و بحران انسانی وحشتناک ناشی از آن منع شده است. عبارات دیپلماتیک ناتوان از توصیف شیوهای است که جنایت قتل عام در قانا در جلسه روز گذشته شورای امنیت مورد توجه قرار گرفت. همچنین با وجود عادت سیریناپذیر این رژیم متجاوز به انجام تجاوز و کشتار، امکان هر اقدامی هر چند کوچک نیز از این شورا برای پرداختن به زرادخانه هستهای چنین رژیمی سلب شده است. علاوه بر آن، شورای امنیت از هرگونه عکسالعمل در مقابل تهدیدهای روزانه توسل به زور علیه ایران و حتی تهدید به استفاده از سلاح هستهیی که در بالاترین سطح توسط آمریکا، انگلیس و رژیم قانونشکن صهیونیستی مطرح میشود منع شده است. تهدیداتی که خود نقض صریح بند 4 از ماده 2 منشور ملل متحد به شمار میرود. از سوی دیگر، طی چند سال اخیر، چند قدرت بزرگ از هیچ تلاشی برای استفاده از تهدید به توسل به شورای امنیت یا تبدیل آن به ابزاری برای بازداشتن ایران از اعمال حق لاینفکاش در زمینه فنآوری هستهیی برای مقاصد صلحآمیز که به صراحت در معاهده منع اشاعه سلاحهای اتمی به رسمیت شناخته شده، فروگذار نکردهاند. قصد آمریکا مبنی بر استفاده از شورا تنها به عنوان ابزاری برای نیل به این مقصود و حتی برخی مقاصد خطرناکتر دیگر به نحوی صریح از سوی نماینده دائم این کشور در سازمان ملل در جریان یک سخنرانی در نشست «کمیته امور عمومی آمریکا اسراییل» در 5 مارس گذشته ابراز شد. وی در این رابطه گفت: حیاتی است که ما از شورا برای کمک به بسیج افکار عمومی بینالمللی استفاده کنیم اما اطمینان داشته باشید که ما به شورای امنیت به عنوان تنها ابزار در جعبه ابزارمان برای برخورد با این مساله تکیه نمیکنیم. آقای رییس، مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران مصمم به اعمال حق لاینفک خود در زمینه فنآوری هستهیی برای مصارف صلحآمیز و توسعه دستاوردهای خویش در جنبههای مختلف مسالمتآمیز این فنآوری هستند. در عین حال ایران به عنوان تنها قربانی استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در تاریخ معاصر، تولید و استفاده از این سلاحهای غیرانسانی را هم از نظر عقیدتی و هم از حیث راهبردی مردود میداند. رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران یک حکم مذهبی قاطع علیه تولید، نگهداری و کاربرد سلاح هستهیی صادر کردهاند. ایران همچنین همواره به روشنی تاکید کرده است که سلاحهای هستهیی جایی در دکترین نظامیاش ندارد. ریاستجمهوری اسلامی ایران در سخنرانی خود در مجمع عمومی ملل متحد در شهریور گذشته، مردود بودن «حرکت به سمت تسلیحات هستهیی بر اساس مبانی دینی» و ضرورت «احیای معاهده منع اشاعه» را مورد تاکید قرار دادند و خاطرنشان ساختند که «ادامه تعامل و مراوده دقیق فنی و حقوقی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی محور سیاست هستهیی جمهوری اسلامی ایران است.» جهت زدودن هر نوع ابهام، جمهوری اسلامی ایران اجازه داد تا آژانس اقدام به انجام مجموعه بازرسیهایی کند که میتوان آن را قویترین بازرسی که تاکنون از سوی آژانس در یک کشور عضو انجام شده، دانست. این بازرسیها شامل 2000 نفر روز بازرسی در طول سه سال گذشته، امضای پروتکل الحاقی در 18 دسامبر 2003 و اجرای بلافاصله آن تا 6 فوریه 2006، ارائه بیش از 1000 صفحه اظهارنامه بر اساس پروتکل الحاقی، اعطای مجوز برای انجام 53 مورد دسترسی تکمیلی به محلهای متفاوت در سراسر کشور و دادن امکان به بازرسان برای تحقیق در مورد اتهامات بیاساس از طریق دسترسی بیسابقه به برخی مراکز نظامی میشود. در نتیجه، تمام گزارشهای آژانس از نوامبر 2003 حاکی از ماهیت صلحآمیز برنامه هستهیی ایران بوده است. در نوامبر 2003 یعنی همزمان با انتشار گزارشهای جنجالی رسانهیی در مورد آن چه که 18 سال مخفی کاری ایران خوانده میشد، آژانس تایید کرد که «تا این تاریخ نشانهای حاکی از این که مواد و فعالیتهای هستهیی قبلا اعلام نشده ایران ... ارتباطی به یک برنامه هستهیی تسلیحاتی داشته باشد به دست نیامده است.» همه ما به یاد میآوریم که معاون وقت وزیر خارجه آمریکا چگونه به این نتیجهگیری واکنش نشان داد. نتیجهگیریهای مشابهی نیز در گزارشهای آژانس تا همین اواخر میتوان یافت. از جمله در گزارش آژانس در فوریه 2006 تصریح شده که «همانطور که در نوامبر 2004 و مجددا در سپتامبر 2005 به شورای حکام گفته شد، کلیه موارد اعلام شده در ایران مورد حسابرسی قرار گرفته است.» در بند 53 همین گزارش بار دیگر تاکید شده که آژانس «هیچ موردی که حاکی از انحراف مواد هستهیی به سوی سلاحهای هستهیی یا دیگر وسایل انفجاری هستهیی باشد، مشاهده نکرده است». جنجال زیادی از جمله در قطعنامه پیشنهادی امروز در مورد مطلب مطروحه از سوی آژانس راجع به این که آژانس هنوز در موقعیتی نیست که بتواند «نتیجه بگیرد که مواد و فعالیتهای هستهیی اعلام نشدهای در ایران وجود ندارد» ایجاد شده است. اما بانیان قطعنامه اذعان مکرر مدیرکل آژانس را مبنی بر این که «روند نیل به چنین نتیجهای روندی وقتگیر است» به راحتی نادیده میگیرند. آنها همچنین الحاقیه گزارش اجرای پادمانها مورخ ژوئن 2006 را که حکایت از قرار داشتن 45 کشور دیگر از جمله 14 کشور اروپایی و چند کشور عضو این شورا در وضعیتی مشابه ایران دارد، نادیده میگیرند. باید اضافه کنم که از سه کشور بانی قطعنامه امروز، دو کشور آشکارا با برخورداری از امتیاز ویژه خود مصون از هر تحقیق و بازرسی هستند و کشور سوم در این دستهبندی در کنار ایران قرار دارد. آقای رییس، برنامه صلحآمیز هستهیی ایران هیچ تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی نیست و در نتیجه، مطرح شدن این موضوع در شورای امنیت خالی از وجه و عاری از هرگونه مبنای حقوقی و یا فایده عملی است. طرح این موضوع در شورا برخلاف آنچه تبلیغ میشود انعکاس نگرانیهای بینالمللی نیست. بلکه به عکس، نحوه برخورد بانیان قطعنامه به معنی نادیده گرفتن موضع اعلام شده اکثریت قاطع جامعه بینالمللی است که به وضوح در بیانیههای اخیر وزرای خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی و بعضا در نتیجهگیریهای رییس شورای حکام آژانس در ژوئن 2006 انعکاس یافته است. سازمان کنفرانس اسلامی با 57 عضو، در آخرین نشست خود در سطح وزرا در باکو، بر «اعتقاد راسخ خود مبنی بر اینکه تنها راهحل موضوع هستهای ایران، بازگشت بدون پیش شرط به مذاکرات است» تاکید نمود. همچنین از آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای حل مسالمتآمیز کلیه موضوعات باقیمانده استقبال کرد. تایید کرد که هرگونه تلاشی با هدف محدود کردن استفادههای صلحآمیز از انرژی هستهیی بر توسعه پایدار کشورهای در حال توسعه تاثیر خواهد داشت. هرگونه تبعیض و برخورد دوگانه در ارتباط با استفادههای صلحآمیز از انرژی هستهیی را رد کرد و نسبت به هرگونه عواقب ناخواسته حاصل از تهدیدها و فشارها بر ایران توسط برخی محافل برای صلح و امنیت منطقه و خارج از آن با هدف واداشتن آن کشور به صرفنظر کردن از حق لاینفکاش در زمینه توسعه انرژی هستهیی برای مقاصد صلحآمیز ابراز نگرانی کرد. جنبش غیرمتعهدها که در برگیرنده اکثریت قاطع اعضای سازمان ملل است، در بیانیه وزرایش در پوتراجایا تاکید کرد «که فعالیتهای آژانس بهخصوص روند راستیآزمایی در آن نباید هدف فشارها یا دخالتهای نابهجا که میتواند کارآیی و اعتبار آژانس را خدشهدار کند قرار گیرد.» در این بیانیه تصریح شد که «هیچ چیزی نباید به گونهای تفسیر شود که مانع یا محدود کننده حق کشورها جهت توسعه انرژی هستهیی برای مقاصد صلحآمیز باشد.» در بیانیه مزبور همچنین تاکید شده است که «انتخابهای کشورها و تصمیمات آنها در حوزه استفادههای صلحآمیز از فنآوری هستهیی و سیاستهای مربوط به چرخه سوخت باید مورد احترام قرار گیرد.» اما سه کشور اروپایی، با ادعای نمایندگی از سوی همین جامعه بینالمللی، در بسته به اصطلاح مشوقهای خود در اوت گذشته از ایران خواستند که «تعهدی الزامآور برای پیگیری نکردن فعالیتهای چرخه سوخت تقبل کند». مرور اجمالی سیر وقایع از اوت گذشته تاکنون روشن میکند که رد آن خواسته غیرقانونی و نابهجا توسط جمهوری اسلامی ایران تنها دلیل تحمیل قطعنامه و بیانیههای به شورای حکام و شورای امنیت بوده و هست. اقدام پیشنهادی امروز شورای امنیت که تجلی همان تلاشها به منظور الزامآور کردن تعلیق غنیسازی اورانیوم است، ناقض اصول بنیادین حقوق بینالملل، معاهده منع گسترش سلاحهای هستهیی و قطعنامههای شورای حکام آژانس است. این اقدام همچنین در تضاد با نظرات اکثر اعضای سازمان ملل، که شورای امنیت ملزم به نمایندگی آنهاست، محسوب میشود. شورای حکام آژانس، طی قطعنامهای در نوامبر 2004 که توسط همین سه کشور اروپایی تدوین شده بود، اعلام کرد که تعلیق «یک اقدام دواطلبانه، از نظر حقوقی غیرالزامآور و معطوف به ایجاد اعتماد است» این موضع در نتیجهگیریهای رییس شورای حکام آژانس مورخ 15 ژوئن 2006 نیز تکرار شده است. جنبش غیرمتعهدها، در بیانیه اخیر وزیران که قبلا به آن اشاره شد، تاکید کرد که «تمایزی بنیادین بین تعهدات حقوقی کشورها در برابر موافقتنامههای پادمانی و هرگونه اقدامی که بهطور دواطلبانه و با هدف ایجاد اعتماد برای حل مسائل دشوار انجام میشود، وجود دارد.» جنبش در این بیانیه ابراز عقیده کرده «که این تعهدات داوطلبانه، تعهدات حقوقی پادمانی محسوب نمیشوند.» آقای رییس همانطور که در قطعنامه پیشنهادی هم ذکر شده، شورای امنیت تنها به این دلیل برای دست زدن به اقدام تحت فشار قرار گرفت که ایران بعد از بیش از دو سال مذاکره تصمیم گرفت تا از طریق بازگشایی بخشی از تاسیساتش که کاملا تحت پادمان قرار دارد و خاتمه دادن به تعلیق داوطلبانه، نسبت به اعمال مجدد حق لاینفکاش در حوزه فنآوری هستهیی برای مصارف صلح آمیز اقدام کند. حق ایران برای غنیسازی اورانیوم در پیمان منع اشاعه سلاحهای هستهیی مورد شناسایی قرار گرفته است و رعایت حقوق اعضای معاهدات بینالمللی به همان اندازه ضروری است که حصول اطمینان از احترام به تعهداتشان. دوام این گونه معاهدات بینالمللی، از جمله پیمان منع اشاعه یا دیگر معاهدات بینالمللی نخواهد شد. این مهم تنها از این طریق حاصل میشود که کشورهای عضو این معاهدات بتوانند از منافع قانونی عضویت در این معاهدات بهرهمند شوند و کشورهایی که از عضویت در این معاهدات روی برتافتهاندف به خاطر سرسختیشان پاداش نگیرند. این در حالی است که در حال حاضر دقیقا عکس این قاعده مبنای کار قرار دارد. امروزه ما شاهد یک روند به شدت خطرناک هستیم؛ در حالی که حقوق اعضای پیمان منع اشاعه انکار میشود و آنها مورد مجازات قرار میگیرند، آنان که این پیمان را به چالش میکشند، به ویژه عاملان جنایات اخیر در لبنان و فلسطین، از طریق انعقاد موافقتنامههای هستهیی سخاوتمندانه پاداش میگیرند. کار تا به آنجا پیش رفته که وقتی منافع آمریکا ایجاب میکند، حتی به قول سفیر آمریکا در سازمان ملل، دستیابی به سلاح هستهیی برای کشورهای غیر عضو پیمان منع اشاعه نیز «مشروع» میشود. این هم راهی عجیب برای تقویت پیمان منع اشاعه یا کسب اطمینان از جهان شمول شدن آن است! این رویه چنان شکل وحشتناک و در واقع مضحکی به خود گرفته که رژیم صهیونیستی که عضو پیمان منع اشاعه نیست و زرادخانه هستهیی همراه با رفتارها و سیاستهای سرکوبگرانه و مبتنی بر توسعه طلبی و ترور دولتیاش کرارا به عنوان جدیترین تهدید علیه صلح و امنیت منطقهیی و بینالمللی شناخته شده، آنچنان گستاخ میشود که خود را در رابطه با برنامه هستهیی جمهوری اسلامی ایران در مقام مدعی قرار میدهد و سردمدار حرکتی بر محور تهدید، دروغ، فریب، فشار و باج خواهی میشود. به هر حال با وجود این تلاشهای گسترده سیاسی و تبلیغاتی، این منطق در جهان امروز پذیرفته نیست که سلاح هستهیی برای برخی آری و انرژی هستهیی برای دیگران نه. روند تخریبی دیگر، تلاشی خودسرانه برای تحمیل برخی حد و مرزهای ساختگی است که غالبا ریشه در ملاحظات مرتبط با روابط دو جانبه دارد و از معیارهای عینی و فنی به دور است. در این رابطه جالب است یادآوری شود که آمریکا فشارهای خود را با تلاش برای محروم کردن ایران از هر نوع فعالیت هستهیی آغاز کرد. حتی تا همین اواخر (31 ژانویه 2003) سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا چنین گفت: ما همواره از روسیه خواستهایم که کلیه همکاریهایش با ایران، از جمله مشارکتش در ساخت راکتور آب سبک در بوشهر، را متوقف کند. حد و مرز ساختگی جدید در مورد غنیسازی به همان اندازه خودسرانه است که حد و مرزهای ساختگی قبلی بود و تنها بهانهای دیگر برای شروع روندی جهت جلوگیری از تحقق حقوق اعضای پیمان منع اشاعه در زمینه استفاده مسالمتآمیز انرژی هستهیی است. این در حالی است که کشورهایی که عضو این پیمان نیستند، میتوانند به صورتی که آمریکا آن را «مشروع» توصیف میکند ، به ساخت بمب اتمی ادامه دهند! آقای رییس چنین استدلال شده که مداخله شورای امنیت برای حصول اطمینان از همکاری ایران با آژانس و برگرداندن ایران به میز مذاکره ضروری است. من به شما میگویم که برای تحقق این اهداف نیازی به مداخله شورای امنیت نیست. در واقع، درگیر شدن شورای امنیت بیش از آن که به این روند کمک کند، در راه آن مانع ایجاد میکند، چرا که برای اعمال فشار طراحی شده است. همان طور که قبلا خاطرنشان کردم، قبل از آن که دخالت، شورای امنیت به شورای احکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحمیل شود، همکاری ایران با آژانس بسیار گستردهتر و جامعتر بود. این همکاری به آژانس امکان داد تا در سپتامبر گذشته نتیجهگیری کند که پیشرفت خوبی در "توانایی آژانس در تایید بعضی جنبههای اظهارنامههای کنونی ایران که از این پس به صورت یک موضوع معمولی اجرای پادمان پیگیری خواهد شد". صورت گرفته است. در ارتباط با بازگشت به میز مذاکره، گفتنی است که ایران همواره برای مذاکره آماده بوده است طی تقریبا سه سال، ایران کوشید تا مذاکرات با سه کشور اروپایی را تداوم بخشیده و حتی در مواردی اقدام به احیای مذاکرات کند. ایران جهت رفع نگرانیها و گشودن فصلی جدید در همکاریها، پیشنهادهای جامعی در اوت 2004، ژانویه 2005، مارس 2005، آوریل 2005، ژوئیه 2005، سپتامبر 2005، ژانویه 2006، فوریه 2006 و مارس 2006 ارائه کرد. در خلال این دوره، ایران تدابیر گسترده و شدیدا پر هزینهای به منظور ایجاد اعتماد جهت حصول اطمینان از موفقیت مذاکرات اتخاذ کرد، که از آن جمله تعلیق فعالیتهای قانونیاش در زمینه غنیسازی برای مدت دو سال بود. در تمام طول این دوره، برخی بر سیاست ترسیم خودسرانه خطوط قرمز و بستن درها بر روی هرگونه مصالحه راه را بر کسب موفقیت بست و در اغلب موارد موجب عقیم ماندن پیشنهادها شد. این راهبردی بود که واشنگتن از بدو شروع مذاکرات بین ایران و سه کشور اروپایی در اکتبر 2003 مستمرا اعمال کرد ودر این فاصله تنها تاکتیکها تغییر کردند. در این دوره تهدیدهای مکرر از سوی برخی کشورها به کشاندن این موضوع به شورای امنیت و خارج کردن آن از چارچوب خاص فنی و مذاکراتی آن، سایهای گسترده بر مذاکرات افکند، سد راه پیشرفت شد، بحثها را از مسیر خود خارج کرد و مانع تمرکز بر یافتن راهحل مورد قبول شد. نحوه پیگیری مذاکرات در مورد بستهای که اخیرا پیشنهاد شده، نشانه دیگری از روش مالوف توسل به تهدید از یک سو و فقدان اراده برای رسیدن به راه حلی قابل قبول برای طرفین از دیگر سو است. ایران علنا و با ابراز حسن نیت خود، واکنش مثبتی در مورد این ابتکار نشان داد و آمادگیاش را برای ورود به مذاکرات هدفمند، عادلانه، بدون تبعیض و بدون پیش شرط در مورد بسته پیشنهادی و در چارچوب یک جدول زمانی مورد قبول طرفین اعلام کرد. با این حال،یک ضربالاجل بیپایه بعد از بسته پیشنهادی مطرح شد؛ ضربالاجلی عاری از هرگونه توجیه که تنها در خدمت یک هدف سوء پنهانی، یعنی استفاده از شرایط برای اعمال «حداکثر فشار بر سایر کشورها» بود. گفتنی است که سه کشور اروپایی نزدیک به 5 ماه (از مارس تا اوت 2005) برای بررسی یک پیشنهاد جدی که از سوی ایران در سال گذشته مطرح شده بود. وقت صرف کردند و حتی بعد از آن نیز پاسخی ارائه دادند که به هیچیک از عناصر مندرج در پیشنهاد ایران توجه نکرده بود. از طرفی، در حالی که جمهوری اسلامی ایران به روشنی ابراز کرده است که سه هفته دیگر برای تکمیل ارزیابیاش از بسته پیشنهادی و ارائه پاسخی محتوایی ضروری است، تعجبآور و در عین حال کاملا گویاست که سه کشور اروپایی و آمریکا برای سد کردن زود هنگام راه مذاکره از طریق تحمیل یک قطعنامه مخرب و کاملا نابهجای شورای امنیت این چنین شتاب نشان میدهند. این شتاب آنگاه شک برانگیزتر میشود که اظهارات مکرر مدیر کل آژانس و تعدادی زیادی از کارشناسان وحتی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا مبنی بر نبود هر گونه فوریت، مد نظر قرار گیرد. چنین شتابی را با این واقعیت مقایسه کنیم که برخی از همین قدرتها، طی سه هفته اخیر، مانع از انجام هرگونه اقدامی توسط شورای امنیت در مورد شرایط اضطراری در لبنان شده و حتی اجازه توقف مخاصمه برای 72 ساعت به دلایل انساندوستانه را نیز ندادهاند؛ به نحوی که تجاوزگران رسما و علنا چنین رویهای را به عنوان "چراغ سبزی" برای تداوم کشتارشان تفسیر کردند که جنایت اخیر در قانا آخرین نمونه آن است. شما خودتان قضاوت کنید که چنین وضعی چه مقدار اعتبار برای شورای امنیت باقی میگذارد. میلیونها نفر در سراسر جهان پیش از این قضاوت خود را کردهاند. بنابراین،آقای رییس، جا دارد پرسیده شود انگیزه برخی از اعضای دائم از حرص همیشگیشان برای آوردن ایران به شورای امنیت و شتاب کنونی آنها چیست. آیا چیزی جز فشار و زور است؟ من به شما میگویم که این روشی هیچ نتیجه سازندهای نخواهد داشت ودر واقع تنها میتواند موجب وخامت اوضاع شود. مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران خواهان تنش نبوده و همواره آماده مذاکرات جدی و هدفمند براساس احترام متقابل و حقوق برابر بودهاند. اما بارها و بارها نشان دادهاند که برابر فشار، تهدید، بیعدالتی و تحمیل، سرسخت و مقاومند. متشکرم آقای رییس.» [ چهارشنبه 92/5/30 ] [ 8:43 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
یک جانباز دفاع مقدس که از ناحیه پای چپ نقص عضو شده است گفت : درست است که جانبازان با خدا معامله کرده اند ولی برایشان هم خیلی زود است که افسانه شوند و به داستانهای کتابهای درسی بپیوندند.
گروه استانی«تیتریک» سید علی هادی میر معینی ، جانباز گرانقدر دفاع مقدس که یک پای خود را در عملیات والفجر دو در جبهه های حق علیه باطل از دست داده است در گفتگو با خبرنگار ما با بیان این مطلب افزود : تمامی رزمندگانی که راهی جنگ میشدند روحیه ای شاد وحماسی داشتند و به راستی جان و هستی خود را پای رضایت پروردگار میگذاشتند ولی امروز مسائلی که در سطح جامعه دیده میشود تنها دل این یادگاران دفاع مقدس و شهدای زنده را به درد می آورد . این جانباز دفاع مقدس که از 17 سالگی راهی جبهه ها شده بود ادامه داد : در حال حاضر بیش از سی و اندی از تاریخ انقلاب میگذرد ولی هنوز کار شایسته ای در حوزه فرهنگ دیده نمیشود و در مقابل دشمنان نظام و اسلام با انواع شیوه ها هدف خود را برای آسیب رساندن به ایمان و اعتقادات ما با جدیت دنبال میکنند. میر معینی درد جامعه امروز را که موجب رنجش یادگاران دفاع مقدس میشود فقر فرهنگی دانست و گفت : محصولات فرهنگی وکتاب ادعیه مانند مفاتیح با قیمت گزاف در بازار موجود است ولی سی دی های مبتذل را با کمترین هزینه میتوان در هر کوی وبازار پیدا کرد وبه راحتی در اختیار جوانان ونوجوانان قرار میگیرد و دیدن چنین چیزی برای کسانی که سلامتی و آسایش امروز خود را برای استواری اعتقادات فدا نمودند بسیار سخت است. وی با بیان اینکه این قضیه در موارد دیگر هم صدق میکند اظهار داشت : آنتن ماهواره و لوازم مربوط به آن بسیار ارزانتر از خرید یک رایانه برای استفاده جوانان تمام میشود و در موارد مختلف هم دیده شده است که دشمنان برای ضربه وارد کردن به باورها و ارزشهای مسلمانان از توزیع رایگان و هزینه کردهای تبلیغی بر علیه ما بهره میبرند و این در حالی است که دست اندر کاران فرهنگ باید شیوه ای اتخاذ کنند که به جای ابزار تهاجم فرهنگی ارزان و در دسترس ، محصولات فرهنگی و کتابهای ادعیه وسازنده به رایگان و یا با قیمت اندک در اختیار جوانان وعموم قرار بگیرد. ![]() این جانباز نقص عضو ادامه داد : غیر از این مسائل مشکلاتی که امروز جانبازان با آن دست به گریبان هستند هم دلها را به درد می آورد و گوش شنوایی برای بیان دردهای خود ندارند و خود از جانبازی شنیدم که میگفت ، ما امروز نقش یک گلدان تزئینی را در همایش ها ومراسم مسئولین داریم وتنها ما را برای جلوه بخشیدن به برنامه های خود میخواهند وارزش دیگری برای ما قائل نیستند. سید علی هادی میر معینی دیدن و شنیدن چنین مسائلی را از سوی کسانی که زمانی تمام هستی خود را فدای آسایش و امنیت امروز کشور کرده اند ناگوار دانست وافزود : برای گرفتن یک فاکتور پزشکی ، جانبازان را به ادارت مختلف و حتی ادارات و درمانگاه های کلانشهر بی درو پیکری مانند تهران پاس میدهند و جانبازی که حتی توانایی مالی عادی هم ندارد باید برای یک پای مصنوعی بیش از 4 میلیون و 500 هزار تومان هزینه کند و ارگانهای مربوطه نیز زیر بار این هزینه ها نمیروند و تمام این مسائل فشاری مضاعف بر اعصاب و روان افرادی که هنوز جنگ را با خود در خانه وکاشانه دارند وارد می آورد. وی در پایان گفت : امیدواریم صدای مظلومیت این پاکبازان در راه میهن به گوش مسئولین رسیده تا با انجام اقدامات در خور ، ذره ای از آلام این عزیزان کاهش یابد. [ چهارشنبه 92/5/30 ] [ 8:43 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
غیبت آن است که پشت سر مسلمان، عیب مستور او (امرى که مستور عرفى است) گفته شود، مشروط به اینکه به قصد تنقیص باشد، یا در نزد عرف تنقیص بهحساب آید.
تبیین بایدها و نبایدهای سبک زندگی در جامعه ایرانی از جمله موضوعاتی است که پس از تشریح ضرورتهای آن توسط رهبر انقلاب در خراسان شمالی بیشتر مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
پایه تشکیل سبک زندگی در جامعه مسلمان ایران عمل به دستور العملهای تشریع شده دین مبین اسلام و مذهب تشییع است. عمل به احکام شرعی که علمای دین از متون اسلامی استنباط کرده و در قالب رساله و استفتائات به بیان آن میپردازند، مقدمه لازم در سبک زندگی اسلامی است که دیگر بایستههای فرهنگی بر آن بنا نهاده میشود.
روشن است که نمیشود دم از سبک زندگی اسلامی زد اما بیخیال احکام شرعی اسلام، خصوصا احکام اجتماعی آن شد یا آنها را تنها در بایگانی رسالههای عملیه و کتابهای احکام نگه داشت. چندی پیش نظرات فقهی جدیدی از رهبر انقلاب منتشر شد که محور برخی از آن مسائل فرهنگی و اجتماعی بود که اگرچه عمل به آن بر مقلدین حضرت آیت الله خامنهای واجب است بلکه میتواند محور سبک زندگی اسلامی در بخشهای مختلف زندگی انسان باشد.
نظر به اهمیت مسائل مطرح شده که بسیاری از آن مورد ابتلای جامعه امروز ماست، تعدادی از نظرات فقهی رهبر انقلاب را در ادامه می آید.
* تعریف غیبت
429. غیبت آن است که پشت سر مسلمان عیب مستور او (امرى که مستور عرفى است) گفته شود، مشروط به اینکه به قصد تنقیص باشد، یا در نزد عرف تنقیص بهحساب آید.
* اذن غیبت شونده به غیبت از او
430. اذن غیبتشونده در غیبت کردن او اعتبارى ندارد و در این صورت نیز غیبت او جایز نیست.
* ذکر ظلم بعضى از مسئولین
431. گزارش دادن ظلم مسئولین به مراکز و مراجع مسئول براى پیگیرى و تعقیب، بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مىگردد، ولى بیان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى شود حرام است.
* قطع رحم
432. قطع رحم، حرام است ولى صلهى رحم منحصر در دید و بازدید نیست بلکه از طرق دیگر مانند تلفن، نامه و امثال آن نیز محقّق مىشود.
* قطع رحم با خویشاوند معصیتکار
433. قطع رحم با خویشاوند معصیتکار جایز نیست مگر اینکه احتمال داده شود که ترک معاشرت با او موقتاً موجب خوددارى او از گناه مىشود که در این صورت به عنوان نهى از منکر، قطع رحم واجب مىگردد.
* کمک به متکدّیان
434. اگر کمک به متکدیان، ترویج دروغ، بیکارى و تکدّىگرى و تخلف از قانون باشد باید از آن اجتناب شود. انسان مىتواند به مؤسسات مورد اطمینانى که در این زمینه فعال هستند کمک کند.
* سیگار کشیدن
435. حکم قلیان یا سیگار کشیدن تابع میزان ضرر آن است. اگر داراى ضرر قابل ملاحظهاى باشد یا موجب اذیّت و آزار دیگران گردد یا خلاف قانون باشد، جایز نیست.
* امر و نهى زبانى
436. با وجود شرایط و حفظ مراتب، وظیفه همگانى امر به معروف و نهى منکرِ زبانى مىباشد. و مراتب بالاتر از آن موکول است به مسئولین مربوطه.
* امر و نهى با احتمال ضرر
437. هر جا خوف آن باشد که در اثر امر به معروف یا نهى از منکر ضرر قابل ملاحظهاى متوجه انسان شود، انجام آن واجب نیست.
* جواب سلام
438. جواب سلام اشخاص بالغ و کودکانِ ممیّز واجب است.
* عیدالزهراء
439. هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام مؤکد است.
* کف زدن در مجالس مذهبى
440. بهطور کلى کفزدن فىنفسه به نحو متعارف در جشنهاى اعیاد یا براى تشویق و تأیید و مانند آن اشکال ندارد، ولى بهتر است فضاى مجالس دینى بهخصوص مراسمى که در مساجد و حسینیهها و نمازخانهها برگزار مىشود، به ذکر صلوات و تکبیر معطّر گردد تا انسان به ثواب آنها برسد.
* عید نوروز
441. هرچند نصّ معتبرى مبنى بر اینکه عید نوروز از اعیاد دینى یا ایام مبارک شرعى باشد، وارد نشده است، ولى جشن گرفتن و دید و بازدید در آن روز، اشکال ندارد، بلکه از این جهت که صله رحم مىباشد مستحسن است.
* عزادارى
442. عزادارى به شیوه مرسوم و سنتى اشکال ندارد بلکه مُستحسن است، لکن از هرگونه کارى که موجب وَهْن مذهب باشد پرهیز شود.
* تعزیه و شبیهخوانى
443. تعزیه و شبیهخوانى اگر مشتمل بر دروغ و وَهْن مذهب نباشد، اشکال ندارد لکن بهتر است به جاى آن مجالس وعظ و خطابه برپا شود.
* پوشیدن لباس مشکى در عزاى اهل بیت (علیهم السلام)
444. کراهت آن ثابت نیست، بلکه اگر براى تعظیم شعائر باشد داراى اجر و ثواب نیز خواهد بود.
* ابزار موسیقى در عزا
445. استفاده از آلات موسیقى، مناسب با عزادارى سالار شهیدان (علیه السلام) نیست و شایسته است مراسم عزادارى، به همان صورت متعارفى که از قدیم متداول بوده، برگزار شود. البته استفاده از طبل و سنج به نحو متعارف، اشکال ندارد.
* استفاده از علم در عزادارى
446. استفاده از علم در عزادارى سیدالشهداء (علیه السلام) فىنفسه اشکال ندارد ولى نباید این امور جزء دین شمرده شوند.
* قمهزنى
447. الف) قمه زنى مطلقاً جایز نیست.
ب) قمهزنى علاوه بر اینکه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمىشود و سابقهاى در عصر ائمه(علیهم السلام) و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شکل خاص یا عام از معصومین(علیهم السلام) در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وَهْن و بدنام شدن مذهب مىشود، بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست.
* نقل مطالب بىمأخذ در عزادارى
448. نقل مطالب و وقایع در عزادارىها بدون اینکه مستند به روایتى باشد و یا در تاریخ ثابت شده باشد، وجه شرعى ندارد مگر آنکه نقل آن به عنوان بیان حال به حسب برداشت متکلّم بوده و علم به خلاف بودن آن، نداشته باشد.
* غلوّ در مداحى
449. گفتن جملات غلوآمیز جایز نیست و باید از ترویج مداحانى که اهل غلو هستند و نیز جلسات آنها پرهیز شود.
* استفاده از روزنامههاى حاوى اسماء متبرکه
450. استفاده از روزنامههایى که داراى آیات قرآنى و کلمات مقدسه است در امورى مثل سفره قرار دادن و نشستن بر آنها و یا انداختن در سطل زباله در صورتى که از نظر عرف، بىاحترامى شمرده شود، جایز نیست.
* راههاى محو اسماء متبرکه
451. دفن اسماء مبارک و آیات قرآنى یا تبدیل آنها به خمیر به وسیله آب، هنگام نیاز اشکال ندارد، ولى جواز سوزاندن آنها مشکل است و اگر بىاحترامى محسوب شود، جایز نیست، و نیز تقطیع آنها اگر بىاحترامى محسوب شود، جایز نیست و در غیر این صورت نیز اگر تقطیع، موجب محو نوشته جلاله و آیات قرآنى نشود، کافى نیست.
* تمثال معصومین (علیهم السلام)
452. انتساب این عکسها به حضرات معصومین (علیهم السلام) ثابت نیست، اگر چه هتک حرمت هم جایز نیست.
* تراشیدن ریش
453. تراشیدن ریش و ماشینکردنى که مانند تراشیدن باشد، بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
* ریش پرفسورى
454. تراشیدن مقدارى از ریش حکم تراشیدن تمام آن را دارد و بنا بر احتیاط حرام است.
* اجرت تراشیدن ریش
455. بنا بر احتیاط، گرفتن اجرت در برابر تراشیدن ریش، حرام است.
* تعریف موسیقى و غناء حرام
456. هر نوع خوانندگى و نوازندگى که انسان را از خداوند متعال و معنویات و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بىبندوبارى، بیهودگى و گناه و شهوترانى سوق دهد لهوى مضل عن سبیل الله بوده و حرام مىباشد.
* ملاک حرمت موسیقى
457. هر موسیقى که به حسب طبیعت خود از نوع موسیقى لهوى مضلّ عن سبیل الله باشد، حرام است اعم از اینکه مهیّج باشد یا نباشد و موجب ایجاد حزن و اندوه و حالات دیگر در شنونده بشود یا نشود، و در صورتى که موسیقى مناسب با مجالس لهو و گناه نباشد و مفسدهاى هم بر آن مترتّب نگردد، دلیلى بر حرمت آن وجود ندارد.
* غنا در شب زفاف
458. در غنا و موسیقى حرام (که عبارت است از آواز لهوى مضلّ عن سبیل الله) فرقى بین عروسى و غیر آن نیست.
* مارش نظامى و سرود ملى
459. موسیقى ارتشى (مارش نظامى) و موسیقى سرود میهنى و امثال آن از مناسبات میهنى و اجرت گرفتن براى آن اشکال ندارد.
* گوش دادن به موسیقى بدون اختیار
460. اگر در جائى موسیقى حرام پخش شود، در صورتى که ترک آن محل یا آن مجلس ممکن نباشد و یا موجب مشقّت باشد انسان باید به آن اعتنا و توجه نکند، اگرچه بىاختیار به گوش او برسد.
* دف
461. حکم دف، بستگى به چگونگى استفاده از آن دارد، که اگر به نحو لهوى مناسب مجالس عیش و نوش و گناه زده شود، دف زدن حرام است.
و در مجالس و مناسبتهاى مذهبى در هر صورت باید قداست و مقام اهل بیت (علیهم السلام) مراعات شود.
* آلات موسیقى
462. استفاده از آلات موسیقى فىنفسه براى اجراى سرودهاى انقلابى و برنامههاى دینى و فعالیتهاى فرهنگى و تربیتى مفید، اشکال ندارد و نیز خرید و فروش آلات نوازندگى و یاد دادن و فراگیرى موسیقى براى استفاده در امور مذکور اشکال ندارد.
463. خرید و فروش آلات مشترک براى نواختن موسیقى غیر لهوى اشکال ندارد.
* ترویج موسیقى
464. بطور کلّى، ترویج موسیقى و تدریس آن و تشکیل کلاسهاى موسیقى، هر چند موسیقى حلال باشد، با اهداف عالیهى نظام مقدس جمهورى اسلامى سازگار نیست و بهتر است جوانان عزیز وقت با ارزش خود را صَرف یادگیرى علوم و فنون لازم و مفید نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفریحات سالم، پر نمایند.
* موسیقى براى معالجه
465. اگر طبق نظر پزشک متخصص و امین، معالجه بیمارى متوقف بر استفاده از موسیقى است، به مقدارى که معالجه بیمار اقتضا مىکند اشکال ندارد.
* شنیدن غنا و صداى زن
466. در حرمت شنیدن غنا فرقى بین غناى مرد و غناى زن نیست ولى شنیدن صداى زن اگر غنا نباشد، حرمت شرعى ندارد مگر آن که به قصد ریبه و یا موجب ترتّب مفسده باشد ولى شنیدن خوانندگى زن که غالباً مشتمل بر مفسده است جایز نیست.
* گوش دادن به غناى همسر
467. گوشدادن به غناى حرام، مطلقاً حرام است حتى اگر غناى همسر باشد.
* مداحى بانوان
468. مداحى زن، در جایى که مىداند نامحرم صداى او را مىشنود اگر موجب جلب توجه و تهییج نامحرم و یا مفسده دیگرى گردد، جایز نیست.
* تبدیل صداى مرد به صداى زن
469. اگر مردى صداى خود را تبدیل به صداى زن کند و یا صداى مردى را توسط دستگاهى شبیه صداى زن کنند خالى از اشکال نیست.
* رقص
470. رقص مرد بنا بر احتیاط واجب حرام است و رقص زن براى زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق کند مثل اینکه جلسه زنانه تبدیل به مجلس رقص شود، احتیاط واجب در ترک آن است؛ در غیر اینصورت هم اگر بهگونهاى باشد که باعث تحریک شهوت شده و یا مفسدهاى بر آن مترتب شود و یا همراه با فعل حرام (مانند موسیقى و آواز حرام) باشد یا مرد نامحرمى حضور داشته باشد، حرام است. و در حکم فوق تفاوتى بین مجلس عروسى و غیر آن نیست.
* شرکت در مجلس رقص
471. شرکت در مجلس رقص اگر به عنوان تأیید کار حرام دیگران محسوب شود و یا مستلزم کار حرامى باشد، جایز نیست و در غیر این صورت اشکال ندارد و در صورتى که ترک آن مجلس به عنوان اعتراض بر کار حرام، مصداق نهى از منکر محسوب شود، باید از آنجا خارج شود.
* رقص زن براى شوهر
472. اگر رقص زن براى شوهر همراه ارتکاب حرامى [مانند موسیقى و آواز حرام] نباشد، اشکال ندارد.
* ایجاد مراکز آموزش رقص
473. ایجاد مراکز تعلیم و ترویج رقص با اهداف نظام اسلامى منافات دارد و به احتیاط واجب جایز نیست.
* حضور در مجلس گناه
474. اگر حضور در مجلس گناه موجب ارتکاب گناه و یا تأیید آن باشد یا نهى از منکر متوقف بر خروج از آن مجلس یا شرکت نکردن در آن باشد، باید انسان در آن مجلس شرکت نکند و اگر در آن حضور دارد، آنجا را ترک کند.
* شرکت در مراسم خانقاه
475. از زمان بعثت پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) و عصر ائمهى اطهار (علیهم السلام) تا زمان حاضر، همیشه مسجد پایگاه اقامهى نماز و شعائر دینى و تبلیغ معارف اسلامى بوده و خانقاه، اساس و جایگاهى نداشته است. بنابراین، باید از شرکت در اینگونه جلسات و هرگونه عملى که باعث ترویج اینگونه مراکز شود، اجتناب گردد.
* حضور در مجلس شراب
476. حضور در مجلسى که در آن شراب خورده مىشود جایز نیست و در صورت اضطرار واجب است به مقدار ضرورت اکتفا شود.
* پوشیدن لباس جنس مخالف و تقلید صداى او در نمایش
477. پوشیدن لباس جنس مخالف و تقلید صداى او هنگام بازیگرى و بیان خصوصیات شخص حقیقى، اگر سبب فساد نگردد، اشکال ندارد.
کراوات
478. الف: ترویج فرهنگ اجانب، جایز نیست.
ب: بهطور کلّى، پوشیدن کراوات و دیگر لباسهایى که پوشش و لباس غیر مسلمانان محسوب مىشوند بهطورى که پوشیدن آنها، منجر به ترویج فرهنگ منحطّ غربى شود، جایز نیست.
* ترویج فرهنگ بیگانه در پوشش و آرایش
479. پوشیدن لباسهایى که از نظر دوخت یا رنگ یا غیر آن تقلید و ترویج فرهنگ مهاجمِ غیر مسلمان باشد، جایز نیست. و همینطور استفاده از زیورآلاتى که استعمال آن تقلید از فرهنگ دشمنان اسلام و مسلمین محسوب شود، جایز نیست.
* ابرو برداشتن و آرایش مردان
480. در صورتى که ابرو برداشتن یا آرایش کردن مردان تشبّه مرد به زن محسوب شود و یا مفسدهانگیز باشد و یا ترویج فرهنگ مبتذل غرب به حساب آید، جایز نیست.
* خالکوبى
481. خالکوبى اگر ضرر معتنابهى نداشته باشد حرام نیست.
* مشاهده فیلمهاى توهینکننده به مقدّسات جمهورى
482. واجب است از مشاهده فیلمهایى که به مقدسات جمهورى اسلامى اهانت مىکنند، اجتناب شود.
* فیلم و کتاب محرک شهوت
483. خواندن کتابها و دیدن فیلمهایى که محرک شهوت باشد جایز نیست.
* دیدن فیلم مبتذل
484. دیدن فیلمهاى مستهجن و حاوى منکرات، موجب تقویت هواهاى شیطانى نفس، تضعیف اراده و ایمان و زمینهساز ترتّب مفاسد و گناهان بوده و به هیچ وجه جایز نیست.
* تحریک شهوت با دیدن فیلمهاى جنسى
485. برانگیختن شهوت توسط دیدن فیلمهاى جنسى جایز نیست، حتى براى زن و شوهر.
* معیار حرمت قمار
486. بهطور کلى بازى با هر چیزى که مکلف تشخیص دهد از آلات قمار است و یا در آن شرط بندى شود به هیچ وجه جایز نیست، و بازى با هر وسیلهاى که جزء آلات قمار به حساب نیاید بدون شرط بندى، اشکال ندارد.
* پاسور
487. بازى با ابزار قمار از جمله پاسور، حتى بدون برد و باخت هم حرام است.
* شطرنج
488. اگر به تشخیص مکلّف، امروزه شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده باشد، بازى با آن بدون برد و باخت اشکال ندارد.
* بیلیارد
489. بازى با بیلیارد اگر با برد و باخت همراه بوده و یا موجب ترتب مفاسد اخلاقى یا اجتماعى و یا همراه با محرّمى از محرّمات الهى باشد، جایز نیست.
* بازدید از سایتهاى تبلیغاتى و دریافت پول
490. اگر بازدید از سایتهاى تبلیغاتى، ترویج فساد از قبیل نشر اکاذیب و ارائه مطالب باطله نباشد و مبلغ دریافتى بعنوان هدیه باشد، بازدید از آنها و دریافت مبلغ مذکور اشکال ندارد.
* استفاده از ماهواره
491. آنتنهاى ماهوارهاى اگرچه حکم آلات مشترک را دارد ولى چون این وسیله براى کسى که آن را در اختیار دارد زمینه دریافت برنامههاى حرام را کاملاً فراهم مىکند و گاهى نگهدارى آن مفاسد دیگرى را نیز در بر دارد، خرید و نگهدارى آن جایز نیست مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمىکند و بر تهیه و نگهدارى آن در خانهاش مفسدهاى هم مترتّب نمىشود. لکن اگر در این مورد قانونى وجود داشته باشد باید مراعات گردد.
* نصب و تعمیر آنتنهاى ماهوارهاى
492. اگر از آنتن ماهوارهاى براى امور حرام استفاده شود که غالباً همینطور است و یا تعمیر کننده و یا نصب کننده علم داشته باشد به اینکه کسى که قصد تهیه آنتن ماهوارهاى را دارد، براى امور حرام از آن استفاده مىکند، خرید و فروش و نصب قطعات و راهاندازى و تعمیر و فروش قطعات آن جایز نیست.
* سرویسدهى کافىنت به مشتریان
493. اگر کسىکافىنت داشته باشد با علم به اینکه مشترى از ابزارى که در اختیار او قرار داده مىشود استفاده حرام مىکند، جایز نیست آن را در اختیار آنها قرار دهد و کسب درآمد از این طریق نیز اشکال دارد ولى در صورت شک در اینکه مشترى از آن بصورت حرام استفاده مىکند، اشکال ندارد.
منبع: فرهنگ نیوز [ چهارشنبه 92/5/30 ] [ 12:40 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
محمود عزت ابراهیم، استاد دانشکده پزشکی دانشگاه الزقازیق قاهره را باید از قدیمیترین اعضای جماعت اخوان المسلمین بهشمار آورد که از نخستین سالهای نوجوانی با جماعت آشنا و تنها ساعاتی پس از بازداشت محمد بدیع به رهبری جماعت برگزیده شد.
![]() پس از تغییر و تحولات سیاسی که کشور مصر از 30 ژوئن گذشته شاهد آن بود و موجب شد تا در 3 ژوئیه گذشته «محمد مرسی» از سمت ریاست جمهوری این کشور برکنار و به دنبال آن حکومت «اخوان المسلمین» در مصر به دست ارتش این کشور سرنگون شود و شماری از هواداران، اعضا و رهبران این جماعت از جمله «محمد بدیع»، رهبر سابق اخوان المسلمین بازداشت شوند، روز گذشته «جماعت إخوان المسلمین» در نشست فوق العاده خود و تنها ساعاتی پس از اعلام خبر بازداشت «محمد بدیع» از سوی حکومت مصر «محمود عزت ابراهیم» را به عنوان رهبر موقت این جماعت برگزید.
«محمود عزت ابراهیم» کیست
«محمود عزت ابراهیم» در اولین سالهای نوجوانی با اخوان المسلمین آشنا شد و همین موجب شد تا به محض پای گذاشتن به سن 18 سالگی به صفوف اخوانیها ملحق شود، در حالیکه ابراهیم در آن زمان اولین سال تحصیل در رشته پزشکی را سپری میکرد.
در سال 1965 در دانشگاه مشغول به تحصیل بود که در قضیه مشهور اخوانیها معروف به قضیه «سلسبیل» بازداشت و به 10 سال حبس محکوم شد. قضیه «سلسبیل» نیز منتسب به شرکت «سلسبیل» است که بنیانگذاران آن «محمد خیرت الشاطر» و «حسن مالک» از رهبران کنونی اخوان المسلمین بودند که قرار بود، به عنوان شرکتی کامپیوتری فعالیت خود در مصر را آغاز کند، اما نیروهای امنیتی وقت مصر تاسیس این شرکت را ترفندی از سوی اخوانیها برای توسعه نفوذ خود در مصر تلقی کرده، به همین دلیل به آن حمله کردند و ضمن از بین بردن و ضبط تمام دستگاههای موجود، اعضای فعال در این شرکت را نیز بازداشت کردند که ابراهیم از جمله آنها بود.
«محمود عزت ابراهیم» متولد 13 آگوست 1944 در قاهره است و تا پیش از انتصاب به سمت رهبری جماعت از اعضای دفتر ارشاد اخوان به شمار میآمد. وی همچنین استاد دانشکده پزشکی دانشگاه «الزقازیق» قاهره است.
تا زمان به دست آوردن مدرک کارشناسی ارشد در سال 1980 فعالیتهای تبلیغی خود در جماعت اخوان المسلمین را به ویژه در میان دانشجویان ادامه داد تا اینکه در این سال برای کار در بخش آزمایشگاهی دانشگاه «صنعا» راهی یمن شد. در حالیکه در همان سال نیز به عنوان یکی از اعضای دفتر ارشاد جماعت برگزیده شد.
«محمود عزت ابراهیم» در سال 1981 راهی انگلیس میشود تا رساله دکترای خود را به پایان برساند و سپس بار دیگر به مصر باز میگردد تا در سال 1985 دکترای دیگر خود را از دانشگاه «الزقازیق» قاهره به دست آورد.
وی در سال 1995 به اتهام شرکت در انتخابات مجلس شورای جماعت اخوان المسلمین و برگزیده شدن به عنوان یکی از اعضای دفتر ارشاد جماعت به 5 سال حبس محکوم میشود تا در ژانویه سال 2008 میلادی بار دیگر به اتهام شرکت در تظاهراتی که در مرکز قاهره در اعتراض به تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه برگزار شد، توسط دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی «حسنی مبارک» بازداشت شود.
در بخش علوم اسلامی و دینی «محمود عزت ابراهیم» در سال 1998 مدرک دیپلم اندیشکده تحقیقات اسلامی و در سال 1999 مجوز تلاوت اندیشکده «القراءات» را به دست آورد تا روز گذشته به عنوان نهمین رهبر جماعت اخوان المسلمین از زمان تاسیس این جماعت در سال 1928 تاکنون برگزیده شود.
همان طور که گفته شد، ابراهیم تنها ساعاتی چند پس از بازداشت محمد بدیع در اولین ساعات صبح روز سهشنبه به عنوان رهبر جدید جماعت اخوان المسلمین معرفی شد.
گفته شده که محمد بدیع پیش از پایان دادن به تحصن میدان «رابعه العدویه» به همراه «یوسف طلعت»، از اعضای جماعت در آپارتمانی در خیابان «الطیران» در شهر «نصر» در قاهره پنهان شده بود و بازداشت وی به دلیل متهم بودن به برخی قضایای جنایی از جمله تحریک هواداران جماعت به ادامه تحصن و اعتراضها و خشونتها صورت گرفته است.
اما محمد بدیع کیست
اما محمد بدیع در سال 1943 میلادی در «المحله» واقع در دلتای نیل مصر به دنیا آمد. وی به شغل دامپزشکی در «بنی سویف» واقع در 100 کیلومتری جنوب قاهره اشتغال داشت و هشتمین رهبر جماعت اخوان المسلمین به شمار میآمد.
بدیع سابقه 13 سال حبس در زندانهای حکومت مصر را در پرونده دارد. وی اولین بار در سال 1965 به مدت 9 سال و برای بار دوم در سال 1999 به مدت چهار سال به حبس محکوم شد، اما در سال 2003 از زندان آزاد شد.
وی استاد دانشگاه دامپزشکی دانشگاه بنی سویف بود که در ژانویه 2011 به جای «محمد مهدی عاکف»، یکی از قطبهای قدیمی اخوان و چند ماه پس از بروز اختلافات بین دو جریان محافظهکار و اصلاح طلب جماعت درباره استراتژی که باید این جماعت اتخاذ میکرد، به رهبری این اخوان المسلمین انتخاب شد.
بدیع پس از انتخاب به رهبری جماعت اعلام کرده بود که «اصلاح جامعه تنها از راههای مسالمت آمیز و مبارزات قانونی، به دور خشونت و اجبار و از طریق گفتوگو و مذاکره امکان پذیر است. به همین دلیل در آن زمان تاکید کرد، جماعتی که «حسن البنا» در سال 1928 میلادی بنیانگذار آن بود، تمام اشکال و انواع خشونت را از هر طرف چه حکومت و چه معارضان و چه جماعت رد میکند.
کارشناسان تا پیش از آغاز انقلاب 25 ژانویه مصر بر این باور بودند که دیدگاههای بدیع جماعت را سازمان یافتهتر کرد و همین موجب شد تا این سازمان بیش از فعالیتهای سیاسی بر فعالیتهای ایدئولوژیکی و تربیتی و سازمانی تمرکز کند، اما انقلاب مردم مصر همه محاسبات بدیع و جماعت را به هم ریخت و آنها خود را در برابر فرصتی یافتند تا پس از 80 سال فعالیت محرمانه و سری، به صورت علنی وارد عرصه سیاسی مصر شوند.
به این ترتیب پس از پیروزی انقلاب مصر و سرنگونی حکومت حسنی مبارک، جماعت اخوان المسلمین به رهبری محمد بدیع در انتخابات پارلمانی مصر شرکت شرکت و بیشترین کرسیها را به خود اختصاص داد تا پس از آن و با وجود اعلام بدیع مبنی بر عدم شرکت جماعت در انتخابات ریاست جمهوری مصر «خیرت الشاطر»، از جمله تندروترین رهبران این جماعت را به عنوان کاندیدای خود در این انتخابات معرفی کرد و چون خیرت الشاطر به دلایل قانونی توسط کمیته انتخابات رد صلاحیت شد، «محمد مرسی» به عنوان کاندیدای جماعت معرفی و به ریاست جمهوری مصر برگزیده شد.
پس از برکناری محمد مرسی از سوی ارتش بدیع همچنان به حمایت خود از مرسی ادامه داد و در تحصنها و تظاهرات جماعت تا پیش از اقدام ارتش مصر به پایان دادن به این اعتراضها شرکت کرد که منجر به کشته شدن صدها مصری شد.
وی به حدی بر حمایت از مرسی اصرار داشت که در پیام هفتگی خود در 25 ژوئیه برکناری مرسی را اقدامی «بدتر از ویرانی کعبه» توصیف کرده بود.
منبع: تسنیم [ چهارشنبه 92/5/30 ] [ 12:40 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
معاون رئیس جمهور ارزیابی اش را از رای اعتماد مجلس به کابینه یازدهم این گونه بیان کرد: بیشتر مخالفت ها با اعضای کابینه سیاسی بود نه تخصصی اما باید در مجموع از همکاری مجلس و رای بالایی که به کل کابینه داد تشکر کرد.
![]() محمدعلی نجفی در پاسخ به این سوال که ارزیابی شما از رایی که مجلس به کابینه پیشنهادی دکتر روحانی داد جدای از رای ندادن به سه وزیر پینشهادی که شما یکی از آن وزرا بودید چیست اظهار کرد: به هر حال مجلس بر اساس برداشت خود و آن چه به نفع و مصلحت کشور می دانست رای خود را اعلام کرده است.
وی افزود: در مجموع باید از همکاری مجلس با دولت و رای بالایی که به کابینه پیشنهادی دکتر روحانی داد تشکر کرد.
معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در پاسخ به این سوال که مخالفت های نمایندگان با وزیران پیشنهادی را بیشتر سیاسی دیدید یا تخصصی تصریح کرد: به نظرم مخالفت های کارشناسی و تخصصی با وزیران خیلی کم بود و بحث های مجلس عمدتا مخالفت های سیاسی بود.
وی ادامه داد: البته به همین مخالفت های سیاسی هم نمی توان ایراد گرفت چون مجلس یک پایگاه سیاسی است و طبیعی است که افرادی که در آنجا چه به عنوان مخالف و چه به عنوان موافق صحبت می کنند هم مسائل سیاسی را مورد نظر دارند و هم به موضوعات تخصصی و کارشناسی توجه می کنند.
نجفی خاطر نشان کرد: به نظرم نمی شود نمایندگانی را که با وزیران پیشنهادی کابینه مخالفت سیاسی کرده اند شماتت کرد.
منبع: مهر [ چهارشنبه 92/5/30 ] [ 12:38 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
هادی باغبانی خبرنگار و مستندساز ایرانی شب گذشته به دست تروریست های سلفی در حومه پایتخت سوریه به شهادت رسید.
![]() شهید هادی باغبانی که برای ساخت مستندی از بحران سوریه به این کشور سفر کرده بود در درگیری های مناطق حاشیهای دمشق توسط تروریست های تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید.
مراسم تشییع این شهید بزرگوار ساعت 11 فردا چهارشنبه در محل سکونت سابق وی در محله حکیمیه تهران، خیابان سازمان آب، مسجد امام رضا(ع) برگزار خواهد شد.
پیکر پاک این شهید که امروز به وطن بازگشته است، پس از تشییع در تهران به زادگاه وی در بابلسر منتقل خواهد شد.
منبع: مهر [ چهارشنبه 92/5/30 ] [ 12:37 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
آیا در فضای کنونی باید از برخورد پیامبر(ص) با مشرکین مکه سخن گفت، یا باید از نحو? برخورد امیرالمؤمنین(ع) با برخی از متمردین زمان خودش سخن گفت؟!
![]() گروه داخلی «تیتریک» ؛ موضوع سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، در جلسات هفتگی هیئت شهدای گمنام که شبهای جمعه در حسینیه قهرودیها واقع در خیابان فرهنگ برگزار میشود، تاریخ تحلیلی اسلام است. در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده در اولین جلسه را میخوانید:
امروز بیش از هرزمانی به تاریخ اسلام نیاز داریم / نباید به نکات مشهور تاریخ اسلام اکتفا کنیم
ما الان در زمانهای به سر میبریم که بیش از هر زمان دیگر به تاریخ اسلام نیاز داریم. چون ما هم اکنون در وضعیتی هستیم به درک عمیق دین نیازمندتر از گذشتهایم. امروزه بسیاری از اختلافنظرها، دیگر بر سر حقانیت دین نیست بلکه برداشتهای سطحی از دین توسط برخی از افراد موجب ایجاد مشکلات شده است.
امروز نیاز ما به تاریخ اسلام فراتر از این است که صرفاً به نکات مشهور تاریخ اسلام اکتفا کنیم. بلکه نکات و جزئیات قطعی و مسلّم زیادی در تاریخ اسلام هست که مشهور نیستند و معمولاً به آنها پرداخته نمیشود، ولی در درک بهتر ما از تاریخ اسلام خیلی کمک میکنند.
ما برای درک عمیق و صحیح دین نیازمند این هستیم که تاریخ اسلام را دقیقتر مطالعه کنیم. مطالبی که از تاریخ اسلام در دسترس همگان قرار گرفته و مشهور است، لزوماً کلیدیترین مطالب تاریخ اسلام نیست و بهویژه لزوماً متناسب با نیاز امروز جامع? ما نیست. جامع? ما خیلی پیشرفت کرده است و در این شرایط جدید باید بیش از پیش به زوایای غریب تاریخ اسلام مراجعه کنیم.
اکتفا به مطالب مشهور تاریخی، گاهی از اوقات ما را در برداشت نهایی تاریخ به اشتباه میاندازد. طبیعتاً برداشت ناصواب از تاریخ اسلام موجب برداشت ناصحیح از اسلام نیز خواهد شد.
نگاه و تحلیل آیت الله بهجت در مورد قیام امام حسین(ع) که بر اساس برخی از همین واقعیات غیر مشهور است، یکی از همین موارد است. (در محضر بهجت/ج1/ شماره 208 و ج3/ شماره1429). ایشان بر اساس اسناد تاریخی میگوید: امام حسین(ع) مانند برادرش امام حسن(ع) وقتی دید یاور ندارد، حاضر شد با شرایطی از معارض? با یزید کنار بکشد و از قیام و اقدام بر علیه حکومت او صرفنظر کند – شبیه آنچه برادرش با معاویه توافق کرد. امام حسین(ع) در کربلا در جلسهای با عمر سعد این پیشنهاد را داد، ولیکن عمر سعد که قبلاً دو راه به حضرت پیشنهاد داده بود: اول «السلّ?» یعنی جنگ و شمشیر، و دوم «الذّل?» یعنی ذلت و خواری و تسلیم حکم یزید شدن، این پیشنهاد حضرت را قبول نکرد و از حضرت تسلیم بدون قید و شرط خواست. یعنی دستبسته تسلیم عمر بن سعد شده و او را نزد یزید ببرد و او هر چه خواست با حضرت بکند: بکشد و یا رها کند؛ یعنی تسلیم ذلیلانه و بی قید و شرط. این بود که حضرت فرمود: «ألا! و إنّ الدّعیّ بن الدّعیّ قد رکز بین اثنتین: بین السّلّ? والذّلّ?، و هیهات منّا الذّل?، یأبی اللهُ لنا ذلک و رسوله والمؤمنون.»(لهوف/97-احتجاج/2/300)
غیر از «آگاهی» از تاریخ اسلام نیاز به «تحلیل» آن داریم/ نداشتن تحلیل برای یک حادث? اجتماعی به معنای نفهمیدن آن است/تاریخ هم مانند قرآن منبع شناخت دین ماست
غیر از لزوم آگاهی از تاریخ اسلام، ضرورت دیگر «تحلیل» تاریخ اسلام است. ما باید به تحلیل وقایع تاریخ اسلام بپردازیم، نه از این تحلیل گریزی هست و نه به سادگی میتوان به تحلیل درستی رسید. زیرا اولاً اگر آن واقع? اجتماعی را نتوانیم تحلیل نکنیم، یعنی آن را نفهمیدهایم. ثانیاً اگر تحلیل کنیم، ولی غلط تحلیل کنیم، باز معنایش آن خواهد بود که اشتباه فهمیدهایم.
تحلیل غلط و نابجا برای تاریخ اسلام داشتن مانند آن است که کسی از قرآن برداشت اشتباهی داشته باشد و آن را غلط ترجمه و تفسیر کند. همانطور که قرآن منبع شناخت دین است، تاریخ اسلام هم منبع شناخت دین ماست.
در پیچیدگیهای فتنههای آخرالزمان به کجا پناه ببریم؟ / تاریخ اسلام قواعد مهمترین رخدادهای جامع? اسلامی را تا آخر مشخص کرده
هر چه به آخرالزمان نزدیکتر میشویم به پیچیدگیهای بیشتری میرسیم که خیلی از تحلیلگرها از درک زمان? خود عاجز میشوند و در روایات ذکر شده که مردم دیگر مؤمن و منافق را تشخیص نمیدهند.(امام رضا(ع): ... إِنَّهُ إِذَا کَانَ کَذَلِکَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ یُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِق؛ صفات الشیعه شیخ صدوق/8) بسیاری از کسانی که تاگذشته تکیهگاه دیگران به شمار میرفتند، نظر و تحلیلشان بیاثر میشود.(رسول خدا(ص): وَ سَتَکُونُ بَعْدِی فِتْنَةٌ صَمَّاءُ صَیْلَمٌ یَسْقُطُ فِیهَا کُلُّ وَلِیجَةٍ وَ بِطَانَةٍ وَ ذَلِکَ عِنْدَ فِقْدَانِ شِیعَتِکَ الْخَامِسَ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ مِنْ وُلْدِکَ؛ کفایة الأثر/156) واقعاً در فتنههای آخرالزمان، بحران افزایش پیدا میکند و اوضاع بسیار پیچیده میشود. البته هنوز اوضاع ما خیلی پیچیده نشده است ولی ما انتظار داریم با پیچیدگیهای بیشتری مواجه بشویم؛ این یک روند طبیعی است که هرچه جلوتر میرویم با پیچیدگیهای بیشتری مواجه شویم.
در این پیچیدگیها به کجا باید پناه ببریم؟ واقعاً اگر کسی تحلیل درستی از تاریخ اسلام نداشته باشد، آیا میتواند درک و تحلیل سیاسی درستی از زمان? خودش داشته باشد؟! این یک خیال واهی است که درک زمان? فعلی بدون تاریخ اسلام برای اهل سیاست ممکن باشد. تاریخ اسلام قواعد مهمترین رخدادهای جامع? اسلامی را تا آخر مشخص کردهاند.
بعد از تحلیل صحیح تاریخ اسلام، مسئل? مهم انطباق قواعد کلی آن بر زمانها و موقعیتهای مختلف است. نباید درک تاریخی خود را بدون مصرف بگذاریم و نباید با مصرف غلط آن تاریخ شناسی خود را بیاثر و بلکه مضر قرار دهیم.
نحو? برخورد با متمردین سال 88 را باید با برخورد پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با «مؤمنینِ متمرد» مقایسه کرد نه با «عفو» مشرکین مکه توسط پیامبر
تطبیق اشتباه و نابهجای قواعد کلی تاریخ اسلام بر زمانها و موقعیتها بر اثر عدم توجه به شرایط و فضای حاکم بر وقایع تاریخی، ما را به درک اشتباه از قواعد کلی تاریخ اسلام و تحلیلهای سیاسی اشتباه میرساند. در مجلس شورای اسلامی، برادر بزرگواری به برخورد پیامبر(ص) در عفو مشرکین مکه و بخشیدن قاتلین حمز? سیدالشهداء اشاره کردند و گفتند که باید در برخورد با فتنهگران 88 به این رفتار پیامبر(ص) تأسی کنیم.
آیا در فضای کنونی باید از برخورد پیامبر(ص) با مشرکین مکه سخن گفت، یا باید از نحو? برخورد امیرالمؤمنین(ع) با برخی از متمردین زمان خودش سخن گفت؟! متمردین و معارضین دو گروه هستند: 1. یک گروه در بیرون جامعه اسلامی و 2. یک گروه در داخل جامعه اسلامی هستند. مثالی که آن نمایند? محترم مجلس مطرح کرد، عفو پیامبر(ص) نسبت به کسانی بود که بیرون جامع? اسلامی بودند، ولی وضعیت فعلی ما مربوط به آن گروه از متمردین است که در درون جامع? اسلامی قرار دارند. در اینجا باید از مواردی در تاریخ اسلام مثال زد که گروهی از مؤمنین در داخل جامع? اسلامی، متمردانه عمل کردند و بعد برخورد پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) با آنها را مطرح نمود و مقایسه کرد. اینگونه تحلیلها ناشی از برخورد سطحی با تاریخ اسلام است. وقتی میخواهیم تشابه یک حادثه در زمان? خود با یک حادثه در تاریخ اسلام را درک کنیم، باید عمیقاً دقت کنیم.
بدون درک صحیح از تاریخ اسلام، نمیتوان درک صحیحی از فضای سیاسی داشت /جایگاه ویژ? تاریخ در نامه امیرالمؤمنین(ع) به جوان
هم تاریخ اسلام و هم تحلیل تاریخ اسلام از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، بهگونهای که حتی درصورت آشنایی با دیگر معارف دینی، بدون داشتن یک درک صحیح از تاریخ اسلام، نمیتوان درک صحیحی از فضای سیاسی جامعه داشت.
امیرالمؤمنین(ع) در نام? سی و یکم نهج البلاغه ارزش کلام خود را مستند به درک عمیق تاریخ حیات بشر میفرماید و خطاب به هم? جوانان امت اسلامی میفرماید: «اگرچه من عمر کسانی که قبل از من بودند را نداشتهام ولی در اعمال گذشتگان نگاه کردهام (به تعبیر ما یعنی تاریخ آنها را خواندهام) و در اخبار آنها فکر کردهام در آثار باقیمانده از پیشینیان سیر کردهام. آنقدر بررسی من نسبت به تاریخ پیشینیان عمیق بوده است که گویا یکی از آنان بودهام بلکه گویا با آنها عمر کردهام! ؛ أَیْ بُنَیَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ»(نهج البلاغه/نام? 31)
البته نام? 31 نهج البلاغه یک نام? تاریخی نیست، ولی مواعظ و معارف دینی را عصار? نگاه عمیق و دقیق به تاریخ حیات بشر اعلام میفرماید.
واقعیات تاریخی خیلی بهتر انسان را متقاعد میکند تا یکسلسله مفاهیم نظری صرف
یکی از ارزشهای مطالع? تاریخ این است که واقعیات تاریخی خیلی بهتر انسان را مجاب و متقاعد میکند تا یکسلسله مفاهیم نظری صرف؛ هرچند مبتنی بر استدلالهای عقلی باشند. وقایع تاریخی، انسان را به سهولت و سرعت بیشتری تسلیم و انگیزهمند میکند.
کسی میپرسید «آیا میشود در حکومت اسلامی، کسی منصوب شود که جنایت کند؟» پاسخ دادم: «بله، پیامبر گرامی اسلام(ص) که عصمت ایشان مسلم است، یک کسی را منصوب و مأمور کرد، ولی او مرتکب جنایت شد».(داستان کشتار ناجوانمردان? عدهای از مسلمانان توسط خالدبن ولید؛ آیت الله جعفر سبحانی، فروغ ابدیت،ج1،ص824) وقتی این پاسخ را شنید به سرعت آرام شد و به خود فرصت تفکر داد. حالا اگر این نمون? تاریخی را کنار بگذاریم، با هزار استدلال عقلی و نقلی به این راحتی نمیتوان او را مجاب کرد. (البته این روش برای کسانی موثر است که پیامبر(ص) را واقعاً قبول دارند.)
تاریخ دموکراسی نشان داده که دموکراسی بیشتر در جهان تولید «جنایت» میکند
قدرت متقاعدکنندگی تاریخ فقط مربوط به مسائل دینی نیست. به عنوان مثال امروز تاریخ دموکراسی نشان داده است که دموکراسی، بیشتر در جهان تولید جنایت میکند و برای اثبات این واقعیت دیگر نیاز به مباحث نظری پیچیده نیست. اگر 50 سال پیش میخواستیم حقیقت دموکراسی را برای کسی بگوییم با بحثهای مفصل عقلی و نظری هم نمیتوانستیم او را متقاعد کنیم. ولی امروز دمکراسی غربی چهر? پلید خود را نشان داده است.
چه کسی نمیداند همین کشورهای به اصطلاح دمکراتیک هستند که تروریستهای جنایتکار را برای آدمکشی در کشورهای اسلامی تجهیز میکنند؟! اینها همه از نتایج دموکراسی است.
ائمه هدی نیز در اجتجاجها و گفتگوهای خود از مثالهای تاریخی استفاده میکردند/ امیرالمؤمنین به ابن عباس: با خوارج بر اساس سنت بحث کن، نه قرآن
حتی ائم? هدی(ع) در خیلی موارد در بحثها و گفتگوها از مثالهای تاریخی انبیاء گذشته استفاده میکردند. رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، و دیگر ائمه و حتی خود قرآن، بارها برای پاسخ دادن به سوالات و شبهات، به بخشهایی از تاریخ انبیاء گذشته یا به تاریخ صدر اسلام اشاره میکردند.
خود امیرالمؤمنین(ع) نیز پس از آنکه تعدادی از یاران حضرت با خوارج بر اساس قرآن بحث کردند و موفق نشدند، خود شخصاً برای گفتگو به نزدشان رفتند و در پاسخ شبهات و ایرادهای متعدد خوارج که مربوط به تصمیمگیریهای پس از جنگ صفین بود، تمام ایرادهایشان را با اشاره و استناد به بخشهایی از تاریخ صدر اسلام و سیر? رسول خدا(ص) پاسخ دادند و همینگونه بود که از 12 هزار نفر، 8 هزار نفر متقاعد شدند و از حضرت امان گرفتند.(کشف الغمه/1/265)
اتفاقاً وقتی حضرت میخواستند ابن عباس را برای گفتگو با خوارج گسیل کنند، به او سفارش کردند بر اساس سنت رسول خدا(ص)-که لااقل بخشی از آن همان تاریخ و سیره حضرت رسول(ص) است- بحث کنند. حضرت به ابن عباس فرمودند: «با آنان با قرآن به مناظره برنخیز، چرا که قرآن وجوه مختلفی دارد و قرآن را میتوان بر معانی مختلف حمل و تفسیر کرد؛ تو چیزى از قرآن مىگویى و آنان چیز دیگر، ولى با کمک سنّت پیامبر (ص) با آنان احتجاج کن، که در برابر آن جز پذیرش گزیرى ندارند؛ لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ وَ لَکِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصاً»(نهج البلاغه/نامه77)
از امام صادق(ع) میپرسیدند: وقتی احبار و رهبان و رهبران دین یهود گمراه شدند و انحرافاتی در دین یهود ایجاد کردند از جمله اینکه نشانههای آخرین پیامبر را برعکس آنچه در تورات بود به مردم اعلام کردند، آیا مردمی که دنبال آنها گمراه شدند مقصر بودند یا نه؟ حضرت میفرمود: بله مردم هم مقصر بودند چون میتوانستند به رفتار آن عالم دینی نگاه کنند و تشخیص دهند که عالِم سالمی است یا نه. لذا کسانی که به تبعیت از علماء ناسالم، رسالت رسول خدا(ص) را نپذیرفتند هم مقصر بودند، چرا که دلائل رسالت ایشان برای همه آشکار بود و خودشان میتوانستند بفهمند. لذا وقتی دیدند که آن عالمان سالم نیستند،. باید خودشان به دنبال تشخیص میرفتند. و سپس حضرت فرمودند: در زمان ما نیز اگر کسی از چنین علما و فقهایی که ناسالم بودن و دنبال دنیا بودنشان برای همه روشن است، تبعیت و پیروی کند، مانند عوام یهود خواهد بود که خدا تبیعیت آنها را مذمت کرده است. و اما هر کدام از فقها که مراقب نفسش بوده و با نفس خود مخالف و مطیع امر مولایش باشد، بر عوام است که از چنین فقیهى تقلید کنند.این یک تحلیل دقیق تاریخ و بهره گری از آن برای هر زمان دیگر است.
(... قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع: فَإِذَا کَانَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ مِنَ الْیَهُودِ لَا یَعْرِفُونَ الْکِتَابَ إِلَّا بِمَا یَسْمَعُونَهُ مِنْ عُلَمَائِهِمْ لَا سَبِیلَ لَهُمْ إِلَى غَیْرِهِ فَکَیْفَ ذَمَّهُمْ بِتَقْلِیدِهِمْ وَ الْقَبُولِ مِنْ عُلَمَائِهِمْ؟ وَ هَلْ عَوَامُّ الْیَهُودِ إِلَّا کَعَوَامِّنَا یُقَلِّدُونَ عُلَمَاءَهُمْ؟ فَقَالَ ع بَیْنَ عَوَامِّنَا وَ عُلَمَائِنَا وَ عَوَامِّ الْیَهُودِ وَ عُلَمَائِهِمْ فَرْقٌ مِنْ جِهَةٍ وَ تَسْوِیَةٌ مِنْ جِهَةٍ ... إِنَّ عَوَامَّ الْیَهُودِ کَانُوا قَدْ عَرَفُوا عُلَمَاءَهُمْ بِالْکَذِبِ الصِّرَاحِ وَ بِأَکْلِ الْحَرَامِ وَ الرِّشَاءِ وَ بِتَغْیِیرِ الْأَحْکَامِ عَنْ وَاجِبِهَا بِالشَّفَاعَاتِ وَ الْعِنَایَاتِ وَ الْمُصَانَعَاتِ وَ عَرَفُوهُمْ بِالتَّعَصُّبِ الشَّدِیدِ الَّذِی یُفَارِقُونَ بِهِ أَدْیَانَهُمْ وَ أَنَّهُمْ إِذَا تَعَصَّبُوا أَزَالُوا حُقُوقَ مَنْ تَعَصَّبُوا عَلَیْهِ وَ أَعْطَوْا مَا لَا یَسْتَحِقُّهُ مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ مِنْ أَمْوَالِ غَیْرِهِمْ وَ ظَلَمُوهُمْ مِنْ أَجْلِهِمْ وَ عَرَفُوهُمْ یُقَارِفُونَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ اضْطُرُّوا بِمَعَارِفِ قُلُوبِهِمْ إِلَى أَنَّ مَنْ فَعَلَ مَا یَفْعَلُونَهُ فَهُوَ فَاسِقٌ لَا یَجُوزُ أَنْ یُصَدَّقَ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى الْوَسَائِطِ بَیْنَ الْخَلْقِ وَ بَیْنَ اللَّهِ. فَلِذَلِکَ ذَمَّهُمْ لَمَّا قَلَّدُوا مَنْ قَدْ عَرَفُوهُ وَ مَنْ قَدْ عَلِمُوا أَنَّهُ لَا یَجُوزُ قَبُولُ خَبَرِهِ وَ لَا تَصْدِیقُهُ فِی حِکَایَتِهِ وَ لَا الْعَمَلُ بِمَا یُؤَدِّیهِ إِلَیْهِمْ عَمَّنْ لَمْ یُشَاهِدُوهُ وَ وَجَبَ عَلَیْهِمُ النَّظَرُ بِأَنْفُسِهِمْ فِی أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذْ کَانَتْ دَلَائِلُهُ أَوْضَحَ مِنْ أَنْ تَخْفَى وَ أَشْهَرَ مِنْ أَنْ لَا تَظْهَرَ لَهُمْ. وَ کَذَلِکَ عَوَامُّ أُمَّتِنَا إِذَا عَرَفُوا مِنْ فُقَهَائِهِمُ الْفِسْقَ الظَّاهِرَ وَ الْعَصَبِیَّةَ الشَّدِیدَةَ وَ التَّکَالُبَ عَلَى حُطَامِ الدُّنْیَا وَ حَرَامِهَا وَ إِهْلَاکَ مَنْ یَتَعَصَّبُونَ عَلَیْهِ وَ إِنْ کَانَ لِإِصْلَاحِ أَمْرِهِ مُسْتَحِقّاً وَ بِالتَّرَفْرُفِ بِالْبِرِّ وَ الْإِحْسَانِ عَلَى مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ وَ إِنْ کَانَ لِلْإِذْلَالِ وَ الْإِهَانَةِ مُسْتَحِقّاً فَمَنْ قَلَّدَ مِنْ عَوَامِّنَا مِثْلَ هَؤُلَاءِ الْفُقَهَاءِ فَهُمْ مِثْلُ الْیَهُودِ الَّذِینَ ذَمَّهُمُ اللَّهُ بِالتَّقْلِیدِ لِفَسَقَةِ فُقَهَائِهِمْ. فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعَهُمْ...؛ احتجاج طبرسی/2/458 و وسائل الشیعه/27/131)
در خصوص وضعیت خراب دوران جاهلیت عرب، خیلی مبالغه شده
در آغاز بحث تاریخ اسلام معمولاً موضوعی به نام «جاهلیت عرب» مورد بحث قرار میگیرد و در مورد وضعیت خراب دوران جاهلیت عرب به صورت خیلی مبالغهآمیز سخن رانده میشود. البته عبارت «دوران جاهلیت» عبارت درستی است ولی توسط کسانی که به آنها «مستشرقین» گفته میشود، یک تحریفی در تحلیل دوران جاهلیت اتفاق افتاده است و آن اینکه القاء میکنند: «قبل از اینکه پیامبر(ص) در مکه ظهور کنند، آنجا وضع جامعه خیلی خیلی خراب بود! هم? مردم دختران خود را زنده به گور میکردند، ملخ میخوردند، همدیگر را میکشتند و ...»
آثار سوء مبالغه دربار? وضعیت خراب دوران جاهلیت
بله اوضاع جهان عرب قبل از اسلام خراب بود ولی نه به این شدّتی که اینها (مستشرقین) میگویند و بین ما هم رایج شده است.
اگر معتقد شویم که مک? قبل از پیامبر(ص) وضعش خیلی خراب بوده، غیر از اینکه بر اساس واقعیتهای تاریخی دچار اشتباه شدهایم، آثار سوئ دیگری هم در پی دارد. اولین اثر سوء آن این است که شأن پیامبر(ص) و ارزش کار ایشان در بنیانگذاری تمدن اسلامی و هدایت آن جامعه پایین میآید، عمق پیامهای دین اسلام کاهش مییابد، و زمان مصرف دین محدود به همان زمان برای نجات مردم از جاهلیت میشود.
زیرا وقتی وضع یک جامعه خیلی خراب باشد، یک انسانِ «کمی خوب» هم میتواند در میان آن مردم وحشی و عقبمانده، خودش را نشان دهد و به عنوان یک منجی مطرح شود و در آن جامعه تحولی ایجاد کند. پس نتیجه میگیرند: دین و مکتبی که ایشان آورده است برای آن مردم بدبخت و بیچاره مفید بوده ولی مردم فرهیخت? امروز ما دیگر به آن دین نیازی ندارند.
غرب و شرق کنونی، بدون برخورداری از اکثرخوبیهای عرب جاهلی، اغلب بدیهای آن و بیشتر از آن را دارد
واقعیت این است که مردم مشرکی که در مکه زندگی میکردند، در اوج بربریت و وحشیگری به سر نمیبردند، بلکه خوبیها و فضیلتهایی هم داشتند که نادیده گرفته شده و در مورد بدیهای آنها مبالغه شده است. اولاً اکثر بدیهای عرب جاهلی و بلکه شدیدتر از آن در جهان امروز وجود دارد و ثانیاً مازاد بر آن بدیها، امروز بدیهایی وجود دارد که در جاهلیت نبوده است. ضمن اینکه عرب جاهلی خوبیهایی داشته که بسیاری از آنها در جهان امروز غرب یا نیستند یا در سطحی بسیار نازلتری به سر میبرند.
1. پایبندی به عهد و پیمان/امروز کدامیک از کشورهای وحشی غربی، مانند اعراب جاهلی به عهد و پیمان خود پایبند هستند؟
یکی از خوبیهای عرب جاهلی، پایبندی به عهد و پیمان بود. درست است که درگیری و جنگ بین اقوام مختلف عرب وجود داشت ولی آنها به شدت بر عهد و پیمان خودشان وفادار بودند. امروز کدامیک از کشورهای وحشی غربی، مانند اعراب جاهلی به عهد و پیمان خودشان پایبند هستند؟!
تاریخ نویسان مینویسند: شهر مکه نه حکومتى داشت، و نه ماموران رسمى که انتظامات شهر را به عهده گیرد. در عوض عهد و پیمان و سوگند، و حق جوار(پناهدگى و بست نشینى) که قریش سخت پاىبند آن بود، این نقیصه را جبران مىکرد.(علی دوانی، تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، ص14-روحیات عرب و صفات عمومی قریش)
2. قواعد ازدواج/ وضعیت جاهلیت قبل از اسلام در موضوع ازدواج ، بدتر از وضعیت امروز غرب نیست
در دوران جاهلیت قواعد غلطی برای ازدواج داشتند، ولی حداقل یک قواعدی داشتند نه این وضعی که الان در غرب به وجود آمده است. وضعیت جاهلیت قبل از اسلام در امر ازدواج و مسائل پیرامون آن، اگر از وضعیت غرب بهتر نباشد، بدتر نبوده.
3. وضعیت غذاها/ امروز در شرق و غرب جهان غذاهای آلودهای میخورند که اعراب جاهلی هم نمیخوردند
در دوران جاهلی، برخی اعراب غذاهای آلوده، یا جانورانی مانند ملخ و ... را میخوردند و شاید اغلب این غذاها را در زمان قحطی و امثال آن مصرف میکردند. اما امروزه همین غذاها و بدتر از آن در فروشگاههای برخی کشورهای به اصطلاح پیشرفته شرقی و غربی رسماً عرضه میشود و از خوردن آن شرمی ندارند.
4. فرهنگ احترام به خوبان و نیکان جامعه /فرهنگ اخلاق و شایسته سالاری
اگر وضع فرهنگ جامعهای خیلی بد باشد، و از فرهنگ خیلی منحط و پَستی برخوردار باشد، یکی از اولین ثمراتش این است که جامعه افراد خوب و نیکش را احترام نمیکند و حتی مسخره هم میکند، اما در عوض به بدها احترام میگذارند. در حالی که جامع? مکه حضرت عبدالمطلب را به عنوان رئیس مکه احترام میکردند و بنیهاشم نسل اندر نسل در آن منطقه سیادت داشتند و مورد اکرام تمام قبایل عرب بودند. یعنی با وجود تمام عیوب بزرگی که داشتند، اما همواره کسانی که از جهت تدبیر و اخلاق برتر بودند، به عنوان راس و رئیس جامعه پذیرفته میشدند؛ و این پذیرش از طریق زورگویی و شمشیر بنیهاشم به وجود نیامده، بلکه بر اساس اتفاق نظر همان قبایل عرب به وجود آمده.
پیامبر گرامی اسلام چهل سال در میان آنها زندگی کرد. آن هم یک زندگی پاک. مردم هم پاکی او را می دیدند و برای پاکی اش احترام قائل بودند. پیامبر(ص) قبل از بعثت در مکه به «محمد امین» مشهور بودند. یعنی هم امانت داری او شهرت داشت، هم او را به این عنوان میشناختند و ستایش میکردند و هم در بسیاری از منازعات، داوری چنین شخص نازنینی را فراتر از روابط قبیلهای، میپذیرفتند. آیا چنین جامعهای میتواند از نظر فرهنگی در آن حدی که برخی مستشرقین ادعا میکنند، عقبمانده باشند؟
5. مک? قبل از اسلام، یکی از معنویترین شهرهای جهان بود
از ویژگیهای دیگر مردم مکه این بود که اهل دین و دیانت بودند؛ گرچه در دینداری آنها اشتباهات مهمی بوده است. مثلاً با وجود اینکه خدا را قبول داشتند(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ؛ لقمان/25) اما در خان? کعبه بتهایی قرار داده بودند. البته همین بتها را هم خالق و خدا نمیدانستند، بلکه میگفتند: اینها شفعاء و واسط? بین ما و خدا هستند.(یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ؛ یونس/18) اشکال این بود که در دین انحراف ایجاد کرده بودند. آنها برای همین بتهایی که در خان? کعبه بودند، و آنها را واسطه و شفیع پیش خدا میدانستند، قربانی میکردند و این قربانی را جزء عبادات و دین خود میدانستند، اما اشتباهشان این بود که بدون اینکه خدا گفته باشد، این بدعتها را وارد دین کرده بودند.
البته صورتهایی از عبادت هم در شهر مکه بوده که سالم بوده و بعد از ظهور اسلام هم حفظ شده، مثل سعی بین صفا و مروه نیز قبل از اسلام هم بوده است. لذا شهر مکه یک شهر بدون هیچگونه معنویت نبوده.
اتفاقاً یکی از مشکلات پیامبر(ص) این بود که با کسانی که ادعای دین و معنویت داشتند، مواجه بود. شبه جزیر? عرب و بهویژه شهر مکه و مدینه، محل سکونت کسانی بود که خود را از منتظران آخرین پیامبر(ص) میدانستند.
مکه یک شهر مذهبی و معنوی بود. شهری نبود که با معرفت و فرهنگ بیگانه باشد. شهری بود که محل دفن بسیاری از پیامبران الهی بود. آثار ابراهیم خلیل الرحمان درآن هویدا و مورد احترام هم بود. حجرالاسود را به قدری محترم و مقدس میشمردند که برای کسب افتخار گذاشتن آن در سرجایش، میان قبایل اختلاف به وجود آمد. مقام حضرت ابراهیم خلیل الرحمان(ع) نیز همواره در کنار خان? خدا مورد احترام همگان بوده است.
بعد مذهبی و مرکزیت مذهبی شهر مکه به قدری مورد توجه بود که سپاه ابرهه به دلیل همین اهمیت، تقدس و مرکزیت مذهبی شهر مکه به آن حمله کرد. به خاطر رونق عبادت در کنار خان? کعبه، آنجا مرکز تجارت هم شده بود. شاید بتوان گفت مک? قبل از اسلام، از جهاتی، معنویترین شهر جهان محسوب میشد.
6. ادبیات قوی یکی از شاخصههای رشد فرهنگی یک جامعه
یکی دیگر از شاخصههای رشد فرهنگی هر جامعه را سطح ادبیات آن میدانند. ادبیاتی که در آن منطقه وجود داشت، یک ادبیات بسیار قدرتمند و غنی بود و قرآن کریم از غنای این ادبیات برای انتقال مفاهیم عمیق دین استفاده کرد و البته بر غنای آن افزود.
فرهنگ مک? پیش از اسلام از بسیاری از کشورهای امروز جهان که مدعی فرهنگ و تمدن هستند بالاتر بود
البته مک? قبل از اسلام به لحاظ فرهنگ و تمدن و دیانت، نسبت به جامع? بعد از اسلام و معرفت، مکارم اخلاق و شکوه بالای بعد از اسلام، سطح پایینتری داشت ولی یقیناً از بسیاری از کشورهای امروز جهان که مدعی فرهنگ و تمدن هستند بالاتر بود.
بسیاری از بدیهایی هم که برای آن دوران ذکر میشود، مربوط به عرب اصیل شهر مکه مربوط نمیشود، بلکه مربوط به اعراب و بادیهنشینهایی بود که حتی بعد از اسلام نیز خداوند دربار? آنها فرمود: «بادیهنشینان کفر و نفاقشان بیشتر است؛ الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً»(توبه/97). طایفه اصیل بنی هاشم هم یکی از طایفههای اصلی ساکن در شهر مکه بودند، که اتفاقا جایگاه و اعتبار بسیار بالایی در میان اعراب داشتند، و باید حساب آنها را از عموم مردم جدا کرد.
برخی از بدیها هم مانند زنده به گور کردن دختران، به صورت محدود گزارش شده، نه اینکه حالت یک رسم عمومی و فراگیر را داشته باشد؛ وانگهی اگر چنین بود، نسلشان منقرض میشد.
مشرکین مکه حاضر بودند از جانب خود به پیامبر(ص) ریاست بدهند ولی حاضر نبودند از جانب خدا ریاست کند
باید دید چرا بعد از بعثت پیامبر گرامی ص دشمنی را با او آغاز کردند و آن ادب و احترام سابق را به مرور تبدیل به دشمنی و نزاع کردند؟
نکت? قابل توجه در مورد مخالفت با پیامبران الهی، مشکل کفار با «اطاعت» از پیامبران بوده است. مثلاً قبل از اینکه پیامبر(ص) به رسالت مبعوث شود، به عنوان یک انسان «امین» و پاک و راستگو در بین مردم شناخته میشدند، و بعضاً در نزاعهای سخت داوری او را میپذیرفتند و ستایش میکردند. ولی بسیاری از همین افراد که حضرت را به عنوان یک انسان خیلی خوب قبول داشتند، بعد از بعثت حاضر به پذیرش دعوت ایشان نشدند.
جالبتر اینکه حاضر بودند به پیامبر(ص) ریاست و حکمرانی شهر مکه را بدهند، ولی حاضر نبودند که ایشان از جانب «خدا» حکمرانی کند! حاضر بودند که ایشان به واسط? چیزی شبیه دموکراسی(اجماع نظر قبایل) ریاست کند، اما حاضر نبودند از جانب خداوند حکمرانی کند. برایشان سخت بود کسی از طرف خدا به آنها دستور بدهد ولی حاضر بودند از جانب خودشان رئیس آنها شود! تحلیل این بحث خیلی جالب است. یعنی حاضر بودند ریاست و خوبی پیامبر(ص) را بپذیرند ولی نه اینکه از جانب خدا قدرت مطلقه داشته باشد و به آسمان وصل باشد. («... از اینرو،بطور دستجمعى به سوى خانه«ابو طالب»روانه شدند،در حالى که برادرزاده او کنار وى نشسته بود. سخنگوى جمعیت سخن را آغاز نمود و گفت: «اى ابو طالب، «محمد» صفوف فشرده و متحد ما را متفرق ساخت، و سنگ تفرقه در میان ما افکند، و به عقل ما خندید، و ما و بتان ما را مسخره نمود، هر گاه محرک او بر این کار نیازمندى و تهى دستى او است، ما ثروت هنگفتى در اختیار او مىگذاریم، هر گاه طالب منصب است، ما او را فرمانرواى خود قرار مىدهیم، و سخن او را مىشنویم»؛ جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج1، ص265 | عتبه بن ربیعه از طرف قریش به رسول خدا(ص) گفت: «اگر منظورت از این سخنان که میگوئى اندوختن ثروت و بدست آوردن مال است، ما حاضریم آنقدر براى تو مال و ثروت جمعآورى کنیم تا آنجا که ثروت تو بدارائى تمامى ما بچربد! و اگر مقصودت آن است که کسب شخصیتى کنى ما حاضریم (بدون این سخنان) تو را بزرگ خود قرار داده و هیچکارى را بدون اذن تو انجام ندهیم! و اگر هدفتسلطنت و ریاست است ما تو را سلطان و رئیس خود قرار مىدهیم»؛ جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج1، ص265)
برخی میخواهند ولایت فقیه جایگاهی تشریفاتی مثل شیخ الازهر داشته باشد
چند روز پیش شیخ الازهر مردم مصر را به آرامش دعوت کردند، و البته همه میدانند که این دعوت او تأثیری نداشت. بعضیها دوست دارند در کشور ما ولایت فقیه هم جایگاهی تشریفاتی مثل شیخ الازهر داشته باشد؛ یعنی به نصیحت کردن اکتفا کند و احترام خودش را حفظ کند! برخی که با ولایت فقیه مشکل دارند، علتش این است که وقتی شلوغکاری میکنند، ولی فقیه در مقابل آنها میایستد و جلوی فتنهها را میگیرد. لذا دوست دارند قدرتش تشریفاتی و ضعیف باشد و فقط نصیحت کند و برای توجیه نظر خود میگویند: اینطوری احترامش حفظ میماند!
برای برخی، پیامبر(ص) تا وقتی احترام دارد که به سیاست کاری نداشته باشد/همان اقوامی که قبل از بعثت، به حکمیت پیامبر(ص) راضی شدند، بعد از بعثت برای قتل او هم قسم شدند
در صدر اسلام هم مشرکین مکه میخواستند همین نوع احترام و قدرت تشریفاتی را برای پیامبر(ص) نگه دارند. گویا همان موقع هم این مسأله بوده است که وقتی یک شخصیت معنوی در سیاست دخالت میکردند، احترامش از بین میرفت! یعنی از نظر بعضیها پیامبر(ص) تا وقتی خوب بود و احترام داشت که به سیاست کاری نداشت باشد و عارفانه کار خود را انجام دهد و به دنبال اقام? حق کاری نباشد. در حالی که خداوند وقتی پیامبری میفرستد، اطاعت از او را واجب میکند و میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ»(نساء/64) یعنی او فقط پیامبر نیست بلکه فرماند? کل قوا نیز هست؛ هم? دعواها از این به بعد شروع میشود.
همان اقوامی که قبل از بعثت بر سر جابهجا کردن حجرالاسود اختلاف داشتند و به حکمیت پیامبر(ص) به عنوان یک شخص امین و مورد اعتماد رضایت دادند و داوری او را ستایش کردند، همان اقوام بعد از بعثت جمع شدند و گفتند از هر قبیله یک نفر برود و با همدیگر پیامبر(ص) را به قتل برسانند تا خونش بین قبایل تقسیم شود و قبیل? بنیهاشم نتواند در مقابل هم? قبایل خونخواهی کند!
اگر پیامبر(ص) بر مردم ولایت پیدا نمیکردند، احترام خودش و فرزندانش باقی میماند ولی...
اگر پیامبر(ص) بر مردم ولایت پیدا نمیکردند و اطاعت از ایشان لازم نبود و فقط یکسری توصیههای اخلاقی و نکاتی برای رابط? خصوص با خدا را مطرح میکرد و کاری به جامعه نداشت، نه تنها در بین مشرکین محترم باقی میماند (مثل قبل از بعثت که به ایشان لقب امین دادند) بلکه فرزندان ایشان هم در بین مردم محترم باقی میماندند. ولی اینطور نبود و کار تا جایی پیش رفت که اباعبدالله(ع) به دست کسانی که توسط پیامبر(ص) مسلمان شدند، به شهادت رسید ...
منبع: فرهنگ نیوز [ سه شنبه 92/5/29 ] [ 8:18 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
ماهنامه " فارین افرز" از قدیمی ترین و معتبرترین نشریات سیاست خارجی آمریکا در نود و یکمین سالگرد انتشارش به زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله خامنهای، رهبر ایران پرداخته است.
![]() این نخستین بار است که یک مجله معتبر آمریکایی تیتر اول و مطلب اصلیش را به مرور مواضع و جهتگیریهای رهبر کنونی ایران اختصاص میدهد.در این شماره از مجله عکس آقای خامنهای را بر روی جلدش چاپ کرده است که این کار نیز در این نشریه بی سابقه بوده است که چهره ای سیاسی را به صورت تکی و تمام صفحه چاپ کند.
گدین روز، مدیر مسول این مجله گفت است: علت اختصاص مطلب اصلی این شماره نشریه به آیتالله خامنهای آشنایی بیشتر مخاطبان آمریکایی از رهبری ایران است که "قدرت سیاسی بسیار دارد و تصمیمات و سخنانش با پیامدهای مهم منطقهای و بین المللی همراه است."
این مجله تیزهوشی و مدیریت بالای آیت الله خامنه ای را مانع تحققق اهداف غرب در مقابل ایران دانسته است. چندی پیش نیز بی بی سی در مطلبی با عنوان آیت الله خامنه ای مرد فضا های خالی ایران نوشته بود آنچه آیت الله خامنه ای را از بسیاری از رهبران و حاکمان تاریخ معاصر ایران متمایز می کند، نگاه منطقی و عملگرایانه او به سیاست است.
منبع : شما نیوز
[ سه شنبه 92/5/29 ] [ 8:18 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |